تسلیتنامهی درگذشت آقاخان، امام شیعیان اسماعیلی، از سوی جمعی از نواندیشان دینی ایرانی
در این لحظهی سوگوارانه، درگذشت والاجناب شاه کریم الحسینی، آقاخان چهارم، رهبر معنوی مسلمان و چهلونهمین امام حاضر شیعیان اسماعیلیِ نِزاری را به خانوادهی ایشان، جامعهی اسماعیلی سراسر دنیا، مسلمانان جهان و تمامی پیروان و دلدادگان راهاش تسلیت میگوییم.
آقاخان چهرهای جهانی و درخشان در مسیر اسلامِ مدرن، مداراجو و توسعهگرا بود. او در دهههای طولانی و پربار رهبری خویش، نمادی از همگرایی دین و عقلانیت، تعهد به پیشرفت بشری و گفتوگوی میانمذهبی و فرامذهبی بود. ایشان با باوری ژرف به سازگاری اسلام با نیازهای جهان معاصر، مسیر نوینی از رهبری دینی را ترسیم کرد که در آن، ایمان نه در تقابل بلکه در همدلی با علم، توسعه و عدالت اجتماعی معنا مییافت. ایشان با تأسیس جایزه بینالمللی معماری آقاخان در سال ۱۹۷۷ و برنامههای موسیقی جوامع مسلمان، گامهای بلندی در احیای میراث معماری اسلامی، ترویج طراحی همسو با محیط زیست و حفظ هنرهای سنتی برداشتند. تلاشهای بیوقفهی ایشان در گسترش آموزش، مبارزه با فقر، حمایت از برابری جنسیتی و ترویج گفتوگوی ادیان در جهان اسلام و ماورای آن، نه تنها میراثی ماندگار برای جامعهی اسماعیلی، بلکه الگویی الهامبخش برای تمام جریانهای اسلامی و دینیِ خواهان آشتی دادن سنت دینی با الزامات جهان نوین است.
ما به عنوان نواندیشان دینی ایرانی، آرمانهای آقاخان در پیوند دین با عقلانیت نقاد، اخلاق مداراجویانه و مسئولیت اجتماعی را راهنمایی برای عبور از چالشهای امروزِ جوامع اسلامی در جهان جدید میدانیم. یادآوری میکنیم که پرچمِ عدالتخواهی، تکثرگرایی و امیدواری برای تحقق آنها را که او برافراشت، همچنان به دستان مستحکمی برای تداوم این راه نیاز دارد؛ دستانی که آن پرچم را با همان عشق به انسانیت و تعهد به پیشرفتِ توأم با ایمان پویا و گشودهی دینی، برافراشته و استوار نگاه دارد.
امید داریم، و این امید را به دعا از درگاه حقّ میخواهیم، که آرمانهای بلند ایشان در پرورش نسلی آگاه، متعهد و خیرخواه و در ساختن جهانی عاری از خشونت و سرشار از فهم متقابل و ایمان سرزنده، گشوده و پویای دینی همانا تا همیشه زنده بماند.
یادش گرامی و راهاش پررهرو باد.
— جمعی از نواندیشان دینی ایرانی محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، رضا بهشتی معزّ، علیرضا رجایی، سروش دباغ، محمود صدری، حسن فرشتیان، رضا علیجانی، احمد علوی، رحمان لیوانی، سید علی محمودی، یاسر میردامادی، مهدی ممکن، عبدالله ناصری طاهری
در این لحظهی سوگوارانه، درگذشت والاجناب شاه کریم الحسینی، آقاخان چهارم، رهبر معنوی مسلمان و چهلونهمین امام حاضر شیعیان اسماعیلیِ نِزاری را به خانوادهی ایشان، جامعهی اسماعیلی سراسر دنیا، مسلمانان جهان و تمامی پیروان و دلدادگان راهاش تسلیت میگوییم.
آقاخان چهرهای جهانی و درخشان در مسیر اسلامِ مدرن، مداراجو و توسعهگرا بود. او در دهههای طولانی و پربار رهبری خویش، نمادی از همگرایی دین و عقلانیت، تعهد به پیشرفت بشری و گفتوگوی میانمذهبی و فرامذهبی بود. ایشان با باوری ژرف به سازگاری اسلام با نیازهای جهان معاصر، مسیر نوینی از رهبری دینی را ترسیم کرد که در آن، ایمان نه در تقابل بلکه در همدلی با علم، توسعه و عدالت اجتماعی معنا مییافت. ایشان با تأسیس جایزه بینالمللی معماری آقاخان در سال ۱۹۷۷ و برنامههای موسیقی جوامع مسلمان، گامهای بلندی در احیای میراث معماری اسلامی، ترویج طراحی همسو با محیط زیست و حفظ هنرهای سنتی برداشتند. تلاشهای بیوقفهی ایشان در گسترش آموزش، مبارزه با فقر، حمایت از برابری جنسیتی و ترویج گفتوگوی ادیان در جهان اسلام و ماورای آن، نه تنها میراثی ماندگار برای جامعهی اسماعیلی، بلکه الگویی الهامبخش برای تمام جریانهای اسلامی و دینیِ خواهان آشتی دادن سنت دینی با الزامات جهان نوین است.
ما به عنوان نواندیشان دینی ایرانی، آرمانهای آقاخان در پیوند دین با عقلانیت نقاد، اخلاق مداراجویانه و مسئولیت اجتماعی را راهنمایی برای عبور از چالشهای امروزِ جوامع اسلامی در جهان جدید میدانیم. یادآوری میکنیم که پرچمِ عدالتخواهی، تکثرگرایی و امیدواری برای تحقق آنها را که او برافراشت، همچنان به دستان مستحکمی برای تداوم این راه نیاز دارد؛ دستانی که آن پرچم را با همان عشق به انسانیت و تعهد به پیشرفتِ توأم با ایمان پویا و گشودهی دینی، برافراشته و استوار نگاه دارد.
امید داریم، و این امید را به دعا از درگاه حقّ میخواهیم، که آرمانهای بلند ایشان در پرورش نسلی آگاه، متعهد و خیرخواه و در ساختن جهانی عاری از خشونت و سرشار از فهم متقابل و ایمان سرزنده، گشوده و پویای دینی همانا تا همیشه زنده بماند.
یادش گرامی و راهاش پررهرو باد.
— جمعی از نواندیشان دینی ایرانی محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، میثم بادامچی، رضا بهشتی معزّ، علیرضا رجایی، سروش دباغ، محمود صدری، حسن فرشتیان، رضا علیجانی، احمد علوی، رحمان لیوانی، سید علی محمودی، یاسر میردامادی، مهدی ممکن، عبدالله ناصری طاهری
Forwarded from ایران فردا
🔴بیانیهی ۳۵۰ فعال سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی در پانزدهمین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز
💠به حصر محصوران و حبس زندانیان عقیدتی و سیاسی پایان دهید!
@iranfardamag
بهنام هستیبخش
🔸چهلوشش سال پیش با انقلابِ نسلهای جویای استقلال، آزادی و عدالت، بهمن سرمازدهی ۵۷ با همبستگی معنوی و وجد ملّی مشتعل شد. هرچند استبداد حاکم آن را خونین کرد اما ملّت آنچنان در اشتیاق رسیدن به وعدهٔ تحقق آرمانهای خویش بود که هرگز تصور تکرار صحنههای دیگری از استبداد و اقتدارگرایی را به خود راه نمیداد و حتی در ذهن احدی نمیگنجید که در کوتاهزمانی بعد از فروپاشی رژیم شاه، زندانها پرتعدادتر و جوانانِ اسیر و دربند و قربانیان اعدام افزونتر شود. در تخیّل جامعهی پرشور آنزمان که رؤیای برابری و عدل علی در سر داشت، فقر و فساد و انواع تبعیضِات فراگیر راهی نداشت.
🔹از سوى ديگر، حصر آقایان ميرحسين موسوی و مهدى كروبى، نامزدهای رسمی انتخابات، به همراه زهرا رهنورد نیز هرگز در مخیّله احدی راه پیدا نمىکرد؛ آن هم حصرِ نخستوزیر دورانی که اقتصاد جنگ را با درایت، بويژه در دوسال ابتدای حمله عراق به ايران تا فتح خرمشهر (که با کاهش ۵۷درصدی تولید نفت و ۶۸درصدی صادرات همراه بود) ازطریق تولید ملّی مدیریت کرد و فرصت آفرید. او برای اعتراض به تقلّب در انتخابات ۱۳۸۸ و احقاق حق ملّتِ معترض در جنبش سبز، بدون تشکیل هیچ دادگاه و دلیل قانونی، همراه با همسر فرهیخته خود زهرا رهنورد و مهدی کروبی رییس پیشین مجلس ۱۴ سال است که حصر را تحمّل میکند.
🔸ما امضاکنندگان این بیانیه مصرّانه خواهان آزادی بیقید و شرطِ محصوران و زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم که گناهی جز آزادیخواهی و اعتراض به بی عدالتیها ندارند.
🔻اسامی :
مسعود آفايي, رضا آقاخانی , محمدصادق آخوندی, ابوطالب آدینه وند, فاطمه آرامنژاد, شاپور آرین, محمّد آزادی, حمید آصفی , زهرا آقاخانی , ایمان آقایاری, علی آهنینپنجه, محمدرضا آهنى, هادی احتظاضی , شهروز احمدی, محمدرضا احمدی, علیرضا احمدیراد, سعید اردشیری , عبداِلرحیم اسدیلاری, آزیتا اسکندریون , زهرا اسکویی, احمدرضا اشترى, ثریا اصغرنیا, دانیال افتخاری, شمس افرازیزاده, مرتضی افشار, مهدی اقبال, عباس اقبال, اعظم اکبرزاده, کرامت اکبری , مرتضی الویری, سیدعبدالمجید الهامی , نوذر امامی, زهره امانی, الهه امیرانتظام, فریدون امیری , حمید امیناسماعیلی, محمد امینی, رضا امینی, هوشیار انصاریفر, مژگان اورند, سعیده ایزدی , نعمتالله ایزدی, مصطفی بادکوبهایهزاوهای, محمود باقری, محسن باقریچناری, آرزو باهر, سید بدالحسین شهیدی, مجتبی بدیعی , امیدرضا بردبار, افسانه برزویی, فرشته بقایی نایینی, شکرالله بهادری, رضا بهرامی, امیر بهمنی, بهنام بیات , علیاکبر بیدقی, فاطمه بیگدلیآذری , مطهره پارسی , محسن پاینده, مسعود پدرام, مهدی پناهی , عباس پوراظهری, پـارسـا پـورغفارمغفرتي, عبدالحسین پیروان, حبیبالله پیمان, وفا تابش, غریب تبریزی, محمدرضا تحویلداری , عزتالله تقواييان, مجید تقیلو, مصطفی تنها , فرهاد توانا, مجید تولّایی, سیما تویسرکانی, رضا تهرانی, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, حسین جزایری , غزل جعفری, مریم جعفری , مهرنوش جعفری, سیدمنصور جعفری, محمد جمادی, فرشته جمشیدی , جعفر جودکی , امین چالاکی, اميرحسين حاجبيان, ناصر حاجیانمطلق, بهروز حاجیآقاپور, عزیزالله حاجیولیئی, حسین حاصلی, سعید حجّاریان, فرزانه حجت, مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, علی حدیثی, محمدعلی حسن نژاد , طیبه حسنلو, حبیب حسننژاد, سیدعلی حسینی, عبدالعلی حسینیون , مسعود حکمت, عبدالکریم حکیمی , فرید خاتمی, حمیدرضا خادم, علیرضا خاشعیپور, خشایار خاشعیپور, سوشیانت خاشعیپور, نگار خدادادی, امیر خرم, شیرین خسروشاهی , همایون خسروی, محمدامین خلیلی, محمدحسین خوربک, واحده خوشسیرت, ابراهیم خوشسیرت, محمد خیرالدین, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, وحید دستگاهدار, خسرو دلیرثانی , لیلا دودمان, طاهره دهقان, معصومه دهقان , وحید ذوالفقارلو, رسول راستگفتار, عباس راستیبروجنی, محمدصادق ربانیاملشی, علیرضا رجایی, حسین رجایی , سهیلا رجایی, الهه رجایی, محمّدرضا رجاییان , رضا رجبی, مهدی رجبی, ابراهیم رجبیان , علیرضا رجبیان, محسن رحمانی, محترم رحمانی , جواد رحیمپور , زهرا رحیمی, علی رحیمیمقدم , على رحيمى, احسان رزّاقی, مجتبی رستمفرد طهرانی, جلال رستمکلایی, یونس رستمی , کیارش رستمی, محمّد رضایی, امیر رضایی, سعید رضویفقیه, حسین رفیعی.....
💠متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/Ke6wqeUw
#ایران_فردا
#مطالبهی_رفع_حصر
#زهرا_رهنورد #میرحسین_موسوی #مهدی_کروبی
http://www.tg-me.com/iranfardamag
💠به حصر محصوران و حبس زندانیان عقیدتی و سیاسی پایان دهید!
@iranfardamag
بهنام هستیبخش
🔸چهلوشش سال پیش با انقلابِ نسلهای جویای استقلال، آزادی و عدالت، بهمن سرمازدهی ۵۷ با همبستگی معنوی و وجد ملّی مشتعل شد. هرچند استبداد حاکم آن را خونین کرد اما ملّت آنچنان در اشتیاق رسیدن به وعدهٔ تحقق آرمانهای خویش بود که هرگز تصور تکرار صحنههای دیگری از استبداد و اقتدارگرایی را به خود راه نمیداد و حتی در ذهن احدی نمیگنجید که در کوتاهزمانی بعد از فروپاشی رژیم شاه، زندانها پرتعدادتر و جوانانِ اسیر و دربند و قربانیان اعدام افزونتر شود. در تخیّل جامعهی پرشور آنزمان که رؤیای برابری و عدل علی در سر داشت، فقر و فساد و انواع تبعیضِات فراگیر راهی نداشت.
🔹از سوى ديگر، حصر آقایان ميرحسين موسوی و مهدى كروبى، نامزدهای رسمی انتخابات، به همراه زهرا رهنورد نیز هرگز در مخیّله احدی راه پیدا نمىکرد؛ آن هم حصرِ نخستوزیر دورانی که اقتصاد جنگ را با درایت، بويژه در دوسال ابتدای حمله عراق به ايران تا فتح خرمشهر (که با کاهش ۵۷درصدی تولید نفت و ۶۸درصدی صادرات همراه بود) ازطریق تولید ملّی مدیریت کرد و فرصت آفرید. او برای اعتراض به تقلّب در انتخابات ۱۳۸۸ و احقاق حق ملّتِ معترض در جنبش سبز، بدون تشکیل هیچ دادگاه و دلیل قانونی، همراه با همسر فرهیخته خود زهرا رهنورد و مهدی کروبی رییس پیشین مجلس ۱۴ سال است که حصر را تحمّل میکند.
🔸ما امضاکنندگان این بیانیه مصرّانه خواهان آزادی بیقید و شرطِ محصوران و زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم که گناهی جز آزادیخواهی و اعتراض به بی عدالتیها ندارند.
🔻اسامی :
مسعود آفايي, رضا آقاخانی , محمدصادق آخوندی, ابوطالب آدینه وند, فاطمه آرامنژاد, شاپور آرین, محمّد آزادی, حمید آصفی , زهرا آقاخانی , ایمان آقایاری, علی آهنینپنجه, محمدرضا آهنى, هادی احتظاضی , شهروز احمدی, محمدرضا احمدی, علیرضا احمدیراد, سعید اردشیری , عبداِلرحیم اسدیلاری, آزیتا اسکندریون , زهرا اسکویی, احمدرضا اشترى, ثریا اصغرنیا, دانیال افتخاری, شمس افرازیزاده, مرتضی افشار, مهدی اقبال, عباس اقبال, اعظم اکبرزاده, کرامت اکبری , مرتضی الویری, سیدعبدالمجید الهامی , نوذر امامی, زهره امانی, الهه امیرانتظام, فریدون امیری , حمید امیناسماعیلی, محمد امینی, رضا امینی, هوشیار انصاریفر, مژگان اورند, سعیده ایزدی , نعمتالله ایزدی, مصطفی بادکوبهایهزاوهای, محمود باقری, محسن باقریچناری, آرزو باهر, سید بدالحسین شهیدی, مجتبی بدیعی , امیدرضا بردبار, افسانه برزویی, فرشته بقایی نایینی, شکرالله بهادری, رضا بهرامی, امیر بهمنی, بهنام بیات , علیاکبر بیدقی, فاطمه بیگدلیآذری , مطهره پارسی , محسن پاینده, مسعود پدرام, مهدی پناهی , عباس پوراظهری, پـارسـا پـورغفارمغفرتي, عبدالحسین پیروان, حبیبالله پیمان, وفا تابش, غریب تبریزی, محمدرضا تحویلداری , عزتالله تقواييان, مجید تقیلو, مصطفی تنها , فرهاد توانا, مجید تولّایی, سیما تویسرکانی, رضا تهرانی, درخشنده تیموریان, حسین ثاقب, حسین جزایری , غزل جعفری, مریم جعفری , مهرنوش جعفری, سیدمنصور جعفری, محمد جمادی, فرشته جمشیدی , جعفر جودکی , امین چالاکی, اميرحسين حاجبيان, ناصر حاجیانمطلق, بهروز حاجیآقاپور, عزیزالله حاجیولیئی, حسین حاصلی, سعید حجّاریان, فرزانه حجت, مهرداد حجّتی, حسین حدادنژاد, علی حدیثی, محمدعلی حسن نژاد , طیبه حسنلو, حبیب حسننژاد, سیدعلی حسینی, عبدالعلی حسینیون , مسعود حکمت, عبدالکریم حکیمی , فرید خاتمی, حمیدرضا خادم, علیرضا خاشعیپور, خشایار خاشعیپور, سوشیانت خاشعیپور, نگار خدادادی, امیر خرم, شیرین خسروشاهی , همایون خسروی, محمدامین خلیلی, محمدحسین خوربک, واحده خوشسیرت, ابراهیم خوشسیرت, محمد خیرالدین, اکبر دانشسرارودی, ناصر دانشفر, وحید دستگاهدار, خسرو دلیرثانی , لیلا دودمان, طاهره دهقان, معصومه دهقان , وحید ذوالفقارلو, رسول راستگفتار, عباس راستیبروجنی, محمدصادق ربانیاملشی, علیرضا رجایی, حسین رجایی , سهیلا رجایی, الهه رجایی, محمّدرضا رجاییان , رضا رجبی, مهدی رجبی, ابراهیم رجبیان , علیرضا رجبیان, محسن رحمانی, محترم رحمانی , جواد رحیمپور , زهرا رحیمی, علی رحیمیمقدم , على رحيمى, احسان رزّاقی, مجتبی رستمفرد طهرانی, جلال رستمکلایی, یونس رستمی , کیارش رستمی, محمّد رضایی, امیر رضایی, سعید رضویفقیه, حسین رفیعی.....
💠متن و اسامی کامل:
https://cutt.ly/Ke6wqeUw
#ایران_فردا
#مطالبهی_رفع_حصر
#زهرا_رهنورد #میرحسین_موسوی #مهدی_کروبی
http://www.tg-me.com/iranfardamag
Telegraph
🔴بیانیهی ۳۵۰ فعال سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی در پانزدهمین سالگرد حصر رهبران جنبش سبز
💠به حصر محصوران و حبس زندانیان عقیدتی و سیاسی پایان دهید! @iranfardamag بهنام هستیبخش 🔸چهلوشش سال پیش با انقلابِ نسلهای جویای استقلال، آزادی و عدالت، بهمن سرمازدهی ۵۷ با همبستگی معنوی و وجد ملّی مشتعل شد. هرچند استبداد حاکم آن را خونین کرد اما ملّت آنچنان…
دادگاههای انقلاب و دستگاههای امنیتی؛ نوکران فرمانبر خامنهای
ابوالفضل قدیانی
بند ۴ زندان اوین
▫️روز چهارشنبه هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳ ابلاغیهای از طرف شعبه ۲۸ دادگاه غیرقانونی انقلاب، در بند ۴ زندان اوین به دستم رسید، مبنی بر این که "در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ در وقت فوقالعاده جلسه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است. پرونده کلاسه امر تحت نظر است. دادگاه در خصوص تقاضای محکوم علیه مبنی بر تخفیف مجازات به لحاظ تسلیم به رأی و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی در حضور نماینده محترم دادستان با عنایت به محتویات پرونده اتخاذ تصمیم مینماید." بعد هم رأی دادگاه غیرقانونی نوکر و فرمانبر علی خامنهای، مستبد قدرتپرست ایران و نیروهای سرکوبگر امنیتی را به میزان یک چهارم تخفیف مجازات اعلام کرده است.
حقیقتاً از این همه رذالت و حقارت و توطئهگری بیشرمانه علی خامنهای و دستگاه قضایی و نیروهای امنیتیاش حیرتزده شدم. قریب پانزده سال است چه در زندان چه در بیرون زندان هر زمان که برای من پرونده تشکیل دادهاند و بعد مرا برای بازپرسی و دادگاه احضار کردهاند طی بیانیهای اعلام کردهام طبق اصول مختلف همین قانون اساسی موجود (که باید از بن و بنیاد تغییر کند) دادسراها و دادگاههای انقلاب را قانونی نمیدانم و آنها را مزدوران دستگاههای امنیتی و هر دو را نوکران و فرمانبران علی خامنهای، خودکامه خودپرست ایران میدانم و صدور هر گونه حکمی را توسط این گونه به اصطلاح دادگاهها جرم دانسته و تأکید کردهام که قاضیان سرسپرده برای خوشخدمتیِ خود به مستبد تبهکار ایران، هر مدتی که به آنان دستور دادهاند، آنها میلیاردها برابر آن صادر کنند تا عقدههایشان التیام یابد و اکنون هم بر همان سخن تأکید میکنم.
روز نهم مهر که دستگیر و به قرنطینه زندان اوین منتقل شدم، یک روز بعد، سه سال و نیم حکم زندان به من ابلاغ شد. ابلاغکننده حکمِ غیرقانونی اصرار داشت چون این حکم، غیابی است تقاضای واخواهی کنم. به او گفتم من دادسرا و دادگاههای انقلاب را غیرقانونی میدانم و اساساً آنان را به رسمیت نمیشناسم، بنابراین واخواهی نخواهمکرد. پس از آن که به بند ۴ منتقل شدم دوباره آمدند و اصرار داشتند که شما واخواهی کنید. همان پاسخ قبلی را به آنان دادم و تأکید کردم که هرگز واخواهی نمیکنم چون دادگاه، غیرقانونی و نوکر و سرسپرده علی خامنهای است. به این وسیله میخواستند با تقاضای واخواهی، دادگاههای غیرقانونی را به رسمیت بشناسم که تیرشان به سنگ خورد.
وقتی ابلاغیه سراسر دروغ و توطئهگرانه به دستم رسید متوجه شدم که تا چه حد بینوا و حقیر و تهیدستند که دست به این جعلیات و دروغپردازیها میزنند. البته شغل شاغل علی خامنهای توطئه علیه ملت و جعل و دروغپردازی است. علی خامنهای آن قدر بیشرم است که در سخنرانی اخیر خود مذاکره با آمریکا را بیشرمانه میداند اما غارت و چپاول ملّت و به خاک سیاه نشاندن آنان و تحمیل چنان فقر استخوانسوزی را به مردم در شرایطی که هرروزه صدها و هزاران نفر در اثر عدم دسترسی به غذا و دارو و درمان و... به کام مرگ کشیده میشوند، بیشرمانه نمیداند. طبیعی است که این ویژگیهای ضداخلاقی وی به دستگاههای تحت امرش هم سرایت کند و الگویی شود برای روشهای ضداخلاقی و ضدانسانی مسئولان نوکرصفت و سرسپرده آن دستگاهها. علاج این فساد ساختاریِ غیرقابلاصلاح در تمامی عرصهها فقط با سقوط علی خامنهای، خودکامه تبهکار ایران و نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی به دست ملت ایران امکانپذیر است.
ابوالفضل قدیانی
بند ۴ زندان اوین
▫️روز چهارشنبه هفدهم بهمن ماه ۱۴۰۳ ابلاغیهای از طرف شعبه ۲۸ دادگاه غیرقانونی انقلاب، در بند ۴ زندان اوین به دستم رسید، مبنی بر این که "در تاریخ ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ در وقت فوقالعاده جلسه شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است. پرونده کلاسه امر تحت نظر است. دادگاه در خصوص تقاضای محکوم علیه مبنی بر تخفیف مجازات به لحاظ تسلیم به رأی و اسقاط حق تجدیدنظرخواهی در حضور نماینده محترم دادستان با عنایت به محتویات پرونده اتخاذ تصمیم مینماید." بعد هم رأی دادگاه غیرقانونی نوکر و فرمانبر علی خامنهای، مستبد قدرتپرست ایران و نیروهای سرکوبگر امنیتی را به میزان یک چهارم تخفیف مجازات اعلام کرده است.
حقیقتاً از این همه رذالت و حقارت و توطئهگری بیشرمانه علی خامنهای و دستگاه قضایی و نیروهای امنیتیاش حیرتزده شدم. قریب پانزده سال است چه در زندان چه در بیرون زندان هر زمان که برای من پرونده تشکیل دادهاند و بعد مرا برای بازپرسی و دادگاه احضار کردهاند طی بیانیهای اعلام کردهام طبق اصول مختلف همین قانون اساسی موجود (که باید از بن و بنیاد تغییر کند) دادسراها و دادگاههای انقلاب را قانونی نمیدانم و آنها را مزدوران دستگاههای امنیتی و هر دو را نوکران و فرمانبران علی خامنهای، خودکامه خودپرست ایران میدانم و صدور هر گونه حکمی را توسط این گونه به اصطلاح دادگاهها جرم دانسته و تأکید کردهام که قاضیان سرسپرده برای خوشخدمتیِ خود به مستبد تبهکار ایران، هر مدتی که به آنان دستور دادهاند، آنها میلیاردها برابر آن صادر کنند تا عقدههایشان التیام یابد و اکنون هم بر همان سخن تأکید میکنم.
روز نهم مهر که دستگیر و به قرنطینه زندان اوین منتقل شدم، یک روز بعد، سه سال و نیم حکم زندان به من ابلاغ شد. ابلاغکننده حکمِ غیرقانونی اصرار داشت چون این حکم، غیابی است تقاضای واخواهی کنم. به او گفتم من دادسرا و دادگاههای انقلاب را غیرقانونی میدانم و اساساً آنان را به رسمیت نمیشناسم، بنابراین واخواهی نخواهمکرد. پس از آن که به بند ۴ منتقل شدم دوباره آمدند و اصرار داشتند که شما واخواهی کنید. همان پاسخ قبلی را به آنان دادم و تأکید کردم که هرگز واخواهی نمیکنم چون دادگاه، غیرقانونی و نوکر و سرسپرده علی خامنهای است. به این وسیله میخواستند با تقاضای واخواهی، دادگاههای غیرقانونی را به رسمیت بشناسم که تیرشان به سنگ خورد.
وقتی ابلاغیه سراسر دروغ و توطئهگرانه به دستم رسید متوجه شدم که تا چه حد بینوا و حقیر و تهیدستند که دست به این جعلیات و دروغپردازیها میزنند. البته شغل شاغل علی خامنهای توطئه علیه ملت و جعل و دروغپردازی است. علی خامنهای آن قدر بیشرم است که در سخنرانی اخیر خود مذاکره با آمریکا را بیشرمانه میداند اما غارت و چپاول ملّت و به خاک سیاه نشاندن آنان و تحمیل چنان فقر استخوانسوزی را به مردم در شرایطی که هرروزه صدها و هزاران نفر در اثر عدم دسترسی به غذا و دارو و درمان و... به کام مرگ کشیده میشوند، بیشرمانه نمیداند. طبیعی است که این ویژگیهای ضداخلاقی وی به دستگاههای تحت امرش هم سرایت کند و الگویی شود برای روشهای ضداخلاقی و ضدانسانی مسئولان نوکرصفت و سرسپرده آن دستگاهها. علاج این فساد ساختاریِ غیرقابلاصلاح در تمامی عرصهها فقط با سقوط علی خامنهای، خودکامه تبهکار ایران و نظام فاسد و مفسد جمهوری اسلامی به دست ملت ایران امکانپذیر است.
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
باید به نسل انقلاب مهسا اعتراف کنیم
عبدالله ناصری
در دورانی که رهبر حکومت بهجای دانشافزایی و تدبیر، به دنبال افزودن سوخت و برد موشک است—و این کار، بر عصبانیت و انزجار مردم از او میافزاید—باید برای کاهش درد مردم، بهویژه جوانان کشور، نسلهای بریده از حکومت دینی تدبیری کنند.
منظورم شقالقمر نیست؛ فقط با رفتاری ساده و بیهزینه، به روشنی به شکست و شرمندگی خود اعتراف کنیم. اگر توان داشتم و از سواد دیجیتالی بهرهای، کمپینی راه میانداختم، کمپینِ توبهکنندگانی که هم خود هدر رفتند و هم دو دهه اول را از سر احساس ستودند. مگر مرحومان مصطفی رحیمی و مهدی بازرگان کم از «بیراههگی» نوشتند؟ مگر علامه طباطبایی ما را از «شهادت اسلام مصطفی (ص)» برحذر نداشت؟
دو سالی است که دو نفر از شاگردان قدیمیام—که اینک هر دو از مدرسان و پژوهشگران ممتاز تاریخ اسلاماند، دکتر مهدی زمانی و دکتر لیلا خسروی—در دو نوبت پیشنهاد جمعآوری خاطرات این کمینه را دادهاند و خودشان جداگانه دست به کار شده، آنها را گردآوری، تجمیع و تدوین کرده و اکنون در مرحله ویرایشاند.
با یقین به اینکه کسی نبوده و نیستم، باور دارم تجربههای یک تازهجوانِ نسل انقلاب که با شروع جنبش ۵۷ دانشجو شد و موقعیت خانوادگیاش—و البته شایستگی مختصرش—برای او هم خاطرههای شنیدنی و مهمتر از آن، تجربههای خواندنی و مفید تولید کرده است، برای نسلهای بعدی که بهحق از پیشینیان خود شاکی و عصبیاند، بیفایده نیست.
نسلهایی که اولین جملهای که انتظار شنیدنش را دارند، «اشتباه کردیم» است. میدانم که انقلاب بهمن اجتنابناپذیر بود، چون شاهِ پهلوی آن شد که اینک ولیفقیه شده است.
صادقانه نقل کردهام: من، جوان انقلابی دیروز، امروز «تبهشده سامانم». بارها به فرزندان، جوانان دلبسته و شاگردانم گفتهام: «به سهم خودم شرمندهام.» اما با همه این خجلتها، به انقلاب «زن، زندگی، آزادی» بسی امیدوارم و به همه زنان و دختران ایران اطمینان میدهم که سرنوشت رهبر متوهم جمهوری اسلامی، دیر یا زود، آنان را خندان خواهد کرد.
به قول شاعر لطیف و دردمند معاصرمان، شروین سلیمانی:
کاخی که چهلستونِ آن بر ستم است
روزی به تلنگری فرو خواهد ریخت.
خاطره و تجربههای حقیر با عنوان «تبهشده سامانم» اوایل سال جدید—نه در ایران که سانسور حاکم است—بلکه در خارج از کشور یا در فضای مجازی منتشر خواهد شد.
ظاهراً از خواجه عبدالله انصاری است:
«من کیستم؟
تبهشده سامانی،
افسانهای رسیده به پایانی.»
اکثریت نسل انقلاب اسلامی ۵۷ باید بخوانند و به درگاه خداوند قدیر از عمل خود شکوه کنند:
«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنفُسَنا وَتَوَهَّمْنا فَاغْفِرْ لَنا.»
عبدالله ناصری
در دورانی که رهبر حکومت بهجای دانشافزایی و تدبیر، به دنبال افزودن سوخت و برد موشک است—و این کار، بر عصبانیت و انزجار مردم از او میافزاید—باید برای کاهش درد مردم، بهویژه جوانان کشور، نسلهای بریده از حکومت دینی تدبیری کنند.
منظورم شقالقمر نیست؛ فقط با رفتاری ساده و بیهزینه، به روشنی به شکست و شرمندگی خود اعتراف کنیم. اگر توان داشتم و از سواد دیجیتالی بهرهای، کمپینی راه میانداختم، کمپینِ توبهکنندگانی که هم خود هدر رفتند و هم دو دهه اول را از سر احساس ستودند. مگر مرحومان مصطفی رحیمی و مهدی بازرگان کم از «بیراههگی» نوشتند؟ مگر علامه طباطبایی ما را از «شهادت اسلام مصطفی (ص)» برحذر نداشت؟
دو سالی است که دو نفر از شاگردان قدیمیام—که اینک هر دو از مدرسان و پژوهشگران ممتاز تاریخ اسلاماند، دکتر مهدی زمانی و دکتر لیلا خسروی—در دو نوبت پیشنهاد جمعآوری خاطرات این کمینه را دادهاند و خودشان جداگانه دست به کار شده، آنها را گردآوری، تجمیع و تدوین کرده و اکنون در مرحله ویرایشاند.
با یقین به اینکه کسی نبوده و نیستم، باور دارم تجربههای یک تازهجوانِ نسل انقلاب که با شروع جنبش ۵۷ دانشجو شد و موقعیت خانوادگیاش—و البته شایستگی مختصرش—برای او هم خاطرههای شنیدنی و مهمتر از آن، تجربههای خواندنی و مفید تولید کرده است، برای نسلهای بعدی که بهحق از پیشینیان خود شاکی و عصبیاند، بیفایده نیست.
نسلهایی که اولین جملهای که انتظار شنیدنش را دارند، «اشتباه کردیم» است. میدانم که انقلاب بهمن اجتنابناپذیر بود، چون شاهِ پهلوی آن شد که اینک ولیفقیه شده است.
صادقانه نقل کردهام: من، جوان انقلابی دیروز، امروز «تبهشده سامانم». بارها به فرزندان، جوانان دلبسته و شاگردانم گفتهام: «به سهم خودم شرمندهام.» اما با همه این خجلتها، به انقلاب «زن، زندگی، آزادی» بسی امیدوارم و به همه زنان و دختران ایران اطمینان میدهم که سرنوشت رهبر متوهم جمهوری اسلامی، دیر یا زود، آنان را خندان خواهد کرد.
به قول شاعر لطیف و دردمند معاصرمان، شروین سلیمانی:
کاخی که چهلستونِ آن بر ستم است
روزی به تلنگری فرو خواهد ریخت.
خاطره و تجربههای حقیر با عنوان «تبهشده سامانم» اوایل سال جدید—نه در ایران که سانسور حاکم است—بلکه در خارج از کشور یا در فضای مجازی منتشر خواهد شد.
ظاهراً از خواجه عبدالله انصاری است:
«من کیستم؟
تبهشده سامانی،
افسانهای رسیده به پایانی.»
اکثریت نسل انقلاب اسلامی ۵۷ باید بخوانند و به درگاه خداوند قدیر از عمل خود شکوه کنند:
«رَبَّنا ظَلَمْنا أَنفُسَنا وَتَوَهَّمْنا فَاغْفِرْ لَنا.»
Forwarded from سایت خبری-تحلیلی کلمه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
بیانیه جمعی از فعالان سیاسی و مدنی خارج از کشور
در حالی که مقامات مختلف نظام جمهوری اسلامی در ابتدا به ضرورت مذاکره با دولت آمریکا اشاره میکردند و رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای نیز از «معامله اما با چشمان باز» سخن میگفت، اما به ناگاه او موضع خود را تغییر داد و زیر میز مذاکره زد. او دوباره به دگمهای سیاسی و فکریاش چسبید و منافع کاسبان تحریم را به منافع ملت ایران ترجیح داد. پس از این موضعگیری دست اندرکاران نظامی و سیاسی مختلف،پزشکیان و دولتش نیز سیاست مشابهی را دنبال کردند.
در حالی که مخالفان مذاکره قبلا به خروج قلدرمنشانه دونالد ترامپ از برجام اشاره میکردند این بار اما دست آویز علی خامنهای و توجیهگران سیاست او، ظاهرا موضع ترامپ در باره فشار حداکثری و نظایر آن است که هیچ کدام تازگی ندارد و برخی ارجاعات به یادداشت اجرایی اخیر ترامپ نیز همراه با دروغ و اغراق است. ضمن اینکه هیچکدام از این مواضع به عنوان «پیش شرط» مذاکره مطرح نشده است.
بسیار طبیعی است که هر یک از دو طرف میتواند قبل از مذاکره خواستههای بالایی را مطرح کند. همانطور که طرف مقابل نیز میتواند در طول مذاکره آنها را رد یا تعدیل کند. اما آخرین موضع علی خامنهای مسیر مذاکره با امريکا را به ضرر زندگی روزمره شدیدا تحت فشار اکثریت مردم ایران، تا چشم اندازی نزديک، مسدود کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی و حامیانش همواره با فریبکاری تمام به دنبال آن بودهاند که سیاست خارجیِ «تهاجمی» و ماجراجویانه خود در تقابل با آمریکا و ستیزهگری با اسرائیل را تحت پوشش امنیت ملی که یک امر «دفاعی» است، پنهان کنند. همانگونه که در شعار «انرژی هستهای حق ماست»، این فریبکاری را به کار میبردند، در حالی که هیچ دولتی در جهان با داشتن انرژِی هستهای مخالفتی نداشته و ندارد و آنچه مورد حساسیت بوده اصرار بر غنیسازی اورانیوم در داخل کشور است که هدفی به جز دستیابی به سلاح هستهای ندارد.
ما ضمن باور به مقوله امنیت و قدرت دفاعی و بازدارنده برای هر کشور، به صراحت اعلام میکنیم که ایران برای دستیابی به انرژِی هستهای برای مصارف پزشکی و خدماتی هیچ نیازی به غنیسازی اورانیوم در داخل کشور، که میتواند از طریق همکاریهای بینالمللی تامین شود، ندارد. ما خواهان توقف پروژههسته ای جمهوری اسلامی هستيم.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی هیچ ربطی به امنیت ملی و قدرت بازدارندگی کشور ندارد و به عکس، با درونمایه تهاجمیاش علیه آمریکا و با شعار محو اسرائیل، به جز تحمیل هزینههای نجومی اقتصادی به مردم، خسارتهای فراوان انسانی و به خطر انداختن امنیت کشور، نتیجه دیگری نداشته است.
ما به مردم ایران یادآور میشویم که کلید تغییر در دستان شماست. نظام جمهوری اسلامی باید تحت فشار افکار عمومی و محاصره مدنی ایرانیانِ داخل و خارج از کشور قرار گیرد تا به جای تشدید فشار اقتصادی به مردم، تهدید امنیت ملی ایران و تشدید فشار بر جامعه مدنی و ناراضیان و مخالفان سیاسی در صورت تشدید منازعه سیاسی و نظامی با دول خارجی، که روند گذار به دموکراسی را نیز به تعویق خواهد انداخت، تن به مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط طرفینی بدهد. جمهوری اسلامی باید دست از سیاست خارجی مخربش بردارد، به عادیسازی روابط با آمریکا بپردازد و رویکرد نفی و محو اسرائیل را کنار بگذارد.
عقب راندن جمهوراسلامی در سیاست خارجی، تحت فشار افکار عمومی و اعتراضات داخلی، می تواند تسهیلگر عقبراندنش در سیاست سرکوب داخلی و تسلیم شدن به اراده ملت برای گذار به دموکراسی شود.
«صلح در منطقه» به نفع همه مردمان آن اعم از ایرانیها، فلسطینیها، اسرائیلیها، لبنانیها و دیگر مردمان این گوشه پر درد و رنج در جغرافیای جهان و به ضرر تمامی مستبدان و متهمان به جنایات جنگی و ناقضان حقوق بشر است.
ما از همه نیروهای سیاسی که تحریم و منازعه نظامی را به زیان مردم و کشور میدانند، و آن را تسهیلگر راه گذار و دموکراسی نمیبینند و منازعه نظامی و جنگ را مغایر توسعه پایدار کشور میدانند، به خصوص نیروهای سیاسی و مدنی داخل کشور، میخواهیم به عنوان یک وظیفه ملی و مردمی مانع جوسازی رسانهای رسمی بعد از موضع اخیر علی خامنهای شوند.
این یک وظیفه ملی است که در این لحظه تاریخی، شجاعت مدنی خود را به نمایش بگذاریم و از منافع ملی و مواضع صلحآمیز مردم ایران در برابر موضع ویرانگر رهبر جمهوری اسلامی دفاع کنیم.
احمد پورمندی، احمد علوی، اسماعيل زرگريان، آلان توفيقی، بابک خطی، بهروز خليق، توران همتی، جيران مقدم، حسن زهتاب، حسن يوسفی اشکوری، رزا روزبهان، رضا علیجانی، رضا قرشی، زهرا قضات، علی پرسان، کورش پارسا، مجید عبدالرحیمپور، محسن يلفانی، محمد اوليائی فرد، محمد پوردوائی، معصومه شاپوری، منصور فرهنگ، منصوره شجاعی، مهدی فتاپور، مهدی ممکن، مهدی نخل احمدی، مهدی نوربخش، مهرداد احمدزاده، مینا شاپوری، هادی زمانی
در حالی که مقامات مختلف نظام جمهوری اسلامی در ابتدا به ضرورت مذاکره با دولت آمریکا اشاره میکردند و رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای نیز از «معامله اما با چشمان باز» سخن میگفت، اما به ناگاه او موضع خود را تغییر داد و زیر میز مذاکره زد. او دوباره به دگمهای سیاسی و فکریاش چسبید و منافع کاسبان تحریم را به منافع ملت ایران ترجیح داد. پس از این موضعگیری دست اندرکاران نظامی و سیاسی مختلف،پزشکیان و دولتش نیز سیاست مشابهی را دنبال کردند.
در حالی که مخالفان مذاکره قبلا به خروج قلدرمنشانه دونالد ترامپ از برجام اشاره میکردند این بار اما دست آویز علی خامنهای و توجیهگران سیاست او، ظاهرا موضع ترامپ در باره فشار حداکثری و نظایر آن است که هیچ کدام تازگی ندارد و برخی ارجاعات به یادداشت اجرایی اخیر ترامپ نیز همراه با دروغ و اغراق است. ضمن اینکه هیچکدام از این مواضع به عنوان «پیش شرط» مذاکره مطرح نشده است.
بسیار طبیعی است که هر یک از دو طرف میتواند قبل از مذاکره خواستههای بالایی را مطرح کند. همانطور که طرف مقابل نیز میتواند در طول مذاکره آنها را رد یا تعدیل کند. اما آخرین موضع علی خامنهای مسیر مذاکره با امريکا را به ضرر زندگی روزمره شدیدا تحت فشار اکثریت مردم ایران، تا چشم اندازی نزديک، مسدود کرده است.
رهبر جمهوری اسلامی و حامیانش همواره با فریبکاری تمام به دنبال آن بودهاند که سیاست خارجیِ «تهاجمی» و ماجراجویانه خود در تقابل با آمریکا و ستیزهگری با اسرائیل را تحت پوشش امنیت ملی که یک امر «دفاعی» است، پنهان کنند. همانگونه که در شعار «انرژی هستهای حق ماست»، این فریبکاری را به کار میبردند، در حالی که هیچ دولتی در جهان با داشتن انرژِی هستهای مخالفتی نداشته و ندارد و آنچه مورد حساسیت بوده اصرار بر غنیسازی اورانیوم در داخل کشور است که هدفی به جز دستیابی به سلاح هستهای ندارد.
ما ضمن باور به مقوله امنیت و قدرت دفاعی و بازدارنده برای هر کشور، به صراحت اعلام میکنیم که ایران برای دستیابی به انرژِی هستهای برای مصارف پزشکی و خدماتی هیچ نیازی به غنیسازی اورانیوم در داخل کشور، که میتواند از طریق همکاریهای بینالمللی تامین شود، ندارد. ما خواهان توقف پروژههسته ای جمهوری اسلامی هستيم.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی هیچ ربطی به امنیت ملی و قدرت بازدارندگی کشور ندارد و به عکس، با درونمایه تهاجمیاش علیه آمریکا و با شعار محو اسرائیل، به جز تحمیل هزینههای نجومی اقتصادی به مردم، خسارتهای فراوان انسانی و به خطر انداختن امنیت کشور، نتیجه دیگری نداشته است.
ما به مردم ایران یادآور میشویم که کلید تغییر در دستان شماست. نظام جمهوری اسلامی باید تحت فشار افکار عمومی و محاصره مدنی ایرانیانِ داخل و خارج از کشور قرار گیرد تا به جای تشدید فشار اقتصادی به مردم، تهدید امنیت ملی ایران و تشدید فشار بر جامعه مدنی و ناراضیان و مخالفان سیاسی در صورت تشدید منازعه سیاسی و نظامی با دول خارجی، که روند گذار به دموکراسی را نیز به تعویق خواهد انداخت، تن به مذاکره مستقیم و بدون قید و شرط طرفینی بدهد. جمهوری اسلامی باید دست از سیاست خارجی مخربش بردارد، به عادیسازی روابط با آمریکا بپردازد و رویکرد نفی و محو اسرائیل را کنار بگذارد.
عقب راندن جمهوراسلامی در سیاست خارجی، تحت فشار افکار عمومی و اعتراضات داخلی، می تواند تسهیلگر عقبراندنش در سیاست سرکوب داخلی و تسلیم شدن به اراده ملت برای گذار به دموکراسی شود.
«صلح در منطقه» به نفع همه مردمان آن اعم از ایرانیها، فلسطینیها، اسرائیلیها، لبنانیها و دیگر مردمان این گوشه پر درد و رنج در جغرافیای جهان و به ضرر تمامی مستبدان و متهمان به جنایات جنگی و ناقضان حقوق بشر است.
ما از همه نیروهای سیاسی که تحریم و منازعه نظامی را به زیان مردم و کشور میدانند، و آن را تسهیلگر راه گذار و دموکراسی نمیبینند و منازعه نظامی و جنگ را مغایر توسعه پایدار کشور میدانند، به خصوص نیروهای سیاسی و مدنی داخل کشور، میخواهیم به عنوان یک وظیفه ملی و مردمی مانع جوسازی رسانهای رسمی بعد از موضع اخیر علی خامنهای شوند.
این یک وظیفه ملی است که در این لحظه تاریخی، شجاعت مدنی خود را به نمایش بگذاریم و از منافع ملی و مواضع صلحآمیز مردم ایران در برابر موضع ویرانگر رهبر جمهوری اسلامی دفاع کنیم.
احمد پورمندی، احمد علوی، اسماعيل زرگريان، آلان توفيقی، بابک خطی، بهروز خليق، توران همتی، جيران مقدم، حسن زهتاب، حسن يوسفی اشکوری، رزا روزبهان، رضا علیجانی، رضا قرشی، زهرا قضات، علی پرسان، کورش پارسا، مجید عبدالرحیمپور، محسن يلفانی، محمد اوليائی فرد، محمد پوردوائی، معصومه شاپوری، منصور فرهنگ، منصوره شجاعی، مهدی فتاپور، مهدی ممکن، مهدی نخل احمدی، مهدی نوربخش، مهرداد احمدزاده، مینا شاپوری، هادی زمانی
بیانیه جمعی از نواندیشان دینی ایرانی در محکومیت جرمانگاری هنر و خشونت نظاممند علیه هنرمندان مستقل
با اندوه و نگرانی عمیق، شاهد تکرار رویّههای سرکوبگرانه و غیرانسانی نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران علیه هنرمندان منتقد و مستقل، به بهانههای مختلف هستیم. اخیراً خبر شلاق زدن مهدی یراحی، خواننده و هنرمند ایرانی، به دلیل فعالیتهای هنری و بیان آزادانهی اندیشههای خود (و البته به بهانهای ظاهرسازانه و واهی) بار دیگر زنگهای هشدار را نسبت به نقض کرامت انسانی و حقوق بنیادین هنرمندان به صدا درآورده است. این اقدام نه تنها با موازین دینی و اخلاقی ناسازگار است که سنتی تلخ را یادآوری میکند که پیشینهای طولانی در سرکوب صدای هنرمندان دارد.
در دههی شصت علاوه بر گزارشهایی مبنی بر شلاق خوردن چندین خوانندهی فعال پیش از انقلاب، از باب ذکر تنها یک نمونهی دیگر از این دهه میتوان به پرویز مشکاتیان، استاد بیبدیل موسیقی ایرانی اشاره کرد که مورد تحقیر و خشونت قرار گرفت. شلاق خوردن این هنرمند بزرگ، به گفتهٔ زندهیاد هوشنگ ابتهاج، نه تنها ضربهای به جسم او وارد کرد که آغازی بر فرایند نابودی درونی او شد. مشکاتیان، که روح موسیقی ایرانی را در خود داشت، تا پایان عمر از تبعات این خشونت رنج برد. امروز نیز شلاق و زندان، پابند الکترونیکی، و محرومیت از فعالیتهای هنری به ابزاری برای خاموش کردن صدای هنرمندان منتقد و مستقل تبدیل شده است، هنرمندانی که جرأت میکنند روایتگر واقعیتهای تلخ جامعه باشند.
جمهوری اسلامی با تبدیل هنر به «جرم» نه تنها با آموزههای دینی دربارهی ارزشِ آفرینش و زیبایی در تضاد است، بلکه نشان میدهد که چگونه ابزارهای حکومتی برای حذف منتقدان و هنرمندان حتی از قوانین شرعی نیز سوءاستفاده میکنند. هنر، زبان گویای انسانیت و بازتاب دردها و امیدهای جامعه است؛ جرم خواندن هنر اعلام جرم علیه انسانیت است.
امروزه گاه از پابند الکترونیک برای محدود کردن هنرمندان مستقل و منتقد استفاده میشود. این روشها گرچه مدرنترند در راستای هدف قدیمیِ سکوت تحمیلی و قطع ارتباط هنرمند با مردم عمل میکنند. این اقدامات نه تنها نقض حقوق شهروندی است که نشانهای از ترس حاکمیت از قدرت بیهمتای هنر در بیداری وجدان جمعی است.
ما ضمن محکومیت هرگونه خشونت علیه تمام شهروندان به ویژه هنرمندان، خواهان توقف فوری این رویّههای ضداخلاقی و ضداسلامی هستیم. ما معتقدیم:
۱. هنر، موهبتی الهی و بازتاب روح آزادهی انسان است و جرمپنداشتن آن خیانت به ارزشهای دینی و اخلاقی است.
۲. حکومت موظف است به جای سرکوب، زمینهٔ شکوفایی امن و آزادانهی هنر مستقل و منتقد را فراهم کند.
۳. جامعهی هنری ایران میراثدار فرهنگ و اندیشهای است که قرنها الهامبخش جهانیان بوده؛ تحقیر این میراث، خیانت به تاریخ ایران و اسلام است.
ما از همهی وجدانهای بیدار و جانهای آگاه در داخل و خارج ایران میخواهیم در برابر این خشونت نظاممند سکوت نکنند. هنر، سلاح انسانیت است و انسانیت همواره پیروز خواهد شد.
اسفند ۱۴۰۳
ژیلا موحد شریعتپناهی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، رضا بهشتی معزّ، عبدالعلی بازرگان، رضا علیجانی، احمد علوی، سروش دباغ، رحمان لیوانی، عبدالله ناصرى طاهرى، مهدی ممکن، یاسر میردامادی
با اندوه و نگرانی عمیق، شاهد تکرار رویّههای سرکوبگرانه و غیرانسانی نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران علیه هنرمندان منتقد و مستقل، به بهانههای مختلف هستیم. اخیراً خبر شلاق زدن مهدی یراحی، خواننده و هنرمند ایرانی، به دلیل فعالیتهای هنری و بیان آزادانهی اندیشههای خود (و البته به بهانهای ظاهرسازانه و واهی) بار دیگر زنگهای هشدار را نسبت به نقض کرامت انسانی و حقوق بنیادین هنرمندان به صدا درآورده است. این اقدام نه تنها با موازین دینی و اخلاقی ناسازگار است که سنتی تلخ را یادآوری میکند که پیشینهای طولانی در سرکوب صدای هنرمندان دارد.
در دههی شصت علاوه بر گزارشهایی مبنی بر شلاق خوردن چندین خوانندهی فعال پیش از انقلاب، از باب ذکر تنها یک نمونهی دیگر از این دهه میتوان به پرویز مشکاتیان، استاد بیبدیل موسیقی ایرانی اشاره کرد که مورد تحقیر و خشونت قرار گرفت. شلاق خوردن این هنرمند بزرگ، به گفتهٔ زندهیاد هوشنگ ابتهاج، نه تنها ضربهای به جسم او وارد کرد که آغازی بر فرایند نابودی درونی او شد. مشکاتیان، که روح موسیقی ایرانی را در خود داشت، تا پایان عمر از تبعات این خشونت رنج برد. امروز نیز شلاق و زندان، پابند الکترونیکی، و محرومیت از فعالیتهای هنری به ابزاری برای خاموش کردن صدای هنرمندان منتقد و مستقل تبدیل شده است، هنرمندانی که جرأت میکنند روایتگر واقعیتهای تلخ جامعه باشند.
جمهوری اسلامی با تبدیل هنر به «جرم» نه تنها با آموزههای دینی دربارهی ارزشِ آفرینش و زیبایی در تضاد است، بلکه نشان میدهد که چگونه ابزارهای حکومتی برای حذف منتقدان و هنرمندان حتی از قوانین شرعی نیز سوءاستفاده میکنند. هنر، زبان گویای انسانیت و بازتاب دردها و امیدهای جامعه است؛ جرم خواندن هنر اعلام جرم علیه انسانیت است.
امروزه گاه از پابند الکترونیک برای محدود کردن هنرمندان مستقل و منتقد استفاده میشود. این روشها گرچه مدرنترند در راستای هدف قدیمیِ سکوت تحمیلی و قطع ارتباط هنرمند با مردم عمل میکنند. این اقدامات نه تنها نقض حقوق شهروندی است که نشانهای از ترس حاکمیت از قدرت بیهمتای هنر در بیداری وجدان جمعی است.
ما ضمن محکومیت هرگونه خشونت علیه تمام شهروندان به ویژه هنرمندان، خواهان توقف فوری این رویّههای ضداخلاقی و ضداسلامی هستیم. ما معتقدیم:
۱. هنر، موهبتی الهی و بازتاب روح آزادهی انسان است و جرمپنداشتن آن خیانت به ارزشهای دینی و اخلاقی است.
۲. حکومت موظف است به جای سرکوب، زمینهٔ شکوفایی امن و آزادانهی هنر مستقل و منتقد را فراهم کند.
۳. جامعهی هنری ایران میراثدار فرهنگ و اندیشهای است که قرنها الهامبخش جهانیان بوده؛ تحقیر این میراث، خیانت به تاریخ ایران و اسلام است.
ما از همهی وجدانهای بیدار و جانهای آگاه در داخل و خارج ایران میخواهیم در برابر این خشونت نظاممند سکوت نکنند. هنر، سلاح انسانیت است و انسانیت همواره پیروز خواهد شد.
اسفند ۱۴۰۳
ژیلا موحد شریعتپناهی، محمدجواد اکبرین، حسن یوسفی اشکوری، رضا بهشتی معزّ، عبدالعلی بازرگان، رضا علیجانی، احمد علوی، سروش دباغ، رحمان لیوانی، عبدالله ناصرى طاهرى، مهدی ممکن، یاسر میردامادی
مناظره: آیا مذاکره بدون اعتماد ممکن است؟
به بهانه رسیدن نامه ترامپ به ایران
زیتون– سرانجام نامه ترامپ به ایران رسید و تحویل وزیر امور خارجه شد. اما ساعاتی قبلی از تحویل نامه، رهبر جمهوری اسلامی در حسینیه «امام خمینی» علیه مذاکره با آمریکا سخنرانی کرد و این دعوت به مذاکره را فریب افکار عمومی دنیا خواند. او با اشاره به برخی سوابق و رفتارهای قبلی، گفت که به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد و سپس استدلال کرد که بدون اعتماد هم نمیشود مذاکره کرد.
این استدلال آقای خامنهای موافقان و مخالفانی دارد. آنچه در ادامه میخوانید مناظرهای «علمی و حرفهای» است که به نسبت میان مذاکره و اعتماد میپردازد و استدلال طرفین موافق و مخالف را به چالش میکشد.
***
از متن مناظره:
دکتر رضوی: البته که در بسیاری از مذاکرات بیاعتمادی وجود دارد، اما آیا اگر هیچ حداقلی از اعتماد وجود نداشته باشد، مذاکره اصلاً آغاز میشود؟ حتی در سختترین مذاکرات، مانند مذاکرات هستهای یا مذاکرات صلح، همیشه کانالهایی از اعتماد حداقلی وجود دارد که اجازه شروع مذاکره را میدهد.
دکتر عباسی: در پاسخ باید بگویم که آنچه شما از آن به عنوان “اعتماد حداقلی” یاد میکنید، در واقع نوعی “ارزیابی هزینه و فایده” است، نه اعتماد. طرفین مذاکره نمیکنند چون به یکدیگر اعتماد دارند، بلکه چون به این نتیجه میرسند که مذاکره برایشان سودمندتر از درگیری یا عدم همکاری است.
دکتر رضوی: اما این دیدگاه بیش از حد بر محاسبهگری تأکید دارد و از جنبه انسانی مذاکره غافل است. اعتماد، حتی در سطح فردی، عنصری کلیدی در موفقیت مذاکرات است. بدون اعتماد، طرفین چگونه میتوانند روی حسن نیت طرف مقابل حساب کنند؟
دکتر عباسی: اتفاقاً به همین دلیل است که سازوکارهای نظارتی، تعهدات الزامآور و ضمانتهای اجرایی در مذاکره طراحی میشوند. ما مذاکره نمیکنیم که به یکدیگر اعتماد کنیم، بلکه مذاکره میکنیم تا به چارچوبی برسیم که نیازی به اعتماد شخصی نداشته باشد!
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115751
به بهانه رسیدن نامه ترامپ به ایران
زیتون– سرانجام نامه ترامپ به ایران رسید و تحویل وزیر امور خارجه شد. اما ساعاتی قبلی از تحویل نامه، رهبر جمهوری اسلامی در حسینیه «امام خمینی» علیه مذاکره با آمریکا سخنرانی کرد و این دعوت به مذاکره را فریب افکار عمومی دنیا خواند. او با اشاره به برخی سوابق و رفتارهای قبلی، گفت که به آمریکا نمیتوان اعتماد کرد و سپس استدلال کرد که بدون اعتماد هم نمیشود مذاکره کرد.
این استدلال آقای خامنهای موافقان و مخالفانی دارد. آنچه در ادامه میخوانید مناظرهای «علمی و حرفهای» است که به نسبت میان مذاکره و اعتماد میپردازد و استدلال طرفین موافق و مخالف را به چالش میکشد.
***
از متن مناظره:
دکتر رضوی: البته که در بسیاری از مذاکرات بیاعتمادی وجود دارد، اما آیا اگر هیچ حداقلی از اعتماد وجود نداشته باشد، مذاکره اصلاً آغاز میشود؟ حتی در سختترین مذاکرات، مانند مذاکرات هستهای یا مذاکرات صلح، همیشه کانالهایی از اعتماد حداقلی وجود دارد که اجازه شروع مذاکره را میدهد.
دکتر عباسی: در پاسخ باید بگویم که آنچه شما از آن به عنوان “اعتماد حداقلی” یاد میکنید، در واقع نوعی “ارزیابی هزینه و فایده” است، نه اعتماد. طرفین مذاکره نمیکنند چون به یکدیگر اعتماد دارند، بلکه چون به این نتیجه میرسند که مذاکره برایشان سودمندتر از درگیری یا عدم همکاری است.
دکتر رضوی: اما این دیدگاه بیش از حد بر محاسبهگری تأکید دارد و از جنبه انسانی مذاکره غافل است. اعتماد، حتی در سطح فردی، عنصری کلیدی در موفقیت مذاکرات است. بدون اعتماد، طرفین چگونه میتوانند روی حسن نیت طرف مقابل حساب کنند؟
دکتر عباسی: اتفاقاً به همین دلیل است که سازوکارهای نظارتی، تعهدات الزامآور و ضمانتهای اجرایی در مذاکره طراحی میشوند. ما مذاکره نمیکنیم که به یکدیگر اعتماد کنیم، بلکه مذاکره میکنیم تا به چارچوبی برسیم که نیازی به اعتماد شخصی نداشته باشد!
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115751
سایت خبری تحلیلی زیتون
مناظره: آیا مذاکره بدون اعتماد ممکن است؟ | سایت خبری تحلیلی زیتون
به بهانه رسیدن نامه ترامپ به ایران
رفع حصر شیخ مهدی کروبی؛ بازگشت به مدار عقلانیت و آغاز مسیر جبران اشتباهات گذشته؟!
درخت دوستی بنشان که کام دل بهبار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
در واپسین روزهای سال و در آستانۀ بهار طبیعت ۱۴۰۴، اعلام شد که حصر ظالمانه و ۱۵ سالۀ شیخ مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز، به دستور قوۀ قضائیه پایان پذیرفت.
حرکتی شایان تقدیر که گرچه بسیار دیرهنگام اجرایی شد، اما میتوان آن را در صورت تداوم برای دیگر رهبران جنبش یعنی مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و همچنین آزادی سایر زندانیان سیاسی مانند مصطفی تاجزاده، دکتر سعید مدنی، ابوالفضل قدیانی و دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی نویدبخش بازگشت حاکمیت به مدار عقلانیت و ترمیم شکاف دولت-ملت دانست. چرا که دیری است که مهمترین و خطرخیزترین چالش نظام جمهوری اسلامی، فاصله کهکشانی و روزافزون میان حاکمیت سیاسی و منسوب به دین با تودههای مردم و از جمله طبقات جامعه متوسط شهری و جوانان و نخبگان متنوع اجتماعی است و تا زمانی که این شکاف عمیق ترمیم نشود، حاکمیت و رهبری آن نه تنها توان مقابله با انواع چالشهای خارجی را ندارد، بلکه بیتردید بدون حمایت مردمی جامعه متنوع ایرانی، در گرهگشایی از مشکلات پیچیده اقتصادی و معیشتی مردم نیز موفق نخواهد شد.
به یاد داریم که نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که با ابهامات فراوانی همراه بود و به این ابهامات هیچگاه توسط حاکمیت پاسخ داده نشد، جنبش اعتراضیِ گستردهای را موسوم به جنبش سبز در میان جامعۀ ایرانی برانگیخت. کمتر از یکسال پس از اعلام نتیجۀ انتخابات و پس از سرکوب گستردۀ اعتراضات مردمی، دو کاندیدای معترض در حصر خانگی قرار گرفتند؛ حصری غیرقانونی که بدون هیچ گونه تفهیم اتهام، محاکمه در دادگاه و صدور حکم و مصوبهای صورت پذیرفت و تا کنون ۱۵ سال به درازا کشیده است. بدین ترتیب، بر شکاف بین مردم و حاکمیت ولایی، بسی افزوده شد. ما، امضاءِکنندگان این بیانیه، رفع حصر شیخ مهدی کروبی توسط حاکمیت را ارج مینهیم و امیدواریم که این حرکت نشانۀ درک واقعی ارکان نظام از شرایط بسیار خطیر کنونی و عمق شکاف میان مردم و حاکمیت بوده باشد. باشد که با تداوم اینگونه حرکات و انتخاب حمکرانی متعادل و عقلانی و ملی، زخمهای عمیق و عنیف اجتماعی یکی از پس دیگری التیام یابند، امنیت ملی در مقابل تهدیدات خارجی تأمین شود و بهروزی ایران و ایرانی را به زودی شاهد باشیم.
امضاءکنندگان (به ترتیب حروف الفبا): بادامچی، میثم بازرگان، عبدالعلی حاجی، رضا دباغ، سروش رحمتی، فاطمه رزاقی، سهراب رهنما، علی سروش، عبدالکریم سلطانی، علی شفقتی، یحیی عابد نهاوندی، محمّد کروبی، محمّدتقی کمالی، حسین مدیری، صادق مرجائی، فرید مزروعی، علی موسوی خوئینی، علی اکبر میردامادی، یاسر یاسری، محمّد یوسفی اشکوری، حسن
درخت دوستی بنشان که کام دل بهبار آرد نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آرد
در واپسین روزهای سال و در آستانۀ بهار طبیعت ۱۴۰۴، اعلام شد که حصر ظالمانه و ۱۵ سالۀ شیخ مهدی کروبی، یکی از رهبران جنبش سبز، به دستور قوۀ قضائیه پایان پذیرفت.
حرکتی شایان تقدیر که گرچه بسیار دیرهنگام اجرایی شد، اما میتوان آن را در صورت تداوم برای دیگر رهبران جنبش یعنی مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و همچنین آزادی سایر زندانیان سیاسی مانند مصطفی تاجزاده، دکتر سعید مدنی، ابوالفضل قدیانی و دیگر زندانیان عقیدتی و سیاسی نویدبخش بازگشت حاکمیت به مدار عقلانیت و ترمیم شکاف دولت-ملت دانست. چرا که دیری است که مهمترین و خطرخیزترین چالش نظام جمهوری اسلامی، فاصله کهکشانی و روزافزون میان حاکمیت سیاسی و منسوب به دین با تودههای مردم و از جمله طبقات جامعه متوسط شهری و جوانان و نخبگان متنوع اجتماعی است و تا زمانی که این شکاف عمیق ترمیم نشود، حاکمیت و رهبری آن نه تنها توان مقابله با انواع چالشهای خارجی را ندارد، بلکه بیتردید بدون حمایت مردمی جامعه متنوع ایرانی، در گرهگشایی از مشکلات پیچیده اقتصادی و معیشتی مردم نیز موفق نخواهد شد.
به یاد داریم که نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ که با ابهامات فراوانی همراه بود و به این ابهامات هیچگاه توسط حاکمیت پاسخ داده نشد، جنبش اعتراضیِ گستردهای را موسوم به جنبش سبز در میان جامعۀ ایرانی برانگیخت. کمتر از یکسال پس از اعلام نتیجۀ انتخابات و پس از سرکوب گستردۀ اعتراضات مردمی، دو کاندیدای معترض در حصر خانگی قرار گرفتند؛ حصری غیرقانونی که بدون هیچ گونه تفهیم اتهام، محاکمه در دادگاه و صدور حکم و مصوبهای صورت پذیرفت و تا کنون ۱۵ سال به درازا کشیده است. بدین ترتیب، بر شکاف بین مردم و حاکمیت ولایی، بسی افزوده شد. ما، امضاءِکنندگان این بیانیه، رفع حصر شیخ مهدی کروبی توسط حاکمیت را ارج مینهیم و امیدواریم که این حرکت نشانۀ درک واقعی ارکان نظام از شرایط بسیار خطیر کنونی و عمق شکاف میان مردم و حاکمیت بوده باشد. باشد که با تداوم اینگونه حرکات و انتخاب حمکرانی متعادل و عقلانی و ملی، زخمهای عمیق و عنیف اجتماعی یکی از پس دیگری التیام یابند، امنیت ملی در مقابل تهدیدات خارجی تأمین شود و بهروزی ایران و ایرانی را به زودی شاهد باشیم.
امضاءکنندگان (به ترتیب حروف الفبا): بادامچی، میثم بازرگان، عبدالعلی حاجی، رضا دباغ، سروش رحمتی، فاطمه رزاقی، سهراب رهنما، علی سروش، عبدالکریم سلطانی، علی شفقتی، یحیی عابد نهاوندی، محمّد کروبی، محمّدتقی کمالی، حسین مدیری، صادق مرجائی، فرید مزروعی، علی موسوی خوئینی، علی اکبر میردامادی، یاسر یاسری، محمّد یوسفی اشکوری، حسن
جناب آقای رئیس جمهور محترم
با عرض سلام و ارادت و آرزوی توفیق بیشتر
هر چند تمایل دارم به علت تحریم
انتخابات، درخواستی از جنابعالی
نداشته باشم، ولی مروت و پیگیری
شما از یک سو و ملی بودن موضوع از سوی دیگر حقیر را به مکاتبه وادار
می کند.
جناب دکتر پزشکیان!
.جز معدودی از وزیران، هیچ کدام از آن ها شایسته همین رأی حداقلی شما نیستند، از جمله وزیر تعلیم و تربیت .
ایستادگی حضرتعالی در برابر اجرای
قانون بسیار مبتذل “حجاب” واقعا
ستودنی است و بنده خبر دارم که
صادقانه مقاومت می کنید و رهبر
حکومت هم آن را پذیرفته است.
خبر امضای موافقتنامه وزیر نالایق و بزدل آموزش و پرورش با سردار معلوم العمل فراجا، دور از انتظار مردم ایران بود. وزیر حقیری که از وفور تملق و ترس اش، خود را سرباز
آن سردار دانسته است. حتما انفعال و سکوت تان، شیرینی مقاومت شما در برابر قانون مذکور را زهر خواهد کرد. حداقل انتظار مردم، خانواده ها و دانش آموزان از رئیس جمهور ،اقدامی شایسته است.
عبدالله ناصری طاهری
دوم اردیبهشت ۱۴۰۴
با عرض سلام و ارادت و آرزوی توفیق بیشتر
هر چند تمایل دارم به علت تحریم
انتخابات، درخواستی از جنابعالی
نداشته باشم، ولی مروت و پیگیری
شما از یک سو و ملی بودن موضوع از سوی دیگر حقیر را به مکاتبه وادار
می کند.
جناب دکتر پزشکیان!
.جز معدودی از وزیران، هیچ کدام از آن ها شایسته همین رأی حداقلی شما نیستند، از جمله وزیر تعلیم و تربیت .
ایستادگی حضرتعالی در برابر اجرای
قانون بسیار مبتذل “حجاب” واقعا
ستودنی است و بنده خبر دارم که
صادقانه مقاومت می کنید و رهبر
حکومت هم آن را پذیرفته است.
خبر امضای موافقتنامه وزیر نالایق و بزدل آموزش و پرورش با سردار معلوم العمل فراجا، دور از انتظار مردم ایران بود. وزیر حقیری که از وفور تملق و ترس اش، خود را سرباز
آن سردار دانسته است. حتما انفعال و سکوت تان، شیرینی مقاومت شما در برابر قانون مذکور را زهر خواهد کرد. حداقل انتظار مردم، خانواده ها و دانش آموزان از رئیس جمهور ،اقدامی شایسته است.
عبدالله ناصری طاهری
دوم اردیبهشت ۱۴۰۴
Audio
چه تفاوتی هست میانِ دو مذهبِ شیعهی امامی و شیعهی اسماعیلی که امامِ یکی میشود سیّد روحالله خمینی (۱۹۸۹ – ۱۹۰۲) و امامِ دیگری میشود آقاخان؟
سرانجامِ ناهمسانِ امامت در تشیّعِ امامی و اسماعیلی
احسان راستان
https://www.zeitoons.com/115820
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
سرانجامِ ناهمسانِ امامت در تشیّعِ امامی و اسماعیلی
احسان راستان
https://www.zeitoons.com/115820
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
Audio
دین اگر بخواهد نقش اساسی و واقعی خود را بازیابد، ناگزیر باید از پیامآوران نخستین خود پیروی کرده و به تناسب زمان و زمانه، خود را نوسازی و بازسازی کند و انسانیت را بنیاد و اساس دینورزی بداند.
متن کامل یادداشت را در زیتون بخوانید:
پاپ، غزه و نقش دین در روزگار ما
حسن یوسُفیِ اِشکِوَری
https://www.zeitoons.com/115798
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
متن کامل یادداشت را در زیتون بخوانید:
پاپ، غزه و نقش دین در روزگار ما
حسن یوسُفیِ اِشکِوَری
https://www.zeitoons.com/115798
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
Audio
برخی از مراجع تقلید، معممین یا حوزویانی که با بهرهگیری از سرمایه نمادین دین، مدعی نمایندگی عام یا خودخوانده امامی غایب بوده و به بازیگرانی پیچیده در میدان قدرت در عرصه عمومی تبدیل میشوند.
فقها در عصر غیبت بهعنوان نمایندگان عام امام غایب عمل میکنند و وظایفی چون افتاء (، قضاوت، و اداره امور حسبیه را بر عهده دارند. اما دایره اقتدار و نفوذ آنها در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار فراتر از این امور است. یادداشت حاضر به برخی از لایههای آشکار و پنهان این پدیده میپردازد.
نمایندگان «خودخوانده» امام غایب
احمد علوی
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115804
فقها در عصر غیبت بهعنوان نمایندگان عام امام غایب عمل میکنند و وظایفی چون افتاء (، قضاوت، و اداره امور حسبیه را بر عهده دارند. اما دایره اقتدار و نفوذ آنها در زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بسیار فراتر از این امور است. یادداشت حاضر به برخی از لایههای آشکار و پنهان این پدیده میپردازد.
نمایندگان «خودخوانده» امام غایب
احمد علوی
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115804
Audio
چه تفاوتی هست میانِ دو مذهبِ شیعهی امامی و شیعهی اسماعیلی که امامِ یکی میشود سیّد روحالله خمینی (۱۹۸۹ – ۱۹۰۲) و امامِ دیگری میشود آقاخان؟
سرانجامِ ناهمسانِ امامت در تشیّعِ امامی و اسماعیلی
احسان راستان
https://www.zeitoons.com/115820
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
سرانجامِ ناهمسانِ امامت در تشیّعِ امامی و اسماعیلی
احسان راستان
https://www.zeitoons.com/115820
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
Audio
دین اگر بخواهد نقش اساسی و واقعی خود را بازیابد، ناگزیر باید از پیامآوران نخستین خود پیروی کرده و به تناسب زمان و زمانه، خود را نوسازی و بازسازی کند و انسانیت را بنیاد و اساس دینورزی بداند.
متن کامل یادداشت را در زیتون بخوانید:
پاپ، غزه و نقش دین در روزگار ما
حسن یوسُفیِ اِشکِوَری
https://www.zeitoons.com/115798
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
متن کامل یادداشت را در زیتون بخوانید:
پاپ، غزه و نقش دین در روزگار ما
حسن یوسُفیِ اِشکِوَری
https://www.zeitoons.com/115798
*متن پادکست توسط هوش مصنوعی اجرا شده است.
Audio
صدق را نه از روی مطابقت، انسجام و کارآمدی؛ بلکه از روی میزان و قدرت اقناعی گزاره ها در یک بازی- زبانی میتوان سراغ گرفت و تبیین کرد؛ قدرت اقناعی که در میان کاربران زبان در بازیهای زبانی گوناگون سربر میآورد، بالا و پایین میرود، زیر و زبر میگردد، کم و زیاد میشود و افتان و خیزان میان کاربران زبان پیش میرود…
از صدقِ «مطابقتی» تا صدقِ «اقناعی- روایی»
سروش دباغ
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115811
از صدقِ «مطابقتی» تا صدقِ «اقناعی- روایی»
سروش دباغ
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115811
Audio
اقبال لاهوری، معمار پاکستان ؟!
نسرین غلامحسین زاده
نقش واقعی اقبال درتقسیم هند و ایجاد پاکستان
این عبارت که اقبال نخستین کسی است که ایدۀ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هندی مطرح کرد، که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد، و یا حتی فراتر از آن، خطاب او به عنوان معمار پاکستان و یا شاعر، فیلسوف و سیاستمدار مسلمان پاکستانی به کرات به گوش همه خورده است. حتی در مواردی موجب حذف صدای او به اتهام تجزیۀ هندوستان و ایجاد حکومتی دینی و وابسته گردیده است. تلاش من در این ارایه باز کردن ابعاد گوناگون این مسئله و در واقع بررسی قضاوت هایی از این دست در مورد یکی از بزرگترین مصلحان دینی جهان اسلام است.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115657
نسرین غلامحسین زاده
نقش واقعی اقبال درتقسیم هند و ایجاد پاکستان
این عبارت که اقبال نخستین کسی است که ایدۀ یک کشور مستقل را برای مسلمانان هندی مطرح کرد، که در نهایت منجر به ایجاد کشور پاکستان شد، و یا حتی فراتر از آن، خطاب او به عنوان معمار پاکستان و یا شاعر، فیلسوف و سیاستمدار مسلمان پاکستانی به کرات به گوش همه خورده است. حتی در مواردی موجب حذف صدای او به اتهام تجزیۀ هندوستان و ایجاد حکومتی دینی و وابسته گردیده است. تلاش من در این ارایه باز کردن ابعاد گوناگون این مسئله و در واقع بررسی قضاوت هایی از این دست در مورد یکی از بزرگترین مصلحان دینی جهان اسلام است.
متن کامل در زیتون:
https://www.zeitoons.com/115657
Audio
شبکههای اجتماعی چگونه باورهای ما را تغییر میدهند؟
اگر پادکست را گوش دادید و به موضوع علاقهمند شدید، متن کامل یادداشت را میتوانید در زیتون بخوانید:
«همهی خبرها نادرستاند»؛ پروپاگاندای رایانشی و تفکر انتقادی
طاها پارسا
https://www.zeitoons.com/108120
اگر پادکست را گوش دادید و به موضوع علاقهمند شدید، متن کامل یادداشت را میتوانید در زیتون بخوانید:
«همهی خبرها نادرستاند»؛ پروپاگاندای رایانشی و تفکر انتقادی
طاها پارسا
https://www.zeitoons.com/108120
Audio
تحول زمانی رخ میدهد که چپ ایران، خود را نه به عنوان یک ایدئولوژی انتزاعی، بلکه به عنوان «حلکنندهی ملموس مشکلات فرودستان» تعریف کند.
این همان رئالیسم تحولخواه است: تغییر از پایین، قدمبهقدم، و با تکیه بر قدرت سازمانیافتهی مردم.
رئالیسم تحولخواه و حل بحران چپ
نصرالله لَشَنی
این پادکست👆بهوسیله هوش مصنوعی اجرا شده است. متن اصلی مقاله 👇را میتوانید در زیتون بخوانید.
https://www.zeitoons.com/115841
این همان رئالیسم تحولخواه است: تغییر از پایین، قدمبهقدم، و با تکیه بر قدرت سازمانیافتهی مردم.
رئالیسم تحولخواه و حل بحران چپ
نصرالله لَشَنی
این پادکست👆بهوسیله هوش مصنوعی اجرا شده است. متن اصلی مقاله 👇را میتوانید در زیتون بخوانید.
https://www.zeitoons.com/115841