امروز آدم دیگری هستم و دنیای من دنیای دیگری است. باز برادروار با همهی جهان آمیختهام. با همهی تباهی و مرگی که در من است و ای بسا که هر لحظه قلبم خاموش شود، به وسعت و توانایی جهانم. دگرگونی حالات من از قطبی به قطبی دیگر است با هیجانی که مثل طوفان مرا میپیچد و درهم میریزد. و تازه هیچ چیز خاصی پیش نیامده است که از دیروز تا امروز زیرورو شدهام. فقط امروز به پیشنهاد...ت نیم ساعتی با هم نشستیم و قهوهای خوردیم و صحبتی کردیم و من به یاد این شعر بودم که میگوید:« فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل/ چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن».
#شاهرخ_مسکوب
📚در حال و هوای جوانی
@zemesstaaan
امروز آدم دیگری هستم و دنیای من دنیای دیگری است. باز برادروار با همهی جهان آمیختهام. با همهی تباهی و مرگی که در من است و ای بسا که هر لحظه قلبم خاموش شود، به وسعت و توانایی جهانم. دگرگونی حالات من از قطبی به قطبی دیگر است با هیجانی که مثل طوفان مرا میپیچد و درهم میریزد. و تازه هیچ چیز خاصی پیش نیامده است که از دیروز تا امروز زیرورو شدهام. فقط امروز به پیشنهاد...ت نیم ساعتی با هم نشستیم و قهوهای خوردیم و صحبتی کردیم و من به یاد این شعر بودم که میگوید:« فرصت شمار صحبت کز این دو راه منزل/ چون بگذریم دیگر نتوان به هم رسیدن».
#شاهرخ_مسکوب
📚در حال و هوای جوانی
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برایت،
شنیدن واژه های مهربان
سرودهای عاشقانه
دوش گرفتن زیر آبشار
خواندن آوازهای نو
انتظاری عاشقانه در ایستگاه قطار
و یک مهمانی پر از صدای گیتار
برایت آرزو می کنم .
برایت،
یافتن خاطرات یک عشق قدیمی
داشتن شانه های صمیمی
کف زدن های شادمانه
بعد از ظهرهای آرام
نواختن گیتار برای او که دوستش داری ،
شرابی سفید
و یک دنیا عشق آرزو مى کنم .
#کارلوس_دروموند
@zemesstaaan
شنیدن واژه های مهربان
سرودهای عاشقانه
دوش گرفتن زیر آبشار
خواندن آوازهای نو
انتظاری عاشقانه در ایستگاه قطار
و یک مهمانی پر از صدای گیتار
برایت آرزو می کنم .
برایت،
یافتن خاطرات یک عشق قدیمی
داشتن شانه های صمیمی
کف زدن های شادمانه
بعد از ظهرهای آرام
نواختن گیتار برای او که دوستش داری ،
شرابی سفید
و یک دنیا عشق آرزو مى کنم .
#کارلوس_دروموند
@zemesstaaan
بعضی چیزها را نمیشود گفت. بعضی چیزها را احساس میکنید. رگ و پی شما را میتراشد، دل شما را آب میکند، اما وقتی میخواهید بیان کنید میبینید که بیرنگ و جلاست. مانند تابلوئیست که شاگردی از روی کار استاد ساخته باشد. عینا همان تابلوست. اما آن روح، آن چیزی که دل شما را میفشارد، در آن نیست.
- چشمهایش
- بزرگ علوی
@zemesstaaan
- چشمهایش
- بزرگ علوی
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نگارا روز، روزِ ماست امروز
که در کف باده و در کام، قند است
می و معشوق و وصلِ جاودان هست
کنون تدبیر ما لَختی سپند است
#عطار
@zemesstaaan
نگارا روز، روزِ ماست امروز
که در کف باده و در کام، قند است
می و معشوق و وصلِ جاودان هست
کنون تدبیر ما لَختی سپند است
#عطار
@zemesstaaan
من در آستانه اين قرن، كه گاهی تنها لحظهای گذرا به نظرم میرسد، پا به دنيا گذاشتم. هر چه جلوتر آمدهام سالها سريعتر گذشتهاند. وقتی از روزهای جوانیام حرف میزنم، ناچارم مدام بگويم: اين مال پنجاه يا شصت سال پيش بود؛ در حالی كه حس میكنم هنوز از آن دوران دور نشدهام. اما از طرف ديگر گاهی زندگی به نظرم خيلی طولانی میآيد. انگار آن پسربچه يا جوانی كه آن كارها را انجام داده اصلا من نبودهام.
اكنون كه به پيری و تنهایی گرفتار شدهام، آينده را تنها در حالت فاجعه يا آشوب میبينم. به نظرم میرسد كه قرن ما يكسره به انحراف افتاده و به سوی نكبت و بدبختی پيش رفته است. به گمانم در آن جنگ بزرگ و ازلی سرانجام شر بر خير پيروز شده است. عوامل زوال و نابودی كاملا مسلط شدهاند. روح بشر نه تنها به سوی كمال و روشنایی نرفته، بلكه حتی در تاريكی سياهتری فرو غلطيده است. من به حيرتم كه آن چشمههای نيکی و فرزانگی كه قرار است روزی به نجات ما بيايند، از كجا خواهند جوشيد؟
📒 #با_آخرین_نفسهایم
👤 #لوئیس_بونوئل
@zemesstaaan
اكنون كه به پيری و تنهایی گرفتار شدهام، آينده را تنها در حالت فاجعه يا آشوب میبينم. به نظرم میرسد كه قرن ما يكسره به انحراف افتاده و به سوی نكبت و بدبختی پيش رفته است. به گمانم در آن جنگ بزرگ و ازلی سرانجام شر بر خير پيروز شده است. عوامل زوال و نابودی كاملا مسلط شدهاند. روح بشر نه تنها به سوی كمال و روشنایی نرفته، بلكه حتی در تاريكی سياهتری فرو غلطيده است. من به حيرتم كه آن چشمههای نيکی و فرزانگی كه قرار است روزی به نجات ما بيايند، از كجا خواهند جوشيد؟
📒 #با_آخرین_نفسهایم
👤 #لوئیس_بونوئل
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا دوست داریام،
تا دوست دارمت،
تا اشک ما به گونهی هم میچکد ز مهر،
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار،
کِی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار!
#سیاوش_کسرایی
@zemesstaaan
تا دوست دارمت،
تا اشک ما به گونهی هم میچکد ز مهر،
تا هست در زمانه یکی جانِ دوستدار،
کِی مرگ میتواند
نام مرا بروبد از یاد روزگار!
#سیاوش_کسرایی
@zemesstaaan
جان و جهان! دوش کجا بودهای؟
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟»
رنگ تو داری، که ز رنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#مولانا
@zemesstaaan
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟»
رنگ تو داری، که ز رنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#مولانا
@zemesstaaan
Mohammadreza Shajarian - Tasnif Jane Jahan (محمدرضا شجریان - تصنیف…
جان و جهان
استاد شجریان
استاد شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به اطراف خود گام برمیدارم
لمس میکنم
میبویم
میشنوم
در پس هر قدمی که برمیدارم
هر ثانیه پژواکِ تنهاییِ من است
"یانیس ریتسوس"
@zemesstaaan
لمس میکنم
میبویم
میشنوم
در پس هر قدمی که برمیدارم
هر ثانیه پژواکِ تنهاییِ من است
"یانیس ریتسوس"
@zemesstaaan
بیایید بیایید به گلزار بگردیم
بر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیم
بیایید که امروز به اقبال و به پیروز
چو عشاق نوآموز بر آن یار بگردیم
بسی تخم بکشتیم بر این شوره بگشتیم
بر آن حب که نگنجید در انبار بگردیم
هر آن روی که پشت است به آخر همه زشت است
بر آن یار نکوروی وفادار بگردیم
چو از خویش برنجیم زبون شش و پنجیم
یکی جانب خمخانه خمار بگردیم
در این غم چو نزاریم در آن دام شکاریم
دگر کار نداریم در این کار بگردیم
چو ما بیسر و پاییم چو ذرات هواییم
بر آن نادره خورشید قمروار بگردیم
چو دولاب چه گردیم پر از ناله و افغان
چو اندیشه بیشکوت و گفتار بگردیم
#مولانا
@zemesstaaan
بیایید بیایید به گلزار بگردیم
بر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیم
بیایید که امروز به اقبال و به پیروز
چو عشاق نوآموز بر آن یار بگردیم
بسی تخم بکشتیم بر این شوره بگشتیم
بر آن حب که نگنجید در انبار بگردیم
هر آن روی که پشت است به آخر همه زشت است
بر آن یار نکوروی وفادار بگردیم
چو از خویش برنجیم زبون شش و پنجیم
یکی جانب خمخانه خمار بگردیم
در این غم چو نزاریم در آن دام شکاریم
دگر کار نداریم در این کار بگردیم
چو ما بیسر و پاییم چو ذرات هواییم
بر آن نادره خورشید قمروار بگردیم
چو دولاب چه گردیم پر از ناله و افغان
چو اندیشه بیشکوت و گفتار بگردیم
#مولانا
@zemesstaaan
📖«چقدر آهنگهای قشنگ در این دنیا وجود داشت که من نشنیده بودم. چقدر چهرههای زیبا از برابرم گذشتند که من آنها را ندیدم.
چقدر رویاهای عجیب دیدم که وقتی از خواب بیدار شدم ، هرگز دیگر به یادم نیامد.
و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد که
تا همیشه خودم را نبخشم...
زندگی یعنی چه؟
همیشه نصفه نیمه، همیشه ناتمام، همیشه ناگهان ، جایی قطع میشدم»!...
📙: #تماما_مخصوص
✍: #عباس_معروفی
@zemesstaaan
چقدر رویاهای عجیب دیدم که وقتی از خواب بیدار شدم ، هرگز دیگر به یادم نیامد.
و بوی عطری از دست رفته در دلم چنگ زد که
تا همیشه خودم را نبخشم...
زندگی یعنی چه؟
همیشه نصفه نیمه، همیشه ناتمام، همیشه ناگهان ، جایی قطع میشدم»!...
📙: #تماما_مخصوص
✍: #عباس_معروفی
@zemesstaaan
آن زمانهایی که من نخواهم بود...
ابری با تو خواهد بود و سایهاش همیشه بالای سرت،
آن ابر منم
نخواهی شناخت...
نسیمی دامنت را به رقص درخواهد آورد
گیسوانت پریشان
یک دستت بر دامن و دیگری بر موهایت
آن نسیم منم
نخواهی شناخت...
شبانگاهی در رختخوابت
به اینسو و آنسو خواهی پیچید
نه در خوابی و نه بیداری
آن خوابوخیال منم
نخواهی شناخت...
در تنهاییات، با کسی که نیست سخن خواهی گفت
خواهی گفت آنچه را که تا حال بر زبان نیاوردهای
با گوشِ جان تو را خواهد شنید
آن که نیست،منم
نخواهی شناخت...
سوز و دردی بیهنگام را حس خواهی کرد
بی آنکه بدانی از کجاست
قلبت در خاطرات به تپش خواهد افتاد
آن درد و سوز منم
نخواهی شناخت...
#عزیز_نسین
@zemesstaaan
ابری با تو خواهد بود و سایهاش همیشه بالای سرت،
آن ابر منم
نخواهی شناخت...
نسیمی دامنت را به رقص درخواهد آورد
گیسوانت پریشان
یک دستت بر دامن و دیگری بر موهایت
آن نسیم منم
نخواهی شناخت...
شبانگاهی در رختخوابت
به اینسو و آنسو خواهی پیچید
نه در خوابی و نه بیداری
آن خوابوخیال منم
نخواهی شناخت...
در تنهاییات، با کسی که نیست سخن خواهی گفت
خواهی گفت آنچه را که تا حال بر زبان نیاوردهای
با گوشِ جان تو را خواهد شنید
آن که نیست،منم
نخواهی شناخت...
سوز و دردی بیهنگام را حس خواهی کرد
بی آنکه بدانی از کجاست
قلبت در خاطرات به تپش خواهد افتاد
آن درد و سوز منم
نخواهی شناخت...
#عزیز_نسین
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
رقص شاخه های سنجد در باد همراه با قطعه ی #دانوب_آبی اثر #یوهان_اشتراوس
موسیقی برای ادامه ی حیات بشر ضروری است و قوه ی تدقیق، هوش، حُسن مشاهده، استنباط و عواطف روحی بشر را می افزاید.
شما ثقیل ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم به نیروی موسیقی، ثقل و کدورت عارضی را از روان او زدوده، مردمی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.
#افلاطون
@zemesstaaan
موسیقی برای ادامه ی حیات بشر ضروری است و قوه ی تدقیق، هوش، حُسن مشاهده، استنباط و عواطف روحی بشر را می افزاید.
شما ثقیل ترین روح را در اختیار من بگذارید، من قادرم به نیروی موسیقی، ثقل و کدورت عارضی را از روان او زدوده، مردمی هوشمند و سلحشور به شما تحویل دهم.
#افلاطون
@zemesstaaan