فرستاده شدهام تا بجنگم
برای هرچیزی که ارزشش را داشته باشد؛
حقیقت، زیبایی، محبت،
آرامش، عشق، سعادت.
برای رژه رفتن میان عشق و رنج،
با قلبی گشوده و چشمهایی بینا.
برای ایستادن درون خرابیها
و باور اینکه قدرت من، نور من،
حقیقت من و عشق من،
قویتر از تاریکیست.
📕 #جنگجوی_عشق
🖍گلنن دویل ملتن
@zemesstaaan
فرستاده شدهام تا بجنگم
برای هرچیزی که ارزشش را داشته باشد؛
حقیقت، زیبایی، محبت،
آرامش، عشق، سعادت.
برای رژه رفتن میان عشق و رنج،
با قلبی گشوده و چشمهایی بینا.
برای ایستادن درون خرابیها
و باور اینکه قدرت من، نور من،
حقیقت من و عشق من،
قویتر از تاریکیست.
📕 #جنگجوی_عشق
🖍گلنن دویل ملتن
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مرا بکارید
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که
در زیر سایه درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجرههاست!
#احمدرضا_احمدی
@zemesstaaan
در زمینی استوار جایم دهید
نه در جنگلی که
در زیر سایه درختان معیوب باشم
جای من در کنار پنجرههاست!
#احمدرضا_احمدی
@zemesstaaan
زنان اگر مجبور شوند، روی دیوارهای زندان،
آسمان آبی را نقاشی خواهند کرد.
اگر خرمنها نابود شوند، بذرهای بیشتری خواهند پاشید. آنجا که دری نیست، زنان در خواهند ساخت و آن را باز خواهند کرد؛ از آن عبور خواهند کرد و به راههای جدید و زندگیهای جدید گام خواهند نهاد.
📕 زنانی که با گرگها میدوند
✍🏾 #کلاریساپینکولااستس
@zemesstaaan
آسمان آبی را نقاشی خواهند کرد.
اگر خرمنها نابود شوند، بذرهای بیشتری خواهند پاشید. آنجا که دری نیست، زنان در خواهند ساخت و آن را باز خواهند کرد؛ از آن عبور خواهند کرد و به راههای جدید و زندگیهای جدید گام خواهند نهاد.
📕 زنانی که با گرگها میدوند
✍🏾 #کلاریساپینکولااستس
@zemesstaaan
چارهای نیست عزیز من!
سهم ما از میلیاردها سال حیات و حرکت، ذرّهی بسیار ناچیزیست.
این سهم را، چه کسی به تو حق داد
که با خستگی و پیریِ روح
با بلاتکلیفی،
با کسالت،
دودِلی،
به تباهی بکشی...؟
باورکُن! زندگی را، پُر باید کرد.
اما نه با باطل و بیهوده
نه با دلقکی و مسخرگی
نه با هرچیز کدر و کثیف
و نه با هر چیزی که انسانِ شریف از آن شرمش میآید...
زندگی را پُرِ پُر باید کرد:
لبریز، و دائما سرریزکنان؛
پر و خالی
باور کن!
از هر حفره که در گوشه کنارِ زندگیمان پدید آید، رنگِ دلمردگی و پوچی میریزد_زشت
بر جمیعِ حرکات من و تو
بر راه رفتن، نگاه کردن، بحث، منطق و حتی خندیدنمان...
هرگز نباید به فردا واگذاشت،
چراکه خالیِ دلمردگی را از امروز تا فردا، همچنان، خالی نگهداشتن، خطر کردنیست مصیبت بار و بی دلیل...
زندگی را، پُرِ پُر باید کرد...
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
@zemesstaaan
سهم ما از میلیاردها سال حیات و حرکت، ذرّهی بسیار ناچیزیست.
این سهم را، چه کسی به تو حق داد
که با خستگی و پیریِ روح
با بلاتکلیفی،
با کسالت،
دودِلی،
به تباهی بکشی...؟
باورکُن! زندگی را، پُر باید کرد.
اما نه با باطل و بیهوده
نه با دلقکی و مسخرگی
نه با هرچیز کدر و کثیف
و نه با هر چیزی که انسانِ شریف از آن شرمش میآید...
زندگی را پُرِ پُر باید کرد:
لبریز، و دائما سرریزکنان؛
پر و خالی
باور کن!
از هر حفره که در گوشه کنارِ زندگیمان پدید آید، رنگِ دلمردگی و پوچی میریزد_زشت
بر جمیعِ حرکات من و تو
بر راه رفتن، نگاه کردن، بحث، منطق و حتی خندیدنمان...
هرگز نباید به فردا واگذاشت،
چراکه خالیِ دلمردگی را از امروز تا فردا، همچنان، خالی نگهداشتن، خطر کردنیست مصیبت بار و بی دلیل...
زندگی را، پُرِ پُر باید کرد...
#یک_عاشقانه_آرام
#نادر_ابراهیمی
@zemesstaaan
اندیشههای درهم و آشفته هر دم مرا بیشتر در خود فرو میکشید، فرسوده میکرد. بسیارخسته بودم. چشمهایم را بستم خیال کردم دارد میآید. هنوز میتوانم دستش را دور گردنم، بوی تنش، صدایش، گرمایش، مهر و محبتش را حس کنم.
همه چیز سر جای خودش است. هیچ چیز دستنخورده. فقط کافی است چشمانم را ببندم و در فکر فرو روم.
چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چقدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟
#من_او_را_دوست_داشتم
#آنا_گاوالدا
@zemesstaaan
همه چیز سر جای خودش است. هیچ چیز دستنخورده. فقط کافی است چشمانم را ببندم و در فکر فرو روم.
چقدر باید بگذرد تا آدمی بوی تن کسی را که دوست داشته از یاد ببرد؟ و چقدر باید بگذرد تا بتوان دیگر او را دوست نداشت؟
#من_او_را_دوست_داشتم
#آنا_گاوالدا
@zemesstaaan
Bi To
Mohammad Noori
🎼 بی تو
🎤 محمد نوری
💽 دلاویزترین
📝 من بیهوده می خواهم ، از یاد تو بگریزم
ای همه هستیِ من ،از مهر تو لبریزم
تو دریای من هستی ،هرگز از خود مرانم
من ساحلی غریبم ، باید با تو بمانم
بی تو ، چون کویرِ تشنهِ ی آبم
بر موج هستی چون حبابم
بی قرارم و بی تابم
بی تو چون کتابِ بسته ای هستم
شاخه ی شکسته ای هستم
عابر خسته ای هستم
🎤 محمد نوری
💽 دلاویزترین
📝 من بیهوده می خواهم ، از یاد تو بگریزم
ای همه هستیِ من ،از مهر تو لبریزم
تو دریای من هستی ،هرگز از خود مرانم
من ساحلی غریبم ، باید با تو بمانم
بی تو ، چون کویرِ تشنهِ ی آبم
بر موج هستی چون حبابم
بی قرارم و بی تابم
بی تو چون کتابِ بسته ای هستم
شاخه ی شکسته ای هستم
عابر خسته ای هستم
هر سه مقابل پنجره نشستند خیره بر دریا.
یکی از دریا گفت. دیگری گوش کرد.
سومی نه گفت نه گوش کرد
او در میانهی دریا بود، غوطه در آب
او پشت پنجره حرکات او آرام،
واضح در آبیِ رنگ پریدهی آب
درون کشتی غرق شدهای چرخید.
زنگ نجاتغریق را به صدا درآورد.
حبابهای ریزی با صدایی نرم بر روی دریا شکستند
ناگهان یکی پرسید: «غرق شد؟»
دیگری گفت: «غرق شد».
سومی از عمق دریا نگاهشان کرد.
گویی به دو نفر که غرق شدهاند مینگرد.
یانیس ریتسوس
برگردان: احمد پوری
@zemesstaaan
یکی از دریا گفت. دیگری گوش کرد.
سومی نه گفت نه گوش کرد
او در میانهی دریا بود، غوطه در آب
او پشت پنجره حرکات او آرام،
واضح در آبیِ رنگ پریدهی آب
درون کشتی غرق شدهای چرخید.
زنگ نجاتغریق را به صدا درآورد.
حبابهای ریزی با صدایی نرم بر روی دریا شکستند
ناگهان یکی پرسید: «غرق شد؟»
دیگری گفت: «غرق شد».
سومی از عمق دریا نگاهشان کرد.
گویی به دو نفر که غرق شدهاند مینگرد.
یانیس ریتسوس
برگردان: احمد پوری
@zemesstaaan
√ کارل پوپر در گفتگویی با هربرت مارکوزه می گوید:
کوشش برای پدید آوردن بهشت در زمین، همواره دوزخ ساخته است.
این جمله می تواند ما را به بازخوانی اندیشه هایمان در هر زمینه ای راهنمایی کند.
نه زمین بهشت خواهد شد و نه انسان ها فرشته، ما فقط باید تلاش کنیم کمی بهتر و انسان تر از دیروزمان باشیم.
همین!
@zemesstaaan
کوشش برای پدید آوردن بهشت در زمین، همواره دوزخ ساخته است.
این جمله می تواند ما را به بازخوانی اندیشه هایمان در هر زمینه ای راهنمایی کند.
نه زمین بهشت خواهد شد و نه انسان ها فرشته، ما فقط باید تلاش کنیم کمی بهتر و انسان تر از دیروزمان باشیم.
همین!
@zemesstaaan
برو ای زاهد و بر دُردکشان خرده مگیر
که ندادند جز این تُحفه به ما روزِ الست
آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم
اگر از خَمرِ بهشت است وگر بادهٔ مست
خندهٔ جامِ می و زلفِ گرهگیرِ نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست
#حافظ
@zemesstaaan
که ندادند جز این تُحفه به ما روزِ الست
آن چه او ریخت به پیمانهٔ ما نوشیدیم
اگر از خَمرِ بهشت است وگر بادهٔ مست
خندهٔ جامِ می و زلفِ گرهگیرِ نگار
ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکست
#حافظ
@zemesstaaan
تسلاى این جهان این است که رنجِ مُدام و پیوسته وجود ندارد.
غمی میرود و شادیای باز زاده میشود. اینها همه در تعادلاند.
این جهان جهانِ جبرانهاست ...
📕 #یادداشتها
✍🏻 #آلبر_کامو
@zemesstaaan
غمی میرود و شادیای باز زاده میشود. اینها همه در تعادلاند.
این جهان جهانِ جبرانهاست ...
📕 #یادداشتها
✍🏻 #آلبر_کامو
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو را من خواب میبينم
و تو چون گياهی
كه در تاريكی قلمه میزند
خوابام را كامل میكنی
و صبح
وقتی دوباره طلوع میكنی
فردِ ديگری خواهی بود
اما هنوز
چيزی از شب در تو باقی مانده است
از آن بود و نبود جایی كه
ما خويش را يافتهايم...
#پابلو_نرودا
@zemesstaaan
و تو چون گياهی
كه در تاريكی قلمه میزند
خوابام را كامل میكنی
و صبح
وقتی دوباره طلوع میكنی
فردِ ديگری خواهی بود
اما هنوز
چيزی از شب در تو باقی مانده است
از آن بود و نبود جایی كه
ما خويش را يافتهايم...
#پابلو_نرودا
@zemesstaaan
من آن درختِ زمستانی،
بر آستانِ بهارانم
که جز به طعنه نمیخندد،
شکوفه بر تنِ عریانم.
زِ نوشخندِ سحرگاهان،
خبر چگونه توانم داشت
منی که در شبِ بی پایان،
گواهِ گریهی بارانم.
غلامِ همّتِ خورشیدم،
که چون دریچه فرو بندد
نه از هراسِ من اندیشد،
نه از سیاهیِ زندانم
کجاست بادِ سحرگاهان؟
که در صفای پس از باران
کند به یادِ تو، ای ایران!
به بوی خاکِ تو مهمانم.
#نادر_نادرپور
@zemesstaaan
بر آستانِ بهارانم
که جز به طعنه نمیخندد،
شکوفه بر تنِ عریانم.
زِ نوشخندِ سحرگاهان،
خبر چگونه توانم داشت
منی که در شبِ بی پایان،
گواهِ گریهی بارانم.
غلامِ همّتِ خورشیدم،
که چون دریچه فرو بندد
نه از هراسِ من اندیشد،
نه از سیاهیِ زندانم
کجاست بادِ سحرگاهان؟
که در صفای پس از باران
کند به یادِ تو، ای ایران!
به بوی خاکِ تو مهمانم.
#نادر_نادرپور
@zemesstaaan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
من فکر میکنم هر آنکس که قصد دارد این دنیا را برای همهی آدمها جای بهتری کند، یک قهرمان است.
#مایا_آنجلو
#ای_شرقی_غمگین
@zemesstaaan
#مایا_آنجلو
#ای_شرقی_غمگین
@zemesstaaan