Telegram Web Link
(پُست موقّت)
🖤🖤🖤
غم اومده تا پشت در
باز حلقه بر در می‌زنه...

در ادامه‌ی آن ماجرای غم‌انگیز و... آن داغ سینه‌سوز 👇👇👇
https://www.tg-me.com/zorro_ch/1932

#زورو
@zorro_ch
🗡z
ویژه‌ی #بزرگداشت_مقام_استاد


بر خود وظیفه دانستم از همه‌ی شما سران حکومت و مسئولین جمهوری اسلامی ایران از صدر تا ذیل و از بزرگ تا کوچک تقدیر به عمل آورده، روز استاد را به شما شادباش فراوان بگویم؛ که انصافاً در طول این چهل و چند سال، درس‌هایی ناب از شما آموخته‌ام که بسیار بیش تر و سودمندتر از تمام بضاعت عمر چند هزار ساله‌ام از زمان آدم ابوالبشر تا امروز بوده و هست.

با این امّید که سال‌ها بمانید تا باز هم در محضرتان کسب فیض نمایم و درس پس بدهم...

شاگرد کوچک و ارادتمند شما
#شیطان

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
تا کاخ ظالمان شود از بیخ و بُن هَوار
باید به ریشه زد، نه به ساقه، نه شاخسار

نفرین به حاکمان ستمگر هزار بار!
لعنت به حامیان ستمکار، بی‌شُمار !!!

▪️شما به خیال خودتان فقط یک رای می‌دادید... یا در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردید و فقط چند شعار می‌دادید... یا فقط پُستی یا پیامی که توسط گُردان‌های سایبری برای عوامفریبی تدوین شده بود را منتشر یا لایک می‌کردید... امّا همین‌کارهای به ظاهر ساده‌ی شما آجر و ملات و... چِه و چِه بود برای ساختن کاخ ظلم و استبداد؛

شُرکای جُرم و ظُلم! خسته‌ نباشید، خداقوّت! دست‌مریزاد!

پی‌نوشت:
پیش‌تر هم گفته‌ام من بارها:
... ای ننگ به هر که می‌کُند یاریِ‌تان
(امّا دَنده‌ها پَهن است و پوست‌ها کُلُفت)

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
هرچند که در پاچه‌ی ملّت چوب است!
از مَنظَرِ شیخ، وضع‌مان مطلوب است

القصّه که معلوم شد آخوند فقط،
سرجمع برای صیغه خواندن خوب است

پی‌نوشت:
نسخه‌ی خطّی موجود در کتابخانه‌ی حوزه علمیه قزوین: هرچند که در فلان ملّت چوب است!

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
صدّام مُرید و اِستالین بنده‌تان
هیتلر خِجل و یزید شرمنده‌تان

روبَه‌صِفتانِ گُرگِ کفتارمَنِش!
ای سگ توی روح مُرده و زنده‌تان

▪️هم من می‌دانم فحش را باد می‌بَرد هم شما و هم این هموطن فارسانی که از بُنِ جان به سرکوبگرانی که همشهری‌اش را کُشته‌اند می‌گوید "سگ به روح مُرده و زنده‌تون"!
امّا چاره‌ای نیست باید گاهی آبی بر سر رادیاتور جوش‌آورده‌مان بریزیم! تا به مقصد برسیم. مقصد و مقصود ما نه دیر است و نه دور؛ روزی که خشتک‌ یَک‌یَک‌شان را در گردن‌شان می‌آویزیم! این خط _ و این نشان ×

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
#شعرخوانی_زورو

هِی وعده فقط به ناف‌ِمان می‌بندی
در خلوت خود به ریش‌مان می‌خندی

محمود و حسن، زورَکی از روی لباس
سیّد! تو که شلوار وطن را ... (بعله!)

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
👍1
#به_خندوانه‌ای‌ها

از یاد نخواهیم برد بی‌رگی و بی‌غیرتی شما "سلبریدی"های نامرد بی‌درد را
بی‌دردی، بد دردی‌ست! "درد بی‌دردی علاجش آتش است"؛ تا کی باشد که آتش خشم مردم دامانتان را بگیرد، این فقط جرقّه‌اش بود! اما در عوض در برابر آتش عذاب وجدان عایِقید! ؛
اگر وجدان داشتید که در آن روزهای اشک و آتش و خون (در پایان اردیبهشت ۱۴۰۱) در روزهایی که مردمِ شهرکرد و خوزستان و لرستان و... به جرم اعتراض، در خاک و خون می‌غلتیدند و همچنین در اوایل خرداد و فاجعه متروپل آبادان، سرمست و نشئه از کاسبی در برنامه خندوانه که با پول همان مردم بینوا ساخته می‌شود، نیش‌تان را تا بناگوش‌تان باز نمی‌کردید و هِرهِر و کِرکِرکُنان با ماتحت‌تان بادکنک نمی‌ترکاندید! تُف به ذات‌تان!

(بی‌رگ‌تر از شما، سازندگان این برنامه و "نامَردُمِ" حاضر در استودیو. به قول فرخی یزدی:
شربت ذوق بر آن ملّت بی‌درد، حرام
که به زنجیر ستم بسته، ولی دلشاد است)

می‌خواستم حالا که به میدان آمده‌ام و شمشیر قلم از غلاف بیرون کشیده‌ام حسابی از خجالت‌تان دربیایم،که.. درد امانم را بُرید!؛
"از درد سخن گفتن و از درد شنیدن
با مردم بی‌درد ندانی که چه دردی‌ست"

#زورو
@zorro_ch
🗡z
#متروپل_آبادان

تا شیخ بر این منبر و مسند باقی‌ست،
تا رانت و ریا مِی است و او هم ساقی‌ست،

از هر سه نفر، پنج‌ نفر "خاوری‌"اند!
از هر دو نفر، یک نفر "عبدالباقی‌"ست!!!

پی‌نوشت:
۱. اَلنّاسُ عَلی دینِ مُلوکِهم
(پیش‌نماز که قوز کنه، پس‌نماز چلغوز کنه!)

۲.امّا "برادر، حاج کربلایی محمودرضا #خاوری " : برای آنانی‌که حافظه‌ تاریخی‌شان ضعیف است در این حد لازم به ذکر است که خاوری یکی از "مُخلِص‌ترین مختلسان ولایتمدار" تاریخ این مرز و بوم است که هم‌اکنون در کانادا رَحلِ اقامت افکنده و فعلاً ترجیح داده است اوقاتش را بدون ریش و چفیّه در کازینوهای آنجا سپری نماید... وی در سِمَتِ مدیرعامل بانک ملی ایران یکی از مُهره‌های اصلی اختلاس "سه هزار میلیارد تومانی" در حول و حوش سال ۱۳۹۰ است...

(با همین فرمان، احتمالاً می‌بایست حدود یکماه دیگر ، یعنی در اوایل تیرماه ۱۴۰۱، این پُست را ویرایش کنم و ذکر خیری هم از "حسین #عبدالباقی " بکنم که کِه بود و چه کرد؟ ،وگرنه که ما مردم ایران ، مثل بسیاری موارد دیگر، خیلی زود به دست فراموشی می‌سپاریمش!)

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
تا چند به شوقِ "عَجِّلوا بِالکُشتار"،
هر روز به خون وضو کُنی، لاکِردار!؟

از زنده‌ی این وطن که نگذشتی، هااای!!
دست از سر مُرده‌اش اقلاً بردار!

(وقتی که نماز میّتت را خواندی
در گوشه‌ی قلب من به خاکش بسپار)

پی‌نوشت:
عَجِّلوا: بشتابید (با نیم‌نگاهی به "عَجِّلُوا بِالصَّلاةِ قَبْلَ الْفَوْتِ وَ عَجِّلُوا بِالتَّوْبَةِ قَبْلَ الْمَوْتِ"! ، اگرچه عجله کار شیطان است و توبه‌ی گرگ هم مرگ!)

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
نقاب خنده زورو
Photo
بیچاره باباطاهرِ ساده‌دل
(به قبرستان گذر کردم کم و بیش
بدیدم قبر دولتمند و درویش...)
🗡z

#برگی_از_تقویم_تاریخ

#خمینی در سال ۶۸ ارتحال یافت! و #رفسنجانی در سال ۹۵، و هر دو هم‌سایه (هَم‌قبر!) شدند...
سرحلقه‌ی شاعران درباری زمان! #علیرضا_قزوه (که این روزها هم برای گذاشتن دُمِ شاعرِ "سلام فرمانده" در بشقاب! و دعوت رسمی‌اش به خِیل شاعران درباری، اسمش بر سر زبان‌هاست)، ناگاه در سال ۹۵ و بعد از خاکسپاری رفسنجانی _که آن‌سالها، به ظاهر و شاید جَنگ زرگری‌وار! ، مغضوب حکومتیان بود_ ، فریاد زد یافتم یافتم:

"باید از دست سیاست خون گریست
با امام این ظلم‌ها انصاف نیست
تازه بعد از سال‌ها معلوم شد
راز اشرافیّت این‌ کاخ چیست"

(یعنی اینکه رفسنجانی این مقبره کاخ‌مانند را به "نام" خمینی درست کرده تا بعدها به "کام" خودش باشد!)
به قول ادبیاتی‌ها "حُسنِ تعلیل" را کیف کردید!؟ شرافت قلم را چطور؟ "نون" وَالقَلَم را چطور!؟

یکی می‌خواهد به او بگوید، خُب کاری که نداشت می‌خواستید بعد از سال ۹۵ که به این حیله رفسنجانی وقوف یافتید این کاخ را خراب کنید و یک مقبره ساده جایش بنا کنید و آن همه خَدم و حَشم را مُرخّص فرمایید و آن بودجه کلان که صرف نگهداری این کاخ می‌شود را هم صرف امور واجب‌تر نمایید.
البتّه که برای نقش بر آب کردن نقشه‌ی رفسنجانی هنوز هم دیر نشده
زیاده عرضی نیست

پی‌نوشت ادبی!
حُسن تعلیل: دلیل و برهان نیکو آوردن؛ آوردن دلیلی ادعایی به جای علّت اصلی، یا ایجاد رابطهٔ علت و معلولیِ تخیّلی بین دو پدیده است. این علت‌سازی عموماً مبتنی بر تشبیه است و هنر آن زشت یا زیبا نمودن چیزی است. با وجود این که حسن تعلیل، واقعی، علمی یا عقلی نیست، مخاطب آن را از علّت اصلی دلپذیرتر می‌یابد

#زورو

https://www.instagram.com/bazgashtezorro
@zorro_ch
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🗡z
#شعرخوانی_زورو
تهران/ اسفندماه ۹۶

"به پاچه‌گیرانِ بی‌زنجیر، از طرف شیران در زنجیر و... "

( در یکی دو هفته گذشته _اوایل خرداد ۱۴۰۱ _ به شکل کم‌سابقه‌ای فیلم‌ها و عکس‌ها و مستنداتی از نامردمی و بدرفتاری جماعتِ مامورِ معذورِ عاری از فهم و شرف و شعور! و دیگر پاچه‌گیران مزدور، با مردمِ جان‌به‌لب‌رسیده منتشر شد... القصّه که انتشار این ویدئوی #استندآپ‌کمدی‌زورویی ! را لازم دیدم. با عذرخواهی از سگ‌های گلّه، سگ‌های زنده‌یاب و... )

پی‌نوشت:
در مملکت چو غُرّش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
#سیف‌_فرغانی

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
🗡z
" ... ادای سلام نظامی بدون کلاه، بی‌احترامی تلقّی می‌شود "

#والسلام_فرمانده

پی‌نوشت:
البتّه پیشاپیش از شما مردم ایران بابت خرج احتمالی که مستقیماً پشت دست‌تان می‌اندازم (و یا هزینه‌‌ای که احتمالاً متوجّه بیت‌المال خواهد شد و آن‌هم در اصل از جیب شماست) عذرخواهی می‌کنم؛ چرا که بعد از تلنگری که بنده درمورد "احترام بدون کلاه" زدم، بعید نیست وزارت آموزش و پرورش در ادامه بخشنامه‌های قبلی‌اش برای اجبار "حفظ و اجرای سرود سلام فرمانده در مدارس با لباس متّحدالشکل" تبصره یا بندی با این عنوان بر آن بخشنامه‌ها اضافه کند:
"تهیّه کلاه یکدست برای گروه‌های سرود مذکور الزامی‌ست" !

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
#از_اون_حرفا

حکایت مردم جان‌به‌لب‌رسیده‌ای که در عین حال اهل مبارزه هم نیستند و در راه آزادی‌شان قدمی برنمی‌دارند، فقط به این دلیل که از "فردای بعد از پیروزی‌شان" می‌ترسند! (؛ که نکند بعد از آن، اوضاع‌ مملکت‌شان بدتر شود) حکایت کسی است که تا چانه‌اش در لجن فرو رفته و چیزی تا غرق شدنش در مُرداب نمانده در حالی‌که چند تمساح و کروکودیل هم دوره‌اش کرده‌اند، ولی از تلاش و تقلّا برای نجات خودش دست‌کشیده، از ترس این‌که "شاید" پس از به خشکی رسیدن توله‌خرسی در کمینش باشد!

پی‌نوشت:
* چو فردا شود فکر فردا کنیم...
** از این ستون به اون ستون، فرجه
*** هم ترس، "برادرِ" مرگه و هم خواب! ، ما که از ترس مرگ خودمون رو به خواب زدیم...
چه شود!!؟

#زورو

http://instagram.com/zorro.zolfaghari
@zorro_ch
2025/07/11 22:16:20
Back to Top
HTML Embed Code: