This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ویرانی و نسلکشی در غزه، تاریکترین صفحه در تاریخ اسرائیل است. تا پیش از این، دولت اسرائیل اینگونه دست به جنایات بزرگ نزده بود و همواره حداقل حقوق بشر را در جنگ با فلسطین رعایت میکرد.
این جنایات فراتر از اسرائیل، با حمایت کشورهای غربی و همچنین کشورهای عربی و اسلامی به وقوع پیوسته و تردیدی ندارم، بسیاری از این کشورها که باعث نسلکشی در غزه شدند و یا کشورهایی که نسبت به این نسلکشی سکوت کردهاند، به زودی تاوان خواهند داد.
فیلم اعتراضات به نسلکشی غزه در تل آویو
#علیکسیری
@Akasiri
این جنایات فراتر از اسرائیل، با حمایت کشورهای غربی و همچنین کشورهای عربی و اسلامی به وقوع پیوسته و تردیدی ندارم، بسیاری از این کشورها که باعث نسلکشی در غزه شدند و یا کشورهایی که نسبت به این نسلکشی سکوت کردهاند، به زودی تاوان خواهند داد.
فیلم اعتراضات به نسلکشی غزه در تل آویو
#علیکسیری
@Akasiri
👍2
ازجمله عوامل شکست آمریکا در جنگ ویتنام، گسترش اعتراضات ضد جنگ در آمریکا بود. این اعتراضات در دهه ۱۹۶۰ اوج گرفت و در نهایت دولت آمریکا را مجبور کرد تا در ۱۹۷۵، شکست در جنگ ویتنام را بپذیرد.
پخش گسترده جنایات اسرائیل در غزه نیز، باعث گسترش اعتراضات ضد اسرائیلی شده و بنا به شواهد، این اعتراضات در نهایت باعث شکست اسرائیل در جنگ غزه خواهد شد.
متن کامل در لینک زیر 👇🏻👇🏻👇🏻
https://www.instagram.com/reel/DMdQvs0I02Z/?igsh=MTluNjFoM3I0NzE4dA==
#علیکسیری
@AKasiri
پخش گسترده جنایات اسرائیل در غزه نیز، باعث گسترش اعتراضات ضد اسرائیلی شده و بنا به شواهد، این اعتراضات در نهایت باعث شکست اسرائیل در جنگ غزه خواهد شد.
متن کامل در لینک زیر 👇🏻👇🏻👇🏻
https://www.instagram.com/reel/DMdQvs0I02Z/?igsh=MTluNjFoM3I0NzE4dA==
#علیکسیری
@AKasiri
👍2
سرنوشت دکتر عطاء الله صفوی، از عضویت در حزب توده تا کار اجباری در اردوگاههای گولاک
https://youtu.be/aHwMLds4eFs?si=jM8FMXh3rYkYWf1i
https://youtu.be/aHwMLds4eFs?si=jM8FMXh3rYkYWf1i
YouTube
ماجرای یک ایرانی در اردوگاه استالین
چپگراهای ایرانی در جریانِ مبارزاتشون، مسیرِ عجیب و غریبی رو طی کردند. هر کدومشون داستاهای خاص خودشون رو دارند و معمولا خیلی زود مسیرشون از هم جدا شد. یعنی هیچوقت نشد که این گروههای چپگرا در یک جهت و یک مسیر حرکت کنند. یکی از جالبترین این داستانها مربوط به…
👍1
چرا انقلابها در کشورهای خاورمیانه شکست میخورند و چرخه دیکتاتوریها در این منطقه تکرار میشود؟
در خاورمیانه، احزاب سیاسی مطابق با استانداردهای جهانی وجود ندارند. بنابراین رقابت سیاسی در این کشورها، محدود به سه جریان مذهبی، نظامی و قومی است و هر جریان، در صورت به قدرت رسیدن، دیگر جریانها را از قدرت حذف میکند.
و فعالان سیاسی در خاورمیانه، با توجه به اینکه ظرفیت ایجاد تشکیلات سیاسی برای هدایت انقلابها به سمت تشکیل دولتهای دموکراتیک را ندارند، تنها در حاشیه تحولات، نظاره گر تکرار دیکتاتوریها هستند.
متن کامل در لینک زیر👇🏻👇🏻👇🏻
https://www.instagram.com/reel/DMp8YokoNR1/?igsh=MWhjeWwzcTRqbHRlcg==
#علیکسیری
@AKasiri
در خاورمیانه، احزاب سیاسی مطابق با استانداردهای جهانی وجود ندارند. بنابراین رقابت سیاسی در این کشورها، محدود به سه جریان مذهبی، نظامی و قومی است و هر جریان، در صورت به قدرت رسیدن، دیگر جریانها را از قدرت حذف میکند.
و فعالان سیاسی در خاورمیانه، با توجه به اینکه ظرفیت ایجاد تشکیلات سیاسی برای هدایت انقلابها به سمت تشکیل دولتهای دموکراتیک را ندارند، تنها در حاشیه تحولات، نظاره گر تکرار دیکتاتوریها هستند.
متن کامل در لینک زیر👇🏻👇🏻👇🏻
https://www.instagram.com/reel/DMp8YokoNR1/?igsh=MWhjeWwzcTRqbHRlcg==
#علیکسیری
@AKasiri
👍2
چرا انقلابها در خاورمیانه شکست میخورند و چرخه دیکتاتوریها در این منطقه تکرار میشود؟
در خاورمیانه، احزاب سیاسی مطابق با استانداردهای جهانی وجود ندارند. بنابرابن رقابت سیاسی در این کشورها، محدود به سه جریان مذهبی، نظامی و قومی است و هر جریان، در صورت به قدرت رسیدن، دیگر جریانها را از قدرت حذف خواهد کرد.
جریان نخست در این رقابت، جریان مذهبی است. اخوانالمسلمین، طالبان و روحانیت شیعه، سه گروه بزرگ از جریان مذهبی در خاورمیانه هستند.
جریان دوم را نظامیان سکولار تشکیل میدهند و جریان سوم قبائل و اقوام هستند.
در ایران، ترکیه، یمن، سوریه و افغانستان، قدرت در اختیار جریان مذهبی است. در ایران، روحانیت شیعه، در ترکیه اخوانالمسلمین، در یمن، شیعیان زیدی، در سوریه، القاعده و در افغانستان، دولت در اختیار طالبان است.
در کشورهای عربی شمال آفریقا، دیکتاتورهای نظامی قدرت را در دست دارند و در حال سرکوب اخوانالمسلمین و جریانهای اسلامی هستند.
در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، قدرت در دست عشایر و قبایل عرب است. برای مثال، در عربستان قدرت در اختیار آل سعود است. در پاکستان، قدرت در اختیار قوم پنجاب است. و در کردستان عراق و سوریه و ترکیه، قدرت در اختیار قبایل و عشایر کرد است و مسأله کردی، یک مسأله قومی است و نه سیاسی.
در تمام کشورهای خاورمیانه، دولتها برخاسته از این سه گروه هستند، قدرت در انحصار یکی از این جریانها قرار دارد و در این رقابت، حتی یک حزب سیاسی وجود ندارد.
این در حالیست که در اروپا، از انقلاب فرانسه در ۱۷۹۹ تاکنون، دولتها بر اساس رقابت میان احزاب تشکیل شده، پارلمان وجود دارد و نخبگان سیاسی در این قاره، برای کسب حداکثر پارلمان رقابت کردهاند.
در خاورمیانه اما، احزاب و تشکیلات سیاسی تاکنون در هیچ کشوری به قدرت نرسیدهاند و رقابت پارلمانی در این کشورها وجود نداشته.
دولت پارلمانی، نیازمند تشکیل احزاب است. و مشکل بزرگ خاورمیانه این است که فعالان و نخبگان سیاسی در این منطقه، توان حزب سازی ندارند.
فعالان سیاسی در خاورمیانه، با شعارهایی همانند لیبرالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی و آزادی وارد کارزار سیاسی میشوند و مردم را با این شعارها تحریک به انقلاب میکنند، اما همین که انقلاب میشود، دچار شوک میشوند. زیرا تشکیلات لازم برای مدیریت روند انقلاب را ندارند و در نتيجه، نمیتوانند این انقلاب را به سمت تشکیل یک دولت دموکراتيک هدایت کنند.
از این رو با افزایش هرج و مرج، یکی از سه جریان اصلی، وارد مسیر انقلاب میشود و انقلاب را مصادره میکند.
و اینگونه چرخه دیکتاتوریها در خاورمیانه تکرار میشود.
برای مقایسه، ایران از ۱۳۸۸، سه بار شاهد انقلاب بوده.
انقلاب جنبش سبز در ۱۳۸۸،
جنبش آبان ۱۳۹۸ و جنبش زن، زندگی و آزادی در ۱۴۰۱.
در تمام این انقلابها، خیابانها توسط مردم تصرف شد، اما فعالان سیاسی که سالها شعار آزادی و دموکراسی سر داده بودند، فراتر از چند توئیت ظاهر نشدند.
تا مادامی که آلترناتیوی وجود ندارد، هیچ انقلابی موفقیت آمیز نخواهد بود....
#علیکسیری
@AKasiri
در خاورمیانه، احزاب سیاسی مطابق با استانداردهای جهانی وجود ندارند. بنابرابن رقابت سیاسی در این کشورها، محدود به سه جریان مذهبی، نظامی و قومی است و هر جریان، در صورت به قدرت رسیدن، دیگر جریانها را از قدرت حذف خواهد کرد.
جریان نخست در این رقابت، جریان مذهبی است. اخوانالمسلمین، طالبان و روحانیت شیعه، سه گروه بزرگ از جریان مذهبی در خاورمیانه هستند.
جریان دوم را نظامیان سکولار تشکیل میدهند و جریان سوم قبائل و اقوام هستند.
در ایران، ترکیه، یمن، سوریه و افغانستان، قدرت در اختیار جریان مذهبی است. در ایران، روحانیت شیعه، در ترکیه اخوانالمسلمین، در یمن، شیعیان زیدی، در سوریه، القاعده و در افغانستان، دولت در اختیار طالبان است.
در کشورهای عربی شمال آفریقا، دیکتاتورهای نظامی قدرت را در دست دارند و در حال سرکوب اخوانالمسلمین و جریانهای اسلامی هستند.
در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، قدرت در دست عشایر و قبایل عرب است. برای مثال، در عربستان قدرت در اختیار آل سعود است. در پاکستان، قدرت در اختیار قوم پنجاب است. و در کردستان عراق و سوریه و ترکیه، قدرت در اختیار قبایل و عشایر کرد است و مسأله کردی، یک مسأله قومی است و نه سیاسی.
در تمام کشورهای خاورمیانه، دولتها برخاسته از این سه گروه هستند، قدرت در انحصار یکی از این جریانها قرار دارد و در این رقابت، حتی یک حزب سیاسی وجود ندارد.
این در حالیست که در اروپا، از انقلاب فرانسه در ۱۷۹۹ تاکنون، دولتها بر اساس رقابت میان احزاب تشکیل شده، پارلمان وجود دارد و نخبگان سیاسی در این قاره، برای کسب حداکثر پارلمان رقابت کردهاند.
در خاورمیانه اما، احزاب و تشکیلات سیاسی تاکنون در هیچ کشوری به قدرت نرسیدهاند و رقابت پارلمانی در این کشورها وجود نداشته.
دولت پارلمانی، نیازمند تشکیل احزاب است. و مشکل بزرگ خاورمیانه این است که فعالان و نخبگان سیاسی در این منطقه، توان حزب سازی ندارند.
فعالان سیاسی در خاورمیانه، با شعارهایی همانند لیبرالیسم، سوسیالیسم، دموکراسی و آزادی وارد کارزار سیاسی میشوند و مردم را با این شعارها تحریک به انقلاب میکنند، اما همین که انقلاب میشود، دچار شوک میشوند. زیرا تشکیلات لازم برای مدیریت روند انقلاب را ندارند و در نتيجه، نمیتوانند این انقلاب را به سمت تشکیل یک دولت دموکراتيک هدایت کنند.
از این رو با افزایش هرج و مرج، یکی از سه جریان اصلی، وارد مسیر انقلاب میشود و انقلاب را مصادره میکند.
و اینگونه چرخه دیکتاتوریها در خاورمیانه تکرار میشود.
برای مقایسه، ایران از ۱۳۸۸، سه بار شاهد انقلاب بوده.
انقلاب جنبش سبز در ۱۳۸۸،
جنبش آبان ۱۳۹۸ و جنبش زن، زندگی و آزادی در ۱۴۰۱.
در تمام این انقلابها، خیابانها توسط مردم تصرف شد، اما فعالان سیاسی که سالها شعار آزادی و دموکراسی سر داده بودند، فراتر از چند توئیت ظاهر نشدند.
تا مادامی که آلترناتیوی وجود ندارد، هیچ انقلابی موفقیت آمیز نخواهد بود....
#علیکسیری
@AKasiri
❤1
دوستان گرامی، من مدتهاست که در تلگرام فعالیت دارم، تقریبا از اواسط دهه ۲۰۱۰.
با اینحال، متاسفانه فعالیت در تلگرام، محدود است، کمتر دیده میشود و کانال در این مدت، رشد چندانی نداشته. زیرا بیشتر مردم در اینستاگرام حضور دارند.
از این رو، من هم مدتی است که در اینستاگرام تحلیلها را پست میکنم. شاید نتیجه بهتری داشته باشد.
همزمان با اینستا، فعالیت در این کانال نیز ادامه خواهد یافت.
با این حال، هر کدام از شما دوستان که تمایل دارد، میتواند با فالو کردن صفحه من در اینستاگرام و ارسال پستها به دوستانش، باعث رشد صفحه من در اینستاگرام، و افزایش بازخورد پستها شود.
🌷 موفق و پیروز باشید 🌷
لینک صفحه اینستاگرام من: علی کسیری
https://www.instagram.com/ali.kasiri?igsh=eTB6OHJocno5MWU=
با اینحال، متاسفانه فعالیت در تلگرام، محدود است، کمتر دیده میشود و کانال در این مدت، رشد چندانی نداشته. زیرا بیشتر مردم در اینستاگرام حضور دارند.
از این رو، من هم مدتی است که در اینستاگرام تحلیلها را پست میکنم. شاید نتیجه بهتری داشته باشد.
همزمان با اینستا، فعالیت در این کانال نیز ادامه خواهد یافت.
با این حال، هر کدام از شما دوستان که تمایل دارد، میتواند با فالو کردن صفحه من در اینستاگرام و ارسال پستها به دوستانش، باعث رشد صفحه من در اینستاگرام، و افزایش بازخورد پستها شود.
🌷 موفق و پیروز باشید 🌷
لینک صفحه اینستاگرام من: علی کسیری
https://www.instagram.com/ali.kasiri?igsh=eTB6OHJocno5MWU=
❤6
رسانهها چگونه افکار جامعه جهانی را مدیریت میکنند!
ولادیمیر پوزنر، پژوهشگر روس، از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، تمام مقالات نیویورک تایمز را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که در تمام این مقالات، حتی یک مقاله مثبت نسبت به روسیه وجود ندارد. و در تمام این مقالات، روسیه یک کشور دشمن است.
به گفته پوزنر، نیویورک تایمز، بهترین این رسانههاست. رسانهای که به نسبت مستقل و میانهرو است. در بسیاری از سایتها و رسانههای آمریکایی، وضعیت به مراتب بدتر از نیویورک تایمز است.
از ۲۰۱۵، تنشها میان آمریکا و روسیه، در مساله اوکراین و سپس سوریه افزایش یافته. در حال حاضر نیز غرب با روسیه در اوکراین درگیر جنگ نیابتی است.
علی کسیری
@AKasiri
ولادیمیر پوزنر، پژوهشگر روس، از ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸، تمام مقالات نیویورک تایمز را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که در تمام این مقالات، حتی یک مقاله مثبت نسبت به روسیه وجود ندارد. و در تمام این مقالات، روسیه یک کشور دشمن است.
به گفته پوزنر، نیویورک تایمز، بهترین این رسانههاست. رسانهای که به نسبت مستقل و میانهرو است. در بسیاری از سایتها و رسانههای آمریکایی، وضعیت به مراتب بدتر از نیویورک تایمز است.
از ۲۰۱۵، تنشها میان آمریکا و روسیه، در مساله اوکراین و سپس سوریه افزایش یافته. در حال حاضر نیز غرب با روسیه در اوکراین درگیر جنگ نیابتی است.
علی کسیری
@AKasiri
👍3
آرمان حافظی مصاحبه پوزنر را با عنوان "چگونه آمریکا ولادیمیر پوتین را به وجود آورد" ترجمه و بیان کرده.
https://m.youtube.com/watch?v=JU6OLhoG5a4
https://m.youtube.com/watch?v=JU6OLhoG5a4
YouTube
چگونه آمریکا ولادیمیر پوتین را به وجود آورد؟
حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
https://www.youtube.com/channel/UCXpLBBvO1JRm4S1_eBa6Zcw/join
Instagram: Https://www.instagram.com/deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.www.tg-me.com/deeppodcast
_____________________________
منابع:
سخنرانی آقای پازنر:
…
https://www.youtube.com/channel/UCXpLBBvO1JRm4S1_eBa6Zcw/join
Instagram: Https://www.instagram.com/deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.www.tg-me.com/deeppodcast
_____________________________
منابع:
سخنرانی آقای پازنر:
…
اگر پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده در ایران به قدرت میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟
بخش اول، وضعیت دولت کمونیست ایران در دهه ۱۳۶۰ (۱۹۸۰)
https://www.instagram.com/reel/DNBM8WKIoHp/?igsh=NDhhN25uMGh5YWx4
علی کسیری
@AKasiri
بخش اول، وضعیت دولت کمونیست ایران در دهه ۱۳۶۰ (۱۹۸۰)
https://www.instagram.com/reel/DNBM8WKIoHp/?igsh=NDhhN25uMGh5YWx4
علی کسیری
@AKasiri
اگر پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده در ایران به قدرت میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟
بخش دوم، وضعیت جنگ سرد در دهه ۱۳۵۰ (۱۹۷۰)
https://www.instagram.com/reel/DNDu_NZIscV/?igsh=MzZwbndtZ3Brb3B3
علی کسیری
@AKasiri
بخش دوم، وضعیت جنگ سرد در دهه ۱۳۵۰ (۱۹۷۰)
https://www.instagram.com/reel/DNDu_NZIscV/?igsh=MzZwbndtZ3Brb3B3
علی کسیری
@AKasiri
❤3
اگر پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده در ایران به قدرت میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟
بخش سوم،
ترور کیانوری و به قدرت رسیدن مسعود رجوی، شکست کودتای نوژه و ترور شاپور بختیار
https://www.instagram.com/reel/DNIxE2zoPym/?igsh=MWU2NjZua3l6ZTcxcg==
علی کسیری
@AKasiri
بخش سوم،
ترور کیانوری و به قدرت رسیدن مسعود رجوی، شکست کودتای نوژه و ترور شاپور بختیار
https://www.instagram.com/reel/DNIxE2zoPym/?igsh=MWU2NjZua3l6ZTcxcg==
علی کسیری
@AKasiri
توافق میان آمریکا و ارمنستان، شکست روسیه است و نه ایران.
زیرا ایران از ۱۸۲۸ و توافق ترکمنچای از هیچ نفوذی در قفقاز برخودار نیست.
https://www.instagram.com/reel/DNI_Tb6oO5a/?igsh=MTM4ZXN6dDdrc3JwNQ==
علی کسیری
@AKasiri
زیرا ایران از ۱۸۲۸ و توافق ترکمنچای از هیچ نفوذی در قفقاز برخودار نیست.
https://www.instagram.com/reel/DNI_Tb6oO5a/?igsh=MTM4ZXN6dDdrc3JwNQ==
علی کسیری
@AKasiri
👍2
اگر پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده در ایران به قدرت میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟
بخش چهارم
بسته شدن تنگه هرمز، و جنگ نفتی شوروی علیه بلوک غرب
https://www.instagram.com/reel/DNN97nuI8kS/?igsh=Ym8zdjNvN2l6b2h1
علی کسیری
@AKasiri
بخش چهارم
بسته شدن تنگه هرمز، و جنگ نفتی شوروی علیه بلوک غرب
https://www.instagram.com/reel/DNN97nuI8kS/?igsh=Ym8zdjNvN2l6b2h1
علی کسیری
@AKasiri
اگر پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده در ایران به قدرت میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟
بخش پنجم
جنگ جهانی نفتی میان شوروی و آمریکا
https://www.instagram.com/reel/DNQcnumIFw7/?igsh=c3JrZmFydTRjY3Jo
علی کسیری
@AKasiri
بخش پنجم
جنگ جهانی نفتی میان شوروی و آمریکا
https://www.instagram.com/reel/DNQcnumIFw7/?igsh=c3JrZmFydTRjY3Jo
علی کسیری
@AKasiri
👍1
اگر پس از انقلاب ۱۳۵۷، حزب توده در ایران به قدرت میرسید، چه اتفاقی میافتاد؟
بخش ششم و پایانی
جنگ نیابتی شوروی و آمریکا در خاورمیانه
https://www.instagram.com/reel/DNTIID4oJUw/?igsh=MWk4N3JzZDUxM3YwNA==
علی کسیری
@AKasiri
بخش ششم و پایانی
جنگ نیابتی شوروی و آمریکا در خاورمیانه
https://www.instagram.com/reel/DNTIID4oJUw/?igsh=MWk4N3JzZDUxM3YwNA==
علی کسیری
@AKasiri
در ارتباط با حزب توده و سازمان مجاهدین خلق، چند نکته را باید در نظر داشت:
حزب توده از آغار فعالیت، در اقلیت بود و برای حضور در قدرت، نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب داشت. برای مثال، در داستان ملی شدن صنعت نفت، حزب توده با محمد مصدق و اسلامگرایان، ائتلاف کرد و پس از کودتای ۲۸ مرداد و حذف مصدق، این حزب نیز غیرقانونی اعلام شد و به شوروی گریخت. مجاهدین خلق از دیگر یاران مصدق بودند که دارای گرایشات چپ و یک سازمان مارکسیستی اسلامی بودند. از نظر پایگاه اجتماعی، هر دو جریان بسیار ضعیف تر از اسلامگرایان بودند. زیرا در جامعه سنتی ایران، هیچ نیرویی قویتر از روحانیت و اسلامگرایان سنتی وجود نداشت. بنابراين حزب توده ومجاهدین خلق برای ادامه فعالیت ناچار به همکاری با اسلامگرایان بودند و از این همکاری نیز استقبال میکردند.
بنابراین با وجود گرایشات رادیکال، هر دو جریان نسبت به اسلامگرایان محافظه کار و منعطف بودند.
پس از انقلاب، دولت جمهوری اسلامی، حزب نهضت آزادی به رهبری بازرگان را از قدرت حذف کرد. حزب توده نیز پس از مدتی از قدرت حذف شد و نوبت به مجاهدین خلق رسید. مجاهدین نسبت به دو گروه پیشین، سرسختتر بودند. در نتیجه، مسعود رجوی و موسی خیابانی این وضعیت را نپذیرفتند و از ۱۳۵۸ وارد تقابل با حکومت و پس از زد و خورد با طرفداران حکومت، از ۱۳۶۰ وارد جنگ مسلحانه علیه حکومت شدند.
مجاهدین خلق و حزب توده، در صورت فعالیت آزاد انتخاباتی، در بهترین حالت، تنها سی درصد از مجلس را به دست میآوردند و کماکان در اقلیت بودند و قدرت در اختیار اسلامگرایان و تکنوکراتهای لیبرال دموکرات بود. بنابراین امکان تعامل و حل و فصل مناسب با مجاهدین خلق و حزب توده وجود داشت. اما شد آنچه که نباید میشد.
نکته دیگر، این متن سریالی، داستان شرایط ایران را پس از انقلاب ۵۷ روایت میکند. در حالی که حزب توده به قدرت میرسید. بنابراين یک رمان تاریخی انتزاعی است. همانند داستان فیلم مردی در رأس قلعه که داستان پیروزی آلمان نازی و ژاپن در جنگ دوم جهانی را روایت میکند.
نکته سوم، دولت آمریکا با سقوط پهلوی مرتکب اشتباه بزرگی شد و این اشتباه میتوانست به فروپاشی بلوک غرب منجر شود. از این رو شانس با آمریکا یار بود که آیتالله خمینی توانست قدرت را در ایران تثبیت کند.
علی کسیری
@AKasiri
حزب توده از آغار فعالیت، در اقلیت بود و برای حضور در قدرت، نیاز به ائتلاف با دیگر احزاب داشت. برای مثال، در داستان ملی شدن صنعت نفت، حزب توده با محمد مصدق و اسلامگرایان، ائتلاف کرد و پس از کودتای ۲۸ مرداد و حذف مصدق، این حزب نیز غیرقانونی اعلام شد و به شوروی گریخت. مجاهدین خلق از دیگر یاران مصدق بودند که دارای گرایشات چپ و یک سازمان مارکسیستی اسلامی بودند. از نظر پایگاه اجتماعی، هر دو جریان بسیار ضعیف تر از اسلامگرایان بودند. زیرا در جامعه سنتی ایران، هیچ نیرویی قویتر از روحانیت و اسلامگرایان سنتی وجود نداشت. بنابراين حزب توده ومجاهدین خلق برای ادامه فعالیت ناچار به همکاری با اسلامگرایان بودند و از این همکاری نیز استقبال میکردند.
بنابراین با وجود گرایشات رادیکال، هر دو جریان نسبت به اسلامگرایان محافظه کار و منعطف بودند.
پس از انقلاب، دولت جمهوری اسلامی، حزب نهضت آزادی به رهبری بازرگان را از قدرت حذف کرد. حزب توده نیز پس از مدتی از قدرت حذف شد و نوبت به مجاهدین خلق رسید. مجاهدین نسبت به دو گروه پیشین، سرسختتر بودند. در نتیجه، مسعود رجوی و موسی خیابانی این وضعیت را نپذیرفتند و از ۱۳۵۸ وارد تقابل با حکومت و پس از زد و خورد با طرفداران حکومت، از ۱۳۶۰ وارد جنگ مسلحانه علیه حکومت شدند.
مجاهدین خلق و حزب توده، در صورت فعالیت آزاد انتخاباتی، در بهترین حالت، تنها سی درصد از مجلس را به دست میآوردند و کماکان در اقلیت بودند و قدرت در اختیار اسلامگرایان و تکنوکراتهای لیبرال دموکرات بود. بنابراین امکان تعامل و حل و فصل مناسب با مجاهدین خلق و حزب توده وجود داشت. اما شد آنچه که نباید میشد.
نکته دیگر، این متن سریالی، داستان شرایط ایران را پس از انقلاب ۵۷ روایت میکند. در حالی که حزب توده به قدرت میرسید. بنابراين یک رمان تاریخی انتزاعی است. همانند داستان فیلم مردی در رأس قلعه که داستان پیروزی آلمان نازی و ژاپن در جنگ دوم جهانی را روایت میکند.
نکته سوم، دولت آمریکا با سقوط پهلوی مرتکب اشتباه بزرگی شد و این اشتباه میتوانست به فروپاشی بلوک غرب منجر شود. از این رو شانس با آمریکا یار بود که آیتالله خمینی توانست قدرت را در ایران تثبیت کند.
علی کسیری
@AKasiri
👍3👎1
اگر آلمان نازی در نبرد قفقاز پیروز میشد، چه اتفاقی میافتاد؟
زمانی که آلمان تنها چند کیلومتر تا پیروزی در جنگ دوم جهانی فاصله داشت...
https://www.instagram.com/reel/DNVxA0Houo9/?igsh=c3NjbXM3MDVtYmJh
علی کسیری
@Akasiri
زمانی که آلمان تنها چند کیلومتر تا پیروزی در جنگ دوم جهانی فاصله داشت...
https://www.instagram.com/reel/DNVxA0Houo9/?igsh=c3NjbXM3MDVtYmJh
علی کسیری
@Akasiri
مصدق به همان دلیلی سرنگون شد که رضا شاه سرنگون شده بود. بعدها محمدرضا پهلوی نیز به همین دلیل سرنگون شد....
برای اقتدار ایران
متن کامل در لینک زیر:
https://www.instagram.com/reel/DNYRfgoIMq-/?igsh=MXhxbDR2bHM4eWg5OA==
علی کسیری
@Akasiri
برای اقتدار ایران
متن کامل در لینک زیر:
https://www.instagram.com/reel/DNYRfgoIMq-/?igsh=MXhxbDR2bHM4eWg5OA==
علی کسیری
@Akasiri
👎3👍2
دولت آمریکا در ۱۸۶۷، منطقه آلاسکا را از روسیه تزاری خریده است. به عبارت دیگر آلاسکا، قبلتر خاک روسیه بوده و حالا خاک آمریکاست.
و دیدار ترامپ با پوتین در آلاسکا، آنهم زیر سایه هواپیماهای B2 و F35 تنها یک پیام دارد: پوتین، تسلیم شو وگرنه جنگ را به داخل خاک روسیه میکشانیم.
و همانگونه که آلاسکا را از روسیه گرفتیم، میتوانیم اوکراین و فراتر از اوکراین را از روسیه بگیریم.
آمریکا از دهه ۱۹۹۰، در حال تکمیل محاصره روسیه در مرزهای اروپای شرقی، قفقاز و آسیای میانه است. از دهه ۲۰۰۰ و با گسترش ناتو در اروپای شرقی محاصره روسیه در این منطقه در حال تکمیل است و حال سیاست محاصره روسیه به اوکراین رسیده. بنابراین، آمریکا اقتدار روسیه در اروپای شرقی را نخواهد پذیرفت.
اوکراین آخرین سنگر روسیه است و اگر پوتین در مقابل آمریکا تسلیم شود و خروج از اوکراين را بپذیرد، روسیه دیگر یک قدرت جهانی نخواهد بود.
بنابراین تنش میان روسیه و غرب تداوم خواهد یافت و بنا به شواهد، در نهایت روسیه ناچار به تسلیم در مقابل غرب خواهد شد.
این در حالیست که به جز اروپای شرقی، دامنه نفوذ روسیه در قفقاز و آسیای میانه نیز به شدت تضعیف شده.
برای مقایسه، روسیه در مناقشات میان ارمنستان و آذربایجان نفش میانجی را از دست داده و با توافق دو کشور زیر نظر آمریکا، موقعیت روسیه در قفقاز به شدت تضعیف خواهد شد.
آیا روسیه تسلیم خواهد شد؟!
و آیا جنگ به داخل خاک روسیه کشیده خواهد شد؟
https://www.instagram.com/reel/DNck0vaow9s/?igsh=NG9oZnA0MXQ5eDlm
علی کسیری
@AKasiri
و دیدار ترامپ با پوتین در آلاسکا، آنهم زیر سایه هواپیماهای B2 و F35 تنها یک پیام دارد: پوتین، تسلیم شو وگرنه جنگ را به داخل خاک روسیه میکشانیم.
و همانگونه که آلاسکا را از روسیه گرفتیم، میتوانیم اوکراین و فراتر از اوکراین را از روسیه بگیریم.
آمریکا از دهه ۱۹۹۰، در حال تکمیل محاصره روسیه در مرزهای اروپای شرقی، قفقاز و آسیای میانه است. از دهه ۲۰۰۰ و با گسترش ناتو در اروپای شرقی محاصره روسیه در این منطقه در حال تکمیل است و حال سیاست محاصره روسیه به اوکراین رسیده. بنابراین، آمریکا اقتدار روسیه در اروپای شرقی را نخواهد پذیرفت.
اوکراین آخرین سنگر روسیه است و اگر پوتین در مقابل آمریکا تسلیم شود و خروج از اوکراين را بپذیرد، روسیه دیگر یک قدرت جهانی نخواهد بود.
بنابراین تنش میان روسیه و غرب تداوم خواهد یافت و بنا به شواهد، در نهایت روسیه ناچار به تسلیم در مقابل غرب خواهد شد.
این در حالیست که به جز اروپای شرقی، دامنه نفوذ روسیه در قفقاز و آسیای میانه نیز به شدت تضعیف شده.
برای مقایسه، روسیه در مناقشات میان ارمنستان و آذربایجان نفش میانجی را از دست داده و با توافق دو کشور زیر نظر آمریکا، موقعیت روسیه در قفقاز به شدت تضعیف خواهد شد.
آیا روسیه تسلیم خواهد شد؟!
و آیا جنگ به داخل خاک روسیه کشیده خواهد شد؟
https://www.instagram.com/reel/DNck0vaow9s/?igsh=NG9oZnA0MXQ5eDlm
علی کسیری
@AKasiri
👍4👎1
آیا مکانیسم ماشه امکان بازگشت تحریمها علیه ایران را دارد؟
جواب به این سئوال منفی است. به خاطر روسیه!
دولت آمریکا به شکل همزمان امکان تحریم چند کشور بزرگ را ندارد. بنابراین چنانچه چند کشور بزرگ به ویژه چند کشور بزرگ نفتخیز، به شکل همزمان توسط دولت آمریکا تحریم شوند، این تحریمها اثرگذاری خود را از دست خواهند داد.
با خروج دولت آمریکا از توافق برجام در ۲۰۱۸، نزدیک به هفتاد درصد تحریمها علیه ایران بازگشت و توافق برجام عملاً کارایی خود را از دست داد.
در این دوران، ایران به شکل حداکثری هدف تحریم و فشارهای اقتصادی قرار گرفت و در مدت تنها سه سال، تولید ناخالص داخلی ایران از نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار در ۲۰۱۷ به نزدیک ۴۰۰ میلیارد دلار در ۲۰۲۱ کاهش یافت و امکان کاهش تولید ناخالص داخلی ایران به زیر ۳۰۰ میلیارد دلار دور از ذهن نبود. تا اینکه با آغاز جنگ اوکراین در ۲۰۲۲، دولت آمریکا همزمان با ایران، روسیه را نیز تحریم کرد و این وضعیت، تمرکز فشارها علیه ایران را کاهش داد.
توان آمریکا برای تحریم کشورهای مخالف محدود است. برای مقایسه، ایران با صادرات روزانه ۱ تا ۲ میلیون بشکه نفت و روسیه با صادرات روزانه نزدیک به ۵ تا ۷ میلیون بشکه نفت، نزدیک به ۱۵ درصد از بازار جهانی نفت را کنترل میکنند. بنابراین دولت آمریکا برای تحریم دو کشور در بازار انرژی نفت، نیاز به افزایش تولید حداقل ۶ میلیون بشکه نفت در روز را دارد. و این برای آمریکا ممکن نیست.
دولت آمریکا با همکاری روسیه امکان حذف ایران از بازار انرژی نفت را دارد، کما اینکه از ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲، دولت آمریکا با همکاری روسیه، ایران را از بازار انرژی نفت حذف کرد، با این حال، با تحریم همزمان ایران و روسیه بازار انرژی با کسری ۱۵ درصدی روبهرو خواهد شد و دولت آمریکا امکان جبران این کسری را ندارد، بنابراین ناچار است نسبت به فروش قاچاقی نفت ایران و روسیه سکوت کند. اتفاقی که بعد از ۲۰۲۲ و تحریم همزمان ایران و روسیه اتفاق افتاد و فروش قاچاقی نفت ایران افزایش یافت. در حال حاضر فروش نفت ایران عملاً به شرایط قبل از تحریم بازگشته و عامل این وضعیت، خطای محاسباتی دولت آمریکا در تحریم همزمان ایران و روسیه است.
فعال شدن مکانیسم ماشه نیز شرایط را چندان تغییر نخواهد داد، زیرا دولت آمریکا با وجود تحریم همزمان علیه ایران و روسیه، همچنان امکان تمرکز فشارها علیه ایران را ندارد. بنابراین چنانچه در این وضعیت، تولید ناخالص داخلی کاهش یابد و یا قیمت دلار افزايش يابد، بدانید که مسأله تحریم نیست، ضعف مدیریت داخلی است.
علیکسیری
این متن، بخشی از ویرایش دوم کتاب "ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست" است.
کپی تنها با ذکر منبع آزاد است.
@Akasiri
https://www.instagram.com/reel/DPJZUYnCOSZ/?igsh=MXRjN2RkOHB4emYxeQ==
جواب به این سئوال منفی است. به خاطر روسیه!
دولت آمریکا به شکل همزمان امکان تحریم چند کشور بزرگ را ندارد. بنابراین چنانچه چند کشور بزرگ به ویژه چند کشور بزرگ نفتخیز، به شکل همزمان توسط دولت آمریکا تحریم شوند، این تحریمها اثرگذاری خود را از دست خواهند داد.
با خروج دولت آمریکا از توافق برجام در ۲۰۱۸، نزدیک به هفتاد درصد تحریمها علیه ایران بازگشت و توافق برجام عملاً کارایی خود را از دست داد.
در این دوران، ایران به شکل حداکثری هدف تحریم و فشارهای اقتصادی قرار گرفت و در مدت تنها سه سال، تولید ناخالص داخلی ایران از نزدیک به ۵۰۰ میلیارد دلار در ۲۰۱۷ به نزدیک ۴۰۰ میلیارد دلار در ۲۰۲۱ کاهش یافت و امکان کاهش تولید ناخالص داخلی ایران به زیر ۳۰۰ میلیارد دلار دور از ذهن نبود. تا اینکه با آغاز جنگ اوکراین در ۲۰۲۲، دولت آمریکا همزمان با ایران، روسیه را نیز تحریم کرد و این وضعیت، تمرکز فشارها علیه ایران را کاهش داد.
توان آمریکا برای تحریم کشورهای مخالف محدود است. برای مقایسه، ایران با صادرات روزانه ۱ تا ۲ میلیون بشکه نفت و روسیه با صادرات روزانه نزدیک به ۵ تا ۷ میلیون بشکه نفت، نزدیک به ۱۵ درصد از بازار جهانی نفت را کنترل میکنند. بنابراین دولت آمریکا برای تحریم دو کشور در بازار انرژی نفت، نیاز به افزایش تولید حداقل ۶ میلیون بشکه نفت در روز را دارد. و این برای آمریکا ممکن نیست.
دولت آمریکا با همکاری روسیه امکان حذف ایران از بازار انرژی نفت را دارد، کما اینکه از ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۲، دولت آمریکا با همکاری روسیه، ایران را از بازار انرژی نفت حذف کرد، با این حال، با تحریم همزمان ایران و روسیه بازار انرژی با کسری ۱۵ درصدی روبهرو خواهد شد و دولت آمریکا امکان جبران این کسری را ندارد، بنابراین ناچار است نسبت به فروش قاچاقی نفت ایران و روسیه سکوت کند. اتفاقی که بعد از ۲۰۲۲ و تحریم همزمان ایران و روسیه اتفاق افتاد و فروش قاچاقی نفت ایران افزایش یافت. در حال حاضر فروش نفت ایران عملاً به شرایط قبل از تحریم بازگشته و عامل این وضعیت، خطای محاسباتی دولت آمریکا در تحریم همزمان ایران و روسیه است.
فعال شدن مکانیسم ماشه نیز شرایط را چندان تغییر نخواهد داد، زیرا دولت آمریکا با وجود تحریم همزمان علیه ایران و روسیه، همچنان امکان تمرکز فشارها علیه ایران را ندارد. بنابراین چنانچه در این وضعیت، تولید ناخالص داخلی کاهش یابد و یا قیمت دلار افزايش يابد، بدانید که مسأله تحریم نیست، ضعف مدیریت داخلی است.
علیکسیری
این متن، بخشی از ویرایش دوم کتاب "ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست" است.
کپی تنها با ذکر منبع آزاد است.
@Akasiri
https://www.instagram.com/reel/DPJZUYnCOSZ/?igsh=MXRjN2RkOHB4emYxeQ==
👍4👎1