نقشه جنگ افغانستان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱
نکته مهم این نقشه، این است که در طول اشغال افعانستان، جنوب این کشور همواره در کنترل طالبان باقیماند و ارتش آمریکا موفق به اشغال پایدار این منطقه نشد. طالبان همچنین پایگاه خود در شمال و مرکز این کشور را در طول جنگ حفظ کرد، دامنه قدرت دولت جمهوری اسلامی افغانستان محدود به کابل و چند شهر بزرگ بود و در نهایت طالبان توانست به عنوان قدرت اصلی افغانستان، با توافق با آمریکا کنترل افغانستان را به دست آورد.
این نکته، به این معنا نیست که پایگاه اجتماعی طالبان در افغانستان بسیار گسترده است. زیرا نظرسنجی قابل اعتمادی در این باره وجود ندارد، کما اینکه موج گسترده مهاجرت از افغانستان نشان از محبوبیت ضعیف طالبان در افغانستان دارد. یا حداقل، نا امیدی مردم این کشور نسبت به آینده حکومت طالبان.
این نقشه همچنین نشان میدهد چرا دولت آمریکا خواستار خروج از افغانستان بوده. هرچند که به نظر من این کار خطای محاسباتی آمریکا بود.
ازجمله دلایل اینکه دولت آمریکا در دهه ۲۰۰۰ از حمله به ایران منصرف شد، همین جنگ فرسایشی با طالبان در افغانستان و جنگ فرسایشی با داعش (دولت اسلامی عراق یا القاعده) در عراق بود. این جنگها توان ارتش آمریکا برای بازکردن جبهه جدید جنگ در ایران را محدود کرد و باعث شد دولت آمریکا در نهایت به افزایش تحریمها علیه ایران بسنده کند.
نکته دیگر این است؛ دولت ایران در آغاز جنگ، به آمریکا برای اشغال افغانستان و عراق کمک کرده بود، اما به سرعت متوجه شد که هدف نهایی آمریکا از این جنگها محاصره ایران و سپس اشغال ایران است، بنابراین به سرعت سیاست حمایت از طالبان و مجاهدین سلفی را در عراق پیش گرفت و باعث شد تا آمریکا در جنگ فرسایشی افغانستان و عراق گرفتار شود.
#علیکسیری
@Akasiri
لینک فیلم نقشه جنگ افغانستان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱
https://m.youtube.com/watch?v=9a_-X1J8g-Q
نکته مهم این نقشه، این است که در طول اشغال افعانستان، جنوب این کشور همواره در کنترل طالبان باقیماند و ارتش آمریکا موفق به اشغال پایدار این منطقه نشد. طالبان همچنین پایگاه خود در شمال و مرکز این کشور را در طول جنگ حفظ کرد، دامنه قدرت دولت جمهوری اسلامی افغانستان محدود به کابل و چند شهر بزرگ بود و در نهایت طالبان توانست به عنوان قدرت اصلی افغانستان، با توافق با آمریکا کنترل افغانستان را به دست آورد.
این نکته، به این معنا نیست که پایگاه اجتماعی طالبان در افغانستان بسیار گسترده است. زیرا نظرسنجی قابل اعتمادی در این باره وجود ندارد، کما اینکه موج گسترده مهاجرت از افغانستان نشان از محبوبیت ضعیف طالبان در افغانستان دارد. یا حداقل، نا امیدی مردم این کشور نسبت به آینده حکومت طالبان.
این نقشه همچنین نشان میدهد چرا دولت آمریکا خواستار خروج از افغانستان بوده. هرچند که به نظر من این کار خطای محاسباتی آمریکا بود.
ازجمله دلایل اینکه دولت آمریکا در دهه ۲۰۰۰ از حمله به ایران منصرف شد، همین جنگ فرسایشی با طالبان در افغانستان و جنگ فرسایشی با داعش (دولت اسلامی عراق یا القاعده) در عراق بود. این جنگها توان ارتش آمریکا برای بازکردن جبهه جدید جنگ در ایران را محدود کرد و باعث شد دولت آمریکا در نهایت به افزایش تحریمها علیه ایران بسنده کند.
نکته دیگر این است؛ دولت ایران در آغاز جنگ، به آمریکا برای اشغال افغانستان و عراق کمک کرده بود، اما به سرعت متوجه شد که هدف نهایی آمریکا از این جنگها محاصره ایران و سپس اشغال ایران است، بنابراین به سرعت سیاست حمایت از طالبان و مجاهدین سلفی را در عراق پیش گرفت و باعث شد تا آمریکا در جنگ فرسایشی افغانستان و عراق گرفتار شود.
#علیکسیری
@Akasiri
لینک فیلم نقشه جنگ افغانستان از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱
https://m.youtube.com/watch?v=9a_-X1J8g-Q
YouTube
The War in Afghanistan using Google Earth
Made using Google Earth.
Every Day of the War in Afghanistan from start to finish.
___
Music:
- 'Terminus' by Scott Buckley - released under CC-BY 4.0. www.scottbuckley.com.au
https://www.youtube.com/watch?v=L-OUq4DeAZ4&ab_channel=ScottBuckley
- Music from…
Every Day of the War in Afghanistan from start to finish.
___
Music:
- 'Terminus' by Scott Buckley - released under CC-BY 4.0. www.scottbuckley.com.au
https://www.youtube.com/watch?v=L-OUq4DeAZ4&ab_channel=ScottBuckley
- Music from…
👍2👎1
جنگهای نیابتی، فراتر از جنگ میان نماینده قدرتها، جنگ محدود و غیرمستقیم میان قدرتهاست. و در صورت تشدید جنگ، قدرتهای اصلی نیز وارد جنگ خواهند شد.
برای مقایسه، در طول جنگ سرد، بلوک غرب و بلوک شرق بارها با وارد جنگهای نیابتی شدند. ازجمله جنگ داخلی یونان، جنگ کره، جنگ ویتنام و جنگ افغانستان. و با تشدید تنش در این جنگها، دو ابرقدرت آمریکا و شوروی، مستقیم وارد جنگ شدند.
برای مثال، در جنگ کره با شکست ارتش کره جنوبی از کره شمالی، آمریکا و ناتو به شکل مستقیم وارد جنگ شدند و در واکنش به این وضعیت، چین کمونیست با حمایت شوروی وارد جنگ شد و از شکست کره شمالی در این جنگ جلوگیری کرد. حال نیز آمریکا با پشتیبانی حداکثری از اوکراین در مقابل روسیه، از پیشروی روسیه در خاک اوکراین جلوگیری کرده است.
این در حالیست که در جنگ اسرائیل علیه حزبالله لبنان، ایران، حزبالله را در مقابل اسرائیل رها کرد، حال نیز یمن در مقابل اسرائیل و آمریکا رها شده و با این وضعیت، سرنوشت انصارالله یمن، بهتر از حزبالله لبنان نخواهد بود.
شکست در جنگ نیابتی، به این معناست که طرف مقابل در آستانه فروپاشی است و یا به شدت آسیبپذیر است. برای مقایسه، فرار شوروی از خاک افغانستان در ۱۹۸۹، یک شکست بزرگ برای این کشور بود و موقعیت شوروی را به شدت تضعیف کرد. بنابراین شکست متحدین ایران در منطقه نیز موقعیت ایران در معادلات منطقه را به شدت تضعیف خواهد کرد و این وضعیت، باعث تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات با آمریکا خواهد شد و ایران را برای خلع سلاح و حذف برنامه اتمی تحت فشار شدید خواهد گذاشت.
جنگ کره نمونه یک جنگ نیابتی است، به نقشه این جنگ و بازیگران آن دقت کنید:
https://m.youtube.com/watch?v=aNrd0Tv4pEY&pp=0gcJCdgAo7VqN5tD
#علیکسیری
@Akasiri
برای مقایسه، در طول جنگ سرد، بلوک غرب و بلوک شرق بارها با وارد جنگهای نیابتی شدند. ازجمله جنگ داخلی یونان، جنگ کره، جنگ ویتنام و جنگ افغانستان. و با تشدید تنش در این جنگها، دو ابرقدرت آمریکا و شوروی، مستقیم وارد جنگ شدند.
برای مثال، در جنگ کره با شکست ارتش کره جنوبی از کره شمالی، آمریکا و ناتو به شکل مستقیم وارد جنگ شدند و در واکنش به این وضعیت، چین کمونیست با حمایت شوروی وارد جنگ شد و از شکست کره شمالی در این جنگ جلوگیری کرد. حال نیز آمریکا با پشتیبانی حداکثری از اوکراین در مقابل روسیه، از پیشروی روسیه در خاک اوکراین جلوگیری کرده است.
این در حالیست که در جنگ اسرائیل علیه حزبالله لبنان، ایران، حزبالله را در مقابل اسرائیل رها کرد، حال نیز یمن در مقابل اسرائیل و آمریکا رها شده و با این وضعیت، سرنوشت انصارالله یمن، بهتر از حزبالله لبنان نخواهد بود.
شکست در جنگ نیابتی، به این معناست که طرف مقابل در آستانه فروپاشی است و یا به شدت آسیبپذیر است. برای مقایسه، فرار شوروی از خاک افغانستان در ۱۹۸۹، یک شکست بزرگ برای این کشور بود و موقعیت شوروی را به شدت تضعیف کرد. بنابراین شکست متحدین ایران در منطقه نیز موقعیت ایران در معادلات منطقه را به شدت تضعیف خواهد کرد و این وضعیت، باعث تضعیف موقعیت ایران در مذاکرات با آمریکا خواهد شد و ایران را برای خلع سلاح و حذف برنامه اتمی تحت فشار شدید خواهد گذاشت.
جنگ کره نمونه یک جنگ نیابتی است، به نقشه این جنگ و بازیگران آن دقت کنید:
https://m.youtube.com/watch?v=aNrd0Tv4pEY&pp=0gcJCdgAo7VqN5tD
#علیکسیری
@Akasiri
YouTube
The Korean War in 1 minute using Google Earth
Made using Google Earth.
The Korean War from start to finish.
___
Music:
- https://www.youtube.com/watch?v=EzoeOR1yKqY&ab_channel=KevinMacleod-Topic
Speeches:
- https://www.youtube.com/watch?v=S0G1ixO-iwY&ab_channel=Rft97
- https://www.youtube.com/watch…
The Korean War from start to finish.
___
Music:
- https://www.youtube.com/watch?v=EzoeOR1yKqY&ab_channel=KevinMacleod-Topic
Speeches:
- https://www.youtube.com/watch?v=S0G1ixO-iwY&ab_channel=Rft97
- https://www.youtube.com/watch…
👍1
من مخالف ورود ایران به جنگ یمن هستم، حرف من این است که یمن نباید به شکل تنها وارد جنگ با آمریکا و اسرائیل میشد و پایان این وضعیت چیزی جز اشغال یا نابودی یمن نخواهد بود. زیرا وزن یمن برابر با وزن آمریکا و اسرائیل نیست.
بنابراین، یمن نباید در واکنش به جنگ حماس و اسرائیل وارد جنگ میشد.
برای مقایسه، دولت آمریکا در واکنش به حمله روسیه به اوکراین، لهستان را وارد جنگ با روسیه نکرد، زیرا میداند که لهستان دارای بک وزن برابر با روسیه نیست و ورود لهستان به جنگ باعث میشود تا روسیه لهستان را ویران کند. اما ایران در واکنش به جنگ غزه، در یک خطای محاسباتی، ابتدا حزبالله را وارد جنگ با اسرائیل کرد و تماشاگر نابودی حزبالله شد و حال انصارالله را وارد جنگ کرده و شاهد نابودی انصارالله است. این در حالیست که این سازمانها وزن کافی برای جنگ با اسرائیل را ندارند.
چنانچه ایران قصد جنگ با اسرائیل را داشت، میبایست به شکل همزمان، حشدالشعبی، سوریه، حزبالله و انصارالله را وارد جنگ میکرد. در این صورت با ورود نیروی زمینی حشدالشعبی عراق به سوریه و اعلام جنگ به اسرائیل، اسرائیل از مواضع خود عقب نشینی میکرد.
#علیکسیری
@AKasiri
بنابراین، یمن نباید در واکنش به جنگ حماس و اسرائیل وارد جنگ میشد.
برای مقایسه، دولت آمریکا در واکنش به حمله روسیه به اوکراین، لهستان را وارد جنگ با روسیه نکرد، زیرا میداند که لهستان دارای بک وزن برابر با روسیه نیست و ورود لهستان به جنگ باعث میشود تا روسیه لهستان را ویران کند. اما ایران در واکنش به جنگ غزه، در یک خطای محاسباتی، ابتدا حزبالله را وارد جنگ با اسرائیل کرد و تماشاگر نابودی حزبالله شد و حال انصارالله را وارد جنگ کرده و شاهد نابودی انصارالله است. این در حالیست که این سازمانها وزن کافی برای جنگ با اسرائیل را ندارند.
چنانچه ایران قصد جنگ با اسرائیل را داشت، میبایست به شکل همزمان، حشدالشعبی، سوریه، حزبالله و انصارالله را وارد جنگ میکرد. در این صورت با ورود نیروی زمینی حشدالشعبی عراق به سوریه و اعلام جنگ به اسرائیل، اسرائیل از مواضع خود عقب نشینی میکرد.
#علیکسیری
@AKasiri
👍2❤1
ترامپ تنها تا ۴ سال دیگر در کاخ سفید مستقر است و با چهار سال قدرت، امکان تغییر نام خلیج فارس در مناسبات جهانی را نخواهد داشت. تمام.
#علیکسیری
@Akasiri
#علیکسیری
@Akasiri
❤1👍1
سکوت فاجعه بار دیاسپورای ایرانی نسبت به وضعیت خلیج فارس، ننگ بزرگی برای دیاسپورای ایرانی است.
نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در کشور آمریکا زندگی میکنند. در بهترین مناطق آمریکا ازجمله در لسآنجلس و باورلی هیلز و در بهترین مناطق نیویورک. و بسیاری از این مردم، از ثروتمندترین مردم آمریکا هستند.
با این حال، از این جمعیت ۲ میلیون نفری، کوچکترین صدایی علیه سیاستهای ضد ایرانی دولت ترامپ شنیده نمیشود و این جمعیت میلیونی، حتی توان برگزاری یک اجتماع کوچک در مخالفت با تغییر نام خلیج فارس را ندارد.
این در حالیست که با وجود اختلاف میان آمریکا و مکزیک بر سر نام خلیج مکزیک، این اعتراضات حمایت هیسپانها را نیز خواهد داشت. و همچنین بسیاری از مخالفان دموکرات ترامپ، از این اعتراضات حمایت خواهند کرد.
به جز این میلیونها کُرد و ارمنی و افغانستانی و آذری و پاکستانی ساکن آمریکا نیز ممکن است از این اعتراضات حمایت کنند.
واقعیت اما این است که برخلاف بسیاری از دیاسپوراها در جهان، که منافع کشورشان در خارج از کشور را تامین میکنند، دیاسپورای ایرانی، یک جامعه از خودبیگانه، طردشده و بیخاصیت است.
نه فقط در مساله خلیج فارس، در بسیاری از دیگر موضوعات نیز، این جمعیت ثروتمند و قدرتمند هیچ خاصیتی برای ایران نداشته.
برای مقایسه، در اوج انتقادها به دولت جمهوری اسلامی ایران، که مخالف ساخت فیلمی درباره کوروش یا تاریخ ایران باستان است، این سوال مطرح میشود که چرا دیاسپورای ایرانی ساکن لسآنجلس، که در پایتخت فیلمسازی جهان سکونت دارد، هزینه ساخت یک فیلم درباره کوروش را تامین نمیکند و از بهترین کارگردانان جهان برای این کار کمک نمیگیرد. مگر نه اینکه این مردم دولت جمهوری اسلامی را به ضدیت با تاریخ ایران باستان محکوم میکنند و خود را مدافعان کوروش میدانند، پس چرا کمترین تلاشی برای ساخت یک فیلم نمیکنند.
نه فقط در این موضوع، در بسیاری از موضوعات، دیاسپورای ایرانی تنها مصرف کننده بیخاصیت بوده. برای مثال، ایرانیان آمریکا یک شورای فرهنگی برای حمایت از کارهای فرهنگی و تاریخی ندارند و برای مقایسه، بودجه دانشنامه ایرانیکا را بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا میپردازد و نه دیاسپورای ایرانی.
وضعیت دیاسپورای ایرانی، نه فقط در آمریکا بلکه در دیگر کشورها ازجمله آلمان و انگلیس و فرانسه نیز، بهتر از این نیست و این وضعیت یک فاجعه است.
#علیکسیری
@AKasiri
نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در کشور آمریکا زندگی میکنند. در بهترین مناطق آمریکا ازجمله در لسآنجلس و باورلی هیلز و در بهترین مناطق نیویورک. و بسیاری از این مردم، از ثروتمندترین مردم آمریکا هستند.
با این حال، از این جمعیت ۲ میلیون نفری، کوچکترین صدایی علیه سیاستهای ضد ایرانی دولت ترامپ شنیده نمیشود و این جمعیت میلیونی، حتی توان برگزاری یک اجتماع کوچک در مخالفت با تغییر نام خلیج فارس را ندارد.
این در حالیست که با وجود اختلاف میان آمریکا و مکزیک بر سر نام خلیج مکزیک، این اعتراضات حمایت هیسپانها را نیز خواهد داشت. و همچنین بسیاری از مخالفان دموکرات ترامپ، از این اعتراضات حمایت خواهند کرد.
به جز این میلیونها کُرد و ارمنی و افغانستانی و آذری و پاکستانی ساکن آمریکا نیز ممکن است از این اعتراضات حمایت کنند.
واقعیت اما این است که برخلاف بسیاری از دیاسپوراها در جهان، که منافع کشورشان در خارج از کشور را تامین میکنند، دیاسپورای ایرانی، یک جامعه از خودبیگانه، طردشده و بیخاصیت است.
نه فقط در مساله خلیج فارس، در بسیاری از دیگر موضوعات نیز، این جمعیت ثروتمند و قدرتمند هیچ خاصیتی برای ایران نداشته.
برای مقایسه، در اوج انتقادها به دولت جمهوری اسلامی ایران، که مخالف ساخت فیلمی درباره کوروش یا تاریخ ایران باستان است، این سوال مطرح میشود که چرا دیاسپورای ایرانی ساکن لسآنجلس، که در پایتخت فیلمسازی جهان سکونت دارد، هزینه ساخت یک فیلم درباره کوروش را تامین نمیکند و از بهترین کارگردانان جهان برای این کار کمک نمیگیرد. مگر نه اینکه این مردم دولت جمهوری اسلامی را به ضدیت با تاریخ ایران باستان محکوم میکنند و خود را مدافعان کوروش میدانند، پس چرا کمترین تلاشی برای ساخت یک فیلم نمیکنند.
نه فقط در این موضوع، در بسیاری از موضوعات، دیاسپورای ایرانی تنها مصرف کننده بیخاصیت بوده. برای مثال، ایرانیان آمریکا یک شورای فرهنگی برای حمایت از کارهای فرهنگی و تاریخی ندارند و برای مقایسه، بودجه دانشنامه ایرانیکا را بنیاد ملی علوم انسانی آمریکا میپردازد و نه دیاسپورای ایرانی.
وضعیت دیاسپورای ایرانی، نه فقط در آمریکا بلکه در دیگر کشورها ازجمله آلمان و انگلیس و فرانسه نیز، بهتر از این نیست و این وضعیت یک فاجعه است.
#علیکسیری
@AKasiri
👍5❤1👎1
قدرت دفاعی و اتمی، یک امر فرا دولت و ملی است، و بررسی این دست از موضوعات در چارچوب اختلاف با دولت جمهوری اسلامی، خطای محاسباتی است.
توسعه قدرت دفاعی ایران از دوران پهلوی اول آغاز شد. رضا شاه، با توازن میان سه قدرت آلمان، بریتانیا و شوروی، و خرید گسترده تسلیحات خارجی، توانست ارتش نوین ایران را بنا کند. نوسازی ارتش در دوران پهلوی دوم ادامه یافت و محمدرضا شاه در دهه ۱۹۷۰ (۱۳۵۰)، با هدف تبدیل ایران به قدرت اول منطقه، شروع به خرید گسترده تسلیحات نظامی ازجمله هواپیماهای جنگنده اف ۱۴، فانتوم و بالگردهای کبری کرد. در این دوران، دولت پهلوی همچنین به دنبال توسعه برنامه اتمی با اهداف نظامی بود و چنانچه انقلاب اسلامی به وقوع نمیپیوست، این امکان وجود داشت که ایران با توازن میان آمریکا و شوروی توان ساخت بمب اتمی را به دست آورد.
ایران از دهه ۱۹۷۰ (۱۳۵۰) به تقلید از دولت هند، از بلوک غرب فاصله گرفت و با هدف توازن میان غرب و شرق روابط با شوروی را توسعه داد و توانست از این وضعیت برای دستیابی به صنایع پایه استفاده کند. برای مقایسه، صنایع پایه ایران ازجمله ذوب آهن اصفهان، فولاد مبارکه و ماشینسازی اراک، محصول همکاری ایران و شوروی و توازن ایران میان شرق و غرب است.
در حوزه اتمی، هدف دولت پهلوی تبدیل ایران به یک قدرت اتمی بود و این امکان وجود داشت همانند وضعیت هند، ایران با کمک مهندسان شوروی، فرانسه و آمریکا، به فناوری ساخت بمب اتم دست یابد و وارد جمع کشورهای اتمی شود.
در دوران جنگ سرد و در رقابت میان آمریکا و شوروی، بسیاری از کشورها توانسته بودند از رقابت میان این دو ابرقدرت، برای دستیابی به برنامه اتمی استفاده کنند. برای مثال، کشورهای فرانسه، چین، هند، اسرائیل، کره شمالی و پاکستان با توازن میان آمریکا و شوروی، به فناوری ساخت بمب اتمی دست یافتند. بنابراین، امکان تبدیل ایران به یک قدرت اتمی در دوران جنگ سرد، دور از دسترس نبود.
این سیاست، محمدرضا شاه را وارد لیست سیاه غرب کرد. و در نتیجه، غرب در کنفرانس گوادلوب (۱۹۷۹)، تصمیم به سرنگونی دولت پهلوی گرفت و با حمایت از روحالله خمینی، مقدمات انقلاب در ایران و سرنگونی محمدرضا شاه را پیشگرفت.
پس از انقلاب اسلامی، با شکست ایران در عملیات آخوندک (۱۹۸۸) و امکان اشغال ایران توسط آمریکا، جمهوری اسلامی نیز همانند دواتپهلوی از توسعه برنامه اتمی با اهداف نظامی حمایت کرد.
با این حال، با فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱، و تثبیت نظام تکقطبی، جمهوری اسلامی امکان توازن میان شرق و غرب را از دست داد. با فروپاشی شوروی و تشکیل نظام تکقطبی، آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان امکان تحریم حداکثری علیه کشورهای مخالف را به دست آورد. در نتیجه کشورهایی که به دنبال برنامه اتمی نظامی بودند، یکی پس از دیگری هدف تحریم حداکثری آمریکا واقع شدند. ازجمله عراق در ۱۹۹۱، لیبی در ۱۹۹۶، گسترش تحریم علیه کرهشمالی از دهه ۱۹۹۰ و گسترش تحریم ایران در ۱۹۹۵.
دولت ایران در دهه ۱۹۹۰، با هدف اینکه ایران همانند تحریم حداکثری علیه عراق، هدف تحریم قرار نگیرد، در دولت رفسنجانی و خاتمی، سیاست نرمش در مقابل آمریکا را پیش گرفت. با این حال افزایش قدرت چین از دهه ۲۰۰۰، و همکاری میان ایران و چین، باعث شد تا دولت ایران بتواند با یک هزینه سنگین و عیرمتعارف، توسعه برنامه اتمی و موشکی را دنبال کند. در این بین، همکاری میان ایران و کره شمالی نیز، کمک شایانی به توسعه برنامه اتمی و موشکی ایران کرد.
ایران از دهه ۲۰۱۰، به بازدارندگی اتمی و موشکی دست یافته و ظرفیت ساخت بمب اتم را دارد. و در حال حاضر، بهترین سیاست برای ایران ساخت بمب اتمی است. و هرگونه عقبنشینی از این سیاست، خیانت به کشور و نابودی سالها سرمایهگذاری ایران در حوزه امنیتی است.
برای مقایسه، وضعیت جنگ میان هند و پاکستان، اهمیت دستیابی به بازدارندگی اتمی را آشکار میکند. از زمان دستیابی دو کشور به بازدارندگی اتمی، تنش میان دو کشور کاهش یافته و در صورت جنگ، مدت زمان جنگ میان دو کشور به شدت محدود بوده. این وضعیت محصول بازدارندگی اتمی است. این در حالیست که اگر برای مثال، پاکستان یک قدرت اتمی نبود، دولت هند با یک تهدید اتمی میتوانست در زمان کوتاه، منطقه کشمیر را به خاک هند الحاق کند و دولت پاکستان را منزوی سازد. قدرت یکطرفه اتمی در رقابت میان اسرائیل و اعراب نیز، نقش محوری دارد و اعراب را مجبور به پذیرش قدرت اسرائیل کرده است. بنابراین شرط اقتدار ایران در آینده معادلات، دستیابی به بازدارندگی اتمی است. به ویژه که با فروپاشی محور مقاومت اسلامی، ایران بیش از گذشته آسیبپذیر شده است.
#علیکسیری
@AKasiri
توسعه قدرت دفاعی ایران از دوران پهلوی اول آغاز شد. رضا شاه، با توازن میان سه قدرت آلمان، بریتانیا و شوروی، و خرید گسترده تسلیحات خارجی، توانست ارتش نوین ایران را بنا کند. نوسازی ارتش در دوران پهلوی دوم ادامه یافت و محمدرضا شاه در دهه ۱۹۷۰ (۱۳۵۰)، با هدف تبدیل ایران به قدرت اول منطقه، شروع به خرید گسترده تسلیحات نظامی ازجمله هواپیماهای جنگنده اف ۱۴، فانتوم و بالگردهای کبری کرد. در این دوران، دولت پهلوی همچنین به دنبال توسعه برنامه اتمی با اهداف نظامی بود و چنانچه انقلاب اسلامی به وقوع نمیپیوست، این امکان وجود داشت که ایران با توازن میان آمریکا و شوروی توان ساخت بمب اتمی را به دست آورد.
ایران از دهه ۱۹۷۰ (۱۳۵۰) به تقلید از دولت هند، از بلوک غرب فاصله گرفت و با هدف توازن میان غرب و شرق روابط با شوروی را توسعه داد و توانست از این وضعیت برای دستیابی به صنایع پایه استفاده کند. برای مقایسه، صنایع پایه ایران ازجمله ذوب آهن اصفهان، فولاد مبارکه و ماشینسازی اراک، محصول همکاری ایران و شوروی و توازن ایران میان شرق و غرب است.
در حوزه اتمی، هدف دولت پهلوی تبدیل ایران به یک قدرت اتمی بود و این امکان وجود داشت همانند وضعیت هند، ایران با کمک مهندسان شوروی، فرانسه و آمریکا، به فناوری ساخت بمب اتم دست یابد و وارد جمع کشورهای اتمی شود.
در دوران جنگ سرد و در رقابت میان آمریکا و شوروی، بسیاری از کشورها توانسته بودند از رقابت میان این دو ابرقدرت، برای دستیابی به برنامه اتمی استفاده کنند. برای مثال، کشورهای فرانسه، چین، هند، اسرائیل، کره شمالی و پاکستان با توازن میان آمریکا و شوروی، به فناوری ساخت بمب اتمی دست یافتند. بنابراین، امکان تبدیل ایران به یک قدرت اتمی در دوران جنگ سرد، دور از دسترس نبود.
این سیاست، محمدرضا شاه را وارد لیست سیاه غرب کرد. و در نتیجه، غرب در کنفرانس گوادلوب (۱۹۷۹)، تصمیم به سرنگونی دولت پهلوی گرفت و با حمایت از روحالله خمینی، مقدمات انقلاب در ایران و سرنگونی محمدرضا شاه را پیشگرفت.
پس از انقلاب اسلامی، با شکست ایران در عملیات آخوندک (۱۹۸۸) و امکان اشغال ایران توسط آمریکا، جمهوری اسلامی نیز همانند دواتپهلوی از توسعه برنامه اتمی با اهداف نظامی حمایت کرد.
با این حال، با فروپاشی شوروی در ۱۹۹۱، و تثبیت نظام تکقطبی، جمهوری اسلامی امکان توازن میان شرق و غرب را از دست داد. با فروپاشی شوروی و تشکیل نظام تکقطبی، آمریکا به عنوان تنها ابرقدرت جهان امکان تحریم حداکثری علیه کشورهای مخالف را به دست آورد. در نتیجه کشورهایی که به دنبال برنامه اتمی نظامی بودند، یکی پس از دیگری هدف تحریم حداکثری آمریکا واقع شدند. ازجمله عراق در ۱۹۹۱، لیبی در ۱۹۹۶، گسترش تحریم علیه کرهشمالی از دهه ۱۹۹۰ و گسترش تحریم ایران در ۱۹۹۵.
دولت ایران در دهه ۱۹۹۰، با هدف اینکه ایران همانند تحریم حداکثری علیه عراق، هدف تحریم قرار نگیرد، در دولت رفسنجانی و خاتمی، سیاست نرمش در مقابل آمریکا را پیش گرفت. با این حال افزایش قدرت چین از دهه ۲۰۰۰، و همکاری میان ایران و چین، باعث شد تا دولت ایران بتواند با یک هزینه سنگین و عیرمتعارف، توسعه برنامه اتمی و موشکی را دنبال کند. در این بین، همکاری میان ایران و کره شمالی نیز، کمک شایانی به توسعه برنامه اتمی و موشکی ایران کرد.
ایران از دهه ۲۰۱۰، به بازدارندگی اتمی و موشکی دست یافته و ظرفیت ساخت بمب اتم را دارد. و در حال حاضر، بهترین سیاست برای ایران ساخت بمب اتمی است. و هرگونه عقبنشینی از این سیاست، خیانت به کشور و نابودی سالها سرمایهگذاری ایران در حوزه امنیتی است.
برای مقایسه، وضعیت جنگ میان هند و پاکستان، اهمیت دستیابی به بازدارندگی اتمی را آشکار میکند. از زمان دستیابی دو کشور به بازدارندگی اتمی، تنش میان دو کشور کاهش یافته و در صورت جنگ، مدت زمان جنگ میان دو کشور به شدت محدود بوده. این وضعیت محصول بازدارندگی اتمی است. این در حالیست که اگر برای مثال، پاکستان یک قدرت اتمی نبود، دولت هند با یک تهدید اتمی میتوانست در زمان کوتاه، منطقه کشمیر را به خاک هند الحاق کند و دولت پاکستان را منزوی سازد. قدرت یکطرفه اتمی در رقابت میان اسرائیل و اعراب نیز، نقش محوری دارد و اعراب را مجبور به پذیرش قدرت اسرائیل کرده است. بنابراین شرط اقتدار ایران در آینده معادلات، دستیابی به بازدارندگی اتمی است. به ویژه که با فروپاشی محور مقاومت اسلامی، ایران بیش از گذشته آسیبپذیر شده است.
#علیکسیری
@AKasiri
👍4👎1
اقتدار یک حکومت، به طور مستقیم وابسته به کیفیت زندگی مردم آن کشور است. بنابراین، با کاهش کیفیت زندگی مردم، اعتبار حکومت در سطح داخلی و خارجی از بین خواهد رفت.
برای مقایسه، با کاهش کیفیت زندگی مردم شوروی نسبت به استانداردهای جهانی، به ویژه از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، اعتبار کمونیسم در سطح جهانی به شدت کاهش یافت.
از دهه ۱۹۷۰، احزاب کمونیست در کشورهای توسعه یافته، منزوی شدند و طولی نکشید، موقعیت شوروی در مناسبات بلوک شرق تضعیف شد.
از دهه ۱۹۷۰، کیفیت پائین زندگی در شوروی، به سوژه تمسخر رسانهها در بلوک غرب تبدیل شد. و طولی نکشید که با تحقیر گسترده شوروی در رسانهها، اعتماد به شوروی در بلوک شرق از بین رفت و با انقلابهای ۱۹۸۹، بلوک شرق فروپاشید.
برخلاف دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، که رسانهها پر بود از افتخارات شوروی، ازجمله پیروزی شگفت شوروی در رقابت فضایی، اخبار رسانهها در دهه ۱۹۷۰، از مشکلات اقتصادی شوروی حکایت داشت، ازجمله صفهای طولانی برای خرید خودروی بیکیفیت لادا.
طولی نکشید که این تحقیر گسترده، اعتماد به نفس در مقامات شوروی را از بین برد. در این وضعیت طولی نکشید که مقامات اقتدارگرا از قدرت حذف شدند و تعاملگرایان و تسلیمگرایان جایگزین آنان شدند. و شوروی در زمان گورباچف فروپاشید.
وضعیت امروز ایران نیز مشابه روزهای رو به زوال شوروی است. قطع هر روزه برق در ایران مایه تمسخر رسانهها در غرب شده و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، دولت ایران را با این وضعیت به نیشخند گرفته.
از ۲۰۱۸ و فروپاشی ارزش ریال، بسیاری از کشورها در منطقه از ایران فاصله گرفتند. ازجمله عراق که شاهد فروپاشی کیفیت زندگی در ایران بود، به این نتیجه رسید که نتیجه مقاومت به شکل ایرانی جز فلاکت و بدبختی نیست، بنابراین بهترین سیاست برای دولت و ملت عراق این است که وارد همکاری با آمریکا و عربستان شود و از تنش با غرب خودداری کند، وگرنه به سرنوشت ایران دچار خواهد شد.
در این شرایط، قطع هر روزه برق در ایران، صفهای طولانی برای خرید گوشت و ماشین و... و ناکارآمدی سیستم در بسیاری از موارد، آخرین تیرها را به اعتبار دولت ایران وارد کرده.
تصویر ناکارآمدی سیستم، بیش از هر چیز، باعث ناامیدی مقامات میانی و ارشد کشور از گفتمان حکومت خواهد شد. در نتیجه، با تداوم این وضعیت، همانند سالهای پایانی شوروی، بسیاری از مقامات از تسلیم کشور در مقابل آمریکا حمایت خواهند کرد. کما اینکه از ۲۰۱۸ و فروپاشی ارزش ریال، جریان اقتدارگرا از قدرت حذف شده و این تعاملگرایان و تسلیمگرایان هستند که امور کشور را هدایت میکنند.
بنابراین، اگر کیفیت زندگی در ایران، در سریعترین زمان ممکن اصلاح نشود، بقای جمهوری اسلامی دور از ذهن خواهد بود.
#علیکسیری
@AKasiri
برای مقایسه، با کاهش کیفیت زندگی مردم شوروی نسبت به استانداردهای جهانی، به ویژه از دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، اعتبار کمونیسم در سطح جهانی به شدت کاهش یافت.
از دهه ۱۹۷۰، احزاب کمونیست در کشورهای توسعه یافته، منزوی شدند و طولی نکشید، موقعیت شوروی در مناسبات بلوک شرق تضعیف شد.
از دهه ۱۹۷۰، کیفیت پائین زندگی در شوروی، به سوژه تمسخر رسانهها در بلوک غرب تبدیل شد. و طولی نکشید که با تحقیر گسترده شوروی در رسانهها، اعتماد به شوروی در بلوک شرق از بین رفت و با انقلابهای ۱۹۸۹، بلوک شرق فروپاشید.
برخلاف دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، که رسانهها پر بود از افتخارات شوروی، ازجمله پیروزی شگفت شوروی در رقابت فضایی، اخبار رسانهها در دهه ۱۹۷۰، از مشکلات اقتصادی شوروی حکایت داشت، ازجمله صفهای طولانی برای خرید خودروی بیکیفیت لادا.
طولی نکشید که این تحقیر گسترده، اعتماد به نفس در مقامات شوروی را از بین برد. در این وضعیت طولی نکشید که مقامات اقتدارگرا از قدرت حذف شدند و تعاملگرایان و تسلیمگرایان جایگزین آنان شدند. و شوروی در زمان گورباچف فروپاشید.
وضعیت امروز ایران نیز مشابه روزهای رو به زوال شوروی است. قطع هر روزه برق در ایران مایه تمسخر رسانهها در غرب شده و دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، دولت ایران را با این وضعیت به نیشخند گرفته.
از ۲۰۱۸ و فروپاشی ارزش ریال، بسیاری از کشورها در منطقه از ایران فاصله گرفتند. ازجمله عراق که شاهد فروپاشی کیفیت زندگی در ایران بود، به این نتیجه رسید که نتیجه مقاومت به شکل ایرانی جز فلاکت و بدبختی نیست، بنابراین بهترین سیاست برای دولت و ملت عراق این است که وارد همکاری با آمریکا و عربستان شود و از تنش با غرب خودداری کند، وگرنه به سرنوشت ایران دچار خواهد شد.
در این شرایط، قطع هر روزه برق در ایران، صفهای طولانی برای خرید گوشت و ماشین و... و ناکارآمدی سیستم در بسیاری از موارد، آخرین تیرها را به اعتبار دولت ایران وارد کرده.
تصویر ناکارآمدی سیستم، بیش از هر چیز، باعث ناامیدی مقامات میانی و ارشد کشور از گفتمان حکومت خواهد شد. در نتیجه، با تداوم این وضعیت، همانند سالهای پایانی شوروی، بسیاری از مقامات از تسلیم کشور در مقابل آمریکا حمایت خواهند کرد. کما اینکه از ۲۰۱۸ و فروپاشی ارزش ریال، جریان اقتدارگرا از قدرت حذف شده و این تعاملگرایان و تسلیمگرایان هستند که امور کشور را هدایت میکنند.
بنابراین، اگر کیفیت زندگی در ایران، در سریعترین زمان ممکن اصلاح نشود، بقای جمهوری اسلامی دور از ذهن خواهد بود.
#علیکسیری
@AKasiri
👍7
دعوت آمریکا به مذاکرات، از آغاز تنها یک نمایش بود، زیرا آمریکا هدفی جز تسلیم ایران ندارد. از طرف دیگر، پذیرش مذاکرات از سمت ایران نیز یک خطای بزرگ بود. زیرا مشخص بود مذاکرات با آمریکا موفقیت آمیز نخواهد بود و تنها اقتدار است که پایداری ایران را تامین میکند. کما اینکه دولت ایران از طریق واسطه عمانی میدانست شروط دولت آمریکا در این مذاکرات چیست و نباید با پیام صلح و نرمش وارد این مذاکرات میشد.
به هر ترتیب. با شکست مذاکرات میان ایران و آمریکا، دولت آمریکا از نقشه ب استفاده خواهد کرد:
سیاست فشار به روسیه و چین در راستای قطع روابط با ایران و آغاز فشار حداکثری علیه ایران.
دولت ترامپ در ۲۰۱۸ با توافق با روسیه و چین توانسته بود، سیاست تحریم حداکثری علیه ایران را مدیریت کند. با این حال، به قدرت رسیدن بایدن، جنگ ۲۰۲۲ اوکراین و تحريم همزمان ایران و روسیه، شرایط را به نفع ایران تغییر داد و باعث شد تا ایران بتواند با همکاری چین و روسیه، فشار تحریمها را کاهش دهد.
جنگ اوکراین در ۲۰۲۲ و تحریم علیه روسیه همزمان با تحریم علیه ایران، باعث ایجاد یک کسری بزرگ در بازار انرژی شد. همین وضعیت باعث شد تا دولت ایران بتواند به شکل قاچاقی و زیر قیمت، نفت ایران را به چین بفروشد و فشار تحریم علیه ایران را کاهش دهد.
در ۲۰۲۴، ترامپ بار دیگر به قدرت رسید و با هدف تحریم حداکثری علیه ایران، سیاست توافق با چین و روسیه را پیش گرفت.
وضعیت جنگ در اوکراین، مدتهاست به بن بست رسیده و دولت روسیه با وجود مشکلات گسترده ازجمله تلفات بالا در میدان جنگ و فشارهای اقتصادی، از آتشبس در این جنگ استقبال میکند. بنابراین، دولت آمریکا با یک توافق موقت میتواند دولت روسیه را در راستای فشار حداکثری علیه ایران، متقاعد به همکاری کند. توافق با روسیه و لغو تحریمها علیه روسیه، به دولت آمریکا این امکان را خواهد داد تا خلاء نفت ایران در بازار انرژی را جبران کند. در این صورت، با افزایش عرضه نفت روسیه، بازار انرژی با حذف نفت ایران دچار کسری نخواهد شد و ایران امکان فروش قاچاقی نفت را از دست خواهد داد.
توافق با چین گام دوم این سیاست است. چین، بزرگترین خریدار نفت ایران است و قطع روابط میان ایران و چین، اقتصاد ایران را متلاشی خواهد کرد.
همانند روسیه، آمریکا و چین نیز مدتهاست به دنبال توافق و پایان جنگ تجاری هستند. در این میان، دولت آمریکا این امکان را دارد تا در ازای نرمش در تجارت با چین، دولت چین را متقاعد به قطع روابط با ایران کند. و بدیهی است دولت چین در انتخاب میان تجارت با ایران و آمریکا، تجارت با آمریکا را انتخاب خواهد کرد.
در این صورت، حمایت چین از اقتصاد ایران به شدت کاهش خواهد یافت و شرایط برای تحریم فلج کننده ایران مهیا خواهد شد.
این سیاست، مشابه سیاست دولت ترامپ در ۲۰۱۸ است. دولت ترامپ در ۲۰۱۸ نیز با روسیه و چین در راستای تحریم حداکثری علیه ایران توافق کرد و بنا به شواهد، چنانچه در این مدت، ترامپ از قدرت برکنار نمیشد و جنگ اوکراین به وقوع نمیپیوست، به احتمال بسبار، دولت جمهوری اسلامی تاکنون سرنگون شده بود.
#علیکسیری
@AKasiri
سیاست ترامپ در ۲۰۱۸ را در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، توضیح داده بودم. چکیده این کتاب در لینک زیر قابل مطالعه هست:
http://peace-ipsc.org/fa/خلاصه-ای-از-کتاب-ایران،-تنها-قربانی-سیا
به هر ترتیب. با شکست مذاکرات میان ایران و آمریکا، دولت آمریکا از نقشه ب استفاده خواهد کرد:
سیاست فشار به روسیه و چین در راستای قطع روابط با ایران و آغاز فشار حداکثری علیه ایران.
دولت ترامپ در ۲۰۱۸ با توافق با روسیه و چین توانسته بود، سیاست تحریم حداکثری علیه ایران را مدیریت کند. با این حال، به قدرت رسیدن بایدن، جنگ ۲۰۲۲ اوکراین و تحريم همزمان ایران و روسیه، شرایط را به نفع ایران تغییر داد و باعث شد تا ایران بتواند با همکاری چین و روسیه، فشار تحریمها را کاهش دهد.
جنگ اوکراین در ۲۰۲۲ و تحریم علیه روسیه همزمان با تحریم علیه ایران، باعث ایجاد یک کسری بزرگ در بازار انرژی شد. همین وضعیت باعث شد تا دولت ایران بتواند به شکل قاچاقی و زیر قیمت، نفت ایران را به چین بفروشد و فشار تحریم علیه ایران را کاهش دهد.
در ۲۰۲۴، ترامپ بار دیگر به قدرت رسید و با هدف تحریم حداکثری علیه ایران، سیاست توافق با چین و روسیه را پیش گرفت.
وضعیت جنگ در اوکراین، مدتهاست به بن بست رسیده و دولت روسیه با وجود مشکلات گسترده ازجمله تلفات بالا در میدان جنگ و فشارهای اقتصادی، از آتشبس در این جنگ استقبال میکند. بنابراین، دولت آمریکا با یک توافق موقت میتواند دولت روسیه را در راستای فشار حداکثری علیه ایران، متقاعد به همکاری کند. توافق با روسیه و لغو تحریمها علیه روسیه، به دولت آمریکا این امکان را خواهد داد تا خلاء نفت ایران در بازار انرژی را جبران کند. در این صورت، با افزایش عرضه نفت روسیه، بازار انرژی با حذف نفت ایران دچار کسری نخواهد شد و ایران امکان فروش قاچاقی نفت را از دست خواهد داد.
توافق با چین گام دوم این سیاست است. چین، بزرگترین خریدار نفت ایران است و قطع روابط میان ایران و چین، اقتصاد ایران را متلاشی خواهد کرد.
همانند روسیه، آمریکا و چین نیز مدتهاست به دنبال توافق و پایان جنگ تجاری هستند. در این میان، دولت آمریکا این امکان را دارد تا در ازای نرمش در تجارت با چین، دولت چین را متقاعد به قطع روابط با ایران کند. و بدیهی است دولت چین در انتخاب میان تجارت با ایران و آمریکا، تجارت با آمریکا را انتخاب خواهد کرد.
در این صورت، حمایت چین از اقتصاد ایران به شدت کاهش خواهد یافت و شرایط برای تحریم فلج کننده ایران مهیا خواهد شد.
این سیاست، مشابه سیاست دولت ترامپ در ۲۰۱۸ است. دولت ترامپ در ۲۰۱۸ نیز با روسیه و چین در راستای تحریم حداکثری علیه ایران توافق کرد و بنا به شواهد، چنانچه در این مدت، ترامپ از قدرت برکنار نمیشد و جنگ اوکراین به وقوع نمیپیوست، به احتمال بسبار، دولت جمهوری اسلامی تاکنون سرنگون شده بود.
#علیکسیری
@AKasiri
سیاست ترامپ در ۲۰۱۸ را در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، توضیح داده بودم. چکیده این کتاب در لینک زیر قابل مطالعه هست:
http://peace-ipsc.org/fa/خلاصه-ای-از-کتاب-ایران،-تنها-قربانی-سیا
IPSC - مرکز بین المللی مطالعات صلح
خلاصه ای از کتاب ایران، تنها قربانی سیاست های امریکا نیست - IPSC - مرکز بین المللی مطالعات صلح
نویسنده: علی کسیری مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC کتاب ایران، تنها قربانی سیاست های امریکا نیست، پژوهشی است با موضوعیت آینده پژوهی تحولات نظام جهانی در دهه ۲۰۲۰ میلادی. و تمام تلاش ها بر آن بوده است تا که در این پژوهش علمی، تنها با بررسی اهداف و منافع…
👍5👎2
عملیات نظامی امروز اسرائیل در ایران، بدون شک یک شکست فاجعه بار امنیتی و نظامی برای دولت جمهوری اسلامی ایران بود. یک شکست بزرگ تاریخی.
با این حال، این شکست به معنای پایان جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی یک گروه شبه نظامی همانند حزب الله نیست که با حذف مقامات ارشد، دچار فروپاشی ساختاری شود.
ایران یک کشور قدرتمند در منطقه خاورمیانه است. کادر حذف شده از مقامات، به سادگی قابل جایگزینی هستند، به ویژه با افراد جوان.
در این شرایط، نیاز جمهوری اسلامی برای بقا، ممکن است رهبر جمهوری اسلامی را متقاعد کند تا در انتصاب و انتخاب مقامات امنیتی، شایسته سالاری را پیش بگیرد و افراد حاشیه دار و شعارزده را کنار بگذارد. در این صورت، امکان بازیابی قدرت ایران دور از دسترس نیست.
برای مقایسه، تا پیش از ۱۹۴۱ و حمله آلمان نازی به شوروی، بسیاری از مقامات نظامی ارتش سرخ نسبت به عملکرد ضعیف استالین در ارتش اعتراض داشتند. اعتراضات به ویژه پس از پیروزی ضعیف استالین در جنگ مقابل فنلاند شدت یافت. این جنگ، یک فاجعه تمام عیار برای شوروی بود و به خوبی نشان داد استالین فرمانده قدرتمندی در عرصه نظامی نیست.
واکنش استالین در این شرایط اعدام فرماندهان نظامی مخالف و جایگزینی این افراد، با نظامیان وابسته و مطیع بود، اما طولی نکشید که پیشروی سریع آلمان نازی در غرب شوروی و شکست فاجعه بار استالین در عملیات بارباروسا در ۱۹۴۱ باعث شد تا استالین سیاست خود را تغییر دهد و از آن پس، در موضوعات نظامی با فرماندهان شایسته مشورت کند، نتیجه این سیاست این بود که
شوروی که تا ۱۹۴۳ در آستانه سقوط بود، توانست در ۱۹۴۵ با اشغال برلین به پیروز جنگ تبدیل شود.
حال دولت جمهوری اسلامی باید انتخاب کند و فرصت اندک است. بقای اقتدار ایران نیازمند اصلاحات گسترده امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و نظامی است. دولت ایران همچنین میبایست در اولین سیاست، با آزمایش بمب اتمی، اقتدار از دست رفته را جبران کند. به ویژه که حملات اسرائیل به ایران توجیه کافی برای ساخت بمب اتمی را داده و جهان از این اقدام ایران حمایت خواهد کرد.
واقعیت این است که دولت جمهوری اسلامی، میبایست پس از خروج آمریکا از توافق برجام در ۲۰۱۸، بمب اتمی را آزمایش میکرد. به ویژه که با وجود محور مقاومت اسلامی، امکان مهار پیامدهای این اقدام را داشت.
#علیکسیری
@Akasiri
با این حال، این شکست به معنای پایان جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی یک گروه شبه نظامی همانند حزب الله نیست که با حذف مقامات ارشد، دچار فروپاشی ساختاری شود.
ایران یک کشور قدرتمند در منطقه خاورمیانه است. کادر حذف شده از مقامات، به سادگی قابل جایگزینی هستند، به ویژه با افراد جوان.
در این شرایط، نیاز جمهوری اسلامی برای بقا، ممکن است رهبر جمهوری اسلامی را متقاعد کند تا در انتصاب و انتخاب مقامات امنیتی، شایسته سالاری را پیش بگیرد و افراد حاشیه دار و شعارزده را کنار بگذارد. در این صورت، امکان بازیابی قدرت ایران دور از دسترس نیست.
برای مقایسه، تا پیش از ۱۹۴۱ و حمله آلمان نازی به شوروی، بسیاری از مقامات نظامی ارتش سرخ نسبت به عملکرد ضعیف استالین در ارتش اعتراض داشتند. اعتراضات به ویژه پس از پیروزی ضعیف استالین در جنگ مقابل فنلاند شدت یافت. این جنگ، یک فاجعه تمام عیار برای شوروی بود و به خوبی نشان داد استالین فرمانده قدرتمندی در عرصه نظامی نیست.
واکنش استالین در این شرایط اعدام فرماندهان نظامی مخالف و جایگزینی این افراد، با نظامیان وابسته و مطیع بود، اما طولی نکشید که پیشروی سریع آلمان نازی در غرب شوروی و شکست فاجعه بار استالین در عملیات بارباروسا در ۱۹۴۱ باعث شد تا استالین سیاست خود را تغییر دهد و از آن پس، در موضوعات نظامی با فرماندهان شایسته مشورت کند، نتیجه این سیاست این بود که
شوروی که تا ۱۹۴۳ در آستانه سقوط بود، توانست در ۱۹۴۵ با اشغال برلین به پیروز جنگ تبدیل شود.
حال دولت جمهوری اسلامی باید انتخاب کند و فرصت اندک است. بقای اقتدار ایران نیازمند اصلاحات گسترده امنیتی، اطلاعاتی، اقتصادی و نظامی است. دولت ایران همچنین میبایست در اولین سیاست، با آزمایش بمب اتمی، اقتدار از دست رفته را جبران کند. به ویژه که حملات اسرائیل به ایران توجیه کافی برای ساخت بمب اتمی را داده و جهان از این اقدام ایران حمایت خواهد کرد.
واقعیت این است که دولت جمهوری اسلامی، میبایست پس از خروج آمریکا از توافق برجام در ۲۰۱۸، بمب اتمی را آزمایش میکرد. به ویژه که با وجود محور مقاومت اسلامی، امکان مهار پیامدهای این اقدام را داشت.
#علیکسیری
@Akasiri
👍5👎1
حملات هوایی اسرائیل به ایران یک عملیات نظامی است و نه جنگ.
هرچند حملات هوایی اسرائیل ضربات سنگینی به قدرت هستهای و موشکی ایران وارد کرده، با این حال، این حملات در نهایت ظرفیت نابودی قدرت اتمی و موشکی ایران را نخواهد داشت و با کاهش حملات هوایی، قدرت ایران به سرعت قابل بازیابی است.
برای مقایسه، حملات گسترده ائتلاف عربی به کشور یمن، هرچند باعث ویرانی زیرساختهای یمن و تلفات سنگین در این کشور شده، اما نتوانست مقاومت انصارالله یمن را نابود کند. در جنگ ۳۳ روزه نیز، بمباران لبنان باعث نابودی حزب الله نشد. نمونه دیگر، مقاومت غزه است. هرچند غزه در بمباران هوایی اسرائیل ویران شد، اما ارتش اسرائیل کماکان امکان اشغال خاک غزه را ندارد و در این سیاست ناموفق بوده. به طوری که مناطق اصلی خاک غزه کماکان در اختیار حماس است.
بنابراین اسرائیل و آمریکا برای نابودی اقتدار ایران، میبایست وارد خاک ایران شوند و با سرنگونی دولت ایران، برنامه اتمی و موشکی ایران را نابود کنند که این امر بسیار بعید است.
ارتش اسرائیل توان جنگ زمینی با ایران را ندارد. دولت آمریکا نیز با هدف حفظ تعادل در مقابل با چین، امکان ورود به جنگ با ایران را ندارد. به ویژه که این جنگ ممکن است بسیار فراتر از ایران به کشورهای منطقه گسترش یابد و به یک فاجعه بزرگ برای دولت آمریکا تبدیل شود. بنابراین. آمریکا ریسک حمله به ایران را نخواهد پذیرفت.
باید در نظر داشت که آمریکا در جنگ با عراق و افغانستان نیز با وجود اشغال دو کشور نتوانست بر این دو کشور تسلط یابد و به جز پایتخت عراق و افغانستان و تعدادی از شهرهای بزرگ، دیگر مناطق عراق و افغانستان در اختیار شورشیان ازجمله طالبان، القاعده و جیش المهدی قرار داشت.
بنابراین حمله نظامی آمریکا به ایران، به معنای ورود نیروی زمینی آمریکا به خاک ایران بسیار بعید است.
به همین دلیل است که نتانیاهو از شورش ملت ایران در مقابل حکومت حمایت میکند و خواستار سرنگونی دولت ایران توسط مردم است. و با توجه به نفوذی که موساد در ایران و در میان مقامات دارد، این امر بعید نیست. به ویژه که وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران نیز احتمال این گزینه را افزایش داده.
به هر ترتیب، من بر این باورم که در نهایت، دولت آمریکا در صورت مقاومت ایران، این بن بست را با پاکستان باز خواهد کرد و از پاکستان برای جنگ با ایران استفاده خواهد شد.
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
#علیکسیری
@Akasiri
هرچند حملات هوایی اسرائیل ضربات سنگینی به قدرت هستهای و موشکی ایران وارد کرده، با این حال، این حملات در نهایت ظرفیت نابودی قدرت اتمی و موشکی ایران را نخواهد داشت و با کاهش حملات هوایی، قدرت ایران به سرعت قابل بازیابی است.
برای مقایسه، حملات گسترده ائتلاف عربی به کشور یمن، هرچند باعث ویرانی زیرساختهای یمن و تلفات سنگین در این کشور شده، اما نتوانست مقاومت انصارالله یمن را نابود کند. در جنگ ۳۳ روزه نیز، بمباران لبنان باعث نابودی حزب الله نشد. نمونه دیگر، مقاومت غزه است. هرچند غزه در بمباران هوایی اسرائیل ویران شد، اما ارتش اسرائیل کماکان امکان اشغال خاک غزه را ندارد و در این سیاست ناموفق بوده. به طوری که مناطق اصلی خاک غزه کماکان در اختیار حماس است.
بنابراین اسرائیل و آمریکا برای نابودی اقتدار ایران، میبایست وارد خاک ایران شوند و با سرنگونی دولت ایران، برنامه اتمی و موشکی ایران را نابود کنند که این امر بسیار بعید است.
ارتش اسرائیل توان جنگ زمینی با ایران را ندارد. دولت آمریکا نیز با هدف حفظ تعادل در مقابل با چین، امکان ورود به جنگ با ایران را ندارد. به ویژه که این جنگ ممکن است بسیار فراتر از ایران به کشورهای منطقه گسترش یابد و به یک فاجعه بزرگ برای دولت آمریکا تبدیل شود. بنابراین. آمریکا ریسک حمله به ایران را نخواهد پذیرفت.
باید در نظر داشت که آمریکا در جنگ با عراق و افغانستان نیز با وجود اشغال دو کشور نتوانست بر این دو کشور تسلط یابد و به جز پایتخت عراق و افغانستان و تعدادی از شهرهای بزرگ، دیگر مناطق عراق و افغانستان در اختیار شورشیان ازجمله طالبان، القاعده و جیش المهدی قرار داشت.
بنابراین حمله نظامی آمریکا به ایران، به معنای ورود نیروی زمینی آمریکا به خاک ایران بسیار بعید است.
به همین دلیل است که نتانیاهو از شورش ملت ایران در مقابل حکومت حمایت میکند و خواستار سرنگونی دولت ایران توسط مردم است. و با توجه به نفوذی که موساد در ایران و در میان مقامات دارد، این امر بعید نیست. به ویژه که وضعیت اقتصادی و سیاسی ایران نیز احتمال این گزینه را افزایش داده.
به هر ترتیب، من بر این باورم که در نهایت، دولت آمریکا در صورت مقاومت ایران، این بن بست را با پاکستان باز خواهد کرد و از پاکستان برای جنگ با ایران استفاده خواهد شد.
۲۵ خرداد ۱۴۰۴
#علیکسیری
@Akasiri
❤2👎1
حملات هوایی اسرائیل در آغاز محدود به ترور مقامات و زیرساختهای نظامی و اتمی کشور بود و از این رو با واکنش سرد ملت ایران روبهرو شد.
با این حال با انفجار انبار نفت شهران و همچنین انفجار فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی، حملات اسرائیل وارد فاز نابودی زیرساختهای انرژی در ایران شده.
و شکی نیست ادامه این دست از حملات، باعث خشم عمومی نسبت به اسرائیل و تشکیل شور ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی در ایران خواهد شد و این بدترین دستاورد برای اسرائیل و آمریکا خواهد بود.
برای مقایسه، آمریکا در اشغال عراق در ۲۰۰۳، به شکل گسترده زیرساختهای عراق را هدف گرفت و نابود کرد. تأثیر این سیاست اما به سرعت خود را در عراق نشان داد و باعث شورش سنیها و شیعیان علیه آمریکا شد و کماکان بیست سال پس از سرنگونی صدام حسین توسط ارتش آمریکا، نفرت از آمریکا در عراق فروکش نکرده و بسیار پر قدرت است.
بنابراین حمله به زیرساختهای ایران حتی اگر باعث سرنگونی دولت جمهوری اسلامی شود، حکومتی را در ایران به قدرت خواهد رساند که بیشتر از خمینی، از غرب نفرت خواهد داشت.
#علیکسیری
@AKasiri
با این حال با انفجار انبار نفت شهران و همچنین انفجار فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی، حملات اسرائیل وارد فاز نابودی زیرساختهای انرژی در ایران شده.
و شکی نیست ادامه این دست از حملات، باعث خشم عمومی نسبت به اسرائیل و تشکیل شور ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی در ایران خواهد شد و این بدترین دستاورد برای اسرائیل و آمریکا خواهد بود.
برای مقایسه، آمریکا در اشغال عراق در ۲۰۰۳، به شکل گسترده زیرساختهای عراق را هدف گرفت و نابود کرد. تأثیر این سیاست اما به سرعت خود را در عراق نشان داد و باعث شورش سنیها و شیعیان علیه آمریکا شد و کماکان بیست سال پس از سرنگونی صدام حسین توسط ارتش آمریکا، نفرت از آمریکا در عراق فروکش نکرده و بسیار پر قدرت است.
بنابراین حمله به زیرساختهای ایران حتی اگر باعث سرنگونی دولت جمهوری اسلامی شود، حکومتی را در ایران به قدرت خواهد رساند که بیشتر از خمینی، از غرب نفرت خواهد داشت.
#علیکسیری
@AKasiri
❤3
در صورت تداوم این وضعیت، بهترین گزینه برای ایران، آزمایش سریع بمب اتمی و گسترش دامنه جنگ به منطقه است. حمله انصارالله یمن به عربستان و نابودی پالایشگاههای کشورهای جنوبی خلیج فارس، بستن تنگه هرمز و اتحاد تمام گروههای محور مقاومت برای جنگ با اسرائیل.
از نظر نیروی زمینی، ایران و محور مقاومت اسلامی، کماکان برترین قدرت منطقه هستند و به سادگی امکان عبور از خاک عراق و سوریه و لبنان و ورود به خاک اسرائیل را دارند. کما اینکه در این میان، القاعده نیز متحد ایران خواهد بود.
بنابراین در صورت گسترش حملات به زیرساختهای ایران، هیچ انفعالی قابل قبول نیست. این به معنای جنگ طلبی نیست، اما حمله به زیرساختها و مردم، خط قرمز است و نباید نادیده گرفته شود.
#علیکسیری
@AKasiri
از نظر نیروی زمینی، ایران و محور مقاومت اسلامی، کماکان برترین قدرت منطقه هستند و به سادگی امکان عبور از خاک عراق و سوریه و لبنان و ورود به خاک اسرائیل را دارند. کما اینکه در این میان، القاعده نیز متحد ایران خواهد بود.
بنابراین در صورت گسترش حملات به زیرساختهای ایران، هیچ انفعالی قابل قبول نیست. این به معنای جنگ طلبی نیست، اما حمله به زیرساختها و مردم، خط قرمز است و نباید نادیده گرفته شود.
#علیکسیری
@AKasiri
👍6👎1
ضعف مطالعاتی محور شرق (ایران، روسیه و چین) در مقابل قدرت اطلاعاتی و مطالعاتی بلوک غرب.
از ۲۰۱۸ که فشارها علیه ایران آغاز شد، برای من روشن بود که فشارها پس از ایران، به روسیه نیز منتقل خواهد شد و در نهایت با تضعیف دو کشور، دولت آمریکا این فرصت را خواهد داشت که چین را محاصره کند و با فشار حداکثری علیه این کشور، دولت چین را مجبور به تسلیم شدن کند. و این وضعیت را در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، توضیح دادم.
به هر ترتیب، مشخص است که با تضعیف ایران و روسیه، چین دیگر در امنیت نخواهد بود. همانگونه که مشخص بود با نابودی حشدالشعبی، حماس، حزب الله و سپس سرنگونی بشار اسد، فشارها به ایران منتقل خواهد شد و ایران درگیر حملات هوایی و جنگ خواهد گشت و دیدیم که شد.
حال سئوال این است، آیا دولت چین تهدید سرنگونی ایران و روسیه و یا تضعیف حداکثری دو کشور را نمیبیند که نسبت به فشار گسترده آمریکا به این دو کشور سکوت کرده و منفعل است. و آیا نمیتواند درک کند که هدف بعدی پس از ایران و ردسیه، چین است.
این وضعیت نتیجه ضعف مطالعاتی در چین است. به عبارت دیگر، همانگونه که روسیه در باتلاق اوکراین گرفتار شد و این نتیجه ضعف مطالعاتی روسیه بود که بدون بررسی واکنشهای احتمالی اوکراین وارد جنگ شد و همانگونه که ایران بدون هیچ محاسبه دقیقی، محور مقاومت را وارد جنگ با اسرائیل و آمریکا کرد و به سادگی باعث نابودی این محور شد. چین نیز توان تشخیص معادلات و تحولات را ندارد.
#علیکسیری
@AKasiri
چکیده کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست.
http://peace-ipsc.org/fa/خلاصه-ای-از-کتاب-ایران،-تنها-قربانی-سیا
از ۲۰۱۸ که فشارها علیه ایران آغاز شد، برای من روشن بود که فشارها پس از ایران، به روسیه نیز منتقل خواهد شد و در نهایت با تضعیف دو کشور، دولت آمریکا این فرصت را خواهد داشت که چین را محاصره کند و با فشار حداکثری علیه این کشور، دولت چین را مجبور به تسلیم شدن کند. و این وضعیت را در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، توضیح دادم.
به هر ترتیب، مشخص است که با تضعیف ایران و روسیه، چین دیگر در امنیت نخواهد بود. همانگونه که مشخص بود با نابودی حشدالشعبی، حماس، حزب الله و سپس سرنگونی بشار اسد، فشارها به ایران منتقل خواهد شد و ایران درگیر حملات هوایی و جنگ خواهد گشت و دیدیم که شد.
حال سئوال این است، آیا دولت چین تهدید سرنگونی ایران و روسیه و یا تضعیف حداکثری دو کشور را نمیبیند که نسبت به فشار گسترده آمریکا به این دو کشور سکوت کرده و منفعل است. و آیا نمیتواند درک کند که هدف بعدی پس از ایران و ردسیه، چین است.
این وضعیت نتیجه ضعف مطالعاتی در چین است. به عبارت دیگر، همانگونه که روسیه در باتلاق اوکراین گرفتار شد و این نتیجه ضعف مطالعاتی روسیه بود که بدون بررسی واکنشهای احتمالی اوکراین وارد جنگ شد و همانگونه که ایران بدون هیچ محاسبه دقیقی، محور مقاومت را وارد جنگ با اسرائیل و آمریکا کرد و به سادگی باعث نابودی این محور شد. چین نیز توان تشخیص معادلات و تحولات را ندارد.
#علیکسیری
@AKasiri
چکیده کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست.
http://peace-ipsc.org/fa/خلاصه-ای-از-کتاب-ایران،-تنها-قربانی-سیا
IPSC - مرکز بین المللی مطالعات صلح
خلاصه ای از کتاب ایران، تنها قربانی سیاست های امریکا نیست - IPSC - مرکز بین المللی مطالعات صلح
نویسنده: علی کسیری مرکز بین المللی مطالعات صلح –IPSC کتاب ایران، تنها قربانی سیاست های امریکا نیست، پژوهشی است با موضوعیت آینده پژوهی تحولات نظام جهانی در دهه ۲۰۲۰ میلادی. و تمام تلاش ها بر آن بوده است تا که در این پژوهش علمی، تنها با بررسی اهداف و منافع…
👍3
در این سالها بارها تلاش کردم مساله پیوستگی فشارها میان ایران، روسیه و چین را وارد گفتمان سیاست خارجی ایران کنم تا شاید چین و روسیه متقاعد به افزایش همکاری با ایران شوند، حتی با مقامات ارشد کشور دیدار کردم و تقریباً با تمام دانشگاهها و افراد صاحب رسانه. اما نشد و نشد.
سوره نمل، آیه ۸۰
مسلّماً تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمیتوانی کران را هنگامی که روی برمیگردانند و پشت میکنند فراخوانی!
سوره نمل، آیه ۸۰
مسلّماً تو نمیتوانی سخنت را به گوش مردگان برسانی، و نمیتوانی کران را هنگامی که روی برمیگردانند و پشت میکنند فراخوانی!
❤4👎2
با ادامه وضعیت کنونی و ادامه حملات موشکی ایران به اسرائیل، به سرعت موشکهای عملیاتی ایران کاهش خواهد یافت و با توجه به نابودی برخی از زیرساختهای نظامی، امکان جایگزینی این تسلیحات دشوار خواهد بود.
بنابراین ایران نیازمند حمایت خارجی است. حمایت چین و روسیه و کره شمالی و باید از این سه کشور، برای دریافت موشک و تسلیحات وارد مذاکره شود. هر چه سریعتر.
و اینجاست که یک تحلیل اهمیت بسیاری خواهد یافت. اینکه ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست و روسیه و چین میبایست پیامد سرنگونی دولت ایران را بیش از این درک کنند. اینکه سرنگونی دولت ایران، مقدمهای است بر سرنگونی دولت روسیه و چین. و اگر این واقعیت را درک کنند، حمایت از ایران وارد فاز دیگری خواهد شد.
در این شرایط چین و روسیه حمایت از ایران را به عنوان خط مقدم جنگ حفظ خواهند کرد. نکته مهم این است، چرا روسیه نسبت به شرایط ایران سکوت کرده، مگر نه اینکه با آغاز جنگ اوکراین. ایران از روسیه پشتیبانی کرد.
این رفتار روسیه و چین، حماقت دو کشور است، همانگونه که ایران در مساله عدم حمایت از حزب الله دچار حماقت شد و حال موشکهای اسرائیلی خاک ایران را هدف قرار میدهند.
((و آنکس که به نصرالله گفت، در مقابل اسرائیل تسلیم شو تا جنگ گسترش نیابد، حال مسبب وضعیت امروز ایران است.))
بهترین سیاست برای ایران، ر صورت تداوم وضعیت جنگ، گسترش چندمنظوره جنگ و واردات گسترده موشک و تجهیزات از کره شمالی و استفاده از ظرفیت چین و روسیه است.
#علیکسیری
@AKasiri
بنابراین ایران نیازمند حمایت خارجی است. حمایت چین و روسیه و کره شمالی و باید از این سه کشور، برای دریافت موشک و تسلیحات وارد مذاکره شود. هر چه سریعتر.
و اینجاست که یک تحلیل اهمیت بسیاری خواهد یافت. اینکه ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست و روسیه و چین میبایست پیامد سرنگونی دولت ایران را بیش از این درک کنند. اینکه سرنگونی دولت ایران، مقدمهای است بر سرنگونی دولت روسیه و چین. و اگر این واقعیت را درک کنند، حمایت از ایران وارد فاز دیگری خواهد شد.
در این شرایط چین و روسیه حمایت از ایران را به عنوان خط مقدم جنگ حفظ خواهند کرد. نکته مهم این است، چرا روسیه نسبت به شرایط ایران سکوت کرده، مگر نه اینکه با آغاز جنگ اوکراین. ایران از روسیه پشتیبانی کرد.
این رفتار روسیه و چین، حماقت دو کشور است، همانگونه که ایران در مساله عدم حمایت از حزب الله دچار حماقت شد و حال موشکهای اسرائیلی خاک ایران را هدف قرار میدهند.
((و آنکس که به نصرالله گفت، در مقابل اسرائیل تسلیم شو تا جنگ گسترش نیابد، حال مسبب وضعیت امروز ایران است.))
بهترین سیاست برای ایران، ر صورت تداوم وضعیت جنگ، گسترش چندمنظوره جنگ و واردات گسترده موشک و تجهیزات از کره شمالی و استفاده از ظرفیت چین و روسیه است.
#علیکسیری
@AKasiri
👎4👍3
من مخالف هرگونه حمله به مناطق مسکونی هستم. کشتار مردم در همه جای دنیا محکوم است، چه در فلسطین، چه در ایران و چه در اسرائیل.
حمله به مناطق مسکونی اسرائیل، یک شکست بزرگ برای جمهوری اسلامی است. این حملات نه تنها پاسخی مناسب به ترور فرماندهان نظامی ایران و تخریب مراکز اتمی و موشکی نیست، بلکه دست اسرائیل را برای حملات به مناطق مسکونی ایران باز خواهد کرد.
ارتش اسرائیل تاکنون از حمله به مناطق مسکونی ایران خودداری کرده، زیرا بر این باور است که میتواند مردم ایران را در شورش علیه جمهوری اسلامی در کنار خود داشته باشد. کما اینکه در لبنان نیز توانست با همکاری قشر مسیحی و سنی، حزب الله لبنان را نابود کند و اگر ارتش مسیحی و سنی لبنان نبود، به این امر دست نمییافت. بنابراین، اگر ارتش اسرائیل مناطق سنی و مسیحی را بمباران میکرد، شانس نابودی حزبالله در یک جنگ زمینی به دست نمیآورد. کما اینکه با ویرانی غزه، شانس نابودی حماس را از دست داد و حماس کماکان در ویرانههای غزه قدرت برتر این منطقه است و ارتش اسرائیل توان نابودی آن را ندارد. در ایران نیز سیاست اسرائیل این است که با کمک مردم، جمهوری اسلامی را حدف کند.
بنابراین به نظر میرسد که دولت ایران با هدف قرار دادن مناطق مسکونی اسرائیل به دنبال تحریک اسرائیل به واکنش و به بمباران مناطق مسکونی ایران است تا احساسات مردم ایران را علیه اسرائیل تحریک کند و باعث ایجاد شور ضداسرائیلی در ایران شود. این سیاست بارها در جنگهای مختلف جواب داده و این بار نیز ممکن است باعث حمایت مردم ایران از حکومت جمهوری اسلامی شود. با این حال، این یک سیاست تضمین شده نیست. زیرا ممکن است با تشدید حملات، مردم آسیب دیده ایران، بر علیه جمهوری اسلامی دست به شورش بزنند و با هدف پایان حملات، در مقابل حکومت ایران بایستند. در این صورت، کار برای جمهوری اسلامی بسیار دشوار خواهد بود.
به نظر میرسد با تداوم جنگ، تا چند روز آینده با میانجیگری کشورهای دیگر و سازمان ملل، آتش بس میان ایران و اسرائیل برقرار شود. این یک پیروزی بزرگ برای ایران است. زیرا میتواند آسیب موشکی و اتمی را بازسازی کند. بنابراین نباید با حمله به مناطق مسکونی، شرایط را وارد فاز بیبازگشت کند.
پس از بمباران غزه، اسرائیل به شدت تحت فشار جهانی قرار گرفت. بنابراین ایران با بمباران مناطق مسکونی اسرائیل و مرگ شهروندان اسرائیلی، این فشار را از اسرائیل کاهش خواهد داد و باعث توجیه جنایات اسرائیل خواهد شد. در صورت تداوم جنگ، هدف ایران باید فرماندهان و مراکز اتمی و نظامی اسرائیل باشد نه مردم.
همانطور که بارها گفتم، ایران از نظر موشکی و نیروی هوایی، قابل رقابت با آمریکا و اسرائیل نیست، بنابراین باید پاسخ موشکی و هوایی اسرائیل را با نیروی زمینی محور مقاومت یا چریکهای مقاومت بدهد. به عبارت دیگر، تلاش ایران برای پاسخ هوایی و موشکی به حملات اسرائیل، تلاشی از پیش شکست خورده است.
برای مقایسه، حزب الله در جنگ داخلی لبنان، با عملیاتهای انتحاری توانست باعث عقب نشینی آمریکا و اسرائیل از لبنان شود و یک شکست بزرگ را به آمریکا و اسرائیل تحمیل کرد.
#علیکسیری
@AKasiri
حمله به مناطق مسکونی اسرائیل، یک شکست بزرگ برای جمهوری اسلامی است. این حملات نه تنها پاسخی مناسب به ترور فرماندهان نظامی ایران و تخریب مراکز اتمی و موشکی نیست، بلکه دست اسرائیل را برای حملات به مناطق مسکونی ایران باز خواهد کرد.
ارتش اسرائیل تاکنون از حمله به مناطق مسکونی ایران خودداری کرده، زیرا بر این باور است که میتواند مردم ایران را در شورش علیه جمهوری اسلامی در کنار خود داشته باشد. کما اینکه در لبنان نیز توانست با همکاری قشر مسیحی و سنی، حزب الله لبنان را نابود کند و اگر ارتش مسیحی و سنی لبنان نبود، به این امر دست نمییافت. بنابراین، اگر ارتش اسرائیل مناطق سنی و مسیحی را بمباران میکرد، شانس نابودی حزبالله در یک جنگ زمینی به دست نمیآورد. کما اینکه با ویرانی غزه، شانس نابودی حماس را از دست داد و حماس کماکان در ویرانههای غزه قدرت برتر این منطقه است و ارتش اسرائیل توان نابودی آن را ندارد. در ایران نیز سیاست اسرائیل این است که با کمک مردم، جمهوری اسلامی را حدف کند.
بنابراین به نظر میرسد که دولت ایران با هدف قرار دادن مناطق مسکونی اسرائیل به دنبال تحریک اسرائیل به واکنش و به بمباران مناطق مسکونی ایران است تا احساسات مردم ایران را علیه اسرائیل تحریک کند و باعث ایجاد شور ضداسرائیلی در ایران شود. این سیاست بارها در جنگهای مختلف جواب داده و این بار نیز ممکن است باعث حمایت مردم ایران از حکومت جمهوری اسلامی شود. با این حال، این یک سیاست تضمین شده نیست. زیرا ممکن است با تشدید حملات، مردم آسیب دیده ایران، بر علیه جمهوری اسلامی دست به شورش بزنند و با هدف پایان حملات، در مقابل حکومت ایران بایستند. در این صورت، کار برای جمهوری اسلامی بسیار دشوار خواهد بود.
به نظر میرسد با تداوم جنگ، تا چند روز آینده با میانجیگری کشورهای دیگر و سازمان ملل، آتش بس میان ایران و اسرائیل برقرار شود. این یک پیروزی بزرگ برای ایران است. زیرا میتواند آسیب موشکی و اتمی را بازسازی کند. بنابراین نباید با حمله به مناطق مسکونی، شرایط را وارد فاز بیبازگشت کند.
پس از بمباران غزه، اسرائیل به شدت تحت فشار جهانی قرار گرفت. بنابراین ایران با بمباران مناطق مسکونی اسرائیل و مرگ شهروندان اسرائیلی، این فشار را از اسرائیل کاهش خواهد داد و باعث توجیه جنایات اسرائیل خواهد شد. در صورت تداوم جنگ، هدف ایران باید فرماندهان و مراکز اتمی و نظامی اسرائیل باشد نه مردم.
همانطور که بارها گفتم، ایران از نظر موشکی و نیروی هوایی، قابل رقابت با آمریکا و اسرائیل نیست، بنابراین باید پاسخ موشکی و هوایی اسرائیل را با نیروی زمینی محور مقاومت یا چریکهای مقاومت بدهد. به عبارت دیگر، تلاش ایران برای پاسخ هوایی و موشکی به حملات اسرائیل، تلاشی از پیش شکست خورده است.
برای مقایسه، حزب الله در جنگ داخلی لبنان، با عملیاتهای انتحاری توانست باعث عقب نشینی آمریکا و اسرائیل از لبنان شود و یک شکست بزرگ را به آمریکا و اسرائیل تحمیل کرد.
#علیکسیری
@AKasiri
👍1
سناریوی پیش روی ایران، بخش یک.
این متن، بر اساس نسخه دوم کتاب (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ در تهران به چاپ رسیده و نسخه دوم در سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ آن داده نشد. هرچند که من سانسور گسترده کتاب را پذیرفته بودم.
نام نسخه جدید کتاب،(دیستوپیای ماسون) است
متن زیر ازجمله نکات سانسوری است:
در ص ۲۷۹ نسخه دوم کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، سناریوی پیش روی ایران را با حمله محدود ناتو به لیبی و جنگ داخلی لیبی مقایسه کرده بودم.
در این سناریو پیشبینی شده بود که دولت آمریکا پس از فروپاشی محور مقاومت اسلامی و با افزایش اعتراضات عمومی، از یک حمله محدود نظامی به ایران برای شورش علیه حکومت و براندازی جمهوری اسلامی حمایت خواهد کرد. و در این بین، با تعدادی از مقامات و فرماندهان نظامی مخالف وارد مذاکره خواهد شد. درست عین همین سیاست در ایران در حال وقوع است.
تصویر متن کتاب
https://www.tg-me.com/AKasiri/785
#علیکسیری
@AKasiri
این متن، بر اساس نسخه دوم کتاب (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ در تهران به چاپ رسیده و نسخه دوم در سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ آن داده نشد. هرچند که من سانسور گسترده کتاب را پذیرفته بودم.
نام نسخه جدید کتاب،(دیستوپیای ماسون) است
متن زیر ازجمله نکات سانسوری است:
در ص ۲۷۹ نسخه دوم کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، سناریوی پیش روی ایران را با حمله محدود ناتو به لیبی و جنگ داخلی لیبی مقایسه کرده بودم.
در این سناریو پیشبینی شده بود که دولت آمریکا پس از فروپاشی محور مقاومت اسلامی و با افزایش اعتراضات عمومی، از یک حمله محدود نظامی به ایران برای شورش علیه حکومت و براندازی جمهوری اسلامی حمایت خواهد کرد. و در این بین، با تعدادی از مقامات و فرماندهان نظامی مخالف وارد مذاکره خواهد شد. درست عین همین سیاست در ایران در حال وقوع است.
تصویر متن کتاب
https://www.tg-me.com/AKasiri/785
#علیکسیری
@AKasiri
❤2
مقایسه وضعیت ایران و لیبی در کتاب دیستوپای ماسون (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته علی کسیری
#علیکسیری
@AKasiri
#علیکسیری
@AKasiri
👍1
سناریوی پیش روی ایران، بخش دوم
کم و بیش مشخص است با تضعیف دولت مرکزی ایران، احزاب جدایی طلب در مناطق مستعد رشد خواهند کرد. با این حال این وضعیت، برای این مناطق چندان خوشایند نخواهد بود. زیرا این وضعیت به احتمال بسیار، آذربایجان را به منطقه زمین سوخته تبدیل خواهد کرد.
این متن بر اساس نسخه دوم کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ به چاپ رسید و نسخه دوم آن از سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ به آن داده نشد. هرچند که من سانسور گسترده کتاب را پذیرفته بودم. نام نسخه جدید کتاب، دیستوپیای ماسون است.
این متن از بخشهای سانسوری کتاب است.
تصویر متن کتاب:
https://www.tg-me.com/AKasiri/787
#علیکسیری
@AKasiri
کم و بیش مشخص است با تضعیف دولت مرکزی ایران، احزاب جدایی طلب در مناطق مستعد رشد خواهند کرد. با این حال این وضعیت، برای این مناطق چندان خوشایند نخواهد بود. زیرا این وضعیت به احتمال بسیار، آذربایجان را به منطقه زمین سوخته تبدیل خواهد کرد.
این متن بر اساس نسخه دوم کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ به چاپ رسید و نسخه دوم آن از سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ به آن داده نشد. هرچند که من سانسور گسترده کتاب را پذیرفته بودم. نام نسخه جدید کتاب، دیستوپیای ماسون است.
این متن از بخشهای سانسوری کتاب است.
تصویر متن کتاب:
https://www.tg-me.com/AKasiri/787
#علیکسیری
@AKasiri
👍1

