پیشبینی وضعیت داخلی ایران با تضعیف دولت مرکزی. در کتاب دیستوپای ماسون (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته علی کسیری
#علیکسیری
@AKasiri
#علیکسیری
@AKasiri
👍1
ورود آمریکا به جنگ با ایران نیز در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست بررسی شده. و این امر بسیار بعید فرض شده است.
چند روزی از حملات اسرائیل به ایران نگذشته که دولت روسیه از این فرصت برای حمله به اوکراین استفاده کرده. به عبارت دیگر، روسیه و چین منتظر حمله آمریکا به ایران هستند تا از خلاء قدرت آمریکا برای افزلیش قدرت استفاده کنند. در این سیاست، روسیه اروپای شرقی و قفقاز حمله خواهد کرد و یا دست به عملیاتهای نظامی خواهد زد تا اروپا را تضعیف کند. چین تیز به تایوان حمله خواهد کرد و امکان حمله کرهشمالی به کرهجنوبی نیز دور از ذهن نخواهد بود. از این نظر چین و روسیه موافق حمله آمریکا به ایران و تشکیل یک جنگ فرسایشی علیه آمریکا در ایران هستند تا آمریکا را در خاک ایران زمینگیر کنند.
این متن بر اساس نسخه دوم کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ به چاپ رسید و نسخه دوم آن از سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ به آن داده نشد. هرچند که من سانسور گسترده کتاب را پذیرفته بودم. نام نسخه جدید کتاب، دیستوپیای ماسون است.
این متن از بخشهای سانسوری کتاب است. ص ۲۵۹ و ۲۶۰ کتاب.
تصویر متن کتاب:
https://www.tg-me.com/AKasiri/789
#علیکسیری
@AKasiri
چند روزی از حملات اسرائیل به ایران نگذشته که دولت روسیه از این فرصت برای حمله به اوکراین استفاده کرده. به عبارت دیگر، روسیه و چین منتظر حمله آمریکا به ایران هستند تا از خلاء قدرت آمریکا برای افزلیش قدرت استفاده کنند. در این سیاست، روسیه اروپای شرقی و قفقاز حمله خواهد کرد و یا دست به عملیاتهای نظامی خواهد زد تا اروپا را تضعیف کند. چین تیز به تایوان حمله خواهد کرد و امکان حمله کرهشمالی به کرهجنوبی نیز دور از ذهن نخواهد بود. از این نظر چین و روسیه موافق حمله آمریکا به ایران و تشکیل یک جنگ فرسایشی علیه آمریکا در ایران هستند تا آمریکا را در خاک ایران زمینگیر کنند.
این متن بر اساس نسخه دوم کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ به چاپ رسید و نسخه دوم آن از سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ به آن داده نشد. هرچند که من سانسور گسترده کتاب را پذیرفته بودم. نام نسخه جدید کتاب، دیستوپیای ماسون است.
این متن از بخشهای سانسوری کتاب است. ص ۲۵۹ و ۲۶۰ کتاب.
تصویر متن کتاب:
https://www.tg-me.com/AKasiri/789
#علیکسیری
@AKasiri
Telegram
علی کسیری
بررسی وضعیت حمله آمریکا به ایران از نظر چین و روسیه. در کتاب دیستوپای ماسون (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته علی کسیری
#علیکسیری
@AKasiri
#علیکسیری
@AKasiri
👍1👎1
بررسی وضعیت حمله آمریکا به ایران از نظر چین و روسیه. در کتاب دیستوپای ماسون (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته علی کسیری
#علیکسیری
@AKasiri
#علیکسیری
@AKasiri
👍1
حالا شما ببین چه کسی به ایران خیانت میکنه و چه کسی وطنفروشه.
من که سالها از عمرم رو وقف خدمت به ایران کردم، با بی احترامی از اداره ارشاد پرت کردن بیرون.
حالا همین آدمها زیر موشک دارن وطن وطن میکنن.
من که سالها از عمرم رو وقف خدمت به ایران کردم، با بی احترامی از اداره ارشاد پرت کردن بیرون.
حالا همین آدمها زیر موشک دارن وطن وطن میکنن.
❤6
پس از سالها بررسی تحولات در منطقه یک نکته را باید عرض کنم:
زود قضاوت نکنید، هنوز برای نتیجهگیری زود است و درگیر حاشیهها نشوید.
تحولات گاه همانند برق و باد سریع هستند و شاهد تغییر سریع معادلات و سرنگونی سریع دولتها هستیم، همانند حمله آمریکا به عراق در ۲۰۰۳ و یا سرنگونی سریع دولت بشار اسد در ۲۰۲۴. با این حال، در بیشتر موارد تحولات بسیار کند و با آیندهای نامشخص پیش خواهند رفت.
برای مثال، در آغاز جنگ سوریه، از ۲۰۱۱، بشار اسد در آستانه سقوط قرار داشت و سقوط دمشق در ۲۰۱۲ قطعی بود، اما اتفاقات بعدی به نفع بشار اسد رقم خورد و دولت وی را به شکل معجزه آسایی حفظ کرد.
ورود ایران و سپس ورود روسيه در ۲۰۱۵، باعث شد تا دولت اسد حفظ شود و چه بسا اکر اصلاحاتی رقم میخورد این امکان وجود داشت که دولت سوریه با توافق با اخوانالمسلمین حفظ شود.
(به این موضوع نیز در کتاب پرداخته بودم و پیشنهاد کرده بودم با هدف حفظ بشار اسد، ایران باید وارد ائتلاف با اخوانالمسلمین شود.)
یا در جنگ دوم جهانی، وقتی حمله قدرتمند آلمان نازی به شوروی اتفاق افتاد، تصور بر این بود که دولت مسکو به سرعت سقوط خواهد کرد، با این حال شوروی نه تنها سقوط نکرد، بلکه با فتح برلین به پیروز جنگ تبدیل شد.
بنابراین نباید روحیه خود را از دست بدهید. هنوز آغاز جنگ است و بر این باور هستم که ایران کارتهای قدرتمندی در اختیار دارد و میتواند دشمن را زمینگیر کند.
در این میان، ممکن است اتفاقات مثبتی رخ دهد که از تسلیم ایران جلوگیری کند. همانند تغییر سیاست چین نسبت به ایران و روسیه، جنگ در تایوان، گسترش جنگ در اوکراین، یا تشکیل ائتلاف میان ایران، روسیه، چین، کره شمالی و ونزوئلا.
برای مقایسه، در جنگ اول و دوم جهانی، آلمان پیروز مطلق جنگ بود، اما ورود آمریکا به جنگ باعث شد تا آلمان شکست بخورد و تسلیم شود. یا در جنگ ویتنام، این اعتراضات ضد جنگ در آمریکا بود که باعث پیروزی ویتنام شمالی در جنگ شد. یا در داستان مقاومت فیدل کاسترو، دولت آمریکا از ۱۹۵۹ بارها قصد سرنگونی حکومت کوبا را کرد اما هر بار شکست خورد.
بنابراین اگر دولت ایران خود را پیدا کند، می تواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد، در این تحلیل نوشتم که چطور ضربه آلمان نازی به شوروی باعث شد تا استالین به خود بیاید و سیاست خود را نسبت به جنگ تغییر دهد.
https://www.tg-me.com/AKasiri/775
در این شرایط، اگر دولت ایران بتواند بمب اتمی را آزمایش کند، آن وقت اسرائیل و آمریکا متوجه خواهند شد چه خطای محاسباتی بزرگی را با حمله به ایران انجام دادند.
توکل بر خداوند. برای ایران دعا کنید... 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
#علیکسیری
@AKasiri
زود قضاوت نکنید، هنوز برای نتیجهگیری زود است و درگیر حاشیهها نشوید.
تحولات گاه همانند برق و باد سریع هستند و شاهد تغییر سریع معادلات و سرنگونی سریع دولتها هستیم، همانند حمله آمریکا به عراق در ۲۰۰۳ و یا سرنگونی سریع دولت بشار اسد در ۲۰۲۴. با این حال، در بیشتر موارد تحولات بسیار کند و با آیندهای نامشخص پیش خواهند رفت.
برای مثال، در آغاز جنگ سوریه، از ۲۰۱۱، بشار اسد در آستانه سقوط قرار داشت و سقوط دمشق در ۲۰۱۲ قطعی بود، اما اتفاقات بعدی به نفع بشار اسد رقم خورد و دولت وی را به شکل معجزه آسایی حفظ کرد.
ورود ایران و سپس ورود روسيه در ۲۰۱۵، باعث شد تا دولت اسد حفظ شود و چه بسا اکر اصلاحاتی رقم میخورد این امکان وجود داشت که دولت سوریه با توافق با اخوانالمسلمین حفظ شود.
(به این موضوع نیز در کتاب پرداخته بودم و پیشنهاد کرده بودم با هدف حفظ بشار اسد، ایران باید وارد ائتلاف با اخوانالمسلمین شود.)
یا در جنگ دوم جهانی، وقتی حمله قدرتمند آلمان نازی به شوروی اتفاق افتاد، تصور بر این بود که دولت مسکو به سرعت سقوط خواهد کرد، با این حال شوروی نه تنها سقوط نکرد، بلکه با فتح برلین به پیروز جنگ تبدیل شد.
بنابراین نباید روحیه خود را از دست بدهید. هنوز آغاز جنگ است و بر این باور هستم که ایران کارتهای قدرتمندی در اختیار دارد و میتواند دشمن را زمینگیر کند.
در این میان، ممکن است اتفاقات مثبتی رخ دهد که از تسلیم ایران جلوگیری کند. همانند تغییر سیاست چین نسبت به ایران و روسیه، جنگ در تایوان، گسترش جنگ در اوکراین، یا تشکیل ائتلاف میان ایران، روسیه، چین، کره شمالی و ونزوئلا.
برای مقایسه، در جنگ اول و دوم جهانی، آلمان پیروز مطلق جنگ بود، اما ورود آمریکا به جنگ باعث شد تا آلمان شکست بخورد و تسلیم شود. یا در جنگ ویتنام، این اعتراضات ضد جنگ در آمریکا بود که باعث پیروزی ویتنام شمالی در جنگ شد. یا در داستان مقاومت فیدل کاسترو، دولت آمریکا از ۱۹۵۹ بارها قصد سرنگونی حکومت کوبا را کرد اما هر بار شکست خورد.
بنابراین اگر دولت ایران خود را پیدا کند، می تواند شرایط را به نفع ایران تغییر دهد، در این تحلیل نوشتم که چطور ضربه آلمان نازی به شوروی باعث شد تا استالین به خود بیاید و سیاست خود را نسبت به جنگ تغییر دهد.
https://www.tg-me.com/AKasiri/775
در این شرایط، اگر دولت ایران بتواند بمب اتمی را آزمایش کند، آن وقت اسرائیل و آمریکا متوجه خواهند شد چه خطای محاسباتی بزرگی را با حمله به ایران انجام دادند.
توکل بر خداوند. برای ایران دعا کنید... 🙏🏻🙏🏻🙏🏻
#علیکسیری
@AKasiri
Telegram
علی کسیری
عملیات نظامی امروز اسرائیل در ایران، بدون شک یک شکست فاجعه بار امنیتی و نظامی برای دولت جمهوری اسلامی ایران بود. یک شکست بزرگ تاریخی.
با این حال، این شکست به معنای پایان جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی یک گروه شبه نظامی همانند حزب الله نیست که با حذف مقامات…
با این حال، این شکست به معنای پایان جمهوری اسلامی نیست. جمهوری اسلامی یک گروه شبه نظامی همانند حزب الله نیست که با حذف مقامات…
👍5👎1
دیدار امروز ترامپ با ژنرال عاصم منیر، فرمانده ارتش پاکستان در اوج جنگ میان ایران و اسرائیل و صحبتها از ورود آمریکا به جنگ، بیارتباط به ایران نیست.
این دیدار پشت درهای بسته انجام شده، منیر قدرتمندترین فرد در پاکستان است. و چهار روز است که در آمریکا قرار دارد. خبرهای درز کرده از این ملاقات، به توافق آتشبس میان هند و پاکستان اشاره دارد.
در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست پیشبینی شده بود، آمریکا با هدف تحمیل جنگ به ایران از پاکستان استفاده خواهد کرد. و مقدمه این جنگ آزادسازی ارتش پاکستان در جنگ با هند است.
با توجه به اینکه آمریکا به دلیل حفظ توازن در مقابل چین، توان حمله مستقیم به ایران را ندارد. بهترین گزینه برای آمریکا پاکستان است.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1404/03/28/3337639/
امیدوارم پیشبینی من محقق نشود و آمریکا از پاکستان برای حمله به ایران استفاده نکند.
چکیده کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، این کتاب سال ۱۳۹۸ به چاپ رسیده.
http://peace-ipsc.org/fa/خلاصه-ای-از-کتاب-ایران،-تنها-قربانی-سیا
#علیکسیری
@AKasiri
این دیدار پشت درهای بسته انجام شده، منیر قدرتمندترین فرد در پاکستان است. و چهار روز است که در آمریکا قرار دارد. خبرهای درز کرده از این ملاقات، به توافق آتشبس میان هند و پاکستان اشاره دارد.
در کتاب ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست پیشبینی شده بود، آمریکا با هدف تحمیل جنگ به ایران از پاکستان استفاده خواهد کرد. و مقدمه این جنگ آزادسازی ارتش پاکستان در جنگ با هند است.
با توجه به اینکه آمریکا به دلیل حفظ توازن در مقابل چین، توان حمله مستقیم به ایران را ندارد. بهترین گزینه برای آمریکا پاکستان است.
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1404/03/28/3337639/
امیدوارم پیشبینی من محقق نشود و آمریکا از پاکستان برای حمله به ایران استفاده نکند.
چکیده کتاب ایران تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست، این کتاب سال ۱۳۹۸ به چاپ رسیده.
http://peace-ipsc.org/fa/خلاصه-ای-از-کتاب-ایران،-تنها-قربانی-سیا
#علیکسیری
@AKasiri
خبرگزاری تسنیم | Tasnim
دیدار ترامپ و فرمانده ارتش پاکستان بدون حضور رسانهها
به گزارش دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا امروز در کاخ سفید به صورت خصوصی با مارشال «عاصم منیر» فرمانده ارتش پاکستان دیدار کرد. این دیدار که در اتاق کابینه و همراه با ضیافت برگزار خواهد شد، بدون حضور رسانهها و به دور از پوشش خبری…
👍4👎1
عملیات نظامی آمریکا در ایران، دستاوردی برای آمریکا نخواهد داشت.
مرکز اتمی فردو، در یک منطقه کوهستانی قرار دارد و بعید است که حمله به این سایت، باعث نابودی تاسیسات فردو شده باشد. از طرف دیگر تصاویر ماهوارهای نشان میدهد پیش از این عملیات، اورانیوم غنی شده و تجهیزات سایت اتمی فردو به مکان دیگری منتقل شده. به یک مکان نامشخص.
یک نکته را باید در نظر داشت، سایت اتمی فردو نیز در آغاز، یک مکان مخفی بود و در سال ۲۰۰۹، اطلاعات این سایت افشا شد. پیش از فردو، سایت اتمی نطنز و آب سنگین اراک نیز، دو سایت مخفی بودند که توسط جاسوسان سازمان مجاهدین خلق، اطلاعات این سایتها افشا شد.
بنابراین انتظار میرود ایران همچنان از تعداد بالایی سایت مخفی برخوردار باشد و بتواند غنیسازی را در این سایتها ادامه دهد. بنابراین عملیات نظامی آمریکا در نابودی برنامه اتمی ایران موفق نبوده است. و چه بسا، با خروج ایران از NPT برنامه اتمی ایران را مخفی تر هم بکند.
پایان برنامه اتمی ایران، جز در دو حالت ممکن نیست. یا باید دولت ایران به شکل مطلق تسلیم شود و یا اینکه نظام جمهوری اسلامی سرنگون شود.
تسلیم دولت ایران، محال نیست با این حال دور از ذهن است. و اما سرنگونی جمهوری اسلامی.
هدف آمریکا و اسرائیل از آغاز عملیات نظامی علیه ایران، سرنگونی دولت جمهوری اسلامی بوده.
سرنگونی دولت جمهوری اسلامی نیز در سه حالت ممکن است. اشغال ایران، شورش مردم و جنگ داخلی.
آمریکا و اسرائیل امکان جنگ با ایران و اشغال ایران را ندارند، از این رو به دنبال شورش مردم علیه حکومت و سرنگونی دولت جمهوری اسلامی در یک انقلاب هستند. و چنانچه این انقلاب ظرفیت سرنگونی را نداشته باشد، از جنگ داخلی در ایران حمایت خواهند کرد. هرچند بعید است جنگ داخلی نیز بتواند برنامه اتمی ایران را متوقف کند.
یک نکته را درباره جنگ میان ایران و آمریکا باید در نظر داشت. همانقدر که دولت ایران از گسترش جنگ با آمریکا نگران است، آمریکا نیز از گسترش جنگ با ایران واهمه دارد، بنابراین نباید تحت تاثیر تبلیغات آمریکا قرار گرفت.
و نکته آخر، اگر ایران بتواند بمب اتمی را آزمایش کند، اسرائیل و آمریکا یک شکست بزرگ و تاریخی را تجریه خواهند کرد.
#علیکسیری
@AKasiri
مرکز اتمی فردو، در یک منطقه کوهستانی قرار دارد و بعید است که حمله به این سایت، باعث نابودی تاسیسات فردو شده باشد. از طرف دیگر تصاویر ماهوارهای نشان میدهد پیش از این عملیات، اورانیوم غنی شده و تجهیزات سایت اتمی فردو به مکان دیگری منتقل شده. به یک مکان نامشخص.
یک نکته را باید در نظر داشت، سایت اتمی فردو نیز در آغاز، یک مکان مخفی بود و در سال ۲۰۰۹، اطلاعات این سایت افشا شد. پیش از فردو، سایت اتمی نطنز و آب سنگین اراک نیز، دو سایت مخفی بودند که توسط جاسوسان سازمان مجاهدین خلق، اطلاعات این سایتها افشا شد.
بنابراین انتظار میرود ایران همچنان از تعداد بالایی سایت مخفی برخوردار باشد و بتواند غنیسازی را در این سایتها ادامه دهد. بنابراین عملیات نظامی آمریکا در نابودی برنامه اتمی ایران موفق نبوده است. و چه بسا، با خروج ایران از NPT برنامه اتمی ایران را مخفی تر هم بکند.
پایان برنامه اتمی ایران، جز در دو حالت ممکن نیست. یا باید دولت ایران به شکل مطلق تسلیم شود و یا اینکه نظام جمهوری اسلامی سرنگون شود.
تسلیم دولت ایران، محال نیست با این حال دور از ذهن است. و اما سرنگونی جمهوری اسلامی.
هدف آمریکا و اسرائیل از آغاز عملیات نظامی علیه ایران، سرنگونی دولت جمهوری اسلامی بوده.
سرنگونی دولت جمهوری اسلامی نیز در سه حالت ممکن است. اشغال ایران، شورش مردم و جنگ داخلی.
آمریکا و اسرائیل امکان جنگ با ایران و اشغال ایران را ندارند، از این رو به دنبال شورش مردم علیه حکومت و سرنگونی دولت جمهوری اسلامی در یک انقلاب هستند. و چنانچه این انقلاب ظرفیت سرنگونی را نداشته باشد، از جنگ داخلی در ایران حمایت خواهند کرد. هرچند بعید است جنگ داخلی نیز بتواند برنامه اتمی ایران را متوقف کند.
یک نکته را درباره جنگ میان ایران و آمریکا باید در نظر داشت. همانقدر که دولت ایران از گسترش جنگ با آمریکا نگران است، آمریکا نیز از گسترش جنگ با ایران واهمه دارد، بنابراین نباید تحت تاثیر تبلیغات آمریکا قرار گرفت.
و نکته آخر، اگر ایران بتواند بمب اتمی را آزمایش کند، اسرائیل و آمریکا یک شکست بزرگ و تاریخی را تجریه خواهند کرد.
#علیکسیری
@AKasiri
👍5👎4
با چراغ سبز امریکا برای تغییر نظام در ایران، اسرائیل در حمله امروز، درب ورودی زندان اوین را در یک حمله هوایی منفجر کرد.
این کار با هدف آزادی زندانیان سیاسی و تغییر رژیم انجام شده.
تکرار گزینه لیبی در ایران.
https://www.tg-me.com/AKasiri/783
ایران به زودی شاهد اعتراضات گسترده و سرنوشت ساز خواهد شد و انقلاب در ایران بسیار محتمل است.
این کار با هدف آزادی زندانیان سیاسی و تغییر رژیم انجام شده.
تکرار گزینه لیبی در ایران.
https://www.tg-me.com/AKasiri/783
ایران به زودی شاهد اعتراضات گسترده و سرنوشت ساز خواهد شد و انقلاب در ایران بسیار محتمل است.
Telegram
علی کسیری
سناریوی پیش روی ایران، بخش یک.
این متن، بر اساس نسخه دوم کتاب (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ در تهران به چاپ رسیده و نسخه دوم در سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ آن داده نشد. هرچند…
این متن، بر اساس نسخه دوم کتاب (ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست) نوشته شده. نسخه اول این کتاب در سال ۱۳۹۸ در تهران به چاپ رسیده و نسخه دوم در سال ۱۴۰۱ به اداره ارشاد ارسال شد که مجوزی برای چاپ آن داده نشد. هرچند…
👍2
هدف آمریکا و اسرائیل از تغییر نظام در ایران، تشکیل یک دموکراسی قدرتمند در ایران نیست. خلع سلاح ایران، پایان برنامه اتمی ایران و به قدرت رساندن یک مهره دست نشانده در ایران است.
برای مقایسه، پس از سالها اعتراض رسانههای غربی به دیکتاتوری بشار اسد، دیدید که چگونه آمریکا و غرب، الجولانی از رهبران داعش را در سوریه به قدرت رساندند و وعده ایجاد دموکراسی در سوریه را زیر پا گذاشتند.
در لیبی نیز، این کشور را رها کردند تا در یک جنگ داخلی بزرگ نابود شود.
از مدتها پیش از عملیات اسرائیل و آمریکا، صحبتها از بازگشت رضا پهلوی به ایران آغاز شده. حضور رضا پهلوی در کنار نتانیاهو و ترامپ نیز این نظرات را تقویت کرده. مشخص است رضا پهلوی به اعتبار خاندان پهلوی، از پایگاه اجتماعی قدرتمندی در ایران برخوردار است و تعییر نظام با رضا پهلوی محتمل است.
اما این تمام سناریوی غرب نیست. بنا به شواهد، هرچند عملیات اسرائیل در ایران توسط افراد موساد هدایت میشود، اما این عملیاتها توسط اعضای مجاهدین خلق است که اجرایی میشود. برای مقایسه، من بر این باورم پهپادهایی که از داخل خاک ایران، اهدافی در ایران را منفجر کردند، توسط اعضای مجاهدین خلق هدایت شدهاند. و از این نظر، مجاهدین خلق در عملیات اخیر آمریکا و اسرائیل، نقش مهمی ایفا میکند و بدیهی است در انقلاب و شورش مردم ایران نیز نقش مهمی خواهد داشت.
با این حساب، بدیهی است که مجاهدین خلق، در آینده پسا جمهوری اسلامی خواستار نقش فعالتری باشد. و این به معنای جنگ داخلی یا دوران هرج و مرج در ایران است. و چه بسا اگر رضا پهلوی نتواند آلترناتیوی تشکیل دهد و یا زندانیان سیاسی در ایران به موقع وارد تحولات نشوند و نتوانند گذار از جمهوری اسلامی را مهندسی کنند، دولت آمریکا مریم رجوی را به عنوان اولین رئیس جمهور زن تاریخ ایران، به مردم ایران تحمیل کند، همانگونه که الجولانی را به ملت سوریه تحمیل کرد.
این وضعیت همچنین ممکن است به تسویه حساب خیابانی میان مجاهدین خلق و مقامات و وابستگان به جمهوری اسلامی منجر شود. از این رو لازم است چه حکومت جمهوری اسلامی و چه اپوزیسیون و چه ملت ایران، آماده برخورد با بدترین سناریوها و جلوگیری از تحمیل یک دولت غیرملی به ایران باشند.
#علیکسیری
@AKasiri
برای مقایسه، پس از سالها اعتراض رسانههای غربی به دیکتاتوری بشار اسد، دیدید که چگونه آمریکا و غرب، الجولانی از رهبران داعش را در سوریه به قدرت رساندند و وعده ایجاد دموکراسی در سوریه را زیر پا گذاشتند.
در لیبی نیز، این کشور را رها کردند تا در یک جنگ داخلی بزرگ نابود شود.
از مدتها پیش از عملیات اسرائیل و آمریکا، صحبتها از بازگشت رضا پهلوی به ایران آغاز شده. حضور رضا پهلوی در کنار نتانیاهو و ترامپ نیز این نظرات را تقویت کرده. مشخص است رضا پهلوی به اعتبار خاندان پهلوی، از پایگاه اجتماعی قدرتمندی در ایران برخوردار است و تعییر نظام با رضا پهلوی محتمل است.
اما این تمام سناریوی غرب نیست. بنا به شواهد، هرچند عملیات اسرائیل در ایران توسط افراد موساد هدایت میشود، اما این عملیاتها توسط اعضای مجاهدین خلق است که اجرایی میشود. برای مقایسه، من بر این باورم پهپادهایی که از داخل خاک ایران، اهدافی در ایران را منفجر کردند، توسط اعضای مجاهدین خلق هدایت شدهاند. و از این نظر، مجاهدین خلق در عملیات اخیر آمریکا و اسرائیل، نقش مهمی ایفا میکند و بدیهی است در انقلاب و شورش مردم ایران نیز نقش مهمی خواهد داشت.
با این حساب، بدیهی است که مجاهدین خلق، در آینده پسا جمهوری اسلامی خواستار نقش فعالتری باشد. و این به معنای جنگ داخلی یا دوران هرج و مرج در ایران است. و چه بسا اگر رضا پهلوی نتواند آلترناتیوی تشکیل دهد و یا زندانیان سیاسی در ایران به موقع وارد تحولات نشوند و نتوانند گذار از جمهوری اسلامی را مهندسی کنند، دولت آمریکا مریم رجوی را به عنوان اولین رئیس جمهور زن تاریخ ایران، به مردم ایران تحمیل کند، همانگونه که الجولانی را به ملت سوریه تحمیل کرد.
این وضعیت همچنین ممکن است به تسویه حساب خیابانی میان مجاهدین خلق و مقامات و وابستگان به جمهوری اسلامی منجر شود. از این رو لازم است چه حکومت جمهوری اسلامی و چه اپوزیسیون و چه ملت ایران، آماده برخورد با بدترین سناریوها و جلوگیری از تحمیل یک دولت غیرملی به ایران باشند.
#علیکسیری
@AKasiri
👍2
با آغاز آتش بس موقت، عملیات اسرائیل و آمریکا در ایران که با هدف نابودی برنامه اتمی ایران آغاز شده بود، پایان یافت. حال سئوال این است آیا آمریکا و اسرائیل موفق به پایان برنامه اتمی ایران شدند؟
جواب منفی است. پس آمریکا و اسرائیل در این عملیات شکست خوردند.
با توجه به اینکه بخش گستردهای از توان موشکی و پدافندی ایران در این عملیات نظامی نابود شده، بنابراین دولت ایران ناگزیر است برای ترمیم قدرت نظامی از دست رفته، و جلوگیری از اشغال ایران، بمب اتمی را در سایتهای مخفی تولید کند. جز این گزینه دیگری وجود ندارد. زیرا در عملیات نظامی بعدی، قطعا با حملات شدیدتری روبهرو خواهد شد و این حملات، دولت ایران را سرنگون خواهند کرد. کما اینکه این تهدید هنوز هم وجود دارد.
بنابراین، ایران بمب را در یک سایت مخفی خواهد ساخت. و آنگاه اسرائیل و آمریکا متوجه اشتباه استراتژیک خود در حمله حساب نشده به ایران خواهند شد. زیرا ایرانی که حاضر بود در ازای لغو محدود تحریمها در مقابل غرب تسلیم شود، به یک قدرت اتمی تبدیل کردند.
و همانطور که جاسوسان پس از سالها متوجه فعالیت نطنز و آب سنگین اراک و سایت اتمی فردو شدند، چند ماه پس از تولید بمب اتمی، رسانهها در غرب خواهند گفت ایران صاحب چندین کلاهک اتمی است و منابع مطلع که خواستند نامشان افشاء نشود، این اطلاعات را به خبرگزاری رویترز دادهاند.
تحلیل تحولات، خواندن اخبار نیست، بررسی معادلات است.
#علیکسیری
@AKasiri
جواب منفی است. پس آمریکا و اسرائیل در این عملیات شکست خوردند.
با توجه به اینکه بخش گستردهای از توان موشکی و پدافندی ایران در این عملیات نظامی نابود شده، بنابراین دولت ایران ناگزیر است برای ترمیم قدرت نظامی از دست رفته، و جلوگیری از اشغال ایران، بمب اتمی را در سایتهای مخفی تولید کند. جز این گزینه دیگری وجود ندارد. زیرا در عملیات نظامی بعدی، قطعا با حملات شدیدتری روبهرو خواهد شد و این حملات، دولت ایران را سرنگون خواهند کرد. کما اینکه این تهدید هنوز هم وجود دارد.
بنابراین، ایران بمب را در یک سایت مخفی خواهد ساخت. و آنگاه اسرائیل و آمریکا متوجه اشتباه استراتژیک خود در حمله حساب نشده به ایران خواهند شد. زیرا ایرانی که حاضر بود در ازای لغو محدود تحریمها در مقابل غرب تسلیم شود، به یک قدرت اتمی تبدیل کردند.
و همانطور که جاسوسان پس از سالها متوجه فعالیت نطنز و آب سنگین اراک و سایت اتمی فردو شدند، چند ماه پس از تولید بمب اتمی، رسانهها در غرب خواهند گفت ایران صاحب چندین کلاهک اتمی است و منابع مطلع که خواستند نامشان افشاء نشود، این اطلاعات را به خبرگزاری رویترز دادهاند.
تحلیل تحولات، خواندن اخبار نیست، بررسی معادلات است.
#علیکسیری
@AKasiri
👍3👎2
بازدارندگی بر قدرت واکنش استوار است و نه پدافند.
هرچند نفوذ موساد در ایران، بسیار گسترده است، با این حال این تنها ایران نیست که اینگونه زیر نفود سازمانهای اطلاعاتی خارجی قرار دارد. برای مقایسه، نفوذ سیا در چین و روسیه نیز بسیار گسترده است. این در حالیست که به جز چین و روسیه، دیگر کشورهای جهان به شکل غیرمستقیم توسط آمریکا کنترل میشوند و اطلاعات محرمانه در این کشورها، بدون هیچ محدودیتی در اختیار سازمان سیا قرار دارد. برای مقایسه، سازمان سیا، بر تمام اطلاعات در کشورهای عربی، اروپا، ژاپن، کره جنوبی و دیگر کشورهای آسیای شرقی تسلط دارد.
بنابراین، نفوذ گسترده موساد در ایران، هرچند یک شکست اطلاعاتی برای ایران است، با این حال باز در این شرایط نیز، وضعیت ایران بدتر از دیگر کشورها نیست. برای مقایسه، عملیات نظامی چند هفته پیش اوکراین در سیبری که به نابودی بخش گستردهای از توان نیروی هوایی روسیه منجر شد، به خوبی قدرت اطلاعاتی سیا در روسیه را نشان میدهد. بنابراین اگر وضعیت روسیه و چین بدتر از ایران نباشد، بهتر نیست.
همچنین باید در نظر داشت، در بسیاری از موارد، حمله به دشمن، نیازمند اطلاعات پیچیده نیست. زیرا موقعیت مراکز نظامی، صنایع استراتژیک و زیر ساخت کشورها با یک جستوجوی ساده در اینترنت، قابل شناسایی است. برای مثال، موقعیت جغرافیایی نطنز و آب سنگین اراک و یا پایگاههای نظامی ایران، با یک عملیات پیچیده اطلاعاتی کشف نشده.
از طرف دیگر، قدرت پدافند هوایی نیز یک قدرت بازدارنده به شمار نمیآید. زیرا با فناوری امروز، پدافندها چندان کارآمد نیستند و توان سرنگونی هواپیماها و موشکهای دشمن را ندارد. برای مقایسه، ضعف شدید پدافند روسیه در مقابل حملات موشکی اوکراین و همچنین ضعف پدافند اسرائیل در مقابل حملات موشکی ایران نشان میدهد فناوری شرق و غرب کماکان ظرفیت مهار قدرتمند حملات هوایی را ندارند و تنها موج حملات را تضعیف میکنند. بنابراین، اینکه پدافند در ایران به شدت تضعیف شده و آسمان ایران در مقابل حملات هوایی ناتوان شده است، باعث آسیب پذیری بیشتر ایران نخواهد شد.
به عبارت دیگر، بازدارندگی، بر قدرت واکنش استوار است و نه نفوذ اطلاعاتی و نه پدافند. و این قدرت واکنش است که دشمن را از عملیاتنظامی منصرف خواهد کرد و باعث ایجاد بازدارندگی خواهد شد.
برای مثال، چین در حال حاضر امکان بمباران شهرهای آمریکا با بمب اتمی را دارد و پدافند آمریکایی، امکان مهار حملات چین را نخواهد داشت، بنابراین پدافند آمریکا عامل بازدارنده نیست. عامل بازدارنده، قدرت واکنش آمریکاست. برای مقایسه، دولت چین این را میداند در صورت حمله اتمی به آمریکا در کمتر از یک ساعت، تمام شهرهای چین با بمبهای اتمی آمریکا ویران خواهد شد. یا در مثالی دیگر، آمریکا به سادگی امکان بمباران پیونگ یانگ را دارد، اما پس از این عملیات، کره شمالی، سئول و توکیو را زیر بمباران شدید قرار خواهد داد. بنابراین آمریکا از این اقدام خودداری میکند.
ایران نیز در این سالها، به یک بازدارندگی مناسب در مقابل آمریکا و اسرائیل دست یافته بود که با خطاهای محاسباتی عملیات طوفان الاقصی و فروپاشی محور مقاومت اسلامی، این بازدارندگی را از دست داد.
در حال حاضر، تهدید نابودی پالایشگاهها در خلیج فارس، بزرگترین کارت بازدارندگی ایران است و اگر ایران این امکان را نداشت، تاکنون امریکا و اسرائیل، پالایشگاههای ایران را نابود کرده بودند.
با این حال این کارت نیز چندان قدرتمند نیست و ایران با هدف افزایش قدرت بازدارندگی و تقویت واکنش در برابر حملات، نیازمند افزایش کارتهاست. وگرنه، آسیبپذیر تر از این خواهد شد.
#علیکسیری
@AKasiri
هرچند نفوذ موساد در ایران، بسیار گسترده است، با این حال این تنها ایران نیست که اینگونه زیر نفود سازمانهای اطلاعاتی خارجی قرار دارد. برای مقایسه، نفوذ سیا در چین و روسیه نیز بسیار گسترده است. این در حالیست که به جز چین و روسیه، دیگر کشورهای جهان به شکل غیرمستقیم توسط آمریکا کنترل میشوند و اطلاعات محرمانه در این کشورها، بدون هیچ محدودیتی در اختیار سازمان سیا قرار دارد. برای مقایسه، سازمان سیا، بر تمام اطلاعات در کشورهای عربی، اروپا، ژاپن، کره جنوبی و دیگر کشورهای آسیای شرقی تسلط دارد.
بنابراین، نفوذ گسترده موساد در ایران، هرچند یک شکست اطلاعاتی برای ایران است، با این حال باز در این شرایط نیز، وضعیت ایران بدتر از دیگر کشورها نیست. برای مقایسه، عملیات نظامی چند هفته پیش اوکراین در سیبری که به نابودی بخش گستردهای از توان نیروی هوایی روسیه منجر شد، به خوبی قدرت اطلاعاتی سیا در روسیه را نشان میدهد. بنابراین اگر وضعیت روسیه و چین بدتر از ایران نباشد، بهتر نیست.
همچنین باید در نظر داشت، در بسیاری از موارد، حمله به دشمن، نیازمند اطلاعات پیچیده نیست. زیرا موقعیت مراکز نظامی، صنایع استراتژیک و زیر ساخت کشورها با یک جستوجوی ساده در اینترنت، قابل شناسایی است. برای مثال، موقعیت جغرافیایی نطنز و آب سنگین اراک و یا پایگاههای نظامی ایران، با یک عملیات پیچیده اطلاعاتی کشف نشده.
از طرف دیگر، قدرت پدافند هوایی نیز یک قدرت بازدارنده به شمار نمیآید. زیرا با فناوری امروز، پدافندها چندان کارآمد نیستند و توان سرنگونی هواپیماها و موشکهای دشمن را ندارد. برای مقایسه، ضعف شدید پدافند روسیه در مقابل حملات موشکی اوکراین و همچنین ضعف پدافند اسرائیل در مقابل حملات موشکی ایران نشان میدهد فناوری شرق و غرب کماکان ظرفیت مهار قدرتمند حملات هوایی را ندارند و تنها موج حملات را تضعیف میکنند. بنابراین، اینکه پدافند در ایران به شدت تضعیف شده و آسمان ایران در مقابل حملات هوایی ناتوان شده است، باعث آسیب پذیری بیشتر ایران نخواهد شد.
به عبارت دیگر، بازدارندگی، بر قدرت واکنش استوار است و نه نفوذ اطلاعاتی و نه پدافند. و این قدرت واکنش است که دشمن را از عملیاتنظامی منصرف خواهد کرد و باعث ایجاد بازدارندگی خواهد شد.
برای مثال، چین در حال حاضر امکان بمباران شهرهای آمریکا با بمب اتمی را دارد و پدافند آمریکایی، امکان مهار حملات چین را نخواهد داشت، بنابراین پدافند آمریکا عامل بازدارنده نیست. عامل بازدارنده، قدرت واکنش آمریکاست. برای مقایسه، دولت چین این را میداند در صورت حمله اتمی به آمریکا در کمتر از یک ساعت، تمام شهرهای چین با بمبهای اتمی آمریکا ویران خواهد شد. یا در مثالی دیگر، آمریکا به سادگی امکان بمباران پیونگ یانگ را دارد، اما پس از این عملیات، کره شمالی، سئول و توکیو را زیر بمباران شدید قرار خواهد داد. بنابراین آمریکا از این اقدام خودداری میکند.
ایران نیز در این سالها، به یک بازدارندگی مناسب در مقابل آمریکا و اسرائیل دست یافته بود که با خطاهای محاسباتی عملیات طوفان الاقصی و فروپاشی محور مقاومت اسلامی، این بازدارندگی را از دست داد.
در حال حاضر، تهدید نابودی پالایشگاهها در خلیج فارس، بزرگترین کارت بازدارندگی ایران است و اگر ایران این امکان را نداشت، تاکنون امریکا و اسرائیل، پالایشگاههای ایران را نابود کرده بودند.
با این حال این کارت نیز چندان قدرتمند نیست و ایران با هدف افزایش قدرت بازدارندگی و تقویت واکنش در برابر حملات، نیازمند افزایش کارتهاست. وگرنه، آسیبپذیر تر از این خواهد شد.
#علیکسیری
@AKasiri
👍5👎1
من کارشناس نظامی نیستم، با این حال از Chat GPT پرسیدم که نیروی هوایی ایرانتا چه حد در عملیات نظامی اسرائیل آسیب دیده، جواب به شکل خلاصه این بود:
اسرائیل در این عملیاتها حداقل ۶ فروند هواپیمایی جنگنده ایرانی را نابود کرده است با این حال ایران بین ۱۴۰ تا ۱۵۰ و یا حداقل ۱۲۰ هواپیمای جنگنده عملیاتی را در اختیار دارد.
به عبارت دیگر، نیروی هوایی ایران آسیب جدی ندیده و کماکان در برابر تهدید جنگ داخلی و جنگ ضعیف خارجی قدرتمند است. هرچند که ایران برای افزايش قدرت بازدارندگی کماکان نیازمند خرید گسترده جنگندههای جدید از کشورهای روسیه و چین و یا کشورهای دیگر است.
#علیکسیری
@AKasiri
اسرائیل در این عملیاتها حداقل ۶ فروند هواپیمایی جنگنده ایرانی را نابود کرده است با این حال ایران بین ۱۴۰ تا ۱۵۰ و یا حداقل ۱۲۰ هواپیمای جنگنده عملیاتی را در اختیار دارد.
به عبارت دیگر، نیروی هوایی ایران آسیب جدی ندیده و کماکان در برابر تهدید جنگ داخلی و جنگ ضعیف خارجی قدرتمند است. هرچند که ایران برای افزايش قدرت بازدارندگی کماکان نیازمند خرید گسترده جنگندههای جدید از کشورهای روسیه و چین و یا کشورهای دیگر است.
#علیکسیری
@AKasiri
👍2👎1
خبرها از افزایش فشارها به یهودیان ایران و مهاجران افغانستانی حکایت دارد. این در حالیست که امکان مشارکت شهروندان افغانستانی و یا یهودی در عملیات اخیر اسرائیل و آمریکا در ایران، بسیار بعید است.
عامل اجرایی این عملیاتها، مجاهدین خلق است. سازمان مجاهدین خلق قدرتمندترین تشکیلات سیاسی و امنیتی مخالف جمهوری اسلامی است که سالهاست با سرویسهای اطلاعاتی غرب ازجمله موساد، سیا و امآی۶ همکاری دارد. بیشتر افراد این سازمان را شهروندان ایرانی تشکیل میدهند که مسلط به زبان فارسی هستند و بدون لهجه و بدون آنکه شناسایی شوند با ماموران و مقامات ایرانی ارتباط میگیرند. بسیاری از این افراد زن هستند و بسیاری مرد و توانستهاند با اتصال به مقامات کلیدی برای مجاهدین خلق جاسوسی کنند.
به عبارت دیگر، بعید است که ماموران موساد مستقیم وارد ایران شده باشند و چنانچه افرادی از موساد وارد ایران شده باشند نیز، تعداد آنها اندک است. بنابراین، این افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق هستند که در نهادهای امنیتی رخنه کردهاند.
در این میان سطح همکاری شهروندان افغانستانی با مجاهدین خلق، در بدترین حالت، کار روزمرد کارگران کم سواد افغانستانی در کارگاههای تولید پهپاد بوده و این کارگران اطلاعی از ماهیت این کارها نداشتهاند. کما اینکه تعدادی از این کارگاهها داری مجوز دولتی بوده و فعالیتشان قانونی است. به عبارت دیگر، مهاجر غیرقانونی یک پناهجو است و نه جاسوس تربیت شده. بنابراین برخورد با شهروندان افغانستانی در این وضعیت، خلاف منطق و همچنین برخلاف اصول اخلاقی است.
باید در نظر داشت بیشتر این شهروندان افغانستانی را شهروندان شیعه هزاره تشکیل میدهند که در اثر فشار حکومت طالبان به ایران پناه آوردهاند. این شهروندان، پایه لشکر فاطمیون بودند که در جنگ سوریه، دوشادوش ایران و حزبالله لبنان در مقابل داعش جنگیدهاند و از این نظر، رفتار ناشایست دولت ایران با جامعه هزاره، توهین به برادری دو ملت است.
با وجود تهدیدات امنیتی، دولت ایران میتوانست در این سالها، با به کارگیری یک تیم صد نفره از لشگر فاطمیون، وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران را توسط خود افغانها مدیریت کند.
در نهایت، مکان و ساعت جلسات فرماندهان سپاه توسط شهروندان افغانستانی افشا نشده و برخورد ناشایست با آنان، باعث اقتدار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران نخواهد شد. والسلام.
از تمام شهروندان افغانستانی بابت این رفتارها پوزش میطلبم. 🙏🏻
#علیکسیری
@AKasiri
عامل اجرایی این عملیاتها، مجاهدین خلق است. سازمان مجاهدین خلق قدرتمندترین تشکیلات سیاسی و امنیتی مخالف جمهوری اسلامی است که سالهاست با سرویسهای اطلاعاتی غرب ازجمله موساد، سیا و امآی۶ همکاری دارد. بیشتر افراد این سازمان را شهروندان ایرانی تشکیل میدهند که مسلط به زبان فارسی هستند و بدون لهجه و بدون آنکه شناسایی شوند با ماموران و مقامات ایرانی ارتباط میگیرند. بسیاری از این افراد زن هستند و بسیاری مرد و توانستهاند با اتصال به مقامات کلیدی برای مجاهدین خلق جاسوسی کنند.
به عبارت دیگر، بعید است که ماموران موساد مستقیم وارد ایران شده باشند و چنانچه افرادی از موساد وارد ایران شده باشند نیز، تعداد آنها اندک است. بنابراین، این افراد وابسته به سازمان مجاهدین خلق هستند که در نهادهای امنیتی رخنه کردهاند.
در این میان سطح همکاری شهروندان افغانستانی با مجاهدین خلق، در بدترین حالت، کار روزمرد کارگران کم سواد افغانستانی در کارگاههای تولید پهپاد بوده و این کارگران اطلاعی از ماهیت این کارها نداشتهاند. کما اینکه تعدادی از این کارگاهها داری مجوز دولتی بوده و فعالیتشان قانونی است. به عبارت دیگر، مهاجر غیرقانونی یک پناهجو است و نه جاسوس تربیت شده. بنابراین برخورد با شهروندان افغانستانی در این وضعیت، خلاف منطق و همچنین برخلاف اصول اخلاقی است.
باید در نظر داشت بیشتر این شهروندان افغانستانی را شهروندان شیعه هزاره تشکیل میدهند که در اثر فشار حکومت طالبان به ایران پناه آوردهاند. این شهروندان، پایه لشکر فاطمیون بودند که در جنگ سوریه، دوشادوش ایران و حزبالله لبنان در مقابل داعش جنگیدهاند و از این نظر، رفتار ناشایست دولت ایران با جامعه هزاره، توهین به برادری دو ملت است.
با وجود تهدیدات امنیتی، دولت ایران میتوانست در این سالها، با به کارگیری یک تیم صد نفره از لشگر فاطمیون، وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران را توسط خود افغانها مدیریت کند.
در نهایت، مکان و ساعت جلسات فرماندهان سپاه توسط شهروندان افغانستانی افشا نشده و برخورد ناشایست با آنان، باعث اقتدار نهادهای امنیتی و اطلاعاتی ایران نخواهد شد. والسلام.
از تمام شهروندان افغانستانی بابت این رفتارها پوزش میطلبم. 🙏🏻
#علیکسیری
@AKasiri
👎5👍3
یک نکته دیگر را عرض کنم؛
فرض بر اینکه تعدادی از شهروندان افغانستانی با موساد همکاری کرده باشند، که بسیار بعید است.
با این وضعیت، اگر قرار به اخراج شهروندان افغانستانی است چون چند نفر از این مردم جاسوس موساد بودند، پس باید تمام فارسیزبانان را از ایران اخراج کرد، به خاطر اینکه جاسوسان مجاهدین خلق نیز فارسی زبان هستند.
در دنیا این رفتارها عرف نیست. برای مثال پس از عملیات تروریستی چند تاجیک و ازبک در مسکو، دولت روسیه شهروندان ازبک و تاجیک را از روسیه اخراج نکرد و اگر چهار الجزایری در فرانسه خرابکاری کنند دولت فرانسه، میلیونها الجزایری را از این کشور اخراج نمیکند و یا اگر چند ایرانی وابسته به جمهوری اسلامی در ترکیه دست به ترور بزنند، دولت ترکیه شهروندان ایرانی را اخراج نمیکند. برای مثال چندی پیش عوامل جمهوری اسلامی قصد ترور چند اسرائیلی را در ترکیه داشتند که این عملیات افشا شد.
بنابراین نباید به دلیل همکاری چند افغانستانی با موساد که بسیار بعید است روابط استراتژیک و مستحکم دو ملت دوست و برادر ایران و افغانستان تحت تاثیر قرار بگیرد...
#علیکسیری
@AKasiri
فرض بر اینکه تعدادی از شهروندان افغانستانی با موساد همکاری کرده باشند، که بسیار بعید است.
با این وضعیت، اگر قرار به اخراج شهروندان افغانستانی است چون چند نفر از این مردم جاسوس موساد بودند، پس باید تمام فارسیزبانان را از ایران اخراج کرد، به خاطر اینکه جاسوسان مجاهدین خلق نیز فارسی زبان هستند.
در دنیا این رفتارها عرف نیست. برای مثال پس از عملیات تروریستی چند تاجیک و ازبک در مسکو، دولت روسیه شهروندان ازبک و تاجیک را از روسیه اخراج نکرد و اگر چهار الجزایری در فرانسه خرابکاری کنند دولت فرانسه، میلیونها الجزایری را از این کشور اخراج نمیکند و یا اگر چند ایرانی وابسته به جمهوری اسلامی در ترکیه دست به ترور بزنند، دولت ترکیه شهروندان ایرانی را اخراج نمیکند. برای مثال چندی پیش عوامل جمهوری اسلامی قصد ترور چند اسرائیلی را در ترکیه داشتند که این عملیات افشا شد.
بنابراین نباید به دلیل همکاری چند افغانستانی با موساد که بسیار بعید است روابط استراتژیک و مستحکم دو ملت دوست و برادر ایران و افغانستان تحت تاثیر قرار بگیرد...
#علیکسیری
@AKasiri
👎8👍5
رفتار ناشایست با شهروندان افغانستانی، خلاف عرف بینالملل، خلاف منافع ملی ایران و برخلاف اصول اخلاقی است.
برای مقایسه، اقتدار ایران در تاریخ پسا مغول، بارها توسط افغانستان تأمین شده. برای مثال، این هزارهها بودند که پیش از صفویان وارد جنگ با ازبکها و شیبکخان شدند و با تضعیف ازبکها در این جنگ، شاه اسماعیل امکان شکست ازبکها را به دست آورد. این در حالیست که اگر هزارهها نبودند، ازبکها تا آذربایجان پیشروی میکردند. یا در دوران فروپاشی صفویان، نادرشاه افشار با کمک افغانهای درانی به قدرت رسید و توانست یک حکومت مقتدر را در ایران تشکیل دهد و بدون کمک افغانها، چه بسا ایران میان عثمانی و روسیه تقسیم شده بود. بنابراین حکومت افشار نیز یک حکومت ایرانی افغانستانی بود.
در طول جنگ ایران و عراق نیز، افغانها حضور گستردهای در جنگ علیه عراق داشتند و در جنگ سوریه نیز، پیاده نظام اصلی محور مقاومت را شیعیان هزاره و لشکر فاطمیون تشکیل داده بودند و اگر این همکاری نبود، چه بسا ایران به شکل مستقیم وارد جنگ در منطقه میشد.
بنابراین جسارت به افغانستان، برادرکشی است. و این، خیانت به منافع ملی ایران و اقتدار ایران است.
ازطرف دیگر، جامعه ایرانی در مقایسه وضعیت جامعه مهاجران در ایران دچار یک قضاوت یکطرفه شده. برای مقایسه، نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنند و از نظر حقوق شهروندی، حقوق این افراد برابر با حقوق مردم آمریکا ازجمله اروپاییهاست.
این در حالیست که با وجود سیاستهای ضد آمریکایی دولت جمهوری اسلامی، دولت آمریکا کمترین تبعیض یا فشاری را علیه شهروندان ایرانی ساکن آمریکا اعمال نکرده و نمیکند.
نه فقط در آمریکا، وضعیت ایرانیان در کشورهای اروپایی نیز اینگونه است و مهاجران ایرانی، با استفاده از امکانات و خدمات کشورهای اروپایی است که امکان رشد و پیشرفت را به دست آوردهاند. برای مقایسه، بسیاری از مقامات و تحلیلگران ایرانی که مخالف حضور شهروندان افغانستانی در ایران هستند، با بورس رایگان تحصیلی دانشگاههای آمریکایی و اروپایی، به رایگان در این کشورها تحصیل کردهاند. و چه بسا در ایران به دلیل هزینه بالای تحصیل و کیفیت پائین آموزش، این امکان را نداشتند.
حال سئوال این است، چرا این دست از افراد که با کمکهای بشردوستانه آمریکا و اروپا امکان رشد در این کشورها را به دست آوردهاند، به یک جریان مهاجرستیز و افغانستیز تبدیل شدهاند و کمترین حقوقی را برای جامعه مهاجران در ایران قائل نیستند. برای مقایسه، جامعه افغانستانی در ایران، یک دهم امکانات مهاجران ایرانی در اروپا و آمریکا را هم دریافت نمیکند. برای مثال، پناهجویان افغانستانی، حق داشتن یک کارت بانکی و یا سیمکارت رسمی در ایران را هم ندارند. و این وضعیت، تبعیض سیستماتیک علیه مهاجران افغانستانی در ایران است و این برخلاف اصول اخلاقی، شرعی و منطقی است.
یک نکته را باید درباره همکاری مهاجران افغانستانی با موساد در نظر داشت. پهپادهای اسرائیلی با وانتها و نیسانها جابهجا شدهاند، این در حالیست که شهروندان افغانستاتی، چه قانونی و چه غیرفانونی، امکان خرید وانت و هیچ وسیله نقلیه دیگری را ندارند. از این رو جامعه افغانستانی، به عنوان ایزوله ترین گروه ساکن در ایران، امکان مشارکت در عملیات اسرائیل را نداشته. و همانطور که بارها گفته شد، اجرای این عملیات، توسط مجاهدین خلق انجام شده.
جامعه ایرانی نمیتواند از یک طرف، اقدام دولت ترامپ برای محدودیت ورود ایرانیان به آمریکا را نژادپرستانه بداند، و از طرف دیگر، از اخراج گسترده مهاجران افغانستانی در ایران حمایت کند.
این در حالیست که چه بسا اقدام ترامپ توجیه پذیر باشد. زیرا دولت ایران آشکارا شعار مرگ بر آمریکا سر میدهد و مقامات ایرانی، پرچم آمریکا را آتش میزنند و یا زیر پا میگذارند. اما طالبان تاکنون شعار مرگ بر ایران سر نداده و یا مقامات طالبان پرچم ایران را آتش نزدهاند. مثالها بیش از این است. برای مثال، دولت بریتانیا پس از اشغال سفارت بریتانیا در تهران توسط بسیجیان، شهروندان ایرانی را از بریتانیا اخراج نکرد و کوچکترین فشاری به ایرانیان بریتانیا وارد نشد. پس چرا باید مهاجران افغانستانی به دلیل عملیات اخیر اسرائیل و آمریکا در ایران مجازات بشوند؟
جامعه ایرانی در برخورد با این دست از موضوعات، باید به دور از احساسات قضاوت کند. و باید بداند که ما درباره مردم هرات و قندهار و بلخ صحبت میکنیم که تفاوتی با مردم مشهد و بیرجند و زاهدان ندارند و از نظر قومی و نژادی، همانند من و شما ایرانی هستند.
و چگونه است، مولانای بلخی را ایرانی میدانید اما همشهریان او را مهاجر غیرقانونی.
#علیکسیری
@AKasiri
برای مقایسه، اقتدار ایران در تاریخ پسا مغول، بارها توسط افغانستان تأمین شده. برای مثال، این هزارهها بودند که پیش از صفویان وارد جنگ با ازبکها و شیبکخان شدند و با تضعیف ازبکها در این جنگ، شاه اسماعیل امکان شکست ازبکها را به دست آورد. این در حالیست که اگر هزارهها نبودند، ازبکها تا آذربایجان پیشروی میکردند. یا در دوران فروپاشی صفویان، نادرشاه افشار با کمک افغانهای درانی به قدرت رسید و توانست یک حکومت مقتدر را در ایران تشکیل دهد و بدون کمک افغانها، چه بسا ایران میان عثمانی و روسیه تقسیم شده بود. بنابراین حکومت افشار نیز یک حکومت ایرانی افغانستانی بود.
در طول جنگ ایران و عراق نیز، افغانها حضور گستردهای در جنگ علیه عراق داشتند و در جنگ سوریه نیز، پیاده نظام اصلی محور مقاومت را شیعیان هزاره و لشکر فاطمیون تشکیل داده بودند و اگر این همکاری نبود، چه بسا ایران به شکل مستقیم وارد جنگ در منطقه میشد.
بنابراین جسارت به افغانستان، برادرکشی است. و این، خیانت به منافع ملی ایران و اقتدار ایران است.
ازطرف دیگر، جامعه ایرانی در مقایسه وضعیت جامعه مهاجران در ایران دچار یک قضاوت یکطرفه شده. برای مقایسه، نزدیک به ۲ میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنند و از نظر حقوق شهروندی، حقوق این افراد برابر با حقوق مردم آمریکا ازجمله اروپاییهاست.
این در حالیست که با وجود سیاستهای ضد آمریکایی دولت جمهوری اسلامی، دولت آمریکا کمترین تبعیض یا فشاری را علیه شهروندان ایرانی ساکن آمریکا اعمال نکرده و نمیکند.
نه فقط در آمریکا، وضعیت ایرانیان در کشورهای اروپایی نیز اینگونه است و مهاجران ایرانی، با استفاده از امکانات و خدمات کشورهای اروپایی است که امکان رشد و پیشرفت را به دست آوردهاند. برای مقایسه، بسیاری از مقامات و تحلیلگران ایرانی که مخالف حضور شهروندان افغانستانی در ایران هستند، با بورس رایگان تحصیلی دانشگاههای آمریکایی و اروپایی، به رایگان در این کشورها تحصیل کردهاند. و چه بسا در ایران به دلیل هزینه بالای تحصیل و کیفیت پائین آموزش، این امکان را نداشتند.
حال سئوال این است، چرا این دست از افراد که با کمکهای بشردوستانه آمریکا و اروپا امکان رشد در این کشورها را به دست آوردهاند، به یک جریان مهاجرستیز و افغانستیز تبدیل شدهاند و کمترین حقوقی را برای جامعه مهاجران در ایران قائل نیستند. برای مقایسه، جامعه افغانستانی در ایران، یک دهم امکانات مهاجران ایرانی در اروپا و آمریکا را هم دریافت نمیکند. برای مثال، پناهجویان افغانستانی، حق داشتن یک کارت بانکی و یا سیمکارت رسمی در ایران را هم ندارند. و این وضعیت، تبعیض سیستماتیک علیه مهاجران افغانستانی در ایران است و این برخلاف اصول اخلاقی، شرعی و منطقی است.
یک نکته را باید درباره همکاری مهاجران افغانستانی با موساد در نظر داشت. پهپادهای اسرائیلی با وانتها و نیسانها جابهجا شدهاند، این در حالیست که شهروندان افغانستاتی، چه قانونی و چه غیرفانونی، امکان خرید وانت و هیچ وسیله نقلیه دیگری را ندارند. از این رو جامعه افغانستانی، به عنوان ایزوله ترین گروه ساکن در ایران، امکان مشارکت در عملیات اسرائیل را نداشته. و همانطور که بارها گفته شد، اجرای این عملیات، توسط مجاهدین خلق انجام شده.
جامعه ایرانی نمیتواند از یک طرف، اقدام دولت ترامپ برای محدودیت ورود ایرانیان به آمریکا را نژادپرستانه بداند، و از طرف دیگر، از اخراج گسترده مهاجران افغانستانی در ایران حمایت کند.
این در حالیست که چه بسا اقدام ترامپ توجیه پذیر باشد. زیرا دولت ایران آشکارا شعار مرگ بر آمریکا سر میدهد و مقامات ایرانی، پرچم آمریکا را آتش میزنند و یا زیر پا میگذارند. اما طالبان تاکنون شعار مرگ بر ایران سر نداده و یا مقامات طالبان پرچم ایران را آتش نزدهاند. مثالها بیش از این است. برای مثال، دولت بریتانیا پس از اشغال سفارت بریتانیا در تهران توسط بسیجیان، شهروندان ایرانی را از بریتانیا اخراج نکرد و کوچکترین فشاری به ایرانیان بریتانیا وارد نشد. پس چرا باید مهاجران افغانستانی به دلیل عملیات اخیر اسرائیل و آمریکا در ایران مجازات بشوند؟
جامعه ایرانی در برخورد با این دست از موضوعات، باید به دور از احساسات قضاوت کند. و باید بداند که ما درباره مردم هرات و قندهار و بلخ صحبت میکنیم که تفاوتی با مردم مشهد و بیرجند و زاهدان ندارند و از نظر قومی و نژادی، همانند من و شما ایرانی هستند.
و چگونه است، مولانای بلخی را ایرانی میدانید اما همشهریان او را مهاجر غیرقانونی.
#علیکسیری
@AKasiri
👎8👍7
سالها میان ایران و ترکیه اختلاف بر این بود که مولوی یک شاعر ایرانی است و حالا مردمان شهر و دیار او شدهاند، مهاجران غیرقانونی.
چه تفاوتی میان مردم هرات و مشهد است؟ مگر نه اینکه هرات صد و اندی سال است که از ایران جدا شده. و چه تفاوتی میان بلخ و قندهار و زاهدان و بیرجند و چابهار است. چگونه مشاهیر افغانستان و تاجیکستان، مشاهیر ایران هستند اما شهروندان این کشورها، مهاجر غیرقانونی.
من مخالف سازماندهی شهروندان افغانستاتی در ایران نیستم، اما برخورد ناشایست با این مردم، نگاه این مردم نسبت به ایران را منفی خواهد کرد و برخلاف رویکرد ایرانشهری است. به جرئت میگویم، بیشتر کسانی که با شعار ایرانشهری علیه کردستان و آذربایجان و افغانستان، فعالیت میکنند، دشمن درجه یک ایران و ایرانشهر هستند. و فرجام این رفتارها در نهایت این است که در تاجیکستان نیز مجسمه کوروش را بر خواهند داشت و ملیگرایی تاجیکی را جایگزین ملیگرایی ایرانی خواهند کرد.
دل زنده دار و ز مهر برافروز که انسانیت ز مهر انسان خیزد
چون آدمی به راه عشق زنده است درون خود گنجینهای از مهر است
مولوی بلخی
#علیکسیری
@AKasiri
چه تفاوتی میان مردم هرات و مشهد است؟ مگر نه اینکه هرات صد و اندی سال است که از ایران جدا شده. و چه تفاوتی میان بلخ و قندهار و زاهدان و بیرجند و چابهار است. چگونه مشاهیر افغانستان و تاجیکستان، مشاهیر ایران هستند اما شهروندان این کشورها، مهاجر غیرقانونی.
من مخالف سازماندهی شهروندان افغانستاتی در ایران نیستم، اما برخورد ناشایست با این مردم، نگاه این مردم نسبت به ایران را منفی خواهد کرد و برخلاف رویکرد ایرانشهری است. به جرئت میگویم، بیشتر کسانی که با شعار ایرانشهری علیه کردستان و آذربایجان و افغانستان، فعالیت میکنند، دشمن درجه یک ایران و ایرانشهر هستند. و فرجام این رفتارها در نهایت این است که در تاجیکستان نیز مجسمه کوروش را بر خواهند داشت و ملیگرایی تاجیکی را جایگزین ملیگرایی ایرانی خواهند کرد.
دل زنده دار و ز مهر برافروز که انسانیت ز مهر انسان خیزد
چون آدمی به راه عشق زنده است درون خود گنجینهای از مهر است
مولوی بلخی
#علیکسیری
@AKasiri
❤7👎7
دولت ترامپ در مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی، یک اولتیماتوم ۲ ماهه را برای توافق تعیین کرد. این اولتیماتوم در ۱۳ ژوئن (۲۳ خرداد) پایان یافت و در بامداد همان روز ارتش اسرائیل عملیات هوایی علیه ایران را آغاز کرد.
در اوج عملیات هوایی اسرائیل، دولت آمریکا در ۱۹ ژوئن (۲۹ خرداد) یک اولتیماتوم ۱۴ روزه را برای تسلیم بیقید و شرط ایران تعیین کرد.
پس از این اولتیماتوم، در ۲۲ ژوئن (۱ تیر)، آمریکا تاسیسات هستهای فردو را بمباران کرد و در ۲۴ ژوئن (۳ تیر) میان ایران و اسرائیل آتش بس برقرار شد.
۳ جولای (۱۲ تیر) پایان اولتیماتوم ۱۴ روزه ترامپ برای تسلیم بیقید و شرط ایران و دولت جمهوری اسلامی است.
بنابراین، هفته آینده این اولتیماتوم پایان خواهد یافت و ممکن است تنش میان ایران و اسرائیل بار دیگر افزایش یابد و با توجه به ارسال گسترده تسلیحات به اسرائیل، آغاز دوباره جنگ هوایی بعید نیست. و چه بسا ابعاد دیگری از جنگ نیز فعال شود.
#علیکسیری
@AKasiri
در اوج عملیات هوایی اسرائیل، دولت آمریکا در ۱۹ ژوئن (۲۹ خرداد) یک اولتیماتوم ۱۴ روزه را برای تسلیم بیقید و شرط ایران تعیین کرد.
پس از این اولتیماتوم، در ۲۲ ژوئن (۱ تیر)، آمریکا تاسیسات هستهای فردو را بمباران کرد و در ۲۴ ژوئن (۳ تیر) میان ایران و اسرائیل آتش بس برقرار شد.
۳ جولای (۱۲ تیر) پایان اولتیماتوم ۱۴ روزه ترامپ برای تسلیم بیقید و شرط ایران و دولت جمهوری اسلامی است.
بنابراین، هفته آینده این اولتیماتوم پایان خواهد یافت و ممکن است تنش میان ایران و اسرائیل بار دیگر افزایش یابد و با توجه به ارسال گسترده تسلیحات به اسرائیل، آغاز دوباره جنگ هوایی بعید نیست. و چه بسا ابعاد دیگری از جنگ نیز فعال شود.
#علیکسیری
@AKasiri
👍3
تغییر دولتها در ایران از ۱۲۸۵ (۱۹۰۷) تا ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) و تشکیل دولت جمهوری اسلامی، توسط کشورهای خارجی انجام شده.
برای مقایسه، در ۱۹۰۷، محمدعلی شاه قاجار با حمایت روسیه تزاری به قدرت رسید و پس از آن با حمایت روسیه، مجلس ملی را به توپ بست. پس از شورش مردم ایران، محمدعلی شاه از ایران تبعید شد و احمد شاه قاجار توسط بریتانیا به قدرت رسید.
در زمان جنگ اول جهانی، ایران توسط بریتانیا اشغال شد و پس از جنگ، بریتانیا، رضا شاه پهلوی را به قدرت رساند.
رضا شاه هرچند با توازن میان بریتانیا، شوروی و آلمان توانست به یک استقلال نسبی دست یابد، اما طولی نکشید که با آغاز جنگ دوم جهانی، ایران اشغال شد و دولت بریتانیا رضا شاه را از قدرت برکنار و پسرش محمدرضا را به قدرت رساند.
محمدرضای جوان یک مهره ضعیف بود، از این رو دولت آمریکا از محمد مصدق حمایت کرد، طولی نکشید که مصدق با نزدیک شدن به شوروی، به دشمن آمریکا تبدیل شد و دولت آمریکا با کودتای ۲۸ مرداد، مصدق را از قدرت حذف کرد.
پس از این کودتا، دولت آمریکا با هدف سرکوب حزب توده در ایران، سپهبد زاهدی را به قدرت رساند. در این زمان، محمدرضا پهلوی کماکان در حاشیه قدرت قرار داشت، اما از دهه ۱۳۴۰، توانست قدرتمند ظاهر شود و با حمایت آمریکا به مرد شماره یک ایران تبدیل شد.
محمد رضا شاه از دهه ۱۳۵۰، سیاست توازن میان آمریکا و شوروی را پیش گرفت و توانست بسیاری از صنایع پایه را وارد ایران کند. ازجمله ذوب آهن. در این دوران محمدرضا پهلوی بارها در مقابل آمریکا ایستاد و بنا به شواهد، همانند پاکستان و با توازن میان آمریکا و شوروی قصد ساخت بمب اتمی را داشت. از این رو آمریکا در کنفرانس گوادلوپ، تصمیم به سرنگونی دولت پهلوی گرفت و از اعتراضات در ایران به رهبری آیتالله خمینی حمایت کرد. و با حمایت آمریکا و حمایت جامعه ایران، دولت جمهوری اسلامی، به عنوان یک دولت مذهبی و ضد کمونیست در ایران به قدرت رسید.
در داستان جمهوری اسلامی، هرچند این حکومت با انقلاب و حمایت جامعه ایران به قدرت رسید، اما باید در نظر داشت بدون حمایت کارتر از انقلاب اسلامی، امکان پیروزی انقلاب اسلامی چندان زیاد نبود.
در این دوران نزدیک به صد سال، دولتها در ایران بارها در مقابل غرب ایستادهاند. ازجمله دولت رضا شاه، مصدق، محمدرضا شاه و همچنین جمهوری اسلامی. با این حال باید در نظر داشت که تمام این دولتها توسط غرب یا با حمایت غرب به قدرت رسیدهاند و در بدترین سناریوها، غرب کماکان امکان یک مهره برای حکومت بر ایران را دارد.
بنابراین اگر منافع دولت آمریکا ایجاب کند، چه بسا دولت آمریکا مریم رجوی را در ایران به قدرت برساند. همانطور که در سوریه، الجولانی را به قدرت رساند و نه انتخاباتی در این کشور برگزار شد و نه از ملت سوریه پرسیده شد، آیا الجولانی را قبول دارید یا نه.
بنابراین فعالان سیاسی داخل و خارج ایران باید از همین حالا فعال شوند و با فشار به رسانهها در آمریکا، دولت آمریکا را مجبور سازند تا در صورت سرنگونی جمهوری اسلامی در بدترین سناریوها، دولت آینده ایران را در یک انتخابات دموکراتیک و آزاد به نماینده ملت ایران واگذار کنند. در غیر این صورت و با انفعال فعالان سیاسی ایرانی، بعید نیست دولتی در ایران مستقر شود که چه بسا بدتر از الجولانی در سوریه باشد. همانگونه که در سوریه رژیم بعث رفت و داعش جایگزین آن شد و در لیبی، هرج و مرج پس از قذافی لیبی را فراگرفت. و در افغانستان، طالبان جایگزین جمهوری اسلامی افغانستان شد.
#علیکسیری
@AKasiri
برای مقایسه، در ۱۹۰۷، محمدعلی شاه قاجار با حمایت روسیه تزاری به قدرت رسید و پس از آن با حمایت روسیه، مجلس ملی را به توپ بست. پس از شورش مردم ایران، محمدعلی شاه از ایران تبعید شد و احمد شاه قاجار توسط بریتانیا به قدرت رسید.
در زمان جنگ اول جهانی، ایران توسط بریتانیا اشغال شد و پس از جنگ، بریتانیا، رضا شاه پهلوی را به قدرت رساند.
رضا شاه هرچند با توازن میان بریتانیا، شوروی و آلمان توانست به یک استقلال نسبی دست یابد، اما طولی نکشید که با آغاز جنگ دوم جهانی، ایران اشغال شد و دولت بریتانیا رضا شاه را از قدرت برکنار و پسرش محمدرضا را به قدرت رساند.
محمدرضای جوان یک مهره ضعیف بود، از این رو دولت آمریکا از محمد مصدق حمایت کرد، طولی نکشید که مصدق با نزدیک شدن به شوروی، به دشمن آمریکا تبدیل شد و دولت آمریکا با کودتای ۲۸ مرداد، مصدق را از قدرت حذف کرد.
پس از این کودتا، دولت آمریکا با هدف سرکوب حزب توده در ایران، سپهبد زاهدی را به قدرت رساند. در این زمان، محمدرضا پهلوی کماکان در حاشیه قدرت قرار داشت، اما از دهه ۱۳۴۰، توانست قدرتمند ظاهر شود و با حمایت آمریکا به مرد شماره یک ایران تبدیل شد.
محمد رضا شاه از دهه ۱۳۵۰، سیاست توازن میان آمریکا و شوروی را پیش گرفت و توانست بسیاری از صنایع پایه را وارد ایران کند. ازجمله ذوب آهن. در این دوران محمدرضا پهلوی بارها در مقابل آمریکا ایستاد و بنا به شواهد، همانند پاکستان و با توازن میان آمریکا و شوروی قصد ساخت بمب اتمی را داشت. از این رو آمریکا در کنفرانس گوادلوپ، تصمیم به سرنگونی دولت پهلوی گرفت و از اعتراضات در ایران به رهبری آیتالله خمینی حمایت کرد. و با حمایت آمریکا و حمایت جامعه ایران، دولت جمهوری اسلامی، به عنوان یک دولت مذهبی و ضد کمونیست در ایران به قدرت رسید.
در داستان جمهوری اسلامی، هرچند این حکومت با انقلاب و حمایت جامعه ایران به قدرت رسید، اما باید در نظر داشت بدون حمایت کارتر از انقلاب اسلامی، امکان پیروزی انقلاب اسلامی چندان زیاد نبود.
در این دوران نزدیک به صد سال، دولتها در ایران بارها در مقابل غرب ایستادهاند. ازجمله دولت رضا شاه، مصدق، محمدرضا شاه و همچنین جمهوری اسلامی. با این حال باید در نظر داشت که تمام این دولتها توسط غرب یا با حمایت غرب به قدرت رسیدهاند و در بدترین سناریوها، غرب کماکان امکان یک مهره برای حکومت بر ایران را دارد.
بنابراین اگر منافع دولت آمریکا ایجاب کند، چه بسا دولت آمریکا مریم رجوی را در ایران به قدرت برساند. همانطور که در سوریه، الجولانی را به قدرت رساند و نه انتخاباتی در این کشور برگزار شد و نه از ملت سوریه پرسیده شد، آیا الجولانی را قبول دارید یا نه.
بنابراین فعالان سیاسی داخل و خارج ایران باید از همین حالا فعال شوند و با فشار به رسانهها در آمریکا، دولت آمریکا را مجبور سازند تا در صورت سرنگونی جمهوری اسلامی در بدترین سناریوها، دولت آینده ایران را در یک انتخابات دموکراتیک و آزاد به نماینده ملت ایران واگذار کنند. در غیر این صورت و با انفعال فعالان سیاسی ایرانی، بعید نیست دولتی در ایران مستقر شود که چه بسا بدتر از الجولانی در سوریه باشد. همانگونه که در سوریه رژیم بعث رفت و داعش جایگزین آن شد و در لیبی، هرج و مرج پس از قذافی لیبی را فراگرفت. و در افغانستان، طالبان جایگزین جمهوری اسلامی افغانستان شد.
#علیکسیری
@AKasiri
❤4
در این سالها بارها شنیدهاید که دموکراسی باید برخواسته از جنبشهای مردمی باشد و نباید از آمریکا و یا هیچ کشور دیگری انتظار داشت، دموکراسی را برای کشوری به ارمغان بیاورد.
در پاسخ به این دست حرفها، باید گفت: بسیاری از ملتها در جهان کماکان به بلوغ سیاسی برای تشکیل دولتهای پارلمانی دست نیافتهاند و بدون کمک خارجی، امکان تشکیل این دولتها را ندارند.
برای مثال، دموکراسی در هند و پاکستان توسط بریتانیا ایجاد شد و در عراق و ژاپن و کره جنوبی، دولت آمریکا بود که ساختار پارلمانی را ایجاد نمود. به عبارت دیگر، به جز اروپای غربی و آمریکا، دموکراسی یا هرگونه ساختار پارلمانی در بسیاری از کشورها، برآمده از ساخت اجتماعی مردم نبوده و توسط غرب به مردم این کشورها هدیه و چه بسا تحمیل شده. و این تحمیل نیز گاه دوام نداشته و در بسیاری از کشورها، دموکراسی پس از مدتی با فشار مردم تضعیف شده و از بین رفته است.
برای مقایسه، در بسیاری از کشورها، پس از مدتی، مردم دموکراسی را کنار گذاشته و به سمت دیکتاتوری یا ساختار قبیلهای حرکت کردهاند. برای مثال، در افغانستان، جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد و طالبان به قدرت رسید. در پاکستان و هند و عراق و یمن و لبنان و سوریه نیز ساختار قبیلهای وجود دارد.
در ایران، بزرگترین سد در مقابل دموکراسی، نخبگان و روشنفکران جامعه هستند و نه جامعه.
برای مقایسه، نخبگان و اساتید ایرانی، دچار بیماری فرد گرایی و خود محوری هستند و ظرفیت کار تیمی و تشکیل یک سازمان سیاسی متحد را ندارند. از این رو در مقابل روند حزب سازی در ایران قرار میگیرند و با کارشکنی، این روند را متوقف میکنند. برای مقایسه، در دوران مشروطه، با کارشکنی نخبگان ایرانی در پارلمان، مشروطه شکست خورد و مردم از دیکتاتوری پهلوی حمایت کردند.
بنابراین با فرد گرایی میان نخبگان و فعالان سیاسی، و تقابل این افراد در مقابل فرآیند حزب سازی، احزاب تشکیل نمیشوند و بدون احزاب سیاسی نیز، دموکراسی پدید نمیآید. در این وضعیت، جامعه سرخورده و دلسرد، از دموکراسی نا امید میشود و از دیکتاتوری حمایت میکند.
اساتید و نخبگان ایرانی، بیمار هستند و این بیماری در میان بسیاری از ایرانیان فراگیر است. برای مقایسه، چند استاد ایرانی را میشناسید که یک کار بزرگ گروهی را در کارنامه داشته باشد. تقریباً هیچ کس.
اساتید دانشگاهها در ایران، همچنین به شکل سادیستی، دانشجویان و استعدادهای ایرانی را سرکوب میکنند. برای مثال، چند استاد دانشگاه را میشناسید که تعدادی پژوهشگر بزرگ را به عرصه علم و دانش ایران معرفی کرده باشند. تقریبا هیچ کس. بنابراین دانشگاهها، اساتید و نخبگان در ایران، یک جریان ضد علم و ضد استعداد هستند.
نه فقط اساتید دانشگاهها، فعالان سیاسی و رسانهای نیز در ایران بیمار هستند. بسیاری از این افراد، نه حاضرند با کسی همکاری کنند و نه حاضرند با کسی ائتلاف کنند و تک و تنها در حال فعالیت هستند. گویی همانند یک سردار تنها به جنگ با دشمن رفتهاند اما برای شکست دشمن حاضر به همکاری با دیگران و تشکیل هیچ ارتشی نیستند.
این تصور وجود دارد که فعالان ایرانی، به دلیل ترس از بازداشت و زندان است که منفعل و فردگرا هستند، اما این تصور نیز اشتباه است. برای مقایسه، در خارج از ایران نیز، ایرانیان یک جامعه منفعل و فردگرا هستند. برای مثال، در میان اپوزیسون ایرانی، یک تشکیلات سیاسی وجود ندارد و چنان فردگرایی بر ایرانیان خارج از کشور حکمفرماست که حتا یک گروه کوچک ۴ نفره نیز در میان آنها وجود ندارد.
واقعیت تلخ ما این است:
در تاریخ معاصر ایران، تنها یک حزب مطابق با استانداردهای جهانی تشکیل شده. و آن حزب توده است. این حزب نیز توسط شوروی تشکیل شد و نه ایرانیان و با تضعیف نفوذ شوروی نیز این حزب فروپاشید.
در پایان، باید در نظر داشت که دموکراسی یک کار گروهی است و ضعف شدید ما ایرانیان، فردگرایی و ناتوانی در کار گروهی است و تا این ضعف به ویژه در میان نخبگان و اساتید و فعالان سیاسی ما برطرف نشود، ساختاری دموکراتیک در ایران تشکیل نخواهد شد.
#علیکسیری
@AKasiri
در پاسخ به این دست حرفها، باید گفت: بسیاری از ملتها در جهان کماکان به بلوغ سیاسی برای تشکیل دولتهای پارلمانی دست نیافتهاند و بدون کمک خارجی، امکان تشکیل این دولتها را ندارند.
برای مثال، دموکراسی در هند و پاکستان توسط بریتانیا ایجاد شد و در عراق و ژاپن و کره جنوبی، دولت آمریکا بود که ساختار پارلمانی را ایجاد نمود. به عبارت دیگر، به جز اروپای غربی و آمریکا، دموکراسی یا هرگونه ساختار پارلمانی در بسیاری از کشورها، برآمده از ساخت اجتماعی مردم نبوده و توسط غرب به مردم این کشورها هدیه و چه بسا تحمیل شده. و این تحمیل نیز گاه دوام نداشته و در بسیاری از کشورها، دموکراسی پس از مدتی با فشار مردم تضعیف شده و از بین رفته است.
برای مقایسه، در بسیاری از کشورها، پس از مدتی، مردم دموکراسی را کنار گذاشته و به سمت دیکتاتوری یا ساختار قبیلهای حرکت کردهاند. برای مثال، در افغانستان، جمهوری اسلامی کنار گذاشته شد و طالبان به قدرت رسید. در پاکستان و هند و عراق و یمن و لبنان و سوریه نیز ساختار قبیلهای وجود دارد.
در ایران، بزرگترین سد در مقابل دموکراسی، نخبگان و روشنفکران جامعه هستند و نه جامعه.
برای مقایسه، نخبگان و اساتید ایرانی، دچار بیماری فرد گرایی و خود محوری هستند و ظرفیت کار تیمی و تشکیل یک سازمان سیاسی متحد را ندارند. از این رو در مقابل روند حزب سازی در ایران قرار میگیرند و با کارشکنی، این روند را متوقف میکنند. برای مقایسه، در دوران مشروطه، با کارشکنی نخبگان ایرانی در پارلمان، مشروطه شکست خورد و مردم از دیکتاتوری پهلوی حمایت کردند.
بنابراین با فرد گرایی میان نخبگان و فعالان سیاسی، و تقابل این افراد در مقابل فرآیند حزب سازی، احزاب تشکیل نمیشوند و بدون احزاب سیاسی نیز، دموکراسی پدید نمیآید. در این وضعیت، جامعه سرخورده و دلسرد، از دموکراسی نا امید میشود و از دیکتاتوری حمایت میکند.
اساتید و نخبگان ایرانی، بیمار هستند و این بیماری در میان بسیاری از ایرانیان فراگیر است. برای مقایسه، چند استاد ایرانی را میشناسید که یک کار بزرگ گروهی را در کارنامه داشته باشد. تقریباً هیچ کس.
اساتید دانشگاهها در ایران، همچنین به شکل سادیستی، دانشجویان و استعدادهای ایرانی را سرکوب میکنند. برای مثال، چند استاد دانشگاه را میشناسید که تعدادی پژوهشگر بزرگ را به عرصه علم و دانش ایران معرفی کرده باشند. تقریبا هیچ کس. بنابراین دانشگاهها، اساتید و نخبگان در ایران، یک جریان ضد علم و ضد استعداد هستند.
نه فقط اساتید دانشگاهها، فعالان سیاسی و رسانهای نیز در ایران بیمار هستند. بسیاری از این افراد، نه حاضرند با کسی همکاری کنند و نه حاضرند با کسی ائتلاف کنند و تک و تنها در حال فعالیت هستند. گویی همانند یک سردار تنها به جنگ با دشمن رفتهاند اما برای شکست دشمن حاضر به همکاری با دیگران و تشکیل هیچ ارتشی نیستند.
این تصور وجود دارد که فعالان ایرانی، به دلیل ترس از بازداشت و زندان است که منفعل و فردگرا هستند، اما این تصور نیز اشتباه است. برای مقایسه، در خارج از ایران نیز، ایرانیان یک جامعه منفعل و فردگرا هستند. برای مثال، در میان اپوزیسون ایرانی، یک تشکیلات سیاسی وجود ندارد و چنان فردگرایی بر ایرانیان خارج از کشور حکمفرماست که حتا یک گروه کوچک ۴ نفره نیز در میان آنها وجود ندارد.
واقعیت تلخ ما این است:
در تاریخ معاصر ایران، تنها یک حزب مطابق با استانداردهای جهانی تشکیل شده. و آن حزب توده است. این حزب نیز توسط شوروی تشکیل شد و نه ایرانیان و با تضعیف نفوذ شوروی نیز این حزب فروپاشید.
در پایان، باید در نظر داشت که دموکراسی یک کار گروهی است و ضعف شدید ما ایرانیان، فردگرایی و ناتوانی در کار گروهی است و تا این ضعف به ویژه در میان نخبگان و اساتید و فعالان سیاسی ما برطرف نشود، ساختاری دموکراتیک در ایران تشکیل نخواهد شد.
#علیکسیری
@AKasiri
❤3👍3
چکیده_کتاب_ایران،_تنها_قربانی_سیاستهای_آمریکا_نیست_تیر_1404.pdf
229 KB
چکیده کتاب "ایران، تنها قربانی سیاستهای آمریکا نیست." چاپ ۱۳۹۸ تهران.
در این کتاب، سیاست خارجی دولت آمریکا علیه سه قدرت مستقل ایران، روسیه و چین در دهه ۲۰۲۰ بررسی شده. بر اساس این کتاب، هدف آمریکا از فشار حداکثری به ایران، متوقف به ایران نخواهد بود و دولت آمریکا پس از ایران، سیاست سرنگونی دولت روسیه و در نهایت سرنگونی دولت چین را پیش خواهد گرفت. بر اساس این پیشبینی، دولت آمریکا پس از خروج از برجام در ۲۰۱۸ و سیاست فشار حداکثری علیه ایران، در ۲۰۲۲ سیاست فشار حداکثری علیه روسیه را پیش گرفت و تردیدی نیست که هدف سوم این سیاست، چین است.
تا خرداد ۱۴۰۴ بخشی از پیشبینیهای کتاب محقق شده: ازجمله حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه و شمال عراق، تنش میان روسیه و ترکیه در شمال سوریه، جنگ ۲۰۲۰ قره باغ و تنش میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز، فشار همزمان آمریکا به ایران و روسیه از ۲۰۲۲، اشغال سوریه توسط اپوزیسیون سلفی و اخوانی سوریه با حمایت ترکیه و فروپاشی محور مقاومت در دسامبر ۲۰۲۴(آذر ۱۴۰۳) و بمباران ایران توسط ائتلاف اسرائیل و آمریکا با هدف سرنگونی دولت جمهوری اسلامی در ژوئن ۲۰۲۵(خرداد ۱۴۰۴)
#علیکسیری
@AKasiri
در این کتاب، سیاست خارجی دولت آمریکا علیه سه قدرت مستقل ایران، روسیه و چین در دهه ۲۰۲۰ بررسی شده. بر اساس این کتاب، هدف آمریکا از فشار حداکثری به ایران، متوقف به ایران نخواهد بود و دولت آمریکا پس از ایران، سیاست سرنگونی دولت روسیه و در نهایت سرنگونی دولت چین را پیش خواهد گرفت. بر اساس این پیشبینی، دولت آمریکا پس از خروج از برجام در ۲۰۱۸ و سیاست فشار حداکثری علیه ایران، در ۲۰۲۲ سیاست فشار حداکثری علیه روسیه را پیش گرفت و تردیدی نیست که هدف سوم این سیاست، چین است.
تا خرداد ۱۴۰۴ بخشی از پیشبینیهای کتاب محقق شده: ازجمله حمله ارتش ترکیه به شمال سوریه و شمال عراق، تنش میان روسیه و ترکیه در شمال سوریه، جنگ ۲۰۲۰ قره باغ و تنش میان ترکیه با ایران و روسیه در قفقاز، فشار همزمان آمریکا به ایران و روسیه از ۲۰۲۲، اشغال سوریه توسط اپوزیسیون سلفی و اخوانی سوریه با حمایت ترکیه و فروپاشی محور مقاومت در دسامبر ۲۰۲۴(آذر ۱۴۰۳) و بمباران ایران توسط ائتلاف اسرائیل و آمریکا با هدف سرنگونی دولت جمهوری اسلامی در ژوئن ۲۰۲۵(خرداد ۱۴۰۴)
#علیکسیری
@AKasiri
👍1