Telegram Web Link
ای یار به انکار سوی ما نگران
زیرا که نخورده‌ای از آن رطل گران

از شادی من بهشت گردیده جهان
غم مسخرهٔ منست و میر دگران

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۰
ای یار بیا و بر دلم بر میزان
وی زهره بیا و از رخم زر میزان

آنان که میان ما جدائی جستند
دیوار بد و نمای و گو سر میزن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۱
با هر دو جهان چو رنگ باید بودن
بیزار ز لعل و سنگ باید بودن

مردانه و مرد رنگ باید بودن
ور نی به هزار ننگ باید بودن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۷
@AShaarMandgar

بیگانه مگیرید مرا زین کویم
در کوی شما خانهٔ خود می‌جویم

دشمن نیم ارچند که دشمن رویم
اصلم ترکست اگرچه هندی گویم

#مولانا
_دیوان شمس
_رباعیات
_ رباعی ١١٨٦
حک کردنی است آنچه بنگاشته‌ام
افگندنی است آنچه برداشته‌ام

باطل بودست آنچه پنداشته‌ام
حاصل که به هرزه عمر بگذاشته‌ام

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران
- رباعی شمارهٔ ۴۱۴
تا با خودی دوری ارچه هستی با من
ای بس دوری که از تو باشد تا من

در من نرسی تا نشوی یکتا من
اندر ره عشق یا تو باشی یا من

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۴۴
توبه کردم ز توبه کردن ای جان
نتوان ز قضا کشید گردن ای جان

سوگند بسر می‌نبرم لیک خوش است
سوگند به نام دوست خوردن ای جان

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۴۶
تو شاه دل منی و شاهی می‌کن
نوشت بادا ظلم سپاهی می‌کن

بر کف داری شراب و جامی که مپرس
آن را بده و تو هرچه خواهی می‌کن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۴۷
جانهاست همه جانوران را جز جان
نانهاست همه نان طلبان را جز نان

هر چیز خوشی که در جهان فرض کنی
آن را بدل و عوض برود جز جانان

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۴۹
پیموده شدم ز راه تو پیمودن
فرسوده شدم ز عشق تو فرسودن

نی روز بخوردن و نه شب بغنودن
ای دوستی تو دشمن خود بودن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۴۳
جز بادهٔ لعل لامکان یاد مکن
آنرا بنگر از این و آن یاد مکن

گر جان داری از این جهان یاد مکن
مستی خواهی ز عاقلان یاد مکن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۰
جز جام جلالت اجل نوش مکن
جز نغمهٔ عشق کبریا گوش مکن

در کان عقیق فقر عشرت نقد است
می می‌خور و قصهٔ پرندوش مکن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۱
چون شاه جهان نیست کسی در دو جهان
نی زیر و نه بالا و نه پیدا و نهان

هر تیر که جست از آن سخت کمان
هر نکته که هست هست از آن شهره بیان

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۲
حرص و حسد و کینه ز دل بیرون کن
خوی بدو اندیشه تو دیگرگون کن

انکار زیان تست زو کمتر گیر
اقرار ترا سود دهد افزون کن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۷
چون بنده نه‌ای ندای شاهی میزن
تیر نظر آنچنانکه خواهی میزن

چون از خود و غیر خود مسلم گشتی
بی‌خود بنشین کوس الهی میزن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۵
خود حال دلی بود پریشانتر از این
با واقعهٔ بی‌سر و سامان‌تر ازین

اندر عالم که دید محنت‌زده‌ای
سرگشتهٔ روزگار حیران‌تر از این

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۵۹
در بحر کرم حرص و حسد پیمودن
وین آب خوشی ز همدگر بربودن

ماهی ننهد آب ذخیره هرگز
چون بی‌دریا هیچ نخواهد بودن

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۶۱
رفتی و نرفت ای بت بگزیدهٔ من
مهرت ز دل و خیالت از دیدهٔ من

میگردم من که بلکه پیشم افتی
ای راهنمای راه پیچیدهٔ من

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۷۸
در دیدهٔ ما نگر جمال حق بین
کاین عین حقیقت است و انوار یقین

حق نیز جمال خویش در ما بیند
وین فاش مکن که خونت ریزد به زمین

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۶۵
شد کودکی و رفت جوانی ز جوان
روز پیری رسید بر پر ز جهان

هر مهمانرا سه روز باشد پیمان
ای خواجه سه روز شد تو بر خیز و بران

#مولانا
- دیوان شمس
- رباعیات
- رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷
2025/07/08 10:11:52
Back to Top
HTML Embed Code: