Telegram Web Link
با دریغ علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، پژوهشگر، مترجم و استاد دانشگاه، درگذشت.

علیرضا ذکاوتی قراگوزلو (۱۳۲۲ - ۲۰ فروردین ۱۴۰۴) استاد دانشگاه آزاد همدان و عضو هیئت مؤلفان دائرةالمعارف تشیع بود و با بنیاد دائرةالمعارف بزرگ اسلامی و مرکز نشر دانشگاهی نیز همکاری علمی داشت.
زنده‌یاد ذکاوتی در ادب فارسی و عربی، عرفان، مذاهب و عقاید اسلامی و تاریخ اجتماعی ایران بعد از اسلام مطالعات پیوسته و گسترده داشت و تألیفات و ترجمه‌های پرشماری را از خود بر جای گذاشت.
او به سبب چاپ مقالات متعدد در نقد کتاب در سال ۱۳۷۷ به عنوان منتقد نمونه و در سال ۱۳۸۵ به عنوان منتقد پیش‌کسوت موفق به دریافت جایزه شد.
از آثار او می‌توان به قرآنیات، قصه‌های عامیانۀ ایرانی، مجموعۀ خیال در سبک هندی، بدیع‌الزمان همدانی و مقامات‌نویسی، زندگی و آثار جاحظ، عمر خیام، تصحیح اسکندرنامه و ترجمۀ تلبیس ابلیس، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری و تاریخ ادبی عرب (عصر جاهلی) اشاره کرد.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خدمات علمی شادروان علیرضا ذکاوتی قراگوزلو را ارج می‌نهد و درگذشت آن پژوهشگر فقید را به خانوادۀ ذکاوتی قراگوزلو، جامعۀ دانشگاهی و علمی کشور و مردم شریف ایران تسلیت می‌گوید. یاد و نامش گرامی باد.

@AfsharFoundation
بیست و سوم فروردین‌ماه سالروز درگذشت شاهرخ مسکوب

هویّت ایرانی و زبان فارسی


در مورد ملّتی که استقلال سیاسی ندارد و تحت تسلط خارجی است، تشکیل حکومت ملّی یعنی به دست گرفتن سرنوشت اجتماعی خود، یعنی پی افکندن و بنا کردن تاریخ خود؛ کاری که در ایران قرن چهارم هجری شد. دولت‌های ملّی شکل می‌گیرند یا «صورتمند» می‌شوند. علت وجودی این حکومت‌ها پیدایش «ملّیت ایرانی» بود؛ بنابراین از همان آغاز سعی کردند تا علّت وجودی و پایگاه حکومتی خود - ایرانی بودن - را تقویت کنند؛ «ایرانیت»، هویت و حسّ ملّی ایرانی بر دو شالوده و دو ستون عمده استوار بود: زبان و تاریخ. آنها برای اینکه صاحب اختیار زمان حال خود بشوند، باید زمان گذشته را بازمی‌شناختند و «زمام» آن را به دست می‌گرفتند و این کار را کردند. در مورد زبان، خاندان‌هایی مثل سامانیان، صفّاریان، بلعمیان، آل محتاج، آل سیمجور در خراسان و سیستان و ماوراءالنهر هم شروع‌کننده و هم تشویق‌کننده بودند. آنها از مردم دانا و سخندان، از شاعران و نویسندگان خواستند که به زبان فارسی بسرایند و بنویسند و به این ترتیب فارسی‌نویسی شروع شد و امّا بعد که ترکان به حکومت رسیدند، در زمینۀ زبان و ادب، همان سیاست و روش پیشینیان یعنی سامانیان و دودمان‌های ایرانی دیگر را ادامه دادند. سپاه و سپاهی به دست ترکان افتاد و در دست آنها باقی ماند، ولی دستگاه دیوانی و بسیاری از دیوانیان که فارسی‌زبان بودند به فرمانروایان تازه و ترک‌زبان پیوستند ... خلاصه نزدیکان پادشاه و صاحب مقام‌های درباری و لشکری، ترک‌اند، اما نه‌تنها سپاه‌سالاران کدخدای فارسی‌زبان دارند، بلکه مراسم شاهانۀ نوروز و مهرگان و جشن سده برجاست و بزرگان لشکری و کشوری به یکسان در آن شرکت می‌کنند.
مهم‌تر از اینها رسمیّت زبان فارسی است. وقتی رسول خلیفۀ بغداد نامۀ او را به سلطان مسعود می‌‌دهد، نخست متن عربی و سپس ترجمۀ فارسی (نه ترکی) آن به‌وسیلۀ بونصر مشکان خوانده می‌شود. سند و نوشته میان ترک و فارس یا حتّی خود ترکان به فارسی است؛ مثل عهدنامۀ مسعود و منوچهر قابوس، امیر گرگان و طبرستان، یا نامۀ سلطان مسعود به خان ترکستان، قدرخان، که متن این هردو در تاریخ بیهقی آمده است.
مقصود این است که به‌طور کلّی سیاست فرهنگی ترکان غزنوی ادامۀ سیاست سامانی بود و سپس جانشینان آنها، سلجوقیان، نیز همان راه و رسم را دنبال کردند. جالب توجّه این است که در دوره‌های بعد نیز ترکان دیگری در سرزمین‌های دیگر، یعنی گورکانیان هند و عثمانیان دوستدار زبان فارسی بودند و آن را در هندوستان و آسیای صغیر رواج دادند. در طی قرن‌ها سلسله‌ها و فرمانروایان ترک وسیلۀ گسترش فرهنگ و ادب ایران و زبان فارسی بودند. زور آن‌ها بر ما و فرهنگ ما بر آن‌ها حکومت می‌کرد.

هویّت ایرانی و زبان فارسی، شاهرخ مسکوب، تهران: انتشارات فرزان، ۱۳۸۵، ص ۲۹ - ۳۰.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌‌شاه قاجار (جلد یازدهم)


در این مجلد، ابتدا شرحی کامل از سفر دوم ناصرالدّین‌شاه به ارض اقدس آمده است. در ادامه و پس از بازگشت به دارالخلافه، مطابق روال معمول روزنامه‌های خاطرات، ذکر وقایع روزانه و نیز سفرهای کوتاه برای شکار و تفرّج به اطراف و اکناف شهر تهران پی گرفته شده است. همچنین توصیفاتی از برگزاری مراسم شبیه‌خوانی در تکیۀ دولتی تهران و اجرای مراسم تحویل سال و اتفاقات مربوط به این مراسم ملی ارائه گردیده است.

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار از شعبان ۱۳۰۰ تا جمادی‌الثانی ۱۳۰۱ق. به انضمام سفرنامۀ دوم خراسان (جلد یازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]

علاقه‌مندان می‌توانند از بیست و چهارم فروردین تا ششم اردیبهشت، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست و پنجم فروردین‌ماه روز بزرگداشت عطّار نیشابوری

سلطان محمود و خارکش


مگر محمود می‌شد با سپاهی
ز هامون تا به گردون پایگاهی

سپه می‌راند هر سویی شتابان
که تا صیدی بیابد در بیابان

خمیده‌پشت پیری دید غمناک
برهنه پا و سر با رویِ پُرخاک

دِرمنه می‌کشید و آه می‌کرد
میان خار خود را راه می‌کرد

شه آمد پیش و گفتش ای گرامی
زبان بگشای با من تا چه نامی

چنین گفت او که من محمودنامم
چو همنام توام این خود تمامم

شهش گفتا که ماندم در شکی من
تو یک محمود باشیّ و یکی من

تو یک محمود و من محمود دیگر
کجا باشیم ما هر دو برابر

جوابش داد پیر و گفت ای شاه
همی چون هر دو برخیزیم از راه

رویم اوّل دو گز زینجا فروتر
شویم آنگه به محمودی برابر

برابر گر نی‌ام با تو که خُردم
برابر گردم آن ساعت که مردم

عطّار

[فرائد الادب، عبدالعظیم قریب گرکانی، به کوشش دکتر ناصر رحیمی و محمدرسول دریاگشت، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۸، ص ۶۱۱-۶۱۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نگرش‌های فرهنگی و علمی فروغی در نامه‌هایش

در بررسی نامه‌های محمدعلی فروغی، می‌توان به عمق تفکر و نگرش‌های او در عرصۀ علم و فرهنگ پی برد. این نامه‌ها نشان‌دهندۀ دغدغه‌های فرهنگی و آموزشی فروغی نیز هستند. در عرصۀ آموزش و فرهنگ، فروغی در نامه‌هایش به وزیر معارف وقت (یحیی قراگوزلو) و دیگر مقامات فرهنگی از وضعیت آموزش و پرورش ایران و لزوم اصلاح آن سخن گفته است. او تأکید کرده است که باید روش‌های آموزشی برای کودکان ساده‌تر و جذاب‌تر شود و از فشارهای بی‌جا به معلمان پرهیز گردد. همچنین او به‌طور ویژه بر ضرورت اصلاح خط فارسی و حمایت از صنایع دستی مانند قالی‌بافی تأکید کرده است.

نگاه به تاریخ و میراث فرهنگی: فروغی به حفظ میراث فرهنگی ایران نیز توجه داشته است. در نامه‌ای به وزارت معارف، به لزوم تصحیح آثار بزرگان ادب فارسی مانند گلستان و بوستان سعدی اشاره کرده و نشان داده است که در دوران خانه‌نشینی نیز دغدغه‌های فرهنگی را پیگیری می‌کرده است. همچنین در مکاتباتی که به مؤلفان کتاب‌ها نوشته، به اهمیت گسترش علم و فرهنگ اشاره کرده و از آن‌ها خواسته است تا با نگارش آثار خود، به گسترش دانش و پیشرفت فرهنگ کمک کنند.

نگرش فرهنگی و علمی: فروغی به ترجمه و نگارش کتاب‌ها و تأثیر مجلات علمی و ادبی اهمیت زیادی می‌داد. او مجلۀ آینده به سردبیری دکتر محمود افشار را یکی از بهترین مجلات ایران می‌دانست و نامه‌ای به سردبیر این مجله نوشته بود. علاوه بر این، نامه‌هایی نیز به نویسندگان و مترجمان کتاب‌ها ارسال کرده و از زحمات آن‌ها تشکر کرده بود. همچنین در مکاتباتش به ارزش کتاب‌ها و آثار علمی تأکید کرده و نشان داده است که در برابر نوآوری‌ها و پژوهش‌های جدید، نگرشی باز و استقبال‌کننده داشته است.

مطبوعات و ارتباطات بین‌الملی: فروغی در نامه‌های خود به اهمیت رسانه‌ها و مطبوعات نیز پرداخته است. در یک نامه به وزیر مختار آلمان و دیگر مقامات، به انتقادهای برخی از روزنامه‌های خارجی از دولت ایران پاسخ داده و همچنین در نامه‌ای به محمدرضا پهلوی دربارۀ مسائل مرتبط با مطبوعات و نقد در زمان جنگ جهانی دوم هشدار داده بود. او معتقد بود که مطبوعات باید مرز میان نقد و توهین را درک کنند و در شرایط بحرانی، انتقادات باید با احتیاط و دقت بیشتری مطرح شوند.
از دیگر نامه‌های مهم فروغی، مکاتباتش با محمدولی اسدی، نایب‌التولیۀ آستان قدس رضوی و محمد قزوینی ایران‌شناس برجسته است. نامه‌های فروغی به قزوینی نشان‌دهندۀ دوستی عمیق و احترام متقابل میان این دو شخصیت است. علاوه بر اینکه فروغی به قزوینی کمک کرده بود تا در اروپا به پژوهش بپردازد، در نامه‌هایش از احساسات صمیمانه و دوستی‌های دیرین سخن گفته است. در این نامه‌ها، فروغی به دغدغه‌های فرهنگی، علمی و وضعیت اجتماعی کشور اشاره کرده و بر اهمیت پژوهش‌های علمی و فرهنگی تأکید کرده است.

پاسخ‌گویی به مسائل دینی و مذهبی: در نامه‌ای به آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری، به اعتراض شرعی ایشان نسبت به تغییرات ظاهری در لباس و کلاه شاه پاسخ داده بود و در نامه‌های دیگری به سید ابوالقاسم کاشانی از اهمیت رعایت اصول اخلاقی در جامعه و احترام به سنت‌های دینی سخن گفته است.

https://irna.ir/xjSRNw

[نامه‌های محمدعلی فروغی، به کوشش محمد افشین‌وفایی و مهدی فیروزیان، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نادرشاه

نادر بی‌گفت‌وگو باید یکی از نوابغ نظامی و نجات‌بخش ایران در یکی از پرمخاطره‌ترین ادوار تاریخ آن به شمار آید. او به دورانی قدرت را به دست گرفت که ضعف و فساد صفویان متأخر و کارگزاران غالباً بی‌کفایت و جاهل و فرومایۀ آن‌ها، سبب شده بود تا همسایگان ایران باز بر قسمت‌هایی از این سرزمین مستولی شوند. سیاست‌های خشن مذهبی و خونریزی‌های نخستین شاهان صفوی، که به مهاجرت خیلی از ایرانی‌ها به ماوراء‌النهر و عثمانی و بین‌النهرین و شمال و جنوب قفقاز انجامید، نه تنها بیشتر مسلمانان و حکومت‌های اطراف را از ایران رمانیده بود، بلکه زمینه‌ای شد تا همواره فرصتی بجویند برای مقابله با ایرانیان و تجزیۀ ایران. در اواخر این عهد، اروپا دامنۀ کوشش‌های خود را همه جا می‌گسترانید و روسیه در تکاپوی استیلا بر سرزمین‌های وسیع اطراف دریای سیاه و شمال غرب دریای مازندران و سراسر قفقاز بود. ازبکان جنگجو از شمال، ناراضیان تیموریان هند و افغانان از شرق، عثمانیان از غرب و شمال غربی، همه گویی برای محو صفویان و تجزیۀ ایران دست اتحاد به یکدیگر داده بودند. اما پیروزی‌های شگفت نظامی نادر آرزوهای اینان را بر باد داد. نادر به سبب پیروزی‌های بزرگ و جلوگیری از تجزیۀ ایران، یقیناً سزاوارتر از هر کس به پادشاهی بود.
اینکه برخی محققان نسب حقیر نادر را سبب بی‌اقبالی به او و شکست سیاسی‌اش دانسته‌اند، ابداً وجهی ندارد؛ چه غالب فرمانروایان ایران پس از اسلام، که مورد اقبال مردم هم بوده‌اند از یعقوب رویگرزاده و بوئیان ماهیرگیرنسب تا سلسله‌های ترک و ترکمان، هیچ‌یک نسب عالی نداشتند و خود به ضرب تیغ نسب و حسب ساختند. نظامیگری و سیاست‌مداری و کشورداری محتاج نسب نیست؛ نیازمند خرد و تدبیر و دلیری و اطلاع از آیین ملکداری است. اینها اوصاف دیوان‌سالاران و وزیران خردمند و باکفایتی است که در مهم‌ترین ادوار تاریخ ایران، دست و بازوی سیاسی فرمانروایان به شمار می‌رفتند؛ و نادر از این نیز محروم بود.

[تاریخ مختصر ایران در عصر اسلامی، دکتر سید صادق سجادی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۲، ص ۵۳۷-۵۳۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
بیست‌ و‌ هفتم فروردین‌ماه سالروز درگذشت احمد اقتداری، منتخب بیست‌ و‌ یکمین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

بحرین


ناصر خسرو که به بحرین سفر کرده است، جزیرۀ منامه، پایتخت امروزی بحرین را دیده و آن را «اُوال» نامیده است. مرحوم سید محمد محیط طباطبایی، «اُوال» را مرکب از «او» و «آل» به معنای آب و آل، چون چنگال دانسته است و «منامه» را از ریشۀ نوم و به معنای محل خواب نمی‌داند، بلکه آن را تحریفی از مینو و میان آب می‌داند. در بحرین دو دسته مردم زندگی می‌کنند؛ یک گروه بحرینی یعنی عرب‌تبارهای ساکن بحرین و یک گروه بحرانی یعنی ایرانی‌تبارهای ساکن بحرین. بحرین به معنای دو دریا نیست و ریشه در بهر و بهره با هاء هوز و زبان فارسی دارد‌. چون سرزمین پر نعمت و باغ و بوستان بوده و در دورۀ ساسانی مرزبان عربستان، سپهبد نیمروز ایرانی ساسانی در اینجا ساکن بوده و دارای بهر و باغ و بوستان و املاک بوده است. در دوران ساسانی، بحرین بری و بحرین بحری بر روی هم ایالت «میش ماهیگ» نام داشته و مستقیماً با دربار تیسفون مربوط بوده است.

به نقل از:
«ریشۀ اعلام جغرافیایی خلیج فارس و دریای عمان بر اساس فقه‌اللغۀ ایرانی»، دکتر احمد اقتداری، فصلنامۀ تخصصی مطالعات خلیج فارس، سال چهارم/ شمارۀ اوّل (پیاپی ۱۳)، تابستان ۱۳۹۷، ص ۸.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁠⁣⁠بیست‌ و‌‌ هشتم فروردین‌ماه سالروز درگذشت دکتر جواد شیخ‌الاسلامی، از اعضای شورای تولیت و هیئت گزینش کتاب و جایزهٔ بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار

درگذشت دکتر جواد شیخ‌الاسلامی برای جامعۀ دانشگاهی ایران تنها مرگ انسان نبود ضایعۀ علمی آفاقی بود. چراکه او یکی از ستون‌های استوار پژوهش در تاریخ سیاسی عصر قاجار بود‌. بی‌هیچ احتیاطی می‌توان گفت نخستین محققی بود که با نگرش علمی صرف و نقد تاریخی دقیق به چند موضوع اساسی مربوط به تاریخ ایران که از روزگار پادشاهی مظفرالدّین‌شاه تا زمان لغو قرارداد دارسی و عقد قرارداد تمدید مدت امتیاز دربارۀ نفت پیش آمده بود پرداخت. او با تکیه بر نصوص اسناد و تطبیق دادن اقوال با یکدیگر ناگفته‌ها و ناشنیده‌هایی را مکشوف کرد. سخنش همیشه بااعتبار بود‌. زیرا با اعتنا به نوشته‌های مرتبط به این مقولات می‌نگریست و مقاله می‌نوشت. برای به دست آوردن اسناد تازه‌یاب دو بار مراکز اسناد دولت انگلیس را مورد تجسس قرار داد. می‌گفت نگارش تاریخ وقایع سیاسی ایران صورت کمال نمی‌پذیرد مگر آنکه اسناد موجود در انگلستان زیر و رو شود. آنجا در مطالعۀ چند مبحث ژرف و دقیق شد: وقوع مشروطیت و اقدامات انگلیسی‌ها- قتل اتابک- قرارداد ۱۹۱۹- خلع احمدشاه- قرارداد جدید نفت- عزل تیمورتاش.
همۀ مطالب مربوط به این موضوع‌ها را در مقاله‌های دلنشین خود گنجانیده و در کتاب‌های نام‌آور احمدشاه، قتل اتابک و صعود و سقوط تیمورتاش مندرج ساخته است. ترجمۀ سه‌جلدی اسناد محرمانۀ قرارداد ۱۹۱۹ هم از جمله کارهای بسیار ارجمند اوست.
مرحوم شیخ‌الاسلامی از سال ۱۳۶۲ که به‌طور منصوص به انتخاب مرحوم دکتر محمّدعلی هدایتی جانشینی او را در شورای تولیّت موقوفات دکتر محمود افشار یافت با صداقت و صمیمیت و علاقه‌مندی واقعی به منظور خدمت به زبان فارسی در جلسات و مذاکرات موقوفه شرکت کرد. از این بابت من باید نسبت به لطف عمیم او اظهار سپاسگزاری خاص بنمایم.
تألیفات او مشتمل است بر کتاب‌هایی که چند جلد تحقیق است و چند جلد ترجمه. جز این مقالاتی به انگلیسی در دائرة‌المعارف بریتانیکا (چاپ امریکا) دارد که همه مربوط به تاریخ سیاسی ایران است.
یادش پایدار می‌ماند چون نوشته‌هایش آویزۀ گران‌قدر بر تاریخ یک قرن اخیر کشورمان است. روانش شاد باد.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۳۲۵-۱۳۲۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
با دریغ دکتر شیرین مهدوی، پژوهشگر تاریخ دورۀ قاجار درگذشت.

شیرین مهدوی فرزند ابراهیم مهدوی، از رجال سیاسی ایران، بود. او دکترای خود را از دانشگاه علوم اقتصادی و سیاسی لندن دریافت کرد و سال‌ها در دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران و دانشگاه یوتا در امریکا به تدریس پرداخت.
مهم‌ترین پژوهش علمی دکتر مهدوی، رسالۀ دکتری اوست که تحقیقی است در زندگی حاج محمدحسن امین‌الضرب. این پژوهش بعدتر به زبان انگلیسی به چاپ رسید و ترجمۀ آن نیز با عنوان زندگی‌نامۀ حاج محمدحسن کمپانی امین دارالضرب در سال ۱۳۹۶ منتشر شد.
از دیگر آثار او می‌توان به کتاب اسناد امین‌الضرب: مکاتبات اصغر مهدوی و شیرین مهدوی اشاره کرد که با مقدمۀ زنده‌یاد ایرج افشار و همکاری نادر مطّلبی کاشانی به چاپ رسیده است.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت دکتر شیرین مهدوی را به خانوادۀ محترم ایشان، جامعۀ دانشگاهی و دوستداران و پاسداران تاریخ و فرهنگ ایران تسلیت می‌گوید. یاد و نام ایشان در خاطر مردم حق‌شناس ایران زنده و ماندگار خواهد ماند.

@AfsharFoundation
سی‌ام فروردین‌ماه زادروز محمّدتقی دانش‌پژوه

دانش‌پژوه در تمام سفرهای داخلی و خارجی خود یگانه همّش بر آن بوده است که به مجموعه‌های نسخ خطی دست بیابد و به فهرست‌برداری آنها بپردازد. بی‌دلیل نیست که مستشرقان شوروی گفته‌اند که دانش‌پژوه در قبال سؤال تنظیم‌کنندگان برنامۀ سفر خود در آن کشور گفته بوده است که من فقط سه چیز می‌خواهم: کتابخانه، مسجد و گورستان (البته روشن است که برای ثبت و ضبط کتابه‌های قبور قدیم). نتیجۀ کار بزرگ و نادرالمثال دانش‌پژوه آن است که فؤاد سزگین در تألیف معتبر و مهم خود به نام Geschichte des arabischen Schrifttums و نیز بریگل در تحریر روسی کتاب‌شناسی مشهور Persian Literature; A Bio-bibliographical Survey تألیف استوری عالم فقید انگلیسی از فهارس دانش‌پژوه استفادۀ شایان برده‌اند. آن‌چنان‌که بی‌تردید می‌توان گفت که اگر بیست و چند جلد فهرست دانش‌پژوه نبود، آن دو تألیف به کمال وضع موجود نرسیده بود.
مجموعۀ فهرست‌های دانش‌پژوه منبع بزرگ و از مراجع اساس اخذ اطلاعات کتاب‌شناسی اسلامی برای تمام کسانی است که در طول بیست سال اخیر در ایران و خارج از ایران به تحقیق در مباحث مختلف مربوط به فرهنگ ایران و اسلام پرداخته‌اند.
ارجاعاتی که در مقدمه‌ها و مراجع و مصادر کتب منتشرشده در این مدت به آثار دانش‌پژوه و حتی راهنمایی‌های شفاهی او شده است گواهی است روشن‌تر بر این نکته.
دانش‌پژوه در تهیۀ فهارس خود برخلاف اکثر فهرست‌نویسان شرقی و علی‌الخصوص ایرانی سعی کرده است که فهارس و مراجع مغربی یعنی آثار شرق‌شناسان و آن هم در اکثر زبان‌ها را ببیند و به دیدۀ نقد بنگرد.
خصوصیت دیگر فهرست‌های دانش‌پژوه آن است که او در معرفی نسخه‌ها از معرفی متن و تحقیق در احوال مؤلف و سنجش و بیان احتمالات غافل نمانده است، ولو آنکه مجبور شده باشد که چندین صفحه مطلب دربارۀ نسخه‌ای منفرد اختصاص دهد که از حدّ یک فهرست معمولی خارج باشد. بعضی از آگاهان این کار او را بسیار می‌پسندند و بعضی از خرده‌گیران هم نمی‌پسندند.
اگر تا کنون در تاریخ کتاب‌شناسی اسلامی تألیفات ابن‌الندیم و حاجی خلیفه و شیخ آقا بزرگ طهرانی از مآخذ اصلی و اولی بود، اینک فهرست‌هایی که دانش‌پژوه از نسخه‌های خطی و میکروفیلم‌ها منتشر کرده است در کنار آن آثار برای همیشه و به‌طور زوال‌ناپذیر مرجع مسلّم در تحقیقات اسلامی و ایرانی خواهد بود.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۱۷۰-۱۱۷۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نظامی گنجه‌ای به چاپ دوم رسید.

این کتاب تک‌نگاریِ نویسنده دربارۀ نظامی گنجه‌ای، بزرگ‌ترین سرایندۀ منظومه‌های عاشقانۀ فارسی، است که در نُه بخش تدوین یافته: «زندگینامه»، «آثار»، «معلومات و تجربیات»، «اخلاق و بینش»، «ویژگی‌های زبان»، «شیوۀ بیان»، «نظامی و سرایندگان پیش از او»، «تأثیر نظامی بر آثار پس از خود»، و «دستنویس‌ها، چاپ‌ها، تفسیرها، ‌پژوهش‌ها و ترجمه‌ها».

[نظامی گنجه‌ای، دکتر جلال خالقی مطلق، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۴]

علاقه‌مندان می‌توانند از سی‌ام فروردین تا دهم اردیبهشت، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
کشور ایران لیاقت ذاتی دارد و ملّت ایرانی قابل زندگی است. پس باید به آینده امیدوار بود. زمان حال چون پلی است که گذشته را به آینده پیوند می‌دهد. در کنار این پل پرتگاه ژرفی از مشکلات و مصائب دیده می‌شود. مردان و زنان امروز باید این پل را با مهارت و استحکام بسازند که قافلۀ آیندگان با سلامت از آن بگذرد. هان ای متفکّرین، ای نویسندگان و ای سیاستمداران شما که معماران این ساختمان هستید، بیایید دست به دست هم بدهیم، طرح صحیح بریزیم و بنایی محکم برپا کنیم. بنایی که از حوادث روزگار در امان ماند.

دکتر محمود افشار

[آینده: سال سوم (مهر ۱۳۲۳- اسفند ۱۳۲۴)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۸ (شمارۀ اول، مهرماه ۱۳۲۳)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
گسترش زبان فارسی

پس از آنکه زبان دری یا پارسی زبان نوشتار شد، نه تنها سخنوران خراسان چون رودکی سمرقندی و بوشکور بلخی و مسعود مروزی و بوعلی سینای بخارایی و بوریحان بیرونی خوارزمی و منجیک ترمذی و سنایی غزنوی و خواجه عبدالله انصاری هروی و فردوسی طوسی و خیام نیشابوری و منوچهری دامغانی به این زبان نوشتند، بلکه نیز سخنوران جاهای دیگر چون فرخی سیستانی و غضایری رازی و بوسلیک گرگانی و جمال‌الدین اصفهانی و قطران تبریزی و خاقانی شروانی و نظامی گنجوی و مسعود سعد لاهوری و باباطاهر همدانی و سعدی شیرازی و صدها سخنور دیگر از هر گوشه و کنار این سرزمین. به خاطر این گسترش زبان فارسی است که رستم لارجانی حدود سال ۴۰۰ هجری برای فرمانروایان همدان شاهنامه می‌سراید و در زمان فرمانروایی خاندان کاکویه در اصفهان، ابن‌سینا دانشنامۀ علایی را به زبان فارسی تألیف می‌کند و کمی بعد فخرالدین اسعد گرگانی ویس و رامین را می‌سراید. و باز به خاطر گسترش زبان فارسی است که اسدی طوسی، در نیمۀ نخستین سدۀ پنجم، از طوس راه می‌افتد و به دربار جستانیان طارم (سرزمین میان قزوین و زنجان و گیلان) می‌رود و شاهان آنجا را به زبان فارسی می‌ستاید و سپس از آنجا به دربار شیبانیان در نخجوان می‌رود و برای امیر آنجا گرشاسپ‌نامه را می‌سراید و می‌بیند که اهل ادب آنجا مجلس شاهنامه‌خوانی دارند یا شاعر همزمان او، قطران تبریزی همۀ امیران آذربایجان و اران را به فارسی مدیحه می‌سراید و یا عنصرالمعالی در همان زمان‌ها از گرگان به گنجه می‌رود و در آنجا با امیر ابوالاسوار شدّادی به فارسی سخن می‌گوید. پیداست که زبان فارسی نمی‌توانست در فاصلۀ یکی دو قرن به عنوان زبان نوشتار همۀ سرزمین ایران را بگیرد، اگر پیش از آن قرن‌ها به عنوان زبان گفتار در سراسر ایران رواج نمی‌داشت.
زبان فارسی یا دری حدود دو هزار و پانصد سال پیشینه دارد که از آن حدود هزار سال نخستین زبان گفتار در جنوب غربی ایران و سپس حدود هزار و پانصد سال زبان گفتار و حدود هزار و صد سال اخیر آن زبان نوشتار در بخش بزرگ سرزمین‌های فلات ایران بوده است و روزگاری به عنوان زبان فرهنگ و ادب، به کشورهای دیگر نفوذ کرده است.

[گل رنج‌های کهن: برگزیدۀ مقالات دربارۀ شاهنامۀ فردوسی، دکتر جلال خالقی مطلق، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ص ۴۰۶- ۴۰۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یکم اردیبهشت‌ماه روز بزرگداشت سعدی

هر دم از عمر می‌رود نفسی
چون نگه می‌کنم نماند بسی

ای که پنجاه رفت و در خوابی
مگر این پنج روز دریابی

خجل آن کس که رفت و کار نساخت
کوس رحلت زدند و بار نساخت

خواب نوشین بامداد رحیل
باز دارد پیاده را ز سبیل

هر که آمد عمارتی نو ساخت
رفت و منزل به دیگری پرداخت

وان دگر پخت همچنین هوسی
وین عمارت به سر نبرد کسی

یار ناپایدار دوست مدار
دوستی را نشاید این غدّار

نیک و بد چون همی بباید مرد
خنک آن کس که گوی نیکی برد

برگ عیشی به گور خویش فرست
کس نیارد ز پس ز پیش فرست

عمر برف است و آفتاب تموز
اندکی ماند و خواجه غرّه هنوز

ای تهی‌دست رفته در بازار
ترسمت پُر نیاوری دستار

هر که مزروع خود بخورد به خوید
وقت خرمنْش خوشه باید چید

از دیباچۀ گلستان

[کلّیات سعدی، به اهتمام محمّدعلی فروغی، با مقدّمه‌ای از محمّد افشین‌وفایی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۱۱۱-۱۱۲]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یکم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت محمدتقی بهار (ملک‌الشعراء)

ز نوک خامۀ مژگان و اشکِ سرخ به درد
سجلّ حال نویسم به دفترِ رخِ زرد

ز جمعِ آدمیان دور ماند هر فردی
که نامِ خویش به دیوانِ عشق ثبت نکرد

مریز خاک به سر ناصحا، که ننشیند
ز خاکِ کوی تو بر دامنِ حقیقت گرد

بپوش کسوتِ مردی که بر صحیفۀ دهر
هماره ثبت بوَد نامِ خانوادۀ مرد

«بهار» با همگان عهد آشتی بسته‌ست
که گفته‌اند بوَد صلح به ز جنگ و نبرد

ملک‌الشعراء بهار
ایران، س۳، ش۴۴۱، ۱۸ شعبان ۱۳۳۷ھ، ص۴

[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد دوم [استخر - ایران نوین]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۱۱۱۷]

ملک‌الشعراء بهار (۱۲۶۵-۱۳۳۰) از قصیده‌سرایان بزرگ شعر فارسی، مدیحه‌سرای وطن و آزادی و تصنیف‌سرایی موفق بود. او روزنامه و مجلۀ نوبهار و نیز مجلۀ دانشکده را بنیاد نهاد و استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران بود‌. از آثار شعری او می‌توان به منظومۀ چهار خطابه، منظومۀ کارنامۀ زندان، نغمۀ کلک بهار و دیوان اشعار اشاره کرد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
یکم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت سهراب سپهری

آب را گل نکنیم
در فرودست انگار
کفتری می‌خورَد آب
یا که در بیشۀ دور
سیره‌ای پر می‌شوید
یا در آبادی
کوزه‌ای پر می‌گردد

آب را گل نکنیم
شاید این آبِ روان
می‌رود پای سپیداری
تا فروشوید اندوهِ دلی
دستِ درویشی شاید
نانِ خشکیده فروبرده در آب

زنِ زیبایی آمد لبِ رود
آب را گل نکنیم
روی زیبا دوبرابر شده است

چه گوارا این آب
چه زلال این رود
مردم بالادست
چه صفایی دارند
چشمه‌هاشان جوشان
گاوهاشان شیرافشان باد
من ندیدم دهشان
بی‌گمان پای چپرهاشان جاپای خداست
ماهتاب آنجا
می‌کند روشنْ پهنای کلام
بی‌گمان
در دهِ بالادست
چینه‌ها کوتاه است
مردمش می‌دانند
که شقایق چه گلی‌ست
بی‌گمان آنجا آبی، آبی‌ست
غنچه‌ای می‌شکفد
اهل ده باخبرند
چه دهی باید باشد
کوچه‌باغش پرِ موسیقی‌ باد
مردمانِ سرِ رود
آب را می‌فهمند
گِل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم

سهراب سپهری (۱۵ مهر ۱۳۰۷- ۱ اردیبهشت ۱۳۵۹)
شاعری توانا و صاحب سبک و صمیمی (متمایل به هنرِ شرقِ دور، همراهِ زبانی ساده و شعری طبیعت‌گرا) و نقاش. از آثار شعری اوست: مرگ رنگ، زندگی خواب‌ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، صدای پای آب، حجم سبز، ما هیچ، ما نگاه، هشت کتاب.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار به‌زودی منتشر می‌کند:

اسناد محرمانۀ وزارت خارجۀ بریتانیا دربارۀ قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس (چاپ دوم)

انعقاد قرارداد سال ۱۹۱۹ میلادی میان ایران و انگلستان، در زمان نخست‌وزیری وثوق‌الدوله، اگرچه مفاد آن به سبب مخالفتهای داخلی هرگز به اجرا درنیامد، از بحث‌برانگیزترین رویدادهای عهد مشروطه است. در این سه جلد ترجمۀ برگزیده‌ای از اسناد وزارت خارجۀ بریتانیا دربارۀ این قرارداد و عواقب آن (در دورۀ نخست‌وزیری مشیرالدوله و سپهدار اعظم) گرد آمده است. بیشتر اسناد این مجموعه به قلم جرج کرزن، سر پرسی کاکس و هرمان نورمن است.

[اسناد محرمانۀ وزارت خارجۀ بریتانیا دربارۀ قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس، ترجمۀ دکتر جواد شیخ‌الاسلامی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۳ جلد، چاپ دوم در دست انتشار]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
سیاست اقتصادی روسیه یکی از وسائل اساسی برای نفوذ روسیه در کشورهای هم‌مرز و همسایه بود و شرحی که از نویسندۀ آن زمان است این مطلب را روشن می‌کند: «تاریخ سلطنت مظفرالدین‌شاه جذب آرام آرام نظامی، مالی و بازرگانی سرزمین قدیمی ایران به‌وسیلۀ روسیه بود و همسایه‌های دیگر ایران، انگلستان و عثمانی ظاهراً در کنار ایستاده و نظاره می‌کردند و هیچ اقدامی برای نجات این کشور نمی‌کردند». نتیجه معلوم بود، «روسیه کشوری ورشکستۀ ضعیف شرقی را به‌عنوان همسایه بر تصرّف آن ترجیح می‌داد». روسیه در نتیجۀ تجربه به این سر پی برده بود که ادارۀ یک کشور شرقی از طریق سلطان ظاهری که ضعیف، فاسد و جیره‌خوار باشد این حسن را دارد که ظاهراً به تمامیت ارضی و قوانین احترام گذاشته شده، حساسیت و رقابت دیگران را تحریک نکرده، اختلاف بین‌المللی را به حدّ اقل تقلیل داده و حدّ اکثر قدرت را با حدّ اقل مسئولیت ایجاد می‌کند.
اگر باید از زبان یک نفر روسی شنید که اقتصاد فقط از وسائل دیپلماسی روسیه بود، دستورالعملی که Lamsdorff به وزیر مختار روسیه در ایران در ۱۹۰۴ داده است بهترین نمونه است:
«هدفی را که ما تعقیب می‌کنیم در ارتباط طویل‌المدت با ایران، می‌توان چنین بیان کرد: حفظ تمامیت و عدم تجاوز به سرزمین شاه با عدم درخواست توسعۀ ارضی برای خودمان و اجازه ندادن به کشور دیگری که بر آن تسلط یابد و سپس با آرامی و بدون کار بردن زور ایران را تحت نفوذ خود درآوریم. بدون اینکه دخالتی در استقلال ظاهری آن کشور یا سازمان‌های داخلی آن بکنیم، یا به زبان دیگر کار ما آن است که از نظر سیاسی ایران را مفید و مطیع خودمان کرده، ولی قدرت آن به حدی باشد که به‌عنوان وسیلۀ اقتصادی در دست ما بوده و قسمت عمدۀ بازار آن را در اختیار داشته باشیم تا سرمایه‌ها و بازرگانان روسی از آن استفاده کنند. این رابطۀ نزدیک و نتیجۀ سیاسی و اقتصادی خاص آن وقتی تحصیل شود، اساس محکمی خواهد بود که بر آن پایه می‌توان فعالیت‌های مفید انجام دهیم.

[روابط بازرگانی روس و ایران ۱۸۲۸ - ۱۹۱۴، مِروین ل. اِنتنر، ترجمۀ دکتر احمد توکلی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۳، ۸۰-۸۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
پنجم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت محمّدعلی اسلامی ندوشن

کار جامعۀ امروز ما لااقل در تهران به جایی کشیده است که هرچه خارجی است چشم او را خیره می‌کند: زبان خارجی، دوست خارجی، شیوۀ زندگی خارجی، اشیاء و غذاهای خارجی ... برای فرار از دید و بازدید نوروز از شهر خویش بیرون می‌رود لیکن فریضه‌ای برای خود می‌داند که عید ژانویه را جشن بگیرد، احیاناً شمع بیفروزد و کاج بیاراید. و چون زبان وسیلۀ ارتباط با مظاهر تمدن فرنگی است می‌کوشد که در سن پنجاه و شصت‌سالگی به یاد گرفتن آن پردازد یا لااقل فرزند خویش را به آموختن آن وادارد تا چون خود او «دست و پاشکسته» بار نیاید.
از نام مغازه‌ها و بنگاه‌ها و دختربچه‌ها حرفی نزنیم که داستان دلخراشی دارد. این یک مثال کوچک از واقعیت تلخی حکایت می‌کند: دکان‌های تهران پر است از اجناس خارجی و عجیب این است که هر کس اندک استطاعتی داشته باشد ترجیح می‌دهد که محصول خارجی بخرد ولو نظیر آن در خود ایران درست شده باشد؛ به همین دلیل سرکه و خردل و مربایی را هم که در داخل مملکت تهیه می‌کنند باید روی شیشه‌اش را به انگلیسی بنویسند تا خریداری بیابد.
نمی‌دانم توجه فرموده‌اید یا نه که از چند سال پیش رادیوی تهران شیوۀ حرف زدن را از برنامۀ فارسی رادیوی لندن اقتباس کرده و به تازگی دامنۀ ابتکار خود را وسعت داده و از سخن گفتن فیلم‌های ایتالیایی که به فارسی برگردانده شده‌اند تقلید می‌کند. هر کسی را موهبت آن نیست که مرتب به رادیوی تهران گوش دهد ولی اگر گاهی بر حسب اتفاق او را چنین موهبتی دست داده شاید حتی یک بار شعر سعدی و حافظ را از زبان گویندگان و خوانندگان آن نشنیده است، بی آنکه غلط فاحشی در آن باشد. از کودک و جوان چه توقع می‌توان داشت و حال آنکه دستگاه تبلیغاتی کشوری تا بدین حد به زبان خود بی اعتناست یا از به کار بردن آن عجز دارد؟
در زبان‌های بزرگ دنیا دیگر روان و رسا نوشتن از بدیهیات است؛ هر روزنامه‌نویس هر پاورقی‌نویس، حتی یک خبرنگار ورزشی در آنچه می‌نویسد و چاپ می‌کند صغری و کبری و نتیجه‌ای در نظر دارد و به ندرت جملاتش از نظر دستور معیوب است. ریاضی‌دان یا طبیب بهانه نمی‌آورد که چون فن او ادبیات نیست پس باید او را در درست و رسا نوشتن معذور داشت. اما زبان ما، حتی در بعضی از کتاب‌های ادبی و دانشگاهی وضع جز این نیست.
تقصیر انحطاط و تنزّل زبان فارسی بر گردن کودکان بیگناه یا پدر و مادرهای بی‌خبر نیست، بلکه بر گردن نخبگان و دانشمندانی است که یا در انجام وظیفۀ خود کوتاه آمده‌اند و یا خاموش نشسته‌اند و ناظر فروریختن پایه‌های معنوی و اخلاقی قومی هستند که زبان یکی از آنهاست.
در کشوری که اساس تمدن و فرهنگ متزلزل نیست هیچ‌گاه آموختن زبان خارجی ایجاد خللی نمی‌کند بلکه بر غنای معارف ملّی می‌افزاید. فراوانند جوانان هجده نوزده‌سالۀ هلندی و سوئیسی که دو یا سه زبان خارجی یاد گرفته‌اند و هنوز ملت آنها احساس خطری نکرده است. اما اگر در جامعه‌ای همه چیز به صورت «صورتک» (کاریکاتور) درآمد و بنیان اصول لرزان گردید سرچشمۀ اصالت و ابتکار و نیروی معنوی اندک اندک کاستی می‌گیرد و طبعاً زبان نیز پایداری نمی‌تواند کرد.

«بیماری زبان»، محمّدعلی اسلامی ندوشن، یغما، سال ۱۲، شمارۀ ۴، تیر ۱۳۳۸، ص ۱۶۷-۱۶۹.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نادره‌کاران به چاپ سوم رسید.

نادره‌کاران مجموعه‌ای است از مطالب کوتاه و بلند در شناساندن رجال فرهنگی ایران و ایران‌شناسان غربی معاصر که ایرج افشار در طی شصت سال،‌ پس از درگذشت هریک از ایشان به جهت حق‌گزاری به رشتۀ تحریر کشیده و در نشریات گوناگون منتشر کرده است.
این کتاب یاد جمعی را در بر دارد (جمعاً ۷۳۱ تن) که نویسنده با آنان حشر و نشر یا مکاتبه و ملاقات داشته‌ و آداب و اخلاق و آثار ایشان را می‌شناخته و از جمله وجوه اهمیتش آن است که دربارۀ بعضی از این بزرگان اطلاع چشمگیری در منابع دیگر نیست.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴]

علاقه‌مندان می‌توانند از ششم تا هفدهم، این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف از دفتر مرکزی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار تهیه کنند.

برای سفارش‌های بیش از پانصد هزار تومان ارسال رایگان است.

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
2025/07/10 11:24:51
Back to Top
HTML Embed Code: