یوسف وطن

ای یوسف وطن که مبادا گزند تو
آزادگان دهر گرفتار بند تو

آنان که دل نداده به خوبان روزگار
خود خویشتن فکنده به زیر کمند تو

گر خصم دیوسیرت یک‌چند چیره شد
نشنیده داستان شه دیوبند تو

خواهم سرش به سنگ هلاکت هدف کنم
آن ناستوده‌ای که پسندد گزند تو

از هم گسست رشتۀ تاب و توان ما
بیشرم تا به چند کند چون و چند تو؟

باید چنان ز ریشه برآورد بیخ او
تا دیگر آرزو نکند ناپسند تو

دکتر محمود افشار

به نقل از:
[سفرنامه و دفتر اشعار، دکتر محمود افشار یزدی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۲، ص ۱۹۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
#سمت_ایرانیم
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پرخون
خورشیدی خجسته رسید
اگرچه دل‌ها پرخونست
شکوه شادی افزونست
سپیدۀ ما گلگونست، وای گلگونست
که دست دشمن در خونست
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
راه ما، راه حق، راه بهروزیست
اتّحاد، اتّحاد، رمز پیروزیست
صلح و آزادی جاودانه بر همه جهان خوش باد
یادگار خون عاشقان، ای بهار
ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باش

امیرهوشنگ ابتهاج (ه‌ ا. سایه) منتخب بیست‌ و‌ سومین جایزهٔ ادبی و تاریخی دکتر محمود افشار

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
ایران شاید سخت‌جان‌ترین کشورهای دنیاست. دوره‌هایی بوده است که با نیمه‌جانی زندگی کرده، اما از نفس نیفتاده و چون بیمارانی که می‌خواهند نزدیکان خود را بیازمایند، درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند، چشم گشوده است و زندگی را سرگرفته.
به‌رغم تلخ‌کامی‌ها ما حق داریم که به کشور خود بنازیم. کمر ما زیر بار تاریخ خم شده است، ولی همین تاریخ به ما نیرو می‌دهد و ما را بازمی‌دارد که از پای درافتیم. قوم ایرانی در سراسر تاریخ خود از اندیشیدن و چاره جستن بازنایستاده. دلیل زنده بودن ملّتی همین است. آن‌همه مردان غیرتمند، آن‌همه گوینده و نویسنده و حکیم و عارف، آن‌همه سرهای ناآرام پروردۀ این آب و خاک‌اند. به تولای نام اینان است که ما به ایرانی بودن افتخار می‌کنیم.
نباید بگذاریم که مشکل‌های گذرنده و نهیب‌های زمانه گذشته را از یاد ما ببرد. ما امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آنیم که از شکوه و غنای گذشتۀ خود الهام بگیریم. خوشبختانه ضربه‌هایی که بر سر ایران فرود آمده است هرگز بدان گونه نبوده که او را از گذشتۀ خود جدا سازد. حملۀ تازیان شاهنشاهی ساسانی را از هم فروریخت. کاخ‌ها خراب شد و گنج‌ها بر باد رفت، اما روح ایرانی مسخّر نگردید. عرب و ترک و غز و مغول و تاتار چون میهمانانی بودند که چند صباحی بر سر سفرۀ ایران نشستند. اینان آمدند و رفتند بی آنکه بتوانند ایران را با خود ببرند. در همان زمان‌هایی که پیکر ایران لخته‌لخته شده بود و هر پارۀ آن در سلطۀ حاکم خودی یا بیگانه بود، روح او پهناور و تجزیه‌ناپذیر مانده بود. ایران واقعی تا بدانجا گسترده می‌شد که تمدّن و فرهنگ و زبان او در زیر نگین داشت. ایران همواره استوارتر و ریشه‌دارتر از آن بوده است که به نژاد یا مسلک سلطان یا خان یا فاتحی اعتنا کند. قلمرو ایران قلمرو فرهنگی بوده و تمدّن و زبان مرزهای او را مشخص می‌داشته است. تاریخ جاودان هر ملتی تاریخ تمدن و فکر اوست؛ مابقی وقایع گذرنده‌ای هستند که ارزش آنها سنجیده نمی‌شود مگر در کمکی که به بهبود زندگی و تأمین رفاه مردم زمان خود کرده‌اند. تاریخ واقعی تاریخ سیر بشریت به سوی ارتقاء است. ازاین‌رو ما چون به گذشتۀ خود نگاه می‌افکنیم چندان بدان کاری نداریم که در فلان عهد چه کسی بر ایران فرمان می‌رانده یا مرزبانان ایران در کدام خط پاسداری می‌کرده‌اند. سیر معنوی قوم ایرانی و جنبش‌ها و کوشش‌های او برای ما مهم است. ما دوران اعتلای ایران را دورانی می‌دانیم که تمدن و فرهنگ به شکفتگی گراییده و دوران انحطاط ورا دورانی می‌دانیم که تمدن و فرهنگ دستخوش رکود و فساد گردیده.

[«ایران را از یاد نبریم»، محمدعلی اسلامی ندوشن، یغما؛ سال سیزدهم، فروردین‌ماه ۱۳۳۹، شمارۀ اول، ص ۲-۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
وطن! وطن!
نظر فکن به من که من
به هر کجا غریب‌وار
که زیرِ آسمانِ دیگری غنوده‌ام
همیشه با تو بوده‌ام

اگر که حال پرسی‌ام،
تو نیک می‌شناسی‌ام
من از درونِ قصّه‌ها و غصّه‌ها برآمدم
چه غمگنانه سال‌ها،
که بال‌ها زدم به رویِ بحرِ بی‌کرانه‌ات
که در خروش آمدی
به جنب‌وجوش آمدی
به اوج رفت موج‌های تو
که یاد باد اوج‌های تو

کنون اگر ز خنجری میانِ کتف خسته‌ام
اگر که ایستاده‌ام و یا ز پا فتاده‌ام
برای تو، به راهِ تو شکسته‌ام

سپاهِ عشق در پی است
شرار و شورِ کارساز با وی است
دریچه‌های قلب باز کن
سرودِ شب‌شکافِ آن
ز چارسوی این جهان
کنون به گوش می‌رسد
من این سرودِ ناشنیده را به خونِ خود سروده‌ام

وطن! وطن! تو سبز جاودان بمان
که من پرنده‌ای مهاجرم
که از فرازِ باغِ باصفای تو
به دوردستِ مه‌گرفته پر گشوده‌ام

سیاوش کسرایی

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
سیاست داخلی و سیاست خارجی
(جنگ سرد و جنگ گرم)


هدف ما چیست؟ معتقدات سیاسی و اجتماعی و روش ما کدام است؟
هدف ما: تکمیل وحدت ملّی ایران با تعمیم زبان فارسی در سراسر کشور و اصلاحات اجتماعی و پیش بردن فرهنگ و تمدن جدید با حفظ شعائر ملّی.
... نسبت به دولت‌های خارجی هم که نوشته‌‌ایم بی‌طرف هستیم. مگر دولت ما هم بی‌طرف نیست؟ تا دولت ما با دول دیگر در حال صلح است ما بی‌طرفیم. اما اگر جنگی میان وطن ما و دولتی بیگانه روی دهد و ما حتی پیش از اعلان جنگ مخالف با چنان جنگی بوده باشیم، همین‌که رخ داد وظیفۀ هر ایرانی می‌دانیم پشت به پشت دولت خود داده و از وطن دفاع نماید؛ زیرا بی‌طرفی هنگام جنگ در قاموس وطن‌پرستی معنی ندارد ... . اما این مربوط به جنگ گرم یعنی رزم با اسلحه است. جنگ سرد که از اختراعات تازه می‌باشد مطلب دیگری است و ما می‌توانیم هرچند دولت خود را در آن داخل کرده باشد، مداخله ننماییم چنان‌که نمی‌کنیم ... و این برای کشور منافعی دارد که شرح دادن آن اکنون مقتضی نیست. مجلۀ آینده در جنگ‌های سرد بی‌طرف است، اما همقلمان ما می‌توانند بیرون از صفحات مجله شخصاً در آن شرکت جویند چنان‌که بعضی از آنها می‌کنند و این دو چیز جمعشان منع و مانعی ندارد.
این بی‌طرفی ما به معنی دخالت نکردن در جنگ سرد است، نه اینکه در برابر توهین‌هایی که از طرف رادیوهای بیگانه به کشور ما بشود حساس نباشیم و نرنجیم. در برابر بیگانه، هرکس باشد و هر اختلافی با دولت خود در سبک ادارۀ امور داشته باشیم معتقدیم که ملت و دولت باید پشت به پشت هم داده مقاومت کنند.
مجلۀ آینده اگر شرکت در جنگ سرد نمی‌کند برای این است که آرامش خاطر داشته باشیم و بتوانیم با فراغت حال بنگاریم. صلاح مجلۀ آینده نمی‌دانیم که به حوادث و مطالب زودگذر و غیرمهم خود را آلوده کند.

دکتر محمود افشار

[آینده: سال چهارم (مهر ۱۳۳۸- اردیبهشت ۱۳۳۹)، مؤسس و مدیر مسئول دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۱، ص ۳۰۷ (شمارۀ پنجم، فروردین ۱۳۳۹)]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
وطن‌پرستی و نوع‌دوستی

اگر مهر من نسبت به وطن تنها از آن سبب باشد که خود از آن مرز و بوم هستم و بخواهم این عنوان را وسیلۀ مغایرت خویش و بیگانه قرار داده و از اختلافات و نفاق بین مردم برای خود استفاده کنم این وطن‌پرستی نیست، خودپرستی است...
ولیکن یک وطن‌پرستی بی‌غرضانه هم هست که هر فردی چون پروردۀ آب و خاکی است به واسطۀ نعمت‌ها و تمتعاتی که از وطن و ابنای وطن دریافت کرده نسبت به آنها در خود حق‌شناسی احساس می‌کند، چنان‌که فرزند نسبت به پدر و مادر مهر می‌ورزد. این حب وطن مستحسن است، بلکه هر فردی به آن مکلّف می‌باشد الا اینکه می‌توان متذکر شد که این وطن‌پرستی با حبّ کلیۀ نوع بشر منافات ندارد و انسان‌ همچنان که در درجۀ اول رهین منت پدر و مادر و در درجۀ دوم مدیون ابناء وطن است، در درجۀ سوم ذمه‌اش مشغول کلّیۀ نوع بشر می‌باشد و همه را باید دوست بدارد و خیر و سعادت همه را باید بخواهد که خیر و سعادت خود و قوم او هم در آن است. بعبارت اخری این قسم وطن‌پرستی جزء تعاون و همبستگی کل نوع بشر است.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۱]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
وحدت ملّی باید اساس و پایۀ تمام نظرها، امیدها، آرزوها، سیاست‌ها، حزب‌ها، خلاصه ایده‌آل و آمال همۀ ملّت ایران باشد.

دکتر محمود افشار

[پنج وقفنامه، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۳، ص ۱۹]

طراحی از هادی حیدری

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
‍ کاروان شهید رفت از پیش
وآنِ ما رفته گیر و می‌اندیش

از شمارِ دو چشم یک تن کم
وز شمارِ خرد هزاران بیش

با دریغ باخبر شدیم دکتر محمدحسین عزیزی (۱۳۳۶-۱۴۰۴)، متخصص گوش و حلق و بینی و عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم پزشکی ایران در حملات اخیر رژیم صهیونیستی به میهن عزیزمان به شهادت رسید.
دکتر عزیزی اهل فسای استان فارس بود و دورۀ پزشکی عمومی را در دانشگاه شیراز و دورۀ تخصص را در دانشگاه علوم پزشکی ایران گذراند. او پزشکی فرهنگ‌دوست و اهل مطالعه و تحقیق بود که مجلّۀ پزشکی فرهنگستان علوم پزشکی را اداره می‌کرد و سردبیری مجلّۀ آوای دوست انجمن گوش و حلق و بینی ایران را نیز در کارنامه داشت. او همچنین مقالاتی متعدد در حوزۀ تخصص خود و سلسله مقالاتی در نقد و معرفی چندین کتاب نوشت و چند کتاب‌ در علم پزشکی و تاریخ آن به چاپ رساند. از جمله تألیفات دکتر عزیزی کتابی است با عنوان پزشکان در قلمرو فرهنگ و هنر که با مقدمۀ زنده‌یاد ایرج افشار منتشر شده است.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت دکتر محمدحسین عزیزی را به خانوادۀ محترم ایشان، جامعۀ پزشکی و مردم شجاع و صبور ایران تسلیت می‌گوید و برای آن مرحوم برترین جایگاه‌ها را نزد خداوند طلب می‌کند. یادش گرامی باد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
شعری برای احمدشاه

به مناسبت مسافرت اعلی‌حضرت شاه به فرنگستان و اشاره به معاهدۀ اخیر ایران و انگلیس، از محمود افشار:

پادشاها من نی‌ام زان شاعران چاپلوس
کز برای سیم و زر آیند پیشت پای‌بوس
بت‌پرستی پیش من ننگ است وآن بت هرچه هست:
شاه ایران یا که پول انگلیس و زور روس
پول این چون زور آن شاها! ندارد اعتبار
این نمانْد، آن نیز آخر می‌نمانَد پایدار

تخت و تاج پادشاهان خاک شد، بر باد رفت
دولت قارون نماند و شوکت شدّاد رفت
قیصر و فغفور و خاقان، نخوت فرعون کو؟
نام بسیاری ازآنان کم‌کمک از یاد رفت
ظلم و استبداد شاهان عاقبت افتد ز پا
حقّ ملّت، نام نیکو، تا ابد ماند به جا

پس بناء سلطنت شاها به عدل و داد ساز
ملّت ما را ز چنگِ ظلم و فقر آزاد ساز
از اروپا خسروا ویرانی ایران نگر
همّتی کن خانۀ مخروبه را آباد ساز ...

[سیاست اروپا در ایران، دکتر محمود افشار، ترجمۀ ضیاء‌الدین دهشیری، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۲، ص ۵۰۹-۵۱۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
من وقتی در باب گذشتۀ ایران تأمل می‌کنم، از اینکه ایرانی‌ها دنیا را به نام دین یا به نام آزادی به آتش و خون نکشیده‌اند، از اینکه مردم سرزمین‌های فتح‌شده را قتل عام نکرده‌اند و دشمنان خود را گروه‌گروه به اسارت نبرده‌اند، از اینکه در روزگار قدیم یونانی‌های مطرود را پناه داده‌اند، ارامنه را در داخل خانۀ خویش پذیرفته‌اند، جهودان و پیغمبرانشان را از اسارت بابل نجات داده‌اند، از اینکه در قرن‌های گذشته جنگ صلیبی بر ضد دنیا راه نینداخته‌اند و محکمۀ تفتیش عقاید درست نکرده‌اند و از اینکه روی‌هم‌رفته ایرانی‌ها به اندازۀ سایر اقوام کهنسال دنیا نقطه‌ضعف اخلاقی نشان نداده‌اند، احساس آرامش و غرور می‌کنم و در این احوال اگر سؤال سمج و تأمل‌برانگیز منتسکیو یقه‌ام را بگیرد و باز از من بپرسد «چگونه می‌توان ایرانی بود؟»، جواب روشنی برای آن آماده دارم. جوابی که خود سؤالی دیگر است: «چگونه می‌توان ایرانی نبود؟»
گمان دارم نسل‌ تازه‌ای که حالا دارد به عرصه می‌آید و حتّی نسل‌هایی که می‌بایست شاهد استمرار تاریخ و فرهنگ ایران باشند نیز می‌خواهند همین جواب غرورانگیز را در برابر سؤال منتسکیو داشته باشند. در این صورت می‌بایست نه فقط خودشان این عنصر اخلاقی و انسانی را که در فرهنگ ایران هست حفظ کنند بلکه از طرف ما نیز باید این اندازه سعی شود امیدِ آنکه در آینده هم ایرانی مثل گذشته ملامت‌نا‌پذیر بماند از بین نرود.

[«چگونه می‌توان ایرانی بود؟ چگونه می‌توان ایرانی نبود؟»، دکتر عبدالحسین زرّین‌کوب، کاوه، مونیخ، زمستان ۱۳۵۴، ص ۴-۸]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
نهم تیرماه سالروز درگذشت دکتر منوچهر مرتضوی

مرتضوی و زبان دیرین آذربایجان


چهارمین قلمرو کار او سلسله مقالات تتبعی و دلسوزانه است دربارۀ زبان دیرین آذربایجان یعنی پیش از ورود زبان ترکی بر اساس مدارک کهن و استنباط علمی. بازمانده‌های آن زبان در مآخذ آذری نام داشت‌. پیش از همه سیّد احمد کسروی آن نمونه‌های گویشی فارسی را به جهانیان شناسانیده بود.
مطالعات مرتضوی در این زمینه نخست مقاله‌هایی بود که در نشریۀ دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز نشر شده بود و سپس به درخواست دکتر محمود افشار در جامۀ یک کتاب مستقل به نام زبان دیرین آذربایجان دو بار انتشار یافت. مرتضوی در مقدمۀ هریک از آن دو چاپ آنچه را دربایست می‌بود از باطن وطن‌پرستانۀ خود بر صفحۀ کاغذ بیرون ریخت.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم ۱۴۰۴، ج ۲، ص ۱۵۴۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
انتشارات بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار منتشر کرد:

روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار (جلد دوازدهم)


این مجلد دربردارندۀ خاطرات روزانۀ ناصرالدّین‌شاه از جمادی‌الثانی ۱۳۰۱ تا ربیع‌الثانی ۱۳۰۳ق است. شرح سفر یک‌ماهه به شهرستانک تا سیاه‌بیشه، سفرهای کوتاه به اطراف شهر تهران، گزارشهای متنوع از وضع آب و هوا و شکارهای مختلف، و اجرای مراسمات ملی و مذهبی از جمله مطالب متنوع موجود در این مجلد است.

[روزنامۀ خاطرات ناصرالدّین‌شاه قاجار: از جمادی‌الثانی ۱۳۰۱ تا ربیع‌الثانی ۱۳۰۳ (جلد دوازدهم)، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار]

علاقه‌مندان می‌توانند از نهم تا بیست و چهارم تیرماه، با مراجعه به نگارخانه و کتابفروشی افشار این کتاب را با ۳۰٪ تخفیف تهیه کنند.

نشانی:
خیابان ولی‌عصر، سه‌راه زعفرانیه، خیابان عارف‌نسب، شمارۀ ۱۲
روزها و ساعات کاری: یکشنبه تا جمعه از دوازده ظهر تا هشت شب

تلفن مرکز پخش و فروش: ۲۲۷۱۳۹۳۶-۲۲۷۱۶۸۳۲

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
رسالت شاعر

شعر باید برای جامعه مفید و شاعر خدمتگزار وطن باشد. شاعر باید با گفتار خود وطن‌پرستی، جامعه‌دوستی و صفات خوب شهامت، آزادی‌خواهی و نظایر آنها را ترویج و تقویت کند و صفات بد را نکوهش نماید. شاعر باید با اشعار خود جامعه‌دوستی را جانشین شخص‌پرستی نماید. چنین شاعرانی می‌توانند بعد از مرگشان عنوان شاعر ملی از طرف ملت خود کسب نمایند، نه این که خود در زمان حیات این لقب‌ها را روی خود بگذارند.»

دکتر محمود افشار، «رسالت شاعر و ایده‌آل ملی»، به نقل از:

[گفتار ادبی، نگارش دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۸، کتاب اول، ص ۴۰۷]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
⁣ایران را چرا باید دوست داشت؟

به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیّت را دارد. چنان‌که امروز هم با آنکه تازه از یکی از دوره‌های تاریکی تاریخ ایران بیرون آمده‌ایم، مع‌هذا آثار استعداد ایرانی ظاهر است و می‌توان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر هم‌قدم شود و در این موقع که به نظر می‌رسد تمدّن‌های مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدّن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایّام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود. پس ما ایرانی‌ها حق داریم که وطن‌پرست و ملّت‌دوست باشیم، چنان‌که از خارجیان هر کس درست به احوال این قوم برخورده، تصدیق کرده است که وجودش در عالم انسانیّت مفید بوده و هست و نسبت به ملّت و مملکت ما اظهار مهر و ملاطفت نموده و ما قدر آن مهربانی‌ها را می‌شناسیم و منظور می‌داریم.
آخرین عقیده‌ای که می‌خواهم اظهار کنم، این است که چون وطن‌پرستی و ملّت‌دوستی البتّه لوازمی دارد که هر کس باید به قدر قوّه به آن قیام نماید، در نظر من نخستین لوازم آن این است که شخص در ادای آن وظایف انسانیّت که موجب عزّت و حرمت ملّتش می‌شود، کوتاهی ننماید و اگر استعدادش در انجام این وظیفه سرشار نباشد، لااقل در تجلیل و تکریم کسانی که استعداد را داشته و به کار انداخته‌اند، بکوشد.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
با دریغ مرتضی کاخی شاعر و پژوهشگر ادبی درگذشت.

کاخی در باغ سلطانی تربت حیدریه به دنیا آمد. شهرت او بیشتر به سبب پژوهش در شعر معاصر فارسی و چاپ مجموعه‌هایی از برگزیدۀ شعر سخنوران نامور این زبان بود که از آن جمله می‌توان به روشن‌تر از خاموشی: برگزیدۀ شعر امروز ایران و قدر مجموعۀ گل: برگزیده‌ای از غزل فارسی از آغاز تا امروز اشاره کرد. باغ بی‌برگی (یادنامۀ مهدی اخوان ثالث)، این کوزه‌گر دهر: گزیدۀ رباعی از آغاز تا امروز، صدای حیرت بیدار: گفت‌وگوهای مهدی اخوان ثالث، گفت‌وگوی شاعران: مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، م. آزاد تهرانی و شیوۀ نگارش از دیگر کتاب‌های اوست.
بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار درگذشت زنده‌یاد مرتضی کاخی را به خانوادۀ محترم ایشان و دوستداران شعر و ادب فارسی تسلیت می‌گوید. یادش گرامی باد.

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
وطن‌پرستی حقیقی

در کشور ما یک نوع وطن‌پرستی کاذب هم دیده می‌شود (یا به وجود آورده‌اند) و گاهی به صورت نوعی خودپسندی ملی جلوه‌گر شده است. وطن‌پرستی حقیقی آن است که هرکس عیب‌های ملت و کشور خود را بداند و به قصد اصلاح بازگوید نه به‌منظور ایجاد عقدۀ حقارت. اما همان‌قدر که عقدۀ حقارت بد است، عقدۀ خودستایی و خودبزرگ‌نمایی بیجا هم که اغفال‌کننده و خواب‌آلودکنندۀ ملت است بد می‌باشد. وطن‌پرست گاهی در نظرها آن‌چنان‌ کسی است که از هر چیز در ایران است تعریف کند و همه‌چیز کشور را مهم‌تر از هر جای دیگر بداند. غالباً می‌شنویم و در جراید می‌خوانیم بزرگ‌ترین کارخانه یا بزرگ‌ترین سد یا بزرگ‌ترین ... را در دنیا یا خاورمیانه داریم، درصورتی‌که اگر با دقت رسیدگی کنیم شاید چنین نباشد. ما باید در این قبیل امور همان روشی را پیش بگیریم که ملل بزرگ دنیا دارند نه نودولتان ... معتقدم که باید با سیاست استعماری در ادبیات مبارزه کرد. باید تا سرحد امکان و با اندازه‌گیری عاقلانه همۀ حقایق را گفت و نوشت تا معایب و نقائص رفع و اصلاح شود. در عین حال باید ملت را به گذشتۀ افتخارآمیز خود متوجه کرد و به آیندۀ امیدبخش نه یأس‌انگیز نوید داد، اما نه به نحو مبالغت‌آمیز و بر خلاف حقیقت.

[گنجینۀ مقالات، دکتر محمود افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ج ۱، ص ۵۰]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
به گمان من وطن‌پرستی راستین بیش از همه این است که هر کس در هر کاری که هست به مقتضای آن وفا کند و داد آن را بدهد. اگر پزشک است صمیمانه در درمان بیماران بکوشد. اگر معلّم است همه در بند تربیت شاگردان خود باشد. اگر کارمند اداره است خود را خادم مردم بداند. اگر در کار سیاست است بهبود حال مردم و مصالح راستین کشور را راهنمای گفتار و کردار خود قرار دهد و اگر سرباز یا فرمانده است خود را برای دفاع آماده بدارد و از دشمن نگریزد. این اصلی است که اگر رعایت شود و به تربیت در ضمیرها خانه بگیرد، مردم را از جنگ و ویرانی‌ها و مصائب آن در امان نگاه خواهد داشت.
وطن‌پرستی راستین و خدمت به جامعه‌ای که ما را پرورده است این است، فراتر از این کسی که وطن خود را به‌راستی دوست دارد در آبادانی آن می‌کوشد، اگر بتواند به علم و فرهنگ و ادب آن خدمت می‌کند و هم غافل نمی‌ماند که آسایش او به آسایش دیگران وابسته است، عواطفی هست که برتر از علاقه‌های شخصی و ملّی است. راستی و خیرخواهی و ترحّم و آنچه آدمیت و انسانیت خوانده می‌شود از این گونه است.
مطلوب آن است که نخست ریای وطن‌پرستی به معنی رایج آن را بشناسیم و زیان آن را دریابیم. دیگر آنکه کوشش ما همه برای آماده کردن ذهن‌ها برای دفاع از خود باشد نه هجوم و دستبرد به دیگران. سوم آنکه در عین آنکه در حفظ آب و خاک و فرهنگ خود و ذخایر و مفاخر ملّی می‌کوشیم از این نکته غافل نمانیم که اگر ملّت‌پرستی مرحلۀ پیشرفته‌تری از قبیله‌پرستی و کشمکش‌های عشیره‌ای است، جهان‌دوستی نیز مرحلۀ تکامل‌یافته‌ای از وطن‌پرستی است. می‌توان آن را ترویج کرد و عشق آن را در دل‌ها نشاند و امیدوار بود که کوشش‌های آغازین در راه این هدف روزی پیروز شود و رنج جنگ و زیان ستیزه و کشتار به‌تدریج از میان برخیزد.

[احسان یارشاطر، «وطن‌پرستی»، ایران‌شناسی، سال ۵، شمارۀ ۱، بهار ۱۳۷۲، ۱۴-۱۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
سیزدهم تیرماه زادروز محمدعلی فروغی

⁠⁣وطن‌پرستی و ملّت‌دوستی ایرانیان


از ایرانیان هر وقت فردی یا جماعتی اوضاع وطن را مساعد احوال خود ندیده و جبراً و اختیاراً به ممالک دیگر مهاجرت کرده‌اند، همواره نام ایرانی را به آبرومندی حفظ نموده حامل علم و صنعت و عامل آبادی و ثروت بوده‌اند. چنان‌که می‌توان گفت در همۀ ممالک مجاور ایران آثار تمدن و آبادی کلاً یا بعضاً از نتایج وجود ایرانیان است. مردم ممالک وسیعۀ هندوستان اگر انصاف دهند می‌توانند بهترین شاهد این مدعا باشند که تأثیرات ایرانیان اسلامی در آن مملکت آشکار است و قابل انکار نیست. مقام ایرانی‌های باستانی نیز در هندوستان حاجت به شرح و بیان ندارد که جماعت پارسیان که بازماندگان آن قوم شریف‌اند امروز در آن سرزمین چه مقام ارجمند در همۀ رشته‌های خصایص انسانیت دارند و چگونه نام ایرانی را در میان اقوام و فرق بی‌شمار آن دیار محترم نگاه داشته‌ و مایۀ سرفرازی ما می‌باشند.
از ذکر این جملات مقصود رجزخوانی نیست، بلکه غرض این است که به عقیدۀ من ایرانی از آن قوم است که استعداد ادای وظایف انسانیت را دارد. چنان‌که امروز هم آثار استعداد ایرانی ظاهر است و می‌توان امیدوار بود که باز با کاروان ترقّی نوع بشر هم‌قدم شود و در این موقع که به نظر می‌رسد تمدن‌های مختلف شرق و غرب به یکدیگر برخورده و با هم اختلاط و امتزاج یافته و یک یا چند تمدن دیگر باید ایجاد گردد، ذوق و هوش و فکر ایرانی هم مثل ایام گذشته یک عنصر مفید باقیمت واقع شود؛ پس ما ایرانی‌ها حق داریم وطن‌پرست و ملّت‌دوست باشیم.

[سیاست‌نامۀ ذکاء‌الملک: مقاله‌ها، نامه‌ها و سخنرانی‌های سیاسی محمّدعلی فروغی، به‌کوشش ایرج افشار، هرمز همایون‌پور، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ص ۲۵۴-۲۵۵]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
سیزدهم تیرماه سالروز درگذشت محمّد معین

معین می‌دید دوستان همسن و همکارش در پهنۀ سیاست و اجتماع و احراز مقامات اداری و کشوری به نام رسیده‌اند و در طلب نان بیشتر به هر در می‌روند و آینده‌ای روشن‌تر را در افق‌های تاریک سیاست و جامعه جست‌وجو می‌کنند، اما او دل بدان خوش کرده بود که بخواند و بنویسد و آنچه تازه می‌یابد بر برگه‌ای کوچک یادداشت کند و برگه‌‌دان‌ها را بیاکند و هرچند یک بار از دسته‌ای از آنها مقاله‌ای بپردازد. نوشته‌ای مفید و بدیع عرضه کند. نهال تشنۀ شوق و نامجویی را از آب نهاد خویش سرسبزی بدهد. چون به رنج و تعب و بی‌مدد و محبت بدین بخت بلند برآمده بود با دوستان که می‌نشست یله می‌داد و در «مبل» دراز می‌شد و سنگین صحبت می‌کرد. ناز بر فلک و فخر بر ستاره می‌کرد. ناچار دوستان می‌گفتند معین «عصاقورت‌داده» است، ولی معین به شوق علم‌جویی زنده بود. حیاتش آکنده بود بدین فضیلت.
معین هیچ‌گاه دنیای پرنگار خودپرداختۀ خود را رها نکرد. روزی که بر خاک درافتاد و جهان تیره بر او چیره شد در همان اندیشه بود که سی سال پیش از آن بود.
دوران حیات علمی معین ثمربخش و اثرزای بود. او مقالات و کتب متعدد انتشار داد. آثارش از زمانی که با روش تحقیق اروپایی انس گرفت و مخصوصاً از موقعی که بر نوشته‌های خارجی دست یافت موجب انعطاف نظر ایران‌شناسان بدو شد.
معین به محضر مرحوم قزوینی نیز آمد و شد داشت، ولی به مناسبت آنکه در کار تدوین لغت‌نامه با مرحوم دهخدا همکاری می‌کرد بیش از هر کس با او مأنوس شده بود. دهخدا هم به موقع مرگ چون کسی را امین‌تر و لایق‌تر و دلسوزتر از معین نیافت وصیت کرد که معین به کار لغت‌نامه بپردازد.
معین شیفتۀ کار بود و مخصوصاً به کار لغت علاقه‌مندی مخصوص داشت. الحق در این زمینه تبحّر و بصیرتی پیدا کرد. توانست همزمان با ادامۀ انتشار لغت‌نامه به تصحیح و نشر برهان قاطع و نیز تألیف فرهنگ فارسی بپردازد.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۸۹-۱۳۰۴)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ سوم، ۱۴۰۴، ج ۱، ص۳۹۸-۳۹۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی، تحکیم وحدت ملّی و تمامیت ارضی

@AfsharFoundation
2025/07/06 16:01:08
Back to Top
HTML Embed Code: