This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
🏛#ایران_تنهاست!نروید!
سخنان استاد #ژاله_آموزگار در نشست شب فردوسی و شاهنامه؛ از ستیز تا ستایش در #شب_بخارا
۱۶ دی ۱۴۰۳، خانه اندیشمندان علوم انسانی
🦋سخنانی از سر #ایراندوستی و دلنگرانی برای میهن، که مخاطبش در ظاهر، جوانان و در واقع کسانیست که وضعیت کشور را به جایی رساندهاند که بسیاری از جوانان #مهاجرت را تنها گزینه برای داشتن یک زندگی معمولی میدانند.مشکلات را #مهاجرت میدانند.
پینوشت: «ای مَلِک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟»
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
🏛#ایران_تنهاست!نروید!
سخنان استاد #ژاله_آموزگار در نشست شب فردوسی و شاهنامه؛ از ستیز تا ستایش در #شب_بخارا
۱۶ دی ۱۴۰۳، خانه اندیشمندان علوم انسانی
🦋سخنانی از سر #ایراندوستی و دلنگرانی برای میهن، که مخاطبش در ظاهر، جوانان و در واقع کسانیست که وضعیت کشور را به جایی رساندهاند که بسیاری از جوانان #مهاجرت را تنها گزینه برای داشتن یک زندگی معمولی میدانند.مشکلات را #مهاجرت میدانند.
پینوشت: «ای مَلِک چو گرد آمدن خلقی موجب پادشاهیست تو مر خلق را پریشان برای چه میکنی؟ مگر سر پادشاهی کردن نداری؟»
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
👍3❤2🔥1
.
نگاهی به منش کتابداری و کتابشناسی استاد رمضانعلی شاکری
#دکتر_حمید_شاکری
کتابدارِ کتابشناس
کتاب دریچهای است به جهان علم و «کتابدار» راهنمای این نظاره است. برخی از آنان، خود نیز همراه میشوند با این گشتوگذار به عالم علم و ازاینرو میتوان از آنان با عنوان «کتابدار کتابخوان» یاد کرد. برخی نیز فراتر رفته و مواجههای پویا با کتاب را در پیش میگیرند.
ادامه متن کامل در دو صفحه زیر 👇
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
👍5
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. نگاهی به منش کتابداری و کتابشناسی استاد رمضانعلی شاکری #دکتر_حمید_شاکری کتابدارِ کتابشناس کتاب دریچهای است به جهان علم و «کتابدار» راهنمای این نظاره است. برخی از آنان، خود نیز همراه میشوند با این گشتوگذار به عالم علم و ازاینرو میتوان از آنان…
.
نگاهی به منش کتابداری و کتابشناسی استاد رمضانعلی شاکری
#کتابدار_کتاب_شناس
🔹کتاب دریچهای است به جهان علم و «کتابدار» راهنمای این نظاره است. برخی از آنان، خود نیز همراه میشوند با این گشتوگذار به عالم علم و ازاینرو میتوان از آنان با عنوان «کتابدار کتابخوان» یاد کرد. برخی نیز فراتر رفته و مواجههای پویا با کتاب را در پیش میگیرند.
آنان علاوه بر حرفه خود، یعنی کتابداری، در کنار خواندن کتاب بهصورت تفننی، کندوکاو و پژوهش را درباره آنچه مطالعه کردهاند نیز در دستورکار خود قرار میدهند و بهمرور در زمینه تحقیقات خود صاحبنظر و محل مراجعه سایر پژوهشگران واقع میشوند. به آنان میتوان لقب «کتابدار کتابشناس» داد. اما تفاوت این افراد با سایر محققان چیست؟ پژوهشگران و محققانی که پیشتر کتابدار بودهاند و در کنار آن، دست به تتبع نیز زدهاند، علاوه بر موضوع تحقیقات خود، اشراف عمومی و کمنظیری به ساحت علم از منظر کتابشناسی نیز دارند. مطابق آنچه که امروزه از «کتابداری» با عنوان «علم اطلاعات و دانششناسی» یاد میشود، آنان از یک کتابدار ساده تبدیل به عالمان اطلاعات و دانش شدهاند که مثال اعلای آن زندهیاد استاد ایرج افشار است.
استاد رمضانعلی شاکری (پدر راقم این سطور) نیز از جمله این قافلهاند. او به معنای واقعی کلمه «کتابدار کتابشناس» بود. قریب چهل سال حضور و تصدی کتابخانههای فرهنگ خراسان و آستانقدسرضوی، در کنار بیش از بیست عنوان تألیف و تصحیح کتاب، کارنامه ایشان را در این زمینه رقم میزند.
🔹خود درباره چگونگی آشنایی و اُنس با کتاب که شرح آن در «زیستنامه[۱]» آمده است، از شاهنامهخوانی پدرش زیر کرسی در شبهای طولانی و سرد زمستان قوچان یاد میکند که او را مجذوب کتاب و کتابخوانی کرد. کرایه کتاب و مطالعه و حتی رونویسی (استنساخ) از آن، از دیگر سرگرمیهای وی در دوران کودکی و نوجوانی بوده است.
جوانی او همزمان است با آزادی نسبی مطبوعات در دهه ۲۰خورشیدی و مقارن با نهضت ملی شدن صنعت نفت که ایشان علاوه بر خواندن روزنامههای متعدد، دست به قلم میشود و در مطبوعات مقاله مینویسد. خود دراینباره میگوید: «آقای حسن مهذب که مرتب در جلسات کانون [نشر حقایق اسلامی] حضور داشت و مشوق جوانان و خود از دانشمندان بود و بعد از آقای منتجبالدین رحیمی، رئیس کارگزینی فرهنگ گردید و با ایشان در یک اتاق کار میکردم، مرا وقتی دید با چندین روزنامه از تهران مشترک هستم و مطالعه مطبوعات دارم، به من گفت بهتر است بهجای اینهمه روزنامه خواندن، کتاب خریداری کنی که علاوه بر مطالعه، برایت بهعنوان ذخیره و سرمایهای باقی میماند... بعدا هم آنچه کتاب میخریدم، پس از مطالعه نگه میداشتم و همین کتابها با کتبی که به من اهدا مینمودند مقدمه تشکیل یک کتابخانه شخصی [کتابخانه شخصی ر.ع شاکری تأسیس ۱۳۳۵] شد....» علاقه و مطالعه کتاب سبب شد تا او در سال ۱۳۳۷ رسما به عنوان کتابدار به کتابخانه فرهنگ خراسان منتقل شود و از این تاریخ است که میتوان او را «کتابدار کتابخوان» نامید. چند سال بعد، همزمان با پذیرش مسئولیت کتابخانه فرهنگ، او دست به تحقیقات گستردهای در زمینه شمال خراسان به محوریت منطقه خبوشان یا قوچان فعلی میزند که منجر به انتشار کتاب جغرافیای تاریخی قوچان میشود.
۱ از ۲
نگاهی به منش کتابداری و کتابشناسی استاد رمضانعلی شاکری
#کتابدار_کتاب_شناس
🔹کتاب دریچهای است به جهان علم و «کتابدار» راهنمای این نظاره است. برخی از آنان، خود نیز همراه میشوند با این گشتوگذار به عالم علم و ازاینرو میتوان از آنان با عنوان «کتابدار کتابخوان» یاد کرد. برخی نیز فراتر رفته و مواجههای پویا با کتاب را در پیش میگیرند.
آنان علاوه بر حرفه خود، یعنی کتابداری، در کنار خواندن کتاب بهصورت تفننی، کندوکاو و پژوهش را درباره آنچه مطالعه کردهاند نیز در دستورکار خود قرار میدهند و بهمرور در زمینه تحقیقات خود صاحبنظر و محل مراجعه سایر پژوهشگران واقع میشوند. به آنان میتوان لقب «کتابدار کتابشناس» داد. اما تفاوت این افراد با سایر محققان چیست؟ پژوهشگران و محققانی که پیشتر کتابدار بودهاند و در کنار آن، دست به تتبع نیز زدهاند، علاوه بر موضوع تحقیقات خود، اشراف عمومی و کمنظیری به ساحت علم از منظر کتابشناسی نیز دارند. مطابق آنچه که امروزه از «کتابداری» با عنوان «علم اطلاعات و دانششناسی» یاد میشود، آنان از یک کتابدار ساده تبدیل به عالمان اطلاعات و دانش شدهاند که مثال اعلای آن زندهیاد استاد ایرج افشار است.
استاد رمضانعلی شاکری (پدر راقم این سطور) نیز از جمله این قافلهاند. او به معنای واقعی کلمه «کتابدار کتابشناس» بود. قریب چهل سال حضور و تصدی کتابخانههای فرهنگ خراسان و آستانقدسرضوی، در کنار بیش از بیست عنوان تألیف و تصحیح کتاب، کارنامه ایشان را در این زمینه رقم میزند.
🔹خود درباره چگونگی آشنایی و اُنس با کتاب که شرح آن در «زیستنامه[۱]» آمده است، از شاهنامهخوانی پدرش زیر کرسی در شبهای طولانی و سرد زمستان قوچان یاد میکند که او را مجذوب کتاب و کتابخوانی کرد. کرایه کتاب و مطالعه و حتی رونویسی (استنساخ) از آن، از دیگر سرگرمیهای وی در دوران کودکی و نوجوانی بوده است.
جوانی او همزمان است با آزادی نسبی مطبوعات در دهه ۲۰خورشیدی و مقارن با نهضت ملی شدن صنعت نفت که ایشان علاوه بر خواندن روزنامههای متعدد، دست به قلم میشود و در مطبوعات مقاله مینویسد. خود دراینباره میگوید: «آقای حسن مهذب که مرتب در جلسات کانون [نشر حقایق اسلامی] حضور داشت و مشوق جوانان و خود از دانشمندان بود و بعد از آقای منتجبالدین رحیمی، رئیس کارگزینی فرهنگ گردید و با ایشان در یک اتاق کار میکردم، مرا وقتی دید با چندین روزنامه از تهران مشترک هستم و مطالعه مطبوعات دارم، به من گفت بهتر است بهجای اینهمه روزنامه خواندن، کتاب خریداری کنی که علاوه بر مطالعه، برایت بهعنوان ذخیره و سرمایهای باقی میماند... بعدا هم آنچه کتاب میخریدم، پس از مطالعه نگه میداشتم و همین کتابها با کتبی که به من اهدا مینمودند مقدمه تشکیل یک کتابخانه شخصی [کتابخانه شخصی ر.ع شاکری تأسیس ۱۳۳۵] شد....» علاقه و مطالعه کتاب سبب شد تا او در سال ۱۳۳۷ رسما به عنوان کتابدار به کتابخانه فرهنگ خراسان منتقل شود و از این تاریخ است که میتوان او را «کتابدار کتابخوان» نامید. چند سال بعد، همزمان با پذیرش مسئولیت کتابخانه فرهنگ، او دست به تحقیقات گستردهای در زمینه شمال خراسان به محوریت منطقه خبوشان یا قوچان فعلی میزند که منجر به انتشار کتاب جغرافیای تاریخی قوچان میشود.
۱ از ۲
👍4
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. نگاهی به منش کتابداری و کتابشناسی استاد رمضانعلی شاکری #دکتر_حمید_شاکری کتابدارِ کتابشناس کتاب دریچهای است به جهان علم و «کتابدار» راهنمای این نظاره است. برخی از آنان، خود نیز همراه میشوند با این گشتوگذار به عالم علم و ازاینرو میتوان از آنان…
.
🔹اینک که در سطور نخستین این نوشتار نامی از استاد ایرج افشار به میان آمد، بد نیست نگاهی بیاندازیم به خاطرهای که پدر از ایشان درباره انتشار این کتاب در یادنامه مجله بخارا (ش ۸۱، ص ۵۷۲) داشته است: «دهه۴۰خورشیدی، هنگامی که جهت ادامه تحقیقات خود درباره جغرافیای تاریخی و تاریخ جامع خبوشان و قوچان، به کتابخانه ملی -که ریاست کتابخانه با استاد فقید روانشاد ایرج افشار بود- مراجعه و در بخش مرجع از سفرنامههای خارجی یادداشتبرداری میکردم، وی که در ارتباط با مسائل کتاب و کتابخانه سالها با ایشان در ارتباط بودم، مرا در آن بخش ضمن راهنماییهای مفید، به مطلبی اشاره نمود که برایم بهعنوان «خاطرهای ماندگار» باقی مانده است بدین مضمون: بهتر آن است که تحقیقات خود را در کنار استفاده از سفرنامهها، منجمله سفرنامههای مستشرقین (که ممکن است برخی از آنان در تاریخنویسی یا فرهنگنگاری دنبال اهداف خود باشند و نه واقعیتهای تاریخی)، به شهر و روستاهای شمال خراسان و قوچان سفر کنید و از آثار و اسناد موجود مانند شجرهنامهها، طوامیر، قبالهنامهها، حتی اسطورههای مردمی و روایات سینهبهسینه مردم، از نژاد و تیره و زبان اصیل مردم آن دیار که ضبط و ثبت میکنید، مجموعا تاریخ مستندی خواهد بود که در عرصه ایرانشناسی از اعتبار جهانی برخوردار است. این توصیه برای من پایه و مایه تحقیقاتم قرار گرفت که بدان عمل کردم و منجر به انتشار کتابهای «جغرافیای تاریخی قوچان» و «اترکنامه» گشت.»
🔹باری، این مواجهه پویا با کتاب همراه با تتبع و اشراف به آن را میتوان مصداق «کتابدار کتابشناس» دانست. در سالهای بعد، علاوه بر گسترش تحقیقات خود در زمینههای تاریخی، پژوهش در حوزه مسائل مربوط به کتابداری و کتابخانه نیز ادامه یافت. از آنجمله میتوان به تألیف کتابهای «تاریخچه کتابخانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد در پنجاه سال (۱۳۴۷)»، «فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد (۱۳۴۸)»، «اصول مقدمات کتابداری یا کتابداری آسان (۱۳۶۱)»، «گنج هزارساله؛ تاریخچه کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، قبل و بعد از انقلاب (۱۳۶۶)»، «واقفین عمده کتاب به کتابخانههای آستان قدس رضوی (۱۳۷۷)» و... اشاره کرد.
در زمینه تصحیح نیز ایشان با انتشار آثاری همچون «سیاحت شرق (۱۳۴۹)»، «سیاحت غرب (۱۳۴۹)»، «برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیتالملک العلام (۱۳۷۸)» و «سیاستنامه آقانجفی قوچانی (۱۳۹۳)» به احیای آثار «آقانجفی قوچانی» مدد رساند.
علاوه بر موارد فوق، تألیفات و تصحیحات دیگری نیز از وی برجا مانده است که در کنار اهتمام بر رونق کتابخانه فرهنگ خراسان و مدیریت در طرح توسعه کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و گسترش کتابخانههای اقماری آستان قدس، او را شایسته عنوان «کتابدار کتابشناس» میکند.
[۱] زیستنامه یا از «کودکی تا نودسالگی»، زندگینامه استاد رمضانعلی شاکری است که شرح حالات و احوالات خود و زمانه خود را به قلم خودش به نگارش درآورده است.
#دکتر_حمید_شاکری (فرزند استاد شاکری) - پژوهشگر مؤسسه ایرانشناسی بریتانیا
۲ از ۲
منبع: روزنامه شهرآرا
تاریخ: ۲۳ تير ۱۴۰۴
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
🔹اینک که در سطور نخستین این نوشتار نامی از استاد ایرج افشار به میان آمد، بد نیست نگاهی بیاندازیم به خاطرهای که پدر از ایشان درباره انتشار این کتاب در یادنامه مجله بخارا (ش ۸۱، ص ۵۷۲) داشته است: «دهه۴۰خورشیدی، هنگامی که جهت ادامه تحقیقات خود درباره جغرافیای تاریخی و تاریخ جامع خبوشان و قوچان، به کتابخانه ملی -که ریاست کتابخانه با استاد فقید روانشاد ایرج افشار بود- مراجعه و در بخش مرجع از سفرنامههای خارجی یادداشتبرداری میکردم، وی که در ارتباط با مسائل کتاب و کتابخانه سالها با ایشان در ارتباط بودم، مرا در آن بخش ضمن راهنماییهای مفید، به مطلبی اشاره نمود که برایم بهعنوان «خاطرهای ماندگار» باقی مانده است بدین مضمون: بهتر آن است که تحقیقات خود را در کنار استفاده از سفرنامهها، منجمله سفرنامههای مستشرقین (که ممکن است برخی از آنان در تاریخنویسی یا فرهنگنگاری دنبال اهداف خود باشند و نه واقعیتهای تاریخی)، به شهر و روستاهای شمال خراسان و قوچان سفر کنید و از آثار و اسناد موجود مانند شجرهنامهها، طوامیر، قبالهنامهها، حتی اسطورههای مردمی و روایات سینهبهسینه مردم، از نژاد و تیره و زبان اصیل مردم آن دیار که ضبط و ثبت میکنید، مجموعا تاریخ مستندی خواهد بود که در عرصه ایرانشناسی از اعتبار جهانی برخوردار است. این توصیه برای من پایه و مایه تحقیقاتم قرار گرفت که بدان عمل کردم و منجر به انتشار کتابهای «جغرافیای تاریخی قوچان» و «اترکنامه» گشت.»
🔹باری، این مواجهه پویا با کتاب همراه با تتبع و اشراف به آن را میتوان مصداق «کتابدار کتابشناس» دانست. در سالهای بعد، علاوه بر گسترش تحقیقات خود در زمینههای تاریخی، پژوهش در حوزه مسائل مربوط به کتابداری و کتابخانه نیز ادامه یافت. از آنجمله میتوان به تألیف کتابهای «تاریخچه کتابخانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد در پنجاه سال (۱۳۴۷)»، «فهرست کتب خطی کتابخانه عمومی فرهنگ و هنر مشهد (۱۳۴۸)»، «اصول مقدمات کتابداری یا کتابداری آسان (۱۳۶۱)»، «گنج هزارساله؛ تاریخچه کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، قبل و بعد از انقلاب (۱۳۶۶)»، «واقفین عمده کتاب به کتابخانههای آستان قدس رضوی (۱۳۷۷)» و... اشاره کرد.
در زمینه تصحیح نیز ایشان با انتشار آثاری همچون «سیاحت شرق (۱۳۴۹)»، «سیاحت غرب (۱۳۴۹)»، «برگی از تاریخ معاصر: حیاتالاسلام فی احوال آیتالملک العلام (۱۳۷۸)» و «سیاستنامه آقانجفی قوچانی (۱۳۹۳)» به احیای آثار «آقانجفی قوچانی» مدد رساند.
علاوه بر موارد فوق، تألیفات و تصحیحات دیگری نیز از وی برجا مانده است که در کنار اهتمام بر رونق کتابخانه فرهنگ خراسان و مدیریت در طرح توسعه کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی و گسترش کتابخانههای اقماری آستان قدس، او را شایسته عنوان «کتابدار کتابشناس» میکند.
[۱] زیستنامه یا از «کودکی تا نودسالگی»، زندگینامه استاد رمضانعلی شاکری است که شرح حالات و احوالات خود و زمانه خود را به قلم خودش به نگارش درآورده است.
#دکتر_حمید_شاکری (فرزند استاد شاکری) - پژوهشگر مؤسسه ایرانشناسی بریتانیا
۲ از ۲
منبع: روزنامه شهرآرا
تاریخ: ۲۳ تير ۱۴۰۴
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
👍4
.
بنام خداوند خورشید و ماه
#واکاوی_تیر_و_تیرگان_بر_بنیاد_اندیشههای_نمادین
در نبیگ بندهش، گل ویژهی تیر، بنفشه است. بنفشه در باورهای نمادین نشانِ فراهم آمدن و بسیجیدن (تمرکز) و اندیشه است. نمادگرایی بنفشه از بنیاد بر شمار گلبرگهایش که پنجاند، پرداخته شده است. عدد پنج یکی از نمادهای گران آدمی است، بهاین شوند نمادگرایی بنفشه با پنج گلبرگش یادآور این پیوستگی ژرف و نمادین است، و شگفتا که گونهی وحشی این گل نشانگر ویژهی آدمی، یعنی اندیشه است....
متن کامل این مقالهی ارجمند #استاد_مهدی_رحمانی_قوچانی «ویژهی تیرگان» را در چهار صفحهی زیر همین پست مشتاقانه مطالعه بفرایید.👇
استفاده از این مقاله با ذکر منبع فصلنامهی فرهنگی و هنری باغ خبوشان (هزار بادهی فرهنگ) بلامانع خواهد بود.
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فصلنامه
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#تهران
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
👍4
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند خورشید و ماه #واکاوی_تیر_و_تیرگان_بر_بنیاد_اندیشههای_نمادین در نبیگ بندهش، گل ویژهی تیر، بنفشه است. بنفشه در باورهای نمادین نشانِ فراهم آمدن و بسیجیدن (تمرکز) و اندیشه است. نمادگرایی بنفشه از بنیاد بر شمار گلبرگهایش که پنجاند، پرداخته…
.
بنام خداوند خورشید و ماه
#واکاوی_تیر_و_تیرگان_بر_بنیاد_اندیشههای_نمادین
در نبیگ بندهش، گل ویژهی تیر، بنفشه است. بنفشه در باورهای نمادین نشانِ فراهم آمدن و بسیجیدن (تمرکز) و اندیشه است. نمادگرایی بنفشه از بنیاد بر شمار گلبرگهایش که پنجاند، پرداخته شده است. عدد پنج یکی از نمادهای گران آدمی است، بهاین شوند نمادگرایی بنفشه با پنج گلبرگش یادآور این پیوستگی ژرف و نمادین است، و شگفتا که گونهی وحشی این گل نشانگر ویژهی آدمی، یعنی اندیشه است. تیر دراندیشههای نمادین، نشان رسایی و پاکی و رهیافت به دریافت شتابنده و نماد عشق است. تیرماه هنگام آشکارا شدن ستارهی بارانساز تیشتر است. تیر و تشتر فرشتهی آب و باراناند. آب در باورهای نمادین، نشانِ فرزان و شایستگی و بیآلایشی و نابی و پاکیزگی و پسینتر باروری و فزونی و فراوانی است. ریگ ودا، آب را مایهی «قوت، عظمت، شادی و بصیرت(دانایی، بینش، خردمنشی )» میداند و در یک سخن شگفت «آب نایب مردم» است. در یک کردهی دیگر ودایی، به شوند زندگیبخشی آب، فرمانروایی دو جهان مینوی و استومند با اوست: «آه ای آب زلال که بر نعمت سلطانی، که طلب بجا و جاودانگی را پاس میداری، و که سلطان غنایی، که همراه است با سعادتی نیک....» تیر فرشتهی باران، دارندهی آبی رازآمیز و مینوی است، آبی که از آن فرزان و دانش برمیخیزد، و در دل آدم دانا و بخرد جایگاه دارد. آب در این اندیشههای شرقی «نماد زندگی مینوی و ذات خداوندی است.» که به میانجی خداوند به آدمی بخشش میشود. باران نیز آبی آسمانی است که شوند باروری زمین میگردد. باران در اندیشههای کهن نشان بخشایش و مهربانی و فرزان و دانایی است. در فرهنگ آریایی هند «زن باردار، باران نامیده میشود.» و به سخنی نغز، چشمهی تمام خوشبختیهاست. باران در این اندیشه- باورها، آورندهی دانستههای استومند و مینوی است، که باروری و حاصلخیزی زمین و از سویی دیگر بخشایش و جاودانگی را داراست. چراکه «آنچه از آسمان بر زمین فرود میآید، حاصلخیزیِ روح، نور و اثرات معنوی است.» هنوز هم پس از هزارهها، آب با چنین پیشینهای در پیشگاه مردم ایران نشان نور و روشنایی و نیکبختی است. پاشیدن آب در تیرگان یادمانی از خوشی ایزدی است.
تیریشت چامهای است، سخت پُرکشش و رنگارنگ در ستایش تشتر ستارهی آورندهی باران، که تَندهی (نطفهی) آب را در بر دارد. این یشت جلوهگاهِ زیبایی از کاربرد نماد و نمادگرایی در ادبِ ایرانی است. همانند کردن تشتر به اسب سفید، و دشتهای خشک و سوخته و بدون گیاه در تابستان به دیوی زشت و بیمو و کل بهدرستی اوج هنر نمادگرایی را آشکار میسازد. در تیر یشت بهروشنی نژاد تیر (تشتر) به آپم نبات ( ناف و زادهی آبها) برمیگردد. تشتر بزرگواری است که به مردمان «منزل آرام و خوش بخشد.... و صلح بخش است.» تیر یشت برای آنکه همانی و خویشکاری بزرگ تشتر را به مردم بنمایاند، او را با آرش بهترین تیرانداز آریایی و تیر شگفتانگیز و اهورایی او همسنجی و همانند میکند. آرش باشندهای است که برای مردم آریایی منزل آرام و خوش و سازش و آشتی به ارمغان میآورد. تشتر نیز همچون آرش شکست دهندهی دشمن سرزمین آریایی است، و در یک گزارش نغز و زیبا، تیر یشت تشتر را به «تند پرندهی بلند از دور درخشنده» گزارش میکند، که همانی بسیار نزدیکی با تیر «در هوا پران» آرش دارد. اگرچه میان تیر (پیکان) و فرشتهی تیر (تشتر) هیچ زمینهی ریشهای و معنایی وجود ندارد. اما در اندیشههای نمادین انبازیهای بسیار تنگی میان باران (تشتر) و پیکان (تیر) وجود دارد. پیکان همچون فرشتهی باران نماد اندیشه و نور است. پیکان نماد دریافتِ بیدرنگ و هوشِ تیزیاب است. پیکان (تیر) در اندیشههای هستیشناسی نماد جست جوی پیوند با حق است. هرچند نام این ماه با ستارهی تشتر گره خورده است، و جشن تیرگان، هنگامهی پیروزی فرشتهی باران بر دیو خشکی (اَپوش) است.
۱ از ۴
👍3
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند خورشید و ماه #واکاوی_تیر_و_تیرگان_بر_بنیاد_اندیشههای_نمادین در نبیگ بندهش، گل ویژهی تیر، بنفشه است. بنفشه در باورهای نمادین نشانِ فراهم آمدن و بسیجیدن (تمرکز) و اندیشه است. نمادگرایی بنفشه از بنیاد بر شمار گلبرگهایش که پنجاند، پرداخته…
.
اما ماهِ تیر بربنیادهای نمادگرایانه، ماهِ خردورزی و اندیشیدن و تمرکزگرایی است. تیریشت، تشتر را «درست چشم» مینامد. چشمی که به هستی اهورایی درخشندگی مینوی و جاودانی میبخشد. شاید بهاین شوند است که تیر (پیکان) راه رسیدن به راستی و درستی بهشمار آمدهاست. چراکه تیرِ آرش با همراهی و یاری ایزد مهر و امشاسپندان خرداد و اَمرداد راهش را مییابد. چنین تیری است که برای مردم و سرزمین ایران، رامش و خوشبختی و رستگاری را به ارمغان میآورد. این دهشهای اهورایی تنها در گرو اندیشیدن درست و پاک و یاری جستن از خرد به باشندهای میپیوندد، که ایزدِ تیر را همچون اهورامزدا بهستاید، و از بُنِجان پیرو او باشد. تیریشت، والاترین اندیشههای گران ایرانی را با هنرمندی بیمانندی در پیکر نمادهای استورهای به نمایش میگذارد، و ایرانی را هماره برای نبردی سرنوشتساز آماده میسازد.
هرمزد یشت در سخنی شگفت از پیامبر ایرانی میخواهد، که کامِ خود نخست از آب بخواهد. این آبِ سپند همان دانشِ شناخت و فرزانِ اهورایی است که در نهاد آدم برکشیده به جوشش در میآید، و تیرگیهای درونی را پاک میگرداند. آب در اندیشههای ایرانی نشان: روشنایی، باروری، برکت، پاکی، فرزان و برتری وشایستگی، هستی مینوی و در فرجام نماد گوهر خداوندی است. در هستیشناسی ایرانی «آب جوهر الهی است که تمامی خلقت را لبریز میکند.» و با «نفخهی خداوندِ بخشنده همذات است.» در نبیگ زادسَپرم بهروشنی تشتر (تیر) گسترانندهی آفرینش اهورایی است: «گسترش آفرینش (سامان بخشی آفرینش) با تیشتر اختر است، که اختر چهارم و خدای آب است. تیشتر، فرشتهی آراینده، خدای ماه چهارم است. از این روی است که تیرماه چهارمین ماه سال است. «ابوریحان بیرونی، ششم تیر ماه (خرداد روز) را جشن نیلوفر مینامد. نیلوفر در اندیشههای نمادین پیوندی تنگ با آب و خورشید دارد. گل نیلوفر در اندیشههای نمادین، تنایشِ پدید آمدن جهان از آب، و نشان زیستِ جاودانه و زندگی دوباره است، گلی که در روی آب میشکفد، و به زیبایی از آب نخستین بیرون میآید. نیلوفر نشان فرزانگی و پاکی و بیآلایشی و راستی و برابری است. در اندیشههای آریایی- هندی، نیلوفرِ صورتی نشان و نمود خورشید و نماد نیکبختی و خجستگی است. و در یک نگاه، نیلوفر نماد پختگی و شکفتگی جان و روان، و درسخنی باریک، نخستین آفرینش و نشان خداوند (مظهرالله) است. این گل در باورهای استوره سرشتِ ایرانی نگهدارندهی فرهی رهانندگان و نجاتبخشان است. در باورهای مهرِ ایرانی، نیلوفر، گلِ ویژهی مهر است. در سنگنگارهای زایش مهر و بیرون آمدنش از درونِ گل نیلوفر نموده شدهاست، و در نگارهای دیگر، مهر روی گلِ نیلوفر ایستاده است. همهی این ویژگیهای نمادین گویای پیوند تنگ نیلوفر با خورشید است. گلی است که «با آفتاب سر بیرون میآورد، و باز با آفتاب فرو میرود.» در فرهنگِ خورشید آسهی ایرانی، پرتوهای تیزِ خورشید نماد آگاهی و شناخت، خرد و فرزانگی، فره و نور است. خورشید در یشتها بهروشنی پیکر و چشم مزدااهورا (نشان پروردگار) خوانده شده، خداوندی که پیکرش بهسان نور و روانش بهسان راستی است. در یک گزارش بروننگر، خورشید «چشم روز» و در نگاهی خردمندانه و دروننگر «چشم نور» خوانده شدهاست. نور در اندیشههای نمادین بهچم آگاهی و شناخت است، و در نگری اندیشمندانه بهچم روشنگشت (اشراق) و هم گوهرِ جان است. تیر یشت برای اسب سفید (نمود و نماد تشتر فرشتهی باران) از واژهی «زرین = طلایی» بهره بردهاست. «طلا» در باورهای نمادین سرشتی خورشیدی دارد. و در نگاهی ژرف و درونگرا، نمادِ شناخت و جاودانگی است. طلا بهشوندِ سرشت خورشیدیاش همهی نمادهای خورشیدی: باروری، عشق، بخشش، دانش و خرد، اشراق، رسایی و نور و روشنایی را با خود پیوسته دارد، و در یک باورِ ژرفِ نمادین «سلاح نور»" است.
۲ از ۴
اما ماهِ تیر بربنیادهای نمادگرایانه، ماهِ خردورزی و اندیشیدن و تمرکزگرایی است. تیریشت، تشتر را «درست چشم» مینامد. چشمی که به هستی اهورایی درخشندگی مینوی و جاودانی میبخشد. شاید بهاین شوند است که تیر (پیکان) راه رسیدن به راستی و درستی بهشمار آمدهاست. چراکه تیرِ آرش با همراهی و یاری ایزد مهر و امشاسپندان خرداد و اَمرداد راهش را مییابد. چنین تیری است که برای مردم و سرزمین ایران، رامش و خوشبختی و رستگاری را به ارمغان میآورد. این دهشهای اهورایی تنها در گرو اندیشیدن درست و پاک و یاری جستن از خرد به باشندهای میپیوندد، که ایزدِ تیر را همچون اهورامزدا بهستاید، و از بُنِجان پیرو او باشد. تیریشت، والاترین اندیشههای گران ایرانی را با هنرمندی بیمانندی در پیکر نمادهای استورهای به نمایش میگذارد، و ایرانی را هماره برای نبردی سرنوشتساز آماده میسازد.
هرمزد یشت در سخنی شگفت از پیامبر ایرانی میخواهد، که کامِ خود نخست از آب بخواهد. این آبِ سپند همان دانشِ شناخت و فرزانِ اهورایی است که در نهاد آدم برکشیده به جوشش در میآید، و تیرگیهای درونی را پاک میگرداند. آب در اندیشههای ایرانی نشان: روشنایی، باروری، برکت، پاکی، فرزان و برتری وشایستگی، هستی مینوی و در فرجام نماد گوهر خداوندی است. در هستیشناسی ایرانی «آب جوهر الهی است که تمامی خلقت را لبریز میکند.» و با «نفخهی خداوندِ بخشنده همذات است.» در نبیگ زادسَپرم بهروشنی تشتر (تیر) گسترانندهی آفرینش اهورایی است: «گسترش آفرینش (سامان بخشی آفرینش) با تیشتر اختر است، که اختر چهارم و خدای آب است. تیشتر، فرشتهی آراینده، خدای ماه چهارم است. از این روی است که تیرماه چهارمین ماه سال است. «ابوریحان بیرونی، ششم تیر ماه (خرداد روز) را جشن نیلوفر مینامد. نیلوفر در اندیشههای نمادین پیوندی تنگ با آب و خورشید دارد. گل نیلوفر در اندیشههای نمادین، تنایشِ پدید آمدن جهان از آب، و نشان زیستِ جاودانه و زندگی دوباره است، گلی که در روی آب میشکفد، و به زیبایی از آب نخستین بیرون میآید. نیلوفر نشان فرزانگی و پاکی و بیآلایشی و راستی و برابری است. در اندیشههای آریایی- هندی، نیلوفرِ صورتی نشان و نمود خورشید و نماد نیکبختی و خجستگی است. و در یک نگاه، نیلوفر نماد پختگی و شکفتگی جان و روان، و درسخنی باریک، نخستین آفرینش و نشان خداوند (مظهرالله) است. این گل در باورهای استوره سرشتِ ایرانی نگهدارندهی فرهی رهانندگان و نجاتبخشان است. در باورهای مهرِ ایرانی، نیلوفر، گلِ ویژهی مهر است. در سنگنگارهای زایش مهر و بیرون آمدنش از درونِ گل نیلوفر نموده شدهاست، و در نگارهای دیگر، مهر روی گلِ نیلوفر ایستاده است. همهی این ویژگیهای نمادین گویای پیوند تنگ نیلوفر با خورشید است. گلی است که «با آفتاب سر بیرون میآورد، و باز با آفتاب فرو میرود.» در فرهنگِ خورشید آسهی ایرانی، پرتوهای تیزِ خورشید نماد آگاهی و شناخت، خرد و فرزانگی، فره و نور است. خورشید در یشتها بهروشنی پیکر و چشم مزدااهورا (نشان پروردگار) خوانده شده، خداوندی که پیکرش بهسان نور و روانش بهسان راستی است. در یک گزارش بروننگر، خورشید «چشم روز» و در نگاهی خردمندانه و دروننگر «چشم نور» خوانده شدهاست. نور در اندیشههای نمادین بهچم آگاهی و شناخت است، و در نگری اندیشمندانه بهچم روشنگشت (اشراق) و هم گوهرِ جان است. تیر یشت برای اسب سفید (نمود و نماد تشتر فرشتهی باران) از واژهی «زرین = طلایی» بهره بردهاست. «طلا» در باورهای نمادین سرشتی خورشیدی دارد. و در نگاهی ژرف و درونگرا، نمادِ شناخت و جاودانگی است. طلا بهشوندِ سرشت خورشیدیاش همهی نمادهای خورشیدی: باروری، عشق، بخشش، دانش و خرد، اشراق، رسایی و نور و روشنایی را با خود پیوسته دارد، و در یک باورِ ژرفِ نمادین «سلاح نور»" است.
۲ از ۴
👍3
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند خورشید و ماه #واکاوی_تیر_و_تیرگان_بر_بنیاد_اندیشههای_نمادین در نبیگ بندهش، گل ویژهی تیر، بنفشه است. بنفشه در باورهای نمادین نشانِ فراهم آمدن و بسیجیدن (تمرکز) و اندیشه است. نمادگرایی بنفشه از بنیاد بر شمار گلبرگهایش که پنجاند، پرداخته…
.
پس جشن تیرگان درآمدی است تا آدمی با شناختی ژرف به نشانههای اهورایی (آب و نور) که نیروهای بارور کنندهی ایزدیاند، مهر بورزد. این باروری از دو گونهی گیتیایی و مینوی است. آب و خورشید (نور) از سویی شوند باروری و زایش و بالندگی و زندگانی در جهان زمینیاند، و از سویی درجهان مینوی راه دریافتِ آگاهی و شناخت راستین و رسیدن به رسایی و جاودانگیاند. بربنیاد این اندیشههای نمادین است که نبرد سرنوشت و هستیساز تشتر و اپوش سر میگیرد، تا با میانجی سلاحِ خورشیدی، فرشتهی باران دیو خشکی را از پای درآورد. باید گفت فرهیختهی دلآگاه خوارزم از سر آگاهی و دانشِ ژرف، ششم تیرماه را جشن نیلوفر (جشن رسایی و فرزان و روشنایی) نامیدهاست. جشنی که در خرداد روز از تیر ماه (ششم تیر) برگزار میشده است. خرداد گذشته از خویشکاری مینویاش که رسایی است، در جهان استومند، آب را خویشاست. نیلوفر، گل ایزد بانوی آب«اَردوی سَورَ اَناهیت» است. بنابراین جشن نیلوفر در ششم تیرماه پیش درآمدی برای جشن بزرگ تیرگان است. جشنی که در گذر روزگاران رنگ و روی مینوی و خردمندانهاش را فرو نهاده، و در پیشگاه مردم به جشنی برای گرامیداشت آب و باران روی نمودهاست. به گمان نگارنده یادکردِ استورهی آرش و تیرِ اهوراییاش با ماه تیر و جشن تیرگان (جشن و تیر) باید یادمانی نمادین و رازانگیز از روی و آماجِ مینوی و دروننگر تیر در اندیشههای رمزآمیز باشد. چراکه تیر (پیکان) در باورهای نمادین، راه رسیدن به راستی و درستی، نور و اندیشه، و نشان دریافت راستینِ اَشه (سامان هستی) است. در باورهای ایرانی تیر (پیکان) نماد یکپارچگی و یگانگی است. در تیریشت تیر آرش با دستیاری سپندارمذ (نماد خرد کامل) و مهر (خورشید) و خرداد (رسایی) و اَمرداد (جاودانگی) و ایزد باد ساخته و پرداخته و رهنمایی میشود، تا مرزنمایی راستین به فرجام برسد.
در روزِ تیر است که آبادانی دنیا، کشاورزی و راستی و پایداری هستی انجام میپذیرد، و تباهی و نابودی جهان سامان داده میشود (دهقنه). پس از این رویدادِ خجسته است که به گفت ابوریحان بیرونی، نویسندگی که نشان اندیشمندی و پوییدن راه خرد است، با پیروی و همیاریِ پاسداشت و آبادانی گیتی در سایهی فرمانروایی نیک و خردمندانه رخ مینماید. دراین بازگفت خردمند خوارزمی دو نکتهی ژرف و گران نهفته است. نخست «دهوفذیه» است که بهچم نگهبانی و پاسداشت گیتی در سایهی شهریاری نیکِ اهورایی است، که درآن سازش و آشتی و برابری و داد خدایی به سامان میرسند. و دو دیگر «دهقنه» است. دهقنه بهچم کدخدا و کشاورز و در سخنی دهگان است. این ردهی هازمانی است که خویشکاری سترگ پاسداری از فرهنگ و تاریخ ایرانی بر دوش آنان است. بهاین شونداست که ابوریحان براین باوراست که «دهقنه و کتابت یک چیز است» یعنی دهقانی و دبیری هماَرش (مترادف) و پیوستهی هماند. این سنتِ گران همان نهادک نیاکانی است، که دهگانان ایرانی هم چون فردوسی بزرگ با همهی توان برای نگهبانی و گسترش فرهنگ و تمدن ایران اهورایی همهی زندگی و نیرو و دارایی خویش را درباختند. پس این دبیری بهچم نگاشتن و گاه نقاشی کردن واژههای کهن و دیریاب از سوی نویسندگانِ ناخوانا و نانویسا و خامه بدستانِ درباری نیست که هر کژی را راستی و هر بیداد را داد جلوه دهند. چراکه ابوریحان در دنبالهی سخن میگوید، در تیرروز موبدان دهگانان و کشاورزان و سوای ایشان جامهی دبیران (نماد نگاهبانی از ارزشهای ایرانی) را برتن میکردند. و «تا روزگار گشتاسب از راه اجلال کتابت و اعظام دهقنه این رسم باقی بود.» این نکتهی ژرف نیز خود گویای پیوند تنگ کدخدایی و دهگانی و نویسندگی است. در فرهنگ آریایی ایران، دبیری و نویسندگی به خورشید پیوسته است و آشکارا با تیرماه (عطارد) و تیر روز پیوندی ندارد. اما در اندیشههای درونگرا و نمادین، آفرینش خامه (قلم) از نور است. در هستیشناسی ایرانی «خامه» خرد و فرزانِ همادی (کُل) است، و در پیوند با مایهی نخستین، یعنی گوهر ناآفریده میباشد. نَسک (کتاب) در این اندیشههای نورانی، نماد خرد و دانش و دانایی است، و نویسندهی راستین باشندهای است که با جهان دانش و دانندگی در پیوند است. پس دبیر و نویسنده بهچم درستش باشندهای است که با گنجینههای دانش و خرد ایزدی سرو کار دارد، و در نگاهداری آنها تخشاست.
۳ از ۴
پس جشن تیرگان درآمدی است تا آدمی با شناختی ژرف به نشانههای اهورایی (آب و نور) که نیروهای بارور کنندهی ایزدیاند، مهر بورزد. این باروری از دو گونهی گیتیایی و مینوی است. آب و خورشید (نور) از سویی شوند باروری و زایش و بالندگی و زندگانی در جهان زمینیاند، و از سویی درجهان مینوی راه دریافتِ آگاهی و شناخت راستین و رسیدن به رسایی و جاودانگیاند. بربنیاد این اندیشههای نمادین است که نبرد سرنوشت و هستیساز تشتر و اپوش سر میگیرد، تا با میانجی سلاحِ خورشیدی، فرشتهی باران دیو خشکی را از پای درآورد. باید گفت فرهیختهی دلآگاه خوارزم از سر آگاهی و دانشِ ژرف، ششم تیرماه را جشن نیلوفر (جشن رسایی و فرزان و روشنایی) نامیدهاست. جشنی که در خرداد روز از تیر ماه (ششم تیر) برگزار میشده است. خرداد گذشته از خویشکاری مینویاش که رسایی است، در جهان استومند، آب را خویشاست. نیلوفر، گل ایزد بانوی آب«اَردوی سَورَ اَناهیت» است. بنابراین جشن نیلوفر در ششم تیرماه پیش درآمدی برای جشن بزرگ تیرگان است. جشنی که در گذر روزگاران رنگ و روی مینوی و خردمندانهاش را فرو نهاده، و در پیشگاه مردم به جشنی برای گرامیداشت آب و باران روی نمودهاست. به گمان نگارنده یادکردِ استورهی آرش و تیرِ اهوراییاش با ماه تیر و جشن تیرگان (جشن و تیر) باید یادمانی نمادین و رازانگیز از روی و آماجِ مینوی و دروننگر تیر در اندیشههای رمزآمیز باشد. چراکه تیر (پیکان) در باورهای نمادین، راه رسیدن به راستی و درستی، نور و اندیشه، و نشان دریافت راستینِ اَشه (سامان هستی) است. در باورهای ایرانی تیر (پیکان) نماد یکپارچگی و یگانگی است. در تیریشت تیر آرش با دستیاری سپندارمذ (نماد خرد کامل) و مهر (خورشید) و خرداد (رسایی) و اَمرداد (جاودانگی) و ایزد باد ساخته و پرداخته و رهنمایی میشود، تا مرزنمایی راستین به فرجام برسد.
در روزِ تیر است که آبادانی دنیا، کشاورزی و راستی و پایداری هستی انجام میپذیرد، و تباهی و نابودی جهان سامان داده میشود (دهقنه). پس از این رویدادِ خجسته است که به گفت ابوریحان بیرونی، نویسندگی که نشان اندیشمندی و پوییدن راه خرد است، با پیروی و همیاریِ پاسداشت و آبادانی گیتی در سایهی فرمانروایی نیک و خردمندانه رخ مینماید. دراین بازگفت خردمند خوارزمی دو نکتهی ژرف و گران نهفته است. نخست «دهوفذیه» است که بهچم نگهبانی و پاسداشت گیتی در سایهی شهریاری نیکِ اهورایی است، که درآن سازش و آشتی و برابری و داد خدایی به سامان میرسند. و دو دیگر «دهقنه» است. دهقنه بهچم کدخدا و کشاورز و در سخنی دهگان است. این ردهی هازمانی است که خویشکاری سترگ پاسداری از فرهنگ و تاریخ ایرانی بر دوش آنان است. بهاین شونداست که ابوریحان براین باوراست که «دهقنه و کتابت یک چیز است» یعنی دهقانی و دبیری هماَرش (مترادف) و پیوستهی هماند. این سنتِ گران همان نهادک نیاکانی است، که دهگانان ایرانی هم چون فردوسی بزرگ با همهی توان برای نگهبانی و گسترش فرهنگ و تمدن ایران اهورایی همهی زندگی و نیرو و دارایی خویش را درباختند. پس این دبیری بهچم نگاشتن و گاه نقاشی کردن واژههای کهن و دیریاب از سوی نویسندگانِ ناخوانا و نانویسا و خامه بدستانِ درباری نیست که هر کژی را راستی و هر بیداد را داد جلوه دهند. چراکه ابوریحان در دنبالهی سخن میگوید، در تیرروز موبدان دهگانان و کشاورزان و سوای ایشان جامهی دبیران (نماد نگاهبانی از ارزشهای ایرانی) را برتن میکردند. و «تا روزگار گشتاسب از راه اجلال کتابت و اعظام دهقنه این رسم باقی بود.» این نکتهی ژرف نیز خود گویای پیوند تنگ کدخدایی و دهگانی و نویسندگی است. در فرهنگ آریایی ایران، دبیری و نویسندگی به خورشید پیوسته است و آشکارا با تیرماه (عطارد) و تیر روز پیوندی ندارد. اما در اندیشههای درونگرا و نمادین، آفرینش خامه (قلم) از نور است. در هستیشناسی ایرانی «خامه» خرد و فرزانِ همادی (کُل) است، و در پیوند با مایهی نخستین، یعنی گوهر ناآفریده میباشد. نَسک (کتاب) در این اندیشههای نورانی، نماد خرد و دانش و دانایی است، و نویسندهی راستین باشندهای است که با جهان دانش و دانندگی در پیوند است. پس دبیر و نویسنده بهچم درستش باشندهای است که با گنجینههای دانش و خرد ایزدی سرو کار دارد، و در نگاهداری آنها تخشاست.
۳ از ۴
👍3
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند خورشید و ماه #واکاوی_تیر_و_تیرگان_بر_بنیاد_اندیشههای_نمادین در نبیگ بندهش، گل ویژهی تیر، بنفشه است. بنفشه در باورهای نمادین نشانِ فراهم آمدن و بسیجیدن (تمرکز) و اندیشه است. نمادگرایی بنفشه از بنیاد بر شمار گلبرگهایش که پنجاند، پرداخته…
.
در آمیغ دبیرِ راستین، رهروی است درونگرا که با راز و رمزهای ایزدی پیوندی تنگ دارد، و تبارش خورشیدی است. چراکه پرتوهای تیز خورشید در اندیشههای کهن ایرانی نماد خرد و فرزانگی، هوش و فرهی (نور) خداوندی است، و «آفرینش راستی که از آنِ خردِ مقدس (سپنتَمینیو) است» با یاری خورشید پاک و پاس داشته میشود. یک سنگ نگارهی مهری در نماگاهی نمادین ایزد مهر را در کارِ پرتاب تیر به سنگی نشان میدهد، که از جای برخورد تیر با سنگ که نماد آسمان در اندیشههای ایرانی است، آب (فرزان و دانش و بخشایشِ اهورایی) را به مردمان گیتی بخشش میکند. چراکه به گفتِ استرابون یونانی «ایرانیان خورشید را به اسم مهر میستایند.».
در بازگفتهای ایرانی، کشور هفتم (کشور خونیرث) بهچم گردونهی خورشید است. در این فرهنگ نمادینِ خورشیدی است که تیر (پیکان) نشانِ «جاده»، راه و نور است، که فضای بسته را روشن میکند، و هماره «سویی را نشان میدهد که در آن هویت جستوجو میشود.» بر پایهی این بنیادهای گرانِ خورشید آسه (خورشید محور) و رمزآگین ایرانی، تیرِ خدایی آرش که با «نفخهی خداوند بخشنده همذات است» ، نشانگر خرد و فرزانگی، پارسایی، رسایی، دانایی، یگانگی و جاودانگی اهورامزداست. بهشوند دارندگی این ویژگیهاست که استورهی آرش با تیرگان (جشن و تیر) جشنِ فرزان و خرد، بینش و بیناییِ ژرف و روزگار درخشش ستارهی تشتر در بهترین و دلکشترین نمود، بودگیِ تنگ و ناگسستنی دارد. و در جشنی دو روزه، تیرگان کوچک (سیزدهم تیر، تیر روز= روز انداختن تیر) و تیرگانِ بزرگ (چهاردهم تیر= گوش روز، روز نشستنِ تیر بر گردوبنی سپند و مرزنمایی ایران اهورایی و آغاز بارش باران = بارش فرزان و رهایی و روشنایی) که در آمیغ روز پیروزی نور بر سیاهی، هستی بر نیستی، و آگاهی بر ناآگاهی و آغازِ راهِ روشن اهوراییان و فرمانرواییِ فرهمندانِ پارساست، برای همیشه در دامانِ جهانبینی ایرانی خوش غنوده است.
۱۰ / ۴ / ۱۴۰۴ خورشیدی
#مهدی_رحمانی_قوچانی
۱- ژان شوالیه، آلن گربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی، ج یکم، انتشارات جیحون، چ اول، ۱۳۷۸
۲- ژان شوالیه، آلنگربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی، ج دوم، انتشارات جیحون، چ اول ۱۳۷۹
۳- ژان شوالیه، آلنگربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی، ج چهارم، انتشارات جیحون، چ اول ۱۳۸۵
۴- ژان شوالیه، آلنگربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی،ج پنجم، انتشارات جیحون، چ اول ۱۳۸۷
۵- پورداود، ابراهیم، یشتها، بهکوشش دکتر بهرام فرهوشی، انتشارات دانشگاه تهران، چ سوم، ۲۵۳۶
۶- بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیه، بهکوشش اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر، چ سوم، ۱۳۶۳
۷- رضی، هاشم، آیین میترائیسم، انتشارات بهجت، چ اول، ۱۳۷۱
۸- فرنبغدادگی، بندهش، بهکوشش دکتر مهرداد بهار، انتشارات توس، چ اول، ۱۳۶۹
۹- زادسَپرم، بهکوشش دکتر محمد تقی راشد محصل، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چ سوم، ۱۳۹۰
۱۰ - ورمازرن، مارتن، آیین میترا، به کوشش نادر بزرگ زاد، نشر چشمه، چ دوم، ۱۳۷۵
۴ از ۴
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
در آمیغ دبیرِ راستین، رهروی است درونگرا که با راز و رمزهای ایزدی پیوندی تنگ دارد، و تبارش خورشیدی است. چراکه پرتوهای تیز خورشید در اندیشههای کهن ایرانی نماد خرد و فرزانگی، هوش و فرهی (نور) خداوندی است، و «آفرینش راستی که از آنِ خردِ مقدس (سپنتَمینیو) است» با یاری خورشید پاک و پاس داشته میشود. یک سنگ نگارهی مهری در نماگاهی نمادین ایزد مهر را در کارِ پرتاب تیر به سنگی نشان میدهد، که از جای برخورد تیر با سنگ که نماد آسمان در اندیشههای ایرانی است، آب (فرزان و دانش و بخشایشِ اهورایی) را به مردمان گیتی بخشش میکند. چراکه به گفتِ استرابون یونانی «ایرانیان خورشید را به اسم مهر میستایند.».
در بازگفتهای ایرانی، کشور هفتم (کشور خونیرث) بهچم گردونهی خورشید است. در این فرهنگ نمادینِ خورشیدی است که تیر (پیکان) نشانِ «جاده»، راه و نور است، که فضای بسته را روشن میکند، و هماره «سویی را نشان میدهد که در آن هویت جستوجو میشود.» بر پایهی این بنیادهای گرانِ خورشید آسه (خورشید محور) و رمزآگین ایرانی، تیرِ خدایی آرش که با «نفخهی خداوند بخشنده همذات است» ، نشانگر خرد و فرزانگی، پارسایی، رسایی، دانایی، یگانگی و جاودانگی اهورامزداست. بهشوند دارندگی این ویژگیهاست که استورهی آرش با تیرگان (جشن و تیر) جشنِ فرزان و خرد، بینش و بیناییِ ژرف و روزگار درخشش ستارهی تشتر در بهترین و دلکشترین نمود، بودگیِ تنگ و ناگسستنی دارد. و در جشنی دو روزه، تیرگان کوچک (سیزدهم تیر، تیر روز= روز انداختن تیر) و تیرگانِ بزرگ (چهاردهم تیر= گوش روز، روز نشستنِ تیر بر گردوبنی سپند و مرزنمایی ایران اهورایی و آغاز بارش باران = بارش فرزان و رهایی و روشنایی) که در آمیغ روز پیروزی نور بر سیاهی، هستی بر نیستی، و آگاهی بر ناآگاهی و آغازِ راهِ روشن اهوراییان و فرمانرواییِ فرهمندانِ پارساست، برای همیشه در دامانِ جهانبینی ایرانی خوش غنوده است.
۱۰ / ۴ / ۱۴۰۴ خورشیدی
#مهدی_رحمانی_قوچانی
یاری نامهها:
۱- ژان شوالیه، آلن گربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی، ج یکم، انتشارات جیحون، چ اول، ۱۳۷۸
۲- ژان شوالیه، آلنگربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی، ج دوم، انتشارات جیحون، چ اول ۱۳۷۹
۳- ژان شوالیه، آلنگربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی، ج چهارم، انتشارات جیحون، چ اول ۱۳۸۵
۴- ژان شوالیه، آلنگربران، فرهنگ نمادها، بهکوشش سودابه فضایلی،ج پنجم، انتشارات جیحون، چ اول ۱۳۸۷
۵- پورداود، ابراهیم، یشتها، بهکوشش دکتر بهرام فرهوشی، انتشارات دانشگاه تهران، چ سوم، ۲۵۳۶
۶- بیرونی، ابوریحان، آثارالباقیه، بهکوشش اکبر داناسرشت، انتشارات امیرکبیر، چ سوم، ۱۳۶۳
۷- رضی، هاشم، آیین میترائیسم، انتشارات بهجت، چ اول، ۱۳۷۱
۸- فرنبغدادگی، بندهش، بهکوشش دکتر مهرداد بهار، انتشارات توس، چ اول، ۱۳۶۹
۹- زادسَپرم، بهکوشش دکتر محمد تقی راشد محصل، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چ سوم، ۱۳۹۰
۱۰ - ورمازرن، مارتن، آیین میترا، به کوشش نادر بزرگ زاد، نشر چشمه، چ دوم، ۱۳۷۵
۴ از ۴
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
👍3
Forwarded from ...و دیگر مرا نامی نیست
#ودیگرمرانامینیست
... آری
این منم که جسم را دریده ام
بسکه قد کشیده ام
من
_که بی شما_
برای واژههای «مهربانی» و «شرافت» آبرو خریده ام :
در حجیم گریه ،
در هجوم ناله و گلایه
دستِ لاجوردی خدایْ را
بارها و بارها
به روی شانههام دیده ام!
▫
هیچ و
کم ز هیچم،
از مساحت حضیضها ولی،
قرنهااا ست
پایْ پسکشیده ام
دست شسته ام
و دل بریده ام.
#سیاوش_فریدزاده
#سکونیبرجاریکلمه
@PoetryAwarenessiousFire
... آری
این منم که جسم را دریده ام
بسکه قد کشیده ام
من
_که بی شما_
برای واژههای «مهربانی» و «شرافت» آبرو خریده ام :
در حجیم گریه ،
در هجوم ناله و گلایه
دستِ لاجوردی خدایْ را
بارها و بارها
به روی شانههام دیده ام!
▫
هیچ و
کم ز هیچم،
از مساحت حضیضها ولی،
قرنهااا ست
پایْ پسکشیده ام
دست شسته ام
و دل بریده ام.
#سیاوش_فریدزاده
#سکونیبرجاریکلمه
@PoetryAwarenessiousFire
❤3👍1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Photo
.
«گلاب اشک» بر کتیبه قوچان نقش بست
رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قوچان گفت: همزمان با ایام سوگواری اباعبدالله الحسین (ع)؛ نمایشگاه آثار خوشنویسی عاشورایی استاد علیاکبر رضوانی با عنوان «گلاب اشک» در نگارخانه کتیبه گشایش می یابد.
مطاعی افزود: این نمایشگاه شامل ۳۰ اثر عاشورایی برگرفته از اشعاری از دوازده ترکیب بند محتشم کاشانی با خط شکسته نستعلیق استاد رضوانی است که تذهیب تمامی آثار توسط بانوی هنرمند فاطمه رضوانی انجام شدهاست.
وی در ادامه گفت: علاقمندان میتوانند برای بازدید از نمایشگاه از ۳۱ تیر تا ۲ مرداد صبح ها از ۱۰ الی ۱۳ و عصرها از ۱۸ الی ۲۰ به نگارخانه کتیبه جنب پل تاریخی اترک مراجعه نمایند.
گفتنی است استاد علی اکبر رضوانی متولد ۱۳۴۶ در قوچان است که بیش از ۳۰ سال به هنر خوشنویسی مشغول بوده است و زیر نظر استادانی همچون یدا... کابلی خوانساری، امیر احمد فلسفی و.. این هنر را آموخته است.
از جمله سوابق هنری ایشان عضویت در شورای ارزشیابی استادی انجمن خوشنویسان ایران، دارای نشان درجه یک هنری کشور، دارای درجه استادی و کسب مقام ها و برگزاری نمایشگاه های متعدد اشاره کرد.
اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قوچان
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
Telegram
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
#هزار_باده_فرهنگ کانالی است با موضوعات فرهنگی و هنری برای اطلاع رسانی به علاقهمندان. فعالیت های این کانال با رویکرد پژوهشی و نگاهی مستقل، اما پایبند به اخلاق و متکی به قانون است.
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
پذیرای نظرات و پژوهشهای شما هستیم.
ارتباط با مدیریت: @M_Moeinfar35
❤3👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
پیشکش به #محمد_درویش کنشگر زیستبوم زیبای میهن؛
بهنام اُرس، بهنام میهنم!
اگر روزی دلم از تپش افتاد
و جانم را به جانآفرین بخشیدم
مرا نه در خاک فراموشی گورستانی دفن کنید،
مرا در قلب کوه به خاک بسپارید؛
آنجا کنار اُرس کهنسال ایستاده!
مرا کنار او دفن کنید—
همان درخت کهن،
که از روزگار ماد تا امروز
نه برگی باج داد،
نه شاخهای خم کرد
در برابر طوفان و فرمان
بگذارید استخوانم
کود ریشههای او شود،
تا اگر فردا،
دختری از این سرزمین
با زلفی در باد
به سایهاش پناه آورد،
رگهای من
آواز آرامش بخواند در شاخههایش.
من در او
دوباره زاده خواهم شد
دوباره در این مرزها،
در رگ و پی کوهستان،
در خنکای نسیمی که میگذرد
از خیال فرزندان سرزمینم ایرانم....!
#محسن_قریب
*دیدن این کلیپ الزامیست!
#تربیتی #اجتماعی #طبیعت
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
❤6👍1
.
☆☆☆ { فریاد خاموش } ☆☆☆
تقدیم به میراثدار فرهنگ کهن استاد محمد معینفر
*****
غم ِ فریادِ خموشانم و بی تابِ سخن
چشمه ای سَر زده در وسعت مهتابِ سخن
فکرِ آزادی و احساس ِ غرورِ همه فصل
گِردبادِ هَوَس ِ کوچه ی رهیابِ سخن
نُتِ آوازه ی یک پرده چریکِ بی مرز
چنگِ پُر شورِ همایونم و مضرابِ سخن
قصّه پَرداز تر از مکتبِ شهزاده ی شهر
یک دهان حادثه ام , آمده در خوابِ سخن
همچو ققنوس ام و از قید قفس گشته رها
صیدِ اندیشه کنم با نخ و قلّاٰبِ سخن
نوشداروی تَب ام آبِ حیاتِ ظلمات
خضرِ رَه آمده ام بَر سَرِ سهراب سخن
سَر زده داس ِ هُنر از منِ «درویش» ولی
دهدم «فَرّ ِ معین» جُرعه ای از نابِ سخن
****
#سیدناصر_حسینی_میبدی «ن.م. درویش کرمانشاهی»
https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh
#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ
#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان
https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
❤5👍1