Telegram Web Link
.
بنام خداوند جان و خرد

اَمردادگان جشن پاس‌داشتِ گل و گیاه


واژه‌ی سپند اَمرداد از سه پاره، پیشوند «اَ» که از ابزار نفی است. و پاره‌ی دوم از ریشه‌ی مصدری «مر» که به‌چم مرگ و نیستی است، وپاره‌ی سوم پسوند «تات» ساخته شده‌است. پس اَمرداد به‌چم بی‌مرگی و جاودانگی، بزرگ‌ترین فروزه‌ی خداوندی است...

متن کامل این مقاله‌ی ارجمند #استاد_مهدی_رحمانی_قوچانی «ویژه‌ی جشن اَمُردادگان» را در دو صفحه‌ی زیر همین پست مشتاقانه مطالعه بفرایید.👇


استفاده از این مقاله با ذکر منبع فصلنامه‌ی فرهنگی و هنری باغ خبوشان (هزار باده‌ی فرهنگ) بلامانع خواهد بود.


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
🔥2👍1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند جان و خرد اَمردادگان جشن پاس‌داشتِ گل و گیاه واژه‌ی سپند اَمرداد از سه پاره، پیشوند «اَ» که از ابزار نفی است. و پاره‌ی دوم از ریشه‌ی مصدری «مر» که به‌چم مرگ و نیستی است، وپاره‌ی سوم پسوند «تات» ساخته شده‌است. پس اَمرداد به‌چم بی‌مرگی و…
.
بنام خداوند جان و خرد

اَمردادگان جشن پاس‌داشتِ گل و گیاه


واژه‌ی سپند اَمرداد از سه پاره، پیشوند «اَ» که از ابزار نفی است. و پاره‌ی دوم از ریشه‌ی مصدری «مر» که به‌چم مرگ و نیستی است، وپاره‌ی سوم پسوند «تات» ساخته شده‌است. پس اَمرداد به‌چم بی‌مرگی و جاودانگی، بزرگ‌ترین فروزه‌ی خداوندی است. در جهان گیتیانه نگاهبانی گیاه با اوست: «اَمرداد بی‌مرگ سرور گیاهان است. ‌زیرا او را به گیتی، گیاه خویش است. گیاهان را رویاند، و رمه‌ی گوسفندان را افزاید. زیرا همه‌ی دام‌ها از او خورند، و زیست کنند.» اَمرداد با همتای جدانشدنی‌اش خرداد، بزرگ‌ترین بُن‌مایه‌های جهان هستی، یعنی آب و گیاه را دارایند، که ادامه‌ی زندگی را برای آدمی شدنی می‌سازند. در بازگفت‌های ایرانی در ویژه‌ی خویشکاری بزرگ و آسه‌ای اَمرداد آمده‌است: چون اهورامزدا آهنگ آفرینش گیاهان را کرد، امشاسپند اَمرداد را که سرپرستی گیاهان با اوست، دستور داد که دانه‌های درخت همه تخم را که بُن و ریشه‌ی زندگانی است، با آبی که تیشتریه (ایزد باران) از دریای فراخکرت برای باریدن روی زمین برگرفته بود، درهم آمیخت. چون با خواستِ تیشتر، باران بر زمین بارید، تخم‌ها در درون خاک به‌بار نشست، و گستره‌ی زمین را ده هزار گیاه سودمند و درمان بخش پُر کرد. در گاه‌شماری ایرانی، اَمرداد که امروزه مرداد گفته می‌شود، نام ماه پنجم خورشیدی است، و روز هفتم ماه به‌شوند یکی شدن نام ماه و روز (مرداد روز) جشن اَمردادگان است. روزی است که به‌پاس اَمرداد که نگاهبانی گیتی با اوست، جشن گرفته می‌شده‌است. مردم در این روز سپند به باغ‌ها و بوستان‌ها‌ی سبز و خرم می‌رفتند، و این روز را به آرامش و شادمانی سپری می‌کردند. در گاهان شناخت درست این دو نازنین اهورایی (خرداد و اَمرداد) که روانشان یکی است، به میانجی خرد شدنی تواند بود. پاداش آدمی برای رسیدن به کشور جاودانی (بهشت مزدایی)، شناخت درست و راستین رسایی (خرداد) و جاودانگی (اَمرداد) است که با میانجی وهومنه (خرد) هستش می‌یابد. این سخن گاهان نشان‌گر جای‌گاه و ارزِ گران خرداد و اَمرداد در پیشگاه اهورایی است.

در گاهان بخشایش و آمرزش اهورایی در گرو اَمرتات و خرداد است، که با کردار و گفتار و اندیشه‌ی نیک، رسایی و جاودانگی به انجام می‌رسد.‌ گاهان هماره این دو دُردانه‌ی اهورایی را باهم و در کنارهم با آمیزه‌ی «دوگانه» نام می‌برد، که به‌شوند خویشکاری گران خرداد و اَمرداد در سامان هستی اهورایی از آنان به خورش‌های مینوی گزارش شده‌است، که استواری و نیرومندی به بهمن و اردی‌بهشت و سپندارمذ ارزانی می‌دارند: « و رسایی و جاودانی دوگانه‌ی تو چون خورش‌های مینوی به‌کار روند، کشورهای بهمن با اردی‌بهشت و سپندارمذ استواری و نیرو برافرازد.» به سخنی باریک و شگفت با یاری خرداد و اَمرداد است که خرد و راستی، فروتنی و پارسایی در نهاد آدمی بالیده و نیرو می‌گیرند.

گاهان آشکارا می‌گوید که گوهر و نیروی خرداد (رسایی) و اَمرداد (جاودانی) به کسانی بخشش می‌شود، که با منش نیک، فرمان‌بر مزدااَهورایند. در سخنی شگفت و نغز، آن‌گاه که آدمی با گفتار و کردار و اندیشه‌ی نیک به سپنتَ‌مینیو(خرتو) که گزیده و راستی آدمی است، و امشاسپند اردی‌بهشت (اَشه = دین راستین) مهر بورزد، و راه آنان را بپیماید، مزدا‌اَهورا به او هئوروتات(رسایی) و اَمرتات (جاودانی) را پاداش می‌دهد. هرچه هست راه دست‌یابی به رسایی و جاودانگی با خرد آدمی که پدید آمده از خرد خداوندی است، شدنی می‌گردد.

۱ از ۲
🔥2👍1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. بنام خداوند جان و خرد اَمردادگان جشن پاس‌داشتِ گل و گیاه واژه‌ی سپند اَمرداد از سه پاره، پیشوند «اَ» که از ابزار نفی است. و پاره‌ی دوم از ریشه‌ی مصدری «مر» که به‌چم مرگ و نیستی است، وپاره‌ی سوم پسوند «تات» ساخته شده‌است. پس اَمرداد به‌چم بی‌مرگی و…
.
خردورز بزرگ، خیامِ اَبَر شهری در نبیگ نوروز‌نامه، اَمرداد را هنگامه‌ای می‌داند که زمین در اوج خویشکاری خویش است، در اَمرداد ماه است که میوه‌های رسیده و رنگارنگ، و باروبر درختان به رسایی است: «مردادماه، یعنی خاک داد خویش بداد از برها و میوه‌های پخته که در وی به‌کمال رسد، و نیز هوا در وی مانند غبار خاک باشد، و این ماه میانه‌ی تابستان بود، و قسمت او از آفتاب مر برج اسد را باشد.» در سخن حکیم نیشابوری، پیوند اَمرداد با برج اسد (شیر) بسی در خور نگرش است.‌ این سخن یاد‌آور سنگ نگاره‌ای است که شیر (خورشید) بر گاو زمین خیز برداشته تا گستره‌ی خاک را از بی‌بری برهاند، و زمین دادِ خویش را که همانا پرورش بار و بر و میوه‌ی درختان و گیاهان است، بدهد. سخنی ایما‌گونه که در راستای خویشکاری اَمرداد، یعنی نگاهبانی و پرورش گیاهان در جهان استومند است. در نبیگ‌های کهن ایرانی به‌درستی درخت همه‌تخم (درخت زندگی) را «جُدیش» بر‌نامیده‌اند. این برنام به‌چم ضد گزند و بیماری است، و با خویشکاری گیتیانه‌ی اَمرداد هم‌سانیِ تنگ دارد. بی‌گمان ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه بربنیاد این بازگفتِ کهن، اَمرداد را نگاهبان گیتی و بپاداشت خوراکی‌ها و دواهایی که بُن آن‌ها از گیاه است می‌داند: «حفظ گیتی و اقامه‌ی غذاها و دواهایی که اصل آن‌ها نبات است و مزبل جوع و ضرر امراض هستند، موکل است.»

در نبیگ بندهش، گل چمبک یا زنبق از آنِ امشاسپند اَمرداد است. چمبک گلی زرد رنگ و خوش بوست. این واژه بُنی هندی دارد. در سانسکریت چمیاکا و در زبان هندی به چمیا نام‌بردار است. در فرهنگ‌های نمادین، گل زنبق نماد و نشانِ پاک کنندگی و پالایندگی و نگهبانی کردن از جهانِ گیتیانه است. بوی خوشِ آن برای نگهداری تن (نماد جهان استومند) در برابر نشانه‌های زیان‌بار کاربُرد داشته است. زنبق به گونه‌ای روشن خویشکاری امشاسپند اَمرداد را که نگاهبانی از جهان گیاهی و استومند را داراست، فرایاد می‌آورد. و سرانجام نبیگ بندهش در سخنی شگفت و هستی‌شناسانه، اَمرداد را آراینده‌ی روزگار و تازه شدن گیتی که بی‌مرگی نمودی روشن از آن است، می‌داند: «به فرشکرد نیز اَنوش را از اَمرداد آرایند.» به این شوند است‌که امشاسپند اَمرداد با درخت همه تخم که بخشنده‌ی دوام و پایندگی و تازگی است، پیوندی تنگ و سرشتین دارد. درختی شگفت که بخشاینده‌ی سرسبزی و زندگیِ جاودانی است، و هرکه برگی از آن را می‌خورد، زندگی همیشگی می‌یافت، و به‌راستی هم‌گون اَمرداد می‌گشت. بخششی که گاهان آن را در سخنی هستی‌شناسانه به خورش‌های مینویی گزارش کرده‌است. خورش‌های مینویِ ایزدی (خرداد و اَمرداد) گوارای رهروان راهِ روشنِ اهورایی باد.


۵ / ۵ / ۱۴۰۴ خورشیدی
#مهدی_رحمانی_قوچانی


۲ از
۲

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
🔥2👍1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#درمحضراستادمحمدعلی_موحد



چه‌ نشان‌ ز من‌ طلبی‌ که من،
ز دیارِ بی کس و کاری‌ام

ز غبارِ دشتِ جنون، پُرم،
ز عیارِ عاقلی، عاری‌ام

نه صنم شناسم و‌ نه صمد،
نه مرید‌ عشقم و نه خرد

نه شبیه روحم و نه‌ جسد،
نه خزانی‌ام نه بهاری‌ام! ...👇



https://www.instagram.com/reel/DJ_xvjnoSiv/?igsh=NzcycmY0MWM3NzFy

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
1👍1🔥1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. #درمحضراستادمحمدعلی_موحد چه‌ نشان‌ ز من‌ طلبی‌ که من، ز دیارِ بی کس و کاری‌ام ز غبارِ دشتِ جنون، پُرم، ز عیارِ عاقلی، عاری‌ام نه صنم شناسم و‌ نه صمد، نه مرید‌ عشقم و نه خرد نه شبیه روحم و نه‌ جسد، نه خزانی‌ام نه بهاری‌ام! ...👇 https://www.instag…
.
#درمحضراستادمحمدعلی_موحد



چه‌ نشان‌ ز من‌ طلبی‌ که من،
ز دیارِ بی کس و کاری‌ام

ز غبارِ دشتِ جنون، پُرم،
ز عیارِ عاقلی، عاری‌ام

نه صنم شناسم و‌ نه صمد،
نه مرید‌ عشقم و نه خرد

نه شبیه روحم و نه‌ جسد،
نه خزانی‌ام نه بهاری‌ام!

نه غبار خاطر کس شوم،
نه شکار دام هوس شوم

نه اسیر کنج قفس شوم،
که شبیه بادِ فراری‌ام

نه برای‌کینه ز کس، دلی،
نه طلب ز حقی و باطلی

نه‌ شراره‌ دارم‌ و حاصلی‌
که‌ چه‌ سر خوشم‌ زنداری‌ام

چه‌ به‌ دست‌ لطف‌ تو یا ستم‌
چه‌ به‌ خاک‌ شادی‌ و خاک‌ غم

به امیدِ روی تو می‌دمم،
تو به‌ هر کجا که بکاری‌ام

تو در انتخاب من اولی،
به تو گفته‌ام ز ازل، بلی

به‌ همه‌ اگر چه‌ که‌ نه،‌ ولی،
به تو ازصمیمِ دل آری‌ام

چه‌ غمی‌ ز جاده‌ی پر خطر،
تو بگو به‌ واعظ ِ بی‌ خبر

نه مرا بیاور و نه ببر،
تو نبرده‌ای که بیاری‌‌ام

به‌ طواف‌ ساغر و خم‌ شدم،
و از این‌ دو‌گانه، یکُم‌ شدم

نشدم‌ چو حلقه‌ و گم‌ شدم،
که‌ به‌ دست‌ کس، نسپاری‌ام

به‌ بقا رسم‌ ز شکست‌ تو،
و قسم به نرگس مست تو

که‌ ز شوق‌ مرگِ‌ به‌ دست ِ تو
به‌ خدا به‌ لحظه‌ شماری‌ام

نه‌ به‌ کاروان دلم جرس،
تو امید جان منی و بس،

شده‌ام‌ اسیر تو چون‌ نفس،
نه فرو بری نه براری‌ام

تو و عیش‌ و ناز و نظاره‌ها،
تو و عشوه‌ها و اشاره‌ها

تو و خنده‌ها به‌ ستاره‌ها،
من‌ و زخمه‌های‌ سه‌تاری‌ام

شده بسکه شعله‌ور آینه،
نکنم نظر به هر آینه

که خدا نکرده در آینه،
تو مرا به یادِ خود آری‌ام


#سروش_آیینه



https://www.instagram.com/reel/DJ_xvjnoSiv/?igsh=NzcycmY0MWM3NzFy

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh


#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
3👍1
.
سمِ مهلکِ تقدیرگرایی و نا امیدی از آینده...
✍️علی مرادی مراغه‌ای



در برهه‌هایی از تاریخ ایران که تقدیرگرایی مسلط شده، بلافاصله، روحیه تسلیم طلبی، بی مسئولیتی، خردستیزی، ناامیدی از آینده و در نتیجه، سقوط ارزش‌های اخلاقی دامن‌گستر می‌شده...


ادامه متن کامل در زیر همین پست 👇



https://www.tg-me.com/Ali_Moradi_maragheie/2397

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
1🔥1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
. سمِ مهلکِ تقدیرگرایی و نا امیدی از آینده... ✍️علی مرادی مراغه‌ای در برهه‌هایی از تاریخ ایران که تقدیرگرایی مسلط شده، بلافاصله، روحیه تسلیم طلبی، بی مسئولیتی، خردستیزی، ناامیدی از آینده و در نتیجه، سقوط ارزش‌های اخلاقی دامن‌گستر می‌شده... ادامه متن…
.
سمِ مهلکِ تقدیرگرایی و نا امیدی از آینده...
✍️علی مرادی مراغه‌ای



در برهه‌هایی از تاریخ ایران که تقدیرگرایی مسلط شده، بلافاصله، روحیه تسلیم طلبی، بی مسئولیتی، خردستیزی، ناامیدی از آینده و در نتیجه، سقوط ارزش‌های اخلاقی دامن‌گستر می‌شده...

مهلکترین زمان تقدیرگرایی در ایران، پس از حمله ویرانگر مغول رخ داد، ایرانیان باور کرده بودند که مغولان، عذاب الهی هستند که به سبب گناهانی که مرتکب شدهاند خداوند نازل کرده است. پس، هرگونه اعتراض و مقاومت را بی فایده میدانستند، چون خداوند چنین سرنوشت شومی را بر آنان رقم زده بوده، بقول مورخ این دوره، عطاملک جوینی:

چراغی که ایزد برافروزد
هر آنکس پف کند سبلت بسوزد


(جوینی، تاریخ جهانگشای،......ج۱ص۵۰)

مردم معتقد بودند که عزم خدا بر این تعلق گرفته که آنان‌را به سبب گناهان‌شان عذاب دهد، بنابراین، هرگونه مقاومت و یا کوشش برای بهتر کردن اوضاع را برخلاف اراده الهی می‌دانستند!
در آن زمان، اتفاقا خراسان را حاکمی عادل بود اما به‌نوشته مستوفی، شیخ سعدالدین حموی، بجای اینکه او را دعا کند، لعن می‌کرد! مردم گفتند:

«ای شیخ در این روزگار که اهل جهان در ظلم حکام به بلاهای عظیم گرفتارند حق تعالی خراسان را چنین حاکم عادلی داده، بایستی در حق او دعای خیر فرمودی تا موجب آسایش خلق بودی. شیخ جواب داد: او مخالف اقتضای زمان می‌کند»!
(حمدالله مستوفی، تاریخ برگزیده... ص۷۱)

این افکار زهراگین، سرانجام چنان دامن جامعه را فرا می‌گیرد که مردم بجای مقابله با مغولان، معتقد می‌گردند که حمله مغول همان خروج دجال و یاجوج و ماجوج و نشانه آخرالزمان و رسیدن قیامت است! آنوقت برای اثبات آن به کتب احادیث متوسل می‌گردند که در خمسه بخاری و مسلم و ترمذی آمده:

«قیامت بپا نشود تا شما را که امت من هستید مقاتله افتد، با قومی که از شرق بیرون آیند، بروز موئینه پوشند و در شب زیر موئینه باشند. سرخ‌رویان تنگ‌چشمان پست‌بینی و روی‌های ایشان چون سپرهای پهن، و گوش‌های اسپان ایشان شکافته...»
(منهاج سراج، طبقات ناصری...ج۲.ص۹۴)

و قاضی منهاج در ادامه به حدیثی از پیامبر استناد می‌کند که در مورد فرارسیدن قیامت و پایان دنیا سوال کرده بودند و فرموده بود در ششصد واندی سال. و این سال را با خروج چنگیز در سال۶۰۲ در چین و طمغاج تطبیق می نماید.
(منهاج سراج، طبقات ناصری...ص۶۰۲)

و البته به حدیث اکتفا نکرده بر آیاتی از قران نیز متوسل می‌شدند مانند سوره انبیا:
«حتی اذا فتحت یاجوج وماجوج وهم من کل حدب ینسلون: تا آن زمان که سد یأجوج و مأجوج گشوده شود و از هر تپه و بلندی سرازیر گردند».

مردم مفلوک و عاجز، مغولان را سربازان الهی می‌دانستند که خداوند برای اجرای دستورش، صاعقه‌وار بر سر آنان فرستاده تا بخاطر گناهانی که مرتکب شده‌اند عذابشان دهد، بنابراین، تسلیم محض بودند و آماده کشته شدن. ابن اثیر گوید:

«یک زن مغول به درون خانه ای میرفت و چند تن از اهل خانه را می‌کشت».
یا یک جنگجوی مغولی داخل محله شده که در آن صد مرد بود و او یک یک آنانرا می‌کشت و حتی یکی از آنها جرات نمی‌کرد با او به نبرد بپردازد.
(ابن اثیر، الکامل...ج۲۶.ص۱۶۸)

جبر و تقدیرگرایی، از آنان آدم‌های مسخ شده‌ایی ساخته بود که گوسفندوار صف کشیده بودند تا یک به یک به قربانگاه روند، حتی در بعضی مواقع، ساکنین شهرها و دهات بدون هیچگونه مقاومتی به بیرون شهر می‌رفتند و خود را برای کشتار گروهی تسلیم مغولان می‌کردند. قربانیان با ترس و لرز در صف‌های طولانی می‌ایستادند و انتظار مرگ را می‌کشیدند»!
(کارپن،سفرنامه...ص۷۵)

جوینی از زبان چنگیز می‌نویسد:
«ای قوم بدانید که شما گناه‎های بزرگ کرده‌اید از من بپرسید که این سخن به چه دلیل می‌گویم سبب آنکه من عذاب خدایم اگر شما گناهان بزرگ نکردتی، خدای چون من عذاب را بر شما نفرستادی»
(جوینی...ج۱.ص۸۱)

حتی نه تنها مردم باور کرده بودند که مغولان عذاب الهی هستند بلکه خودِ مغولان نیز، خود را فرستاده خدا می‌دانستند که به اجرای رسالتی عظیم مامور شده‌اند، پس، این اوج شوربختی و زبونی بوده که نه تنها قربانیان، قربانی شدن خودشان را تقدیر الهی می‌دانسته بلکه جلادان نیز خود را فرستاده و قهر خدا تلقی می‌کردند...

❇️اما معجزه تنها زمانی اتفاق می افتد که مردم باور کنند که هیچ تغییری و حتی برگی از درخت نمی‌افتد مگر با تصمیم و اراده‌ی خود آن مردم.

و تنها در اینصورت است که سیزیف بر سنگ پیروز می‌گردد!




❇️بارها باید این سکانس بالا را دیده و مخصوصا به کودکان و نوجوانان نشان داد:


https://www.tg-me.com/Ali_Moradi_maragheie/2397

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
4👍1
.
باغ سبز اساطیر


چشم تو
باغ سبز اساطیر است
و نگاهت اسطوره طلوع شاید غروب
نمی‌دانم...

*

اینست آنچه می‌دانم از چشم‌های تو
با هر نگاه
صد باغ
از سبزی دو چشم تو سیراب می‌شود
و آسمانِ پاکِ پُر از نور
از یاد می‌برد
سبزی سبزگونه‌ی
دریا را...

*

چشم تو
این باغِ سبزِ اساطیری
پیوسته
سبز باد...

#احمد_فلاح_یساولی
تیرماه ۱۳۵۳ مجله تماشا شماره ۱۷۰

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
3👍1
.
با درود به اهالی فرهیخته و حامیان علوم انسانی، دوستداران فرهنگِ گفت‌وگو... خواهشمند دراین کارزار مشارکت نمایید.


خانه اندیشمندان علوم انسانی، کانونی ارزشمند برای ترویج دانش، گفت‌وگو و خلاقیت در حوزه علوم انسانی است. این نهاد با فراهم آوردن فضایی پویا برای اندیشمندان، پژوهشگران و علاقه‌مندان، نقش بی‌بدیلی در ارتقای فرهنگ، تفکر انتقادی و توسعه اجتماعی ایفا می‌کند. حمایت از این خانه، سرمایه‌گذاری در آینده‌ای روشن‌تر برای جامعه‌ای آگاه‌تر و پویاتر است. بیایید با پشتیبانی از این مرکز، گامی استوار در مسیر پیشرفت دانش و فرهنگ برداریم.


با سپاس از همراهی شما
👇
https://www.karzar.net/243623

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
3👍1
.
با تو، با من



با تو من،
پس روزها، بودم
با تو من،
پس روزها، شب‌ها
آنچنان بودم - که ابر پاک
مهربانِ مهربان، با خاک...

با من - اما -
قرنها بودی
قرن‌ها بودی، ولی هیهات!
بودنت، چونان نبودن بود
بودنت چون ابر بی باران
با دل هر خاک، دشمن بود.


با تو من - پسِ روزها بودم
با من - اما - قرنها بودی!
گوش‌دار ای ابر بی باران
با دل من
- این پر از غم، خاک
هیچ آیا آشنا بودی؟

هیچ آیا آشنا بودی؟

قوچان - احمد فلاح یساولی


خردادماه ۱۳۵۳ مجله تماشا شماره ۱۷۰


https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
👍32👎1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Photo
.
کتاب #جغرافیای_تاریخی_زوارم منتشر شد.


از پیش‌گفتار کتاب

تاریخ محلی و شفاهی

تاریخ شفاهی نقل سینه به سینه وقایع محلی است که از فرهنگ عمومی هر منطقه تأثیر پذیرفته و باز جریان یافته و در قالب مثل، شعر، نقل و داستان درآمده است و چون در ثبت و ضبط این اطلاعات ملاحظه‌ی تطمیع، تأیید یا تکذیب اربابان زر و زور در کار نبوده، چه بسا به زیور صدق و صفا هم آراسته. باشد نمی‌توان منکر بود که بسیاری حکایات و نقل‌های محلی و شفاهی به مرور زمان به شاخ و برگ تزیین شده و مشمول مثل یک کلاغ و چهل کلاغ گردیدهاند و برخی ماجراها بزرگ‌نمایی شده، طول و تفصیل داده شده‌اند و برخی روایتها به تیغ حذف دچار گشته‌اند که این خاصیت نقل قول‌های شفاهی است. از طرفی از این نکته هم نباید غافل بود که اغلب میرزا بنویسان و منشیان درباری و دیوانی به خوشامد شاهان، حاکمان یا خوانین محلی مطالبی نگاشته‌اند که دور از واقعیتها بوده اما چون تاریخ مکتوب نام گرفته اسنادی مؤثق به شمار آمده‌اند؛
حال آنکه همواره چنین نیست و این موضوع به خصوص در مورد تاریخ و جغرافیای محلی نقاط دور از مراکز قدرت و حکومت بیشتر نمود دارد. البته که ناآشنایی تاریخ نویسان و وقایع نگاران غیر بومی با این مناطق موجب ثبت اطلاعات غلط و نادرست درباره زمان و چگونگی حوادث تاریخی یا نام مکان‌های جغرافیایی شده است.

با صرف نظر از این معایب امروزه تاریخ شفاهی بیش از هر زمان دیگر مورد توجه و اقبال قرار گرفته است یکی از مزایای تاریخ شفاهی و محلی این است که در کنار نام افراد دارای قدرت و مکنت مردمان عادی نیز در زنجیره روایتهای تاریخی وارد میشوند و از نقش آفرینان اصلی محسوب می‌شوند چه در زمان حال که از راویان راست گفتارند و چه در قلب تاریخ که نامشان در کنار نام حکام و خوانین ثبت و ضبط می‌شود؛ زیرا هیچ کس را بر دیگری برتری نیست مگر به انسانیت و معرفت و پرهیزگاری، اگرچه در این نوع تحقیق و پژوهش‌ها سختی و مشکلات بسیار نهفته است اما با تطبيق منابع متنوع و رعایت، امانت در حد امکان می‌توان مطالبی قابل اطمینان برای عرضه فراهم آورد.
به طور کلی مهم این است آن کس که قلم به دست می‌گیرد حرمت آن را نگاه دارد. مهمتر اینکه نیت خود را زلال، گردانیده افکارش را از اغراض و قلبش را از امراض محافظت نماید.

امید داریم به یاری ایزد یکتا نیت و فکر و قلب ما چنین باشد به قول نظامی:

چو نتوان راستی را درج کردن
دروغی را نباید خرج کردن


#جعفر_صابری_زوارم


*
مکانهای توزیع روستای زوارم فروشگاهای آقایان: ایزانلو - حمیدی _ احمدی _ خاکسار

شیروان۱: خیابان ورزش لوازم تحریر کیوان
شیروان۲: خیابان دانش، چاپ احمدزاده

مشهد چهارراه مطهری نرسیده به مطهری جنوبی 15 فروشگاه ایمان آقای ابراهیم رضازاده: 09157913050

بجنورد خیابان هفده شهریور جنوبی، نرسیده به میرزاکوچک خان، کتاب فروشی حاتمی.

ارسال به سراسر ایران: تیپاکس شیروان آقای ایمانی 09391995691
تلفن همراه نویسنده کتاب: جعفر صابری زوارم 09155870131

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#خبوشان
#خراسان
#ایران
#پژوهش
#پژوهشگر
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
3👍2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
برای
#شهرزاد که درگذشت: 🖤


او پیش‌تر هم دوبار درگذشته بود؛ یک‌بار در کنارِ کم‌فهمانی که در هیاهوی سینمای بازاری جوهرِ وجودش را نادیده می‌گرفتند،
و یک‌بار هنگامِ بر مسندنشینیِ نفهمانی که نمی‌دیدند او از چه ظلماتی خود را به نور رسانده…
هرچه بود و شد او در فقر رفت، و مدّعیان بابتِ آن‌‌چه بر او و هم‌نسلانش گذراندند خجل نیستند…
پس کاش از حالا شادمانه بخندد و برقصد؛ به‌جای همه‌ی سال‌های عمر و جوانی‌اش که تلف شد.

*
پی‌نوشت:
* توبا نامِ یکی از شخصیت‌های نوشته‌ی شهرزاد است.
* متن: تکّه‌ای از نمایشنامه‌ی «سوپرنُوا» که متاثر از زندگیِ او و هم‌نسلانش نوشته شده.
موسیقی: اسفندیار منفردزاده برای فیلم تنگنا
*
#کبری_سعیدی #شهرزاد #کبری_سعیدی_با_نام_هنری_شهرزاد
@esfandiar_monfaredzadeh@amirnaderi_officialal
#افشین_هاشمی #سوپرنو

https://www.instagram.com/reel/DNi1e1lRDO8/?igsh=MXY4MmxuaGdkaWVpdA

https://www.instagram.com/baghekhabushan.faslnameh

#فرهنگی
#هنری
#باغ_خبوشان
#قوچان
#ایران
#محمد_معین_فر
#سردبیر
#فرهنگ_و_هنر
#گفت_و_گو
#هزار_باده_فرهنگ

#فصلنامه_فرهنگی_و_هنری_باغ_خبوشان

https://www.tg-me.com/Baghekhabushan
🔥1
کانال رسمی هزار باده فرهنگ
Photo
.
قیام ملی لمپن ها در ۲۸مرداد...!

✍️
#علی_مرادی_مراغه_ای


یکی از کارهایی که فاتحان پس از پیروزی انجام می دهد واژه سازی است و بر این اساس، تاریخنویسی پهلوی بجای کودتای ۲۸مرداد، از عنوان «قیام ملی» یا «رستاخیز مردم» استفاده می کنند این مصداق خیانت به واژه هاست...!
نگاهی می اندازم به کسانیکه آن «قیام ملی»! را رقم زدند میداندارانِ میادین تهران که تاجبخش شدند و زخم ناسور کودتا را رقم زدند...

♦️لمپن ها، گنده لات‌ها و کت‌گردان‌ها در تاریخ همیشه آلت دست بوده اند، محمدعلی شاه بارها از این گروه بر علیه مشروطه خواهان استفاده کرد، قبل از شلیک توپهای لیلخوفی، این لاتها مجلس را سنگباران کردند!
گروه لمپنها و لاتها، فجیعترین اعمال را پس از شکست فرقه دمکرات، در شهرهای تبریز، اردبیل و زنجان انجام دادند آنان، افراد فرقه را دستگیر و در پای کامیونهای ارتشی مانند گوسفند سر می بریدند و شعار میدادند:
«قربانی برای ایران»!

♦️شعبان بی مخ مشهورترین لمپن تاریخ معاصر است، در محله سنگلج در خانواده پر جمعیت(سیزده خواهر و برادر) متولد شد اما خودش یک پسر بیشتر نداشت میگفت:
«چون همش دنبال این بساط بودم دیگر زاد و ولد نکردم»!
در خصوص لقب«بی مخ» میگوید در مدرسه: «بچه ها میخواستن برن دستشویی، انگشت سبابه را برای اجازه گرفتن بالا می بردن. آنوقت معلم میگفت برو. اما من اینکارو نمی کردم، هر وقت میخواستم، راهمو میکشیدم میرفتم. اون وقت معلمه با انگشت میزد به شقیقه اش و به بچه ها میگفت:مخ نداره. از همونجا اینا اسم ما رو گذاشتن بی مخ!»
البته پس از کودتا، دیگر شعبان بی مخ نمی گفتند شد «پهلوان شعبان جعفری»!.
چون سندی نشان می دهد که از طرف رکن ۲ ارتش، باتمانقلیج دستور داده بخاطر خدماتش، بعد از این، او را «پهلوان شعبان جعفری» بنامند...!

♦️قبل از ظهر کودتا، شعبان در زندان بود و طیب توانسته بود صدها نفر را به همراهی شمس قنات آبادی در پامنار گرد آورد، صبح کودتا چهار دسته از جنوب شهر با تظاهرات شاه دوستانه به خانه مصدق رهسپار شدند:
دسته اول به سركردگی طیب و رضایی ها، رضا صاحب قمارخانه شهر نو ...
در حدود سیصد نفر سیاهی لشكر از خرده پاها و عمله جات میدان.
دسته دوم به سركردگی حسین رمضون یخی كه از باغ فردوس حركت كرده با چند صد نفر اوباش مجهز به چوب و چماق.
دسته سوم به سركردگی محمد مسگر از محله بدنام شهرنو با همراهی روسپیان شهرنو و خانم رئیس ها.
دسته چهارم به سركردگی صابر از جوادیه...
دسته طیب و رمضون یخی در میدان مولوی به هم پیوسته، بسوی خانه مصدق رهسپار شدند.
در محاصره خانه، شعبان بی مخ، هفت تیر بدست، جیپی را متوقف و روی آن نشسته پیوسته به درِ خانه مصدق می كوبید پس از ورود به خانه، اوباشان حمله ور شده تمام اموال، اثاثیه و حتی شیر آلات خانه را به یغما بردند!
چهار اوباش كه بر سر یك قالی پانزده متری درگیر بودند، سرانجام به توافق رسیدند كه قالی را چهار تكه كنند!

♦️«قیام ملی» بشدت از قحطی رجال وجیه المله رنج برده، کافیه نگاهی به اسامی آنها بیندازیم که اگر یکی از آنها به خواستگاری عمه ترشیده آدم می آمد، محال بود که آدم جواب «بلی» بگوید!
اصغر سسکی، اکبر جگرکی، اکبر لاله، اسداله کچل، اسماعیل شله، زکی تُرکه، علی بلنده، امیر موبور، ابرام خان، تقی بی غم، غلام دده، قاسم سرپلی، محمود دخو، حسن سه کله، رمضان یخی، خلیل تُرکه، هفت کچلون(هفت نفر...)، شش انگشته...
البته عفیفه ها و مخدرات نیز بودند مانند ملکه اعتضادی و پری بلنده، آژدان قیزی و ...
و اینها ناجیان وطن یا قیام ملی بودند!

♦️ده روز بعد از كودتا، بدستور شاه، زاهدی میهمانی باشكوهی تشکیل و مدال افتخار و قطعات زمین هدیه داد، سهم شعبان بیشتر بود او تا نیمروز کودتا در زندان بود اما بعد از ظهر کودتا، غیبتش را جبران کرد! و به لقب سیف الاسلام و تاجبخش ملقب شد!.
هر زمان یک مصدقی دستگیر می شد بلافاصله شعبان با برنامه قبلی سر می رسید و با چاقو حمله می كرد مانند حمله به فاطمیِ دست بسته یا کریمپور شیرازی ...

♦️پاداش شعبان، قطعه زمینی در شمال پارک شهر و سرمایه ای برای ساخت یک زورخانه بود که بدست شاه افتتاح شد از آن پس، هرگاه شخصیتهای خارجی به ایران می آمد یک از برنامه ها هم بازدید از زورخانه شعبان بود!
همه ساله، روزهای ۴ و ۹ آبان(تولد شاه و ولیعهد) اوج نمایش شعبان در ورزشگاه امجدیه بود.
پس از انقلاب، شعبان به ارتشبد آریانا پیوست و به اصطلاح آپوزوسیون شد! اما پسر آریانا تمام پولهای حزب را برداشت و در رفت!
شعبان اواخر عمرش در لوس آنجلس بود به علت بیسوادی دیگر نتوانست نقشی بازی کند اما تنها رخداد جالب، روزِ مرگش بود! از بین ۳۶۵روز، روز ۲۸مرداد را برای مردن انتخاب کرده بود اصلا نافش را گویی با این روز بریده بودند!
👍1🔥1
2025/10/23 04:22:06
Back to Top
HTML Embed Code: