شخصی که به‌درستی می‌داند که همه ی امور از ضرورت [ ِجهان] نشأت می‌گیرند و طبق قوانین و قواعدِ سرمدیِ طبیعت رخ می‌دهند، هرگز چیزی نخواهد یافت که شایسته ی نفرت، استهزا یا تحقیر باشد و همین‌طور درباره ی کسی تأسف نخواهد خورد. بلکه تا آن اندازه که فضیلت انسانی روا می‌دارد، خواهد کوشید تا به‌قول معروف به‌خوبی عمل کند و مسرور باشد.

#اسپینوزا
#فیلسوف
🌿🌷
@bar_bal_andisheha

#نعل_وارونه

#شهرداری_تهران در تسخیر خانه اندیشمندان علوم انسانی، ساز عجیبی کوک کرده؛ سازی که هیچ‌طوره برازنده‌شان نیست.
دو ادعای شگفت دارند.
یکم: خانه اندیشمندان فضا و امکاناتش به خوبی استفاده نمی‌شود و بخش زیادی از امکاناتش معطل مانده است و شهرداری می‌خواهد فعالیت‌های خانه اندیشمندان گسترش یابد و چیزی معطل نماند.
واقعا؟ اگر معطل مانده علل و دلایلش را جستجو و اعلام کنید. ببینید چه کسانی و چگونه مانع فعالیت‌های خانه شده و می‌شوند.
مبادا تنگ‌نظری‌ها و اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی شهردار و همفکرانش نمی‌گذارند فضای خانه بیش از این فعالیت کند. تردید نکنید اگر سایه شوم و ابر سیاه نگاه‌های امنیتی و سیاسی و ایدئولوژیک را از سر خانه و مملکت بردارید، تمام ظرفیت‌های بالقوه خانه و مملکت بالفعل می‌شود.
دوم: می‌گویند خواهان تکثر و دموکراتیک‌تر شدن فضای خانه اندیشمندان هستند. می‌گویند می‌خواهیم همه سلیقه‌های فکری در خانه فعالیت کنند. یاللعجب! زاکانی و تکثر؟!
می‌گویند در سال‌های جنگ سرد میان آمریکا و شوروی، چند آمریکایی جلو کاخ سفید علیه رئیس جمهور آمریکا شعار می‌دادند. یکی از شهروندان شوروی هم آنجا بود. با دیدن معترضان و آزادی‌شان در ابراز مخالفت علیه کاخ سفید، گفت در شوروی هم آزادی هست، ما هم می‌توانیم در مسکو جلو کاخ کرمیلین جمع شویم و مثل شما علیه کاخ سفید شعار دهیم!
جناب #زاکانی شما می‌خواهید سد راه آزادی و آزاداندیشی شوید، چرا نعل وارونه می‌زنید؟!
اگر مقصودتان تکثر و بازکردن فضاست، آزادی دگراندیشان را گسترش دهید. آزادی یعنی آزادی مخالف و دگراندیش نه آزادی حامیان و همفکران.
این که خانه اندیشمندان را برای گسترش حضور همفکرانتان تسخیر عدوانی کنید، اسمش تکثر و آزاداندیشی نیست، اقتدارگرایی است.
نعل وارونه می‌زنید تا ردپای اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی‌تان را گم کنید. حنایتان مدت‌هاست رنگی ندارد.
این اداهای لوس و نچسب را بسیاری از همفکران شما در دیگر مراکز دانشگاهی و فرهنگی هم در می‌آورند.
نکوشید مفاهیم تکثر و آزادی و دموکراسی را در خدمت هدف‌های اقتدارگرایانه و تمامیت‌خواهانه‌تان قرار دهید. این مفاهیم به هر گروه و هر مسلکی نمی‌چسبد. همان شعارهای ایدئولوژیک‌تان را بدهید، این طور صادق‌ترید.

#دکتر_نعمت‌الله_فاضلی
#خانه_اندیشمندان_علوم_انسانی
#خانه_شاعران
#خانه_هنرمندان
#کتاب_آبی
@ketabeabii

هنرمندانِ راستین فاتحانِ سیاسی خوبی نخواهند بود، زیرا عاجزند - آری من‌این را خوب می دانم - عاجزند از اینکه مرگ حریف را با سبکسری بپذیرند‌.
آنها در جانبِ زندگی اند، نه در جانبِ مرگ.
آنها گواهِ جان اند، نه گواهِ قانون.
آنها به حکم سرشت و سرنوشت خود، محکوم به فهمِ همان اند که با آنها دشمن است...

○ متن سخنرانی آلبرکامو
● نوامبر ۱۹۴۸
○ کتاب: وظیفه ادبیات
● ترجمه: ابوالحسن نجفی

🌿🍃🌿🍃
@bar_bal_andisheha

در تاریخ حیات، جوهر رفتارهای اخلاقی از انسان ها شروع نشده است. مدارکی از پرندگان ( مثل کلاغ سیاه ) و پستانداران ( مثل خفاش، گرگ، بابون، و شمپانزه ) نشان داده اند که به نظر می رسد دیگر انواع حیوانات، رفتارهای اخلاقی از خود نشان می دهند. این حیوانات همدردی، دلبستگی، شرمساری، فخرِ غالب بودن، و فروتنیِ زیردست بودن را از خود بروز می دهند. آنها می توانند بعضی از اعمال دیگران را سرزنش و بعضی را جبران کنند‌. مثلاً خفاشانِ خون آشام در گروه شان می توانند متقلّبان در جمع آوری غذا را شناخته، آنها را مجازات کنند. کلاغ سیاه ها هم همین کار را می کنند. این گونه رفتارها بخصوص بین نخست پایگان بسیار قانع کننده است و به هیچ عنوان، محدود به شمپانزه و گوریل نشده اند. میمونِ رِزوس، رفتاری فداکارانه نسبت به میمون های دیگر دارد. تجربه ای شگفت آور که توسطِ رابرت میلر انجام و توسط مارک هاوزِر مورد بحث قرار گرفت، میمون ها از کشیدن زنجیری که به آنها غذا تحویل می داد، ولی باعث شوک الکتریکی به میمونِ دیگری می شد، خودداری می کردند.

- از کتاب:  در جستجوی اسپینوزا
- صفحه ی: ۲۱۲
🌿🍃🌿🍃
@bar_bal_andisheha

«میل»، زبان را بر می گزیند و «زبان» میل را جهت می بخشد. این دو مُقوّمِ یکدیگرند. در مسیر رشد، نقشِ تحمیلیِ زبان والد به ویژه در دورانِ طفولیت و زبانِ شبه والد [مثلِ بستگان و نزدیکانی دیگر]، از ضمیرِ ناهشیار ما به حدی فاحش است که گزافه گویی نیست اگر محوِ تمامیّتِ تاثیری چنین سترگ را؛ ناستردنی بدانیم.
رویدادِ فلسفه ی ذهن-زبان و رواندرمانی از آنجایی آغاز می شود، که خواست و همیاریِ «من» با تشخیص و میلِ مشتاقانه ی«من» به شناخت؛ تقویت شده و با به رسمیّت شناختنِ محوریّتِ زبان در پیدایی و پایاییِ جهان بینی؛ عنانِ اندیشه و احساسات ام را -در محدوده ی گزینش های انتخابی- در اختیار گیرم.

#بابک_رضایی
🍃

🌱🌿
علف

جسدهاشون رو تلنبار کنین روی هم توی اوسترلیتز و واترلو.
با بیل بفرستینشون اون زیر و بذارین من کارمو انجام بدم-
من علفم؛ روی همه شون رو می پوشونم.

و تلنبارشون کنین روی هم توی گتیسبورگ.
و تلنبارشون کنین روی هم توی ایپره و وردون.
با بیل بفرستینشون اون زیر و بذارین من کارمو انجام بدم.

دو سال دیگه، ده سال دیگه، مسافرا از راهنما می پرسن:
اینجا کجاس؟
ما کجاییم؟
من علفم.
بذارین من کارمو انجام بدم.

🖌کارل سندبرگ
🖍ترجمه محمود کیانوش

#شعر_زیستار_جهان
#خشونت_پرهیزی
#صلح_طلبی

@sher_zistar

🌿☘️🌾
🍃🌱
⛅️

● یک دقیقه با فروید 🔻

https://www.instagram.com/reel/Cvg-EPBqZ9G/?igshid=MzRlODBiNWFlZA==


✨️
@bar_bal_andisheha

🌿☘️🌾
🍃🌱
⛅️

طبیعت مدام در حال ارتقا یافتن است،
نخست با فعالیتِ مکانیکی و شیمیایی در قلمروِ غیرآلی تا به قلمروِ  نباتی می‌رسد که احساسِ لذتی گنگ در آن حاکم است و از این جا به قلمروِ حیوانی، که همراه آن شعور  و آگاهی ایجاد می‌شود و سپس در آغاز به کندی، پله پله بالاتر می‌رود تا سر‌انجام در آخرین و بزرگترین گام به مرحله‌ی انسان تعالی می‌یابد، و طبیعت در شعورِ او به اوج و هدف تولیدات خود می‌رسد و کامل‌ترین و پیچیده‌ترین چیزی را به عرصه‌ی وجود می‌آورد که به خلقِ آن قادر است.
حتی در میانِ نوع بشر نیز شعور، درجات فراوان و قابل توجهی دارد و بسیار به ندرت به بالاترین درجه، به شعورِ واقعا بالا دست می‌یابد. پس این شعور، به معنای اخص و دقیق، پیچیده‌ترین و بالاترین محصولِ طبیعت است و در عین حال نادرترین و باارزش‌ترین محصولی که جهان می‌تواند عرضه کند.

#آرتور_شوپنهاور
#در_باب_حکمت_زندگی 

✨️
@bar_bal_andisheha

جماع عمدتا کار مرد است، و آبستنی مطلقا کار زن. کودک آنچه از پدر مـی‌گیرد خواهش است و خلق و خو، و آنچه از مادر می‌گیرد، عقل. عقل عین نجات است، خـواهش عین اسارت. جماع نـشانه ی آن اسـت که، علی رغم همه ی روشنی بخشیهای عقل، «خواهش زیستن» همچنان به حیاتش ادامه می‌دهد؛ با حلول دوباره ی «خواهش زیستن» در موجودی تازه نشانه ی این است که نور شناخت و امکان نجات، در نهایت وضوحش، بار دیگر به این خواهش پیوسته است، و نشانه ی این پیوستن، آبستنی است، که به همین دلیل بی‌پرده و آشکار، و در واقع با غرور، به نمایش در می‌آید، حال آنکه جماع، همچون جرم و جنایت، پنـهان داشـته می‌شود.


- در تائید و نفی خواهش زیستن
#آرتور_شوپنهاور
- ترجمه: خشایار دیهیمی

🌿🌿🌿
@bar_bal_andisheha

عزا

امیر مازیار


واقعا همچنان هضم آنچه اتفاق افتاده مشکل است. حتی کشتن هم مرزهایی دارد‌ . اهل هیچ ملتی کتاب‌های مقدس خود را نمی‌سوزاند . آن‌ها این کتاب را تکه تکه کردند و سوزاندند .هنوز باید به خود این فاجعه اندیشید. به جامعه‌ای که فرهنگ را سر می‌برد. به جامعه‌ای که ریختن خون شاعر در آن مباح است .

خانه سینما اعلام عزا کرده‌. اما تمام اهل فرهنگ باید عزای
عمومی بگیرند.

@amirmaziar1

درحالی که پوچی زندگیِ بشری را با دقت مطالعه می کنیم و همه ی اندیشه هایمان را متوجّه ماهیّتِ تهی و گذرای دارایی ها و افتخارات می کنیم، شاید در عین حال داریم کاهلیِ طبیعی مان را خشنود می کنیم که با بیزاری اش از جنب وجوشِ دنیا و زحمتِ کار، به دنبال بهانه ای عقلی است تا به خودش مجالی بدهد برای تن آساییِ کامل و بی حساب و کتاب.

📚کاوشی در خصوص فهم بشری
✍دیوید هیوم
@bar_bal_andisheha
🌱
- در اینستاگرام:
babak.rezaii.official2

▪️#فریدون_رهنما (شاعر_سینماگر)
ـــ از کتاب «فقط سینما و همین» ــ نشر دانه

ـــ مگر همین مردم نیستند که شعر سنگین و دشوار حافظ را پذیرا می‌شوند؟ پس چه شده؟ آیا این دشنام به مردم نیست که به آنان کارهای مبتذل ارائه دهیم؟ باید بگویم که یک نوع محاصره کم‌فهمی وجود دارد. گفته‌اند اگر در هوش حدی وجود دارد در نادانی حدی وجود ندارد ... اما باید با آن روبرو شد.

همیشه ... حرف معروف گوته را به یاد دارم که می‌گفت سطح هنر را هیچگاه مردم عادی پایین نمی‌آورند؛ هنرمندانند که سطح هنر را پایین می‌آورند.
پس ... سرانجام مردم عادی به ارزش کار پی می‌برند.

یک خواننده باشعورِ شعر به همان اندازه در تاریخ شعر مؤثر تواند بود که یک شاعر مبتكر.

@bar_bal_andisheha

🌿☘️🌱
🍃🌾
🍀

زندگی خرده خرده، مورد به مورد، امکان درک این نکته را به ما می دهد که آنچه را که برای دلمان یا برای ذهنمان از همه مهمتر است نه از راه استدلال بلکه به یاری نیروهای دیگری در می یابیم. و آنگاه خودِ عقل با درکِ برتریِ آن نیروها، با استدلال در برابرشان تسلیم می شود و می پذیرد که همکار و خدمتکارشان باشد.

در جستجوی زمان‌ از دست‌ رفته
"واقعیت و خیال"
#مارسل_پروست
برگردان مهدی سحابی

@bar_bal_andisheha

☘️🌿
🍃

بگذارید فرض کنیم که می‌توان این آزادی؛ آزادی بیان را سرکوب کرد و مردم را چنان تحت نظارت گرفت که جرأت بر زبان راندن چیزی جز آنچه قدرت حاکم از ایشان می‌طلبد نداشته باشند. حال، مطمئناً هرگز چنان نخواهد شد که ایشان فقط آن‌چنان بیاندیشند که مقامات می‌خواهند، و بنابراین لزوماً چنین خواهد شد که مردم دائم یک جور می‌اندیشند و جور دیگری سخن می‌گویند. این باعث تضعیف اعتماد می‌شود که نخستین شرط ضروری هر کشوری -به خصوص یک جمهوری- است؛ چاپلوسی مشمئزکننده و تزویر اشاعه خواهد یافت، که به توطئه‌گری منجر می‌شود و هرگونه کردار صادقانه‌ای را نابود می‌کند. زیرا در واقع ناممکن است همگان را واداشت تا از روی یک نسخه سخن بگویند. برعکس، هر چقدر بیشتر جهد کنند تا مردم را آزادی بیان محروم سازند، مردم با سماجت بیشتری مقاومت خواهند کرد.


@bar_bal_andisheha

#اسپینوزا
●رساله‌ی الهیاتی - سیاسی
○ترجمه‌ی علی فردوسی

درود.
یلدا خجسته باد!
دلتان روشن و عمرتان شکوفا.
🌺🍉

🌷🌺🍉

جشن یلدا خجسته باد!

شب یلدا

شب یَلدا یا شب چلّه یکی از کهن‌ترین جشن‌های ایرانی است. در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیم‌کرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. باورهای اساطیری گوناگونی با این شب آغاز زمستان پیوند خورده است.

فرهنگها، واژه #یلدا را از ریشه سریانی و مرتبط با #میلاد می دانند. (یاحقی، 913) اما در این که میلاد چه کسی؟ یا چه چیزی؟ اغلب نویسندگان و پژوهشگران به شیوه‌های گوناگون سخن گفته اند.
در کهن ترین منابع موجود ایرانی، ابوریحان بیرونی از این جشن با نام «میلاد اکبر» نام برده و منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته‌است. در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان «خور» نیز یاد شده‌است. در قانون مسعودی «خُره روز» ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر «خرم روز» نامیده شده‌است. (به نقل از ویکی پدیا، یلدا)

در دوره هایی از تاریخ ایرانی، سال دارای دو فصل بوده است و احتمالن با آغاز زمستان شروع می شده است که جشنهای یلدا، جشنهای آغاز سال بوده و بعدها با تغییر تقویم، این جشن نیز بخشی از فرهنگ ایرانی باقی مانده است.  « در اوستا، واژه «سَرِدَ» (Sareda) یا «سردَ» (Saredha) که مفهوم «سال» را افاده می‌کند، خود به معنای «سرد» است و این به معنی بشارت پیروزی اورمزد بر اهریمن و روشنی بر تاریکی است.» (رضی، 560)
جشن کریسمس مسیحیان که در آغاز زمستان برگزار می شود، که امروزه نیز نشان آن در سال نو مسیحی باقی است. (جشنهای تولد میترا/مهر به اروپا رفته و فراگیر شده و پس از گسترش مسیحیت، در آیینهای مسیحی جذب شده است. و #نوئل اروپایی با یلدای ایرانی هماهنگی یافته است. )

بنا بر نوشتۀ پورداود در یشت ها، روز یک شنبه، روز مخصوص خورشید (Sunday) و روز 25 دسامبر، روز جشن ظهور خورشید یا مهربوده و نزد مهرپرستان روز مهر دانسته می شده است. عیسویان سدۀ چهارم میلادی 25 دسامبر را روز زایش عیسی مسیح  قرار دادند و یک شنبه را هم روز برخاستن و به آسمان صعود کردن او دانستند (پورداود،1/419- 420). (به نقل از: بلوک باشی)
از انجایی که در آیینهای ایرانیان، تاریکی با #اهریمن در پیوند بود، طبیعی است که طولانی ترین شب سال، با نوعی شومی همراه باشد. بنابراین ایرانیان آتش می‌افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی نابود شده و بگریزند، مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر می‌آوردند و خوانی ویژه می‌گستردند، هرآنچه میوه تازه فصل که نگاهداری شده بود و میوه‌های خشک در سفره می‌نهادند. در باور زرتشتی، سفره شب یلدا، «میَزد» Myazd نام داشت و شامل میوه‌های تر و خشک، نیز آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان، «لُرک» Lork که از لوازم این جشن و ولیمه بود. تا سحرگاه، که دمیدن خورشید نشانه شکست اهریمن و پیروزی اهورامزدا بود، جشن ادامه داشت. (همان، 544 و 595)

منابع:
محمد جعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و داستان واره ها
هاشم رضی. گاهشماری و جشن‌های ایران باستان
علی بلوکباشی، شب یلدا
ویکی پدیا

#اساطیر_ایرانی        #یلدا


@Persian_Mythology
🌷🔥🍏🍎🍐🍊🍋🍍🍉🍉

آه دوست من، من نیز سرانجام از این دنیا می‌روم، دنیایی که در آن یا باید دل‌شکسته بود یا سنگدل.

امانوئل ژوزف سیس
[سیاستمدار و نویسنده ی سیاسیِ فرانسوی]


🌿
@bar_bal_andisheha

☘️🍃
🌿

چه ثمر و یا چه فایده از مطالعه ی فلسفه اگر تمام کاربردش برای تو آن باشد که تو را قادر سازد به گونه ای موجه درباره ی مسائل پیچیده ی منطق و غیره صحبت کنی اما مطالعه ی آن در طرز فکرت درباره ی مسائل مهم زندگیِ روزمره، بهبودی حاصل نیاورد.‌
‌
#ويتگنشتاين

@bar_bal_andisheha