جنبههای هنری و فرهنگی:
دیوارنگاره علاوه بر پیامهای سیاسی، تصاویر زیبایی از فرهنگ فولکلور اکوادور، نمادهای بومی و چهرههایی پر از احساسات انسانی دارد که بازتاب سبک خاص گوایاسامین در نشان دادن رنج و مقاومت مردم است. او با تمرکز بر درد و رنج انسانها، به ویژه بومیان و اقشار تحتفشار، هویت هنری منحصر به فردی ایجاد کرد که در آثارش مثل "La Edad de la Ira" (عصر خشم) به اوج رسید.
دیوارنگاره علاوه بر پیامهای سیاسی، تصاویر زیبایی از فرهنگ فولکلور اکوادور، نمادهای بومی و چهرههایی پر از احساسات انسانی دارد که بازتاب سبک خاص گوایاسامین در نشان دادن رنج و مقاومت مردم است. او با تمرکز بر درد و رنج انسانها، به ویژه بومیان و اقشار تحتفشار، هویت هنری منحصر به فردی ایجاد کرد که در آثارش مثل "La Edad de la Ira" (عصر خشم) به اوج رسید.
👏2
NATALIA GONTSJAROVA
ناتالیا گونچاروا
ناتالیا گونچاروا یکی از چهرههای برجسته آوانگارد روسیه پیش از انقلاب بود.
او به عنوان نقاش، تصویرگر و طراح صحنه برای باله روسها (Ballets Russes) فعالیت میکرد.
آثار او در بسیاری از نمایشگاههای مهم هنر مدرن در روسیه به نمایش درآمدند و در سن ۳۲ سالگی، نخستین زن و اولین هنرمند آوانگارد شد که نمایشگاهی مرورگرانه از آثارش در مسکو برگزار شد.
تولد: ۱۸۸۱، ناگایوو، روسیه
درگذشت: ۱۹۶۲، پاریس، فرانسه
ناتالیا گونچاروا
ناتالیا گونچاروا یکی از چهرههای برجسته آوانگارد روسیه پیش از انقلاب بود.
او به عنوان نقاش، تصویرگر و طراح صحنه برای باله روسها (Ballets Russes) فعالیت میکرد.
آثار او در بسیاری از نمایشگاههای مهم هنر مدرن در روسیه به نمایش درآمدند و در سن ۳۲ سالگی، نخستین زن و اولین هنرمند آوانگارد شد که نمایشگاهی مرورگرانه از آثارش در مسکو برگزار شد.
تولد: ۱۸۸۱، ناگایوو، روسیه
درگذشت: ۱۹۶۲، پاریس، فرانسه
👏3
او به عنوان الگویی برای دیگر هنرمندان زن روسیه شناخته میشد و زنان را تشویق میکرد که به خود، تواناییهایشان و حقوقشان در برابر بشریت و خداوند باور داشته باشند.
👏2
گونچاروا با سبکهای مختلفی آزمایش کرد و در جنبشهای مدرنیستی گوناگون اروپا مشارکت داشت، اما همزمان از هنر فولکلور روسی نیز الهام میگرفت. او همراه با مخائیل لاریونوف (۱۸۸۱-۱۹۶۴)، ریونیسم را بنیان گذاشت؛ سبکی از هنر انتزاعی که در آن اشیا شکسته و متلاشی به نظر میرسند، مانند شیشه خردشده.
👏3
«مرگ از پنجرهی بسته به من مینگرد
زندگی از دم در، قصد رفتن دارد»
گورنوشتهیِ عمران صلاحی
.............................................
خیمهی خورشید سوخت
عمران صلاحی
بادها
نوحهخوان
بیدها
دستهی زنجیرزن
لالهها
سینهزنانِ حرمِ باغچه
بادها
در جنون
بیدها
واژگون
لالهها
غرق خون
خیمهی خورشید سوخت
برگها
گریهکنان ریختند
آسمان
کرده به تن پیرهن تعزیه
طبل عزا را بنواز ای فلک
زندگی از دم در، قصد رفتن دارد»
گورنوشتهیِ عمران صلاحی
.............................................
خیمهی خورشید سوخت
عمران صلاحی
بادها
نوحهخوان
بیدها
دستهی زنجیرزن
لالهها
سینهزنانِ حرمِ باغچه
بادها
در جنون
بیدها
واژگون
لالهها
غرق خون
خیمهی خورشید سوخت
برگها
گریهکنان ریختند
آسمان
کرده به تن پیرهن تعزیه
طبل عزا را بنواز ای فلک
👏2💔1
آه که چقدر دوست دارم تا به یاد آری
آن روزهای خوش را که با هم دوست بودیم
زندگی آن روزها روشن تر بود
و خورشید گرم تر از امروز.
برگ های خشک جاروب شد
خاطرات و افسوس ها نیز
و باد شمال آنها را با خود برد
به شب سرد فراموشی
می بینی فراموشش نکرده ام
آوازی را که به ما می ماند.
با هم زیستیم
تویی که مرا دوست می داشتی
و منی که تو را دوست می داشتم.
اما زندگی،
کسانی را که عشق می ورزند
جداشان می کند از هم
گر چه بسیار آرام و
بی هیچ خش خشی
و دریا از ساحل بر می دارد
ردپای عاشقانی که با راه خویش رفتند.
ژاک_پرهور
آن روزهای خوش را که با هم دوست بودیم
زندگی آن روزها روشن تر بود
و خورشید گرم تر از امروز.
برگ های خشک جاروب شد
خاطرات و افسوس ها نیز
و باد شمال آنها را با خود برد
به شب سرد فراموشی
می بینی فراموشش نکرده ام
آوازی را که به ما می ماند.
با هم زیستیم
تویی که مرا دوست می داشتی
و منی که تو را دوست می داشتم.
اما زندگی،
کسانی را که عشق می ورزند
جداشان می کند از هم
گر چه بسیار آرام و
بی هیچ خش خشی
و دریا از ساحل بر می دارد
ردپای عاشقانی که با راه خویش رفتند.
ژاک_پرهور
❤2👏1
