▪️آکیرا کوروساوا
ـــ شبیه یک شرح حال ــ ترجمه امید روشنضمیر
ـــ میخواهم کمی بیشتر در مورد خودم در زمان جنگ بگویم. در زمان جنگ همه ما مثل کر و لالها بودیم. نمیتوانستیم هیچچیز بگوییم، یا اگر هم چیزی میگفتیم تنها کاری که از دستمان برمیآمد تکرار طوطیوار اصولی بود که دولت نظامیگرا اشاعه میداد. برای بیان افکارمان، باید راهی پیدا میکردیم که ارتباطی به مسائل اجتماعی پیدا نمیکرد. به این دلیل بود که هایکو در زمان جنگ آنقدر رایج شد.
نظریه «گلها، پرندگان و اشاره در شعر» که توسط شاعر مدرن هایکو، کیوشی تاکاهاما ارائه شده بود، بهطور خلاصه راهی بود برای فرار از چنگالهای ممیزی. ما حتی یک انجمن هایکو در استودیوی توهو ایجاد کردیم. گاهی در یک معبد بودایی در خارج توکیو ملاقات میکردیم تا شعرهایی بنویسیم. اما انگیزه اصلی فقط لذت بردن از نوشتن شعر هایکو نبود؛ دلیل اصلی این بود که خارج از توکیو غذا کمی بهتر بود و ما میتوانستیم چیزی برای خوردن پیدا کنیم. اما آدمهایی با شکمهای خالی نمیتوانند با یک احساس خلا دور هم جمع شوند و شعر خوب هایکو بنویسند حتی اگر سرهایشان را به هم بکوبند. شما نمیتوانید کاری را خوب انجام دهید مگر تمام نیرو و ارادهتان در اختیارتان باشد تا وقف آن کنید. در این زمان من هم شعرهای هایکو زیادی نوشتم ولی هیچ کدامشان ارزش مطرح شدن ندارند. همگی ساختگی و پرتصنع هستند. در این زمان در کتاب نظریههای شعر کیوشی تاکاهاما یک هایکو دیدم که باید به شما توصیه کنم. اسمش «یک آبشار» بود.
• در قله کوه
آب ظاهر میشود
و سرازیر میشود.
اولین باری که خواندم شگفتزده شدم. ظاهراً شعر یک آماتور بود ولی حس کردم دیدگاه خالص و روشنش و بیان ساده و رکش ضربهای به من وارد آورده است. علاقهای که به شعر خودم داشتم، شعرهایی که فقط واژههایی ردیف شده و به طرق مختلف پیچ داده شده بودند، کاملاً از بین رفت. در آن واحد متوجه کمبود سواد و استعدادم شده، عمیقاً شرمنده شدم. حتماً چیزهای بسیاری هستند که من فکر میکردم میفهمم در حالیکه هیچچیز دربارهشان نمیدانستم.
— Akira Kurosawa photographed by Catherine Cabrol. Cap d'Antibes, 1993.
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
▪️آکیرا کوروساوا
ـــ شبیه یک شرح حال ــ ترجمه امید روشنضمیر
ـــ میخواهم کمی بیشتر در مورد خودم در زمان جنگ بگویم. در زمان جنگ همه ما مثل کر و لالها بودیم. نمیتوانستیم هیچچیز بگوییم، یا اگر هم چیزی میگفتیم تنها کاری که از دستمان برمیآمد تکرار طوطیوار اصولی بود که دولت نظامیگرا اشاعه میداد. برای بیان افکارمان، باید راهی پیدا میکردیم که ارتباطی به مسائل اجتماعی پیدا نمیکرد. به این دلیل بود که هایکو در زمان جنگ آنقدر رایج شد.
نظریه «گلها، پرندگان و اشاره در شعر» که توسط شاعر مدرن هایکو، کیوشی تاکاهاما ارائه شده بود، بهطور خلاصه راهی بود برای فرار از چنگالهای ممیزی. ما حتی یک انجمن هایکو در استودیوی توهو ایجاد کردیم. گاهی در یک معبد بودایی در خارج توکیو ملاقات میکردیم تا شعرهایی بنویسیم. اما انگیزه اصلی فقط لذت بردن از نوشتن شعر هایکو نبود؛ دلیل اصلی این بود که خارج از توکیو غذا کمی بهتر بود و ما میتوانستیم چیزی برای خوردن پیدا کنیم. اما آدمهایی با شکمهای خالی نمیتوانند با یک احساس خلا دور هم جمع شوند و شعر خوب هایکو بنویسند حتی اگر سرهایشان را به هم بکوبند. شما نمیتوانید کاری را خوب انجام دهید مگر تمام نیرو و ارادهتان در اختیارتان باشد تا وقف آن کنید. در این زمان من هم شعرهای هایکو زیادی نوشتم ولی هیچ کدامشان ارزش مطرح شدن ندارند. همگی ساختگی و پرتصنع هستند. در این زمان در کتاب نظریههای شعر کیوشی تاکاهاما یک هایکو دیدم که باید به شما توصیه کنم. اسمش «یک آبشار» بود.
• در قله کوه
آب ظاهر میشود
و سرازیر میشود.
اولین باری که خواندم شگفتزده شدم. ظاهراً شعر یک آماتور بود ولی حس کردم دیدگاه خالص و روشنش و بیان ساده و رکش ضربهای به من وارد آورده است. علاقهای که به شعر خودم داشتم، شعرهایی که فقط واژههایی ردیف شده و به طرق مختلف پیچ داده شده بودند، کاملاً از بین رفت. در آن واحد متوجه کمبود سواد و استعدادم شده، عمیقاً شرمنده شدم. حتماً چیزهای بسیاری هستند که من فکر میکردم میفهمم در حالیکه هیچچیز دربارهشان نمیدانستم.
— Akira Kurosawa photographed by Catherine Cabrol. Cap d'Antibes, 1993.
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
❤4👍4👎3
▪️آلبر کامو
ـــ یادداشتها ــ ترجمه خشایار دیهیمی
ـــ من شکست خواهم خورد، این تقریبا حتمی است. ولی تلاش برای آن، طعمی به زندگی من خواهد داد که شما میخواهید از هم اکنون آن را از من بگیرید...
• Burning (2018)
• Nomadland (2020)
• Into the Wild (2007)
• At Eternity’s Gate (2018)
• To The Wonder (2012)
• The Florida Project (2017)
• Her (2013)
• 20th Century Women (2016)
• The Secret Life of Walter Mitty (2013)
• Perfect Days (2023)
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ یادداشتها ــ ترجمه خشایار دیهیمی
ـــ من شکست خواهم خورد، این تقریبا حتمی است. ولی تلاش برای آن، طعمی به زندگی من خواهد داد که شما میخواهید از هم اکنون آن را از من بگیرید...
• Burning (2018)
• Nomadland (2020)
• Into the Wild (2007)
• At Eternity’s Gate (2018)
• To The Wonder (2012)
• The Florida Project (2017)
• Her (2013)
• 20th Century Women (2016)
• The Secret Life of Walter Mitty (2013)
• Perfect Days (2023)
🎥 @CinemaParadisooo
❤5👍4👎3
▪️آلن مور
ـــ من دیگر به دنیای کتابهای کمیک علاقهای ندارم و دوست ندارم که دیگر با آن ارتباطی داشته باشم. چیزی حدود ۴۰ سال است که در میان کمیکها فعالیت میکنم و بالاخره خودم را بازنشسته کردهام. زمانیکه من وارد صنعت کتابهای کمیک شدم، جذابیت اصلیاش این بود که یک رسانه عامیانه محسوب میشد. به این منظور خلق شده بود که مردم طبقه کارگر، خصوصا کودکان را سرگرم کند. چیزی که این صنعت را تا حد زیادی تغییر داده، خصوصا «رمانهای گرافیکی» فعلی، این است که بسیار گران شده است و دیگر به درد مخاطبان طبقۀ کارگر نمیخورد. من هیچ مشکلی با افراد طبقه متوسط ندارم اما قرار نبود که کتابهای کمیک یک وسیله سرگرمی برای افراد میانسال باشد. قرار بود این کتابها برای افرادی منتشر شود که پول زیادی ندارند. در حال حاضر بیشتر افراد کتابهای کمیک را با فیلمهای ابرقهرمانی یکی میدانند. همین موضوع یک مشکل و دشواری دیگری را برای من اضافه میکند. من از زمان اولین فیلم «بتمن» از تیم برتون، دیگر هیچ اثر ابرقهرمانی دیگری تماشا نکردم. آنها سینما را نابود کردهاند و از طرف دیگر هم تا حد زیادی باعث خرابی فرهنگ کمیک شدهاند. چندین سال پیش من گفتم که این اتفاق یک نشانه واقعا نگرانکننده است. در آن زمان صدها هزار بزرگسال صف میکشیدند تا شخصیتهایی را در سینما ببینند که ۵۰ سال پیش خلق شده بودند؛ شخصیتهایی که قرار بود پسرهای ۱۲ ساله را سرگرم کنند. در آن زمان اینطور به نظر میرسید که تماشای این فیلمها یک نوع راه فرار از پیچیدگیهای دنیای مدرن و بازگشت به کودکی و المانهای نوستالژیک مربوطبه آن زمان محسوب میشد. به نظر خطرناک میآمد و جمعیت را تا حد زیادی تحتتاثیر قرار داده بود. ممکن است این موضوع کاملا اتفاقی باشد اما زمانیکه مردم آمریکا در سال ۲۰۱۶ یک سوسیالیست ناسیونال را انتخاب کردند و کشور انگلیس هم تصمیم گرفت که از اتحادیه اروپا خارج شود، ۶ مورد از ۱۲ فیلم پرفروش آن زمان، آثار ابرقهرمانی بودند. نمیخواهم بگویم که یکی از اینها باعث رخ دادن مورد دیگر شد اما من فکر میکنم که هر دو، علائم یک چیز یکسان هستند؛ انکار واقعیت و یک تمایل برای راهحلهای ساده و هیجانی.
— Alan Moore, the creator of Watchmen and V For Vendetta, outside his house (1987).
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
▪️آلن مور
ـــ من دیگر به دنیای کتابهای کمیک علاقهای ندارم و دوست ندارم که دیگر با آن ارتباطی داشته باشم. چیزی حدود ۴۰ سال است که در میان کمیکها فعالیت میکنم و بالاخره خودم را بازنشسته کردهام. زمانیکه من وارد صنعت کتابهای کمیک شدم، جذابیت اصلیاش این بود که یک رسانه عامیانه محسوب میشد. به این منظور خلق شده بود که مردم طبقه کارگر، خصوصا کودکان را سرگرم کند. چیزی که این صنعت را تا حد زیادی تغییر داده، خصوصا «رمانهای گرافیکی» فعلی، این است که بسیار گران شده است و دیگر به درد مخاطبان طبقۀ کارگر نمیخورد. من هیچ مشکلی با افراد طبقه متوسط ندارم اما قرار نبود که کتابهای کمیک یک وسیله سرگرمی برای افراد میانسال باشد. قرار بود این کتابها برای افرادی منتشر شود که پول زیادی ندارند. در حال حاضر بیشتر افراد کتابهای کمیک را با فیلمهای ابرقهرمانی یکی میدانند. همین موضوع یک مشکل و دشواری دیگری را برای من اضافه میکند. من از زمان اولین فیلم «بتمن» از تیم برتون، دیگر هیچ اثر ابرقهرمانی دیگری تماشا نکردم. آنها سینما را نابود کردهاند و از طرف دیگر هم تا حد زیادی باعث خرابی فرهنگ کمیک شدهاند. چندین سال پیش من گفتم که این اتفاق یک نشانه واقعا نگرانکننده است. در آن زمان صدها هزار بزرگسال صف میکشیدند تا شخصیتهایی را در سینما ببینند که ۵۰ سال پیش خلق شده بودند؛ شخصیتهایی که قرار بود پسرهای ۱۲ ساله را سرگرم کنند. در آن زمان اینطور به نظر میرسید که تماشای این فیلمها یک نوع راه فرار از پیچیدگیهای دنیای مدرن و بازگشت به کودکی و المانهای نوستالژیک مربوطبه آن زمان محسوب میشد. به نظر خطرناک میآمد و جمعیت را تا حد زیادی تحتتاثیر قرار داده بود. ممکن است این موضوع کاملا اتفاقی باشد اما زمانیکه مردم آمریکا در سال ۲۰۱۶ یک سوسیالیست ناسیونال را انتخاب کردند و کشور انگلیس هم تصمیم گرفت که از اتحادیه اروپا خارج شود، ۶ مورد از ۱۲ فیلم پرفروش آن زمان، آثار ابرقهرمانی بودند. نمیخواهم بگویم که یکی از اینها باعث رخ دادن مورد دیگر شد اما من فکر میکنم که هر دو، علائم یک چیز یکسان هستند؛ انکار واقعیت و یک تمایل برای راهحلهای ساده و هیجانی.
— Alan Moore, the creator of Watchmen and V For Vendetta, outside his house (1987).
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
❤5👎4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️فریدریش نیچه
ـــ خواست قدرت ــ قطعه ٨٢٢
ـــ حقیقت زشت است. ما هنر را داریم مبادا که از حقیقت نابود شویم.
— The Final Cene Of 'Incendies' (Denis Villeneuve, 2010) Plot Twist Explained.
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ خواست قدرت ــ قطعه ٨٢٢
ـــ حقیقت زشت است. ما هنر را داریم مبادا که از حقیقت نابود شویم.
— The Final Cene Of 'Incendies' (Denis Villeneuve, 2010) Plot Twist Explained.
🎥 @CinemaParadisooo
❤6👎4👍3💔1
▪️فرانتس کافکا
ـــ نامه به پدر ــ ترجمه فرامرز بهزاد
ـــ من پیوسته از تو گریختهام و به اتاقم، کتابهایم، دوستان دیوانهام و افکار مالیخولیائیم پناه بردهام. قبول دارم که کله شق بودم. اما تو هم همواره فقط در پی اثبات سه چیز بودی؛ اول آنکه در این ارتباط بیتقصیری، دوم آنکه من مقصرم و سوم با بزرگواری تمام حاضری مرا ببخشی!
— Father and Son
A Love-Hate Relationship.
• Ad Astra (2019)
• The Tree of Life (2011)
• There Will Be Blood (2007)
• The Return (2003)
• Father and Son (2003)
• In the Name of the Father (1993)
• Bicycle Thieves (1948)
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ نامه به پدر ــ ترجمه فرامرز بهزاد
ـــ من پیوسته از تو گریختهام و به اتاقم، کتابهایم، دوستان دیوانهام و افکار مالیخولیائیم پناه بردهام. قبول دارم که کله شق بودم. اما تو هم همواره فقط در پی اثبات سه چیز بودی؛ اول آنکه در این ارتباط بیتقصیری، دوم آنکه من مقصرم و سوم با بزرگواری تمام حاضری مرا ببخشی!
— Father and Son
A Love-Hate Relationship.
• Ad Astra (2019)
• The Tree of Life (2011)
• There Will Be Blood (2007)
• The Return (2003)
• Father and Son (2003)
• In the Name of the Father (1993)
• Bicycle Thieves (1948)
🎥 @CinemaParadisooo
❤7👎3👍1
▪️فروغ فرخزاد
ـــ نامه به ابراهیم گلستان ــ ٢۵ مه ١٩۶٨ ــ رم
ـــ دیشب رفته بودم به دیدن فیلم «پرندههای بزرگ و پرندههای کوچک» اثر «پازولینی». اسم فیلم را درست ترجمه نکردهام، چون ترجمهاش خیلی سخت است، اما چیزی است در همین حدود که نوشتم. فیلم ظاهراً یک فیلم کمدی بود و به نظر من فقط برای این کمدی بود که اگر کمدی نبود، به ناچار تماشاچی هم نمیتوانست داشته باشد. تنها نقصش هم در همین بود که خواسته بود یک مسئله جدی را به زور شیرینکاریهای توتو به مغز مردم فرو کند. نمیدانم چرا مرتب در جریان تماشای فیلم، صحنههای فیلم «مهر هفتم» در ذهنم ظاهر میشد و صورت توتو جای خودش را به صورت شوالیه میداد. فیلم با یک چنین جملهای شروع میشد: «هه هه هه... انسانیت به کجا میرود؟!» قصهاش را نمیتوانم برایت تعریف کنم، اصلاً قصه نداشت. مسئله این بود که دو کشیش که در جستجوی حقیقت و در انتظار ظهور پیغمبری بودند، در جریان سفرشان که مکان خاصی نداشت و روی یک جاده دراز بود که علائم مرزی همه کشورها را در کنارش نصب کرده بودند، به یک کلاغ شل سخنگو برخوردند که از دنیای آینده میآمد و اسمش ایدئولوژی بود. کلاغ که نمیتوانست بپرد، با آنها همسفر شد. آنها در طول سفرشان با صحنههایی از حقیقت زندگی روبرو شدند. و همه چیز را تجربه کردند، حتی همخوابگی با فاحشهها را. در همه حال، کلاغ که شَل بود و نمیتوانست بپرد، پا به پایشان میآمد و برایشان فلسفه بافی میکرد. سرانجام، وقتی که سفر کشیشها به هیچجا منتهی نشد و جاده همچنان دراز بود و آنها هم گرسنه بودند و حوصلهشان از دست کلاغ به سر رسیده بود، کلاغ را کباب کردند و خوردند. فیلم روی بال و پر سوخته و بازمانده هیکل کلاغ و کشیشها که پشت به آینده کرده بودند و به طرف گذشته برمیگشتند، تمام شد. این فیلم یک فیلم عجیب بود. تمام حالتهای کمیک به وسیلهٔ تصویر شکل میگرفتند، نه به وسیلهٔ حرفها و حرکتها و موقعیتها. یک طوری بود که هنوز دارم فکرش را میکنم و دلم میخواهد یک بار دیگر بروم و تماشایش کنم.
▫️The Hawks and the Sparrows (1966)
▫️Dir. Pier Paolo Pasolini
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
▪️فروغ فرخزاد
ـــ نامه به ابراهیم گلستان ــ ٢۵ مه ١٩۶٨ ــ رم
ـــ دیشب رفته بودم به دیدن فیلم «پرندههای بزرگ و پرندههای کوچک» اثر «پازولینی». اسم فیلم را درست ترجمه نکردهام، چون ترجمهاش خیلی سخت است، اما چیزی است در همین حدود که نوشتم. فیلم ظاهراً یک فیلم کمدی بود و به نظر من فقط برای این کمدی بود که اگر کمدی نبود، به ناچار تماشاچی هم نمیتوانست داشته باشد. تنها نقصش هم در همین بود که خواسته بود یک مسئله جدی را به زور شیرینکاریهای توتو به مغز مردم فرو کند. نمیدانم چرا مرتب در جریان تماشای فیلم، صحنههای فیلم «مهر هفتم» در ذهنم ظاهر میشد و صورت توتو جای خودش را به صورت شوالیه میداد. فیلم با یک چنین جملهای شروع میشد: «هه هه هه... انسانیت به کجا میرود؟!» قصهاش را نمیتوانم برایت تعریف کنم، اصلاً قصه نداشت. مسئله این بود که دو کشیش که در جستجوی حقیقت و در انتظار ظهور پیغمبری بودند، در جریان سفرشان که مکان خاصی نداشت و روی یک جاده دراز بود که علائم مرزی همه کشورها را در کنارش نصب کرده بودند، به یک کلاغ شل سخنگو برخوردند که از دنیای آینده میآمد و اسمش ایدئولوژی بود. کلاغ که نمیتوانست بپرد، با آنها همسفر شد. آنها در طول سفرشان با صحنههایی از حقیقت زندگی روبرو شدند. و همه چیز را تجربه کردند، حتی همخوابگی با فاحشهها را. در همه حال، کلاغ که شَل بود و نمیتوانست بپرد، پا به پایشان میآمد و برایشان فلسفه بافی میکرد. سرانجام، وقتی که سفر کشیشها به هیچجا منتهی نشد و جاده همچنان دراز بود و آنها هم گرسنه بودند و حوصلهشان از دست کلاغ به سر رسیده بود، کلاغ را کباب کردند و خوردند. فیلم روی بال و پر سوخته و بازمانده هیکل کلاغ و کشیشها که پشت به آینده کرده بودند و به طرف گذشته برمیگشتند، تمام شد. این فیلم یک فیلم عجیب بود. تمام حالتهای کمیک به وسیلهٔ تصویر شکل میگرفتند، نه به وسیلهٔ حرفها و حرکتها و موقعیتها. یک طوری بود که هنوز دارم فکرش را میکنم و دلم میخواهد یک بار دیگر بروم و تماشایش کنم.
▫️The Hawks and the Sparrows (1966)
▫️Dir. Pier Paolo Pasolini
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
❤6👎3👍2
▪️جیمز جویس
ـــ داستان «مردگان»
ـــ چه بهتر که آدم غرق در جلال عشق، با بیپروايی از اين دنيا برود تا اينکه بر اثر پيری با حالتی مغموم طراوت از دست بدهد و پژمرده شود.
▫️The Room Next Door (2024)
▫️Dir. Pedro Almodóvar
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ داستان «مردگان»
ـــ چه بهتر که آدم غرق در جلال عشق، با بیپروايی از اين دنيا برود تا اينکه بر اثر پيری با حالتی مغموم طراوت از دست بدهد و پژمرده شود.
▫️The Room Next Door (2024)
▫️Dir. Pedro Almodóvar
🎥 @CinemaParadisooo
❤7👎6👍3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️اسلاوی ژیژک
ـــ یکی دو سال پیش، یک آگهی تبلیغاتی جذاب برای آبجو در تلویزیون بریتانیا نشان داده میشد. آگهی با همان رویارویی قصۀ پریانی همیشگی آغاز میشد؛ دختری در کنار یک جویبار راه میرود، قورباغهای میبیند، آن را میگیرد و به آرامی روی پایاش میگذارد، میبوسدش، و البته قورباغۀ زشت تبدیل به مردی جوان و زیبا میشود. اما داستان به پایان نرسیده است؛ مرد جوان مشتاقانه نگاهاش میکند، او را به سوی خود میکشد... و او بدل میشود به بطری آبجویی که مرد پیروزمندانه در دست گرفته است. از طرف زن، مطلب از این قرار است که عشق و محبت او (که با بوسیدن قورباغه نشان داده شده) قورباغه را بدل به مردی زیبا، یک حضور فالیک تام و تمام میکند؛ از طرف مرد، این کار تقليل زن به یک پاره ابژه، علت میل مرد است. به علت این عدم تقارن است که هیچ رابطۀ جنسی وجود ندارد؛ ما یا زنی با یک قورباغه داریم یا مردی با یک بطری آبجو. چیزی که هرگز نمیتوانیم داشته باشیم زوج طبیعی متشکل از زن و مردی زیبا است. همتای خیالاتی این زوج آرمانی فیگور قورباغهای که یک بطری آبجویی را آغوش گرفته خواهد بود.
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ یکی دو سال پیش، یک آگهی تبلیغاتی جذاب برای آبجو در تلویزیون بریتانیا نشان داده میشد. آگهی با همان رویارویی قصۀ پریانی همیشگی آغاز میشد؛ دختری در کنار یک جویبار راه میرود، قورباغهای میبیند، آن را میگیرد و به آرامی روی پایاش میگذارد، میبوسدش، و البته قورباغۀ زشت تبدیل به مردی جوان و زیبا میشود. اما داستان به پایان نرسیده است؛ مرد جوان مشتاقانه نگاهاش میکند، او را به سوی خود میکشد... و او بدل میشود به بطری آبجویی که مرد پیروزمندانه در دست گرفته است. از طرف زن، مطلب از این قرار است که عشق و محبت او (که با بوسیدن قورباغه نشان داده شده) قورباغه را بدل به مردی زیبا، یک حضور فالیک تام و تمام میکند؛ از طرف مرد، این کار تقليل زن به یک پاره ابژه، علت میل مرد است. به علت این عدم تقارن است که هیچ رابطۀ جنسی وجود ندارد؛ ما یا زنی با یک قورباغه داریم یا مردی با یک بطری آبجو. چیزی که هرگز نمیتوانیم داشته باشیم زوج طبیعی متشکل از زن و مردی زیبا است. همتای خیالاتی این زوج آرمانی فیگور قورباغهای که یک بطری آبجویی را آغوش گرفته خواهد بود.
🎥 @CinemaParadisooo
❤10👍8👎5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️الیا کازان براندو را عامل تباه شدن دو نسل از بازیگران ــ یعنی هم معاصران براندو و هم بازیگرانی که متعلق به نسل بعد از او بودند ــ میدانست و معتقد بود این بازیگران با پیروی از سبک متد میخواستند با "مارلون براندوی بزرگ" رقابت و برابری کنند. به گفته کازان «براندو یک بازیگر سبک متد نبود بلکه بازیگری بود که به شکلی عالی و در سطحی پیشرفته توسط استلا آدلر تربیت شده بود و برخلاف آنچه اکثر مردم فکر میکنند در اجراهایش به غرایز درونی خود اتکا نمیکرد. بسیاری از بازیگران جوان که در شناسایی ریشههای اصلی نبوغ براندو دچار اشتباه شده بودند، گمان میکردند برای خلق یک کاراکتر، فقط باید انگیزههای کاراکتر را پیدا کنند و در طول صحنه از طریق تداعی خاطرات خود با کاراکتر همذات پنداری کنند اما براندو با به کارگیری این شیوه نقشهایش را اجرا نمیکرد.» به عقیده کازان «در بازی براندو نوعی متد وجود داشت اما این متد، "متد اکتینگ" نبود.»
▫️Marlon Brando — Robert De Niro
— 'On the Waterfront' (1954, Elia Kazan) | 'Raging Bull' (1980, Martin Scorsese)
🎥 @CinemaParadisooo
▫️Marlon Brando — Robert De Niro
— 'On the Waterfront' (1954, Elia Kazan) | 'Raging Bull' (1980, Martin Scorsese)
🎥 @CinemaParadisooo
❤11👍4👎3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️سال ۱۹۸٢ در جریان یک جلسه پرسش و پاسخ در مدرسه فیلم پاریس، زنی از حضار نقلقولی را از الیا کازان درباره دشواری فراهم کردن پول در امریکا برای ساخت فیلمی درباره پورتریکو بازگو میکند که مهمان جلسه، اورسن ولز، کارگردان نابغه ناسازگار، اجازه نمیدهد حرفش تمام شود و با خشم و خشونت میغرد که: «سرکار عِلّیه، شما متورانسن (کارگردان) اشتباهی را انتخاب کردی. الیا کازان یه خائنه.» مترجم این جمله را به فرانسوی ترجمه میکند و همهمه میشود و چندنفری هم تشویق میکنند. ولز بلافاصله شروع به توضیح دادن میکند: «اون مردیه که همه همکاراش رو به مککارتی فروخت، وقتی که میتونست با درآمد بالا به کارش در نیویورک ادامه بده. و بعد از اینکه همه رفقاش رو به مککارتی فروخت، فیلمی ساخت به نام «در بارانداز» که در ستایش خبرچین بود. بنابراین، من به هیچ سوالی که از او به عنوان مثال استفاده کند جواب نمیدهم.» این بار تشویقها بلندتر میشود و ولز انگار که چیزی یادش رفته باشد، تشویقها تمام نشده، باز شروع میکند: «این را هم باید اضافه کنم که او کارگردان بسیار خوبیه.»
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
👍30❤6👎5
▪️دیوید لینچ
ـــ کلام آخر ــ صید ماهی بزرگ | مراقبه، هشیاری و خلاقیت ــ ترجمه علیظفر قهرمانینژاد
ـــ مایلم بگویم: عمیقاً عاشق سینما هستم، عاشق صید ایدهها هستم و عاشق مراقبهام. عاشق احیای وحدتم. به نظرم احیای وحدت، زندگی بهتر و بهتری به بار میآورد. شاید روشنضمیری دیریاب باشد، ولی میگویند با هر گام به سمت نور، همه چیز روشنتر میشود. برای من هر روز بهتر از قبل است؛ و یقین دارم احیای وحدت در دنیا، صلح را روی زمین برقرار خواهد کرد. پس آرزومندم همگی در صلح باشید. باشد که همه شاد باشند، باشد که همه رها از بیماری باشند. باشد که سعادت همه جا را فراگیرد، باشد که درد و رنج نصیب هیچکس نشود. در صلح و آرامش باشید.
— Director-Writer David Lynch; Dies at 78. Rest in Peace, David Lynch. You were an icon. (January 20, 1946 – January 16, 2025)
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ کلام آخر ــ صید ماهی بزرگ | مراقبه، هشیاری و خلاقیت ــ ترجمه علیظفر قهرمانینژاد
ـــ مایلم بگویم: عمیقاً عاشق سینما هستم، عاشق صید ایدهها هستم و عاشق مراقبهام. عاشق احیای وحدتم. به نظرم احیای وحدت، زندگی بهتر و بهتری به بار میآورد. شاید روشنضمیری دیریاب باشد، ولی میگویند با هر گام به سمت نور، همه چیز روشنتر میشود. برای من هر روز بهتر از قبل است؛ و یقین دارم احیای وحدت در دنیا، صلح را روی زمین برقرار خواهد کرد. پس آرزومندم همگی در صلح باشید. باشد که همه شاد باشند، باشد که همه رها از بیماری باشند. باشد که سعادت همه جا را فراگیرد، باشد که درد و رنج نصیب هیچکس نشود. در صلح و آرامش باشید.
— Director-Writer David Lynch; Dies at 78. Rest in Peace, David Lynch. You were an icon. (January 20, 1946 – January 16, 2025)
🎥 @CinemaParadisooo
❤165👍10👎3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️دیوید لینچ
ـــ متأسفانه، ایدههای من شبیه چیزهایی که شما آن را تجاری مینامید نیستند و این روزها پول حرف اول را میزند؛ بنابراین نمیدانم که آینده من چگونه است و هیچ سرنخی ندارم که قادر به انجام چهکاری در دنیای سینما خواهم بود.
— The Commercials of David Lynch
• Calvin Klein 1988
• Asymmetrical Productions 1991
• Georgia Coffee 1991
• Michael Jackson Dangerous
• New York Dept of Sanitation 1991
• Gio by Armani 1992
• Opium by Yves Saint LAurent 1992
• Alka Seltzer Plus 1993
• Lancome Tresor 1993
• Barilla Pasta 1993
• Adidas the Wall 1993
• Background by Jil Sander 1993
• Sun Moon Stars by Lagerfield 1994
• Sci Fi Channel 1997
• Clearblue Easy 1997
• Parisienne cigarettes 1998
• Playstation 2 2000
• Nissan Micra 2002
• Gucci by Gucci 2007
• Dior 2010
• Louboutin Rouge 2014
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ متأسفانه، ایدههای من شبیه چیزهایی که شما آن را تجاری مینامید نیستند و این روزها پول حرف اول را میزند؛ بنابراین نمیدانم که آینده من چگونه است و هیچ سرنخی ندارم که قادر به انجام چهکاری در دنیای سینما خواهم بود.
— The Commercials of David Lynch
• Calvin Klein 1988
• Asymmetrical Productions 1991
• Georgia Coffee 1991
• Michael Jackson Dangerous
• New York Dept of Sanitation 1991
• Gio by Armani 1992
• Opium by Yves Saint LAurent 1992
• Alka Seltzer Plus 1993
• Lancome Tresor 1993
• Barilla Pasta 1993
• Adidas the Wall 1993
• Background by Jil Sander 1993
• Sun Moon Stars by Lagerfield 1994
• Sci Fi Channel 1997
• Clearblue Easy 1997
• Parisienne cigarettes 1998
• Playstation 2 2000
• Nissan Micra 2002
• Gucci by Gucci 2007
• Dior 2010
• Louboutin Rouge 2014
🎥 @CinemaParadisooo
❤116👍6👎3
Lynch in Persian.pdf
7.7 MB
▪️دیوید لینچ
ـــ سینما همیشه به جلو گام برداشته و همه ما نقشی در این پیشروی بازی میکنیم.
▪️گفتگوی اختصاصی ماهنامه تجربه با دیوید لینچ
▪️حسین عیدیزاده
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ سینما همیشه به جلو گام برداشته و همه ما نقشی در این پیشروی بازی میکنیم.
▪️گفتگوی اختصاصی ماهنامه تجربه با دیوید لینچ
▪️حسین عیدیزاده
🎥 @CinemaParadisooo
❤71👍9
▪️نادین گوردیمر
ـــ سانسور هرگز برای آنها که تجربهاش کردهاند تمام نمیشود. داغ ننگی است که بر تخیل آن که دچارش بوده باقی میماند، همیشه.
▫️My Favourite Cake (2024)
▫️Dir. Maryam Moghadam, Behtash Sanaeeha
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ سانسور هرگز برای آنها که تجربهاش کردهاند تمام نمیشود. داغ ننگی است که بر تخیل آن که دچارش بوده باقی میماند، همیشه.
▫️My Favourite Cake (2024)
▫️Dir. Maryam Moghadam, Behtash Sanaeeha
🎥 @CinemaParadisooo
👍59👎17❤12
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️کری گرانت
ـــ همه دوست دارند کری گرانت باشند. حتی خودم!
ـــ بهترین بازیگری که با او کار کردهام گریس کلی بود. گریس یک بانوی واقعی بود چیزی که در حرفه ما خیلی کمیاب است، بسیار نجیب بود و میخواست اینگونه باشد، بنابراین وقتی با پرنس موناکو ازدواج کرد چندان متعجب نشدم.
▪️راجر ایبرت
ـــ کری گرانت قطعا جذابترین مرد تاریخ سینماست. اما جذابیت به تنهایی از او یک ستاره نساخته است. به ندرت اتفاق افتاده که گرانت برای ارائۀ نقشهایش فقط از عنصر جذابیت بهره برده باشد. همیشه چیزی در ورای زیبایی ظاهری او پنهان شده است. یک نوع آرامش و خونسردی و بیتفاوتی که با توسل به آن، زنان مقابلش را ارزیابی میکند. شخصیت دو وجهی گرانت به سیمای بازیگری او در فیلمهای مختلف اهمیت ویژهای بخشیده است. او طنز و هیجان را ترکیب میکند؛ ترس و رمانس را درهم میآمیزد؛ و شوخیهایش همراه با لحنی تند و گزنده است. کری گرانت همیشه چیزی فراتر از آنچه تماشاگر انتظارش را دارد به تصویر میکشد.
▫️To Catch a Thief (1955)
▫️Dir. Alfred Hitchcock
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ همه دوست دارند کری گرانت باشند. حتی خودم!
ـــ بهترین بازیگری که با او کار کردهام گریس کلی بود. گریس یک بانوی واقعی بود چیزی که در حرفه ما خیلی کمیاب است، بسیار نجیب بود و میخواست اینگونه باشد، بنابراین وقتی با پرنس موناکو ازدواج کرد چندان متعجب نشدم.
▪️راجر ایبرت
ـــ کری گرانت قطعا جذابترین مرد تاریخ سینماست. اما جذابیت به تنهایی از او یک ستاره نساخته است. به ندرت اتفاق افتاده که گرانت برای ارائۀ نقشهایش فقط از عنصر جذابیت بهره برده باشد. همیشه چیزی در ورای زیبایی ظاهری او پنهان شده است. یک نوع آرامش و خونسردی و بیتفاوتی که با توسل به آن، زنان مقابلش را ارزیابی میکند. شخصیت دو وجهی گرانت به سیمای بازیگری او در فیلمهای مختلف اهمیت ویژهای بخشیده است. او طنز و هیجان را ترکیب میکند؛ ترس و رمانس را درهم میآمیزد؛ و شوخیهایش همراه با لحنی تند و گزنده است. کری گرانت همیشه چیزی فراتر از آنچه تماشاگر انتظارش را دارد به تصویر میکشد.
▫️To Catch a Thief (1955)
▫️Dir. Alfred Hitchcock
🎥 @CinemaParadisooo
❤37👍12👎4
▪️سوزان سانتاگ
ـــ یقین دارم که هر اعتقادی شایسته احترام نیست. هنوز هم معتقدم که باید بحث را با اندیشیدن به اینکه مردم در چه بستری رشد کردهاند و چه صدماتی دیدهاند شروع کرد…
— Susan Sontag (American writer, critic, and public intellectual) and her son on bench -- N.Y.C. 1965. Photo by Diane Arbus.
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ یقین دارم که هر اعتقادی شایسته احترام نیست. هنوز هم معتقدم که باید بحث را با اندیشیدن به اینکه مردم در چه بستری رشد کردهاند و چه صدماتی دیدهاند شروع کرد…
— Susan Sontag (American writer, critic, and public intellectual) and her son on bench -- N.Y.C. 1965. Photo by Diane Arbus.
🎥 @CinemaParadisooo
👍58❤24
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️اورسن ولز
ـــ سینمای صامت قربانی بیقراری تکنولوژی شد؛ مثل این میماند که با اختراع رنگ روغن همۀ نقاشیهای آبرنگ را بریزیم دور...
— Shots from silent films that were inspired by paintings.
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ سینمای صامت قربانی بیقراری تکنولوژی شد؛ مثل این میماند که با اختراع رنگ روغن همۀ نقاشیهای آبرنگ را بریزیم دور...
— Shots from silent films that were inspired by paintings.
🎥 @CinemaParadisooo
👍39❤14👎3
▪️تئودور آدورنو
ـــ در نامه به ماکس هورکهایمر ــ نیویورک ــ ژوئن ۱۹۴۱
ـــ آنچه امروز تجربه میکنیم جهان وارونۀ کافکایی است. روزگاری کافکا زندگی انسان را گرفتار در چنبره جهنمی بوروکراسی اداری میدید. امروز اما برای رفتن به جهنم هم باید سلسله مراتب اداری را طی کنید.
▫️Leviathan (2014)
▫️Dir. Andrey Zvyagintsev
🎥 @CinemaParadisooo
ـــ در نامه به ماکس هورکهایمر ــ نیویورک ــ ژوئن ۱۹۴۱
ـــ آنچه امروز تجربه میکنیم جهان وارونۀ کافکایی است. روزگاری کافکا زندگی انسان را گرفتار در چنبره جهنمی بوروکراسی اداری میدید. امروز اما برای رفتن به جهنم هم باید سلسله مراتب اداری را طی کنید.
▫️Leviathan (2014)
▫️Dir. Andrey Zvyagintsev
🎥 @CinemaParadisooo
❤32👍12
▪️جووانی گراتسینی: آیا دوست دارید فهرستوار به ما بگویید چه چیزهایی را دوست دارید و از چه چیزهایی خوشتان نمیآید؟
▫️فدریکو فلینی: از پارتیها، جشنها، سفرهای کوتاه، مصاحبهها، میزگردها، درخواستهای امضاء، حلزونها، سفر رفتن، صف کشیدن، کوهستان، قایق، رادیوی روشن، موسیقی رستورانها، موسیقی در کل (تحملش)، داستانهای خندهدار، طرفداران فوتبال، باله، گهوارههای نوئل، پنیر گورگونتزولا، جایزهها، صدفها، شنیدن صحبت این و آن دربارۀ برشت و باز هم برشت، شامهای رسمی، به سلامتی این و آن نوشیدن، بحثها، دعوت شدن، پرسیدن نظرم دربارۀ چیزی، همفری بوگارت، امتحانها، ماگریت، دعوت شدن به نمایشگاه نقاشی و تمرین نهایی تئاتر، دستنوشتهها، چای، بابونه، خاویار، نمایش خصوصی قبل از نمایش عمومی فیلم، نقلقولها، انسان واقعی، فیلم جوانان، تئاتری گری، منیت، سوالها، پیراندلو، کرپ، چشماندازهای زیبا، امضاء زیر سند، فیلمهای سیاسی، فیلمهای روانشناختی، فیلمهای تاریخی، پنجرههای بیکرکرۀ چوبی، تعهد و بیتعهدی و کچاپ، خوشم نمیآید.
از ایستگاههای راه آهن، ماتیس، فرودگاهها، ریزوتو، بلوطها، روسلینی، گل سرخ، برادران مارکس، ببر، منتظر ماندن سر وعدهای به این امید که فرد مورد نظر، اگر خانم بسیار زیبایی باشد نیاید، توتو، برای بار نخست در جایی بودن، پیرو دلا فرانچسکا، هر چه که در زنی زیباست، هومر، جون بلوندل، بستنی نوغا، گیلاسها، اندام زیبا و بزرگ سوار دوچرخه، قطار و سبد غذا در قطار، آریوستو، سگهای کوکر و عموما همۀ سگها، بوی خاک خیس، عطر کاه بریده و دفلی شکسته، سرو، دریای زمستان، آدمهای کمحرف، جیمز باند، رقص استپ، جاهای خالی، رستورانهای خلوت، محرومیت، کلیساهایی که کسی در آن نباشد، سکوت، استیا، صدای ناقوس، بعدازظهر روز یکشنبه را در اوربینو بودن، ریحان، بولونیا، ونیز، همۀ ایتالیا، چندلر، زنهای سرایدار، سیمنون، دیکنز، کافکا، لندن، بلوط بوداده، مترو، اتوبوسسواری، وین (ولی هرگز آنجا نرفتهام)، بیدار شدن و خوابیدن، مدادهای فابر شمارۀ دو، ضمیمههای برنامههای تئاتر، شکلات تلخ، رازها، سحر، شب، ارواح، ویمپی، لورل و هاردی، ترنر، لدا گلوریا، خوشم میآید، ولی گرتا گوندا را هم به شدت دوست دارم، زنهای درجه دوم نمایشنامههای مضحک، و رقصندهها.
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
▪️جووانی گراتسینی: آیا دوست دارید فهرستوار به ما بگویید چه چیزهایی را دوست دارید و از چه چیزهایی خوشتان نمیآید؟
▫️فدریکو فلینی: از پارتیها، جشنها، سفرهای کوتاه، مصاحبهها، میزگردها، درخواستهای امضاء، حلزونها، سفر رفتن، صف کشیدن، کوهستان، قایق، رادیوی روشن، موسیقی رستورانها، موسیقی در کل (تحملش)، داستانهای خندهدار، طرفداران فوتبال، باله، گهوارههای نوئل، پنیر گورگونتزولا، جایزهها، صدفها، شنیدن صحبت این و آن دربارۀ برشت و باز هم برشت، شامهای رسمی، به سلامتی این و آن نوشیدن، بحثها، دعوت شدن، پرسیدن نظرم دربارۀ چیزی، همفری بوگارت، امتحانها، ماگریت، دعوت شدن به نمایشگاه نقاشی و تمرین نهایی تئاتر، دستنوشتهها، چای، بابونه، خاویار، نمایش خصوصی قبل از نمایش عمومی فیلم، نقلقولها، انسان واقعی، فیلم جوانان، تئاتری گری، منیت، سوالها، پیراندلو، کرپ، چشماندازهای زیبا، امضاء زیر سند، فیلمهای سیاسی، فیلمهای روانشناختی، فیلمهای تاریخی، پنجرههای بیکرکرۀ چوبی، تعهد و بیتعهدی و کچاپ، خوشم نمیآید.
از ایستگاههای راه آهن، ماتیس، فرودگاهها، ریزوتو، بلوطها، روسلینی، گل سرخ، برادران مارکس، ببر، منتظر ماندن سر وعدهای به این امید که فرد مورد نظر، اگر خانم بسیار زیبایی باشد نیاید، توتو، برای بار نخست در جایی بودن، پیرو دلا فرانچسکا، هر چه که در زنی زیباست، هومر، جون بلوندل، بستنی نوغا، گیلاسها، اندام زیبا و بزرگ سوار دوچرخه، قطار و سبد غذا در قطار، آریوستو، سگهای کوکر و عموما همۀ سگها، بوی خاک خیس، عطر کاه بریده و دفلی شکسته، سرو، دریای زمستان، آدمهای کمحرف، جیمز باند، رقص استپ، جاهای خالی، رستورانهای خلوت، محرومیت، کلیساهایی که کسی در آن نباشد، سکوت، استیا، صدای ناقوس، بعدازظهر روز یکشنبه را در اوربینو بودن، ریحان، بولونیا، ونیز، همۀ ایتالیا، چندلر، زنهای سرایدار، سیمنون، دیکنز، کافکا، لندن، بلوط بوداده، مترو، اتوبوسسواری، وین (ولی هرگز آنجا نرفتهام)، بیدار شدن و خوابیدن، مدادهای فابر شمارۀ دو، ضمیمههای برنامههای تئاتر، شکلات تلخ، رازها، سحر، شب، ارواح، ویمپی، لورل و هاردی، ترنر، لدا گلوریا، خوشم میآید، ولی گرتا گوندا را هم به شدت دوست دارم، زنهای درجه دوم نمایشنامههای مضحک، و رقصندهها.
🎥 @CinemaParadisooo
🎥 @CinemaParadisooo
❤36👍11👎2
سرونامه سال چهارم شماره 11-14.pdf
16.8 MB
سرونامه
گاهنامه علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
سال چهارم | شماره ۱۱-۱۴ | بهار تا زمستان ۱۴۰۳
ویژهنامه محیطزیست و علوم اجتماعی در ایران
پروندهای دربارۀ سینمای اجتماعی داریوش مهرجویی
و چهار ضمیمه
۶۶۸ صفحه
[سرونامه بهصورت رایگان و بدون پشتوانۀ مالی و بهرهمندی از امکاناتی که برای انتشار مجلهای در این ابعاد لازم است، منتشر میشود. سرونامه را دست به دست کنید تا بهدست دوستداران و خوانندگاناش برسد]
لینک حامیباش:👇
https://hamibash.com/sarv_nameh
@sarvmagazin
🎥 @CinemaParadisooo
گاهنامه علمیتخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی
سال چهارم | شماره ۱۱-۱۴ | بهار تا زمستان ۱۴۰۳
ویژهنامه محیطزیست و علوم اجتماعی در ایران
پروندهای دربارۀ سینمای اجتماعی داریوش مهرجویی
و چهار ضمیمه
۶۶۸ صفحه
[سرونامه بهصورت رایگان و بدون پشتوانۀ مالی و بهرهمندی از امکاناتی که برای انتشار مجلهای در این ابعاد لازم است، منتشر میشود. سرونامه را دست به دست کنید تا بهدست دوستداران و خوانندگاناش برسد]
لینک حامیباش:👇
https://hamibash.com/sarv_nameh
@sarvmagazin
🎥 @CinemaParadisooo
❤11👍5👎1