Telegram Web Link
اسلامِ قرآن،
اسلام «فطری» یا اسلام «فقهی»؟



به دلایل عدیده، اسلامی که قرآن ما را به آن دعوت می‌کند، اسلام «فطری» است نه «فقهی».
در این مطلب، فهرست‌وار به چند دلیل در اثبات این مورد اشاره می‌شود:


1️⃣ از دید قرآن انسان دارای روح الهی است (ص/۷۲)
و باید از همه‌ی ادیان به سمت فطرت الهی خود متوجه باشد (روم/۳۰)
و با نظر به آسمان‌ها و زمین و موجودات‌، و تفکر و تعقل در آن‌ها‌، و نیز با غور در صحیفه‌ی نفس خود، در خود آمادگی هدایت را ایجاد کند و سپس با شنیدن اقوال مختلف بهترین را برگزیند (زمر/۱۷و۱۸).


2️⃣ از دید قرآن، مردم امّتی واحده و یک‌دست بودند و بر اساس عقل و فطرت خود، بین فجور و تقوی تشخیص می‌دادند و راه صلاح پیش می‌گرفتند تا این که بین‌شان اختلاف رخ داد و خداوند برای رفع اختلاف آن‌ها، انبیا را برانگیخت تا آنان را بیم و نوید دهند (بقره/۲۱۳).
یعنی چه بسا اگر آن اختلاف پیش نمی‌آمد، بعثت انبیا نیازی نبود و انسان‌ها با عقل و فطرت خود به نیکی می‌زیستند. ظاهر قرآن کریم در مورد عامل اختلاف ساکت است. ولی از آنجا که عقل و فطرت آدمی «سخن‌گویان باطنی خداوند» هستند، لذا عاملی که بتواند عقل و فطرت آدمی را تحت تاثیر قرار دهد و باعث اختلاف شود باید ادعایی از همان جنس داشته باشد:
یعنی «سخن‌گویان دروغین خدا» که از طرف خدا به دروغ فتوا داده‌اند و با این کارشان، در آن امت واحده اعوجاج ایجاد کرده و باعث چنددستگی شدند و موجبات ظهور و تسلط نمرودها و فرعون‌ها و سزارها و کسری‌ها و... را فراهم آوردند(از این‌جا شاید بتوان عدم ارسال رُسُل و انزال کُتُب در میان بعضی از امم را فهمید).


3️⃣ قرآن در ادامه‌ی (بقره/۲۱۳) از اختلاف دومی پس از بعثت انبیا و فروفرستادن کتب آسمانی خبر می‌دهد که توسط احبار و فقها با دست بردن در پیام کتب آسمانی و تحریف دین الهی رخ می‌دهد.
از آن پس بزرگ‌ترین دشمن انبیا، فقها می‌شوند. آنان که با دستان خود کتاب می‌نویسند و به خدا نسبت می‌دهند (بقره/۷۹ ، بقره/۱۵۹ ، آل عمران/۷۸ ، نحل/۱۱۶).
تمام انبیا از دید فقهای زمانه مرتد بوده‌اند و به دین پدران خود پشت کرده‌اند.


4️⃣ داستان ابراهیم(ع) و حنیف بودن دین او(حنیف در زبان کلدانی یعنی لامذهب و کسی که از تمام ادیان موجود روی‌گردانده) الگویی است جاودانه برای زیست مومنانه در مواجهه با «سخن‌گویان دروغین خدا».
خداوند در آیات ۷۴ تا ۹۰ سوره انعام حرکت فطری ابراهیم(ع) در روی‌گردانی از ادیان شرک‌آلود محیط و توجه خالصانه به توحید را به تفصیل شرح می‌دهد و پیامبران دیگر و از جمله محمد مصطفی(ص) را تابعین او می‌نامد.


5️⃣ از دید قرآن، تنها دین نزد خدا «اسلام» است (آل‌عمران/۱۹، آل عمران/۸۵)
که فقط دارای سه رکن است:
۱- ایمان به خدا
۲- ایمان به معاد
۳- عمل صالح
(بقره/۶۲ ، مائده/۶۹).
از دید قرآن ، مفهوم اسلام مرادف با عنوان اختصاصی «شریعت محمدی(ص)» نیست و تمام انبیا، از نوح تا ابراهیم و از ابراهیم تا محمد، همه مسلمان بوده‌اند (بقره/۱۳۲، آل‏عمران/۵۲ ، نساء/۱۲۵ ، انعام/۱۶۱ ، مائده/۱۱۱ ، یونس/۸۴ و۹۰ ، یوسف/۱۰۱ ، حج/۷۸ ، نحل/۱۲۳ ، نمل/۴۴ ، ذاریات/۳۶).
گرچه که پیامبران در شریعت، با فقهی حداقلی، متفاوت بودند و هر امتی مثلا در نحوه‌ی نماز خواندن یا روزه گرفتن به پیامبر خود اقتدا می‌کرد(مائده/۴۸).


6️⃣ تا پیش از بعثت پیامبر اکرم(ص) در عربستان، گروهی موحد بودند که به هیچ‌یک از ادیان یهودیت و مسیحیت و دیگر ادیان گرایش نداشتند و خود را به تاسی از ابراهیم(ع) «حنیف»(جمع آن حنفا) می نامیدند.
در قرآن کریم کلمه «حنیف» ۱۰ بار و «حنفا» دو بار آمده است و حضرت ابراهیم(ع) نیز به عنوان کسی که بر آیین اسلام و حنیف بوده، معرفی گردیده است. (آل عمران/۶۷ ، نسا/۱۲۵)
بر اساس روایات پیامبر اکرم(ص) و اجداد ایشان در پیش از بعثت از حنفا بوده‌اند.
حنفا بدون این که سازمان روحانیت و فقه مدونی داشته باشند، با لبیک به ندای درونی خود از شرک و ظلم و ناپاکی دوری می‌جستند. آنان توحید را در ارتباط با خدای خود، و مکارم اخلاق را در ارتباط با هم‌نوعان خود، سرمشق زندگی قرار داده بودند.
موارد بی‌شماری از پیروی پیامبر اکرم(ص) از فطرت در پیش از بعثت دیده می‌شود که نمونه‌ای از آن‌ها پیمان «حلف‌الفضول» است. حلف الفضول به معنای پيمان جوان‌مردان، عهد و پيماني بود كه قبل از بعثت، پيامبر خدا(ص) به همراه عده‌اي از جوانان مكه در خانه عبدالله بن جدعان اجتماع كردند و سوگند ياد كردند تا ستم‌ديدگان و افراد غريبه‌ای را كه وارد شهر مي‌شوند و مورد ستم زورمندان واقع مي‌شوند یاری كنند.
از رسول خدا(ص) در سیره ابن‌هشام نقل شده که پس از بعثت می‌فرمود: اگر در اسلام نیز مرا به آن پیمان دعوت کنند، آن را اجابت خواهم کرد.
7️⃣ بعد از بعثت هم در تمام سیزده سال دوران مکی پیامبر اسلام بر فطریات تاکید داشت. تمام آیات مکی به توحید و اخلاق و عدالت و پاک‌دامنی و کمک به مستمندان و... اختصاص دارند که جملگی هماهنگ با کشش‌های فطری هستند.
پیامبر در تمام دوران مکی فقط دو خواسته از پیروان خود داشت:
۱- توحید در برابر خدا
۲- اخلاق در برابر خلق خدا.
همین! نه نمازی نه روزه‌ای و نه حجی نه جهادی.


8️⃣ از ۶۲۳۶ آیه قرآن فقط حدود ۲۰۰ آیه به احکام فقهی اشاره دارد که تمام آن‌ها در ۱۰سال دوران مدنی نازل شده‌اند. مابقی آیات مدنی همچنان به توحید و اخلاق و عدالت و پاک‌دامنی و کمک به مستمندان و... اختصاص دارند. این حدود ۲۰۰ آیه فقهی قرآن غالبا در پاسخ به استفتا و سوال مومنان از پیامبر(ص) نازل شده‌اند که اگر آن مومنان چنان سوالاتی نمی‌کردند، چه بسا این آیات هم در قرآن نبود.
این نشان می‌دهد که ۲۰۰ آیه‌ی فقهی قرآن صرفا حاشیه‌ای است بر ۶۰۰۰ آیه قرآن که متن اصلی است و به فطریاتی چون توحید و اخلاق و عدالت و پاک‌دامنی و کمک به مستمندان و... تاکید دارد.


9️⃣ ثلث از ۲۰۰ آیه فقهی قرآن به عبادات چون نماز و روزه و انفاق (زکات و صدقات و خمس) مربوط می‌شوند که آنها هم موافق با فطرت انسانند.
نماز باید خواند زیرا نیاز فطری انسان در ارتباط با خدا است و مومنان می‌پرسیدند چگونه خدا را بپرستیم و ایشان می فرمود نماز بگزارید چنان که من می‌گزارم.
روزه باید گرفت تا انسان تمرین خویشتنداری و پرورش اراده داشته باشد.
بخشش مالی باید داشت تا فقر از بین برود و عدالت در جامعه برقرار شود.
حج باید برگزار کرد زیرا آن یک اردوی تربیتی برای تمرین عملی و پرورش یک انسان تراز اسلام است.
اصل تمام این‌ها فطری است گرچه شکل آن‌ها را شریعت محمدی(ص) تعیین کرده است.


0⃣1️⃣ ثلث دیگر از ۲۰۰ آیه فقهی قرآن به جهاد و امر به معروف و نهی از منکر اختصاص دارند. هر سه دستور، فطری و برای ایجاد جامعه‌ای پاک هستند.
جهاد، دفاعی است در برابر متجاوزانی که می‌خواهند حق آزادی ایمان را از مومنان بستانند. معروف یعنی «پسندیده توسط عرف جامعه» و منکر یعنی «مورد انکار توسط مردم» که امر همگانی به اولی و نهی همگانی از دومی، سیره عقلا و هماهنگ با فطرت انسان است.


1️⃣1️⃣ و ثلث دیگر از ۲۰۰ آیه فقهی قرآن که در مورد امور اجتماعی و خانوادگی است، مصادیقی عصری از مفاهیم کلی عدالت و پاکی و نظم در جامعه‌اند، که در مواردی چون ازدواج و طلاق و ارث و مجازات قضایی و حکومت غالبا در حد توصیه‌های کلی اخلاقی بسنده شده است. و در مواردی که با جزئیات تعریف شده اند از باب مصادیقی عصری از رعایت عدالت و نظم، و منطبق با عرف مردم آن زمان عربستان بوده است.


2️⃣1️⃣ تمام احکام تکلیفی و فقهی قرآن با اهداف تربیتی نازل شده است. یعنی بسته به شرایط زمان و مکان و میزان توان مخاطبین، احکام به‌صورت تدریجی و به نحو ناسخ/منسوخ صادر شده‌اند.
آیات منسوخ نه نسخ مطلق که نسخ نسبی شده‌اند که در غیر این صورت دلیلی بر بقای آن‌ها در قرآن نبود.
وجود این آیات درسی تربیتی است برای ما که در تربیت دینی، تدریجی و گام به گام عمل نماییم و البته تربیت‌کننده از نظر فضائل اخلاقی باید خود فرسنگ‌ها جلوتر باشد.
یعنی یک هادی باید آسان‌گیر بر مردم و سخت‌گیر بر خود باشد.


3️⃣1️⃣ پیامبر اکرم(ص) متخلق به تمام فضائل مورد پسند فطرت انسان‌های عصر خود بود:
- عدالت
- امانتداری
- صداقت
- انصاف
- پاکدامنی
- رحمت
- مهربانی
- و...
تا آنجا که مردم با قدری مصاحبت با وی، مجذوبش می‌شدند و از او اطاعت می‌کردند (آل‌عمران/۱۵۹ ، قلم/۴ ، توبه/۱۲۸).
پیامبر اکرم(ص) از سخنرانی‌های طولانی پرهیز می‌کرد. کمتر سخن می‌گفت و بیشتر گوش می‌داد تا آنجا که منافقین به استهزا او را «اُذُن»(به معنی گوش) خطاب می‌کردند.
جانم فدای او

@Cmorghgrom30
سجده بر آدم
وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ ﴿اعراف / ١١﴾
و شما را آفریدیم، سپس شما را صورت گری کردیم، آن گاه به فرشتگان گفتیم: بر آدم سجده کنید؛ بی درنگ همه سجده کردند، جز ابلیس که از سجده کنندگان نبود.

داستان آدم و حوا، داستان هر روز من و توست
ما مدام مسجود ملائکه ایم
ما مدام از میوه ممنوعه میخوریم و هبوط می کنیم و توبه می کنیم
انسان که حامل روح الهی است و بار امانت اسما و صفات الهی بر دوش می کشد، از چنان ظرفیتی برخوردار است که خدمت به او تنها ملاک پرستش واقعی خداست. توحید واقعی یعنی پرستش خدا و سجده بر آدم(=خدمت به انسانها)، که اگر دومی نبود، پرستش کننده ابلیس مجسم است ولو خدا را هزاران سال پرستیده باشد.

تصور کنید انسانی را که به دور از انسان های دیگر در جزیره ای دورافتاده و خالی از سکنه روزگار می گذراند. اورا نه حسدی است، نه ظلمی، نه ترس از فقری، نه حرص و طمعی و نه هیچ رذیله ی اخلاقی دیگر. او است و خدای خودش. اورا پرستش می کند و از نعماتش شاکر است و به بلاهایش نیز تسلیم و راضی.

اکنون در نظر بگیرید کشتی ای گذرش به آن جزیره بیفتد و او را پیدا کند و با خود به جامعه انسانی بیاورد. آمدن وی میان انسان ها همان و افتادن مشکل ها همان. دیگر عشق به معبود و پرستش او به آن آسانی که می نمود ، نخواهد بود. هجوم حسد و خشم و کینه و ترس از فقر و ترس از حقارت بر او باریدن می گیرد. ارباب زور او را به کرنش وا می دارند و خدایان زر به تطمیعش می کشند. و.... و کاهنان تزویر چنان فتوا رانند و چنان کتاب خدا را خوانند که او خدایش را، که نزدیکتر از جان می دید ، اینک غریبه ای جبار می بیند که از او تکالیفی فوق طاقت می خواهد.

اگر او در میان انسان ها بود و فریب مثلث زر و زور و تزویر را نخورد و بر خوف و حزن غلبه کرد و همچنان خدا را مالک و رزاق و پروردگار خود دانست و بر بیچارگان سجده کرد و کمر بر خدمت آنان بست و از فقر و حقارت نترسید، آنگاه او موحد حقیقی است و پرستشگر صادق خدا.

ما باید بر بیچارگان سجده کنیم چون ملائکه چنین کردند و گرنه ابلیسیم. و این سجده بر نوع انسان بود و نه فقط بر شخص آدم. سجده به معنایی که مفسرین کرده اند ، تذلل و فروتنی و فرمانبرداری بوده است. ما باید پرستش خدا را همراه با خدمت به بیچارگان معنا کنیم و این است رمز این که در قرآن برپایی نماز غالبا با بخششش و انفاق آمده است که : فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ، الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ، الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ، وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ (سوره ماعون) پس وای بر نمازگزاران، آنان که در نماز خود سهل انگارند، آنان که ریا می کنند، و از دادن زکات دریغ می ورزند.

و همزمان باید ارباب زر و زور و تزویر را که سجده بر بیچارگان نمی کنند، بلکه آنان را به استضعاف و بردگی نیز می کشانند ، ابلیسشان خوانیم و از خود برانیم. که آنان همیشه دشمنان انبیا و اولیای خدا در طول تاریخ بوده اند و خواهند بود.

پ.ن.
۱- داستان سجده ملائکه بر آدم در آیات بقره/۳۴ ، اعراف/۱۱ ، حجر/۲۹ ، اسرا/۶۱ ، کهف/۵۰ ، طه/۱۱۶ ، ص/۷۲ آمده است. از آن میان تعمدا آیه اعراف/۱۱ انتخاب شد زیرا در آن ضمیر «کم» به معنی «شما« آمده است.
۲- علامه طباطبایی از جمله مفسرینی است که معتقد است سجده بر نوع انسان بوده است نه فقط شخص آدم. وی در المیزان می گوید :
هو السجود لعامة البشر وكان آدم عليه‌السلام كالقنبلة المنصوبة للسجود يمثل به النوع الإنساني :
http://lib.eshia.ir/12016/12/158/%D9%88%D8%AA%D9%88%D8%B6%D9%8A%D8%AD%D9%87
۳- فرد فرد انسان ها صرفنظر از دین و رنگ و نژادشان دارای کرامتند : وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني‏ آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلي‏ کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً(اسرا/۷۰)و به تحقیق فرزندان آدم را کرامت دادیم و آنها را بر مرکبهای دریایی و زمینی سوار کردیم و از هر غذای پاکیزه به آنهاروزی دادیم و آنها را بر بسیاری از مخلوقات خود برتری دادیم و چه برتری دادنی.
خداوند وجه کرامت انسان را بر موجودات حتی ملائکه ، در آیات قبل آن از زبان ابلیس سجده بر او بیان می کند : قالَ أَ رَأَيْتَکَ هذَا الَّذي کَرَّمْتَ عَلَيَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلي‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلاَّ قَليلاً (اسرا/۶۲)گفت: به من بگو این کسی که او را بر من کرامت بخشیدی ( برای چه بود؟ ) سوگند باد که اگر مرا تا روز قیامت مهلت دهی همه اولاد او را- جز اندکی- لجام خواهم زد.
۴- در روایات مردم عیال الله یعنی خانواده ی خدا معرفی شده اند از جمله : کافی اسلامیه ، ج۲ ، ص ۱۶۴

@Cmorghgrom30
محمد، پیامبر صلح
محمد، پیامبر صلح


1️⃣ اصیل ترین و دست اول ترین منبع برای شناخت زندگی محمد (ص) قرآن است. تمام کتابهای سیره پیامبر (همچون سیره ابن هشام) لااقل ۱۵۰ سال بعد از پیامبر نوشته شده اند. یعنی شش نسل بعد از او. در این مدت منابع خبری این کتاب ها دچار عارضه های زیادی شده بودند چون :

- تحریف،
- جعل،
- غرض ورزی
- تصحیف

عواملی که باعث چنان عارضه هایی شدند مختلف بودند از جمله :

- فاصله ی زمانی زیاد ۱۵۰ ساله
- فرهنگ شفاهی اعراب آن زمان
- بیسوادی ۹۹% اعراب آن زمان
- نبود کاغذ
- تسلط ۱۰۰ ساله ی بنی امیه

از میان عوامل فوق ، عامل آخر از همه مهمتر بود. زیرا در ۶۶% این دوران کلیدی، کل دستگاه خلافت و ولایات تابعه در تسلط مطلق خاندان بنی امیه قرار داشت. خاندانی که دشمنی آنان با شخص محمد به قدری شدید بود که تا آخرین سال های عمر وی دست از لجاجت و دشمنی با او و پیروانش بر نداشتند و عاقبت هم با فتح مکه به ناچار اسلام آوردند. اسلامی که منافقانه بود و خود بارها عدم التزامشان به اسلام و دشمنیشان با محمد را در خطبه ها و شعرهای خوداعلام کرده بودند. در چنین جو پرکینه ی نسبت به محمد و بنی هاشم(علیرغم تبلیغات رسمی حکومت بر ارادت به محمد)، منابع خبری کتاب هایی چون ابن هشام و طبری شکل گرفتند و بدیهی است که این کتاب ها باید مجموعه ای از راست و دروغ را در بر داشته باشند. بنابر این روش درست این است که این کتاب ها به عنوان منابع دست دوم، بعد از قرآن، استفاده شوند. نگارنده این ایده را وامدار پرفسور جوان کول(Juan Cole) استاد تاریخ دانشگاه میشیگان در کتاب "محمد پیامبر صلح در میانه نبرد امپراطوری ها" است.
پرفسور کول در این کتاب از تحقیقات گسترده‌اش، با محوریت قرآن، نتیجه گرفته است که محمد پیامبر صلح بود، که در دوران جنگ دو امپراطوری ساسانی و روم، به ترویج ایده صلح و همزیستی‌ مسالمت آمیز پیروان ادیان گوناگون پرداخت.

بنا داریم در فرسته های متوالی که پس از این خواهد آمد، به سیره‌ی این بزرگمرد تاریخ بشریت و نسبت او با صلح بپردازیم. در این نوشته ها ضمن بهره مندی از کتاب فوق الذکر، از منابع دیگری نیز استفاده می شود که به مناسبت از آنها یاد خواهد شد.

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح
محمد پیامبر صلح


2️⃣ در آستانه ی بعثت محمد (ص) :

- کل خاورمیانه درگیر جنگ وحشتناک و طولانی دو امپراطوری وقت یعنی ساسانیان و روم(بیزانس) بود.

- هر یک از این دو امپراطوری یک دولت عرب دست نشانده داشت که به نیابت بر قبائل عرب پیرامون خود سیطره داشت : لخمیان برای ساسانیان و غسانیان برای بیزانس که به تبع سروران خود آنها هم در ستیز بودند.

- شبه جزیره عربستان وضع به مراتب اسفبارتری داشت. کل این منطقه ی وسیع بین 100 قبیله ی غالبا چادرنشین تقسیم شده بود که مدام با یکدیگر بر سر آب و زمین و تفاخر در جنگ بودند.

- هر قبیله یک واحد سیاسی مستقل مانند دولت های امروزی بود که توسط یک شیخ و یک شورای اشراف قبیله اداره می شد. هر فرد فقط در درون قبیله جان و مال و ناموسش در امان بود و به محض خروج ازقبیله مورد تعرض قرار می گرفت که این خود سرآغاز جنگی جدید بین دو قبیله می شد.

- قبيله بر اساس«نسب»و«خون»و«سرزمين»بود و هر عضو قبيله بايد در حفظ اين رابطه و استحكام و تداوم آن كوشا باشد.

- در آن سرزمین کم آب، بزرگترین سرمایه یک عرب شترهایش بود و مظهر سلحشوریش شمشیر و نشانه شرافتش اسب.

- چند قبیله ی شاخص از کوچ نشینی دست کشیده بودند و شهر نشین شده بودند : قریش در مکه، اوس و خرج در یثرب، ثقیف در طائف و چند قبیله در جنوب و شرق عربستان. اینها غالبا به کشاورزی و باغداری و نخلداری روزگار می گذراندند.

- در این میان قریش برای خود موقعیت ممتازی دست و پا کرده بود. از یک طرف تولیت حرم کعبه را در مکه داشت که هر ساله تمام قبائل برای حج به آنجا می آمدند و میهمان قریش می شدند. و از طرفی این قبیله موفق شده بود با برقراری تجارت زمينى به وسيله كاروان شتر, ميان يمن, سوريه و عراق تا اندازه اى از بدويت فاصله بگیرد و اشرافشان به ثروتی کلان نائل آیند.

- قریش برای ایمنی کاروان های تجاریشان، شبکه ای از اتحادها و پیمان ها با قبائل صحراگرد مسیرهای تجاری خود برقرار کرده بود. ضمنا همیشه کاروان هایش توسط بهترین جنگاوران عرب محافظت می شد.

- قبائل عرب که مدام در جنگ و خونریزی به سر می بردند، برای داشتن قدری آسایش، دو راه حل زمانی و مکانی پیش گرفته بودند.

- راه حل زمانی : 4 ماه از سال را حرام اعلام کرده بودند که بین قبائل آتش بس بود و افراد می توانستند با امنیت از قبیله ی خود خارج بشوند و برای حج به مکه و یا برای خرید به بازارهای دوره ای چون عکاظ بروند. رجب و ذی القعده و ذی الحجه و محرم این ماه ها بودند.

- راه حل مکانی : عربستان را به دو منطقه ی حرام و حِل تقسیم کرده بودند. حرام دایره ای بود به مرکز کعبه و شعاع 4 فرسخ که در داخل آن هر گونه نزاع و درگیری و قتل و نیز صید حیوانات ممنوع بود. حل کلیه ی مناطق خارج این دایره بود که تمام کارهای فوق مجاز بود و حلال.

- کعبه، حج، منطقه حرام، تجارت، ثروت، اتحاد با قبایل ریز و درشت به قریش سیادت و امتیازی بزرگ می داد که موجب رشک سائر قبائل بود.

- در چنین شهری و چنین قبیله ای محمد زیست و بالید. همه او را به جوانمردی و پاکی می شناختند. او را محمد امین می گفتند و در اختلافات به داوری می پذیرفتند.

- تا آن که روزی سراسیمه از کوه نور پایین آمد.....

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح
محمد پیامبر صلح

3️⃣ توضیحی در باره ی متدولوژی کار :

🔹قرآن قدیمی ترین، اصیل ترین و محکم ترین منبع برای شناخت زندگی محمد مصطفی (ص) در دوران رسالت است. بقیه منابع صرفا می توانند به عنوان منابع کمکی باشند.

🔹قرآن کتاب تاریخ نیست. بلکه، آنگونه که خود گفته است، کتاب هدایت است. ولی در آن اشاراتی به وقایع تاریخی صدر اسلام شده است که می توانند معیاری برای ارزیابی منابع دیگر همچون کتب سیره و تاریخ باشد.

🔹چنین استفاده ای از قرآن مستلزم چینش سوره های قرآن بر اساس ترتیب نزول است. می دانیم قرآن موجود بر اساس ترتیب نزول نیست و صرفا بر اساس اجتهاد صحابه بوده است. و نیز می دانیم قرآن علی (ع) به ترتیب نزول بوده است که این می رساند حتی برای هدایت نیز این ترتیب چینش برتری دارد.

🔹روایت هایی در مورد ترتیب نزول سوره ها وجود دارد که مشهورترین آنها منسوب به ابن عباس است که با قدری تغییرات وارد منابع روایی امامیه نیز شده است و به امام صادق (ع) نسبت داده شده است.

🔹شرق شناسانی چون نولدکه و بلاشر با بررسی محتوایی سوره ها به یک لیست از سوره ها به ترتیب نزول رسیده اند که به دلیل عدم اشراف بر قرآن این لیست در بعضی سوره ها با وقایع تاریخی تطبیق نمی کند.

🔹مرحوم مهندس بازرگان نیز با مبنا قرار دادن این پیش فرض که «شاخص طول آیه» (تعداد کلمات در سوره ، تقسیم بر تعداد آیات همان سوره) بطور ثابت رو به افزایش است ، به لیستی رسید که البته دارای اشکالات عدیده بود که ظاهرا خود آن مرحوم نیز به آن معترف بود.

🔹مرحوم آیت الله هادی معرفت با پزوهش هایی که انجام داده است نیز به یک لیست نهایی رسید که باز از اشکالات پیش گفته در رنج است.

🔹علامه طباطبایی در المیزان گرچه خود لیستی ارائه نداده، ولی با رد لیست های روایی، اشکال آنها را عدم تطبیق با وقایع تاریخی دانسته است. مثلا ایرادی که وی بر این لیستها گرفته است، که بر لیست نولدکه/بلاشر و لیست آقای معرفت هم وارد است، درج سوره حج در حوالی سال ۸ ه است در حالی که تحلیل محتوای این سوره می رساند که باید در سال ۱ه یا اوایل سال ۲ه نازل شده باشد. به عنوان نمونه در این سوره آیه ی اذن قتال وجود دارد (حج/۳۹) که قاعدتا باید قبل از غزوه بدر باشد.

🔹به عقیده ی این قلم، کارآمدترین مدل که تا کنون ارائه شده است، مدل ارائه شده توسط آقای جمال گنجه ای است که با دقت بسیار خوبی منطبق بر وقایع تاریخی است.

🔹وی با بهره گیری از کارهای پیش گفته و با تحلیل محتوای دقیقتر به لیستی رسیده است که اشکالات پیش گفته را ندارد. وی در ادامه برای دست یابی به تاریخ نزول تقریبی هر سوره روش جالبی را به کار می گیرد : دوران رسالت پیامبر اکرم (ص) را به دلایل تاریخی، به ۱۰ مرحله تقسیم می کند و در هر مرحله آهنگ و rate وحی(نسبت تعداد کلمات وحی به مدت زمان وحی) را ثابت و بصورت خطی فرض می کند. بدین ترتیب وی به نمودار تصویر فوق می رسد که از روی آن سال نزول تقریبی هر سوره بدست می آید.

🔹صرفنظر از درستی یا نادرستی روش آقای گنجه ای، دقت بسیار خوب نتیجه نهایی کار او است که لیست نهایی اش را با دقت بالایی منطبق بر وقایع تاریخی نشان می دهد. طبیعتا این قلم تا دست پیدا کردن به گزینه ای بهتر، همین مدل را مبنای کار قرار می دهد.

🔹لیست نهایی ایشان به همراه سال نزول و مرحله ی هر سوره در فرسته ی بعدی ارائه می شود.

پ.ن.
آدرس سایت آقای گنجه ای : http://jamal-ganjei.com/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%87%D8%A7/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8/ArtMID/468/ArticleID/388/%d8%aa%d8%b1%d8%aa%db%8c%d8%a8-%d9%88-%d8%aa%d8%a7%d8%b1%db%8c%d8%ae-%d9%86%d8%b2%d9%88%d9%84-%d8%b3%d9%88%d8%b1%d9%87-%d9%87%d8%a7

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح

4️⃣ لیست ترتیب نزول سوره ها به همراه مرحله و سال نزول آنها بر اساس روش آقای گنجه ای :

🔹مرحله اول که سوره ها خیلی کوتاه و صرفا حاویِ معارفِ پایه می باشند. (سوره های ردیف ۱ تا ۱۳) [شامل سوره های عصر، توحید، حمد، زلزال، قارعه، ضحی، فلق، ناس، تین، لیل، شمس، طارق، قدر]

🔹مرحله دوم که سوره ها اندکی بلند ترند و حاوی معارف پایه هم هستند اما کمی هم عنصر محیطی دارند. (سوره های ردیف ۱۴ تا ۲۴) [علق، قریش، تکاثر، بلد، همزه، فجر، نجم، عبس، کافرون، اعلی، مزمل]

🔹مرحله سوم که بطور متمرکز به موضوعات مرتبط به قیامت و آخرت پرداخته شده است.(ردیف ۲۵ تا ۳۹) [انفطار ، تکویر ، حاقّه ، مرسلات ، قلم ، غاشیه ، نباء ، طور ، واقعه ، رحمان ، دهر ، مطففین ، قیامه ، انشقاق ، ق]

🔹مرحله چهارم که کم کم مخالفت های جدیِ محیط آشکار میشود اما هنوز چندان پر رنگ و غلیظ نیست. (ردیف ۴۰ تا ۵۰) [مدثر ، نازعات ، نوح ، قمر ، فیل ، بروج ، مسد ، معارج ، ذاریات ، جنّ ، کوثر]

🔹 مرحله پنجم که مخالفت های مذکور به عمد و اصرار و لجبازیِ کور بدل می شود. (ردیف ۵۱ تا۵۹) [دخان ، زخرف ، فصلت ، جاثیه ، احقاف ، مومن ، یس ، شوری ، سباء]

🔹مرحله ششم که بیان داستانهای پیامبران سابق است.(ردیف ۶۰ تا ۶۸) [مومنون ، ابراهیم ، اسراء ، هود ، شعراء ، یونس ، انبیاء ، صافات ، ص]

🔹مرحله هفتم که ادامه مرحله قبل با همان مشخصه است اما در محتوای سوره ها تفصیل و استدلال رو به تزاید است. (ردیف ۶۹ تا ۷۷) [قصص ، نمل ، مریم ، یوسف ، حجر ، طه ، انعام ، اعراف ، کهف]

🔹مرحله هشتم که مرحله پر رنگ تر شدن گفتمان استدلالی است.(ردیف۷۸ تا ۸۸) [فرقان ، سجده ، زمر ، لقمان ، عنکبوت ، نحل ، فاطر ، روم ، رعد ، ملک ، انشراح]

🔹مرحله نهم، مرحله پس از هجرت و استقرار حکومت است. (ردیف ۸۹ تا ۱۰۰) [حج ، بقره ، بینه ، ماعون ، عادیات ، صف ، محمد ، انفال ، حشر ، منافقون ، جمعه ، آل عمران]

🔹مرحله دهم، ادامه مرحله قبل اما با این فرق که «استقرار» حکومت پر رنگ تر به نظر می آید. (ردیف ۱۰۱ تا ۱۱۴) [تغابن ، حدید ، احزاب ، نساء ، نور ، طلاق ، فتح ، ممتحنه ، نصر ، توبه ، حجرات ، مجادله ، تحریم ، مائده]

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح


5️⃣ سالشمار نزول سوره ها


💥قرآن یک کتاب قانون یا یک مانیفست نیست که عنصر زمان در آن دخالت نداشته باشد. قرآن یک داستان و یک روایت است. روایت فروریزش وحی است از عالم لازمان به عالم زمانمند، متناسب با شان نزول ها و اسباب نزول. بنا بر این خوانش آیه ها در قالب زمان نزول و فهم اسباب نزول، معنا می یابد. با چنین رویکردی، لااقل یک بار قرآن را به ترتیب نزول سوره ها بخوانیم :


🔹مرحله ۱ (۱ ب) : علق(پنج آیه اول) ، مدثر(هشت آیه اول) ، عصر ، توحید ، حمد ، زلزال ، قارعه ، ۲ ماه وقفه ، ضحی ، فلق ، ناس ، تین ، لیل ، شمس ، طارق ، قدر

🔹مرحله ۲ (۲ ب) : علق(بقیه) ، قریش ، تکاثر ، بلد ، هُمزه ، فجر ، نجم ، عبس ، کافرون ، اعلی ، مزّمّل .

🔹مرحله ۳ (۳ و ۴ ب) : انفطار ، تکویر ، حاقّه ، قلم ، غاشیه ، نباء ، طور ، واقعه ، رحمان ، دهر ، مطففین ، قیامه ، انشقاق ، ق .

🔹مرحله ۴ (۵ ب) : مدّثّر(بقیه) ، نازعات ، نوح ، قمر ، فیل ، بروج ، مسد ، معارج ، ذاریات ، جنّ ، کوثر .

🔹مرحله ۵ (۶ و ۷ ب) : دخان(از ۱ تا ۱۵ ربیع الاول ۶ ب) ، زخرف(از ۱۵ ربیع الاول تا ۱ جمادی الثانی ۶ ب) ، فصّلت(از ۱ جمادی الثانی تا ۲۹ شعبان ۶ ب) ، جاثیه(از ۲۹ شعبان تا ۱۰ شوال ۶ ب) ، سوره احقاف(از ۱۰ شوال تا ۱۵ ذیحجه ۶ ب) ، سوره مومن(از ۱۵ ذیحجه ۶ ب تا ۱۰ ربیع الثانی ۷ ب) ، سوره یس(از ۱۰ ربیع الثانی تا ۲۹ جمادی الثانی ۷ ب) ، سوره شوری(از ۲۹ جمادی الثانی تا ۱۰ رمضان ۷ ب) ، سوره سباء(از ۱۰ رمضان تا ۲۹ ذی القعده ۷ ب)

🔹مرحله ۶ (۸ ب) : سوره مومنون(از ۲۹ ذی القعده تا ۲۹ ذی الحجه ۷ ب) ، سوره ابراهیم(از ۱ تا ۲۹ محرم ۸ ب) ، سوره اِسراء(از ۱ صفر تا ۱۵ ربیع الاول ۸ ب) ، سوره هود(از ۱۵ ربیع الاول تا ۱۵ جمادی الاول ۸ ب) ، سوره شعراء(از ۱۵ جمادی الاول تا ۱۵ جمادی الثانی ۸ ب) ، سوره یونس(از ۱۵ جمادی الثانی تا ۲۰ شعبان ۸ ب) ، سوره انبیاء(از ۲۰ شعبان تا ۲۹ رمضان ۸ ب) ، سوره صافات(از ۲۹ رمضان تا ۱۵ شوال ۸ ب) ، سوره ص(از ۱۵ شوال تا ۱ ذی القعده ۸ ب)

🔹مرحله ۷ (۹ ب) : سوره قصص(از ۱ ذی القعده ۸ ب تا ۵ محرم ۹ ب) ، سوره نمل(از ۵ محرم تا ۱۵ صفر ۹ ب) ، سوره مریم(از ۱۵ صفر تا ۲۹ صفر ۹ ب) ، سوره یوسف(از ۲۹ صفر تا ۲۹ ربیع الثانی ۹ ب) ، سوره حجر(از ۲۹ ربیع الثانی تا ۲۰ جمادی الاول ۹ ب) ، سوره طه(از ۲۰ جمادی الثانی تا ۲۰ رجب ۹ ب) ، سوره انعام(از ۲۰ رجب تا ۲۰ شوال ۹ ب) ، سوره اعراف(از ۲۰ شوال ۹ ب تا ۲۰ محرم ۱۰ ب) ، سوره کهف(از ۲۰ محرم تا ۲۹ صفر ۱۰ ب)

🔹مرحله ۸ (۱۰ و ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ب) : سوره فرقان(از ۲۹ صفر تا ۲۹ رجب ۱۰ ب) ، سوره سجده(از ۲۹ رجب تا ۱۵ شوال ۱۰ ب) ، سوره زُمر(از ۱۵ شوال ۱۰ ب تا ۲۹ ربیع الثانی سال ۱۱ ب) ، سوره لقمان(از ۲۹ ربیع الثانی تا ۲۹ رجب ۱۱ ب) ، سوره عنکبوت(از ۲۹ رجب ۱۱ ب تا ۱۰ محرم ۱۲ ب) ، سوره نحل(از ۱۰ محرم تا ۲۹ ذی القعده ۱۲ ب) ، سوره فاطر(از ۲۹ ذی القعده ۱۲ ب تا ۱۵ ربیع الثانی ۱۳ ب) ، سوره روم(از ۱۵ ربیع الثانی تا ۲۹ شعبان ۱۳ ب) ، سوره رعد(از ۲۹ شعبان ۱۳ ب تا ۱۰ محرم ۱ ه) ، سوره مُلک(از ۱۰ محرم تا ۱۵ ربیع الاول ۱ه)

🔹مرحله ۹ (۱ ه تا ۶ ه) : انشراح(۱۶ ربیع الاول ۱ه) ، حجّ(از ۱۷ ربیع الاول تا ۲۹ شعبان ۱ ه) ، بقره(از ۲۹ شعبان ۱ ه تا ۱۵ شوال ۳ ه) ، بیّنه(۱۶ شوال ۳ ه) ، ماعون(۱۷ شوال ۳ ه) ، عادیات(۱۸ شوال ۳ ه) ، صف (از ۱۹ شوال تا ۱۰ ذی الحجه ۳ ه) ، محمد(از ۱۰ ذی الحجه ۳ ه تا ۲۹ صفر ۴ ه) ، انفال(از ۱ ربیع الاول تا ۱۵ شعبان ۴ ه) ، حشر(از ۱۵ شعبان تا ۲۹ ذی القعده ۴ ه) ، منافقون(۱ ذی الحجه ۴ ه ) ، جمعه(۳ ذی الحجه ۴ ه ) ، آل عمران(از ۳ ذی الحجه ۴ ه تا ۱۵ صفر ۶ ه)

🔹مرحله ۱۰ (از ۶ ه تا ۲۹ صفر ۱۱ ه) : تغابن(از ۱۵ صفر تا ۲۹ ربیع الاول۶ ه) ، حدید(از ۲۹ ربیع الاول تا ۲۹ ربیع الثانی۶ ه) ، احزاب(از ۲۹ ربیع الثانی تا ۱۰ ذی الحجه ۶ ه) ، نساء(از ۱۰ ذی الحجه ۶ ه تا ۱۵ ربیع الثانی ۸ ه) ، نور( از ۱۵ ربیع الثانی تا ۱۰ شوال ۸ ه) ، طلاق و فتح و ممتحنه و نصر(از ۱۰ شوال ۸ ه تا ۱۵ ربیع الثانی ۹ ه) ، برائت (از ۱۵ ربیع الثانی ۹ ه تا ۲۰ ربیع اول ۱۰ ه) ، حجرات(از ۲۰ ربیع الاول تا ۲۹ ربیع الثانی ۱۰ ه) ، مجادله(از ۲۹ ربیع الثانی تا ۱۵ جمادی الثانی ۱۰ ه) ، تحریم(از ۱۵ جمادی الثانی تا ۱۵ شعبان۱۰ه) ، مائده(از ۱۵ شعبان۱۰ه تا ۲۸ صفر ۱۱ ه)

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح


6️⃣ محمد در دوران مکی



🔹 آنچه در فارسی «صلح» و در انگلیسی «peace» گفته می شود، در عربی «سلم» و «سلام» است که هم به معنی سلامتی و هم به معنی صلح است. در قرآن به کرات کلمات با ریشه ی «سلم» استفاده شده است که فقط ۴۲ بار آن بصورت «سلام» است.

🔹 علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه ۹۱ سوره نساء در بحث معنای سلام می گوید : «سلام» از سِلم است به‌معنای صلح بودن، آرام بودن و در امان بودن. و همچنین اضافه می کند : هر قوم و ملتی یک نوع تحیت دارد. ولی اسلام گفته است وقتی همدیگر را می‌بیند به هم سلام بکنید و این سلام، شعار اسلام است.

🔹تمام اسلام شناسان و مستشرقین بالاتفاق پذیرفته اند که محمد لااقل در دوران مکی استراتژی صلح و عدم خشونت را پی می گرفت که سوره های مکی قرآن و کتب سیره نیز این مطلب را تایید می کنند. البته شک نیست که محمد یک اصلاحگر بود و این اصلاحگری قطعا در هر جامعه ای با واکنش و تنش همراه خواهد بود. ولی محمد همانطور که خواهیم دید در دوران مکی اصرار فراوان داشت که این اصلاحگری همراه با پرهیز از خشونت باشد. ما در اینجا مواردی را می آوریم که بیشتر آنها برگرفته از کتاب «محمد پیامبر صلح» نوشته ی پرفسور جوان کول(Juan Cole) استاد تاریخ دانشگاه میشیگان است که در فرسته های قبلی معرفی شد.

🔹 اگر بخواهیم جامعه عرب آن زمان را در یک کلمه خلاصه کنیم، آن یک کلمه «وحشت» است. وحشت از : گرسنگی، جنگ، غارت، غضب خدایان و جنیان و شیاطین، نفرین کاهنان، جادوی ساحران و ... . در چنین محیطی محمد پیام آور دو کلید واژه ی محوری است که به کرات در قرآن آمده اند : «اسلام» و «ایمان». این دو کلمه بسیاراز لحاظ معنایی به هم نزدیکند. اسلام یعنی جاری سازی صلح و سلامت. و «ایمان» از ریشه ی «امن» یعنی برقرار کردن امنیت و آرامش.

🔹 در سال های آغازین وحی، صلح(سلم) بار فردی و درونی (inner peace) داشت. مومن کسی است که خود در امنیت درونی است زیرا امنیت از الله یافته است. مسلم کسی است که با خود در صلح است زیرا فقط تسلیم الله است.

🔹به تدریج اندیشه صلح بعد اجتماعی هم پیدا می کند. مومن که در امنیت درونی است، دیگران هم از او در امانند. و مسلم که با خود در صلح است، دیگران هم از او صلح و سلامتی می گیرند. تحیت پیروان محمد سلام است یعنی ما با هم در صلح هستیم. سلام و مومن از اسامی خدا هستند و به بهشتیان گفته می شود که با سلام و امن وارد بهشت شوند(حجر/۴۶)

🔹 یک روز در مکه ولید بن مغیره از اشراف قریش به محمد پیشنهاد داد که شما بت پرستی ما را محترم شمارید و ما نیز دعوت تو را تحمل می کنیم. در پاسخ سوره کافرون نازل می شود مبنی بر این که ما ضمن حفظ اعتقاد خود، با شما همزیستی مسالمت آمیز خواهیم داشت(کافرون/۶).

🔹جو تمام سوره های مکی دعوت مسالمت و پرهیز از اجبار است. به عنوان نمونه : (ای پیامبر)اگر پروردگارت می خواست یقیناً همه کسانی که روی زمین اند [اجباراً] ایمان می آوردند؛ پس آیا تو مردم را وادار می کنی تا به اجبار مؤمن شوند؟!(یونس/۹۹)

🔹 علیرغم این دعوت به صلح، پیامی که محمد آورده بود، چالشی برای سیستم اعتقادی جامعه بود. سیستمی که اشراف قریش در پناه آن کسب مشروعیت می کردند و از قبل آن به قدرت و ثروت و منزلت رسیده بودند. لذا بشدت واکنش نشان دادند و به آزار و شکنجه و مصادره اموال پیروان محمد پرداختند. و در این میان بردگان و ضعیفانی که از پشتیبانی های قبیله ای برخودار نبودند، فشار مضاعفی را متحمل می شدند : بلال، یاسر، سمیه، عمار، صهیب و ...

🔹در برابر این خشونت ها، محمد پیروان را به مسالمت و عدم خشونت دعوت می کرد : [بدی را] با بهترین شیوه دفع کن؛ [با این برخورد متین و نیک] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است برای تو دوستی نزدیک و صمیمی شود. (فصلت/۳۴)

🔹 فشارهای قریش رو به تزاید بود. پیروان محمد به او فشار می آوردند که از خداوند اذن قتال بگیرد. وحی نازل می شود که همچنان جواب بدی را با خوبی دهند : و بندگان خاص خدای رحمان آنان هستند که بر روی زمین به تواضع و فروتنی راه روند و هرگاه مردم جاهل به آنها خطاب (و عتابی) کنند از روی صلح طلبی جواب دهند. (فرقان/۶۳)

🔹 با تمام فشارها و سختی ها، پیروان محمد رو به فزونی داشتند. زیرا محمد پیام آور حق بود و تنها سلاحش کلام : پس به بندگانم مژده ده. آنان که سخن را می شنوند و از بهترینش پیروی می کنند، اینانند کسانی که خدا هدایتشان کرده، و اینان همان خردمندانند. (زمر/۱۷ و ١٨)

🔹 در خانه ی هر یک از اشراف قریش بردگانی بودند که اسلام آورده بودند و پنهان می داشتند. شرایط به گونه ای بود که محمد اگر می خواست می توانست در یک شب توسط پیروان نفوذی خود تمام سران قریش را ترور کند و حکومت مکه را با یک کودتا بدست گیرد. اما او چنین نکرد. او برای پرهیز از خشونت تصمیم به هجرت گرفت.
او پیام آور صلح بود.

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح

7️⃣ محمد در هجرت

🔹یثرب محل سکونت دو قبیله ی بزرگ «اوس» و «خزرج» بود که اولی به ۴ طایفه و دومی به ۵ طایفه تقسیم می شدند. این دو قبیله بیش از یکصد سال بود که با هم در جنگ بودند که آخرین آنها جنگ بعاث بود که خردمندان آنها را به این نتیجه رسانده بود که با برگزیدن یک«میانجی منصف» (حَکَم عادل) داوری منازعات بین خود را به او بسپارند. و محمد چنین خصوصیتی داشت. بنا بر این از او و یارانش دعوت کردند به یثرب بیایند و او چنین نقشی را عهده دار شود.

🔹پس محمد و پیروان در دسته های کوچک مخفیانه به یثرب هجرت می کنند. اشراف قریش نهایت تلاش خود را در جلوگیری از این امر کردند : پدران، پسران تازه مسلمان خود را در خانه محبوس می کردند مبادا به یثرب بگریزند و شیوخ طوایف قریش اهالی خود را تحت فشار و شکنجه قرار می دادند تا از اسلام دست کشیده و به دین پدران خود باز گردند و در نهایت آنان که موفق به گریز به یثرب شده بودند ، محکوم به مصادره ی خانه و کاشانه ی بجای گذارده ی خود بودند.

🔹علاوه بر اکثریت افراد اوس و خزرج که مشرک بودند، اقلیتی یهودی و نیز این اواخر اقلیتی نومسلمان نیز در این دو قبیله وجود داشتند. در حاشیه ی جنوبی یثرب هم سه قبیله یهودی بنی قینقاع، بنی نضیر و بنی قریظه زیست می کردند.

🔹محمد سران طوایف اوس و خرج رادعوت به مذاکره کرد و درنهایت یک عهدنامه ای را به عنوان قانون اساسی تدوین کرد که بندهای مختلفی داشت.

🔹بر اساس بندهای این عهدنامه که ابن هشام از ابن اسحاق نقل کرده است، باید این طوایف ۹ گانه در کنار هم با صلح زندگی کنند و اختلافات را به حکمیت محمد ارجاع دهند و در صورت جنگ با قوای خارجی، تمامی طوایف با هر دین و آیینی متحد و در حکم امت واحده باشند.

🔹بر اساس بند دیگری از این عهدنامه، هر طایفه در اداره داخلی خود مستقل بود و بر اساس "رِبعه"ی خود عمل می کرد. منظور از ربعه، سنت و آیین هر طایفه و قبیله در پیش از اسلام بود.

🔹محمد حاکم و سلطان یثرب نبود، بلکه به عنوان یک مرد مقدس صرفا یک حَکَم بود. هر چند در نزد پیروانش او لازم الاطاعه ی محض بود، اداره ی یثرب با شورای طوایف ۹ گانه ی یثرب بود.

🔹متعاقب عهد نامه ی یثرب، سه قبیله ی یهودی قینقاع و نضیر و قریظه هم با محمد به عنوان نماینده ی یثرب، قراردادهای جداگانه ای بستند که به موجب آن این سه قبیله با یثرب متحد بودند و هر گونه خیانت همکاری با دشمن مستوجب مجازات بود.

🔹 محمد سعی داشت در آن محیط متنوع طایفه ای و دینی با سابقه های کینه و تنازع های دیرینه، بنایی از اتحاد و همدلی و صلح برقرار کند. بر این اساس ابراهیم به عنوان شخصیت محوری هر ۴ آیین یهودیت و مسیحیت و صابئیت(عنوانی که قرآن به مشرکین غیر حربی داده بود) و مومنون(کسانی که به محمد گرویده بودند) مجددا مورد تاکید قرار می گیرد.(حج/۲۶)

🔹قرآن تاکید می کند هر چند هر شریعتی مناسک خاص خود را دارد ولی این نباید باعث تنازع گردد و باید بر اساس مشترکات متحد باشند(حج/۳۴) و (حج/۶۷)

🔹در این زمان نیز محمد پیام آور صلح است : ای اهل ایمان همگی در صلح(سلم) درآیید(بقره/۲۰۸)

🔹و البته این صلح خواهی همانند مکه در پرتو گفتگوهای انتقادی برای اصلاح افکار و اعمال غلط چون شرک و خرافه و ظلم و بی اخلاقی است.(کل سوره حج)

🔹این فضای صلح و آرامش که در سال ا ه در یثرب بر قرار بود ، باعث رشد بسیار سریع گرایش به اسلام در یثرب شد. به طوری که دیگر در اواخر این سال، اکثریت با مسلمانان شد و یثرب دیگر به «مدینه النبی» و به اختصار«مدینه» نامیده می شد. این روند سه گروه را بسیار نگران می کرد : سران قریش در مکه، سران منافقان اوس و خزرج در مدینه و سران سه قبیله ی یهود در حاشیه جنوبی مدینه. پس این سه گروه در ائتلافی پنهانی در صدد توطئه برآمدند. کل سوره بقره منعکس کننده ی چنین فضایی است.

@Cmorghgrom30
animation.gif
168.3 KB
محمد پیامبر صلح

8️⃣ نمایش اقتدار


مرحله ۱ : ازسریه حمزه بن عبدالمطلب در سیف البحرتا سریه عبدالله بن جحش در نخله(سبز خیلی پر رنگ)
مرحله ۲ : از غزوه بدر تا جنگ خندق(سبز پر رنگ)
مرحله ۳ : از سریه عبدالله بن اُنَیس انصاری در عُرَنه برای قتل سفیان بن خالد هذلی تا سریه زید بن حارثه در طرف(سبز شرقی)
مرحله ۴ : از سریه زید بن حارثه در حسمی تا عمره القضاء(سبز شمالی)
مرحله ۵ : از سریه ابن ابی العوجاء سُلَمی تا غزوه فتح طائف(سبز کم رنگ جنوبی)
مرحله ۶ : از سریه عیینه بن حصن بر بنی تمیم تا سریه علقمه بن محزر مدلجی در الشعیبه(سبز کم رنگ شرقی و شمالی)
مرحله ۷ : از سریه علی بن ابی طالب بر فلس تا غزوه تبوک و دومه الجندل(زرد شمالی)
مرحله ۸ : از سریه خالدبن ولید بر یمن تا سریه اسامه بن زید(زرد جنوبی)
مرحله ۹ : از انتهای مرحله قبل تا وفات محمد(بنفش)
محمد پیامبر صلح

8️⃣ نمایش اقتدار


🔹در خلال نیمه اول سال ۱ ه که محمد به نهاد سازی و استقرار صلح و آرامش در مدینه مشغول بود، اشراف قریش به انواع فشارها و تضییقات برای اخراج مهاجرین از مدینه متوسل شدند تا آنها بتوانند این متمردین را به سزای اعمال خود برسانند. از دید آنان این درگیری صرفا یک نزاع خانوادگی درون قریش بود که یثربیان و دیگر قبائل عرب نباید در آن دخالت کنند. مهاجرین صرفا شورشیانی از قریش بودند که به دین پدران خود پشت کرده بودند و باید مجازات می شدند.

🔹پس مانند کاری که برعلیه مهاجرین حبشه کردند، هیئت هایی هم به یثرب فرستادند تا اشراف اوس و خزرج مهاجرین را به آنها تحویل دهند که با مقاومت نومسلمانان این دوقبیله ناکام به مکه باز می گردند.

🔹قریش به اوس و خزرج اولتیماتوم می دهد و متعاقب آن به کمک قبایل کوچک غارتگری که در اطراف مدینه به کوچ نشینی می زیستند(مانند سلیم و هون و عضل و قاره و مدلج و ضمره و غفار و ...) و با قریش پیمان اتحاد داشتند، شبیخون های ایذایی و غارت هر از چند گاه اموال و احشام مسلمانان در اطراف مدینه می پردازند.

🔹قریش به آزار مسلمانانی که نتوانسته بودند هجرت کنند ادامه می دادند : شکنجه، حبس، جدا کردن شوهر و زن و بچه، مصادره اموال مهاجرین،این مسلمانان بازمانده از هجرت بعضا بستگان نزدیک مهاجرین به مدینه بودند و با شنیدن اخبار شکنجه ی آنها به هیجان آمده و مرتب به محمد فشار می آوردن که از خداوند درخواست اذن قتال کند.

🔹تا این که عاقبت برای اولین بار آیه ی اذن قتال نازل می شود : به کسانى که جنگ بر آنان تحمیل گردیده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفته اند، و خدا بر یارى آنها توانا است .(حج/ ۳۹). از این به بعد محمد و پیروانش دست به تحرکات نظامی می زنند که طبق تصویر فوق به ۶ مرحله تقسیم می شوند که در این فرسته به بررسی مرحله ۱ می پردازیم.

🔹در راستای جلوگیری از فتنه و شرارت،محمد در نیمه دوم سال ۱ ه گروه های گشت نظامی را به اطراف مدینه گسیل می دارد که سریه نامیده می شوند. این گروه های اعزامی که فقط از مهاجرین تشکیل می شد( ونه از انصار) صرفا جهت نمایش قدرت به قبائل اطراف و نیز حرکات ایذائی برای کاروان های تجاری قریش بود. بنا براین تمام این تحرکات نظامی در تمام سال ۱ ه صرفا حالت بازدارندگی داشت و بدون هیچ خونریزی و یا غارتی انجام می گرفت.

🔹قرآن تاکید می کند که اجازه جنگیدن مشروط است : در راه خدا با کسانی بجنگید که به شما حمله نظامی می کنند و تجاوز نکنید ، زیرا خدا تجاوزکاران را دوست ندارد. (بقره/۱۹۰) و در ادامه می گوید : و آنان را (که با شما در جنگند) هر کجا یافتید، به قتل برسانید و از جایی که شما را بیرون کردند بیرونشان کنید و فتنه(آشوبگری) از قتل وکشتار بدتر است. و کنار مسجدالحرام با آنان نجنگید مگر آنکه در آنجا با شما بجنگند؛ پس اگر با شما جنگیدند، آنان را به قتل برسانید که پاداش وکیفر کافران همین است. (بقره/۱۹۱) اگر از فتنه گری وجنگ بازایستند، یقیناً خدا بسیار آمرزنده و مهربان است. (۱۹۲) و با آنان بجنگید تا فتنه ای(آشوبگری و سلب امنیت) بر جای نماند و دین فقط ویژه خدا باشد. پس اگر بازایستند [به جنگ با آنان پایان دهید و از آن پس] تجاوزی جز بر ضد ستمکاران جایز نیست.(بقره/۱۹۳)

🔹متاسفانه یکی از تحریفات بزرگی که صورت گرفته است ترجمه ی کلمه ی «فتنه» به شرک و بت پرستی است. در هیچ جای قرآن فتنه به معنای شرک نیامده است و در تمام آیات به معنای آشوبگری و در سختی انداختن و سلب امنیت است. اصل معنای لغوی فتنه آن طور که در مفردات راغب آمده است، «گذاشتن طلا در آتش برای جداسازی خالص و ناخالص» است.

🔹این بازدارندگی در سال ۲ ه هم ادامه یافت و در بعضی از آنها خود محمد هم حضور داشت که این نوع تحرکات نظامی «غزوه»نامیده شده است. تمام این عملیات ها تا ماه رمضان ۲ ه که جنگ بدر رخ داد، غیر از یک مورد استثنا ، صرفا جهت مانور قدرت برای بازدارندگی بوده است و در آنها هیچ خونریزی و غارتی صورت نگرفت.

🔹 اگر شکیبایی پیشه کنید، به علت اهمیت این دوران یک ساله ی مرحله ۱، تک تک تحرکات نظامی محمد ، اعم از سریه و غزوه، را در چند فرسته خلاصه وار بررسی خواهیم کرد.

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح

8⃣ سَریة سیف‌البحر : محمد ، در رمضان ۱ ه ، نخستین حرکت نظامی را نشان داد و حمزه‌ بن عبدالمطلب را به فرماندهی یک گروه ۳۰ نفره از مهاجرین بر سر راه یک کاروان تجارتی قریش فرستاد که از شام بازمی‌گشت و ابوجهل بن‌هشام به اتفاق ۳۰۰ مرد جنگی همراه آن کاروان بود. دو گروه در سیف‌البحر از ناحیة عیص به هم رسیدند و صف آراستند تا با هم بجنگند. این ناحیه در فاصله ینبع و مروه، در ساحل دریای سرخ قرار داشت که از اراضی قبیله بنی جهینیه بود. این قبیله در مسیر کاروان های تجاری قریش به شام بود و لذا با قریش پیمان اتحاد داشت. رئیس این قبیله مَجدی بن عمرو جُهنی بین دو گروه میانجیگری کرد، و مانع جنگیدن آنان شد، و درنتیجه کارزاری صورت نگرفت.

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح

8️⃣ سریة رابِغ : در دومین تحرک نظامی محمد، در شوال ۱ ه ، عبیده‌بن حارث‌بن عبدالمطلب را به اتفاق ۶۰ تن از مهاجرین بر سر کاروانی از قریش فرستاد که به شام می رفت و سرپرستی آن با ابوسفیان (یا عكرمة بن أبي جهل و یا مكرز بن حفص) بود که ۲۰۰ مرد جنگی بهمراه داشت. پس در بَطن رابغ رویاروی شدند. طرفین به یکدیگر تیراندازی کردند؛ که اولین تیر اسلام را سعد بن ابی وقاص در این سریه انداخت. امّا، عملاً کارزاری درنگرفت. زیرا مشرکین ترسیدند که کمک برای مسلمین برسد و لذا فرار کردند و مسلمین آنها را تعقیب نکردند. در اثنای این سریه دو تن از جنگجویان مکه به مسلمانان پیوستند. این دو تن مقداد بن عمرو بهرانی، و عتبه‌بن غزوان مازَنی بودند که مسلمان بودند، وبا کفّار عزیمت کرده بودند تا از این طریق به مسلمانان برسند.

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح

8️⃣ سریة خَرّار : این سریه سومین حرکت نظامی بود که طی آن محمد در ذیقعدة ۱ ه، سعدبن ابی‌وقّاص را به فرماندهی ۲۰ تن اعزام کرد تا سر راه را بر یکی از کاروانهای قریش بگیرند، و به او فرمان دادند که از محلّ خَرّار، موضعی در نزدیکی جُحفه، فراتر نروند. این گروه پیاده عزیمت کردند؛ روزها پنهان می‌شدند، و شبها حرکت می‌کردند؛ بامداد روز پنجم به محلّ خَرّار رسیدند، و دیدند که کاروان دیروز از آنجا گذشته است و بدون درگیری بازگشتند.

@Cmorghgrom30
محمد پیامبر صلح

8️⃣ غزوه اَبواء یا وَدّان : چهارمین عملیات نظامی محمد در صفر ۲ ه بود که خود برای اولین بار حضور داشت. هدف این غزوه مقابله با اقدامات تهدیدآمیز قبیله بنی ضمره بود. قبیله ضمره از قبایل سر راه کاروان های قریش به شام و لذا در اتحاد با قریش بود. ضمره با آگاهی از حضور پیامبر در منطقه تقاضای صلح کردند و پیامبر نیز در بین راه و در منزلگاه ابواء با آنان پیمان صلح بست. این عملیات نیز بدون درگیری خاتمه یافت.در این غزوه ۱۰۰ یا ۶۰ نفر از مهاجرین همراه پیامبر بودند.

@Cmorghgrom30
2025/07/09 21:21:01
Back to Top
HTML Embed Code: