🔸خبرِ نیک
شهرام شعبانینیا
تا عید رسیدیم و ندیدیم چه چیدیم
از سالِ عقبماندهٔ بیمایه بریدیم
تا سال دگر را چه ببینیم و چه خواهیم
در رودِ امیدیم و سوی بحرِ نویدیم
در جمع شما معرفت اندوختهایمُ
در خیل شما شادتر از صبح سپیدیم
با همرهیِ صادقِ یارانِ موافق
تا قلّهٔ اعلای کرامت برسیدیم
صد سال، بِه از سالِ پسین باد شما را
ما چشم به راهِ خبرِ نیکِ جدیدیم
منبع | در آستان بلوغ | #شعرخانه | #شهرام_شعبانی
شهرام شعبانینیا
تا عید رسیدیم و ندیدیم چه چیدیم
از سالِ عقبماندهٔ بیمایه بریدیم
تا سال دگر را چه ببینیم و چه خواهیم
در رودِ امیدیم و سوی بحرِ نویدیم
در جمع شما معرفت اندوختهایمُ
در خیل شما شادتر از صبح سپیدیم
با همرهیِ صادقِ یارانِ موافق
تا قلّهٔ اعلای کرامت برسیدیم
صد سال، بِه از سالِ پسین باد شما را
ما چشم به راهِ خبرِ نیکِ جدیدیم
منبع | در آستان بلوغ | #شعرخانه | #شهرام_شعبانی
❤4👍1
Forwarded from ⟨در آستان بلوغ⟩
🔸ژاژ¹گویی
بر اساس سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴ الان در این شرایط هستیم:
• توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر: مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعی و قضایی.
• برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهٔ اجتماعی در تولید ملی.
• امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
• برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیطزیست مطلوب.
• فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط روحیهٔ تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
• دستیافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهٔ آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
• الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهٔ کارآمد، جامعهٔ اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای براساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی (ره).
• دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
توضیح:
¹ فرمودهاند: کنایه از سخنان هرزه و یاوه و بی مزه و هذیان هم هست. مجازاً بمعنی سخن بیهوده و گفتهٔ باطل و بیفایده و هرزه. و نیز ذیل لغت یافه گفتهاند: یافه و خله و ژاژ و لک، سخنان بیهوده بود. هرزه. هذیان. بیهده. بیهوده از سخن و غیر آن.
یادداشت و لینک مرتبط:
• سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴
• غرفهٔ مهربانی
در آستان بلوغ | #جامعه | #مدیریت | #سیاستخانه
بر اساس سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴ الان در این شرایط هستیم:
• توسعهیافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر: مردمسالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهرهمند از امنیت اجتماعی و قضایی.
• برخوردار از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایهٔ اجتماعی در تولید ملی.
• امن، مستقل و مقتدر با سامان دفاعی مبتنی بر بازدارندگی همهجانبه و پیوستگی مردم و حکومت.
• برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تأمین اجتماعی، فرصتهای برابر، توزیع مناسب درآمد، نهاد مستحکم خانواده به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهرهمند از محیطزیست مطلوب.
• فعال، مسئولیتپذیر، ایثارگر، مؤمن، رضایتمند، برخوردار از وجدان کاری، انضباط روحیهٔ تعاون و سازگاری اجتماعی، متعهد به انقلاب و نظام اسلامی و شکوفایی ایران و مفتخر به ایرانی بودن.
• دستیافته به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقهٔ آسیای جنوب غربی (شامل آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه و کشورهای همسایه) با تأکید بر جنبش نرمافزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل.
• الهامبخش، فعال و مؤثر در جهان اسلام با تحکیم الگوی مردمسالاری دینی، توسعهٔ کارآمد، جامعهٔ اخلاقی، نواندیشی و پویایی فکری و اجتماعی، تأثیرگذار بر همگرایی اسلامی و منطقهای براساس تعالیم اسلامی و اندیشههای امام خمینی (ره).
• دارای تعامل سازنده و مؤثر با جهان براساس اصول عزت، حکمت و مصلحت.
توضیح:
¹ فرمودهاند: کنایه از سخنان هرزه و یاوه و بی مزه و هذیان هم هست. مجازاً بمعنی سخن بیهوده و گفتهٔ باطل و بیفایده و هرزه. و نیز ذیل لغت یافه گفتهاند: یافه و خله و ژاژ و لک، سخنان بیهوده بود. هرزه. هذیان. بیهده. بیهوده از سخن و غیر آن.
یادداشت و لینک مرتبط:
• سند چشمانداز ایران ۱۴۰۴
• غرفهٔ مهربانی
در آستان بلوغ | #جامعه | #مدیریت | #سیاستخانه
Telegram
دیده بان ایران
🔴 یه حکومتی پارسال داشت برای اروپایی ها هیزم جمع می کرد، حالا امسال نه برق داره، نه گاز داره، نه بنزین ، نه مازوت!
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://www.tg-me.com/Didehban_Iran 🇮🇷
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://www.tg-me.com/Didehban_Iran 🇮🇷
👍1
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
نارگیل
طاهرهخانم خُنیا میفرمایند:
خنده بخیه است،
بوسه بخیه است،
فراموشی بخیه است،
مهربانی بخیه است،
آدم، بیبخیه متلاشی میشود.
آدم، زخم است.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
نارگیل
طاهرهخانم خُنیا میفرمایند:
خنده بخیه است،
بوسه بخیه است،
فراموشی بخیه است،
مهربانی بخیه است،
آدم، بیبخیه متلاشی میشود.
آدم، زخم است.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤5👍1
🔸آلبومخانهٔ همایونی
مجموعهٔ دوم
پارسال انتشار چندهزار عکس از آلبومخانهٔ کاخ گلستان را که یادتان هست؟ حالا مجموعهٔ دوم را هم در لینک منبع ببینید.
یادداشت مرتبط:
• آلبومخانهٔ همایونی | مجموعهٔ اول
منبع | در آستان بلوغ | #عکسخانه
مجموعهٔ دوم
پارسال انتشار چندهزار عکس از آلبومخانهٔ کاخ گلستان را که یادتان هست؟ حالا مجموعهٔ دوم را هم در لینک منبع ببینید.
یادداشت مرتبط:
• آلبومخانهٔ همایونی | مجموعهٔ اول
منبع | در آستان بلوغ | #عکسخانه
Google Drive
سلام آلبومخانه - Google Drive
سری دوم عکسهای لورفته کاخ گلستان در ادامه کار نیک یکی از کاربرانی که در اوایل سال جاری عکسهایی را از مجموعه البومخانه کاخ منتشر کرد، انتشار می یابد به این امید که با روی کار آمدن مدیریتی جدید و کارآمد و آگاه در کاخ گلستان، روش منسوخ و بی ارزش خدمت رسانی به…
❤3
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان
شیشهٔ شربت آلبالو هم با کمی دقت و حوصله و مهر میتواند گلدان زیبایی روی میز شما بشود. حمید مصدق میگوید:
به من محبت کن
که ابر رحمت اگر در کویر میبارید
به جای خار بیابان
بنفشه میرویید.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
گلدان
شیشهٔ شربت آلبالو هم با کمی دقت و حوصله و مهر میتواند گلدان زیبایی روی میز شما بشود. حمید مصدق میگوید:
به من محبت کن
که ابر رحمت اگر در کویر میبارید
به جای خار بیابان
بنفشه میرویید.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤4👍2
🔸پامنبری
ذبیح امیری | مباهله
سَلام عَلیکم
منبرک عزیزمان طرحی را آورده که ارائه دهد به ما جهت پاسخ ما به نامه ترامپ قمار باز. میفرماییم منبرکجان مگر از محتوای نامه آگاه هستی که طرح روی پیشخوان شبستان گذاشتهای؟!
منبرک میگوید جناب قمارباز محتوای نامه را روی میز قمارش گشوده! اما شما لای عبا و زیر چفیه مخفی کردهاید حاج آقا. نکند این نامه هم حجاب باید داشته باشد و داخل لایحهٔ حجاب قرار گرفتهباشد..؟!
عمونعمت با وسواس طرح منبرک را میخواند که متوجّه میشویم الگوبرداری شده از طرح مباهلهٔ رسول خدا با مسیحیان آن زمان!
منبرک در توجیه طرح مباهله میگوید حاجآقا، جهت گفتگو چندتا از عزیزان خودتان را بردارید ببرید کاخ سفید و قسم یاد کنید به جان این عزیزان که مباهته نمیکنید. شاید اعتماد ظاهر شود. قمارباز هم چندتایی از عزیزان خودش را متقابلاً بیاورد شبستان و قسم بخورد به جانشان که قرارداد را پاره نکند. این طرح من است...
عمونعمت میگوید: حاجآقا طرح مناسبی است. پیشنهاد میکنم از صدیقان در قید حیاتِ در حیاط(!) آیتالله صدیقی و حجتالاسلام رسایی و قالیباف و اژهای و خودتان که پنج تن میشويد، ببرید کاخ سفید و به جانشان قسم بخورید که هم راست میگویید و هم راستگوترین انسانهای کامل و بالغ و صادق و امانتدار و البته لولهکن را حاضر کرده اید...!
ننهصغرا میگوید: دعا کنید که خدا جان خلافکاران را از دوطرف بستاند، شاید ملتها رهایی یابند!
میفرماییم: بله این بدان معناست که ولایت فقیه ادامهٔ ولایت و بلکه خلافت پیامبران است، اما گفته باشیم... ما با کسی دست نمیدهیم که دستمان را نجس کنیم. در آنجا آب کُر وجود ندارد و محال است اجازه دهند آب حوضشان را وجب در وجب کنیم.
فرج الله میگوید حاجآقا مگر اينها اهلالبیت شما هستند؟!
میفرماییم: چون سلمان هستند که ما را سلمانی کرد. صدیقی، صدیق البیت است. بافندهٔ قالیِ سازندهٔ لوله هم که داریم. اژدر زمان هم که کنارمان است. رسایی هم که رسالات ما را زیر بغل دارد. ای کاش خاتمی خطیب جمعه را هم جهت زاپاس با خود ببریم که درصورت سوگند و قبض روح یدک داشتهباشیم.
ننهصغرا میگوید: پس نسائنا کجای این مباهله قرار دارد!؟
میفرماییم: داخل مطبخ و پستوخانه!
والسلام عليکم و رحمت الله وبرکاته
📝 با این اوصاف ما که خودمان یک پا منبرک شدهایم در دَمُ دستگاهِ همین حاجآقای شکّرکلام، نبودن آب کُر و نداشتن آفتابه و حجاب نکردن زن ترامپ، همه را بهانه میدانیم.
بالاخره این حاجآقا خودش بهتر از همه میداند که زمین سفت جای شاشیدن نیست و با این اهلالبیت که یکی دستش کج است، یکی دروغگو، یکی لولهکن، یکی دستش به خون آلوده، کجا بلند شوند بروند؟ از معصومیت همان شازده ترامپ جونیور ناخوشاحوال حیا میکند مگر که صاعقه بزند به خودشان.
در آستان بلوغ | #سیاستخانه | #منبرخانه
ذبیح امیری | مباهله
سَلام عَلیکم
منبرک عزیزمان طرحی را آورده که ارائه دهد به ما جهت پاسخ ما به نامه ترامپ قمار باز. میفرماییم منبرکجان مگر از محتوای نامه آگاه هستی که طرح روی پیشخوان شبستان گذاشتهای؟!
منبرک میگوید جناب قمارباز محتوای نامه را روی میز قمارش گشوده! اما شما لای عبا و زیر چفیه مخفی کردهاید حاج آقا. نکند این نامه هم حجاب باید داشته باشد و داخل لایحهٔ حجاب قرار گرفتهباشد..؟!
عمونعمت با وسواس طرح منبرک را میخواند که متوجّه میشویم الگوبرداری شده از طرح مباهلهٔ رسول خدا با مسیحیان آن زمان!
منبرک در توجیه طرح مباهله میگوید حاجآقا، جهت گفتگو چندتا از عزیزان خودتان را بردارید ببرید کاخ سفید و قسم یاد کنید به جان این عزیزان که مباهته نمیکنید. شاید اعتماد ظاهر شود. قمارباز هم چندتایی از عزیزان خودش را متقابلاً بیاورد شبستان و قسم بخورد به جانشان که قرارداد را پاره نکند. این طرح من است...
عمونعمت میگوید: حاجآقا طرح مناسبی است. پیشنهاد میکنم از صدیقان در قید حیاتِ در حیاط(!) آیتالله صدیقی و حجتالاسلام رسایی و قالیباف و اژهای و خودتان که پنج تن میشويد، ببرید کاخ سفید و به جانشان قسم بخورید که هم راست میگویید و هم راستگوترین انسانهای کامل و بالغ و صادق و امانتدار و البته لولهکن را حاضر کرده اید...!
ننهصغرا میگوید: دعا کنید که خدا جان خلافکاران را از دوطرف بستاند، شاید ملتها رهایی یابند!
میفرماییم: بله این بدان معناست که ولایت فقیه ادامهٔ ولایت و بلکه خلافت پیامبران است، اما گفته باشیم... ما با کسی دست نمیدهیم که دستمان را نجس کنیم. در آنجا آب کُر وجود ندارد و محال است اجازه دهند آب حوضشان را وجب در وجب کنیم.
فرج الله میگوید حاجآقا مگر اينها اهلالبیت شما هستند؟!
میفرماییم: چون سلمان هستند که ما را سلمانی کرد. صدیقی، صدیق البیت است. بافندهٔ قالیِ سازندهٔ لوله هم که داریم. اژدر زمان هم که کنارمان است. رسایی هم که رسالات ما را زیر بغل دارد. ای کاش خاتمی خطیب جمعه را هم جهت زاپاس با خود ببریم که درصورت سوگند و قبض روح یدک داشتهباشیم.
ننهصغرا میگوید: پس نسائنا کجای این مباهله قرار دارد!؟
میفرماییم: داخل مطبخ و پستوخانه!
والسلام عليکم و رحمت الله وبرکاته
📝 با این اوصاف ما که خودمان یک پا منبرک شدهایم در دَمُ دستگاهِ همین حاجآقای شکّرکلام، نبودن آب کُر و نداشتن آفتابه و حجاب نکردن زن ترامپ، همه را بهانه میدانیم.
بالاخره این حاجآقا خودش بهتر از همه میداند که زمین سفت جای شاشیدن نیست و با این اهلالبیت که یکی دستش کج است، یکی دروغگو، یکی لولهکن، یکی دستش به خون آلوده، کجا بلند شوند بروند؟ از معصومیت همان شازده ترامپ جونیور ناخوشاحوال حیا میکند مگر که صاعقه بزند به خودشان.
در آستان بلوغ | #سیاستخانه | #منبرخانه
😍1
🔸مقارنهٔ سعدین
با افتخار حضور دو بانوی صاحبقلم، شاعر و نویسنده، سرکار خانم بهجت بهلگِردی و خانم شبنم بهنیا در جمع این خانه را به دوستان بشارت میدهم.
پیش از این قطعاتی از خانم بهلگِردی را با هم خواندهبودیم.
یادداشتهای مرتبط:
• سر
• درد مشترک
در آستان بلوغ | #شعرخانه
با افتخار حضور دو بانوی صاحبقلم، شاعر و نویسنده، سرکار خانم بهجت بهلگِردی و خانم شبنم بهنیا در جمع این خانه را به دوستان بشارت میدهم.
پیش از این قطعاتی از خانم بهلگِردی را با هم خواندهبودیم.
یادداشتهای مرتبط:
• سر
• درد مشترک
در آستان بلوغ | #شعرخانه
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸سر
بهجت بهلگردی
حوصلهام که سر میرود
سرم را برمیدارم
سر جایش میگذارم
راه میافتم
دنبال خودم
شانه به شانهی سایهها
در سراسر خیابانهای شهر
قدم میزنم
گاهی که بیحوصلهترم
سرم را…
بهجت بهلگردی
حوصلهام که سر میرود
سرم را برمیدارم
سر جایش میگذارم
راه میافتم
دنبال خودم
شانه به شانهی سایهها
در سراسر خیابانهای شهر
قدم میزنم
گاهی که بیحوصلهترم
سرم را…
❤5
🔸ناگفته
شهرام شعبانینیا
...یک هندوانه فروش ممکن است دهها کیلو از هندوانههایش خراب شوند، چندتای آنها ترکیده باشند. چندتا هم خودش تعارفی بدهد برود. ولی طلا فروش، حتا مواظب است یک گرم مالش هدر نرود.
سخن آدمی نیز چنین است. ارزش و اعتبار حرفهای او به میزان دقتی است که در آن بکار رفته. دقت هر حرفی به میزانیست که تجربه و عمل شده.
نقل قول از دیگران راحت و سبک است. التزامِ عمل ندارد. سنگینی و قیمت ندارد. حرفهای بدون اندیشه و تعقّل که در قوطی هیچ عطّاری پیدا نمیشود هم بیگمان باد هواست. حتی ارزش شنیدن هم ندارند، چه رسد به گوش کردن.
برخی حرفها ارزش آن را دارند که شنیده و یا حتی گوش داده شوند، ولی گراناند. گوش دادنشان قیمتی معادل جان میخواهد. اینان یاران جانیاند. جان میدهند از پس شنیدن یک کلام از یار.
برخی حرفها خریدار ندارند. نه که قیمت ندارند، که قیمتی بر آنها نمیتوان نهاد. خریداری وجود ندارد که از پس ابتیاع آنها برآید. این حرفها را میتوان فقط به کاغذ گفت و سپس همه را محو و زیر خاک کرد و یا میتوان سر در چاه فروبرد و به قعر زمین گفت. جایی که تا ابدیت میتواند درون آن پژواک داشتهباشد.
برخی حرفها را نمیشود به آسمان گفت. چون آسمان صدای تو را پخش میکند و هرچیز که پخش و فراوان شود، بیارزش میشود.
آن «برخیها» را باید با دل زمین گفت؛ که در طی سالیان و قرنها و هزارهها در خالیای درون خود بپرورد و چون پرورد، از دل خود برآورد و ارزانی کسانی کند که گوششان فوقالعاده حساس و بادقت است... و عملشان نیز!
برخی حرفها آنقدر گراناند که نباید حتی کسی از وجود آنها در گنجینهٔ سینهات باخبر شود. تنها محرم این حرفها توئی و خدای درون تو.
ارزش هرکس به اندازهٔ حرفهاییست که برای نگفتن دارد، نه برای گفتن.
یادداشت مرتبط:
• ناگفتنی
منبع | در آستان بلوغ | #خلوتخانه
شهرام شعبانینیا
...یک هندوانه فروش ممکن است دهها کیلو از هندوانههایش خراب شوند، چندتای آنها ترکیده باشند. چندتا هم خودش تعارفی بدهد برود. ولی طلا فروش، حتا مواظب است یک گرم مالش هدر نرود.
سخن آدمی نیز چنین است. ارزش و اعتبار حرفهای او به میزان دقتی است که در آن بکار رفته. دقت هر حرفی به میزانیست که تجربه و عمل شده.
نقل قول از دیگران راحت و سبک است. التزامِ عمل ندارد. سنگینی و قیمت ندارد. حرفهای بدون اندیشه و تعقّل که در قوطی هیچ عطّاری پیدا نمیشود هم بیگمان باد هواست. حتی ارزش شنیدن هم ندارند، چه رسد به گوش کردن.
برخی حرفها ارزش آن را دارند که شنیده و یا حتی گوش داده شوند، ولی گراناند. گوش دادنشان قیمتی معادل جان میخواهد. اینان یاران جانیاند. جان میدهند از پس شنیدن یک کلام از یار.
برخی حرفها خریدار ندارند. نه که قیمت ندارند، که قیمتی بر آنها نمیتوان نهاد. خریداری وجود ندارد که از پس ابتیاع آنها برآید. این حرفها را میتوان فقط به کاغذ گفت و سپس همه را محو و زیر خاک کرد و یا میتوان سر در چاه فروبرد و به قعر زمین گفت. جایی که تا ابدیت میتواند درون آن پژواک داشتهباشد.
برخی حرفها را نمیشود به آسمان گفت. چون آسمان صدای تو را پخش میکند و هرچیز که پخش و فراوان شود، بیارزش میشود.
آن «برخیها» را باید با دل زمین گفت؛ که در طی سالیان و قرنها و هزارهها در خالیای درون خود بپرورد و چون پرورد، از دل خود برآورد و ارزانی کسانی کند که گوششان فوقالعاده حساس و بادقت است... و عملشان نیز!
برخی حرفها آنقدر گراناند که نباید حتی کسی از وجود آنها در گنجینهٔ سینهات باخبر شود. تنها محرم این حرفها توئی و خدای درون تو.
ارزش هرکس به اندازهٔ حرفهاییست که برای نگفتن دارد، نه برای گفتن.
یادداشت مرتبط:
• ناگفتنی
منبع | در آستان بلوغ | #خلوتخانه
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸ناگفتنی
دکتر علی شریعتی
ببین که چند زبان میدانم! با چند زبان حرف میزنم! من میدانم که چه حرفهايي را با چه زبانی باید زد، من میدانم که هر یک از این زبانها برای گفتن چه حرفهايي است. حرفهايي است که باید زد، با زبان گوشتی نصب شده در دهان، و حرفهايي که…
دکتر علی شریعتی
ببین که چند زبان میدانم! با چند زبان حرف میزنم! من میدانم که چه حرفهايي را با چه زبانی باید زد، من میدانم که هر یک از این زبانها برای گفتن چه حرفهايي است. حرفهايي است که باید زد، با زبان گوشتی نصب شده در دهان، و حرفهايي که…
👍5❤2😍1
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلهای فلزی
قوطیهای فلزی نوشابه را به ظاهر سرد و فلزیشان قضاوت نکنید، قلب مهربانی دارند و اگر خوب و باتوجّه به آنها رسیدگی کنید گلهای فلزی زیبایی میدهند 😉 کمتوقع هم هستند و به ظرف خالی دارو هم میسازند تا به گل و لبخند بنشینند.
یک زمانی گفته بودم...
باريكههای روزنامه را
با هزار شوق،
مفتولهای فلزی را
با هزار شرم
برهم میپيچم.
سرخی را از لبهای سرخت
و سبزی را از رؤيای سبزت
وام میگيرم.
رُزهای كاغذی را
- با عشق، با اخلاص-
به تو تقديم میكنم؛
تویی كه بیچيزيم با تو
بر همهٔ چيزهای دنيا
لبخند میزند.
"دوستت دارم!"
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
گلهای فلزی
قوطیهای فلزی نوشابه را به ظاهر سرد و فلزیشان قضاوت نکنید، قلب مهربانی دارند و اگر خوب و باتوجّه به آنها رسیدگی کنید گلهای فلزی زیبایی میدهند 😉 کمتوقع هم هستند و به ظرف خالی دارو هم میسازند تا به گل و لبخند بنشینند.
یک زمانی گفته بودم...
باريكههای روزنامه را
با هزار شوق،
مفتولهای فلزی را
با هزار شرم
برهم میپيچم.
سرخی را از لبهای سرخت
و سبزی را از رؤيای سبزت
وام میگيرم.
رُزهای كاغذی را
- با عشق، با اخلاص-
به تو تقديم میكنم؛
تویی كه بیچيزيم با تو
بر همهٔ چيزهای دنيا
لبخند میزند.
"دوستت دارم!"
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤9😍2
حسامالدین سراج - تصنیف شمس الضحی.mp3
25.6 MB
🔸شمسالضّحی
آواز حسامالدین سراج | موسیقی محسن نفر
بخورها و بگیرها... همگی عیدتون مبارک!
اونهایی که پیشانی بندگی به خاک گذاشتند و برای خدا زبان از طعام بستند، دَمشون گرم؛ بعد از این هم از یاد خدا و بندگان دستتنگ و آبرودار خدا غافل نباشید (و البته که کاری هم به کار بقیهٔ بندگان خدا نداشتهباشید)؛ بهشت بندههای روزهگیر خدا مبارکتون باشه.
بخورها...اونهایی که نتونستند یا نخواستند یا با خودشون قهر بودند یا پیچوندن، بامعرفتهایی که روزه نبودند اما به حرمت روزهدارها رعایت کردند و با اونها سر سفرهٔ افطار نشستند، دخترهایی که حیا کردند و نگفتند نمیتونند روزه بگیرند و سر سفره سحر نشستند، مادرهایی که روزه نبودند اما برای بقیه افطار و سحری درست کردند هم لبخند خدا گوارای جان و دلشون.
خدا که جهنم و داغ و درفش ندارد، خدا فقط بهشت دارد. بعضی را در آغوش میگیرد و پیش خودش مینشاند و بعضی را کمی دورتر و بعضی دیگر را باز هم کمی دورتر شاید. بالاخره حرامزادههای شیطان که نبودهایم، همه بندههای خودش بودهایم و یک وقتی از جان خودش در ما دمیدهبود.
یادداشت مرتبط:
• رمضان
در آستان بلوغ | #جامعه | #آواخانه
آواز حسامالدین سراج | موسیقی محسن نفر
بخورها و بگیرها... همگی عیدتون مبارک!
اونهایی که پیشانی بندگی به خاک گذاشتند و برای خدا زبان از طعام بستند، دَمشون گرم؛ بعد از این هم از یاد خدا و بندگان دستتنگ و آبرودار خدا غافل نباشید (و البته که کاری هم به کار بقیهٔ بندگان خدا نداشتهباشید)؛ بهشت بندههای روزهگیر خدا مبارکتون باشه.
بخورها...اونهایی که نتونستند یا نخواستند یا با خودشون قهر بودند یا پیچوندن، بامعرفتهایی که روزه نبودند اما به حرمت روزهدارها رعایت کردند و با اونها سر سفرهٔ افطار نشستند، دخترهایی که حیا کردند و نگفتند نمیتونند روزه بگیرند و سر سفره سحر نشستند، مادرهایی که روزه نبودند اما برای بقیه افطار و سحری درست کردند هم لبخند خدا گوارای جان و دلشون.
خدا که جهنم و داغ و درفش ندارد، خدا فقط بهشت دارد. بعضی را در آغوش میگیرد و پیش خودش مینشاند و بعضی را کمی دورتر و بعضی دیگر را باز هم کمی دورتر شاید. بالاخره حرامزادههای شیطان که نبودهایم، همه بندههای خودش بودهایم و یک وقتی از جان خودش در ما دمیدهبود.
یادداشت مرتبط:
• رمضان
در آستان بلوغ | #جامعه | #آواخانه
❤3
🔸بکآپ
۳۱ مارس روز جهانی بکآپ
بکآپ... چه رویداد مهمّی!
گفتند حسابهای بانک سپه...،
اما برای من
–از میان
۴۲,۰۰۰,۰۰۰ مشتری
و ۱۱۴,۰۰۰,۰۰۰ حساب
و ۱۲,۰۰۰,۰۰۰ تسهیلات–
که در هفت آسمان خدا
یک ستاره ندارم،
که موجودی حسابم
حتّی ارزش تجدید رمز عبور هم ندارد،
که رَسته از عالَم و مافیها
به نانُ ماستی
و یک پیالهٔ چای
و سازی که یک نغمه بیشتر ندارد مشغول،
که سر در گریبان خویش فروبرده
سرگرم هُرم نفَسهای خویش،
دیگر چه فرق دارد...
حسابهای من...
تمام اعتبار من،
–در امنترین جای دنیا–
پیش شماست،
که کس را
نه چشمِ خیانت
نه دستِ تعدّی
نه پای گریز...
سود و سرمایهٔ من شمایی
و حساب پشتوانهام
که سخت امن است.
چشمانت
–که محجوب و نجیب
لبخند میزنند–
جواهرخانهٔ مناند.
و اشکهایت
الماسهای من.
"تویی كه بیچیزیم با تو
بر همهٔ چیزهای دنيا
لبخند میزند."
"دوستتدارم!"
یادداشت مرتبط:
• جواهرخانه
• رُزهای کاغذی
• هک بانک سپه
در آستان بلوغ | #شعرخانه | #در_آستان_بلوغ
۳۱ مارس روز جهانی بکآپ
بکآپ... چه رویداد مهمّی!
گفتند حسابهای بانک سپه...،
اما برای من
–از میان
۴۲,۰۰۰,۰۰۰ مشتری
و ۱۱۴,۰۰۰,۰۰۰ حساب
و ۱۲,۰۰۰,۰۰۰ تسهیلات–
که در هفت آسمان خدا
یک ستاره ندارم،
که موجودی حسابم
حتّی ارزش تجدید رمز عبور هم ندارد،
که رَسته از عالَم و مافیها
به نانُ ماستی
و یک پیالهٔ چای
و سازی که یک نغمه بیشتر ندارد مشغول،
که سر در گریبان خویش فروبرده
سرگرم هُرم نفَسهای خویش،
دیگر چه فرق دارد...
حسابهای من...
تمام اعتبار من،
–در امنترین جای دنیا–
پیش شماست،
که کس را
نه چشمِ خیانت
نه دستِ تعدّی
نه پای گریز...
سود و سرمایهٔ من شمایی
و حساب پشتوانهام
که سخت امن است.
چشمانت
–که محجوب و نجیب
لبخند میزنند–
جواهرخانهٔ مناند.
و اشکهایت
الماسهای من.
"تویی كه بیچیزیم با تو
بر همهٔ چیزهای دنيا
لبخند میزند."
"دوستتدارم!"
یادداشت مرتبط:
• جواهرخانه
• رُزهای کاغذی
• هک بانک سپه
در آستان بلوغ | #شعرخانه | #در_آستان_بلوغ
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
جواهرخانه
در آستان بلوغ | #در_آستان_بلوغ | #شعرخانه
در آستان بلوغ | #در_آستان_بلوغ | #شعرخانه
❤🔥2❤1👍1
🔸دلتنگی
دلتنگی... یک چیزی مثل "هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان، دلها خسته و غمگین، زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه، غبارآلوده مهر و ماه..."؛ یک چیزی مثل آل که میآید جگر آدم را میخورد و خون به دل آدم میکند؛ یک چیزی مثل بختک که روی آدم میافتد و هرچه فریاد میزنی، هرچه دست پا میزنی بیشتر در خود فرومیروی؛ مثل فریاد زیر آب، که فقط خودت صدای خودت را میشنوی؛ مثل بغضِ یادی و آهی که هیچکس نمیداند و فقط تو میمانی و قطرهٔ اشکی که از گوشهٔ چشمت فرومیلغزد؛... و فراموش میشوی، چونان که هرگز نبودهای و دیگر هیچ!
یادداشتهای مرتبط:
• زمستان | مهدی اخوان ثالث
• فراموش خواهیشد | محمود درویش
• غم مخور
در آستان بلوغ | #خلوتخانه
دلتنگی... یک چیزی مثل "هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان، دلها خسته و غمگین، زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه، غبارآلوده مهر و ماه..."؛ یک چیزی مثل آل که میآید جگر آدم را میخورد و خون به دل آدم میکند؛ یک چیزی مثل بختک که روی آدم میافتد و هرچه فریاد میزنی، هرچه دست پا میزنی بیشتر در خود فرومیروی؛ مثل فریاد زیر آب، که فقط خودت صدای خودت را میشنوی؛ مثل بغضِ یادی و آهی که هیچکس نمیداند و فقط تو میمانی و قطرهٔ اشکی که از گوشهٔ چشمت فرومیلغزد؛... و فراموش میشوی، چونان که هرگز نبودهای و دیگر هیچ!
یادداشتهای مرتبط:
• زمستان | مهدی اخوان ثالث
• فراموش خواهیشد | محمود درویش
• غم مخور
در آستان بلوغ | #خلوتخانه
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸غم مخور
این چند روز چه فرصت خوبی شد که چند رفیق نازنین سر درددلشان باز بشود در همین معنای اندیشناک بودن در گذشته و آینده و چه جالب که هر کس به نوعی و به زبانی، از جنس و زبانِ خویش.
بالاخره هر به کنعان نشستهای چشم به راه یوسفی تا بل گلستان شود کلبهی…
این چند روز چه فرصت خوبی شد که چند رفیق نازنین سر درددلشان باز بشود در همین معنای اندیشناک بودن در گذشته و آینده و چه جالب که هر کس به نوعی و به زبانی، از جنس و زبانِ خویش.
بالاخره هر به کنعان نشستهای چشم به راه یوسفی تا بل گلستان شود کلبهی…
😢6❤3
🔸اسکیزوفرنیا
در بهاری که نیست
پشت پنجرهای که نیست
لمیده بر صندلی راحتی که نیست
ورق میزنم روزنامهٔ صبحی را که نیست
و جرعه–جرعه مینوشم
از قهوهای که نیست...
"باید بیشتر مراقب باشم
که لک نکنم
ربدوشامبر ابریشمی را که نیست"
زیزی سپردهاست!
ـ:ـ:ـ:ـ:ـ:ـ
مرد بیخانمان تکانی خورد،
پشتش را خاراند
و دود سیگارش را بیرون داد
ـزیر پلـ
در آستان بلوغ | #در_آستان_بلوغ | #شعرخانه
در بهاری که نیست
پشت پنجرهای که نیست
لمیده بر صندلی راحتی که نیست
ورق میزنم روزنامهٔ صبحی را که نیست
و جرعه–جرعه مینوشم
از قهوهای که نیست...
"باید بیشتر مراقب باشم
که لک نکنم
ربدوشامبر ابریشمی را که نیست"
زیزی سپردهاست!
ـ:ـ:ـ:ـ:ـ:ـ
مرد بیخانمان تکانی خورد،
پشتش را خاراند
و دود سیگارش را بیرون داد
ـزیر پلـ
در آستان بلوغ | #در_آستان_بلوغ | #شعرخانه
❤5👍2
🔸جنگ شیر
جناب عبید زاکانی میفرماید قزوینیای به جنگ شیر میرفت. نعره میزد و تیز میداد. گفتند: نعره چرا میزنی؟ گفت: تا شیر بترسد. گفتند: چرا تیز میدهی؟ گفت: من نیز میترسم.
...حالا شما فرض کنید میرفت که مستقیم یا غیرمستقیم مذاکره کند. 😆
در آستان بلوغ | #سیاستخانه | #طنزخانه
جناب عبید زاکانی میفرماید قزوینیای به جنگ شیر میرفت. نعره میزد و تیز میداد. گفتند: نعره چرا میزنی؟ گفت: تا شیر بترسد. گفتند: چرا تیز میدهی؟ گفت: من نیز میترسم.
...حالا شما فرض کنید میرفت که مستقیم یا غیرمستقیم مذاکره کند. 😆
در آستان بلوغ | #سیاستخانه | #طنزخانه
❤🔥1
Forwarded from Aasoo - آسو
این کتاب را مینویسم تا همه بدانند که تحت حاکمیت جمهوری اسلامی، زنان چگونه زیستند. مینویسم تا آیندگان و فرزندانمان دستاوردهای آمیخته با رنج و خون ما را پاس بدارند و با شناخت دقیق تبعیض و بیعدالتی، همواره با آن مبارزه کنند.
وقتی در زندان بودم با نوهی عزیزم، دانیال، فقط گاهی برای دقایقی کوتاه میان دو اخطار تلفن زندان که میگوید «این تماس از زندان اوین میباشد» حرف میزدم تا نفهمد که در زندان هستم. او میفهمید که شرایط غیرعادی است و با ناراحتی از من میپرسید: مامانی! کجا هستی؟ میگفتم: به سفر رفتهام برای انجام یک کار تحقیقی و نوشتن یک کتاب و تدریس.
حال میخواهم این کتاب را به آن عزیز تقدیم کنم. امیدوارم نسل او ناپاکی و تبعیض و بیعدالتی را از این خاک بزداید و از ایران، خانهای امن و آباد و آزاد بسازد.
aasoo.org/fa/books/5118
@NashrAasoo 🔻
وقتی در زندان بودم با نوهی عزیزم، دانیال، فقط گاهی برای دقایقی کوتاه میان دو اخطار تلفن زندان که میگوید «این تماس از زندان اوین میباشد» حرف میزدم تا نفهمد که در زندان هستم. او میفهمید که شرایط غیرعادی است و با ناراحتی از من میپرسید: مامانی! کجا هستی؟ میگفتم: به سفر رفتهام برای انجام یک کار تحقیقی و نوشتن یک کتاب و تدریس.
حال میخواهم این کتاب را به آن عزیز تقدیم کنم. امیدوارم نسل او ناپاکی و تبعیض و بیعدالتی را از این خاک بزداید و از ایران، خانهای امن و آباد و آزاد بسازد.
aasoo.org/fa/books/5118
@NashrAasoo 🔻
😢5👍1
🔸چرا علیه حجاب شوریدم
صدیقه وسمقی
صدیقه وسمقی (زادهٔ اسفند ۱۳۴۰) شاعر، نویسنده، مترجم، اسلامپژوه، حقوقدان، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، استاد دانشگاه تهران و نماینده پیشین مردم تهران در نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و سخنگوی این شورا بود. او دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی دارد.
صدیقه وسمقی از چهرههای شاخص نواندیش دینی در ایران پنداشته میشود و دیدگاههای او در باره حجاب اجباری و حق پوشش زنان و چند مسئله فقهی دیگر چالشبرانگیز بوده است. وی در ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ با خشونتِ شدید بازداشت و به اوین منتقل شد و به دلیلِ خودداری از سر کردنِ روسری، از ملاقات با خانوادهاش محروم شده بود.
کتاب "چرا علیه حجاب شوریدم" از لینک منبع قابل دانلود است.
منبع | در آستان بلوغ | #کتابخانه
صدیقه وسمقی
صدیقه وسمقی (زادهٔ اسفند ۱۳۴۰) شاعر، نویسنده، مترجم، اسلامپژوه، حقوقدان، تحلیلگر مسائل سیاسی و اجتماعی، استاد دانشگاه تهران و نماینده پیشین مردم تهران در نخستین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا و سخنگوی این شورا بود. او دکترای فقه و مبانی حقوق اسلامی دارد.
صدیقه وسمقی از چهرههای شاخص نواندیش دینی در ایران پنداشته میشود و دیدگاههای او در باره حجاب اجباری و حق پوشش زنان و چند مسئله فقهی دیگر چالشبرانگیز بوده است. وی در ۲۶ اسفند ۱۴۰۲ با خشونتِ شدید بازداشت و به اوین منتقل شد و به دلیلِ خودداری از سر کردنِ روسری، از ملاقات با خانوادهاش محروم شده بود.
کتاب "چرا علیه حجاب شوریدم" از لینک منبع قابل دانلود است.
منبع | در آستان بلوغ | #کتابخانه
👍3❤2❤🔥1