🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
تشتک
بی هیچ توضیحی عرض میشود قدر من را بدانید که لااقل کارهای مفید و شدنی را توصیه میکنم. عجالتاً تا مد نشده صلوات بلند بفرست 😄
برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ مهندسی را جستجو و دنبال کنید.
منبع | در آستان بلوغ | #طنزخانه
تشتک
بی هیچ توضیحی عرض میشود قدر من را بدانید که لااقل کارهای مفید و شدنی را توصیه میکنم. عجالتاً تا مد نشده صلوات بلند بفرست 😄
برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ مهندسی را جستجو و دنبال کنید.
منبع | در آستان بلوغ | #طنزخانه
🤔1
🔸قضیهٔ مستطاب بیضتین
راستش توضیح موضوع این یادداشت کمی با دشواری همراهست، در نتیجه بیشتر از همیشه حوصله کنید.
ضمن ادای احترام به مرحومان جنابان ایرج پزشکزاد، داییجان ناپلئون و مشقاسم، فرض کنید در جنگ ممسنی تیر (یا به تناسب مثال، موشکی) به یکی از پایههای برج سانفرانسیسکوی مشقاسم خورده باشد و برای تعیین دیه به آسیدابوالقاسم واعظ مراجعه کردهباشند که از جهت شرعی و فقهی پیچیدگیهای فنّی زیادی دارد، از جمله اینکه جناب مشقاسم از اصل برج معموری داشته یا نه؟ برج یک پایه داشته یا بر دو پایه بنا شده بوده؟ و از همه مهمتر... موشک به پایهٔ چپ خورده یا راست؟ اما چرا؟! و موضوع این یادداشت همین است که چرا دیهٔ این دو بزرگوار با هم فرق میکنند و یکی نصف دیگری میارزد؟
بیایید کمی به عقب برگردیم... کمی بیشتر... به یونان باستان... فیثاغورث معتقد بود پدران تمام ویژگیهای اساسی فرزندان خود را منتقل میکنند، در حالیکه مادران فقط بستر مادی تولیدمثل هستند و این نیز در بیضهٔ چپ انجام میشود. ارسطو این ایده را پذیرفته، گسترش داد و نوشتههای ارسطو بود که نظریه اسپرمیسم را به اروپاییان بعدی منتقل کرد.
به نظر میرسد همین دیدگاه است که بعدها به اعراب و مسلمانان منتقل شده و مبنای نظر فقهی علماء و مجتهدان شریعت قرارگرفته است، چنانکه در نظر حضرات نقش اصلی در تولید مثل، بلوغ و تولید هورمونهای مردانه بر عهده بیضه چپ است. در حالیکه امروزه دانش پزشکی تفاوت خاصی بین بیضه چپ و راست قائل نیست.
یادداشت مرتبط:
• پیشساختگرایی | ویکیپدیا
در آستان بلوغ | #جامعه
راستش توضیح موضوع این یادداشت کمی با دشواری همراهست، در نتیجه بیشتر از همیشه حوصله کنید.
ضمن ادای احترام به مرحومان جنابان ایرج پزشکزاد، داییجان ناپلئون و مشقاسم، فرض کنید در جنگ ممسنی تیر (یا به تناسب مثال، موشکی) به یکی از پایههای برج سانفرانسیسکوی مشقاسم خورده باشد و برای تعیین دیه به آسیدابوالقاسم واعظ مراجعه کردهباشند که از جهت شرعی و فقهی پیچیدگیهای فنّی زیادی دارد، از جمله اینکه جناب مشقاسم از اصل برج معموری داشته یا نه؟ برج یک پایه داشته یا بر دو پایه بنا شده بوده؟ و از همه مهمتر... موشک به پایهٔ چپ خورده یا راست؟ اما چرا؟! و موضوع این یادداشت همین است که چرا دیهٔ این دو بزرگوار با هم فرق میکنند و یکی نصف دیگری میارزد؟
بیایید کمی به عقب برگردیم... کمی بیشتر... به یونان باستان... فیثاغورث معتقد بود پدران تمام ویژگیهای اساسی فرزندان خود را منتقل میکنند، در حالیکه مادران فقط بستر مادی تولیدمثل هستند و این نیز در بیضهٔ چپ انجام میشود. ارسطو این ایده را پذیرفته، گسترش داد و نوشتههای ارسطو بود که نظریه اسپرمیسم را به اروپاییان بعدی منتقل کرد.
به نظر میرسد همین دیدگاه است که بعدها به اعراب و مسلمانان منتقل شده و مبنای نظر فقهی علماء و مجتهدان شریعت قرارگرفته است، چنانکه در نظر حضرات نقش اصلی در تولید مثل، بلوغ و تولید هورمونهای مردانه بر عهده بیضه چپ است. در حالیکه امروزه دانش پزشکی تفاوت خاصی بین بیضه چپ و راست قائل نیست.
یادداشت مرتبط:
• پیشساختگرایی | ویکیپدیا
در آستان بلوغ | #جامعه
Wikipedia
Preformationism
In the history of biology, preformationism (or preformism) is a formerly popular theory that organisms develop from miniature versions of themselves. Instead of assembly from parts, preformationists believed that the form of living things exist, in real terms…
🤔1
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان
انصافاً این قوطیهای خالی قرص و دارو هم چیزهای جالبی هستند ها... محض تجربه دوتا از آنها را با ملایمت حرارت داده و در شکل ظاهری آنها چروکهای کنترلشدهای ایجاد کردم. نتیجه جذاب بود.
اغلب پلاستیکهای تجاری با گرمکردن در آب جوش قابل تغییر شکل هستند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
گلدان
انصافاً این قوطیهای خالی قرص و دارو هم چیزهای جالبی هستند ها... محض تجربه دوتا از آنها را با ملایمت حرارت داده و در شکل ظاهری آنها چروکهای کنترلشدهای ایجاد کردم. نتیجه جذاب بود.
اغلب پلاستیکهای تجاری با گرمکردن در آب جوش قابل تغییر شکل هستند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤1👍1🤔1
🔸واقعیتِ شناور
یک بزرگواری از اونور فرمودهاند هزینههای ایران در سوریه و عراق بیشتر از دستاوردهایش بودهاست. یک بزرگوار دیگری هم از اینور پاسخ دادهاند ما هر روز از سیاستی به سیاستی دیگر تغییر موضع نمیدهیم.
📝 در دنیایی که واقعیتها هر روز متفاوت و متغیر هستند باورداشتن به اینکه مرغ یک پا دارد، مثل اعتقاد به مسطح بودن زمین، پایبندی به اصول یا آرمانگرایی نیست، یک حماقت محکوم به شکست است.
سیاستمداری هم که افکار، اندیشهها و موضعگیریهای خود را پیوسته با واقعیّتهای موجود بررسی، مقایسه و اصلاح میکند آدمی مردّد و مذبذب نیست، بلکه عملگرایی واقعبین است که مردمش را به نکبت و اوهام خود دچار نمیکند.
لینکهای مرتبط:
• سرمایهگذاری بیثمر | وزارت خارجه ترکیه
• تف به آدم مذبذب | وزارت خارجه ایران
• شرح ماجرا | بیبیسی فارسی
در آستان بلوغ | #فرمایش_بزرگان
یک بزرگواری از اونور فرمودهاند هزینههای ایران در سوریه و عراق بیشتر از دستاوردهایش بودهاست. یک بزرگوار دیگری هم از اینور پاسخ دادهاند ما هر روز از سیاستی به سیاستی دیگر تغییر موضع نمیدهیم.
📝 در دنیایی که واقعیتها هر روز متفاوت و متغیر هستند باورداشتن به اینکه مرغ یک پا دارد، مثل اعتقاد به مسطح بودن زمین، پایبندی به اصول یا آرمانگرایی نیست، یک حماقت محکوم به شکست است.
سیاستمداری هم که افکار، اندیشهها و موضعگیریهای خود را پیوسته با واقعیّتهای موجود بررسی، مقایسه و اصلاح میکند آدمی مردّد و مذبذب نیست، بلکه عملگرایی واقعبین است که مردمش را به نکبت و اوهام خود دچار نمیکند.
لینکهای مرتبط:
• سرمایهگذاری بیثمر | وزارت خارجه ترکیه
• تف به آدم مذبذب | وزارت خارجه ایران
• شرح ماجرا | بیبیسی فارسی
در آستان بلوغ | #فرمایش_بزرگان
Telegram
دیده بان ایران
هاکان فیدان: وقتی قاسم سلیمانی زنده بود برای او گفتم هزینههای ایران در سوریه و عراق بیشتر از دستاوردهایش است.
هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه در گفتگو با الجزیره:
ایران برای دستاوردهای خود در عراق و سوریه، هزینهای بسیار بیشتر از آنچه به دست آورده، پرداخت…
هاکان فیدان وزیر امور خارجه ترکیه در گفتگو با الجزیره:
ایران برای دستاوردهای خود در عراق و سوریه، هزینهای بسیار بیشتر از آنچه به دست آورده، پرداخت…
🔸رمضان
رمضان میهمان ماست و خدا چشم در چشم به ما لبخند میزند، خدای بندگانِ سر بر بندگی و بندگانِ عاصی، خدای فقرا و اغنیا، خدای غریبها و زحمتکشها و دستفروشها... آبرودارها، خدای دیندارها و بیدینها، خدای باحجابها و بیحجابها، زنها و مردها، خدای آن که باتوم میزد و باورمندانه کنار خیابان نماز میخواند، خدای مهسا و سیاوش... چه روزه بگیریم یا نه.
این ایام حواسمان بیشتر به هم باشد. بیشتر حرمت هم را نگهداریم. بیشتر به هم لبخند بزنیم و دلی را نرنجانیم.
حال خوش هنگام اذانهای صبح و شام رمضان گوارای جانتان. 🥹
لینک مرتبط:
• مناجات، ربنای شجریان و اذان مؤذنزاده | قدحهای نهانی
در آستان بلوغ | #جامعه
رمضان میهمان ماست و خدا چشم در چشم به ما لبخند میزند، خدای بندگانِ سر بر بندگی و بندگانِ عاصی، خدای فقرا و اغنیا، خدای غریبها و زحمتکشها و دستفروشها... آبرودارها، خدای دیندارها و بیدینها، خدای باحجابها و بیحجابها، زنها و مردها، خدای آن که باتوم میزد و باورمندانه کنار خیابان نماز میخواند، خدای مهسا و سیاوش... چه روزه بگیریم یا نه.
این ایام حواسمان بیشتر به هم باشد. بیشتر حرمت هم را نگهداریم. بیشتر به هم لبخند بزنیم و دلی را نرنجانیم.
حال خوش هنگام اذانهای صبح و شام رمضان گوارای جانتان. 🥹
لینک مرتبط:
• مناجات، ربنای شجریان و اذان مؤذنزاده | قدحهای نهانی
در آستان بلوغ | #جامعه
❤4🤔1
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸رمضان رمضان میهمان ماست و خدا چشم در چشم به ما لبخند میزند، خدای بندگانِ سر بر بندگی و بندگانِ عاصی، خدای فقرا و اغنیا، خدای غریبها و زحمتکشها و دستفروشها... آبرودارها، خدای دیندارها و بیدینها، خدای باحجابها و بیحجابها، زنها و مردها، خدای…
🔸شطحیّات
جناب استاد امیری به انذار فرمودهاند:
سلام و ارادت فراوان. جناب مهندس کریمی عزیزم. آقا تاکنون شنیده بودیم که رمضان میزبان است... یعنی سفرهخانهایست که صاحبش خداوند است. خداوندی که اگر قرار باشد لبخندی بزند و چشم درچشمی باشد به مهمانان دوخته شود و پیوند بخورد. تعابیر زیباست اما قدری ناهمگون بنظر میرسد. قراراست دمار از روزگار روزهنگیران دربیاورند. نکند چشم درچشم تفاوت داشتهباشد و زیر چشم غضبی دردناک نهفتهباشد. خدایی که توصیف میشود دارای لب است! که مثل ما میخندد و چشمی که دوخته میشود به چشمان ما. خون هم که دارد و ثارالله میشود. خانه هم که دارد. غضب و رحمت هم، و ید و بیضا هم، که البته... و دستیست که فوق ایدیهم است. در مکاتب دیگر کشتیگیر هم هست. لب و خنده را هم که افاضه فرمودید. پس لیس کمثله شیئ چه میشود. اینکه همه چیزش مثل ماست. حتی در برههای پدر شدهاست و در قالب روحالقدس. دارای مکر و فریب هم که هست. اینکه توصیف شده همزاد فراوان دارد. گفتم که شاید پاسخی باشد. و درین ماه هم که صاحب سفره است. یعنی میشود حد خدای بزرگ را توسط ماهها فرکانسش را تغییر داد!؟ الله اعلم
عرض شد که...
استاد عزیزم... عشق من نثارتان
خدای هرکس همانگونه است که میفهمدش. شما هم حتماً درست فرمایش میکنید. خدای یکی شاید مکار و حیلهگر و انتقامجو باشد، یا خانهای و دفتر و دستک و سردفتری لابد. خدای من اما از خودمان است، خندان و شوخطبع، بچهمحل خودمان، لوطی و بامرام. شب که میخواهم بخوابم همبالین همایم و با هم نجوا میکنیم، من از شوربختیها و کجمرادیهایم میگویم و او دل به دلم میدهد و سرم را به آغوش میگیرد. دستی به سرم میکشد و میگوید فلان را ببین... مثل او نباش و دیگری را... که مثل او باش. بعد تا دیروقت... تا سحر سر در گوش هم جیکجیک میکنیم تا پلکهامان سنگین شود. صبح میگوید بیدار شو و من خدایم را با خود به سر کارم میبرم. خدایم همیشه با من است. در جیبم... در جانم... در تسبیحم... همان که در دست، یا بر زبان دارم. با هم رفیقایم، از آن رفقای جانجانی. از همان رفقا که در گرم و سرد و بالا و پایین روزگار با آدم هستند. گاه که ناهشیار عقب میمانم... ماندهام دستم را میگیرد. از آن رفقا که همهچیز و همهکار آدم را کفایت میکنند. همیشه چراغی بر سر راهم روشن میکند و به راهم میآورد... آوردهاست. نگران خدایم نیستم که هیچگاه کینهورز و غضبناک ندیدهاماش. میدانم که زین پس نیز با من مهربان خواهدبود و روزی در آغوش رحمت و مغفرت او آرام خواهمگرفت، نه چنان که من لایقم، چنان که او بزرگوار و نوازنده است.
باقی بقایتان. سایه مهرتان مستدام استاد ارجمندم.
یادداشت مرتبط:
• رمضان
در آستان بلوغ | #واگویه
جناب استاد امیری به انذار فرمودهاند:
سلام و ارادت فراوان. جناب مهندس کریمی عزیزم. آقا تاکنون شنیده بودیم که رمضان میزبان است... یعنی سفرهخانهایست که صاحبش خداوند است. خداوندی که اگر قرار باشد لبخندی بزند و چشم درچشمی باشد به مهمانان دوخته شود و پیوند بخورد. تعابیر زیباست اما قدری ناهمگون بنظر میرسد. قراراست دمار از روزگار روزهنگیران دربیاورند. نکند چشم درچشم تفاوت داشتهباشد و زیر چشم غضبی دردناک نهفتهباشد. خدایی که توصیف میشود دارای لب است! که مثل ما میخندد و چشمی که دوخته میشود به چشمان ما. خون هم که دارد و ثارالله میشود. خانه هم که دارد. غضب و رحمت هم، و ید و بیضا هم، که البته... و دستیست که فوق ایدیهم است. در مکاتب دیگر کشتیگیر هم هست. لب و خنده را هم که افاضه فرمودید. پس لیس کمثله شیئ چه میشود. اینکه همه چیزش مثل ماست. حتی در برههای پدر شدهاست و در قالب روحالقدس. دارای مکر و فریب هم که هست. اینکه توصیف شده همزاد فراوان دارد. گفتم که شاید پاسخی باشد. و درین ماه هم که صاحب سفره است. یعنی میشود حد خدای بزرگ را توسط ماهها فرکانسش را تغییر داد!؟ الله اعلم
عرض شد که...
استاد عزیزم... عشق من نثارتان
خدای هرکس همانگونه است که میفهمدش. شما هم حتماً درست فرمایش میکنید. خدای یکی شاید مکار و حیلهگر و انتقامجو باشد، یا خانهای و دفتر و دستک و سردفتری لابد. خدای من اما از خودمان است، خندان و شوخطبع، بچهمحل خودمان، لوطی و بامرام. شب که میخواهم بخوابم همبالین همایم و با هم نجوا میکنیم، من از شوربختیها و کجمرادیهایم میگویم و او دل به دلم میدهد و سرم را به آغوش میگیرد. دستی به سرم میکشد و میگوید فلان را ببین... مثل او نباش و دیگری را... که مثل او باش. بعد تا دیروقت... تا سحر سر در گوش هم جیکجیک میکنیم تا پلکهامان سنگین شود. صبح میگوید بیدار شو و من خدایم را با خود به سر کارم میبرم. خدایم همیشه با من است. در جیبم... در جانم... در تسبیحم... همان که در دست، یا بر زبان دارم. با هم رفیقایم، از آن رفقای جانجانی. از همان رفقا که در گرم و سرد و بالا و پایین روزگار با آدم هستند. گاه که ناهشیار عقب میمانم... ماندهام دستم را میگیرد. از آن رفقا که همهچیز و همهکار آدم را کفایت میکنند. همیشه چراغی بر سر راهم روشن میکند و به راهم میآورد... آوردهاست. نگران خدایم نیستم که هیچگاه کینهورز و غضبناک ندیدهاماش. میدانم که زین پس نیز با من مهربان خواهدبود و روزی در آغوش رحمت و مغفرت او آرام خواهمگرفت، نه چنان که من لایقم، چنان که او بزرگوار و نوازنده است.
باقی بقایتان. سایه مهرتان مستدام استاد ارجمندم.
یادداشت مرتبط:
• رمضان
در آستان بلوغ | #واگویه
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸رمضان
رمضان میهمان ماست و خدا چشم در چشم به ما لبخند میزند، خدای بندگانِ سر بر بندگی و بندگانِ عاصی، خدای فقرا و اغنیا، خدای غریبها و زحمتکشها و دستفروشها... آبرودارها، خدای دیندارها و بیدینها، خدای باحجابها و بیحجابها، زنها و مردها، خدای…
رمضان میهمان ماست و خدا چشم در چشم به ما لبخند میزند، خدای بندگانِ سر بر بندگی و بندگانِ عاصی، خدای فقرا و اغنیا، خدای غریبها و زحمتکشها و دستفروشها... آبرودارها، خدای دیندارها و بیدینها، خدای باحجابها و بیحجابها، زنها و مردها، خدای…
❤2❤🔥1
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان و شمعدان
جفت گلدان و شمعدان سفارش عزیزی که رهسپار ازبکستان هستند و چه خوشحالم من که هدایا به زودی بر سفرهٔ نوروز عزیزانی در تاشکند خواهدبود. به خرّمی و تندرستی بزیند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
گلدان و شمعدان
جفت گلدان و شمعدان سفارش عزیزی که رهسپار ازبکستان هستند و چه خوشحالم من که هدایا به زودی بر سفرهٔ نوروز عزیزانی در تاشکند خواهدبود. به خرّمی و تندرستی بزیند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤3👍1
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
گلدان
دو جفت گلدان، سفارش عزیزی از خوانندگان کانال.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
گلدان
دو جفت گلدان، سفارش عزیزی از خوانندگان کانال.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤2
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
نیملیوان
یک جفت نیملیوان سفارش عزیزی از خوانندگان کانال.
به شادی و سلامتی استفاده کنند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
نیملیوان
یک جفت نیملیوان سفارش عزیزی از خوانندگان کانال.
به شادی و سلامتی استفاده کنند.
♻ برای دیدن سایر زبالههایی که دور ریخته نشدند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
در آستان بلوغ | #بازیافت | #مهندسی
❤3
🔸همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند
بازیافتِ خلاقانه
در مورد چند یادداشت اخیر و گلدانهای شیشهای دوست عزیزی فرمودهاند:
فکر کنم زمان بازیافتش بصرفهتر از وقت گذاشتن یه نفر باشه. مثلا شیشه بره کارخونه بازیافت بشه و گلدون بشه بخری. البته اگه ارزون بدن 😄
📝 بله، قطعا شما درست میفرمایید، اما من که بنا نیست همهٔ زبالههای تهران را بازیافت کنم که این خود یک صنعتیست. همچنین در فرمایش شما یک لذت و ارزشِ ساختن، درست کردن و کار خلاقانه میماند طلب من که آن را حساب نکردید. برای همین ارزش افزوده است که یک نفر بابت آن پولی به مراتب بیش از قیمت یک گلدان معمولی میدهد. البته این به سن و نگاه آدم به دنیا و زندگی هم بستگی دارد.
در مقولهٔ بازیافت این برای من مهم است که توجه دیگران را به این موضوع جلب کنم که "همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند" در نتیجه بهتر مصرف و کمتر زباله تولید کنیم.
همچنین پرسیدهاند اینها را چطور درست میکنی؟
📝 به نظرم مهم چطوری درست کردن این چیزها نیست، چون بالاخره برای هر کاری راه و روش و ابزاری هست و بالاخره با کمی تلاش یا سعی و خطا میشود آن را پیدا کرد. مهم دیدن یک گلدان، شمعدان، لیوان یا نمکدان یا فلفلپاش و به هر حال یک چیز مفید در یک شیشهٔ خالی نوشابه یا آبمیوه است که معمولا دور انداختهمیشود.
♻ برای دیدن زبالههایی که دور ریخته نشدهاند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
یادداشت مرتبط:
• بازیافت | ویکیپدیا
در آستان بلوغ | #بازیافت | #جامعه
بازیافتِ خلاقانه
در مورد چند یادداشت اخیر و گلدانهای شیشهای دوست عزیزی فرمودهاند:
فکر کنم زمان بازیافتش بصرفهتر از وقت گذاشتن یه نفر باشه. مثلا شیشه بره کارخونه بازیافت بشه و گلدون بشه بخری. البته اگه ارزون بدن 😄
📝 بله، قطعا شما درست میفرمایید، اما من که بنا نیست همهٔ زبالههای تهران را بازیافت کنم که این خود یک صنعتیست. همچنین در فرمایش شما یک لذت و ارزشِ ساختن، درست کردن و کار خلاقانه میماند طلب من که آن را حساب نکردید. برای همین ارزش افزوده است که یک نفر بابت آن پولی به مراتب بیش از قیمت یک گلدان معمولی میدهد. البته این به سن و نگاه آدم به دنیا و زندگی هم بستگی دارد.
در مقولهٔ بازیافت این برای من مهم است که توجه دیگران را به این موضوع جلب کنم که "همهٔ زبالهها دورریختنی نیستند" در نتیجه بهتر مصرف و کمتر زباله تولید کنیم.
همچنین پرسیدهاند اینها را چطور درست میکنی؟
📝 به نظرم مهم چطوری درست کردن این چیزها نیست، چون بالاخره برای هر کاری راه و روش و ابزاری هست و بالاخره با کمی تلاش یا سعی و خطا میشود آن را پیدا کرد. مهم دیدن یک گلدان، شمعدان، لیوان یا نمکدان یا فلفلپاش و به هر حال یک چیز مفید در یک شیشهٔ خالی نوشابه یا آبمیوه است که معمولا دور انداختهمیشود.
♻ برای دیدن زبالههایی که دور ریخته نشدهاند هشتگ بازیافت را دنبال کنید.
یادداشت مرتبط:
• بازیافت | ویکیپدیا
در آستان بلوغ | #بازیافت | #جامعه
Wikipedia
بازیافت
بازیافت به آمادهسازی مواد برای بهرهبرداری دوباره گفته میشود. موادی که معمولاً بازیافتپذیر میباشند عبارتند از آهن آلات، قراضه آهن، پلاستیک، شیشه، کاغذ، مقوا، برخی مواد شیمیایی و آشغال که به کود کمپوست تبدیل میشود.
👍3❤1
🔸جانِ کلمات
پیش از این در یادداشت شطحیّات عرض کردم "خدای هرکس همانگونه است که میفهمدش" و هرچیز را چنان میفهمیم که بیان میکنیم، برای همین کلمات مهم هستند و در واقع ما با کلمات میاندیشیم. این که یک چیز را چه مینامیم و برای انجام یک عمل از چه فعلی استفاده میکنیم نشان میدهد که آن را چگونه میبینیم و در مورد آن چطور فکر میکنیم، چنان که جناب بابالحوائجی با دقت و حوصله یک نمونه را شرح کردهاند.
کلمات مهم هستند. کلمات تشخّص و هویّت دارند. کلمات مقدّس هستند و روح دارند.
یادداشتها و لینک مرتبط:
• شطحیّات
• واژه
• بارِ کلمات
• اتصالات
• شرح جمیل | مسعود بابالحوائجی
در آستان بلوغ | #کتابخانه
پیش از این در یادداشت شطحیّات عرض کردم "خدای هرکس همانگونه است که میفهمدش" و هرچیز را چنان میفهمیم که بیان میکنیم، برای همین کلمات مهم هستند و در واقع ما با کلمات میاندیشیم. این که یک چیز را چه مینامیم و برای انجام یک عمل از چه فعلی استفاده میکنیم نشان میدهد که آن را چگونه میبینیم و در مورد آن چطور فکر میکنیم، چنان که جناب بابالحوائجی با دقت و حوصله یک نمونه را شرح کردهاند.
کلمات مهم هستند. کلمات تشخّص و هویّت دارند. کلمات مقدّس هستند و روح دارند.
یادداشتها و لینک مرتبط:
• شطحیّات
• واژه
• بارِ کلمات
• اتصالات
• شرح جمیل | مسعود بابالحوائجی
در آستان بلوغ | #کتابخانه
Telegram
ترجمه ادب و فرهنگ عربی مسعود باب الحوائجی
#واژهکاوی_جميل در عربی:
یا
چرا عربها زیبایی را با واژهی «جمیل» توصیف کردهاند.
واژگانی که هر زبان و فرهنگی برای مفهوم «زیبایی» در نظر گرفته، حاکی از نوع نگرش آن فرهنگ به ماهیت زیبایی و کارکردهای آناست.
تا حالا برای شما گفتهاند که در عربی «جمال و جمیل»…
یا
چرا عربها زیبایی را با واژهی «جمیل» توصیف کردهاند.
واژگانی که هر زبان و فرهنگی برای مفهوم «زیبایی» در نظر گرفته، حاکی از نوع نگرش آن فرهنگ به ماهیت زیبایی و کارکردهای آناست.
تا حالا برای شما گفتهاند که در عربی «جمال و جمیل»…
❤2👍1
🔸موزونیّت
جناب جلالالدین همایی در مقالهٔ "رودکی و اختراع رباعی" میفرمایند:
شعر و موسیقی و رقص همزاد یکدیگرند. یعنی مادر ذوق و طبع، این هر سه فرزند را به یک شکم زاییده است.چرا؟ برای اینکه تناسب موزونیت، چون به قالب الفاظ درآمد شعر است و اگر همین موزونی و همآهنگی بصورت نغمه تجلی کرد، موسیقی است و اگر بصورت حرکات خارجی درآمد، رقص است.
منبع | در آستان بلوغ | #کتابخانه
جناب جلالالدین همایی در مقالهٔ "رودکی و اختراع رباعی" میفرمایند:
شعر و موسیقی و رقص همزاد یکدیگرند. یعنی مادر ذوق و طبع، این هر سه فرزند را به یک شکم زاییده است.چرا؟ برای اینکه تناسب موزونیت، چون به قالب الفاظ درآمد شعر است و اگر همین موزونی و همآهنگی بصورت نغمه تجلی کرد، موسیقی است و اگر بصورت حرکات خارجی درآمد، رقص است.
منبع | در آستان بلوغ | #کتابخانه
Telegram
شکفتن در آفتاب
بعضی به غلط توهم کردهاند که شعر فارسی را ایرانیان از عرب اقتباس کرده باشند، زینهار این پندار نامعقول نابجا را به خاطر نباید راه داد؛ زیرا که شعر و موسیقی جزو غرایز ذوقی، بلکه طبیعی هر ملتی است و امور غریزی قابل تحمیل و تقلید نیست. اکنون بشنوید تا مطلبی را…
❤1🤔1
🔸ساختمان سینگر
بی مجامله ساختمان سینگر از آثار نیکلای مارکف، معمار روستبار مقیم ایران در خیابان سعدی را دریابیم که در یک قدمی تخریب است!
اگر یک اثر بینظیر ۷۵ ساله، از بناهای دورهٔ پهلوی اول، اثر تاریخی و دارای ارزش نیست پس چیست؟
بعضی آثار دیگر مارکف عبارتاند از:
- دبیرستان البرز
- ساختمان اداره پست ایران
- مدرسهٔ ژاندارک
- دانشسرای عالی (باغ موزه نگارستان)
- عمارت شهرداری (میدان توپخانه)
- کارخانه قند ورامین
- مدرسه جدید دارالفنون
- زندان قصر
- ساختمان شهرداری
- خانهٔ پروفسور عدل
- دبیرستان انوشیروان دادگر
- مسجد فخرالدوله امینالدوله
- کارخانه سیمان تهران
- سفارت ایتالیا
- دبیرستان امام همدان
- کلیسای مریم مقدس
- ساختمانِ سینگر
- عمارت مشیرالدوله
لینک مرتبط:
• نیکلای مارکف | ویکیپدیا
• آلبوم تصاویر | استودیو کالک
منبع | در آستان بلوغ | #جامعه
بی مجامله ساختمان سینگر از آثار نیکلای مارکف، معمار روستبار مقیم ایران در خیابان سعدی را دریابیم که در یک قدمی تخریب است!
اگر یک اثر بینظیر ۷۵ ساله، از بناهای دورهٔ پهلوی اول، اثر تاریخی و دارای ارزش نیست پس چیست؟
بعضی آثار دیگر مارکف عبارتاند از:
- دبیرستان البرز
- ساختمان اداره پست ایران
- مدرسهٔ ژاندارک
- دانشسرای عالی (باغ موزه نگارستان)
- عمارت شهرداری (میدان توپخانه)
- کارخانه قند ورامین
- مدرسه جدید دارالفنون
- زندان قصر
- ساختمان شهرداری
- خانهٔ پروفسور عدل
- دبیرستان انوشیروان دادگر
- مسجد فخرالدوله امینالدوله
- کارخانه سیمان تهران
- سفارت ایتالیا
- دبیرستان امام همدان
- کلیسای مریم مقدس
- ساختمانِ سینگر
- عمارت مشیرالدوله
لینک مرتبط:
• نیکلای مارکف | ویکیپدیا
• آلبوم تصاویر | استودیو کالک
منبع | در آستان بلوغ | #جامعه
🤔1
🔸ناباکف کیلویی چند؟
ما خودمون پدوفیل داشتیم وقتی لولیتابازی مد نبود 🤭 اما برای خوشنویسی قشنگه. راستی شاعر این شعر کیست؟
ناگهان بستد دلم دلدارکی
شنگلی شنگولکی عیارکی
چستکی کمگویکی پروانکی
ترگلی گلچهرکی طرارکی
شوخکی شیرینکی موزونکی
جانکی جانانکی دلدارکی
خوبکی زیبایکی نیکویکی
شورکانگیزی شکرگفتارکی
مستکی جادویکی گستاخکی
سحرکآمیزی و دل آزارکی
خرمیافزایکی غمکاهکی
شادمانیبخشکی غمخوارکی
بویک زلفینک مشکینکش
مشککافشانی و عنبربارکی
حسنک رخسارکی چون ماهکش
دل نهانی دزدکی مکّارکی
غمزکک خونریزکی هاروتکی
نرگسک سرمستکی بیمارکی
زلفکش را صد دلُ جانُ دلک
زیرکی بر بندکی امّارکی
لعلکش سرچشمهٔ حیوانکی
قدّکش کبک دریرفتارکی
زلفکش مشکینکی پُرچینکی
چشمکش فتّانکی خونخوارکی
خطک پُرحسنک پُرتابکش
بندکی زنجیرکی و مارکی
بوسکی شیرینکی چون قندکش
ذوقکافزای طبرزد بارکی
پیشک رخسارک رنگینکش
ماهک و خورشید خدمتگارکی
یادداشت مرتبط:
• مشکینموی
در آستان بلوغ | #شعرخانه | #کتابخانه
ما خودمون پدوفیل داشتیم وقتی لولیتابازی مد نبود 🤭 اما برای خوشنویسی قشنگه. راستی شاعر این شعر کیست؟
ناگهان بستد دلم دلدارکی
شنگلی شنگولکی عیارکی
چستکی کمگویکی پروانکی
ترگلی گلچهرکی طرارکی
شوخکی شیرینکی موزونکی
جانکی جانانکی دلدارکی
خوبکی زیبایکی نیکویکی
شورکانگیزی شکرگفتارکی
مستکی جادویکی گستاخکی
سحرکآمیزی و دل آزارکی
خرمیافزایکی غمکاهکی
شادمانیبخشکی غمخوارکی
بویک زلفینک مشکینکش
مشککافشانی و عنبربارکی
حسنک رخسارکی چون ماهکش
دل نهانی دزدکی مکّارکی
غمزکک خونریزکی هاروتکی
نرگسک سرمستکی بیمارکی
زلفکش را صد دلُ جانُ دلک
زیرکی بر بندکی امّارکی
لعلکش سرچشمهٔ حیوانکی
قدّکش کبک دریرفتارکی
زلفکش مشکینکی پُرچینکی
چشمکش فتّانکی خونخوارکی
خطک پُرحسنک پُرتابکش
بندکی زنجیرکی و مارکی
بوسکی شیرینکی چون قندکش
ذوقکافزای طبرزد بارکی
پیشک رخسارک رنگینکش
ماهک و خورشید خدمتگارکی
یادداشت مرتبط:
• مشکینموی
در آستان بلوغ | #شعرخانه | #کتابخانه
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸مِشکینموی
میرزا محمد جِیحونِ یزدی ملقب به تاجالشعرا یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود. او در سال ۱۲۱۵ هجری شمسی در شهر یزد دیده به جهان گشود.
مرا تُرکیست مِشکینمویُ نسرین بویُ سیمینبَر
سُها لب، مشتری غبغب، هلال ابرویُ مهپیکر
چو گردد…
میرزا محمد جِیحونِ یزدی ملقب به تاجالشعرا یکی از شاعران مشهور یزدی دوره قاجار بود. او در سال ۱۲۱۵ هجری شمسی در شهر یزد دیده به جهان گشود.
مرا تُرکیست مِشکینمویُ نسرین بویُ سیمینبَر
سُها لب، مشتری غبغب، هلال ابرویُ مهپیکر
چو گردد…
❤6
🔸چای
شاید جالب باشد بدانید که تقریباً در همهٔ دنیا دو صورت برای نامیدن چای وجود دارد: چای و تی یا شکلی از تلفظ این دو.
قضیه از این قرار است که نام این گیاه در جنوب چین تِ و در شمال بهصورت چا تلفظ میشده و هردو تلفظی از یک حرف در چین قدیم هستند. بعد از علاقمندی مردم دنیا به این نوشیدنی و همهگیر شدن نوشیدن چای، مردمانی مثل ساکنان خاورمیانه و شمال آفریقا که در مسیر جادهٔ ابریشم و از طریق شمالیهای چین با این نوشیدنی آشنا شدهبودند آن را با شکلی از تلفظ چا نامیدند، مثل چای یا شای و مردمانی مثل اهالی اروپای غربی که چای از طریق مسیرهای دریایی و جنوبیهای چین به آنها رسیدهبود چای را با شکلی از تلفظ تِ نامیدند، مثل تی یا ته.
این تا اینجا باشد تا اگر عمر و حوصلهای بود در مورد چای بیشتر حرف بزنیم.
منبع | در آستان بلوغ | #آشپزخانه
شاید جالب باشد بدانید که تقریباً در همهٔ دنیا دو صورت برای نامیدن چای وجود دارد: چای و تی یا شکلی از تلفظ این دو.
قضیه از این قرار است که نام این گیاه در جنوب چین تِ و در شمال بهصورت چا تلفظ میشده و هردو تلفظی از یک حرف در چین قدیم هستند. بعد از علاقمندی مردم دنیا به این نوشیدنی و همهگیر شدن نوشیدن چای، مردمانی مثل ساکنان خاورمیانه و شمال آفریقا که در مسیر جادهٔ ابریشم و از طریق شمالیهای چین با این نوشیدنی آشنا شدهبودند آن را با شکلی از تلفظ چا نامیدند، مثل چای یا شای و مردمانی مثل اهالی اروپای غربی که چای از طریق مسیرهای دریایی و جنوبیهای چین به آنها رسیدهبود چای را با شکلی از تلفظ تِ نامیدند، مثل تی یا ته.
این تا اینجا باشد تا اگر عمر و حوصلهای بود در مورد چای بیشتر حرف بزنیم.
منبع | در آستان بلوغ | #آشپزخانه
Wikipedia
چای
گونهای از نوشیدنی گیاهی
👍4🤔1
🔸پرویزخان هم رفت!
...مغفور مبرور پرویزخان ساکن اوایل جاده کرج بود. هفت دهه بود که در سکوت و با نگاهی عمیق، همانجا نشسته و گذر ایام و البته آدمها را مینگریست. بزرگوار عموما کمحرف بود و سر به تو داشت. نه کاری به کار کسی داشت و نه در اموراتی که به او ربطی نداشتند دخالت میکرد. به کارهای سیاسی هم کاری نداشت، اصلا وارد به اینجور مقولات نمیشد و به این جهت از نگاه هر دستگاه سیاسی، شهروند آرام و ایدهآلی بود. با این حال این پرویزخان از خیلیهای دیگر مفیدتر بود، اگر منفعتی برای جامعه نداشت، آزاری هم به دیگری نمیرساند. میرفت و میآمد و هفت دهه فقط بچه درست کرد... برای همین پرویزخان فقط یک شامپانزه بود.
منبع | در آستان بلوغ | #طنزخانه | #سیاستخانه
...مغفور مبرور پرویزخان ساکن اوایل جاده کرج بود. هفت دهه بود که در سکوت و با نگاهی عمیق، همانجا نشسته و گذر ایام و البته آدمها را مینگریست. بزرگوار عموما کمحرف بود و سر به تو داشت. نه کاری به کار کسی داشت و نه در اموراتی که به او ربطی نداشتند دخالت میکرد. به کارهای سیاسی هم کاری نداشت، اصلا وارد به اینجور مقولات نمیشد و به این جهت از نگاه هر دستگاه سیاسی، شهروند آرام و ایدهآلی بود. با این حال این پرویزخان از خیلیهای دیگر مفیدتر بود، اگر منفعتی برای جامعه نداشت، آزاری هم به دیگری نمیرساند. میرفت و میآمد و هفت دهه فقط بچه درست کرد... برای همین پرویزخان فقط یک شامپانزه بود.
منبع | در آستان بلوغ | #طنزخانه | #سیاستخانه
👍1
🔸شهروند
صبح جمعه میگوید کلی خردهخرید برای منزل دارم، میروم شهروند.
میگویم من هم یک شهروند، چرا از من خرید نمیکنی؟ بیا بپرس پیاز دارید؟ قند دارید؟ لپه دارید؟ بگویم بله داریم، برای شما خوبش را هم داریم. به شما ارزان میدهیم. اصلاً قابل شما را ندارد. باشد بعداً حساب میکنیم. برایتان میفرستم منزل. زحمت نکشید. دستتان درد میگیرد... اصلاً شما چهکار دارید که چی داریم و چی نداریم؟ شما فرمایش کنید. شب عید است، بگذارید ما هم کاسبی کنیم. البته که کسب هرکس با کس دیگر فرق میکند و ما همه چیز داریم. نعنا و ریحان هم داریم... تازه در تازه، بوی بهشت. قماش داریم، ترمه و گلابتون، شالهای کاشان، این زرد و نارنجیها را ببینید... شعر هم داریم، غزل در غزل. گل هم میفروشیم و گلدان نیز هم، گلدانهای کار دست، پُرکار و ظریف، باب سوغات و هدیه. و لبخند داریم، لبخندهای صمیمی و از ته دل. نگاههای آشنا... حال خوش. چای خوشرنگ، ساده یا زعفرانی، با عطر و طعم عنّاب و گلهای سرخ. استکانهای کمرباریک. نعلبکیهای خوشنقش... و از مشتریهامان میپرسیم کِیفتان کوک است؟ دماغتان چاق است؟ سرتان سلامت. حال دلتان چطور است؟ سری به ما بزنید. قدمتان سر چشم. شما که غریبه نیستید...
بعد با خودم بغض میکنم و میگویم من هم یک شهروند، چرا از من خرید نمیکنی؟
یادداشتهای مرتبط:
• واصل
• نعنا و نیحون
• همسایه
در آستان بلوغ | #خلوتخانه | #هزارنام
صبح جمعه میگوید کلی خردهخرید برای منزل دارم، میروم شهروند.
میگویم من هم یک شهروند، چرا از من خرید نمیکنی؟ بیا بپرس پیاز دارید؟ قند دارید؟ لپه دارید؟ بگویم بله داریم، برای شما خوبش را هم داریم. به شما ارزان میدهیم. اصلاً قابل شما را ندارد. باشد بعداً حساب میکنیم. برایتان میفرستم منزل. زحمت نکشید. دستتان درد میگیرد... اصلاً شما چهکار دارید که چی داریم و چی نداریم؟ شما فرمایش کنید. شب عید است، بگذارید ما هم کاسبی کنیم. البته که کسب هرکس با کس دیگر فرق میکند و ما همه چیز داریم. نعنا و ریحان هم داریم... تازه در تازه، بوی بهشت. قماش داریم، ترمه و گلابتون، شالهای کاشان، این زرد و نارنجیها را ببینید... شعر هم داریم، غزل در غزل. گل هم میفروشیم و گلدان نیز هم، گلدانهای کار دست، پُرکار و ظریف، باب سوغات و هدیه. و لبخند داریم، لبخندهای صمیمی و از ته دل. نگاههای آشنا... حال خوش. چای خوشرنگ، ساده یا زعفرانی، با عطر و طعم عنّاب و گلهای سرخ. استکانهای کمرباریک. نعلبکیهای خوشنقش... و از مشتریهامان میپرسیم کِیفتان کوک است؟ دماغتان چاق است؟ سرتان سلامت. حال دلتان چطور است؟ سری به ما بزنید. قدمتان سر چشم. شما که غریبه نیستید...
بعد با خودم بغض میکنم و میگویم من هم یک شهروند، چرا از من خرید نمیکنی؟
یادداشتهای مرتبط:
• واصل
• نعنا و نیحون
• همسایه
در آستان بلوغ | #خلوتخانه | #هزارنام
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸همسایه
کاش همسایه بودیم! همسایهی دیوار به دیوار، با دو پنجره یا مهتابیهایی نزدیک به هم، شاید.
اگر همسایه بودیم هر صبح در نانوایی یاد شما میکردم و برای صبحانهی شما نان تازه میگرفتم. پشت در خانهتان میگذاشتم، چند ضربهی کوتاه و محجوب به در…
کاش همسایه بودیم! همسایهی دیوار به دیوار، با دو پنجره یا مهتابیهایی نزدیک به هم، شاید.
اگر همسایه بودیم هر صبح در نانوایی یاد شما میکردم و برای صبحانهی شما نان تازه میگرفتم. پشت در خانهتان میگذاشتم، چند ضربهی کوتاه و محجوب به در…
❤1🤔1
🔸چشم در چشم
وقتی ترامپ میگوید از این به بعد هر گلولهای که از یمن شلیک شود هزینهاش به حساب ایران است، مردم هم میگویند هر موشک و بمبی که در ایران بیفتد به حساب نظام و حضرات و خدا و پیغمبر است و حضرات اگر جواب خدا را میدهند، جواب مردم را هم باید بدهند.
وقتی در عراق طومار میلیونی با خون در حمایت صدام پُر میشد که "بالروح، بالدّم، نفدیک یا صدام"، چقدر طول کشید تا صدام را با آن هیبت از آن سوراخ بیرون بکشند؟ برای بشار اسد و قذافی و چائوشسکو و دیگران چقدر؟ برای جمهوری اسلامی چقدر طول خواهدکشید؟
در این ایام ترجیح میدادم از سیاست دوری کنم، اما دریغ که نمیگذارند... نمیگذارند زندگی کنیم... که اگر سیاست به راه خودش میرفت ما هم به راه خودمان بودیم و زندگی خودمان را میکردیم.
واقعیت اینست که اوضاع و احوال را خیلی بد میبینم، اما آیا طی روزها یا آیندهٔ نزدیک کار به مداخلهٔ نظامی و درگیری مستقیم میکِشد؟ به احتمال زیاد نه، چون همچنان فکر میکنم که این حماقتبارترین کار است و هیچ شانسی برای ماندن بعد از آن نیست و بیشتر به خودکشی میماند. چون آقایان خودشان هم میدانند که جنگ عاشورایی و فلانی در کار نیست (فیالواقع کی میخواهد برود برایشان بجنگد؟) و دیگر سرمایه اجتماعی گذشته را ندارند، ضمن اینکه اینجا نباشد کجا این حضرات را راهمیدهند؟ اما این جماعت بارها نشان دادهاند که علیرغم هیاهوی داخلی، مرد توافقهای پشت پرده هستند و برای ماندن در قدرت هر معاملهای... "هر معاملهای" میکنند.
پینوشت:
در باب محتوای نامهٔ ترامپ صحبت از مهلت دوماهه شدهاست. به نظرم این مدت، زمان مورد نیاز برای حل و بلکه پاککردن مسئلهٔ حوثیها در یمن و تکمیل طرحهای انتقال نفت صادراتی عربستان به سواحل دریای سرخ است.
یادداشت و لینک مرتبط:
• چائوشسکو
• محتوای نامهٔ ترامپ
در آستان بلوغ | #سیاستخانه
وقتی ترامپ میگوید از این به بعد هر گلولهای که از یمن شلیک شود هزینهاش به حساب ایران است، مردم هم میگویند هر موشک و بمبی که در ایران بیفتد به حساب نظام و حضرات و خدا و پیغمبر است و حضرات اگر جواب خدا را میدهند، جواب مردم را هم باید بدهند.
وقتی در عراق طومار میلیونی با خون در حمایت صدام پُر میشد که "بالروح، بالدّم، نفدیک یا صدام"، چقدر طول کشید تا صدام را با آن هیبت از آن سوراخ بیرون بکشند؟ برای بشار اسد و قذافی و چائوشسکو و دیگران چقدر؟ برای جمهوری اسلامی چقدر طول خواهدکشید؟
در این ایام ترجیح میدادم از سیاست دوری کنم، اما دریغ که نمیگذارند... نمیگذارند زندگی کنیم... که اگر سیاست به راه خودش میرفت ما هم به راه خودمان بودیم و زندگی خودمان را میکردیم.
واقعیت اینست که اوضاع و احوال را خیلی بد میبینم، اما آیا طی روزها یا آیندهٔ نزدیک کار به مداخلهٔ نظامی و درگیری مستقیم میکِشد؟ به احتمال زیاد نه، چون همچنان فکر میکنم که این حماقتبارترین کار است و هیچ شانسی برای ماندن بعد از آن نیست و بیشتر به خودکشی میماند. چون آقایان خودشان هم میدانند که جنگ عاشورایی و فلانی در کار نیست (فیالواقع کی میخواهد برود برایشان بجنگد؟) و دیگر سرمایه اجتماعی گذشته را ندارند، ضمن اینکه اینجا نباشد کجا این حضرات را راهمیدهند؟ اما این جماعت بارها نشان دادهاند که علیرغم هیاهوی داخلی، مرد توافقهای پشت پرده هستند و برای ماندن در قدرت هر معاملهای... "هر معاملهای" میکنند.
پینوشت:
در باب محتوای نامهٔ ترامپ صحبت از مهلت دوماهه شدهاست. به نظرم این مدت، زمان مورد نیاز برای حل و بلکه پاککردن مسئلهٔ حوثیها در یمن و تکمیل طرحهای انتقال نفت صادراتی عربستان به سواحل دریای سرخ است.
یادداشت و لینک مرتبط:
• چائوشسکو
• محتوای نامهٔ ترامپ
در آستان بلوغ | #سیاستخانه
Telegram
⟨در آستان بلوغ⟩
🔸چائوشسکو
یکی از گافهای سیاست خارجی ج.ا. در اواخر دهه ۶۰ شمسی و دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دعوت از نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور نامحبوب و مورد اعتراض رومانی بود که ماجرایش را خواهم گفت...
اما یکی از سیاستهای این جناب در اواسط دهه ۶۰ میلادی که…
یکی از گافهای سیاست خارجی ج.ا. در اواخر دهه ۶۰ شمسی و دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی دعوت از نیکولای چائوشسکو، دیکتاتور نامحبوب و مورد اعتراض رومانی بود که ماجرایش را خواهم گفت...
اما یکی از سیاستهای این جناب در اواسط دهه ۶۰ میلادی که…