واقعا دیگه خسته‌‌ام، از هر چیز و ناچیزی، از هر مسئله بزرگ و کوچیکی خسته‌ام، واقعا دیگه نمیکشم، تحملش رو ندارم، خسته‌ام از خواستن و خواسته نشدن، خسته‌ام از دوییدن‌های بی‌رسیدن، خسته‌ام از اهمیت دادن و بی‌اهمیت شدن، خسته‌ام از له شدن روح و روانم، خسته‌ام از نادیده گرفتن قلبم، خسته‌ام از بحث کردن، خسته‌ام از حرف زدن‌، خسته‌ام از نبودن، نداشتن، نشدن، نیومدن، نتونستن، خسته‌ام از هر اون چیزی که روح و روانم رو رنده میکنه

کلمه عجیبی در زبان عربی وجوده داره به اسم النحیط به معنای گریه‌ای که ظاهر نمیشود اما در سینه جریان دارد.

دنیا برای آدم‌‌ هایی که یک جدایی عمیق را تجربه کرده‌اند هیچ غافل‌گیری سختی نخواهد داشت.

چیزی به اسم برگشت صمیمیت از دست رفته وجود نداره، میتونید دوباره حرف بزنید و حتی رفت و آمد کنید ولی صمیمیت؟ نه، چیزی که از بین رفته احیا نمیشه.

سخت‌تر از خود گریه اون گریه‌ایه که نمیاد، همه وجودت رو گرفته ولی از چشم بیرون نمیاد، گلوت رو خورده ولی نایی ازش درنمیاد.

من واقعا آدم بی ادبی نیستم مثلا برو از کسی که بهم احترام میذاره و مودبه راجع به من بپرس بهت میگه حتی تا حالا از من به جای شما، تو نشنیده، اگه روی بی‌ادبانه و نامحترم من رو دیدی قطعا خودت نامحترم بودی، احترامم رو شکوندی و بهم بی ادبی کردی که جوابش رو دادم، همین.

بزرگترين تهديد، خطر از دست دادن خود است كه به قدرى بى سر و صدا رخ ميدهد كه انگار هيچ اتفاقى نيفتاده.

دخترها به ظاهر دارن آشپزی میکنن، خونه تمیز میکنن یا ظرف میشورن ولی در واقع دارن تلاش میکنن از فروپاشی روانی جلوگیری کنن.

‏کسایی که‌ پیامشون رو سین کردم و جواب ندادم اگه میدونستن چه جوابی قرار بوده بهشون بدم و چه مراحلی از کنترل خشم رو طی کردم که چیزی نگم هیچوقت ناراحت نمیشدن که چرا چیزی نگفتم.

دلتنگ شخصیتی از تو میشم که میتونستی باشی، ولی نخواستی.

‏چرا وقتی میخواد بره به زور نگهش میداری؟ الان نره بعدا میره.

انقدر بهش فکر نکن، همه‌ چی قرار نیست با عقل جور دربیاد.

بعضی وقتا دلم میخواد بهت زنگ بزنم بگم آدما دارن بهم آسیب میزنن و اذیتم میکنن، بعدش یادم میاد یکی ازون آدما خودت بودی.

کسی که بخواد باهات حرف بزنه بهانه‌اش رو پیدا میکنه، کسی که بخواد حالت رو خوب کنه راهش رو پیدا میکنه، کسی که بخواد باهات وقت بگذرونه وقتش رو خالی میکنه، اگه غیر از این باشه عمیقا دلش باهات نیست.

اگه من رو تو حساسم، اگه گیر میدم، اگه گاهی غر میزنم، واقعا قصدم از هیچکدوم این‌ها رنجوندن تو نیست، فقط انقدر زیاد دوستت دارم که نمیتونم تحمل کنم کسی نگاهت کنه، نزدیکت بشه یا حتی بهت فکر کنه‌.

‏خودتو گول نزن اونا می دونستن اون حرفا و کارا ناراحتت میکنه اما به روی خودشونم نیاوردن، نذار بیشتر از این زخمی بشی.

خسته شدم از بس آدم‌ها اونی نبودن که فکرش رو میکردم.

‏از تو فقط خجالت موند جلوی همه اونایی که تعریفتو میکردم.