#new_book
🔹China's Rise in the Global South
The Middle East, Africa, and Beijing's Alternative World Order
China's Rise in the Global South examines China's behavior as a rising power in two key Global South regions, the Middle East and sub-Saharan Africa. Dawn C. Murphy, drawing on extensive fieldwork and hundreds of interviews, compares and analyzes thirty years of China's interactions with these regions across a range of functional areas: political, economic, foreign aid, and military.
From the Belt and Road initiative to the founding of new cooperation forums and special envoys, China's Rise in the Global South offers an in-depth look at China's foreign policy approach to the countries it considers its partners in South-South cooperation.
Intervening in the emerging debate between liberals and realists about China's future as a great power, Murphy contends that China is constructing an alternate international order to interact with these regions, and this book provides...
@EuroAtlantic
🔹China's Rise in the Global South
The Middle East, Africa, and Beijing's Alternative World Order
China's Rise in the Global South examines China's behavior as a rising power in two key Global South regions, the Middle East and sub-Saharan Africa. Dawn C. Murphy, drawing on extensive fieldwork and hundreds of interviews, compares and analyzes thirty years of China's interactions with these regions across a range of functional areas: political, economic, foreign aid, and military.
From the Belt and Road initiative to the founding of new cooperation forums and special envoys, China's Rise in the Global South offers an in-depth look at China's foreign policy approach to the countries it considers its partners in South-South cooperation.
Intervening in the emerging debate between liberals and realists about China's future as a great power, Murphy contends that China is constructing an alternate international order to interact with these regions, and this book provides...
@EuroAtlantic
بایدن دیدگاه نئو-امپریالیستی را به خاورمیانه آورد
سفر اخیر جو بایدن به خاورمیانه توسط سیاست خارجه آمریکا تحسین شد. به نظر آنها، این سفر ریشه در فهم و درک واقعگرایی سیاسی روابط بینالملل داشت که توسط تاثیرات بیثباتکننده جنگ در اوکراین، منافع ملی آمریکا و حقایق قدرت در خاورمیانه شکل گرفت.
اما این دیدگاه به کلی با نظر مردم منطقه، به خصوص فعالان جامعه مدنی متفاوت است. سفر جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا – که عمیقا توسط دخالت اروپایی شکل گرفت – تاریخ معاصر خاورمیانه را به موضع اولیه و پیشین خود بازگرداند. این سفر بایدن شامل یک سلطه امپریالیستی جدید غرب بر منطقه بود؛ درست شبیه به فتح جهان عرب توسط "آنگلو-فرنچ" (انگلیس و فرانسه) که در یک قرن پیش اتفاق افتاد.
در این سفر حمایت آشکاری از شهرک سازی اسرائیل-استعماری، دیدار با دیکتاتورهای محلی، تعهد غیرقابل اعتماد درخصوص توسعه اقتصادی و سکوت پرصدایی پیرامون مسئله دموکراسی وجود داشت. حین سفر بایدن، این تحقیر و سرافکندگی که توسط بسیار از عربها و مسلمانان احساس شد، ملموس و آشکار بود.
آیا واژههایی از قبیل استعمارگری و امپریالیسم به طور کلی در اینجا غلط هستند؟ برای پاسخ به این سوال یک نفر باید اصل نقد اخلاقی استعمارگری و امپریالیسم را یادآوری کند. این پروژه اروپایی از نظر اخلاقی اشتباه بود زیرا قدرتهای امپریالیستی برنامههای سیاسی و اقتصادی را ایجاد کردند که حقوق انسانی و دموکراتیک مردمان تحت کنترل را نفی و در عین حال از منابع طبیعی به نفع اقتصادهای غرب بهرهبرداری میکرد.
آیا این تصویر شبیه به سیاست خاورمیانه بایدن است؟ اگرچه رئیسجمهور بایدن علنا از سلطه امپریالیستی جدید حمایت نکرد اما او به انجام دادن چنین کاری نزدیک شد. بایدن به محض ورود در فرودگاه اسرائیل خاطرنشان کرد که او بارها در ۵۰ سال اخیر از اسرائیل بازدید کرده است و همچنین افزود "برای صهیونیست بودن لازم نیست یهودی باشید."
در حالیکه این اظهارات او در آمریکا – جایی که اسرائیل حمایت میشود – چندان بحثبرانگیز نشد، اما قطعا توسط عربها و مسلمانان که صهیونیسم را از دیدگاه قربانیانش میشناسند، مورد توجه قرار گرفت. بایدن صراحتا از کسی حمایت کرد که فلسطینیها را از خاک خود بیرون رانده و توسط جوامع حقوق بشری به عنوان رژیم آپارتاید شناخته میشود.
سیاست بایدن نسبت به بیتالمقدس، قیاس مربوط به مسئله استعمار را زنده نگه میدارد. دولت بایدن صریحا سیاست بحثبرانگیز دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا مبنی بر جابجایی سفارت آمریکا به بیتالمقدس را پذیرفته است؛ اقدامی که به منزله سرپیچی از قوانین بینالمللی تلقی شد.
و این در حالیست که شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری اشغالی به گسترده شدن خود ادامه میدهد – واقعیتی که بایدن طی سفرش نسبت به انتقاد و زیر سوال بردن آن شکست خورد.
درواقع بایدن ناخودآگاه و آشکارا اجرای طرح استعمار و امپریالیسم را به درگیری اسرائیل – فلسطین تعمیم داد. وی گفت: پیشینه خانواده من ایرلندی آمریکایی است و ما پیشینه دیرینهای با بریتانیا و نگرش و رفتار آنها نسبت به کاتولیکهای ایرلندی طی ۴۰۰ سال داریم که اساسا بیشباهت به مردم فلسطینی نیست.
بایدن شعری از شیموس هینی، شاعر ایرلندی نقل کرد که در آن هینی به نلسون ماندلا و تلاشی علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی اشاره کرده است. این رئیسجمهور آمریکا این اشعار را "درخور ادبیات کلاسیک ایرلند خواند که همچنین میتواند مناسب فلسطینیها هم باشد."
دیدار بایدن با دیکتاتورهای عرب همچنین شامل نئو-امپریالیسم شد. از آنجایی که بایدن نسبت به وضعیت استبدادی کنونی متعهد ماند، وی وعده داد که آمریکا از خاورمیانه دور نخواهد شد. این دیدگاه پیش از ورود او توسط بسیاری از گزارشها تایید شد؛ گزارشهایی که نشان میدادند که آمریکا تضمینهای امنیتی جدید، توافقنامههای دفاعی و مشارکت منطقهای دفاع هوایی با اسرائیل را به دولتهای خلیج فارس ارائه میدهد.
امپریالیسم همچنین راجعبه اقتصاد هم صدق میکند. در حالیکه نفت یک عامل مهم در حفظ منافع قدرتهای بزرگ در خاورمیانه است، غرب نسبت به گذشته وابستگی کمتری به خرید نفت از منطقه دارد. اما بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود سودی که توسط کشورهای عربی از فروش نفت به دست میآید، مجدد در اقتصاد آمریکا و اروپا سرمایهگذاری میشود. فروش تسلیحات و روابط متعاقب آن بین حاکمان بانفوذ غربی و عرب، کلید این معادله است.
بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰، ایالات متحده توافق کرد که بیش از ۶۴ میلیارد دلار تسلیحات به ریاض بفروشد. توافقنامههای امنیتی و دفاعی جدید که بایدن با مستبدان عربی درخصوص آنها مذاکره میکند، حتما این آمار و ارقام را افزایش خواهد داد.
ادامه⬇️
سفر اخیر جو بایدن به خاورمیانه توسط سیاست خارجه آمریکا تحسین شد. به نظر آنها، این سفر ریشه در فهم و درک واقعگرایی سیاسی روابط بینالملل داشت که توسط تاثیرات بیثباتکننده جنگ در اوکراین، منافع ملی آمریکا و حقایق قدرت در خاورمیانه شکل گرفت.
اما این دیدگاه به کلی با نظر مردم منطقه، به خصوص فعالان جامعه مدنی متفاوت است. سفر جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا – که عمیقا توسط دخالت اروپایی شکل گرفت – تاریخ معاصر خاورمیانه را به موضع اولیه و پیشین خود بازگرداند. این سفر بایدن شامل یک سلطه امپریالیستی جدید غرب بر منطقه بود؛ درست شبیه به فتح جهان عرب توسط "آنگلو-فرنچ" (انگلیس و فرانسه) که در یک قرن پیش اتفاق افتاد.
در این سفر حمایت آشکاری از شهرک سازی اسرائیل-استعماری، دیدار با دیکتاتورهای محلی، تعهد غیرقابل اعتماد درخصوص توسعه اقتصادی و سکوت پرصدایی پیرامون مسئله دموکراسی وجود داشت. حین سفر بایدن، این تحقیر و سرافکندگی که توسط بسیار از عربها و مسلمانان احساس شد، ملموس و آشکار بود.
آیا واژههایی از قبیل استعمارگری و امپریالیسم به طور کلی در اینجا غلط هستند؟ برای پاسخ به این سوال یک نفر باید اصل نقد اخلاقی استعمارگری و امپریالیسم را یادآوری کند. این پروژه اروپایی از نظر اخلاقی اشتباه بود زیرا قدرتهای امپریالیستی برنامههای سیاسی و اقتصادی را ایجاد کردند که حقوق انسانی و دموکراتیک مردمان تحت کنترل را نفی و در عین حال از منابع طبیعی به نفع اقتصادهای غرب بهرهبرداری میکرد.
آیا این تصویر شبیه به سیاست خاورمیانه بایدن است؟ اگرچه رئیسجمهور بایدن علنا از سلطه امپریالیستی جدید حمایت نکرد اما او به انجام دادن چنین کاری نزدیک شد. بایدن به محض ورود در فرودگاه اسرائیل خاطرنشان کرد که او بارها در ۵۰ سال اخیر از اسرائیل بازدید کرده است و همچنین افزود "برای صهیونیست بودن لازم نیست یهودی باشید."
در حالیکه این اظهارات او در آمریکا – جایی که اسرائیل حمایت میشود – چندان بحثبرانگیز نشد، اما قطعا توسط عربها و مسلمانان که صهیونیسم را از دیدگاه قربانیانش میشناسند، مورد توجه قرار گرفت. بایدن صراحتا از کسی حمایت کرد که فلسطینیها را از خاک خود بیرون رانده و توسط جوامع حقوق بشری به عنوان رژیم آپارتاید شناخته میشود.
سیاست بایدن نسبت به بیتالمقدس، قیاس مربوط به مسئله استعمار را زنده نگه میدارد. دولت بایدن صریحا سیاست بحثبرانگیز دونالد ترامپ، رئیسجمهوری سابق آمریکا مبنی بر جابجایی سفارت آمریکا به بیتالمقدس را پذیرفته است؛ اقدامی که به منزله سرپیچی از قوانین بینالمللی تلقی شد.
و این در حالیست که شهرکسازی غیرقانونی اسرائیل در کرانه باختری اشغالی به گسترده شدن خود ادامه میدهد – واقعیتی که بایدن طی سفرش نسبت به انتقاد و زیر سوال بردن آن شکست خورد.
درواقع بایدن ناخودآگاه و آشکارا اجرای طرح استعمار و امپریالیسم را به درگیری اسرائیل – فلسطین تعمیم داد. وی گفت: پیشینه خانواده من ایرلندی آمریکایی است و ما پیشینه دیرینهای با بریتانیا و نگرش و رفتار آنها نسبت به کاتولیکهای ایرلندی طی ۴۰۰ سال داریم که اساسا بیشباهت به مردم فلسطینی نیست.
بایدن شعری از شیموس هینی، شاعر ایرلندی نقل کرد که در آن هینی به نلسون ماندلا و تلاشی علیه آپارتاید در آفریقای جنوبی اشاره کرده است. این رئیسجمهور آمریکا این اشعار را "درخور ادبیات کلاسیک ایرلند خواند که همچنین میتواند مناسب فلسطینیها هم باشد."
دیدار بایدن با دیکتاتورهای عرب همچنین شامل نئو-امپریالیسم شد. از آنجایی که بایدن نسبت به وضعیت استبدادی کنونی متعهد ماند، وی وعده داد که آمریکا از خاورمیانه دور نخواهد شد. این دیدگاه پیش از ورود او توسط بسیاری از گزارشها تایید شد؛ گزارشهایی که نشان میدادند که آمریکا تضمینهای امنیتی جدید، توافقنامههای دفاعی و مشارکت منطقهای دفاع هوایی با اسرائیل را به دولتهای خلیج فارس ارائه میدهد.
امپریالیسم همچنین راجعبه اقتصاد هم صدق میکند. در حالیکه نفت یک عامل مهم در حفظ منافع قدرتهای بزرگ در خاورمیانه است، غرب نسبت به گذشته وابستگی کمتری به خرید نفت از منطقه دارد. اما بسیار مهم است که اطمینان حاصل شود سودی که توسط کشورهای عربی از فروش نفت به دست میآید، مجدد در اقتصاد آمریکا و اروپا سرمایهگذاری میشود. فروش تسلیحات و روابط متعاقب آن بین حاکمان بانفوذ غربی و عرب، کلید این معادله است.
بین سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۲۰، ایالات متحده توافق کرد که بیش از ۶۴ میلیارد دلار تسلیحات به ریاض بفروشد. توافقنامههای امنیتی و دفاعی جدید که بایدن با مستبدان عربی درخصوص آنها مذاکره میکند، حتما این آمار و ارقام را افزایش خواهد داد.
ادامه⬇️
ثروت و فرصتهای سرمایهگذاری خلیج فارس به شدت مورد طمع منافع تجاری و سیاسی غرب است و این مسئله در سفر محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی به ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ قبل از قتل جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتن پست و منتقد سعودی به اثبات رسید. ولیعهد با فرش قرمز بیسابقهای از جمله ملاقات با شخصیتهای برجسته آمریکایی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مواجه شد. درواقع، منافع اقتصادی به شکلگیری امپریالیسم غربی در خاورمیانه کمک میکند – و دیکتاتورهای دوست و حامی غرب یک فاکتور کلیدی جهت تقویت این منافع هستند.
اقبال احمد، نویسنده فقید پاکستانی گفته است: "ما در زمانه بدی زندگی میکنیم." او درخصوص وضعیت خاورمیانه منتهی به پایان قرن بیستم به درستی نوشت: عصر تاریک تاریخ مسلمانان، عصر تسلیم و سرسپردگی است.
در قرن جدید، این تصویر تاریکتر شده است و پیشبینی درخصوص آینده مایوسکننده به نظر میرسد، به خصوص اگر شما به انگیزههای سیاسی مردمی که در این منطقه با دموکراسی و حقوق بشر دستوپنجه نرم میکنند، همزاد پنداری کنید. این تنها نتیجهگیری است که میتوان از سفر جو بایدن به خاورمیانه و دیدگاه نئو-امپریال برداشت کرد.
@EuroAtlantic
https://www.middleeasteye.net/opinion/us-middle-east-joe-biden-neo-imperialist-vision
اقبال احمد، نویسنده فقید پاکستانی گفته است: "ما در زمانه بدی زندگی میکنیم." او درخصوص وضعیت خاورمیانه منتهی به پایان قرن بیستم به درستی نوشت: عصر تاریک تاریخ مسلمانان، عصر تسلیم و سرسپردگی است.
در قرن جدید، این تصویر تاریکتر شده است و پیشبینی درخصوص آینده مایوسکننده به نظر میرسد، به خصوص اگر شما به انگیزههای سیاسی مردمی که در این منطقه با دموکراسی و حقوق بشر دستوپنجه نرم میکنند، همزاد پنداری کنید. این تنها نتیجهگیری است که میتوان از سفر جو بایدن به خاورمیانه و دیدگاه نئو-امپریال برداشت کرد.
@EuroAtlantic
https://www.middleeasteye.net/opinion/us-middle-east-joe-biden-neo-imperialist-vision
Middle East Eye
Joe Biden brings a neo-imperialist vision to the Middle East
US president's trip to the region entailed open support for settler-colonialism, meetings with local dictators and a deafening silence on human rights
تجاوز روسیه به اوکراین، به زیان ایران هم هست
دیپلماسی ایرانی
رهبران در تهران از روابط نزدیک کشور با مسکو سخن می گویند اما آنها نمی توانند از پیامدهای جنگ در اروپای شرقی خرسند باشند.
نشست های اخیر بین سران روسیه و ایران نشان می دهد که پیوندهای بین دو کشور از زمان تجاوز روسیه به اوکراین قوی تر شده است. جنگ کنونی در اوکراین پیامدهای منفی برای ایران دارد، پیامدهایی که حتی ممکن است با ادامه جنگ وخیم شوند. با این حال، به نظر می رسد روابط بین دو کشور تقویت شود.
پوتین و رئیسی در حاشیه نشست سران در ترکمنستان دیدار کردند. پوتین اشاره کرد که تجارت روسیه و ایران در سال 2021، 81 درصد و در سال 2022، 31 درصد رشد داشته است. رئیسی نیز به نوبه خود بر این موضوع تاکید کرد که هیچ چیزی نمی تواند پیشرفت در تجارت و روابط اقتصادی ما را متوقف کند.
رئیسی همچنین افزایش روابط تجاری را نه فقط برای دو کشور بلکه برای کل منطقه مفید دانست و همچنین بر روابط مشترک در زمینه های توریسم، ماهیگیری، حمل و نقل و ترانزیت تاکید کرد.
چند روز قبل از نشست نیز وزرای خارجه دو کشور در تهران دیدار کردند. اتصال سیستم راه آهن روسیه و ایران از گذر ترکمنستان و قزاقستان، مسائل نظامی، امنیتی و دیگر مسائل بین المللی – از جمله "مقابله با یکجانبه گرایی" – نیز مورد بحث قرار گرفت.
ایران نیز مانند سایر کشورهای خاورمیانه وارد کننده گندم از روسیه و اوکراین بوده است. محاصره صادرات گندم اوکراین توسط روسیه و همچنین عدم تمایل روسیه به فروش بیشتر گندم خود، هم باعث افزایش قیمت گندم و هم محدود کردن عرضه گندم برای همه کشورهای واردکننده از جمله ایران شده است. مانند سایر کشورها، این امر به ناآرامی در ایران به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی منجر شده است. به نظر نمی رسد که مسکو مایل یا قادر به کمک به تهران در این زمینه باشد.
یکی دیگر از پیامدها، کاهش صادرات نفت ایران از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین بوده است. در ابتدا عده ای فکر می کردند که تحریم نفت روسیه، به ایران اجازه خواهد داد تا تقاضای نفت خود را افزایش دهد.
با این حال، روسیه نفت خود را با تخفیف بیشتری به چین و هند می فروشد. ایران نیز در نهایت مجبور شده تا با افزایش تخفیف نفت صادراتی اش پاسخ دهد. با این حال، این رقابتی نیست که به نفع ایران باشد.
به طور مشابه روسیه صادرات فولاد ایران را از گذر تخفیف بالا بر قیمت های فولاد خود به مشتریان آسیایی ایران از جمله افغانستان، چین، کره جنوبی و تایلند، کاهش داده است.
همچنین گزارش های متناقضی وجود دارد که روسیه برخی از نیروهایش را از میدان سوریه برای استقرار در اوکراین خارج کرده است. روی کاغذ، این موضوع باعث افزایش نفوذ ایران در سوریه در غیاب روسیه می شود. آنچه واقعیت دارد افزایش باری است که بر دوش ایران و حزب الله تحمیل می شود تا با دشمنان داخلی سوریه که خود به خروج روسیه چشم بسته اند روبه رو شوند و از نظام اسد دفاع کنند.
ایران همچنین در مورد رفع اختلاف بین روسیه و اسرائیل خوشحال نیست در حالی که روسیه چشم خود را بر حملات اسرائیل بر مواضع ایران و حزب الله می بندد. اگر مسکو واقعا سطح نیروهایش را در سوریه کاهش دهد اسرائیل ممکن است بیشتر متمایل به حمله به مواضع ایران باشد. اقدامی که چندان دلخواه تهران نیست.
جنگ روسیه در اوکراین پیامدهای منفی برای ایران داشته است. این بدان معنی نیست که ایران احتمالا با روسیه یا علیه روسیه است. تا وقتی که روسیه و ایران هر دو با ایالات متحده و به طور گسترده تر با غرب در تضاد باشند تهران احتمالا به روابط خود با مسکو پایبند خواهد بود حتی به رغم این پیامد های منفی. این را مسکو به خوبی می داند.
https://responsiblestatecraft.org/2022/07/07/russias-invasion-of-ukraine-is-also-irans-loss/
رهبران در تهران از روابط نزدیک کشور با مسکو سخن می گویند اما آنها نمی توانند از پیامدهای جنگ در اروپای شرقی خرسند باشند.
نشست های اخیر بین سران روسیه و ایران نشان می دهد که پیوندهای بین دو کشور از زمان تجاوز روسیه به اوکراین قوی تر شده است. جنگ کنونی در اوکراین پیامدهای منفی برای ایران دارد، پیامدهایی که حتی ممکن است با ادامه جنگ وخیم شوند. با این حال، به نظر می رسد روابط بین دو کشور تقویت شود.
پوتین و رئیسی در حاشیه نشست سران در ترکمنستان دیدار کردند. پوتین اشاره کرد که تجارت روسیه و ایران در سال 2021، 81 درصد و در سال 2022، 31 درصد رشد داشته است. رئیسی نیز به نوبه خود بر این موضوع تاکید کرد که هیچ چیزی نمی تواند پیشرفت در تجارت و روابط اقتصادی ما را متوقف کند.
رئیسی همچنین افزایش روابط تجاری را نه فقط برای دو کشور بلکه برای کل منطقه مفید دانست و همچنین بر روابط مشترک در زمینه های توریسم، ماهیگیری، حمل و نقل و ترانزیت تاکید کرد.
چند روز قبل از نشست نیز وزرای خارجه دو کشور در تهران دیدار کردند. اتصال سیستم راه آهن روسیه و ایران از گذر ترکمنستان و قزاقستان، مسائل نظامی، امنیتی و دیگر مسائل بین المللی – از جمله "مقابله با یکجانبه گرایی" – نیز مورد بحث قرار گرفت.
ایران نیز مانند سایر کشورهای خاورمیانه وارد کننده گندم از روسیه و اوکراین بوده است. محاصره صادرات گندم اوکراین توسط روسیه و همچنین عدم تمایل روسیه به فروش بیشتر گندم خود، هم باعث افزایش قیمت گندم و هم محدود کردن عرضه گندم برای همه کشورهای واردکننده از جمله ایران شده است. مانند سایر کشورها، این امر به ناآرامی در ایران به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی منجر شده است. به نظر نمی رسد که مسکو مایل یا قادر به کمک به تهران در این زمینه باشد.
یکی دیگر از پیامدها، کاهش صادرات نفت ایران از آغاز تهاجم روسیه به اوکراین بوده است. در ابتدا عده ای فکر می کردند که تحریم نفت روسیه، به ایران اجازه خواهد داد تا تقاضای نفت خود را افزایش دهد.
با این حال، روسیه نفت خود را با تخفیف بیشتری به چین و هند می فروشد. ایران نیز در نهایت مجبور شده تا با افزایش تخفیف نفت صادراتی اش پاسخ دهد. با این حال، این رقابتی نیست که به نفع ایران باشد.
به طور مشابه روسیه صادرات فولاد ایران را از گذر تخفیف بالا بر قیمت های فولاد خود به مشتریان آسیایی ایران از جمله افغانستان، چین، کره جنوبی و تایلند، کاهش داده است.
همچنین گزارش های متناقضی وجود دارد که روسیه برخی از نیروهایش را از میدان سوریه برای استقرار در اوکراین خارج کرده است. روی کاغذ، این موضوع باعث افزایش نفوذ ایران در سوریه در غیاب روسیه می شود. آنچه واقعیت دارد افزایش باری است که بر دوش ایران و حزب الله تحمیل می شود تا با دشمنان داخلی سوریه که خود به خروج روسیه چشم بسته اند روبه رو شوند و از نظام اسد دفاع کنند.
ایران همچنین در مورد رفع اختلاف بین روسیه و اسرائیل خوشحال نیست در حالی که روسیه چشم خود را بر حملات اسرائیل بر مواضع ایران و حزب الله می بندد. اگر مسکو واقعا سطح نیروهایش را در سوریه کاهش دهد اسرائیل ممکن است بیشتر متمایل به حمله به مواضع ایران باشد. اقدامی که چندان دلخواه تهران نیست.
جنگ روسیه در اوکراین پیامدهای منفی برای ایران داشته است. این بدان معنی نیست که ایران احتمالا با روسیه یا علیه روسیه است. تا وقتی که روسیه و ایران هر دو با ایالات متحده و به طور گسترده تر با غرب در تضاد باشند تهران احتمالا به روابط خود با مسکو پایبند خواهد بود حتی به رغم این پیامد های منفی. این را مسکو به خوبی می داند.
https://responsiblestatecraft.org/2022/07/07/russias-invasion-of-ukraine-is-also-irans-loss/
Responsible Statecraft
Russia's invasion of Ukraine is also Iran's loss - Responsible Statecraft
Leaders in Tehran tout the country’s close ties with Moscow, but they can’t be happy with the ripple effects of the war in eastern Europe.
در واقع اقتصاد روسیه در حال فروپاشی از درون است
۹ افسانه درباره انعطاف پذیری اقتصاد روسیه در برابر تحریم های اقتصادی
پنج ماه از حمله روسیه به اوکراین گذشته و بسیاری از سیاستگذاران و مفسران غربی از ابعاد اقتصادی تهاجم پوتین و پیامدهای اقتصادی آن برای روسیه چه در داخل و چه در سطح جهانی، آگاهی دقیقی ندارند. بسیاری استدلال کردهاند، تحریمهای بینالمللی و از بین رفتن کسبوکارهای این کشور تأثیر مخربی بر اقتصاد روسیه داشته است. بدین ترتیب، اقتصاد رو به وخامت، مکمل قابل توجهی برای چشم انداز سیاسی رو به وخامت پوتین بوده است.
با توجه به فقدان دادههای اقتصادی، ادامه این سوءتعبیرها مایه تعجب نیست. بسیاری از تحلیلها و پیشبینیها از اقتصاد روسیه که در ماههای اخیر رایج شده، دارای یک نقص روششناختی مهم هستند: این تحلیلها عموما بنای خود را بر انتشار دورهای آمار دولت روسیه قرار داده اند. این آمارها به طور فزایندهای گزینشی هستند -از جمله آمار مربوط به صادرات و واردات، به ویژه با اروپا؛ دادههای خروجی ماهانه نفت و گاز؛ مقادیر صادرات کالا؛ ورود و خروج سرمایه؛ صورتهای مالی شرکتهای بزرگ؛ دادههای پایه پولی بانک مرکزی؛ دادههای سرمایه گذاری مستقیم خارجی؛ دادههای وام و منشاء وام؛ و سایر دادههای مربوط به در دسترس بودن اعتبار.
افسانه های متداول روسی
از آنجایی که کرملین انتشار اعداد به روز شده را متوقف و در دسترس بودن دادههای اقتصادی را برای پژوهشگران محدود کرد، بسیاری از پیش بینیها، تصویر جذاب اقتصاد روسیه در روزهای اولیه پس تهاجم را ادامه میدهند -زمانی که تحریمها و عقب نشینی تجاری تاثیر کامل نداشتند.
تیم کارشناسان ما -با توجه به مخاطرات پذیرش آمار رسمی کرملین- با استفاده از منابع داده خصوصی به زبان روسی و مستقیم از جمله دادههای مصرف، آمار شرکای تجاری بینالمللی روسیه، و دادهکاوی مجتمعها، دادههای کشتیرانی، یکی از اولین تحلیلهای جامع اقتصادی را منتشر کرده است که فعالیت اقتصادی فعلی روسیه را در پنج ماه پس از تهاجم را اندازهگیری میکند. از تحلیل ما مشخص میشود: عقبنشینیهای تجاری و تحریم، اقتصاد روسیه را در کوتاهمدت و بلندمدت درهم میکوبد. ما بر اساس این تحقیقات 9 افسانه رایج، اما گمراه کننده در مورد انعطاف پذیری اقتصاد روسیه را به چالش بکشیم.
افسانه اول: روسیه میتواند مسیر صادرات گاز خود را تغییر و به جای اروپا آن را به آسیا بفروشد. این یکی از محبوبترین و گمراهکنندهترین نکات در سخنان پوتین بویژه خطاب به کشورهای شرقی است.
با این حال، گاز طبیعی، کالای صادراتی قابل جایگزینی برای روسیه نیست. کمتر از ۱۰ درصد از ظرفیت گاز روسیه را گاز طبیعی مایع تشکیل میدهد، بنابراین صادرات گاز روسیه همچنان به سیستم خطوط لوله ثابت وابسته است و اکثریت قریب به اتفاق خطوط لوله روسیه به سمت اروپا است. این خطوط که از غرب روسیه سرچشمه میگیرند، قابل اتصال به یک شبکه مجزای نوپای خطوط لوله که سیبری شرقی را به آسیا متصل میکند، نیست که تنها ۱۰ درصد از ظرفیت شبکه خطوط لوله اروپا را شامل میشود.
پروژههای خط لوله آسیایی که از مدتها قبل در حال ساخت هستند، هنوز سالها با عملیاتی شدن فاصله دارند - پروژههای جدیدی که با عجله شروع شده و تامین مالی پرهزینه آنها با توجه بو وضعیت کنونی روسیه در هاله ای از ابهام قرار دارند.
در واقع نیاز روسیه به بازارهای جهانی بسیار بیشتر از نیاز جهان به منابع روسیه است. اروپا ۸۳ درصد از صادرات گاز روسیه را دریافت میکند، اما تنها ۴۶ درصد از نیاز خود در سال ۲۰۲۱ را از روسیه دریافت کرد. این در حالی است که دادههای منتشر شده شرکت گازپروم نشان میدهد که تولید در این ماه نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از ۳۵ درصد کاهش یافته است. با وجود تمام باجخواهی پوتین از اروپا در حوزه انرژی، در حقیقت او این کار را با هزینه مالی قابل توجه و صرفا برای پیشبرد اهداف آنی خود انجام میدهد.
افسانه دوم: از آنجا که نفت امکان تغییر مسیر بیشتری در مقایسه با گاز دارد، پوتین میتواند نفت بیشتری به آسیا بفروشد.
ادامه⬇️
۹ افسانه درباره انعطاف پذیری اقتصاد روسیه در برابر تحریم های اقتصادی
پنج ماه از حمله روسیه به اوکراین گذشته و بسیاری از سیاستگذاران و مفسران غربی از ابعاد اقتصادی تهاجم پوتین و پیامدهای اقتصادی آن برای روسیه چه در داخل و چه در سطح جهانی، آگاهی دقیقی ندارند. بسیاری استدلال کردهاند، تحریمهای بینالمللی و از بین رفتن کسبوکارهای این کشور تأثیر مخربی بر اقتصاد روسیه داشته است. بدین ترتیب، اقتصاد رو به وخامت، مکمل قابل توجهی برای چشم انداز سیاسی رو به وخامت پوتین بوده است.
با توجه به فقدان دادههای اقتصادی، ادامه این سوءتعبیرها مایه تعجب نیست. بسیاری از تحلیلها و پیشبینیها از اقتصاد روسیه که در ماههای اخیر رایج شده، دارای یک نقص روششناختی مهم هستند: این تحلیلها عموما بنای خود را بر انتشار دورهای آمار دولت روسیه قرار داده اند. این آمارها به طور فزایندهای گزینشی هستند -از جمله آمار مربوط به صادرات و واردات، به ویژه با اروپا؛ دادههای خروجی ماهانه نفت و گاز؛ مقادیر صادرات کالا؛ ورود و خروج سرمایه؛ صورتهای مالی شرکتهای بزرگ؛ دادههای پایه پولی بانک مرکزی؛ دادههای سرمایه گذاری مستقیم خارجی؛ دادههای وام و منشاء وام؛ و سایر دادههای مربوط به در دسترس بودن اعتبار.
افسانه های متداول روسی
از آنجایی که کرملین انتشار اعداد به روز شده را متوقف و در دسترس بودن دادههای اقتصادی را برای پژوهشگران محدود کرد، بسیاری از پیش بینیها، تصویر جذاب اقتصاد روسیه در روزهای اولیه پس تهاجم را ادامه میدهند -زمانی که تحریمها و عقب نشینی تجاری تاثیر کامل نداشتند.
تیم کارشناسان ما -با توجه به مخاطرات پذیرش آمار رسمی کرملین- با استفاده از منابع داده خصوصی به زبان روسی و مستقیم از جمله دادههای مصرف، آمار شرکای تجاری بینالمللی روسیه، و دادهکاوی مجتمعها، دادههای کشتیرانی، یکی از اولین تحلیلهای جامع اقتصادی را منتشر کرده است که فعالیت اقتصادی فعلی روسیه را در پنج ماه پس از تهاجم را اندازهگیری میکند. از تحلیل ما مشخص میشود: عقبنشینیهای تجاری و تحریم، اقتصاد روسیه را در کوتاهمدت و بلندمدت درهم میکوبد. ما بر اساس این تحقیقات 9 افسانه رایج، اما گمراه کننده در مورد انعطاف پذیری اقتصاد روسیه را به چالش بکشیم.
افسانه اول: روسیه میتواند مسیر صادرات گاز خود را تغییر و به جای اروپا آن را به آسیا بفروشد. این یکی از محبوبترین و گمراهکنندهترین نکات در سخنان پوتین بویژه خطاب به کشورهای شرقی است.
با این حال، گاز طبیعی، کالای صادراتی قابل جایگزینی برای روسیه نیست. کمتر از ۱۰ درصد از ظرفیت گاز روسیه را گاز طبیعی مایع تشکیل میدهد، بنابراین صادرات گاز روسیه همچنان به سیستم خطوط لوله ثابت وابسته است و اکثریت قریب به اتفاق خطوط لوله روسیه به سمت اروپا است. این خطوط که از غرب روسیه سرچشمه میگیرند، قابل اتصال به یک شبکه مجزای نوپای خطوط لوله که سیبری شرقی را به آسیا متصل میکند، نیست که تنها ۱۰ درصد از ظرفیت شبکه خطوط لوله اروپا را شامل میشود.
پروژههای خط لوله آسیایی که از مدتها قبل در حال ساخت هستند، هنوز سالها با عملیاتی شدن فاصله دارند - پروژههای جدیدی که با عجله شروع شده و تامین مالی پرهزینه آنها با توجه بو وضعیت کنونی روسیه در هاله ای از ابهام قرار دارند.
در واقع نیاز روسیه به بازارهای جهانی بسیار بیشتر از نیاز جهان به منابع روسیه است. اروپا ۸۳ درصد از صادرات گاز روسیه را دریافت میکند، اما تنها ۴۶ درصد از نیاز خود در سال ۲۰۲۱ را از روسیه دریافت کرد. این در حالی است که دادههای منتشر شده شرکت گازپروم نشان میدهد که تولید در این ماه نسبت به مدت مشابه سال قبل بیش از ۳۵ درصد کاهش یافته است. با وجود تمام باجخواهی پوتین از اروپا در حوزه انرژی، در حقیقت او این کار را با هزینه مالی قابل توجه و صرفا برای پیشبرد اهداف آنی خود انجام میدهد.
افسانه دوم: از آنجا که نفت امکان تغییر مسیر بیشتری در مقایسه با گاز دارد، پوتین میتواند نفت بیشتری به آسیا بفروشد.
ادامه⬇️
این در حالی است که صادرات نفت روسیه در حال حاضر نیز منعکس کننده کاهش نفوذ اقتصادی و ژئوپلیتیکی پوتین است. چین و هند با درک این مسئله که نفت روسیه خریدار دیگری ندارد، با تخفیف بیسابقهی تقریباً ۳۵ دلاری در حال خرید نفت اورال روسیه هستند -در صورتی که اختلاف قیمت نفت روسیه با برنت هیچگاه بیش از ۵ دلار نبوده و حتی گاهی گرانتر هم فروخته شده است.
از سوی دیگر نفتکشهای روسی تقریبا ۳۵ روز طول میکشد تا به شرق آسیا برسند، اما فاصله شان تا اروپا 2 تا 7 روز است -به همین سبب هم به لحاظ تاریخی تنها ۳۹ درصد نفت روسیه به آسیا و در مقابل ۵۳ درصد به اروپا ارسال می شد. بدین ترتیب روسیه ضرر قابل توجهی می کند و هزینه های بیشنری می پردازد.
صنایع بالادستی روسیه نیز متکی به فناوری غربی است و با از دست دادن بازار اولیه و کاهش نفوذ اقتصادی روسیه منجر به تجدیدنظر وزارت انرژی روسیه در پیشبینیهای خود در مورد تولید بلندمدت نفت شد. همانطور که بسیاری از کارشناسان انرژی پیش بینی کردند، روسیه در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان یک ابرقدرت انرژی است.
افسانه سوم: روسیه کالاهای شرقی وارداتی را جایگزین نمونه غربی میکند. واردات نقش مهمی در اقتصاد داخلی روسیه ایفا و حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی روسیه را تشکیل میدهد، و علیرغم توهمات جنگ طلبانه پوتین مبنی بر خودکفایی کامل، این کشور به نهاده ها، قطعات و فناوری حیاتی از شرکای تجاری مختلف نیاز دارد.
در ماههای اخیر واردات روسیه بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته و چین به آن اندازه که بسیاری نگران بودند وارد بازار روسیه نشده است. طبق آخرین انتشارات ماهانه اداره کل گمرک چین، صادرات چین به روسیه از ابتدای سال تا آوریل بیش از ۵۰ درصد کاهش یافت و از ۸.۱ میلیارد دلار در ماه به ۳.۸ میلیارد دلار رسیده است. با توجه به اینکه صادرات چین به آمریکا هفت برابر صادرات به روسیه است، گویا شرکتهای چینی نگران تحریمهای آمریکا هستند.
افسانه چهارم: مصرف داخلی روسیه همچنان بالاست. این در حالی است که برخی از بخشهایی که بیشتر به زنجیرههای تامین بینالمللی وابسته هستند از تورم حدود ۴۰ تا ۶۰ درصدی ضربه خوردهاند.
افسانه پنجم: کسب و کارهای جهانی از روسیه خارج نشده و فرار سرمایه و استعدادها از روسیه اغراق آمیز است. کسبوکارهای جهانی حدود ۱۲ درصد از نیروی کار روسیه (۵ میلیون کارگر) را تشکیل میدهند و در نتیجه عقبنشینی تجاری، بیش از ۱۰۰۰ شرکت که حدود ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی روسیه را تشکیل میدهند، فعالیتهای خود را در این کشور کاهش دادهاند و روند سرمایهگذاری خارجی سه دهه را معکوس کردهاند. این شرایط همچنین منجر به حمایت بیسابقهای از فرار سرمایهها و استعدادها در مهاجرت دستهجمعی ۵۰۰ هزار نفری شد که بسیاری از آنها دقیقاً کارگرانی با تحصیلات عالی و ماهر هستند.
افسانه ششم: به دلیل قیمت بالای انرژی روسیه بودجه مازاد دارد. اما وزیر دارایی روسیه از کسری بودجه در سال جاری -معادل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی- سخن گفته است. امسال از معدود سالهایی است که بودجه -به رغم قیمت بالای انرژی- با کسری مواجه بوده و دلیل آن ورود بیثبات کننده پوتین به سیاستهای پولی و افزایش چشمگیر هزینههای نظامی و پروژههای بیدلیل کرملین است که به دو برابر شدن عرضه پول در روسیه منجر شده است.
افسانه هفتم: پوتین صدها میلیارد دلار سرمایه انباشته کرده و بعید است وضعیت مالی کرملین به این زودیها وخیم شود. با این حال صندوقهای ذخیره پوتین با چالش مواجه اند، از جمله اینکه از حدود ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی او که از سالها درآمدهای نفت و گاز انباشته شده است، ۳۰۰ میلیارد دلار مسدود شده و از دسترس روسیه خارج است. ذخایر ارزی باقیمانده پوتین با سرعتی نگرانکننده و حدود ۷۵ میلیارد دلار از آغاز جنگ، کاهش یافته است.
افسانه هشتم: روبل قویترین ارز جهان در سال جاری است. یکی از موضوعات مورد علاقه پوتین، افزایش ارزش روبل، از طریق کنترل سختگیرانه سرمایه است -که در میان شدیدترین کنترلها در جهان قرار دارد. این محدودیتها عملاً خرید قانونی دلار یا حتی دسترسی به اکثر سپردههای دلاری را برای هر فرد روسی غیرممکن میسازد، هم زمان به طور مصنوعی تقاضا را از طریق خریدهای اجباری صادرکنندگان بزرگ افزایش میدهد.
ادامه⬇️
از سوی دیگر نفتکشهای روسی تقریبا ۳۵ روز طول میکشد تا به شرق آسیا برسند، اما فاصله شان تا اروپا 2 تا 7 روز است -به همین سبب هم به لحاظ تاریخی تنها ۳۹ درصد نفت روسیه به آسیا و در مقابل ۵۳ درصد به اروپا ارسال می شد. بدین ترتیب روسیه ضرر قابل توجهی می کند و هزینه های بیشنری می پردازد.
صنایع بالادستی روسیه نیز متکی به فناوری غربی است و با از دست دادن بازار اولیه و کاهش نفوذ اقتصادی روسیه منجر به تجدیدنظر وزارت انرژی روسیه در پیشبینیهای خود در مورد تولید بلندمدت نفت شد. همانطور که بسیاری از کارشناسان انرژی پیش بینی کردند، روسیه در حال از دست دادن جایگاه خود به عنوان یک ابرقدرت انرژی است.
افسانه سوم: روسیه کالاهای شرقی وارداتی را جایگزین نمونه غربی میکند. واردات نقش مهمی در اقتصاد داخلی روسیه ایفا و حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی روسیه را تشکیل میدهد، و علیرغم توهمات جنگ طلبانه پوتین مبنی بر خودکفایی کامل، این کشور به نهاده ها، قطعات و فناوری حیاتی از شرکای تجاری مختلف نیاز دارد.
در ماههای اخیر واردات روسیه بیش از ۵۰ درصد کاهش یافته و چین به آن اندازه که بسیاری نگران بودند وارد بازار روسیه نشده است. طبق آخرین انتشارات ماهانه اداره کل گمرک چین، صادرات چین به روسیه از ابتدای سال تا آوریل بیش از ۵۰ درصد کاهش یافت و از ۸.۱ میلیارد دلار در ماه به ۳.۸ میلیارد دلار رسیده است. با توجه به اینکه صادرات چین به آمریکا هفت برابر صادرات به روسیه است، گویا شرکتهای چینی نگران تحریمهای آمریکا هستند.
افسانه چهارم: مصرف داخلی روسیه همچنان بالاست. این در حالی است که برخی از بخشهایی که بیشتر به زنجیرههای تامین بینالمللی وابسته هستند از تورم حدود ۴۰ تا ۶۰ درصدی ضربه خوردهاند.
افسانه پنجم: کسب و کارهای جهانی از روسیه خارج نشده و فرار سرمایه و استعدادها از روسیه اغراق آمیز است. کسبوکارهای جهانی حدود ۱۲ درصد از نیروی کار روسیه (۵ میلیون کارگر) را تشکیل میدهند و در نتیجه عقبنشینی تجاری، بیش از ۱۰۰۰ شرکت که حدود ۴۰ درصد تولید ناخالص داخلی روسیه را تشکیل میدهند، فعالیتهای خود را در این کشور کاهش دادهاند و روند سرمایهگذاری خارجی سه دهه را معکوس کردهاند. این شرایط همچنین منجر به حمایت بیسابقهای از فرار سرمایهها و استعدادها در مهاجرت دستهجمعی ۵۰۰ هزار نفری شد که بسیاری از آنها دقیقاً کارگرانی با تحصیلات عالی و ماهر هستند.
افسانه ششم: به دلیل قیمت بالای انرژی روسیه بودجه مازاد دارد. اما وزیر دارایی روسیه از کسری بودجه در سال جاری -معادل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی- سخن گفته است. امسال از معدود سالهایی است که بودجه -به رغم قیمت بالای انرژی- با کسری مواجه بوده و دلیل آن ورود بیثبات کننده پوتین به سیاستهای پولی و افزایش چشمگیر هزینههای نظامی و پروژههای بیدلیل کرملین است که به دو برابر شدن عرضه پول در روسیه منجر شده است.
افسانه هفتم: پوتین صدها میلیارد دلار سرمایه انباشته کرده و بعید است وضعیت مالی کرملین به این زودیها وخیم شود. با این حال صندوقهای ذخیره پوتین با چالش مواجه اند، از جمله اینکه از حدود ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی او که از سالها درآمدهای نفت و گاز انباشته شده است، ۳۰۰ میلیارد دلار مسدود شده و از دسترس روسیه خارج است. ذخایر ارزی باقیمانده پوتین با سرعتی نگرانکننده و حدود ۷۵ میلیارد دلار از آغاز جنگ، کاهش یافته است.
افسانه هشتم: روبل قویترین ارز جهان در سال جاری است. یکی از موضوعات مورد علاقه پوتین، افزایش ارزش روبل، از طریق کنترل سختگیرانه سرمایه است -که در میان شدیدترین کنترلها در جهان قرار دارد. این محدودیتها عملاً خرید قانونی دلار یا حتی دسترسی به اکثر سپردههای دلاری را برای هر فرد روسی غیرممکن میسازد، هم زمان به طور مصنوعی تقاضا را از طریق خریدهای اجباری صادرکنندگان بزرگ افزایش میدهد.
ادامه⬇️
با این همه، نرخ رسمی ارز گمراهکننده است، زیرا روبل در مقایسه با قبل از تهاجم، بهطور شگفتانگیزی با حجم کمتر معامله میشود و بسیاری از معاملات سابق به بازارهای سیاه روبل منتقل شده است. حتی بانک مرکزی روسیه اعتراف کرده که نرخ ارز بیشتر بازتابی از سیاستهای دولت و تراز تجاری کشور است نه شرایط بازارهای ارز.
افسانه نهم: تحریم و خروج تجاری اکنون به نهایت رسیده و فشار اقتصادی بیشتر کارا نیست. اما بت وجود آنکه اقتصاد روسیه به شدت آسیب دیده، اما خروجهای تجاری و تحریمهای اعمال شده علیه روسیه هنوز تکمیل نشده است. این کشور با وجود تحریمها هنوز به کسب درآمد بیش از حد نفت و گاز ادامه میدهد، تا هزینههای داخلی بلندپروازی پوتین را تامین و ضعفهای اقتصادی ساختاری را پنهان کند. در صورت گسترده تر شدن تحریمها اوضاع به گونه ای دیگر خواهد بود.
@EuroAtlantic
https://foreignpolicy.com/2022/07/22/russia-economy-sanctions-myths-ruble-business/
افسانه نهم: تحریم و خروج تجاری اکنون به نهایت رسیده و فشار اقتصادی بیشتر کارا نیست. اما بت وجود آنکه اقتصاد روسیه به شدت آسیب دیده، اما خروجهای تجاری و تحریمهای اعمال شده علیه روسیه هنوز تکمیل نشده است. این کشور با وجود تحریمها هنوز به کسب درآمد بیش از حد نفت و گاز ادامه میدهد، تا هزینههای داخلی بلندپروازی پوتین را تامین و ضعفهای اقتصادی ساختاری را پنهان کند. در صورت گسترده تر شدن تحریمها اوضاع به گونه ای دیگر خواهد بود.
@EuroAtlantic
https://foreignpolicy.com/2022/07/22/russia-economy-sanctions-myths-ruble-business/
Foreign Policy
Actually, the Russian Economy Is Imploding
Nine myths about the effects of sanctions and business retreats, debunked.
#new_book
🔺 The Political Science of the Middle East: Theory and Research Since the Arab Uprisings
The Arab Uprisings of 2011-12 catalyzed a new wave of rigorous, deeply informed research on the politics of the Middle East and North Africa (MENA)....
Its dozen chapters cover an exhaustive array of topics, including authoritarianism and democracy, contentious politics, regional security, military institutions, conflict and violence, the political economy of development, Islamist movements, identity and sectarianism, public opinion, migration, and local politics.
For each of these topics, leading MENA experts and specialists highlight innovative concepts, vibrant debates, diverse methodologies, and unexpected findings. The result is an indispensable research primer, one that stands as a generational statement from a regional subfield.
@EuroAtlantic
🔺 The Political Science of the Middle East: Theory and Research Since the Arab Uprisings
The Arab Uprisings of 2011-12 catalyzed a new wave of rigorous, deeply informed research on the politics of the Middle East and North Africa (MENA)....
Its dozen chapters cover an exhaustive array of topics, including authoritarianism and democracy, contentious politics, regional security, military institutions, conflict and violence, the political economy of development, Islamist movements, identity and sectarianism, public opinion, migration, and local politics.
For each of these topics, leading MENA experts and specialists highlight innovative concepts, vibrant debates, diverse methodologies, and unexpected findings. The result is an indispensable research primer, one that stands as a generational statement from a regional subfield.
@EuroAtlantic
مفهوم راهبردی 2022 ناتو؛ تغییرات و پیامدها
اسکیل جاکوبسون و گابریلا کریستین بولستاد/ موسسه امور بینالملل نروژ
شورای راهبردی روابط خارجی
30 عضو ناتو در جریان نشستی در مادرید در ماه ژوئن یک مفهوم راهبردی جدید را برای این پیمان نظامی به تصویب رساندند. تصویب موفقیتآمیز مفهوم راهبردی 2022 ناتو که با تلاشهایی فراوان میسر شد، دستاوردی مثبت برای ناتو محسوب میشود. ناتو به این منظور جلساتی را در سراسر اروپا با مقامات دولتی و محافل تخصصی ترتیب داد. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو به دلیل اتخاذ روندی باز و فراگیر که منتهی به تصویب مفهوم راهبردی ناتو شد، مورد تشویق قرار گرفت. آنچه پارامترهای تدوین این مفهوم را تغییر داد، تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه بود.
فضای امنیتی از زمان تصویب آخرین مفهوم راهبردی ناتو در سال 2010، که پیش از بهار عربی، بحرانهای مهاجرت، الحاق کریمه، ریاست جمهوری دونالد ترامپ، خروج آمریکا از افغانستان و رویکرد امنیتی مشترک در قبال روسیه صورت گرفته بود، تاکنون به شدت دستخوش تغییرات شده است.
ناتو در مفهوم راهبردی 2022، ضمن بازگشت به سنت پیشین خود که دفاع جمعی را مسئولیت کلیدی این اتحاد معرفی میکند، بار دیگر بر اهداف تأسیس این سازمان تاکید میکند. سه وظیفه اصلی تعیین شده برای ناتو عبارتند از: بازدارندگی و دفاع، پیشگیری و مدیریت بحران و «امنیت مشارکتی». تجاوز روسیه به اوکراین باعث تمرکز بیشتر بر نیروهای نظامی متعارف در سطح راهبردی شد.
مهمترین نکات این گزارش به این شرح است:
در مفهوم راهبردی جدید، توصیف روسیه از یک «شریک راهبردی» بالقوه، به یک «دشمن مهاجم» تغییر کرده است. مفهوم راهبردی ناتو در سال 2010، روسیه را به عنوان یکی از شرکای راهبردی بالقوه ناتو معرفی و بیان میکرد که «همکاری ناتو و روسیه از اهمیت راهبردی برخوردار است، زیرا به ایجاد فضای مشترک صلح، ثبات و امنیت کمک میکند.» در مفهوم جدید راهبردی 2022، زبان مربوط به مشارکت راهبردی با روسیه به شدت تغییر کرده و روسیه به عنوان یک تهدید مهم و مستقیم برای امنیت متحدان اروپایی توصیف شده است، اما در عین حال به منظور برقراری توازن، به تمایل این اتحاد برای باز نگهداشتن کانالهای ارتباطی با هدف کاهش خطرات، جلوگیری از تشدید تنش و افزایش شفافیت اشاره میشود.
از این رو، ناتو حداقل در اصول، به اتخاذ یک رویکرد دوگانه در قبال مسکو متعهد میماند. در مفهوم راهبردی 2022، به عنوان یک پیام روشن به روسیه و اوکراین، تاکید میشود که وجود یک اوکراین قوی و مستقل برای ثبات منطقه یوروآتلانتیک حیاتی است. برقراری توازن میان محکومیت قاطعانه تجاوز روسیه به اوکراین و ارائه یک چشمانداز برای داشتن روابطی قاطع در آینده، چالشی کلیدی برای ناتو است.
در عین حال، مفهوم راهبردی جدید ناتو نشان دهنده تغییری قابل توجه در ادراک رسمی ناتو در خصوص چین و نقش چین در امور جهانی است. این مسئله به طور بالقوه مهمترین تفاوت میان مفهوم راهبردی 2010 و 2022 محسوب میشود. مفهوم راهبردی 2022 مشخص میکند که ناتو قصد دارد از این اتحاد در برابر تاکتیکهای قهری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فنی و نظامی به محافظت بپردازد.
زبانی که برای توصیف نگرانیها در مورد چین استفاده شده، قاطع است، اما در این مورد هم مانند روسیه، نشان داده میشود که ناتو با گفتگو یا تعامل سازنده به شکلی باز برخورد میکند. در مفهوم جدید به طور قاطع و مستقیم از گسترش قدرت چین، وابستگی متقابل تسلیحاتی و تهدید علیه نظم بینالمللی قانون محور، صحبت شده، اما در عین حال به تمایل برای یک تعامل سازنده اشاره میشود. آمریکا طرفدار جدی به کارگیری زبانی واضح و مستقیم در مورد تهدید چین است، اما برخی از اعضای اروپایی ناتو برای تدوین سیاستی که میتواند بیش از حد تخاصمی باشد، تردید دارند.
در مفهوم 2022 همچنین به اهمیت منطقه عملیاتی ایندوپاسفیک اشاره شده است. این مفهوم بر نیاز به مدیریت چالشها در این منطقه تاکید میکند، اما هیچگونه نقش نظامی را برای ناتو در آن بخش از جهان معرفی نمیکند. به احتمال زیاد هر گونه مشارکت اروپایی در این خصوص در آینده قابل پیشبینی، در قالب مشارکت کشورهایی خواهد بود که قادر و مایل به انجام آن باشند.
علاوه بر این، مفهوم راهبردی جدید ناتو به شکلی قاطعانه بر دیدگاه ناتو درباره اتحادیه اروپا به عنوان یک شریک راهبردی حیاتی تاکید میکند. در عین حال کشورهای مهم اروپایی همچنان در مورد تقسیم کار میان این دو سازمان اختلاف نظر دارند. ناتو و اتحادیه اروپا در حال حاضر 22 عضو مشترک دارند که این امر بر لزوم تقسیم کار روشن و ایجاد یک حوزه ارتباطی ساختار یافته در این خصوص تاکید میکند.
ادامه⬇️
اسکیل جاکوبسون و گابریلا کریستین بولستاد/ موسسه امور بینالملل نروژ
شورای راهبردی روابط خارجی
30 عضو ناتو در جریان نشستی در مادرید در ماه ژوئن یک مفهوم راهبردی جدید را برای این پیمان نظامی به تصویب رساندند. تصویب موفقیتآمیز مفهوم راهبردی 2022 ناتو که با تلاشهایی فراوان میسر شد، دستاوردی مثبت برای ناتو محسوب میشود. ناتو به این منظور جلساتی را در سراسر اروپا با مقامات دولتی و محافل تخصصی ترتیب داد. ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو به دلیل اتخاذ روندی باز و فراگیر که منتهی به تصویب مفهوم راهبردی ناتو شد، مورد تشویق قرار گرفت. آنچه پارامترهای تدوین این مفهوم را تغییر داد، تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه بود.
فضای امنیتی از زمان تصویب آخرین مفهوم راهبردی ناتو در سال 2010، که پیش از بهار عربی، بحرانهای مهاجرت، الحاق کریمه، ریاست جمهوری دونالد ترامپ، خروج آمریکا از افغانستان و رویکرد امنیتی مشترک در قبال روسیه صورت گرفته بود، تاکنون به شدت دستخوش تغییرات شده است.
ناتو در مفهوم راهبردی 2022، ضمن بازگشت به سنت پیشین خود که دفاع جمعی را مسئولیت کلیدی این اتحاد معرفی میکند، بار دیگر بر اهداف تأسیس این سازمان تاکید میکند. سه وظیفه اصلی تعیین شده برای ناتو عبارتند از: بازدارندگی و دفاع، پیشگیری و مدیریت بحران و «امنیت مشارکتی». تجاوز روسیه به اوکراین باعث تمرکز بیشتر بر نیروهای نظامی متعارف در سطح راهبردی شد.
مهمترین نکات این گزارش به این شرح است:
در مفهوم راهبردی جدید، توصیف روسیه از یک «شریک راهبردی» بالقوه، به یک «دشمن مهاجم» تغییر کرده است. مفهوم راهبردی ناتو در سال 2010، روسیه را به عنوان یکی از شرکای راهبردی بالقوه ناتو معرفی و بیان میکرد که «همکاری ناتو و روسیه از اهمیت راهبردی برخوردار است، زیرا به ایجاد فضای مشترک صلح، ثبات و امنیت کمک میکند.» در مفهوم جدید راهبردی 2022، زبان مربوط به مشارکت راهبردی با روسیه به شدت تغییر کرده و روسیه به عنوان یک تهدید مهم و مستقیم برای امنیت متحدان اروپایی توصیف شده است، اما در عین حال به منظور برقراری توازن، به تمایل این اتحاد برای باز نگهداشتن کانالهای ارتباطی با هدف کاهش خطرات، جلوگیری از تشدید تنش و افزایش شفافیت اشاره میشود.
از این رو، ناتو حداقل در اصول، به اتخاذ یک رویکرد دوگانه در قبال مسکو متعهد میماند. در مفهوم راهبردی 2022، به عنوان یک پیام روشن به روسیه و اوکراین، تاکید میشود که وجود یک اوکراین قوی و مستقل برای ثبات منطقه یوروآتلانتیک حیاتی است. برقراری توازن میان محکومیت قاطعانه تجاوز روسیه به اوکراین و ارائه یک چشمانداز برای داشتن روابطی قاطع در آینده، چالشی کلیدی برای ناتو است.
در عین حال، مفهوم راهبردی جدید ناتو نشان دهنده تغییری قابل توجه در ادراک رسمی ناتو در خصوص چین و نقش چین در امور جهانی است. این مسئله به طور بالقوه مهمترین تفاوت میان مفهوم راهبردی 2010 و 2022 محسوب میشود. مفهوم راهبردی 2022 مشخص میکند که ناتو قصد دارد از این اتحاد در برابر تاکتیکهای قهری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فنی و نظامی به محافظت بپردازد.
زبانی که برای توصیف نگرانیها در مورد چین استفاده شده، قاطع است، اما در این مورد هم مانند روسیه، نشان داده میشود که ناتو با گفتگو یا تعامل سازنده به شکلی باز برخورد میکند. در مفهوم جدید به طور قاطع و مستقیم از گسترش قدرت چین، وابستگی متقابل تسلیحاتی و تهدید علیه نظم بینالمللی قانون محور، صحبت شده، اما در عین حال به تمایل برای یک تعامل سازنده اشاره میشود. آمریکا طرفدار جدی به کارگیری زبانی واضح و مستقیم در مورد تهدید چین است، اما برخی از اعضای اروپایی ناتو برای تدوین سیاستی که میتواند بیش از حد تخاصمی باشد، تردید دارند.
در مفهوم 2022 همچنین به اهمیت منطقه عملیاتی ایندوپاسفیک اشاره شده است. این مفهوم بر نیاز به مدیریت چالشها در این منطقه تاکید میکند، اما هیچگونه نقش نظامی را برای ناتو در آن بخش از جهان معرفی نمیکند. به احتمال زیاد هر گونه مشارکت اروپایی در این خصوص در آینده قابل پیشبینی، در قالب مشارکت کشورهایی خواهد بود که قادر و مایل به انجام آن باشند.
علاوه بر این، مفهوم راهبردی جدید ناتو به شکلی قاطعانه بر دیدگاه ناتو درباره اتحادیه اروپا به عنوان یک شریک راهبردی حیاتی تاکید میکند. در عین حال کشورهای مهم اروپایی همچنان در مورد تقسیم کار میان این دو سازمان اختلاف نظر دارند. ناتو و اتحادیه اروپا در حال حاضر 22 عضو مشترک دارند که این امر بر لزوم تقسیم کار روشن و ایجاد یک حوزه ارتباطی ساختار یافته در این خصوص تاکید میکند.
ادامه⬇️
ناتو نمیتواند تنها چارچوب امنیتی برای اتحادیه اروپا باشد، زیرا برخی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا به عضویت ناتو درنیامدهاند. بنابراین در حالی که مفهوم راهبردی جدید بر اهمیت اتحادیه اروپا تاکید دارد، اما اختلافات اساسی در این خصوص رفع نشده باقی ماندهاند.
در نهایت مفهوم راهبردی جدید ناتو برای نروژ و منافع امنیتی نروژ پیامدهای مثبتی دارد. در این مفهوم از ارتباط فراآتلانتیک و سرزمینهای شمال اروپا به عنوان ارتباطی مهم و از آزادی ناوبری به عنوان یک بخش ضروری از اولویتهای ناتو یاد شده است. علاوه بر این، این مفهوم رویکرد متوازنی را برای تسلیحات هستهای ارائه میکند که هم نقش حیاتی آن در بازدارندگی و هم اهداف عالی کنترل تسلیحات، خلع سلاح و منع اشاعه را به رسمیت میشناسد.
@EuroAtlantic
در نهایت مفهوم راهبردی جدید ناتو برای نروژ و منافع امنیتی نروژ پیامدهای مثبتی دارد. در این مفهوم از ارتباط فراآتلانتیک و سرزمینهای شمال اروپا به عنوان ارتباطی مهم و از آزادی ناوبری به عنوان یک بخش ضروری از اولویتهای ناتو یاد شده است. علاوه بر این، این مفهوم رویکرد متوازنی را برای تسلیحات هستهای ارائه میکند که هم نقش حیاتی آن در بازدارندگی و هم اهداف عالی کنترل تسلیحات، خلع سلاح و منع اشاعه را به رسمیت میشناسد.
@EuroAtlantic
تصور ایجاد ناتوی خاورمیانه
در آستانه سفر جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده به اسرائیل و عربستان سعودی در ماه جاری، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن گفت "یکی از اولین افرادی خواهد بود که ناتو در خاورمیانه را تایید میکند. " ایده ناتو در خاورمیانه - یک اتحاد نظامی شبیه به ناتو در میان پیکربندیهای مختلف دولتهای منطقه - در دولت ترامپ مطرح شد، اما تاکنون محقق نشده است.
با توجه به بیاعتمادی عمیق پادشاهان و مستبدان منطقه به یکدیگر، به ویژه در مسائل امنیتی و اشتراک اطلاعات، تصور چنین ساختاری دور از ذهن است. مارتین ایندیک، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل و دستیار وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک، میگوید چنین اتحادی ممکن است مستلزم "تعهد مشابه ماده ۵ از سوی ایالات متحده" باشد. این اصل که همه اعضای ناتو باید حمله به یکی را به عنوان حمله به همه تلقی کنند، اما "کنگره هرگز با چنین معاهدهای موافقت نخواهد کرد. ".
اما در حالی که ایجاد ناتو در خاورمیانه دور از ذهن است، اظهارات عبدالله نشان دهنده خوش بینی به سفر بایدن بود. شاید حداقل یک طرح ادغام دفاع هوایی منطقهای میان کشورهای خلیج فارس و اسرائیل را به همراه داشته باشد. اگرچه حتی آن هدف کوچکتر - که با توجه به همکاریهای دفاعی اخیر تحت حمایت ایالات متحده در منطقه قابل دستیابی به نظر میرسید - محقق نشد. تا حد زیادی به این دلیل است که رهبران عرب در همکاری آشکار با اسرائیل برای ایجاد جبههای نظامی علیه ایران، محتاط هستند.
گسترش نفوذ ایران در منطقه از طریق شبهنظامیان در لبنان، سوریه، عراق و یمن، برخی از کشورهای عربی را به شدت متاثر کرده است، به طوری که آنها اسرائیل را، دشمنی تاریخی با قابلیتهای نظامی برتر، به عنوان یک متحد دفاعی بالقوه میبینند. بنابراین، استراتژی دولت بایدن تشویق همکاری دفاعی میان متحدان ایالات متحده - از جمله بحرین، مصر، اسرائیل، اردن، امارات متحده عربی و عربستان سعودی- و در عین حال تلاش برای احیای توافق هستهای ایران بوده است.
اگرچه ایدههای مشابهی در گذشته در زمان چندین رئیس جمهور ایالات متحده مورد بحث قرار گرفته است، چشم انداز تشکیل یک گروه پدافند هوایی در سالهای اخیر با توجه به حملات پهپادی بیشتر توسط نیروهای نیابتی ایران به شهرها و تاسیسات نفتی عربستان و امارات و همچنین پایگاهها و نیروهای آمریکایی در منطقه شتاب بیشتری گرفته است. این پهپادها کوچک و رهگیری آنها سخت است، بنابراین طبیعی است که همکاری دفاعی به طور فزایندهای مورد توجه قرار گیرد.
نیویورک تایمز در این ماه گزارش داد که در واقع، همکاری دفاعی برای مقابله با تهدید پهپادهای ایرانی در حال انجام است. در مارس ۲۰۲۱، اسرائیل با کمک یک کشور عرب - احتمالاً اردن - حمله هواپیماهای بدون سرنشین ایران را خنثی کرد، زمانی که جتهای اسرائیلی اجازه یافتند از فضای هوایی کشورهای عربی برای سرنگونی پهپادها استفاده کنند.
همکاریهای دفاعی گستردهتر نیز در حال افزایش است. یک سال پس از عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین در توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۰، هر سه دولت و ایالات متحده اولین رزمایش دریایی مشترک خود را برگزار کردند. در فوریه امسال، اسرائیل برای اولین بار در رزمایش دریایی به رهبری ایالات متحده با عربستان سعودی و عمان شرکت کرد. بلافاصله پس از آن، یک مقام ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل به بحرین اعزام شد - اولین بار که یک افسر اسرائیلی در یک کشور عربی مستقر میشود. به گزارش وال استریت ژورنال، سپس، در ماه مارس، مقامات نظامی بحرین، مصر، اردن، عربستان سعودی، امارات و اسرائیل به صورت مخفیانه در مصر گرد هم آمدند تا درباره یک اتحاد دفاع هوایی بالقوه بحث کنند.
سپس تنها چند روز قبل از سفر بایدن، بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل گفت که اسرائیل در آنچه او ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه، یک گروه دفاع هوایی منطقهای به رهبری ایالات متحده نامید، به کشورهای دیگری پیوسته که او نامی از آنها نبرد.
ادامه⬇️
در آستانه سفر جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده به اسرائیل و عربستان سعودی در ماه جاری، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن گفت "یکی از اولین افرادی خواهد بود که ناتو در خاورمیانه را تایید میکند. " ایده ناتو در خاورمیانه - یک اتحاد نظامی شبیه به ناتو در میان پیکربندیهای مختلف دولتهای منطقه - در دولت ترامپ مطرح شد، اما تاکنون محقق نشده است.
با توجه به بیاعتمادی عمیق پادشاهان و مستبدان منطقه به یکدیگر، به ویژه در مسائل امنیتی و اشتراک اطلاعات، تصور چنین ساختاری دور از ذهن است. مارتین ایندیک، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل و دستیار وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک، میگوید چنین اتحادی ممکن است مستلزم "تعهد مشابه ماده ۵ از سوی ایالات متحده" باشد. این اصل که همه اعضای ناتو باید حمله به یکی را به عنوان حمله به همه تلقی کنند، اما "کنگره هرگز با چنین معاهدهای موافقت نخواهد کرد. ".
اما در حالی که ایجاد ناتو در خاورمیانه دور از ذهن است، اظهارات عبدالله نشان دهنده خوش بینی به سفر بایدن بود. شاید حداقل یک طرح ادغام دفاع هوایی منطقهای میان کشورهای خلیج فارس و اسرائیل را به همراه داشته باشد. اگرچه حتی آن هدف کوچکتر - که با توجه به همکاریهای دفاعی اخیر تحت حمایت ایالات متحده در منطقه قابل دستیابی به نظر میرسید - محقق نشد. تا حد زیادی به این دلیل است که رهبران عرب در همکاری آشکار با اسرائیل برای ایجاد جبههای نظامی علیه ایران، محتاط هستند.
گسترش نفوذ ایران در منطقه از طریق شبهنظامیان در لبنان، سوریه، عراق و یمن، برخی از کشورهای عربی را به شدت متاثر کرده است، به طوری که آنها اسرائیل را، دشمنی تاریخی با قابلیتهای نظامی برتر، به عنوان یک متحد دفاعی بالقوه میبینند. بنابراین، استراتژی دولت بایدن تشویق همکاری دفاعی میان متحدان ایالات متحده - از جمله بحرین، مصر، اسرائیل، اردن، امارات متحده عربی و عربستان سعودی- و در عین حال تلاش برای احیای توافق هستهای ایران بوده است.
اگرچه ایدههای مشابهی در گذشته در زمان چندین رئیس جمهور ایالات متحده مورد بحث قرار گرفته است، چشم انداز تشکیل یک گروه پدافند هوایی در سالهای اخیر با توجه به حملات پهپادی بیشتر توسط نیروهای نیابتی ایران به شهرها و تاسیسات نفتی عربستان و امارات و همچنین پایگاهها و نیروهای آمریکایی در منطقه شتاب بیشتری گرفته است. این پهپادها کوچک و رهگیری آنها سخت است، بنابراین طبیعی است که همکاری دفاعی به طور فزایندهای مورد توجه قرار گیرد.
نیویورک تایمز در این ماه گزارش داد که در واقع، همکاری دفاعی برای مقابله با تهدید پهپادهای ایرانی در حال انجام است. در مارس ۲۰۲۱، اسرائیل با کمک یک کشور عرب - احتمالاً اردن - حمله هواپیماهای بدون سرنشین ایران را خنثی کرد، زمانی که جتهای اسرائیلی اجازه یافتند از فضای هوایی کشورهای عربی برای سرنگونی پهپادها استفاده کنند.
همکاریهای دفاعی گستردهتر نیز در حال افزایش است. یک سال پس از عادی سازی روابط اسرائیل با امارات و بحرین در توافق ابراهیم در سال ۲۰۲۰، هر سه دولت و ایالات متحده اولین رزمایش دریایی مشترک خود را برگزار کردند. در فوریه امسال، اسرائیل برای اولین بار در رزمایش دریایی به رهبری ایالات متحده با عربستان سعودی و عمان شرکت کرد. بلافاصله پس از آن، یک مقام ارشد نیروهای دفاعی اسرائیل به بحرین اعزام شد - اولین بار که یک افسر اسرائیلی در یک کشور عربی مستقر میشود. به گزارش وال استریت ژورنال، سپس، در ماه مارس، مقامات نظامی بحرین، مصر، اردن، عربستان سعودی، امارات و اسرائیل به صورت مخفیانه در مصر گرد هم آمدند تا درباره یک اتحاد دفاع هوایی بالقوه بحث کنند.
سپس تنها چند روز قبل از سفر بایدن، بنی گانتز، وزیر دفاع اسرائیل گفت که اسرائیل در آنچه او ائتلاف دفاع هوایی خاورمیانه، یک گروه دفاع هوایی منطقهای به رهبری ایالات متحده نامید، به کشورهای دیگری پیوسته که او نامی از آنها نبرد.
ادامه⬇️
به گفته گانتز، کشورهای عضو، اطلاعات مربوط به موشکها و پهپادهای ایرانی را به اشتراک میگذارند تا به یکدیگر در مورد حملات هشدار دهند. انتظارات زیاد بود که اعلام همکاری دفاعی در جریان سفر بایدن انجام شود.
اما تمام صحبتها در طول بازدید کم بود. در بیانیه مشترک پس از نشست بایدن با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ریاض آمده است که اعضای شورای همکاری خلیج فارس و واشنگتن «قابلیتهای بازدارندگی مشترک» را افزایش خواهند داد، اما اشارهای به سازوکار دفاع هوایی منطقهای از جمله اسرائیل نشده است. همانطور که لازار برمن در تایمز اسرائیل به درستی اشاره کرد، «ائتلاف امنیتی منطقهای علیه ایران که بسیار مورد بحث قرار گرفته ظاهرا بسیار کمتر از انتظار اسرائیل، پیشرفته داشته. اشاره به این چارچوب در طول این دیدار بسیار مبهم بود و با ناتوی خاورمیانه بسیار فاصله داشت.
چندین تحلیلگر به فارین پالیسی گفتند که ایالات متحده و اسرائیل تمایل کشورهای عرب را برای وارد شدن به یک اتحاد دفاعی با اسرائیل پیش از حل و فصل مناقشه فلسطین، بیش از حد واقعیت ارزیابی کرده بودند. یاسمین فاروک، محقق غیرمقیم در برنامه خاورمیانه در مؤسسه موقوفه کارنگی گفت: «کشورهای خلیج فارس به یکدیگر اعتماد ندارند و به همین دلیل است که چنین ائتلافهای دفاعی با وجود تلاشهای ایالات متحده در گذشته محقق نشده است».
اما اکنون، فاروق گفت: «موضوع پیچیدهتر شده است، زیرا ایالات متحده اسرائیل را به این ترکیب اضافه کرده است.... اکثر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از اینکه علناً بخشی از اتحاد با اسرائیل باشند راحت نیستند. چندین مقام سعودی به من گفتهاند که با آن موافق نیستند.»
کشورهایی که در حوزه نفوذ ایران قرار دارند به سختی با اسرائیل وارد ائتلاف میشوند - خواه این اتحاد دفاع هوایی باشد یا چیزی جامع تر. پارلمان عراق در ماه میقانونی را تصویب کرد که بر اساس آن عادی سازی روابط با اسرائیل غیرقانونی است. بغداد میزبان مذاکرات نزدیکی بین عربستان سعودی و ایران بوده و میخواهد به عنوان یک صلح طلب در منطقه ظاهر شود. قطر در زمان محاصره عربستان از سوی ایران حمایت میشد و یک میدان گازی مشترک با ایران دارد، که پیوستن دوحه به هر ائتلاف دفاعی را که تهران را هدف قرار دهد غیرممکن میکند. لبنان که محل حضور حزبالله، مؤثرترین حامی ایران است، رسماً در درگیریهای منطقهای بیطرفی را اتخاذ کرده است (موضعی که حزبالله با آن مخالف است).
اما حتی امارات متحده عربی، کشور عربی که پیشروی عادی سازی با اسرائیل بر اساس توافقات ابراهیم بود، در مورد ورود به یک ائتلاف دفاعی چندجانبه علیه ایران محتاط بوده است. اگرچه این کشور در توسعه سامانههای ضد پهپاد با اسرائیل همکاری کرده است، اما به نظر میرسد که به دلیل ترس از پیامدهای اقتصادی، سیاستهای دوگانه را در مورد ایران دنبال میکند، زیرا حملات نیروهای نیابتی به شهرهای این کشور قبلاً به شهرت امن بودن این کشور، آسیب رسانده است. انور قرقاش، مشاور ارشد رئیس امارات، میگوید این کشور بخشی از هیچ ائتلاف دفاعی نخواهد شد «که هدف از آن رویارویی باشد». قرقاش گفت ناتو در خاورمیانه یک مفهوم "تئوریک" بوده است.
ایندیک میگوید دولت عربستان سعودی نیز نگران است که به عنوان همکار اسرائیل دیده شود، اگرچه پشت درهای بسته اغلب تمایل خود را برای بهبود روابط ابراز کرده است. ریاض به پوششی در مورد مسئله فلسطین نیاز دارد. ایندیک گفت: در حال حاضر فضای زیادی برای چنین همکاری وجود ندارد، اما شاید بعد از انتخابات اسرائیل اوضاع تغییر کند.
اگرچه سیستم دفاعی یکپارچه مورد حمایت ایالات متحده بین کشورهای عربی و اسرائیل هنوز اعلام نشده است، با این حال ایندیک معتقد است که "کارها در مسیر درستی حرکت میکنند. " به گفته ایندیک و کارشناسان دیگر، سیستم دفاع هوایی یکپارچه با ایالات متحده هنوز بخشی از یک گفتگوی فعال است، اما اینکه یک اتحاد منسجم و عمومی شکل بگیرد بستگی به این دارد که آیا ایران از تلاشهای اخیر عربستان سعودی و امارات برای اصلاح روابط را بپذیرد یا آن را کنار بگذارد.
در حال حاضر، کشورهای حاشیه خلیج فارس مایلند عقب نشسته و اجازه دهند اسرائیل تلاش کند تا برنامه هستهای ایران و تواناییهای تولید پهپاد را از طریق جنگ پنهان تضعیف کند. همانطور که جرمی بنی، متخصص دفاع خاورمیانه در شرکت اطلاعاتی جهانی جینز، گفت: «برای کشورهای عربی، جاسوسی، حملات سایبری و ترور اسرائیل ممکن است بهترین راه برای به تعویق انداختن درگیری واقعی با ایران باشد.
@EuroAtlantic
https://foreignpolicy.com/2022/07/28/middle-east-nato-biden-trip-israel-defense-cooperation/
اما تمام صحبتها در طول بازدید کم بود. در بیانیه مشترک پس از نشست بایدن با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در ریاض آمده است که اعضای شورای همکاری خلیج فارس و واشنگتن «قابلیتهای بازدارندگی مشترک» را افزایش خواهند داد، اما اشارهای به سازوکار دفاع هوایی منطقهای از جمله اسرائیل نشده است. همانطور که لازار برمن در تایمز اسرائیل به درستی اشاره کرد، «ائتلاف امنیتی منطقهای علیه ایران که بسیار مورد بحث قرار گرفته ظاهرا بسیار کمتر از انتظار اسرائیل، پیشرفته داشته. اشاره به این چارچوب در طول این دیدار بسیار مبهم بود و با ناتوی خاورمیانه بسیار فاصله داشت.
چندین تحلیلگر به فارین پالیسی گفتند که ایالات متحده و اسرائیل تمایل کشورهای عرب را برای وارد شدن به یک اتحاد دفاعی با اسرائیل پیش از حل و فصل مناقشه فلسطین، بیش از حد واقعیت ارزیابی کرده بودند. یاسمین فاروک، محقق غیرمقیم در برنامه خاورمیانه در مؤسسه موقوفه کارنگی گفت: «کشورهای خلیج فارس به یکدیگر اعتماد ندارند و به همین دلیل است که چنین ائتلافهای دفاعی با وجود تلاشهای ایالات متحده در گذشته محقق نشده است».
اما اکنون، فاروق گفت: «موضوع پیچیدهتر شده است، زیرا ایالات متحده اسرائیل را به این ترکیب اضافه کرده است.... اکثر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از اینکه علناً بخشی از اتحاد با اسرائیل باشند راحت نیستند. چندین مقام سعودی به من گفتهاند که با آن موافق نیستند.»
کشورهایی که در حوزه نفوذ ایران قرار دارند به سختی با اسرائیل وارد ائتلاف میشوند - خواه این اتحاد دفاع هوایی باشد یا چیزی جامع تر. پارلمان عراق در ماه میقانونی را تصویب کرد که بر اساس آن عادی سازی روابط با اسرائیل غیرقانونی است. بغداد میزبان مذاکرات نزدیکی بین عربستان سعودی و ایران بوده و میخواهد به عنوان یک صلح طلب در منطقه ظاهر شود. قطر در زمان محاصره عربستان از سوی ایران حمایت میشد و یک میدان گازی مشترک با ایران دارد، که پیوستن دوحه به هر ائتلاف دفاعی را که تهران را هدف قرار دهد غیرممکن میکند. لبنان که محل حضور حزبالله، مؤثرترین حامی ایران است، رسماً در درگیریهای منطقهای بیطرفی را اتخاذ کرده است (موضعی که حزبالله با آن مخالف است).
اما حتی امارات متحده عربی، کشور عربی که پیشروی عادی سازی با اسرائیل بر اساس توافقات ابراهیم بود، در مورد ورود به یک ائتلاف دفاعی چندجانبه علیه ایران محتاط بوده است. اگرچه این کشور در توسعه سامانههای ضد پهپاد با اسرائیل همکاری کرده است، اما به نظر میرسد که به دلیل ترس از پیامدهای اقتصادی، سیاستهای دوگانه را در مورد ایران دنبال میکند، زیرا حملات نیروهای نیابتی به شهرهای این کشور قبلاً به شهرت امن بودن این کشور، آسیب رسانده است. انور قرقاش، مشاور ارشد رئیس امارات، میگوید این کشور بخشی از هیچ ائتلاف دفاعی نخواهد شد «که هدف از آن رویارویی باشد». قرقاش گفت ناتو در خاورمیانه یک مفهوم "تئوریک" بوده است.
ایندیک میگوید دولت عربستان سعودی نیز نگران است که به عنوان همکار اسرائیل دیده شود، اگرچه پشت درهای بسته اغلب تمایل خود را برای بهبود روابط ابراز کرده است. ریاض به پوششی در مورد مسئله فلسطین نیاز دارد. ایندیک گفت: در حال حاضر فضای زیادی برای چنین همکاری وجود ندارد، اما شاید بعد از انتخابات اسرائیل اوضاع تغییر کند.
اگرچه سیستم دفاعی یکپارچه مورد حمایت ایالات متحده بین کشورهای عربی و اسرائیل هنوز اعلام نشده است، با این حال ایندیک معتقد است که "کارها در مسیر درستی حرکت میکنند. " به گفته ایندیک و کارشناسان دیگر، سیستم دفاع هوایی یکپارچه با ایالات متحده هنوز بخشی از یک گفتگوی فعال است، اما اینکه یک اتحاد منسجم و عمومی شکل بگیرد بستگی به این دارد که آیا ایران از تلاشهای اخیر عربستان سعودی و امارات برای اصلاح روابط را بپذیرد یا آن را کنار بگذارد.
در حال حاضر، کشورهای حاشیه خلیج فارس مایلند عقب نشسته و اجازه دهند اسرائیل تلاش کند تا برنامه هستهای ایران و تواناییهای تولید پهپاد را از طریق جنگ پنهان تضعیف کند. همانطور که جرمی بنی، متخصص دفاع خاورمیانه در شرکت اطلاعاتی جهانی جینز، گفت: «برای کشورهای عربی، جاسوسی، حملات سایبری و ترور اسرائیل ممکن است بهترین راه برای به تعویق انداختن درگیری واقعی با ایران باشد.
@EuroAtlantic
https://foreignpolicy.com/2022/07/28/middle-east-nato-biden-trip-israel-defense-cooperation/
Foreign Policy
Could There Ever Be a Middle East NATO?
Biden’s trip to the region showed that while many Arab nations want to collaborate with Israel, they don’t want to do it in public.
سرمقاله اکونومیست
به لطف پوتین آلمان بیدار شده است
جنگ در اوکراین لزوما به نفع پوتین نیست.هیروهیتو در هنگام جنگ جهانی دوم به بهانه رهایی از غرب به کشورگشایی در شرق آسیا پرداخت ولی بعد ازشکست آلمان مجبور به عقبنشینی شد و کشورش هدف حمله هسته ای قرار گرفت.
اقدام پوتین برای مقابله با ناتو جواب عکس داد و باعث شد فنلاند و سوئد هم به عضویت ناتو درآیند.
این اتفاق باعث تقویت ناسیونالیسم(ملیگرایی) در اوکراین شده ، دموکراسی را در مقابل استبدادی که پوتین ارائه می دهد تقویت کرده است و مشتریان انرژی روسیه را به سمت جاهای دیگر سوق داده است. همچنین غول خواب آلوده آلمان به عنوان بهترین شریک و بدترین دشمن روسیه را بیدار کرد.
جنگ افروزی پوتین میتواند به عنوان کاتالیزوری عمل کند که آلمان را به کابوس روسیه تبدیل کند: یک رهبرقوی تر، جسورتر و مصمم تر برای اروپای متحدتر. آلمان از خود راضی و راحت طلب شدیدا به این تلنگر نیاز داشت تا با وجودی که دیر شده بفهمد که جهان با چه سرعتی در پیرامون او در حال تغییر است. به هرحال یک فرصت قابل توجهی به چنگ آمده است تا آلمان ها یک رویداد نادر در دموکراسی را تجربه کنند و به توافق جمعی مور نیاز برای تغییر چشم انداز اقتصادی و امنیتی دست پیدا کنند.
آلمانی ها به عنوان قوی ترین اقتصاد اروپا و با ثبات ترین سیستم سیاسی به خود می بالند و دوست دارند فکر کنند که مسؤلیت پذیرترین شهروند اروپا هستند که دارای سابقه غبطه برانگیزی هستند. وابستگی آلمان به نفت روسیه با جنگ اوکراین آشکارشده و در این مورد آلمان ها در برابر باج گیری انرژی کرملین آسیب پذیر هستند و از این طریق از تهاجم پوتین حمایت مالی می کنند.
این موقعیت اسفبار محصول یکی دیگر از ناکامی های آلمان است: اکراه از پاسخ به سوالاتی که درباره ریشه خوشبختی های اخیر است. تصورات دلداری دهنده با بهانه آنکه تجارت با روسیه جنگ طلبی او را مهار میکند موضوع مورد علاقه آنگلا مرکل صدر اعظم با سابقه آلمان بود که باعث شد برای مدت طولانی آلمان در مقابل درخواست متحدانش برای سرمایه گذاری در زمینه دفاعی آلمان و اروپا کر باشد.
آلمان از ورود به چالش های دیگری نیز دوری کرده است. اقتصاد این کشور بیش از حد متکی به صادرات تولیدات مهندسی است که فضای کمی هم برای رشد دارد و همچنین بیش از اندازه به چین به عنوان بازاری برای کالاهای خود اتکا کرده است.
به دلیل قوانین سخت گیرانه در مورد هزینه های عمومی، آلمان در زیرساخت ها کمتر سرمایه گذاری کرده است اغلب قطار های آلمان سر وقت حرکت نمی کنند. بخش های دولتی و خصوصی به دلیل کندی دیجیتالی شدن و کمبود کارگر ماهر عقب مانده اند، کمبود نیروی کار ماهر یک هشدار خطر جمعیتی است زیرا در دهه آینده تعداد افرادی آلمانی که بازنشسته خواهند شد بیشتر از ورودی نیروی کار خواهد بود.
اکنون آلمان جدیدی در حال تولد است. سه روز پس از حمله روسیه به اوکراین، اولاف شولز صدر اعظم جدید آلمان که در آن زمان رهبری یک ائتلاف موقت را بر عهده داشت سخنرانی تحسین برانگیزی را در بوندستاگ (مجلس فدرال آلمان) ایراد کرد که نشان دهنده گسست گرایش این کشور از صلح طلبی پس از وقوع جنگ بود. او دستور کار سال های پیش رو را تعیین کرده است.
علیرغم وجود دغدغه های مختلف، خبر خوب برای آلمان آن است که چالش های کشور قابل مدیریت هستند. زمانی که پوتین به اوکراین حمله کرد، آلمان برای ۵۵ درصد از گاز مصرفی خود به روسیه متکی بود پیش بینی میشد که قیامت بر پا می شود و عرضه گاز قطع خواهد شد، کارخانه های آلمانی به تعطیلی کشیده می شوند و خانواده ها در آشپزخانه های خود می لرزند. ولی در حال حاضر سهم روسیه از بازار گاز آلمان نصف شده است و ذخایر گاز زمستانی با سرعت عادی در حال تهیه هستند. بخش صنعت این کشور مدعی است که مصرف را می تواند بیشتر از حد انتظار کاهش دهد. در قیمت های بالاتر خانواده ها نیز همین کار را خواهند کرد، در این شرایط آلمان در حال راه اندازی مجدد نیروگاه های زغالسنگ نیز هست.
ادامه⬇️
به لطف پوتین آلمان بیدار شده است
جنگ در اوکراین لزوما به نفع پوتین نیست.هیروهیتو در هنگام جنگ جهانی دوم به بهانه رهایی از غرب به کشورگشایی در شرق آسیا پرداخت ولی بعد ازشکست آلمان مجبور به عقبنشینی شد و کشورش هدف حمله هسته ای قرار گرفت.
اقدام پوتین برای مقابله با ناتو جواب عکس داد و باعث شد فنلاند و سوئد هم به عضویت ناتو درآیند.
این اتفاق باعث تقویت ناسیونالیسم(ملیگرایی) در اوکراین شده ، دموکراسی را در مقابل استبدادی که پوتین ارائه می دهد تقویت کرده است و مشتریان انرژی روسیه را به سمت جاهای دیگر سوق داده است. همچنین غول خواب آلوده آلمان به عنوان بهترین شریک و بدترین دشمن روسیه را بیدار کرد.
جنگ افروزی پوتین میتواند به عنوان کاتالیزوری عمل کند که آلمان را به کابوس روسیه تبدیل کند: یک رهبرقوی تر، جسورتر و مصمم تر برای اروپای متحدتر. آلمان از خود راضی و راحت طلب شدیدا به این تلنگر نیاز داشت تا با وجودی که دیر شده بفهمد که جهان با چه سرعتی در پیرامون او در حال تغییر است. به هرحال یک فرصت قابل توجهی به چنگ آمده است تا آلمان ها یک رویداد نادر در دموکراسی را تجربه کنند و به توافق جمعی مور نیاز برای تغییر چشم انداز اقتصادی و امنیتی دست پیدا کنند.
آلمانی ها به عنوان قوی ترین اقتصاد اروپا و با ثبات ترین سیستم سیاسی به خود می بالند و دوست دارند فکر کنند که مسؤلیت پذیرترین شهروند اروپا هستند که دارای سابقه غبطه برانگیزی هستند. وابستگی آلمان به نفت روسیه با جنگ اوکراین آشکارشده و در این مورد آلمان ها در برابر باج گیری انرژی کرملین آسیب پذیر هستند و از این طریق از تهاجم پوتین حمایت مالی می کنند.
این موقعیت اسفبار محصول یکی دیگر از ناکامی های آلمان است: اکراه از پاسخ به سوالاتی که درباره ریشه خوشبختی های اخیر است. تصورات دلداری دهنده با بهانه آنکه تجارت با روسیه جنگ طلبی او را مهار میکند موضوع مورد علاقه آنگلا مرکل صدر اعظم با سابقه آلمان بود که باعث شد برای مدت طولانی آلمان در مقابل درخواست متحدانش برای سرمایه گذاری در زمینه دفاعی آلمان و اروپا کر باشد.
آلمان از ورود به چالش های دیگری نیز دوری کرده است. اقتصاد این کشور بیش از حد متکی به صادرات تولیدات مهندسی است که فضای کمی هم برای رشد دارد و همچنین بیش از اندازه به چین به عنوان بازاری برای کالاهای خود اتکا کرده است.
به دلیل قوانین سخت گیرانه در مورد هزینه های عمومی، آلمان در زیرساخت ها کمتر سرمایه گذاری کرده است اغلب قطار های آلمان سر وقت حرکت نمی کنند. بخش های دولتی و خصوصی به دلیل کندی دیجیتالی شدن و کمبود کارگر ماهر عقب مانده اند، کمبود نیروی کار ماهر یک هشدار خطر جمعیتی است زیرا در دهه آینده تعداد افرادی آلمانی که بازنشسته خواهند شد بیشتر از ورودی نیروی کار خواهد بود.
اکنون آلمان جدیدی در حال تولد است. سه روز پس از حمله روسیه به اوکراین، اولاف شولز صدر اعظم جدید آلمان که در آن زمان رهبری یک ائتلاف موقت را بر عهده داشت سخنرانی تحسین برانگیزی را در بوندستاگ (مجلس فدرال آلمان) ایراد کرد که نشان دهنده گسست گرایش این کشور از صلح طلبی پس از وقوع جنگ بود. او دستور کار سال های پیش رو را تعیین کرده است.
علیرغم وجود دغدغه های مختلف، خبر خوب برای آلمان آن است که چالش های کشور قابل مدیریت هستند. زمانی که پوتین به اوکراین حمله کرد، آلمان برای ۵۵ درصد از گاز مصرفی خود به روسیه متکی بود پیش بینی میشد که قیامت بر پا می شود و عرضه گاز قطع خواهد شد، کارخانه های آلمانی به تعطیلی کشیده می شوند و خانواده ها در آشپزخانه های خود می لرزند. ولی در حال حاضر سهم روسیه از بازار گاز آلمان نصف شده است و ذخایر گاز زمستانی با سرعت عادی در حال تهیه هستند. بخش صنعت این کشور مدعی است که مصرف را می تواند بیشتر از حد انتظار کاهش دهد. در قیمت های بالاتر خانواده ها نیز همین کار را خواهند کرد، در این شرایط آلمان در حال راه اندازی مجدد نیروگاه های زغالسنگ نیز هست.
ادامه⬇️
آلمان در انرژی های تجدید پذیر سرمایه گذاری میکند و احتمالا عمر فعالیت سه نیروگاه هسته ای را افزایش دهد. آلمان باید ممنوعیت فرکینگ(ممنوعیت حفاری نفت و گاز) که ذخایر عظیم گاز شیل را از دسترس خارج کرده است،لغو کند.
با عزم کافی سایر مشکلات نیز راه حل هایی دارند، شولز متعهد شده است که هزینه های دفاعی را با وجود ثابت بودن بودجه سه برابر کند. این هزینه ها به ارتقای تجهیزات کمک خواهد کرد. او قول داده که تمرکز کمتری در امور خارجی داشته باشد و برخلاف تابوهای قدیمی صلح طلب سلاح های سنگین به اوکراین ارسال کند. دولت او بازنگری روابط کشورش با چ را آغاز کرده است و به زودی استراتژی امنیت ملی را صادر خواهد کرد. این اولین تلاش آلمان برای تعیین اهداف ژئو استراتژیک است.
با تغییر اولویت های آلمان، دیجیتالی کردن، کاهش آلاینده های فسیلی صنایع و ارتقای سطح خدمات سخت تر خواهد بود. شرکت های بی شماری به عنوان میتل استند(بنگاه های کوچک) می توانند در صورت پذیرش چالش دیجیتال در بستر اقتصادی آلمان قدرتمند باقی بمانند.
اکونومیست با ابراز خرسندی رهبران تجاری آلمان و اولاف شولز را عملگرا می داند. قوانین مهاجرت آلمان برای پذیرش بیشتر کارگران ماهر تغییر خواهد کرد و دست آلمان در امور مربوط به مخارج نسبت به سایر مناطق اروپا بازتر است.
روابط مستحکم این کشور با اروپا مزیت دیگری است که حاصل دهه ها تقویت رابطه با متحدان و افزایش شمار آن هاست. در شرایطی که شرکت ها به دنبال تقویت زنجیره تامین خود هستند، آلمان قابل اعتماد، مکان جذابی برای سرمایه گذاری خواهد بود.
با این وجود خطرات هنوز وجود دارد. ترکیه یا حکومت دوم ترامپ ممکن است از اتحاد ناتو خارج شود. در این صورت آلمان به عنوان دومین عضو بزرگ ائتلاف که از نظر نظامی به اندازه کافی قدرتمند نیست با چالش امنیتی بسیار سنگین تری مواجه خواهد شد. این کشور به عنوان دومین عضو ناتو، به اندازه کافی برای دفاع از کشورهای عضو ناتو آماده نشده است و افزایش هزینه های ارتش در گام اول باید بازنگری شود.
آلمان عاقلانه و پیوسته اروپا را در مرکز نگرانی های خودش قرارداده است. اما در مواجهه با چالش های سیاسی از سوی لهستان، مجارستان و یک دولت راست گرای جدید احتمالی در ایتالیا، آلمان نقش حیاتی در احیای پروژه های ناتو به عهده دارد و در رابطه با این موضوع و بازار واحد عمیق تر آقای شولز باید از صندلی عقب پیاده شود و پشت فرمان بنشیند.
با این حال بزرگترین ریسک آنست که این لحظه از بین برود و آلمان دوباره در لاک سکون و احتیاط فرو رود. یک تغییر همه جانبه سال ها طول خواهد کشید و آقای شولز محبوبیت خاصی برای اجرایی کردن تغییرات ندارد.
اوکراین اولین آزمون برای سنجش توانایی آلمان خواهد بود. اگرچه مواضع سرسخت شولز در مقابل پوتین برای اکثر آلمانی ها متقاعدکننده است ولی حمایت ها در حال کاهش است و هزینه های جنگ هنوز به قبض های گرمایشی اضافه نشده است.
رها کردن اوکراین، یک تراژدی را برای آلمان و اوکراین رقم می زند. زیرا این درگیری بر سر آینده یک قاره است که فرصتی را برای آلمان ایجاد میکند تا جایگاه خود در قلب اروپا را بازیابی کند.
@EuroAtlantic
https://www.economist.com/leaders/2022/08/11/thanks-to-vladimir-putin-germany-has-woken-up
با عزم کافی سایر مشکلات نیز راه حل هایی دارند، شولز متعهد شده است که هزینه های دفاعی را با وجود ثابت بودن بودجه سه برابر کند. این هزینه ها به ارتقای تجهیزات کمک خواهد کرد. او قول داده که تمرکز کمتری در امور خارجی داشته باشد و برخلاف تابوهای قدیمی صلح طلب سلاح های سنگین به اوکراین ارسال کند. دولت او بازنگری روابط کشورش با چ را آغاز کرده است و به زودی استراتژی امنیت ملی را صادر خواهد کرد. این اولین تلاش آلمان برای تعیین اهداف ژئو استراتژیک است.
با تغییر اولویت های آلمان، دیجیتالی کردن، کاهش آلاینده های فسیلی صنایع و ارتقای سطح خدمات سخت تر خواهد بود. شرکت های بی شماری به عنوان میتل استند(بنگاه های کوچک) می توانند در صورت پذیرش چالش دیجیتال در بستر اقتصادی آلمان قدرتمند باقی بمانند.
اکونومیست با ابراز خرسندی رهبران تجاری آلمان و اولاف شولز را عملگرا می داند. قوانین مهاجرت آلمان برای پذیرش بیشتر کارگران ماهر تغییر خواهد کرد و دست آلمان در امور مربوط به مخارج نسبت به سایر مناطق اروپا بازتر است.
روابط مستحکم این کشور با اروپا مزیت دیگری است که حاصل دهه ها تقویت رابطه با متحدان و افزایش شمار آن هاست. در شرایطی که شرکت ها به دنبال تقویت زنجیره تامین خود هستند، آلمان قابل اعتماد، مکان جذابی برای سرمایه گذاری خواهد بود.
با این وجود خطرات هنوز وجود دارد. ترکیه یا حکومت دوم ترامپ ممکن است از اتحاد ناتو خارج شود. در این صورت آلمان به عنوان دومین عضو بزرگ ائتلاف که از نظر نظامی به اندازه کافی قدرتمند نیست با چالش امنیتی بسیار سنگین تری مواجه خواهد شد. این کشور به عنوان دومین عضو ناتو، به اندازه کافی برای دفاع از کشورهای عضو ناتو آماده نشده است و افزایش هزینه های ارتش در گام اول باید بازنگری شود.
آلمان عاقلانه و پیوسته اروپا را در مرکز نگرانی های خودش قرارداده است. اما در مواجهه با چالش های سیاسی از سوی لهستان، مجارستان و یک دولت راست گرای جدید احتمالی در ایتالیا، آلمان نقش حیاتی در احیای پروژه های ناتو به عهده دارد و در رابطه با این موضوع و بازار واحد عمیق تر آقای شولز باید از صندلی عقب پیاده شود و پشت فرمان بنشیند.
با این حال بزرگترین ریسک آنست که این لحظه از بین برود و آلمان دوباره در لاک سکون و احتیاط فرو رود. یک تغییر همه جانبه سال ها طول خواهد کشید و آقای شولز محبوبیت خاصی برای اجرایی کردن تغییرات ندارد.
اوکراین اولین آزمون برای سنجش توانایی آلمان خواهد بود. اگرچه مواضع سرسخت شولز در مقابل پوتین برای اکثر آلمانی ها متقاعدکننده است ولی حمایت ها در حال کاهش است و هزینه های جنگ هنوز به قبض های گرمایشی اضافه نشده است.
رها کردن اوکراین، یک تراژدی را برای آلمان و اوکراین رقم می زند. زیرا این درگیری بر سر آینده یک قاره است که فرصتی را برای آلمان ایجاد میکند تا جایگاه خود در قلب اروپا را بازیابی کند.
@EuroAtlantic
https://www.economist.com/leaders/2022/08/11/thanks-to-vladimir-putin-germany-has-woken-up
The Economist
Thanks to Vladimir Putin, Germany has woken up
Less starry-eyed policies on security and energy should help it lead Europe
پولپاشی انتخاباتی در ترکیه
محمود فاضلی/ پژوهشگر مسائل بینالملل
دنیای اقتصاد
درحالیکه ترکیه بیستویکمین سال تاسیس حزب عدالت و توسعه را با حضور اردوغان، موسسان حزب، روسای سابق مجلس نمایندگان، وزرا و نمایندگان سابق جشن گرفت، رئیسجمهوری این کشور امیدوار است تا زمان انتخابات بتواند موقعیت خود را در میان افکار عمومی بهبود بخشد. اردوغان در رستای اهداف تبلیغاتی خود برای انتخابات در نامهای به موسسان و اعضای این حزب اعلام داشته است، ۲۱سال پیش بههمراه شما پروسه رسمی تاسیس حزب عدالت و توسعه را به پایان رسانده و خواستار خدمت به ملت و مدیریت کشورمان شدیم. در این راه با شعار «متحد شدیم»، با هیجانی که در اولین روز تاسیس حزب داشتیم، به راه خود ادامه دادیم.
هنوز ۱۶ ماه از تاسیس حزب ما نگذشته بود که ملت در اولین انتخابات با اختلاف فاحش آرا، ما را به حاکمیت رساند. برای ادای حق این مسوولیت دشوار که در بحرانیترین دوران تاریخی کشورمان عهدهدار شده بودیم، شب و روز تلاش کردیم. امروز وقتی به عقب برگشته مشاهده میکنیم که اقداماتی در راستای توسعه ۱۰۰ساله را در ۲۰سال انجام دادهایم. ما نه تنها کاستیهای ترکیه از آموزش تا سلامتی، امنیت، عدالت، حملونقل، انرژی، صنایع و ورزش را برطرف کردیم، بلکه زیرساختهای لازم را برای گامهای که در آینده برخواهیم داشت بنا کردیم. در چشمانداز ۲۰۵۳، میخواهیم تمام وعدهها و تعهداتی را که به ملت دادهایم، عملی میکنیم. از این رو انتخابات۲۰۲۳ از اهمیت حیاتی برخوردار است. مصمم هستیم حزب عدالت و توسعه را در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس۲۰۲۳ به پیروزی برسانیم.»
اما شواهد زیادی وجود دارد که دولت و حزب عدالت و توسعه ترکیه هم اکنون با مشکلات اقتصادی عدیدهای روبهرو هستند و پیروزی مجدد این حزب در انتخابات آتی بسیار دشوار به نظر میرسد. بر اساس یک نظرسنجی انجام شده از سوی انجمن حقوق مصرفکنندگان در ترکیه ۹۰درصد جمعیت این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. گسترش بیسابقه محرومیت و فقر درواقع به این معناست که حجم قابل توجهی از ثروت از جیب قشر کارگر به فضای سرمایهداری رفته است. موسسه بینالمللی اعتبار سنجی «موودیز» رتبه اعتباری ترکیه را ازB۲ به B۳ به کاهش داد. افزایش بهای انرژی بر اقتصاد ترکیه، افزایش ریسک سرمایهگذاری و افزایش تورم و تعمیق کسری بودجه در ماههای اخیر دلیل این کاهش اعلام شده است.
درحالیکه چندین ماه به انتخابات ترکیه باقی مانده است، هم حزب حاکم و هم اپوزیسیون فعالیتهای انتخاباتی خود را افزایش دادهاند. کاراملااوغلو رهبر حزب سعادت مدعی شده بود که «اگر اردوغان ببیند در انتخابات برنده نخواهد شد، ممکن است شرکت نکند، او در انتخاباتی که شکست بخورد، شرکت نمیکند و یک نامزد سورپرایز از داخل یا خارج حزب عدالت و توسعه را برای ریاستجمهوری معرفی میکند.»
مخالفان اردوغان مدعیاند او برای متوقف کردن ریزش آرای حزب خود، تغییر وضعیت کنونی و شرکت در انتخابات، از ماه ژانویه بهشدت تلاش خواهد کرد. در این راستا حقوق بازنشستگان را بهطور بیسابقه افزایش خواهد داد، حقوق ماهانه کارمندان و حداقل دستمزد را دو برابر خواهد کرد. درباره اجتناب از اخراج کارگران به کارخانهها و شرکتها هشدار خواهد داد. عفو مالیاتی خواهد داد، به اصناف وام ارزان تعلق خواهد گرفت، بدهی کشاورزان را حذف خواهد کرد، تشویقها و حمایتها را افزایش خواهد داد، مالیات ارزش افزوده و مالیات مصرف ویژه از گازوئیل را حذف خواهد کرد و بهطور خلاصه یک بهشت دروغین در ترکیه ایجاد خواهد کرد. حتی این شایعه وجود دارد اگر اردوغان بداند که نامزد ائتلاف ملت در انتخابات برنده میشود و این وضعیت را در میدانهای میتنگ هم مشاهده کند و اگر بفهمد که بازنده خواهد شد، انتخابات را یکسال به تعویق میاندازد. اگر این روش هم کارساز نشود، دست به مهندسی انتخابات میزند و با یک بهانه انتخاباتی، نظیر آنچه در انتخابات محلی استانبول انجام داد، انتخابات را لغو میکند.
یعنی برای اینکه زمام حاکمیت را به اپوزیسیون ندهد تا آخر مقاومت میکند. به پایگاه مردمی اصولگرا، متدین و اسلامگرا میگوید لغو انتخابات یک مساله بقا است. بعضیها میگویند اگر اردوغان در انتخابات بازنده شود، حیات سیاسی خود را به پایان میرساند؛ زیرا افسانه او که در هر انتخابات باید برنده شود»، فرو میریزد. اردوغان نمیخواهد مسابقه را به این شکل به پایان برساند، لذا کنار میکشد، نامزد دیگری را معرفی میکند و با تمامی توان خود برای حفظ اکثریت در مجلس تلاش میکند. با کسب اکثریت مجلس نیز دست و بال رئیس جمهوری منتخب را میبندد و او را به انتخابات جدید مجبور میکند.
ادامه⬇️
محمود فاضلی/ پژوهشگر مسائل بینالملل
دنیای اقتصاد
درحالیکه ترکیه بیستویکمین سال تاسیس حزب عدالت و توسعه را با حضور اردوغان، موسسان حزب، روسای سابق مجلس نمایندگان، وزرا و نمایندگان سابق جشن گرفت، رئیسجمهوری این کشور امیدوار است تا زمان انتخابات بتواند موقعیت خود را در میان افکار عمومی بهبود بخشد. اردوغان در رستای اهداف تبلیغاتی خود برای انتخابات در نامهای به موسسان و اعضای این حزب اعلام داشته است، ۲۱سال پیش بههمراه شما پروسه رسمی تاسیس حزب عدالت و توسعه را به پایان رسانده و خواستار خدمت به ملت و مدیریت کشورمان شدیم. در این راه با شعار «متحد شدیم»، با هیجانی که در اولین روز تاسیس حزب داشتیم، به راه خود ادامه دادیم.
هنوز ۱۶ ماه از تاسیس حزب ما نگذشته بود که ملت در اولین انتخابات با اختلاف فاحش آرا، ما را به حاکمیت رساند. برای ادای حق این مسوولیت دشوار که در بحرانیترین دوران تاریخی کشورمان عهدهدار شده بودیم، شب و روز تلاش کردیم. امروز وقتی به عقب برگشته مشاهده میکنیم که اقداماتی در راستای توسعه ۱۰۰ساله را در ۲۰سال انجام دادهایم. ما نه تنها کاستیهای ترکیه از آموزش تا سلامتی، امنیت، عدالت، حملونقل، انرژی، صنایع و ورزش را برطرف کردیم، بلکه زیرساختهای لازم را برای گامهای که در آینده برخواهیم داشت بنا کردیم. در چشمانداز ۲۰۵۳، میخواهیم تمام وعدهها و تعهداتی را که به ملت دادهایم، عملی میکنیم. از این رو انتخابات۲۰۲۳ از اهمیت حیاتی برخوردار است. مصمم هستیم حزب عدالت و توسعه را در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس۲۰۲۳ به پیروزی برسانیم.»
اما شواهد زیادی وجود دارد که دولت و حزب عدالت و توسعه ترکیه هم اکنون با مشکلات اقتصادی عدیدهای روبهرو هستند و پیروزی مجدد این حزب در انتخابات آتی بسیار دشوار به نظر میرسد. بر اساس یک نظرسنجی انجام شده از سوی انجمن حقوق مصرفکنندگان در ترکیه ۹۰درصد جمعیت این کشور زیر خط فقر زندگی میکنند. گسترش بیسابقه محرومیت و فقر درواقع به این معناست که حجم قابل توجهی از ثروت از جیب قشر کارگر به فضای سرمایهداری رفته است. موسسه بینالمللی اعتبار سنجی «موودیز» رتبه اعتباری ترکیه را ازB۲ به B۳ به کاهش داد. افزایش بهای انرژی بر اقتصاد ترکیه، افزایش ریسک سرمایهگذاری و افزایش تورم و تعمیق کسری بودجه در ماههای اخیر دلیل این کاهش اعلام شده است.
درحالیکه چندین ماه به انتخابات ترکیه باقی مانده است، هم حزب حاکم و هم اپوزیسیون فعالیتهای انتخاباتی خود را افزایش دادهاند. کاراملااوغلو رهبر حزب سعادت مدعی شده بود که «اگر اردوغان ببیند در انتخابات برنده نخواهد شد، ممکن است شرکت نکند، او در انتخاباتی که شکست بخورد، شرکت نمیکند و یک نامزد سورپرایز از داخل یا خارج حزب عدالت و توسعه را برای ریاستجمهوری معرفی میکند.»
مخالفان اردوغان مدعیاند او برای متوقف کردن ریزش آرای حزب خود، تغییر وضعیت کنونی و شرکت در انتخابات، از ماه ژانویه بهشدت تلاش خواهد کرد. در این راستا حقوق بازنشستگان را بهطور بیسابقه افزایش خواهد داد، حقوق ماهانه کارمندان و حداقل دستمزد را دو برابر خواهد کرد. درباره اجتناب از اخراج کارگران به کارخانهها و شرکتها هشدار خواهد داد. عفو مالیاتی خواهد داد، به اصناف وام ارزان تعلق خواهد گرفت، بدهی کشاورزان را حذف خواهد کرد، تشویقها و حمایتها را افزایش خواهد داد، مالیات ارزش افزوده و مالیات مصرف ویژه از گازوئیل را حذف خواهد کرد و بهطور خلاصه یک بهشت دروغین در ترکیه ایجاد خواهد کرد. حتی این شایعه وجود دارد اگر اردوغان بداند که نامزد ائتلاف ملت در انتخابات برنده میشود و این وضعیت را در میدانهای میتنگ هم مشاهده کند و اگر بفهمد که بازنده خواهد شد، انتخابات را یکسال به تعویق میاندازد. اگر این روش هم کارساز نشود، دست به مهندسی انتخابات میزند و با یک بهانه انتخاباتی، نظیر آنچه در انتخابات محلی استانبول انجام داد، انتخابات را لغو میکند.
یعنی برای اینکه زمام حاکمیت را به اپوزیسیون ندهد تا آخر مقاومت میکند. به پایگاه مردمی اصولگرا، متدین و اسلامگرا میگوید لغو انتخابات یک مساله بقا است. بعضیها میگویند اگر اردوغان در انتخابات بازنده شود، حیات سیاسی خود را به پایان میرساند؛ زیرا افسانه او که در هر انتخابات باید برنده شود»، فرو میریزد. اردوغان نمیخواهد مسابقه را به این شکل به پایان برساند، لذا کنار میکشد، نامزد دیگری را معرفی میکند و با تمامی توان خود برای حفظ اکثریت در مجلس تلاش میکند. با کسب اکثریت مجلس نیز دست و بال رئیس جمهوری منتخب را میبندد و او را به انتخابات جدید مجبور میکند.
ادامه⬇️
آخرین نتایج نظرسنجی موسسه پیمایش افکار عمومی اوراسیا نشان میدهد در صورتیکه انتخابات زودهنگام در ترکیه برگزار شود، حزب «جمهوری خلق» ۹/ ۲۹درصد، حزب «عدالت و توسعه» ۵/ ۲۸درصد، حزب «خوب» ۳/ ۱۳درصد، حزب «دموکراتیک خلقها» ۵/ ۱۰درصد، حزب «حرکت ملیگرا» ۱/ ۷درصد، حزب «دوا» ۱/ ۵درصد، حزب «ظفر» ۳/ ۱درصد، حزب «آینده»، ۲/ ۱درصد و حزب «سعادت» ۲/ ۱درصد رای میآورند. طبق این نظرسنجی در صورت رقابت اردوغان و کلیچداراوغلو برای ریاستجمهوری، کلیچداراوغلو ۵/ ۵۶درصد و اردوغان ۸/ ۳۵درصد رای میآورد.
همین موسسه نتایج نظرسنجی دیگری با حضور ۲۴۰۰نفر برگزار کرده که در آن ۹/ ۶۶درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی گفتهاند که مهمترین مشکل ترکیه «افت تولید ناشی از بحران اقتصادی» است. ۱/ ۲۸درصد از مردم تورم، گرانیها، مشکل امرار معاش، ۱/ ۱۳درصد مشکلات در نظام آموزشی، ۶/ ۱۱درصد بیعدالتی و تصمیمات غیرحقوقی و قانونی دادگاهها و ۴/ ۱۰درصد نیز مساله مهاجران سوری و افغانی را بهعنوان مهمترین مشکل کشور میدانند. ۵/ ۶۰درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی گفتهاند: «در خرید مواد غذایی (به لحاظ مالی) با مشکل مواجه هستم»، ۴/ ۳۴درصد نیز گفتهاند «مشکلی در این زمینه ندارند.» ۸/ ۶۴درصد از افزایش بدهیهای خود شاکی هستند و ۹/ ۳۱درصد چنین مشکلی نداشتند. مردم از کاهش درآمدشان، ناتوانی تامین مایحتاج اساسی، وضعیت روانی و اضطراب گلایه میکنند. طبق اعلام سازمان آمار ترکیه نرخ بیکاری در ماه ژوئن ۳/ ۱۰درصد محاسبه شد که در مقایسه با ماه مه افت ۳/ ۰درصدی داشت. شمار بیکاران ۱۵سال به بالا در ماه ژوئن در مقایسه با ماه قبل ۱۳۶هزار نفر کاهش یافته و به ۳میلیون و ۵۴۱هزار نفر رسیده است.
@EuroAtlantic
همین موسسه نتایج نظرسنجی دیگری با حضور ۲۴۰۰نفر برگزار کرده که در آن ۹/ ۶۶درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی گفتهاند که مهمترین مشکل ترکیه «افت تولید ناشی از بحران اقتصادی» است. ۱/ ۲۸درصد از مردم تورم، گرانیها، مشکل امرار معاش، ۱/ ۱۳درصد مشکلات در نظام آموزشی، ۶/ ۱۱درصد بیعدالتی و تصمیمات غیرحقوقی و قانونی دادگاهها و ۴/ ۱۰درصد نیز مساله مهاجران سوری و افغانی را بهعنوان مهمترین مشکل کشور میدانند. ۵/ ۶۰درصد از شرکت کنندگان در نظرسنجی گفتهاند: «در خرید مواد غذایی (به لحاظ مالی) با مشکل مواجه هستم»، ۴/ ۳۴درصد نیز گفتهاند «مشکلی در این زمینه ندارند.» ۸/ ۶۴درصد از افزایش بدهیهای خود شاکی هستند و ۹/ ۳۱درصد چنین مشکلی نداشتند. مردم از کاهش درآمدشان، ناتوانی تامین مایحتاج اساسی، وضعیت روانی و اضطراب گلایه میکنند. طبق اعلام سازمان آمار ترکیه نرخ بیکاری در ماه ژوئن ۳/ ۱۰درصد محاسبه شد که در مقایسه با ماه مه افت ۳/ ۰درصدی داشت. شمار بیکاران ۱۵سال به بالا در ماه ژوئن در مقایسه با ماه قبل ۱۳۶هزار نفر کاهش یافته و به ۳میلیون و ۵۴۱هزار نفر رسیده است.
@EuroAtlantic
سرمقاله اکونومیست
آیا دونالد ترامپ دوباره نامزد خواهد شد؟
واگر این اتفاق افتاد، آیا جمهوریخواهان اورا به عنوان نامزد خود انتخاب خواهند کرد؟
سؤالات زیادی پیرامون اروپا و غرب به وجود آمده. آیا مردی که تلاش کرد تا نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ را سرنگون کند، بزرگترین قدرت نظامی جهان را تهدید به انحلال کرد و با ولادیمیر پوتین رابطه داشت تصمیم گرفته تا دوباره نامزد شود؟
اگر چنین است، آیا می توان اورا متوقف کرد؟ شاید برای پرسیدن زود است، اما انتخابات مقدماتی۲۰۲۴ از نظر زمانی نزدیکتر از انتخابات سراسری ۹۴ هفته قبل است. علیرغم سوابق ضعیفی که او در مقام ریاست جمهوری داشت و رفتار ناجوانمردانه ای که در هنگام شکست در انتخابات نشان داد جایگاه او در میان جمهوریخواهان تقویت شده است.
شکست کوبنده لیز چنی در انتخابات مقدماتی ایالت وایومینگ در این هفته مهم است،زیرا کنگره را از وجود یک نماینده شجاع، پایبند اصول و محافظه کار بی بهره کرده است، و یک الگو را نشان می دهد، اگرچه همه نامزدهای مورد تایید ترامپ در انتخابات مقدماتی خود پیروز نشده اند. اما اکثر پیروزشدگان مورد تایید ترامپ بودند، شاید یکی از نشانههای تأثیرگذاری او آنست که بسیاری از بازندگان نیز به دنبال تایید او بودند، این رقابت ها بر سر جنبه های مختلف افراد و تفاوت ها نبوده است، بلکه به خاطر ادعای بیشتر درباره ماگا(شعار دوباره به آمریکا عظمت دهیم) صورت گرفته است .
از ده نماینده جمهوری خواهی که رفتار ترامپ در ۶ ژانویه ۲۰۲۲ را محکوم کردند، هشت نفر یا کناره گیری کرده اند یا توسط رای دهندگان کنار گذاشته شدند، در عین حال نامزده های این حزب افرادی هستند، که از ادعا های خطرناک ترامپ مربوط به دزدیدن آرا در سال ۲۰۲۰ حمایت کرده اند.
در سیستمی که یک نامزد می تواند با کسب ۳۰ درصد آرا سایر رقیبان را در انتخابات اولیه حذف کند، نظرسنجی میان جمهوری خواهان نشان می دهد که رای ۵۰ درصد آن ها ترامپ است. چند ماه قبل نمایندگان جمهوری خواه که به نظر می رسید از ترامپ خسته شده بودند ممکن بود به فرماندار فلوریدا ران دیسانتیس، یا هر فرد کم حاشیه دیگر در آمریکا رای دهند،ولی امروز احتمال بیشتری وجود دارد که مهم ترین نقش دیسانتیس در کاخ سفید فقط رقیب ترامپ بودن باشد.
موارد متعددی می تواند تا انتخابات اولیه آمریکا تغییر کند ولی به نظر میرسد اگر خود ترامپ نخواهد که نامزد شود یا مانعی در این زمینه وجود نداشته باشد، او نامزدی جمهوری خواهان را خواهد برد.البته سوال دیگری هم مهم به نظر می رسد: آیا می توان او را متوقف کرد؟
یکی از موانع، قانون است، ترامپ با تحقیقات جدید اف بی آی از محل زندگی اش در مارالاگو مواجه شده است.این حکم بدون مهر و موم می گوید که وزارت دادگستری به دنبال اسناد محرمانه ای است که ترامپ از کاخ سفید برداشته است.
هنگامی که تحقیقات او کامل شود، دادستان کل، مریک گارلند، ممکن است تصمیم بگیرد که اسناد در امنیت هستند و کار او انجام شده است. اینکه آیا عملکرد ترامپ پیگرد قانونی خواهد داشت یا خیر به میزان حساسیت و محرمانه بودن اسناد بستگی دارد.
بسیاری از جمهوری خواهان از جمله آقای دیسانتیس از ترامپ حمایت کرده اند.
این اتفاق سرو صدای زیادی در میان جمهوری خواهان به پا کرده و خواستار دادگاهی کردن آقای گارلند(دادستان کل) و کاهش بودجه اف بی آی به خاطر اتخاذ سیاست تبعیضی شده اند، آنها خواهان بازداشت هیلاری کلینتون به خاطر استفاده از یک سرور ایمیل خصوصی هستند، در سال ۲۰۱۶، وزارت دادگستری از محاکمه خانم کلینتون خودداری کرد و با توجه به این سابقه، دموکرات ها باید در نظر داشته باشند که حیطه عمل وزارت دادگستری کوتاه خواهد شد.
سه تحقیق دیگر که آیا ترامپ در اظهارنامه های مالیاتی خود دروغ گفته است یا خیر؟ آیا او قانون را در ۶ ژانویه زیر پا گذاشته است و اینکه آیا در یک توطئه جنایتکارانه برای لغو انتخابات فولتون و جورجیا در نوامبر ۲۰۲۰ شرکت کرده است؟ نیز به همان اندازه نامشخص است، ترامپ هم مانند هرفرد دیگری می تواند بی گناه باشد.
مخالفان او باید در رابطه با تکرار اشتباهات گذشته مراقب باشند: در هر نوبت آن ها امیدوار بودند که با هرچیزی او را از صحنه رقابت خارج کنند (تحقیقات مولر، اولین دادگاه استیضاح و دومین دادگاه استیضاح)، ولی با این حال او اکنون اینجاست.
این مشکلات حقوقی انگیزه ترامپ را برای کاندیداتوری افزایش می دهد. خارج از سیاست، او یک شهروند خصوصی است که با برخی پیگردها مواجه است، ترامپ رئیس جنبشی است که در انتخابات قبل ۷۴ میلیون رای به دست آورده است و به همین دلیل تا زمان انتخابات یک رییس جمهور بالقوه است.
ادامه⬇️
آیا دونالد ترامپ دوباره نامزد خواهد شد؟
واگر این اتفاق افتاد، آیا جمهوریخواهان اورا به عنوان نامزد خود انتخاب خواهند کرد؟
سؤالات زیادی پیرامون اروپا و غرب به وجود آمده. آیا مردی که تلاش کرد تا نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ را سرنگون کند، بزرگترین قدرت نظامی جهان را تهدید به انحلال کرد و با ولادیمیر پوتین رابطه داشت تصمیم گرفته تا دوباره نامزد شود؟
اگر چنین است، آیا می توان اورا متوقف کرد؟ شاید برای پرسیدن زود است، اما انتخابات مقدماتی۲۰۲۴ از نظر زمانی نزدیکتر از انتخابات سراسری ۹۴ هفته قبل است. علیرغم سوابق ضعیفی که او در مقام ریاست جمهوری داشت و رفتار ناجوانمردانه ای که در هنگام شکست در انتخابات نشان داد جایگاه او در میان جمهوریخواهان تقویت شده است.
شکست کوبنده لیز چنی در انتخابات مقدماتی ایالت وایومینگ در این هفته مهم است،زیرا کنگره را از وجود یک نماینده شجاع، پایبند اصول و محافظه کار بی بهره کرده است، و یک الگو را نشان می دهد، اگرچه همه نامزدهای مورد تایید ترامپ در انتخابات مقدماتی خود پیروز نشده اند. اما اکثر پیروزشدگان مورد تایید ترامپ بودند، شاید یکی از نشانههای تأثیرگذاری او آنست که بسیاری از بازندگان نیز به دنبال تایید او بودند، این رقابت ها بر سر جنبه های مختلف افراد و تفاوت ها نبوده است، بلکه به خاطر ادعای بیشتر درباره ماگا(شعار دوباره به آمریکا عظمت دهیم) صورت گرفته است .
از ده نماینده جمهوری خواهی که رفتار ترامپ در ۶ ژانویه ۲۰۲۲ را محکوم کردند، هشت نفر یا کناره گیری کرده اند یا توسط رای دهندگان کنار گذاشته شدند، در عین حال نامزده های این حزب افرادی هستند، که از ادعا های خطرناک ترامپ مربوط به دزدیدن آرا در سال ۲۰۲۰ حمایت کرده اند.
در سیستمی که یک نامزد می تواند با کسب ۳۰ درصد آرا سایر رقیبان را در انتخابات اولیه حذف کند، نظرسنجی میان جمهوری خواهان نشان می دهد که رای ۵۰ درصد آن ها ترامپ است. چند ماه قبل نمایندگان جمهوری خواه که به نظر می رسید از ترامپ خسته شده بودند ممکن بود به فرماندار فلوریدا ران دیسانتیس، یا هر فرد کم حاشیه دیگر در آمریکا رای دهند،ولی امروز احتمال بیشتری وجود دارد که مهم ترین نقش دیسانتیس در کاخ سفید فقط رقیب ترامپ بودن باشد.
موارد متعددی می تواند تا انتخابات اولیه آمریکا تغییر کند ولی به نظر میرسد اگر خود ترامپ نخواهد که نامزد شود یا مانعی در این زمینه وجود نداشته باشد، او نامزدی جمهوری خواهان را خواهد برد.البته سوال دیگری هم مهم به نظر می رسد: آیا می توان او را متوقف کرد؟
یکی از موانع، قانون است، ترامپ با تحقیقات جدید اف بی آی از محل زندگی اش در مارالاگو مواجه شده است.این حکم بدون مهر و موم می گوید که وزارت دادگستری به دنبال اسناد محرمانه ای است که ترامپ از کاخ سفید برداشته است.
هنگامی که تحقیقات او کامل شود، دادستان کل، مریک گارلند، ممکن است تصمیم بگیرد که اسناد در امنیت هستند و کار او انجام شده است. اینکه آیا عملکرد ترامپ پیگرد قانونی خواهد داشت یا خیر به میزان حساسیت و محرمانه بودن اسناد بستگی دارد.
بسیاری از جمهوری خواهان از جمله آقای دیسانتیس از ترامپ حمایت کرده اند.
این اتفاق سرو صدای زیادی در میان جمهوری خواهان به پا کرده و خواستار دادگاهی کردن آقای گارلند(دادستان کل) و کاهش بودجه اف بی آی به خاطر اتخاذ سیاست تبعیضی شده اند، آنها خواهان بازداشت هیلاری کلینتون به خاطر استفاده از یک سرور ایمیل خصوصی هستند، در سال ۲۰۱۶، وزارت دادگستری از محاکمه خانم کلینتون خودداری کرد و با توجه به این سابقه، دموکرات ها باید در نظر داشته باشند که حیطه عمل وزارت دادگستری کوتاه خواهد شد.
سه تحقیق دیگر که آیا ترامپ در اظهارنامه های مالیاتی خود دروغ گفته است یا خیر؟ آیا او قانون را در ۶ ژانویه زیر پا گذاشته است و اینکه آیا در یک توطئه جنایتکارانه برای لغو انتخابات فولتون و جورجیا در نوامبر ۲۰۲۰ شرکت کرده است؟ نیز به همان اندازه نامشخص است، ترامپ هم مانند هرفرد دیگری می تواند بی گناه باشد.
مخالفان او باید در رابطه با تکرار اشتباهات گذشته مراقب باشند: در هر نوبت آن ها امیدوار بودند که با هرچیزی او را از صحنه رقابت خارج کنند (تحقیقات مولر، اولین دادگاه استیضاح و دومین دادگاه استیضاح)، ولی با این حال او اکنون اینجاست.
این مشکلات حقوقی انگیزه ترامپ را برای کاندیداتوری افزایش می دهد. خارج از سیاست، او یک شهروند خصوصی است که با برخی پیگردها مواجه است، ترامپ رئیس جنبشی است که در انتخابات قبل ۷۴ میلیون رای به دست آورده است و به همین دلیل تا زمان انتخابات یک رییس جمهور بالقوه است.
ادامه⬇️
در آن مقطع، آقای گارلند و دیگرانی که تحقیقات را انجام می دهند با یک انتخاب ناخوشایند مواجه می شوند: یا یک نامزد ریاست جمهوری را محاکمه کنند و یا از حاکمیت قانون حمایت نکنند که محاکمه شدن و حتی محکوم شدن میتواند سوخت بازگشت ترامپ را فراهم کند. او یک تور مبارزاتی به خاطر تلافی آزار و اذیتش توسط سیستم حقوقی راه انداخته است. بدترین واکنش ترامپ به این مسئله نیروی نهادهای آمریکایی را گرفته و خسته کرده است.
در دوره ای دیگر نفوذ شرکت های آمریکایی ممکن است به کنار زدن ترامپ کمک کند، البته د ر حال حاضر، تبدیل شدن حزب جمهوریخواه به جنبش کارگری سفیدپوستان و تعداد زیاد اسپانیایی های محافظه کار (کارگران اسپانیایی که در دوران ترامپ شرایط سختی را گذراندند مخالفت خاصی نمی کنند و تحرکی ندارند که قدرت ترامپ را کاهش دهد) نفوذ سیاسی شرکت های بزرگ را کاهش داده است. این جنبش علیه درگیری های خارجی، مهاجرت های غیر قانونی، کاهش هزینه درمان و تامین اجتماعی معترض هستند و حتی بر سیاست های تجارتی و عدالت های اجتماعی که توسط نخبگان جهانی تهیه شده اعتراض می کنند.
جای تعجبی ندارد که اکنون شرکتهای بزرگ به چشم انداز انتخابات نوامبر و حضور جمهوریخواهان با ترس و دلهره نگاه کنند. جمهوریخواهان مانند یک دولت در تبعید عمل میکنند و ترامپ که از نتیجه انتخابات ناراضی بوده ابزاری برای معکوس کردن نتیجه ندارد.
اگر حزب و قانون ترامپ را متوقف نکند چه چیزی می تواند مانع او شود؟ عدالت شاعرانه توصیه میکند که خانم چنی با تمام توان برای دفتر ریاست جمهوری تلاش کند. جایی که رای دهندگان جمهوری خواه نمی توانند عبور یک دموکرات دیگر را تحمل کنند. اگر آن ها در یک رقابت نزدیک سعی کنند نظر ایالت های جمهوری خواه را تغییر دهند مانع از پیروزی ترامپ در کالج انتخاباتی الکترال می شوند.
بهتر است به حس خوب مردم آمریکا تکیه کنیم، شکست انتخاباتی ترامپ به راحتی فراموش می شود، در چهار سالی که او رئیس جمهور آمریکا بود حزب خود را در کنگره و کاخ سفید از دست داد. بسیاری از رای دهندگان متوجه شدهاند که ترامپ خطرناک و غیردموکراتیک است و به همین دلیل دوست ندارند به قدرت بازگردد.
دلیلی که او به سختی علیه اعتماد به صندوق های رای مبارزه میکند آن است که می داند صندوق ها میتوانند او را شکست دهند.
@EuroAtlantic
https://www.economist.com/leaders/2022/08/18/will-donald-trump-run-again
در دوره ای دیگر نفوذ شرکت های آمریکایی ممکن است به کنار زدن ترامپ کمک کند، البته د ر حال حاضر، تبدیل شدن حزب جمهوریخواه به جنبش کارگری سفیدپوستان و تعداد زیاد اسپانیایی های محافظه کار (کارگران اسپانیایی که در دوران ترامپ شرایط سختی را گذراندند مخالفت خاصی نمی کنند و تحرکی ندارند که قدرت ترامپ را کاهش دهد) نفوذ سیاسی شرکت های بزرگ را کاهش داده است. این جنبش علیه درگیری های خارجی، مهاجرت های غیر قانونی، کاهش هزینه درمان و تامین اجتماعی معترض هستند و حتی بر سیاست های تجارتی و عدالت های اجتماعی که توسط نخبگان جهانی تهیه شده اعتراض می کنند.
جای تعجبی ندارد که اکنون شرکتهای بزرگ به چشم انداز انتخابات نوامبر و حضور جمهوریخواهان با ترس و دلهره نگاه کنند. جمهوریخواهان مانند یک دولت در تبعید عمل میکنند و ترامپ که از نتیجه انتخابات ناراضی بوده ابزاری برای معکوس کردن نتیجه ندارد.
اگر حزب و قانون ترامپ را متوقف نکند چه چیزی می تواند مانع او شود؟ عدالت شاعرانه توصیه میکند که خانم چنی با تمام توان برای دفتر ریاست جمهوری تلاش کند. جایی که رای دهندگان جمهوری خواه نمی توانند عبور یک دموکرات دیگر را تحمل کنند. اگر آن ها در یک رقابت نزدیک سعی کنند نظر ایالت های جمهوری خواه را تغییر دهند مانع از پیروزی ترامپ در کالج انتخاباتی الکترال می شوند.
بهتر است به حس خوب مردم آمریکا تکیه کنیم، شکست انتخاباتی ترامپ به راحتی فراموش می شود، در چهار سالی که او رئیس جمهور آمریکا بود حزب خود را در کنگره و کاخ سفید از دست داد. بسیاری از رای دهندگان متوجه شدهاند که ترامپ خطرناک و غیردموکراتیک است و به همین دلیل دوست ندارند به قدرت بازگردد.
دلیلی که او به سختی علیه اعتماد به صندوق های رای مبارزه میکند آن است که می داند صندوق ها میتوانند او را شکست دهند.
@EuroAtlantic
https://www.economist.com/leaders/2022/08/18/will-donald-trump-run-again
The Economist
Will Donald Trump run again?
And, if he does, would Republicans pick him as their nominee?
#new_book
🔺 Managing U.S. Nuclear Operations in the 21st Century
Arms control agreements and the end of the Cold War have made the prospect of nuclear war a distant fear for the general public. But the United States and its principal rivals—China and Russia—still maintain sizable arsenals of nuclear weapons, along with the systems for managing them and using them if that terrible day ever comes.
Managing U.S. Nuclear Operations in the 21st Century focuses on how theories and policies are put into practice in managing nuclear forces in the United States.
It addresses such questions as: What have been the guiding priorities of U.S. nuclear strategy since the end of the Cold War? What nuclear attack options would the president have during a war?
How are these war plans developed and reviewed by civilian and military leaders? How would presidential orders be conveyed to the uniformed men and women who are entrusted with U.S. nuclear weapons systems? And are these communications...
@EuroAtlantic
🔺 Managing U.S. Nuclear Operations in the 21st Century
Arms control agreements and the end of the Cold War have made the prospect of nuclear war a distant fear for the general public. But the United States and its principal rivals—China and Russia—still maintain sizable arsenals of nuclear weapons, along with the systems for managing them and using them if that terrible day ever comes.
Managing U.S. Nuclear Operations in the 21st Century focuses on how theories and policies are put into practice in managing nuclear forces in the United States.
It addresses such questions as: What have been the guiding priorities of U.S. nuclear strategy since the end of the Cold War? What nuclear attack options would the president have during a war?
How are these war plans developed and reviewed by civilian and military leaders? How would presidential orders be conveyed to the uniformed men and women who are entrusted with U.S. nuclear weapons systems? And are these communications...
@EuroAtlantic