«حسبنا الله و نعم الوکیل»
✍ حضرت مفتی محمد شفیع عثمانی رحمه الله
اگر کسی این آیه را با جوش ایمان و اعتقاد راسخ یک هزار بار خوانده سپس دعا کند ، خداوند دعای او را رد نخواهد کرد و خواندن «حسبنا الله و نعم الوکیل» به هنگام هجوم افکار و مصایب بسیار مجرب می باشد.
(تفسیر معارف القرآن :٣/ 295)حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
✍ حضرت مفتی محمد شفیع عثمانی رحمه الله
اگر کسی این آیه را با جوش ایمان و اعتقاد راسخ یک هزار بار خوانده سپس دعا کند ، خداوند دعای او را رد نخواهد کرد و خواندن «حسبنا الله و نعم الوکیل» به هنگام هجوم افکار و مصایب بسیار مجرب می باشد.
(تفسیر معارف القرآن :٣/ 295)حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
خدایا شکرت 💚
امروز یاد کنیم از نعماتی که ارزشمندند ولی آدمی دچار فراموشکاریست🥺
امروز به یاد آوریم که چه موهبت های بسیاری داریم ، کاممان را با شهد شُکر شیرین و معطر کنیم. ✅
امروز به پاس اینکه خدا از خیر و صلاح ما آگاهتر است ، شکایت نکنیم و لبخند بزنیم به کل کائنات تا مسیر بر ما روشن شود 🤩 در سایه تلاش و توکل، عاقبت دری را که میکوبیم، گشوده خواهد شد و صاحبخانه ما را به اندرونی دعوت خواهد کرد🥲💚
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
💚 #خدایاشکرت 💚
امروز یاد کنیم از نعماتی که ارزشمندند ولی آدمی دچار فراموشکاریست🥺
امروز به یاد آوریم که چه موهبت های بسیاری داریم ، کاممان را با شهد شُکر شیرین و معطر کنیم. ✅
امروز به پاس اینکه خدا از خیر و صلاح ما آگاهتر است ، شکایت نکنیم و لبخند بزنیم به کل کائنات تا مسیر بر ما روشن شود 🤩 در سایه تلاش و توکل، عاقبت دری را که میکوبیم، گشوده خواهد شد و صاحبخانه ما را به اندرونی دعوت خواهد کرد🥲💚
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
💚 #خدایاشکرت 💚
#داستان_دانه_های_قهوه
زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است.
مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا دیگ را پر آب کرد و گذاشت که بجوشد سپس
در اولی رزدک ریخت در دومی تخم مرغ
و در سومی دانه های قهوه.
بعد از 20 دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد!
اول زردک هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ ها را هم در ظرف گذاشت و قهوه راهم در ظرفی ریخت و پیش دخترش گذاشت...
سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟
او پاسخ داد: زردک ، تخم مرغ و قهوه.
مادر از او خواست که زردک ها را لمس کند و بگوید که چگونهاند؟!
او اینکار را کرد و گفت: نرماند۰
بعد از او خواست تخممرغها را بشکند بعد از اینکه پوسته آن را جدا کرد، تخممرغ سخت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد .
دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیست؟
مادر به او پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است "آب جوشان" اما هرکدام عکسالعمل متفاوتی نشان دادهاند. زردک در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر میرسد اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخممرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد، وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سخت و محکم شد.
دانه های قهوه که یکتا بودند، بعد از قرار گرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.
مادر از دخترش پرسید: تو کدام یک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد وسختی پیش میآید، تو چگونه عمل میکنی؟
تو زردک ، تخممرغ یا دانههای قهوه هستی؟ به این فکر کن که من چه هستم؟آیا من زردک هستم که به نظر محکم میآیم؛ اما در سختیها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم ؟
آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکند اما با حرارت محکم میشود؟ حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد.
اگر تو مانند دانههای قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر میشوی وشرایط را به نفع خودت تغییر میدهی!
زن جوانی پیش مادر خود میرود و از مشکلات زندگی خود برای او میگوید و اینکه او از تلاش وجنگ مداوم برای حل کردن مشکلاتش خسته شده است.
مادرش او را به آشپزخانه برد و بدون آنکه چیزی بگوید سه تا دیگ را پر آب کرد و گذاشت که بجوشد سپس
در اولی رزدک ریخت در دومی تخم مرغ
و در سومی دانه های قهوه.
بعد از 20 دقیقه که آب کاملاً جوشیده بود گازها را خاموش کرد!
اول زردک هارا در ظرفی گذاشت ٬ سپس تخم مرغ ها را هم در ظرف گذاشت و قهوه راهم در ظرفی ریخت و پیش دخترش گذاشت...
سپس از دخترش پرسید که چه میبینی؟
او پاسخ داد: زردک ، تخم مرغ و قهوه.
مادر از او خواست که زردک ها را لمس کند و بگوید که چگونهاند؟!
او اینکار را کرد و گفت: نرماند۰
بعد از او خواست تخممرغها را بشکند بعد از اینکه پوسته آن را جدا کرد، تخممرغ سخت شده را دید و در آخر از او خواست که قهوه را بچشد .
دختر از مادرش پرسید که: مفهوم اینها چیست؟
مادر به او پاسخ داد: هرسه این مواد در شرایط سخت و یکسان بوده است "آب جوشان" اما هرکدام عکسالعمل متفاوتی نشان دادهاند. زردک در ابتدا بسیار سخت و محکم به نظر میرسد اما وقتی در آب جوشان قرار گرفت به راحتی نرم و ضعیف شد. تخممرغ که در ابتدا شکننده بود و پوسته بیرونی آن از مایع درونی آن محافظت میکرد، وقتی در آب جوش قرار گرفت مایع درونی آن سخت و محکم شد.
دانه های قهوه که یکتا بودند، بعد از قرار گرفتن در آب جوشان، آب را تغییر دادند.
مادر از دخترش پرسید: تو کدام یک از این مواد هستی؟ وقتی شرایط بد وسختی پیش میآید، تو چگونه عمل میکنی؟
تو زردک ، تخممرغ یا دانههای قهوه هستی؟ به این فکر کن که من چه هستم؟آیا من زردک هستم که به نظر محکم میآیم؛ اما در سختیها خم میشوم و مقاومت خود را از دست میدهم ؟
آیا من تخم مرغ هستم که با یک قلب نرم شروع میکند اما با حرارت محکم میشود؟ حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
یا من دانه قهوه هستم که آب داغ را تغییر داد؟ وقتی آب داغ شد آن دانه بوی خوش وطعم دلپذیری را آزاد کرد.
اگر تو مانند دانههای قهوه باشی هرچه شرایط بدتر میشوند تو بهتر میشوی وشرایط را به نفع خودت تغییر میدهی!
#حدیث
🔹قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : " لُعِنَتِ الْخَمْرُ عَلَى عَشَرَةِ أَوْجُهٍ : بِعَيْنِهَا، وَعَاصِرِهَا، وَمُعْتَصِرِهَا، وَبَائِعِهَا، وَمُبْتَاعِهَا، وَحَامِلِهَا، وَالْمَحْمُولَةِ إِلَيْهِ، وَآكِلِ ثَمَنِهَا، وَشَارِبِهَا، وَسَاقِيهَا ".
📚ابن ماجه 3380
🔸رسول الله ﷺ فرمودند: شراب از ده جهت لعنت شده است: خود شراب، کسی که شراب می نوشد، کسی که ساقی است، کسی که به درخواست او شراب گرفته میشود، فروشنده، خریدار، حمل کننده، کسی که شراب برای او حمل میشود، خورنده پول آن و خورنده خود آن و ساقی آن.حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
🔹قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ﷺ : " لُعِنَتِ الْخَمْرُ عَلَى عَشَرَةِ أَوْجُهٍ : بِعَيْنِهَا، وَعَاصِرِهَا، وَمُعْتَصِرِهَا، وَبَائِعِهَا، وَمُبْتَاعِهَا، وَحَامِلِهَا، وَالْمَحْمُولَةِ إِلَيْهِ، وَآكِلِ ثَمَنِهَا، وَشَارِبِهَا، وَسَاقِيهَا ".
📚ابن ماجه 3380
🔸رسول الله ﷺ فرمودند: شراب از ده جهت لعنت شده است: خود شراب، کسی که شراب می نوشد، کسی که ساقی است، کسی که به درخواست او شراب گرفته میشود، فروشنده، خریدار، حمل کننده، کسی که شراب برای او حمل میشود، خورنده پول آن و خورنده خود آن و ساقی آن.حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
یک همکار پرستار داشتیم که عشق ماشینهای آفرودی بود، هروقت مریض میآورد یک دستش پرونده بود و یک دستش بدون استثنا روی پستهای اکسپلور این ماشینها. همیشه هم میگفت:« کاش آدم اینها را نبیند؛ راحتتر است، من تا آخر عمر آن مدل تویوتای ژاپنی را نمیتوانم بخرم..آخر این چه زندگیست؟!»
دقیقا در این نقطه، نقطهی _ دیدن آرزویت در دست دیگری_ هر آدمی به هم میریزد، خواستن است و نتوانستن..
در اینجا پای اعتقادها میلرزد؛ چرا خدا به بعضی همه میدهد و به بعضی، هیچ؟!
خدا میدانست که این سوال در ذهن مخلوقش خواهد آمد و برایش فراتر از جواب فرستاد. اول بیان مکرر یک حقیقت؛ (بندهام! دنیا؛ متاع اندک، فانی، مایه آزمایش، سرگرمی و تمامشدنیست) و بعد یک راهکار و آن اینکه؛ (چشم ندوز روی داشته و نعمت دیگری و نداشته خودت. روی این خلأ متمرکز نشو، نگاه تو باید بر کسانی باشد که در هر حالی به یاد پروردگار مشغولاند...) انگار پروردگار گفته اگر برای چیزی میخواهی غبطه بخوری بر درجات ایمان باشد و اگر میخواهی پیشی بگیری در خیرات سبقت بگیر...
امروز پشت چراغ قرمز تصادف شده بود. دوباره دیدمش، کنار یک تویوتا. آشفتگیاش اما به یک به آرزو رسیده نمیخورد، وقت ترمز از پشت زده بود به سپر آرزویش؛ تویوتای ژاپنی..
داشت برای افسر توضیح میداد که مقصر نیست و راننده جلویی بیموقع ترمز کرده، ولی من خوب میدانستم که همهچیز زیر سر ماتِ آرزو شدن بوده..
بعضی آرزوهای دنیا این شکلیاند، حتی زیاد به فکرشان بودن هم دردسرساز میشود..یک آن به خودت میآیی و میبینی به جای رسیدن، با آن تصادف میکنی و همان داشتهی خودت را هم باید خرج چراغ شکستهی آن آرزو بکنی.
مدل بعضی از آرزوها این شکلیست..در یک نقطه از تعقیبشان همهچیزت را میبازی، همهچیزت را...
ش.احسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
دقیقا در این نقطه، نقطهی _ دیدن آرزویت در دست دیگری_ هر آدمی به هم میریزد، خواستن است و نتوانستن..
در اینجا پای اعتقادها میلرزد؛ چرا خدا به بعضی همه میدهد و به بعضی، هیچ؟!
خدا میدانست که این سوال در ذهن مخلوقش خواهد آمد و برایش فراتر از جواب فرستاد. اول بیان مکرر یک حقیقت؛ (بندهام! دنیا؛ متاع اندک، فانی، مایه آزمایش، سرگرمی و تمامشدنیست) و بعد یک راهکار و آن اینکه؛ (چشم ندوز روی داشته و نعمت دیگری و نداشته خودت. روی این خلأ متمرکز نشو، نگاه تو باید بر کسانی باشد که در هر حالی به یاد پروردگار مشغولاند...) انگار پروردگار گفته اگر برای چیزی میخواهی غبطه بخوری بر درجات ایمان باشد و اگر میخواهی پیشی بگیری در خیرات سبقت بگیر...
امروز پشت چراغ قرمز تصادف شده بود. دوباره دیدمش، کنار یک تویوتا. آشفتگیاش اما به یک به آرزو رسیده نمیخورد، وقت ترمز از پشت زده بود به سپر آرزویش؛ تویوتای ژاپنی..
داشت برای افسر توضیح میداد که مقصر نیست و راننده جلویی بیموقع ترمز کرده، ولی من خوب میدانستم که همهچیز زیر سر ماتِ آرزو شدن بوده..
بعضی آرزوهای دنیا این شکلیاند، حتی زیاد به فکرشان بودن هم دردسرساز میشود..یک آن به خودت میآیی و میبینی به جای رسیدن، با آن تصادف میکنی و همان داشتهی خودت را هم باید خرج چراغ شکستهی آن آرزو بکنی.
مدل بعضی از آرزوها این شکلیست..در یک نقطه از تعقیبشان همهچیزت را میبازی، همهچیزت را...
ش.احسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
من نمیدانم شما که هستید، چه میکنید و زندگیتان چگونه است؛ اما اگر دلتنگاید تنهایید و میترسید، این دنیا را دوست ندارید، خستهاید و درحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9 مهآلودترین روزهای عمرتان قدممیزنید، لطفا مطمئن باشید؛ تنها نیستید. این دنیا برای رهایی روح ما خیلی کوچک است. اشکالی ندارد اگر خسته شدید. شما حق دارید اگر هر رنجی از زندگی برایتان سنگین باشد، اما باز هم صبوری کنید. در اَبرکامپیوتر خدا هیچچیز گم نمیشود. او حتی حساب جرعهجرعههای صبر شما را هم دارد. بهجای انتظار کشیدن و دلتنگی، به آنکه دوستش دارید پیام بدهید، با او تماس بگیرید، سری به او بزنید و یا به او بگویید دوستش دارید. برای رفع نیازهایتان اقدام کنید. به رخوتها و ناامیدیها بها ندهید. حرف بزنید، بنویسید و یا غمهایتان را یکبار برای همیشه برای کسی که آگاهانه میشنود، تعریف کنید. خوشیهای کوچکتان را شناسایی کنید و قبل از آنکه غم هجوم آورد، به سراغ دلخوشیهاتان بروید و در فراز و فرود زندگی، فراموش نکنید که: «تلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا» به هرحال.
@Faghadkhada9 مهآلودترین روزهای عمرتان قدممیزنید، لطفا مطمئن باشید؛ تنها نیستید. این دنیا برای رهایی روح ما خیلی کوچک است. اشکالی ندارد اگر خسته شدید. شما حق دارید اگر هر رنجی از زندگی برایتان سنگین باشد، اما باز هم صبوری کنید. در اَبرکامپیوتر خدا هیچچیز گم نمیشود. او حتی حساب جرعهجرعههای صبر شما را هم دارد. بهجای انتظار کشیدن و دلتنگی، به آنکه دوستش دارید پیام بدهید، با او تماس بگیرید، سری به او بزنید و یا به او بگویید دوستش دارید. برای رفع نیازهایتان اقدام کنید. به رخوتها و ناامیدیها بها ندهید. حرف بزنید، بنویسید و یا غمهایتان را یکبار برای همیشه برای کسی که آگاهانه میشنود، تعریف کنید. خوشیهای کوچکتان را شناسایی کنید و قبل از آنکه غم هجوم آورد، به سراغ دلخوشیهاتان بروید و در فراز و فرود زندگی، فراموش نکنید که: «تلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا» به هرحال.
◾️ کسیکه #نماز نمیخواند چه آینده ای در انتظار اوست❓
زیاد پیش می آید که از کسی می پرسیم آیا نماز میخوانی ؟!
در جواب میگوید : نه والله چرا دروغ بگویم !
■ من نماز نمیخوانم.
⚠ولی راستی این افراد خبر دارند که چه عاقبت وحشتناکی در انتظار آنان است ؟!
🌴خدا و رسول الله (ص) جواب میدهند:
خداوند متعال میفرماید : فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا(٥٩) إِلَّا مَنْ تَاب ...َ (٦٠)
▪️اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند وبه زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید ، مگر آنها که توبه کنند .
و نیز میفرماید : فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (٤) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (٥) الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ (٦) وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ(٧)
▪️پس وای بر نماز گزارانی که نماز خود را به دست فراموشی می سپارند. آنها که ریا میکنند و دیگران را از ضرورات زندگی منع می کنند .
و در جایی دیگر میفرماید : مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (٤٢) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (٤٣)
▪️از مجرمان می پرسند؟《 چه چیزی شما را به دوزخ فرستاد؟
میگویند: ما از نماز گزاران نبودیم》
🌴و رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید:
▪️هر کس نماز را عمدا ترک کند خداوند با او هیچ ذمه و پیمانی ندارد.
📗مسند احمد ٤٢١/١
🌴رسول الله (ص) فرمودند :
▪️اولین عملی که روز قیامت از انسان حساب گرفته میشود نماز است اگر نمازش کامیاب و سرافراز گردد ، نه ناکام و نه زیان بار میگردد .📗 ترمذی ٤١٣
🌴رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمودند:
▪هر کس بر نماز مواظبت نکند برای او نور ، برهان و نجاتی نیست و روز قیامت با قارون ، فرعون ، هامان ، ابوجهل و ابی بن خلف همراه خواهد بود.
📗 مسند احمد ١٦٩/٢
🌴رسول اللهﷺ میفرماید: أَثْقَلُ الصَّلاةِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ صَلاةُ الْعِشَاءِ وَصَلاةُ الْفَجْر
🔺« سنگین ترین نمازها برای منافقین نماز عشاء و نماز صبح است ».
📗متفق علیه. حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
زیاد پیش می آید که از کسی می پرسیم آیا نماز میخوانی ؟!
در جواب میگوید : نه والله چرا دروغ بگویم !
■ من نماز نمیخوانم.
⚠ولی راستی این افراد خبر دارند که چه عاقبت وحشتناکی در انتظار آنان است ؟!
🌴خدا و رسول الله (ص) جواب میدهند:
خداوند متعال میفرماید : فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضَاعُوا الصَّلَاةَ وَاتَّبَعُوا الشَّهَوَاتِ ۖ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا(٥٩) إِلَّا مَنْ تَاب ...َ (٦٠)
▪️اما بعد از آنها فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را ضایع کردند و از شهوات پیروی نمودند وبه زودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید ، مگر آنها که توبه کنند .
و نیز میفرماید : فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (٤) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ (٥) الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ (٦) وَ يَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ(٧)
▪️پس وای بر نماز گزارانی که نماز خود را به دست فراموشی می سپارند. آنها که ریا میکنند و دیگران را از ضرورات زندگی منع می کنند .
و در جایی دیگر میفرماید : مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (٤٢) قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (٤٣)
▪️از مجرمان می پرسند؟《 چه چیزی شما را به دوزخ فرستاد؟
میگویند: ما از نماز گزاران نبودیم》
🌴و رسول الله صلی الله علیه و سلم میفرماید:
▪️هر کس نماز را عمدا ترک کند خداوند با او هیچ ذمه و پیمانی ندارد.
📗مسند احمد ٤٢١/١
🌴رسول الله (ص) فرمودند :
▪️اولین عملی که روز قیامت از انسان حساب گرفته میشود نماز است اگر نمازش کامیاب و سرافراز گردد ، نه ناکام و نه زیان بار میگردد .📗 ترمذی ٤١٣
🌴رسول الله (صلی الله علیه وسلم) فرمودند:
▪هر کس بر نماز مواظبت نکند برای او نور ، برهان و نجاتی نیست و روز قیامت با قارون ، فرعون ، هامان ، ابوجهل و ابی بن خلف همراه خواهد بود.
📗 مسند احمد ١٦٩/٢
🌴رسول اللهﷺ میفرماید: أَثْقَلُ الصَّلاةِ عَلَى الْمُنَافِقِينَ صَلاةُ الْعِشَاءِ وَصَلاةُ الْفَجْر
🔺« سنگین ترین نمازها برای منافقین نماز عشاء و نماز صبح است ».
📗متفق علیه. حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
چطور است که بعضی نماز نمیخوانند و گناه انجام میدهند ، ولی در کارهایشان موفقند ، در حالیکه مؤمنان ممکن است این گونه نباشند؟
بنظرت معنای موفقیت چیست؟
آیا ( فرعون ) را که آن همه دارایی داشت و هم اکنون از اهل جهنم است ، فرد موفقی میدانید ، یا حضرت موسی ( ع ) را ؟
👑قارون یکی از اقوام قوم موسی (ع) بود، ولی مؤمن نبود. پولهای او آن قدر بود که یک عده افراد قوی هیکل کلید گاو صندوقهای او را حمل میکردند. قصص ( آیه ۷۶ )
👑قارون با افتخار میگفت : این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است بدست آوردهام.
قصص( آیه ۷۸)
آیا بنظر شما قارون فرد موفقی بود؟
⭕️ برخی از ما ممکن است ؛ تنها به ظاهر افراد نگاه کنیم ؛ ولی چون از عاقبت آنها اطلاعی نداریم [ نتوانیم به درستی قضاوت ] کنیم.
🔻داستان زیر که در قرآن آمده ؛
و ادامه سرگذشت قارون است نمونه کاملی از افراد به ظاهر موفق و در واقع ناموفق را به ما نشان میدهد : 👇
👑 روزی قارون با تمام زینت خود ، در برابر قومش ظاهر شد. آنان که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند:
ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده ما نیز داشتیم. به راستی که او بهره [ و موفقیت ] بزرگی دارد ، اما کسانیکه علم و دانش به آنها داده بود گفتند : وای بر شما ..! ثواب الهی برای کسانیکه ایمان آوردهاند و عمل نیک انجام میدهند { بهتر } است ، اما جز { صابران } آن را دریافت نمیکنند.
🔸خداوند متعال در ادامه این آیات میفرماید:
🔳 و سپس ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم و یارانی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمیتوانست کاری از پیش ببرد و آنها که دیروز آرزو میکردند بجای او باشند [ وقتی دیدند که بر سر قارون چه آمد ] گفتند: وای بر ما ..! گویی خداوند روزی هر کدام از بندگانش را که بخواهد گسترش میدهد یا تنگ میگیرد. اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نیز به قعر زمین فرو میبرد.
📖 قصص (آیه ۷۹-۸۲)
🔺از این داستان و نمونههای دیگر آن نتیجه میگیریم که؛
✍معنای موفقیت واقعی این نیست که چند روزی کسی در زندگی دنیا خوش باشد ، بلکه موفق واقعی کسی است ،که : {{ عاقبت بخیر باشد و به بهشت الهی راه یابد}}.
🔹بسیاری از موفقیتها را ... انسان با اختیار خودش بدست میآورد یا از دست میدهد.
💬 دو دانشآموز را در نظر بگیرید؛
که یکی درس خوان ، تمیز و با انضباط است ، ولی در امور دینی سست و دیگری تنبل ، کثیف و بی انضباط میباشد، اما در کارهای دینی کوشا است. اولی شبهای درسی و امتحانی تا دیر وقت مشغول تحصیل و مطالعه است، ولی دومی شبهای درسی و امتحانی بجای درس خواندن تا آخرین فیلم تلویزیون میبیند و خسته و کوفته میخوابد. در چنین وضعیتی طبیعی است که شاگرد درس خوان موفق میشود و شاگرد تنبل به ظاهر مؤمن در درسهایش توفیقی حاصل نمیکند.
🔺این قبول نشدن ؛ بخاطر تنبلی خودش میباشد ، و ربطی به ایمانش ندارد.
✍ آخرین نکته در پاسخ به سؤال باید بدانی این است که:
🚫 کسانیکه ایمان ندارند زندگی سخت و پر اضطرابی دارند ، هر چند این اضطراب ، ناراحتی و سختی را ما احساس نکنیم.
⭕️ ولی مؤمنان هر چند ... مشکلات جسمانی یا مالی داشته باشند. مانند ؛ افرادی بیایمان اضطراب ندارند ،
🔻زیرا ...
افراد بی ایمان هر لحظه میترسند که از دنیا بروند و هر آنچه دارند فنا شود ،
🔻ولی ...
افراد مؤمن میدانند که اگر در دنیا با مشکلاتی روبر شوند در قیامت خداوند در برابر تحمل این مشکلات به آنها اجر خواهد داد.
با انتشار مطالب کانال ، در ثواب آن شریک شویدحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
بنظرت معنای موفقیت چیست؟
آیا ( فرعون ) را که آن همه دارایی داشت و هم اکنون از اهل جهنم است ، فرد موفقی میدانید ، یا حضرت موسی ( ع ) را ؟
👑قارون یکی از اقوام قوم موسی (ع) بود، ولی مؤمن نبود. پولهای او آن قدر بود که یک عده افراد قوی هیکل کلید گاو صندوقهای او را حمل میکردند. قصص ( آیه ۷۶ )
👑قارون با افتخار میگفت : این ثروت را به وسیله دانشی که نزد من است بدست آوردهام.
قصص( آیه ۷۸)
آیا بنظر شما قارون فرد موفقی بود؟
⭕️ برخی از ما ممکن است ؛ تنها به ظاهر افراد نگاه کنیم ؛ ولی چون از عاقبت آنها اطلاعی نداریم [ نتوانیم به درستی قضاوت ] کنیم.
🔻داستان زیر که در قرآن آمده ؛
و ادامه سرگذشت قارون است نمونه کاملی از افراد به ظاهر موفق و در واقع ناموفق را به ما نشان میدهد : 👇
👑 روزی قارون با تمام زینت خود ، در برابر قومش ظاهر شد. آنان که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند:
ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده ما نیز داشتیم. به راستی که او بهره [ و موفقیت ] بزرگی دارد ، اما کسانیکه علم و دانش به آنها داده بود گفتند : وای بر شما ..! ثواب الهی برای کسانیکه ایمان آوردهاند و عمل نیک انجام میدهند { بهتر } است ، اما جز { صابران } آن را دریافت نمیکنند.
🔸خداوند متعال در ادامه این آیات میفرماید:
🔳 و سپس ما او و خانهاش را در زمین فرو بردیم و یارانی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمیتوانست کاری از پیش ببرد و آنها که دیروز آرزو میکردند بجای او باشند [ وقتی دیدند که بر سر قارون چه آمد ] گفتند: وای بر ما ..! گویی خداوند روزی هر کدام از بندگانش را که بخواهد گسترش میدهد یا تنگ میگیرد. اگر خدا بر ما منت ننهاده بود ما را نیز به قعر زمین فرو میبرد.
📖 قصص (آیه ۷۹-۸۲)
🔺از این داستان و نمونههای دیگر آن نتیجه میگیریم که؛
✍معنای موفقیت واقعی این نیست که چند روزی کسی در زندگی دنیا خوش باشد ، بلکه موفق واقعی کسی است ،که : {{ عاقبت بخیر باشد و به بهشت الهی راه یابد}}.
🔹بسیاری از موفقیتها را ... انسان با اختیار خودش بدست میآورد یا از دست میدهد.
💬 دو دانشآموز را در نظر بگیرید؛
که یکی درس خوان ، تمیز و با انضباط است ، ولی در امور دینی سست و دیگری تنبل ، کثیف و بی انضباط میباشد، اما در کارهای دینی کوشا است. اولی شبهای درسی و امتحانی تا دیر وقت مشغول تحصیل و مطالعه است، ولی دومی شبهای درسی و امتحانی بجای درس خواندن تا آخرین فیلم تلویزیون میبیند و خسته و کوفته میخوابد. در چنین وضعیتی طبیعی است که شاگرد درس خوان موفق میشود و شاگرد تنبل به ظاهر مؤمن در درسهایش توفیقی حاصل نمیکند.
🔺این قبول نشدن ؛ بخاطر تنبلی خودش میباشد ، و ربطی به ایمانش ندارد.
✍ آخرین نکته در پاسخ به سؤال باید بدانی این است که:
🚫 کسانیکه ایمان ندارند زندگی سخت و پر اضطرابی دارند ، هر چند این اضطراب ، ناراحتی و سختی را ما احساس نکنیم.
⭕️ ولی مؤمنان هر چند ... مشکلات جسمانی یا مالی داشته باشند. مانند ؛ افرادی بیایمان اضطراب ندارند ،
🔻زیرا ...
افراد بی ایمان هر لحظه میترسند که از دنیا بروند و هر آنچه دارند فنا شود ،
🔻ولی ...
افراد مؤمن میدانند که اگر در دنیا با مشکلاتی روبر شوند در قیامت خداوند در برابر تحمل این مشکلات به آنها اجر خواهد داد.
با انتشار مطالب کانال ، در ثواب آن شریک شویدحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
برخی از کارها برای افزایش درجات در بهشت ...
کسب فضیلت:
🔵 از جمله دعاهایی که برای گوینده خود یک میلیون درجه اجر و ثواب دارد ، دعای بازار است.
در سنن ترمذی از حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنهما نقل شده که رسول الله صلی الله علیه و علی آله وسلم - فرموده اند:
هر کس که به بازار برود و این دعا را بخواند:
🤲 لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ ، وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ ، وَهُوَ حَيٌّ لاَيَمُوتُ ، بِيَدِهِ الخَيْرُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
🔺 ترجمه: هیچ معبودی به جز خدا نیست، تنهاست و شریک ندارد ، پادشاهی و ستایش از آنِ اوست. اوست که زنده میکند و می میراند، او ذاتی زنده است که نمی میرد. همه خوبی ها در تحت حکم اویند او برهر چیزی قادرو تواناست.
➖ خداوند برایش یک میلیون نیکی نوشته و یک میلیون از گناهان او را می آمرزد و یک میلیون درجه بر مقام او می افزاید.
🔵 فرزند چگونه مقام والدین را بالا می برد؟
🔺 هر پدر و مادری که میخواهد درجاتش در بهشت بالا برود ، باید فرزندان شان را نیک و صالح پرورش دهند تا برای آنان دعا و طلب مغفرت کنند ، اگر فرزندانت نیک و صالح باشد و از تو به نیکی یاد کنند ، در قبر آسوده هستی چرا که آنان با اعمال نیک و صالح تو را مقرب درگاه خداوند می نماید اما اگر نسبت به تربیت آنها بی توجهی کردی ، چیزی از کوزه آنها برایت نمی تراود و نخواهی دید که برایت طلب مغفرت کنند تا بدان واسطه درجاتت بالا برود.
💟 رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
➖ شخصی میبیند درجاتش در بهشت بالا میرود ، میپرسد: این مقام و منزلت از کجا آمده است؟ گفته میشود: فرزندت برایت طلب مغفرت نمود.
💟 امام بخاری رحمه الله در کتاب "الادب المفرد" یک باب به نام "نیکی به والدین بعد از وفات شان" درج نموده است و در آن از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده :
میت بعد از مرگش درجاتش بالا می رود ، او می پرسد: ای خدا! این منزلت از کجا آمده است؟
گفته میشود: فرزندت برایت طلب مغفرت نموده است.
📚 منبع: کتاب " كيف ترفع درجتك في الجنة "
با انتشار مطالب کانال ، در ثواب آن شریک شویدحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
کسب فضیلت:
🔵 از جمله دعاهایی که برای گوینده خود یک میلیون درجه اجر و ثواب دارد ، دعای بازار است.
در سنن ترمذی از حضرت عبدالله بن عمر رضی الله عنهما نقل شده که رسول الله صلی الله علیه و علی آله وسلم - فرموده اند:
هر کس که به بازار برود و این دعا را بخواند:
🤲 لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ ، وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ ، لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ ، وَهُوَ حَيٌّ لاَيَمُوتُ ، بِيَدِهِ الخَيْرُ، وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ.
🔺 ترجمه: هیچ معبودی به جز خدا نیست، تنهاست و شریک ندارد ، پادشاهی و ستایش از آنِ اوست. اوست که زنده میکند و می میراند، او ذاتی زنده است که نمی میرد. همه خوبی ها در تحت حکم اویند او برهر چیزی قادرو تواناست.
➖ خداوند برایش یک میلیون نیکی نوشته و یک میلیون از گناهان او را می آمرزد و یک میلیون درجه بر مقام او می افزاید.
🔵 فرزند چگونه مقام والدین را بالا می برد؟
🔺 هر پدر و مادری که میخواهد درجاتش در بهشت بالا برود ، باید فرزندان شان را نیک و صالح پرورش دهند تا برای آنان دعا و طلب مغفرت کنند ، اگر فرزندانت نیک و صالح باشد و از تو به نیکی یاد کنند ، در قبر آسوده هستی چرا که آنان با اعمال نیک و صالح تو را مقرب درگاه خداوند می نماید اما اگر نسبت به تربیت آنها بی توجهی کردی ، چیزی از کوزه آنها برایت نمی تراود و نخواهی دید که برایت طلب مغفرت کنند تا بدان واسطه درجاتت بالا برود.
💟 رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمودند:
➖ شخصی میبیند درجاتش در بهشت بالا میرود ، میپرسد: این مقام و منزلت از کجا آمده است؟ گفته میشود: فرزندت برایت طلب مغفرت نمود.
💟 امام بخاری رحمه الله در کتاب "الادب المفرد" یک باب به نام "نیکی به والدین بعد از وفات شان" درج نموده است و در آن از حضرت ابوهریره رضی الله عنه روایت شده :
میت بعد از مرگش درجاتش بالا می رود ، او می پرسد: ای خدا! این منزلت از کجا آمده است؟
گفته میشود: فرزندت برایت طلب مغفرت نموده است.
📚 منبع: کتاب " كيف ترفع درجتك في الجنة "
با انتشار مطالب کانال ، در ثواب آن شریک شویدحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
❣🌿❣
ﺻﺒــﺮ ﯾـﻌﻨﯽ ؛
ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺘــﺮﯾﻦ ﻓــﺮﺻﺖ،
ﻧــﻪ ﺍﻭﻟﯿــﻦ ﻓـــﺮﺻﺖ ...
ﺑـﻪ ﺧـﺎﻃـﺮ ﻫﻤﯿـﻦ ﺍﺳﺖ ﮐـﻪ
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬــﺎ ﯼ ﺻﺒــﻮﺭ ﻣـﻮﻓـﻖ ﺗــﺮﻧـــﺪ !...
از زندگی درس بگیر
" وقتی کسی تو را می رنجاند ناراحت نشو زیرا این قانون طبیعت است!!! زیرا درختی که شیرین ترین میوه را دارد! بیشترین سنگ ها را ميخوردحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
ﺻﺒــﺮ ﯾـﻌﻨﯽ ؛
ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩﻥ ﺩﺭ ﺑﻬﺘــﺮﯾﻦ ﻓــﺮﺻﺖ،
ﻧــﻪ ﺍﻭﻟﯿــﻦ ﻓـــﺮﺻﺖ ...
ﺑـﻪ ﺧـﺎﻃـﺮ ﻫﻤﯿـﻦ ﺍﺳﺖ ﮐـﻪ
ﺍﻧﺴﺎﻧﻬــﺎ ﯼ ﺻﺒــﻮﺭ ﻣـﻮﻓـﻖ ﺗــﺮﻧـــﺪ !...
از زندگی درس بگیر
" وقتی کسی تو را می رنجاند ناراحت نشو زیرا این قانون طبیعت است!!! زیرا درختی که شیرین ترین میوه را دارد! بیشترین سنگ ها را ميخوردحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ای جوان به خودت بنگرحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
@Faghadkhada9
#امهات_المؤمنین #زنان_بهشتی
💠ضرورت اطلاع از زندگی امهات المومنین و زنان همعصر پیامبر اکرمﷺ (4)
🔸این چهرۀ آن زنی نیست که خداوند متعال خواسته و بدان فرمان داده است. در پس این وارونهسازیها در دنیای زن، مردمانی اهریمن صفت ایستادهاند که چرخ تحولات را در دست دارند و نمیخواهند هیچ زنی در کنار مرد امر خلافت و جانشینی زمین را بر عهده بگیرد، خلافتی که خداوند متعال در مورد آن فرموده است.
آنان نمیخواهند زن در جایگاه مادر، همسر، دختر و خواهر قرار گیرد، بلکه میخواهند تبدیل به کالایی ارزان که طبق قوانین تجارت شیطانی، آن را به راحتی بگیرند و بعد از مدتی به دور اندازند. میخواهند او در مقام رقیب مرد، ظاهر شود تا سرکردگان از راه نیاز و زیر چتر کار و اغوا، به خواستههای خود برسند و کامجویی کنند.
🔸تاریخ اسلامی در گذشته و حال سرشار از اسامی زنان بزرگوار و پاک سرشتی است این شخصیتها از انظار نسلهای کنونی پنهان شدهاند و شرح حال آنان تبدیل به حکایاتی چند براي شنیدن یا پر کردن اوقات فراغت شدهاند، یا اینکه داستان آنان را فقط برای تسلی و سرگرم کردن کودکان بیان میکنند.
جای بیان شخصیت این بانوان بزرگ و نامی را غوغای پر زرق و برق رسانۀ گرفته است، تا حقایق نهان شوند و مردم در جست و جوی هدایت به بیراه روند.
🔸ما -قسم به كسي كه آسمان را برافراشته ـ به خواندن سيرت مردان و زنان صحابی، نياز شديد و مبرمی داريم که در فهم جايگاه اين بزرگواران بيشترين تأثير را دارد و در اين صورت است كه به وسيله اين نسل عزت میيابيم.
پس به سوی اين آبادی سرسبز بشتابيد تا در كنار اين زنان صادق لحظاتی را به سر بريم و بوی خوش صداقت و ايمانشان را استشمام نمائيم. اميد است كه خداوند صداقت و اخلاص در دنيا، بهشت و خشنودی در آخرت را نصيب ما گرداند. قصد ما معرفی کوتاهی از دانشوری زنان در تاریخ اسلام است.
چنین زنانی باید الگوی دختران امت نبی مکرم اسلام باشند، نه زنانی رقاصه! باید تمام دختران جوان امت نبی اکرمﷺ، زندگی آنان را مطالعه کنند و با زندگی خود تطبیق دهند تا راه نجات و کامیابی را از راه هلاکت و ناکامی باز شناسند.
🔸اکنون وقت آن رسيده كه زن مسلمان اين حقايق را بداند مادام که در جامعه، اماکن ایمن و خانههای مؤمن پانگیرند، بازگشت جامعه به زندگی اسلامی و اطمینان آن به شریعت خداوند امکانپذیر نخواهد بود. بیان درست چنین نمونههایی، انبوه شک و تشویشها را از فطرت پاكشان بزدایند و پردۀ باطل را از برابر چشمهایشان کنار زنند و در راه مستقیم قدم بردارند.
افزون بر آن، بیان آنها به این ترتیب براي نسلهای جدید زمینه را فراهم میکند تا با حقایق مسلح شوند و یاوههای دشمنان را کشف کنند. نقشههای آنان را خنثی و علیه فتنههای آنان مبارزه کنند.
ادامه دارد...
منابع:
_سیرت زنان پیامبر ﷺ- نویسنده: عبدالمنعم هاشمی.
_رد شبهات ملحدین نویسندگان گروهی.
_اسوه های راستین- نویسنده: احمد الجدع- مترجم عبدالصمد مرتضوی.
_بانوان نمونه عصر پیامبر(صحابه شناسی)- نویسنده: محمد المصری- مترجم اسحاق دبیری.
_بانوان عصر پیامبر- نویسنده: محمد المصری.
_عایشه همسر، همراز و همراه پیامبرﷺ- نویسنده :بانو رُفَیده حبش- مترجم: داود ناروئی.حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
💠ضرورت اطلاع از زندگی امهات المومنین و زنان همعصر پیامبر اکرمﷺ (4)
🔸این چهرۀ آن زنی نیست که خداوند متعال خواسته و بدان فرمان داده است. در پس این وارونهسازیها در دنیای زن، مردمانی اهریمن صفت ایستادهاند که چرخ تحولات را در دست دارند و نمیخواهند هیچ زنی در کنار مرد امر خلافت و جانشینی زمین را بر عهده بگیرد، خلافتی که خداوند متعال در مورد آن فرموده است.
آنان نمیخواهند زن در جایگاه مادر، همسر، دختر و خواهر قرار گیرد، بلکه میخواهند تبدیل به کالایی ارزان که طبق قوانین تجارت شیطانی، آن را به راحتی بگیرند و بعد از مدتی به دور اندازند. میخواهند او در مقام رقیب مرد، ظاهر شود تا سرکردگان از راه نیاز و زیر چتر کار و اغوا، به خواستههای خود برسند و کامجویی کنند.
🔸تاریخ اسلامی در گذشته و حال سرشار از اسامی زنان بزرگوار و پاک سرشتی است این شخصیتها از انظار نسلهای کنونی پنهان شدهاند و شرح حال آنان تبدیل به حکایاتی چند براي شنیدن یا پر کردن اوقات فراغت شدهاند، یا اینکه داستان آنان را فقط برای تسلی و سرگرم کردن کودکان بیان میکنند.
جای بیان شخصیت این بانوان بزرگ و نامی را غوغای پر زرق و برق رسانۀ گرفته است، تا حقایق نهان شوند و مردم در جست و جوی هدایت به بیراه روند.
🔸ما -قسم به كسي كه آسمان را برافراشته ـ به خواندن سيرت مردان و زنان صحابی، نياز شديد و مبرمی داريم که در فهم جايگاه اين بزرگواران بيشترين تأثير را دارد و در اين صورت است كه به وسيله اين نسل عزت میيابيم.
پس به سوی اين آبادی سرسبز بشتابيد تا در كنار اين زنان صادق لحظاتی را به سر بريم و بوی خوش صداقت و ايمانشان را استشمام نمائيم. اميد است كه خداوند صداقت و اخلاص در دنيا، بهشت و خشنودی در آخرت را نصيب ما گرداند. قصد ما معرفی کوتاهی از دانشوری زنان در تاریخ اسلام است.
چنین زنانی باید الگوی دختران امت نبی مکرم اسلام باشند، نه زنانی رقاصه! باید تمام دختران جوان امت نبی اکرمﷺ، زندگی آنان را مطالعه کنند و با زندگی خود تطبیق دهند تا راه نجات و کامیابی را از راه هلاکت و ناکامی باز شناسند.
🔸اکنون وقت آن رسيده كه زن مسلمان اين حقايق را بداند مادام که در جامعه، اماکن ایمن و خانههای مؤمن پانگیرند، بازگشت جامعه به زندگی اسلامی و اطمینان آن به شریعت خداوند امکانپذیر نخواهد بود. بیان درست چنین نمونههایی، انبوه شک و تشویشها را از فطرت پاكشان بزدایند و پردۀ باطل را از برابر چشمهایشان کنار زنند و در راه مستقیم قدم بردارند.
افزون بر آن، بیان آنها به این ترتیب براي نسلهای جدید زمینه را فراهم میکند تا با حقایق مسلح شوند و یاوههای دشمنان را کشف کنند. نقشههای آنان را خنثی و علیه فتنههای آنان مبارزه کنند.
ادامه دارد...
منابع:
_سیرت زنان پیامبر ﷺ- نویسنده: عبدالمنعم هاشمی.
_رد شبهات ملحدین نویسندگان گروهی.
_اسوه های راستین- نویسنده: احمد الجدع- مترجم عبدالصمد مرتضوی.
_بانوان نمونه عصر پیامبر(صحابه شناسی)- نویسنده: محمد المصری- مترجم اسحاق دبیری.
_بانوان عصر پیامبر- نویسنده: محمد المصری.
_عایشه همسر، همراز و همراه پیامبرﷺ- نویسنده :بانو رُفَیده حبش- مترجم: داود ناروئی.حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
💜
#ورود_مادر_شوهر_ممنوع 👇🏻
🌸🍃 یه نکته ای که خیلی از مردها بدشون میاد اینه که خانمشون #رازهای خونه رو به #بیرون از خونه ببره و خط و نشان از خانواده اش بگیره.
و همچنین یکی از ویرانگر ترین مشکل برای زوجین دخالت مادر شوهر در تمامی مشکلات و امور زوجین و خط و نشان کشیدن برایشان 👇🏻👇🏻
چه دلیلی داره مادر شوهر بیاد واسه زندگی زوج ها تصمیم گیری کنه
مشورت همیشه خروجی مثبتی داشته ، اما دخالت مستقیم در تمامی امور کاری بسیار ناپسند می باشد. و ضربه های جبران ناپذیر به پیکره زندگی زوج ها وارد میکند و حتی بسیاری از موارد به طلاق کشیده میشود ⛔
موافقید ؟؟حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
#ورود_مادر_شوهر_ممنوع 👇🏻
🌸🍃 یه نکته ای که خیلی از مردها بدشون میاد اینه که خانمشون #رازهای خونه رو به #بیرون از خونه ببره و خط و نشان از خانواده اش بگیره.
و همچنین یکی از ویرانگر ترین مشکل برای زوجین دخالت مادر شوهر در تمامی مشکلات و امور زوجین و خط و نشان کشیدن برایشان 👇🏻👇🏻
چه دلیلی داره مادر شوهر بیاد واسه زندگی زوج ها تصمیم گیری کنه
مشورت همیشه خروجی مثبتی داشته ، اما دخالت مستقیم در تمامی امور کاری بسیار ناپسند می باشد. و ضربه های جبران ناپذیر به پیکره زندگی زوج ها وارد میکند و حتی بسیاری از موارد به طلاق کشیده میشود ⛔
موافقید ؟؟حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
اگه بشه چی میشه؟
شما هرگز چیزی که لایقش نباشید رو حتی
نمیتونید بهش فکر کنید.
پس اگر بهش حتی فکر کردین به این معنیه که توانایی بدست آوردنش رو هم دارید :)
اما چیزی که جلوی ادامه دادن اون فکر رو میگیره ترسها و نشدنهای درونی خود ماست پس رهاش کن لطفا!!
بجای اینکه به این فکرکنی نمیشه و غیرممکنه به این فکرکن که اگر بشه چی میشه ؟
اغلب به نشدن ها فکر میکنن و بعد دلایلی رو
میارن که نخوان حرکت کنند.
فقط کافیه سوال رو برعکس کنید، اگه بشه چی میشه؟حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
شما هرگز چیزی که لایقش نباشید رو حتی
نمیتونید بهش فکر کنید.
پس اگر بهش حتی فکر کردین به این معنیه که توانایی بدست آوردنش رو هم دارید :)
اما چیزی که جلوی ادامه دادن اون فکر رو میگیره ترسها و نشدنهای درونی خود ماست پس رهاش کن لطفا!!
بجای اینکه به این فکرکنی نمیشه و غیرممکنه به این فکرکن که اگر بشه چی میشه ؟
اغلب به نشدن ها فکر میکنن و بعد دلایلی رو
میارن که نخوان حرکت کنند.
فقط کافیه سوال رو برعکس کنید، اگه بشه چی میشه؟حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
💎 ﻗﻠﻤﯽ ﺍﺯ ﻗﻠﻤﺪﺍﻥ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ :
ﺟﻨﺎﺏ #ﻗﺎﺿﯽ_ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ #ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ #ﮐﻠﻨﮓ
ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟!
✨ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ ..
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
مراقب قضاوتهاي خود باشيم ...
ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺠﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻔﺖ :
ﺟﻨﺎﺏ #ﻗﺎﺿﯽ_ﮐﻠﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯾﺪ
ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺸﻤﮕﯿﻦ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ :
ﻣﺮﺩﮎ ﺍﯾﻦ #ﻗﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻧﻪ #ﮐﻠﻨﮓ
ﺗﻮ ﻫﻨﻮﺯ ﮐﻠﻨﮓ ﻭ ﻗﻠﻢ ﺭﺍ
ﺍﺯ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ؟!
✨ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ :
ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ ﺑﺎﺷﺪ ، ﺗﻮ ﺧﺎﻧﻪ ی ﻣﺮﺍ
ﺑﺎ ﺁﻥ ﻭﯾﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩﯼ ..
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
مراقب قضاوتهاي خود باشيم ...
🍁
📖داستان کوتاه
فردی "ڪیسه ای طلا" در باغ خود دفن ڪرده بود ڪه بعد از مدتے یادش رفت ڪجا بود.
نزد بایزید بسطامی آمد.
بایزید گفت:
نیمه شب برخیر و تا "صبح نـماز بخوان." اما باید مواظب باشی ڪه لحظه ای ذهنت نزد گمشده ات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.
"نیمه شب" به نماز ایستاد و نزدیڪ صبح یادش افتاد ڪجای باغ دفن ڪرده است.
سریع نماز خود به هم زد و بیل برداشت و باغ روانه شد و محل را ڪند و ڪیسه ها در آغوش ڪشید.
صبح شادمان نزد بایزید آمد و بابت راهنمایی اش تشڪر ڪرد. بایزید گفت: می دانی چه ڪسی "محل سڪه" را به تو نشان داد؟
گفت: نه.
گفت: "ڪار شیطان" بود ڪه دماغ اش بر سینه ات ڪشید و یادت افتاد.
مرد تعجب ڪرد و گفت: به خدا برای شیطان نمی خواندم.
بایزید گفت: می دانم، خالص برای خـدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت "عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه" را بدانے ، دیگر او را رها می ڪنی...
نزدیڪ صبح بود، لذت عبادت شبانه را "ملایڪ "می خواستند بر ڪام تو بچشانند، ڪه شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.
چون یڪ شب اگر این لذت را درڪ می ڪردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمه شب می رفتے. شیطان یادت انداخت تا نمازت را "قطع ڪنی." چنانچه وقتی قطع ڪردی و رفتی طلاها را پیدا ڪردی دیگر "نمازت را نخواندی" و خوابیدی...
"و اینجا بود ڪه شیطان تیر خلاص خود را به تو رها ڪرد."حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
📖داستان کوتاه
فردی "ڪیسه ای طلا" در باغ خود دفن ڪرده بود ڪه بعد از مدتے یادش رفت ڪجا بود.
نزد بایزید بسطامی آمد.
بایزید گفت:
نیمه شب برخیر و تا "صبح نـماز بخوان." اما باید مواظب باشی ڪه لحظه ای ذهنت نزد گمشده ات نرود و نیت عبادت تو مادی نشود.
"نیمه شب" به نماز ایستاد و نزدیڪ صبح یادش افتاد ڪجای باغ دفن ڪرده است.
سریع نماز خود به هم زد و بیل برداشت و باغ روانه شد و محل را ڪند و ڪیسه ها در آغوش ڪشید.
صبح شادمان نزد بایزید آمد و بابت راهنمایی اش تشڪر ڪرد. بایزید گفت: می دانی چه ڪسی "محل سڪه" را به تو نشان داد؟
گفت: نه.
گفت: "ڪار شیطان" بود ڪه دماغ اش بر سینه ات ڪشید و یادت افتاد.
مرد تعجب ڪرد و گفت: به خدا برای شیطان نمی خواندم.
بایزید گفت: می دانم، خالص برای خـدا بود. شیطان دید اگر چنین پیش بروی و لذت "عبادت و راز و نیاز و سجده شبانه" را بدانے ، دیگر او را رها می ڪنی...
نزدیڪ صبح بود، لذت عبادت شبانه را "ملایڪ "می خواستند بر ڪام تو بچشانند، ڪه شیطان محل طلاها را یاد تو انداخت تا محروم شوی.
چون یڪ شب اگر این لذت را درڪ می ڪردی، برای همیشه سراغ عبادت نیمه شب می رفتے. شیطان یادت انداخت تا نمازت را "قطع ڪنی." چنانچه وقتی قطع ڪردی و رفتی طلاها را پیدا ڪردی دیگر "نمازت را نخواندی" و خوابیدی...
"و اینجا بود ڪه شیطان تیر خلاص خود را به تو رها ڪرد."حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
داستان واقعی کافه عشق
✍🏻: فاطمه سون ارا و ن.ی
قسمت هفتاد و پنج
حمیرا آهی کشید و گفت ان شاءالله که همینطور باشد لالا جان من هم برایت دعا میکنم که قلبت نشکند و به عشقت برسی ولی اگر زحل بخاطر شما دست رد به سینه ای این چنین خواستگارهایش بزند واقعاً میتوانم به این باور کنم که عشق وجود دارد در همین هنگام صدای مادرش بلند شد که حمیرا را صدا میزد حمیرا داخل خانه رفت و تیمور را با هزار فکر و خیال تنها گذاشت تیمور شروع به قدم زدن در حویلی کرد او بالای عشق زحل به خودش باور داشت ولی اینکه چرا زحل این موضوع را برایش نگفته بود برایش سوال بود بعد از یکساعت شماره ای زحل را گرفت بعد از چند بوق صدای زحل را پشت خط شنید که گفت بلی عزیزم تیمور آب دهانش را قورت داده خواست آرامشش را حفظ کند و گفت سلام زحل جان حرف زده میتوانی؟ زحل جواب داد بلی میتوانم تیمور گفت اگر وقت داشته باشی میخواهم فردا با هم ملاقات کنیم میخواهم در مورد موضوع مهم با هم حرف بزنیم زحل ذوق زده گفت اوه دل عشقم برایم تنگ شده است؟ تیمور لبخند تلخی زد و گفت البته که دلم برایت تنگ شده اگر فردا میتوانی کافه بیا زحل چشم گفت چند لحظه دیگر هم با هم حرف زدند بعد تماس را قطع کردند زحل با خوشی بخاطر دیدار عشق اش شب با خیال راحت خوابید ولی تیمور بخاطر تصمیم که گرفته بود تمام شب خواب به چشمانش نیامد صبح بعد از اینکه از پوهنتون رخصت شد به کافه رفت سمیع با دیدن قیافه ای گرفته ای او پرسید چی شده لالا امروز حالت خوش نیست تیمور جواب داد خوب هستم چیزی نیست سمیع جان امروز زحل قرار است به کافه بیاید میتوانی چند ساعت تنهایی کارها را انجام بدهی؟ سمیع لبخندی زد و گفت البته که میتوانم لالا جان ولی احساس میکنم امروز ترا چیزی شده ناراحت به نظر میرسی ان شاءالله که خیریتی باشد تیمور گفت دیشب درست نتوانستم بخوابم حالا کمی بی خواب هستم سمیع پرسید مطمین هستی موضوع دیگری نیست؟ تیمور لبخندی زد و گفت بلی نگران نباش با باز شدن دروازه ای کافه هر دو به سمت دروازه دیدند زحل داخل کافه شد و به سوی آن دو آمد سمیع با دیدن زحل با مهربانی گفت سلام خواهر جان خوش آمدید زحل بعد از احوال پرسی با سمیع به تیمور دید و گفت سلام عزیزم نمیخواهی از من پذیرایی کنی؟ تیمور او را به میز که همیشه با هم می نشستند دعوت کرد و خودش هم مقابلش پشت میز نشست هر دو ساکت بودند و حرفی نمی زدند سمیع برای شان قهوه آماده کرده آورد بعد خودش سرگرم پذیرایی از دیگر مشتریان شد زحل سکوت را شکست و پرسید نمیخواهی حرف بزنی؟
ادامه داردحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
✍🏻: فاطمه سون ارا و ن.ی
قسمت هفتاد و پنج
حمیرا آهی کشید و گفت ان شاءالله که همینطور باشد لالا جان من هم برایت دعا میکنم که قلبت نشکند و به عشقت برسی ولی اگر زحل بخاطر شما دست رد به سینه ای این چنین خواستگارهایش بزند واقعاً میتوانم به این باور کنم که عشق وجود دارد در همین هنگام صدای مادرش بلند شد که حمیرا را صدا میزد حمیرا داخل خانه رفت و تیمور را با هزار فکر و خیال تنها گذاشت تیمور شروع به قدم زدن در حویلی کرد او بالای عشق زحل به خودش باور داشت ولی اینکه چرا زحل این موضوع را برایش نگفته بود برایش سوال بود بعد از یکساعت شماره ای زحل را گرفت بعد از چند بوق صدای زحل را پشت خط شنید که گفت بلی عزیزم تیمور آب دهانش را قورت داده خواست آرامشش را حفظ کند و گفت سلام زحل جان حرف زده میتوانی؟ زحل جواب داد بلی میتوانم تیمور گفت اگر وقت داشته باشی میخواهم فردا با هم ملاقات کنیم میخواهم در مورد موضوع مهم با هم حرف بزنیم زحل ذوق زده گفت اوه دل عشقم برایم تنگ شده است؟ تیمور لبخند تلخی زد و گفت البته که دلم برایت تنگ شده اگر فردا میتوانی کافه بیا زحل چشم گفت چند لحظه دیگر هم با هم حرف زدند بعد تماس را قطع کردند زحل با خوشی بخاطر دیدار عشق اش شب با خیال راحت خوابید ولی تیمور بخاطر تصمیم که گرفته بود تمام شب خواب به چشمانش نیامد صبح بعد از اینکه از پوهنتون رخصت شد به کافه رفت سمیع با دیدن قیافه ای گرفته ای او پرسید چی شده لالا امروز حالت خوش نیست تیمور جواب داد خوب هستم چیزی نیست سمیع جان امروز زحل قرار است به کافه بیاید میتوانی چند ساعت تنهایی کارها را انجام بدهی؟ سمیع لبخندی زد و گفت البته که میتوانم لالا جان ولی احساس میکنم امروز ترا چیزی شده ناراحت به نظر میرسی ان شاءالله که خیریتی باشد تیمور گفت دیشب درست نتوانستم بخوابم حالا کمی بی خواب هستم سمیع پرسید مطمین هستی موضوع دیگری نیست؟ تیمور لبخندی زد و گفت بلی نگران نباش با باز شدن دروازه ای کافه هر دو به سمت دروازه دیدند زحل داخل کافه شد و به سوی آن دو آمد سمیع با دیدن زحل با مهربانی گفت سلام خواهر جان خوش آمدید زحل بعد از احوال پرسی با سمیع به تیمور دید و گفت سلام عزیزم نمیخواهی از من پذیرایی کنی؟ تیمور او را به میز که همیشه با هم می نشستند دعوت کرد و خودش هم مقابلش پشت میز نشست هر دو ساکت بودند و حرفی نمی زدند سمیع برای شان قهوه آماده کرده آورد بعد خودش سرگرم پذیرایی از دیگر مشتریان شد زحل سکوت را شکست و پرسید نمیخواهی حرف بزنی؟
ادامه داردحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
داستان واقعی کافه عشق
✍🏻: فاطمه سون ارا و ن.ی
قسمت هفتاد و شش
تیمور نمی دانست سر صحبت را از کجا شروع کند برای همین کمی فکر کرد بعد خیلی رُک گفت من میخواهم مادرم را به خواستگاری تو بفرستم زحل خندید و پرسید شوخی میکنی؟ تیمور با جدیت جواب داد نخیر کاملاً جدی هستم من تصمیم دارم امروز با مادرم حرف بزنم و از او بخواهم به خواستگاری تو بیاید زحل حیرت زده گفت فکر میکنی این تصمیم که گرفتی درست است؟ فعلاً اگر تو اقدام به خواستگاری کنی خانواده ای من بدون اینکه نظر مرا بخواهند برایت جواب رد میدهند تیمور غمگین لب زد پس دست روی دست بنشینم و ببینم تو همسر… حرفش را ادامه نداد زحل متعجب پرسید منظورت چیست من همسر کسی دیگر یعنی چی؟ تیمور جوابی نداد ناگهان زحل موضوع را درک کرد و شمرده پرسید حمیرا برایت چیزی گفته؟ تیمور سرش را به نشانه ای بلی تکان داد بعد گفت من نمیتوانم ترا از دست بدهم میدانی از وقتی حمیرا برایم در مورد پسر عمه ات گفته است یک لحظه قرار ندارم من هم میدانم اگر مادرم فعلاً خواستگاری بیاید خانواده ات به هیچ وجه این موضوع را قبول نمی کنند ولی جز این هیچ راه حل به فکرم نرسید کاش من هم پولدار بودم آنوقت نیاز نبود تو را منتظر خودم بنشانم و اینقدر ترس از دست دادنت را در دل داشته باشم لعنت به بی پولی، لعنت به غریبی زحل به چشمانی تیمور که پر از اشک شده بودند خیره شد با دیدن قطره ای اشکی که از چشم تیمور پایین چکید قلبش به درد آمد دستش را روی دست تیمور گذاشت و با عشق گفت وعده من به تو چی بود؟ اینکه تا وقتی تو برای ساختن یک زندگی خوب برای من موفق شوی منتظرت بمانم پس چرا از این میترسی که ترکت کنم؟ چرا بخاطر اینکه خواستگار دارم خودت را اذیت میکنی حتا اگر همه ای دنیا مرا بخواهند برای من مهم نیست چون من فقط و فقط ترا میخواهم از این هم نترس که خانواده ام شاید مرا مجبور کنند که با کسی جز تو ازدواج کنم چون من هیچگاه این موضوع را قبول نمی کنم تا وقتی من نخواهم آنها مرا وادار به ازدواج نمیتوانند من هر سختی که بخاطر رسیدن به تو باشد را به جان میخرم ولی دست ترا رها نمی کنم پس دیگر اصلاً در این مورد فکر نکن یادت است گفتی ده سال بعد تو در جایگاهی میباشی که من با دیدنت اشک شوق خواهم ریخت مطمین باش ده سال بعد وقتی تو موفق شوی من حتماً شاهد موفقیت تو خواهم بود تیمور به صورت زحل نگاه کرد چشمانش به صداقت حرفهای زحل شهادت میدادند تیمور لبخندی زد و گفت دوستت دارم…
ادامه داردحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
✍🏻: فاطمه سون ارا و ن.ی
قسمت هفتاد و شش
تیمور نمی دانست سر صحبت را از کجا شروع کند برای همین کمی فکر کرد بعد خیلی رُک گفت من میخواهم مادرم را به خواستگاری تو بفرستم زحل خندید و پرسید شوخی میکنی؟ تیمور با جدیت جواب داد نخیر کاملاً جدی هستم من تصمیم دارم امروز با مادرم حرف بزنم و از او بخواهم به خواستگاری تو بیاید زحل حیرت زده گفت فکر میکنی این تصمیم که گرفتی درست است؟ فعلاً اگر تو اقدام به خواستگاری کنی خانواده ای من بدون اینکه نظر مرا بخواهند برایت جواب رد میدهند تیمور غمگین لب زد پس دست روی دست بنشینم و ببینم تو همسر… حرفش را ادامه نداد زحل متعجب پرسید منظورت چیست من همسر کسی دیگر یعنی چی؟ تیمور جوابی نداد ناگهان زحل موضوع را درک کرد و شمرده پرسید حمیرا برایت چیزی گفته؟ تیمور سرش را به نشانه ای بلی تکان داد بعد گفت من نمیتوانم ترا از دست بدهم میدانی از وقتی حمیرا برایم در مورد پسر عمه ات گفته است یک لحظه قرار ندارم من هم میدانم اگر مادرم فعلاً خواستگاری بیاید خانواده ات به هیچ وجه این موضوع را قبول نمی کنند ولی جز این هیچ راه حل به فکرم نرسید کاش من هم پولدار بودم آنوقت نیاز نبود تو را منتظر خودم بنشانم و اینقدر ترس از دست دادنت را در دل داشته باشم لعنت به بی پولی، لعنت به غریبی زحل به چشمانی تیمور که پر از اشک شده بودند خیره شد با دیدن قطره ای اشکی که از چشم تیمور پایین چکید قلبش به درد آمد دستش را روی دست تیمور گذاشت و با عشق گفت وعده من به تو چی بود؟ اینکه تا وقتی تو برای ساختن یک زندگی خوب برای من موفق شوی منتظرت بمانم پس چرا از این میترسی که ترکت کنم؟ چرا بخاطر اینکه خواستگار دارم خودت را اذیت میکنی حتا اگر همه ای دنیا مرا بخواهند برای من مهم نیست چون من فقط و فقط ترا میخواهم از این هم نترس که خانواده ام شاید مرا مجبور کنند که با کسی جز تو ازدواج کنم چون من هیچگاه این موضوع را قبول نمی کنم تا وقتی من نخواهم آنها مرا وادار به ازدواج نمیتوانند من هر سختی که بخاطر رسیدن به تو باشد را به جان میخرم ولی دست ترا رها نمی کنم پس دیگر اصلاً در این مورد فکر نکن یادت است گفتی ده سال بعد تو در جایگاهی میباشی که من با دیدنت اشک شوق خواهم ریخت مطمین باش ده سال بعد وقتی تو موفق شوی من حتماً شاهد موفقیت تو خواهم بود تیمور به صورت زحل نگاه کرد چشمانش به صداقت حرفهای زحل شهادت میدادند تیمور لبخندی زد و گفت دوستت دارم…
ادامه داردحسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
داستان واقعی کافه عشق
✍🏻: فاطمه سون ارا و ن.ی
قسمت هفتاد و هفت
زحل بعد از نیم ساعت با تیمور خداحافظی کرد و به خانه رفت وقتی داخل خانه شد حمیرا نزدش آمد و گفت سلام زحل جان پدر تان آمده است تا حال منتظر شما بود زحل به سوی مهمانخانه رفت وقتی داخل اطاق شد پدرش از جایش بلند شد و گفت سلام دخترم نزدیک پدرش رفت و دستش را بوسیده گفت سلام پدر جان خوش آمدید پدرش سر او را بوسید و گفت خوش باشی دختر بیا بنشین میخواهم در مورد یک موضوع مهم همرایت حرف بزنم زحل پهلوی پدرش نشست و گفت بفرما پدر جان پدرش کمی فکر کرد بعد گفت دیروز عمه ات برایم تماس گرفت و در مورد خواستگاری تو برای منصور همرایم حرف زد گفت چند باری اینجا به خواستگاری آمده است ولی شما برای من در این مورد حرفی نزدید عمه ات هم از اینکه من در این مورد چیزی نمی دانستم تعجب کرد خوب خیر من حالا آمده ام که برایت تصمیم خودم را بگویم به صورت زحل دید و ادامه داد دخترم من منصور را می شناسم پسر زحتمکش و پر تلاش است او از خودش تجارت شخصی دارد و از هر نگاه برای اینکه داماد من شود آماده است تو هم اگر راضی باشی من میخواهم برای عمه ات جواب بلی بدهیم زحل با ناراحتی گفت من نمیخواهم حالا ازدواج کنم پدر جان میخواهم پوهنتون بخوانم و درسهایم را تمام کرده آنگاه به ازدواج فکر خواهم کرد پدرش لبخندی زد و گفت نگران این موضوع نباش من با عمه ات در این مورد حرف زدم او هیچ مشکل با درس خواندن تو ندارد تو میتوانی بعد از ازدواج به درسهایت ادامه بدهی زحل خواست حرفی بزند که حمیرا با پتنوس چای داخل اطاق شد زحل ساکت شد و از جایش بلند شد و پتنوس چای را از دست حمیرا گرفته گفت من چای میریزم تو برو حمیرا با تعجب نگاهی به او انداخت بعد گفت درست است و از اطاق بیرون رفت زحل برای پدرش چای ریخت و مقابلش گذاشت و گفت من نمیخواهم با منصور ازدواج کنم با اینکه او پسر عمه ای من است ولی من تا حال او را فقط سه بار دیده ام و من تا درسهایم را تمام نکنم نمیخواهم مسولیت دیگر را در زندگیم قبول کنم امیدوار هستم شما هم به تصمیم من احترام قایل باشید پدرش پیاله ای چایش را از روی میز گرفت و کمی از آن نوشیده گفت اگر مشکل این است که با منصور زیاد شناخت نداری خوب با هم حرف بزنید او را درست بشناس من برخلاف این موضوع نیستم اگر دیدی میتوانی همرایش خوشبخت شوی آنوقت نامزد شوید
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
ادامه دارد
✍🏻: فاطمه سون ارا و ن.ی
قسمت هفتاد و هفت
زحل بعد از نیم ساعت با تیمور خداحافظی کرد و به خانه رفت وقتی داخل خانه شد حمیرا نزدش آمد و گفت سلام زحل جان پدر تان آمده است تا حال منتظر شما بود زحل به سوی مهمانخانه رفت وقتی داخل اطاق شد پدرش از جایش بلند شد و گفت سلام دخترم نزدیک پدرش رفت و دستش را بوسیده گفت سلام پدر جان خوش آمدید پدرش سر او را بوسید و گفت خوش باشی دختر بیا بنشین میخواهم در مورد یک موضوع مهم همرایت حرف بزنم زحل پهلوی پدرش نشست و گفت بفرما پدر جان پدرش کمی فکر کرد بعد گفت دیروز عمه ات برایم تماس گرفت و در مورد خواستگاری تو برای منصور همرایم حرف زد گفت چند باری اینجا به خواستگاری آمده است ولی شما برای من در این مورد حرفی نزدید عمه ات هم از اینکه من در این مورد چیزی نمی دانستم تعجب کرد خوب خیر من حالا آمده ام که برایت تصمیم خودم را بگویم به صورت زحل دید و ادامه داد دخترم من منصور را می شناسم پسر زحتمکش و پر تلاش است او از خودش تجارت شخصی دارد و از هر نگاه برای اینکه داماد من شود آماده است تو هم اگر راضی باشی من میخواهم برای عمه ات جواب بلی بدهیم زحل با ناراحتی گفت من نمیخواهم حالا ازدواج کنم پدر جان میخواهم پوهنتون بخوانم و درسهایم را تمام کرده آنگاه به ازدواج فکر خواهم کرد پدرش لبخندی زد و گفت نگران این موضوع نباش من با عمه ات در این مورد حرف زدم او هیچ مشکل با درس خواندن تو ندارد تو میتوانی بعد از ازدواج به درسهایت ادامه بدهی زحل خواست حرفی بزند که حمیرا با پتنوس چای داخل اطاق شد زحل ساکت شد و از جایش بلند شد و پتنوس چای را از دست حمیرا گرفته گفت من چای میریزم تو برو حمیرا با تعجب نگاهی به او انداخت بعد گفت درست است و از اطاق بیرون رفت زحل برای پدرش چای ریخت و مقابلش گذاشت و گفت من نمیخواهم با منصور ازدواج کنم با اینکه او پسر عمه ای من است ولی من تا حال او را فقط سه بار دیده ام و من تا درسهایم را تمام نکنم نمیخواهم مسولیت دیگر را در زندگیم قبول کنم امیدوار هستم شما هم به تصمیم من احترام قایل باشید پدرش پیاله ای چایش را از روی میز گرفت و کمی از آن نوشیده گفت اگر مشکل این است که با منصور زیاد شناخت نداری خوب با هم حرف بزنید او را درست بشناس من برخلاف این موضوع نیستم اگر دیدی میتوانی همرایش خوشبخت شوی آنوقت نامزد شوید
حسبی ربی الله را فراموش نکنید
@Faghadkhada9
ادامه دارد
Forwarded from تبادلات روزانه وشبانه اهل سنت وجماعت
ࡅߺ߳ߺقوܢٜٜࡅߺ߳ߺࡉ اܢٜٜماڼ
https://www.tg-me.com/islamdunyai_zeba
🌸⃟💌════════
جملات زیبا و ماندگار
https://www.tg-me.com/rahyan1behisht
🌸⃟💌════════
اکادمی موحدین اسلام
https://www.tg-me.com/+sgfai_fy5DU0NDY1
🌸⃟💌════════
غرباء
https://www.tg-me.com/t_m_tohid47
🌸⃟💌════════
کانال نوری قرآن
https://www.tg-me.com/Nuri_guran
🌸⃟💌════════
کلیپ های رد عقاید روافض(تشیع)
https://www.tg-me.com/ahle_beit_Sahabe
🌸⃟💌════════
دروغ هـای زرتشــت
https://www.tg-me.com/anti_fake_tamadon
🌸⃟💌════════
فـکـــر بـــرتـــر
https://www.tg-me.com/FekrebartarTelm
🌸⃟💌════════
قـــدرت تفکـــر مثبــت
https://www.tg-me.com/ttt_ghodratfekr
🌸⃟💌════════
رد شبهــات ملحـدیــن و خــدا نـابــاوران
https://www.tg-me.com/islam_empire1
🌸⃟💌════════
تــاریـــخ و تمــدن اســـلام
https://www.tg-me.com/islam_his_tory
🌸⃟💌════════
گروه پرسش و پاسخ سوالات شرعی
https://www.tg-me.com/quran_and_sunat
🌸⃟💌════════
امتی رسول الله ﷺ
https://www.tg-me.com/omatiyrasolallah
🌸⃟💌════════
صراط المستقیم
https://www.tg-me.com/SXXS99tMe
🌸⃟💌════════
درمان لکه و جوش پوست
https://www.tg-me.com/Rayehe_zibaii
🌸⃟💌════════
تلاوات القران الکریم
https://www.tg-me.com/tv_quran_1
🌸⃟💌════════
کانال ندای توحید
https://www.tg-me.com/nedaitohid97
🌸⃟💌════════
تلاوتهای مجلسی سعید مسلم
https://www.tg-me.com/+9DCkET4b8sEzNjA0
🌸⃟💌════════
سوالات دینی و اسلامی گزینه ای
https://www.tg-me.com/siwalltdineewasllami
🌸⃟💌════════
مطالب دینی و اسلامی
https://www.tg-me.com/dawatgranaslaamz
🌸⃟💌════════
سبک زندگی سالم
https://www.tg-me.com/healthylife0126
🌸⃟💌════════
خواهرم غصه نخور
@ADMMMJ1234
🌸⃟💌════════
کتاب خانه محبان حق
https://www.tg-me.com/habibrahimibook
🌸⃟💌════════
رهروان راە حقیقت
https://www.tg-me.com/rahrovanrahhgihget
🌸⃟💌════════
کانال ندای اسلام
https://www.tg-me.com/Nedaie_islam1400
🌸⃟💌════════
شب زنده داران
https://www.tg-me.com/shabzendadaran
🌸⃟💌════════
عاشقانه الهی
https://www.tg-me.com/AshiGan_Elahi
🌸⃟💌════════
پناه به الله
https://www.tg-me.com/panah_ba_allah
🌸⃟💌════════
فــدایــان اســلــام
https://www.tg-me.com/Fadaineaslam
🌸⃟💌════════
گروه بسوی الله جل و جلاله
https://www.tg-me.com/be_soye_allah_jalejalalaho
🌸⃟💌════════
الله را فراموش نکنید
https://www.tg-me.com/faghadkhada9
🌸⃟💌════════
داعیان اسلام
https://www.tg-me.com/dahyain_isalam
🌸⃟💌════════
فقط خدا
https://www.tg-me.com/rajeuon1
🌸⃟💌════════
فقط بگو الله
https://www.tg-me.com/faghadkhada
🌸⃟💌════════
https://www.tg-me.com/islamdunyai_zeba
🌸⃟💌════════
جملات زیبا و ماندگار
https://www.tg-me.com/rahyan1behisht
🌸⃟💌════════
اکادمی موحدین اسلام
https://www.tg-me.com/+sgfai_fy5DU0NDY1
🌸⃟💌════════
غرباء
https://www.tg-me.com/t_m_tohid47
🌸⃟💌════════
کانال نوری قرآن
https://www.tg-me.com/Nuri_guran
🌸⃟💌════════
کلیپ های رد عقاید روافض(تشیع)
https://www.tg-me.com/ahle_beit_Sahabe
🌸⃟💌════════
دروغ هـای زرتشــت
https://www.tg-me.com/anti_fake_tamadon
🌸⃟💌════════
فـکـــر بـــرتـــر
https://www.tg-me.com/FekrebartarTelm
🌸⃟💌════════
قـــدرت تفکـــر مثبــت
https://www.tg-me.com/ttt_ghodratfekr
🌸⃟💌════════
رد شبهــات ملحـدیــن و خــدا نـابــاوران
https://www.tg-me.com/islam_empire1
🌸⃟💌════════
تــاریـــخ و تمــدن اســـلام
https://www.tg-me.com/islam_his_tory
🌸⃟💌════════
گروه پرسش و پاسخ سوالات شرعی
https://www.tg-me.com/quran_and_sunat
🌸⃟💌════════
امتی رسول الله ﷺ
https://www.tg-me.com/omatiyrasolallah
🌸⃟💌════════
صراط المستقیم
https://www.tg-me.com/SXXS99tMe
🌸⃟💌════════
درمان لکه و جوش پوست
https://www.tg-me.com/Rayehe_zibaii
🌸⃟💌════════
تلاوات القران الکریم
https://www.tg-me.com/tv_quran_1
🌸⃟💌════════
کانال ندای توحید
https://www.tg-me.com/nedaitohid97
🌸⃟💌════════
تلاوتهای مجلسی سعید مسلم
https://www.tg-me.com/+9DCkET4b8sEzNjA0
🌸⃟💌════════
سوالات دینی و اسلامی گزینه ای
https://www.tg-me.com/siwalltdineewasllami
🌸⃟💌════════
مطالب دینی و اسلامی
https://www.tg-me.com/dawatgranaslaamz
🌸⃟💌════════
سبک زندگی سالم
https://www.tg-me.com/healthylife0126
🌸⃟💌════════
خواهرم غصه نخور
@ADMMMJ1234
🌸⃟💌════════
کتاب خانه محبان حق
https://www.tg-me.com/habibrahimibook
🌸⃟💌════════
رهروان راە حقیقت
https://www.tg-me.com/rahrovanrahhgihget
🌸⃟💌════════
کانال ندای اسلام
https://www.tg-me.com/Nedaie_islam1400
🌸⃟💌════════
شب زنده داران
https://www.tg-me.com/shabzendadaran
🌸⃟💌════════
عاشقانه الهی
https://www.tg-me.com/AshiGan_Elahi
🌸⃟💌════════
پناه به الله
https://www.tg-me.com/panah_ba_allah
🌸⃟💌════════
فــدایــان اســلــام
https://www.tg-me.com/Fadaineaslam
🌸⃟💌════════
گروه بسوی الله جل و جلاله
https://www.tg-me.com/be_soye_allah_jalejalalaho
🌸⃟💌════════
الله را فراموش نکنید
https://www.tg-me.com/faghadkhada9
🌸⃟💌════════
داعیان اسلام
https://www.tg-me.com/dahyain_isalam
🌸⃟💌════════
فقط خدا
https://www.tg-me.com/rajeuon1
🌸⃟💌════════
فقط بگو الله
https://www.tg-me.com/faghadkhada
🌸⃟💌════════