Telegram Web Link
با شرابِ خوشِ شیراز چه نسبت داری؟
هر کجا نام تو آمد به زبان مست شدم

#حمیدرضا_آب‌روان
من روح آدمم که شدم رانده از بهشت
راهی این جهانِ سراسر بلا شدم

چون هیچ کس نبود کمی بشنود مرا
مشغول گفتگوی خودم با خدا شدم

#حمیدرضا_آب‌روان
چنان از عشق سرشارم که‌عقل از من گریزان‌است
ببر نام مرا بر لب، مرا مجنون خطابم کن

#حمیدرضا_آب‌روان
سلام به قلب من
زمانی که از تو یاد می‌کند
سلام به روح من
زمانی که به سوی تو پر می‌کشد
سلام بر عشق
لحظه‌ای که متولد می‌شود
و سلام بر شعر
که همواره با نام تو آغاز می‌شود...

#حمیدرضا_آب‌روان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صدایت‌ مثل یک‌ چشمه زلال‌ و‌ ناب و جان‌بخش است
که حتی می‌کند زنده، شبی گل‌های قالی را

#حمیدرضا_آب‌روان
درون سینه‌ام دل بود و آن را با خودت بردی
تماشا می‌کنم هر روز و شب این جای خالی را

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
گر سبک‌ بالم و کم بار و برم عیبی نیست سرو آزادم و زین روست که کم بارترم #حمیدرضا_آب‌روان
زاهدا! روی و ریا آفت هر آیینی است
مکُن از دین خودت این همه بیزارترم

خلوتی دارم و فکر گُنهی نیست مرا
گر چه در چشم شما از همه بدکارترم

#حمیدرضا_آب‌روان
تو را سروده‌ام شب و روز
تنها
در کوچه‌های بی عبور
تو را سروده‌ام
بسیار
در مهمان خانه‌های سوت و کور
تو را سروده‌ام زیر نور ماه
با قلبِ بی غرور
با اشک‌های خیس خود
کرده ام تو را مرور...

باید تو را سرود
باید تو را شنید
با ذرّه ذرّه‌ جان خویش
باید تو را چشید...

#حمیدرضا_آب‌روان
دیریست که به کنج خلوت خزیده‌ام
چون موجِ خسته‌ام که ز دریا بریده‌ام

تنها و بی‌صدا و به دور از نگاهِ خلق
پروانه‌وار پیله به دورم تنیده‌ام

#حمیدرضا_آب‌روان
من تو شدم؟یا تو منی؟ ای تو که معنای منی
من ز تو پیدا شده‌ام، نیمه‌ی پیدای منی

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
درون سینه‌ام دل بود و آن را با خودت بردی تماشا می‌کنم هر روز و شب این جای خالی را #حمیدرضا_آب‌روان
شب از نیمه گذشته، دستهایت را به من بسپار
که من اینگونه برپا می‌کنم جشنی خیالی را

#حمیدرضا_آب‌روان
بی‌گمان با عشق باید همنشین باشی تو ای دل
چون که می‌بینم درونت نغمه و آواز داری

عشق با خود برد بالاتر تو را، تا کهکشان‌ها
آنچنان که باورت شد قدرتِ پرواز داری

#حمیدرضا_آب‌روان
Roshani
Amir Rashvand
پیچکی باش و به دور تن من حلقه بزن
هر چه خواهی بکن ای عشق، گرفتار مرا

تشنه‌ام،تشنه‌ی بوسیدن و بوسیده شدن
هی بزن از دل و جان بوسه‌ی بسیار مرا

#حمیدرضا_آب‌روان
منم آن یوسفِ در بند و پریشان‌خاطر
برس از راه و بخر از سرِ بازار مرا

گوهرِ اصلم و در کنج دکان افتادم
تا ابد جز تو کسی نیست خریدار، مرا

#حمیدرضا_آب‌روان
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هر چند گوشه گوشه‌ی قلبم شکسته است
جانم ولی به فکر و خیال تو بسته است

چون موج بازگرد که اینجا هنوز هم
یک مرد، منتظر، لبِ ساحل نشسته است

#حمیدرضا_آب‌روان
H.R.A
Kasra Zahedi – Niyaz
پاسخم دِه ای رفیق مهربان و همدلم
من چه می‌کردم اگر هرگز نمی‌دیدم تو را

#حمیدرضا_آب‌روان
2025/06/28 12:38:21
Back to Top
HTML Embed Code: