Telegram Web Link
با مهسا هر وقت راجع به هرچی حرف زدم تمام وجودم پر از آرامش شده..
مثل تمامِ این هفت هشت سال رفاقتمون🫂
این بار هم تهش باهم راجع به خدا و آرامشی که رفاقت با خدا میده حرف زدیم💚
دوست دارم، این سبک از راحت بودنِ ابراز حقیقی وجود رو خیلی دوست دارم..
من اینو میخوام🚶🏻‍♀
این خیلی مهمه که سعی میکنم خودم رو بیشتر و بهتر بشناسم و محیطم رو غربال کنم. یه جورایی شفقت به خود محسوب میشه🤍
اولین ویژگی شخصیتی که ازش دوری میکنم و برای دوستی با خودم، به رسمیت نمیشناسم شخصیت نارسیستیک یا همون خودشیفته‌ست.
آدم‌هایی که ممکنه اگر ساده باشن از رنگ و بوی خودخواهی دائمشون بشه شناختشون و اگر سخت و پیچیده باشن، با دستکاری کردن مدامِ احساساتِ ما توسط اون آدم و الویت دادنِ مسائل زندگی خودشون میشه شناختشون.
امروز و بعد از چندین روز پیاپی گشتن دنبالِ کلمه‌ی درست واسه برائت‌جویی از دسته دوم میتونم بگم از آدم‌های بدونِ مرز دوری میکنم.
کسایی که مرز مشخصی واسه هیچ چیزی قائل نیستن و فقط میخوان تک‌تک اتفاقات رو‌ سپری کنن و رو به جلو حرکت کنن و براشون همدلی کردنِ واقعی با بقیه یا درکِ شرایط دیگران اهمیت چندانی نداره.
نمیتونی مطمئن باشی کِی به کی چه چیزی رو گفتن و حضورشون با امنیت و اعتماد توامان نیست.. صرفاً مرزهایی که خودت تعیین میکنی میتونه حصار بسازه که مداوم دیتا ندی و دیتا نگیری ازشون.
این نه تنها به منِ نوعی حس صمیمیت نمیده بلکه شاخک‌هامو تیز میکنه..
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
نارسیستا
کمونیستا
ملی گراها
بد دهنا و بی تربیتا
خسیس ها
زن ستیز یا مرد ستیزها
اینایی که سیز بلدم بلدم دارن
تازه به دوران رسیده ها
مغرورانِ تهی مغز
اعتماد به لایه اوزون داران
خسته گان همیشگی
چس ناله کنندگان اعظم
تنبل ها
اینایی که آشپزی ندونستن رو یک صفت خوب و باکلاس میدونن
اینایی که دنگ‌ خودشون رو نمیدن😂
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
آدم های خودشیفته، بدون چارچوب، بی هدف، تنوع طلب توی هر زمینه ای و اگه آدمی رفیقم باشه و بازم تنوع طلبی رو توی رفتارش نشون بده، فاصله می گیرم.
آدمی که صداقت براش تعریف نشده و همیشه سعی داره با دروغ یه کارکتر جذاب از خودش بسازه
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
آدم‌هایی که درمورد همه بد می‌گن. همه از نظرشون بد و مشکل‌دارن.
Forwarded from برنامه ناشناس
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
افرادی که محدودیت واقع‌بینانه رو از ابتدای زندگی نپذیرفتن و تجربه نکردن،
انقدر توو خانواده نیازهاش به صورت افراطی برآورده شده که الآن از عالم و آدم طلبکارن و احترام متقابل رو یاد نگرفتن،
باید الان هر جور شده حرف خودشو به کُرسی بشونه و بگه حق با منه.
فقط دنبالِ ارضای خواسته‌های خودشونن بدون اینکه توجه کنن این خواسته‌ها برای اطرافیانش چقدر سنگین و آسیب‌زننده‌س.
بریم درس بخونیم؟ 🍄📓
https://www.tg-me.com/Study_with_shamim
Forwarded from یادگاری🪄
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی
چه نکو طریق باشد که خدا رفیق باشد
سفر درشت گردد چو بهشت جاودانی

- مولانا
سریال جنگل آسفالت هم قشنگ به نظر میرسه.
یه قسمتشو دیدم، خوش ساخته.
(آزاده صمدی رو همیشه دوست داشتم و دارم و خوشحالم که هم تو افعی تهران هست هم تو جنگل آسفالت)
صائب تبریزی:
آن نخلِ ناخلف که تبر شد زِ ما نبود
ما را زمانه گَر شِکند، "ساز" میشویم..
🪕
یکی از مولفه‌های مهم که تو ایجاد اضطراب نقشِ موثری داره ، شُهرت و معروفیت هست‌.
بهش فکر کردید که چرا یه سری کانال‌نویسایی که از قضا خیلی هم دوسشون داشتیم، بعد از مدتی رفتن و دیگه برنگشتن؟
چرا آدم‌های معروف راجع به زندگی خصوصیشون حدالامکان حرف نمیزنن؟
(معروف‌های واقعی مد نظرمه نه مثلا بلاگرها یا کسایی که با حاشیه، شهرت میخرن)
واقعیت میدونید چیه عزیزایِ دلم؟
یکی از دلایلی که ما به هر طریقی نوشتن یا جنبه‌های دیگه‌ای از معروفیت رو انتخاب میکنیم، غلبه کردن بر اضطراب هست.
اول آدم فکر میکنه با مشهور شدن یه جامعه امن از آدم‌هایِ خوبی که دوسش دارن دورش تشکیل میشه و دیگه لازم نیست اضطراب تنهایی رو تحمل کنه.
اما واقعیت با این تصویر خیلی فاصله داره..
"🕊️🪷کُلبـه‌یِ چـوبــی🫖"
یکی از مولفه‌های مهم که تو ایجاد اضطراب نقشِ موثری داره ، شُهرت و معروفیت هست‌. بهش فکر کردید که چرا یه سری کانال‌نویسایی که از قضا خیلی هم دوسشون داشتیم، بعد از مدتی رفتن و دیگه برنگشتن؟ چرا آدم‌های معروف راجع به زندگی خصوصیشون حدالامکان حرف نمیزنن؟ (معروف‌های…
اکثر آدم‌ها اغلب زمانی معروف میشن که حتی هنوز شناخت خوبی از خودشون ندارن..
آدم‌ها میان از روزمرگی‌هاشون مینویسن
فالوور جمع میکنن
حتی گاهی بیش از حد مسائل شخصی رو با بقیه به اشتراک میذارن
به امیدِ اون محفل گرمی که خودشون گُلِ مجلس باشن.
اما حقیقت این نیست.
حقیقت اینه کلی آدم هستن که با بیانِ چیزی که بر خلاف میلِ اون‌هاست، تو دلشون بهت نفرت میورزن.
کلی آدم هستن که ممکنه حس‌های منفی مثل حسادت یا خشم رو تجربه کنن.
ممکنه نشخوار فکریت دو برابر شه با این کار و راهکاری که واسه رفع اضطراب در اوایل جوانی نظر گرفتی، خودش بشه عامل اضطراب در بزرگسالی..
این خیلی مهمه که ما با چشمِ باز همیشه تصمیم بگیریم و جای اینکه به شهرت فقط به چشمِ عاملی واسه دریافت خوبی‌ها نگاه کنیم، به چشم یک مسئولیت با همه ابعادش نگاه کنیم.
اگر زمانی ما باعث ایجاد حس حقارت در کسی که معروف نیست و مارو اصطلاحا دنبال میکنه بشیم، غیر قابل انکاره که این حس حقارت رو اون آدم در موقعی دیگر و با عملی بهمون برمیگردونه..
پس باید مسئولانه به این مسئله نگاه کرد و بهایِ هر تصمیمی رو باید بپردازیم.
یه کم «استعداد» با یه‌خورده «خودبزرگ‌بینی» میتونه هرکسی رو موقتاً مشهور کنه..
اما همیشه اینو با خودتون مرور کنید
برای مقابله با اضطراب نیاز به کلی آدم که بشناستتون ندارید تا تنهایی در سایه ای تاریک مخفی بشه.
یکی دو تا دوستِ خوب، امن و سالم واسه شکل‌گیری مفهومِ اعتمادِ بنیادین که به شما جسارت زیستن بده به طور جدی کافیه.
اینا رو گفتم چون واقعا ممکنه یه تصمیم احساسی واسه فالوورگیری و شاید کسب درآمد، تبدیل به اضطرابی عمیق در زندگیتون شه.
شُهرت هم بهای خاص خودشو داره...
من شخصا زندگی امن و ساکت رو خیلی بیشتر ترجیح میدم😄
Forwarded from یادگاری🪄
شمیم اون روز برام نوشته بود:
«شاید گاهی باید نفرت و برائت رو‌ نشون بدیم و حسمون حداقل شکلی داشته باشه که فداکارانه نباشه و بتونیم ابرازش کنیم...
اونوقت آروم می‌شیم
و یه رنج دائمی نیست.»

و حالا می‌فهمم که اعلام برائت کردنِ من از تو آخرین مرحله از این همه سال رنج کشیدنمه!
"🕊️🪷کُلبـه‌یِ چـوبــی🫖"
شمیم اون روز برام نوشته بود: «شاید گاهی باید نفرت و برائت رو‌ نشون بدیم و حسمون حداقل شکلی داشته باشه که فداکارانه نباشه و بتونیم ابرازش کنیم... اونوقت آروم می‌شیم و یه رنج دائمی نیست.» و حالا می‌فهمم که اعلام برائت کردنِ من از تو آخرین مرحله از این همه سال…
واقعاً این نکته مهمیه که با مهسا راجع بهش حرف زدیم.
از من یادتون بمونه:
«احساسِ ناتمام داشتن، کار دستِ آدم میده».
اگر شما رابطتون با کسی شکراب یا تمام شده ولی فکرتون نسبت بهش تموم نمیشه، حذف کردنش خیلی کمک کننده‌ست.
چون حستون رو تموم میکنه.
ما نیاز داریم احساسمون به آدم‌ها فُرم داشته باشه و بتونیم نسبت به حسمون، کنترل نسبی داشته باشیم.
اگر اینو نتونستیم انجام بدیم یعنی احتمالا یا طرفِ مقابل احساساتِ ما رو دستکاری کرده یا خودمون با خودمون این کارو کردیم.
اگر واستون این مطلب جالب بود، راجع به مَنیپولیشن برید بخونید و ببینید چطوری ممکنه شدت یک احساس انقدر بالا باشه که اصلا دست به تحریف بزنیم.
حالا همیشه که نمیتونیم گام به گام همه مسائل رو حل کنیم.. گاهی باید سریع و فوری دست به اقدام بزنیم و اون چیز رو حذف کنیم و جلویِ خودمون نسبت به اون شخص و اون حس یه جورایی اعلامِ برائت کنیم.
بعدش دیگه قلب و ذهنمون سبک میشه🍋🟩
2024/05/17 20:42:58
Back to Top
HTML Embed Code: