نامه ۱۸۰ قاضی سابق به رئیس قوه قضاییه درباره حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری
۱۸۰ قاضی سابق دادگستری طی نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری و توقف تدوین و تصویب آیین نامه پیشنهادی قوه قضاییه بر لایحه قانون استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
به گزارش ایلنا، بیش از ۱۸۰ قاضی سابق دادگستری که در میان آنها ۶۰ تن از قضات سابق دیوان عالی کشور، اعضای دادسرای انتظامی قضات، قضات دادگاه تجدیدنظر استان، دیوان عدالت اداری، دادسرا و دادگاههای عمومی به چشم میخورد، از ریاست قوه قضاییه خواستار حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری و توقف تدوین و تصویب آیین نامه پیشنهادی قوه قضاییه بر لایحه قانون استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-908527
۱۸۰ قاضی سابق دادگستری طی نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری و توقف تدوین و تصویب آیین نامه پیشنهادی قوه قضاییه بر لایحه قانون استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
به گزارش ایلنا، بیش از ۱۸۰ قاضی سابق دادگستری که در میان آنها ۶۰ تن از قضات سابق دیوان عالی کشور، اعضای دادسرای انتظامی قضات، قضات دادگاه تجدیدنظر استان، دیوان عدالت اداری، دادسرا و دادگاههای عمومی به چشم میخورد، از ریاست قوه قضاییه خواستار حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری و توقف تدوین و تصویب آیین نامه پیشنهادی قوه قضاییه بر لایحه قانون استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
https://www.ilna.news/fa/tiny/news-908527
خبرگزاری ایلنا
نامه ۱۸۰ قاضی سابق به رئیس قوه قضاییه درباره حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری
۱۸۰ قاضی سابق دادگستری طی نامهای به رئیس قوه قضاییه خواستار حفظ استقلال کانون وکلای دادگستری و توقف تدوین و تصویب آیین نامه پیشنهادی قوه قضاییه بر لایحه قانون استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
مخالفت بیش از ۱۲ هزار وکیل با آییننامه پیشنهادی قوه قضائیه برای قانون وکالت
تهران- ایرنا- بیش از ۱۲ هزار وکیل دادگستری با امضای نامهای به رئیس قوه قضائیه خواستار منتفی شدن پیشنویس آییننامه پیشنهادی قوه قضائیه برای لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
به گزارش روز شنبه کانون وکلای دادگستری مرکز، در نامه وکلا به حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی آمده است: ماده ۲۲ لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب ۱۳۳۳ بر اساس اصل استقلال کانون وکلای دادگستری و تضمین استقلال آن، تدوین و تنظیم آییننامه یا اصلاح آن را در صورت لزوم، در اختیار کانون وکلا گذارده است و پس از تدوین آیین نامه، تصویب آن جهت اجرا با وزیر دادگستری است.
این نامه می افزاید: این حکم قانونگذار در راستای حفظ اصول دادرسی منصفانه، حاکمیت قانون و پاسداری از حق دفاع آزادانه ملت است.
وکلا در این نامه تصریح می کنند: متاسفانه اقدام معاونت حقوقی آن قوه در تدوین آییننامه اصلاحی و فراخوان در خصوص آن، برخلاف قانون و خواست جامعه وکالت بوده و مورد پذیرش قاطبه وکلای دادگستری ایران و مصلحت دستگاه قضای کشور نخواهد بود.
امضاکنندگان این نامه از رئیس قوه قضائیه درخواست کرده اند تا تصمیم شایسته ای در این خصوص از سوی رئیس دستگاه قضا اتخاذ شود.
https://www.irna.ir/news/83772765/مخالفت-بیش-از
تهران- ایرنا- بیش از ۱۲ هزار وکیل دادگستری با امضای نامهای به رئیس قوه قضائیه خواستار منتفی شدن پیشنویس آییننامه پیشنهادی قوه قضائیه برای لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
به گزارش روز شنبه کانون وکلای دادگستری مرکز، در نامه وکلا به حجت الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی آمده است: ماده ۲۲ لایحه قانونی استقلال کانون وکلای دادگستری مصوب ۱۳۳۳ بر اساس اصل استقلال کانون وکلای دادگستری و تضمین استقلال آن، تدوین و تنظیم آییننامه یا اصلاح آن را در صورت لزوم، در اختیار کانون وکلا گذارده است و پس از تدوین آیین نامه، تصویب آن جهت اجرا با وزیر دادگستری است.
این نامه می افزاید: این حکم قانونگذار در راستای حفظ اصول دادرسی منصفانه، حاکمیت قانون و پاسداری از حق دفاع آزادانه ملت است.
وکلا در این نامه تصریح می کنند: متاسفانه اقدام معاونت حقوقی آن قوه در تدوین آییننامه اصلاحی و فراخوان در خصوص آن، برخلاف قانون و خواست جامعه وکالت بوده و مورد پذیرش قاطبه وکلای دادگستری ایران و مصلحت دستگاه قضای کشور نخواهد بود.
امضاکنندگان این نامه از رئیس قوه قضائیه درخواست کرده اند تا تصمیم شایسته ای در این خصوص از سوی رئیس دستگاه قضا اتخاذ شود.
https://www.irna.ir/news/83772765/مخالفت-بیش-از
ایرنا
مخالفت بیش از ۱۲ هزار وکیل با آییننامه پیشنهادی قوه قضائیه برای قانون وکالت
تهران- ایرنا- بیش از ۱۲ هزار وکیل دادگستری با امضای نامهای به رئیس قوه قضائیه خواستار منتفی شدن پیشنویس آییننامه پیشنهادی قوه قضائیه برای لایحه استقلال کانون وکلای دادگستری شدند.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برتراند راسل و چند نکته فلسفی برای زندگی بهتر/
سالگرد حضور راسل در راهپیمایی ضد جنگ ویتنام
سالگرد حضور راسل در راهپیمایی ضد جنگ ویتنام
✔️سیاست و زندان و آشپزی و نقاشی!🔻
✍🏻روبرت صافاریان
میدانید مهمترین کتاب
نجف دریابندری که دیروز از این جهان رفت و دوستدارانش را اندوهگین و تنها گذاشت، کدام است؟ از سیر تا پیاز: کتاب مستطاب آشپزی. خواننده شاید حیرت کند و بپرسد آیا تاریخ فلسفهی غرب برتراند راسل و هکلبری فین مارک توین و پیرمرد و دریای همینگوی اهمیتشان از یک خودآموز آشپزی کمتر است. میتواند باشد. اولاً اینکه آن کتابها ترجمهاند، ترجمههایی عموماً درخشان، اما به هر رو ترجمه، در حالی که از سیر تا پیاز کتاب تالیفی است. و نجف دریابندری کتاب تالیفی دیگری ندارد. چرا، مجموعه مقالات پراکندهاش به صورت کتاب منتشر شدهاند، اما کتاب تالیفی مستقل ندارد. آن ماجرای چنین کنند بزرگان هم که شایع شده بود ترجمه نیست و نوشتهی خودش است توسط خودش تکذیب شد؛ حقیقتاً ویل کاپی آمریکاییای هست و کتابی دارد با عنوان ظهور و سقوط تقریباً همه چیز که چنین کنند بزرگان ترجمهی آن است. پس سیر تا پیاز تنها کتاب تالیفی نجف دریابندری است و کتاب درخشانی است.
در همان زمان انتشار کتاب هم فرهنگدوستان این پرسش را مطرح کردند که چرا باید آدمی در اندازههای نجف دریابندری وقتش را صرف تالیف کتاب خودآموز آشپزی کند. او در مقدمهی کتاب به این پرسش پاسخ داده است:
« … دو رشتهی نقاشی و آشپزی همیشه علاقهی مرا جلب کردهاند، و با آنکه شاید کمتر کسی میان این دو رشته شباهتی ببیند، برای من همیشه این دو کار شبیه و حتی با هم مربوط بودهاند. در هر دو مورد انسان چیزهایی را با هم ترکیب میکند و چیز دیگری به وجود میآورد که ممکن است برای خودش و دیگران خوشایند باشد، یا نباشد. … نمیدانم این قیاس تا چه اندازه موجه است، ولی به هر حال من گاهی بخشی از اوقات خود را صرف این دو کردهام، اگر چه با کمال تعجب متوجه شدهام که اگر در این زمینهها استعدادی داشته باشم، این استعداد بیشتر جنبهی نظری دارد تا عملی. … »
و بعد:کتاب مستطاب آشپزی
«تابلویی که مقابل صفحهی عنوان کتاب (پایین پست) مستطاب میبینید یادگار نخستین روزهایی است که من کار نقاشی و آشپزی را در یک زمان و مکان آغاز کرده بودم. زمان اسفندماه سال ۱۳۳۶ است و مکان اتاق شمارهی ۱۲ در زندان شمارهی ۳ در مجتمع زندانهای قصر قجر. در آن هنگام من به مناسبت فعالیتهای سیاسی به زندان درازمدتی محکوم شده بودم و وقت خود را با ترجمه و نقاشی میگذراندم؛ ضمناً به واسطهی همان علاقهی معروف، آشپزی برای زندانیان هماتاق را هم به عهده گرفته بودم. آنچه در سمت چپ تابلو در کنار دیوار میبینید، دیگ آبگوشتی است که تقریباً هر روز روی یک چراغ سهفتیله بار گذاشته میشد، و من در جایی که دیدگاه شماست مینشستم و به کار نقاشی یا ترجمه مشغول میشدم. این تابلو البته روز نقاشی را نشان میدهد. … همان طور که ملاحظه میکنید تابلو به یک اثر «نائیف» بیشباهت نیست؛ کیفیت آبگوشتی هم که در دیگ میجوشد، تا آنجا که حافظه یاری میکند، در همین حدود بود.»
این ارتباط بین فعالیت سیاسی و زندان و علاقه به آشپزی و نقاشی و همه در این تابلو و این جملات جمعاند. این که انگیزهی آگاهانهی نجف دریابندری چه بوده جای خود، اما به گمانم این کار او به یک «شوخی عملی» شبیه است، یک جور ساختارشکنیِ تصویر جدی و عبوس زندانی و فعال سیاسی است. یکی از شمارههای ماهنامهی زنان که نشانیاش را به خاطر ندارم به مصاحبهای با او دربارهی این کتاب اختصاص داشت و جلدش مزین بود به عکسی از نجف دریابندری که کتاب مستطاب آشپزی را به دست گرفته بود و با رویی شاد به دوربین مینگریست. همان موقع این عکس و استقبال او از انتشار آن روی جلد مجله نظرم را چون کوششی برای شکستن تصویر کلیشهای روشنفکر جلب کرد. اکنون نیز معتقدم انتشار این کتاب اساساً چنین تاثیری دارد.
این را هم بگویم که کتاب از یک نظر بسیار جدی است، اولاً کار نحیفی نیست که صرفاً برای غرضی که گفتم سرهمبندی شده باشد و از آنجا که همسرم از این کتاب استفاده میکند برای پختوپز، میتوانم گزارش کنم که کاملاً بهدردبخور و کاربردی است. حجم آن هم نزدیک به دو هزار صفحه است که خود نشان از این دارد که نجف دریابندری کارش را کاملاً جدی گرفته بوده است. و در جملات اندکی هم که برای توضیح دستورهای غذاهای متنوع آمده، باز جابهجا طنز نویسنده گل کرده است. اصلاً به عنوان کتاب توجه کنید. به جای «همه چیز دربارهی … » معادل «از سیر تا پیاز» انتخاب شده که در ضمن به پختوپز مربوط میشود و خود طنزی آفریده. بله، نجف دریابندری این طوری بود، جدی و شوخی برایش دو دنیای جدا از هم نبودند.
منبع: سایت نقد و معرفی کتاب وینش
✍🏻روبرت صافاریان
میدانید مهمترین کتاب
نجف دریابندری که دیروز از این جهان رفت و دوستدارانش را اندوهگین و تنها گذاشت، کدام است؟ از سیر تا پیاز: کتاب مستطاب آشپزی. خواننده شاید حیرت کند و بپرسد آیا تاریخ فلسفهی غرب برتراند راسل و هکلبری فین مارک توین و پیرمرد و دریای همینگوی اهمیتشان از یک خودآموز آشپزی کمتر است. میتواند باشد. اولاً اینکه آن کتابها ترجمهاند، ترجمههایی عموماً درخشان، اما به هر رو ترجمه، در حالی که از سیر تا پیاز کتاب تالیفی است. و نجف دریابندری کتاب تالیفی دیگری ندارد. چرا، مجموعه مقالات پراکندهاش به صورت کتاب منتشر شدهاند، اما کتاب تالیفی مستقل ندارد. آن ماجرای چنین کنند بزرگان هم که شایع شده بود ترجمه نیست و نوشتهی خودش است توسط خودش تکذیب شد؛ حقیقتاً ویل کاپی آمریکاییای هست و کتابی دارد با عنوان ظهور و سقوط تقریباً همه چیز که چنین کنند بزرگان ترجمهی آن است. پس سیر تا پیاز تنها کتاب تالیفی نجف دریابندری است و کتاب درخشانی است.
در همان زمان انتشار کتاب هم فرهنگدوستان این پرسش را مطرح کردند که چرا باید آدمی در اندازههای نجف دریابندری وقتش را صرف تالیف کتاب خودآموز آشپزی کند. او در مقدمهی کتاب به این پرسش پاسخ داده است:
« … دو رشتهی نقاشی و آشپزی همیشه علاقهی مرا جلب کردهاند، و با آنکه شاید کمتر کسی میان این دو رشته شباهتی ببیند، برای من همیشه این دو کار شبیه و حتی با هم مربوط بودهاند. در هر دو مورد انسان چیزهایی را با هم ترکیب میکند و چیز دیگری به وجود میآورد که ممکن است برای خودش و دیگران خوشایند باشد، یا نباشد. … نمیدانم این قیاس تا چه اندازه موجه است، ولی به هر حال من گاهی بخشی از اوقات خود را صرف این دو کردهام، اگر چه با کمال تعجب متوجه شدهام که اگر در این زمینهها استعدادی داشته باشم، این استعداد بیشتر جنبهی نظری دارد تا عملی. … »
و بعد:کتاب مستطاب آشپزی
«تابلویی که مقابل صفحهی عنوان کتاب (پایین پست) مستطاب میبینید یادگار نخستین روزهایی است که من کار نقاشی و آشپزی را در یک زمان و مکان آغاز کرده بودم. زمان اسفندماه سال ۱۳۳۶ است و مکان اتاق شمارهی ۱۲ در زندان شمارهی ۳ در مجتمع زندانهای قصر قجر. در آن هنگام من به مناسبت فعالیتهای سیاسی به زندان درازمدتی محکوم شده بودم و وقت خود را با ترجمه و نقاشی میگذراندم؛ ضمناً به واسطهی همان علاقهی معروف، آشپزی برای زندانیان هماتاق را هم به عهده گرفته بودم. آنچه در سمت چپ تابلو در کنار دیوار میبینید، دیگ آبگوشتی است که تقریباً هر روز روی یک چراغ سهفتیله بار گذاشته میشد، و من در جایی که دیدگاه شماست مینشستم و به کار نقاشی یا ترجمه مشغول میشدم. این تابلو البته روز نقاشی را نشان میدهد. … همان طور که ملاحظه میکنید تابلو به یک اثر «نائیف» بیشباهت نیست؛ کیفیت آبگوشتی هم که در دیگ میجوشد، تا آنجا که حافظه یاری میکند، در همین حدود بود.»
این ارتباط بین فعالیت سیاسی و زندان و علاقه به آشپزی و نقاشی و همه در این تابلو و این جملات جمعاند. این که انگیزهی آگاهانهی نجف دریابندری چه بوده جای خود، اما به گمانم این کار او به یک «شوخی عملی» شبیه است، یک جور ساختارشکنیِ تصویر جدی و عبوس زندانی و فعال سیاسی است. یکی از شمارههای ماهنامهی زنان که نشانیاش را به خاطر ندارم به مصاحبهای با او دربارهی این کتاب اختصاص داشت و جلدش مزین بود به عکسی از نجف دریابندری که کتاب مستطاب آشپزی را به دست گرفته بود و با رویی شاد به دوربین مینگریست. همان موقع این عکس و استقبال او از انتشار آن روی جلد مجله نظرم را چون کوششی برای شکستن تصویر کلیشهای روشنفکر جلب کرد. اکنون نیز معتقدم انتشار این کتاب اساساً چنین تاثیری دارد.
این را هم بگویم که کتاب از یک نظر بسیار جدی است، اولاً کار نحیفی نیست که صرفاً برای غرضی که گفتم سرهمبندی شده باشد و از آنجا که همسرم از این کتاب استفاده میکند برای پختوپز، میتوانم گزارش کنم که کاملاً بهدردبخور و کاربردی است. حجم آن هم نزدیک به دو هزار صفحه است که خود نشان از این دارد که نجف دریابندری کارش را کاملاً جدی گرفته بوده است. و در جملات اندکی هم که برای توضیح دستورهای غذاهای متنوع آمده، باز جابهجا طنز نویسنده گل کرده است. اصلاً به عنوان کتاب توجه کنید. به جای «همه چیز دربارهی … » معادل «از سیر تا پیاز» انتخاب شده که در ضمن به پختوپز مربوط میشود و خود طنزی آفریده. بله، نجف دریابندری این طوری بود، جدی و شوخی برایش دو دنیای جدا از هم نبودند.
منبع: سایت نقد و معرفی کتاب وینش
Telegram
attach 📎
در هواي حقوق بشر
✔️سیاست و زندان و آشپزی و نقاشی!🔻 ✍🏻روبرت صافاریان میدانید مهمترین کتاب نجف دریابندری که دیروز از این جهان رفت و دوستدارانش را اندوهگین و تنها گذاشت، کدام است؟ از سیر تا پیاز: کتاب مستطاب آشپزی. خواننده شاید حیرت کند و بپرسد آیا تاریخ فلسفهی غرب برتراند…
سخنرانی دکتر محمدعلی موحد در شب نجف دریابندری (سال ۱۳۹۳)
https://www.instagram.com/tv/B_xfarUBD01/?igshid=1gqbuiqf1qhss
https://www.instagram.com/tv/B_xfarUBD01/?igshid=1gqbuiqf1qhss
Instagram
مجله فرهنگی هنری بخارا on Instagram: “سخنرانی #دکتر_محمدعلی_موحد در شب #نجف_دریابندری با حضور #محمود_دولتآبادی #منوچهر_انور #…
513 Likes, 4 Comments - مجله فرهنگی هنری بخارا (@bukharamag) on Instagram: “سخنرانی #دکتر_محمدعلی_موحد در شب #نجف_دریابندری با حضور #محمود_دولتآبادی #منوچهر_انور…”
در هواي حقوق بشر
✔️سیاست و زندان و آشپزی و نقاشی!🔻 ✍🏻روبرت صافاریان میدانید مهمترین کتاب نجف دریابندری که دیروز از این جهان رفت و دوستدارانش را اندوهگین و تنها گذاشت، کدام است؟ از سیر تا پیاز: کتاب مستطاب آشپزی. خواننده شاید حیرت کند و بپرسد آیا تاریخ فلسفهی غرب برتراند…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔸نجف دریابندری (۱ شهریور ۱۳۰۸ - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹)
☑️علی مطهری نماینده تهران به دنبال اظهارنظر دبیر شورای نگهبان درباره تصویب طرح اصلاح قانون انتخابات در آخرین هفتههای مجلس دهم نامهای سرگشاده منتشر کرد.
متن این نامه که در کانال رسمی علی مطهری خطاب به آیت الله جنتی نوشته شده، به شرح زیر است:
🔹جناب آقای احمد جنتی دامت برکاته
دبیرمحترم شورای نگهبان
با اهداء سلام، در صحبت اخیرتان مطالبی درباره طرح مجلس در خصوص اصلاح قانون انتخابات گفته اید که قابل تأمل و حاکی از نگاه از بالا به پایین به مجلس است. گویی نه این است که شورای نگهبان صرفاً باید مصوبه مجلس را از نظر انطباق با شرع و قانون اساسی بررسی و اظهارنظر کند، بلکه نیت خوانی میکنید که این طرح با هدف بی خاصیت کردن احراز صلاحیت داوطلبان طراحی و تصویب شده است. به شما و آقای کدخدایی -که از همان ابتدا از این طرح ابراز نگرانی کرد- حق میدهم که نگران باشید، چرا که سالها مطلق العنان تحت عنوان مبهم «نظارت استصوابی» هر کاری که خواسته اید کرده اید و اکنون بناست این نظارت بر اساس معیارهای مشخص انجام شود.
گفته اید مجلس توجهی به اصلاح قانون انتخابات نکرد و حالا در روزهای پایانی خود به فکر اصلاح قانون انتخابات افتاده است.
اولاً مجلس طرح مفصلی در اصلاح قانون انتخابات مجلس ارائه کرد و شما رد کردید. ثانیاً چه فرقی میکند مجلس طرحی را در روزهای پایانی ارائه کند یا در روزهای آغازین و یا در وسط دوره، شما وظیفه دارید منصفانه درباره آن اظهارنظر کنید.
گفته اید باید اصلاح قانون انتخابات ناظر به سیاستهای کلی انتخابات باشد. اتفاقاً این طرح ناظر به همین سیاستها از جمله حفظ حقوق نامزدها در بررسی صلاحیتها و پاسخگو بودن شورای نگهبان نسبت به عملکرد خود است تا شورای نگهبان از آن جایگاه خدایی که برای خود فرض کرده و خود را ناظر و عالم به همه اعمال و نیات و معیار عقاید و اظهار نظرهای نامزدها میداند پایین بیاید.
گفته اید اصلاح قانون انتخابات باید با کار دقیق و کارشناسی به دور از هیجانات انجام شود. اینها را مجلسیها بهتر از شما میدانند و عمل میکنند، نیازی به رهنمود حضرت عالی نیست. اما آن هیجانات را شما و آقای کدخدایی و افرادی که پشت صحنه شورای نگهبان هستند ایجاد کرده اند. شما پاسخ دهید که چه کرده اید که هم اصول گرا و هم اصلاح طلب، هم رد صلاحیت شده و هم رد صلاحیت نشده در جریان بررسی این طرح در مجلس فریادش از ظلم شورای نگهبان بلند بود و نگران حاکم شدن اختناق و خفقان و کاهش سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام بودند. نمایندگان به دستور قرآن عمل کردند که خداوند فریاد به بدگویی را دوست ندارد مگر از سوی کسی که مظلوم واقع شده باشد.
اما جالب است که در آخر، مکنون قلبی خود را بروز داده اید و آن اینکه گفته اید امیدوارم مجلس یازدهم اقدام به اصلاح قانون انتخابات کند، یعنی از پیش مصوبه اخیر مجلس دهم را رد کرده اید و تمایل خود برای اصلاح قانون انتخابات توسط مجلس خودساخته را اعلام کرده اید. در این صورت تکلیف شرط عدالت در اعضای شورای نگهبان چه میشود؟
بی اختیار به یاد تشرهای امام خمینی به شورای نگهبان افتادم که چگونه جناب عالی و امثال جناب عالی را از جایگاه خدایی پایین میآورد و به حقوق مردم توجه میداد. این تفکر را که همه مراحل انتخاب را شما باید انجام دهید، از سر خود بیرون کنید، بخشی از انتخاب را هم به عهده مردم بگذارید. فرضا دو نفر فاسد وارد مجلس شوند بهتر از آن است که دهها اصلح از ورود به مجلس باز بمانند. امیدوارم در روش خود تجدید نظر کنید. برای شما آرزوی توفیق دارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
متن این نامه که در کانال رسمی علی مطهری خطاب به آیت الله جنتی نوشته شده، به شرح زیر است:
🔹جناب آقای احمد جنتی دامت برکاته
دبیرمحترم شورای نگهبان
با اهداء سلام، در صحبت اخیرتان مطالبی درباره طرح مجلس در خصوص اصلاح قانون انتخابات گفته اید که قابل تأمل و حاکی از نگاه از بالا به پایین به مجلس است. گویی نه این است که شورای نگهبان صرفاً باید مصوبه مجلس را از نظر انطباق با شرع و قانون اساسی بررسی و اظهارنظر کند، بلکه نیت خوانی میکنید که این طرح با هدف بی خاصیت کردن احراز صلاحیت داوطلبان طراحی و تصویب شده است. به شما و آقای کدخدایی -که از همان ابتدا از این طرح ابراز نگرانی کرد- حق میدهم که نگران باشید، چرا که سالها مطلق العنان تحت عنوان مبهم «نظارت استصوابی» هر کاری که خواسته اید کرده اید و اکنون بناست این نظارت بر اساس معیارهای مشخص انجام شود.
گفته اید مجلس توجهی به اصلاح قانون انتخابات نکرد و حالا در روزهای پایانی خود به فکر اصلاح قانون انتخابات افتاده است.
اولاً مجلس طرح مفصلی در اصلاح قانون انتخابات مجلس ارائه کرد و شما رد کردید. ثانیاً چه فرقی میکند مجلس طرحی را در روزهای پایانی ارائه کند یا در روزهای آغازین و یا در وسط دوره، شما وظیفه دارید منصفانه درباره آن اظهارنظر کنید.
گفته اید باید اصلاح قانون انتخابات ناظر به سیاستهای کلی انتخابات باشد. اتفاقاً این طرح ناظر به همین سیاستها از جمله حفظ حقوق نامزدها در بررسی صلاحیتها و پاسخگو بودن شورای نگهبان نسبت به عملکرد خود است تا شورای نگهبان از آن جایگاه خدایی که برای خود فرض کرده و خود را ناظر و عالم به همه اعمال و نیات و معیار عقاید و اظهار نظرهای نامزدها میداند پایین بیاید.
گفته اید اصلاح قانون انتخابات باید با کار دقیق و کارشناسی به دور از هیجانات انجام شود. اینها را مجلسیها بهتر از شما میدانند و عمل میکنند، نیازی به رهنمود حضرت عالی نیست. اما آن هیجانات را شما و آقای کدخدایی و افرادی که پشت صحنه شورای نگهبان هستند ایجاد کرده اند. شما پاسخ دهید که چه کرده اید که هم اصول گرا و هم اصلاح طلب، هم رد صلاحیت شده و هم رد صلاحیت نشده در جریان بررسی این طرح در مجلس فریادش از ظلم شورای نگهبان بلند بود و نگران حاکم شدن اختناق و خفقان و کاهش سرمایه اجتماعی انقلاب و نظام بودند. نمایندگان به دستور قرآن عمل کردند که خداوند فریاد به بدگویی را دوست ندارد مگر از سوی کسی که مظلوم واقع شده باشد.
اما جالب است که در آخر، مکنون قلبی خود را بروز داده اید و آن اینکه گفته اید امیدوارم مجلس یازدهم اقدام به اصلاح قانون انتخابات کند، یعنی از پیش مصوبه اخیر مجلس دهم را رد کرده اید و تمایل خود برای اصلاح قانون انتخابات توسط مجلس خودساخته را اعلام کرده اید. در این صورت تکلیف شرط عدالت در اعضای شورای نگهبان چه میشود؟
بی اختیار به یاد تشرهای امام خمینی به شورای نگهبان افتادم که چگونه جناب عالی و امثال جناب عالی را از جایگاه خدایی پایین میآورد و به حقوق مردم توجه میداد. این تفکر را که همه مراحل انتخاب را شما باید انجام دهید، از سر خود بیرون کنید، بخشی از انتخاب را هم به عهده مردم بگذارید. فرضا دو نفر فاسد وارد مجلس شوند بهتر از آن است که دهها اصلح از ورود به مجلس باز بمانند. امیدوارم در روش خود تجدید نظر کنید. برای شما آرزوی توفیق دارم.
با تقدیم احترام
علی مطهری
Fararu | فرارو
انتقاد تند جنتی از مصوبات مجلس درباره قانون انتخابات
دبیر شورای نگهبان گفت: در حالی که ما مدتها و پیش از برگزاری انتخابات اخیر، درباره اصلاح قانون انتخابات فریاد زدیم و مطالبه کردیم، اما مجلس محترم هیچ توجهی به این امر نکرد و حالا و در روزهای پایانی خود تازه به فکر اصلاح قانون انتخابات آن هم با این کیفیت…
@ostad_shajariyan
شب قدر
🎵شب قدر
◾️استادان :
محمدرضا شجریان
محمد موسوی
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
👤حافظ
◾️◽️◾️
◾️استادان :
محمدرضا شجریان
محمد موسوی
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
👤حافظ
◾️◽️◾️
*تکان دهنده ترين جملات بشرى!*
✍️مصطفي ملكيان
🔹حضرت علی (ع)، دعایی دارند که بسیار عجیب است *اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی*(خطبه۲۱۵): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم ، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.
این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
✍️مصطفي ملكيان
🔹حضرت علی (ع)، دعایی دارند که بسیار عجیب است *اللهم اجعل نفسی اول کریمه تنتزعها من کرائمی*(خطبه۲۱۵): خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد، که از من میگیری؛ نکند قبل از این که جانم را میگیری، انصافم ، شرفم، عدالتم، راستگویی و ادب و دیگر مکرمت های اخلاقی ام گرفته شده باشد و تفالهای شده باشم که تو جانم را میگیری. خدایا از میان چیزهای شریف، اولین چیزی را که میگیری، جانم باشد وقتی میمیریم شرفم، صداقتم، عدالتم، شفقت و عشق ورزی به انسانها در من سر جایش باشد. تواضعم، انسان دوستیام سر جایش باشد. نه اینکه تا جانم به لبم برسد و بمیرم ؛عدالتم، انصافم و مروت و جوانمردی و صداقت و تواضعم را از دست داده باشم.
این یکی از تکان دهندهترین جملاتی است که در فرهنگ بشری گفته شده است. یعنی کریمههای وجود من زیاد است اما جان من اولین کریمهای باشد که از من میگیری. این جمله، شبیه به جمله حضرت عیسی است که میفرمایند نمی ارزد جهان را بگیری و در مقابلش روح خودت را بفروشی، ولو جهان را در مقابل روحت به تو بدهند.
"می توانیم هر قدر دوست داریم بر این نکته تاکید کنیم که عقل بشر ضعیف تر از غرایز اوست و حق نیز با ماست ولی این ضعف ویژگی عجیبی دارد. صدای عقل ملایم و تدریجی است ولی تا گوش شنوایی نیابد آرام نمی گیرد و درنهایت بعد از تکرار بی پایان، موفق می شود. این یکی از نکات معدودی است که ما را به آینده انسان امیدوار می کند".
"زیگموند فروید"
کتاب"آینده یک توهم
"زیگموند فروید"
کتاب"آینده یک توهم
✔️اگر شاهنامه فردوسی نبود؟🔻
(به مناسبت ۲۵ اردیبهشت: روز فردوسی)
🖋محمد علی فروغی:
🔸اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ی ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می خواند و کسی که خواندن نمی دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده ی فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود .
🖋محمد علی اسلامی ندوشن:
🔸طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار میگرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز میکرده، بدانگونه که میتوانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه میبینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:
ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبتبار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نوادهی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنریترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.
ـ بیشترین تعداد شاهنامهی مذهّب، در کتابخانهی توبقابی ترکیه یافت میشود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلافهای دامنهدار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان میدادند، به عثمانیهای هدیه میکردند، تا آن را وسیلهی تفاهم قرار دهند.
ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامهی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقشهائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب میخواستند بگویند ما چه گذشتهی باشکوهی داشتهایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بودهاند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشیها شناخته نشده بود.
شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشتهاند، زیرا عمق روح ایرانی و کامها و ناکامیهای او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای میماند. البرز همان البرز میبود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غاز که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری میشد بیزبان که هرچه به او میگفتند، جواب نداشت، و بیپنجره، که افق در برابرش نبود.
مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشننامه دکتر خالقی مطلق)
(به مناسبت ۲۵ اردیبهشت: روز فردوسی)
🖋محمد علی فروغی:
🔸اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است، و شکی نیست در اینکه اگر سخن دلنشین فردوسی نبود، وسیله ی ابقای تاریخ ایران همانا منحصر به کتب امثال مسعودی و حمزه بن حسن و ابوریحان می بود که همه به زبان عرب نوشته شده و اکثریت عظیم ایرانی ها از فهم آن عاجزند. شاهنامه فردوسی از بدو امر نزد فارسی زبانان چنان دلچسب واقع شده که عموما فریفته آن گردیده اند. هرکس خواندن می توانست، شاهنامه را می خواند و کسی که خواندن نمی دانست در مجالس شاهنامه خوانی برای شنیدن و تمتع یافتن از آن حاضر می شد. کمتر ایرانی بود که آن داستان ها را نداند و اشعار شاهنامه را از بر نخواند و رجال احیا شده ی فردوسی را نشناسد. اگر این اوقات ازین قبیل مجالس نمی بینی و روایت آن اشعار را کمتر می شنوی، از آن است که شداید و بدبختی های عصر اخیر محور زندگانی ما را به کلی منحرف ساخته و به قول معروف چرخ ما را چنبر کرده بود .
🖋محمد علی اسلامی ندوشن:
🔸طیّ این هزار سال هرگاه ایرانی در تنگنا یا نیاز یا خطر قرار میگرفته، دست کمک به طرف شاهنامه دراز میکرده، بدانگونه که میتوانیم بگوئیم که ایران را در دو وجه میبینیم: ایران پیش از شاهنامه، و ایران بعد از شاهنامه.
چند نمونه بیاورم:
ـ دوران مغول و بعد از مغول که دورانی مصیبتبار است، هنگام شکوفائی شاهنامه است. بایسنقر، نوادهی تیمور لنگ، شاهنامه را با خطّ خوش نویساند و نگارگری کرد. بدانگونه که یکی از هنریترین کتابهای جهان شد. همین چند سال پیش دانشگاه هاروارد امریکا چاپی از آن کرد که «گرانترین کتاب جهان» شناخته شد.
ـ بیشترین تعداد شاهنامهی مذهّب، در کتابخانهی توبقابی ترکیه یافت میشود، که شاهان صفوی به عنوان شفیع در زمانی که اختلافهای دامنهدار میان ایران و عثمانی بود، و شیعه و سنّی در برابر هم چنگ و دندان نشان میدادند، به عثمانیهای هدیه میکردند، تا آن را وسیلهی تفاهم قرار دهند.
ـ فتحعلیشاه قاجار نیز، برای عذرخواهی از تزار روسیّه، آنگاه که سفیر روس به دست ایرانیها کشته شده بود، جزو هدایا، یک جلد شاهنامهی مذهّب به پطرزبورگ روانه کرد. شاهنامه و نقشهائی که در آن به کار رفته بود، کتاب صلح بود. در ضمن با ارسال این کتاب میخواستند بگویند ما چه گذشتهی باشکوهی داشتهایم. ببینید چه مردان و زنانی در ایران بودهاند. آن زمان هنوز تاریخ هخامنشیها شناخته نشده بود.
شاهنامه کتاب مردم ایران است. گرچه به دست یک نفر پدید آمده، گوئی هزاران هزار نفر در ایجاد آن دست داشتهاند، زیرا عمق روح ایرانی و کامها و ناکامیهای او را سروده است. همانگونه که گفتم، اگر شاهنامه هم نبود، ایران با همین آب و همین خاک و همین کوه، بر جای میماند. البرز همان البرز میبود، ولی کو آن سیمرغ که زال را در آن پرورد، تا رستم از آن پدید آید، و کو آن غاز که ضحّاک در آن به بند کشیده شد؟ در آن صورت کشوری میشد بیزبان که هرچه به او میگفتند، جواب نداشت، و بیپنجره، که افق در برابرش نبود.
مقاله در فصلنامه پاژ، سال اوّل، شماره چهارم، زمستان ۱۳۸۷، (جشننامه دکتر خالقی مطلق)
Telegram
attach 📎
در هواي حقوق بشر
✔️اگر شاهنامه فردوسی نبود؟🔻 (به مناسبت ۲۵ اردیبهشت: روز فردوسی) 🖋محمد علی فروغی: 🔸اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود این روایات به حالت تاریخ بلعمی (ترجمه و تلخیص تاریخ محمدبن جریرطبری) و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه…
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
با هزار سالگان/ روایتی از بازسازی آرامگاه فردوسی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمین از منظر ایستگاه فضایی
☑️دلایل رد صلاحیت علی مطهری از نظر شورای نگهبان:
🔹علی مطهری، نماینده تهران در مجلس، در نامهای خطاب به روزنامه کیهان که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است، نوشت: «در صفحه ۱۱ روزنامه کیهان شماره چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت مطلبی با عنوان «علی مطهری اگر جرئت دارد علت رد صلاحیت خود را بیان کند» درج شده بود و در ذیل آن بخشی از مصاحبه آقای کدخدایی با روزنامه شرق آمده بود که عنوان مطلب و متن آن تناسبی با هم نداشت.
آنچه که به بنده به عنوان دلیل رد صلاحیت گفتند سه چیز بود:
یکی اینکه چرا گفتهاید «نهم دی اگر موجب تفرقه شود دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است.» گفتم درست است، الان هم همین را میگویم.
دیگر اینکه گفتند «چرا گفتهاید ما با آقای ابراهیم یزدی رفتار خوبی نداشتیم؟» گفتم هنوز هم همین را میگویم، نیازی نبود آن پیرمرد را بازجویی و زندانی کنیم.
سوم اینکه گفتند چرا درباره رفع حصر خانگی محصوران صحبت کردهاید؟ شما باید بگویید نظر من بر رفع حصر بوده، ولی وقتی نظر رهبری را شنیدم نظرم عوض شد. گفتم اولاً من دروغ نمیگویم. ثانیاً خود مقام [معظم]رهبری گفتهاند ممکن است کسی نظری مخالف نظر من داشته باشد، باید آزاد باشد حرفش را بزند.
بعد به آن حقوقدان شورای نگهبان گفتم من متأسفم که شما با این طرز فکر عضو شورای نگهبان هستید. حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت تا من امروز این حرفها را از شما بشنوم؛ بنابراین آنچه که به بنده برای دلایل رد صلاحیت گفتند همین بود و البته اگر به آن حقوقدان شورای نگهبان میگفتم «درست میفرمایید، من اشتباه کردم» قطعاً صلاحیت من تأیید میشد، ولی من پا روی اصول نگذاشتم و نخواستم این رویه غلط یعنی رد صلاحیت به خاطر اظهارنظر ادامه پیدا کند و این بلا به سر دیگران نیز بیاید.
اما موضوع خبرنگاران را که آقای کدخدایی گفتهاند آقای مطهری میتوانستند خبرنگاران را به داخل جلسه ببرند، اولین بار است که میشنوم. موضوع خبرنگاران اصلاً به من گفته نشد که میتوانید خبرنگار به داخل جلسه ببرید. فقط زمان خروج، یک نفر به من گفت: میتوانید با خبرنگار مصاحبه کنید. من ملاحظه شورای نگهبان را کردم. اگر به خبرنگار میگفتم به این دلایل مرا رد صلاحیت کردهاند، به ضرر شورای نگهبان تمام میشد و شاید اصلاً منتشر نمیکردند.
🔹علی مطهری، نماینده تهران در مجلس، در نامهای خطاب به روزنامه کیهان که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است، نوشت: «در صفحه ۱۱ روزنامه کیهان شماره چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت مطلبی با عنوان «علی مطهری اگر جرئت دارد علت رد صلاحیت خود را بیان کند» درج شده بود و در ذیل آن بخشی از مصاحبه آقای کدخدایی با روزنامه شرق آمده بود که عنوان مطلب و متن آن تناسبی با هم نداشت.
آنچه که به بنده به عنوان دلیل رد صلاحیت گفتند سه چیز بود:
یکی اینکه چرا گفتهاید «نهم دی اگر موجب تفرقه شود دیگر یوم الله نیست بلکه یوم الشیطان است.» گفتم درست است، الان هم همین را میگویم.
دیگر اینکه گفتند «چرا گفتهاید ما با آقای ابراهیم یزدی رفتار خوبی نداشتیم؟» گفتم هنوز هم همین را میگویم، نیازی نبود آن پیرمرد را بازجویی و زندانی کنیم.
سوم اینکه گفتند چرا درباره رفع حصر خانگی محصوران صحبت کردهاید؟ شما باید بگویید نظر من بر رفع حصر بوده، ولی وقتی نظر رهبری را شنیدم نظرم عوض شد. گفتم اولاً من دروغ نمیگویم. ثانیاً خود مقام [معظم]رهبری گفتهاند ممکن است کسی نظری مخالف نظر من داشته باشد، باید آزاد باشد حرفش را بزند.
بعد به آن حقوقدان شورای نگهبان گفتم من متأسفم که شما با این طرز فکر عضو شورای نگهبان هستید. حیف خون شهید مطهری که به زمین ریخت تا من امروز این حرفها را از شما بشنوم؛ بنابراین آنچه که به بنده برای دلایل رد صلاحیت گفتند همین بود و البته اگر به آن حقوقدان شورای نگهبان میگفتم «درست میفرمایید، من اشتباه کردم» قطعاً صلاحیت من تأیید میشد، ولی من پا روی اصول نگذاشتم و نخواستم این رویه غلط یعنی رد صلاحیت به خاطر اظهارنظر ادامه پیدا کند و این بلا به سر دیگران نیز بیاید.
اما موضوع خبرنگاران را که آقای کدخدایی گفتهاند آقای مطهری میتوانستند خبرنگاران را به داخل جلسه ببرند، اولین بار است که میشنوم. موضوع خبرنگاران اصلاً به من گفته نشد که میتوانید خبرنگار به داخل جلسه ببرید. فقط زمان خروج، یک نفر به من گفت: میتوانید با خبرنگار مصاحبه کنید. من ملاحظه شورای نگهبان را کردم. اگر به خبرنگار میگفتم به این دلایل مرا رد صلاحیت کردهاند، به ضرر شورای نگهبان تمام میشد و شاید اصلاً منتشر نمیکردند.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این ویدئو از مراسمی است که به مناسب تولد هفتاد و سه سالگی استاد شجریان در حضور جمعی از هنرمندان برگزار شد. (مهرماه ۱۳۹۱)
در این جمع هنرمندان و نویسندگانی همچون آیدین آغداشلو، محمد سریر، جواد مجابی، مسعود کیمیایی، مجید درخشانی، ایرج پارسی نژاد، فاطمه معتمد آریا و ... حضور داشتند. استاد شهرام ناظری نیز قطعه زیبایی را به بهانه تولد استاد شجریان برای میهمانان این مراسم اجرا کرد.
در این جمع هنرمندان و نویسندگانی همچون آیدین آغداشلو، محمد سریر، جواد مجابی، مسعود کیمیایی، مجید درخشانی، ایرج پارسی نژاد، فاطمه معتمد آریا و ... حضور داشتند. استاد شهرام ناظری نیز قطعه زیبایی را به بهانه تولد استاد شجریان برای میهمانان این مراسم اجرا کرد.