Telegram Web Link
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎵 اتاقِ بی پنجره

🎙کلام و اجرا: #توماج
🎶آلبوم: ما هنوز زنده‌ ایم
🎼ضرب آهنگ: #سجاد

انفرادی اینجوریه که هر روزی که می‌گذره کوچیک‌تر میشه، حس می‌کنی سقفش پایین میاد، دیواراش جمع‌تر میشن، از یه جایی به بعد انقدر تنگ میشه که نفس آدمو تنگ می‌کنه.

شاید سخت‌ترین نقطه‌ی دنیا انفرادی باشه، جایی که هیچ ارتباطی با جهانِ بیرون نداری، خودتی و خودت، تنها حسی که می‌مونه برات تنهاییه، اما خورشید رو فراموش نکن، چهچهِ پرنده‌های بهاری رو، شکوفه‌ها رو ‌فراموش نکن، زرد و نارنجی‌های پاییز رو، عشق رو فراموش نکن، زندگی ادامه داره، زنده بمون، انتخاب کن قوی‌تر بشی.

“ اتاقِ بی پنجره ” رو می‌تونید از اسپاتی‌فای، یوتیوب، ساند کلاد و اپل‌ میوزیک بشنوید.


تقدیم به تمام کسانی که در راه آزادی محکوم به تحملِ شکنجه‌ی سفید شدند❤️

بازنشر از: یوتیوب توماج

ما ان راه سوم هستیم
3
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انس جابر
قهرمان تونسی تنیس
3👏2
Krat tali ۱۴۰۴/۳/۱۴
مجله بین‌الملل
Krat tali ۱۴۰۴/۳/۱۴
"سه‌شنبه‌های بدون خودرو"

   گامی به سوی شهری پاک و پایدار
سخنی با مسیولین محترم شهری قایم شهر


با عرض ادب واحترام؛
همانگونه که مستحضرید اولین معیار  توریسم برای گردشگری، شهری زیبا وبدون الودگی است.
شهرهای زیبا و سالم، نه تنها از معماری و فضای سبز خود بهره می‌برند، بلکه از مشارکت فعال مردم نیز جان می‌گیرند. گروه سه شنبه های بدون خودرو قایمشهر سال‌هاست که با هدف کاهش آلودگی هوا، ترافیک و مصرف سوخت، دوچرخه‌سواری را جایگزینی مناسب برای خودرو معرفی کرده است. این حرکت نه‌تنها گامی به سوی شهری پاک‌تر است، بلکه نشان‌دهنده همبستگی مردم در جهت تحقق شهری پایدار و سالم می‌باشد.
اما این تلاش‌های مردمی، نیازمند حمایت مسئولان شهری است. همان‌گونه که مسئولان در بسیاری از موارد به همراهی مردم نیاز دارند، چنین گروه‌های داوطلبانه نیز انتظار دارند که مدیران شهری از تلاش‌های آنان برای بهبود شهر حمایت کنند، نه اینکه با بی‌توجهی و مانع‌تراشی، مسیر فعالیت آنان را دشوارتر سازند.
در بسیاری از شهرهای دیگر، مسئولان با ارائه امکانات و تسهیلات، از چنین جنبش‌هایی حمایت کرده‌اند و اهمیت جایگزینی شیوه‌های پایدار حمل‌ونقل را درک کرده‌اند. چرا باید قائم‌شهر از این روند جهانی عقب بماند؟ شهری با ترافیک کمتر و هوای سالم‌تر، نه‌تنها افتخاری برای مردم بلکه عاملی در بهبود اعتبار مدیران شهری است.
امروز، بیش از هر زمان دیگری، کشور درگیر مشکلات سوختی و بحران انرژی است. در چنین شرایطی، تشویق مردم به استفاده از دوچرخه یکی از منطقی‌ترین و کارآمدترین راهکارهاست. هم هزینه خرید دوچرخه برای بسیاری از شهروندان قابل‌قبول‌تر است، هم دوچرخه‌سواری می‌تواند بخشی از معضلات شهری را کاهش دهد.
سه‌شنبه‌های بدون خود رو فرصتی است تا با تغییر نگرش، شهری بهتر بسازیم. این حرکت، تنها یک فعالیت ورزشی نیست، بلکه نمایانگر تعهدی جمعی به محیط زیست، سلامت و آینده‌ای پایدار است. بیایید همه با هم در این مسیر همراه شویم.
بااحترام
"هرمز قبادی"
3👍1
📖صدا و سیمای فشل

✍️فرخ نعمت‌پور

محمد مهاجری، فعال اصولگرا در اظهاراتی در مورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی می‌گوید کە این رسانە مخاطب چندانی ندارد. او ادامە می‌دهد کە رادیو و تلویزیون در حد بسیار ضعیفی ظاهر می‌شود، و تقریبا در میان قشر روشنفکر و تحصیل‌کردە جامعە هیچ تاثیری ندارد.

از ارکان مهم هر دولتی رسانەهای عمومی آن است، بویژە صدا و سیما. اما شاید این اهمیت، در یک تعبیر منفی، در رژیم‌های دیکتاتوری صد چندان می‌شود. آن هم بە این علت کە بازتولید ایدئولوژی حاکم از طرق رسانەای برای ادامە حاکمیت موجود از ضرورت بسیار بالایی برخوردار است. اگرچە بازتولید هیمنە ایدئولوژیکی در تمام نظام‌های سیاسی جزو وظایف اصلی گردانندگان آن و خود سیستم است، اما پیشبرد آن در یک حاکمیت مستبد از چنان اهمیتی برخوردار است کە بدون آن تقریبا می‌توان از فروپاشی نظام، البتە در بعد ایدئولوژیکی آن گفت. ستونی کە در نبود آن، بنا بشدت کج می‌شود.

نبود مخاطب برای صدا و سیما، خود یکی از مهم‌ترین دلایل اصلی فروپاشی گفتمان حاکمیت ولایت فقیهی است. در واقع این رسانە وجود دارد تنها برای اینکە هم ظاهر ایدئولوژیکی و روبنایی نظام را حفظ کردە باشد، و هم از حضور گفتمان‌های دیگر کە منافی گفتمان حاکم‌اند جلوگیری بعمل آوردە باشند.

جمهوری اسلامی خود می‌داند کە هیمنە و نفوذ گفتمانش کاملا با شکست و فروپاشی مواجە شدە، اما همزمان راە را در جلوگیری و عدم گسترش گفتمان‌های دیگر یافتە است. بە گمان آنها این خودبخود کار شگرفی است کە می‌تواند از بدتر شدن اوضاع جلوگیری کند.

ولی اشکال کار در اینجاست کە در دنیای ما امکانات جایگزین بسیار فراوانند. خود مهاجری هم در این مورد بە مراجعە مردم بە رسانەهای خارج کشوری جهت دریافت خبر می‌گوید.

با از میان رفتن ارکان ایدئولوژیک رژیم، بدون شک بعد سخت افزاری آن تقویت خواهد شد. جایی کە ایدئولوژی موقعیت خود را از دست رفتە ببیند، حضور سرنیزە از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار خواهد بود.
ایران و «توان تخریب»

سعید مقیسه‌ای

آقای خامنه‌ای در سخنرانی امروز خود بار دیگر کوشید با بهره‌گیری از شعارهای کلی‌ و صلح‌آمیز درباره غنی‌سازی اورانیوم، افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهد. این تلاش که رنگ‌وبوی عوام‌فریبی داشت، در واقع تلاشی بود برای کتمان اشتباهات راهبردی و پرهزینه‌ای که رهبری او طی سال‌های گذشته مرتکب شده است؛ اشتباهاتی که ایران را در کنار بحران‌های عمیق اقتصادی، معیشتی و سیاسی، به آستانه یک درگیری نظامی نیز رسانده است. او در پی آن بود که با پوششی استقلال‌طلبانه، سیاستی را توجیه کند که پیامدهای آن برای مردم، جز فشار و ناامنی نبوده است.

او به موضوعات متعددی از جمله «توان دفاعی» کشور پرداخت؛ اما این واژه، به‌ویژه در فضای داخلی و بین‌المللی، با بار معنایی دوگانه همراه است. افکار عمومی، این «توان» را نه‌فقط به‌عنوان ابزار دفاع، بلکه به‌عنوان «توان تخریب» نیز درک می‌کنند. سطح بالای غنی‌سازی اورانیوم  موجب افزایش نگرانی‌های جدی در سطح جهانی شده است.

در جهان امروز، دیگر «توان تخریب» در انحصار قدرت‌های سنتی غربی نیست. کشورهایی مانند ایران، با وجود تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی، به سطحی از توانمندی نظامی و فناورانه دست یافته‌اند که می‌توان پذیرفت که تا حدود قابل توجهی در دگرگونی معادلات قدرت در منطقه موثر بوده است.

سؤال اساسی که در افکار عمومی مطرح است، این است که آیا سرمایه‌گذاری‌های کلان در برنامه هسته‌ای، دستاوردهای ملموسی برای کشور داشته است؟ در پاسخ به این سؤال،  بهتر است به برخی از دستاوردهای علمی و پزشکی که در کشور روی داده اشاره کرد:
- "تولید رادیوداروها": ایران سالانه بیش از ۶۰ نوع رادیودارو تولید می‌کند که در تشخیص و درمان بیماری‌هایی مانند سرطان کاربرد دارد. این رادیوداروها نیاز بیش از یک میلیون بیمار را تأمین می‌کنند.
-"کاربرد در کشاورزی": استفاده از فناوری پرتودهی گاما برای تولید بذرهای مقاوم به خشکسالی و افزایش بهره‌وری کشاورزی تا ۲۰ درصد.

اما نکته قابل توجه این است برای تولید رادیوداروها و استفاده‌های صلح‌آمیز دیگر مانند پرتودهی گاما جهت اصلاح بذر، نیاز به غنی‌سازی اورانیوم در سطح بسیار پایین است.
رادیوداروها و کاربردهای پزشکی اغلب از ایزوتوپ‌هایی مانندTc-۹۹m، I-۱۳۱، یا Lu-۱۷۷ استفاده می‌شود که از راکتورها یا سیکلوترون‌ها به دست می‌آیند و به اورانیوم با غنای کمتر از ۵٪ نیاز دارند.
پرتودهی گاما برای کشاورزی از منابعی مثل کبالت-۶۰ یا سزیم-۱۳۷ استفاده می‌شود که ربطی به غنی‌سازی بالا ندارد. این منابع از فرآوری خاص مواد پرتوزا تولید می‌شوند، نه از غنی‌سازی اورانیوم.

بنابراین، برای این کاربردهای صلح‌آمیز، غنی‌سازی تا حدود ۳ تا ۵ درصد کفایت می‌کند. غنی‌سازی بالاتر به‌طور خاص برای راکتورهای تحقیقاتی یا کاربردهای خاص علمی است و برای تولید احتمالی سلاح اتمی یا فناوری دوگانه حساسیت‌برانگیز می‌شود.

با این حال، این دستاوردهای ذکر شده،  نسبت به هزینه‌های سنگین متحمل شده برنامه هسته‌ای، کافی نیستند و نظام حاکم در این مورد باید پاسخ‌گو باشد.

آقای خامنه‌ای باید به افکار عمومی توضیح دهد که چرا با غنی سازی  اورانیوم تا ۶۰ درصد اوضاع کشور را به این وضعیت وخیم امنیتی همراه با سایه شوم جنگ انداخته‌است؟
او باید پاسخ دهد که آیا این سطح از ریسک، آن هم در برابر مطالبات مشروع معیشتی و کرامت‌محور مردم، توجیه‌پذیر است؟

اما از سوی دیگر خواست آمریکا به رهبری ترامپ و تحت فشار نتانیاهوِی جنایتکار برای حذف کامل امکان غنی‌سازی در ایران، خواستی است که به‌روشنی در تضاد با منافع ملی ما قرار دارد. غنی‌سازی، حتی در سطحی محدود و در چهارچوب نظارت‌های بین‌المللی، ضامن حفظ دانش، زیرساخت و نیروی انسانی ایران در حوزه راهبردی انرژی هسته‌ای است. حذف کامل آن نه تنها به معنای از دست دادن یک سرمایه فنی و انسانی گران‌بهاست، بلکه ما را از هرگونه امکان بهره‌برداری آینده‌نگرانه از انرژی هسته‌ای در حوزه‌های پزشکی، صنعتی و انرژی محروم خواهد کرد. دفاع از این حق نه به معنای حمایت از سیاست‌های بغایت اشتباه تاریخی جمهوری اسلامی و شخص رهبری آن و یا  تقابل‌جویی، بلکه حفاظت از سرمایه‌های ملی و دستاوردهای علمی است.

بی‌تردید، یکی از معدود دستاوردهای واقعی برنامه پرهزینه و پرمناقشه هسته‌ای ایران، تربیت هزاران نیروی انسانی متخصص بوده است. توقف کامل چرخه غنی‌سازی به معنای نابودی افق‌های شغلی و پژوهشی برای این سرمایه‌های انسانی ارزشمند است و این نیروهای متخصص راهی جز مهاجرت نخواهند داشت. بسیاری از کشورهای منطقه و فرامنطقه‌ای، با آگاهی از این پتانسیل، آماده جذب این نیروها هستند و از هم‌اکنون برای جذب آنان دندان تیز کرده‌اند.
این موج مهاجرت، از نظر امنیتی خطرناک و خسارتی استراتژیک برای آینده علمی و فنی کشور به‌دنبال خواهد داشت.
👍91
مذاکره و توافق ایران و آمریکا به نفع دو طرف و منطقه خواهد بود.
در غیر این صورت چنانچه آمریکا هم در جواب اظهارنظر و سخنان خامنه‌ای در ۱۴ خرداد، مواضع تندی اتخاذ نماید ، و در ادامه اگر درگیری صورت بگیرد، نه‌تنها به ضرر ایران که آمریکا و بعضی از کشورهای منطقه هم متضرر خواهند شد.
لذا امید است است توافقی اصولی صورت گرفته و مردم ایران بیش از این درگیر مصائب و گرفتاری‌های مختلف و ظلم و ستم نباشند.
امید است منطقه دچار جنگ و آشوب نشده و حاکمیت جمهوری اسلامی برای برون رفت از وضع موجود تصمیم درستی گرفته و تحت تاثیر جریانات تندرو و جنگ طلب و تمامیت خواه قرار نگیرد.
اینجانب علی‌رغم اینکه مخالف سیاست‌ها و عملکردهای حاکمیت جمهوری اسلامی در مورد برخورد دیکتاتور مآبانه و جفای حق نسبت به احزاب و سازمان‌ها و گروه‌ها و افراد مستقل و اکثر مردم ایران با هر ایده و مرام ،بوده و هستم ، ولی به عنوان یک ایرانی صلح دوست و مخالف جنگ و اعدام و حبس ناحق ، با تمام وجود موافق مذاکره و توافق و صلح و مدارا با تمام دنیا هستم.
امضا محفوظ
5
مجله بین‌الملل
Photo
بیانیه اتحادیه‌های کارگری ایتالیا در حمایت از اعتصاب رانندگان کامیون‎
همبستگی با رانندگان کامیون در اعتصاب در ایران

اتحادیه‌های کارگری CGIL و FILT CGIL همبستگی خود را با رانندگان کامیون اعتصابی در ایران اعلام می‌کنند؛ کسانی که بیش از یک هفته است در ۱۲۵ شهر و ۳۰ استان کشور در حال اعتراض هستند.

این بسیج، در کنار اعتصابات و تظاهرات‌هایی که در سال‌های اخیر اغلب با خشونت و خون سرکوب شده‌اند، نشان روشنی از رنج عمیق مردم ایران است.

رنجی که پیش از هر چیز ناشی از محرومیت از آزادی‌های بنیادین است—به‌ویژه علیه زنان—اما همچنین ناشی از وخامت مستمر شرایط اقتصادی.

مطالبات رانندگان کامیون مربوط به افزایش قیمت سوخت و حق بیمه، وضعیت فاجعه‌بار زیرساخت‌ها و همچنین مسائل جدی مربوط به شرایط کاری و دستمزدهایی است که دیگر قابل‌قبول نیستند.

ما به‌شدت واکنش رژیم ایران را محکوم می‌کنیم؛ رژیمی که با بازداشت فعالان و رانندگان و استفاده از زور برای سرکوب اعتراضات، بار دیگر خود را به‌عنوان یکی از خون‌بارترین حکومت‌های استبدادی جهان معرفی کرده است.

در همین زمان، هم‌زمان با برگزاری صد‌و‌سیزدهمین کنفرانس بین‌المللی کار در ژنو، جمهوری اسلامی ایران بار دیگر از سوی سازمان بین‌المللی کار به دلیل نقض مقاوله‌نامه C111 تحت بررسی قرار گرفته است.

شاخص جهانی حقوق اتحادیه‌ای که توسط کنفدراسیون بین‌المللی اتحادیه‌های کارگری در تاریخ ۲ ژوئن منتشر شد، ایران را بار دیگر در میان بدترین کشورهای جهان از نظر حقوق کارگران قرار داده است.

در حالی که بار دیگر حمایت کامل خود را از رانندگان اعتصابی و تمامی کارگران ایرانی که با وجود قوانین سرکوبگرانه به اعتراض و اعتصاب ادامه می‌دهند اعلام می‌کنیم، تعهدمان را برای دفاع از حقوق بشر، حاکمیت قانون، دموکراسی و کار شایسته در ایران، ایتالیا و سراسر جهان تجدید می‌نماییم.
***



اتحادیه کارگری CGIL (کنفدراسیون عمومی کار ایتالیا) بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین اتحادیه کارگری در ایتالیاست که در سال ۱۹۴۴ تأسیس شد. این اتحادیه با میلیون‌ها عضو، در حوزه‌های مختلف از جمله صنایع، خدمات، آموزش، و بخش عمومی فعالیت می‌کند و همواره نقش فعالی در دفاع از حقوق کارگران، عدالت اجتماعی و سیاست‌های پیشرو ایفا کرده است.
FILT CGIL (فدراسیون حمل‌ونقل CGIL) یکی از شاخه‌های تخصصی CGIL است که به‌طور مشخص در حوزه حمل‌ونقل، از جمله راه‌آهن، هواپیمایی، حمل‌ونقل جاده‌ای و دریایی فعالیت می‌کند. این فدراسیون مسئول پیگیری مطالبات صنفی، ایمنی شغلی، و بهبود شرایط کاری کارگران حمل‌ونقل در سطح ملی و بین‌المللی است
4
بدون شرح!
5
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از اعتصاب کامیون‌دارها حمایت کنیم!

در برابر چنین ظلم و بی‌عدالتی‌ای، زبان قاصر می‌ماند. وقتی کسانی که برای نان شبشان، برای خانواده‌شان، با زحمت و شرافت کار می‌کنند، به‌جای شنیده شدن، با خشونت و نابودی ابزار کارشان پاسخ می‌گیرند، قلب هر انسانی به درد می‌آید.

به آن رانندگان شریف، به آن انسان‌هایی که صدای مظلومیت‌شان با صدای بلدوزر و خرد شدن آهن پاسخ داده شد، باید گفت:
شما تنها نیستید.
ماشینی که له می‌شود، فقط یک وسیله نیست. حاصل سال‌ها کار، امید، زحمت و تکیه‌گاه زندگی است. با خرد کردن این ماشین‌ها، فقط آهن نشکست — اعتماد شکست، غرور انسانی تحقیر شد، نانی که باید سر سفره بیاید، به زور لگدمال شد.
این غم، غم از دست دادن یک شیء نیست — غم دیده نشدن است، نادیده گرفته شدن انسانیت، حق، فریاد عدالت‌خواهی.
باید گفت: ما صدای شما را می‌شنویم. شرافت شما در برابر خشونت زنده است. و حتی اگر آهن ماشین‌تان شکست، صدای حق‌خواهی‌تان از زیر آوار بلندتر خواهد شد.
😔
Berlin
من غمگین
3
منش‌شناسی سیاسی جامعه‌ی ایران

محمدرضا نیکفر

لازم است گفت‌وگویی که سعید مدنی و آصف بیات درباره‌‌ی منش‌شناسی جامعه‌ی ایران گشوده‌اند، ادامه یابد. با این گونه گفت‌وگوهاست که شاید دریابیم جنبش «زن، زندگی، آزادی» دچار چه محدودیت‌هایی شد و چرا پیشتر نرفت.

هم-و-غم سعید مدنی جامعه است و از این رو ضمن اذعان به اینکه « در جامعه‌ی ایران و اصولا تحت نظام‌های اقتدارگرا هر امری سیاسی است»، خود را «فعال مدنی» معرفی می‌کند.[۱]
دو محور اصلی فکر سعید مدنی را شاید بتوان این گونه مشخص کرد:
۱) آسیب‌شناسی اجتماعی یا به بیانی کلی‌تر، چنانکه در عنوان یکی از کتاب‌های او آمده، «وضعیت توسعه‌ انسانی در ایران»[۲].
۲) شناخت ویژگی‌های جامعه‌ی ایران، با نظر به پویش جنبشی آن و نحوه‌‌ی ارتباط‌های درونی مبنای امر سیاسی در آن.
آسیب‌شناسی و خصلت‌شناسی از هم جدا نیستند. خصلت‌شناسی اجتماعی در معنای گسترده‌ی آن شناخت ویژگی‌های جامعه از نظر منابع، استفاده از آنها، تولید آنها و شیوه‌ها و رویه‌های دسترسی به آنها، تفاوت‌ها و نقش‌ها در بهره‌گیری از آنها و کم و کیف تخصیص آنها، و درک افراد و گروه‌ها از خود و جهان است. در این معنا خصلت‌شناسی دربرگیرنده‌ی موضوع آسیب‌شناسی نیز هست که کار آن بررسی علت‌ها و شاخص‌های دوری از سامان اجتماعی‌ای است دارای جامعیتی که هم عادلانه باشد و هم تفاوت‌ هویت‌ها و انتخاب‌های آگانه و آزادانه را برتابد. اما در اینجا منظور از محور دوم نه خصلت‌شناسی اجتماعی به طور کلی، بلکه منش‌شناسی سیاسی است: توجه به رویه‌های زمینه‌ساز امر سیاسی و نحوه‌ی جلوه‌گری جنبشی آن.
با آخرین دیدگاه‌های سعید مدنی در باره‌ی محور دوم آشنا می‌شویم در گفت‌وگوی طولانی محسن رزاق با او در زندان. آصف بیات در نامه‌ای که سال گذشته به سعید مدنی نوشت منش جامعه‌ی ایران را موضوع بحث خود با او قرار داد. یادداشت زیر ادای سهمی اندک است در این بحث، بحثی که به گمان من لازم است به خاطر اهمیت موضوع آن ادامه یابد.

🔗 مطالعه کامل مطلب
گفت: چرا
با این‌ها
مرگ بر آمریکا!
نمی‌گویی؟
گفتم: وقتی
کارگر
بازنشسته
و معلم زندانی‌ست
من
مرگ بر گفتنِ این‌ها را
باور-
نمی‌کنم؛
من به آن‌هایی-
که نصفه‌نیمه شعار می‌دهند!
مشکوکم؛
گفت: نصفه‌نیمه، یعنی چه؟
گفتم: ببین
وقتی مرگ بر اسرائیل می‌گوییم
یا بر آمریکا
این‌ها
با ما
بلند فریاد می‌زنند
اما
شعارِ مرگ بر استبداد را
زیرِ لب می‌گویند
وقتی ما-
محو باد استثمار می‌گوییم
ساکت‌اند
و
زنده‌باد آزادی را
شُل می‌گویند؛
تا رسیدن به یقین!
که چه کس-
در حقیقت با ماست؟
من
به این آئینه وُ آن‌که مرا می‌نگرد...
مَ
ش
ک
و
ک
م.

«فلزبان»





www.tg-me.com/Honare_Eterazi
3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نرگس محمدی:
حمایت از اعتصاب کامیون‌دارها و کامیون‌رانها و بر علیه اعدام و در دفاع از آزادی زندانیان سیاسی
آگاهی بدون عمل، امتداد همان سکوت است

نورايمان قهارى
دکتر روانشناس

در جامعه‌ای که نابرابری و سلطه نه‌فقط در قانون، بلکه در زبان، تربیت و روان جمعی نهادینه شده، قتل زنانی چون الهه حسین‌نژاد یک اتفاق فردی نیست، بلکه بازتابی‌ست از خشونت ساختاری، فقر فرهنگی و اقتصادی، و مردسالاری‌ای که در ذهن و زندگی روزمره درونی شده است. در چنین نظمی، حاکمیت فقط قانون را کنترل نمیکند، بلکه فرهنگ را هم مهندسی میکند؛ با ترکیبی از سرمایه‌داری فقرافزا، که میتواند فردی را برای یک تلفن همراه به سرقت و قتل بکشاند، و نقابی از ایدئولوژی دینی که زن را هم‌زمان در قفس شرع و بازار به بند میکشد.
در جامعه‌ای چنین نابرابر و دستخوش تضادهای شدید طبقاتی، بسیاری از زنان تنها زمانی امکان بقا دارند که یا تابع ساختار سنتی خانواده‌ مردمحور باقی بمانند، یا خود را در قالب زیبایی، نمایش و رقابت مصرفی بازتعریف کنند. در این میان، زن مستقل، نه بعنوان فردی انسانی، بلکه به‌مثابه تهدیدی برای نظم موجود دیده میشود؛ همانگونه که در ماجرای هانیه بهبودی، قهرمان مچ‌اندازی که پس از نصب بنرهای تبریک موفقیتش در محله، به‌دست همسرش به قتل رسید، آشکار شد.
رهایی از این چرخه‌ خونین زن‌ستیزی ساختاری، پیش‌ از هر چیز، مستلزم فروپاشی ساختارهای سیاسی و اقتصادی‌ای‌ست که جمهوری اسلامی و قدرت هاى جهانى همچون بختکی بر جان جامعه انداخته اند. قدم نخست، زیر و رو کردن ساختارهای قدرتی‌ست که خشونت، تبعیض و سلطه را بازتولید میکنند. اما این کافی نیست؛ تغییر واقعی نیازمند انقلابی هم‌زمان در ذهنیت، زبان و مناسبات روزمره‌ ماست. در این مسیر، مردانی که به‌شکل نهادینه از امتیازات قانونی، فرهنگی و اجتماعی برخوردارند، باید این امتیازها را، که گاه حتی برای خودشان هم نامرئی ست، بشناسند و آگاهانه در خدمت فروپاشی همان نظمی قرار دهند که آن‌ها را ممکن ساخته است. چنین کنشی نه فقط نشانه‌ همبستگی اخلاقی، بلکه ضرورتی ساختاری برای پایان‌دادن به خشونت جنسیتی‌ست.
از سوی دیگر، بخشی از مردسالاری نهادینه‌شده نه از بیرون، بلکه از درون زنان عمل میکند، آن‌جا که درونی‌سازی ستم، آن‌ها را به‌جای نقد ساختار ستم‌گر، به سرزنش یکدیگر بابت ظاهر، سبک زندگی یا انتخاب‌های فردی سوق میدهد. این سرزنش، یکی از پنهان‌ترین و درعین‌حال مؤثرترین ابزارهای بازتولید سلطه است. آگاهی از این مردسالاری درونی‌شده، گامی کلیدی در مسیر رهایی‌ست، رهایی از چرخه‌ای که هم از بیرون سرکوب میکند، و هم از درون به اطاعت و تکرار وا‌میدارد. این آگاهی مستلزم آن است که زنان درک کنند چگونه ارزش‌هایی مانند "اطاعت"، "سکوت" یا "وابستگی"، در قالب مفاهیمی چون "نجابت" یا "فداکاری"، در ذهن و روان‌شان نهادینه شده‌اند.
نمونه‌ای روشن از امتیاز نهادینه‌شده‌ مردانه را میتوان در جمله‌ مردی جوان دید که پس از قتل الهه، در ویدیویی از نگرانی‌اش درباره‌ امنیت نامزدش میگوید: «نمیتونم اجازه ندم با ماشین کرایه بره سر کار." جمله‌ای که با وجود نیت محافظتی، مرد را در جایگاه “اجازه‌دهنده” و زن را در مقام “تابع” قرار میدهد. مرد جوان احتمالاً حتی متوجه نیست که خشونت، این‌جا نه در کنش، بلکه در زبان و ساختار فکری او نهفته است: بازتولید ناآگاهانه‌ قدرت، حتی در پوشش محبت. و زن جوانی که در ویدیو با لبخند پاسخ میدهد، شاید آگاه نباشد که همین محبت، در دل خود، تعرضی به آزادی اوست؛ تعرضی که با نام "عشق" یا "توجه" پذیرفته میشود. همین تصور نانوشته‌ "حق تصمیم‌گیری درباره‌ آزادی زن"، یکی از آشکارترین جلوه‌های سلطه‌ نمادینی‌ست که در زندگی روزمره، آرام، بی‌صدا و مداوم بازتولید میشود.
واکنش مردم به قتل الهه حسین‌نژاد، بازتابی از خودشان بود: "این میتوانست من باشم، خواهرم، دوستم…". همین تجربه‌ زیسته‌ مشترک، خشم عمومی را شعله‌ور کرد و از یک واقعه، یک نماد ساخت. آنان دریافته‌اند که این قتل‌ها، صرفاً جنایت نیستند، بلکه نشانه‌ای‌ روشن از غیبت عدالت در جامعه‌ای هستند كه در آن خودِ حاکمیت از بنیاد زن‌ستیز است، و خشونت علیه زن، نه استثناء، که بخشی از منطق جاری آن است.

آگاهی، نقطه‌ آغاز رهایی‌ست، نه خود رهایی، زيرا اگر آگاهى به کنش نینجامد، ما را از بند نمی‌رهاند. خشم عمومی نیز، اگر به مبارزه‌ای ساختاری علیه زن‌ستیزی بدل نشود، در عمل امتداد همان سکوت خواهد بود. این زن‌ستیزی، تنها زمانی پایان می‌یابد که اتحاد آگاهانه‌ فرودستان، زن و مرد، با پیوندی هم‌زمان از آگاهی طبقاتی و جنسیتی، و دگرگونی ریشه‌ای ساختارهایی همراه شود که از نابرابری تغذیه میکنند.
5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ایده ایجابی جمهوری

حسام سلامت


📌نسخه کامل
3
سخنان گروسی در گفتگو با یک رسانه اسرائیلی:
مقامات ایرانی مستقیما به من اعلام کردند که در صورت حمله اسرائیل به ایران، از NPT خارج شده و بمب اتمی خواهند ساخت.
مقابله با انحطاط اجتماعی از رهگذر بازسازی جامعه

حمید فرازنده

کنستانتین کاوافیس، شاعر بزرگ یونان، شعری معروف دارد به نام «چشم‌به‌راه بربرها» که از جهاتی آیینه‌ی حال و روز وضعیت فعلی جامعه‌ی ماست. در آن شعر، یک جامعه‌ی غرق در فساد و روبه زوال، منتظر است تا «بربرها» بیایند و شاید نظمی نوین، هرچند خشن، برای‌شان به ارمغان بیاورند. اما وقتی بربرها نمی‌آیند، ناگهان معلوم می‌شود که بربرها تنها امید یا دستاویز بقای نظم موجود بوده‌اند:
«حالا چه بر سر ما خواهد آمد، بی بربرها؟
 آنان هم نوعی راه‌حل بودند.»
در بستر جامعه‌ی امروز ایران، لااقل در بخشی از آن، این تصویر  چه‌بسا تمثیلی است از نوعی ذهنیت وابسته به عامل خارجی، دخالت بیرونی یا منجی فرضی. جامعه‌ای که از اصلاح درونی مأیوس شده و بار تغییر را بر دوش «بربر» نهاده؛ خواه تحریم، خواه دخالت نظامی، خواه رسانه‌های خارجی، یا دست‌باختگان قدیم. اما با نیامدن آن‌ها، در نوعی خلاء معنایی دچار تنگی نفس شده است. جامعه درمی‌یابد که نه تنها منجی‌ای در کار نیست، بلکه خود نیز دیگر سوژه‌ی کنش‌گر نیست. نوعی افسردگی جمعی، پوچی، و بی‌سویگی پدید آمده—که دقیقا در پایان شعر کاوافیس منعکس است… شعر را با هم بخوانیم:

چشم‌به‌راه بربرها
چه چیزی انتظار می‌کشیم، گرد آمده در میدان؟
 -امروز بربرها خواهند آمد.
این چه کاهلی و رخوت است در مجلس؟  
 چرا سناتورها نشسته‌اند و قانون وضع نمی‌کنند؟
 -زیرا امروز بربرها خواهند آمد.
 سناتورها چه قانونی وضع کنند؟
 بربرها که سررسند، خود قوانین را خواهند نوشت.
چرا امپراتور صبح به‌این‌زودی برخاسته و
 در دروازه‌ی شهر نشسته بر تخت باشکوه، با تاج بر سر؟
 -زیرا امروز بربرها خواهند آمد
 و امپراتور چشم‌به‌راه است
 تا فرمانده‌ی ایشان را خوشامد گوید.
 حتی طوماری آماده کرده
 که در آن عناوین بسیار و القاب زرین برایش نگاشته است.
چرا کنسول‌ها و خطیبان با ردای ارغوانی،
 با النگوهای یاقوتی و انگشترهای درخشنده‌ی زمردین این‌چنین به راه افتاده‌اند؟
 چرا عصاهای مرصع زرین با مهره‌های فیروزه در دست دارند؟
 -زیرا امروز بربرها خواهند آمد،
 و این چیزها بربرها را به‌هیجان می‌آورد.
چرا خطیبانِ ما خاموش مانده‌اند؟
 چرا زبان به خطابه نمی‌گشایند،
 با شیوه‌ی همیشه‌شان؟
 -زیرا امروز بربرها خواهند آمد
 و خطابه‌ها دیگر به کار نخواهد آمد.
چرا ناگهان این‌همه  اضطراب و آشفتگی در میان است؟
 چه شده که چهره‌ها درهم و پریشان شده‌اند؟
 چرا کوچه‌ها و میدان‌ها ناگهان خالی شده‌اند؟
 و مردم همه به خانه‌های‌شان بازگشته‌اند؟
 -زیرا شب فرارسیده، و بربرها نیامده‌اند.
 برخی از مرزها بازگشته‌اند،
 و گفته‌اند که دیگر هیچ بربری در راه نیست.
حالا چه بر سر ما خواهد آمد، بی بربرها؟
 آنان هم  نوعی راه‌حل بودند…
در این شعر، بربرها نقش ایده‌ی یک دیگریِ رهایی‌بخش را ایفا می‌کنند. دیگری‌ای که جامعه از سر نیاز به تغییر، به او امید بسته است. از درون، نهادها پوسیده‌اند؛ سناتورها، خطیبان، امپراتور، همه جز نقشی بر دیوار نیستند. بربرها، به‌رغم تصویر تهدیدآمیزشان، حامل امکانی دیگر اند—حتی اگر آن امکان از جنس خشونت و فروپاشی باشد. 
در ایران  امروز، به‌ویژه پس از تجربه‌ی‌های تلخ سیاسی و سرخوردگی‌های پیاپی، نوعی آرزوی دگرگونی از بیرون پا گرفته است:

🔗 مطالعه کامل مطلب
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شما چه هستید؟
دمونشید و شایان

این قطعه، با الهام از ترانه معروف Il Conformista («همرنگ جماعت») اثر جورجو گابر ساخته شده است. اثری که در دهه ۱۹۹۰ به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین نمونه‌های موسیقی اعتراضی در ایتالیا شناخته شد.

گابر با زبانی طنزآمیز و در عین حال تیز و انتقادی، شخصیتی را به تصویر می‌کشد که مدام با تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی، مواضع و باورهای خود را تغییر می‌دهد: از فاشیست به سوسیالیست، از فمنیست به طرفدار محیط زیست، از ملی‌گرا به فدرالیست.

او نمادی است از انسان امروز، که بیش از آنکه به باور یا ایدئولوژی وفادار باشد، در پی تطابق و بقا در نظم اکثریت است.

دمونشید و شایان با بازتاب این مفهوم در قالبی تازه، سعی کرده‌اند بازتابی معاصر از این شخصیت «همرنگ جماعت» را ارائه دهند—شخصیتی که شاید بیش از آنکه دیگران را فریب دهد، خود را گم کرده است.
2
2025/10/27 03:14:05
Back to Top
HTML Embed Code: