Telegram Web Link
چهارم.
ما در ایران به امکان تداوم فضای سیاسی نیاز داریم، به فضایی که امکان فکرکردن و تخیل‌کردن آینده و سازماندهی‌کردن و عمل‌کردن برای آینده را زنده نگه دارد. جنگ از حیث اینکه فضای سیاسی را تعطیل می‌کند و همه‌چیز را به امنیت و بقا تقلیل می‌دهد عمیقاً ضدسیاسی است. اینک همه‌ی فکر و تخیل ما باید علاوه بر همبستگی با یکدیگر و همیاری با هم برای تاب‌‌آوردن این روزها و شب‌های نفسگیر صَرف پایان‌دادن به جنگ شود. مسلماً در شرایط حاضر ابتکارعمل با دولت‌هاست و از ما مردم شاید کار زیادی ساخته نباشد. با وجود این، بیانِ خواستِ یک‌صدای کاهش تنش، ترک مخاصمه، انعقاد آتش بس و، در نهایت، استقرار صلح پایدار از جانب ما مردم (هر چقدر هم که هر یک از اینها مبهم، نامتعین و شکننده باشد) کار کمی نیست. حداقلش این است که خود جامعه می‌تواند مستقلِ از دولت به شرایط امکان هر یک از مراحل فکر کند و ایده‌ها، پیشنهادها و مطالبات‌اش را پیش بگذارد و بر آنها اصرار کند. 

دموس Demos
3
🔗 برای فرزندانم، که جنگ را ندیده بودند!

رحیم قمیشی

دختر عزیزم
پسر خوبم

ما هم در جوانی جنگ ندیده بودیم. وقتی صدام حمله کرد گفتیم یک هفته است، یا دو هفته!
و بزودی تمام می‌شود. اما نشد.
یاد گرفتیم هرگز فریب جنگ‌طلبان را نخوریم. جنگ‌ها شروع می‌شوند و تمام نمی‌شوند. حتی با آتش‌بس و قراردادهای صلح. جنگ فقط خراب می‌کند، و نه یک‌نسل، که نسل‌ها را می‌سوزاند.
باور نکنید جنگ راه حل است.
آن دروغی بیش نیست.

بچه‌ها!
ما بی‌تجربه بودیم.
گفتیم با قدرت‌مان صدام را پشیمان می‌کنیم. بصره را می‌گیریم و جنگ تمام می‌شود. یادمان رفته بود همینکه ما در موقعیت بهتری قرار بگیریم، ناگهان دوستان عراق به صحنه می‌آیند!
اشتباه فکر می‌کردیم گلوله و تفنگ پیروزی می‌آورد و می‌تواند یک مغلوب تمام عیار بسازد.
فقط جنگ با تلفاتش ادامه پیدا می‌کرد.
آتش نمی‌تواند آتش را خاموش کند.

ما فکر می‌کردیم با جنگ، خوشبختی برای مردم عراق می‌بریم، فکر می‌کردیم با بمباران، مردمی خوشبخت می‌شوند، ما اشتباه می‌کردیم.
همان اشتباهی که برخی امروز می‌کنند، که گویی اسراییل قرار است برای مردم ما خوشبختی بیاورد، دمکراسی بیاورد، پیشرفت بیاورد، نه! هیچ خارجی، برای مردم کشور دیگری کار نمی‌کند.
اسراییل که واضح است.
چشم امید داشتن به او، اشتباه محض است! خامی است شما دلخوش نکنید.

عزیزانم!
ما نمی‌دانستیم هیچ جنگی را نظامیان به سرانجام نمی‌رسانند. اگر عقلانیت از تصمیم‌گیری‌ها کنار گذاشته شود، اگر احساسات مبنای برنامه‌ریزی‌ها شوند. اگر دیپلماسی و مذاکره را به صف عقب برانیم، به مردم و به سربازان ظلم کرده‌ایم. فضا باید باز شود برای به میدان آمدن عقلا.
همان عقلایی که سال‌هاست طرد شده‌اند.
زندان کشیدند و انگ خوردند.
پایان جنگ تصمیم‌های شجاعانه، ابتکار و خلاقیت می‌خواهد، که ترسوها و افراد خشک مغز، توان آن را ندارند.
از افراد جدید، قوی، خوشفکر در تصمیم‌گیری‌های مهم باید استفاده کرد.
و گر نه به ایران ظلم شده.

در آخر
جنگ جز خرابی، جز نفرت، جز مرگ و جز سیاهی با خود نمی‌آورد.
به آنها که چنان تبلیغ می‌کنند که این جنگ حتما خیرهایی به همراه خواهد داشت گوش ندهید.
برخی فریب می‌خورند.
تحلیل‌هایی سطحی دارند.
قرار نیست همه عمیق فکر کنند.
همدیگر را به خیانت متهم نکنیم.
الان وقت حسابکشی‌های سیاسی نیست.
تفرقه به وجود نیاوریم.
مهمترین سلاح ما همبستگی ملی است.
مبادا آن را از دست بدهیم.
که در آن صورت
بدون شلیک یک گلوله
شکست خورده‌ایم.

جوانان عزیزم
دلم نمی‌خواست بگویم
اما با تلخی باید اشاره کنم
خودمان را برای روزهای سخت‌تر باید آماده کنیم.
روحیه خود را نباید ببازیم
الان وقت بحث و جدل و جنگ‌های داخلی نیست
وقت آنست که ببینیم چطور می‌توانیم از این بحران
با کمترین خسارت عبور کنیم.
بعدها مقصرین حتما باید پاسخگوی مردم باشند.
و پرسش‌های فراوانی را باید پاسخ بدهند.
امروز باید ثابت کنیم ما ملتی صلح‌طلبیم.
و شجاعت بیانش را هم داریم.
بیان آنکه ما از جنگ بیزاریم
خودش شجاعت می‌خواهد.
نمی‌ترسیم و آن را بیان می‌کنیم!
جنگ راه حل نیست
و باید تدبیرهایی برای پایانش
اندیشیده شود!
7
بدون شرح!
👍3
🔗 در ضرورت آتش‌بس فوری

سیدمصطفی تاجزاده

جنگ در خاورمیانه کنونی نه راه‌حل، که خود بخش مهمی از مشکل به‌شمار می‌رود و بیشترین آسیب را به شهروندان بی‌پناه می‌زند. بسیار متاسفم که نابخردی و فرصت‌سوزی‌های متعدد داخلی، بهانه و امکان تحریم‌های کمرشکن و بدتر از آن تحمیل جنگی ویرانگر را به دولت‌های خارجی داده است. اگر حاکمیت هرچه سریع‌تر به ملت باز نگردد و دیپلماسی خردمندانه و واقع‌بینانه‌ای را اتخاذ نکند، بیم آن می‌رود که میهن و مردم در گردابی مهیب غرق شوند.

می‌دانم که قشرهایی از مردم، از حملات مزبور خوشنودند؛ چراکه آن‌را تنها راه تغییر حکومت شکست‌خورده روحانیت می‌بیند. اماحتی به فرض آنکه جنگ به چنین نتیجه‌ای منجر شود، ایرانی ویران به جای خواهد ماند که در آن، به احتمال بسیار زیاد، بی‌دولتی و هرج‌ومرج حرف اول را خواهد زد، اگر کشور چند پاره نشود. به باور من می‌توان برای گذار مسالمت‌آمیز به دمکراسی، بر تشکیل مجلس مؤسسان برای اصلاح/تغییر قانون اساسی پافشاری کرد و حکومت را به تاسیس آن مجبور نمود.

حمایت از تجاوز ارتش بیگانه، آن‌هم به دستور کسی‌که دیوان بین‌المللی لاهه او را به جنایت جنگی متهم کرده، به نظر من، فاقد توجیه سیاسی و اخلاقی است و در ایران پسامشروطه سابقه ندارد. حساب خوشحالی و حتی سکوت جداست.

من ضمن عرض تسلیت به خانواده‌های داغدار و تاکید بر بحث و گفت‌وگو درباره علل شروع، زمینه‌ها، ابعاد و پیامدهای این جنگ مخرب در اولین فرصت مناسب، اولویت کنونی را پشتیبانی همه نیروها، با هر گرایشی، از برقراری آتش‌بس فوری می‌بینم، بدان امید که راه بر دمکراسی در ایران و صلح در منطقه باز شود.

حاکمیت نیز باید از هر طریق ممکن مانع گسترش جنگ و همراه‌شدن آمریکا با اسراییل شود. برعکس باید با تمام توان در جهت توقف فوری جنگ بکوشد و زمینه را برای توافق نهایی هسته‌ای فراهم کند.

زندان اوین
۲۶ خردادماه ۱۴۰۴
"چطور در جریان حمله هوایی از خود محافظت کنید"
توصیه سازمان جهانی بهداشت
2
🔗 فراخوان فوری به جامعه جهانی برای صلح در ایران

ما، گروهی از شهروندان ایرانی که ناگزیر به زندگی در خارج از ایران شده‌ایم و می‌توانیم بی‌هراس از تعقیب و بازداشت، آزادانه سخن بگوییم، در فراخوانی فوری از جامعه جهانی می‌خواهیم تا حملات بی وقفه به شهرهای ایران را که توسط بنیامین نتانیاهو  – که به جرم جنایات جنگی علیه مردم فلسطین در نوار غزه تحت پیگرد قرار دارد – محکوم کنند.
جامعه مدنی ایران، نظاره‌گر و ناتوان در برابر حملات ویرانگری قرار گرفته است  که در آن هیچ نقشی نداشته.  جامعه‌ای جوان و پیشرو که سال‌هاست با شجاعت و پافشاری علیه استبداد مذهبی جمهوری اسلامی مبارزه می‌کند و بهای بسیار سنگینی می‌می پردازد.
جامعه‌ای که پس از قتل حکومتی مهسا ژینا امینی، با جنبش «زن، زندگی، آزادی» به پا خاست و با نافرمانی مدنی زنان، حکومت  را وادار به عقب‌نشینی کرد و کشور را به سوی تغییری برگشت‌ناپذیر سوق داد.
مردم ایران با دستان خالی به خیابان آمدند، با خطر بازداشت، شکنجه، حبس‌های خودسرانه و حتی مرگ روبه‌رو شدند، بی‌آن‌که خواستار دخالت نظامی قدرت‌های خارجی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی باشند. آنان خواهان به‌رسمیت‌شناخته شدن مبارزات‌شان در مسیر آزادی و عدالت‌اند؛ مسیری که بیش از چهل سال است توسط کسانی که به ارزش‌های دموکراسی و برابری باور دارند، پیگیری می‌شود.
امروز، برجسته‌ترین صداهای این جامعه مدنی تحت شدیدترین فشارها قرار دارند. هر کلام‌شان درباره بحران کنونی می‌تواند به زندان بینجامد. با این‌حال، باید به این صداها گوش فرا دهیم، نه به صدای موشک‌ها.
انفجارهای اخیر – که علیرغم لفاظی‌های جنگ‌طلبانه، هم نیروهای سپاه پاسداران را هدف قرار می‌دهند و هم غیرنظامیان و مخالفان را – آزادی به ارمغان نمی‌آورد. نه دولت اسرائیل و نه هیچ قدرت خارجی دیگری، نمی‌تواند عامل استقرار دموکراسی در ایران باشند.
ایران آزاد خواهد شد، اما این آزادی به‌دست ایرانیان تحقق خواهد بافت. نه حمله نظامی خارجی، بلکه با نیروی جامعه مدنی‌ که همچنان مقاومت می‌کند.
ما از تمام کسانی که به ارزش‌های صلح و حقوق بشر باور دارند می‌خواهیم که کشتار غیرنظامیان در ایران و سایر نقاط جهان را به‌شدت و با خشم محکوم کنند، به خیابان بیایند، کارزارها را امضا کنند و از  هر اقدامی برای توقف این فاجعه نظامی حمایت کنند.
چرا که تاریخ بشریت گواه آن است که هیچ جنگی در هیچ جای جهان هرگز برنده ای نداشته و دموکراسی هرگز از مسیر جنگ و ماشین‌های  کشتار به دست نیامده است.

لطفا در صورت تمایل امضا کرده و برای دیگر دوستان خود نیز ارسالش کنید 👇

https://chng.it/FJBgHqDnfX
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
تجمع اعتراضی "نه به جنگ" مقابل وزارت خارجه اتریش
۲۰۲۵/۰۶/۱۵
  برای آتش‌بس فوری، چه می‌توان کرد؟

سعید مقیسه‌ای

در میانه‌ی یکی از حساس‌ترین و غم‌بارترین لحظات تاریخ معاصر ایران، پرسشی بنیادین و پرمناقشه در برابر ما قرار گرفته است: آیا می‌توان در عین دفاع از صلح، دموکراسی‌خواهی، عدالت‌محوری و حقوق بشر، چشم امید به حمله‌ی نظامی یکی از خشن‌ترین و جنایتکارترین دولت‌های جهان برای سرنگونی یک رژیم تمامیت‌خواه داشت؟

شوربختانه، بخشی از مردم، از سر استیصال، و نیز بخشی از اپوزیسیون، به جای تمرکز بر سازمان‌دهی نیروهای دموکراتیک، دل‌خوش به دخالت نظامی خارجی به‌عنوان راهی برای گذار از جمهوری اسلامی شده‌اند.

بی‌تردید جمهوری اسلامی، رژیمی سرکوب‌گر و ضد دموکراتیک است و خواست گذار از آن، به مطالبه‌ای ملی بدل شده است. اما تاریخ معاصر به ما آموخته که خلا قدرت در لحظه‌ی فروپاشی، به‌ویژه با دخالت خارجی، می‌تواند فجایع گسترده‌ای به بار آورد. عراقِ پس از صدام، لیبیِ پس از قذافی، مثال‌های زنده‌ای از این وضعیت‌اند. در هر دو کشور، سرنگونی دیکتاتور بدون وجود آلترناتیو دموکراتیکِ منسجم، به آشوب، جنگ داخلی، فرقه‌گرایی و فروپاشی اجتماعی منجر شد.

امروز در ایران، نه حاکمیت مشروعیتی دارد و نه آلترناتیوی دموکراتیک و همگانی وجود دارد. در این شرایط، مسئولیت تاریخی ملت ایران، خلق یک مسیر سوم است:
مقاومتی مستقل از هر دو قطب جنگ‌افروز؛ ایستادگی در برابر تجاوز خارجی، همراه با مبارزه برای گذار از استبداد، به سوی یک نظم سیاسی دموکراتیک، صلح‌طلب، عدالت‌محور و مدافع حقوق بشر.

اما آنچه در این لحظه فوریت دارد، رسیدن به یک آتش‌بس فوری است. این آتش‌بس می‌تواند نخستین قطعه از پازلی باشد که گذار دمکراتیک و مسالمت‌آمیز از وضع موجود را ممکن کند. پیشنهادی گام‌به‌گام در این مسیر می تواند چنین باشد:

۱. استعفا یا عزل علی خامنه‌ای از رهبری کشور.

۲. بر اساس اصل ۱۱۱ قانون اساسی، تشکیل «شورای موقت رهبری» به جای رهبری فعلی.

۳. مذاکرات مستقیم شورای موقت رهبری با آمریکا برای توقف سریع بحران، با پذیرش موقت تعطیلی کامل غنی‌سازی هسته‌ای.

۴. مشروط کردن آینده برنامه هسته‌ای ایران به برگزاری یک رفراندوم تحت نظارت بین‌المللی

۵. شورای موقت رهبری، به جای فعال‌سازی دوباره مجلس خبرگان، فرآیند فراگیر و دمکراتیک تشکیل مجلس مؤسسان را آغاز کند.

۶. مجلس مؤسسان، روند تغییر قانون اساسی را طراحی کرده و نتیجه را در قالب قانون اساسی جدید به همه‌پرسی بگذارد.

این مسیر، در بستر جنگ موجود اما  تنها با فشار سیاسی، مشارکت فعال مردم، و حمایت جامعه‌ی جهانی از صدای مستقل ایرانیان ممکن است. 
نه جنگ، نه استبداد، بلکه «صلح همراه با دموکراسی» هدفی است که باید برای رسیدن به آن مبارزه کرد.
👏4👍1
جمعە منحصر بفرد
✍️فرخ نعمت‌پور
در ایران نیروی اپوزیسیون مستقری در داخل کشور کە دارای حضور فیزیکی با قلمرو خاص خود برای استفادە از وضعیت موجود برای گذر از جمهوری اسلامی باشد، وجود ندارد. بە همین جهت نمی‌توان گفت کە جنگ کنونی قادر بە تغییر سیستم سیاسی شود. حملە اسرائیل بە ایران قبل از هر چیز برای فروپاشی بیشتر پایەهای اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی در جهت تضعیف آن در رویارویی سنتی نظام فقەها با تل‍‌‌آویو است.
هیچکدام از اپوزیسیون جمهوری اسلامی در اشکال موجوشان، ظرفیت جوابدهی بە وضعیت کنونی در فرم آلترناتیو ندارند.
اما اگر همین فرض هم در نظر گرفتە شود، چنین جنگی با تضعیف پایەهای رژیم بسرعت آن را بە سمت تشدید بحران‌هایی می‌برد کە جمهوری اسلامی دهەهاست از آن رنج می‌برد. از طرف دیگر ناتوانی رژیم در تحقق رویاهای بی بنیان خود در مورد محو اسراییل، کە بویژە این اواخر از زبان سردمداران آن بیشتر از هر زمان دیگری بگوش می‌رسید، منجر بە فروپاشی اتوریتە و هیمنە آن بطور مشخص در میان نیروهای معتقد بە آن خواهد شد. و تمامی اینها در بطن خود حامل تولد موجوداتی‌اند، فعلا ناشناختە.
البتە این بە فرض ماندگاری رژیم و برون رفت آن از شرایط جنگی کنونی است. اما باید گفت راهی کە آغاز شدە، پایانی بەجز اتمام عمر جمهوری اسلامی ندارد. دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد.
بە احتمال قوی در میان آمریکائی‌ها تلاشی برای جذب بخشی از نیروهای درونی رژیم کە بە وضعیت کنونی معترض‌‍اند، وجود دارد. نیرویی کە در غیبت اپوزیسیون می‌تواند زمام امور را در دست گرفتە، و با هماهنگی‌های لازم بە وضعیت بعد از فروپاشی سروسامان دهد. اینکە چنین تلاشی بە ثمر خواهد نشست یا نە، فعلا مشخص نیست، اما این حقیقت کاملا محرز است کە بحران‌ها در اوج خود نیروهای جایگزین خود را بە میدان پرتاب می‌کنند. حال از طریق یک تفاهم، و یا بروز نیرویی کە بشیوەای خود را بە منصە ظهور خواهد رسانید.
آنچە هم اکنون در کشور در جریان است، با اثبات بیشتر ناکارآمدی رژیم آخوندها و سیاست‌های ویرانگرشان، زمینە را برای ظهور نیرویی آمادە می‌کند کە قبلا غیرقابل انتظار بە نظر می‌رسید. بحران‌ها می‌توانند حامل اعجاب هم باشند.
البتە احتمال دیگری هم وجود دارد. آن هم اینکە با آغاز روند کنونی کە بە نظر نمی‌آید تا رسیدن بە نتیجە مشخصی از آن کوتاە بیایند، کشور را چنان وارد شرایط جنگی و تعمیق محاصرە اقتصادی کنند کە عملا ایران بطور کامل فلج شود. در نظر بیاورید در عین جنگ، مکانیزم ماشە هم فعال شود! اسراییل اگر توان تغییر رژیم را هم نداشتە باشد، اما در پی ایجاد ایرانی آنچنان ضعیف است کە در عمر جمهوری اسلامی بی سابقە خواهد بود.
باید گفت کە تازە هیچ وقت جمهوری اسلامی بە شرایط قبل از جمعە ٢٣ خرداد برنخواهد گشت. ما کاملا وارد مرحلە جدیدی در عمر جمهوری اسلامی شدەایم. نظام فقەها اگر سرنگون هم نشود، بر سرزمینی ویرانە حکم خواهد راند. با ماندگاری این رژیم نکبت، باز هزار چندان بر مصائب کشور افزودە خواهد شد.
🔗 راه کارها‌ی متفاوتِ نیروهایِ سیاسی در ایرانِ امروز

علیرضا بهتویی

اینک در ایران و فضای ایرانی چهار نیروی متفاوت در صحنه‌اند و سیاست ورزی می‌کنند. هر یک چه می‌کنند و چه می‌گویند؟
راست‌های افراطی حاکم اسرائیل، پس از کشتار و جنایات بی‌امان در غزه و سال‌ها آزار مردم فلسطین، با حمله به ایران تلاش دارد، ویرانه‌ای از ایران بسازند، نگاه‌ها را از جنایاتِ در غزه منحرف و ادامه حضورشان در حاکمیت را ممکن کنند. این جنگِ نکبت بار بیش از هر چیز، مردم بی پناه و فرزندان آنها را قربانی می‌کند. وزیر دفاع اسرائیل هشدار داده که مردم غیر نظامی ایران، «بهای حملاتِ موشِکی به شهر‌های اسرائیل» را خواهند پرداخت.
در ایرانِ امروز، مثل سایر جوامع دیکتاتوری، چهار نیروی متفاوت در صحنه‌اند و سیاست‌ورزی می‌کنند.

اول – تندروهای حکومتی
اینان دست بالا را در قدرت سیاسی و تصمیم گیری‌ها دارند. نتیجه سال‌ها تفوق آن‌ها در حاکمیت و سیاست‌های سرکوبگرانه آنان، ورشکستگی، فقر و ویرانیِ ایران است. چپاول منابع کشور و فساد سیستماتیک، سرکوب و به زندان انداختنِ هر منتقد دلسوزی و هم چنین تداوم سیاست نابخردانه خارجی آن‌ها و شکستِ سال‌ها تلاش برای استقرار امپراطوری شیعه در منطقه، حکومت در ایران را به ضعیف‌ترین موقعیت اش کشانده است. راست‌های حاکم بر اسرائیل با اشراف بر این ضعف، با حملات نظامی بی وقفه و ویرانگر در روزهای گذشته، سرنوشتِ کشور را به مخاطره کشانده‌اند.
بی برنامگی و ضعفِ تمام عیار تندروهای حاکم، بی کفایتی تام و تمام آن‌ها در عرصه‌های سیاسی، امنیتی، اقتصادی و نظامی در این روزها بیش از گذشته در معرض تماشای مردم ایران و جهانیان قرار گرفته است. مردم ایران می‌بینند که علیرغم برنامه‌های گسترده تندروها در سرکوب منتقدان، تحمیل حجاب اجباری و ایجاد محیط رعب و وحشت در کشور، کمترین عرضه را در دفاع از مرزهای کشور، اداره اقتصاد کشور و تامین امنیت مردم و حق حاکمیتِ ایران را ندارند. اصرار آنان بر ادامه سیاست‌های اقتدارگرایانه در زمینه داخلی و ماجراجویی در عرصه بین المللی، جان و مال مردم ایران و سرنوشت کشور را به مخاطره جدی کشانده است. علیرغم آن که می‌دانند به لحاظ امنیتی، اقتصادی و نظامی فوق العاده ضعیف هستند، اما با رجز خوانی‌های تو خالی، هم چنان به ادامه جنگ و گسترش تنش در عرصه بین المللی ادامه می‌دهند.

 دوم – میانه روهای حکومتی
این بخش از افراد درون و پیرامون حکومت، به درستی، حمله تجاوز کارانه اسرائیل به ایران را از آغاز محکوم کردند. اما گروهی از این میانه روهای حکومتی، با شعار‌های تند و تیزِ دفاع از «جنگ میهنی»، تمام قد پشت سیاستِ تند روهای حکومتی قرار گرفتند و در ولایتِ آنان ذوب شدند (برای نمونه نگاه کنید به مواضع، محمد رضا جلایی پور). از میان رفتنِ خطِ مرز میان این‌ها و تند روهای حکومتی، اعتبار و آبروی آن را به خطر جدی می‌اندازد و از نقشی که در آینده ایران می‌توانند ایفا کنند، باز می‌دارد.
ایرانیان از مردی که در حمله گزارش شده اسرائیل به بلوار کشاورز در مرکز تهران در ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ زخمی شده بود، مراقبت می کنند. اسرائیل و ایران برای سومین روز متوالی در ۲۵ خرداد به تبادل آتش سنگین پرداختند و افزایش تلفات و گسترش اهداف، تشدید شدید خصومت ها بین دشمنان دیرینه را نشان می دهد
گروه دیگری از میانه روهای حکومتی اما، در چهار چوبِ همان میانه روی حکومتی، به سیاستی دیگر و مستقل رو آورده‌اند. برای نمونه سردار حسین علایی گفته است: به جای آن که نیروهای امنیتی – نظامی را به مشغولیت‌هایی «مانند کنترل حجاب و مقابله با سگ گردانی» مشغول کنید، آن‌ها را به دنبال «کشفِ قرارگاه‌های اطلاعاتی و عملیاتی موساد در داخل ایران و کامیون‌های حاومی پهپادهای اسرائیلی و کوادکوپترها» بفرستید. و در عین حال توصیه کرده: «از دیپلماسی برایِ نیل به یک توافق حداقلی سریع، کوتاه‌مدت، محدود، اما نجات‌بخش بهره گیری کنید. با بهره گیری از دیپلماسی پنهان با آمریکا جنگ را متوقف کنید. هزینه این کار کمتر از خسارات تداوم جنگ است، یک توافق کوچک، بهتر از یک جنگ بزرگ و پر تلفات است، اتخاذ یک سیاست هوشمندانه و خردمندانه، بهتر‌ از دست دادن سرمایه‌های انسانی و از بین رفتن زیرساخت‌های کشور است».
میانه روهای حکومتی با ارتباطاتی که در دستگاه حکومتی دارند، می‌توانند این خطِ دوم را در سیاست عمومی کشور، تقویت کنند، ابتکارِ عمل را از دست تند روها در آورند و آتش بس و صلح را ممکن کنند.


ادامه 👇
2
سوم- اپوزیسیون راست افراطی
این نیرو که تشکیلاتی در ایران ندارد و سخن گویانش در ایران هم محدود به اندک چهره‌هایی مثل مهدی نصیری است، تمام قد به دفاع از تجاوز اسرائیل برخاسته است.
آقای رضا پهلوی در خارج از ایران، با صدورِ بیانیه‌ای در این روزها، از مردم زیرِ فشار بمباران‌های اسرائیل از یک سو و سرکوب نیروهای امنیتی از سوی دیگر، می‌خواهد که «به خیابان‌ها بریزند، کار را تمام کنند، حکومت را سرنگون و سلطنت را به ایران باز گردانند». مواضع این گروه در این روزها، با دفاعِ از جنایات جنگیِ بد نام‌ترین متجاوزین، به نمایشِ مسخره‌ای از ناسیونالیسم اقتدارگرایِ خارج نشین تبدیل شده است.

چهارم – اپوزیسیون جمهوری خواه و دمکرات
این نیرو در این میان تلاش کرده است تا صدای سوم باشد. هم در برابر، زجز خوانی‌های جنگ طلبانه ویرانگرِ تند روهای حکومتی بایستاد و هم تجاوزِ وحشیانه اسرائیل را محکوم کند. در برابر اپوزیسیونِ اقتدار گرای سلطنت طلب هم می‌گوید: ما مردم، وقتی برای زندگی آزاد و شایسته مبارزه می‌کنیم، نه با امید و دل بستن به نیروی خارجی، بلکه با اتکا به نیروی خودمان تلاش خواهیم کرد. متجاوزی که مرگ و ویرانی را بر کشورِ ما تحمیل کرده، ترس و ‌نگرانیِ شبانه‌روز را برای فرزندانِ ما به وجود آورده، نمی‌تواند «ناجی» ما باشد. نجات ایران از جنگ، از استبداد و ورشکستگی اقتصادی، وظیفه و کارِ خودِ ماست. انعقاد آتش بس، استقرار صلح و ترک مخاصمۀ بی‌معنا با جهانِ پیرامون، خواست مبرم ما در لحظۀ کنونی و ضامن شکوفایی ایران در آینده است.

عکس العملِ مفتضحانۀ تند روهای حکومتی در این جنگ، درست مثل موقعیتی است که ژنرال‌های حاکمِ دیکتاتور در آرژانتین در سال ۱۹۸۲ در آن درگیر شدند. شکستِ تحقیرآمیز در آن جنگ، تبدیل به نقطه عطفی در پایان دیکتاتوری نظامی در آرژانتین شد. بی اعتباری ژنرال‌ها و زیر سوال رفتن جدی مشروعیتِ آنان، روند گذار به دمکراسی در آرژانتین را آغاز کرد.
مردم ایران با همیاری، همدلی و کمک به یکدیگر، تلاش دارند رنجِ این روزهای دشوار را کم‌تر کنند. بیانِ خواستِ یک‌صدایِ برقراری آتش بس از سوی نیروهای دلسوز کشور، فشار به تندروهای حکومتی و فعال شدن ابزار‌ها و ابتکارهای دیپلماتیک برای پایان دادن به این کشتار و ویرانی، هم می‌تواند از ادامه نکبتِ امروزین در ایران جلوگیری کند و هم در آینده نزدیک، امکانِ پیشبردِ تحولاتِ مثبتی در ایران را فراهم می‌آورد.
 
3
📖جنگ و ناسیونالیسم ورشکستە

✍️فرخ نعمت‌پور

با حملە اسراییل بە ایران، ناسیونالیست‌های میهنی کە طیف متنوعی از نیروها، از تندروها و اصلاح‌طلبان حکومتی گرفتە تا نخبەهای نصیحت‌گو و رفرمیست‌های خارج کشوری، با اعلان ضرورت دفاع از کشور همە بە میدان آمدەاند تا با بە فراموشی سپردن مسئولیت اصلی جمهوری اسلامی در تحریک اسراییل در حملە بە کشور بار دیگر همە را حول ریسمان حکومت ارتجاعی جمهوری اسلامی بسیج کنند.

در این رابطە گلایەای بر حکومتیان از هر دستە و گروە آنان نیست، چرا کە اساسا هدف آنها در دشمنی کورکورانە با اسراییل درست همین هدف بودە است. آنها لولوی اسراییل را بهانەای مهم برای تداوم حکومت ملاها دانستەاند، و هیچگاە هم از چنین موضعی عقب ننشستند.

اما جالب است آن گروه‌های دیگر کە از اصل ماجرا خبر دارند، اگرچە می‌دانند سیاست‌های بشدت ضد میهنی جمهوری اسلامی کشور را بە چنین روزی انداختە، باز تحت عنوان اینکە میهن در خطر است و باید فعلا دفع حملە دشمن شود، بە درون خاکریز جمهوری اسلامی خزیدەاند تا از سنگر جمهوری اسلامی از مام وطن دفاع کنند.

فارغ از اینکە چنین توهمی اساسا رە بە جایی نخواهد برد، فارغ از اینکە آنها با بە فراموشی سپردن مسئولیت حاکمیت و شکاف عظیم میان ملت و دولت قدم در راە نادرستی انداختەاند، اصل مشکل چنین طیفی در آنجاست کە درک تماما نادرستی از جنگ‌های کنونی دارند.

اینگونە نیروها فراموش می‌کنند کە میهن را درست می‌بایست قبل از برپایی جنگ از طریق مبارزە جدی علیە رژیم حفظ کرد، و نە در عین برپایی آن. با توجە بە وضعیت بحرانی کشور، ضعف شدید نظامی و تکنولوژیکی آن در مقابل اسراییل و اهمیت بلامنازع تکنولوژی نظامی در پیشبرد جنگ‌های کنونی و پیروزی در آن، حتی بفرض بازآفرینی اتحاد دوبارە میان ایرانیان امیدی بە پیروزی در این جنگ نیست و نخواهد بود. و متاسفانە آنچە باقی خواهد ماند، کشوری ویرانە با صدمات و تلفات مادی و معنوی بسیار بالا خواهد بود. آنها کە درک پیشا فوق مدرن از جنگ و شرایط جنگی دارند، و هنوز در دهە هفتاد میلادی قرن گذشتە (در شرایط جنگ ویتنام) زندگی می‌کنند، بە خیالشان می‌توان از طریق انسجام ملی می‌توان کاری کرد!

ما در جهانی زندگی می‌کنیم کە سلاح ناسیونالیسم برای دفاع از میهن بشدت سلاحی زنگ زدە و ناکارآمد است. میهن در معنای صرف ناسیونالیستی خود مدتهاست رنگ باختە است. نفس دفاع از یک کشور تنها بعلت اینکە آن کشور میهن گروهی از انسانهاست، دیگر میسر نیست. با طرح شعار احساسی و بشدت نامعقول اینکە ایران در خطر است، و همە با هم علیرغم هر بلایی کە در طی دهەها عمر جمهوری اسلامی بر سر ملت آمدە است، فعلا برویم و بجنگیم، دیگر رە بە جایی نمی‌برد. میهن تنها یک تعلق خاطر نوستالژیک، و یا یک تربیت و آموزش سنتی نیست کە قدیما از دل مدارس و از درون تریبون‌های تبلیغی منحصر در دست دولت‌ها بیرون می‌آمد. دیگر کمتر کسی بە کشور خود تنها بەخاطر اینکە در آنجا متولد شدە، احساس تعهد دارد. بویژە اینکە اگر در تصور بسیاری جنگ برپا شدە می‌تواند بە حاکمیت یک دیکتاتوری بیرحم بر وطن پایان دادە، و راە دیگری بر روی ملت بگشاید.

ناسیونالیست‌های وطنی اگر هنوز دل در گرو این کشور دارند، باید طرحی نو دراندازند. نمی‌توان با فراموش کردن حاکمیت و پنج دهە تجربە ویرانگر تسلط آن بر کشور، تنها بنام دفاع از وطن بە تقابل ارتش‌هایی رفت کە تکنولوژی آنها همە تعاریف سنتی را در تمامی بسترها بشدت بە چالش کشیدە است.
ناسیونالیسمی کە سیاست‌های میهن بر باد دە جمهوری اسلامی را براحتی فراموش و بنام دفاع از کشور در کنار آن قرار می‌گیرد، قبل از اینکە شروعی داشتە باشد بە انجام خود رسیدە است!
👎2👍1
ما دوباره برمی‌خیزیم، دوباره می‌سازیمت ایران

س رضا

در این روزهای تلخ و دشوار، بیش از هر زمان دیگری باید کنار هم باشیم؛ مهربان، پشتیبان، و امیدوار.
روحیه ساختن ایرانِ بهتر و قوی‌تر را باید همچون بذری در جان و جانمان بکاریم؛ در نگاه، در رفتار، در گفتار.

ما مردمانی هستیم صلح‌دوست، هم‌گرا، مترقی، دموکرات و بدون تبعیض.
ما ایرانیانی توانمندیم که بارها و بارها نشان داده‌ایم همراه سیاست‌های مخرب حکومت اسلامی نیستیم.

ما نشان می‌دهیم که با هیچ کشوری و هیچ جریانی که کرامت انسانی‌مان را تهدید کند، سر سازش نداریم.
ما چون زنجیری به هم پیوسته‌ایم، و با سرافرازی، از یکی از بحرانی‌ترین برهه‌های تاریخ ایران، چون سیمرغ، سربلند بیرون خواهیم آمد.
.
4👍1🤣1
وضعیت بحرانی جاری

نویسنده: Parviz. Y

اکنون بیش از هر زمان دیگری برای مردم، ماهیت اسرائیل جنایتکار آشکار شده و نقاب صلح‌طلبی از چهره ترامپ خودشیفته بکلی کنار رفته است.
افرادی که در روزهای اول ترورها، شادمان بودند، تجلی این جمله حکیمانه برشت بوده و هستند که آنکس که میخندد، حقیقت را نمی‌داند.
و البته برای آنهائیکه متاسفانه علیرغم  ادعای شناخت از امپریالیسم و اسرائیل و لیست کردن سوابق سیاهکاریهای آن، شکاف موجود بین مردم و حکومت و  نارضایتی‌های وسیع آنها و عدم همراهی مردم را با آن، بمثابه مهمترین مولفه امنیت کشور و نیز شیوه‌ها و نیات سر تا به‌پا غلط و ارتجاعی و افراطی حکومت در  تقابلِ دن‌کیشوت‌وارِ آن با نظم  ناعادلانه جهانی وو...، را نادیده گرفتند نیز، شاید قضایا روشن شده باشد.
بنظر بنده، اکنون، صرفاً اکتفا به محکومیت تجاوز اسرائیل و آمریکا و نتانیاهو و ترامپ و یا تاکید مکرر بر نقش سیاستهای متوهمانه و ایدئولوژیک و غیر‌مردمیِ حکومت در ایجاد بحران جاری و یا نقد سکوت محافظه‌کارانه و بی توجهی چندین دهه‌ای بسیاری نسبت به عواقب دهشتناک تداوم این  سیاستها،  بخودی خود نمی‌تواند چاره ساز و مفید باشد.
اکنون که شاهد وضعیت آشفته و در آستانه فروپاشی کشور هستیم، هیچ چیز به اندازه اجماع مردم و تمام دلسوزان میهن برای فشار به حکومت و افراد موثر  نظام برای وادار نمودن آنها به قبول واقعیات تلخ و  شروع مذاکره و صلح نیست.
تحول‌طلبان معتقد به گذار دموکراتیک و خشونت پذیر، بیش از همه می‌دانند که دموکراسی از جنگ و بمب و خشونت بیرون نمی‌آید. تاکید بر گذار در شرائط فعلی و جنگی، معنا ندارد. اولویت در شرائط فعلی، حفظ تمامیت کشور و حفظ دارائیهای کشور است. فقط در شرائط صلح است که جنبش های مدنی توش و توان میابند و ...
بعلاوه، اصلاح‌طلب واقعی و میهن‌دوست در شرائط فعلی کسی نیست که در کنار حکومت بر طبل رجز خوانی‌های بی‌محتوا و توانائیهای ادعائی حکومت می‌کوبد. بلکه کسی است که در تلاش برای متقاعد‌کردن حکومتیان برای پذیرش این واقعیت تلخ است که موجودیت کشور و میهن و ایران در خطر است و تلاش برای بقای آن بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد. وظائف امثال خاتمی و روحانی و ظریف وو...، و  دیگر جریانات  اصلاح طلب حکومتی و جبهه اصلاحات و  دیگر جریانات اصلاح طلب غیرحکومتی، جز این نباید باشد و اگر باشد خطائی جبران ناپذیر است.
برخی چپ‌ها نیز نباید بروز این وضعیت را به صحت شناخت دیرینه خود از عملکرد امپریالیسم و اسرائیل نسبت داده و بدنبال توجیه خود و  تحلیلهای خود باشند.
شناخت از امپریالیسم و جهان ناعادلانه، اگر منجر به شیوه‌های مناسب و صحیحِ مقابله با آن و حفظ منافع توده‌ها و منافع ملی کشور نشود، جز آسیب‌رسانی به کشور و مردم نبوده و نیست.

🌹
3👍1
2025/10/26 08:03:01
Back to Top
HTML Embed Code: