در این روزهای پرآشوب ...
سلام دوستان و هموندان عزیز مجله،
در این روزهای پرتنش و سخت، بیش از همیشه به همدلی، همراهی و کمک یکدیگر نیاز داریم. وقت آن رسیده است که نشان دهیم ایرانیها، در هر شرایطی، پشت هم هستند.
اگر در ایران زندگی میکنیم و توانایی خدمترسانی در هر حرفه یا زمینهای را داریم، میتوانیم قدمی برداریم. این کمک میتواند از مشاوره و راهنمایی گرفته تا یاریهای عملی، ساده یا حرفهای باشد. هر کاری، هرچند کوچک، میتواند نوری باشد در دل تاریکیِ این روزها.
اگر جایی برای استراحت داریم، بیایید آن را در اختیار خانوادههایی بگذاریم که در بحران بیپناه شدهاند. داشتن سقفی امن، نه فقط پناهگاهی موقت، که نشانی از امید و همبستگی است.
دوستان خارج از کشور نیز نقش مهمی دارند. اگر ایرانیانی را میشناسید که در فرودگاهها یا شهرهای بیگانه بیپناه ماندهاند، لطفاً دریغ نکنید؛ از آب و غذا گرفته تا راهنمایی و حتی فقط شنیدن و همراهی، همه اینها میتواند تأثیری نجاتبخش داشته باشد.
با هم میتوانیم این دوران سخت را پشت سر بگذاریم. بیایید امید را زنده نگه داریم و ثابت کنیم که حتی در طوفان، همدلی ما را به ساحل میرساند.
با آرزوی آرامش، سلامتی و آیندهای روشن برای همهمان
🌿
مجله بینالملل
سلام دوستان و هموندان عزیز مجله،
در این روزهای پرتنش و سخت، بیش از همیشه به همدلی، همراهی و کمک یکدیگر نیاز داریم. وقت آن رسیده است که نشان دهیم ایرانیها، در هر شرایطی، پشت هم هستند.
اگر در ایران زندگی میکنیم و توانایی خدمترسانی در هر حرفه یا زمینهای را داریم، میتوانیم قدمی برداریم. این کمک میتواند از مشاوره و راهنمایی گرفته تا یاریهای عملی، ساده یا حرفهای باشد. هر کاری، هرچند کوچک، میتواند نوری باشد در دل تاریکیِ این روزها.
اگر جایی برای استراحت داریم، بیایید آن را در اختیار خانوادههایی بگذاریم که در بحران بیپناه شدهاند. داشتن سقفی امن، نه فقط پناهگاهی موقت، که نشانی از امید و همبستگی است.
دوستان خارج از کشور نیز نقش مهمی دارند. اگر ایرانیانی را میشناسید که در فرودگاهها یا شهرهای بیگانه بیپناه ماندهاند، لطفاً دریغ نکنید؛ از آب و غذا گرفته تا راهنمایی و حتی فقط شنیدن و همراهی، همه اینها میتواند تأثیری نجاتبخش داشته باشد.
با هم میتوانیم این دوران سخت را پشت سر بگذاریم. بیایید امید را زنده نگه داریم و ثابت کنیم که حتی در طوفان، همدلی ما را به ساحل میرساند.
با آرزوی آرامش، سلامتی و آیندهای روشن برای همهمان
🌿
مجله بینالملل
❤2
🔗 بیانیه چهار زندانی سیاسی زن از زندان اوین
✍ ریحانه انصاری، سکینه پروانه، وریشه مرادی، گلرخ ایرایی
رهایی ما مردم ایران از دیکتاتوری حاکم بر کشور به همت مبارزهی تودهها و با توسل به نیروهای اجتماعی میسر است. نه با دل بستن به قدرتهای خارجی یا چشم امید داشتن به آنان.
با کشتار و جنایت موجودیت یافت و با اشغالگری صاحبِخانه شد و در طول حیاتش، با تجاوز و نسلکشی، خاورمیانه را به میدان جنگهای بیپایان بدل کرد.
اسرائیل بهعنوان پادگان آمریکا در خاورمیانه، بهعنوان نمایندهی ابرقدرتهای جهان پس از جنگ جهانی دوم در منطقه سر برآورد و از همان آغاز در فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه، یمن و اخیرا با نسلکشی در غزه توحش خود را به دنیا نشان داد.
در هیچکدام از این کشورها نه بمب اتمی یافت شد و نه تدارکی برای غنیسازی در میان بود.
نسلکشی به دلیلی منطقی نیاز ندارد اما دموکراسیِ غربی برای توجیه توحشِ مدامش در جهان و برای حفظ وجههی دموکرات مَنشی که مدعی آن است همواره در پی بهانهایست.
هویت آمریکا و «رژیم فاشیستی اسرائیل» با «تجاوزگری» و «کودککشی» شکل گرفته است و به هر کشوری که نظر کردند جز جنگ و ویرانی به بار نیاوردند.
حمله به ایران و کشتار غیرنظامیان و نابودی زیرساختهای کشور توسط «رژیم صهیونیستی» و حامیان آمریکاییشان محکوم است. همچون دیگر جنایاتشان در دنیا، در خاورمیانه؛ و متعاقب آن حمایت از اسرائیل و اتکا به قدرتِ ویرانگرش توسط هر فرد، گروه یا جریان سیاسی، با هر رویا و تصوری نیز محکوم و نشان از دنائت و رذالتِ حامیانش دارد.
رهایی ما مردم ایران از دیکتاتوری حاکم بر کشور به همت مبارزهی تودهها و با توسل به نیروهای اجتماعی میسر است. نه با دل بستن به قدرتهای خارجی یا چشم امید داشتن به آنان. قدرتهایی که همواره با استثمار و استعمار، با جنگافروزی و کشتار در پی کسب منافع بیشتر، ویرانی را نصیب کشورهای منطقه کردهاند برای ما رهآوردی جز ویرانی و استثمار نوین نخواهند داشت.
نابود کردن زیرساختهای سوریه پس از سرنگونی اسد و تکرار همان شیوه در ایران نشان از شهوتِ اسرائیل به خاورمیانهای ضعیف و تحت سلطه دارد. و این گویای این امر است که در طراحی نوین خاورمیانه، نظامی میتواند دوام بیاورد که اقتدار «اسرائیل» بر منطقه را بیقید و شرط پذیرا باشد.
خائنان به ایران
و خائنان به خلقهای خاورمیانه
و خائنان به سالها مبارزات آزادیخواهانهی مردم علیه ستم بدانند خیانت و دنائتشان در حافظهی مردم ایران و در تاریخ ثبت خواهد شد.
آیندگان از آنان که بر جنازههای مردم بیدفاع به پایکوبی ایستادهاند به ننگ یاد خواهند کرد.
زندان اوین
چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
✍ ریحانه انصاری، سکینه پروانه، وریشه مرادی، گلرخ ایرایی
رهایی ما مردم ایران از دیکتاتوری حاکم بر کشور به همت مبارزهی تودهها و با توسل به نیروهای اجتماعی میسر است. نه با دل بستن به قدرتهای خارجی یا چشم امید داشتن به آنان.
با کشتار و جنایت موجودیت یافت و با اشغالگری صاحبِخانه شد و در طول حیاتش، با تجاوز و نسلکشی، خاورمیانه را به میدان جنگهای بیپایان بدل کرد.
اسرائیل بهعنوان پادگان آمریکا در خاورمیانه، بهعنوان نمایندهی ابرقدرتهای جهان پس از جنگ جهانی دوم در منطقه سر برآورد و از همان آغاز در فلسطین، عراق، افغانستان، سوریه، یمن و اخیرا با نسلکشی در غزه توحش خود را به دنیا نشان داد.
در هیچکدام از این کشورها نه بمب اتمی یافت شد و نه تدارکی برای غنیسازی در میان بود.
نسلکشی به دلیلی منطقی نیاز ندارد اما دموکراسیِ غربی برای توجیه توحشِ مدامش در جهان و برای حفظ وجههی دموکرات مَنشی که مدعی آن است همواره در پی بهانهایست.
هویت آمریکا و «رژیم فاشیستی اسرائیل» با «تجاوزگری» و «کودککشی» شکل گرفته است و به هر کشوری که نظر کردند جز جنگ و ویرانی به بار نیاوردند.
حمله به ایران و کشتار غیرنظامیان و نابودی زیرساختهای کشور توسط «رژیم صهیونیستی» و حامیان آمریکاییشان محکوم است. همچون دیگر جنایاتشان در دنیا، در خاورمیانه؛ و متعاقب آن حمایت از اسرائیل و اتکا به قدرتِ ویرانگرش توسط هر فرد، گروه یا جریان سیاسی، با هر رویا و تصوری نیز محکوم و نشان از دنائت و رذالتِ حامیانش دارد.
رهایی ما مردم ایران از دیکتاتوری حاکم بر کشور به همت مبارزهی تودهها و با توسل به نیروهای اجتماعی میسر است. نه با دل بستن به قدرتهای خارجی یا چشم امید داشتن به آنان. قدرتهایی که همواره با استثمار و استعمار، با جنگافروزی و کشتار در پی کسب منافع بیشتر، ویرانی را نصیب کشورهای منطقه کردهاند برای ما رهآوردی جز ویرانی و استثمار نوین نخواهند داشت.
نابود کردن زیرساختهای سوریه پس از سرنگونی اسد و تکرار همان شیوه در ایران نشان از شهوتِ اسرائیل به خاورمیانهای ضعیف و تحت سلطه دارد. و این گویای این امر است که در طراحی نوین خاورمیانه، نظامی میتواند دوام بیاورد که اقتدار «اسرائیل» بر منطقه را بیقید و شرط پذیرا باشد.
خائنان به ایران
و خائنان به خلقهای خاورمیانه
و خائنان به سالها مبارزات آزادیخواهانهی مردم علیه ستم بدانند خیانت و دنائتشان در حافظهی مردم ایران و در تاریخ ثبت خواهد شد.
آیندگان از آنان که بر جنازههای مردم بیدفاع به پایکوبی ایستادهاند به ننگ یاد خواهند کرد.
زندان اوین
چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۴
👍1👎1
مخالفان حکومتها ۲ گروهاند:
گروهی که براش حب وطن بیشتر از بغض حکومته و گروهی که بغض حکومت براش بیشتر از حب وطنه.
گروه اول حاضره در هر فرصت با هر وسیله به کشور/مردمش کمک بشه ولو حکومت هم نفعی ببره.
گروه دوم حاضره در هر فرصت با هر وسیله حکومت ضربه بخوره ولو کشور/مردم هم آسیبی ببینند.
سیاوش اردلان
گروهی که براش حب وطن بیشتر از بغض حکومته و گروهی که بغض حکومت براش بیشتر از حب وطنه.
گروه اول حاضره در هر فرصت با هر وسیله به کشور/مردمش کمک بشه ولو حکومت هم نفعی ببره.
گروه دوم حاضره در هر فرصت با هر وسیله حکومت ضربه بخوره ولو کشور/مردم هم آسیبی ببینند.
سیاوش اردلان
❤1👎1
🔗 شکایت کیفری علیه فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان
دیتِر «دیدی» هالرفوردن کابارتیست و نماینده ی سابق مجلس آلمان، دیتِر دِهم، از صدراعظم فریدریش مرتس (از حزب CDU) به خاطر اظهار نظرش در ارتباط با جنگ اسرائیل علیه ایران شکایت کیفری کردهاند. به گفتهی منابع نزدیک به حدود ۲۰ نفر از امضاکنندگان، این شکایت به دادستان کل فدرال و دادستانی برلین ارائه شده است. در میان امضاکنندگان هنرمندان، موسیقیدانان و کابارههنرمندان حضور دارند. از جمله آنها میتوان به پابلیکنویس پاتریک باب و سیاستمدار حزب BSW، آندری هونکو، اشاره کرد. زمینهی ماجرا به اظهارات صدراعظم آلمان در حاشیه نشست گروه هفت (G7) در کانادا بازمیگردد. فریدریش مرتس در گفتوگو با یک خبرنگار شبکه ZDF و با اشاره به جنگ در خاورمیانه گفته بود: «این همان کار کثیفی است که اسرائیل برای همهی ما انجام میدهد.» مرتس در این اظهارنظر، از واژههایی استفاده کرد که پیشتر خبرنگار به کار برده بود. این سخنان از سوی منتقدان، «غیراخلاقی و غیرانسانی» توصیف شدهاند.
امضاکنندگان شکایتنامه خواستار پیامدهای قانونی برای صدراعظم شدهاند. آنها میگویند: «حتی اگر محل بیان این سخنان در خارج از کشور بوده و از نظر حقوقی مستقیماً قابل پیگرد نباشد، اما هدف آن روشن است: تأثیرگذاری در داخل آلمان.» به گفتهی آنها، ماده ۸۰a قانون کیفری آلمان تحریک به جنگ تهاجمی را مشمول مجازات میداند، بهویژه اگر «با انگیزههای تبلیغاتی و تحریکآمیز که احساسات مخاطب را هدف قرار میدهد» همراه باشد. آنان اضافه میکنند: «این مورد – چه در قبال افکار عمومی آلمان، و چه در قبال مردم رنجکشیدهی ایران، لبنان و غزه – بهویژه از جانب صدراعظم، تأثیر بارزی دارد.» آنها نتیجه میگیرند که افزودن عبارت «برای همهی ما» به اصطلاح «کار کثیف» حتی در تفسیر محدود حقوقی نیز نقض قانون محسوب میشود. با این حال، بند 80a قانون کیفری آلمان از زمان اصلاحات سال ۲۰۱۷ به «تحریک به ارتکاب جنایت تجاوز» اشاره دارد. این بند به قانون کیفری بینالمللی (Völkerstrafgesetzbuch) ارجاع میدهد، که در آن به حملات جنگی نیز پرداخته شده است – از جمله برنامهریزی یا تسهیل یک جنگ تهاجمی.
علاوه بر این، امضاکنندگان تأکید میکنند که مرتس برخلاف «اندیشه تفاهم میان ملتها» و «اصل صلحطلبی» که هر دو در قانون اساسی آلمان (Grundgesetz) نهادینه شدهاند، عمل کرده است. طبق سوگند رسمی خود، او ملزم به رعایت این اصول است. با این حال، این موارد بهتنهایی احتمالاً جنبه کیفری ندارند.
امضاکنندگان همچنین اظهار میدارند: «صدر اعظم اکنون به نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، استناد میکند که مدعی است با اقدامات اخیر خود مانع از تولید بمب اتمی ایران شده است.» اما به گفتهی آنان، این ادعا از سوی سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده رد شده است. «در این زمینه باید افزود که نتانیاهو از سال ۲۰۰۲ – یعنی به مدت ۲۳ سال – بهطور مداوم مدعی است ایران در آستانه ساخت بمب اتمی قرار دارد.» تحسین «جنگ تهاجمی اسرائیل» بهعنوان «کار کثیف برای همهی ما» همچنین در تضاد با منشور سازمان ملل متحد قرار دارد. طبق ماده ۲.۳ این منشور آمده است: «همه اعضا اختلافات بینالمللی خود را از طریق روشهای صلحآمیز حلوفصل میکنند...». امضاکنندگان از جمله هالرفوردن و دهم همچنین به ماده ۲.۴ منشور اشاره میکنند که تصریح میکند: «همه اعضا در روابط بینالمللی خود از هرگونه تهدید یا کاربرد زور که علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری باشد، یا با اهداف سازمان ملل ناسازگار باشد، خودداری میورزند.»
در شکایت کیفری مطرحشده، حتی به فریدریش مرتس استفاده از واژگان نازیها نسبت داده شده است. در آن آمده: «اوایل سال ۱۹۴۲، آگوست هِفنر، افسر بلندپایه اساس، کشتار دستهجمعی ۳۴٬۰۰۰ یهودی را در عرض ۴۸ ساعت در بابین یار، با همین واژهی بیرحمانه و کنایهآمیز "کار کثیف" توجیه کرده بود.»
دیتِر «دیدی» هالرفوردن کابارتیست و نماینده ی سابق مجلس آلمان، دیتِر دِهم، از صدراعظم فریدریش مرتس (از حزب CDU) به خاطر اظهار نظرش در ارتباط با جنگ اسرائیل علیه ایران شکایت کیفری کردهاند. به گفتهی منابع نزدیک به حدود ۲۰ نفر از امضاکنندگان، این شکایت به دادستان کل فدرال و دادستانی برلین ارائه شده است. در میان امضاکنندگان هنرمندان، موسیقیدانان و کابارههنرمندان حضور دارند. از جمله آنها میتوان به پابلیکنویس پاتریک باب و سیاستمدار حزب BSW، آندری هونکو، اشاره کرد. زمینهی ماجرا به اظهارات صدراعظم آلمان در حاشیه نشست گروه هفت (G7) در کانادا بازمیگردد. فریدریش مرتس در گفتوگو با یک خبرنگار شبکه ZDF و با اشاره به جنگ در خاورمیانه گفته بود: «این همان کار کثیفی است که اسرائیل برای همهی ما انجام میدهد.» مرتس در این اظهارنظر، از واژههایی استفاده کرد که پیشتر خبرنگار به کار برده بود. این سخنان از سوی منتقدان، «غیراخلاقی و غیرانسانی» توصیف شدهاند.
امضاکنندگان شکایتنامه خواستار پیامدهای قانونی برای صدراعظم شدهاند. آنها میگویند: «حتی اگر محل بیان این سخنان در خارج از کشور بوده و از نظر حقوقی مستقیماً قابل پیگرد نباشد، اما هدف آن روشن است: تأثیرگذاری در داخل آلمان.» به گفتهی آنها، ماده ۸۰a قانون کیفری آلمان تحریک به جنگ تهاجمی را مشمول مجازات میداند، بهویژه اگر «با انگیزههای تبلیغاتی و تحریکآمیز که احساسات مخاطب را هدف قرار میدهد» همراه باشد. آنان اضافه میکنند: «این مورد – چه در قبال افکار عمومی آلمان، و چه در قبال مردم رنجکشیدهی ایران، لبنان و غزه – بهویژه از جانب صدراعظم، تأثیر بارزی دارد.» آنها نتیجه میگیرند که افزودن عبارت «برای همهی ما» به اصطلاح «کار کثیف» حتی در تفسیر محدود حقوقی نیز نقض قانون محسوب میشود. با این حال، بند 80a قانون کیفری آلمان از زمان اصلاحات سال ۲۰۱۷ به «تحریک به ارتکاب جنایت تجاوز» اشاره دارد. این بند به قانون کیفری بینالمللی (Völkerstrafgesetzbuch) ارجاع میدهد، که در آن به حملات جنگی نیز پرداخته شده است – از جمله برنامهریزی یا تسهیل یک جنگ تهاجمی.
علاوه بر این، امضاکنندگان تأکید میکنند که مرتس برخلاف «اندیشه تفاهم میان ملتها» و «اصل صلحطلبی» که هر دو در قانون اساسی آلمان (Grundgesetz) نهادینه شدهاند، عمل کرده است. طبق سوگند رسمی خود، او ملزم به رعایت این اصول است. با این حال، این موارد بهتنهایی احتمالاً جنبه کیفری ندارند.
امضاکنندگان همچنین اظهار میدارند: «صدر اعظم اکنون به نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، استناد میکند که مدعی است با اقدامات اخیر خود مانع از تولید بمب اتمی ایران شده است.» اما به گفتهی آنان، این ادعا از سوی سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده رد شده است. «در این زمینه باید افزود که نتانیاهو از سال ۲۰۰۲ – یعنی به مدت ۲۳ سال – بهطور مداوم مدعی است ایران در آستانه ساخت بمب اتمی قرار دارد.» تحسین «جنگ تهاجمی اسرائیل» بهعنوان «کار کثیف برای همهی ما» همچنین در تضاد با منشور سازمان ملل متحد قرار دارد. طبق ماده ۲.۳ این منشور آمده است: «همه اعضا اختلافات بینالمللی خود را از طریق روشهای صلحآمیز حلوفصل میکنند...». امضاکنندگان از جمله هالرفوردن و دهم همچنین به ماده ۲.۴ منشور اشاره میکنند که تصریح میکند: «همه اعضا در روابط بینالمللی خود از هرگونه تهدید یا کاربرد زور که علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر کشوری باشد، یا با اهداف سازمان ملل ناسازگار باشد، خودداری میورزند.»
در شکایت کیفری مطرحشده، حتی به فریدریش مرتس استفاده از واژگان نازیها نسبت داده شده است. در آن آمده: «اوایل سال ۱۹۴۲، آگوست هِفنر، افسر بلندپایه اساس، کشتار دستهجمعی ۳۴٬۰۰۰ یهودی را در عرض ۴۸ ساعت در بابین یار، با همین واژهی بیرحمانه و کنایهآمیز "کار کثیف" توجیه کرده بود.»
MSN
Nach „Drecksarbeit“-Aussage: Didi Hallervorden erstattet Strafanzeige gegen Friedrich Merz
Eine Äußerung zum Krieg in Nahost bringt dem Bundeskanzler eine Anzeige ein. Die Unterzeichner werden Merz Verstöße gegen das Grundgesetz und die UN-Charta vor.
❤3👏1
نیاز به بلوغ بیشتر سیاسی، و جسارت مدنی
✍ سعید مقیسهای
بسیاری بر این باورند که موساد، این سازمان مخوف که قادر است حتی تعداد موهای درون بینی مخالفان خود را بشمارد، نمیتواند از آمادگی برای عملیات تروریستی ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، بیاطلاع بوده باشد. به احتمال نزدیک به یقین این واقعه نه یک غافلگیری، بلکه بخشی از برنامه چندلایهای بوده که در مخالفت با پروژه دو کشوری فلسطین و اسرائیل، توسط موساد طرحریزی شده است.
بیجا نخواهد بود، اگر بگوئیم که در چنین چارچوبی، دیگر حتی فروپاشی اتحاد شکلگرفته در اسفند ۱۴۰۱، تحت عنوان «منشور زن، زندگی، آزادی»، بین رضا پهلوی و تعدادی از کنشگران سیاسی اپوزیسیون نیز صرفاً با دخالت نهادهای امنیتی جمهوریاسلامی قابل توضیح نیست. دعوت از رضا پهلوی برای سفر به اسرائیل، دقیقاً در ماههای آغازین شکلگیری چنین ائتلافی توسط وزیر اطلاعات اسرائیل، شاید حامل پیامی روشن اینچنینی از طرف نتانیاهو بوده است: «آقای رضا پهلوی از اتحاد ملی با دیگر نیروهای سیاسی اپوزیسیون دست بکش، به آن نیازمند نیستی. کمی صبر کن، به ایران حمله نظامی خواهیم کرد و ما تو را به عنوان پادشاه آینده بازخواهیم گرداند.»
با به حاشیه رانده شدن آن گفتمان دموکراتیک و مشارکتی (درست یا غلط) باعث شد جنبش زن، زندگی، آزادی در بُعد سیاسی صدمه بخورد، و در ضمن زمینه انشقاق داخلی و تضعیف ایران بیش از پیش فراهم گردد و در نهایت فضا برای حمله نظامی اسرائیل و آمریکا، که الان شاهدش هستیم، مهیا شود. البته خوشبختانه جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی در بُعد مدنی خود مستقل و پیروزمند پیش رفت.
در دکترین صهیونیستی "اسرائیل بزرگ" تضعیف کشورهای بزرگ در خاورمیانه از طریق تجزیه، بیثباتسازی و ایجاد دولتهای کوچک و وابسته یا خنثی، با رهبری ضعیف و حلقه به گوش، یک راهبرد کلیدی تلقی شده است. در این طرح کشورهای منطقه باید به هم ریخته، ناامن، تجزیه شده و دارای رهبری ضعیف و ناتوان باشند. نمونه بارز آن عراق و اقلیم کردستان است.
دیگر میتوان با اطمینان گفت که شعار نابودی اسرائیل، پروژه ایجاد "هلال شیعی" در منطقه، و تأکید اغراقآمیز بر برنامه هستهای از سوی جمهوری اسلامی، بهانهها و ابزارهای طلایی برای اسرائیل بودهاند تا بر دکترین افراطی و قدیمی و نژادپرستانه خود اصرار ورزیده و با کسب آسان حمایتهای لازم جهانی، آن را مرحلهبهمرحله پیش ببرد.
بیتردید در آینده تاریخنگاران به این سئوال پاسخ خواهند داد که چرا شعار «محو کشور اسرائیل» از دوره احمدینژاد، به یکی از ارکان سیاستهای مورد حمایت آقای خامنهای تبدیل شد؟ پروژهای که بیشترین بهره تجاوزکارانه را برای اسرائیل در بر داشته است.
آقای خامنهای نشان داد که در جایگاه رهبری، فردی متوهم و ناتوان است؛ رهبری که بیش از آنکه راهحل باشد، خود به مشکلی بنیادین تبدیل شده و نهایتاً به قربانی تصمیمات نادرست و توهمات ایدئولوژیک خود بدل شد. تصمیماتی که زمینهساز وقوع جنگی ویرانگر شدند و بلایی چنین بزرگ بر سر مردم و کشورمان، ایران، آوردند.
در حالیکه سیستم امنیتی کشور مشغول سرکوب مردم بوده، سازماندهی چندینساله موساد در داخل ایران، تولید گسترده پهپادهای انتحاری، حمله خونین روز جمعه ۲۳ خرداد، بمبارانها، و ترور جنایتکارانه پارهای از نظامیان کلیدی، دانشمندان و مدیران هستهای، همگی حلقههایی از یک زنجیرهاند که نشان میدهند اسرائیل از مدتها پیش در حال آمادهسازی خود برای حمله به کشور عزیزمان بوده است.
با آغاز جنگ و حمله مستقیم اسرائیل، و در پی آن، حمله نظامی آمریکا به خاک ایران، شاید بتوان گفت که رهبری جمهوری اسلامی به مرحلهای رسیده که اعتبار، اقتدار و مشروعیت خود را حتی در میان مدیران، نیروهای وفادار و بدنهی حامیاش بهشدت از دست داده است.
در عین حال، واقعیت تلخ این است که در بحبوحه جنگ، مردم همچنان برای گذران حداقلی زندگی روزمره، ناگزیر از تداوم برخی ساختارهای نظامی و لجستکی حاکمیتی هستند؛ نهادهایی که باید حداقلهایی دفاعی و تهیه اقلامی نظیر نان، آب، برق، بهداشت، امنیت عمومی و دسترسی به دارو را تأمین کنند تا از فروپاشی کامل اجتماعی جلوگیری شود.
اما اکنون بیش از هر زمان، نیاز حیاتی جامعه ایران بازیابی و تقویت «استقلال اندیشه» و «سازماندهی مستقل سیاسی» است. ما باید بتوانیم در دل بحران، بدون اتکا به حاکمیت یا قدرتهای متجاوز، ظرفیتهای مدنی، سیاسی و فکری خود را احیا کنیم. گذار به صلح و آیندهای بهتر، بدون بازسازی اعتماد اجتماعی و ایجاد شبکههای مستقل و مترقی سیاسی، ممکن نخواهد بود.
در این شرایط بحرانی، فرصتی در دل فاجعه نهفته است؛ فرصتی برای تولد نیروهای تازهنفس مردمی، همبسته، و باورمند به صلح، دموکراسی، عدالت و کرامت انسانی. این لحظه تاریخی نیازمند همت، بلوغ بیشتر سیاسی، و جسارت مدنی همه ماست.
✍ سعید مقیسهای
بسیاری بر این باورند که موساد، این سازمان مخوف که قادر است حتی تعداد موهای درون بینی مخالفان خود را بشمارد، نمیتواند از آمادگی برای عملیات تروریستی ۷ اکتبر حماس به اسرائیل، بیاطلاع بوده باشد. به احتمال نزدیک به یقین این واقعه نه یک غافلگیری، بلکه بخشی از برنامه چندلایهای بوده که در مخالفت با پروژه دو کشوری فلسطین و اسرائیل، توسط موساد طرحریزی شده است.
بیجا نخواهد بود، اگر بگوئیم که در چنین چارچوبی، دیگر حتی فروپاشی اتحاد شکلگرفته در اسفند ۱۴۰۱، تحت عنوان «منشور زن، زندگی، آزادی»، بین رضا پهلوی و تعدادی از کنشگران سیاسی اپوزیسیون نیز صرفاً با دخالت نهادهای امنیتی جمهوریاسلامی قابل توضیح نیست. دعوت از رضا پهلوی برای سفر به اسرائیل، دقیقاً در ماههای آغازین شکلگیری چنین ائتلافی توسط وزیر اطلاعات اسرائیل، شاید حامل پیامی روشن اینچنینی از طرف نتانیاهو بوده است: «آقای رضا پهلوی از اتحاد ملی با دیگر نیروهای سیاسی اپوزیسیون دست بکش، به آن نیازمند نیستی. کمی صبر کن، به ایران حمله نظامی خواهیم کرد و ما تو را به عنوان پادشاه آینده بازخواهیم گرداند.»
با به حاشیه رانده شدن آن گفتمان دموکراتیک و مشارکتی (درست یا غلط) باعث شد جنبش زن، زندگی، آزادی در بُعد سیاسی صدمه بخورد، و در ضمن زمینه انشقاق داخلی و تضعیف ایران بیش از پیش فراهم گردد و در نهایت فضا برای حمله نظامی اسرائیل و آمریکا، که الان شاهدش هستیم، مهیا شود. البته خوشبختانه جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی در بُعد مدنی خود مستقل و پیروزمند پیش رفت.
در دکترین صهیونیستی "اسرائیل بزرگ" تضعیف کشورهای بزرگ در خاورمیانه از طریق تجزیه، بیثباتسازی و ایجاد دولتهای کوچک و وابسته یا خنثی، با رهبری ضعیف و حلقه به گوش، یک راهبرد کلیدی تلقی شده است. در این طرح کشورهای منطقه باید به هم ریخته، ناامن، تجزیه شده و دارای رهبری ضعیف و ناتوان باشند. نمونه بارز آن عراق و اقلیم کردستان است.
دیگر میتوان با اطمینان گفت که شعار نابودی اسرائیل، پروژه ایجاد "هلال شیعی" در منطقه، و تأکید اغراقآمیز بر برنامه هستهای از سوی جمهوری اسلامی، بهانهها و ابزارهای طلایی برای اسرائیل بودهاند تا بر دکترین افراطی و قدیمی و نژادپرستانه خود اصرار ورزیده و با کسب آسان حمایتهای لازم جهانی، آن را مرحلهبهمرحله پیش ببرد.
بیتردید در آینده تاریخنگاران به این سئوال پاسخ خواهند داد که چرا شعار «محو کشور اسرائیل» از دوره احمدینژاد، به یکی از ارکان سیاستهای مورد حمایت آقای خامنهای تبدیل شد؟ پروژهای که بیشترین بهره تجاوزکارانه را برای اسرائیل در بر داشته است.
آقای خامنهای نشان داد که در جایگاه رهبری، فردی متوهم و ناتوان است؛ رهبری که بیش از آنکه راهحل باشد، خود به مشکلی بنیادین تبدیل شده و نهایتاً به قربانی تصمیمات نادرست و توهمات ایدئولوژیک خود بدل شد. تصمیماتی که زمینهساز وقوع جنگی ویرانگر شدند و بلایی چنین بزرگ بر سر مردم و کشورمان، ایران، آوردند.
در حالیکه سیستم امنیتی کشور مشغول سرکوب مردم بوده، سازماندهی چندینساله موساد در داخل ایران، تولید گسترده پهپادهای انتحاری، حمله خونین روز جمعه ۲۳ خرداد، بمبارانها، و ترور جنایتکارانه پارهای از نظامیان کلیدی، دانشمندان و مدیران هستهای، همگی حلقههایی از یک زنجیرهاند که نشان میدهند اسرائیل از مدتها پیش در حال آمادهسازی خود برای حمله به کشور عزیزمان بوده است.
با آغاز جنگ و حمله مستقیم اسرائیل، و در پی آن، حمله نظامی آمریکا به خاک ایران، شاید بتوان گفت که رهبری جمهوری اسلامی به مرحلهای رسیده که اعتبار، اقتدار و مشروعیت خود را حتی در میان مدیران، نیروهای وفادار و بدنهی حامیاش بهشدت از دست داده است.
در عین حال، واقعیت تلخ این است که در بحبوحه جنگ، مردم همچنان برای گذران حداقلی زندگی روزمره، ناگزیر از تداوم برخی ساختارهای نظامی و لجستکی حاکمیتی هستند؛ نهادهایی که باید حداقلهایی دفاعی و تهیه اقلامی نظیر نان، آب، برق، بهداشت، امنیت عمومی و دسترسی به دارو را تأمین کنند تا از فروپاشی کامل اجتماعی جلوگیری شود.
اما اکنون بیش از هر زمان، نیاز حیاتی جامعه ایران بازیابی و تقویت «استقلال اندیشه» و «سازماندهی مستقل سیاسی» است. ما باید بتوانیم در دل بحران، بدون اتکا به حاکمیت یا قدرتهای متجاوز، ظرفیتهای مدنی، سیاسی و فکری خود را احیا کنیم. گذار به صلح و آیندهای بهتر، بدون بازسازی اعتماد اجتماعی و ایجاد شبکههای مستقل و مترقی سیاسی، ممکن نخواهد بود.
در این شرایط بحرانی، فرصتی در دل فاجعه نهفته است؛ فرصتی برای تولد نیروهای تازهنفس مردمی، همبسته، و باورمند به صلح، دموکراسی، عدالت و کرامت انسانی. این لحظه تاریخی نیازمند همت، بلوغ بیشتر سیاسی، و جسارت مدنی همه ماست.
❤7👍4
📖دوگین و اعلام جنگ سوم جهانی
✍️فرخ نعمتپور
الکساندر دوگین فیلسوف روسی کە او را مغز پوتین هم خطاب میکنند، شخصیتی اولترا ناسیونالیست و ایدئولوگ روسیست با گرایش ضد لیبرالیستی و حتی ضد کمونیستی کە در آخرین اظهارات خود بیان داشتە بمباران فردو و مراکز هستەای ایران توسط آمریکا بمنزلە آغاز جنگ جهانی سوم است.
بودند کسانی کە شروع جنگ اوکراین را بمثابە آغاز جنگ سوم جهانی ارزیابی کردند، اما چرا دوگین بمباران مراکز هستەای ایران توسط ایالات متحدە را نقطە شروع چنین جنگی قلمداد میکند؟
باید گفت ورود مستقیم واشنگتن بە جنگ ایران و اسراییل و بمباران مراکز حساس اتمی، بمنزلە دخالت ایالات متحدە در منطقە نفوذ روسیە و چین محسوب میشود. قراردادهای استراتژیک و بلند مدت جمهوری اسلامی با این کشورها، اگرچە وظیفە دفاعی برای پکن و مسکو در صورت حملە بە ایران در آنها تعریف نشدەاند، اما حملە آمریکا بە ایران بە معنای اقدام علیە منافع چین و روسیە است. ضمنان در صورت ساقط شدن جمهوری اسلامی بطورکلی خاورمیانە جدیدی متولد میشود در مختصات غربی خود. بنابراین فروپاشی جمهوری اسلامی، فروپاشی نزدیکترین سنگر بە این دو کشور خواهد بود. بویژە برای روسیە کە با ایران مرز مشترک دارد. در واقع در حوزە ژئوپولیتیکی برای پکن و مسکو دشوار خواهد بود کە پس از تغییرات اخیر ژئوپولیتسیم خاورمیانە بە نفع غرب، ایران هم وارد چنین حوزەای بشود.
بنابراین از زبان مغز پوتین، یعنی الکساندر دوگین، سیگنال بسیار مهمی صادر میشود مبنی بر اینکە حملە بە ایران تنها حملە بە یک کشور و تلاش برای تغییر در بنیانهای سیاسی و ایدئولوژیکی آن نیست، بلکە تجاوزی است بە منافع قدرتهای بزرگ دیگر.
متاسفانە چنین وضعیتی حاصل سیاستها بشدت نادرست جمهوری اسلامی است کە با در دامان انداختن ایران در دامان روسیە و چین و عدم رعایت تعادل در روابط بینالمللی، کشور را نقطە شروع جنگ سوم جهانی قرار دادە است.
✍️فرخ نعمتپور
الکساندر دوگین فیلسوف روسی کە او را مغز پوتین هم خطاب میکنند، شخصیتی اولترا ناسیونالیست و ایدئولوگ روسیست با گرایش ضد لیبرالیستی و حتی ضد کمونیستی کە در آخرین اظهارات خود بیان داشتە بمباران فردو و مراکز هستەای ایران توسط آمریکا بمنزلە آغاز جنگ جهانی سوم است.
بودند کسانی کە شروع جنگ اوکراین را بمثابە آغاز جنگ سوم جهانی ارزیابی کردند، اما چرا دوگین بمباران مراکز هستەای ایران توسط ایالات متحدە را نقطە شروع چنین جنگی قلمداد میکند؟
باید گفت ورود مستقیم واشنگتن بە جنگ ایران و اسراییل و بمباران مراکز حساس اتمی، بمنزلە دخالت ایالات متحدە در منطقە نفوذ روسیە و چین محسوب میشود. قراردادهای استراتژیک و بلند مدت جمهوری اسلامی با این کشورها، اگرچە وظیفە دفاعی برای پکن و مسکو در صورت حملە بە ایران در آنها تعریف نشدەاند، اما حملە آمریکا بە ایران بە معنای اقدام علیە منافع چین و روسیە است. ضمنان در صورت ساقط شدن جمهوری اسلامی بطورکلی خاورمیانە جدیدی متولد میشود در مختصات غربی خود. بنابراین فروپاشی جمهوری اسلامی، فروپاشی نزدیکترین سنگر بە این دو کشور خواهد بود. بویژە برای روسیە کە با ایران مرز مشترک دارد. در واقع در حوزە ژئوپولیتیکی برای پکن و مسکو دشوار خواهد بود کە پس از تغییرات اخیر ژئوپولیتسیم خاورمیانە بە نفع غرب، ایران هم وارد چنین حوزەای بشود.
بنابراین از زبان مغز پوتین، یعنی الکساندر دوگین، سیگنال بسیار مهمی صادر میشود مبنی بر اینکە حملە بە ایران تنها حملە بە یک کشور و تلاش برای تغییر در بنیانهای سیاسی و ایدئولوژیکی آن نیست، بلکە تجاوزی است بە منافع قدرتهای بزرگ دیگر.
متاسفانە چنین وضعیتی حاصل سیاستها بشدت نادرست جمهوری اسلامی است کە با در دامان انداختن ایران در دامان روسیە و چین و عدم رعایت تعادل در روابط بینالمللی، کشور را نقطە شروع جنگ سوم جهانی قرار دادە است.
❤1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زندهاندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بیبازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت
مردن عاشق نمیمیراندش
در چراغ تازه، میگیراندش
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشههاشان دست در دستِ هماست
﴿ هوشنگ ابتهاج (سایه) ﴾
به کوشش: تقی عطایی
زندهاندیشان به زیبایی رسند
آنقدر زیباست این بیبازگشت
کز برایش میتوان از جان گذشت
مردن عاشق نمیمیراندش
در چراغ تازه، میگیراندش
باغها را گرچه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخهها را از جدایی گر غم است
ریشههاشان دست در دستِ هماست
﴿ هوشنگ ابتهاج (سایه) ﴾
به کوشش: تقی عطایی
❤3
اینک زمان صلح و پایان جنگ است
مهم نیست این جمله از دهان چه کسی بیرون آمده باشد. این زیباترین جملهای است که میشد این روزها شنید.
اگر آمریکا راهش را از اسرائیل بخواهد جدا کند، هنر دیپلماسی ایران است که فرصت را از دست ندهد.
داشتن رابطه معقول با آمریکا به نفع همه است.
اسرائیل هدفش ویران کردن ایران است.
فریب آنها را که میگویند با پایان جنگ و باقی ماندن نظام، خشونت و انتقامگیری افزایش خواهد یافت را نباید بخوریم.
پایان جنگ فرصتی است برای ساختن ایران.
در این ۱۲ روز همه فهمیدیم ایران یک صداست و یک تن و همه آرامش و زندگی، و عزت و آبادی کشور را میخواهند.
در این روزهای سخت فهمیدیم خط کشیهای دروغین بین مردم و تفرقهانگیز را باید کنار گذاشت.
ایران برای همه وطندوستان است.
ایران برای همه ایرانیان است.
صلح و پایان جنگ، مرگ ظالمان و جنگطلبان را نوید خواهد داد.
کابوس اسرائیل، صلح در منطقه است.
بزودی میتوانیم با بسیاری کشورهای اطراف هم پیمان شویم و سرمایهگذاری دفاعیمان را به نصف و کمتر تقلیل دهیم.
بزودی میتوانیم آزادی زندانیان سیاسی را شاهد باشیم.
بزودی میتوانیم جشن شروع دوباره را داشته باشیم.
کشوری در صلح و صفا
با حاکمیت آنچه اکثریت مردم میخواهند.
امید که این فرصت را جنگطلبان و نفوذیهای اسراییل نسوزانند.
رحیم قمیشی
مهم نیست این جمله از دهان چه کسی بیرون آمده باشد. این زیباترین جملهای است که میشد این روزها شنید.
اگر آمریکا راهش را از اسرائیل بخواهد جدا کند، هنر دیپلماسی ایران است که فرصت را از دست ندهد.
داشتن رابطه معقول با آمریکا به نفع همه است.
اسرائیل هدفش ویران کردن ایران است.
فریب آنها را که میگویند با پایان جنگ و باقی ماندن نظام، خشونت و انتقامگیری افزایش خواهد یافت را نباید بخوریم.
پایان جنگ فرصتی است برای ساختن ایران.
در این ۱۲ روز همه فهمیدیم ایران یک صداست و یک تن و همه آرامش و زندگی، و عزت و آبادی کشور را میخواهند.
در این روزهای سخت فهمیدیم خط کشیهای دروغین بین مردم و تفرقهانگیز را باید کنار گذاشت.
ایران برای همه وطندوستان است.
ایران برای همه ایرانیان است.
صلح و پایان جنگ، مرگ ظالمان و جنگطلبان را نوید خواهد داد.
کابوس اسرائیل، صلح در منطقه است.
بزودی میتوانیم با بسیاری کشورهای اطراف هم پیمان شویم و سرمایهگذاری دفاعیمان را به نصف و کمتر تقلیل دهیم.
بزودی میتوانیم آزادی زندانیان سیاسی را شاهد باشیم.
بزودی میتوانیم جشن شروع دوباره را داشته باشیم.
کشوری در صلح و صفا
با حاکمیت آنچه اکثریت مردم میخواهند.
امید که این فرصت را جنگطلبان و نفوذیهای اسراییل نسوزانند.
رحیم قمیشی
👍2
ادعای ترامپ: ۶ ساعت دیگر آتشبس برقرار میشود.
پایان جنگ ۱۲ روزهی ایران و اسرائیل؟
تبریک به همه! توافق کامل و نهایی بین ایران و اسرائیل حاصل شده است: آتشبس کامل و تمامعیار (حدود ۶ ساعت دیگر، زمانیکه هر دو کشور مأموریتهای نهایی خود را به پایان برسانند) به مدت ۱۲ ساعت آغاز خواهد شد، و پس از آن، این جنگ رسماً پایانیافته تلقی خواهد شد!
طبق توافق، آتشبس ابتدا از سوی ایران آغاز میشود، و پس از پایان ساعت دوازدهم، اسرائیل آتشبس را شروع میکند. با پایان ساعت بیستوچهارم، پایان رسمی جنگ ۱۲ روزه توسط جهان گرامی داشته خواهد شد.
در طول هر دوره آتشبس، طرف مقابل باید صلحآمیز و محترمانه رفتار کند. با فرض اینکه همهچیز طبق برنامه پیش برود ـ که چنین خواهد شد ـ من میخواهم به دو کشور، ایران و اسرائیل، بابت داشتن استقامت، شجاعت و هوشمندی برای پایان دادن به آنچه باید “جنگ ۱۲ روزه” نامیده شود، تبریک بگویم.
این جنگ میتوانست سالها ادامه پیدا کند و کل خاورمیانه را نابود کند، اما چنین نشد ـ و هیچگاه هم نخواهد شد!
خدا اسرائیل را حفظ کند، خدا ایران را حفظ کند، خدا خاورمیانه را حفظ کند، خدا ایالات متحده آمریکا را حفظ کند، و خدا جهان را حفظ کند!
دونالد جی. ترامپ
رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا
پایان جنگ ۱۲ روزهی ایران و اسرائیل؟
تبریک به همه! توافق کامل و نهایی بین ایران و اسرائیل حاصل شده است: آتشبس کامل و تمامعیار (حدود ۶ ساعت دیگر، زمانیکه هر دو کشور مأموریتهای نهایی خود را به پایان برسانند) به مدت ۱۲ ساعت آغاز خواهد شد، و پس از آن، این جنگ رسماً پایانیافته تلقی خواهد شد!
طبق توافق، آتشبس ابتدا از سوی ایران آغاز میشود، و پس از پایان ساعت دوازدهم، اسرائیل آتشبس را شروع میکند. با پایان ساعت بیستوچهارم، پایان رسمی جنگ ۱۲ روزه توسط جهان گرامی داشته خواهد شد.
در طول هر دوره آتشبس، طرف مقابل باید صلحآمیز و محترمانه رفتار کند. با فرض اینکه همهچیز طبق برنامه پیش برود ـ که چنین خواهد شد ـ من میخواهم به دو کشور، ایران و اسرائیل، بابت داشتن استقامت، شجاعت و هوشمندی برای پایان دادن به آنچه باید “جنگ ۱۲ روزه” نامیده شود، تبریک بگویم.
این جنگ میتوانست سالها ادامه پیدا کند و کل خاورمیانه را نابود کند، اما چنین نشد ـ و هیچگاه هم نخواهد شد!
خدا اسرائیل را حفظ کند، خدا ایران را حفظ کند، خدا خاورمیانه را حفظ کند، خدا ایالات متحده آمریکا را حفظ کند، و خدا جهان را حفظ کند!
دونالد جی. ترامپ
رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مواضع غیر اسرائیلمحوری و مستقل ترامپ
ابراز افسوس برای رعایت نکردن آتشبس از سوی ایران و اسرائیل
ابراز افسوس برای رعایت نکردن آتشبس از سوی ایران و اسرائیل
📖آتش بس ترامپ
✍️فرخ نعـمتپور
دور اول جنگ مستقیم چندین روزە میان جمهوری اسلامی و اسراییل تمام شد. با اعلام آتش بس توسط دونالد ترامپ، البتە بدون آگاهی بخشی در مورد روندهای پشت اعلام آن و آنچە میان طرفین درگیر بە ازای واشنگتن گذشتە است، بار دیگر اثبات میکند کە بخش اعظم کوە در واقع زیر آب قرار دارد.
آتش بسها معمولا در شرایط برابر و یا در شرایط عقب نشینی یکی از طرفین برقرار میشود. کاملا مشخص است کە جمهوری اسلامی در این جنگ در شرایط برابری قرار نداشت، بنابراین احتمال عقب نشینی جمهوری اسلامی، البتە بشیوە اعلام نشدەای حداقل در بعضی زمینەها وجود دارد. باید منتظر ماند و دید کە حقیقتا چە توافقاتی در پشت پردە صورت گرفتەاند.
باید تاکید کرد کە اعلام آتش بس الزاما بە معنای پایان جنگ نیست. بلکە میتواند وقفەای کوتاە مدت و یا میان مدت باشد. در واقع بدون از میان بردن تمامی آن عواملی کە موجبات جنگ را فراهم آوردەاند، ایجاد صلح پایدار امکان پذیر نیست.
آنچە مسلم است جمهوری اسلامی در جریان جنگ بشدت ضربە خورد، و تمام هیمنە ادعایاش فرو ریخت. بیگمان جنگ دوازدە روزە پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی گستردەای برای روندهای آتی در کشور باقی خواهد گذاشت. تشدید بحران اقتصادی و معیشتی مردم از جملە پیامدهای آن خواهد بود.
ترامپ شخصیت غیر قابل پیشبینی با خصوصیات شومانی (Showman)است. کسی نمیداند بازی آیندە او چە خواهد بود.
متاسفانە وضعیت کماکان خطرناک و پیش بینی ناپذیر است. بنابراین شعار و خواست عادی سازی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و تغییر در نوع نگاە آن بە جهان باز بە جای خود، و این بار البتە با جدیت بسیار بیشتر، با توجە بە فجایعی کە بر سر کشور آمدە، بە جای خود باقی است.
✍️فرخ نعـمتپور
دور اول جنگ مستقیم چندین روزە میان جمهوری اسلامی و اسراییل تمام شد. با اعلام آتش بس توسط دونالد ترامپ، البتە بدون آگاهی بخشی در مورد روندهای پشت اعلام آن و آنچە میان طرفین درگیر بە ازای واشنگتن گذشتە است، بار دیگر اثبات میکند کە بخش اعظم کوە در واقع زیر آب قرار دارد.
آتش بسها معمولا در شرایط برابر و یا در شرایط عقب نشینی یکی از طرفین برقرار میشود. کاملا مشخص است کە جمهوری اسلامی در این جنگ در شرایط برابری قرار نداشت، بنابراین احتمال عقب نشینی جمهوری اسلامی، البتە بشیوە اعلام نشدەای حداقل در بعضی زمینەها وجود دارد. باید منتظر ماند و دید کە حقیقتا چە توافقاتی در پشت پردە صورت گرفتەاند.
باید تاکید کرد کە اعلام آتش بس الزاما بە معنای پایان جنگ نیست. بلکە میتواند وقفەای کوتاە مدت و یا میان مدت باشد. در واقع بدون از میان بردن تمامی آن عواملی کە موجبات جنگ را فراهم آوردەاند، ایجاد صلح پایدار امکان پذیر نیست.
آنچە مسلم است جمهوری اسلامی در جریان جنگ بشدت ضربە خورد، و تمام هیمنە ادعایاش فرو ریخت. بیگمان جنگ دوازدە روزە پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی گستردەای برای روندهای آتی در کشور باقی خواهد گذاشت. تشدید بحران اقتصادی و معیشتی مردم از جملە پیامدهای آن خواهد بود.
ترامپ شخصیت غیر قابل پیشبینی با خصوصیات شومانی (Showman)است. کسی نمیداند بازی آیندە او چە خواهد بود.
متاسفانە وضعیت کماکان خطرناک و پیش بینی ناپذیر است. بنابراین شعار و خواست عادی سازی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و تغییر در نوع نگاە آن بە جهان باز بە جای خود، و این بار البتە با جدیت بسیار بیشتر، با توجە بە فجایعی کە بر سر کشور آمدە، بە جای خود باقی است.
Forwarded from Farrokh Nematpoor
وظیفه ادبیات در دوران جنگ
برنامه جمعی از کانون نویسندگان نروژ
با حضور مهمان ویژه: فرخ نعمت پور
ساعت: ۱۸
روز: جمعه ۶ تیر ۲۷ ژوئن 2025
آدرس: Oslo, Sigurd hoels Vel 35
تلگرام، اینستاگرام، سایت:
⭐️ www.tg-me.com/FarrokhNematpoor
☀️ instagram.com/Farrokhnematpoor
🌛 www.farrokh.info
برنامه جمعی از کانون نویسندگان نروژ
با حضور مهمان ویژه: فرخ نعمت پور
ساعت: ۱۸
روز: جمعه ۶ تیر ۲۷ ژوئن 2025
آدرس: Oslo, Sigurd hoels Vel 35
تلگرام، اینستاگرام، سایت:
⭐️ www.tg-me.com/FarrokhNematpoor
☀️ instagram.com/Farrokhnematpoor
🌛 www.farrokh.info
❤1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گلسا
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم
تو را اي كهن پير جاويد برنا
تو را اي گرانمايه، ديرينه ايران
تو را اي گرامي گهر دوست دارم
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
مهدی اخوان ثالث
ز پوچ جهان هيچ اگر دوست دارم
تو را اي كهن بوم و بر دوست دارم
تو را اي كهن پير جاويد برنا
تو را اي گرانمايه، ديرينه ايران
تو را اي گرامي گهر دوست دارم
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم
مهدی اخوان ثالث
📖جمهوری اسلامی سرگشتە
✍️فرخ نعمتپور
بە ظاهر آتش بسی میان ایران و اسراییل توسط ترامپ برقرار شدە است. بر اثر آتش بس اعلام شدە، جنگ دوازدە روزە پایان یافتە، و دو کشور نفس راحتی کشیدەاند.
اما آنچە در این آتش بس عجیب است، ناگهانی بودن آن، نبود هیچ برنامە و یا روند مذاکرەای پشت آن و بالاخرە اعلام الساعەاش توسط فردی بودە کە بمانند دو کشور دیگر درگیر جنگ نبودە است! در واقع مواضع بعدی ترامپ و سخنان عجیب و غریب و متناقض او کە جهان را بە شگفتی واداشتەاند، حاکی از آتش بسی است کە در تاریخ نظیر ندارد! مشخص نیست کە بعد از آتش بس قرار است چە بشود، آیا بە تفاهمی رسیدەاند، آیا ایران وعدە وعیدهایی دادە است و یا اینکە آمریکا با چین بە تفاهماتی رسیدە است. هیچ چیز معلوم نیست.
و درست همین ابهام است کە خطرناک است. آتش بسی کە معلوم نیست بعد از آن چە میشود، خود عین سرگشتگی است. بە همین جهت آتش بس، آتش بس نیست. اگر پرسیدە شود پس چیست، باید گفت متارکەای است عین بازدم میان دو دم آتشین!
موقعیکە نقشە راە ناپیداست، موقعیکە جمهوری اسلامی اعلام نمیکند کە بعد از اعلام آتش بس ترامپی، چە برنامەای دارد و کاملا سرگشتە در وادی بعد از ضربات سنگین جنگ دوازدە روزە ماندە است، شاید این خود بدتر از همان زمان جنگ باشد.
بیست و سە خرداد، جمعە معروف تغییر پارادایم در عمر جمهوری اسلامی، شروع نە تنها جنگ بلکە سرگشتگی هم هست.
راە کە گم میشود، انگار موجودی بدرون هیچ پرتاب میشود. 'هیچ' بعد از جنگ دوازدە روزە، دهشتناکتر از این روزهای سنگین، جمهوری اسلامی را در خود فرو میبرد.
ترامپ در عین جنگ بر موارد محاصرەای ایران افزود، کشور هم کە بشدت ضربە خوردە، چیزی هم کە در امتداد آتش بس اعلام نشدە،... پس آیا آتش بس تعمیق وخامت اوضاع کنونی نیست؟ آیا بازی کلامی حریف برای فریبی دیگر نیست؟
جمهوری اسلامی کە هیچ وقت تصور نمیکرد چنین حملەای در چنین ابعادی صورت بگیرد، بشدت در شوک فرو رفتە است. شوک در آتش بس نمیتواند بە اندیشە در آن فرا بروید.
بازی صفر و صدی دونالد ترامپ، چە گرداب دشوار و مهیبی را روبروی حاکمان گشودە است!
✍️فرخ نعمتپور
بە ظاهر آتش بسی میان ایران و اسراییل توسط ترامپ برقرار شدە است. بر اثر آتش بس اعلام شدە، جنگ دوازدە روزە پایان یافتە، و دو کشور نفس راحتی کشیدەاند.
اما آنچە در این آتش بس عجیب است، ناگهانی بودن آن، نبود هیچ برنامە و یا روند مذاکرەای پشت آن و بالاخرە اعلام الساعەاش توسط فردی بودە کە بمانند دو کشور دیگر درگیر جنگ نبودە است! در واقع مواضع بعدی ترامپ و سخنان عجیب و غریب و متناقض او کە جهان را بە شگفتی واداشتەاند، حاکی از آتش بسی است کە در تاریخ نظیر ندارد! مشخص نیست کە بعد از آتش بس قرار است چە بشود، آیا بە تفاهمی رسیدەاند، آیا ایران وعدە وعیدهایی دادە است و یا اینکە آمریکا با چین بە تفاهماتی رسیدە است. هیچ چیز معلوم نیست.
و درست همین ابهام است کە خطرناک است. آتش بسی کە معلوم نیست بعد از آن چە میشود، خود عین سرگشتگی است. بە همین جهت آتش بس، آتش بس نیست. اگر پرسیدە شود پس چیست، باید گفت متارکەای است عین بازدم میان دو دم آتشین!
موقعیکە نقشە راە ناپیداست، موقعیکە جمهوری اسلامی اعلام نمیکند کە بعد از اعلام آتش بس ترامپی، چە برنامەای دارد و کاملا سرگشتە در وادی بعد از ضربات سنگین جنگ دوازدە روزە ماندە است، شاید این خود بدتر از همان زمان جنگ باشد.
بیست و سە خرداد، جمعە معروف تغییر پارادایم در عمر جمهوری اسلامی، شروع نە تنها جنگ بلکە سرگشتگی هم هست.
راە کە گم میشود، انگار موجودی بدرون هیچ پرتاب میشود. 'هیچ' بعد از جنگ دوازدە روزە، دهشتناکتر از این روزهای سنگین، جمهوری اسلامی را در خود فرو میبرد.
ترامپ در عین جنگ بر موارد محاصرەای ایران افزود، کشور هم کە بشدت ضربە خوردە، چیزی هم کە در امتداد آتش بس اعلام نشدە،... پس آیا آتش بس تعمیق وخامت اوضاع کنونی نیست؟ آیا بازی کلامی حریف برای فریبی دیگر نیست؟
جمهوری اسلامی کە هیچ وقت تصور نمیکرد چنین حملەای در چنین ابعادی صورت بگیرد، بشدت در شوک فرو رفتە است. شوک در آتش بس نمیتواند بە اندیشە در آن فرا بروید.
بازی صفر و صدی دونالد ترامپ، چە گرداب دشوار و مهیبی را روبروی حاکمان گشودە است!
ایران در بنبست؛
راه نجات، استعفای مسئولانه رهبر است
در این روزهای سخت، که طعم آتشبس موقت در میان ویرانههای جنگ بر زبانها نشسته، هنوز امید به صلحی پایدار باقی است. امید به امضای توافقی رسمی میان ایران و اسرائیل که نقطه پایانی باشد بر این دوازده روزِ خونین، غمانگیز و شرمآورِ تجاوزی تمامعیار به خاک کشورمان که التیام زخمهایش بر جان خانوادهها، بهویژه مردم غیرنظامی، به این زودی ممکن نخواهد شد.
نظام و شخص رهبری باید تا امروز دریافته باشند که سیاستهای چند دهه گذشته، نهتنها بازدارنده نبوده، بلکه با صرف هزینههای نجومی، مردم را از حکومت جدا کرده و در نهایت جنگ را، با بمباران گسترده و ترورهای بیسابقه، به کشور تحمیل کردهاند.
متاسفانه رهبر جمهوری اسلامی اکنون در شرایطی قرار گرفته که به دلیل تهدیدهای امنیتی ناشی از موج ترورها، ناچار به اختفا شده و ارتباط با او صرفاً از طریق حلقهای امنیتی و محدود میسر است. این وضعیت، بیش از هر چیز، نماد آشکار فروپاشی مشروعیت سیاسی، شکست مدیریتی و ناتوانی در حفظ امنیت کشور است.
ایشان دیگر نه صرفاً به دلیل کهولت سن یا بیماری، بلکه بهواسطه شکست کامل دکترینهای سیاسی خود، توان ایفای نقش مؤثر در هدایت کشور را از دست دادهاند. امروز، جایگاه رهبری بهجای آنکه محور وحدت ملی باشد، به یکی از کانونهای بحران بدل شده است.
با این حال، شاید هنوز امیدی باقی باشد؛ امید به تصمیمی شجاعانه، آگاهانه و آشتیجویانه از سوی رهبری؛ اقدامی که مسیر نجات ایران را از چرخهی مخرب جنگ، تحریم، ناکارآمدی و انزوا هموار کند.
این تصمیم میتواند، نه از موضع ضعف، بلکه از جایگاه مسئولیتپذیری تاریخی، در نخستین گام، استعفای داوطلبانه و محترمانه آقای خامنهای از مقام رهبری باشد.
طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی، این استعفا کاملاً قانونی است و میتواند راه را برای تشکیل "شورای رهبری"، بازتعریف ساختار قدرت، و نهایتاً بازنگری دموکراتیک در قانون اساسی فراهم کند.
این یادداشت فرض را بر این میگذارد که شاید اکنون زمان آن فرا رسیده باشد که مردم، نخبگان، نهادهای مدنی و جریانهای سیاسی میهندوست، این خواست ملی، یعنی #استعفای_مسئولانه_رهبر را با صدایی رسا، متحد و بیلکنت درخواست کنند.
سعید مقیسهای
راه نجات، استعفای مسئولانه رهبر است
در این روزهای سخت، که طعم آتشبس موقت در میان ویرانههای جنگ بر زبانها نشسته، هنوز امید به صلحی پایدار باقی است. امید به امضای توافقی رسمی میان ایران و اسرائیل که نقطه پایانی باشد بر این دوازده روزِ خونین، غمانگیز و شرمآورِ تجاوزی تمامعیار به خاک کشورمان که التیام زخمهایش بر جان خانوادهها، بهویژه مردم غیرنظامی، به این زودی ممکن نخواهد شد.
نظام و شخص رهبری باید تا امروز دریافته باشند که سیاستهای چند دهه گذشته، نهتنها بازدارنده نبوده، بلکه با صرف هزینههای نجومی، مردم را از حکومت جدا کرده و در نهایت جنگ را، با بمباران گسترده و ترورهای بیسابقه، به کشور تحمیل کردهاند.
متاسفانه رهبر جمهوری اسلامی اکنون در شرایطی قرار گرفته که به دلیل تهدیدهای امنیتی ناشی از موج ترورها، ناچار به اختفا شده و ارتباط با او صرفاً از طریق حلقهای امنیتی و محدود میسر است. این وضعیت، بیش از هر چیز، نماد آشکار فروپاشی مشروعیت سیاسی، شکست مدیریتی و ناتوانی در حفظ امنیت کشور است.
ایشان دیگر نه صرفاً به دلیل کهولت سن یا بیماری، بلکه بهواسطه شکست کامل دکترینهای سیاسی خود، توان ایفای نقش مؤثر در هدایت کشور را از دست دادهاند. امروز، جایگاه رهبری بهجای آنکه محور وحدت ملی باشد، به یکی از کانونهای بحران بدل شده است.
با این حال، شاید هنوز امیدی باقی باشد؛ امید به تصمیمی شجاعانه، آگاهانه و آشتیجویانه از سوی رهبری؛ اقدامی که مسیر نجات ایران را از چرخهی مخرب جنگ، تحریم، ناکارآمدی و انزوا هموار کند.
این تصمیم میتواند، نه از موضع ضعف، بلکه از جایگاه مسئولیتپذیری تاریخی، در نخستین گام، استعفای داوطلبانه و محترمانه آقای خامنهای از مقام رهبری باشد.
طبق اصل ۱۱۱ قانون اساسی، این استعفا کاملاً قانونی است و میتواند راه را برای تشکیل "شورای رهبری"، بازتعریف ساختار قدرت، و نهایتاً بازنگری دموکراتیک در قانون اساسی فراهم کند.
این یادداشت فرض را بر این میگذارد که شاید اکنون زمان آن فرا رسیده باشد که مردم، نخبگان، نهادهای مدنی و جریانهای سیاسی میهندوست، این خواست ملی، یعنی #استعفای_مسئولانه_رهبر را با صدایی رسا، متحد و بیلکنت درخواست کنند.
سعید مقیسهای
❤5
