روان شناسی و آسیب شناسی برد و باخت و شکست و پیروزی در عرصه ی سیاسی
در علوم تربیتی، در تربیت کودک همواره تأکید میشود که برای اینکه اعتماد به نفس کودک تقویتشود و از باختها و شکستهای زندگی آسیب نبیند، باید به او، کنار آمدن با باخت و شکست و یا پذیرفتن آن را آموخت و تاب آوری او را تقویت کرد و همزمان به او امید و قوت قلب واقعی برای ادامهی تلاش و دستیابی به موفقیتهای بیشتر در آینده را داد.
در عرصهی سیاست هم بازنگری عملکردها و آسیب شناسی شکستها و پیروزیها یکی از اصول مهم کنشگری سیاسی-اجتماعی است. نیروها و جریانهایی که باختها و شکستهایشان را نمیبینند یا آن را نادیده میگیرند و یا پس میزنند، نه تنها از تجربههای گذشته چیزی نمیآموزند و نگرش و روشهای خود را بهبود نمیبخشند، بلکه اشتباهات گذشته را تکرار میکنند و در آینده، متحمل شکستهای فاجعه بارتری خواهندشد.
در این میان احزاب و سازمانهای سیاسی و بیش و پیش از همه، دولتها و حکومتها بیشترین و سنگینترین مسئولیتها را دارند؛ چرا که عملکرد آنها ابعاد اجتماعی بسیار گسترده و عمیقی دارد و بر سرنوشت و آیندهی کشور و مردم اثر میگذارد، که در برهههایی میتواند جبران ناپذیر باشد.
برخی نیروها و جریانها، امیدواری و قوتقلب دادن و عزت نفس را سرپوش گذاشتن بر کاستیها و شکستها میدانند و در همین راستا تا جایی پیش میروند که حتی دروغ سازی و ایجاد توهم و خودبزرگ بینی دروغین و در نهایت، خودفریبی و مردم فریبی را موجه و جایز میدانند. این روش شاید در مقطعی کوتاه، امید و اعتماد به نفسی کاذب به جامعه بدهد، اما در درازمدت پایدار نخواهد بود و به زودی و با کوچکترین تلنگر یا رویداد از هم خواهد پاشید.
آنچه که در این میان دردناک و تأسف آور است، این است که خلاف این روش و بیان حقایق و واقعیتها برای درس.آموزی و بهبود سیاستها، از سوی چنین نیروها و حکومتهایی "خیانت به میهن" شمرده میشود و حتی در شرایطی، جرم.انگاری شده و تحت عنوان "تشویش اذهان عمومی"، "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" مورد پیگرد قرار میگیرد.
در تاریخ معاصر جهان نمونههای متفاوتی در این زمینه وجود دارد. کشور آلمان در این زمینه نمونه ی بسیار خوبی است. در حالی که در آلمان هیتلری، کمترین و کوچکترین نقد به سیاستها و عملکردهای ضدملی و ضد انسانی دولت و حکومت، رذیلت شمرده شده و با سرکوب و اعدام روبرو میشد، در آلمان فدرال و دموکراتیک پذیرش شکست، نقد ناسیونالیسم دروغین و ارزیابی واقعگرایانه از تاریخ، فضیلت به شمار میرود و حتی در مدارس آموزش داده میشود.
حکومتهای استبدادی و اقتدارگرا نمونههای بسیار بدی از این شیوهی نگرش ارائه می دهند. هیچکدام از این حکومتها، به جز در مقاطع خاص و بحرانی و بنا بر مصلحت، هیچگاه ارزیابی واقعبینانه ای از سیاستها و عملکردهای خود ارائه نکرده و نمیکنند. این نظامها نه تنها کاستی ها و خطاهای خود را نپذیرفته و نمیپذیرند، بلکه برای همهی آنها توجیهاتی سیاسی و ایدئولوژیک ساخته و میسازند و بر آن اساس، ضعف ها را قوت، شکستها را پیروزی، سیاستهای ضدملی و میهنی خود را ملی و میهنی، سرکوبها و کودتاها را ضرورتی تاریخی و خیانت را خدمت جلوه میدهند. این شیوهی نگرش متوهمانه و متکبرانه که گاه به کاریکاتوری سیاسی بدل شده و باعث خنده و استهزاءجامعه می شود، در درازای تاریخ آسیب های جدی به مردم و کشورها زده و میزند.
یک جریان سیاسی سالم و صادق، بویژه یک نظام سیاسی، شکست را فرصتی برای بازاندیشی و بازسازی میداند و پیروزی را مرحلهای از تعهد و پاسخگویی که اگر درک نشود، میتواند از سوی مردم به بیاعتمادی سیاسی و از سوی حکومت به بیتفاوتی نسبت به مطالبههای مردمی و سوءاستفاده از قدرت بینجامد. "پیروزیهایی" که برای عموم مردم دستاوردی ملموس (امنیت، رفاه، آزادی) نداشته باشند، همدلی جمعی با جریان های سیاسی و نظام سیاسی حاکم را کاهش داده و میتواند به شکافی گفتمانی منجر شود که این خود، زمینهساز آسیبهای روانی - سیاسی گستردهتری خواهد شد.
از سوی دیگر، تجربههای مکرر شکست و سرکوب که واقعگرایانه واکاوی و ریشه یابی نشده اند، میتوانند گونهای حافظهی جمعی زخم خورده ایجاد کنند که به نسل های بعدی منتقل شده و باعث بیاعتمادی عمیق به نظام سیاسی، سرخوردگی مدنی و پرخاشگری سیاسی شوند.
سخن کوتاه: آینده از آن کسانی است که "شکست را مایه ی پیروزی" و "پیروزی را آغازی بر مسئولیتی بزرگتر و سنگینتر در برابر تاریخ و مردم" می دانند.
کیقباد یزدانی/تیر ماه 1404
در علوم تربیتی، در تربیت کودک همواره تأکید میشود که برای اینکه اعتماد به نفس کودک تقویتشود و از باختها و شکستهای زندگی آسیب نبیند، باید به او، کنار آمدن با باخت و شکست و یا پذیرفتن آن را آموخت و تاب آوری او را تقویت کرد و همزمان به او امید و قوت قلب واقعی برای ادامهی تلاش و دستیابی به موفقیتهای بیشتر در آینده را داد.
در عرصهی سیاست هم بازنگری عملکردها و آسیب شناسی شکستها و پیروزیها یکی از اصول مهم کنشگری سیاسی-اجتماعی است. نیروها و جریانهایی که باختها و شکستهایشان را نمیبینند یا آن را نادیده میگیرند و یا پس میزنند، نه تنها از تجربههای گذشته چیزی نمیآموزند و نگرش و روشهای خود را بهبود نمیبخشند، بلکه اشتباهات گذشته را تکرار میکنند و در آینده، متحمل شکستهای فاجعه بارتری خواهندشد.
در این میان احزاب و سازمانهای سیاسی و بیش و پیش از همه، دولتها و حکومتها بیشترین و سنگینترین مسئولیتها را دارند؛ چرا که عملکرد آنها ابعاد اجتماعی بسیار گسترده و عمیقی دارد و بر سرنوشت و آیندهی کشور و مردم اثر میگذارد، که در برهههایی میتواند جبران ناپذیر باشد.
برخی نیروها و جریانها، امیدواری و قوتقلب دادن و عزت نفس را سرپوش گذاشتن بر کاستیها و شکستها میدانند و در همین راستا تا جایی پیش میروند که حتی دروغ سازی و ایجاد توهم و خودبزرگ بینی دروغین و در نهایت، خودفریبی و مردم فریبی را موجه و جایز میدانند. این روش شاید در مقطعی کوتاه، امید و اعتماد به نفسی کاذب به جامعه بدهد، اما در درازمدت پایدار نخواهد بود و به زودی و با کوچکترین تلنگر یا رویداد از هم خواهد پاشید.
آنچه که در این میان دردناک و تأسف آور است، این است که خلاف این روش و بیان حقایق و واقعیتها برای درس.آموزی و بهبود سیاستها، از سوی چنین نیروها و حکومتهایی "خیانت به میهن" شمرده میشود و حتی در شرایطی، جرم.انگاری شده و تحت عنوان "تشویش اذهان عمومی"، "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" مورد پیگرد قرار میگیرد.
در تاریخ معاصر جهان نمونههای متفاوتی در این زمینه وجود دارد. کشور آلمان در این زمینه نمونه ی بسیار خوبی است. در حالی که در آلمان هیتلری، کمترین و کوچکترین نقد به سیاستها و عملکردهای ضدملی و ضد انسانی دولت و حکومت، رذیلت شمرده شده و با سرکوب و اعدام روبرو میشد، در آلمان فدرال و دموکراتیک پذیرش شکست، نقد ناسیونالیسم دروغین و ارزیابی واقعگرایانه از تاریخ، فضیلت به شمار میرود و حتی در مدارس آموزش داده میشود.
حکومتهای استبدادی و اقتدارگرا نمونههای بسیار بدی از این شیوهی نگرش ارائه می دهند. هیچکدام از این حکومتها، به جز در مقاطع خاص و بحرانی و بنا بر مصلحت، هیچگاه ارزیابی واقعبینانه ای از سیاستها و عملکردهای خود ارائه نکرده و نمیکنند. این نظامها نه تنها کاستی ها و خطاهای خود را نپذیرفته و نمیپذیرند، بلکه برای همهی آنها توجیهاتی سیاسی و ایدئولوژیک ساخته و میسازند و بر آن اساس، ضعف ها را قوت، شکستها را پیروزی، سیاستهای ضدملی و میهنی خود را ملی و میهنی، سرکوبها و کودتاها را ضرورتی تاریخی و خیانت را خدمت جلوه میدهند. این شیوهی نگرش متوهمانه و متکبرانه که گاه به کاریکاتوری سیاسی بدل شده و باعث خنده و استهزاءجامعه می شود، در درازای تاریخ آسیب های جدی به مردم و کشورها زده و میزند.
یک جریان سیاسی سالم و صادق، بویژه یک نظام سیاسی، شکست را فرصتی برای بازاندیشی و بازسازی میداند و پیروزی را مرحلهای از تعهد و پاسخگویی که اگر درک نشود، میتواند از سوی مردم به بیاعتمادی سیاسی و از سوی حکومت به بیتفاوتی نسبت به مطالبههای مردمی و سوءاستفاده از قدرت بینجامد. "پیروزیهایی" که برای عموم مردم دستاوردی ملموس (امنیت، رفاه، آزادی) نداشته باشند، همدلی جمعی با جریان های سیاسی و نظام سیاسی حاکم را کاهش داده و میتواند به شکافی گفتمانی منجر شود که این خود، زمینهساز آسیبهای روانی - سیاسی گستردهتری خواهد شد.
از سوی دیگر، تجربههای مکرر شکست و سرکوب که واقعگرایانه واکاوی و ریشه یابی نشده اند، میتوانند گونهای حافظهی جمعی زخم خورده ایجاد کنند که به نسل های بعدی منتقل شده و باعث بیاعتمادی عمیق به نظام سیاسی، سرخوردگی مدنی و پرخاشگری سیاسی شوند.
سخن کوتاه: آینده از آن کسانی است که "شکست را مایه ی پیروزی" و "پیروزی را آغازی بر مسئولیتی بزرگتر و سنگینتر در برابر تاریخ و مردم" می دانند.
کیقباد یزدانی/تیر ماه 1404
❤1
"مدارِ جاویدِ خورشید"
خورشید مدارِ جاویدِ خود را میپیمود. ناگاه ابری تیرهفام بر چهرهاش پرده کشید و مغرورانه
گفت: "مرا ناچیز انگاشتند و حال آنکه من همانم که کورەی نورانیِ خورشید را با سایەی خود خاموش ساختهام!"
سپس بادِ سبکسر جُنبیدن و توفیدن گرفت. سیلی بر بناگوشِ شاخهها زد، غبارِ خاکستری را از خواب برانگیخت، جامِ شیشهها را لرزاند، آنگاه لافیدن گرفت و گفت: "میگویند پرتوِ خورشید جهانگیر است، ولی اینک این منم یکهتازِ بیرقیبِ این پهنەی بیآغاز و انجام."
ولی پرتوِ خورشید خموشانه گرمِ کار بود. بدنِ اسفنجی ابر را گُداخت، به صد رشتەی مُرواریدگون بَدَل ساخت و در لاژوردِ آسمان حل کرد. عنان بر گردنِ بادِ سبکسر افکند و او را به جای خود نشاند و آنگاه، جهانِ فرازین و فرودین را در آغوشِ گرم و کریمِ خویش گرفت.
زنده یاد احسان طبری
خورشید مدارِ جاویدِ خود را میپیمود. ناگاه ابری تیرهفام بر چهرهاش پرده کشید و مغرورانه
گفت: "مرا ناچیز انگاشتند و حال آنکه من همانم که کورەی نورانیِ خورشید را با سایەی خود خاموش ساختهام!"
سپس بادِ سبکسر جُنبیدن و توفیدن گرفت. سیلی بر بناگوشِ شاخهها زد، غبارِ خاکستری را از خواب برانگیخت، جامِ شیشهها را لرزاند، آنگاه لافیدن گرفت و گفت: "میگویند پرتوِ خورشید جهانگیر است، ولی اینک این منم یکهتازِ بیرقیبِ این پهنەی بیآغاز و انجام."
ولی پرتوِ خورشید خموشانه گرمِ کار بود. بدنِ اسفنجی ابر را گُداخت، به صد رشتەی مُرواریدگون بَدَل ساخت و در لاژوردِ آسمان حل کرد. عنان بر گردنِ بادِ سبکسر افکند و او را به جای خود نشاند و آنگاه، جهانِ فرازین و فرودین را در آغوشِ گرم و کریمِ خویش گرفت.
زنده یاد احسان طبری
و همچنان تمامقد علیه افغانستانیستیزی در ایران
حسام سلامت
چنانکه پیداست در روزهای گذشته که جامعهی ایران درگیر بحث دربارهی جنگ اخیر شده است و دارد حواشی موضوع را با خودش مرور میکند دیگربار افغانستانیهای ایران در صف اول دشنام و دشمنی قرار گرفتهاند و به عنوان متهمِ ردیفِ اولِ «شبکهی نفوذ» معرفی شدهاند. روایتی که دستِ بالا گرفته است در گوش ما میخواند که افغانستانیها نمک خوردند و نمکدان شکستند، که عناصر اصلی جاسوسی اسرائیل در ایران همین افغانستانیها بودند، که اصلاً همهی این افغانستانیها ایادی موساد هستند، که از قبل هم گفته بودیم همهی افغانستانیها را باید از ایران اخراج کرد و چه و چه. من خودم در همین چند روز انبوهی پیغام و کامنت گرفتم که، از حجم فحش و لیچارشان که بگذریم، فرمودهاند باید به دلیل موضعی که پیشتر علیه موج افغانستانیستیزی در ایران گرفتهام شرمنده باشم یا به عنوان یک ایرانی باید از خود خجالت بکشم یا دست من هم به عنوان کسی که از زندگی افغانستانیها در ایران دفاع کرده به خون هموطنهایم آغشته است و از همین حرفها. و «مستندات» این افاضات از کجا درآمده؟
🔗 مطالعه کامل مطالب
@demos1402
حسام سلامت
چنانکه پیداست در روزهای گذشته که جامعهی ایران درگیر بحث دربارهی جنگ اخیر شده است و دارد حواشی موضوع را با خودش مرور میکند دیگربار افغانستانیهای ایران در صف اول دشنام و دشمنی قرار گرفتهاند و به عنوان متهمِ ردیفِ اولِ «شبکهی نفوذ» معرفی شدهاند. روایتی که دستِ بالا گرفته است در گوش ما میخواند که افغانستانیها نمک خوردند و نمکدان شکستند، که عناصر اصلی جاسوسی اسرائیل در ایران همین افغانستانیها بودند، که اصلاً همهی این افغانستانیها ایادی موساد هستند، که از قبل هم گفته بودیم همهی افغانستانیها را باید از ایران اخراج کرد و چه و چه. من خودم در همین چند روز انبوهی پیغام و کامنت گرفتم که، از حجم فحش و لیچارشان که بگذریم، فرمودهاند باید به دلیل موضعی که پیشتر علیه موج افغانستانیستیزی در ایران گرفتهام شرمنده باشم یا به عنوان یک ایرانی باید از خود خجالت بکشم یا دست من هم به عنوان کسی که از زندگی افغانستانیها در ایران دفاع کرده به خون هموطنهایم آغشته است و از همین حرفها. و «مستندات» این افاضات از کجا درآمده؟
🔗 مطالعه کامل مطالب
@demos1402
❤4
(225)
معنی پیروزی و تشویش اذهان عمومی!
پیروزی یعنی اینکه دشمن در یک روز و در یک حمله، فرماندهان ارشد نظامی ما را بکشد!
پیروزی یعنی اینکه دشمن دانشمندان هسته ای ما را یکی یکی بکشد!
پیروزی یعنی اینکه آسمان کشور در اختیار و کنترل دشمن باشد.
پیروزی یعنی اینکه دشمن از آن سر دنیا و با چند ساعت پرواز در آسمان ایران، بیاید، تأسیسات اتمی ما را نابود کند و سالم به جایگاه خود برگردد.
پیروزی یعنی اینکه دشمن هر که را و هر جا را که اراده کند، می تواند هدفمند بزند.
پیروزی یعنی اینکه دشمن تا قلب نظام و تا بالاترین سطح حکومتی نفوذ کرده است.
پیروزی یعنی اینکه نظامی که 47 سال از نابودی این و آن گفت، تجربه ی جنگ 8 ساله ی ایران و عراق را پشت سر خود داشت و برای مردم و کشورهای دیگر مدرسه، بیمارستان، تونل و پناهگاه جنگی ساخت و میلیاردها دلار برای تأسیسات اتمی هزینه کرد که در عرض چند دقیقه دود هوا شدند، برای مردم خود پناهگاه جنگی نساخت و آن ها را برای جنگ آماده نکرد.
پیروزی یعنی اینکه ......!
و بیان همه ی این حقایق "تشویش اذهان عمومی" است!
معنی پیروزی و تشویش اذهان عمومی!
پیروزی یعنی اینکه دشمن در یک روز و در یک حمله، فرماندهان ارشد نظامی ما را بکشد!
پیروزی یعنی اینکه دشمن دانشمندان هسته ای ما را یکی یکی بکشد!
پیروزی یعنی اینکه آسمان کشور در اختیار و کنترل دشمن باشد.
پیروزی یعنی اینکه دشمن از آن سر دنیا و با چند ساعت پرواز در آسمان ایران، بیاید، تأسیسات اتمی ما را نابود کند و سالم به جایگاه خود برگردد.
پیروزی یعنی اینکه دشمن هر که را و هر جا را که اراده کند، می تواند هدفمند بزند.
پیروزی یعنی اینکه دشمن تا قلب نظام و تا بالاترین سطح حکومتی نفوذ کرده است.
پیروزی یعنی اینکه نظامی که 47 سال از نابودی این و آن گفت، تجربه ی جنگ 8 ساله ی ایران و عراق را پشت سر خود داشت و برای مردم و کشورهای دیگر مدرسه، بیمارستان، تونل و پناهگاه جنگی ساخت و میلیاردها دلار برای تأسیسات اتمی هزینه کرد که در عرض چند دقیقه دود هوا شدند، برای مردم خود پناهگاه جنگی نساخت و آن ها را برای جنگ آماده نکرد.
پیروزی یعنی اینکه ......!
و بیان همه ی این حقایق "تشویش اذهان عمومی" است!
🔗 وقتی حکومت اسلامی به نام ایران سخن میگوید...
✍️ سروش آزادی
۷ تیرماه ۱۴۰۴- ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵
جنگ روایتها
🔻 در پی حملات ۱۲ روزه ارتش اسرائیل با حمایت آمریکا و برخی اعضای ناتو به مراکز حساس جمهوری اسلامی، شاهد چرخش تبلیغاتی حکومت از گفتمان اسلامگرایانه به ناسیونالیسم ایرانی هستیم. رسانههای داخلی و نهادهای قدرت با پرچم ایران و نام «ملت ایران»، در تلاشاند با تحریک احساسات ملی، شکستهای نظامی را پشت اجماع پوپولیستی پنهان کنند.
📌 رهبر جمهوری اسلامی، که تا دیروز امت اسلامی را محور هویت میدانست، امروز پیش از مراسم تدفین فرماندهان سپاه از «ایران» و «ملیت ایرانی» سخن میگوید.
📍اما این ناسیونالیسم تکصدایی، جعلی و ابزاریست؛ زیرا ایران واقعی یعنی کثرتگرایی فرهنگی، مذهبی، قومی، جنسی و نسلی- نه یک ملت تکصدا پشت حکومت.
🔻حکومتی که چهار دهه با ادبیات «اسلام جهانی» و «امتسازی» حرکت میکرد، اکنون با تکیه بر واژگان ملیگرایانه و دفاع از «ایران» سعی دارد پروژه بقای خود را بازسازی کند.
در این تحلیل، میخوانید که چگونه رژیم از روایت ملی برای پوشاندن شکست سیاسی و نظامی خود استفاده میکند، و چرا ناتوانی اپوزیسیون در ایجاد اتحاد، میتواند مسیر فروپاشی کنترلنشده را هموارتر کند.
📍تحلیل پیشرو نگاهی است به پروپاگاندای جمهوری اسلامی در ۱۲ روز جنگ، نقش اپوزیسیون، و ضرورت بازتعریف گفتمان ایرانمحور دموکراتیک.
بخش ۱ | چرخش گفتمانی جمهوری اسلامی در ۱۲ روز جنگ
طی ۱۲ روز گذشته، با حمله بیسابقه نظامی اسرائیل، حمایت نظامی مستقیم ارتش آمریکا و مشارکت برخی کشورهای ناتو، جمهوری اسلامی تحت شدیدترین فشار نظامی تاریخ خود قرار گرفته است.
همزمان، در داخل ایران موجی از پروپاگاندای تازه با چرخش از اسلامگرایی به ملیگرایی دفاعی در جریان است.
🔻این تغییر لحن و روایت، یک تاکتیک بقاء در لحظه فروپاشی است، نه یک تحول فکری واقعی.
بخش ۲ | از «امت» تا «ملت»؛ جمهوری اسلامی و ملیگرایی ابزاری
جمهوری اسلامی که چهار دهه با ادبیات «اسلام سیاسی» و ضد ملیگرایی عمل کرده، اکنون برای حفظ انسجام داخلی، از مفاهیمی چون وطن، تاریخ ایران، مرز و پرچم استفاده میکند تا حمایت افکار عمومی را جلب کند.
📍مراسم تشییع فرماندهان سپاه به صحنهای از تلفیق پرچم ایران، اشعار ملی، و ادبیات مذهبی تبدیل شده است.
🎯 هدف: القای اینکه "ایران در خطر است"، پس "دشمنی داخلی" را فراموش کنید.
بخش ۳ | بحران هویت نظام و دو جبهه فشار
جمهوری اسلامی امروز در مقابل دو جبهه فشار جدی قرار دارد:
ائتلاف جهانی ضد جمهوری اسلامی که با حملات نظامی، فضای ژئوپولیتیکی رژیم را بهشدت تضعیف کرده
جامعه ناراضی داخلی که خواهان گذار از حکومت اسلامیست
اما در این میان، رژیم با استفاده از شعارهای ملیگرایانه و دوقطبیسازی "ایران در برابر دشمن خارجی" موفق شده بخشی از نخبگان و نیروهای میدانی را به سمت خود جذب یا ساکت کند.
این تاکتیک، ابزار سرکوب نرم و کنترل هیجانات مردمی در شرایط فروپاشیست.
بخش ۴ | چالش اپوزیسیون: ناهماهنگی در لحظه بحران
در حالی که رژیم در حال سازماندهی دوباره خود از مسیر پروپاگانداست، اپوزیسیون و نیروهای خواهان گذار با چالشهای جدی مواجهاند:
🔸 عدم هماهنگی و اجماع در حداقلهای سیاسی
🔸 نبود نمایندگی منسجم از سه جنبش اصلی صنفی، مدنی و سیاسی
🔸 ناتوانی در تبدیل خشم و اعتراض مردم به یک برنامه منسجم دوران گذار
⚠️ بدون جبران این ضعفها، رژیم میتواند از فضای جنگ و ترس، بهعنوان آخرین فرصت برای بازسازی خود بهرهبرداری کند.
✅ جمعبندی پایانی | اتحاد یا تکرار تاریخ؟
در شرایط کنونی، جمهوری اسلامی از دل بحران نظامی، در حال تولید یک روایت جدید برای حفظ قدرت است:
📌 "جمهوری اسلامی = ایران"
📌 "مخالف نظام = خائن به وطن"
مقابله با این روایت، نیازمند:
🔹 شکلگیری یک صدای منسجم از اپوزیسیون با محوریت گفتمان تغییر رژیم با تکیه با منافع اکثریت مردم ایران.
🔹 افشای تاکتیکهای بحرانسازی و هویتسازی دروغین رژیم
🔹 بازتعریف «ملیگرایی مدنی و دموکراتیک» بهمثابه آلترناتیو گفتمانی
🛑 بدون این بازتعریف، مسیر گذار ممکن است از «فروپاشی کنترلشده» به فروپاشی پرهزینه و بیجهت، مشابه سوریه یا لیبی ختم شود.
🔖 #جنگ_۱۲روزه #ایرانیت_جعلی #پروپاگاندا_حکومتی
✍️ سروش آزادی
۷ تیرماه ۱۴۰۴- ۲۸ ژوئن ۲۰۲۵
جنگ روایتها
🔻 در پی حملات ۱۲ روزه ارتش اسرائیل با حمایت آمریکا و برخی اعضای ناتو به مراکز حساس جمهوری اسلامی، شاهد چرخش تبلیغاتی حکومت از گفتمان اسلامگرایانه به ناسیونالیسم ایرانی هستیم. رسانههای داخلی و نهادهای قدرت با پرچم ایران و نام «ملت ایران»، در تلاشاند با تحریک احساسات ملی، شکستهای نظامی را پشت اجماع پوپولیستی پنهان کنند.
📌 رهبر جمهوری اسلامی، که تا دیروز امت اسلامی را محور هویت میدانست، امروز پیش از مراسم تدفین فرماندهان سپاه از «ایران» و «ملیت ایرانی» سخن میگوید.
📍اما این ناسیونالیسم تکصدایی، جعلی و ابزاریست؛ زیرا ایران واقعی یعنی کثرتگرایی فرهنگی، مذهبی، قومی، جنسی و نسلی- نه یک ملت تکصدا پشت حکومت.
🔻حکومتی که چهار دهه با ادبیات «اسلام جهانی» و «امتسازی» حرکت میکرد، اکنون با تکیه بر واژگان ملیگرایانه و دفاع از «ایران» سعی دارد پروژه بقای خود را بازسازی کند.
در این تحلیل، میخوانید که چگونه رژیم از روایت ملی برای پوشاندن شکست سیاسی و نظامی خود استفاده میکند، و چرا ناتوانی اپوزیسیون در ایجاد اتحاد، میتواند مسیر فروپاشی کنترلنشده را هموارتر کند.
📍تحلیل پیشرو نگاهی است به پروپاگاندای جمهوری اسلامی در ۱۲ روز جنگ، نقش اپوزیسیون، و ضرورت بازتعریف گفتمان ایرانمحور دموکراتیک.
بخش ۱ | چرخش گفتمانی جمهوری اسلامی در ۱۲ روز جنگ
طی ۱۲ روز گذشته، با حمله بیسابقه نظامی اسرائیل، حمایت نظامی مستقیم ارتش آمریکا و مشارکت برخی کشورهای ناتو، جمهوری اسلامی تحت شدیدترین فشار نظامی تاریخ خود قرار گرفته است.
همزمان، در داخل ایران موجی از پروپاگاندای تازه با چرخش از اسلامگرایی به ملیگرایی دفاعی در جریان است.
🔻این تغییر لحن و روایت، یک تاکتیک بقاء در لحظه فروپاشی است، نه یک تحول فکری واقعی.
بخش ۲ | از «امت» تا «ملت»؛ جمهوری اسلامی و ملیگرایی ابزاری
جمهوری اسلامی که چهار دهه با ادبیات «اسلام سیاسی» و ضد ملیگرایی عمل کرده، اکنون برای حفظ انسجام داخلی، از مفاهیمی چون وطن، تاریخ ایران، مرز و پرچم استفاده میکند تا حمایت افکار عمومی را جلب کند.
📍مراسم تشییع فرماندهان سپاه به صحنهای از تلفیق پرچم ایران، اشعار ملی، و ادبیات مذهبی تبدیل شده است.
🎯 هدف: القای اینکه "ایران در خطر است"، پس "دشمنی داخلی" را فراموش کنید.
بخش ۳ | بحران هویت نظام و دو جبهه فشار
جمهوری اسلامی امروز در مقابل دو جبهه فشار جدی قرار دارد:
ائتلاف جهانی ضد جمهوری اسلامی که با حملات نظامی، فضای ژئوپولیتیکی رژیم را بهشدت تضعیف کرده
جامعه ناراضی داخلی که خواهان گذار از حکومت اسلامیست
اما در این میان، رژیم با استفاده از شعارهای ملیگرایانه و دوقطبیسازی "ایران در برابر دشمن خارجی" موفق شده بخشی از نخبگان و نیروهای میدانی را به سمت خود جذب یا ساکت کند.
این تاکتیک، ابزار سرکوب نرم و کنترل هیجانات مردمی در شرایط فروپاشیست.
بخش ۴ | چالش اپوزیسیون: ناهماهنگی در لحظه بحران
در حالی که رژیم در حال سازماندهی دوباره خود از مسیر پروپاگانداست، اپوزیسیون و نیروهای خواهان گذار با چالشهای جدی مواجهاند:
🔸 عدم هماهنگی و اجماع در حداقلهای سیاسی
🔸 نبود نمایندگی منسجم از سه جنبش اصلی صنفی، مدنی و سیاسی
🔸 ناتوانی در تبدیل خشم و اعتراض مردم به یک برنامه منسجم دوران گذار
⚠️ بدون جبران این ضعفها، رژیم میتواند از فضای جنگ و ترس، بهعنوان آخرین فرصت برای بازسازی خود بهرهبرداری کند.
✅ جمعبندی پایانی | اتحاد یا تکرار تاریخ؟
در شرایط کنونی، جمهوری اسلامی از دل بحران نظامی، در حال تولید یک روایت جدید برای حفظ قدرت است:
📌 "جمهوری اسلامی = ایران"
📌 "مخالف نظام = خائن به وطن"
مقابله با این روایت، نیازمند:
🔹 شکلگیری یک صدای منسجم از اپوزیسیون با محوریت گفتمان تغییر رژیم با تکیه با منافع اکثریت مردم ایران.
🔹 افشای تاکتیکهای بحرانسازی و هویتسازی دروغین رژیم
🔹 بازتعریف «ملیگرایی مدنی و دموکراتیک» بهمثابه آلترناتیو گفتمانی
🛑 بدون این بازتعریف، مسیر گذار ممکن است از «فروپاشی کنترلشده» به فروپاشی پرهزینه و بیجهت، مشابه سوریه یا لیبی ختم شود.
🔖 #جنگ_۱۲روزه #ایرانیت_جعلی #پروپاگاندا_حکومتی
❤2👍1
🔗 بیشترین صدمات جنگ متوجه زنان است
سه شنبه ۳ تير ۱۴۰۴ - ۲۴ ژوين ۲۰۲۵
هایده مغیثی
حملهی نظامی اسرائیل و پس از آن امریکا به ایران، کشتار غیر نظامیان و نابودی عامدانهی زیرساختهای کشور، با نیت ضعیفتر کردن و به زانو درآوردن نظام سیاسی حاکم و قابلسلطه ساختن ایران، و پاسخهای موشکی هرچند به مراتب ضعیفتر و ناکارآمدتر حاکمیت، کشور را درگیرِ جنگی ویرانگر و فوقالعاده خطرناک کرده است. جنگ ادامه دارد، زیرا نتانیاهو که هماکنون به حکم دادگاه بینالمللی لاهه تحت تعقیب است و در کشور خودش نیز بهخاطر سوءاستفادههای مالی پروندهای باز دارد که به مجرد سقوط دولتاش به جریان خواهد افتاد، برای بقای خودش و منحرف کردن توجه از جنایاتی که با خونسردی کامل در غزه انجام میدهد، به جنگ نیاز دارد. در این راه نیز با زیرکی فراوان و با کمک صهیونیستهای امریکایی موفق شد که امریکا را وارد جنگ کند. با این حال نمیتوان فراموش کرد که نظام حاکم در ایران نیز که از فردای انقلاب نابودی اسرائیل را اولویت شماره یک جمهوری اسلامی دانسته و در آن جهت کوشیده در وقوع جنگ نقش اساسی داشته است.
جنگ در همه حال و در همه جا، حتی درجنگ ضد استعماری و رهائیبخش، با کشتار و ویرانی و بیخانمانی مردمی همراه است که ضرورتاً در دشمنی متقابل طرفینِ درگیر و در منافع سیاسی و اقتصادی جنگ نفعی ندارند. تحولات تکنیکی در ابزار کشتار در جنگهای بهاصطلاح مدرن و سرعت و شدت نابودی زیرساختها و کشتار بیشمار افراد غیرنظامی ابعاد متفاوتی به تجربهی جنگ میدهد. تکیهی من در این نوشته بر نکتهای است که رئیس سابق دفتر زنان سازمان ملل در یک جمله بیان کرده: «زنها هزینهی جنگهایی را میپردازند که مردها عامل آنها هستند.»
سه شنبه ۳ تير ۱۴۰۴ - ۲۴ ژوين ۲۰۲۵
هایده مغیثی
حملهی نظامی اسرائیل و پس از آن امریکا به ایران، کشتار غیر نظامیان و نابودی عامدانهی زیرساختهای کشور، با نیت ضعیفتر کردن و به زانو درآوردن نظام سیاسی حاکم و قابلسلطه ساختن ایران، و پاسخهای موشکی هرچند به مراتب ضعیفتر و ناکارآمدتر حاکمیت، کشور را درگیرِ جنگی ویرانگر و فوقالعاده خطرناک کرده است. جنگ ادامه دارد، زیرا نتانیاهو که هماکنون به حکم دادگاه بینالمللی لاهه تحت تعقیب است و در کشور خودش نیز بهخاطر سوءاستفادههای مالی پروندهای باز دارد که به مجرد سقوط دولتاش به جریان خواهد افتاد، برای بقای خودش و منحرف کردن توجه از جنایاتی که با خونسردی کامل در غزه انجام میدهد، به جنگ نیاز دارد. در این راه نیز با زیرکی فراوان و با کمک صهیونیستهای امریکایی موفق شد که امریکا را وارد جنگ کند. با این حال نمیتوان فراموش کرد که نظام حاکم در ایران نیز که از فردای انقلاب نابودی اسرائیل را اولویت شماره یک جمهوری اسلامی دانسته و در آن جهت کوشیده در وقوع جنگ نقش اساسی داشته است.
جنگ در همه حال و در همه جا، حتی درجنگ ضد استعماری و رهائیبخش، با کشتار و ویرانی و بیخانمانی مردمی همراه است که ضرورتاً در دشمنی متقابل طرفینِ درگیر و در منافع سیاسی و اقتصادی جنگ نفعی ندارند. تحولات تکنیکی در ابزار کشتار در جنگهای بهاصطلاح مدرن و سرعت و شدت نابودی زیرساختها و کشتار بیشمار افراد غیرنظامی ابعاد متفاوتی به تجربهی جنگ میدهد. تکیهی من در این نوشته بر نکتهای است که رئیس سابق دفتر زنان سازمان ملل در یک جمله بیان کرده: «زنها هزینهی جنگهایی را میپردازند که مردها عامل آنها هستند.»
نقد اقتصاد سیاسی
بیشترین صدمات جنگ متوجه زنان است / هایده مغیثی - نقد اقتصاد سیاسی
تکیهی من در این نوشته بر نکتهای است که رئیس سابق دفتر زنان سازمان ملل در یک جمله بیان کرده: «زنها هزینهی جنگهایی را میپردازند که مردها عامل آنها هستند.»
🔗 از تجاوز اسرائیل تا بیداری جمعی؛ ضرورت همکاری ملی هوشمند برای بازگرداندن قدرت به مردم
تجاوز نظامی اسرائیل به ایران و درگیریهای متقابل، نه فقط یک رویداد نظامی، بلکه لحظهای تاریخی برای درنگ، درک و بازاندیشی است! لحظهای که میتواند آغاز یک مسیر نوین برای بازسازی ملی باشد، اگر بهجای انکار و انفعال، به شناخت دقیق، اصلاح ساختار و اتحاد نیروهای تحولخواه بینجامد.
این جنگ، به وضوح نشان داد که ملت ایران نه تنها اسیر درگیری قدرتهای خارجیست، بلکه گرفتار تضادها، ناکارآمدیها و فساد درونی در ساختار حکمرانی نیز هست.
از یکسو، آتش حمله بیگانگان به خاک میهن، و از سوی دیگر، آتش نارضایتی داخلی، بیاعتمادی و انباشت بحرانها که حاصل دههها انسداد سیاسی و سوءمدیریت است.
ملت چه آموخت؟
حکومت چه باید بیاموزد؟
ملت ایران نشان داد که در لحظه خطر، با وجود شکافهای عمیق با ساختار قدرت، پای سرزمینش میایستد. این پیام روشنی بود: مردم، با حکومت همدل نیستند، اما با ایران همسرنوشتاند.
این همان سرمایهای است که حکومتها نابخردانه از دست میدهند، اما ملّتها با آن تاریخ میسازند.
از سوی دیگر، حکومت نیز باید دریافته باشد که دشمن خارجی، در قامت موشک و پهپاد، کمخطرتر از نفوذ ساختاری فساد، ناکارآمدی، و غفلت از مردم است. رسوخ امنیتی، ترور فرماندهان، تخریب تأسیسات و رخنه در رسانهها، همه از یک ضعف بنیادی خبر میدهد: فروپاشی مشروعیت درونزا و بیاعتمادی مردم به حاکمیت.
پیام به اپوزیسیون: عبور از توهم «نجات از بیرون»
نیروهای اپوزیسیون نیز باید با واقعیت جدید روبرو شوند. آنها که در تحلیل و امید خود، بر «شورش مهندسیشده از بیرون» حساب میکردند، بهوضوح دیدند که جامعهی ایران به بلوغ سیاسی تازهای رسیده است. نه جنگ را میخواهد، نه مداخله را میپذیرد، نه بیبرنامگی را تحمل میکند.
ایران امروز، بیش از «رهبر»، به نهادهای مشارکتی، الگوهای همکاری هوشمند، و بازسازی ساختارهای اجتماعی از پایین به بالا نیاز دارد.
بنابراین "اتحاد خلاق بین خردهرهبران، متفکران، و بدنهی مردمی" اکنون نه صرفاً یک پیشنهاد، بلکه ضرورتی تاریخی است.
از فروپاشی اعتماد تا بازسازی ایران
جنگ نشان داد که امنیت نه با موشک و شعار، بلکه با اعتماد عمومی و پیوند مردم با ساختار تصمیمگیری ملی حاصل میشود. اعتماد، سرمایهای است که نه از بیرون خریدنیست و نه با سانسور یا سرکوب ساخته میشود. تنها از مسیر تمرین دموکراسی، گفتوگو، نهادسازی، و تمرین شهروندی میتوان آن را احیا کرد.
از اینرو، چه حکومت، چه اپوزیسیون، و چه مردم عادی، باید بپذیرند که هیچ نیرویی بهتنهایی توان بازسازی ایران را ندارد. آنچه ما نیاز داریم، نه صرفاً صلح یا انتقام، بلکه زیستبومی از مشارکت ملی، گفتوگوهای بیننسلی و نهادهای واسط مردمی است که بتوانند همزمان هم از کشور دفاع کنند، و هم آینده را طراحی کنند.
جمعبندی:
طراحی ایران فردا، بدون همکاری هوشمند ممکن نیست
حکومت اگر میخواهد بماند، باید تغییر کند.
اپوزیسیون اگر میخواهد اثرگذار باشد، باید خود را بازسازی کند.
ملت اگر میخواهد آیندهاش را پس بگیرد، باید از مصرف شعار به شعور برای تولید نهاد برسد.
در این مسیر، ما نه فقط نیازمند آتشبس در جنگ خارجی هستیم، بلکه محتاج آتشبس داخلی در میدان نفرت، طرد و تخریب متقابل میان نیروهای ایرانی هستیم. تنها از مسیر همکاری ملی هوشمند و طراحی مشارکتی آینده است که میتوانیم کشوری داشته باشیم درخور مردمش، در شأن تاریخش، و ایمن از طمع دشمنان./ایران فردا
بیاییم از دل این خطر، یک فرصت بسازیم؛ فرصتی برای آغاز گفتوگوی ملی و طراحی ایران فردا.
منبع: تلگرام «طراحی ایران فردا»
ما ان راه سوم هستیم
تجاوز نظامی اسرائیل به ایران و درگیریهای متقابل، نه فقط یک رویداد نظامی، بلکه لحظهای تاریخی برای درنگ، درک و بازاندیشی است! لحظهای که میتواند آغاز یک مسیر نوین برای بازسازی ملی باشد، اگر بهجای انکار و انفعال، به شناخت دقیق، اصلاح ساختار و اتحاد نیروهای تحولخواه بینجامد.
این جنگ، به وضوح نشان داد که ملت ایران نه تنها اسیر درگیری قدرتهای خارجیست، بلکه گرفتار تضادها، ناکارآمدیها و فساد درونی در ساختار حکمرانی نیز هست.
از یکسو، آتش حمله بیگانگان به خاک میهن، و از سوی دیگر، آتش نارضایتی داخلی، بیاعتمادی و انباشت بحرانها که حاصل دههها انسداد سیاسی و سوءمدیریت است.
ملت چه آموخت؟
حکومت چه باید بیاموزد؟
ملت ایران نشان داد که در لحظه خطر، با وجود شکافهای عمیق با ساختار قدرت، پای سرزمینش میایستد. این پیام روشنی بود: مردم، با حکومت همدل نیستند، اما با ایران همسرنوشتاند.
این همان سرمایهای است که حکومتها نابخردانه از دست میدهند، اما ملّتها با آن تاریخ میسازند.
از سوی دیگر، حکومت نیز باید دریافته باشد که دشمن خارجی، در قامت موشک و پهپاد، کمخطرتر از نفوذ ساختاری فساد، ناکارآمدی، و غفلت از مردم است. رسوخ امنیتی، ترور فرماندهان، تخریب تأسیسات و رخنه در رسانهها، همه از یک ضعف بنیادی خبر میدهد: فروپاشی مشروعیت درونزا و بیاعتمادی مردم به حاکمیت.
پیام به اپوزیسیون: عبور از توهم «نجات از بیرون»
نیروهای اپوزیسیون نیز باید با واقعیت جدید روبرو شوند. آنها که در تحلیل و امید خود، بر «شورش مهندسیشده از بیرون» حساب میکردند، بهوضوح دیدند که جامعهی ایران به بلوغ سیاسی تازهای رسیده است. نه جنگ را میخواهد، نه مداخله را میپذیرد، نه بیبرنامگی را تحمل میکند.
ایران امروز، بیش از «رهبر»، به نهادهای مشارکتی، الگوهای همکاری هوشمند، و بازسازی ساختارهای اجتماعی از پایین به بالا نیاز دارد.
بنابراین "اتحاد خلاق بین خردهرهبران، متفکران، و بدنهی مردمی" اکنون نه صرفاً یک پیشنهاد، بلکه ضرورتی تاریخی است.
از فروپاشی اعتماد تا بازسازی ایران
جنگ نشان داد که امنیت نه با موشک و شعار، بلکه با اعتماد عمومی و پیوند مردم با ساختار تصمیمگیری ملی حاصل میشود. اعتماد، سرمایهای است که نه از بیرون خریدنیست و نه با سانسور یا سرکوب ساخته میشود. تنها از مسیر تمرین دموکراسی، گفتوگو، نهادسازی، و تمرین شهروندی میتوان آن را احیا کرد.
از اینرو، چه حکومت، چه اپوزیسیون، و چه مردم عادی، باید بپذیرند که هیچ نیرویی بهتنهایی توان بازسازی ایران را ندارد. آنچه ما نیاز داریم، نه صرفاً صلح یا انتقام، بلکه زیستبومی از مشارکت ملی، گفتوگوهای بیننسلی و نهادهای واسط مردمی است که بتوانند همزمان هم از کشور دفاع کنند، و هم آینده را طراحی کنند.
جمعبندی:
طراحی ایران فردا، بدون همکاری هوشمند ممکن نیست
حکومت اگر میخواهد بماند، باید تغییر کند.
اپوزیسیون اگر میخواهد اثرگذار باشد، باید خود را بازسازی کند.
ملت اگر میخواهد آیندهاش را پس بگیرد، باید از مصرف شعار به شعور برای تولید نهاد برسد.
در این مسیر، ما نه فقط نیازمند آتشبس در جنگ خارجی هستیم، بلکه محتاج آتشبس داخلی در میدان نفرت، طرد و تخریب متقابل میان نیروهای ایرانی هستیم. تنها از مسیر همکاری ملی هوشمند و طراحی مشارکتی آینده است که میتوانیم کشوری داشته باشیم درخور مردمش، در شأن تاریخش، و ایمن از طمع دشمنان./ایران فردا
بیاییم از دل این خطر، یک فرصت بسازیم؛ فرصتی برای آغاز گفتوگوی ملی و طراحی ایران فردا.
منبع: تلگرام «طراحی ایران فردا»
ما ان راه سوم هستیم
بیانیه جمعی از زندانیان قبل و بعد از انقلاب و فعالان سیاسی و مدنی در باره بمباران زندان اوین
زندان اوین مورد حمله نیروی هوایی دولت تجاوزگر اسرائیل قرار گرفت. در حمله به بخشی از زندان، به خصوص سر در و محل ورودی آن، عده ای از سربازان و کارکنان بخش اداری و نیز بعضی مراجعه کنندگان به زندان از خانواده های زندانیان، به شکل دهشتناکی کشته شدند. سازمان عفو بینالملل به فاصله کوتاهی پس از حمله اسرائیل، این حمله را «عمیقاً دلهرهآور» خواند که میتواند «مصداق جنایت جنگی» باشد.
بنا به تفسیر برخی توجیه کنندگان حملات اسرائیل، گویا نظامیان اسرائیلی و مشاوران آنها این تصور کودکانه را داشته اند که زندان اوین مثل یک خانه است که اگر در ورودی آن تخریب شود زندانیان میتوانند از آن فرار کنند!
به دنبال این بمباران و فشار خانواده ها، افکار عمومی و نگرانی همگانی از حال زندانیان، نظام ضد حقوق بشری ولایت فقیه به جای آزادی و یا مرخصی دادن به زندانیان نقشه دیرینه اش برای تعطیلی زندان اوین و پراکندن زندانیان در زندانهای مختلف را به اجرا در آورد.
زندانی که در حال گذراندن مدت حبس خویش است به تدریج از همان فضای محدودی که در اختیار دارد و وسایل ابتدایی که به آن دسترسی دارد، محیطی کوچک و خصوصی برای خویش فراهم میکند، با دیگر هم بندیان ارتباط برقرار می کند و فضای دوستی برای تحمل شرایط سخت زندان تدارک میبیند. برهم زدن این فضا و محیط به بهانه مختلف مثل حمله به آشیانه کوچک پرندگان و بر هم زدن آرامش نسبی آنهاست.
نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی که از مدتها پیش در پی تعطیلی زندان اوین به عنوان سندی تاریخی از چند دهه نقض حقوق بشر و به خصوص اعدامهای تابستان خونین ۱۳۶۷ است، اینک فرصت را غنیمت شمرده و احتمالا در پی تعطیلی زندان اوین برآمده است.
بر این اساس ما برخی از زندانیان قبل و بعد از انقلاب، فعالان مدنی و سیاسی، خواهان بازگرداندن کلیه زندانیان به زندان اوین، دادن مرخص به کلیه زندانیان تا برطرف شدن شرایط جنگی و آزادی بی قید و شرط همه زندانیان عقیدتی و سیاسی هستیم.
🔗 اسامی امضا کنندگان و متن کامل
زندان اوین مورد حمله نیروی هوایی دولت تجاوزگر اسرائیل قرار گرفت. در حمله به بخشی از زندان، به خصوص سر در و محل ورودی آن، عده ای از سربازان و کارکنان بخش اداری و نیز بعضی مراجعه کنندگان به زندان از خانواده های زندانیان، به شکل دهشتناکی کشته شدند. سازمان عفو بینالملل به فاصله کوتاهی پس از حمله اسرائیل، این حمله را «عمیقاً دلهرهآور» خواند که میتواند «مصداق جنایت جنگی» باشد.
بنا به تفسیر برخی توجیه کنندگان حملات اسرائیل، گویا نظامیان اسرائیلی و مشاوران آنها این تصور کودکانه را داشته اند که زندان اوین مثل یک خانه است که اگر در ورودی آن تخریب شود زندانیان میتوانند از آن فرار کنند!
به دنبال این بمباران و فشار خانواده ها، افکار عمومی و نگرانی همگانی از حال زندانیان، نظام ضد حقوق بشری ولایت فقیه به جای آزادی و یا مرخصی دادن به زندانیان نقشه دیرینه اش برای تعطیلی زندان اوین و پراکندن زندانیان در زندانهای مختلف را به اجرا در آورد.
زندانی که در حال گذراندن مدت حبس خویش است به تدریج از همان فضای محدودی که در اختیار دارد و وسایل ابتدایی که به آن دسترسی دارد، محیطی کوچک و خصوصی برای خویش فراهم میکند، با دیگر هم بندیان ارتباط برقرار می کند و فضای دوستی برای تحمل شرایط سخت زندان تدارک میبیند. برهم زدن این فضا و محیط به بهانه مختلف مثل حمله به آشیانه کوچک پرندگان و بر هم زدن آرامش نسبی آنهاست.
نظام سرکوبگر جمهوری اسلامی که از مدتها پیش در پی تعطیلی زندان اوین به عنوان سندی تاریخی از چند دهه نقض حقوق بشر و به خصوص اعدامهای تابستان خونین ۱۳۶۷ است، اینک فرصت را غنیمت شمرده و احتمالا در پی تعطیلی زندان اوین برآمده است.
بر این اساس ما برخی از زندانیان قبل و بعد از انقلاب، فعالان مدنی و سیاسی، خواهان بازگرداندن کلیه زندانیان به زندان اوین، دادن مرخص به کلیه زندانیان تا برطرف شدن شرایط جنگی و آزادی بی قید و شرط همه زندانیان عقیدتی و سیاسی هستیم.
🔗 اسامی امضا کنندگان و متن کامل
سایت خبری تحلیلی زیتون
بیانیه جمعی از زندانیان قبل و بعد از انقلاب و فعالان سیاسی و مدنی در باره بمباران زندان اوین | سایت خبری تحلیلی زیتون
زندان اوین مورد حمله نیروی هوایی دولت تجاوزگر اسرائیل قرار گرفت. در حمله به بخشی از زندان، به خصوص سر در و محل ورودی آن، عده ای از سربازان و کارکنان بخش اداری و نیز بعضی مراجعه کنندگان به زندان از خانواده های زندانیان، به شکل دهشتناکی کشته شدند. سازمان عفو…
❤1
مجله بینالملل
زهران ممدانی، نامزد پیشتاز دموکراتها برای شهرداری نیویورک
نامزد اصلی شهرداری نیویورک: اصلا نباید میلیاردر داشته باشیم
زهران ممدانی، این نامزد ۳۳ ساله برای شهرداری نیویورک، پس از پیروزی در انتخابات مقدماتی بر اندرو کومو، در گفتوگو با انبیسی، در پاسخ به این پرسش که آیا میلیاردرها باید وجود داشته باشند، گفت: «فکر نمیکنم اصلا باید میلیاردری داشته باشیم، زیرا، صادقانه بگویم، این حجم از ثروت در شرایط نابرابری کنونی غیرقابلقبول است.»
او یک بار دیگر از طرح مالیاتی خود برای محلههای «ثروتمندتر و سفیدپوستتر» دفاع کرده و نظام مالیات بر مسکن در نیویورک را ناعادلانه خواند و گفت: «نیویورک ثروتمندترین شهر در ثروتمندترین کشور تاریخ جهان است، اما با این حال یک نفر از هر چهار نیویورکی در فقر زندگی میکند.»
بر اساس گزارش اداره مالیات و دارایی ایالت نیویورک، میلیونرها ۴۱ درصد از کل مالیات بر درآمد شخصی در این شهر را پرداخت میکنند.
آقای ممدانی، که در صورت پیروزی اولین شهردار مسلمان و هندیتبار نیویورک خواهد بود، کارزار انتخاباتی پرانرژی خود را با تمرکز بر مقرونبهصرفه کردن زندگی پیش میبرد و وعده داده که اتوبوسهای شهری را رایگان کند، مهدکودکهای رایگان فراهم کند، حداقل دستمزد را به ساعتی ۳۰ دلار برساند، و برای افزایش اجارهبها سقف بگذارد و با ایجاد سوپرمارکتهای تحت مدیریت شهرداری به اقشار ضعیف کمک کند؛ طرحهایی که قرار است با افزایش مالیات بر یک درصد بالای درآمدی تأمین بودجه شوند.
او از رویکرد سوسیالیسم دموکراتیک خود دفاع کرده و اتهام «کمونیست بودن» که از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا طرح شده را رد کرده و گفته است: «من باید به این عادت کنم که رئیسجمهور درباره ظاهر من، نحوه صحبتم، ریشههایم یا هویتم صحبت کند، چون او در نهایت میخواهد توجهها را از آنچه من برایش مبارزه میکنم منحرف کند.»
آقای ممدانی، همچنین بهدلیل مواضعش درباره جنگ اسرائیل و غزه مورد توجه قرار گرفته است؛ او مواضعش درباره حمایت از فلسطینیان و انتقاد از اسرائیل را تکرار کرد، شعار «جهانیسازی انتفاضه» را محکوم نکرد اما گفت «این زبانی نیست که من استفاده میکنم» و افزود که یهودستیزی را محکوم میکند و اضافه کرد «نقش شهردار، نظارت بر گفتار مردم نیست.»
در انتخابات مقدماتی دموکراتها در هفته گذشته، آقای ممدانی رقیب اصلی درونحزبی خود، اندرو کومو، فرماندار سابق نیویورک که در سال ۲۰۲۱ پس از اتهامات آزار جنسی استعفا داد، را شکست داد.
گزارشی از بیبیسی
زهران ممدانی، این نامزد ۳۳ ساله برای شهرداری نیویورک، پس از پیروزی در انتخابات مقدماتی بر اندرو کومو، در گفتوگو با انبیسی، در پاسخ به این پرسش که آیا میلیاردرها باید وجود داشته باشند، گفت: «فکر نمیکنم اصلا باید میلیاردری داشته باشیم، زیرا، صادقانه بگویم، این حجم از ثروت در شرایط نابرابری کنونی غیرقابلقبول است.»
او یک بار دیگر از طرح مالیاتی خود برای محلههای «ثروتمندتر و سفیدپوستتر» دفاع کرده و نظام مالیات بر مسکن در نیویورک را ناعادلانه خواند و گفت: «نیویورک ثروتمندترین شهر در ثروتمندترین کشور تاریخ جهان است، اما با این حال یک نفر از هر چهار نیویورکی در فقر زندگی میکند.»
بر اساس گزارش اداره مالیات و دارایی ایالت نیویورک، میلیونرها ۴۱ درصد از کل مالیات بر درآمد شخصی در این شهر را پرداخت میکنند.
آقای ممدانی، که در صورت پیروزی اولین شهردار مسلمان و هندیتبار نیویورک خواهد بود، کارزار انتخاباتی پرانرژی خود را با تمرکز بر مقرونبهصرفه کردن زندگی پیش میبرد و وعده داده که اتوبوسهای شهری را رایگان کند، مهدکودکهای رایگان فراهم کند، حداقل دستمزد را به ساعتی ۳۰ دلار برساند، و برای افزایش اجارهبها سقف بگذارد و با ایجاد سوپرمارکتهای تحت مدیریت شهرداری به اقشار ضعیف کمک کند؛ طرحهایی که قرار است با افزایش مالیات بر یک درصد بالای درآمدی تأمین بودجه شوند.
او از رویکرد سوسیالیسم دموکراتیک خود دفاع کرده و اتهام «کمونیست بودن» که از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا طرح شده را رد کرده و گفته است: «من باید به این عادت کنم که رئیسجمهور درباره ظاهر من، نحوه صحبتم، ریشههایم یا هویتم صحبت کند، چون او در نهایت میخواهد توجهها را از آنچه من برایش مبارزه میکنم منحرف کند.»
آقای ممدانی، همچنین بهدلیل مواضعش درباره جنگ اسرائیل و غزه مورد توجه قرار گرفته است؛ او مواضعش درباره حمایت از فلسطینیان و انتقاد از اسرائیل را تکرار کرد، شعار «جهانیسازی انتفاضه» را محکوم نکرد اما گفت «این زبانی نیست که من استفاده میکنم» و افزود که یهودستیزی را محکوم میکند و اضافه کرد «نقش شهردار، نظارت بر گفتار مردم نیست.»
در انتخابات مقدماتی دموکراتها در هفته گذشته، آقای ممدانی رقیب اصلی درونحزبی خود، اندرو کومو، فرماندار سابق نیویورک که در سال ۲۰۲۱ پس از اتهامات آزار جنسی استعفا داد، را شکست داد.
گزارشی از بیبیسی
❤7
پیشینه و سوابق زهران ممدانی
زهران ممدانی در سال ۱۹۹۱ در کامپالا، اوگاندا، به دنیا آمد و در هفتسالگی به همراه خانوادهاش به نیویورک مهاجرت کرد. او فرزند محمود ممدانی، استاد دانشگاه، و میرا نایر، کارگردان هندی، است. ممدانی در دبیرستان علوم برانکس تحصیل کرد و سپس مدرک کارشناسی خود را در رشته مطالعات آفریقایی از کالج بودوین دریافت کرد. پیش از ورود به سیاست، به عنوان مشاور مسکن و هنرمند هیپهاپ فعالیت میکرد.
در سال ۲۰۲۰، ممدانی به عضویت مجلس ایالتی نیویورک از منطقه ۳۶ (آستوریا، کوئینز) انتخاب شد و در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ بدون رقیب مجدداً انتخاب شد.
برنامهها و دیدگاهها
ممدانی به عنوان یک سوسیالیست دموکراتیک، برنامههای مترقی رادیکال و پیشرفتهای را برای شهرداری نیویورک ارائه داده است، از جمله:
- ساخت ۲۰۰٬۰۰۰ واحد مسکن مقرونبهصرفه
- فریز اجاره برای واحدهای اجارهای تثبیتشده
- ارائه خدمات مهدکودک رایگان
- حملونقل عمومی رایگان (اتوبوسها)
- ایجاد فروشگاههای مواد غذایی متعلق به شهر در مناطق کمبرخوردار
- افزایش حداقل دستمزد به ۳۰ دلار در ساعت تا سال ۲۰۳۰
- افزایش مالیات بر شرکتها و افرادی که درآمد سالانه بالای یک میلیون دلار دارند.
حمایتها و واکنشها
ممدانی حمایت چهرههای برجستهای مانند سناتور برنی سندرز و نماینده کنگره الکساندریا اوکاسیو-کورتز را جلب کرده است. با این حال، برخی از اعضای حزب دموکرات نسبت به دیدگاههای سوسیالیستی دمکراتیک او ابراز نگرانی کردهاند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، او را "کمونیست" خوانده و تهدید کرده است که در صورت انتخاب او، بودجههای فدرال را از نیویورک قطع خواهد کرد.
پایگاه اجتماعی و ائتلاف مردمی
ممدانی با تشکیل ائتلافی متنوع از رأیدهندگان، از جمله جوانان، مستأجران، اقلیتهای قومی مانند مسلمانان، آسیاییها و آمریکاییهای آفریقاییتبار، توانست حمایت گستردهای جلب کند. او با تمرکز بر عدالت اقتصادی و اجتماعی، توانست در مناطقی که پیشتر کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند، مشارکت رأیدهندگان را افزایش دهد.
نتیجهگیری
زهران ممدانی با پیروزی در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات، بهعنوان یکی از چهرههای نوظهور سیاست نیویورک مطرح شده است. برنامههای مترقی او، حمایتهای مردمی و چالشهایی که با آنها مواجه است، نشاندهنده تحولی در فضای سیاسی شهر نیویورک است.
منبع: هوش مصنوعی چت جیپیتی، بر گرفته از :
1. en.wikipedia.org: en.wikipedia.org/wiki/Zohran_Mamdani?utm_source=chatgpt.com
2. theguardian.com: www.theguardian.com/commentisfree/2025/jun/30/zohran-mamdani-new-york-islamophobia-us-politics?utm_source=chatgpt.com
زهران ممدانی در سال ۱۹۹۱ در کامپالا، اوگاندا، به دنیا آمد و در هفتسالگی به همراه خانوادهاش به نیویورک مهاجرت کرد. او فرزند محمود ممدانی، استاد دانشگاه، و میرا نایر، کارگردان هندی، است. ممدانی در دبیرستان علوم برانکس تحصیل کرد و سپس مدرک کارشناسی خود را در رشته مطالعات آفریقایی از کالج بودوین دریافت کرد. پیش از ورود به سیاست، به عنوان مشاور مسکن و هنرمند هیپهاپ فعالیت میکرد.
در سال ۲۰۲۰، ممدانی به عضویت مجلس ایالتی نیویورک از منطقه ۳۶ (آستوریا، کوئینز) انتخاب شد و در سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۴ بدون رقیب مجدداً انتخاب شد.
برنامهها و دیدگاهها
ممدانی به عنوان یک سوسیالیست دموکراتیک، برنامههای مترقی رادیکال و پیشرفتهای را برای شهرداری نیویورک ارائه داده است، از جمله:
- ساخت ۲۰۰٬۰۰۰ واحد مسکن مقرونبهصرفه
- فریز اجاره برای واحدهای اجارهای تثبیتشده
- ارائه خدمات مهدکودک رایگان
- حملونقل عمومی رایگان (اتوبوسها)
- ایجاد فروشگاههای مواد غذایی متعلق به شهر در مناطق کمبرخوردار
- افزایش حداقل دستمزد به ۳۰ دلار در ساعت تا سال ۲۰۳۰
- افزایش مالیات بر شرکتها و افرادی که درآمد سالانه بالای یک میلیون دلار دارند.
حمایتها و واکنشها
ممدانی حمایت چهرههای برجستهای مانند سناتور برنی سندرز و نماینده کنگره الکساندریا اوکاسیو-کورتز را جلب کرده است. با این حال، برخی از اعضای حزب دموکرات نسبت به دیدگاههای سوسیالیستی دمکراتیک او ابراز نگرانی کردهاند. دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت آمریکا، او را "کمونیست" خوانده و تهدید کرده است که در صورت انتخاب او، بودجههای فدرال را از نیویورک قطع خواهد کرد.
پایگاه اجتماعی و ائتلاف مردمی
ممدانی با تشکیل ائتلافی متنوع از رأیدهندگان، از جمله جوانان، مستأجران، اقلیتهای قومی مانند مسلمانان، آسیاییها و آمریکاییهای آفریقاییتبار، توانست حمایت گستردهای جلب کند. او با تمرکز بر عدالت اقتصادی و اجتماعی، توانست در مناطقی که پیشتر کمتر مورد توجه قرار گرفته بودند، مشارکت رأیدهندگان را افزایش دهد.
نتیجهگیری
زهران ممدانی با پیروزی در انتخابات مقدماتی حزب دموکرات، بهعنوان یکی از چهرههای نوظهور سیاست نیویورک مطرح شده است. برنامههای مترقی او، حمایتهای مردمی و چالشهایی که با آنها مواجه است، نشاندهنده تحولی در فضای سیاسی شهر نیویورک است.
منبع: هوش مصنوعی چت جیپیتی، بر گرفته از :
1. en.wikipedia.org: en.wikipedia.org/wiki/Zohran_Mamdani?utm_source=chatgpt.com
2. theguardian.com: www.theguardian.com/commentisfree/2025/jun/30/zohran-mamdani-new-york-islamophobia-us-politics?utm_source=chatgpt.com
Wikipedia
Zohran Mamdani
American politician (born 1991)
👍4👎1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتگو؛ هم استراتژی، هم تاکتیک
کیوان صمیمی
🔷حکومت فقط شعار همبستگی ملی را میدهد ولی بستر آنرا فراهم نکردهاست.
🔶افراد و جریانهای متعدد سیاسی باید با یکدیگر گفتگو کنیم؛ این، پیشنیاز همبستگی ملیست.
🔺لینک کانال🔺
👆👆👆👆
🔝 جهت عضویت و مشاهده دیگر مطالب روی لینک بالا ضربه بزنید 🔝
کیوان صمیمی
🔷حکومت فقط شعار همبستگی ملی را میدهد ولی بستر آنرا فراهم نکردهاست.
🔶افراد و جریانهای متعدد سیاسی باید با یکدیگر گفتگو کنیم؛ این، پیشنیاز همبستگی ملیست.
🔺لینک کانال🔺
👆👆👆👆
🔝 جهت عضویت و مشاهده دیگر مطالب روی لینک بالا ضربه بزنید 🔝
❤4
نقاب
در شلوغی خیابان، صفی بیانتها کشیده شده بود؛
مردم با اشتیاق، برای خرید «نقابهای فیلتر شده با اخلاق روز»،
هر کدام نقابی متناسب با شغل و شأن اجتماعیشان انتخاب میکردند.
لبخندهایی مصنوعی، نگاههایی تنظیمشده، سکوتهایی حرفهای.
پشت هر نقاب، نه چهرهای؛ که مصلحتی تازه پنهان بود.
و آنسوی خیابان
نه صدایی، نه صفی، نه فریبی.
فقط کودکی ایستاده بود، روبهروی کتابفروشیای خاکگرفته،
و با چشمانی شفاف، میخواند از ویترین:
«حقیقت، بینقاب است. سؤال نفرمایید.»
کودک، نه دنبال نقاب آمده بود، نه دنبال پنهان کردن چیزها.
او آمده بود ببیند چرا حقیقت باید پشت شیشه باشد
و نقابها در مرکز فروش.
او هنوز یاد نگرفته بود که برای زیستن دراینجا
راستی بدون پوشش، مجوز عبور ندارد.
کرات تلی ۱۴۰۴۴/۱۲
در شلوغی خیابان، صفی بیانتها کشیده شده بود؛
مردم با اشتیاق، برای خرید «نقابهای فیلتر شده با اخلاق روز»،
هر کدام نقابی متناسب با شغل و شأن اجتماعیشان انتخاب میکردند.
لبخندهایی مصنوعی، نگاههایی تنظیمشده، سکوتهایی حرفهای.
پشت هر نقاب، نه چهرهای؛ که مصلحتی تازه پنهان بود.
و آنسوی خیابان
نه صدایی، نه صفی، نه فریبی.
فقط کودکی ایستاده بود، روبهروی کتابفروشیای خاکگرفته،
و با چشمانی شفاف، میخواند از ویترین:
«حقیقت، بینقاب است. سؤال نفرمایید.»
کودک، نه دنبال نقاب آمده بود، نه دنبال پنهان کردن چیزها.
او آمده بود ببیند چرا حقیقت باید پشت شیشه باشد
و نقابها در مرکز فروش.
او هنوز یاد نگرفته بود که برای زیستن دراینجا
راستی بدون پوشش، مجوز عبور ندارد.
کرات تلی ۱۴۰۴۴/۱۲
❤4
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حمله اسرائیل به اوین؛ زندانیان سپر انسانی میان دو رژیم جنایتکار
با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
تعدادی از زندانیان سیاسی پیشنهاد دادند که با توجه به کینه و خصومتی که حکومت نسبت به زندانیان سیاسی دارد، دستکم زندانیان مالی و کسانی که وثیقههای کافی و شرایط مرخصی را دارند، آزاد شوند تا جان آنها حفظ شود.
به این ترتیب حدود ۸۰ درصد زندانیان آزاد میشدند.
🔗 مطالعه بقیه مطلب
با آغاز حمله اسراییل به ایران، توسط زندانیان سیاسی و فعالین حقوق بشر چه از داخل و چه از بیرون زندان بارها و بارها از طریق مراجع مختلف به مسئولین زندان، دستگاههای حکومتی و قضائی هشدار داده شد که در شرایط جنگی، جان زندانیان در خطر جدی قرار دارد. اما همه این هشدارها بجز واکنشهای تهدیدآمیز و اعمال محدودیتهای بیشتر، هیچ پاسخی دریافت نکرد.
از یکسو ایران زیر حمله از سوی دولت نتانیاهو بود که توسط دیوان کیفری بینالمللی متهم به «جنایت جنگی» شده است و از سوی دیگر جمهوری اسلامی که او هم از سوی حقوقدانهای سازمان ملل در سرکوب جنبش «زن، زندگی، آزادی» به «جنایت علیه بشریت» متهم شده، در شرایط جنگی زندانیان را در زندان نگه داشت.
تعدادی از زندانیان سیاسی پیشنهاد دادند که با توجه به کینه و خصومتی که حکومت نسبت به زندانیان سیاسی دارد، دستکم زندانیان مالی و کسانی که وثیقههای کافی و شرایط مرخصی را دارند، آزاد شوند تا جان آنها حفظ شود.
به این ترتیب حدود ۸۰ درصد زندانیان آزاد میشدند.
🔗 مطالعه بقیه مطلب
❤4
Royayeh Ma Ahangdoni.ir
Ahangdoni.ir
میتوان همزمان:
- با حماس مرتجع و تروریست مخالف بود
- با رژیم فاسد و سرکوبگر ایران مخالفت کرد و برای گذار از آن، با خشونتپرهیزی و بطور همگانی و بدون دخالت خارجی، مبارزه کرد
- و در عین حال، از مردم فلسطین و ایران در برابر سیاستهای جنایتکارانه و جنگمحور دولت اسرائیل دفاع نمود
صلح و آزادی، حق همه ملتهاست.
- با حماس مرتجع و تروریست مخالف بود
- با رژیم فاسد و سرکوبگر ایران مخالفت کرد و برای گذار از آن، با خشونتپرهیزی و بطور همگانی و بدون دخالت خارجی، مبارزه کرد
- و در عین حال، از مردم فلسطین و ایران در برابر سیاستهای جنایتکارانه و جنگمحور دولت اسرائیل دفاع نمود
صلح و آزادی، حق همه ملتهاست.
❤2