مجله بینالملل
Photo
گفتگو نه گفتار درمانی
مجتبی نجفی
گفتگو به حرف نیست، به عمل است. در حالی که رئیس دولت، خواهان گفتگو با اپوزیسیون شده، هنوز درهای زندان، پذیرای منتقدان است. تا درهای زندان باز نشوند، مخالفان سیاسی به جامعه باز نگردند و شهروند منتقد به رسمیت شناخته نشود، شعار گفتگو، بازی با کلمات است.
دیروز ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی و امروز پزشکیان از گشایش و گفتگو حرف زدهاند، اما گفتگو نه گفتار درمانی که به کنشگری است. گامهای ملموس بردارید:
پایتان را از گلوی اپوزیسیون ملی بردارید. در همین مصاحبه هم تاکید کردم اپوزیسیون اصلی داخل است. در بند است. در حبس یا تحت فشار است.
به اپوزیسیون مدنی میدان دهید. کم آبی امروز محصول طرد کارشناسان است. حکومت بدون اپوزیسیون کارشناس که با عدد و رقم حرفبزند تضعیف خواهدشد. کشور را تهی از سرمایههای اجتماعی نکنید. میدان را به شهروندان و تشکلهای مردمی دهید و نظامیان را به پادگانها تا به جای سرکوب مخالفان، مشق نظامی کنند.
به جای گیر دادن به موی زنان، به آنها احترام بگذارید. حق آزادی پوشش و سبک زندگی بدیهیترین حق شهروندی است.
از آزار شهروندان دست بردارید. انسجام ملی در گرو پذیرش تکثر ایرانی است.
اینها حداقلهای لازم آغاز گفتگوست. باقی حرف است و گفتار درمانی. مشکل سیاست خارجی بدون بازکردن گره سیاست داخلی حل نخواهدشد. و گره سیاست داخلی جز با به رسمیت شناختن شهروند منتقد ایرانی بسته خواهدماند. " کلمات" را قربانی نکنید. دیروز "وفاق" بود و امروز " گفتگو".
مجتبی نجفی
گفتگو به حرف نیست، به عمل است. در حالی که رئیس دولت، خواهان گفتگو با اپوزیسیون شده، هنوز درهای زندان، پذیرای منتقدان است. تا درهای زندان باز نشوند، مخالفان سیاسی به جامعه باز نگردند و شهروند منتقد به رسمیت شناخته نشود، شعار گفتگو، بازی با کلمات است.
دیروز ولایتی مشاور رهبر جمهوری اسلامی و امروز پزشکیان از گشایش و گفتگو حرف زدهاند، اما گفتگو نه گفتار درمانی که به کنشگری است. گامهای ملموس بردارید:
پایتان را از گلوی اپوزیسیون ملی بردارید. در همین مصاحبه هم تاکید کردم اپوزیسیون اصلی داخل است. در بند است. در حبس یا تحت فشار است.
به اپوزیسیون مدنی میدان دهید. کم آبی امروز محصول طرد کارشناسان است. حکومت بدون اپوزیسیون کارشناس که با عدد و رقم حرفبزند تضعیف خواهدشد. کشور را تهی از سرمایههای اجتماعی نکنید. میدان را به شهروندان و تشکلهای مردمی دهید و نظامیان را به پادگانها تا به جای سرکوب مخالفان، مشق نظامی کنند.
به جای گیر دادن به موی زنان، به آنها احترام بگذارید. حق آزادی پوشش و سبک زندگی بدیهیترین حق شهروندی است.
از آزار شهروندان دست بردارید. انسجام ملی در گرو پذیرش تکثر ایرانی است.
اینها حداقلهای لازم آغاز گفتگوست. باقی حرف است و گفتار درمانی. مشکل سیاست خارجی بدون بازکردن گره سیاست داخلی حل نخواهدشد. و گره سیاست داخلی جز با به رسمیت شناختن شهروند منتقد ایرانی بسته خواهدماند. " کلمات" را قربانی نکنید. دیروز "وفاق" بود و امروز " گفتگو".
👍4❤3
📖لرزە بزرگ
✍️فرخ نعمتپور
لرزە بزرگ بر پیکر حکومتیان وارد آمدە است. سخنان پزشکیان در مورد گفتگو با اپوزیسیون، سخنان ولایتی مشاور خامنەای در بارە لزوم تغییر رویکردها بعلت جنگ دوازدە روزە و نیز گفتەهای عباس عراقچی در مورد اینکە جمهوری اسلامی هیچگاە بەدنبال نابودی اسراییل نبودە است، نشانەهای لرزە بزرگ هستند.
اگرچە منظور پزشکیان از اپوزیسیون مشخص نیست، زیرا حتی نام بردن از آنها هم برایش بشدت مشکل ساز است، اما باید گفت کە حتی بفرض نیت درست و واقعی او در مورد پیشبرد چنین سیاستی با توجە بە نقش بی بدیل خامنەای در تعیین و پیشبرد سیاستهای کلان کشور، این در واقع خود اوست کە باید پشت تریبون قرار گرفتە و با صدای رسا و قاطع چنین تغییری را در رویکردها اعلام کند. اظهار چنین سخنانی از طرف پزشکیان کە تنها رئیس یک قوە بە حساب میآید، و عملا اثبات کردە بجز پیروی از خامنەای چیز دیگری در چنتە ندارد، نشان از هیچ تحولی در رفتار سرکوبگرانە جمهوری اسلامی ندارد. گذشتە از این آنچە او بیان میکند نە اصلاحات بلکە در ذات خود یک عمل انقلابی و بە معنای بازنگری ساختاری در کل نظام جمهوری اسلامی است. و سئوال بزرگ این است کە آیا جمهوری اسلامی اساسا آمادگی چنین تحولی را در ذات خود دارد؟
مشخص است کە حاکمیت با توجە بە تلنبار شدن بی سابقە بحرانها تنها و تنها در پی خریدن وقت است. آنها درست مانند سیاست مذاکراتی خود با غرب در پی با سر دوانیدن جریانهای مخالف خود هستند. اگر واقعا آنها صداقتی میداشتند، پیش از هر چیز فضای اجتماعی کشور را باز میکردند و با آزاد کردن زندانیان سیاسی سیگنالهای مثبت در جهت وفاق ملی صادر میکردند.
واقعیت این است کە تحول در داخل کاملا وابستە بە تحول در سیاست خارجیست. سیاست داخلی و خارجی در جمهوری اسلامی، دوگانە بشدت بە هم وابستەای هستند کە یکی را بدون دیگری نمیتوان تصور کرد. نظامی کە در ذات خود ضد لیبرالیسم، آزادی و دمکراسی است، خود آگاە است کە با پذیرفتن چنین مولفەهایی در داخل کشور بناچار بە بسوی مصالحە با غرب و یا عادی شدن کلیت ساختار خود در جهان امروزین خواهد رفت.
ادعای پزشکیان در مورد گفتگو با اپوزیسیون فریبی بیش نیست.
✍️فرخ نعمتپور
لرزە بزرگ بر پیکر حکومتیان وارد آمدە است. سخنان پزشکیان در مورد گفتگو با اپوزیسیون، سخنان ولایتی مشاور خامنەای در بارە لزوم تغییر رویکردها بعلت جنگ دوازدە روزە و نیز گفتەهای عباس عراقچی در مورد اینکە جمهوری اسلامی هیچگاە بەدنبال نابودی اسراییل نبودە است، نشانەهای لرزە بزرگ هستند.
اگرچە منظور پزشکیان از اپوزیسیون مشخص نیست، زیرا حتی نام بردن از آنها هم برایش بشدت مشکل ساز است، اما باید گفت کە حتی بفرض نیت درست و واقعی او در مورد پیشبرد چنین سیاستی با توجە بە نقش بی بدیل خامنەای در تعیین و پیشبرد سیاستهای کلان کشور، این در واقع خود اوست کە باید پشت تریبون قرار گرفتە و با صدای رسا و قاطع چنین تغییری را در رویکردها اعلام کند. اظهار چنین سخنانی از طرف پزشکیان کە تنها رئیس یک قوە بە حساب میآید، و عملا اثبات کردە بجز پیروی از خامنەای چیز دیگری در چنتە ندارد، نشان از هیچ تحولی در رفتار سرکوبگرانە جمهوری اسلامی ندارد. گذشتە از این آنچە او بیان میکند نە اصلاحات بلکە در ذات خود یک عمل انقلابی و بە معنای بازنگری ساختاری در کل نظام جمهوری اسلامی است. و سئوال بزرگ این است کە آیا جمهوری اسلامی اساسا آمادگی چنین تحولی را در ذات خود دارد؟
مشخص است کە حاکمیت با توجە بە تلنبار شدن بی سابقە بحرانها تنها و تنها در پی خریدن وقت است. آنها درست مانند سیاست مذاکراتی خود با غرب در پی با سر دوانیدن جریانهای مخالف خود هستند. اگر واقعا آنها صداقتی میداشتند، پیش از هر چیز فضای اجتماعی کشور را باز میکردند و با آزاد کردن زندانیان سیاسی سیگنالهای مثبت در جهت وفاق ملی صادر میکردند.
واقعیت این است کە تحول در داخل کاملا وابستە بە تحول در سیاست خارجیست. سیاست داخلی و خارجی در جمهوری اسلامی، دوگانە بشدت بە هم وابستەای هستند کە یکی را بدون دیگری نمیتوان تصور کرد. نظامی کە در ذات خود ضد لیبرالیسم، آزادی و دمکراسی است، خود آگاە است کە با پذیرفتن چنین مولفەهایی در داخل کشور بناچار بە بسوی مصالحە با غرب و یا عادی شدن کلیت ساختار خود در جهان امروزین خواهد رفت.
ادعای پزشکیان در مورد گفتگو با اپوزیسیون فریبی بیش نیست.
❤3
استعفاء یا تمکین به رای ملت!
✍🏻 سیدمصطفی تاجزاده
✅ یکم: راهبردهای اشتباه رهبر و خطاهای محاسباتی وی، جمهوری اسلامی را در ضعیفترین و شکنندهترین وضعیت خود قرار داده است. گرانی و تورم و نیز رکود و بیکاری کمر قشرهای وسیعی را خم کرده؛ ارائه خدمات به شهروندان روزبهروز وخیمتر گشته؛ تحریمهای اقتصادی دستوپای کشور را بسته و ترسیم چشماندازی روشن را ناممکن کرده است. بلاتکلیفی و تعلیق در بسیاری از زمینهها یکهتازی میکند.
✅ دوم: درحالحاضر احتمال کسب امتیازات متقابل و متناسب با دستاوردهای طرف مقابل، در مذاکره با آمریکا شدیداً کاهش یافته و لغو موثر تحریمها تقریبا منتفی است. بهویژه آنکه طرف مذاکره بهتازگی علاوه بر غنیسازی صفر، زمزمه محدودکردن برنامه موشکی ایران را سر داده است. ترک میز مذاکره هم به نتانیاهو و ترامپ برای ماجراجویی و تجاوزهای نظامی احتمالی بعدی بهانه میدهد. بدون مذاکره تحریمها ادامه مییابد و مشکلات میهن و مردم تشدید میشود.
✅ سوم: دنیاناشناسی رهبر و تعیین اهداف غیرواقعبینانه و نامناسب با ظرفیت و جایگاه نظام بهدست او ازیکسو و بستن فضای گفتوگو و نقد، حذف شایستگان و برکشیدن "بلهقربان"گویان ازسویدیگر، ایران را چنان آسیبپذیر کرده است که افزون بر متحملشدن تحریمهای کمرشکن، به آمریکا و اسرائیل مجال داد تا برخلاف موازین بینالمللی به کشورمان حمله کنند. من در محکومیت تجاوز خونین و خسارتبار ۱۲ روزه ارتش اسراییل و مشروعیت مقاومت علیه آن تردید ندارم، اما حاکمیت میتوانست و میبایست بهگونهای عمل میکرد که قدرتهای بزرگ، با اختلافات بعضا عمیق خود، در تحریم کشورمان به توافق نرسند، یا ایران مورد تجاوز هوایی قرار نگیرد. با اندوه فراوان باید اعتراف کرد نتیجه آمریکاستیزی غیرضرور و پرهزینه و نیز ستیز با خواست اکثریت ملت، چیزی جز اقتصاد ورشکسته، افق تیره و سرگشتگی رهبر و دیگر مقامات متوهمی نبوده است که فکر میکردند قادرند در تهران سوار خودرو شده و در بیروت پیاده شوند.
✅ چهارم: فقط با واردکردن ملت به صحنه میتوان توازن نابرابر قوا را تغییر داد، لغو تحریمها را دسترسپذیر کرد و به دورکردن شبح جنگ از آسمان ایران امید بست. تنها با مشارکت فعال ملت میتوان از بحرانها و درحقیقت بنبست کنونی بهسلامت گذشت.
✅ پنجم: انباشت مشکلات، نبود چشمانداز و انبوه نارضاییها و افول مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه، دولت اسرائیل را چنان گستاخ کرده است که نه برای جمهوری اسلامی، که برای ایران خوابهای شوم از قبیل ایجاد هرجومرج، راهاندازی جنگ داخلی و ... ببیند و از تغییر نقشه خاورمیانه دم زند. در چنین اوضاع خطیری، آقای خامنهای راهی ندارد جز اینکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ایران ببرد و به انجام تغییرات بنیادین متناسب با مطالبات ملی تن دهد؛ ازجمله با تشکیل مجلس مؤسسان، براساس انتخاباتی کاملاً آزاد و منصفانه، تغییر قانون اساسی را به روش مسالمتآمیز و مدنی ممکن کند و مسیری مانند آنچه در صدر مشروطیت پیموده شد، بپیماید؛ و یا اینکه استعفاء داده و کنارهگیرد تا انجام تغییرات بزرگ به سود ملت در غیاب وی ممکن شود، تا ایرانیان در چاه ویل بیدولتی نیفتند.
✅ ششم: اگر رهبر کمترین تردیدی در شکست حکومت دینی و عبور اکثریت ایرانیان از نظام مبتنی بر ولایت فقیه دارد، با برگزاری رفراندم موافقت کند تا ملت خود درباره سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. نکته استراتژیک آنکه نجات ایران در گرو تغییر زمین بازی است. انجام همهپرسی و/یا تشکیل مجلس مؤسسان، میدان کارزار را تغییر میدهد، بدون آنکه تهدیدی متوجه امنیت و منافع ملی کند.
✅ هفتم: اراده ملت ایران بر تعیین سرنوشت خویش مطابق میل و مصلحت خود تعلق گرفته است و به یاری خداوند آنرا تحقق خواهد بخشید و "ایران برای همه ایرانیان" خواهد شد؛ چه آقای خامنهای به این حق مسلم تمکین کند و چه مقابل آن بایستد. تفاوت در سرعت، هزینهها و مخاطرات گذار است. اگر رهبر پیام ملت را بشنود و خود را با مطالبات ملت همراه و هماهنگ کند، هزینه عبور از نظام ناکارآمد، فسادپرور و تبعیضآمیز ولایت فقیه به حداقل ممکن میرسد و به صفر میل میکند و گذار خشونتپرهیز به نظمی دمکراتیک و ثبات پایدار ممکن میشود. ایستادن رهبر مقابل خواست ملت، هزینهها و خطرهای تحولات اجتنابناپذیر را افزایش داده و احتمال سوءاستفاده بیگانگان را از شکاف حاکمیت با ملت بیشتر میکند. لجاجت حاکمیت با ملت میتواند ایران و ایرانی را گرفتار وضعیت فاجعهبار بیدولتی کند، بدون آنکه قادر به تثبیت استبداد دینی و جلوگیری از تغییرات اساسی مبتنی بر خواست ملت باشد.
زندان تهران بزرگ
اول مرداد ۱۴۰۴
✍🏻 سیدمصطفی تاجزاده
✅ یکم: راهبردهای اشتباه رهبر و خطاهای محاسباتی وی، جمهوری اسلامی را در ضعیفترین و شکنندهترین وضعیت خود قرار داده است. گرانی و تورم و نیز رکود و بیکاری کمر قشرهای وسیعی را خم کرده؛ ارائه خدمات به شهروندان روزبهروز وخیمتر گشته؛ تحریمهای اقتصادی دستوپای کشور را بسته و ترسیم چشماندازی روشن را ناممکن کرده است. بلاتکلیفی و تعلیق در بسیاری از زمینهها یکهتازی میکند.
✅ دوم: درحالحاضر احتمال کسب امتیازات متقابل و متناسب با دستاوردهای طرف مقابل، در مذاکره با آمریکا شدیداً کاهش یافته و لغو موثر تحریمها تقریبا منتفی است. بهویژه آنکه طرف مذاکره بهتازگی علاوه بر غنیسازی صفر، زمزمه محدودکردن برنامه موشکی ایران را سر داده است. ترک میز مذاکره هم به نتانیاهو و ترامپ برای ماجراجویی و تجاوزهای نظامی احتمالی بعدی بهانه میدهد. بدون مذاکره تحریمها ادامه مییابد و مشکلات میهن و مردم تشدید میشود.
✅ سوم: دنیاناشناسی رهبر و تعیین اهداف غیرواقعبینانه و نامناسب با ظرفیت و جایگاه نظام بهدست او ازیکسو و بستن فضای گفتوگو و نقد، حذف شایستگان و برکشیدن "بلهقربان"گویان ازسویدیگر، ایران را چنان آسیبپذیر کرده است که افزون بر متحملشدن تحریمهای کمرشکن، به آمریکا و اسرائیل مجال داد تا برخلاف موازین بینالمللی به کشورمان حمله کنند. من در محکومیت تجاوز خونین و خسارتبار ۱۲ روزه ارتش اسراییل و مشروعیت مقاومت علیه آن تردید ندارم، اما حاکمیت میتوانست و میبایست بهگونهای عمل میکرد که قدرتهای بزرگ، با اختلافات بعضا عمیق خود، در تحریم کشورمان به توافق نرسند، یا ایران مورد تجاوز هوایی قرار نگیرد. با اندوه فراوان باید اعتراف کرد نتیجه آمریکاستیزی غیرضرور و پرهزینه و نیز ستیز با خواست اکثریت ملت، چیزی جز اقتصاد ورشکسته، افق تیره و سرگشتگی رهبر و دیگر مقامات متوهمی نبوده است که فکر میکردند قادرند در تهران سوار خودرو شده و در بیروت پیاده شوند.
✅ چهارم: فقط با واردکردن ملت به صحنه میتوان توازن نابرابر قوا را تغییر داد، لغو تحریمها را دسترسپذیر کرد و به دورکردن شبح جنگ از آسمان ایران امید بست. تنها با مشارکت فعال ملت میتوان از بحرانها و درحقیقت بنبست کنونی بهسلامت گذشت.
✅ پنجم: انباشت مشکلات، نبود چشمانداز و انبوه نارضاییها و افول مشروعیت سیاسی نظام ولایت فقیه، دولت اسرائیل را چنان گستاخ کرده است که نه برای جمهوری اسلامی، که برای ایران خوابهای شوم از قبیل ایجاد هرجومرج، راهاندازی جنگ داخلی و ... ببیند و از تغییر نقشه خاورمیانه دم زند. در چنین اوضاع خطیری، آقای خامنهای راهی ندارد جز اینکه عذر تقصیر به پیشگاه ملت ایران ببرد و به انجام تغییرات بنیادین متناسب با مطالبات ملی تن دهد؛ ازجمله با تشکیل مجلس مؤسسان، براساس انتخاباتی کاملاً آزاد و منصفانه، تغییر قانون اساسی را به روش مسالمتآمیز و مدنی ممکن کند و مسیری مانند آنچه در صدر مشروطیت پیموده شد، بپیماید؛ و یا اینکه استعفاء داده و کنارهگیرد تا انجام تغییرات بزرگ به سود ملت در غیاب وی ممکن شود، تا ایرانیان در چاه ویل بیدولتی نیفتند.
✅ ششم: اگر رهبر کمترین تردیدی در شکست حکومت دینی و عبور اکثریت ایرانیان از نظام مبتنی بر ولایت فقیه دارد، با برگزاری رفراندم موافقت کند تا ملت خود درباره سرنوشت خویش تصمیم بگیرد. نکته استراتژیک آنکه نجات ایران در گرو تغییر زمین بازی است. انجام همهپرسی و/یا تشکیل مجلس مؤسسان، میدان کارزار را تغییر میدهد، بدون آنکه تهدیدی متوجه امنیت و منافع ملی کند.
✅ هفتم: اراده ملت ایران بر تعیین سرنوشت خویش مطابق میل و مصلحت خود تعلق گرفته است و به یاری خداوند آنرا تحقق خواهد بخشید و "ایران برای همه ایرانیان" خواهد شد؛ چه آقای خامنهای به این حق مسلم تمکین کند و چه مقابل آن بایستد. تفاوت در سرعت، هزینهها و مخاطرات گذار است. اگر رهبر پیام ملت را بشنود و خود را با مطالبات ملت همراه و هماهنگ کند، هزینه عبور از نظام ناکارآمد، فسادپرور و تبعیضآمیز ولایت فقیه به حداقل ممکن میرسد و به صفر میل میکند و گذار خشونتپرهیز به نظمی دمکراتیک و ثبات پایدار ممکن میشود. ایستادن رهبر مقابل خواست ملت، هزینهها و خطرهای تحولات اجتنابناپذیر را افزایش داده و احتمال سوءاستفاده بیگانگان را از شکاف حاکمیت با ملت بیشتر میکند. لجاجت حاکمیت با ملت میتواند ایران و ایرانی را گرفتار وضعیت فاجعهبار بیدولتی کند، بدون آنکه قادر به تثبیت استبداد دینی و جلوگیری از تغییرات اساسی مبتنی بر خواست ملت باشد.
زندان تهران بزرگ
اول مرداد ۱۴۰۴
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چه نوع حکومتی واقعا برای ایران خوبه؟
📖بەنام مام وطن در خدمت جمهوری اسلامی
✍️فرخ نعمتپور
بودند افراد و جریانایی کە در جنگ دوازدە روزە میان اسراییل و جمهوری اسلامی، بەنام مام وطن در خدمت جمهوری اسلامی و تائید سیاستهای آن قرار گرفتند. این طیف کە از چپ ضد امپریالیستی، چپ محور مقاومتی، چپ رفرمیستی، اصلاحطلبان، تا ناسیونالیستهای پان ایرانیست را در بر میگرفت، تمام قد، بدون توجە جدی بە سیاستهای جمهوری اسلامی در تحریک اسراییل و نقد بنیادین آن، بەنام دفاع از وطن و دفع متجاوز در کنار جمهوری اسلامی ایستادند و عملا بر سیاستهای ضد ملی آن مهر تائید زدند!
باید گفت کە وطن یک مفهوم مجرد نیست، اینکە تحت هر شرایطی با تجاوز بە آن بتوان بە دفاع از آن پرداخت. یک جریان سیاسی مسئولیت پذیر، مفهوم تجاوز را در رابطە با ماهیت حاکمیت مستقر در کشور و نوع سیاستهای آن تفسیر و توجیە میکند. در نظامی کە بنیان آن بر ستیز، و نە رقابت با دیگران بنیان نهادە شدە است، حکومت آن بشدت ضد مردمیست و در پی ایجاد و تحکیم یک نظام تئوکراتیک در سطح منطقە است، مفهوم مام وطن هم بگاە جنگ قالب دیگری مییابد. در چنین نظامی برای دفاع از مام وطن باید علیە حکومت ایستاد. در واقع صلح و استقرار آن در کشور از طریق نفی چنین حاکمیتی میگذرد.
جمهوری اسلامی کە از همان اوان بە قدرت رسیدن خود آگاهانە تنش در سیاست خارجی را برگزیدە است، از طریق ادامە چنین سیاستی کە حال بە جنگ مستقیم میان آن و اسراییل انجامیدە، توان اعتراضی و مبارزاتی مردم را تضعیف کردە و بە این ترتیب ادامە عمر خود را بنوعی تضمین کردە است. در این مسیر، برخی جریانها و افراد سیاسی هم بە چنین روندی پیوستە و بدون توجە بە مفهوم مشخص وطن و ارتباط دیالکتیکی آن با مفاهیم و روندهای جاری دیگر، صرفا مبشر و مبلغ یک نگاە احساسی و اسکولاستیک هستند.
تئوری مام وطن کە در آن مردم و سیستم سیاسی درون کشور فراموش شدە، و اصل بر حفظ یک جغرافیای سیاسی قرار میگیرد، بدون توجە بە اصل مبارزاتی نفی حاکمیت و تلاش برای استفادە از فرصت پیش آمدە برای تحول، بە سرباز ولایت فقیهی تبدیل میشود و موجبات تداوم استبداد را بیش از پیش فراهم میکند.
مام وطن در یک مفهوم و بستر دمکراتیک و انسانی معنا مییابد. اگر چنین نبود، این همە مهاجرت در دنیا صورت نمیگرفت. وطن جائیست زندگی و کرامت انسانی وجود داشتە باشد. مفهوم مام وطن در گذار از یک سیستم استبدادی برای ایجاد یک کشور واقعی میگذرد. وطن صرفا یک جغرافیا نیست، بلکە یک جغرافیای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مبنای تعلقات حقوقی است. حقوق کە وجود نداشتە باشد، مام وطن هم بیمعنی میشود.
در جنگ میان جمهوری اسلامی با غرب لازم نیست کسی بە دفاع از طرفی بپردازد. مهم این است جنگی اتفاق افتادە کە جمهوری اسلامی خود بانی مستقیم آن است، و از این جنگ باید در جهت: ١ـ عقب راندن رژیم و ٢ـ نفی آن حرکت کرد. یک اپوزیسیون جدی مدعی قدرت سیاسی از حوادث سیاسی بعنوان فرصت استفادە میکند و نە مجالی برای تبیین دنبالەروی و پاسیفیسم متمایل بە حفظ حکومت.
✍️فرخ نعمتپور
بودند افراد و جریانایی کە در جنگ دوازدە روزە میان اسراییل و جمهوری اسلامی، بەنام مام وطن در خدمت جمهوری اسلامی و تائید سیاستهای آن قرار گرفتند. این طیف کە از چپ ضد امپریالیستی، چپ محور مقاومتی، چپ رفرمیستی، اصلاحطلبان، تا ناسیونالیستهای پان ایرانیست را در بر میگرفت، تمام قد، بدون توجە جدی بە سیاستهای جمهوری اسلامی در تحریک اسراییل و نقد بنیادین آن، بەنام دفاع از وطن و دفع متجاوز در کنار جمهوری اسلامی ایستادند و عملا بر سیاستهای ضد ملی آن مهر تائید زدند!
باید گفت کە وطن یک مفهوم مجرد نیست، اینکە تحت هر شرایطی با تجاوز بە آن بتوان بە دفاع از آن پرداخت. یک جریان سیاسی مسئولیت پذیر، مفهوم تجاوز را در رابطە با ماهیت حاکمیت مستقر در کشور و نوع سیاستهای آن تفسیر و توجیە میکند. در نظامی کە بنیان آن بر ستیز، و نە رقابت با دیگران بنیان نهادە شدە است، حکومت آن بشدت ضد مردمیست و در پی ایجاد و تحکیم یک نظام تئوکراتیک در سطح منطقە است، مفهوم مام وطن هم بگاە جنگ قالب دیگری مییابد. در چنین نظامی برای دفاع از مام وطن باید علیە حکومت ایستاد. در واقع صلح و استقرار آن در کشور از طریق نفی چنین حاکمیتی میگذرد.
جمهوری اسلامی کە از همان اوان بە قدرت رسیدن خود آگاهانە تنش در سیاست خارجی را برگزیدە است، از طریق ادامە چنین سیاستی کە حال بە جنگ مستقیم میان آن و اسراییل انجامیدە، توان اعتراضی و مبارزاتی مردم را تضعیف کردە و بە این ترتیب ادامە عمر خود را بنوعی تضمین کردە است. در این مسیر، برخی جریانها و افراد سیاسی هم بە چنین روندی پیوستە و بدون توجە بە مفهوم مشخص وطن و ارتباط دیالکتیکی آن با مفاهیم و روندهای جاری دیگر، صرفا مبشر و مبلغ یک نگاە احساسی و اسکولاستیک هستند.
تئوری مام وطن کە در آن مردم و سیستم سیاسی درون کشور فراموش شدە، و اصل بر حفظ یک جغرافیای سیاسی قرار میگیرد، بدون توجە بە اصل مبارزاتی نفی حاکمیت و تلاش برای استفادە از فرصت پیش آمدە برای تحول، بە سرباز ولایت فقیهی تبدیل میشود و موجبات تداوم استبداد را بیش از پیش فراهم میکند.
مام وطن در یک مفهوم و بستر دمکراتیک و انسانی معنا مییابد. اگر چنین نبود، این همە مهاجرت در دنیا صورت نمیگرفت. وطن جائیست زندگی و کرامت انسانی وجود داشتە باشد. مفهوم مام وطن در گذار از یک سیستم استبدادی برای ایجاد یک کشور واقعی میگذرد. وطن صرفا یک جغرافیا نیست، بلکە یک جغرافیای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بر مبنای تعلقات حقوقی است. حقوق کە وجود نداشتە باشد، مام وطن هم بیمعنی میشود.
در جنگ میان جمهوری اسلامی با غرب لازم نیست کسی بە دفاع از طرفی بپردازد. مهم این است جنگی اتفاق افتادە کە جمهوری اسلامی خود بانی مستقیم آن است، و از این جنگ باید در جهت: ١ـ عقب راندن رژیم و ٢ـ نفی آن حرکت کرد. یک اپوزیسیون جدی مدعی قدرت سیاسی از حوادث سیاسی بعنوان فرصت استفادە میکند و نە مجالی برای تبیین دنبالەروی و پاسیفیسم متمایل بە حفظ حکومت.
👎4❤3👍1
از بحران جنگ تا بحران سیاست؛ ناکارآمدی اپوزیسیون در لحظه اضطرار
✍ عطا محامد
جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل-آمریکا، لحظهای بیسابقه و پر از تنش را در حافظه معاصر ایرانیان حک کرد. این رویداد، برای برخی مملو از ترس، اضطراب و حس بیپناهی بود و برای گروهی دیگر، امید به ضعف رژیم و امکان تغییر آن را زنده کرد.
ایرانیان با احساساتی متناقض با پدیده جنگ روبرو شدند و هر کدام انتظارات متفاوتی از آن داشتند. این تفاوت در نگاه جمعی، در اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز مشهود بود؛ برخی از امکان تغییر نظام خوشحال بودند و برخی از حمله به ایران ابراز ناراحتی کردند.
برخی از نیروهای سیاسی خارج از کشور، منفعل ماندند، بخشی دیگر گمان کردند لحظه اقدام سیاسی فرا رسیده است. ورود این بخش فعال، از جمله گروههای سلطنتطلب، به عرصه سیاسی، اگرچه در ابتدا نشانه مسئولیتپذیری تلقی شد، اما به سرعت انتظارات تغییر کرد. نه فقط به این دلیل که شرایط جنگ، بستر مناسبی برای کنش سیاسی نیروهای پراکنده و نامنسجم نبود، بلکه بهسبب غیبت زبانی همدلانه، ناتوانی در درک بافتار پیچیده و ملتهب جامعه داخل، و نبود افقی روشن و باورپذیر از آیندهای قابل زیست، این مداخله بیش از آنکه دلگرمکننده باشد، شکافها را عیانتر کرد. اما این شکاف گستردهتر از یک جریان سیاسی است.
🔗 مطالعه کامل مطلب
در اخبار روز
✍ عطا محامد
جنگ اخیر میان ایران و اسرائیل-آمریکا، لحظهای بیسابقه و پر از تنش را در حافظه معاصر ایرانیان حک کرد. این رویداد، برای برخی مملو از ترس، اضطراب و حس بیپناهی بود و برای گروهی دیگر، امید به ضعف رژیم و امکان تغییر آن را زنده کرد.
ایرانیان با احساساتی متناقض با پدیده جنگ روبرو شدند و هر کدام انتظارات متفاوتی از آن داشتند. این تفاوت در نگاه جمعی، در اپوزیسیون جمهوری اسلامی در خارج از کشور نیز مشهود بود؛ برخی از امکان تغییر نظام خوشحال بودند و برخی از حمله به ایران ابراز ناراحتی کردند.
برخی از نیروهای سیاسی خارج از کشور، منفعل ماندند، بخشی دیگر گمان کردند لحظه اقدام سیاسی فرا رسیده است. ورود این بخش فعال، از جمله گروههای سلطنتطلب، به عرصه سیاسی، اگرچه در ابتدا نشانه مسئولیتپذیری تلقی شد، اما به سرعت انتظارات تغییر کرد. نه فقط به این دلیل که شرایط جنگ، بستر مناسبی برای کنش سیاسی نیروهای پراکنده و نامنسجم نبود، بلکه بهسبب غیبت زبانی همدلانه، ناتوانی در درک بافتار پیچیده و ملتهب جامعه داخل، و نبود افقی روشن و باورپذیر از آیندهای قابل زیست، این مداخله بیش از آنکه دلگرمکننده باشد، شکافها را عیانتر کرد. اما این شکاف گستردهتر از یک جریان سیاسی است.
🔗 مطالعه کامل مطلب
در اخبار روز
❤1👍1
در کنفرانس "راهحل دو کشوری" بر سر چارچوب زمانی ۱۵ ماهه برای تحقق کشور فلسطین توافق شد
در جریان برگزاری کنفرانس بینالمللی "راهحل دو کشوری" در سازمان ملل متحد، سند نهایی این نشست با مجموعهای از پیشنهادهای جامع در زمینههای سیاسی، امنیتی، انسانی، اقتصادی و حقوقی به تصویب رسید. این سند، چارچوبی یکپارچه و قابل اجرا برای تحقق راهحل دو کشوری و دستیابی به صلح پایدار در منطقه ارائه میدهد.
فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، با تأیید تصویب این سند، از کشورها خواست پیش از پایان هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، از طریق تماس با هیئتهای نمایندگی عربستان و فرانسه، حمایت خود را از این سند اعلام کنند.
شرکتکنندگان در این کنفرانس بر ضرورت تشکیل فوری کمیته انتقالی در نوار غزه تحت نظارت تشکیلات خودگردان فلسطین تأکید کردند. آنها متعهد شدند گامهای زمانبندیشدهای برای اجرای راهحل دو کشوری بردارند و دستیابی به یک کشور فلسطینی مستقل را در بازه زمانی ۱۵ ماهه هدفگذاری کردند.
در بیانیه پایانی کنفرانس آمده است:
همچنین، بر پایان فوری جنگ در غزه و انجام اقدامات جمعی برای توقف درگیریها تصریح شد. حاضران خواستار پایان یافتن حکمرانی حماس بر غزه و آزادی گروگانها شدند و حملات ۷ اکتبر حماس و حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان را محکوم کردند. آنها یادآور شدند که گروگانگیری طبق قوانین بینالمللی ممنوع است.
بیانیه، استفاده از گرسنگی به عنوان ابزار جنگ را محکوم کرد و خواستار دسترسی فوری و بدون مانع به کمکهای بشردوستانه در نوار غزه شد.
به گزارش رویترز، این بیانیه هفتصفحهای حاصل کنفرانسی است که به میزبانی عربستان سعودی و فرانسه با تمرکز بر مناقشه چندین دههای میان اسرائیل و فلسطین برگزار شد. ایالات متحده و اسرائیل از شرکت در این نشست خودداری کردند.
در بیانیه، تشکیل یک کمیته اداری موقت پس از آتشبس، زیر نظر تشکیلات خودگردان فلسطینی برای اداره غزه پیشنهاد شده است. همچنین از استقرار یک مأموریت موقت بینالمللی با مجوز شورای امنیت برای تثبیت اوضاع حمایت و از آمادگی برخی کشورها برای مشارکت در آن استقبال شده است.
شرکتکنندگان از رهبری اسرائیل خواستند تعهدی روشن به راهحل دو کشوری و ایجاد دولتی فلسطینی، مستقل و پایدار ارائه دهد، به خشونت و تحریک علیه فلسطینیان پایان دهد و شهرکسازی و تصرف سرزمینهای اشغالی از جمله در بیتالمقدس شرقی را متوقف کند.
بیانیه همچنین بر ضرورت اعمال اقدامات محدودکننده علیه شهرکنشینان افراطی و نهادها و افرادی که از راهحل مسالمتآمیز با اقدامات خشونتآمیز یا تروریستی جلوگیری میکنند، تأکید کرده است.
در بخش پایانی بیانیه آمده است:
«تنها با پایان جنگ در غزه، آزادی تمامی گروگانها، پایان اشغالگری، رد خشونت و ترور، تشکیل کشوری مستقل، مقتدر و دموکراتیک فلسطین، و تضمین امنیت برای هر دو طرف، میتوان به همزیستی پایدار و روابط عادی میان مردمان و دولتهای منطقه دست یافت.»
منبع: اخبار روز
در جریان برگزاری کنفرانس بینالمللی "راهحل دو کشوری" در سازمان ملل متحد، سند نهایی این نشست با مجموعهای از پیشنهادهای جامع در زمینههای سیاسی، امنیتی، انسانی، اقتصادی و حقوقی به تصویب رسید. این سند، چارچوبی یکپارچه و قابل اجرا برای تحقق راهحل دو کشوری و دستیابی به صلح پایدار در منطقه ارائه میدهد.
فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، با تأیید تصویب این سند، از کشورها خواست پیش از پایان هفتاد و نهمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، از طریق تماس با هیئتهای نمایندگی عربستان و فرانسه، حمایت خود را از این سند اعلام کنند.
شرکتکنندگان در این کنفرانس بر ضرورت تشکیل فوری کمیته انتقالی در نوار غزه تحت نظارت تشکیلات خودگردان فلسطین تأکید کردند. آنها متعهد شدند گامهای زمانبندیشدهای برای اجرای راهحل دو کشوری بردارند و دستیابی به یک کشور فلسطینی مستقل را در بازه زمانی ۱۵ ماهه هدفگذاری کردند.
در بیانیه پایانی کنفرانس آمده است:
«جنگ، اشغال و کوچاندن اجباری نمیتواند به صلح منجر شود. راهحل دو کشوری تنها مسیر تحقق آرمانهای فلسطینیها و اسرائیلیهاست.»شرکتکنندگان همچنین بر لزوم تأسیس کشوری مستقل برای فلسطینیان که در صلح و همزیستی با اسرائیل زندگی کند، تأکید کردند. در پیشنویس بیانیه بر پایان یافتن نزاع اسرائیل و فلسطین بر اساس راهحل دو کشوری، تأمین امنیت برای دو طرف، و هشدار نسبت به تشدید بحران در صورت فقدان این راهحل، تأکید شده است.
همچنین، بر پایان فوری جنگ در غزه و انجام اقدامات جمعی برای توقف درگیریها تصریح شد. حاضران خواستار پایان یافتن حکمرانی حماس بر غزه و آزادی گروگانها شدند و حملات ۷ اکتبر حماس و حملات اسرائیل علیه غیرنظامیان را محکوم کردند. آنها یادآور شدند که گروگانگیری طبق قوانین بینالمللی ممنوع است.
بیانیه، استفاده از گرسنگی به عنوان ابزار جنگ را محکوم کرد و خواستار دسترسی فوری و بدون مانع به کمکهای بشردوستانه در نوار غزه شد.
به گزارش رویترز، این بیانیه هفتصفحهای حاصل کنفرانسی است که به میزبانی عربستان سعودی و فرانسه با تمرکز بر مناقشه چندین دههای میان اسرائیل و فلسطین برگزار شد. ایالات متحده و اسرائیل از شرکت در این نشست خودداری کردند.
در بیانیه، تشکیل یک کمیته اداری موقت پس از آتشبس، زیر نظر تشکیلات خودگردان فلسطینی برای اداره غزه پیشنهاد شده است. همچنین از استقرار یک مأموریت موقت بینالمللی با مجوز شورای امنیت برای تثبیت اوضاع حمایت و از آمادگی برخی کشورها برای مشارکت در آن استقبال شده است.
شرکتکنندگان از رهبری اسرائیل خواستند تعهدی روشن به راهحل دو کشوری و ایجاد دولتی فلسطینی، مستقل و پایدار ارائه دهد، به خشونت و تحریک علیه فلسطینیان پایان دهد و شهرکسازی و تصرف سرزمینهای اشغالی از جمله در بیتالمقدس شرقی را متوقف کند.
بیانیه همچنین بر ضرورت اعمال اقدامات محدودکننده علیه شهرکنشینان افراطی و نهادها و افرادی که از راهحل مسالمتآمیز با اقدامات خشونتآمیز یا تروریستی جلوگیری میکنند، تأکید کرده است.
در بخش پایانی بیانیه آمده است:
«تنها با پایان جنگ در غزه، آزادی تمامی گروگانها، پایان اشغالگری، رد خشونت و ترور، تشکیل کشوری مستقل، مقتدر و دموکراتیک فلسطین، و تضمین امنیت برای هر دو طرف، میتوان به همزیستی پایدار و روابط عادی میان مردمان و دولتهای منطقه دست یافت.»
منبع: اخبار روز
❤3👏2
گذار دموکراتیک؛ چرا به پلتفرمهای مشارکتی نیازمندیم؟
گفتمان درباره ضرورت برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید، روزنهای نو به سوی تحولی بنیادین، خشونتپرهیز و دموکراتیک در مسیر آینده کشور گشوده است.
این گفتمان نوین، در سپهر سیاسی ایران، با تلاش شماری از کنشگران سیاسی، مدنی و حقوق بشری و از طریق انتشار چندین بیانیه پیدرپی آغاز شده و امیدِ به مسیر گذار دموکراتیک را زنده کرده است.
اما این آغاز، تنها شرط لازم و نه کافی برای تحول است. اگر نیروهای حامی این شیوه گذار نتوانند درباره مسائل بنیادین، به شکلی مستقیم و ساختارمند، با مردم وارد گفتوگو شوند و به اجماع برسند، این حرکت با چالشهای اساسی در مسیر تداوم و سازمانیافتگی روبهرو خواهد شد.
همانطور که شاهد بودهایم، جنبشهای مردمی در ایران، از دی ۹۶ و آبان ۹۸ گرفته تا «زن، زندگی، آزادی»، توانایی خلق انرژی عظیم اجتماعی و ایجاد لحظات تاریخساز را داشتهاند، اما همواره از مشکل ساختاری نبودن یک سازوکار هماهنگکننده رنج بردهاند؛ سازوکاری امن، فراگیر و باثبات برای گفتوگو، همگرایی و تصمیمگیری جمعی. بر این خلأ، تقریباً همه کنشگران سیاسی و اجتماعی اذعان دارند.
گذار بدون مشارکت واقعی مردم، نه دمکراتیک، نه پایدار و نه عادلانه خواهد بود.
آینده دموکراسی ما نیز به خواست و توان انتخاب امروز ما برای گفتوگو با همگان گره خورده است.
چگونگی گذار از این نظام، آینه تمامنمایی از شیوهی حکمرانی در نظام آینده خواهد بود. اگر این گذار با مشارکت مردم، گفتوگوهای علنی و استفاده از ابزارهای شفاف صورت بگیرد، دموکراسی آینده نیز ریشه در اراده و خرد همگانی خواهد داشت.
نیاز به یک پلتفرم مشارکتی
در شرایط ایران، در نبود احزاب فراگیر سراسری، سندیکاها و رسانههای آزاد، پلتفرمهای دیجیتال مشارکتی میتوانند نخستین بستر مشترک برای گفتگوهای ملی، همگرایی و سازمانیابی نیروهای اجتماعی، مدنی و سیاسی باشند و یک ضرورت فوری محسوب میشوند.
از این رو، ایجاد یک پلتفرم مشارکتی فارسیزبان میتواند گامی ضروری برای همصدایی و همرأیی کنشگران و مردم در ایران باشد؛ ابزاری که بهعنوان ضرورتی تاریخی، نقش هماهنگکنندهٔ گفتمانهای مردمی را برعهده گیرد.
امروزه این ابزارها با فناوری منبعباز (open source) در جهان توسعه یافتهاند و به راحتی قابل بومیسازیاند.
تجارب کشورهای دیگر نشان میدهند که چگونه این فناوریهای مستقل و ویژه توانستهاند مشارکت مردم را در مسیر گذار دمکراتیک نهادینه کرده و به ایجاد توافقات ملی پایدار کمک کنند.
در ادامه، یک نمونه از این پلتفرمهای مشارکتی دیجیتال را که میتواند در این برهه تاریخی ایران نقش آفرین باشد معرفی میکنیم:
پلتفرم Pol.is
این پلتفرم در سال ۲۰۱۵ توسط Collective Intelligence Project و در همکاری با بنیادهای دموکراسی دیجیتال توسعه یافته و در کشورهایی مثل تایوان، ایسلند، کانادا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است.
این پلتفرم، از نوع منبع باز، برای مرحله آغاز گفتوگو، برای تسهیل درک نظرات متنوع مردم و یافتن نقاط اجماع طراحی شده است.
ویژگیهایی کهاین پلتفرم را برای شرایط حساسی مثل ایران مناسب میسازد به شرح زیر هست:
- کاربر برای مشارکت در پلتفرم تنها کافیست روی یک لینک ساده، که از طریق شبکههای اجتماعی، یا سایتها منتشر شده باشد کلیک کند.
- نیازی به ثبتنام، وارد کردن نام، ایمیل، شماره تلفن یا هیچ اطلاعات شخصی نیست. هیچ راهی برای دیگر کاربران یا مدیران پلتفرم و یا حتی هکرها برای شناسایی افراد وجود ندارد.
- پس از کلیک، کاربر مستقیماً وارد فضای رأیدهی و مشاهده میشود و از ابتدا تا انتها کاملاً ناشناس باقی میماند.
- دادههای جمعآوریشده عمومی، غیرشخصی، تحلیلمحور بوده و قابل ردیابی نیستند.
- برخلاف شبکههای اجتماعی، امکان پرخاشگری، حملات شخصی، کامنتگذاری آزاد یا پاسخدادن مستقیم به دیگران وجود ندارد.
- کاربران فقط میتوانند به جملات دیگران رأی "موافق"، "مخالف" یا "بینظر" بدهند و در صورت تمایل جملات پیشنهادی خود را اضافه کنند.
- با تمرکز بر نقاط اشتراک و نه اختلاف،
الگوریتمهای هوش مصنوعی خوشههای فکری (clustering) را شناسایی میکنند.
- بهجای تأکید بر اختلافها، پیشنهادهایی که بیشترین توافق را میان گروههای مختلف ایجاد میکنند برجسته میشوند و بنابراین بدون زمینه تنش، در نهایت، کاربران بیشترین اجماع موجود را میبینند.
- حتی اگر کسی چندین بار با IP مختلف نظر دهد، تأثیر آن بسیار محدود خواهد بود، چون رأیها بهتنهایی تعیینکننده نیستند، بلکه نقشهبرداری از فضای افکار عمومی هدف اصلی پلتفرم است.
این ویژگیها، این پلتفرم را برای شرایط سیاسی و امنیتی پرخطر ایران، به ابزاری امن و مطمئن برای مشارکت عمومی بدل میکند.
مجله بینالملل
گفتمان درباره ضرورت برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی جدید، روزنهای نو به سوی تحولی بنیادین، خشونتپرهیز و دموکراتیک در مسیر آینده کشور گشوده است.
این گفتمان نوین، در سپهر سیاسی ایران، با تلاش شماری از کنشگران سیاسی، مدنی و حقوق بشری و از طریق انتشار چندین بیانیه پیدرپی آغاز شده و امیدِ به مسیر گذار دموکراتیک را زنده کرده است.
اما این آغاز، تنها شرط لازم و نه کافی برای تحول است. اگر نیروهای حامی این شیوه گذار نتوانند درباره مسائل بنیادین، به شکلی مستقیم و ساختارمند، با مردم وارد گفتوگو شوند و به اجماع برسند، این حرکت با چالشهای اساسی در مسیر تداوم و سازمانیافتگی روبهرو خواهد شد.
همانطور که شاهد بودهایم، جنبشهای مردمی در ایران، از دی ۹۶ و آبان ۹۸ گرفته تا «زن، زندگی، آزادی»، توانایی خلق انرژی عظیم اجتماعی و ایجاد لحظات تاریخساز را داشتهاند، اما همواره از مشکل ساختاری نبودن یک سازوکار هماهنگکننده رنج بردهاند؛ سازوکاری امن، فراگیر و باثبات برای گفتوگو، همگرایی و تصمیمگیری جمعی. بر این خلأ، تقریباً همه کنشگران سیاسی و اجتماعی اذعان دارند.
گذار بدون مشارکت واقعی مردم، نه دمکراتیک، نه پایدار و نه عادلانه خواهد بود.
آینده دموکراسی ما نیز به خواست و توان انتخاب امروز ما برای گفتوگو با همگان گره خورده است.
چگونگی گذار از این نظام، آینه تمامنمایی از شیوهی حکمرانی در نظام آینده خواهد بود. اگر این گذار با مشارکت مردم، گفتوگوهای علنی و استفاده از ابزارهای شفاف صورت بگیرد، دموکراسی آینده نیز ریشه در اراده و خرد همگانی خواهد داشت.
نیاز به یک پلتفرم مشارکتی
در شرایط ایران، در نبود احزاب فراگیر سراسری، سندیکاها و رسانههای آزاد، پلتفرمهای دیجیتال مشارکتی میتوانند نخستین بستر مشترک برای گفتگوهای ملی، همگرایی و سازمانیابی نیروهای اجتماعی، مدنی و سیاسی باشند و یک ضرورت فوری محسوب میشوند.
از این رو، ایجاد یک پلتفرم مشارکتی فارسیزبان میتواند گامی ضروری برای همصدایی و همرأیی کنشگران و مردم در ایران باشد؛ ابزاری که بهعنوان ضرورتی تاریخی، نقش هماهنگکنندهٔ گفتمانهای مردمی را برعهده گیرد.
امروزه این ابزارها با فناوری منبعباز (open source) در جهان توسعه یافتهاند و به راحتی قابل بومیسازیاند.
تجارب کشورهای دیگر نشان میدهند که چگونه این فناوریهای مستقل و ویژه توانستهاند مشارکت مردم را در مسیر گذار دمکراتیک نهادینه کرده و به ایجاد توافقات ملی پایدار کمک کنند.
در ادامه، یک نمونه از این پلتفرمهای مشارکتی دیجیتال را که میتواند در این برهه تاریخی ایران نقش آفرین باشد معرفی میکنیم:
پلتفرم Pol.is
این پلتفرم در سال ۲۰۱۵ توسط Collective Intelligence Project و در همکاری با بنیادهای دموکراسی دیجیتال توسعه یافته و در کشورهایی مثل تایوان، ایسلند، کانادا و آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است.
این پلتفرم، از نوع منبع باز، برای مرحله آغاز گفتوگو، برای تسهیل درک نظرات متنوع مردم و یافتن نقاط اجماع طراحی شده است.
ویژگیهایی کهاین پلتفرم را برای شرایط حساسی مثل ایران مناسب میسازد به شرح زیر هست:
- کاربر برای مشارکت در پلتفرم تنها کافیست روی یک لینک ساده، که از طریق شبکههای اجتماعی، یا سایتها منتشر شده باشد کلیک کند.
- نیازی به ثبتنام، وارد کردن نام، ایمیل، شماره تلفن یا هیچ اطلاعات شخصی نیست. هیچ راهی برای دیگر کاربران یا مدیران پلتفرم و یا حتی هکرها برای شناسایی افراد وجود ندارد.
- پس از کلیک، کاربر مستقیماً وارد فضای رأیدهی و مشاهده میشود و از ابتدا تا انتها کاملاً ناشناس باقی میماند.
- دادههای جمعآوریشده عمومی، غیرشخصی، تحلیلمحور بوده و قابل ردیابی نیستند.
- برخلاف شبکههای اجتماعی، امکان پرخاشگری، حملات شخصی، کامنتگذاری آزاد یا پاسخدادن مستقیم به دیگران وجود ندارد.
- کاربران فقط میتوانند به جملات دیگران رأی "موافق"، "مخالف" یا "بینظر" بدهند و در صورت تمایل جملات پیشنهادی خود را اضافه کنند.
- با تمرکز بر نقاط اشتراک و نه اختلاف،
الگوریتمهای هوش مصنوعی خوشههای فکری (clustering) را شناسایی میکنند.
- بهجای تأکید بر اختلافها، پیشنهادهایی که بیشترین توافق را میان گروههای مختلف ایجاد میکنند برجسته میشوند و بنابراین بدون زمینه تنش، در نهایت، کاربران بیشترین اجماع موجود را میبینند.
- حتی اگر کسی چندین بار با IP مختلف نظر دهد، تأثیر آن بسیار محدود خواهد بود، چون رأیها بهتنهایی تعیینکننده نیستند، بلکه نقشهبرداری از فضای افکار عمومی هدف اصلی پلتفرم است.
این ویژگیها، این پلتفرم را برای شرایط سیاسی و امنیتی پرخطر ایران، به ابزاری امن و مطمئن برای مشارکت عمومی بدل میکند.
مجله بینالملل
👍7👏4
Forwarded from Farrokh Nematpoor
azmobarezebenasihat.pdf
1.9 MB
سلسله گفتار:
از مبارزه به نصیحت
فرخ نعمت پور
تلگرام، اینستاگرام، سایت:
⭐️ www.tg-me.com/FarrokhNematpoor
☀️ instagram.com/Farrokhnematpoor
🌛 www.farrokh.info
از مبارزه به نصیحت
فرخ نعمت پور
تلگرام، اینستاگرام، سایت:
⭐️ www.tg-me.com/FarrokhNematpoor
☀️ instagram.com/Farrokhnematpoor
🌛 www.farrokh.info
👍1
گذار مسالمتآمیز لزوماً دمکراتیک نخواهدبود
متأسفانه، بسیاری از همدلانی که از نقشه راه گذار مطرحشده در هفتههای اخیر ـ یعنی برگزاری رفراندم و تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی ـ حمایت میکنند، آگاهانه یا ناخودآگاه، بیشتر از «گذار مسالمتآمیز» سخن میگویند تا «گذار دموکراتیک».
در حالیکه تفاوت این دو فقط در کلمات نیست، بلکه تفاوتی عمیق در معنا، هدف، شیوه و پیامدهای نهایی است. گذار مسالمتآمیز الزاماً به دموکراسی ختم نمیشود، اما گذار دموکراتیک، در ذات خود، خشونتپرهیزترین و مردممحورترین شکل گذار است که به دمکراسی ختم میشود.
خوشبختانه در بیانیهی ۱۷ نفره، بهروشنی و با دقت، از «گذار دموکراتیک» سخن گفته شده؛ و این جای امیدواری دارد.
اگر این تمایز مهم نادیده گرفته شود، ممکن است جنبشی که برای آزادی و تغییر شکل گرفته، ناخواسته به بیراهه برود یا حتی دوباره در چرخهی تازهای از اقتدارگرایی گرفتار شود.
«گذار مسالمتآمیز» به انتقال قدرت از یک ساختار سیاسی به ساختاری دیگر بدون توسل به خشونت اشاره دارد. این انتقال ممکن است از طریق مذاکره میان نخبگان، توافقهای پشتپرده، اصلاحات تدریجی یا حتی کنارهگیری داوطلبانه رهبران انجام شود. اما مسالمتآمیز بودن این روند، الزماً به معنای مشارکتجویانه یا دموکراتیک بودن آن نیست.
در تجربههای معاصر، نمونههایی از گذارهای مسالمتآمیز وجود دارند که هرگز به استقرار یک نظام دموکراتیک نینجامیدهاند. چرا که در چنین روندهایی، تصمیمگیریها اغلب از بالا و بدون دخالت مؤثر و شفاف مردم انجام شده و در نتیجه، ساختارهای قدرت جدید نیز بر پایهی مشارکت عمومی و پاسخگویی واقعی بنا نگرفتهاند.
در میان نمونههای تاریخی گذارهای سیاسی، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ یکی از برجستهترین موارد گذار مسالمتآمیز بدون دستیابی به دموکراسی پایدار است.
این فروپاشی بدون درگیری یا خشونت گسترده رخ داد، اما برخلاف تصور رایج، نه برآمده از خواست و مشارکت مستقیم مردم، بلکه حاصل توافقها و زدوبندهای دروننخبگان سیاسی در سطح رهبری مرکزی و جمهوریهای شوروی بود.
در آن زمان، جامعه و جنبش مدنی قدرتمند، احزاب مستقل، رسانههای آزاد یا نهادهای دمکراتیک نهادینهای وجود نداشتند و عملاً در فرآیند گذار هیچ رفراندومی برای تصمیمگیری مستقیم مردم در مورد آینده سیاسی کشور برگزار نشد.
پس از فروپاشی شوروی، اگرچه انتخابات برگزار شد، اما خیلی زود تمرکز قدرت در دست رئیسجمهور وقت (یلتسین و سپس پوتین) عملاً فضای سیاسی را محدود کرد. رسانهها سرکوب شدند، نهادهای مدنی تضعیفشده باقی ماندند، و نظام چندحزبی صرفاً به شکلی صوری و بیاثر ادامه یافت.
این تجربه بهخوبی نشان میدهد که مسالمتآمیز بودن یک گذار، الزماً به معنای دموکراتیک بودن آن نیست.
نمونه شوروی و دهها نمونه مشابه تاریخی اثبات کردهاند که اگر مردم در روند گذار نقش فعالی نداشته باشند، اگر نهادهای مدنی و رسانههای آزاد حضور مؤثری نداشته باشند، و اگر کل فرآیند در انحصار نخبگان سیاسی باقی بماند، حتی اگر گذار بدون خشونت انجام شود نیز احتمال شکست در دستیابی به یک دموکراسی واقعی بسیار بالاست.
اما «گذار دمکراتیک» نهتنها خشونتپرهیزترین نوع انتقال قدرت است که بشر تاکنون تجربه کرده، بلکه بر مشارکت فعال و ساختاریافته مردم در تمام مراحل این فرآیند تأکید دارد. در این الگو، مردم صرفاً رأیدهندگان نهایی نیستند، بلکه از آغاز در تصمیمسازی، قانونگذاری، تدوین قانون اساسی و تعیین نوع نظام سیاسی آینده مشارکت دارند. ابزارهایی همچون تشکیل مجلس مؤسسان و برگزاری رفراندوم شفاف، نمادهای روشن این حضور گسترده و معنادار مردمی هستند.
در مسیر عملیسازی نقشه راهی که اخیراً در فضای عمومی کشور مطرح شده، استفاده از ابزارهای نوین دموکراسی مشارکتی دیجیتالی، مانند Decidim و Pol.is، ایجاد کنسرسیومهای سیاسی شفاف برای مدیریت مشارکت مدنی، و پرهیز از رویکردهای نخبهگرایانه، از گامهای اساسی برای رسیدن به یک گذار موفق و تثبیت دموکراسی پایدار خواهد بود.
با این حال، تجربه تلخ گذشته، کشورمان ایران، نشان داده که بخشی از نیروهای اپوزیسیون تمایل دارند نقش مردم را تنها به رأی دادن یا حمایت از تصمیمات از پیش تعیینشده تقلیل دهند.
از همین رو، نگرانی بخشی از جامعه درباره تکرار سلطه نخبگان و اقلیتهای سیاسی، احزاب غیر فراگیر، یا حتی دخالت قدرتهای خارجی در مسیر گذار، کاملاً بجاست. باید با صدای رسا تأکید کرد: این بار مردم فقط رأی نمیدهند؛ آنها از ابتدا میخواهند به عنوان بازیگران اصلی، در متن فرآیند تصمیمگیری و تعیین سرنوشت سیاسی کشور، حضور داشتهباشند.
سعید مقیسهای
متأسفانه، بسیاری از همدلانی که از نقشه راه گذار مطرحشده در هفتههای اخیر ـ یعنی برگزاری رفراندم و تشکیل مجلس مؤسسان قانون اساسی ـ حمایت میکنند، آگاهانه یا ناخودآگاه، بیشتر از «گذار مسالمتآمیز» سخن میگویند تا «گذار دموکراتیک».
در حالیکه تفاوت این دو فقط در کلمات نیست، بلکه تفاوتی عمیق در معنا، هدف، شیوه و پیامدهای نهایی است. گذار مسالمتآمیز الزاماً به دموکراسی ختم نمیشود، اما گذار دموکراتیک، در ذات خود، خشونتپرهیزترین و مردممحورترین شکل گذار است که به دمکراسی ختم میشود.
خوشبختانه در بیانیهی ۱۷ نفره، بهروشنی و با دقت، از «گذار دموکراتیک» سخن گفته شده؛ و این جای امیدواری دارد.
اگر این تمایز مهم نادیده گرفته شود، ممکن است جنبشی که برای آزادی و تغییر شکل گرفته، ناخواسته به بیراهه برود یا حتی دوباره در چرخهی تازهای از اقتدارگرایی گرفتار شود.
«گذار مسالمتآمیز» به انتقال قدرت از یک ساختار سیاسی به ساختاری دیگر بدون توسل به خشونت اشاره دارد. این انتقال ممکن است از طریق مذاکره میان نخبگان، توافقهای پشتپرده، اصلاحات تدریجی یا حتی کنارهگیری داوطلبانه رهبران انجام شود. اما مسالمتآمیز بودن این روند، الزماً به معنای مشارکتجویانه یا دموکراتیک بودن آن نیست.
در تجربههای معاصر، نمونههایی از گذارهای مسالمتآمیز وجود دارند که هرگز به استقرار یک نظام دموکراتیک نینجامیدهاند. چرا که در چنین روندهایی، تصمیمگیریها اغلب از بالا و بدون دخالت مؤثر و شفاف مردم انجام شده و در نتیجه، ساختارهای قدرت جدید نیز بر پایهی مشارکت عمومی و پاسخگویی واقعی بنا نگرفتهاند.
در میان نمونههای تاریخی گذارهای سیاسی، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ یکی از برجستهترین موارد گذار مسالمتآمیز بدون دستیابی به دموکراسی پایدار است.
این فروپاشی بدون درگیری یا خشونت گسترده رخ داد، اما برخلاف تصور رایج، نه برآمده از خواست و مشارکت مستقیم مردم، بلکه حاصل توافقها و زدوبندهای دروننخبگان سیاسی در سطح رهبری مرکزی و جمهوریهای شوروی بود.
در آن زمان، جامعه و جنبش مدنی قدرتمند، احزاب مستقل، رسانههای آزاد یا نهادهای دمکراتیک نهادینهای وجود نداشتند و عملاً در فرآیند گذار هیچ رفراندومی برای تصمیمگیری مستقیم مردم در مورد آینده سیاسی کشور برگزار نشد.
پس از فروپاشی شوروی، اگرچه انتخابات برگزار شد، اما خیلی زود تمرکز قدرت در دست رئیسجمهور وقت (یلتسین و سپس پوتین) عملاً فضای سیاسی را محدود کرد. رسانهها سرکوب شدند، نهادهای مدنی تضعیفشده باقی ماندند، و نظام چندحزبی صرفاً به شکلی صوری و بیاثر ادامه یافت.
این تجربه بهخوبی نشان میدهد که مسالمتآمیز بودن یک گذار، الزماً به معنای دموکراتیک بودن آن نیست.
نمونه شوروی و دهها نمونه مشابه تاریخی اثبات کردهاند که اگر مردم در روند گذار نقش فعالی نداشته باشند، اگر نهادهای مدنی و رسانههای آزاد حضور مؤثری نداشته باشند، و اگر کل فرآیند در انحصار نخبگان سیاسی باقی بماند، حتی اگر گذار بدون خشونت انجام شود نیز احتمال شکست در دستیابی به یک دموکراسی واقعی بسیار بالاست.
اما «گذار دمکراتیک» نهتنها خشونتپرهیزترین نوع انتقال قدرت است که بشر تاکنون تجربه کرده، بلکه بر مشارکت فعال و ساختاریافته مردم در تمام مراحل این فرآیند تأکید دارد. در این الگو، مردم صرفاً رأیدهندگان نهایی نیستند، بلکه از آغاز در تصمیمسازی، قانونگذاری، تدوین قانون اساسی و تعیین نوع نظام سیاسی آینده مشارکت دارند. ابزارهایی همچون تشکیل مجلس مؤسسان و برگزاری رفراندوم شفاف، نمادهای روشن این حضور گسترده و معنادار مردمی هستند.
در مسیر عملیسازی نقشه راهی که اخیراً در فضای عمومی کشور مطرح شده، استفاده از ابزارهای نوین دموکراسی مشارکتی دیجیتالی، مانند Decidim و Pol.is، ایجاد کنسرسیومهای سیاسی شفاف برای مدیریت مشارکت مدنی، و پرهیز از رویکردهای نخبهگرایانه، از گامهای اساسی برای رسیدن به یک گذار موفق و تثبیت دموکراسی پایدار خواهد بود.
با این حال، تجربه تلخ گذشته، کشورمان ایران، نشان داده که بخشی از نیروهای اپوزیسیون تمایل دارند نقش مردم را تنها به رأی دادن یا حمایت از تصمیمات از پیش تعیینشده تقلیل دهند.
از همین رو، نگرانی بخشی از جامعه درباره تکرار سلطه نخبگان و اقلیتهای سیاسی، احزاب غیر فراگیر، یا حتی دخالت قدرتهای خارجی در مسیر گذار، کاملاً بجاست. باید با صدای رسا تأکید کرد: این بار مردم فقط رأی نمیدهند؛ آنها از ابتدا میخواهند به عنوان بازیگران اصلی، در متن فرآیند تصمیمگیری و تعیین سرنوشت سیاسی کشور، حضور داشتهباشند.
سعید مقیسهای
👍10
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نرمالیزه کردن صلح در دنیای نرمالیزهشده با جنگ و خشونت
سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر زندانی
ارائه و بررسی توسط محمدرضا نیکفر
کنفرانس صلح، دموکراسی و رسانه به میزبانی ایران آکادمیا
🔗 نسخه کامل سخنرانی
سعید مدنی، جامعهشناس و پژوهشگر زندانی
ارائه و بررسی توسط محمدرضا نیکفر
کنفرانس صلح، دموکراسی و رسانه به میزبانی ایران آکادمیا
🔗 نسخه کامل سخنرانی
❤3
۱۷ مرداد؛ روز خبرنگار، روز مطالبه آزادی رسانهها
روز خبرنگار، فرصتی است برای گرامیداشت تلاشهای بیوقفه زنان و مردانی که با مسئولیتپذیری، شجاعت و تعهد در مسیر آگاهیرسانی، پرسشگری و دفاع از حقیقت گام برمیدارند.
در این روز، به احترام صدای رسایی که سانسور، تهدید و فشار هم نتوانسته خاموشش کند، سر تعظیم فرود میآوریم.
مجله بینالملل
روز خبرنگار، فرصتی است برای گرامیداشت تلاشهای بیوقفه زنان و مردانی که با مسئولیتپذیری، شجاعت و تعهد در مسیر آگاهیرسانی، پرسشگری و دفاع از حقیقت گام برمیدارند.
در این روز، به احترام صدای رسایی که سانسور، تهدید و فشار هم نتوانسته خاموشش کند، سر تعظیم فرود میآوریم.
مجله بینالملل
❤3
ایستادگی برابر تحقیر
مجتبی نجفی
در حالی که زندانیان، یکی از قربانیان تجاوز اسراییل به کشور بودند، انتقال مجدد آنها به زندان اوین و ضرب و شتم آنها، به صورت استعاری نشان داد، تا چه میزان چرخه جنگ و دیکتاتوری در فرآیندی مکمل، خانمان سوز است. با جنگ، دژی آزاد نشد اما خانه زندانی ویران و به آوارگی زندانی تبدیل شد. به واقع بر خلاف آنچه جنگ طلبان میگفتند زدن آن در، نه نمادین که واقعی بود و بیرون و درون، باعث کشته شدن کلی شهروند ایرانی شد.
بازگرداندن زندانی سیاسی با دستبند، با هدف تحقیر صورت گرفت، اما مقاومت زندانیان در برابر زدن دستبند، کنش مقاومت در برابر تحقیر بود. اگر قصد حاکم از تحمیل دستبند، تحقیر زندانی است، مقاومت تاجزاده، قدیانی،محمودیان، سفیدی، بختیار، نجفی و بسیاری دیگر نیز در چارچوب گفتمان مقاومت مدنی است.
سلطه و تحقیر، ترفند حاکم برای شکستن خط مقاومت است و دستبند، تنها نشانه ای است از دستگاه عظیم تحقیر شهروند.
ممانعت از پذیرفتن دستبند از سوی زندانیان سیاسی در راستای فرهنگ مقاومت مدنی است. زیرا مقاومت مدنی، آیین و قانون ظالمانه را به چالش میکشد و از طرفی میل به دیده شدن دارد. هر نافرمانی مدنی نه برای پستوی خانهها که برای عرصه عمومی است، هدف افشای ظلمهای پنهان است و نمایش شرارتی است که نظاممند شده است.
ممانعت زندانیان سیاسی از پذیرفتن دستبند به عنوان نشانه تحقیر، در راستای شالوده شکنی قانون یا آیین ظالمانه با هدف ارسال این پیام است نظم سلطه تحمل پذیر نیست، شرارت باید عمومی و رویت پذیر شود.
مجتبی نجفی
در حالی که زندانیان، یکی از قربانیان تجاوز اسراییل به کشور بودند، انتقال مجدد آنها به زندان اوین و ضرب و شتم آنها، به صورت استعاری نشان داد، تا چه میزان چرخه جنگ و دیکتاتوری در فرآیندی مکمل، خانمان سوز است. با جنگ، دژی آزاد نشد اما خانه زندانی ویران و به آوارگی زندانی تبدیل شد. به واقع بر خلاف آنچه جنگ طلبان میگفتند زدن آن در، نه نمادین که واقعی بود و بیرون و درون، باعث کشته شدن کلی شهروند ایرانی شد.
بازگرداندن زندانی سیاسی با دستبند، با هدف تحقیر صورت گرفت، اما مقاومت زندانیان در برابر زدن دستبند، کنش مقاومت در برابر تحقیر بود. اگر قصد حاکم از تحمیل دستبند، تحقیر زندانی است، مقاومت تاجزاده، قدیانی،محمودیان، سفیدی، بختیار، نجفی و بسیاری دیگر نیز در چارچوب گفتمان مقاومت مدنی است.
سلطه و تحقیر، ترفند حاکم برای شکستن خط مقاومت است و دستبند، تنها نشانه ای است از دستگاه عظیم تحقیر شهروند.
ممانعت از پذیرفتن دستبند از سوی زندانیان سیاسی در راستای فرهنگ مقاومت مدنی است. زیرا مقاومت مدنی، آیین و قانون ظالمانه را به چالش میکشد و از طرفی میل به دیده شدن دارد. هر نافرمانی مدنی نه برای پستوی خانهها که برای عرصه عمومی است، هدف افشای ظلمهای پنهان است و نمایش شرارتی است که نظاممند شده است.
ممانعت زندانیان سیاسی از پذیرفتن دستبند به عنوان نشانه تحقیر، در راستای شالوده شکنی قانون یا آیین ظالمانه با هدف ارسال این پیام است نظم سلطه تحمل پذیر نیست، شرارت باید عمومی و رویت پذیر شود.
Telegram
mojtaba najafi(مجتبی نجفی)
ایستادگی برابر تحقیر
در حالی که زندانیان، یکی از قربانیان تجاوز اسراییل به کشور بودند، انتقال مجدد آنها به زندان اوین و ضرب و شتم آنها، به صورت استعاری نشان داد، تا چه میزان چرخه جنگ و دیکتاتوری در فرآیندی مکمل، خانمان سوز است. با جنگ، دژی آزاد نشد اما…
در حالی که زندانیان، یکی از قربانیان تجاوز اسراییل به کشور بودند، انتقال مجدد آنها به زندان اوین و ضرب و شتم آنها، به صورت استعاری نشان داد، تا چه میزان چرخه جنگ و دیکتاتوری در فرآیندی مکمل، خانمان سوز است. با جنگ، دژی آزاد نشد اما…
❤2
غزه؛ پایان انسان
حسام سلامت
صفر. ایدهی «حقوق بشر» با نسلکشی اسراییل در غزه به پایان رسید، چنانکه امروز جز در هیأت قسمی نوستالژیِ روزهای خوش گذشته (که حقوق بشر بهظاهر ارج و قربی داشت و کار میکرد) نمیشود بدان ارجاع داد (روزی روزگاری حقوق بشر). بگذریم از اینکه همان حقوق بشرِ کذایی هم از همان آغاز «ناقص» به دنیا آمد (چراکه با «حقوق نه-همهی بشر» (the not-all-human rights) سروکار داشتیم)، پارادکسیکال بود (در اصل حقوق «شهروند» بود، یعنی حقوق کسی که تبعهی سیاسی یک دولت-ملت است، نه حقوق انسان)، استثناپذیر بود (و میشد برخی را از شمول آن بیرون گذاشت) و از همین رو، بهسهولت میتوانست فریبکارانه از کار درآید (و بیشتر به کار لفاظیهای بشردوستانه بیاید) و نا-کار شود (که شد)...
@demos1402
حسام سلامت
صفر. ایدهی «حقوق بشر» با نسلکشی اسراییل در غزه به پایان رسید، چنانکه امروز جز در هیأت قسمی نوستالژیِ روزهای خوش گذشته (که حقوق بشر بهظاهر ارج و قربی داشت و کار میکرد) نمیشود بدان ارجاع داد (روزی روزگاری حقوق بشر). بگذریم از اینکه همان حقوق بشرِ کذایی هم از همان آغاز «ناقص» به دنیا آمد (چراکه با «حقوق نه-همهی بشر» (the not-all-human rights) سروکار داشتیم)، پارادکسیکال بود (در اصل حقوق «شهروند» بود، یعنی حقوق کسی که تبعهی سیاسی یک دولت-ملت است، نه حقوق انسان)، استثناپذیر بود (و میشد برخی را از شمول آن بیرون گذاشت) و از همین رو، بهسهولت میتوانست فریبکارانه از کار درآید (و بیشتر به کار لفاظیهای بشردوستانه بیاید) و نا-کار شود (که شد)...
@demos1402
Telegraph
غزه؛ پایان انسان
صفر. ایدهی «حقوق بشر» با نسلکشی اسراییل در غزه به پایان رسید، چنانکه امروز جز در هیأت قسمی نوستالژیِ روزهای خوش گذشته (که حقوق بشر بهظاهر ارج و قربی داشت و کار میکرد) نمیشود بدان ارجاع داد (روزی روزگاری حقوق بشر). بگذریم از اینکه همان حقوق بشرِ کذایی…
❤3
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نه جمعه می آید نه شنبه
این بهترین اجرای آقای محمد عمرانی بود.
یک اجرای دقیق با تاکید بر عاملیت داخلی، مرزبندی با استبداد و تهاجم خارجی، تفکیک تلاش برای نیل به آرمان آزادی از بازتولید استبداد. نجات دهنده خود شهروند ایرانی است، نه جمعه می آید نه شنبه. تمام.
این بهترین اجرای آقای محمد عمرانی بود.
یک اجرای دقیق با تاکید بر عاملیت داخلی، مرزبندی با استبداد و تهاجم خارجی، تفکیک تلاش برای نیل به آرمان آزادی از بازتولید استبداد. نجات دهنده خود شهروند ایرانی است، نه جمعه می آید نه شنبه. تمام.