Telegram Web Link
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔴 جشن تیرگان و روز ملی دماوند گرامی باد

سیزدهم تیر ماه، روز آغاز جشن تیرگان است که طبق اساطیر ایران، روز صعود آرش کمانگیر به قله دماوند جهت پرتاب تیر و تعیین حدود مرزهای ایران و جشن گرامیداشت تیشتر (ستاره‌ی باران‌آور در فرهنگ ایرانی) می‌باشد.

همچنین جشن تیرگان به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده ‌است.

امروزه نیز ۱۳ تیر ماه، به بهانه ثبت قله دماوند بعنوان نخستین اثر طبیعی ایران، "روز ملی دماوند" نام‌گذاری شده است.

دماوند، مرتفع‌ترین قله ایران است که در اساطیر ایران و شعر شاعران ایرانی چون فردوسی توسی، خاقانی شروانی، فخرالدین اسعد گرگانی، نظامی گنجه‌ای، ناصر خسرو قبادیانی، قاآنی، ملک‌الشعرای بهار، مهدی اخوان‌ثالث و ... جایگاه والایی دارد. از جمله در شاهنامه حکیم فردوسی توسی، قیام کاوه ‌آهنگر (نماد تظلم‌خواهی ایرانی) و به بند کشیده شدنِ ضحاک بدست فریدون (پادشاهِ اساطیری ایران) در کوه دماوند رخ داده است.


پانوشت:
عکسها از ‏مجید بهزاد - عکاس طبیعت - است که در طول ۱۱ سال در شرایط گوناگون جوّی بیش از ۱۰۰ ثبت از قله دماوند داشته است.

@IranDel_Channel

💢
👍28
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 «سیزدهم تیرماه روز ملّی دماوند»


ویدئو: علیرضا لوایی


@IranDel_Channel

💢
👍27👎2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایران خانوم، مراقب بچه‌هات باش...


@IranDel_Channel

💢
👍28
‌‌
🎙 مرثیه‌خوانِ دربارِ عثمانی

در دربار سلطان‌های عثمانی، رتبه و سمتی به نام «مرثبه‌خوانی» (مرثيه‌جی‌ليک) بود كه سلطانِ عثمانی و درباريان، روز عاشورا، عزادار و سياه‌پوش، پای مرثيه‌خوانی می‌نشستند.

آخرين «مرثيه‌‌خوان» دربارِ آخرينِ سلطان عثمانی، مرثيه‌خوانی به‌نام «حسين سبيل‌جی» (۱۸۹۴ - ۱۹۷۵ م) بود كه از آثار او نمونه‌هایی بر روي صفحۀ گرامتفون موجود است که یک نمونه را می‌توان در پوشۀ شنیداری «پیوست»، شنید.

این نوحه و مرثیه، به زبانِ تُرکی دورۀ عثمانی‌ست که هنوز مهندسی زبانیِ زمانِ جمهوری ترکیه روی آن زبان، انجام نشده است.
با دقت در این نوحه و مرثیه، انبوهِ واژگانِ فارسی، واژگانِ عربی که از صافیِ زبان فارسی رد شده (یعنی واژگان با ساختار آوایی زبان فارسی و در همان معنا که در زبان فارسی کاربرد دارد)، عمومِ ترکیباتِ وصفی و اضافی طبق قواعد زبان فارسی و در کل تأثیرپذیری از فرهنگ، ادبیات و زبانِ ایران، مشهود است.


@IranDel_Channel

💢
👍21
‌‌
🔴 «عاشورای تبریز...»

✍️ مهدی تدینی، تاریخ‌پژوه

اما عاشورایی هم هست که کمتر کسی آن را به یاد دارد و آن عاشورای تبریز است، عاشورای سیاهِ ۱۲۹۰ [خورشیدی].

بامداد، سربازان روس، تیرهای چوبی را علم می‌کردند تا آزادی‌خواهان تبریزی را بر دار کشند و با افتخار چوبۀ دارشان را به پرچم روسیه مزین می‌کردند... در آن عاشورا، در سربازخانۀ تبریز، روس‌های اشغالگر نُه نفر را به دار آویختند و این گوشه‌ای از ددمنشی آن‌ها در تبریز بود. بگذارید از دوازده روز پیش‌تر شروع کنیم، از بیست‌وهشتم آذر...

اصل بهانۀ تجاوزکاری روس‌ها از ماجرای مورگان شوستر آغاز شد...

پس از انقلاب مشروطه، ایرانیان مستشاری آمریکایی (مورگان شوستر) را به ایران آوردند تا امور مالی را سامان دهد. پس از چند ماه کاسۀ صبر روس‌ها لبریز شد و طی اولتیماتومی از دولت ایران خواستند شوستر از ایران اخراج شود. مجلسِ دوم مشروطه مقاومت می‌کرد، اما دولت، یا بهتر است بگوییم نایب‌السلطنه، ناصرالملک، مجلس را منحل کرد و اولتیماتوم را پذیرفت (یادمان باشد این سیاهکاری روس‌ها از آن ماجرای لیاخوف زشت‌تر بود). ناصرالملک این را درست تشخیص داده بود که هیچ تجاوزی از روس‌ها بعید نبود... به رغم پذیرش اولتیماتوم و اخراج شوستر، روس‌ها به شهرهای تبریز و انزلی و رشت قشون کشیدند. این بهانه‌ای بود تا بساط مشروطه را برچینند. اینجا می‌رسیم به آن ۲۸ آذر [۱۲۹۰ خورشیدی] که قرار بود روایت تبریز را از آنجا آغاز کنیم...

روس‌ها تجاوز را ۲۸ آذر در تبریز با قتل چند نیروی نظمیه آغاز کردند. مجاهدان مشروطه‌خواه دست به مقاومت مسلحانه زدند، زیرا در برابر این سطح از تعدی گریزی از مقاومت نبود. آنها تا دوم دی پاسخ دندان‌شکنی به روس‌ها دادند و چیزی نمانده بود روس‌ها را به کل از شهر ریشه‌کن کنند. اما کنسول روسیه حیله کرد و در پی کشتار شنیع غیرنظامیان، گروهی از مردم از ترس جان بستگانشان به مجاهدان خرده گرفتند که بهتر است به این جنگ پایان دهند. از دیگر سو تهران هم توصیه می‌کرد جنگ ادامه نیابد.

مجاهدان تبریزی بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف ممکن را داشتند: در این معرکه زنان و کودکان و غیرنظامیان حضور داشتند. روس‌ها همگی سرباز و قزاق بودند، اگر کشته می‌دادند همه نظامی بودند، اما از این نقطه‌ضعف مجاهدان ناجوانمردانه استفاده کردند و به جان مردم عادی افتادند. به خانه‌ها وارد می‌شدند، مردم را با سیم به هم می‌بستند و در تنور خانه می‌انداختند. «ارعاب»... ارعاب اسلحۀ همیشگی روس‌ها بود، چه زمانی که حکومتشان تزاری بود و چه زمانی که بولشویک‌ها به اسم آزادی حکومت جدیدی برپا کردند. تنها یک دهه پس از انقلاب آزادی‌خواهانۀ روسیه، استالین قدرت را قبضه کرد و دوست و دشمن، رفیق و نارفیق را به جوخۀ اعدام سپرد. ارعاب روس‌ها در تبریز اثر کرد، دل‌های مردم و مجاهدان لرزید. حق داشتند. با دشمنی طرف بودند که در خانه‌شان می‌جنگید و به هیچ اصل اخلاقی پایبند نبود.

اما شهر هم یکدست نبود. هنوز بسیاری از مشروطه و مشروطه‌چی بیزار بودند و با این ارعاب اعتراض‌شان بلند شد. در نهایت رهبران مبارزان با کنسول روس صلح کردند. قرار شد مجاهدان از شهر بروند یا اسلحه را کنار بگذارند و به کار روزمره بپردازند. روس‌ها هم وعده دادند ماجرا را فراموش می‌کنند. به این ترتیب سوم دی شهر آرام شد، گروه اندکی از مبارزان از شهر رفتند و گروهی دیگر هم آرام گرفتند. اما غروب برفیِ چهارم دی ناگهان غرّش توپ‌ها بر سر شهر آغاز شد و این غروب دلهره‌آور نشان می‌داد به زودی چه محشری در شهر برپا خواهد شد. لشکرهای تازه‌نفس روس رسیده بودند و نوبت عقده‌گشایی و کین‌خواهی روس‌ها بود. لشکرهای روس با توپخانۀ سنگین یکی یکی از ایروان و تفلیس به تبریز می‌رسید.

به این ترتیب، پنجم دی ۱۲۹۰ [خورشیدی] تبریز به دست روس‌ها افتاد. پنج سال بود تبریز برج و باروی آزادی‌خواهی بود. اما اینک تبریز دست حامی اصلی استبداد افتاد و متأسفانه هواداران استبداد هم‌پیمانی نانوشته‌ای با روس‌ها داشتند. هدف روس‌ها در اصل این بود که بساط مشروطه را از تبریز برچینند و با همدستان ایرانی خود شهر را تصاحب کنند. آن یار همدست که بود؟ «صمد خان»، مردی که در ددمنشی کم از اربابان روس خود نداشت و چند روز بعد با استقبال مخالفان مشروطه به شهر آمد. روس‌ها از هفتم دی بنا کردند به یافتن کسانی که با آن‌ها جنگیده بودند. نهم دی ثقةالاسلام، چهرۀ اصلی مقاومت تبریز را گرفتند و نیز شماری دیگر را.

و در آن عاشورای جانگداز روس‌ها آزادی‌خواهان تبریز را تنها به جرم دفاع از شهرشان به دار آویختند، از جمله ثقةالاسلام را. در پیوست، تلخ‌ترین صحنۀ اعدام را می‌بینید. ناخوشایند است، اما اگر نبینیم چطور بفهمیم چه بهای گزافی برای آزادی و مبارزه با متجاوزان پرداخته‌ایم؟



@IranDel_Channel

💢
👍29👎2
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مسئله ایران به روایتِ نصرالله پورجوادی

ایران به مثابه یک نظریه‌ی فرهنگی چگونه تعریف می‌شود و اساس این نظریه‌ی فرهنگی در چه چیزهایی است؟

در اولین قسمت از برنامه «فردای ایران» اشکان زارع با دکتر نصرالله پورجوادی، فیلسوف، نظریه‌پرداز فرهنگی و عرفان‌پژوه به گفت‌وگو پرداخته تا پاسخ‌ پرسش‌های بالا را از او جویا شود.



🔴 ویدئوی این برنامه را می‌توانید از طریق یوتیوب هم تماشا کنید.


@IranDel_Channel

💢
👍11

🔴 ضرورتِ دور کردنِ آتشِ جنگ از کشور

✍️ احسان هوشمند

بر اثر جنگِ ۱۲ روزه و حمله و تجاوز اسرائیل به کشورمان، صدها تَن کشته و زخمی شدند. خسارات قابل توجهی نیز به تأسیساتِ نظامی و غیرنظامی کشور وارد شد. تأسیسات هسته‌ای کشور که زیر نظرِ بازرسان آژانس بین‌المللی اتمی فعالیت می‌کردند نیز مورد حملۀ اسرائیل و امریکا قرار گرفت. مقامات اسرائیلی به ویژه، نخست‌وزیر اسرائیل، در همان ابتدا هدفِ عملیاتِ اسرائیل را "نابودی توان هسته‌ای، موشکی و حتی ایجاد فرصت برای شورشِ عمومی و تغییر رژیم در ایران" اعلام کرد. با گذشت ۱۲ روز از آغاز تهاجم اسرائیل به ایران، آتش‌بس غیررسمی و شکننده‌ای میان ایران و اسرائیل برقرار شد. اما آغاز و تداومِ آتش‌بس به معنای پایانِ تنش‌ها نیست و هر لحظه ممکن است آتش جنگ‌، دوباره شعله‌ور شود. دوازده روز نبرد و جنگ میان ایران و اسرائیل موجب شد تا بخش بزرگی از جمعیت کشور در بسیاری از استان‌ها و شهرستان‌های کشور به صورت واقعی، ابعادی از جنگ را تجربه کند.

با پایان موجِ نخست جنگ میان اسرائیل و ایران که به صورت هوایی بود، در هفتۀ گذشته یکی از مهم‌ترین نگرانی‌هایی که بروز کرده، ابهام در مورد آیندۀ کشور به ویژه احتمالِ بالای بروز موجِ تازه‌ای از درگیری‌ها و جنگ با ابعادی از خسارات، خرابی‌ها و تلفاتِ نامشخص است. آغاز دوبارۀ درگیری‌های نظامی و گسترش جنگ می‌تواند موجب ویرانی‌های بسیار و تخریب زیرساخت‌های اقتصادی،‌ عمرانی،‌ مواصلاتی، ارتباطی،‌ درمانی، بهداشتی و خدماتی و تلفاتِ جانی فراوان شود و به این ترتیب شرایط دشواری را به کشور و ملت ایران تحمیل کند. حتی اگر چنین خساراتی هم به طرف مقابل وارد شود باز اصرار بر جنگ و درگیری و آغاز آن، چندان خردمندانه و واقع‌بینانه و مطابق با مصالحِ ملّت ایران نیست.

خوشبختانه "مسئولان ایرانی" در این روزها بارها آمادگی خود برای آغاز مذاکرات و استفاده از ظرفیت‌های دیپلماتیک بیان کرده‌اند. اما تنها بیان اینکه ایران‌ مشتاق آغاز دوبارۀ جنگ و درگیری نیست، کافی نیست و باید برای رسیدن به این هدف، اقداماتِ دیپلماتیک زیادی طراحی شود و ابتکار عملی صورت گیرد. نباید اقدمات دیپلماتیک تنها توسط وزیر امورخارجه انجام شود بلکه تمام ظرفیت‌های کشور، زیر نظر وزارت امورخارجه باید در خدمت دستگاه دیپلماتیک کشور قرار گیرد.

اگر در این شرایط اسرائیل، قصد تجاوز و آغاز دور تازه‌ای از جنگ و حمله به ایران را داشته باشد یا حملاتی صورت گیرد، دفاع از کشور، وظیفۀ ایرانیان به ویژه نیروهای مسلح است، اما برای اینکه چنین اتفاقی روی ندهد چه باید کرد؟ ممکن است گفته شود که ایران در گذشته می‌توانست با تغییر سیاست‌های منطقه‌ای از جنگ جلوگیری کند یا اینکه گفته شود در صورت برگشتِ ایران به میز مذاکره در دورۀ ریاست‌جمهوری حسن روحانی سایۀ جنگ از کشور دور می‌شد. چنین سخنان و استدلالی می‌تواند درست باشد اما در این شرایط حساس می‌باید به فکر آینده بود و برای مواجهه با شرایط جنگی و شروع احتمالی جنگی دیگر علیه ایران هم‌سخن شد. اینک و در این شرایط حساس که هر آن ممکن است دو‌باره آتش جنگ شعله‌ور شود. وظیفۀ دولتمردان و نیز نیروها و تشکل‌های سیاسی و فکری و فرهنگی ایران‌دوست چیست؟ آیا می‌توان با یقین و دقت و با واقع‌بینی گفت اگر جنگی روی دهد، خساراتی متوجه ملت ایران و زیرساخت‌های کشور و جان و مال هموطنان و آیندۀ ایران نمی‌شود و جنگ تنها متوجه حکومت و سیستم سیاسی حاکم خواهد بود؟ به نظر می‌رسد هیچ تحلیل‌گر منصفی نمی‌تواند با قطعیّت حکم کند که در صورت وقوع جنگ هیچ آسیبی متوجه منافع ملّی نمی‌شود و مصالح ملتِ ایران با مخاطره روبه‌رو نمی‌شود و سرنوشت ایران تحت تأثیر جنگ، قرار نخواهد گرفت. حتی با فرض نادرست و غیرواقع‌یینانه‌ای مبنی بر اینکه ممکن است کشور حمله‌کنندۀ احتمالی به ایران قصدی برای تخریب یا تجزیۀ ایران یا از بین بردن زیرساخت‌های کشور نداشته باشد، نمی‌توان حکم کرد همۀ شرایط را می‌توان کنترل کرد که خساراتی متوجه منافعِ ایرانیان نشود و غیرنظامیان کشته نشوند و زیرساخت‌های کشور تخریب نشود و مصالح ملّی قربانی جنگ نشود. حتی در دوازده روز جنگ و حملۀ اسرائیل به ایران نیز شمار زیادی از هموطنانِ غیرنظامی کشته شدند و اموال گروه بیشتری نیز دست‌خوش حمله و آسیب شد. کما اینکه زیرساخت‌های نظامی و امنیتی کشور اعم از نیروی انسانی و دیگر ظرفیت‌های دفاعی نیز بخشی از منافعِ عمومی ایرانیان و هر کشوری است و نمی‌توان در برابر حمله بدان بی‌تفاوت بود.

🔴 این یادداشت را بطور کامل در بخشِ «مشاهدۀ فوری» بخوانید:
👇👇


@IranDel_Channel

💢
👍23👎3

🔴 در باب ساختِ سلاح هسته‌ای

✍️ مهدی تدینی

این متن خطاب به کسانیه که چه در سال‌های اخیر، به ویژه پس از جنگ اخیر، از ساخت بمب اتم دفاع می‌کنند؛ کسانی که با صدای رسا می‌گویند باید سلاح هسته‌ای ساخت، کمپین راه انداخته‌ند و این خواسته رو تبلیغ می‌کنند.
ایراد منطقی این افراد اینه که از پیش‌فرضِ غلط، نتایج غلط می‌گیرند. پیش‌فرضشون چیه؟ می‌گن اگر ایران سلاح هسته‌ای داشت، کسی جرئت نمی‌کرد بهش حمله کنه. یعنی: «بمب اتم یک عامل بازدارنده از وقوع جنگه».
اصلی‌ترین ادعای غلط این افراد همینه. سلاح هسته‌ای یک عامل بازدارندۀ «مطلق» نیست، بلکه صرفاً یک عامل بازدارندۀ «نسبیه»؛ بین این دو حالت یک دنیا تفاوت وجود داره.
در حالت بازدارندگی مطلق، عامل بازدارنده مطلقاً جلوی وقوعِ جنگ رو می‌گیره، اما در حالتِ بازدارندگیِ نسبی، عامل بازدارنده فقط می‌تونه جلوی بروز وجوه خاصی از جنگ رو بگیره. نیروی دریایی نیرومند، عامل بازدارنده در برابر حملۀ دریاییه؛ نیروی هوایی نیرومند، عامل بازدارنده در برابر حملۀ هواییه. نیروی زمینی عامل بازدارنده در برابر حملۀ زمینیه. وقتی حریف بدونه‌ نیروی زمینی نیرومندی، پیش روی خواهد داشت، از تجاوز زمینی خودداری می‌کنه. همون‌طور که می‌بینید، هر کدوم از این عناصر نظامی، «نسبتی» (یا بخشی) از بازدارندگی رو ایجاد می‌کنه. و همگی روی هم، وجوه بازدارندگیِ همدیگه رو تقویت و تکمیل می‌کنند.
نیروی نظامی یک کشور، اگر از ارکان کامل و نیرومندی تشکیل شده باشه، روی هم بازدارندگی ایجاد می‌کنه. به این ترتیب: بازدارندگی در سطح نظامی یک کلِ یک‌تکه نیست، بلکه مثل قطعاتِ پازل کنار هم قرار می‌‌گیره و یک کل رو تشکیل می‌ده ــ که تازه اون کل هم بازدارندگی مطلق نداره.
اما مسئلۀ به مراتب مهم‌تر!
سایر جوانب بازدارندگی رو اصلاً باید بیرون از امور نظامی به دست آورد. عوامل غیرنظامی به اندازۀ عوامل نظامی در ایجاد بازدارندگی مؤثره. وضعیت اقتصادی عمومی کشور، میزان تجارت خارجی، میزان پیوند با قدرت‌های خارجی (که این هم تا حد زیادی به روابط تجاری اتکا داره) و همچنین وضعیت سیاست داخلی. بنابراین، بازدارندگی یک سیستم امنیتی چندلایه‌ست که فقط لایۀ زیرینش نظامیه!
حالا پرسش: «سلاح هسته‌ای چقدر در تکمیل این بازدارندگی می‌تونه مؤثر باشه؟» در اینجا از دو بُعد می‌خوام به مسئله بپردازم: یکی بازدارندگی نظامی و دیگری بازدارندگیِ فرانظامی.
در سطح نظامی، سلاح هسته‌ای به دو کار می‌آد: یکی عامل بازدارنده در برابر سلاح هسته‌ای‌ست. یعنی اسلحۀ هسته‌ای مانع «جنگ» نمی‌شه، بلکه مانع «جنگ هسته‌ای» می‌شه. جنگ می‌تونه به سادگی بین دو کشور هسته‌ای (یا یک کشور هسته‌ای و یک کشور غیرهسته‌ای) در سطوح متعارف شکل  بگیره و مدتی طولانی هم به درازا بکشه. روسیه قدرت هسته‌ایه و اوکراین نیست. چرا روسیه وارد فاز هسته‌ای نشد؟ در صورتی هم که اوکراین به فرض یک‌شبه صاحب سلاح هسته‌ای بشه، باز هم به دلیل برابریِ هسته‌ای جنگ به سطح هسته‌ای نمی‌رسه. در نتیجه جنگ در سطح غیرهسته‌ای می‌تونه تداوم پیدا کنه و بسیار هم ویرانگر باشه. پرسش اصلی در اینجا اینه: آیا دو طرف به لحاظ تسلیحات متعارف، همسطح هستند؟ برد و باخت در همون سطح تسلیحات متعارف رقم می‌خوره، بدون اینکه سلاح هسته‌ای به کار بیاد.
کارکرد دوم ــ که احتمالش هم به مراتب کمتره ــ اینه که یک کشور از سلاح هسته‌ای به عنوان تیر آخر ترکش استفاده کنه و اگر با تهدید وجودی روبرو شد، دست به اسلحۀ هسته‌ای ببره. اما مسئله اینه که اگر حریف هم سلاح هسته‌ای داشته باشه، در اینجا به‌کارگیری سلاح هسته‌ای فقط زدن تیر خلاص به خوده، با این تفاوت که ممکنه با ورود سلاح هسته‌ای هزاران نفر در دو طرف کشته بشن، ولی این نوع به‌کارگیری سلاح هسته‌ای بیشتر شکست رو تسریع می‌بخشه تا پیروزی.
پس در سطح نظامی، سلاح هسته‌ای صرفاً یک بازدارندگی نسبی داره و فقط می‌تونه جلوی تبدیل جنگ متعارف به جنگ هسته‌ای رو بگیره. اگر برد و باخت در سطح تسلیحات متعارف رقم بخوره، سلاح هسته‌ای کارکردی دکوری خواهد داشت.
اما بریم به سطح بالاتر: بازدارندگی غیرنظامی. در این مورد ساخت سلاح هسته‌ای عامل بسیار خطرناک و مهلکیه. اسلحۀ هسته‌ای می‌تونه بازدارندگیِ غیرنظامی رو ویران کنه، چون برای ما مثل روز روشنه که دست‌کم در مورد ایران، ساخت سلاح هسته‌ای با واکنش شدید بین‌المللی و انزوای شدید روبرو خواهد شد و این انزوا «بازدارندگی غیرنظامی» رو نابود خواهد کرد. وقتی شما صحبت از بمب اتم می‌کنید، باید ببینید این عنصر جدید در پازل بازدارندگی، سایر عناصری بازدارندگی رو چقدر تقویت و چقدر تخریب میکنه.
اگر قرار باشه یک عامل «بازدارنده» سایر عوامل بازدارنده رو تخریب کنه، دیگه اصلاً «بازدارنده» نیست! ضدّبازدارنده‌ست! کشوری که بمب اتم داره، اما وارد جنگی متعارف با یک ائتلافِ بین‌المللی بشه، چه سرنوشتی خواهد داشت؟

@IranDel_Channel

💢
👍19👎6

🔴 مسئلۀ امر ملّی در مسلخِ شریعتی

✍️ بیانیۀ مرکز مطالعات ایران‌شناسی نیمروز در نقد به ابتذال کشیده شدن مسئلۀ امر ملّی توسط برگزارکنندگان همایش «شریعتی و امر ملّی»

در روزگاری که مسئلۀ «امر ملّی» برای ما ایرانیان به یکی از حیاتی‌ترین مباحث در حیات فکری، سیاسی و تمدنی بدل شده است؛ در عصری که استقلال، انسجام تاریخی، هویت جمعی و شاکلۀ فرهنگی ایران، زیر فشارهای سهمگین ژئوپلیتیکی و بحران‌های تمدنی قرار گرفته، تعهد به فهم جدی و ریشه‌دار از مسئلۀ امر ملّی، بیش از هر زمان دیگر ضرورتی اخلاقی، تاریخی و عقلانی دارد. اما تأسف‌بار و هشداردهنده است که در چنین لحظۀ خطیری، شماری از متولیان فرهنگی و دانشگاهی، با برگزاری همایشی با عنوان «شریعتی و امر ملّی»، یکی از مبهم‌ترین، ضدملی‌ترین، تاریک‌اندیش‌ترین و ایدئولوژیک‌ترین چهره‌های سدۀ اخیر ایران را در مقام مرجع امر ملّی نشانده‌اند. این اقدام، نه یک تلاش نظری جدی، بلکه نشانه‌ای روشن از ابتذال مفهومی و بازی با واژه‌هایی است که ریشه در خون و رنج ملت دارند.

علی شریعتی، نه نظریه‌پرداز امر ملّی بود و نه دغدغه‌مند آن. او در طول عمر فکری‌اش، «ملت» را نه به‌مثابه یک «حقیقت تاریخی-فرهنگی»، بلکه همچون ابزار بسیج سیاسی در خدمت پروژۀ جهان‌وطنی‌سازی هویت ایرانی درک کرد. آنچه برای او «مقدس» بود، نه ایران، بلکه یک هویت غیرملّی و جهان‌وطنی بود که برای حصول به آن حتی مفهوم «امّت» را نیز به مسلح کشاند. شریعتی نه در تلاش برای احیای فرهنگ ایرانی، بلکه جهان‌وطن‌گرایی ایدئولوژیک بود؛ در تلاش نفس هویت ملی، و بازتولید یک خلافت معنوی با تقلید از جهان‌وطن‌گرایی سوسیالیستی بر خرابه‌های مدرنیتۀ ایرانی. که بازخوانی آثار او گواهی روشن بر این است که در نگاه وی، امر ملّی مفهومی زاید، یا دست‌کم ثانوی و تابع است.

شریعتی، در عمل و نظر، از پروژۀ دولت مدرن ایران و تلاش‌های روشنفکران ملّی در راستای احیای هویت و ملیت ایرانی، رویگردان بود. او با سنت ایران‌گرایی و پرداختن به تداوم مفاهیم ملّی در درازنای تاریخ چند هزارسالۀ ایران، خصومت داشت، با مدرنیتۀ ملّی‌گرا زاویه داشت، و حیات اجتماعی را نه در سایۀ قرارداد سیاسی و هویت مشترک تاریخی، بلکه در پناه شور انقلابی و تعهد ایدئولوژیک به یک هویت جهان‌وطنی می‌دید. اگر شریعتی، اندیشمندی بود مدافع امر ملّی، چرا در سراسر آثارش از ایران به‌عنوان «ملت تاریخی» جز در مقام نقد و ستیز یاد نکرد؟ چرا تاریخ ایران را به اتهام «سکولاریسم زرتشتی» یا «تقدس‌گرایی شاهنشاهی» تخطئه کرد؟ چرا ایران‌گرایی را همزاد بورژوازی و تجدد طاغوتی دانست؟

امر ملّی مفهومی است که بر بستر رنج تاریخی ملت‌ها، بر خاک و زبان و حافظه‌ی جمعی استوار است؛ نه بازیچۀ ایدئولوژی‌های رمانتیک یا اراده‌گرایانه. امر ملّی، همانطور که در سنت‌های فکری مدرن (از ارنست رنان تا بندیکت اندرسون، از هانس کوهن تا آنتونی اسمیت) آمده، بر مفروضاتی چون «همبستگی فرهنگی»، «خاطرۀ تاریخی»، «قلمرو سیاسی مستقل»، و تمایزاتی از این نوع متکی است. شریعتی اما، با تأکید بر هویت جهان‌وطنی، نه‌تنها این مبانی را انکار کرد، بلکه عملاً به فرایند ملت‌زدایی از فرهنگ ایرانی دامن زد. امروز، به‌جای بازاندیشی انتقادی در نسبت گسستۀ شریعتی با امر ملّی، کسانی می‌کوشند او را در جایگاه متفکر ملی بنشانند و بدین‌وسیله، بار دیگر مفاهیم ملت، وطن، حافظۀ تاریخی و عقلانیت ملی را مصادره کنند.

ما در مرکز مطالعات ایران‌شناسی نیمروز با صراحت اعلام می‌داریم:
۱) همایش «شریعتی و امر ملّی» در سطح نظری، نمونه‌ای روشن از جعل مفهومی، و در سطح فرهنگی، مصداقی از آشتی‌دادن جمع‌ناپذیرهای فکری است.
۲) شریعتی، نه تنها نظریه‌پرداز ملت نبود، بلکه گفتمان او، یکی از عوامل تقلیل عقلانیت ملی به شور انقلابی، و جایگزینی اندیشۀ تمدنی با هیجانات و نظریات نامنطبق جهان‌وطن‌گرایانه با واقعیت تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان بود.
۳) برگزاری چنین همایشی، آن هم بدون نقد بنیادی به مبانی ضدِّ ملی آثار شریعتی، توهینی به فهم تاریخی ملت ایران و نادیده‌گرفتن رنج نظریه‌پردازان ملی‌گرا، مبارزان نهضت مشروطه، ایران‌دوستان، و مدافعان استقلال فرهنگی ایران در قرون اخیر است.

ما خواستار آنیم که مفاهیم مقدسی چون «امر ملّی»، از بازی‌های فرهنگی و مصادره‌های ایدئولوژیک دور نگاه داشته شود. ایران نیازمند بازاندیشی در امر ملّی است، اما این بازاندیشی باید در پرتو تاریخ واقعی که ایران از سر گذرانده است، هویت ایرانی، و عقلانیت سیاسی با توجه به ذخیره‌های تاریخی، فرهنگی و تمدنی ایران عزیزمان صورت گیرد، نه در سایۀ شرح و تفسیر بازخوانی‌های جهت‌دار شریعتی یا هر چهرۀ ایدئولوژیک دیگر.

ایران را با حقیقت باید شناخت، نه با اسطوره‌های دروغین و جعلی!

با احترام،
مرکز مطالعات ایران‌شناسی نیمروز
۱۹ تیر ۱۴۰۴


@IranDel_Channel

💢
👍37👎7

🔴 رییس مجلس مصوبهٔ هیئت وزیران در خصوص تفویض اختیارات هیئت دولت به استانداران را باطل کند!

✍️‌ حبیب‌الله فاضلی کرمانشاهی، عضو هیئت علمی علوم سیاسی دانشگاه تهران

۱- در شرایطی که در میانهٔ جنگ وجودی هستیم و کشور‌ به هماهنگی و تجمیع نیروها و امکانات برای حفظ کیان ملی نیازمند است، هیئت دولت به پیشنهاد رئیس‌جمهور، تصمیمات عجیبی گرفته است؛ اولاً اختیارات رییس‌جمهور به وزرا و معاونان و نمایندگان ویژه رییس‌جمهور تفویض شده است و از همه مهم‌تر اینکه هیئت وزیران اختیارات خود را به استانداران تفویض کرده است.
معمولا در شرایط جنگی و اضطراری دولت‌ها با هدف همگرایی و تقویت انسجام، اختیارات محلی و منطقه‌ای را تعلیق یا محدود می‌کنند و مدیران عالی دستورات سراسری صادر می‌کنند اما ظاهراً تدبیر دولت ما برخلاف الزامات شرایط جنگی و تجربهٔ جهانی است. به‌علاوه اینکه مگر اکنون قرن نوزدهم است که کشور به‌صورت محلی و استانی در حال جنگ باشد؟ یا اینکه آیا برنامه‌ یا اساساً پولی برای توسعه وجود دارد که لازمه‌اش چنین مسیری باشد؟

۲ـ متاسفانه این تصمیم مهم و جدی دولت در لابه‌لای اخبار جنگ گم شده و در شرایطی که کشور نیازمند همگرایی و تمرکز تصمیم‌گیری در مناسبات نیروهاست، تلاش برای تمرکززدایی سیاسی و انبساط اداری برخلاف امنیت ملی کشور است؛ به‌ویژه آنکه مسئلهٔ نفوذ و تلاش دشمن برای ایجاد آشوب‌های قومی و محلی از موضوعات جدی این روزهای کشور است.

۳ـ اگر ضرورت و اضطراری وجود دارد اصل شصت و نهم قانون اساسی تکلیف را روشن کرده است. به‌علاوه اینکه این مصوبه از آنجایی که مدت زمان خاصی برای پایان آن مشخص نشده عملاً منجر به تغییر ریل ساختار مدیریتی کشور خواهد شد و باید به تصویب مجلس برسد. بر این اساس انتظار می‌رود رییس مجلس براساس اختیارات ذیل اصل یکصد و سی و هشتم این مصوبه را ابطال نماید و در صورت ضرورت، دولت در این رابطه به مجلس لایحه ارائه کند.
به نظر می‌رسد مصوبه مذکور نوعی تدلیس قانونی است و دولت، وضعیت خاص فعلی کشور را فرصت مناسبی برای پیشبرد ایدهٔ همیشگی رئیس‌جمهور که نوع خاصی از مسئولیت‌زدایی از رییس دولت و فدرالیسم الهیاتی است دانسته که در این شرایط نه‌تنها به کشور کمکی نمی‌کند بلکه بر پریشانی سیاست ملی می‌افزاید و بار دیگر ایران مظلوم را در آستانهٔ آزمون و خطای پرهزینهٔ دیگری قرار می‌دهد.



@IranDel_Channel

💢
👍39👎7
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 استاد علی‌اصغر دادبه و توصیه به خواندن و تکرار گلستان و بوستان سعدی با بچه‌ها: زبان فارسی، حامل فرهنگ ماست


یادبود زنده‌یاد استاد ابراهیم پورداوود، ۱۸ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ خورشیدی، خانهٔ اندیشمندان علوم انسانی


@IranDel_Channel

💢
👍33
‍ ‌
🔴 یادکردی از سید مصطفی عدل، حقوق‌دان برجستۀ ایرانی

✍️ آرسام محمودی

امروز ۲۱ تیرماه سالروز درگذشت حقوقدان تبریزی، سید مصطفی عدل، ملقب به منصورالسلطنه است. سید مصطفی عدل در سال ۱۲۶۱ [خورشیدی] در محلۀ انگج تبریز به دنیا آمد. او نوۀ حاج سیدحسین شام‌غازانی از اعیان و خیرین تبریز بود. معروف است که سیدحسین شام‌غازانی در شب‌های سرد زمستان‌های تبریز به فقرا و نیازمندان تبریز خوراک و پوشاک می‌رسانید.

مصطفی عدل پس از اتمام تحصیلات مقدماتی در تبریز به قاهره رفت و در مدرسۀ فرانسوی خورنقش به تحصیل پرداخت. به زبان‌های فرانسوی و عربی تسلط یافت و سپس عازم فرانسه شد و در دانشکدۀ حقوق پاریس مشغول به ادامه تحصیل شد. بعد از اتمام تحصیل به ایران بازگشت و وارد خدمت قضایی شد. اولین کتبِ حقوق اساسی و حقوق مدنی ایران به قلم وی چاپ و منتشر شد.

مصطفی عدل پس از انقراض قاجار، سمت‌های زیادی را عهده‌دار شد. ریاست دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران، ریاست دانشگاه تهران، سفارت ایران در بُن و رم، معاونت و کفالت وزارت خارجه و سناتور انتصابی تبریز در اولین مجلس سنا تنها بخشی از مسئولیت‌های او در دوران خدمتش بودند. وی در عهد علی‌اکبر داور، رییس ادارۀ قوانین بود و غالب قوانین عدلیه را او تهیه و تدوین کرده است. منصورالسلطنه در این ایام در مدرسۀ حقوق، استاد حقوق مدنی و حقوق اساسی هم بود و ضمن تدریس‌ قانون مدنی ایران را در یک جلد تفسیر کرد. کتابی که تاکنون نظیرش در ایران نوشته نشده است. مصطفی عدل همچنین در کابینه‌های مختلف مشروطه از ۱۲۸۵ تا زمان فوتش در ۲۱ تیرماه ۱۳۲۹ [خورشیدی] دو بار وزیر فرهنگ، دو نوبت وزیر دادگستری و هفت بار وزیر مشاور بوده است.

او همچنین کنوانسیون تأسیس سازمان ملل متحد را به نمایندگی از طرف دولت ایران در سانفرانسیسکو امضا کرد و در سخنرانی‌اش در سانفرانسیسکو بر لزوم تخلیۀ ایران از نیروهای بیگانه پس از پایان جنگ جهانی دوم تأکید کرد.

سیدمصطفی عدل اعجوبه‌ای بود در علم حقوق. اکثر قوانینی که در دوران مشروطیت به تصویب رسیدند، از جمله قانون مدنی، قانون تجارت، قانون مجازات عمومی و ... سرچشمه گرفته از نبوغ او در علم حقوق بودند. سیدمصطفی عدل به حق شایسته عنوان «پدر علم حقوق و عدلیه ایران» است. عنوانی که توسط مورّخین مصدقی سعی می‌شود به دلایل سیاسی و ایدئولوژیک به ناصر کاتوزیان به جهت نزدیکی‌اش با جریانات مصدقی داده شود.


#یادها | #مناسبتها


@IranDel_Channel

💢
👍23
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 تماشا کنید: روزی که استالین به پیشه‌وری گفت اشتباه کردی

نویسنده: مهرشاد ایمانی


■ بُن‌مایه: پایگاه خبری انتخاب


@IranDel_Channel

💢
👍20👎1
ایران‌دل | IranDel
🔴 تبریزیان در روزهای پرالتهاب میهن، شاهنامه خواهند خواند 🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند: «کلاس‌های شاهنامه‌خوانی» آموزگار: بهمن دمشقی خیابانی زمان:…
🔴 بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی با همکاری مرکز پژوهشی میراث مکتوب و انجمن ایرانی تاریخ (شعبهٔ آذربایجان شرقی) برگزار می‌کنند:

«کلاس‌های شاهنامه‌خوانی»



آموزگار:
بهمن دمشقی خیابانی


زمان:
دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۶:۳۰

جایگاه:
تبریز، خیابان ثقه‌الاسلام، کوی سرخاب، خانۀ تاریخی شربت‌اوغلی، بنیاد ایران‌شناسی استان آذربایجان شرقی



#اطلاع_رسانی

@IranDel_Channel

💢
👍21👎1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایران، ملی‌گرایی ایرانی و ملیت | گفت‌وگو با ابراهیم صحافی، پژوهشگر اندیشۀ سیاسی


🔴 این گفت‌وگو را می‌توان در یوتیوب هم «تماشا» کرد.


(تاریخ انتشار: ۲۱ تیر ماه ۱۴۰۴ خورشیدی)


@IranDel_Channel

💢
👍20

🔴 خَمِ طُرّهٔ یار

✍️ ایرج رضایی

مصلحت‌دیدِ من آن است که یاران همه‌کار
بگذارند و خَمِ طُرّهٔ یاری گیرند!

طُرِّهٔ یاری که حافظ از آن سخن می‌گوید همان عشق است و این عشق چنانکه می‌دانیم برای هر انسانی در طول زندگی‌اش ممکن است واجد مصادیق و معانی متعدد و متفاوتی باشد. برای خود من این مفهوم سال‌هاست که بیش از هر چیز ادبیات را به خاطر می‌آورد.

اما در این روزهای سرنوشت‌ساز و حساس و خاص، به چیزی فراتر از ادبیات می‌اندیشم. به مفهومی به نام وطن که با بودنش، با طراوت و آرامش و صلح و ثباتش، با استمرار تاریخی و مادی و معنوی و فرهنگی‌اش، با احساس رضایتمندی و سربلندی و شادی و سعادت و رفاه مردمانش، ادبیات و اساساً هر چیز دیگری معنا می‌یابد. بنابراین خمِ طُرّهٔ یاری که حافظ، مصلحت‌دید خود را در رها کردن هر کار دیگر و آویختن در کرشمه و ظرافت زیبایی آن می‌بیند، برای من در این لحظه و شاید در تمام لحظات باقی عمرم چیزی جز آویختن در طُرّهٔ مام وطن نباشد. تأکید بر مفهوم وطن، البته هرگز در نگاه من، به معنای تخفیف عناصر معنابخش و هویت‌بخش دیگری چون مفاهیم و نمادهای دینی و مذهبی نیست. بلکه تأکید خردمندانه بر مفهوم کلان‌تری است که همهٔ ذائقه‌ها و سلیقه‌‌ها و گرایش‌ها را اعم از دینی و غیردینی می‌تواند در دامن پُرمهرِ خود بگنجاند. این جاست که به کتاب عزیز و ارجمندی چون شاهنامه، و نقش ممتاز و بی‌بدیل آن، بیش از هر زمان دیگری می‌اندیشم. شاهنامه‌‌ای که فقط نام نامی ایران، بیش از هشتصد بار در آن به کار رفته است.

این نکته را، که البته نکتهٔ تازه‌ای هم نیست و مکرر از سوی صاحبنظران وطن‌دوست و آگاه و دلسوز گفته شده، اشاره کنم که پافشاری بر مفهوم وطن، زمانی به نحو مؤثری کارساز خواهد بود که فقط در شرایط اضطرار و مواقع بحران به آن توجه نشود، بلکه می‌بایستی در یک همگرایی و عزم و اجماع ملّی و میهنی، که از عقلانیت و مصلحت و تساهل و مهر و مدارا مدد می‌گیرد، به رویکرد جدی و اصلی و اساسی، در سیاست‌گذاری فرهنگی کشور بدل شود.

هشتم تیرماه ۱۴۰۴


🔴 بُن‌مایه: درگاه تلگرامی «از زبانِ ذرّه»

@IranDel_Channel

💢
👍18

🔴 کتابِ «در نگاه ایرانشهری»

نویسنده: نصرالله پورجوادی، استاد فلسفه

چاپ اول (۱۴۰۴)
۲۶۹ صفحه
شمیز رقعی


فیلسوف بزرگ ایرانی، ابوالعباس محمد ایرانشهری که در قرن سوم هجری می‌زیست معتقد بود که ایران همانند هر تمدن و فرهنگ دیگری باید دین و فلسفهٔ خاص خود را داشته باشد. او در عین حال که حضرت محمد (ص) را پیامبر الهی و قرآن را کتابی آسمانی می‌دانست، دین محمد (ص) و کتاب قرآن را مختص اعراب می‌انگاشت و می‌پنداشت که ایرانشهر هم باید دین و فلسفهٔ زندگی خاص خود را که به زبان ملی ایرانیان بیان شده بود داشته باشد. ایرانشهری چندین کتاب فلسفی-دینی هم به زبان پارسی نوشت که متأسفانه هیچ‌یک از آن‌ها به دست ما نرسیده است. اما نگاهی که ایرانشهری به فرهنگ و معنویت ایران داشت هیچ‌گاه از بین نرفت. همین نگاه بود که به‌نحو احسن در آثار نظم و نثر بزرگان ایران، از خود ابوالعباس ایرانشهری و محمد زکریای رازی و ابوالقاسم فردوسی گرفته تا سعدی و حافظ و جامی و حتی معاصران ما انعکاس یافته و مقالات و نقدهای این مجموعه نیز با الهام گرفتن از آن نوشته شده است.


🔴 برای تهیهٔ کتاب به «اینجا» مراجعه کنید.


#معرفی_کتاب

@IranDel_Channel

💢
👍23

🔴 ای وطن

ای وطن، بوم و بر و برزنت، آبادان باد
زندگانیِّ شرف‌‌بخشِ تو، جاویدان باد

زورِ بازوت، وطن‌‌پروریِ مردان باد
رشتۀ کار تو در دستِ خردمندان باد

حرزِ ناموس تو را غیرتِ فرزندان باد
بی‌‌نیازی‌ت زِ دوکان و هم از لُردان باد

ای هوای خوش ایران و فضای دلکش
ای عزیز دل و جان، ای وطنِ مینووش

ای وطن، تا ز طبیعت به تو تمکین باشد
آفتاب تو طلایی‌‌وش و زرّین باشد

آسمانِ تو خوش و ساده و سیمین باشد
تا که در باغ و برت لاله و نسرین باشد

تا درختان تو را میوۀ شیرین باشد
کور در حسرتِ تو،‌ دیدۀ بدبین باشد

زآن‌همه خونِ وطن‌‌جو که فروریخت به خاک
شاخۀ عزّتِ تو سر بکشد بر افلاک

م. یحیی


ارمغان، سال ۱، ش ۶ و ۷، شهریور و مهر ۱۲۹۹، ص ۱۸۸

[اشعار شاعران قاجاری در نشریّات آن عصر، جلد اوّل [آثار جم - ارمغان]، تدوین و تحقیق دکتر رقیّه فراهانی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۳، ص ۴۰۰]


@IranDel_Channel

💢
👍19

🔴 به بهانه نصب تندیس آرش کمان‌گیر در میدان ونک تهران:
نمادهای ملی به‌مثابه پرچم‌های اتحاد و ریسمان‌های اتصال

✍️ راشد پیری

نماد ملی (National Symbol) به معنای «هر نشانه مصنوعی یا طبیعی است که حامل معانی هویتی برای گروهی خاص باشد» .
(چارلز سندرس پیرس، ۱۹۳۱).

نمادهای ملی در کشور ما از دیرباز نقش مهمی در بازیابی هویت ملی، ایجاد اتحاد و همبستگی میان اقوام و گروه‌های مختلف کشور و جلوگیری از گسست اجتماعی ایفا کرده‌اند. این نمادها، مانند پرچم، سرود ملی، اساطیر، داستان‌های مشترک و شخصیت‌های تاریخی، به‌عنوان نمایانگر هویت، فرهنگ و تاریخ مشترک ملت ایران شناخته می‌شوند و مردم با تعلق خاطر به آنها، حس وحدت و همبستگی را تجربه می‌کنند. از سوی دیگر، نمادهای ملی به صورت غیرمستقیم موجب متمایز‌شدن ملت ایران از دیگر ملل شده و حس اتحاد ملی را در برابر تهدیدات داخلی و خارجی تقویت می‌کنند. همین ویژگی سبب شد که در زمانه‌ای که سرزمین ایران فاقد دولت ملی بود، مردمی که خود را ایرانی می‌دانستند، با اتکا به همین عناصر و نمادهای هویت‌بخش ملی ایرانیت خود را حفظ کردند و آن را فریاد زدند. برای نمونه می‌بینیم که از جیحون تا قفقاز و از دجله تا سند نام ایران و سنن ایرانی در اشعار شاعرانی مانند فردوسی در توس، نظامی در گنجه و خاقانی در شروان، تاریخ سنن و فرهنگ ایرانی بازگو شده تا در نهایت از سوی شاه اسماعیل صفوی به تشکیل یک دولت ملی با تأکید آشکار بر عناصر هویت ایرانی منجر می‌شود. گواه این موضوع ترویج رسم شاهنامه‌خوانی در لشکر صفوی و نیز انتخاب نام فرزندان شاه اسماعیل بر مبنای اساطیر شاهنامه است که حاکی از نگاه بنیان‌گذاران دولت صفوی به عناصر ملی در کنار بُعد مذهبی آن دولت است. نمادهای ملی و آیین‌های مرتبط با آنها، مفاخر ملی، اساطیر ملی و سایر مؤلفه‌های ملی به‌عنوان عناصر فرهنگی و اجتماعی، موجب نهادینه‌شدن حس همبستگی ملی شده و انسجام اجتماعی را تقویت می‌کنند. این نمادها، با ایجاد احساس مشترک ملی، به کاهش تنش‌های قومی و مذهبی کمک کرده و زمینه‌ساز هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در جامعه ایران می‌شوند. از طرف مقابل، تضعیف یا بی‌توجهی به نمادهای ملی به‌مرور سبب فراموشی هویت تاریخی و متعاقبا گسست اجتماعی و درنهایت ظهور گرایش‌های تجزیه‌طلبانه و افزایش گرایش‌های قوم‌گرایانه خواهد شد.
بر‌اساس پژوهش مؤسسه صلح جهانی (۲۰۲۲)، ۷۸ درصد از جنبش‌های تجزیه‌طلبانه در کشورهایی ظهور کرده‌اند که نمادهای ملی در آنها یا مورد بی‌اعتنایی بوده یا به حاشیه رانده شده‌اند.
حضور این نمادهای ملی و میهنی در متن زندگی جامعه ایرانی از‌جمله اساطیر و داستان‌های مشترک، تاریخ مشترک، زبان فارسی، ادبیات غنی و شخصیت‌های برجسته ادبی، علمی، تاریخی و اساطیری مانند همین آرش کمان‌گیر همگی مانند ریسمان‌هایی نامرئی، ملت ایران را به هم گره می‌زنند. هریک از این عناصر، برگی از دفتر پربار هویت ایرانی را ورق می‌زند و احساس تعلق به یک گذشته مشترک و یک آینده واحد را تقویت می‌کند. این نمادها نه‌تنها یادآور تاریخ و فرهنگ مشترک هستند، بلکه به‌عنوان ابزارهای مؤثر در ایجاد و حفظ اتحاد و همبستگی ملی عمل می‌کنند و نقش کلیدی در تحکیم هویت و انسجام اجتماعی ملت ایران دارند و یادآوری هرکدام از آنها مانند برافراشتن پرچمی برای اتحاد است و حذف هرکدام از آنها مانند سرنگونی همان پرچم و بریدن ریسمان‌های اتصال است. پاسداشت و ارج‌نهادن به این نمادها، درواقع پاسداشت ریشه‌ها و آینده مشترک این مرز‌‌وبوم است. به‌وضوح مشخص است که نظام‌های آموزشی و فرهنگی کنونی ما نتوانسته‌اند به‌ طور مؤثر نمادهای ملی را به‌عنوان عناصر حیاتی انسجام اجتماعی ترویج دهند و نهادینه کنند، بنابراین ضرورت بازنگری در سیاست‌های فرهنگی و آموزشی در این زمینه به‌شدت احساس می‌شود.


🔴 بُن‌مایه: گروه رسانه‌ای شرق


@IranDel_Channel

💢
👍29👎2
2025/10/26 04:20:34
Back to Top
HTML Embed Code: