🔴 شبهای اقبال (آذر)
(نشست شمارهٔ یک)
با حضور سید ودود مظهری،
هنرمند پیشکسوت آواز ایرانی
نشستی برای آواپردازی، اندیشه و آموزشِ موسیقی سنتی ایرانی
نشست با هدفِ حفظ و ترویجِ هنر موسیقی کلاسیک ایران بویژه موسیقیِ مکتب تبریز با استفاده از تجربه و حضور استادانِ مسلم و پیشکسوت و معرفی هنرمندان نسل جدید موسیقی کلاسیکِ ایران در خطهٔ آذربایجان خواهد بود.
زمان:
یکشنبه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸:۳۰
جایگاه:
تبریز، خیابان شریعتی شمالی، نرسیده به چهارراه شریعتی، پردیس فرهنگی سینمایی ۲۹ بهمن، پلاتو نمایش
شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
(نشست شمارهٔ یک)
با حضور سید ودود مظهری،
هنرمند پیشکسوت آواز ایرانی
نشستی برای آواپردازی، اندیشه و آموزشِ موسیقی سنتی ایرانی
نشست با هدفِ حفظ و ترویجِ هنر موسیقی کلاسیک ایران بویژه موسیقیِ مکتب تبریز با استفاده از تجربه و حضور استادانِ مسلم و پیشکسوت و معرفی هنرمندان نسل جدید موسیقی کلاسیکِ ایران در خطهٔ آذربایجان خواهد بود.
زمان:
یکشنبه ۱۶ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۸:۳۰
جایگاه:
تبریز، خیابان شریعتی شمالی، نرسیده به چهارراه شریعتی، پردیس فرهنگی سینمایی ۲۹ بهمن، پلاتو نمایش
شرکت برای همگان، آزاد و رایگان است.
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍19
🔴 لزومِ حسابکِشی قاطعانهٔ دولت از اردوغان
ترکیه قاتل رودخانهٔ ارس
✍️ نیما عظیمی
ترکیه سالهاست که «ارس» را رسماً در تیررس خود قرار داده است!
وقتی مجموعهٔ رفتارهای اردوغان را کنار هم میچینیم، روشن میشود که تصویری خطرناک و تهدیدآمیز به لحاظ ژئوپولیتیکی و زیستی و ژئواکونومیکی، متوجه ایران است.
تهدیدها و خساراتِ آبیِ ترکیه به ایران، پیشینهای دارد که در ایران از سوی کارگزاران دولتی، جدی گرفته نشده است.
ترکیه از همان سال ۱۹۹۲ [میلادی] با ساخت و بهکارگیری سد آتاترک روی رود فرات، منجر به خشک شدن تالاب هورالعظیم و آغاز هجوم ریزگردها به غرب ایران شد و برای تحرکات توسعهطلبانهٔ خود در پروژههای آبی، بایستی مجوزهای قانونی و بینالمللی را کسب و رضایت کشورهای پایین دست را جلب میکرد؛ چرا که این رودخانهها معبرهایی بینالمللی هستند؛ اما طبق نظر کارشناسان مدیریت منابع آب، ترکیه بدون توجه به این اصول، چندین سد عظیم را در قالب طرح «گاپ» در رودخانههای دجله و فرات به بهرهبرداری رسانده است. از نتایج مخرب این پروژه در ایران، میتوان به غیرقابل کشت شدن زمینهای کشاورزی و گسترش شدید ریزگردها اشاره کرد. یکی از دلایل مهم مشکلات آبی در خوزستان، سدسازیهای غیرقانونی و متجاوزانهٔ ترکیه در قالب پروژهٔ مذکور میباشد که در غفلت و رخوت کارگزاران دولتی انجام گرفت!
اکنون نیز، پروژهٔ آناتولی شرقی یا «داپ»، دیگر اقدام کشور ترکیه در راستای سدسازیهای عظیم، دردسرساز و مخاطرهآمیز آن میباشد! این پروژه در حوزهٔ رسانه آنگونه که باید، شناخته و تعریف نشده است.
بنابر گزارش «انتخاب»، «حجت میان آبادی» پژوهشگر دیپلماسی آب و دانشیار دانشکدهٔ کشاورزیِ دانشگاه تربیت مدرس: «اجرای پروژهٔ داپ میتواند تأمین آب شرب شمال غرب ایران را با چالشی جدی مواجه کند. این اَبَرپروژه برخلاف گاپ که سوغاتش ریزگردها بودند، به دلیل اجرای روی سرشاخههای ارس، ایران را مستقیماً تحت تاثیر قرار میدهد. آب شرب بخشی از شهرهای ما و بخش عظیمی از آب کشاورزی در منطقه، از جمله دشت مغان، از ارس تامین میشود؛ پروژهٔ «داپ» در این حوضه اثر گذاری خواهد داشت و می تواند اثرش روی مسائل آبی ایران، پررنگ تر از گاپ باشد.»
پروژهٔ «داپ» با هدف مصرف آب و توسعهٔ کشاورزی، روی ارس ساخته میشود! و صدمات جبرانناپذیری را بر مناطق غربی و شمال غربی ایران وارد میکند که بخش عمدهٔ زیستشان مستقیماً تابع رودخانههاست.
در انتها میتوان نتیجهٔ روشنی از این کنشهای ضدِّ ایرانیِ دولت ترکیه گرفت: بخش عمدهای از آب رودخانهٔ ارس، برای توسعهٔ کشاورزی ترکیه مصرف و در واقع سهمِ آب ایران دزدیده میشود! باید به طور جدی، مقابل این نوعثمانیگریهای اردوغان ایستاد و هوشمندانه ترکیه را پای میز مذاکره و معاهده نشاند؛ تا آسیبی که از پروژهٔ «گاپ»، در غیاب امضای معاهده متوجه ایران شد، تکرار نشود.
@IranDel_Channel
💢
🔴 لزومِ حسابکِشی قاطعانهٔ دولت از اردوغان
ترکیه قاتل رودخانهٔ ارس
✍️ نیما عظیمی
ترکیه سالهاست که «ارس» را رسماً در تیررس خود قرار داده است!
وقتی مجموعهٔ رفتارهای اردوغان را کنار هم میچینیم، روشن میشود که تصویری خطرناک و تهدیدآمیز به لحاظ ژئوپولیتیکی و زیستی و ژئواکونومیکی، متوجه ایران است.
تهدیدها و خساراتِ آبیِ ترکیه به ایران، پیشینهای دارد که در ایران از سوی کارگزاران دولتی، جدی گرفته نشده است.
ترکیه از همان سال ۱۹۹۲ [میلادی] با ساخت و بهکارگیری سد آتاترک روی رود فرات، منجر به خشک شدن تالاب هورالعظیم و آغاز هجوم ریزگردها به غرب ایران شد و برای تحرکات توسعهطلبانهٔ خود در پروژههای آبی، بایستی مجوزهای قانونی و بینالمللی را کسب و رضایت کشورهای پایین دست را جلب میکرد؛ چرا که این رودخانهها معبرهایی بینالمللی هستند؛ اما طبق نظر کارشناسان مدیریت منابع آب، ترکیه بدون توجه به این اصول، چندین سد عظیم را در قالب طرح «گاپ» در رودخانههای دجله و فرات به بهرهبرداری رسانده است. از نتایج مخرب این پروژه در ایران، میتوان به غیرقابل کشت شدن زمینهای کشاورزی و گسترش شدید ریزگردها اشاره کرد. یکی از دلایل مهم مشکلات آبی در خوزستان، سدسازیهای غیرقانونی و متجاوزانهٔ ترکیه در قالب پروژهٔ مذکور میباشد که در غفلت و رخوت کارگزاران دولتی انجام گرفت!
اکنون نیز، پروژهٔ آناتولی شرقی یا «داپ»، دیگر اقدام کشور ترکیه در راستای سدسازیهای عظیم، دردسرساز و مخاطرهآمیز آن میباشد! این پروژه در حوزهٔ رسانه آنگونه که باید، شناخته و تعریف نشده است.
بنابر گزارش «انتخاب»، «حجت میان آبادی» پژوهشگر دیپلماسی آب و دانشیار دانشکدهٔ کشاورزیِ دانشگاه تربیت مدرس: «اجرای پروژهٔ داپ میتواند تأمین آب شرب شمال غرب ایران را با چالشی جدی مواجه کند. این اَبَرپروژه برخلاف گاپ که سوغاتش ریزگردها بودند، به دلیل اجرای روی سرشاخههای ارس، ایران را مستقیماً تحت تاثیر قرار میدهد. آب شرب بخشی از شهرهای ما و بخش عظیمی از آب کشاورزی در منطقه، از جمله دشت مغان، از ارس تامین میشود؛ پروژهٔ «داپ» در این حوضه اثر گذاری خواهد داشت و می تواند اثرش روی مسائل آبی ایران، پررنگ تر از گاپ باشد.»
پروژهٔ «داپ» با هدف مصرف آب و توسعهٔ کشاورزی، روی ارس ساخته میشود! و صدمات جبرانناپذیری را بر مناطق غربی و شمال غربی ایران وارد میکند که بخش عمدهٔ زیستشان مستقیماً تابع رودخانههاست.
در انتها میتوان نتیجهٔ روشنی از این کنشهای ضدِّ ایرانیِ دولت ترکیه گرفت: بخش عمدهای از آب رودخانهٔ ارس، برای توسعهٔ کشاورزی ترکیه مصرف و در واقع سهمِ آب ایران دزدیده میشود! باید به طور جدی، مقابل این نوعثمانیگریهای اردوغان ایستاد و هوشمندانه ترکیه را پای میز مذاکره و معاهده نشاند؛ تا آسیبی که از پروژهٔ «گاپ»، در غیاب امضای معاهده متوجه ایران شد، تکرار نشود.
@IranDel_Channel
💢
Telegram
ایراندل | IranDel
همه عالم تن است و ایران دل ❤️
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
این کانال دغدغهاش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی
[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
👍36👎3
🔴 مرزِ زمینی ترکیه و نخجوان (قرهسو) را لنین به ترکیه داد، نه رضاشاه
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بویژه در سالهای اخیر که با ادامهٔ جنگِ قرهباغ بینِ «جمهوری آذربایجان» و ارمنستان، بحث کشیدنِ دالانِ موسوم به «زنگزور» بین نخجوان و «جمهوری آذربایجان» بالا گرفته است، در فضای مجازی و گفتهها و نوشتههای برخی تحلیلگرانِ ایرانی و رسانههای رسمی این موضوع، مطرح شده است که منطقهٔ کوچکِ قرهسو را که محلِّ اتصالِ نخجوان به ترکیه است، رضاشاه به ترکیه داده است و بنابراین او را باید مقصر شمرد و برای واگذاری خاکِ ایران به یک کشور خارجی مورد شماتت قرار داد.
این نکته به لحاظ تاریخی واقعیت ندارد، چون قرهسو و بخشهای دیگر منطقه در جنگهای دوّمِ ایران و روس (۱۸۲۶-۱۸۲۸) به موجب قطعنامهٔ ترکمانچای از ایران جدا شد و بر اساس پیمانِ ۱۳ اکتبر ۱۹۲۱ قارص از سوی لنین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی به ترکیه داده شد و نه از سوی رضاشاه (که اصولاً آن زمان به پادشاهی ایران نرسیده بود). پیمانِ قارص از سوی ارمنستان و گرجستان هم امضا شد. با این همه در سالهای بعد در جریانِ قیام کُردها علیه ترکیه (موسوم به قیام آرارات)، کُردهای ترکیه برای فرار از حملاتِ هوایی ترکیه در منطقهٔ آراراتِ شرقی (آراراتِ کوچک) در ایران پناه میگرفتند. ترکیه برای سرکوب شورش آرارات، این منطقه را اشغال کرد و پس از روبهرو شدن با اعتراضِ ایران و در جریان مذاکرات ۴ بهمن سال ۱۳۱۰ (۲۳ ژانویه ۱۹۳۲) آرارات کوچک که در جنوبِ قرهسو قرار داشت به ترکیه و در برابر منطقهٔ قطور از سوی ترکیه به ایران واگذار شد. با این همه دیپلماتهای ایرانی بر این بودند که ایران نه تنها نباید این پیمان را امضا کند، بلکه باید منطقهٔ شمالی آن یعنی قرهسو را هم بهدلیلِ اهمیت استراتژیک آن و بهدلیلِ اینکه پیش از ترکمانچای بخشی از ایران بوده است، اشغال کند. رضاشاه هم مدتی در اندیشهٔ این امر بود اما در جریانِ دیدار از ترکیه در سال ۱۳۱۲ (۱۹۳۴)، برای استحکام روابط دو کشور و حُسنِ همجواری از این کار خودداری کرد.
بنابراین، منطقهٔ قرهسو که نقطهٔ ارتباطِ میانِ ترکیه و «جمهوری آذربایجان» از طریق نخجوان میباشد و امروز اهمیت استراتژیک پیدا کرده است، بر اساس قرارداد ترکمانچای ۱۸۲۸ بخشی از روسیه شده بود و در ۱۹۲۱ بر طبقِ پیمانِ قارص از سوی لنین به ترکیه واگذار شد و نه از سوی رضاشاه ( که ۴ سال بعد در ۱۹۲۵ پادشاه ایران شد). البته باید مشکل اصلی را در نبود دولتِ مقتدر در ایران پیش از ۱۹۲۱ (۱۲۹۹) دید که نتوانست پیش از اشغالِ منطقه به دست شورویها به درخواستِ اهالی نخجوان برای پیوستن به ایران، پاسخ مثبت دهد.
@IranDel_Channel
💢
🔴 مرزِ زمینی ترکیه و نخجوان (قرهسو) را لنین به ترکیه داد، نه رضاشاه
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
در سالهای پس از فروپاشی شوروی و بویژه در سالهای اخیر که با ادامهٔ جنگِ قرهباغ بینِ «جمهوری آذربایجان» و ارمنستان، بحث کشیدنِ دالانِ موسوم به «زنگزور» بین نخجوان و «جمهوری آذربایجان» بالا گرفته است، در فضای مجازی و گفتهها و نوشتههای برخی تحلیلگرانِ ایرانی و رسانههای رسمی این موضوع، مطرح شده است که منطقهٔ کوچکِ قرهسو را که محلِّ اتصالِ نخجوان به ترکیه است، رضاشاه به ترکیه داده است و بنابراین او را باید مقصر شمرد و برای واگذاری خاکِ ایران به یک کشور خارجی مورد شماتت قرار داد.
این نکته به لحاظ تاریخی واقعیت ندارد، چون قرهسو و بخشهای دیگر منطقه در جنگهای دوّمِ ایران و روس (۱۸۲۶-۱۸۲۸) به موجب قطعنامهٔ ترکمانچای از ایران جدا شد و بر اساس پیمانِ ۱۳ اکتبر ۱۹۲۱ قارص از سوی لنین، رهبر اتحاد جماهیر شوروی به ترکیه داده شد و نه از سوی رضاشاه (که اصولاً آن زمان به پادشاهی ایران نرسیده بود). پیمانِ قارص از سوی ارمنستان و گرجستان هم امضا شد. با این همه در سالهای بعد در جریانِ قیام کُردها علیه ترکیه (موسوم به قیام آرارات)، کُردهای ترکیه برای فرار از حملاتِ هوایی ترکیه در منطقهٔ آراراتِ شرقی (آراراتِ کوچک) در ایران پناه میگرفتند. ترکیه برای سرکوب شورش آرارات، این منطقه را اشغال کرد و پس از روبهرو شدن با اعتراضِ ایران و در جریان مذاکرات ۴ بهمن سال ۱۳۱۰ (۲۳ ژانویه ۱۹۳۲) آرارات کوچک که در جنوبِ قرهسو قرار داشت به ترکیه و در برابر منطقهٔ قطور از سوی ترکیه به ایران واگذار شد. با این همه دیپلماتهای ایرانی بر این بودند که ایران نه تنها نباید این پیمان را امضا کند، بلکه باید منطقهٔ شمالی آن یعنی قرهسو را هم بهدلیلِ اهمیت استراتژیک آن و بهدلیلِ اینکه پیش از ترکمانچای بخشی از ایران بوده است، اشغال کند. رضاشاه هم مدتی در اندیشهٔ این امر بود اما در جریانِ دیدار از ترکیه در سال ۱۳۱۲ (۱۹۳۴)، برای استحکام روابط دو کشور و حُسنِ همجواری از این کار خودداری کرد.
بنابراین، منطقهٔ قرهسو که نقطهٔ ارتباطِ میانِ ترکیه و «جمهوری آذربایجان» از طریق نخجوان میباشد و امروز اهمیت استراتژیک پیدا کرده است، بر اساس قرارداد ترکمانچای ۱۸۲۸ بخشی از روسیه شده بود و در ۱۹۲۱ بر طبقِ پیمانِ قارص از سوی لنین به ترکیه واگذار شد و نه از سوی رضاشاه ( که ۴ سال بعد در ۱۹۲۵ پادشاه ایران شد). البته باید مشکل اصلی را در نبود دولتِ مقتدر در ایران پیش از ۱۹۲۱ (۱۲۹۹) دید که نتوانست پیش از اشغالِ منطقه به دست شورویها به درخواستِ اهالی نخجوان برای پیوستن به ایران، پاسخ مثبت دهد.
@IranDel_Channel
💢
👍38👎5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایران در مرکز طوفانِ جنگِ ترامپ با چین؟
گزارشی از سیدحمزه صالحی، دکترای روابط بینالملل
@IranDel_Channel
💢
گزارشی از سیدحمزه صالحی، دکترای روابط بینالملل
@IranDel_Channel
💢
👍15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ایران، رستم و فردوسی؛ سه شخصیت محوری شاهنامه از منظر مهری بهفر
مهری بهفر، شاهنامهپژوه، در برنامهٔ «اکنون» سه شخصیت برگزیدهٔ خود از شاهنامه را معرفی و دلایل انتخاب خود را تشریح کرد:
انتخاب نخست من رستم است؛ اما در تمام داستانهای شاهنامه، از آفرینش تا پایان کار یزدگرد سوم، همهٔ کوششها برای حفظ یک شخصیت اصلی، یعنی «ایران»، صورت میگیرد. از این رو، پاسخ من «رستم» و «ایران» است.
ضلع سوم این مثلث، «راوی» (فردوسی) است که من او را چراغِ داستان میدانم. او با خونسردی، بیآنکه عصبانی شود، از دین و آیینی جانبداری کند یا چهرهٔ دشمن را زشت بنمایاند، نکتهای را برآمده از یک فهم عمیق، بیان میکند و میگذرد.
راوی احساسات خود را در رویدادها دخالت نمیدهد، اما تأملاتش چراغ راه است. در نهایت، پاسخ من این مثلث است: یک ضلع آن «رستم»، رأس این مثلث «ایران» و ضلع دیگر، «فردوسی».
@IranDel_Channel
💢
مهری بهفر، شاهنامهپژوه، در برنامهٔ «اکنون» سه شخصیت برگزیدهٔ خود از شاهنامه را معرفی و دلایل انتخاب خود را تشریح کرد:
انتخاب نخست من رستم است؛ اما در تمام داستانهای شاهنامه، از آفرینش تا پایان کار یزدگرد سوم، همهٔ کوششها برای حفظ یک شخصیت اصلی، یعنی «ایران»، صورت میگیرد. از این رو، پاسخ من «رستم» و «ایران» است.
ضلع سوم این مثلث، «راوی» (فردوسی) است که من او را چراغِ داستان میدانم. او با خونسردی، بیآنکه عصبانی شود، از دین و آیینی جانبداری کند یا چهرهٔ دشمن را زشت بنمایاند، نکتهای را برآمده از یک فهم عمیق، بیان میکند و میگذرد.
راوی احساسات خود را در رویدادها دخالت نمیدهد، اما تأملاتش چراغ راه است. در نهایت، پاسخ من این مثلث است: یک ضلع آن «رستم»، رأس این مثلث «ایران» و ضلع دیگر، «فردوسی».
@IranDel_Channel
💢
👍40
ایراندل | IranDel
🎥 آرامگاه شیخ شهابالدین اهری در شهرستان اهر استان آذربایجان شرقی @IranDel_Channel 💢
Telegram
ایراندل + | + IranDel
🎙 گلهای رنگارنگ، برنامهٔ شمارهٔ ۱۷۱
(ساحلِ رود ارس)
خواننده: استاد غلامحسین بنان
آواز:
ياد آن شب که صبا بر سر ما گل ميريخت (محمد ابراهیم باستانی پاریزی)
تصنیف/ضربی: آرزوی ما تويی تو (رهی معیری)
آهنگساز: روحالله خالقی در شور
اشعار متن: حافظ، مولانا جلالالدین بلخی، محمدابراهیم باستانی پاريزی، نيرسينا
سال اجرا: ۱۳۳۶ خورشیدی
گوینده: روشنک
بر تو باد از ما درود، ای ساحلِ رودِ اَرَس
كز نسیمت آسمان را عطر افشان شُد نَفَس
سوی تو، صدها سلام اِی شهرِ تبریزِ عزیز
مُنكِر عشقِ شَرَربارَت به میهن، نیست كس
نوبهار از خاکِ تو گلهای خونین بر دمَد
لالههای آتشین روید به جایِ خار و خس
چشمِ بد دور از تو باد، اِی آتشین، خاکِ سهند
فتنه، مهجور از تو باد، اِی وادی آبِ ارس
باقی اشعار را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
🎙 گلهای رنگارنگ، برنامهٔ شمارهٔ ۱۷۱
(ساحلِ رود ارس)
خواننده: استاد غلامحسین بنان
آواز:
ياد آن شب که صبا بر سر ما گل ميريخت (محمد ابراهیم باستانی پاریزی)
تصنیف/ضربی: آرزوی ما تويی تو (رهی معیری)
آهنگساز: روحالله خالقی در شور
اشعار متن: حافظ، مولانا جلالالدین بلخی، محمدابراهیم باستانی پاريزی، نيرسينا
سال اجرا: ۱۳۳۶ خورشیدی
گوینده: روشنک
بر تو باد از ما درود، ای ساحلِ رودِ اَرَس
كز نسیمت آسمان را عطر افشان شُد نَفَس
سوی تو، صدها سلام اِی شهرِ تبریزِ عزیز
مُنكِر عشقِ شَرَربارَت به میهن، نیست كس
نوبهار از خاکِ تو گلهای خونین بر دمَد
لالههای آتشین روید به جایِ خار و خس
چشمِ بد دور از تو باد، اِی آتشین، خاکِ سهند
فتنه، مهجور از تو باد، اِی وادی آبِ ارس
باقی اشعار را از «اینجا» بخوانید.
@IranDel_Channel
💢
👍15
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سرودِ میهنی «ای ایران» با اجرای «ارکستر فیلارمونیک ارمنستان»
کنسرت «ارکستر فیلارمونیک ارمنستان» شامگاه شنبه ۱۵ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، در محوطهٔ تاریخی تختجمشید
🔴 بُنمایه: میراث آریا
@IranDel_Channel
💢
🎥 سرودِ میهنی «ای ایران» با اجرای «ارکستر فیلارمونیک ارمنستان»
کنسرت «ارکستر فیلارمونیک ارمنستان» شامگاه شنبه ۱۵ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، در محوطهٔ تاریخی تختجمشید
🔴 بُنمایه: میراث آریا
@IranDel_Channel
💢
👍46
📷 نقشهٔ زیبایی از ایران، قرن نوزدهم میلادی
نقشهٔ تمام ممالک محروسهٔ دولت علیهٔ ایران
ترقیه [ترمیم نقشه]: رضا قراچهداغی، سال ۱۳۱۴ قمری (۱۲۷۵ خورشیدی/ ۱۸۹۶ میلادی)
ولایات یا استانهای مهم ایران در این نقشه با قلم بزرگ درج شدهاند:
خوزستان، فارس، آذربایجان، خراسان، گیلان، مازندران، کرمان و بلوچستان (بخش ایران) و همچنین نواحی عراق عجم و قهستان.
از جمله ولایات و مناطق کوچکتر یاد شده در نقشه نیز به سیستان، لرستان، موغستان، لارستان، لرستان و کردستان میتوان اشاره کرد.
نکته جالب توجه دیگر نام «خلیج ایران» است که در این دوره مترادف با «خلیج فارس» بهکار برده میشد. برای ایرانیان روشن بود که فارس نه نام قومی خاص است نه بار معنایی قومیتی (در معنای مسموم امروزی) دارد. بلکه همچون زبان ملّی ایرانیان که زبان فارسی بود، کلمهٔ فارس هم معادل ایران بود. خارجیها نیز اغلب ایران را با معادلهای فارس نظیر Persien، Perse، Persia مینامیدند.
نام دریای مازندران یا بحر خزر نیز بر دریای شمالِ ایران درج شده است.
🔴 بُنمایه: از درگاه تلگرامی «سیاست ملی»
@IranDel_Channel
💢
نقشهٔ تمام ممالک محروسهٔ دولت علیهٔ ایران
ترقیه [ترمیم نقشه]: رضا قراچهداغی، سال ۱۳۱۴ قمری (۱۲۷۵ خورشیدی/ ۱۸۹۶ میلادی)
ولایات یا استانهای مهم ایران در این نقشه با قلم بزرگ درج شدهاند:
خوزستان، فارس، آذربایجان، خراسان، گیلان، مازندران، کرمان و بلوچستان (بخش ایران) و همچنین نواحی عراق عجم و قهستان.
از جمله ولایات و مناطق کوچکتر یاد شده در نقشه نیز به سیستان، لرستان، موغستان، لارستان، لرستان و کردستان میتوان اشاره کرد.
نکته جالب توجه دیگر نام «خلیج ایران» است که در این دوره مترادف با «خلیج فارس» بهکار برده میشد. برای ایرانیان روشن بود که فارس نه نام قومی خاص است نه بار معنایی قومیتی (در معنای مسموم امروزی) دارد. بلکه همچون زبان ملّی ایرانیان که زبان فارسی بود، کلمهٔ فارس هم معادل ایران بود. خارجیها نیز اغلب ایران را با معادلهای فارس نظیر Persien، Perse، Persia مینامیدند.
نام دریای مازندران یا بحر خزر نیز بر دریای شمالِ ایران درج شده است.
🔴 بُنمایه: از درگاه تلگرامی «سیاست ملی»
@IranDel_Channel
💢
👍32
🔴 مقالهٔ جدید گاردین دربارهٔ زبانِ فارسی
روزنامهٔ گاردین بهتازگی و در شمارهٔ ۲۵ آگوست ۲۰۲۵ میلادی خود، مقالهای دربارهٔ زبان فارسی منتشر کرده است.
نویسنده میگوید: از میان تمام زبانهایی که میشناسم، فارسی تنها زبانی است که روحَم را لمس میکند؛ آرام و در عین حال شورانگیز. وقتی اولین بار واژهٔ سادهای مانند «دلتنگ» را شنیدم، قلبَم به لرزه افتاد؛ نه بهخاطر معنای آن، بلکه به این خاطر که دیدم یک کلمه، چگونه میتواند تمام پیچیدگیهای درونَم را به نمایش درآورد. فارسی همچون آینهای است که روح را انعکاس میدهد، و در همان انعکاس، جهانی تازه از احساس و زیبایی پدید میآورد.
هر واژه در فارسی، دنیایی دارد. «نوش جان» فقط یک جملهٔ ساده نیست؛ همزمان لذتِ خوردن و شادی روحی را به دیگری منتقل میکند و حسی از محبت و توجه را در خود نهفته است. وقتی کسی میگوید «صبحَت بخیر»، حس میکنم نه تنها زمان را بیان میکند، بلکه امید و آرامش را نیز هدیه میدهد. در این زبان، هر جمله حتی کوتاهترین عبارتهایش، میتوانند سکوت را تبدیل به شعر کنند، درد را تبدیل به موسیقی، و لحظهها را به خاطرهای جاودان بدل سازند.
شُعرای فارسی، از حافظ تا مولانا، برای من نه فقط شاعر بلکه راهنمای روح هستند. هر بیت و هر مصرع آنها، دریچهای است به جهانی دیگر؛ جایی که احساس و معنای زندگی به هم پیوند میخورند. وقتی شعری را میخوانم، حس میکنم با خود شاعر همقدم شدهام؛ در کوچهها و باغهای دوران گذشته قدم میزنم و درک تازهای از انسان بودن پیدا میکنم. گاهی واژگان فارسی آنقدر لطیف و دقیق هستند که گویی میتوانند سکوتها را معنی کنند، نگاهها را بخوانند و حسها را ملموس کنند.
وقتی با دوستان فارسیزبان صحبت میکنم، متوجه میشوم که حتی گفتگوهای روزمرهٔ آنها پر از حساند. فارسی به من یادآوری میکند که زبان میتواند چیزی بیش از ابزار ارتباط باشد؛ میتواند خود زندگی باشد، با تمام شور، لطافت و پیچیدگیهایش. فارسی به من نشان میدهد که در پس هر واژه و هر جمله، یک تجربهٔ انسانی نهفته است؛ تجربهای که روح را بیدار میکند و قلب را به تپش درمیآورد.
Persian: The Language That Speaks to My Soul (2025)
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «زیباییشناسی و فلسفه و هنر»
@IranDel_Channel
💢
🔴 مقالهٔ جدید گاردین دربارهٔ زبانِ فارسی
روزنامهٔ گاردین بهتازگی و در شمارهٔ ۲۵ آگوست ۲۰۲۵ میلادی خود، مقالهای دربارهٔ زبان فارسی منتشر کرده است.
نویسنده میگوید: از میان تمام زبانهایی که میشناسم، فارسی تنها زبانی است که روحَم را لمس میکند؛ آرام و در عین حال شورانگیز. وقتی اولین بار واژهٔ سادهای مانند «دلتنگ» را شنیدم، قلبَم به لرزه افتاد؛ نه بهخاطر معنای آن، بلکه به این خاطر که دیدم یک کلمه، چگونه میتواند تمام پیچیدگیهای درونَم را به نمایش درآورد. فارسی همچون آینهای است که روح را انعکاس میدهد، و در همان انعکاس، جهانی تازه از احساس و زیبایی پدید میآورد.
هر واژه در فارسی، دنیایی دارد. «نوش جان» فقط یک جملهٔ ساده نیست؛ همزمان لذتِ خوردن و شادی روحی را به دیگری منتقل میکند و حسی از محبت و توجه را در خود نهفته است. وقتی کسی میگوید «صبحَت بخیر»، حس میکنم نه تنها زمان را بیان میکند، بلکه امید و آرامش را نیز هدیه میدهد. در این زبان، هر جمله حتی کوتاهترین عبارتهایش، میتوانند سکوت را تبدیل به شعر کنند، درد را تبدیل به موسیقی، و لحظهها را به خاطرهای جاودان بدل سازند.
شُعرای فارسی، از حافظ تا مولانا، برای من نه فقط شاعر بلکه راهنمای روح هستند. هر بیت و هر مصرع آنها، دریچهای است به جهانی دیگر؛ جایی که احساس و معنای زندگی به هم پیوند میخورند. وقتی شعری را میخوانم، حس میکنم با خود شاعر همقدم شدهام؛ در کوچهها و باغهای دوران گذشته قدم میزنم و درک تازهای از انسان بودن پیدا میکنم. گاهی واژگان فارسی آنقدر لطیف و دقیق هستند که گویی میتوانند سکوتها را معنی کنند، نگاهها را بخوانند و حسها را ملموس کنند.
وقتی با دوستان فارسیزبان صحبت میکنم، متوجه میشوم که حتی گفتگوهای روزمرهٔ آنها پر از حساند. فارسی به من یادآوری میکند که زبان میتواند چیزی بیش از ابزار ارتباط باشد؛ میتواند خود زندگی باشد، با تمام شور، لطافت و پیچیدگیهایش. فارسی به من نشان میدهد که در پس هر واژه و هر جمله، یک تجربهٔ انسانی نهفته است؛ تجربهای که روح را بیدار میکند و قلب را به تپش درمیآورد.
Persian: The Language That Speaks to My Soul (2025)
🔴 بُنمایه: درگاه تلگرامی «زیباییشناسی و فلسفه و هنر»
@IranDel_Channel
💢
👍57👎1
🔴 صمد بهرنگی:
ایراندوست یا قومگرا؟
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سطحینگری و فقر تاریخی باعث قضاوتهای یکسونگرانه و مطلق نسبت به شخصیتهای سیاسی، تاریخی و فرهنگی ایران شده و ما را به سوی خوب یا بد مطلق دانستن آنها کشانده است. یکی از این شخصیتها صمد بهرنگی، نویسندهٔ داستانهای کودکانه، پژوهشهای تربیتی و ادبیات محلّی ایران است. گذشته از افسانهسازیها دربارهٔ علت مرگ او در رود ارس، یکی از تلاشهای حساب شده، معرفی او به عنوان یک فعالِ قومگرا است. اما نه تنها در هیچیک از نوشتههای صمد نشانههای چنین گرایشی به چشم نمیخورد، بلکه او در یکی از مقالاتِ خود پانتُرکیسم ضدِّ ایرانی را به «ترویج افکار بیپایه، خرافهپرستی و قضاوتهای کورکورانه تاریخی و پیشداوری» متهم کرد. توانِ شگفتانگیز صمد در فارسینویسی و تلاشش برای آموزش زبان ملّی ایران به کودکانِ آذری در روستاها به تألیف کتابی خلاقانه به نام «الفبا» انجامید که روش یادگیری سریعتر و بیشتر زبان فارسی را به کودکان نشان می.داد. این نوشته آنقدر ابتکاری بود که نویسندگان ادبی و فعالانِ روشنفکری آنزمان چون جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و سیروس طاهباز، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را به چاپ آن تشویق کردند. با این همه، برخی از فعالان قومگرای آن دوران، بویژه محمدعلی فرزانه، کتاب صمد را به دلیل شیوهٔ بدیع آن در آموزش زبان فارسی، خطرناک دانسته و در بازداشتن صمد به چاپ و به احتمال قوی در نابودی دستنوشتهٔ الفبا نقش داشتند. نه تنها خود صمد بلکه حلقهٔ دوستان نزدیکِ مارکسیست او چون بهروز دهقانی، علیرضا نابدل، کاظم سعادتی، که بعدها با پیوستن به حلقهٔ مشهد (پویان و احمدزادهها)، سازمان چریکهای فدایی خلق را پایهگذاری کردند و یا دوستان دیگرش چون رحیم رئیسنیا و بهروز دولتآبادی در نوشتهها و در عمل خود با پانتُرکیسم و فرقهٔ دمکرات آذربایجان که در پی تجزیهٔ ایران بود به شدت مخالفت میکردند. علاقهٔ صمدِ دانشآموز (به نقل از ساعدی) به کتاب چرنیشفسکی فیلسوفِ سوسیالیست روسی هم به گمان من از علایق ملّی و ایراندوستی صمد سرچشمه میگرفت که بداند دلیلِ علاقهٔ این متفکر برجستهٔ روسی به شاهنامه فردوسی و استفاده از اساطیر ایرانی و زبان فارسی در نوشتههایش چگونه است و از کجا سر چشمه میگیرد. صمد بهرنگی، انسانی صادق، با اخلاق و شوخطبع بود که آگاهی فرهنگی کودکان ایران و اصلاحِ نظام تربیتی کشور را مهمتر از فعالیتهای چریکی میدانست و همین امر ایراندوستی او را آشکار میکرد. اگر صمد زنده میماند، بدونشک یکی از بزرگترین نویسندگان و داستاننویسان ایران معاصر میشد، هر چند او هماکنون چنین مقامی را دارا است.
@IranDel_Channel
💢
🔴 صمد بهرنگی:
ایراندوست یا قومگرا؟
✍️ حمید احمدی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران
سطحینگری و فقر تاریخی باعث قضاوتهای یکسونگرانه و مطلق نسبت به شخصیتهای سیاسی، تاریخی و فرهنگی ایران شده و ما را به سوی خوب یا بد مطلق دانستن آنها کشانده است. یکی از این شخصیتها صمد بهرنگی، نویسندهٔ داستانهای کودکانه، پژوهشهای تربیتی و ادبیات محلّی ایران است. گذشته از افسانهسازیها دربارهٔ علت مرگ او در رود ارس، یکی از تلاشهای حساب شده، معرفی او به عنوان یک فعالِ قومگرا است. اما نه تنها در هیچیک از نوشتههای صمد نشانههای چنین گرایشی به چشم نمیخورد، بلکه او در یکی از مقالاتِ خود پانتُرکیسم ضدِّ ایرانی را به «ترویج افکار بیپایه، خرافهپرستی و قضاوتهای کورکورانه تاریخی و پیشداوری» متهم کرد. توانِ شگفتانگیز صمد در فارسینویسی و تلاشش برای آموزش زبان ملّی ایران به کودکانِ آذری در روستاها به تألیف کتابی خلاقانه به نام «الفبا» انجامید که روش یادگیری سریعتر و بیشتر زبان فارسی را به کودکان نشان می.داد. این نوشته آنقدر ابتکاری بود که نویسندگان ادبی و فعالانِ روشنفکری آنزمان چون جلال آل احمد، غلامحسین ساعدی و سیروس طاهباز، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را به چاپ آن تشویق کردند. با این همه، برخی از فعالان قومگرای آن دوران، بویژه محمدعلی فرزانه، کتاب صمد را به دلیل شیوهٔ بدیع آن در آموزش زبان فارسی، خطرناک دانسته و در بازداشتن صمد به چاپ و به احتمال قوی در نابودی دستنوشتهٔ الفبا نقش داشتند. نه تنها خود صمد بلکه حلقهٔ دوستان نزدیکِ مارکسیست او چون بهروز دهقانی، علیرضا نابدل، کاظم سعادتی، که بعدها با پیوستن به حلقهٔ مشهد (پویان و احمدزادهها)، سازمان چریکهای فدایی خلق را پایهگذاری کردند و یا دوستان دیگرش چون رحیم رئیسنیا و بهروز دولتآبادی در نوشتهها و در عمل خود با پانتُرکیسم و فرقهٔ دمکرات آذربایجان که در پی تجزیهٔ ایران بود به شدت مخالفت میکردند. علاقهٔ صمدِ دانشآموز (به نقل از ساعدی) به کتاب چرنیشفسکی فیلسوفِ سوسیالیست روسی هم به گمان من از علایق ملّی و ایراندوستی صمد سرچشمه میگرفت که بداند دلیلِ علاقهٔ این متفکر برجستهٔ روسی به شاهنامه فردوسی و استفاده از اساطیر ایرانی و زبان فارسی در نوشتههایش چگونه است و از کجا سر چشمه میگیرد. صمد بهرنگی، انسانی صادق، با اخلاق و شوخطبع بود که آگاهی فرهنگی کودکان ایران و اصلاحِ نظام تربیتی کشور را مهمتر از فعالیتهای چریکی میدانست و همین امر ایراندوستی او را آشکار میکرد. اگر صمد زنده میماند، بدونشک یکی از بزرگترین نویسندگان و داستاننویسان ایران معاصر میشد، هر چند او هماکنون چنین مقامی را دارا است.
@IranDel_Channel
💢
👍45👎4
🔴 شبِ هانری کُربَن
از سری «شبهای بخارا»
به مناسبت انتشار کتاب «کُربنشناسی» (جلد اول: پدیدار جان و جهان) تألیف انشاءالله رحمتی که از سوی نشر سوفیا منتشر شده است، هشتصد و هشتاد و ششمین شب از شبهای بخارا به یادبود هانری کربن اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۴ با سخنرانی انشاءالله رحمتی، امیرعباس علیزمانی، مهدی فدایی مهربانی، محسن آزموده و علی دهباشی در تالار استاد جلیل شهناز خانۀ هنرمندان ایران برگزار میشود.
هانری کربن، فیلسوف، ایرانشناس و اسلامشناس مشهور فرانسوی، در ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ در پاریس زاده شد. آموزشهای مذهبی کاتولیک را در کودکی آموخت و در سال ۱۹۲۳ به مدرسۀ علمی پژوهشهای عالی دانشگاه سوربن رفت. همچنین در مدرسۀ زبانهای شرقی با زبانهای عربی، فارسی و ترکی استانبولی آشنا شد و به همکاری با کتابخانۀ ملی فرانسه پرداخت. در سال ۱۹۴۵ به ایران آمد و با اندیشمندانی چون ابراهیم پورداوود، محمد معین و مهدی بیانی آشنا شد. کربن با هدف معرفی میراث حکمی ایران، بخش ایرانشناسی را در انستیتو فرانسه راهاندازی کرد. او معرفیکنندۀ فلسفۀ اشراق سهروردی و حکمت متعالیۀ ملاصدرا به اروپاییان بود. هانری کربن در هفتم اکتبر ۱۹۷۸ درگذشت.
کربنشناسی اثری چهارجلدی است که با هدف معرفی و تفسیر اندیشههای هانری کربن تألیف شده است. انشاءالله رحمتی بیش از دو دهه به کار ترجمه، تفسیر، و تدریس آثار این فیلسوف شرقشناس اهتمام داشته است. اینک حاصل آن تجارب و تحقیقات چونان درآمدی هم برای فهم اندیشۀ کربن و هم برای بهرهگیری از روش پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی او به قصد خوانش فلسفه، عرفان، و به طور کلی معنویت اسلام ایرانی، در اختیار اهل نظر قرار میگیرد. در هر یک از مجلدات چهارگانۀ این اثر به ترتیب به یکی از موضوعات زیر پرداخته میشود: پدیدار جان و جهان؛ پدیدار کتاب قدسی؛ پدیدار عشق و زیبایی؛ پدیدار هستی معطوف به آن سوی مرگ.
زمان:
یکشنبه ۲۳ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۷
جایگاه:
تهران، خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، خانۀ هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
🔴 شبِ هانری کُربَن
از سری «شبهای بخارا»
به مناسبت انتشار کتاب «کُربنشناسی» (جلد اول: پدیدار جان و جهان) تألیف انشاءالله رحمتی که از سوی نشر سوفیا منتشر شده است، هشتصد و هشتاد و ششمین شب از شبهای بخارا به یادبود هانری کربن اختصاص یافته است. این نشست در ساعت پنج بعدازظهر یکشنبه بیست و سوم شهریور ۱۴۰۴ با سخنرانی انشاءالله رحمتی، امیرعباس علیزمانی، مهدی فدایی مهربانی، محسن آزموده و علی دهباشی در تالار استاد جلیل شهناز خانۀ هنرمندان ایران برگزار میشود.
هانری کربن، فیلسوف، ایرانشناس و اسلامشناس مشهور فرانسوی، در ۱۴ آوریل ۱۹۰۳ در پاریس زاده شد. آموزشهای مذهبی کاتولیک را در کودکی آموخت و در سال ۱۹۲۳ به مدرسۀ علمی پژوهشهای عالی دانشگاه سوربن رفت. همچنین در مدرسۀ زبانهای شرقی با زبانهای عربی، فارسی و ترکی استانبولی آشنا شد و به همکاری با کتابخانۀ ملی فرانسه پرداخت. در سال ۱۹۴۵ به ایران آمد و با اندیشمندانی چون ابراهیم پورداوود، محمد معین و مهدی بیانی آشنا شد. کربن با هدف معرفی میراث حکمی ایران، بخش ایرانشناسی را در انستیتو فرانسه راهاندازی کرد. او معرفیکنندۀ فلسفۀ اشراق سهروردی و حکمت متعالیۀ ملاصدرا به اروپاییان بود. هانری کربن در هفتم اکتبر ۱۹۷۸ درگذشت.
کربنشناسی اثری چهارجلدی است که با هدف معرفی و تفسیر اندیشههای هانری کربن تألیف شده است. انشاءالله رحمتی بیش از دو دهه به کار ترجمه، تفسیر، و تدریس آثار این فیلسوف شرقشناس اهتمام داشته است. اینک حاصل آن تجارب و تحقیقات چونان درآمدی هم برای فهم اندیشۀ کربن و هم برای بهرهگیری از روش پدیدارشناسانه و هرمنوتیکی او به قصد خوانش فلسفه، عرفان، و به طور کلی معنویت اسلام ایرانی، در اختیار اهل نظر قرار میگیرد. در هر یک از مجلدات چهارگانۀ این اثر به ترتیب به یکی از موضوعات زیر پرداخته میشود: پدیدار جان و جهان؛ پدیدار کتاب قدسی؛ پدیدار عشق و زیبایی؛ پدیدار هستی معطوف به آن سوی مرگ.
زمان:
یکشنبه ۲۳ شهریور ماه ۱۴۰۴ خورشیدی، ساعت ۱۷
جایگاه:
تهران، خیابان طالقانی، خیابان موسوی شمالی، بوستان هنرمندان، خانۀ هنرمندان ایران، تالار استاد جلیل شهناز
#اطلاع_رسانی
@IranDel_Channel
💢
👍16
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎙 گفتوگوی نیما عظیمی، سردبیر ماهنامهٔ وطنیولی (راه وطن) با رادیو ایران (برنامهٔ باغ هنر): همهٔ امور، منوط به حفظ منافع ملی ایران است
– هدف اصلی ماهنامهٔ وطنیولی، دفاع از ایران و تقابل با هرآنکسیست که بخواهد به تمامیت ارضی ایران و شاخصههای ملیِ ایران، چپ نگاه کند!
– شاهنامه یکی از منابع برجستهٔ اندیشهٔ ایرانشهری و یک سیاستنامه است. موضوع اندیشهٔ ایرانشهری، ایران است.
– سرو ایرانشهر، استاد سید جواد طباطبایی همیشه دغدغهٔ ایران و منافع ملی ایران را داشت.
– یک ناراحتی و دغدغهٔ بزرگ استاد سیدجواد طباطبایی این بود که در دانشگاه، ایران به عنوان یک موضوع شناخته نشده است.
– مگر ما آذریها مُرده باشیم که عدهای بخواهند در خاک آذربایجان، جرأت جسارت به شاهنامه را داشته باشند.
– فرومایگانی که گمان میکنند میتوانند آذربایجان و شاهنامه را از هم جدا کنند، این آرزوی پَست و این پروژه را با خود به گور خواهند برد.
– کتاب آذربایجان و شاهنامه، اثر استاد سجاد آیدنلو، پاسخیست محکم به حرفهای یاوهای که عدهای مغرضانه به شاهنامه نسبت میدهند.
@IranDel_Channel
💢
– هدف اصلی ماهنامهٔ وطنیولی، دفاع از ایران و تقابل با هرآنکسیست که بخواهد به تمامیت ارضی ایران و شاخصههای ملیِ ایران، چپ نگاه کند!
– شاهنامه یکی از منابع برجستهٔ اندیشهٔ ایرانشهری و یک سیاستنامه است. موضوع اندیشهٔ ایرانشهری، ایران است.
– سرو ایرانشهر، استاد سید جواد طباطبایی همیشه دغدغهٔ ایران و منافع ملی ایران را داشت.
– یک ناراحتی و دغدغهٔ بزرگ استاد سیدجواد طباطبایی این بود که در دانشگاه، ایران به عنوان یک موضوع شناخته نشده است.
– مگر ما آذریها مُرده باشیم که عدهای بخواهند در خاک آذربایجان، جرأت جسارت به شاهنامه را داشته باشند.
– فرومایگانی که گمان میکنند میتوانند آذربایجان و شاهنامه را از هم جدا کنند، این آرزوی پَست و این پروژه را با خود به گور خواهند برد.
– کتاب آذربایجان و شاهنامه، اثر استاد سجاد آیدنلو، پاسخیست محکم به حرفهای یاوهای که عدهای مغرضانه به شاهنامه نسبت میدهند.
@IranDel_Channel
💢
👍52👎1