Telegram Web Link
ادامه ...


سؤال ـ هر قدر من علاقه داشته باشم مهندس شوم اگر پدرم مخالف باشد و به من کمک نکند چگونه می توانم در این رشته تحصیل کنم؟

کریشنامورتی ـ اگر شما در اجرای خواست خود پافشاری کنید حتی اگر پدرتان شما را از خانه بیرون کند، فکر می کنید نمی توانید راهی برای تحصیل در رشته مهندسی بیابید؟ گدایی خواهید کرد، از دوستی کمک خواهید گرفت. زندگی خیلی عجیب است لحظه ای که تصمیم به انجام کار مورد علاقه تان بگیرید زندگی به شما کمک خواهد کرد. اما اگر از این که پدرتان شما را از خود براند بترسید نابود خـواهـید شـد. زندگی هرگز به افرادی که از ترس تسلیم خواست دیگران می شوند کمک نخواهد کرد، اما اگر بگویید «این همان کاری است که من می خواهـم و بـه آن ادامه خواهم داد» متوجه خواهید شد که معجزه ای در شرف وقوع است. ممکن است گرسنگی بکشید و با فقر مبارزه کنید اما انسان با ارزشی خواهید بود و این خود معجزه است.
ببینید اکثر ما مردم از تنها ماندن می ترسیم و می دانم که به خصوص برای شما جوان ها بسیار مشکل است زیرا در این کشور آزادی اقتصادی مانند آمریکا یا اروپا وجود ندارد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 144 و 145

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مرداد ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه. ...


این کشور دارای جمعیت بی شماری است. به خود خواهید گفت: «چه اتفاقی برایم خواهد افتاد؟» اما اگر صبر کنید کسی به شما کمک خواهد کرد. اگر واقعاً در برابر خواست عمومی ایستادگی کنید به صورت فرد مستقلی خواهید بود که زندگی به کمکتان خواهد آمد.
در زیست شناسی پدیده ای وجود دارد به نام «اسپورت» که بازگشت غیر‌ ارادی و ناگهانی از نوع است. اگر شما باغی داشته باشید و انـواع خاصی گل در آن بکارید یک روز ممکن است متوجه شوید که از آن انواع خاص یک چیز کاملا جدید و متفاوتی به وجود آمده است. آن چیز جدید «اسپورت» نامیده می شود و چون چیز جدیدی است باغبان علاقه خاصی به آن پیدا خواهد کرد. زندگی نیز مانند آن است. لحظه ای که اقدام به کاری نمایید چیزی در شما به وجود خواهد آمد. زندگی به طرق مختلف به کمک شما خواهد آمد. ممکن است شکل آن زندگی را دوست نداشته باشید شاید بدبختی، مبارزه و گرسنگی باشد اما وقتی زندگی را بسوی خود می خوانید اتفاقاتی می افتد. ببینید ما نمی خواهیم زندگی را دعوت کنیم بلکه می خواهیم دست به بازی سالمی بزنیم و آن هایی که بازی سالمی می کنند در سلامت می میرند این طور نیست.


کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 145

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
شانزدهم


یک روز صبح جسدی را دیدم که برای سوزاندن می بردند. آن را در پارچه براقی پیچیده بودند و با حرکت چهار انسان فانی که او را حمل می کردند تکان می خورد. نمی دانم دیدن یک جسد چه اثری بر روی انسان می گذارد؟ آیا به این فکر نمی افتید که چرا زوال وجود دارد؟ شما یک موتور سیکلت مدل جدید می خرید که پس از چند سال کهنه می شود. بدن انسان نیز کهنه و فرسوده می شود. نمی خواهید بدانید چرا ذهن دچار زوال می شود؟ دیر یا زود بدن انسان از میان می رود و می میرد اما ذهـن اکثر ما هم اکنون مرده است. زوال هم اکنون صورت گرفته علت آن چیست؟ بدن انسان از میان می رود زیرا به طور دائـم مـورد استفاده قرار می گیرد و ارگانیزم فیزیکی فرسوده می شود. بیماری، تصادف، سن زیاد، تغذیه بد و ضعف ارثی همه عوامل زوال و مرگ بدن هستند. اما چرا ذهن و فرسوده، پیر و کند می شود؟ وقتی جسد انسانی را می بینید آیا به فکر فرو نمی روید؟ اگرچه بدن باید از بین برود اما چرا ذهن دچار زوال می شود؟ - نه تنها در پیران بلکه در افراد جوان، جوان هایی را می بینیم که دارای ذهنی کند و غیر حساس هستند و اگر بتوانیم در یابیم چرا ذهن فرسوده می شود ممکن است فنا ناپذیری را کشف نماییم. می دانیم زندگی فنا ناپذیر چیست یعنی زندگی بدون پایان که در آن زمان مفهومی ندارد، زندگی غیر قابل فساد که مثل بدن فاسد ی شود که آن را بسوزانند و بقایایش را به رودخانه بریزند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 146 و 147

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


حال ببینیم چرا ذهن فرسوده و کهنه می شود آیا تاکنون به آن فکر کرده اید؟ اگر در جوانی اجتماع، والدین و شرایط موجود شما را کودن و کند نکرده باشند پس ذهنتان تازه، مشتاق و کنجکاو است. می خواهید بدانید ستارگان چگونه به وجود آمده اند، چرا پرندگان می میرند، چرا برگ درختان می ریزند. هواپیمای جت چگونه پرواز می کند و بسیاری چیز های دیگر. اما این اشتیاق حیاتی برای دانستن به زودی فرو نشانده و خفه می شود و در واقع به وسیله ترس، تسلط سنن و عدم توانایی خودمان در رو به رو شدن با زندگی فرو نشانده می شود. آیا توجه نکرده اید که چگونه اشتیاق انسان ها در نتیجه یک لغت تند، یک ژست مخالف، ترس از امتحان یا تهدید والدین به سرعت خاموش می شود؟ در نتیجه حساسیت از میان می رود و ذهن کودن و کند می گردد.
علت دیگر کندی ذهن تقلید کردن است رسوم و سنن شما را به تقلید وا می دارند. سنگینی گذشته شما را وادار می سازد تا خود را با اجتماع تطبیق دهید و دنباله رو باشید به این ترتیب ذهن احساس امنیت می کند زیرا در راهی قرار می گیرد که می تواند بدون دردسر و یا تردید به آرامی حرکت کند. به بزرگسالان اطراف خود نگاه کنید می بینید که ذهن آن ها نمی خواهد دچار دردسر گردد. آن ها خواهان آرامش می باشند حتی اگر آرامش مرگ باشد اما آرامش واقعی چیزی کاملاً متفاوت است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 147

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


آیا توجه نکرده اید که نیاز به داشتن امنیت موجب می گردد که ذهـن خود را در یک جهت و طبق یک الگو قرار دهید به همین جهت از یک ایده آل، یک نمونه یا پیشوا پیروی می کنید. ذهن مایل است در امان باشد و دچار دردسر نگردد درنتیجه تقلید می کند. هنگامی که در کتاب های تاریخی درباره رهبران بزرگ، مقدسین و سرداران جنگی مطالعه می کنید
آیا علاقه پیدا نمی کنید از آن ها تقلید نمایید؟ غریزه حکم می کند که از مردان بزرگ تقلید کنید و سعی نمایید مانند آن ها شوید و این یکی از عوامل زوال است زیرا در آن صورت ذهـن خـود را در یک قالب قـرار می دهید.
به علاوه اجتماع به افراد آگاه، باهوش و انقلابی علاقه ای ندارد زیرا چنین افرادی با الگوی قراردادی اجتماع تطبیق نمی کنند و ممکن است آن را خرد نمایند. به همین جهت اجتماع تلاش می کند ذهن شما را با الگوی خود تطبیق دهد و درست به همین دلیل این به اصطلاح آموزش شما ر به تقلید و دنباله روی ترغیب می کند.
حال آیا ذهن می تواند از تقلید خودداری کند؟ یعنی آیا ذهن می تواند عادات را به وجود نیاورد؟ و آیا ذهنی که گرفتار عادات شده می تواند خود را از قید آن آزاد کند؟


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 147 و 148

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


ذهن نتیجه عادت است، نتیجه سنت ها و زمان است زمانی که تکرار می شود و تداوم گذشته است. آیا ذهن شما می تواند بر حسب آن چه بوده است و یا آن چه خواهد بود که در واقع تصویری است از آن چه بوده است فکر نکند؟ آیا ذهن شما می تواند از قید عادات و ایجاد عادت ها آزاد گردد؟ اگر عمیقاً به این مسئله توجه کنید در می یابید که این امر امکان پذیر است و زمانی که ذهن احیاء شود بدون ساختن الگو ها و عادات جدید و بدون آن که مجدداً به تقلید بپردازد، تازه، جوان و بی گناه خواهد ماند و در نتیجه قادر به درک وسیع خواهد بود.
برای چنین ذهنی مرگ وجود ندارد زیرا دیگر مرحله اندوختن از میان رفته است. اندوختن و جمع آوری موجب به وجود آمدن عادات و تقلید می گردد و ذهنی که جمع آوری می کند دچار زوال و مرگ می شود. برای ذهنی که نمی اندوزد و جمع آوری نمی کند که به معنی مرگ تدریجی و هر دقیقه ای است ـ مرگ وجود ندارد. چنین ذهنی در یک حالت فضای لایتناهی است.
پس ذهن باید آن چه را جمع کرده، تمام عادات و قیودات تقلیدی و تمام آن چه را که برای داشتن امنیت به آن متکی است محو و نابود کند به این ترتیب ذهن گرفتار افکار خود نخواهد بود. رهـا شـدن از عـادات گذشته موجب می شود ذهن لحظه به لحظه تازه شود در نتیجه هرگز زوال نمی پذیرد و موج تاریکی به حرکت در نمی آید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 148 و 149

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چگونه می توانیم گفته های شما را به عمل در آوریم؟

کریشنامورتی - شما مطلبی را می شنوید که فکر می کنید درست است و می خواهید آن را در زندگی روزمره تان اجرا کنید پس شکافی میان فکر و عمل شما بوجود می آید. حال می خواهید آن چه را که فکر می کنید به عمل در آورید. پس این شکاف میان عمل و فکر شما وجود دارد و سؤال می کنید چگونه می توانید این شکاف را پر کنید و فکرتان را به عملتان ارتباط دهید.
اگر به انجام کاری بسیار علاقمند باشید آن را انجام می دهید. وقتی بخواهید کریکت بازی کنید و یا کار دیگری که واقعاً مورد علاقه تان است انجام دهید راه و وسیله انجام آن را پیدا می کنید. آن کار را انجام می دهید زیرا به آن علاقه دارید و تمام وجود، ذهن و قلب شما آن را می خواهد.
دیگر عمل می نمائید. می گوئید «این عقیده بسیار خوب است و منطقاً آن را قبول دارم اما نمی دانم چه کنم. لطفاً بگویید چگونه آن را به مرحله عمل در آورم؟» که بدان معنی است که اصلاً مایل به انجام آن نیستید. آن چه که واقعاً می خواهید آن است که انجام آن کار را به تعویق اندازید زیرا می خواهید کمی حسود باشید. می گویید «همه حسود هستند چـرا مـن نباشم». اما اگر واقعاً نخواهید حسود باشید و واقعیت حسد را دریابید همان طور که مارکبرا را می بینید، دیگر حسود نخواهید بود و هرگز سؤال نخواهید کرد چگونه از حسد دوری گزینم.
پس مهم آن است که واقعیت هرچیز را دریابیم و نپرسیم چگونه آن را به عمل در آورم که به معنی درک نکردن واقعیت است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 149 و 150

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


وقتی مار کبرا را در جاده ببینید نمی پرسید «چه بکنم؟» به خوبی از خطر آن آگاه هستید و خود را از آن دور نگاه می دارید. اما هرگز واقعاً تمام مفاهیم حسـد را درک نکرده اید. هیچکس تا بحال درباره آن با شما صحبت نکرده و به عمق آن وارد نشده اید. همیشه به شما گفته شده است حسادت نکنید امـا هـرگز خودتان به ماهیت حسد پی نبرده اید. هرگز متوجه نشده اید که چگونه اجتماع بر پایه حسد و بر پایه آرزوی چیزی شـدن ساخته شده اند. اما لحظه ای که به واقعیت حسد پی ببرید از میان می رود.
این سؤال که «چگونه آن را انجام دهم؟» بدون تفکر پیش می آید زیرا اگر واقعاً به کاری علاقمند باشید ولی راه انجام آن را ندانید دنبال آن خواهید رفت و به زودی راهی برای آن خـواهـید یافت. اگر بنشینید و بگویید «خواهش می کنم راهی عملی برای رهایی از طمع و حرص به من نشان دهید» همچنان طماع خواهید بود. اما اگر با ذهنی آگاه و بدون تعصب و با تمام وجود به بررسی طمع بپردازید به حقیقت آن پی خواهید برد و این حقیقت شما را از قید آن رها خواهد ساخت نه جستجو برای یافتن راه رهایی.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 150

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چرا خواست های ما هرگز تشخیص داده نمی شود؟ چرا همیشه موانعی وجود دارد که ما را از انجام آرزویمان باز می دارد؟

کریشنامورتی ـ اگر خواست شما برای انجام کاری کامل باشد یعنی با تمام وجود مایل به انجام آن باشید. یعنی بدون ترس، در این صورت مانعی وجود نخواهد داشت. فقط زمانی که خواست شما کامل نباشد مانع و تناقض به وجود می آید یعنی وقتی که بخواهید کاری انجام دهید و از طرفی از انجام آن بیمناک هستید و یا بین انجام دو کار تردید دارید. به علاوه آیا شما واقعا خواسته ای خود را تشخیص می دهید؟
جامعه که عبارت است از روابط جمعی میان انسان ها مایل نیست شـما یک خواست کامل داشته باشید زیرا در آن صورت بلا و خطری برای جامعه محسوب خواهید شد. شما اجازه دارید که آرزو های قابل احترامی مانند جاه طلبی و حسد داشته باشید که بسیار خوب است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 150 و 151

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


در جامعه ای که انسان ها حسود و جاه طلب هستند و تقلید می کنند حسد، جاه طلبی، اعتقاد و تقلید که نشانه های ترس هستند پذیرفته می باشد. تا زمانی که آرزو های شما با الگوی موجود تطبیق می کند شهروند محترمی هستید اما لحظه ای که خواست و آرزوی کاملی داشته باشید که مطابق با الگو نباشد خطرناک خواهید بود به همین جهت جامعه پیوسته مراقب است تا شما را از داشتن آرزوی کامل بـر حـذر دارد. آرزویی که بیان گر تمامی وجود شما است و در نتیجه منجر به عمل انقلابی خواهد شد.
بودن کاملا با شدن متفاوت است. بودن بسیار انقلابی است در نتیجه جامعه آن را رد می کند و منحصراً به شدن علاقه نشان می دهد که قابل احترام است زیرا با الگو تطبیق می کند. اما هر گونه آرزویی که منجر به شدن گردد که نوعی جاه طلبی است برآورده نخواهد شد و دیر یا زود خنثی کند و عقیم می شود و ما علیه آن عقیم شـدن از طرق زیان آور انقلاب می کنیم.
این نکته بسیار مهم و قابل تعمق است زیرا همین طور که بزرگ تر می شوید در می یابید که آرزوهایتان هرگز به راستی برآورده نشـده انـد.
بر آورده شدن آرزو ها همیشه با سایه ای از عقیم سازی روبرو است و در قلب شما بجای سرود گریه است. آرزوی شدن - یک مرد بزرگ یا یک روحانی بزرگ شدن - پایانی ندارد در نتیجه بر آورده نخواهد شد. چنین آرزویی پیوسته بیش تر می شود وموجب رنج، بدبختی و جنگ می گردد. اما اگر در انسان آرزوی شدن وجود نداشته باشد حالت بودن به وجود می آید که کاملاً متفاوت است. دیگر زمان مطرح نیست و انسان درباره به جایی رسیدن فکر نمی کند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 151 و 152

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مرداد ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


سؤال ـ من می دانم که کند ذهن هستم اما دیگران می گویند باهوشم. کدام را باور کنم عقیده خودم یا گفته دیگران را؟

کریشنامورتی - بادقت به سؤال توجه کنید اما سعی نکنید جواب آن را بیایید. اگر به من بگوئید من باهوش هستم اما خودم بدانم چنین نیست آیا گفته شما روی من تأثیر خواهد گذاشت؟ فقط در یک صورت و آن زمانی است که سعی کنم باهوش باشم. در این صورت گول خورده و تحت تأثیر حرف شما قرار گرفته ام. اما اگر ببینم یک آدم کودن در تلاش برای باهوش شدن موفق نمی شود آن وقت چه؟
مطمئناً اگر من کودن باشم و سعی نمایم باهوش شوم همچنان کودن باقی خواهم ماند زیرا تلاش برای چیزی شدن جزئی از نادانی است. یک انسان کم هوش و کودن ممکن است آثار و ظواهر هوشیاری را به دست آورد. به این طریق که ممکن است در امتحانات موفق شود و شغلی بدست آورد اما همچنان کودن باقی خواهد ماند (لطفاً توجه کنید این یک گفته بد بینانه و مغرضانه نیست) اما لحظه ای که شخص متوجه شود کند ذهن وکودن است و به عوض تلاش برای باهوش شدن سعی کند نادانی خود را بررسی و درک نماید آن لحظه بر انگیخته شدن هوش است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 152

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


آیا می دانید حرص و طمع چیست؟ یعنی خوردن غذا بیش از حد نیاز، علاقه به تحت الشعاع قرار دادن دیگران در مسابقه و بازی، علاقه به داشتن پول زیاد و ماشینی بهتر از دیگران. به خود می گویید نباید حریص باشید و سعی می کنید حریص نباشید که خیلی احمقانه است زیراحرص و طمع هرگز با تلاش در راه حریص نبودن متوقف نمی شود. اما اگر شروع به درک تمام مفاهیم طمع نمائید و با تمام وجود برای دریافتن حقیقت تلاش کنید از قید حرص و طمع آزاد خواهید شد. در این مرحله است که به صورت یک انسان هوشیار درخواهید آمد زیرا با آن چه که وجود دارد کنار آمده اید و سعی نکرده اید از آن چه که باید باشد تقلید کنید. پس اگر کودن هستید سعی نکنید هوشیار و زرنگ شوید بلکه در یابید چه عاملی موجب کند ذهنی شما شده است. تقلید، ترس، پیروی از دیگران یا نمونه قرار دادن کسی، تمام اینها موجب کند شدن ذهن شما می شود. هنگامی که از کسی پیروی نکنید، ترس به خود راه ندهید و قادر باشید برای خود فکر کنید آیا در آن صورت باهوش ترین انسان ها نخواهید بود؟ اما اگـر کـودن بـاشید و سعی کنید باهوش شوید شما نیز به آن گروه از افرادی که در باهوشی خود کودن هستند خواهید پیوست.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 152 و 153

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چرا ما شيطان و شرور هستیم؟

کریشنامورتی ۔ اگر این سؤال را زمانی از خود بکنید که در حال شرارت هستید مهم است و مفهوم دارد اما اگر عصبانی شوید در آن حال هرگز سؤال نخواهید کرد چرا عصبانی هستید بلکه بعد از آن از خود سؤال می کنید. وقتی عصبانیت شما برطرف شد به خود می گوئید «چه احمقانه، مـن نـباید عصبانی می شدم». در صورتی که اگر در لحظه عصبانیت از حالت خود آگاه باشید بدون آن که خود را محکوم نمائید و هنگامی که ذهن شما در لحظه بروز آشوب آگاه باشد خواهید دید که این حالت به چه سرعتی از میان خواهد رفت.
کودکان در سنین خاصی شرور هستند و باید این طور باشد زیرا مملو از زندگی و انرژی می باشند و این انرژی باید به طریقی بروز نماید اما این در واقع مسئله پیچیده ای است زیرا شرارت ممکن است ناشی از خوردن غذای بد، کمبود خواب و یا احساس نا امنی و عوامل دیگر باشد. اگر تمام عوامل مربوط به آن کاملاً قابل درک نباشد پس شیطنت کودکان به صورت قیام در داخل جامعه درخواهد آمد که راه رهایی از آن وجود ندارد.
آیا می دانید کودک مجرم کیست؟ کودکی کـه هـمـه نـوع کار های وحشتناک انجام می دهد. کودکان در حال قیام در داخـل زنـدان جامعه هستند زیرا هرگز به آن ها کمک نشده است تا تمام مشکلات زندگی و وجود را درک کنند. آن ها پراز نیروی حیات هستند و بعضی از آن ها دارای هوش خارق العاده ای می باشند وقیام آن ها راهی است برای آنکه بگویند «به ما کمک کنید تا زندگی را درک نمائیم و این اجبار و انطباق وحشتناک را در هم شکنیم». به همین دلیل این نکته برای مربیان حائز اهمیت زیاد است و آن ها بیش از کودکان نیازمند آموزش هستند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 153 و 154

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - من به نوشیدن چای عادت کرده ام. یکی از مربیان می گوید عادت بدی است و دیگری می گوید نه.


کریشنامورتی - خود شما چه فکر می کنید؟ برای یک لحظه گفته دیگران را کنار بگذارید زیرا ممکن است ناشی از تعصبات شخصی باشد و به سؤال توجه کنید. عقیده شما درباره پسر جوانی که به چیزی مثل نوشیدن چای، سیگار کشیدن و خوردن عادت کرده است چیست؟ ممکن است عادت به انجام کاری در سنین هفتاد یا هشتاد که در اواخر عمر است
بد نباشد. اما شما تازه زندگی را آغاز کرده اید و عادت بسیار وحشتناک است. مسئله مهم اینست نه آن که آیا باید چای بنوشید یا نه.
وقتی به چیزی عادت کنید ذهنتان به سوی نابودی پیش می رود. اگر مثل یک هندو، کمونیست، کاتولیک و پروتستان فکر کنید ذهن شما بـه زوال می گراید. اما اگر ذهنتان آگاه باشد و سعی کند دریابد چـرا گرفتار یک عادت خاص شده اید و چرا به روش خاصی فکر می کنید در این صورت به سؤال شما درباره سیگار کشیدن یا نوشیدن چای پاسخ داده شده است.


کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 154 و 155

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
هفدهم


نمی دانم آیا تا به حال متوجه شده اید که در کنار رودخانه ها آبگیر های کوچک و باریکی به وجود می آید؟ شاید ماهی گیرانی آن ها را کنده باشند و ارتباطی با رودخانه نداشته باشد. رودخانه به طور مداوم، عمیق و وسیع در حرکت است اما این آبگیرها پر از کف است زیرا ارتباطی با زندگی رودخانه ندارد و در آن ماهی زندگی نمی کند. فقط آب راکدی است و رودخانه عمیق که مملو از زندگی و حیات است به سرعت در کنار آن حرکت می کند.
آیا فکر نمی کنید که انسان ها مانند آن آبگیر ها هستند؟ آن ها به دور از جریان سریع زندگی آبگیر کوچکی برای خود حفر می کنند و در آن راکد می مانند و می میرند و این رکود و زوال را ما «وجود» می نامیم. یعنی همه ما خواهان وضعیتی پایدار هستیم و می خواهیم آرزو هایمان برای همیشه ادامه یابد و خوشی هایمان پایانی نداشته باشد. یک گودال کوچک حفر می کنیم و در آن به همراه خانواده خود، جاه طلبی هایمان، فرهنگ مان و ترس های مان سنگر می گیریم و در آن جا می می ریم و می گذاریم زندگی ادامه یابد. اما زندگی پایدار نیست بلکه پیوسته در تغییر است و به سرعت پیش می رود و دارای عمق، حیات و زیبایی خارق العاده است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 156

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


آیا توجه کرده اید زمانی که آرام در کنار رود ها نشسته اید صدای برخورد آب و صدای حرکت دائمی رودخانه به گوش می رسد. در آن جا همیشه حس حرکت خارق العاده بسوی وسیع تر و عمیق تر شدن وجود دارد. اما در آبگیر کوچک ـ هیچ حرکتی وجود ندارد و آبش راکد است. اگر توجه کنید می بینید که این چیزی است که اکثر مـا طـالبش هستیم. آبگیر های کوچک و راکد وجود به دور از زندگی. سپس برای توجیه آن فلسفه ای اختراع کرده ایم و برای حمایت از آن تئوری های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و مذهبی را گسترش داده ایم و نمی خواهیم مزاحمتی برایمان بوجود آید زیرا در جستجوی بقا هستیم.
در جستجوی بقا بودن یعنی آن که بخواهیم خوشی ها به ور نامحدود ادامه یابد و ناخوشی ها به سرعت از میان برود. ما خواستار نام هستیم و می خواهیم ناممان از طریق خانواده وثروت باقی بماند. ما در روابط مان و در فعالیت هایمان خواستار بقا و پایداری هستیم یعنی در آبگیر راکد در جستجوی زندگی ابدی و پایدار می باشیم و درنتیجه جامعه ای را به وجود می آوریم که بقای ثروت، نام و شهرت را برایمان تضمین نماید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 156 و 157

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


اما می بینید که زندگی ابدأ اینطور نیست. زندگی پایدار نیست. هـمه چیز فناپذیر است مانند برگ هایی که از درختی می افتند. هیچ چیز پایدار نیست و همیشه تغییر و مرگ وجود دارد. آیا هرگز به درختی که بدون برگ و لخت ایستاده است توجه کرده اید؟ تمام برگ های آن ریخته و در انتظار بهار می باشد وقتی بهار فرا رسد دوباره درخت را پر از موزیک برگ ها می سازد که در فصل خود می ریزند و باد آن ها را پراکنده می سازد و این راه زندگی است.
ولی ما خواهان چنین چیزی نیستیم. ما به فرزندان‌ مان، آداب و رسوم، جامعه، نام خود و ثروت کوچک مان می چسبیم زیرا در جستجوی بقا هستیم به همین جهت از مرگ می ترسیم. از ازدست دادن چیز هایی که می شناسیم در هراسیم. اما زندگی آن چیزی که ما می خواهیم نیست. زندگی ابدأ پایدار نیست. پرندگان می میرند، برف آب می شود، طوفان درختان را قطع و ویران می سازد. اما ما چیز هایی را که رضایت، بقا و پایداری را به ما می دهد دوست می داریم. ما موقعیت خود و اقتداری را که بر مردم داریم دوست می داریم و واقعیت زندگی را نمی پذیریم.


ادامه دارد ...

کربشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 157 و 158

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


حقیقت این است که زندگی مانند رودخانه است، پیوسته در حرکت می باشد، جستجو می کند، کشف می کند، به پیش می رود، طغیان میکند و با آب خود به هر شکافی رخنه می کند. اما ذهن انسان اجازه نمی دهد چنین چیزی برایش پیش بیاید. ذهن می بیند زندگی کردن در حالت ناپایدار و نا امن خطرناک است در نتیجه دیواری به دور خود می کشد. دیوار آداب و رسوم، مذهب سازمان یافته، تئوری های سیاسی و اجتماعی - خانواده، نام، دارایی و فضائل کوچکی که در خود گسترش می دهیم همه این ها در داخل دیوار ها و دور از زندگی قرار دارند. زندگی در حرکت است، موقتی است و مدام سعی می کند به این دیوار ها نفوذ کرده آن ها را در هم کوبد - دیوار هایی که در پس آن آشفتگی و بدبختی است.
ذهنی که دیواری به دور خود نکشیده و مملو از یافته ها، برداشت ها و دانسته های خود نیست، ذهنی که در بی زمانی و نا امنی زندگی می کند. برای چنین ذهنی زندگی چیز خارق العاده ای است. چنین ذهنی خودش زندگی است زیرا زندگی محلی برای آرام گرفتن و باقی ماندن ندارد. اما اکثر ما خواهان محلی برای آرام گرفتن هستیم. مـا خـواهـان یک منزل کوچک، نام و مقام هستیم و برای این چیز ها ارزش بسیار قائل می باشیم. ما خواستار بقا هستیم و فرهنگ خود را بر مبنای ایـن خـواسـتـه بـوجود آورده ایم. معبود هایی اختراع می کنیم که اصلا معبود نیستند بلکه صرفاً تصویری از آرزو های ما هستند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 158

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
2025/06/28 10:25:37
Back to Top
HTML Embed Code: