Telegram Web Link
ادامه ...


پس زمانی که دانش سنت شود به صورت مانعی در می آید که ذهن را طبق الگویی خاص مقید می سازد زیرا نه تنها انسان ها را از یکدیگر جدا می کند بلکه موجب دشمنی میان آن ها می گردد و از سویی مانع درک عمیق حقیقت و زندگی می شود. برای درک و کشف حقیقت ذهن باید خالی از هرگونه سنت، اندوخته ها و تمام آگاهی هایی که به عنوان محافظ روانی به کار می رود باشد. وظیفه آموزش آن است که اطلاعات زیادی در زمینه های مختلف تلاش انسان در اختیار محصلین قرار دهد و در همان حال ذهن را از تمام سنت ها آزاد سازد تا بتواند تحقیق کند، دریابد و کشف نماید. در غیر اینصورت ذهن ماشین خواهد شد، مگر آن که پیوسته خود را از اندوخته های سنتی آزاد سازد. ذهن قادر به کشف خدای متعال که فنا ناپذیر است نمی باشد اما باید دانش و اطلاعات وسیعی به دست آورد تا بتواند نیاز های بشر را برآورده سازد.
پس دانش که عبارت است از پرورش حافظه در بعضی موارد مفید و ضروری است اما در سایر موارد زیان آور می شود. تشخیص این مطلب که در چه مواردی دانش مخرب است و باید کنار گذارده شود و چه موقعی حیاتی است و باید وظیفه خود را تا سرحد امکان انجام دهد آغاز آگاهی است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 176 و 177

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


شما در زمینه های مختلف دانش کسب می کنید. وقتی به دانشکده می روید ممکن است مهندس دکتر و قاضی شوید و یا در رشته ریاضی و یا سایر علوم درجه دکترا بگیرید ممکن است خانه داری را بیاموزید و طرز پختن غذا ها را فرا گیرید اما هیچ کس به شما کمک نخواهد کرد که از قید سنت ها آزاد گردید تا ذهن شما از ابتدا تازه و مشتاق باشد و در نتیجه بتواند همیشه چیز های کاملاً تازه کشف کند. فلسفه ها، تئوری ها و اعتقاداتی را که از کتاب ها کسب می کنید و به صورت سنت برایتان در می آید در حقیقت مانعی در راه ذهن هستند زیرا ذهن از آن ها به عنوان وسیله ای برای امنیت روانی خود استفاده می کند و در نتیجه به آن پایبند می شود پس لازم است که ذهن از سنت ها رهایی یابد و در همان حال دانش و تکنیک را پرورش دهد و این وظیفه آموزش است.
مشکل آن است که ذهن از دانسته ها آزاد شود تا آن که بتواند در همه حال تازه ها را کشف کند. روزی یک ریاضیدان بزرگ گفت که چگونه وی چندین روز تلاش میکرد مسئله ای را حل کند اما موفق نمی شد. یک روز صبح هنگام قدم زدن ناگهان پاسخ سؤال خود را پیدا کرد. چه اتفاقی افتاده بود؟ در آن زمان ذهنش آرام بود و از فکر حل مسئله آزاد بود در نتیجه موفق به یافتن پاسخ آن شد. انسان باید درباره مسائل اطلاعاتی کسب کند اما ذهن برای یافتن پاسخ آن مقید به اطلاعات نباشد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 177 و 178

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک شهریور ماه کانال (قانون جبران)
را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


اما ذهن هرگز یاد نمی گیرد چگونه آرام باشد و از تمام هرج و مرج های زندگی و زمینه های ریشه گرفتن مشکلات آزاد باشد. ما به جوامع می پیوندیم به فلسفه ای میچسبیم خود را پایبند اعتقادات می کنیم، اما تمام این ها کاملاً بی فایده است زیرا مسائل انسان ها را حل نمی کند بر عکس، بدبختی و غم بزرگ تری به بار می آورد. آن چه مورد نیاز است فلسفه یا اعتقاد نیست، بلکه ذهن بایستی آزاد باشد تا بتواند تحقیق کند، کشف نماید و خلاق باشد.
شما خود را برای گذراندن امتحانات آماده می کنید، اطلاعات زیادی به دست می آورید و برای گرفتن مدرک از آن استفاده می کنید و امیدوار هستید شغلی به دست آورید و ازدواج کنید، آیا زندگی همین است؟ شما دانش و تکنیک کسب می کنید اما ذهنتان آزاد نیست. در نتیجه برده سیستم می شوید که بدان معنا است که موجود خلاقی نیستید. شما ممکن است صاحب فرزند شوید نقاشی کنید یا شعر بسرایید، اما این خلاقیت به شمار نمی آید. ابتدا باید ذهن آزاد باشد تا خلاقیت صورت پذیرد و سپس تکنیک می تواند در بیان خلاقیت مورد استفاه قرار گیرد. اما داشتن تکنیک بدون ذهن خلاق و بدون خلاقیتی که موجب کشف حقیقت گردد مفهومی ندارد. متاسفانه اکثر ما از این خلاقیت اطلاعی نداریم زیرا ذهنمان را در دانش و سنت دفن کرده ایم در حالی که اگر ذهن شما آزادانه بتواند حقیقت را دریابد متوجه خواهید شد که پر مایگی فراوان و غیر قابل فسادی به دست می آورد که مملو از شادی خواهد بود. سپس ارتباط با مردم با عقاید و چیز ها - مفهوم کاملاً متفاوتی خواهد داشت.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 178 و 179

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - یک بچه نافرمان با تنبیه تغییر می کند یا با محبت کردن؟

کریشنامورتی - عقیده شما چیست؟ به سؤال توجه کنید و درباره آن فکر کنید و آن را حس نمایید. آیا یک بچه نافرمان را می توان به وسیله تنبیه یا محبت تغییر داد؟ اگر بچه ای یا محبت تغییر داد؟ اگر بچه ای به وسیله تنبیه که نوعی اجبار است تغییر کند؛ آیا می توان آن را تغییر نامید؟ شما انسان بزرگی هستید و به عنوان یک معلم یا ولی قدرت دارید و اگر بچه را تهدید نموده و او را بترسانید طفل بی چاره ممکن است هرچه می گویید انجام دهد اما آیا این یک تغییر است؟ آیا در هر نوع اجبار تغییر وجود دارد؟ آیا هرگز از طریق قانون و یا ترس می توان تغییر به وجود آورد؟ همچنین هنگامی که سؤال می کنید آیا محبت می تواند در یک بچه نافرمان تغییر به وجود آورد منظور شما از کلمه محبت چیست؟ اگر محبت کردن و دوست داشتن یعنی درک بچه - درک علل نافرمانی او و نه تغییر دادن - در آن صورت نافرمانی بچه متوقف خواهد شد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 179

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


اگر من بخواهم بچه را تغییر دهم تا دیگر شیطنت نکند همان خواست من در تغییر دادن پ او نوعی اجبار محسوب می شود این طور نیست؟ اما اگر من شروع به درک علل شیطنت او کنم و عواملی که شیطنت را در او ایجاد کرده کشف نموده و ریشه کن سازم که ممکن است سوء تغذیه بی خوابی مورد استهزاء سایر بچه ها قرار گرفتن و یا میل به جلب توجه باشد - دیگر کودک نا فرمانی و شیطنت نخواهد کرد. اما اگر هدف من فقط تغییر دادن بچه باشد به عبارت دیگر اگر بخواهم او را با الگوی خاصی منطبق کنم در آن صورت سعی نکرده ام او را درک کنم.
مسئله این است که بدانیم منظور ما از تغییر چیست. حتی اگر طفل به علت محبت دست از شیطنت بر دارد که این خود نوعی نفوذ به شمار می آید آیا این تغییر واقعی است شما محبت می کنید اما عملتان نوعی فشار بر روی کودک برای تغییر دادن او است. وقتی می گویید بچه باید تغییر کند منظورتان چیست؟ تغییر از چه به چه؟ از آن چه هست به آن چه باید باشد. اگر کودک به آن په باید باشد تغییر کند صرفاً آن چه را که بوده اصلاح کرده ایم که تغییر به شمار نمی آید.
موضوع را به طریق دیگری مطرح می کنم. اگر من حسود باشم و بخاطر آن چه اجتماع و کتاب های مقدس به من می گویند بـخـواهـم غـيـر حسود باشم آیا تغییر کرده ام یا آن که فقط به حسادت خود نام دیگری داده ام. در حالی که اگر قادر به تحقیق و درک کامل علت حسادت خود باشم از قید آن آزاد خواهم شد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 179 و 180

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چگونه انسان هوشیار می شود؟

کریشنامورتی - لحظه ای که سعی کنید هوشیار و آگاه باشید دیگر هوشیار نخواهید بود این مسئله مهمی است پس ذهن خود را کمی متوجه آن کنید. اگر من نادان باشم و همه به من بگویند که باید هوشیار شوم سعی خواهم کرد بیش تر درس بخوانم تا نمرات پ بهتری بگیرم بعد مردم می گویند او سخت کار می کند و دستی به پشتم می زنند اما من همچنان نادان هستم زیرا فقط ظواهر دانایی و هوشیاری را به دست آورده ام. پس مشکل آن نیست که چگونه انسان آگاه شود بلکه چگونه از قید نادانی رهایی یابد سعی در آگاه شدن خود نوعی نادانی است.

سؤال - شما می گویید که برای توجه کردن هیچ گونه مقاومتی نباید وجود داشته باشد. چگونه چنین ممکن است؟

کریشنامورتی - من گفتم که هرگونه مقاومتی بی توجهی و حواس پرتی است. حرف من را قبول نکنید بلکه درباره آن فکر کنید. هیچ حرفی را از هر کسی که باشد قبول نکنید بلکه خودتان درباره آن تحقیق کنید. اگر صرفاً همه چیز را بپذیرید قوه ابتکار خود را از دست خواهید داد و کودن و مرده می شوید. اما اگر تحقیق کنید و درباره همه چیز خودتان بیاندیشید انسانی زنده و خلاق خواهید بود.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 180 و 181

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


حال آیا می توانید به آن چه گفته می شود توجه کنید و در عین حال متوجه کسی که وارد می شود باشید بدون آن که سر خود را برای دیدن او برگردانید و بدون آن که در مقابل گرداندن سر خود مقاومت کنید؟ اگر مقاومت کنید حواس شما پرت می شود و در آن مقاومت انرژی ذهنی خود را از دست خواهید داد. پس آیا امکان دارد حالتی از توجه کامل به وجود آید که حواس پرتی و در نتیجه مقاومتی وجود نداشته باشد؟ یعنی آیا می توانید با تمام وجودتان به چیزی توجه کنید و از طرفی حواس نا خود آگاه خود را نسبت به تمام حوادث خارج و درون خود حساس نگاه دارید.
می دانید ذهن دستگاهی خارق العاده است پیوسته در حال جذب می باشد - اشکال و رنگ های مختلف را میب یند تاثرات متعددی را دریافت می کند مفهوم کلمات و اهمیت نگاه ها را در می یابد و مشکل ما آن است که توجه خود را به چیزی معطوف کنیم و در همان حال ذهن را واقعاً نسبت به تمام وقایعی که در اطرافمان میگذرد و شامل تمام تاثرات و پاسخ های ناخود آگاه می باشد حساس نگاه داریم.
آن چه من می گویم مستلزم تمام مراحل اندیشه است. اگر کسی طریقه اندیشیدن را نداند انسان بالغی نخواهد بود اندیشیدن یکی از مهم ترین چیزهای زندگی است - خیلی مهم تر از قبول شدن در امتحانات و مدرک گرفتن است. درک مفهوم صحیح اندیشیدن از راه تمرین به دست نمی آید برای درک آن باید انسان نسبت به اعمال ذهن خود آگاه باشد و به این ترتیب دقت بوجود می آید اما اگر مقاومت کنید دقت و توجه کامل بوجود نمی آید. اکثر افراد آموزش یافته اند که از طریق مقاومت توجه خود را جمع کنند در نتیجه آن توجه و دقت کامل نخواهد بود به همین جهت یاد گیری کسل کننده و ترسناک به نظر می رسد در نتیجه مهم است که به معنی واقعی کلمه توجه کنید که همان آگاهی از عمل ذهن می باشد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 181 و 182

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


شما نمی توانید بدون خود آگاهی به طور کامل توجه خود را جمع کنید. به همین دلیل در یک مدرسه واقعی، دانش آموز فقط نباید دروس مختلف را فرا گیرد. بلکه باید به او کمک شود تا از مراحل اندیشه خود آگاه شود. وقتی نسبت به خود آگاهی پیدا کرد در خواهد یافت چگونه بدون مقاومت توجه خود را متمرکز نماید، زیرا آگاهی یافتن از خود راهی به سوی اندیشه کردن است.

سؤال - چرا ما به سؤال کردن علاقه داریم؟

کریشنامورتی - ساده است زیرا انسان کنجکاو است. آیا شما مایل نیستید طرز بازی کریکت یا فوتبال و یا طرز پرواز با کایت را بیاموزید؟ زمانی که از سؤال کردن باز ایستید خواهید مرد - که معمولاً افراد مسن چنین هستند. آن ها سؤال نمی کنند زیرا ذهنشان مملو از اطلاعات و گفته های دیگران است آن ها را پذیرفته اند و در چهارچوب قیودات قرار گرفته اند تا زمانی که سؤال می کنید در مبارزه هستید اما لحظه ای که شروع به پذیرفتن کنید از نظر روانی می میرید. پس در طول زندگی چیزی را نپذیرید بلکه سوال و تحقیق کنید در آن صورت درخواهید یافت ذهنتان واقعاً خارق العاده است و پایانی برای آن وجود ندارد. چنین ذهنی هرگز نمی میرد.


کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 182

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
بیستم


دیدن آن مزرعه سبز با گل هایی به رنگ زرد خردلی و جویباری که از میان آن می گذرد دوست داشتنی است دیروز عصر به آن نگاه می کردم دیدن زیبایی و آرامش خارق العاده خارج شهر بدون تردید برای انسان این سؤال را پیش می آورد که زیبایی چیست پاسخی که بلافاصله به دنبال آن می آید اینست که زیبایی چیزی دوست داشتنی است و پاسخ سوال زشتی چیست. این است که زشتی چیزی درد آور است. به این ترتیب ما عکس العمل در مقابل لذت و درد را در قالب جملات "این زیبا است" یا این زشت است در میآوریم اما آن چه اهمیت دارد لذت یا درد نیست بلکه در ارتباط بودن با همه چیز و حساس بودن نسبت به زشت و زیبا می باشد.
زیبایی چیست؟ این اساسی ترین سوال ها است پس نمی توان آن را به آسانی کنار گذاشت. درک مفهوم زیبایی و حس مهربانی که فقط هنگام به وجود می آید که ذهن و قلب مستقیماً با چیزی دوست داشتنی در ارتباط است و در نتیجه انسان احساس راحتی کامل میکند - اهمیت زیادی دارد و تا زمانی که آن را درک نکنیم زندگیمان بسیار سطحی خواهد ماند.
ممکن است انسان زیبایی های بسیاری در اطرافش باشد، مانند کوه ها مزارع، و رودخانه ها اما اگر نسبت به آن ها آگاه نباشد مانند یک مرده است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 183

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


شما دختر ها و پسر ها و بزرگ تر ها از خود سؤال کنید زیبایی چیست؟ نظافت، آراستگی ظاهر یک لبخند، یک ژست ناشی از سپاس گزاری آهنگ، راه رفتن، نقش یک گل بر روی مو های شما، رفتار خوب، روانی بیان تفکر رعایت حال دیگران و وقت شناس بودن - همه این ها جزیی از زیبایی هستند؛ اما زیبایی ظاهری آیا زیبایی همین ها است یا چیزی به مراتب عمیق تر از این ها؟
زیبایی در شکل و طرح وجود دارد آیا هرگز شکل دوست داشتنی درختی پر برگ و یا ظرافت درختی بی برگ را تماشا کرده اید؟ چنین چیز هایی زیبا هستند اما این بیان ظاهری چیزی بسیار عمیق تر است پس آن چه را که ما زیبایی می نامیم چیست؟
ممکن است شما صورتی زیبا و تمیز داشته باشید، ممکن است لباسی زیبا بپوشید و رفتاری آراسته داشته باشید. ممکن است خوب نقاشی کنید یا درباره زیبایی یک منظره مقاله بنویسید. اما بدون این حس درونی مهربانی تمام متعلقات خارجی زیبایی منجر به یک زندگی کاملاً ساختگی و پیچیده خواهد شد.
پس باید در یابیم زیبایی واقعی چیست. توجه کنید من نمی گویم که بیان خارجی از زیبایی را نادیده بگیرید. ما همه باید رفتار خوبی داشته باشیم. باید تمیز بوده و با سلیقه لباس بپوشیم البته بدون خودنمایی کردن. باید وقت شناس باشیم و روان صحبت کنیم این ها لازم هستند و جوی خوش آیند و لذت بخش ایجاد می کنند اما به تنهایی ارزشی ندارند.
اما زیبایی درونی وقار و آرامش زیادی به شکل خارجی و رفتار انسان می دهد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 184

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


این زیبایی درونی که بدون آن زندگی انسان سطحی و تو خالی خواهد بود چیست؟ آیا هرگز در این باره فکر کرده اید؟ احتمالا نه شما خیلی گرفتار هستید، ذهنتان درگیر تحصیل، بازی، صحبت کردن خندیدن و دست انداختن دیگران است. اما کمک به شما در راه کشف زیبایی درونی که بدون آن شکل و حرکات خارجی مفهومی نخواهد داشت یکی از وظایف آموزش صحیح است و درک عمیق زیبایی و شناخت آن جزء اصلی زندگی شما است.
آیا یک ذهن سطحی می تواند زیبایی را درک و تحسین نماید؟ ممکن است درباره زیبایی صحبت کند؛ اما آیا می تواند لذت عظیمی را که از دیدن چیزی واقعاً دوست داشتنی به دست می دهد تجربه کند؟ وقتی ذهن فقط متوجه خودش و فعالیت های خودش باشد دیگر زیبا نیست و هر فعالیتی که داشته باشد زشت و محدود خواهد بود و در نتیجه قادر به شناخت زیبایی نیست اما ذهنی که متوجه خود نیست یعنی از جاه طلبی آزاد است، ذهنی که فقط درگیر آرزو های خود نیست و به دنبال کسب موفقیت نمی باشد - چنین ذهنی سطحی نیست. در نتیجه خوبی و مهربانی بوجود می آورد این خوبی و مهربانی حتی در یک صورت به اصطلاح زشت، زیبایی می آفریند. وقتی مهربانی درونی وجود داشته باشد. صورت زشت تغییر می یابد؛ زیرا خوبی درونی یک احساس عمیق مذهبی است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 184 و 185

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


می دانید مذهبی بودن یعنی چه؟ مذهبی بودن هیچ گونه ارتباطی با ناقوس معبد ندارد اگرچه صدای آن از دور خوش آیند است همچنین هیچ ارتباطی با تشریفات کشیش ها و سایر اعمال مربوط به عبادت ندارد. مذهبی بودن یعنی حساس بودن نسبت به واقعیت. زمانی که تمام وجود شما - نسبت به زیبایی و زشتی ها نسبت به یک حیوان نسبت به فقر و کثافت این شهر نسبت به خنده ها و اشک ها و هر چیزی که در اطرافتان وجود دارد، حساس باشد این حساسیت به تمام موجودات مهربانی و عشق را پدید می آورد. حتی اگر شما فردی با استعداد بوده و خوب لباس بپوشید، اتومبیل گران قیمت سوار شوید و بسیار تمیز باشید بدون داشتن آن حساسیت در شما زیبایی وجود نخواهد داشت.
عشق چیز خارق العاده ای است. شما اگر به خودتان فکر نمی کنید نمی توانید دوست بدارید ذهنی که دوست می دارد و عشق می ورزد در واقع یک ذهن مذهبی است؛ زیرا در حرکت به سوی واقعیت، حقیقت و خدا است و فقط چنین ذهنی می تواند زیبایی را درک کند.
ذهنی که دنباله روی جاه طلبی های فردی نباشد حساس، آگاه و متوجه می شود. چنین ذهنی دارای زیبایی است.
بسیار مهم است که در جوانی یاد بگیرید مرتب و پاکیزه باشید، بتوانید آرام بنشینید، سر میز رفتار خوبی داشته باشید محافظه کار و وقت شناس باشید. اگر چه رعایت این مسائل ضروری است؛ اما اگر شما صرفاً بدون درک مفهوم آن ها به طور مصنوعی آن ها را انجام دهید. هرگز مفهوم واقعی زیبایی را درک نخواهید کرد ذهنی که به ملت گروه و جامعه خاصی تعلق ندارد. دارای اقتدار نیست و از جاه طلبی و ترس آزاد است. همیشه در عشق و محبت شکوفا می شود؛ زیرا در حرکت به سوی واقعیت زیبایی را خواهد شناخت. ذهنی که نسبت به زشتی و زیبایی حساس است یک ذهن خلاق می باشد و دارای درک نا محدود است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 185 و 186

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - اگر من در بچگی دارای آرزو و جاه طلبی باشم آیا می توانم در بزرگی به آن برسم؟

کریشنامورتی - آرزو و جاه طلبی بچگی معمولاً ناپایدار است. یک پسر بچه میخواهد راننده کامیون شود یا هنگامی که هواپیمای جتی را در حال پرواز در آسمان می بیند. می خواهد خلبان شود یا یک سخنران سیاسی را می بیند و می خواهد مثل او شود. دختر بچه ای ممکن است بخواهد فرزندان زیاد داشته باشد و همسر مرد پولداری شود و در خانه ای بزرگ زندگی کند و یا در آرزوی نقاشی کردن و یا سرودن شعر باشد.
آیا رؤیا های بچگی واقعیت می یابد و آیا رویا ها ارزش تحقق یافتن را دارند؟ تلاش برای رسیدن به یک آرزو همیشه غم به همراه دارد. شاید شما هنوز به این نکته برخورد نکرده باشید، اما وقتی بزرگ شدید متوجه خواهید شد. غم سایه آرزو است. اگر من بخواهم پولدار و مشهور شوم برای رسیدن به هدفم باید مبارزه کنم، دیگران را کنار بزنم و برای خود دشمنی می خرم و حتی اگر به آرزویم برسم دیر یا زود اتفاق دیگری می افتد. بیمار می شوم و یا هنگام رسیدن به آرزویم به فکر چیز بیش تری خواهم بود و همیشه مرگ در کمین است. جاه طلبی، آرزو و موفقیت همیشه به طور اجتناب ناپذیر منجر به ویرانی و غم می گردد. شما می توانید تجربه کنید. به بزرگترها در اطراف خود نگاه کنید. مردانی که مشهور هستند، مردان بزرگ آن هایی که اسم و قدرتی کسب کرده اند. به چهره آن ها نظر افکنید، ببینید چقدر غمناک یا از خود راضی هستند. خطوط چهره شان زشت است در آن ها مهربانی به وجود نمی آید زیرا قلبشان مملو از غم است.
آیا زندگی در این دنیا بدون جاه طلبی امکان ندارد؟ همان که هستید باشید. اگر خود را بشناسید بدون تلاش برای تغییر آن، این عمل خود یک نوع تغییر در شما به وجود می آورد. فکر می کنم انسان می تواند در این دنیا کاملا گمنام و ناشناس اما به خوشی زندگی کند. بدون داشتن شهرت، جاه طلبی و خشونت و این جزیی از آموزش صحیح است.
همه دنیا موفقیت را پرستش می کنند. شما داستان هایی می شنوید درباره پسر بچه فقیری که چگونه شب ها درس می خواند تا بالاخره یک قاضی شد و یا چگونه فردی از روزنامه فروشی آغاز کرد و بالاخره تبدیل به یک میلیونر شد به شما یاد می دهند، موفقیت را مهم و با ارزش بدانید. کسب موفقیت بزرگ غم بزرگی هم به همراه دارد، اما اکثر مردم در آرزوی کسب آن هستند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 186 و 187 و 188

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک شهریور ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


سوال - در سیستم اجتماعی کنونی آیا به فعل در آوردن آن چه شما می گویید مشکل نیست؟

کریشنامورتی - هنگامی که شما به چیزی به شدت معتقد باشید به عمل در آوردن آن مشکل نخواهد بود وقتی به بازی کریکت علاقه داشته باشید با تمام وجود به آن می پردازید این طور نیست؟ و به نظرتان مشکل نمی آید فقط هنگامی که واقعاً حقیقت چیزی را درک نکرده باشید به فعل در آوردن آن مشکل به نظرتان میرسد و در آن صورت آن را دوست نمی دارید. آن چه را که دوست داشته باشید با شوق انجام می دهید و از آن لذت می برید و در آن صورت اظهار نظر جامعه و والدینتان اهمیتی نخواهد داشت. اما اگر عمیقاً متقاعد نشده باشید و اگر از انجام آن چه صحیح می پندارید احساس آزادی و خوشحالی نکنید مطمئناً علاقه شما به آن ساختگی و غیر واقعی بوده است در نتیجه بزرگ به نظر می رسد و همان طور که گفتید به عمل در آوردن آن مشکل خواهد بود.
البته در راه انجام آن چه دوست دارید مشکلاتی وجود خواهد داشت اما اهمیتی ندارد این جزئی از زندگی است. می بینید که ما انسان ها فلسفه ای درباره مشکلات ساخته ایم و تلاش کردن مبارزه کردن و مخالفت کردن را مهم می دانیم.
من درباره به دست آوردن تجربه و مهارت از طریق تلاش و مبارزه صحبت نمی کنم بلکه علاقه به انجام کار مورد نظر من است. اما عليه جامعه مبارزه نکنید و با رسوم منسوخ شده درگیر نشوید مگر آنکه این عشق و علاقه در شما وجود داشته باشد زیرا در غیر این صورت مبارزه شما مفهومی نخواهد داشت و شما صرفاً موجب خلق شرارت و بدبختی بیش تر خواهید شد در حالی که اگر عمیقاً کار صحیح را تشخیص دهید و بتوانید در راه انجام آن ایستادگی کنید عمل شما زاییده عشق است که مفهوم خارق العاده ای خواهد داشت و دارای حیات و زیبایی خواهد بود. می دانید فقط در یک ذهن آرام چیز های بزرگ خلق می شوند و یک ذهن آرام با تلاش کنترل و انضباط آشنایی ندارد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 188 و 189

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - منظور شما از تغییر کلی چیست و چگونه انسان می تواند این امر را در خود تشخیص دهد؟

کریشنامورتی - آیا فکر می کنید که با تلاش می توانید تغییر کلی در خود به وجود آورید؟ می دانید تغییر چیست؟ فرض کنیم شما آدم جاه طلبی هستید و شروع به دیدن همه صفاتی که لازمه جاه طلبی است مثل امید رضایت، عجز، خشونت غم عدم مراعات دیگران، حسادت، رشک و فقدان كامل عشق در خود می کنید با دیدن این صفات در خود چه باید بکنید؟ تلاش برای تغییر اما تغییر شکل جاه طلبی خود نوعی جاه طلبی است زیرا هدف آن تبدیل آرزو به چیز دیگر است. ممکن است شما آرزویی را سرکوب کنید اما در همان حال آرزوی دیگری را پرورش می دهید که آن نیز غم به همراه دارد.
حال اگر شما ببینید که جاه طلبی موجب غم می شود و آرزو برای پایان بخشیدن به جاه طلبی نیز غم انگیز است - اگر این واقعیت را به وضوح در یابید اما اقدامی نکنید بلکه در عوض اجازه دهید حقیقت ظاهر گردد در آن صورت یک تغییر اساسی و یک انقلاب کامل در ذهن شما به وجود می آید. اما این امر مستلزم توجه زیاد، نفوذ و بصیرت است.
وقتی به شما می گویند که باید خوب باشید و همه را دوست داشته باشید معمولاً چه پیش می آید به خود می گویید «من باید تمرین کنم آدم خوبی شوم، باید پدر و مادرم را دوست بدارم و نسبت به مردم مهربان باشم. یعنی سعی می کنید محبت خود را نشان دهید و این نوع محبت پست و کوچک به نظر می رسد مانند عشق ورزیدن ملی گرایان که پیوسته برادری را تمرین می کنند. اما اگر شما حقیقت ملی گرایی را دریابید و اجازه دهید این حقیقت به فعل درآید در نتیجه بدون هیچ تلاشی رفتاری برادرانه خواهید داشت ذهنی که عشق ورزیدن را تمرین می کند قادر به دوست داشتن نیست اما اگر شما عشق بورزید بدون آن که در آن احساس دخالتی نمایید عشق واقعی پدید می آید.


ادامه دارد ...

کربشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 189 و 190

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
Moonlight
Ash
موسیقی بیکلام تقدیم شما🌹🌿
ادامه ...


سؤال - شهرت طلبی چیست؟

کریشنامورتی - اگر بخواهید فرماندار و یا استاد مشهوری شوید، اگر از مرد بزرگی و یا یک قهرمان تقلید کنید اگر سعی کنید از پیشوا یا یک شخص مقدس پیروی کنید همین مرحله تقلید و پیروی نوعی شهرت طلبی است. یک شخص جاه طلب که بخواهد مرد بزرگی شود و کسب کند ممکن است بگوید من اینکار را به خاطر صلح و موفقیتی کشورم انجام می دهم اما عمل او در واقع شهرت طلبی است.

سؤال - چرا ثروتمندان مغرور هستند؟

کریشنامورتی - پسر جوانی می پرسد چرا ثروتمندان مغرور هستند؟ آیا واقعاً متوجه شده اید که ثروتمندان مغرور هستند و فقرا چنین نیستند؟ همه ما تکبر و نخوت خاص خود را داریم که به طرق مختلف نشان می دهیم، ثروتمند تحصیل کرده، شخص با استعداد، انسان مقدس و رهبر - هر یک به نوبه خود این احساس را دارد که شخص موفقی است و برای خود کسی است یا می تواند کاری انجام دهد اما فردی که نمی خواهد کسی باشد و فقط خودش است و خودش را درک می کنید - چنین شخصی از غرور و نخوت آزاد است.


ادامه دارد ...
کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 190

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چرا ما همیشه گرفتار «من» و «مال» من هستیم و چرا در جلساتی که با شما هستیم مشکلاتی را مطرح میکنیم که این طرز فکر و حالت خاصی ذهنی را به وجود می آورد؟

کریشنامورتی - آیا واقعاً می خواهید بدانید یا کسی شما را وادار به طرح این سؤال کرده است؟ مشکل من و مال من چیزی است که همه ما با آن درگیر هستیم. در واقع این تنها مشکل ما است و ما مدام به طرق مختلف درباره آن صحبت می کنیم بعضی مواقع به صورت کسب موفقیت و بعضی مواقع به صورت عجز و غم آرزوی داشتن خوشبختی پایدار، ترس از مردن و از دست دادن دارایی، لذت شنیدن تملق، رنجش از شنیدن توهین مبارزه بر سر دین تو و دین ،من روش تو و روش من - ذهن دائماً به این مسائل مشغول است و چیز دیگری وجود ندارد. ممکن است ذهن تظاهر به صلح دوستی احساس برادری، خوب بودن و دوست داشتن کند اما در پشت این پرده کلمات همچنان درگیر «من» و «مال من» است به همین جهت مشکلاتی به وجود می آید که شما هر روز به عناوین مختلف آن را مطرح می کنید.

سؤال - چرا زنان آرایش می کنند؟

کریشنامورتی - از خودشان نپرسیده اید؟ آیا هرگز به پرندگان نگاه کرده اید؟ همیشه پرندگان نر رنگ بیشتری دارند و بشاش تر هستند. جاذبه بیرونی جزیی از روابط جنسی است زندگی این است. و پسران نیز خود را می آرایند به تدریج که بزرگ تر می شوند دوست دارند موهایشان را به طرز مخصوصی شانه بزنند، کلاه زیبا به سر کنند و لباس زیبا بپوشند. همه ما علاقه به خودنمایی داریم. مرد ثروتمند در اتومبیل گران قیمت دختری که خود را زیبا می سازد پسری که سعی دارد باهوش جلوه کند - همه این ها می خواهند نشان دهند که صاحب چیزی هستند. دنیای عجیبی است. اما گل رز یا زنبق هرگز تظاهر نمی کنند و زیبایی آن ها همان است که وجود دارد.



کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 190 و 191

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
2025/06/27 20:08:54
Back to Top
HTML Embed Code: