Telegram Web Link
بیستم و یکم


آیا می خواهید یادگیری را دریابید؟ شما برای یادگیری به مدرسه می روید اما می دانید یادگیری چیست؟ آیا درباره آن فکر کرده اید؟
چگونه یاد می گیرید چرا یاد می گیرید و چه چیز را یاد می گیرید؟ مفهوم عمیق تر آن چیست؟ شما باید طرز خواندن و نوشتن را یاد گیرید، مطالب مختلف را تحصیل کنید و فنی بیاموزید که شما را برای به دست آوردن شغل و در نتیجه امرار معاش آماده کند وقتی درباره یادگیری صحبت می کنیم منظورمان همین است و اکثر ما در همین نقطه متوقف می شویم. به محض آن که در امتحانات قبول شویم و شغلی به دست آوریم به نظر می رسد که همه چیز را درباره یادگیری فراموش می کنیم.
اما آیا یادگیری پایانی دارد؟ ما معتقدیم که یادگیری از طریق کتاب و یادگیری در نتیجه تجربه دو چیز مختلف هستند. مثلاً ما از روی کتاب مطالبی را که دیگران درباره علوم نوشته اند یاد می گیریم. سپس خودمان آزمایش می کنیم و از طریق آن آزمایشات به یادگیری ادامه می دهیم. همچنین از طریق تجربه می توانیم یاد بگیریم اما گذشته از این ها برای سنجش عمق خارق العاده زندگی و درک وجود خداوند و حقیقت باید آزادی وجود داشته باشد آیا از طریق تجربه می توان آزادی داشت و یاد گرفت؟


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 192

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


می دانید تجربه چیست؟ احساسی در پاسخ به یک مبارزه طلبی اما آیا از طریق تجربه می توان آموخت؟ هنگامی که شما به یک مبارزه طلبی و انگیزه پاسخ میدهید پاسخ شما بر مبنای معتقدات شما آموزشی که دریافت کرده اید و بر مبنای زمینه های ،فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و اقتصادی شما است. پاسخ شما به مبارزه طلبی ها بر مبنای عقایدتان به عنوان یک هندو یک مسیحی یک کمونیست یا هر چه هستید می باشد. اگر از قید اعتقادات خود آزاد نشوید پاسختان به هر نوع مبارزه طلبی فقط موجب تقویت اعتقادات شما میگردد و در نتیجه هرگز برای کشف و درک حقیقت و خدا آزاد نخواهید بود.
پس تجربه موجب آزاد شدن ذهن نخواهد شد و یادگیری از طریق تجربه فقط مرحله ای از تشکیل الگو های جدید بر مبنای اعتقادات کهنه فرد می باشد. من فکر میکنم درک این مطلب حائز اهمیت است زیرا به تدریج که سن ما بیش تر می شود بیش از پیش به محاصره تجربیات خود در می آییم و امیدوار هستیم به آن وسیله بیاموزیم. اما آن چه که می آموزیم متأثر از اعتقادات خودمان است یعنی یادگیری از طریق تجربه که در آن هیچ گونه آزادی وجود ندارد بلکه فقط شرایط و اعتقادات را تغییر می دهد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 193

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


حال ببینیم یادگیری چیست؟ شما شروع به یادگیری طرز خواندن و نوشتن می کنید یاد می گیرید چگونه آرام بنشینید، چگونه اطاعت و یا نا فرمانی کنید درباره تاریخ کشور ها می آموزید، زبان هایی را که برای ایجاد ارتباط ضرورت دارد فرا می گیرید و یاد می گیرید چگونه امرار معاش کنید و مزارع را بارور سازید اما آیا حالتی از یادگیری وجود دارد که در آن ذهن از سنن و قیودات آزاد باشد حالتی که در آن جستجو وجود نداشته باشد؟ آیا متوجه سؤال من می شوید؟
آن چه را که ما یادگیری می نامیم مرحله ممتدی از تعدیل کردن مقاومت کردن و تحت فرمان درآمدن است. ما می آموزیم که یا از چیزی اجتناب کنیم یا چیزی به دست آوریم حال آیا حالتی وجود دارد که در آن ذهن به صورت وسیله ای برای یادگیری در نیاید بلکه وسیله ای برای وجود داشتن گردد آیا متوجه تفاوت آن می شوید؟ تا زمانی که ما در حال کسب کردن به دست آوردن و اجتناب کردن هستیم ذهن باید یاد بگیرد و در این یادگیری همیشه مقدار زیادی کشش و مقاومت وجود دارد برای یادگیری باید تمرکز فکر داشت. حال ببینیم تمرکز فکر چیست.
آیا توجه کرده اید که وقتی افکار خود را بر روی چیزی متمرکز می کنید چه می شود؟ وقتی بخواهید کتابی را بخوانید که علاقه ای به مطالعه آن ندارید و یا حتی اگر علاقه دارید باید مقاومت کنید و سایر چیز ها را فراموش نمائید برای تمرکز فکر باید در مقابل میل به نگاه کردن به بیرون پنجره و یا صحبت با دیگری مقاومت کنید پس در تمرکز فکر همیشه یک محرک و انگیزه و تلاش برای به دست آوردن چیزی وجود دارد و زندگی یک سری از این تلاش ها و کشش به سوی یادگیری است اما اگر هیچ کششی وجود نداشته باید و علاقه به دست آوردن نباشد آیا ذهن قادر به یادگیری عمیق تر و سریع تر نخواهد بود؟


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 193 و 194

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


در آن صورت ذهن وسیله ای برای درک حقیقت زیبایی و خداوند خواهد شد و حقیقتاً بدان معنی است که به هیچ قدرتی چه قدرت دانش و چه قدرت اجتماعی، مذهبی فرهنگی یا اعتقادی تسلیم نمی شود پس می بینید فقط هنگامی که ذهن از بار دانش رهایی یابد قادر خواهد بود حقیقت را دریابد و در حین درک حقیقت دیگر عمل جمع آوری را انجام نمی دهد به محض آن که شما به جمع آوری تجربیات و آموخته ها آغاز کنید آموخته های شما به صورت لنگرگاهی در خواهد آمد که ذهن را اشغال می کند و مانع از پیشرفت آن می شود. در مرحله پرسش ذهن هر روز آموخته ها را به دور می اندازد و همیشه تازه و فارغ از تجربیات دیروز می باشد. حقیقت زنده است و ذهنی که حقیقت را در می یابد نیز باید زنده باشد نه آن که گرفتار دانش یا تجربیات گردد و فقط در این حالت است که حقیقت وجود خواهد داشت.
ممکن است این مطالب به زبان مشکل آید اما وقتی ذهن آن ها را به کار برد مفهوم آن مشکل نخواهد بود برای پرسش در زمینه مسائل عمیق تر زندگی ذهن باید آزاد باشد اما وقتی شما یاد بگیرید و آموخته های خود را اساس پرسش های دیگر قرار دهید ذهن شما آزاد نیست و دیگر پرسشگر نخواهد بود.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 194 و 195

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مهر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


سؤال - چرا مطالبی را که بنظرمان مشکل می آید به آسانی فراموش می کنیم؟

کریشنامورتی - آیا شما فقط به خاطر فشاری که اجتماع برشما وارد می آورد تحصیل می کنید؟ اگر شما در رشته فیزیک یا ریاضیات تحصیل کنید اما در حقیقت بخواهید قاضی شوید به زودی فیزیک و ریاضیات را فراموش خواهید کرد. پس اگر انگیزه ای برای یادگیری داشته باشید حقیقتاً یاد نخواهید گرفت.
اگر بخواهید صرفاً برای به دست آوردن شغل یا ازدواج کردن در امتحانات پیروز شوید ممکن است تمام نیروی خود را برای یادگیری متمرکز کنید اما به محض قبول شدن در امتحانات هر چه را یاد گرفته اید فراموش خواهید کرد اینطور نیست؟ وقتی یادگیری وسیله ای برای رسیدن به جایی باشد لحظه ای که به آن چه خواستید برسید وسیله را فراموش خواهید کرد و مطمئناً دیگر نام آن یادگیری نیست پس فقط زمانی یادگیری انجام می شود که محرک و انگیزه ای وجود نداشته باشد و شما فقط به خاطر دوست داشتن یاد بگیرید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 195 و 196

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - مفهوم لغت «پیشرفت» چیست؟

کریشنامورتی - شما نیز مانند اکثر مردم هدفی در زندگی دارید و این هدف واقعی نیست چیزی است که باید باشد. آن چه من می گویم این است که هدف را فراموش کنید و آن طور که هستید خود را بشناسید. در پی آن چه که باید باشد نگردید، بلکه آن چه را که هست درک کنید. درک آن چه واقعا هستید بسیار با اهمیت تر از دنبال کردن آن چه باید باشید است. زیرا با درک وجود خود یک مرحله غیرارادی تغییر فرم آغاز می شود. در حالی که اگر به آن چه در نظر دارید برسید. هیچ تغییری وجود ندارد، بلکه ادامه همان فرم قدیمی است. اگر ذهن بداند نادان است و سعی کند نادانی خود را تغییر داده و باهوش شود یعنی چیزی که باید باشد کار احمقانه ای است، زیرا واقعیتی در آن وجود ندارد و فقط نوعی اعتراض و به تعویق انداختن درک واقعیت موجود می باشد تا زمانی که ذهن سعی می کند نادانی خود را به چیز دیگری تغییر دهد نادان باقی خواهد ماند. اما اگر ذهن بگوید «من تشخیص می دهم که نادان هستم و می خواهم بفهمم نادانی چیست پس به عمق آن می روم که ببینم چگونه به وجود می آید». این مرحله از تحقیق یک تغییر فرم ود می آورد.
مفهوم لغت «پیشرفت» چیست و آیا چیزی بنام پیشرفت وجود دارد؟ می بینید که درشکه با سرعت دو مایل در ساعت حرکت می کند در حالی که آن وسیله خارق العاه ای که هواپیمای جت نامیده می شود دارای سرعت 600 مایل در ساعت یا بیش تر است. این یعنی پیشرفت. پیشرفت های تکنولوژی بسیاری وجود دارد وسیله بهتر برای ارتباطات و بهداشت بیش تر و غیره. اما آیا نوع دیگری از پیشرفت وجود دارد؟ آیا پیشرفت روانی به مفهوم پیشرفت روحانی از طریق گذشت زمان وجود‌ دارد؟ آیا پیشرفت در امور روحانی حقیقتا روحانی است یا صرفا زائیده ذهن می باشد؟


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 196 و 197

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


می دانید طرح سؤال های اساسی بسیار اهمیت دارد اما متأسفانه ما برای آن ها پاسخ های ساده پیدا می کنیم. فکر می کنیم پاسخ ساده می تواند راه حلی برای مسئله باشد، اما این طور نیست باید سؤالات اساسی مطرح کنیم و سپس بگذاریم خود سؤال عمل کند. بگذاریم در ما جریان یابد تا بتوانیم حقیقت آن را در یابیم.
پیشرفت مستلزم زمان است. گذشته از آن قرن ها طول کشیده تا ما از در شکه به جت برسیم ما فکر می کنیم می توانیم واقعیت و خدا را به همان روش از طریق گذشت زمان در یابیم ما این جا هستیم و فکر می کنیم که خدا در آن جا یا جای دور دیگری وجود دارد و برای طی این فاصله و فضایی که میان ما و خدا وجود دارد به زمان نیاز است هیچ نقطه ثابتی برای شروع از آن و یا برای حرکت به سوی آن وجود ندارد به دلائل امنیت روانی این مطلب را قبول کرده ایم که در هر یک از ما نقطه ثابتی وجود دارد و واقعیت ماورای زمان است و نقطه ثابتی ندارد. ذهن باید از تمام آموخته ها آگاه یا نا آگاه، آزاد شود و فقط در آن صورت است که قادر به درک حقیقت و خدا خواهد بود.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 197

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چرا وقتی من به پرندگان نزدیک می شوم، آن ها پرواز کرده و دور می شوند؟

کریشنامورتی - چقدر خوب می شد که وقتی به آن ها نزدیک می شدید نمی پریدند - چقدر لذت بخش می بود. اگر می توانستید آن ها را لمس کنید و با آن ها دوست باشید. اما ما انسان ها بسیار بی رحم هستیم. پرندگان را می‌کشیم آزار می دهیم. با تور آن ها را می گیریم و در قفس می کنیم. به طوطی زیبایی که در قفس است. فکر کنید هر شب جفت خود را صدا می زند و می بیند پرندگان دیگر در هوای آزاد پرواز می کنند. چنین رفتاری باعث می شود وقتی به آن ها نزدیک می شوید بترسید. اما اگر شما در یک نقطه دور افتاده بدون حرکت و آرام بنشینید به زودی می بینید که پرندگان به طرف شما می آیند و کاملاً نزدیکتان حرکت می کنند و شما می توانید حرکات آگاهانه پنجه های ظریف و قدرت و زیبایی خارق العاده پر ها آن ها را مشاهده کنید. اما باید صبر زیاد به کار برید، یعنی باید عشق زیاد داشته باشید و ترس را از خود دور سازید. به نظر می رسد حیوانات ترس را در ما احساس می کنند و آن ها نیز به نوبه خود می ترسند و فرار می کنند. به همین دلیل خود شناسی بسیار اهمیت دارد.
سعی کنید بی حرکت در زیر درختی بنشینید امانه برای دو یا سه دقیقه چون در مدت زمان کوتاه به شما عادت نخواهند کرد. هر روز مدتی بی حرکت در زیر یک درخت بنشینید و به زودی متوجه خواهید شد که زندگی در اطراف شما در جریان است. تیغه های علف را که در نور خورشید برق می زند فعالیت مداوم پرندگان کوچک، درخشندگی خارق العاده یک مار یا پرواز یک پرنده در آسمان که بدون حرکت دادن پر هایش با نسیم حرکت می کند و لذت می برد را می بینید. اما برای دیدن این مناظر و اساس لذت از آن باید واقعاً آرامش درونی داشته باشید.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 197 و 198

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چه فرقی میان من و شما است؟

کریشنامورتی - آیا فرق اساسی میان ما وجود دارد؟ ممکن است شما پوست خوبی داشته باشید و من کاملاً سیاه باشم. ممکن است شما بسیار باهوش بوده و بیش از من بدانید یا شاید من در دهکده ای زندگی کنم در حالی که شما دور دنیا را گشته باشید. مطمئناً ما از نظر شکل طرز بیان دانش، رفتار، آداب و رسوم و فرهنگ با یکدیگر متفاوت هستیم اما ما چه برهما باشیم یا نباشیم، چه امریکایی، روسی، ژاپنی و یا چینی آیا شباهت زیادی بین ما وجود ندارد؟ همه ما می ترسیم همه خواهان امنیت هستیم. همه ما می خواهیم دوستمان بدارند خوب بخوریم و خوش باشیم اما می بینید که اختلافات ساختگی آگاهی ما را از شباهت اساسی میان ما به عنوان انسان از میان می برد. درک این شباهت موجب تفاهم و عشقی بزرگ می شود. متأسفانه اکثر ما گرفتار اختلافات ساختگی نژادی و فرهنگی هستیم. اختلافات فرهنگی انسان ها را از یکدیگر جدا کرده بین آن ها اختلاف می اندازد. فقط با کنار گذاردن تمام اختلافات و شباهت ها ذهن می تواند آزاد باشد و حقیقت را دریابد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 198 و 199

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چرا وقتی من سیگار می کشم معلم دعوا می کند؟

کریشنامورتی - حتماً بار ها به شما گفته است سیگار نکش، چون برای یک پسر جوان خوب نیست. اما شما همچنان به سیگار کشیدن ادامه داده اید چون دوست دارید و او به همین دلیل شما را دعوا می کند. نظر شما چیست؟ آیا فکر می کنید انسان باید در عنفوان جوانی به سیگار کشیدن یا چیز دیگری عادت کند در سن شما اگر بدن به سیگار کشیدن عادت کند. بدان معنی است که شما برده چیزی شده اید. آیا وحشتناک نیست؟ ممکن است سیگار کشیدن برای بزرگ تر ها خوب باشد که البته در آن هم شک است.
متأسفانه آن ها بهانه هایی برای برده عادت شدن دارند. اما شما که خیلی جوان و نا بالغ هستید و هنوز در حال رشد می باشید چرا باید به چیزی عادت کنید یا معتاد شوید که نتیجه آن از دست دادن حساسیت است لحظه ای که ذهن به چیزی عادت کند در جهت آن عادت عمل می کند در نتیجه کودن میشود و دیگر تغییر پذیر نخواهد بود. ذهن حساسیت خود را که برای درک خداوند، زیبایی و عشق نیاز دارد از دست خواهد داد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 199 و 200

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


سؤال - چرا مردان به شکار ببر می روند؟

کریشنامورتی - چون از کشتن لذت می برند و به هیجان می آیند. همه ما بدون فکر اعمالی را انجام می دهیم مانند کندن بال یک پشه که ببینیم چه اتفاقی می افتد. غیبت می کنیم و سخنان زشتی درباره دیگران می گوییم. برای تغذیه خود حیوانات را می کشیم برای به اصطلاح صلح می کشیم و برای کشورمان یا عقیده مان می کشیم، پس تمایل شدیدی به ظلم و بی رحمی در ما وجود دارد. اما اگر انسان بتواند این مسئله را در یابد و آن را کنار بگذارد تماشا یک ببر در حال راه رفتن بسیار تفریحی است. شبی نزدیک بمبئی دوستی ما را با ماشینش به جنگلی برد که ببری در آن زندگی می کرد در راه بازگشت در پیچ جاده ناگهان ببر را در وسط جاده مشاهده کردیم. زرد و سیاه براق و سبک با دمی بلند و پر از قدرت و وقار منظره ای بس جالب و دوست داشتنی بود چراغ های ماشین را خاموش کردیم و او خرخر کنان به طرف ما آمد، آن قدر نزدیک بود که تقریباً به ماشین خورد. صحنه فوق العاده ای بود. اگر انسان بدون اسلحه چنین صحنه ای را ببیند بسیار تفریحی تر است و زیبایی خارق العاده ای در آن نهفته است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 200

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک مهر ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

همراهانی که در خارج از کشور هستند جهت راهنمایی برای پرداخت به ایدی ادمین پیام ارسال کنند
@hossein_mysticosm

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم 🌹
ادامه ...


سؤال - چرا ما غمگین می شویم؟

کریشنامورتی - ما غم را به عنوان جزء غیر قابل اجتناب زندگی پذیرفته ایم و فلسفه هایی پیرامون آن ساخته ایم و چنین توجیه می کنیم که برای یافتن خدا احتیاج به غم است. بر عکس من می گویم علت وجود غم ظلمی است که انسان به انسان می کند. به علاوه چون بسیاری از چیز ها را در زندگی درک نمی کنیم دچار غم می شویم - از جمله مرگ، نداشتن شغل و دیدن فقرا و بدبختی آن ها. ما این مسائل را درک نمی کنیم در نتیجه رنج می بریم و هر چه انسان حساس تر باشد بیش تر زجر می کشد. به جای درک این مسائل ما غم را توجیه می کنیم. به جای قیام علیه این سیستم فاسد و مبارزه با آن ما فقط خود را با آن تطبیق می دهیم. برای رهایی از قید غم انسان باید از میل به آزار و همچنین میل به خوبی کردن رها گردد زیرا این به اصطلاح خوبی هم نتیجه قیودات و پای بند های ما است.


کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 200 و 201

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
بیست و دوم


مردی در لباس مندرس هر روز صبح برای چیدن گل به باغ نزدیک منزلش می رفت. دست ها و چشم هایش مملو از حرص نسبت به گل ها بود و هر گلی که در دسترس داشت می چید. واضح بود که این گل ها را برای یک تصویر مرده و یا مجسمه ای که از سنگ ساخته شده می خواهد. گل ها زیبا و لطیف که هر بامداد با طلوع خورشید می روییدند و او آن ها را حتی به آرامی هم نمیچید، بلکه در واقع آن ها را پاره می کرد و با شرارت باغ را از آن چه در آن بود لخت می کرد. خدای او گل های زیادی می خواست - موجودات زنده بی شماری برای یک مجسمه مرده.
روزی پسر بچه هایی را در حال چیدن گل ها دیدم. آن ها گل ها را برای قرار دادن در پای یک بت نمی خواستند. بلکه در حال صحبت با یکدیگر بدون تفکر آن ها را می چیدند و به دور می انداختند. من متعجبم که چرا انسان ها چنین می کنند. همان طور که راه می روند شاخه درختی را می شکنند، برگ های آن را جدا می کنند و بعد آن را به کناری می اندازند. آیا تا کنون بدون تفکر چنین کاری کرده اید؟ بزرگسالان نیز چنین می کنند، آن ها برای بیان خشونت درونی خویش روش خاصی دارند و روش آن ها عدم احترام به موجودات زنده است. آن ها درباره آسیب نرساندن صحبت می کنند معهذا تمام اعمال آنها مخرب است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 202

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


این قابل قبول است که شما یکی دو شاخه گل بچینید و به مو هایتان بزنید یا به کسی که دوست دارید هدیه بدهید چرا آن ها را پاره می کنید. جاه طلبی بزرگ سالان زشت و زننده است آن ها یکدیگر را در جنگ ها می کشتند و همدیگر را با پول فاسد می کنند. آن ها برای اعمال پنهانی خود روش خاص خود را دارند و ظاهراً جوانان پای خود را جای پای آن ها می گذارند.
روزی به همراه جوانی راه می رفتیم سنگی در جاده بود من سنگ را به کناری انداختم جوان سوال کرد «چرا این کار را کردید؟» آیا این سوال نشانه عدم ملاحظه و احترام به دیگران نیست؟ انگیزه شما در احترام گذاشتن همیشه ترس بوده است. وقتی شخص بزرگ تری وارد اطاق می شود شما از جا بلند می شوید این عمل احترام به شمار نمی آید بلکه ناشی از ترس است، زیرا اگر شما واقعاً برای دیگران احترام قائل بودید هرگز گل ها را خراب نمی کردید، سنگ را از وسط جاده بر می داشتید از گل ها نگهداری می کردید و در حفظ باغ ها یاری می نمودید. اما ما از پیر و جوان بی ملاحظه هستیم. چرا؟ آیا علت آن نیست که عشق را نمی شناسیم.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 203

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


آیا می دانید عشق ساده چیست؟ نه عشق جسمی بلکه صرفاً دوست داشتن، ملاحظه کردن و آرامش واقعی در نزدیک شدن به همه چیز شما در منزل هرگز چنین عشقی را به دست نمی آورید زیرا والدین تان دقت ندارند. ممکن است در منزل محبت واقعی و عاطفه وجود نداشته باشد در نتیجه شما زمینه ای غیر حساس دارید و مانند دیگران عمل می کنید. چگونه می توان حساسیت را به دست آورد به وجود آوردن قوانین برای چیدن گل ها بی فایده است، زیرا زمانی که خود را با قواعد و مقررات مقید سازید ترس به وجود می آید. اما ببینیم چگونه می توان حساس شد به طوری که آگاه بوده و مردم حیوانات و گل ها را آزار ندهیم.
آیا این مطلب برای شما جالب است؟ اگر علاقه ای به حساس بودن نداشته باشید در واقع مرده اید و اغلب مردم چنین هستند. اگر چه سه وعده در روز غذا می خورند، کار می کنند، فرزند به دنیا می آورند، رانندگی می کنند، لباس های فاخر می پوشند، با این حال اکثر آن ها مانند مرده ها هستند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 203 و 204

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


حساس بودن یعنی احساس لطیف نسبت به همه چیز داشتن: کمک کردن به حیوانی که زجر می کشد کنار انداختن سنگ از روی جاده زیرا بسیاری پاها برهنه از آن جا عبور می کنند. برداشتن میخ از جاده زیرا امکان دارد چرخ اتومبیلی را پنچر کند. حساس بودن یعنی نسبت به مردم، پرندگان، گل ها و درخت ها احساس داشتن، نه به خاطر آن که متعلق به شما هستند بلکه بدان علت که از زیبایی خارق العاده آن ها آگاه هستید. این حساسیت چگونه به وجود می آید؟
لحظه ای که شما حساس باشید طبیعتاً گل ها را با خشونت نمی چینید بلکه میل شدید به آزار نرساندن یعنی احترام واقعی و عشق به چیزها و انسان ها در شما به وجود خواهد آمد. دوست داشتن در زندگی بسیار اهمیت دارد اما منظور از دوست داشتن چیست؟ وقتی شما کسی را دوست داشته باشید زیرا آن شخص در مقابل شما را دوست دارد، مطمئناً این عشق محسوب نمی شود. دوست داشتن یعنی دارای احساس خارق العاده محبت بودن بدون خواستن چیزی در مقابل آن ممکن است شما خیلی باهوش باشید تمام امتحانات را با موفقیت بگذرانید، درجه دکترا بگیرید و مقام بالایی کسب کنید اما اگر این حساسیت را نداشته باشید و عشق ساده را احساس نکنید قلب شما خالی خواهد بود و در زندگی احساس بدبختی خواهید کرد.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 204

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ...


بسیار مهم است که قلب شما مملو از احساس محبت باشد در آن صورت دیگر چیزی را ویران نمی کنید و خشونت نخواهید کرد. دیگر جنگ وجود نخواهد داشت و شما به انسانی خوشحال تبدیل خواهید شد.
حال ببینیم این عشق چگونه به وجود می آید. مسلماً عشق با یک مربی و آموزگار آغاز می شود اگر آموزگار به جای دادن اطلاعات درباره ریاضیات، جغرافی یا تاریخ در قلبش این عشق را احساس کند و درباره آن صحبت نماید اگر بی اختیار سنگ را از جاده کنار بزند و اجازه ندهد کار های سخت و کثیف را پیش خدمتش انجام دهد، اگر در صحبت ها و در کارش وقت غذا خوردن، هنگامی که با شما است و یا تنها است عشق را احساس کند و به شما یاد آوری نماید شما نیز دوست داشتن را یاد خواهید گرفت.
ممکن است شما پوستی خوش رنگ و صورتی زیبا داشته باشید ممکن است لباسی زیبا برتن کنید و یا ورزشکاری بزرگ باشید اما بدون عشق در قلبتان موجودی زشت خواهید بود، بیش از اندازه زشت اما وقتی دوست بدارید، چه صورتی زیبا داشته باشید چه زشت درخشندگی خاصی خواهید داشت. دوست داشتن نقش مهمی در زندگی دارد و صحبت کردن درباره عشق، احساس کردن، پروراندن و گرامی داشتن آن بسیار اهمیت دارد.
اگر در جوانی عشق را احساس نکنید، اگر با عشق به مردم، حیوانات و گیاهان ننگرید وقتی بزرگ شدید در خواهید یافت که زندگی خالی است. خود را تنها احساس خواهید کرد و سایه ها سیاه ترس همیشه شما را دنبال خواهد نمود. اما زمانی که این حس خارق العاده دوست داشتن را در قلب خود حس کنید و عمق روشنایی و سرمستی ناشی از آن را احساس کنید، در خواهید یافت که دنیا برای شما تغییر کرده است.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 205 و 206

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
ادامه ..


سؤال - چرا همیشه افراد ثروتمند و متشخص برای همکاری با مدارس دعوت می شوند؟

کریشنامورتی - عقیده شما چیست؟ آیا نمی خواهید پدرتان مرد مهمی باشد؟ آیا اگر پدرتان نماینده مجلس شود یا در روزنامه ها نامش برده شود. موجب افتخار شما نخواهد بود؟ اگر برای شما منزل بزرگی تهیه کند، به اروپا برود و سیگار برگ بکشد شما خوشنود نخواهید شد؟
می دانید که ثروتمندان و افراد متنفذ برای مؤسسات بسیار مفيد هستند. مؤسسه از آن ها تعریف می کند و آن ها برای مؤسسه کار انجام می دهند پس به نفع هر دو طرف است اما مسئله این نیست که چرا مدارس از افراد مهم دعوت می کنند بلکه این است که چرا شما نیز می خواهید شخص مهمی شوید و یا چرا می خواهید با ثروتمند ترین و معروف ترین و یا خوش قیافه ترین افراد ازدواج کنید. آیا همه شما مایل نیستید شخص بزرگی شوید؟ و زمانی که چنین آرزویی در شما بوجود آید تخم فساد کاشته می شود. منظور مرا درک می کنید؟
این سؤال را که چرا مدارس از افراد مهم دعوت به همکاری می کنند کنار بگذارید زیرا افراد فقیر نیز با مدارس همکاری دارند. اما آیا شما کنار فقرا یا دهاتیان می نشینید و آیا این نکته مهم را دریافته اید که چگونه افراد فقیر می خواهند مورد احترام باشند و چگونه راه خود را به جلو باز می کنند.


ادامه دارد ...

کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 206

کانال کریشنامورتی
@JidduKrishnamurtii
2025/06/27 14:28:18
Back to Top
HTML Embed Code: