امشب را مهمان لبهای من باش!
نمیبوسمت
اما میگویمت،
میگویم که دوستت دارم
و دوستم داشته باش
و همین...
‌

برای دوست داشتنِ تو
چقدر
واژه کم می آورم ...
اصلا سپید و سیاه و غزل را بیخیال...
ترانه باش
تا فریادِ عاشقانه هایم
گوش ِ دنیا را پر کند...
و شعر را به رقص درآورد.

‌

شب زیباترین ترانه می شود،
وقتی ..
آغوشت را به من میسپـاری،
و مرا در بستر گرم آغوشت
می فشاری...!

‌
‌

چشمان تو
پراز حرف‌های عاشقانه ایست
که دلم را بی تاب لبخندش می کند 
لبخند عشق
نهفته در چشم خمار تو ست
چه زیباست زیستن در عمق نگاهت
و مست تو بودن..

‌

　

آشفته بودم عطر مویش روبه‌راهم کرد
آرامشم را ریخت بـر هم تـا نگاهم کرد
با خنده اش یا عشوه اش شهری به هم میریخت
با خود چه می پنداشت...! هر دو کار با هم کرد
‌

　

عاشقت هستم ولی من را کمی دیوانه تر کن
این دل دیوانه را دور خودت پروانه تر کن


‌

　

دزدیده نگاه کردنت چون شکر است
شیرینی دیدار تو از لای در است
این گفته درست است که وقتی "می" را
پنهان بخوری مستی آن بیشتر است

‌

وقتی یه همسفرِ خوب داشته باشی
دیگه دنبالِ رسیدن به مقصد نیستی !
دنبالِ طولانی ترین جاده های دنیا میگردی ...
جاده هایی که
تموم شدن رو بهشون یاد نداده باشن ...


‌

امشب را مهمان لبهای من باش!
نمیبوسمت
اما میگویمت،
میگویم که دوستت دارم
و دوستم داشته باش
و همین...
‌