روزنامههای بسیاری امروز به موضوع توقیف سریال سووشون و نامهی اعتراضی نرگس آبیار پرداختند. هر روزنامه از زاویهای به این موضوع ورود کرد و به بررسی این توقیف پر سر و صدا توسط ساترا و فیلترینگ نماوا پرداخت.
@journalistsclub1
@journalistsclub1
جشنواره کاریکاتور با موضوع باجنیوزها
جشنواره کاریکاتور با موضوع و محور باج نیوزها به همت اصحاب رسانه و مشارکت شماری از بنگاههای اقتصادی با هدف آگاهسازی افکار عمومی نسبت به ابعاد این پدیده نوظهور و مخرّب برگزار میشود.
هشت محور جشنواره:
۱- رسانه به عنوان ابزار باجگیری
۲- اخبار جعلی در خدمت «باجنیوز»
۳- «باجنیوز» ابزار بدهبستان سیاسی
۴- «باجنیوز» در خدمت مافیاهای اقتصادی
۵- رشد «باجنیوزها» در غیاب رسانههای معتبر
۶- مواجهه مردم با «باجنیوزها»
۷- گروگان گرفتن اطلاعات افراد مشهور توسط «باجنیوزها»
۸- «باجنیوزها» تهدیدی برای توسعه و کسبوکارها
علاقهمندان میتوانند آثار خود را به همراه:
نام و نام خانوادگی- نام هنری و بیوگرافی به این آدرس ارسال کنند: تهران، بزرگراه شهید گمنام- خیابان جهان آرا- خیابان سی و چهارم- پلاک 58- طبقه دوم
جوایز:
نفر اول: ۳۰ میلیون تومان
نفر دوم: ۲۰ میلیون تومان
نفر سوم: ۱۵ میلیون تومان
به ۳ برگزیده دیگر نیز لوح تقدیر و ۵ میلیون تومان کارت هدیه داده خواهد شد.
دبیر جشنواره:
هادی حیدری
داوران جشنواره:
فیروزه مظفری، جمال رحمتی، سلمان طاهری
@journalistsclub1
جشنواره کاریکاتور با موضوع و محور باج نیوزها به همت اصحاب رسانه و مشارکت شماری از بنگاههای اقتصادی با هدف آگاهسازی افکار عمومی نسبت به ابعاد این پدیده نوظهور و مخرّب برگزار میشود.
هشت محور جشنواره:
۱- رسانه به عنوان ابزار باجگیری
۲- اخبار جعلی در خدمت «باجنیوز»
۳- «باجنیوز» ابزار بدهبستان سیاسی
۴- «باجنیوز» در خدمت مافیاهای اقتصادی
۵- رشد «باجنیوزها» در غیاب رسانههای معتبر
۶- مواجهه مردم با «باجنیوزها»
۷- گروگان گرفتن اطلاعات افراد مشهور توسط «باجنیوزها»
۸- «باجنیوزها» تهدیدی برای توسعه و کسبوکارها
علاقهمندان میتوانند آثار خود را به همراه:
نام و نام خانوادگی- نام هنری و بیوگرافی به این آدرس ارسال کنند: تهران، بزرگراه شهید گمنام- خیابان جهان آرا- خیابان سی و چهارم- پلاک 58- طبقه دوم
جوایز:
نفر اول: ۳۰ میلیون تومان
نفر دوم: ۲۰ میلیون تومان
نفر سوم: ۱۵ میلیون تومان
به ۳ برگزیده دیگر نیز لوح تقدیر و ۵ میلیون تومان کارت هدیه داده خواهد شد.
دبیر جشنواره:
هادی حیدری
داوران جشنواره:
فیروزه مظفری، جمال رحمتی، سلمان طاهری
@journalistsclub1
رونمایی از کتاب "از نفس افتاده"
روایتهایی تراژیک از زندگی سرشناسترین چهرههای ورزش ایران
با حضور نویسنده؛ ابراهیم افشار
و
مجتبی جباری
سجاد افشاریان
مجتبی هاشمی
نادر داوودی
با همراهی جمعی از اهالی ورزش، فرهنگ و رسانه
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
از ساعت ۱۹ تا ۲۱ در کتابسرای راوی
آدرس کتابسرای راوی: خیابان ولیعصر، نرسیده به سهراه زعفرانیه، جنب موسسه لغتنامهی دهخدا
ورود برای علاقهمندان آزاد است.
@journalistsclub1
روایتهایی تراژیک از زندگی سرشناسترین چهرههای ورزش ایران
با حضور نویسنده؛ ابراهیم افشار
و
مجتبی جباری
سجاد افشاریان
مجتبی هاشمی
نادر داوودی
با همراهی جمعی از اهالی ورزش، فرهنگ و رسانه
دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۴۰۴
از ساعت ۱۹ تا ۲۱ در کتابسرای راوی
آدرس کتابسرای راوی: خیابان ولیعصر، نرسیده به سهراه زعفرانیه، جنب موسسه لغتنامهی دهخدا
ورود برای علاقهمندان آزاد است.
@journalistsclub1
رسانه یا ابزار باجخواهی؟
مدتی است یکی از روزنامههای اقتصادی ناشناخته سلسله اخباری را علیه یکی از شرکتهای مطرح در حوزه فناوری منتشر میکند.
خبرنگاری که مسئولیت تولید این مطالب را برعهده دارد مدتی در کسبوکار رقیب این شرکت مطرح به عنوان روابط عمومی مشغول به کار بوده و اکنون نیز خبرهایی را، نه بر پایه مستندات، بلکه با نگاهی جهتدار و غرضورزانه در آن رسانه منتشر میکند.
اما نکته عجیبتر، اینجاست که این خبرها پس از انتشار با تماس و پیگیری روابط عمومی از سردبیر مجموعه، بدون هیچ توضیحی در مورد انگیزه انتشار آن، از خروجی وبسایت رسانه حذف میشود. تنها توضیحی که در پاسخ به پیگیری این موضوع به روابط عمومی این شرکت داده شده این است که هدف ما دیده شدن در اکوسیستم فناوری است و درخواست برگزاری جلسه برای همکاری بیشتر مطرح میشود.
بررسیهای ما نشان میدهد این روند نه اتفاقی است و نه موردی. متأسفانه شواهد روشنی وجود دارد که نشان میدهد این روزنامه و خبرنگار آن طی ماههای گذشته، بارها با استفاده از ظرفیت رسانهای خود، اقدام به فشار هدفمند بر کسبوکارهای بخش خصوصی کرده و در برخی موارد، پس از گرفتن امتیاز یا رسیدن به توافقات غیرشفاف، مطالب منتشرشده را بدون رد یا اصلاح، از دسترس خارج کرده است. این رفتار، مصداق بارز سوءاستفاده از جایگاه رسانه، بیاحترامی به حقوق مخاطبان و انحراف از رسالت روزنامهنگاری حرفهایست.
این نقد یک شرکت نیست. که البته نقد باید بر پایه اصول حرفهای و شفافیت صورت گیرد؛ نه آنکه از آن به عنوان ابزار فشار، تهدید یا معامله استفاده شود.
در صورت تکرار این رفتارها، ناگزیر خواهیم بود با مستندات موجود، نام آن روزنامه، تاریخ مطالب حذفشده و جزییات این سوءرفتار رسانهای را به صورت علنی منتشر کنیم. زیرا از برخوردهای غیرحرفهای رسانهفروشها و دروغهای حسابشده نباید گذشت.
رسانه، اگر قرار است دیده شود، باید شفاف باشد. وگرنه همان شیشهایست که روزی خواهد شکست.
@journalistsclub1
مدتی است یکی از روزنامههای اقتصادی ناشناخته سلسله اخباری را علیه یکی از شرکتهای مطرح در حوزه فناوری منتشر میکند.
خبرنگاری که مسئولیت تولید این مطالب را برعهده دارد مدتی در کسبوکار رقیب این شرکت مطرح به عنوان روابط عمومی مشغول به کار بوده و اکنون نیز خبرهایی را، نه بر پایه مستندات، بلکه با نگاهی جهتدار و غرضورزانه در آن رسانه منتشر میکند.
اما نکته عجیبتر، اینجاست که این خبرها پس از انتشار با تماس و پیگیری روابط عمومی از سردبیر مجموعه، بدون هیچ توضیحی در مورد انگیزه انتشار آن، از خروجی وبسایت رسانه حذف میشود. تنها توضیحی که در پاسخ به پیگیری این موضوع به روابط عمومی این شرکت داده شده این است که هدف ما دیده شدن در اکوسیستم فناوری است و درخواست برگزاری جلسه برای همکاری بیشتر مطرح میشود.
بررسیهای ما نشان میدهد این روند نه اتفاقی است و نه موردی. متأسفانه شواهد روشنی وجود دارد که نشان میدهد این روزنامه و خبرنگار آن طی ماههای گذشته، بارها با استفاده از ظرفیت رسانهای خود، اقدام به فشار هدفمند بر کسبوکارهای بخش خصوصی کرده و در برخی موارد، پس از گرفتن امتیاز یا رسیدن به توافقات غیرشفاف، مطالب منتشرشده را بدون رد یا اصلاح، از دسترس خارج کرده است. این رفتار، مصداق بارز سوءاستفاده از جایگاه رسانه، بیاحترامی به حقوق مخاطبان و انحراف از رسالت روزنامهنگاری حرفهایست.
این نقد یک شرکت نیست. که البته نقد باید بر پایه اصول حرفهای و شفافیت صورت گیرد؛ نه آنکه از آن به عنوان ابزار فشار، تهدید یا معامله استفاده شود.
در صورت تکرار این رفتارها، ناگزیر خواهیم بود با مستندات موجود، نام آن روزنامه، تاریخ مطالب حذفشده و جزییات این سوءرفتار رسانهای را به صورت علنی منتشر کنیم. زیرا از برخوردهای غیرحرفهای رسانهفروشها و دروغهای حسابشده نباید گذشت.
رسانه، اگر قرار است دیده شود، باید شفاف باشد. وگرنه همان شیشهایست که روزی خواهد شکست.
@journalistsclub1
شماره جدید چراغنامه منتشر شد
شصت و نهمین شماره مجله «چراغ نامه» با پرونده ای درباره پیامدهای برخورد با «اراذل و اوباش» منتشرشد.
«چراغ نامه» به سردبیری خانم آزاده صالحی منتشر میشود.
@journalistsclub1
شصت و نهمین شماره مجله «چراغ نامه» با پرونده ای درباره پیامدهای برخورد با «اراذل و اوباش» منتشرشد.
«چراغ نامه» به سردبیری خانم آزاده صالحی منتشر میشود.
@journalistsclub1
شکایت از الهه موسوی روزنامهنگار محیطزیست و نویسندگان کارزار «رسیدگی به فیش های نجومی مدیران سازمان منابع طبیعی»
پنج تن از مدیران اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران-ساری با عنوان «جعل امضا» از نویسندگان کارزار «رسیدگی به فیش های نجومی مدیران سازمان منابع طبیعی» از
الهه موسوی روزنامه نگار محیط زیست و الهام فریدونی کارشناس ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین، حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب شکایت کردند.
عنوان شکایت آنها جعلی بودن ۵ امضا از ۵۷۰۰ امضایی است که در این کارزار به ثبت رسیده است. در واقع نام آنها در این کارزار ثبت شده در حالی که آنها آنرا امضا نکردهاند.
@journalistsclub1
پنج تن از مدیران اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری مازندران-ساری با عنوان «جعل امضا» از نویسندگان کارزار «رسیدگی به فیش های نجومی مدیران سازمان منابع طبیعی» از
الهه موسوی روزنامه نگار محیط زیست و الهام فریدونی کارشناس ارشد ارزیابی و آمایش سرزمین، حنیف رضا گلزار کارشناس ارشد خاک وآب شکایت کردند.
عنوان شکایت آنها جعلی بودن ۵ امضا از ۵۷۰۰ امضایی است که در این کارزار به ثبت رسیده است. در واقع نام آنها در این کارزار ثبت شده در حالی که آنها آنرا امضا نکردهاند.
@journalistsclub1
تسلیت به همکار
دوست و همکار گرامی، خانم مستوره برادران نصیری، در غم از دست دادن پدر عزیزشان به سوگ نشستهاند.
با قلبی اندوهگین، این مصیبت را به ایشان تسلیت عرض میکنیم و برایشان شکیبایی و آرامش آرزو داریم.
@journalistsclub1
دوست و همکار گرامی، خانم مستوره برادران نصیری، در غم از دست دادن پدر عزیزشان به سوگ نشستهاند.
با قلبی اندوهگین، این مصیبت را به ایشان تسلیت عرض میکنیم و برایشان شکیبایی و آرامش آرزو داریم.
@journalistsclub1
بیانیه جدید نماوا
توقیف سریال «سووشون» و به دنبال آن انسداد پلتفرم نماوا، با واکنشهای مختلف مواجه شده و با اینکه این پلتفرم در همان ساعات ابتدایی رویداد سعی کرد با انتشار بیانیهای، پاسخگوی شبهات باشد با این حال همچنان پرسشهای جدیدی طرح شده که نماوا را واداشته بیانیه جدیدی منتشر کند.
در بیانیه تازه نماوا آمده است:
«ضمن تشکر از تمام مخاطبانی که در روزهای اخیر به صورت های مختلف پیگیر مسائل ایجاد شده حول «سووشون» و نماوا بودهاند، به اطلاع میرسانیم نماوا از طریق مراجع قانونی پیگیر حل مسالهی رخداده است و ترجیح میدهد به مانند گذشته، با پیگیری و تعاملات در ساختار قانونی مشکلات پیشآمده را حل کند و امیدواریم در اسرع وقت بتوانیم اخبار خرسندکنندهای از نتیجهی پیگیری های قانونی را به مخاطبان ارائه کنیم.
@journalistsclub1
توقیف سریال «سووشون» و به دنبال آن انسداد پلتفرم نماوا، با واکنشهای مختلف مواجه شده و با اینکه این پلتفرم در همان ساعات ابتدایی رویداد سعی کرد با انتشار بیانیهای، پاسخگوی شبهات باشد با این حال همچنان پرسشهای جدیدی طرح شده که نماوا را واداشته بیانیه جدیدی منتشر کند.
در بیانیه تازه نماوا آمده است:
«ضمن تشکر از تمام مخاطبانی که در روزهای اخیر به صورت های مختلف پیگیر مسائل ایجاد شده حول «سووشون» و نماوا بودهاند، به اطلاع میرسانیم نماوا از طریق مراجع قانونی پیگیر حل مسالهی رخداده است و ترجیح میدهد به مانند گذشته، با پیگیری و تعاملات در ساختار قانونی مشکلات پیشآمده را حل کند و امیدواریم در اسرع وقت بتوانیم اخبار خرسندکنندهای از نتیجهی پیگیری های قانونی را به مخاطبان ارائه کنیم.
@journalistsclub1
.
چت جیپیتی، خبرنگار جدید رسانههای ایرانی!
با فراگیر شدن استفاده از چت جیپیتی، بسیاری از خبرنگاران شاغل در رسانههای ایرانی و حتی روابطعمومیهای شرکت خصوصی و دولتی، به بهرهگیری وسیع از این فناوری روی آوردهاند و اطلاعات تولیدشده توسط این هوش مصنوعی را در گزارشهای خود به کار میگیرند!
تحلیل گزارشهای منتشرشده دو نکته مهم را آشکار میکند. نخست، برخی خبرنگارانی که تا مدتی پیش قادر به نگارش گزارشهای دقیق نبودند و آثارشان با مشکلاتی همچون ضعف در ویرایش، غلطهای املایی و عدم انسجام روبهرو بود، اکنون گزارشهایی تهیه میکنند که گویی توسط یک روزنامهنگار باتجربه نوشته شده است. دوم سرعت آنها در تهیه گزارش است. افرادی که برای نوشتن یک گزارش ساده، نیازمند زمانی طولانی بودند، الان در کمترین زمان ممکن، دو یه سه گزارش مینویسند! جلالخالق.
اما وقتی گزارش انها را میخوانید متوجه نکتهها و اطلاعات و اشتباهات ریزی میشوید که خبرنگار از تصحیح آنها غفلت کرده است.
همکاران رسانهای باید توجه داشته باشند که استفاده از این شیوه پیامدهای متعددی به همراه دارد. تا جایی که برخی رسانههای معتبر جهانی نیز محدودیتهای رسمی برای استفاده خبرنگاران از چت جیپیتی در تهیه گزارشهای خبری اعمال کردهاند.
این ممنوعیتها عمدتاً با هدف حفظ دقت اطلاعات، جلوگیری از انتشار اخبار نادرست و حفظ استقلال روزنامهنگاری اتخاذ شدهاند.
نمونهای از رسانههایی که استفاده از چت جیپیتی را برای خبرنگاران خود محدود یا ممنوع کردهاند:
نیویورک تایمز؛ این روزنامه بهدلیل نگرانیهای مربوط به صحت اطلاعات و حفظ استانداردهای روزنامهنگاری مستقل، استفاده از چت جیپیتی را برای خبرنگاران خود ممنوع کرده است. همچنین، نیویورک تایمز علیه OpenAI شکایتی مطرح کرده و مدعی شده که این شرکت بدون اجازه از محتوای روزنامه برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی خود استفاده کرده است.
بیبیسی؛ این رسانه تأکید دارد که هرگونه استفاده از هوش مصنوعی باید تحت نظارت انسانی و مطابق با ارزشهای خدمات عمومی باشد. خبرنگاران بیبیسی اجازه ندارند گزارشهای خبری را مستقیماً با چت جیپیتی تولید کنند، زیرا ممکن است دقت و بیطرفی اخبار را تحت تأثیر قرار دهد.
رویترز؛ این خبرگزاری استفاده از چت جیپیتی را برای تولید گزارشهای خبری بدون نظارت انسانی ممنوع کرده است، زیرا چنین اقدامی ممکن است منجر به انتشار اطلاعات نادرست و کاهش اعتبار روزنامهنگاری مستقل شود.
گاردین؛ این روزنامه بهدلیل چالشهای اخلاقی و خطر سوگیری در هوش مصنوعی، استفاده از چت جیپیتی را برای خبرنگاران خود محدود کرده است. گاردین تأکید دارد که تحقیق مستقل و تحلیل انسانی باید در اولویت قرار گیرد.
واشنگتنپست؛ این روزنامه استفاده از چت جیپیتی را برای تهیه گزارشهای خبری حساس ممنوع کرده است، زیرا معتقد است این فناوری میتواند بر صحت اطلاعات و بیطرفی اخبار تأثیر بگذارد.
دلایل اصلی اعمال این محدودیتها:
🔹 حفظ دقت و صحت اطلاعات: چت جیپیتی ممکن است اطلاعات نادرست یا ناقص تولید کند. همچنین عموما تاریخها را جابهجا بیان میکند و گاه ممکن است در خصوص برخی افراد قصهسراییهای باطلی انجام دهد.
🔹 جلوگیری از انتشار اخبار گمراهکننده: برخی رسانهها نگران هستند که هوش مصنوعی بدون تحقیق مستقل، اطلاعات نادرست را از فیکنیوزها و باجنیوزها و رسانههای غیر معتبر برداشت و آنها را منتشر کند.
🔹 حفظ استقلال روزنامهنگاری: خبرنگاران باید تحقیق و تحلیل انسانی را در اولویت قرار دهند. چت جیپیتی به آنها در ارایهی نوشتن کمک میکند اما رفتهرفته نیروی ذهنی آنها را تنبل میکند تا جاییکه حتی برای نوشتن یک لید ساده هم محتاج هوش مصنوعی میشوند!
🔹 مسائل اخلاقی و سوگیری: مدلهای هوش مصنوعی ممکن است سوگیریهای موجود در برخی از دادهها را بازتولید کند و تعصبات یا اختلافات موجود را در حوزه قومیتی، دینی، تبعیض نژادی و... تقویت کند.
@journalistsclub1
چت جیپیتی، خبرنگار جدید رسانههای ایرانی!
با فراگیر شدن استفاده از چت جیپیتی، بسیاری از خبرنگاران شاغل در رسانههای ایرانی و حتی روابطعمومیهای شرکت خصوصی و دولتی، به بهرهگیری وسیع از این فناوری روی آوردهاند و اطلاعات تولیدشده توسط این هوش مصنوعی را در گزارشهای خود به کار میگیرند!
تحلیل گزارشهای منتشرشده دو نکته مهم را آشکار میکند. نخست، برخی خبرنگارانی که تا مدتی پیش قادر به نگارش گزارشهای دقیق نبودند و آثارشان با مشکلاتی همچون ضعف در ویرایش، غلطهای املایی و عدم انسجام روبهرو بود، اکنون گزارشهایی تهیه میکنند که گویی توسط یک روزنامهنگار باتجربه نوشته شده است. دوم سرعت آنها در تهیه گزارش است. افرادی که برای نوشتن یک گزارش ساده، نیازمند زمانی طولانی بودند، الان در کمترین زمان ممکن، دو یه سه گزارش مینویسند! جلالخالق.
اما وقتی گزارش انها را میخوانید متوجه نکتهها و اطلاعات و اشتباهات ریزی میشوید که خبرنگار از تصحیح آنها غفلت کرده است.
همکاران رسانهای باید توجه داشته باشند که استفاده از این شیوه پیامدهای متعددی به همراه دارد. تا جایی که برخی رسانههای معتبر جهانی نیز محدودیتهای رسمی برای استفاده خبرنگاران از چت جیپیتی در تهیه گزارشهای خبری اعمال کردهاند.
این ممنوعیتها عمدتاً با هدف حفظ دقت اطلاعات، جلوگیری از انتشار اخبار نادرست و حفظ استقلال روزنامهنگاری اتخاذ شدهاند.
نمونهای از رسانههایی که استفاده از چت جیپیتی را برای خبرنگاران خود محدود یا ممنوع کردهاند:
نیویورک تایمز؛ این روزنامه بهدلیل نگرانیهای مربوط به صحت اطلاعات و حفظ استانداردهای روزنامهنگاری مستقل، استفاده از چت جیپیتی را برای خبرنگاران خود ممنوع کرده است. همچنین، نیویورک تایمز علیه OpenAI شکایتی مطرح کرده و مدعی شده که این شرکت بدون اجازه از محتوای روزنامه برای آموزش مدلهای هوش مصنوعی خود استفاده کرده است.
بیبیسی؛ این رسانه تأکید دارد که هرگونه استفاده از هوش مصنوعی باید تحت نظارت انسانی و مطابق با ارزشهای خدمات عمومی باشد. خبرنگاران بیبیسی اجازه ندارند گزارشهای خبری را مستقیماً با چت جیپیتی تولید کنند، زیرا ممکن است دقت و بیطرفی اخبار را تحت تأثیر قرار دهد.
رویترز؛ این خبرگزاری استفاده از چت جیپیتی را برای تولید گزارشهای خبری بدون نظارت انسانی ممنوع کرده است، زیرا چنین اقدامی ممکن است منجر به انتشار اطلاعات نادرست و کاهش اعتبار روزنامهنگاری مستقل شود.
گاردین؛ این روزنامه بهدلیل چالشهای اخلاقی و خطر سوگیری در هوش مصنوعی، استفاده از چت جیپیتی را برای خبرنگاران خود محدود کرده است. گاردین تأکید دارد که تحقیق مستقل و تحلیل انسانی باید در اولویت قرار گیرد.
واشنگتنپست؛ این روزنامه استفاده از چت جیپیتی را برای تهیه گزارشهای خبری حساس ممنوع کرده است، زیرا معتقد است این فناوری میتواند بر صحت اطلاعات و بیطرفی اخبار تأثیر بگذارد.
دلایل اصلی اعمال این محدودیتها:
🔹 حفظ دقت و صحت اطلاعات: چت جیپیتی ممکن است اطلاعات نادرست یا ناقص تولید کند. همچنین عموما تاریخها را جابهجا بیان میکند و گاه ممکن است در خصوص برخی افراد قصهسراییهای باطلی انجام دهد.
🔹 جلوگیری از انتشار اخبار گمراهکننده: برخی رسانهها نگران هستند که هوش مصنوعی بدون تحقیق مستقل، اطلاعات نادرست را از فیکنیوزها و باجنیوزها و رسانههای غیر معتبر برداشت و آنها را منتشر کند.
🔹 حفظ استقلال روزنامهنگاری: خبرنگاران باید تحقیق و تحلیل انسانی را در اولویت قرار دهند. چت جیپیتی به آنها در ارایهی نوشتن کمک میکند اما رفتهرفته نیروی ذهنی آنها را تنبل میکند تا جاییکه حتی برای نوشتن یک لید ساده هم محتاج هوش مصنوعی میشوند!
🔹 مسائل اخلاقی و سوگیری: مدلهای هوش مصنوعی ممکن است سوگیریهای موجود در برخی از دادهها را بازتولید کند و تعصبات یا اختلافات موجود را در حوزه قومیتی، دینی، تبعیض نژادی و... تقویت کند.
@journalistsclub1
تسلیت به همکار
دوست عزیز و همکار گرامی آقای ایمان پاکنهاد در غم از دست دادن پدر گرامی خود به سوگ نشسته است.
این مصیبت را به ایشان و همسرشان خانم نرگس جودکی تسلیت میگوئیم و برایشان آرزوی صبر و بردباری داریم.
@journalistsclub1
دوست عزیز و همکار گرامی آقای ایمان پاکنهاد در غم از دست دادن پدر گرامی خود به سوگ نشسته است.
این مصیبت را به ایشان و همسرشان خانم نرگس جودکی تسلیت میگوئیم و برایشان آرزوی صبر و بردباری داریم.
@journalistsclub1
خبرنگاری که خبر قتل الهه حسیننژاد را به خانوادهاش داد
ندا خدایاری، خبرنگاری که برای اولین بار خبر قتل الهه حسین نژاد را منتشر کرد، نوشته است: این چند روز میگفتم چه کسی قرار است خبر مرگ الهه را به خانوادهاش بدهد!؟
اصلا فکر نمی کردم اون آدم من باشم! هیچکدام از خبرهای قتلی که نوشتم، یا صحنههای قتلی که رفتم، بهاندازه قتل الهه حسیننژاد ناراحتم نکرد!
حتی مأموران پلیس هم گریه کردند.
قاتل گفته اولین ضربه رابه قلبش زدم! چه قسی القلب
@journalistsclub1
ندا خدایاری، خبرنگاری که برای اولین بار خبر قتل الهه حسین نژاد را منتشر کرد، نوشته است: این چند روز میگفتم چه کسی قرار است خبر مرگ الهه را به خانوادهاش بدهد!؟
اصلا فکر نمی کردم اون آدم من باشم! هیچکدام از خبرهای قتلی که نوشتم، یا صحنههای قتلی که رفتم، بهاندازه قتل الهه حسیننژاد ناراحتم نکرد!
حتی مأموران پلیس هم گریه کردند.
قاتل گفته اولین ضربه رابه قلبش زدم! چه قسی القلب
@journalistsclub1
سه اشتباه در انتشار خبر قتل الهه حسیننژاد
در انتشار خبر قتل خانم الهه حسیننژاد، چند اشتباه اساسی از سوی خبرنگاران و همکاران صورت گرفته است:
۱. نسبت «مطلقه» به قاتل داده شده است. این صفت بهخودیخود عامل جرم نیست و تأکید بر آن میتواند تمامی مردانی را که در این وضعیت قرار دارند، آزردهخاطر کند.
۲. اعلام شده که او اهل مشکینشهر، اردبیل است. این گزاره نیز عامل قتل نیست؛ چرا که قاتل صرفاً از آن شهر به اینجا نیامده است. این خبر عامدانه عدهای از هموطنان را آزرده خاطر میکند. مهمتر از محل تولد قاتل، سابقه مجرمیت وی بوده که باید مورد توجه قرار گیرد.
۳. قاتل فقیر جلوه داده شده است، در حالی که این تصویرسازی نیز اشتباه است. فقر بهتنهایی عامل جنایت نیست؛ هر فرد فقیر، قاتل نمیشود. گرچه فقر ممکن است یکی از عوامل موثر در وقوع جنایت باشد، اما در این مورد باید به سابقه مجرمیت قاتل توجه داشت.
@journalistsclub1
در انتشار خبر قتل خانم الهه حسیننژاد، چند اشتباه اساسی از سوی خبرنگاران و همکاران صورت گرفته است:
۱. نسبت «مطلقه» به قاتل داده شده است. این صفت بهخودیخود عامل جرم نیست و تأکید بر آن میتواند تمامی مردانی را که در این وضعیت قرار دارند، آزردهخاطر کند.
۲. اعلام شده که او اهل مشکینشهر، اردبیل است. این گزاره نیز عامل قتل نیست؛ چرا که قاتل صرفاً از آن شهر به اینجا نیامده است. این خبر عامدانه عدهای از هموطنان را آزرده خاطر میکند. مهمتر از محل تولد قاتل، سابقه مجرمیت وی بوده که باید مورد توجه قرار گیرد.
۳. قاتل فقیر جلوه داده شده است، در حالی که این تصویرسازی نیز اشتباه است. فقر بهتنهایی عامل جنایت نیست؛ هر فرد فقیر، قاتل نمیشود. گرچه فقر ممکن است یکی از عوامل موثر در وقوع جنایت باشد، اما در این مورد باید به سابقه مجرمیت قاتل توجه داشت.
@journalistsclub1
این مصاحبه ارزش خبری دارد؟
اخیراً مصاحبهای از عبدالناصر همتی منتشر شده که وی در آن اظهار داشته: «صراحتاً همه نمایندگان یا پست مدیرعاملی میخواستند یا عضویت در هیأت مدیره! نمیخواستم با مجلس کلکل کنم؛ فایده نداشت. آنها تصمیم خود را گرفته بودند.»
اما آیا این سخنان، صد روز پس از استیضاح، ارزش خبری دارد؟ پرسش نخست این است که چرا آقای همتی این ادعا را در دوران وزارت خود و حتی هنگام استیضاح مطرح نکرد؟ اگر این موضوع واقعیت داشت، ایشان میتوانست همان زمان، به جای متهم کردن «همه نمایندگان»، با ارائه اسامی و جزئیات درخواستهای آنان، پرده از ماجرای استیضاح بردارد و واقعیتها را با مردم در میان بگذارد.
بدیهی است که ما در مقام دفاع از مجلسی که با حداقل آرای مردم شکل گرفته نیستیم، اما تأکید داریم که چنین اظهاراتی، نه افشاکنندهی ماهیت آن استیضاح است و نه اکنون ارزش خبری قابلتوجهی دارد. اگر این درخواستها اشتباه بوده و «آنها تصمیم خود را گرفته بودند»، پس بهتر بود آقای همتی همان زمان استیضاح این موضوع را مطرح میکرد، نه اکنون که بیان آن بیشتر به انتقامجویی شباهت دارد تا اطلاعرسانی.
افزون بر این، باید توجه داشت که ذات استیضاح در نظام سیاسی ایران عمدتاً سیاسی است و نه اقتصادی. در بسیاری از دورههای مجلس، نمایندگان نه به دلیل عدم شایستهسالاری، بلکه بر اساس بازیهای جناحی و البته مصلحتهای سیاسی، وزرا را استیضاح کردهاند. در چنین شرایطی، استیضاح کمتر به عملکرد اجرایی و تخصصی وزیر مربوط میشود و بیشتر به معادلات قدرت و جناحبندیهای سیاسی وابسته است.
یادآوری یک نکتهی تاریخی شاید برای خبرنگاران جالب باشد. در دولت هاشمی رفسنجانی، بهزاد نبوی از سوی نمایندگان مجلس سوم استیضاح شد. دلیل استیضاح او، برخی تخلفات از جمله حیفومیل و اختلاس برخی مدیران ارشد وزارت صنایع بود. اما در روز استیضاح، نبوی با یک جمله جریان را به سود خود تغییر داد. او خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «هرکدام از نمایندگان که حوالهی ماشین نگرفته است، دستش را بلند کند.»
نمایندگان به خوبی میدانستند که اگر دست بلند نکنند، آقای نبوی لیست دریافتکنندگان حواله را در اختیار دارد و احتمال انتشار آن وجود دارد. همین تهدید ضمنی موجب شد استیضاح رای نیاورد.
اکنون نیز ضمن تاکید بر اینکه آنچه آقای همتی گفته ارزش خبری ندارد، و بیشتر در پازل سیاسی دیده میشود باید دید که آیا این سخن ایشان تاثیری بر روند تصمیمگیریهای مجلس دارد یا خیر.
@journalistsclub1
این مصاحبه ارزش خبری دارد؟
اخیراً مصاحبهای از عبدالناصر همتی منتشر شده که وی در آن اظهار داشته: «صراحتاً همه نمایندگان یا پست مدیرعاملی میخواستند یا عضویت در هیأت مدیره! نمیخواستم با مجلس کلکل کنم؛ فایده نداشت. آنها تصمیم خود را گرفته بودند.»
اما آیا این سخنان، صد روز پس از استیضاح، ارزش خبری دارد؟ پرسش نخست این است که چرا آقای همتی این ادعا را در دوران وزارت خود و حتی هنگام استیضاح مطرح نکرد؟ اگر این موضوع واقعیت داشت، ایشان میتوانست همان زمان، به جای متهم کردن «همه نمایندگان»، با ارائه اسامی و جزئیات درخواستهای آنان، پرده از ماجرای استیضاح بردارد و واقعیتها را با مردم در میان بگذارد.
بدیهی است که ما در مقام دفاع از مجلسی که با حداقل آرای مردم شکل گرفته نیستیم، اما تأکید داریم که چنین اظهاراتی، نه افشاکنندهی ماهیت آن استیضاح است و نه اکنون ارزش خبری قابلتوجهی دارد. اگر این درخواستها اشتباه بوده و «آنها تصمیم خود را گرفته بودند»، پس بهتر بود آقای همتی همان زمان استیضاح این موضوع را مطرح میکرد، نه اکنون که بیان آن بیشتر به انتقامجویی شباهت دارد تا اطلاعرسانی.
افزون بر این، باید توجه داشت که ذات استیضاح در نظام سیاسی ایران عمدتاً سیاسی است و نه اقتصادی. در بسیاری از دورههای مجلس، نمایندگان نه به دلیل عدم شایستهسالاری، بلکه بر اساس بازیهای جناحی و البته مصلحتهای سیاسی، وزرا را استیضاح کردهاند. در چنین شرایطی، استیضاح کمتر به عملکرد اجرایی و تخصصی وزیر مربوط میشود و بیشتر به معادلات قدرت و جناحبندیهای سیاسی وابسته است.
یادآوری یک نکتهی تاریخی شاید برای خبرنگاران جالب باشد. در دولت هاشمی رفسنجانی، بهزاد نبوی از سوی نمایندگان مجلس سوم استیضاح شد. دلیل استیضاح او، برخی تخلفات از جمله حیفومیل و اختلاس برخی مدیران ارشد وزارت صنایع بود. اما در روز استیضاح، نبوی با یک جمله جریان را به سود خود تغییر داد. او خطاب به نمایندگان مجلس گفت: «هرکدام از نمایندگان که حوالهی ماشین نگرفته است، دستش را بلند کند.»
نمایندگان به خوبی میدانستند که اگر دست بلند نکنند، آقای نبوی لیست دریافتکنندگان حواله را در اختیار دارد و احتمال انتشار آن وجود دارد. همین تهدید ضمنی موجب شد استیضاح رای نیاورد.
اکنون نیز ضمن تاکید بر اینکه آنچه آقای همتی گفته ارزش خبری ندارد، و بیشتر در پازل سیاسی دیده میشود باید دید که آیا این سخن ایشان تاثیری بر روند تصمیمگیریهای مجلس دارد یا خیر.
@journalistsclub1
امنیت در سایه؛ روایت یک غفلت در حملونقل بینشهری
زهرا ذوالفقاریان
خبرنگار
خبر کوتاه بود: الهه حسیننژاد، دختر جوانی که تنها برای بازگشت به خانه و نگهداری از برادر معلولش عجله داشت، قربانی جنایتی هولناک شد. قاتلی که با نقاب راننده، نقشهای از پیش طراحیشده در سر داشت، از خلاهای نظارتی در حملونقل عمومی سوءاستفاده کرد و جان الهه را گرفت؛ اما امنیت همه ما را نشانه رفت.
این فاجعه تنها یک قتل نیست، نشانهای از یک غفلت ساختاری در حملونقل بینشهری است. در مسیرهای اطراف تهران، دانشجویان،کارمندان و شهروندان مجبور به استفاده از خودروهای شخصی عبوری هستند؛ خودروهایی بینشان، بیهویت و بدون هیچگونه نظارت رسمی.
چندی پیش هنگام تدریس در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد خارج از تهران، با صحنهای مشابه روبرو شدم: دانشجویان بهجای سوار شدن به تاکسیهای خطی موجود، به خودروهای ناشناس عبوری اعتماد میکردند. یکی از رانندگان رسمی میگفت: «تاکسیهای خطی بهتدریج حذف میشوند. مردم عجله دارند و به خودروهای شخصی روی میآورند.»
در بسیاری از این مسیرها، رانندگان شخصی جایگزین ناوگان رسمی شدهاند؛ رانندگانی که نه آموزش دیدهاند، نه در سامانهای ثبت شدهاند، نه تحت نظارت ارگان مشخصی هستند. در چنین فضایی، اعتماد عمومی فرو میریزد و ناامنی، آرامآرام ریشه میدواند.
دانشگاهها نیز در قبال این وضعیت مسئولاند. تأمین امنیت مسیر رفتوآمد دانشجویان نباید مغفول بماند. ایجاد ناوگان امن، همکاری با تاکسیرانی و نظارت بر پایانهها، گامهایی ساده اما حیاتیاند.
الهه دیگر در میان ما نیست؛ امروز باید صدای دختری باشیم که دیگر نمیتواند فریاد بزند او که بیگناه، جوان، با قلبی پر از آرزو و چشمانی نگران برای برادر معلولش به آعوش مرگ رفت این یک هشدار است. اگر امروز نشنویم، فردا دیر خواهد بود.
@journalistsclub1
زهرا ذوالفقاریان
خبرنگار
خبر کوتاه بود: الهه حسیننژاد، دختر جوانی که تنها برای بازگشت به خانه و نگهداری از برادر معلولش عجله داشت، قربانی جنایتی هولناک شد. قاتلی که با نقاب راننده، نقشهای از پیش طراحیشده در سر داشت، از خلاهای نظارتی در حملونقل عمومی سوءاستفاده کرد و جان الهه را گرفت؛ اما امنیت همه ما را نشانه رفت.
این فاجعه تنها یک قتل نیست، نشانهای از یک غفلت ساختاری در حملونقل بینشهری است. در مسیرهای اطراف تهران، دانشجویان،کارمندان و شهروندان مجبور به استفاده از خودروهای شخصی عبوری هستند؛ خودروهایی بینشان، بیهویت و بدون هیچگونه نظارت رسمی.
چندی پیش هنگام تدریس در یکی از واحدهای دانشگاه آزاد خارج از تهران، با صحنهای مشابه روبرو شدم: دانشجویان بهجای سوار شدن به تاکسیهای خطی موجود، به خودروهای ناشناس عبوری اعتماد میکردند. یکی از رانندگان رسمی میگفت: «تاکسیهای خطی بهتدریج حذف میشوند. مردم عجله دارند و به خودروهای شخصی روی میآورند.»
در بسیاری از این مسیرها، رانندگان شخصی جایگزین ناوگان رسمی شدهاند؛ رانندگانی که نه آموزش دیدهاند، نه در سامانهای ثبت شدهاند، نه تحت نظارت ارگان مشخصی هستند. در چنین فضایی، اعتماد عمومی فرو میریزد و ناامنی، آرامآرام ریشه میدواند.
دانشگاهها نیز در قبال این وضعیت مسئولاند. تأمین امنیت مسیر رفتوآمد دانشجویان نباید مغفول بماند. ایجاد ناوگان امن، همکاری با تاکسیرانی و نظارت بر پایانهها، گامهایی ساده اما حیاتیاند.
الهه دیگر در میان ما نیست؛ امروز باید صدای دختری باشیم که دیگر نمیتواند فریاد بزند او که بیگناه، جوان، با قلبی پر از آرزو و چشمانی نگران برای برادر معلولش به آعوش مرگ رفت این یک هشدار است. اگر امروز نشنویم، فردا دیر خواهد بود.
@journalistsclub1
تافته جدابافته نیستیم؛ شرایط بد را نمیتوان خوب زیست!
محمد باقرزاده
روزنامهنگار اجتماعی
سالها پیش و در روزنامه «شهروند» یک نهاد صنفی درونروزنامهای شکل گرفت. در آن روزگار من هم افتخار این را پیدا کردم که یکی از سه نماینده همکارانم باشم؛ بهخوبی خاطرم هست که تمام تلاش من در آن دوران یک موضوع بود: اصرار بر انطباق شرایط شخصی و کاری خبرنگار با هم. به عبارتی سادهتر، در آنروزگار تعدادی از ما روزنامهنگاران این روزنامه، از حداقل حقوق قانونی و اعمال قانون کار همین مملکت بینصیب مانده بودیم. تمام حرف من در آن دوران این بود که خبرنگاری که نتواند حقوق ابتدایی خود را محقق کند، هنگام مصاحبه با دیگر اقشار و پیگیری حقوقشان، دچار بیهویتی و پوچی خواهد شد! مگر میشود مدام درباره چیزی نوشت که خود از آن بیبهرهای؟ و آیا پوچی و بیهویتی زندگی اجتماعی چیزی غیر از این است؟
ستایش خودکشی، بزرگترین خطایی است که یک خبرنگار آنهم در جامعه فلاکتزده امروز ایران میتواند انجام دهد و من هم این را میدانم؛ و حتی زمانی که نوشته مادر «شیده لالمی» را در همین کانال خواندم، از ته قلب به او احسنت گفتم. ضمن ستایش این برخورد، درباره خانم شیده لالمی اما همواره توجه من به یک نکته دیگر جلب میشود؛ او زمانی مدیر مسئول یک مجله بود اما این روند را ادامه نداد؟ واقعا چرا؟
بارها به این پرسش فکر کردم و تنها پاسخی که برایش یافتم این بود که شیده لالمی خبرنگار فهمیده بود که راز ادامهدادن مدیرمسئولی یک رسانه در شرایط کنونی شاید از فشار بر خبرنگار میگذرد و او نمیخواست به این شرایط تن دهد!
میخواهم بگویم اگر قرار است حاصل ادامه یک رسانه، فشار بر خبرنگاران، پرداخت با تاخیر و حداقلی حقوق خبرنگاران و حتی منت برسرآنان باشد که با قرض و فلان حقوق شما را تهیه کردیم، چه اصراری بر ادامه حیات این رسانه است؟ چرا این آبباریکه را قطع نمیکنید که از دل آن، روزنه نوری برآید؟ بله میشود جهت پیکان همین پرسش را به سمت همکاران هم چرخاند اما طعنه به شیفتهگان حقیقت کار من نیست!
من نوشته تک تک همکاران را در کانال باشگاه روزنامهنگاران ایران با دقت خواندهام و همچنان پیگیری میکنم و میخواهم بگویم حدود یک دهه کار در این فضا یک نکته را برای من برجسته کردهاست؛ اینکه موفقیت، غم، شادی و دستاورد ما؛ و به خصوص ما خبرنگاران حوزه اجتماعی، در یک چیز است؛ در فعالیت و همراهی جمعی.
عمری درِ اتاق رواندرمانگران به روی مسائل اجتماعی بسته بود و ریشه تمام مسائل را در شخص و کودکیاش میجستاند اما چنددهه است که شاخهای انتقادی شکل گرفته که میگوید سعادت از توجه صرف به کودکی خارج نمیشود؛ این نحله روانشناسی میگوید رستگاری در تغییر جهان بیرون است و ما خبرنگاران راهی جز تغییر جهان کاری و حتی جامعهمان نداریم. ما بیش از آنکه به رواندرمانگر با هزینه تامینشده از سوی انجمن صنفی نیاز داشته باشیم، نیازمند صنفی درمانگر و همراه هستیم و این از دل همراهی و کار جمعی خارج میشود.
@journalistsclub1
محمد باقرزاده
روزنامهنگار اجتماعی
سالها پیش و در روزنامه «شهروند» یک نهاد صنفی درونروزنامهای شکل گرفت. در آن روزگار من هم افتخار این را پیدا کردم که یکی از سه نماینده همکارانم باشم؛ بهخوبی خاطرم هست که تمام تلاش من در آن دوران یک موضوع بود: اصرار بر انطباق شرایط شخصی و کاری خبرنگار با هم. به عبارتی سادهتر، در آنروزگار تعدادی از ما روزنامهنگاران این روزنامه، از حداقل حقوق قانونی و اعمال قانون کار همین مملکت بینصیب مانده بودیم. تمام حرف من در آن دوران این بود که خبرنگاری که نتواند حقوق ابتدایی خود را محقق کند، هنگام مصاحبه با دیگر اقشار و پیگیری حقوقشان، دچار بیهویتی و پوچی خواهد شد! مگر میشود مدام درباره چیزی نوشت که خود از آن بیبهرهای؟ و آیا پوچی و بیهویتی زندگی اجتماعی چیزی غیر از این است؟
ستایش خودکشی، بزرگترین خطایی است که یک خبرنگار آنهم در جامعه فلاکتزده امروز ایران میتواند انجام دهد و من هم این را میدانم؛ و حتی زمانی که نوشته مادر «شیده لالمی» را در همین کانال خواندم، از ته قلب به او احسنت گفتم. ضمن ستایش این برخورد، درباره خانم شیده لالمی اما همواره توجه من به یک نکته دیگر جلب میشود؛ او زمانی مدیر مسئول یک مجله بود اما این روند را ادامه نداد؟ واقعا چرا؟
بارها به این پرسش فکر کردم و تنها پاسخی که برایش یافتم این بود که شیده لالمی خبرنگار فهمیده بود که راز ادامهدادن مدیرمسئولی یک رسانه در شرایط کنونی شاید از فشار بر خبرنگار میگذرد و او نمیخواست به این شرایط تن دهد!
میخواهم بگویم اگر قرار است حاصل ادامه یک رسانه، فشار بر خبرنگاران، پرداخت با تاخیر و حداقلی حقوق خبرنگاران و حتی منت برسرآنان باشد که با قرض و فلان حقوق شما را تهیه کردیم، چه اصراری بر ادامه حیات این رسانه است؟ چرا این آبباریکه را قطع نمیکنید که از دل آن، روزنه نوری برآید؟ بله میشود جهت پیکان همین پرسش را به سمت همکاران هم چرخاند اما طعنه به شیفتهگان حقیقت کار من نیست!
من نوشته تک تک همکاران را در کانال باشگاه روزنامهنگاران ایران با دقت خواندهام و همچنان پیگیری میکنم و میخواهم بگویم حدود یک دهه کار در این فضا یک نکته را برای من برجسته کردهاست؛ اینکه موفقیت، غم، شادی و دستاورد ما؛ و به خصوص ما خبرنگاران حوزه اجتماعی، در یک چیز است؛ در فعالیت و همراهی جمعی.
عمری درِ اتاق رواندرمانگران به روی مسائل اجتماعی بسته بود و ریشه تمام مسائل را در شخص و کودکیاش میجستاند اما چنددهه است که شاخهای انتقادی شکل گرفته که میگوید سعادت از توجه صرف به کودکی خارج نمیشود؛ این نحله روانشناسی میگوید رستگاری در تغییر جهان بیرون است و ما خبرنگاران راهی جز تغییر جهان کاری و حتی جامعهمان نداریم. ما بیش از آنکه به رواندرمانگر با هزینه تامینشده از سوی انجمن صنفی نیاز داشته باشیم، نیازمند صنفی درمانگر و همراه هستیم و این از دل همراهی و کار جمعی خارج میشود.
@journalistsclub1
📢 باشگاه روزنامهنگاران ایران؛ آماده دریافت آگهیهای شما
به اطلاع اعضای محترم و علاقهمندان میرسانیم که باشگاه روزنامهنگاران ایران پذیرای آگهیهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی شما خواهد بود.
اگر کسبوکار، رویداد یا خدماتی دارید که میخواهید در میان جامعه حرفهای روزنامهنگاران دیده شود، میتوانید از طریق این کانال تبلیغات خود را منتشر کنید.
ما با دریافت آگهیها نهتنها فرصتی برای معرفی برندها و رویدادهای ارزشمند فراهم میکنیم، بلکه تلاش داریم با منابع جدید، محتوای بهتر و حرفهایتر برای شما تولید کنیم تا تجربهای غنیتر و تخصصیتر از روزنامهنگاری ارائه دهیم و در مسیر رشد و توسعه این حرفه، راهگشا باشیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره شرایط درج آگهی و تعرفهها، لطفاً با ما در ارتباط باشید.
✉️ راه ارتباطی: @M_heidari25
با سپاس، باشگاه روزنامهنگاران ایران
@journalistsclub1
به اطلاع اعضای محترم و علاقهمندان میرسانیم که باشگاه روزنامهنگاران ایران پذیرای آگهیهای تبلیغاتی و اطلاعرسانی شما خواهد بود.
اگر کسبوکار، رویداد یا خدماتی دارید که میخواهید در میان جامعه حرفهای روزنامهنگاران دیده شود، میتوانید از طریق این کانال تبلیغات خود را منتشر کنید.
ما با دریافت آگهیها نهتنها فرصتی برای معرفی برندها و رویدادهای ارزشمند فراهم میکنیم، بلکه تلاش داریم با منابع جدید، محتوای بهتر و حرفهایتر برای شما تولید کنیم تا تجربهای غنیتر و تخصصیتر از روزنامهنگاری ارائه دهیم و در مسیر رشد و توسعه این حرفه، راهگشا باشیم.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره شرایط درج آگهی و تعرفهها، لطفاً با ما در ارتباط باشید.
✉️ راه ارتباطی: @M_heidari25
با سپاس، باشگاه روزنامهنگاران ایران
@journalistsclub1
Forwarded from باشگاه روزنامهنگاران اقتصادی
تغییرات در گروه رسانهای دنیای اقتصاد
گروه رسانهای دنیای اقتصاد با تغییرات گسترده در ساختار مدیریتی خود مواجه شد.
علیرضا بختیاری، مدیرمسئول این گروه، با صدور احکام جدید، این تغییرات را رقم زد.
نخستین تغییر در پایان سال ۱۴۰۳ رقم خورد و بر اساس آن، نوید رئیسی بهعنوان سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد، جایگزین پویا جبلعاملی شد.
همچنین، خانم فاطمه استیری با حکم آقای بختیاری بهعنوان سردبیر سایت اقتصادنیوز منصوب شد.
آرش خوشخو، که پیشتر ۱۳ سال سردبیری روزنامه هفت صبح را بر عهده داشت، از این پس مدیر تولید و فنی گروه رسانهای دنیای اقتصاد است.
محمدحسین شاوردی نیز با حکم آقای بختیاری بهعنوان سردبیر جدید اکوایران جایگزین مهدی نوروزیان شد که پنج سال عهدهدار این مسئولیت بود.
محمد طاهری، سردبیر هفتهنامه تجارتفردا نیز، با حفظ سمت، مدیریت انتشارات دنیای اقتصاد را بر عهده گرفت. این مسئولیت پیشتر بر عهده آقای محمود صدری، از روزنامهنگاران باسابقه و برجسته بود. آقای صدری در حال حاضر مشاور مدیر مسئول و دبیر شورای سیاستگذاری گروه رسانهای دنیای اقتصاد است.
@Economicjournalists
گروه رسانهای دنیای اقتصاد با تغییرات گسترده در ساختار مدیریتی خود مواجه شد.
علیرضا بختیاری، مدیرمسئول این گروه، با صدور احکام جدید، این تغییرات را رقم زد.
نخستین تغییر در پایان سال ۱۴۰۳ رقم خورد و بر اساس آن، نوید رئیسی بهعنوان سردبیر روزنامه دنیای اقتصاد، جایگزین پویا جبلعاملی شد.
همچنین، خانم فاطمه استیری با حکم آقای بختیاری بهعنوان سردبیر سایت اقتصادنیوز منصوب شد.
آرش خوشخو، که پیشتر ۱۳ سال سردبیری روزنامه هفت صبح را بر عهده داشت، از این پس مدیر تولید و فنی گروه رسانهای دنیای اقتصاد است.
محمدحسین شاوردی نیز با حکم آقای بختیاری بهعنوان سردبیر جدید اکوایران جایگزین مهدی نوروزیان شد که پنج سال عهدهدار این مسئولیت بود.
محمد طاهری، سردبیر هفتهنامه تجارتفردا نیز، با حفظ سمت، مدیریت انتشارات دنیای اقتصاد را بر عهده گرفت. این مسئولیت پیشتر بر عهده آقای محمود صدری، از روزنامهنگاران باسابقه و برجسته بود. آقای صدری در حال حاضر مشاور مدیر مسئول و دبیر شورای سیاستگذاری گروه رسانهای دنیای اقتصاد است.
@Economicjournalists