مدیر جدید روزنامه اطلاعات
با حکم رهبر انقلاب عبدالرضا ایزدپناه مدیر مؤسسه روزنامه اطلاعات شد
آیتالله خامنهای در حکمی عبدالرضا ایزدپناه را به عنوان نماینده ولیفقیه در مؤسسه و روزنامه اطلاعات و مدیرمسئول این روزنامه منصوب کردند.
در حکم رهبر انقلاب اسلامی آمده است: جناب حجتالاسلام آقای ایزدپناه اکنون که جناب آقای سیدعباس صالحی سرگرم خدمت در دستگاه دولتند، مؤسسه و روزنامهی اطلاعات نیازمند مدیری کارآمد و حرفهئی و همه جانبهنگر و آشنا به ویژگیهای این نهاد و نماد مطبوعاتی است. از این رو، این مسئولیت مهم را به جنابعالی که برخوردار از این خصوصیات، و افزون بر آن، آراسته به فضائل علمی و معنوی و انقلابی و سوابق مبارزاتی میباشید، میسپارم. روزنامهی اطلاعات نمایندهی بخشی از گسترهی معرفتی و رفتاری انقلاب و نظام اسلامی، و نمایشگر جامعیت آن است و میتواند سلائق اصحاب صادق انقلاب را در وجوه گوناگون آن منعکس کند. توفیقات آن جناب را از خداوند متعال مسألت میکنم. - سیّدعلی خامنهای
@journalistsclub1
با حکم رهبر انقلاب عبدالرضا ایزدپناه مدیر مؤسسه روزنامه اطلاعات شد
آیتالله خامنهای در حکمی عبدالرضا ایزدپناه را به عنوان نماینده ولیفقیه در مؤسسه و روزنامه اطلاعات و مدیرمسئول این روزنامه منصوب کردند.
در حکم رهبر انقلاب اسلامی آمده است: جناب حجتالاسلام آقای ایزدپناه اکنون که جناب آقای سیدعباس صالحی سرگرم خدمت در دستگاه دولتند، مؤسسه و روزنامهی اطلاعات نیازمند مدیری کارآمد و حرفهئی و همه جانبهنگر و آشنا به ویژگیهای این نهاد و نماد مطبوعاتی است. از این رو، این مسئولیت مهم را به جنابعالی که برخوردار از این خصوصیات، و افزون بر آن، آراسته به فضائل علمی و معنوی و انقلابی و سوابق مبارزاتی میباشید، میسپارم. روزنامهی اطلاعات نمایندهی بخشی از گسترهی معرفتی و رفتاری انقلاب و نظام اسلامی، و نمایشگر جامعیت آن است و میتواند سلائق اصحاب صادق انقلاب را در وجوه گوناگون آن منعکس کند. توفیقات آن جناب را از خداوند متعال مسألت میکنم. - سیّدعلی خامنهای
@journalistsclub1
مرضیه حسینی روزنامهنگار حوزهی مناطق آزاد خبر داد که مدیران سازمان منطقه آزاد قشم از او شکایت کردهاند و وی پنج روز فرصت دارد خود را به دادسرای عمومی و انقلاب قشم معرفی کند.
خانم حسینی از منتقدان عادل پیغامی مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم است و گزارشهایی درخصوص مدیریت این سازمان منتشر کرده است.
روز گذشته چهار نمایندهی استان هرمزگان نیز در نامهای به رئیسجمهور از وی درخواست کردند تا عادل پیغامی را برکنار کند و فرد دیگری را جایگزین وی کند.
@journalistsclub1
خانم حسینی از منتقدان عادل پیغامی مدیرعامل سازمان منطقه آزاد قشم است و گزارشهایی درخصوص مدیریت این سازمان منتشر کرده است.
روز گذشته چهار نمایندهی استان هرمزگان نیز در نامهای به رئیسجمهور از وی درخواست کردند تا عادل پیغامی را برکنار کند و فرد دیگری را جایگزین وی کند.
@journalistsclub1
همیشه راهی هست
مریم شکرانی
روزنامهنگار اقتصادی
روی نیمکتهای دلگیر ساختمانی کم نور و فرسوده، فکر میکردم که تمام رویاهای نوجوانی رنگ باخته است و چیزی برای از دست دادن ندارم.
دخترکی کوچک که برنده بخش فیزیک و مکانیک جشنواره خوارزمی بود با نمرات درخشان ریاضی. هنوز هم لابهلای کاغذهای پوشه مدارک، کارت سالهای دور، عضویت در انجمن ریاضیدانان نوجوان به چشم می خورد.
رویای ریاضیدان بودن وقتی به باد رفت که مشاور مدرسه گفت «نهایتش یک معلم ساده ریاضی می شوی!... فیزیکدان؟! راستش را بخواهی در اینجا علوم محض به هیچ دردی نمیخورند و باید علوم کاربردی بخوانی.»
در کتابخانه کوچکم تندیسها و دیپلمهای افتخار داستاننویسی و طنز نویسی هم بود و گهگدار به صورت رایگان برای مجلات بچهها دست به قلم میشدم.
فاضل پسربچه نوجوانی بود که به طنز شعر می گفت و روزی مرا به یک تهیه کننده رادیو معرفی کرد تا نمایشنامه طنز بنویسم. برنامه به مرحله تولید نرسید اما آن تهیه کننده به همسرش هومن حاجی عبداللهی گفته بود که او یک اعجوبه است! و این زوج خوش قلب مرا برای نویسندگی چند کار طنز معرفی کردند اما خیلی زود فهمیدم که در عالم سینما و تلویزیون اگر جزو گروه ها و دسته ها و باندها نباشی تقریبا هیچ شانسی برای رشد نداری.
گزینه آخر مطبوعات بود... اولین روز ورود به دفتر یک مجله؛ کسی از پشت میزش داد زد «مطبوعات بچهبازی شده است. هرکسی سرش را زیر میاندازد و داخل میشود!»
سال بعد من جایزه نفر اول جشنواره مطبوعات در بخش کودک و نوجوان را به دست آوردم.
این نامهربانیها در مطبوعات زیاد بود... کسی گفت میخواهد جلب توجه کند، کسی به سردبیر روزنامه میگفت دردسر است! کسی از نوشتههایم در صفحات شخصیام شات می گرفت و برای مدیرانم ارسال می کرد...
آن روزها از اضطراب گرفتار پرش پلک بودم...آن روزها فکر میکردم اگر مرگ آمد برای من یک خواب و استراحت عمیق است! مرگ نیامد و من محکم سرپا ایستادم چون مدام فکر می کردم «همیشه راهی هست» این جمله را مادرم از بچگی همیشه به من گفته بود.
@journalistsclub1
مریم شکرانی
روزنامهنگار اقتصادی
روی نیمکتهای دلگیر ساختمانی کم نور و فرسوده، فکر میکردم که تمام رویاهای نوجوانی رنگ باخته است و چیزی برای از دست دادن ندارم.
دخترکی کوچک که برنده بخش فیزیک و مکانیک جشنواره خوارزمی بود با نمرات درخشان ریاضی. هنوز هم لابهلای کاغذهای پوشه مدارک، کارت سالهای دور، عضویت در انجمن ریاضیدانان نوجوان به چشم می خورد.
رویای ریاضیدان بودن وقتی به باد رفت که مشاور مدرسه گفت «نهایتش یک معلم ساده ریاضی می شوی!... فیزیکدان؟! راستش را بخواهی در اینجا علوم محض به هیچ دردی نمیخورند و باید علوم کاربردی بخوانی.»
در کتابخانه کوچکم تندیسها و دیپلمهای افتخار داستاننویسی و طنز نویسی هم بود و گهگدار به صورت رایگان برای مجلات بچهها دست به قلم میشدم.
فاضل پسربچه نوجوانی بود که به طنز شعر می گفت و روزی مرا به یک تهیه کننده رادیو معرفی کرد تا نمایشنامه طنز بنویسم. برنامه به مرحله تولید نرسید اما آن تهیه کننده به همسرش هومن حاجی عبداللهی گفته بود که او یک اعجوبه است! و این زوج خوش قلب مرا برای نویسندگی چند کار طنز معرفی کردند اما خیلی زود فهمیدم که در عالم سینما و تلویزیون اگر جزو گروه ها و دسته ها و باندها نباشی تقریبا هیچ شانسی برای رشد نداری.
گزینه آخر مطبوعات بود... اولین روز ورود به دفتر یک مجله؛ کسی از پشت میزش داد زد «مطبوعات بچهبازی شده است. هرکسی سرش را زیر میاندازد و داخل میشود!»
سال بعد من جایزه نفر اول جشنواره مطبوعات در بخش کودک و نوجوان را به دست آوردم.
این نامهربانیها در مطبوعات زیاد بود... کسی گفت میخواهد جلب توجه کند، کسی به سردبیر روزنامه میگفت دردسر است! کسی از نوشتههایم در صفحات شخصیام شات می گرفت و برای مدیرانم ارسال می کرد...
آن روزها از اضطراب گرفتار پرش پلک بودم...آن روزها فکر میکردم اگر مرگ آمد برای من یک خواب و استراحت عمیق است! مرگ نیامد و من محکم سرپا ایستادم چون مدام فکر می کردم «همیشه راهی هست» این جمله را مادرم از بچگی همیشه به من گفته بود.
@journalistsclub1
همکاران مرد، من را تحقیر میکردند!
افسون حضرتی
روزنامهنگار ورزشی
من راوی رنجم. یک رنج 27 ساله که نه توان دل کندن از آن را دارم نه دیگر توانی برای تحمل سختیهایش. از روزگاری که دختری 19 ساله بودم از فوتبال مینوشتم و هنوز هم مینویسم. ولی بیش از دو دهه است که زیر ستم سردبیر و دبیران مردی کار کردهام که غرق در غرور و کبر خود حتی یک تشکر هم نکردهاند.
در زمان جوانی تحقیرم می کردند که «مغز نخودی» هستی و «کم فهم»، امروز که به بازنشستگی نزدیکم، تجربه دارم، جایزه بینالمللی دارم، کتاب ترجمه کردم، تدریس میکنم، صدها کتاب خواندهام، همان مردان در قبای دیگری تلاش میکنند که مثل یک کارآموز با من رفتار کنند تا «منیت»ها و کمبودهایشان را جبران کنند. کمترین حقوق، بدون پاداش، بدون بیمه و بیشترین کار، سهم من از روزنامهنگاری بود.
برای من درد و رنج زمانی آغاز شد که نابرابری را با تمام گوشت و خون حس کردم اما آنقدر شور و شوق داشتم و امید به تغییر، که این نابرابری را بخشی از تلاشم برای دگرگونی شرایط موجود لحاظ میکردم. ولی به مرور زمان یاد گرفتم که تلاش من بی نتیجه است. برای من درد از آنجایی آغاز شد که عامدانه نادیده گرفته میشدم و دست و پا زدنم برای احقاق حق خودم بیفایده بود.
بیهودهنویسی کار روزانه من در محل کار است. مثل یک کارمند وارد دفتر میشوم، انگشت میزنم، 8 ساعت کاریام را پر میکنم و در نهایت مُشتی چرندیات را به اسم روزنامهنگاری، توصیهای و سفارشی سر همبندی میکنم که بهانه دست کسی ندهم.
در خلوت خودم کتاب میخوانم، ورزش میکنم، موسیقی گوش میکنم و به سبک استادانم مینویسم تا روزنامهنگاری در من نمیرد. من زنده هستم تا وقتی مینویسم. راضی و خوشحالم. همانطور که دوست دارم مینویسم. نوشتن درباره فوتبال، زنان، کودکان و مردم.
@journalistsclub1
افسون حضرتی
روزنامهنگار ورزشی
من راوی رنجم. یک رنج 27 ساله که نه توان دل کندن از آن را دارم نه دیگر توانی برای تحمل سختیهایش. از روزگاری که دختری 19 ساله بودم از فوتبال مینوشتم و هنوز هم مینویسم. ولی بیش از دو دهه است که زیر ستم سردبیر و دبیران مردی کار کردهام که غرق در غرور و کبر خود حتی یک تشکر هم نکردهاند.
در زمان جوانی تحقیرم می کردند که «مغز نخودی» هستی و «کم فهم»، امروز که به بازنشستگی نزدیکم، تجربه دارم، جایزه بینالمللی دارم، کتاب ترجمه کردم، تدریس میکنم، صدها کتاب خواندهام، همان مردان در قبای دیگری تلاش میکنند که مثل یک کارآموز با من رفتار کنند تا «منیت»ها و کمبودهایشان را جبران کنند. کمترین حقوق، بدون پاداش، بدون بیمه و بیشترین کار، سهم من از روزنامهنگاری بود.
برای من درد و رنج زمانی آغاز شد که نابرابری را با تمام گوشت و خون حس کردم اما آنقدر شور و شوق داشتم و امید به تغییر، که این نابرابری را بخشی از تلاشم برای دگرگونی شرایط موجود لحاظ میکردم. ولی به مرور زمان یاد گرفتم که تلاش من بی نتیجه است. برای من درد از آنجایی آغاز شد که عامدانه نادیده گرفته میشدم و دست و پا زدنم برای احقاق حق خودم بیفایده بود.
بیهودهنویسی کار روزانه من در محل کار است. مثل یک کارمند وارد دفتر میشوم، انگشت میزنم، 8 ساعت کاریام را پر میکنم و در نهایت مُشتی چرندیات را به اسم روزنامهنگاری، توصیهای و سفارشی سر همبندی میکنم که بهانه دست کسی ندهم.
در خلوت خودم کتاب میخوانم، ورزش میکنم، موسیقی گوش میکنم و به سبک استادانم مینویسم تا روزنامهنگاری در من نمیرد. من زنده هستم تا وقتی مینویسم. راضی و خوشحالم. همانطور که دوست دارم مینویسم. نوشتن درباره فوتبال، زنان، کودکان و مردم.
@journalistsclub1
.
جای من اینجا نیست
فرشاد اعظمی
روزنامهنگار پیشین
«جای من اینجا نیست». لحظهای صدایم دورگه و بعدش حرف زدن برایم سخت و سختتر شد. اشکی روی صورتم قد کشید. به زحمت میتوانستم توی صورت بقیه نگاه کنم؛ تمام تمرکزم روی درز سرامیکهای جلوی پایم بود. مشاورم چند ماه قبل گفته بود که باید شغلت را عوض کنی!
حالا چند ماه بعد از اون جلسه لعنتی، من وسط یک جلسه درمانی گروهی بودم. آن هم با یک اضافه وزن بیش از 15 کیلوگرم! لعنت به قرص، لعنت!
- دکتر مگه نگفتی عوارض ندارد؟
- چرا، عوارضش خیلی کمه و شما جزو معدود آدمهایی هستید که با این عوارض درگیر شدید!
این هم از شانس منه، البته بابام نظر دیگری دارد. اون میگه تو در انتخابت اشتباه کردی! آخه پسر، خبرنگاری هم شد شغل؟ حقوق کارگر من که ایرانی هم نیست، از تو که مثلا درس خواندی و جایی برای کتابهات تو خونه خودت نداری، بیشتره!
ـ آقا، لطفا کارت ماشین و گواهینامهتون رو بدید!
- بفرمایید.
ـلطفا بایستید تا برای پروفایلتون عکس بذارم. یادتون باشه وقتی کولر ماشینتون رو در ساعات اوج گرما برای مسافرها روشن کنید، اینجوری هم امتیاز بیشتری میگیرد و هم مشمول طرحهای ما خواهید شد!
چند ماه بعد اما وسط جردن و توی ظل آفتاب دقیقا همین کولر ، پاشنه آشیل من و ماشینم شد. خانم مسافر هم با آن همه پز و کلاس، جوری پیاده شد و در ماشین رو کوفت که انگاری سطل آبی بر سرم خالی کرده باشند.
-آقا، خبر دارید که حاجی امروز برمیگردد یا نه؟
-چطور؟
-میخواستم ازشون راهنمایی بگیرم، امروز اومدم گاراژ، خودشون که نیستند، کارگر قبلی ایشان هم انگار عوض شده و شما را جای احمد آوردند.
نگاهی به خودم انداختم، سر تا پایم غرق گازوییل و روغن شده بود. من اینجا چه غلطی میکردم؟ من کارگر تعمیرگاه شده بودم، عین همونها که کل بچگی گفته بودند درس بخون که مجبور نشی اینقدر سخت کار کنی و حالا هم درس خوانده یودم و هم سرزنش میشدم.
لعنت به قرص، لعنت به روغن و گازوییل، لعنت به کولر!
- آقا میشناسیدش؟
-بله.
-جوون بود؟
-بله.
-چی شد؟
-سکته کرد.
-آخی. خدا رحمتش کنه.
-ممنون!
من، سکوت بهشت زهرا، قبر، قبر و تل خاک و رفیقی که در دل خاک به خواب ابدی رفته است. جای من اینجا نیست، همین طور تو! مگه ما جز یک تحریریه، بدون ترس از توقیف و تعطیلی، بدون ترس از حقوق و بیمه حداقلی که به هیچ دردی نمیخورد، بدون ترس از تهمت و بیکاری، چی از این دنیا میخواستیم؟ مگه ما چیزی بیشتر از همان حرفه و جایگاه خودمان را خواستیم؟ دلم برای تحریریه، برای صفحهبندی، برای گزارشها و مصاحبهها تنگ شده! جای من آنجا بود.
@journalistsclub1
.
جای من اینجا نیست
فرشاد اعظمی
روزنامهنگار پیشین
«جای من اینجا نیست». لحظهای صدایم دورگه و بعدش حرف زدن برایم سخت و سختتر شد. اشکی روی صورتم قد کشید. به زحمت میتوانستم توی صورت بقیه نگاه کنم؛ تمام تمرکزم روی درز سرامیکهای جلوی پایم بود. مشاورم چند ماه قبل گفته بود که باید شغلت را عوض کنی!
حالا چند ماه بعد از اون جلسه لعنتی، من وسط یک جلسه درمانی گروهی بودم. آن هم با یک اضافه وزن بیش از 15 کیلوگرم! لعنت به قرص، لعنت!
- دکتر مگه نگفتی عوارض ندارد؟
- چرا، عوارضش خیلی کمه و شما جزو معدود آدمهایی هستید که با این عوارض درگیر شدید!
این هم از شانس منه، البته بابام نظر دیگری دارد. اون میگه تو در انتخابت اشتباه کردی! آخه پسر، خبرنگاری هم شد شغل؟ حقوق کارگر من که ایرانی هم نیست، از تو که مثلا درس خواندی و جایی برای کتابهات تو خونه خودت نداری، بیشتره!
ـ آقا، لطفا کارت ماشین و گواهینامهتون رو بدید!
- بفرمایید.
ـلطفا بایستید تا برای پروفایلتون عکس بذارم. یادتون باشه وقتی کولر ماشینتون رو در ساعات اوج گرما برای مسافرها روشن کنید، اینجوری هم امتیاز بیشتری میگیرد و هم مشمول طرحهای ما خواهید شد!
چند ماه بعد اما وسط جردن و توی ظل آفتاب دقیقا همین کولر ، پاشنه آشیل من و ماشینم شد. خانم مسافر هم با آن همه پز و کلاس، جوری پیاده شد و در ماشین رو کوفت که انگاری سطل آبی بر سرم خالی کرده باشند.
-آقا، خبر دارید که حاجی امروز برمیگردد یا نه؟
-چطور؟
-میخواستم ازشون راهنمایی بگیرم، امروز اومدم گاراژ، خودشون که نیستند، کارگر قبلی ایشان هم انگار عوض شده و شما را جای احمد آوردند.
نگاهی به خودم انداختم، سر تا پایم غرق گازوییل و روغن شده بود. من اینجا چه غلطی میکردم؟ من کارگر تعمیرگاه شده بودم، عین همونها که کل بچگی گفته بودند درس بخون که مجبور نشی اینقدر سخت کار کنی و حالا هم درس خوانده یودم و هم سرزنش میشدم.
لعنت به قرص، لعنت به روغن و گازوییل، لعنت به کولر!
- آقا میشناسیدش؟
-بله.
-جوون بود؟
-بله.
-چی شد؟
-سکته کرد.
-آخی. خدا رحمتش کنه.
-ممنون!
من، سکوت بهشت زهرا، قبر، قبر و تل خاک و رفیقی که در دل خاک به خواب ابدی رفته است. جای من اینجا نیست، همین طور تو! مگه ما جز یک تحریریه، بدون ترس از توقیف و تعطیلی، بدون ترس از حقوق و بیمه حداقلی که به هیچ دردی نمیخورد، بدون ترس از تهمت و بیکاری، چی از این دنیا میخواستیم؟ مگه ما چیزی بیشتر از همان حرفه و جایگاه خودمان را خواستیم؟ دلم برای تحریریه، برای صفحهبندی، برای گزارشها و مصاحبهها تنگ شده! جای من آنجا بود.
@journalistsclub1
.
آخرین دفتر شعر مهرگان
در میان چالشهای زمانه، کیوان مهرگان، روزنامهنگار سابق و مستندساز فعلی بار دیگر به صحنه شعر بازگشت. اگرچه اعلام کرده است که این آخر دفتر شعر اوست.
انتشار این مجموعه شعر ۱۵۰ صفحهای بیحاشیه نبود. توقیف چندروزهی کتاب به دلیل جلد آن توسط وزارت ارشاد، باعث خشم آقای مهرگان شد، تا سرانجام با دخالت وزیر ارشاد، کتاب اجازهی انتشار یافت.
طرح جلد این دفتر از اردشیر رستمی و ناموارهی آن اثر صدرا بهشتی است.
با انتشار این مجموعه، کیوان مهرگان نقطهی پایانی بر شاعری خود میگذارد و بر مستندسازی که چند سالی است آن را آغاز کرده متمرکز میشود.
@journalistsclub1
در میان چالشهای زمانه، کیوان مهرگان، روزنامهنگار سابق و مستندساز فعلی بار دیگر به صحنه شعر بازگشت. اگرچه اعلام کرده است که این آخر دفتر شعر اوست.
انتشار این مجموعه شعر ۱۵۰ صفحهای بیحاشیه نبود. توقیف چندروزهی کتاب به دلیل جلد آن توسط وزارت ارشاد، باعث خشم آقای مهرگان شد، تا سرانجام با دخالت وزیر ارشاد، کتاب اجازهی انتشار یافت.
طرح جلد این دفتر از اردشیر رستمی و ناموارهی آن اثر صدرا بهشتی است.
با انتشار این مجموعه، کیوان مهرگان نقطهی پایانی بر شاعری خود میگذارد و بر مستندسازی که چند سالی است آن را آغاز کرده متمرکز میشود.
@journalistsclub1
درگذشت همکار
اکبر قاسمپور، عکاس برجسته و پرتلاش رسانههای مازندران، درگذشت.
او در دو دهه گذشته به عنوان یکی از چهرههای فعال این عرصه شناخته میشد که پس از ماهها تحمل درد و رنج ناشی از نارسایی کبدی، پنجشنبه شب دیده از جهان فروبست.
با نهایت تأسف، این فقدان را به خانواده محترم ایشان، دوستان و همکاران گرامی تسلیت میگونیم و از درگاه خداوند برای ایشان آرامش و رحمت، و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت داریم.
یاد و خاطره ایشان همواره در دلهای دوستدارانش زنده خواهد ماند.
@journalistsclub1
اکبر قاسمپور، عکاس برجسته و پرتلاش رسانههای مازندران، درگذشت.
او در دو دهه گذشته به عنوان یکی از چهرههای فعال این عرصه شناخته میشد که پس از ماهها تحمل درد و رنج ناشی از نارسایی کبدی، پنجشنبه شب دیده از جهان فروبست.
با نهایت تأسف، این فقدان را به خانواده محترم ایشان، دوستان و همکاران گرامی تسلیت میگونیم و از درگاه خداوند برای ایشان آرامش و رحمت، و برای بازماندگان صبر و شکیبایی مسئلت داریم.
یاد و خاطره ایشان همواره در دلهای دوستدارانش زنده خواهد ماند.
@journalistsclub1
اولین شماره از اندیشه پویا در سال ۱۴۰۴ همین روزها منتشر میشود. رضا خجسته سردبیری این نشریه را برعهده دارد.
برای پیشخرید اندیشه پویا ۹۶، از همین الان میتوانید اقدام کنید و نسخهی خودتان را با ارسال پستی رایگان پیشخرید کنید. برای این کار کافی است مبلغ ۲۰۰هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/براتاله صمدیراد)واریز کرده و تصویر وفیش واریزی را ارسال کنید.
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@journalistsclub1
برای پیشخرید اندیشه پویا ۹۶، از همین الان میتوانید اقدام کنید و نسخهی خودتان را با ارسال پستی رایگان پیشخرید کنید. برای این کار کافی است مبلغ ۲۰۰هزارتومان به شماره کارت بانکی ۵۸۵۹۴۷۱۰۱۰۲۶۹۷۱۴ (بانک خاورمیانه/براتاله صمدیراد)واریز کرده و تصویر وفیش واریزی را ارسال کنید.
برای اطلاع از چگونگی تهیه و سفارش اندیشه پویا، به تلگرام ۰۹۰۲۶۰۵۱۴۱۰ پیام دهید.
@journalistsclub1
نماوا فیلتر شد
از ساعتی پیش پلتفرم نماوا به دلیل پخش سریال سووشون به کارگردانی نرگس آبیار که بر اساس رمان جاودانه سیمین دانشور ساخته شده است، فیلتر شد.
ظاهرا ساترا مخالف انتشار این سریال بوده و حتی راضی به این نشدند که سریال با حذف بخشهایی از آن منتشر شود.
این اتفاق تاکنون سابقه نداشت که یک پلتفرم به دلیل یک سریال اصیل ایرانی، فیلتر و از دسترس خارج شود.
هنوز مدیران نماوا و نیز نرگس آبیار کارگردان این سریال چیزی در این خصوص نگفتهاند.
@journalistsclub1
از ساعتی پیش پلتفرم نماوا به دلیل پخش سریال سووشون به کارگردانی نرگس آبیار که بر اساس رمان جاودانه سیمین دانشور ساخته شده است، فیلتر شد.
ظاهرا ساترا مخالف انتشار این سریال بوده و حتی راضی به این نشدند که سریال با حذف بخشهایی از آن منتشر شود.
این اتفاق تاکنون سابقه نداشت که یک پلتفرم به دلیل یک سریال اصیل ایرانی، فیلتر و از دسترس خارج شود.
هنوز مدیران نماوا و نیز نرگس آبیار کارگردان این سریال چیزی در این خصوص نگفتهاند.
@journalistsclub1
اطلاعیه قوه قضائیه درباره فیلترینگ نماوا و توقیف سووشون
خبرگزاری قوه قضائیه اعلام کرد: سریال سووشون به دلیل نداشتن مجوز، توقیف و شبکه نمایش خانگی نماوا بدلیل امتناع از انجام تعهدات قانونی مسدود شد. سریال سووشون به دلیل نداشتن مجوز قانونی و تمکین نکردن از مراجع ذیربط توقیف شد.
همچنین شبکه نمایش خانگی نماوا بدلیل امتناع از انجام تعهدات قانونی مسدود شد.
@journalistsclub1
خبرگزاری قوه قضائیه اعلام کرد: سریال سووشون به دلیل نداشتن مجوز، توقیف و شبکه نمایش خانگی نماوا بدلیل امتناع از انجام تعهدات قانونی مسدود شد. سریال سووشون به دلیل نداشتن مجوز قانونی و تمکین نکردن از مراجع ذیربط توقیف شد.
همچنین شبکه نمایش خانگی نماوا بدلیل امتناع از انجام تعهدات قانونی مسدود شد.
@journalistsclub1
ساختمان «دلآواز» به طور کامل تخریب شد
ساختمان شرکت دلآواز که سالها محل تمرینات و ضبط آثار و کلاسهای استاد محمدرضا شجریان بود، و میتوانست به میراث فرهنگی ایران افزوده شود، تخریب شد.
@journalistsclub1
ساختمان شرکت دلآواز که سالها محل تمرینات و ضبط آثار و کلاسهای استاد محمدرضا شجریان بود، و میتوانست به میراث فرهنگی ایران افزوده شود، تخریب شد.
@journalistsclub1
کلاشنیکف یا کلاشینکف؟
نام اسلحه از نام مخترع آن، میخائیل کلاشنیکف (Mikhail Kalashnikov)، گرفته شده اما عدهای آن را به صورت «کلاشینکف» مینویسند و تلفظ میکنند.
@journalistsclub1
نام اسلحه از نام مخترع آن، میخائیل کلاشنیکف (Mikhail Kalashnikov)، گرفته شده اما عدهای آن را به صورت «کلاشینکف» مینویسند و تلفظ میکنند.
@journalistsclub1
Forwarded from باشگاه روزنامهنگاران اقتصادی
درسهای اقتصادی و اجتماعی قهرمانی استقلال
جامعه امروز ایران و جامعه طرفداران تیم استقلال شباهتهای عمیقی در پویاییهای اجتماعی، عاطفی و رفتاری دارند که میتوان آنها را در چارچوب درسهای برآمده از قهرمانی استقلال در جام حذفی ایران بررسی کرد.
نتایج تحقیقهای اقتصادی نشان میدهد صبر و شکیبایی، رابطه نزدیکی با رشد اقتصاد و توسعهیافتگی کشورها دارد. کشورهایی که مردمانی صبورتر دارند، معمولا توسعهیافتهتر هستند. موفقیتهای بزرگ معمولا در کشورهایی اتفاق افتاده که مردمان صبوری داشتهاند.
روزنامه سازندگی در شماره امروز خود این درسها را مرور کردهاست.
@Economicjournalists
جامعه امروز ایران و جامعه طرفداران تیم استقلال شباهتهای عمیقی در پویاییهای اجتماعی، عاطفی و رفتاری دارند که میتوان آنها را در چارچوب درسهای برآمده از قهرمانی استقلال در جام حذفی ایران بررسی کرد.
نتایج تحقیقهای اقتصادی نشان میدهد صبر و شکیبایی، رابطه نزدیکی با رشد اقتصاد و توسعهیافتگی کشورها دارد. کشورهایی که مردمانی صبورتر دارند، معمولا توسعهیافتهتر هستند. موفقیتهای بزرگ معمولا در کشورهایی اتفاق افتاده که مردمان صبوری داشتهاند.
روزنامه سازندگی در شماره امروز خود این درسها را مرور کردهاست.
@Economicjournalists
Forwarded from باشگاه روزنامهنگاران اقتصادی
چرا منافع اقتصادی، مبنای توافق قرار نمیگیرد؟
رسانهها برای تقویت محتوای خود نیاز به طراحی نهاد دارند. «نشست هماندیشی برای اقتصاد ایران» نهادی است که هم به محتوای هفتهنامه تجارتفردا کمک میکند و هم به صاحبنظران انگیزه کنشگری و تحقیق میدهد. به طور مشخص، ادبیات مربوط به ناترازیهای بحرانآفرین، از دل این نشست بیرون آمده است.
جلد این شماره مجله تجارتفردا، گزارش مفصلی از سخنرانی مسعود نیلی، حمید ابوطالبی و کوروش احمدی در نشست هماندیشی برای اقتصاد ایران است.
رویکرد ایران و آمریکا در مذاکرات هستهای، بر اساس جلب «منافع مشترک» نیست. دو کشور تلاش میکنند بر پایه «دفع تهدید متقابل» مذاکره کنند که این رویکرد باعث میشود توافق در منطقه امن قرار نگیرد.
اقتصاددانان میگویند اگر قرار است محدودیت در انرژی هستهای را بپذیریم، باید پیشنهاد «انرژی در برابر انرژی» را مطرح کنیم تا در حوزه برق، نفت و گاز که دچار ناترازی هستیم، به فناوری و سرمایه دست یابیم.
آیا نتیجه مذاکرات به حل ناترازی انرژی کمک میکند؟
@Economicjournalists
رسانهها برای تقویت محتوای خود نیاز به طراحی نهاد دارند. «نشست هماندیشی برای اقتصاد ایران» نهادی است که هم به محتوای هفتهنامه تجارتفردا کمک میکند و هم به صاحبنظران انگیزه کنشگری و تحقیق میدهد. به طور مشخص، ادبیات مربوط به ناترازیهای بحرانآفرین، از دل این نشست بیرون آمده است.
جلد این شماره مجله تجارتفردا، گزارش مفصلی از سخنرانی مسعود نیلی، حمید ابوطالبی و کوروش احمدی در نشست هماندیشی برای اقتصاد ایران است.
رویکرد ایران و آمریکا در مذاکرات هستهای، بر اساس جلب «منافع مشترک» نیست. دو کشور تلاش میکنند بر پایه «دفع تهدید متقابل» مذاکره کنند که این رویکرد باعث میشود توافق در منطقه امن قرار نگیرد.
اقتصاددانان میگویند اگر قرار است محدودیت در انرژی هستهای را بپذیریم، باید پیشنهاد «انرژی در برابر انرژی» را مطرح کنیم تا در حوزه برق، نفت و گاز که دچار ناترازی هستیم، به فناوری و سرمایه دست یابیم.
آیا نتیجه مذاکرات به حل ناترازی انرژی کمک میکند؟
@Economicjournalists
بیانیه نرگس آبیار علیه ساترا و اعتراض او به توقیف سریال سووشون
توقیف سووشون و پایین کشیدن سکوی نماوا توسط ساترا منجر به انتشار بیانیهای از سوی نرگس آبیار خطاب به مردم شد.
ساعتی پیش سایت رسمی نماوا، نامهی خانم آبیار کارگردان سووشون را منتشر کرد که در اعتراض به سانسور صحنههایی از قسمت اول سریال و در ادامه توقیف آن بیانیهای صادر کرده است.
نرگس آبیار تاکید کرده است: سووشون، روایت یک تاریخ است. صدای یک زن در میان هیاهوی مردانهی قدرت. روایت مقاومت، درد و ایستادگی. ما برای ساخت این اثر، با دقت، وسواس و احترام به خطوط قرمز رسمی کشور، پیش رفتیم. اما آنچه دیدیم، بیقانونی در پوشش قانون، و حذف در سایه ترس از صداهای مستقل بود. ما نه خلافی کردهایم، نه قانونشکنی. این رفتارها نه توجیهپذیرند، نه قابل سکوت. هنر، تریبون قدرت نیست که با اشارهای خاموش شود...
بیانیه نرگس آبیار کارگردان سووشون که خطاب به مردم ایران است در ادامه میآید:
مردم عزیز و نجیب ایران
سپاس از دلها و نگاههای گرمتان که در اولین ساعات پخش سریال «سووشون»، با ما همراه شد و نشان دادید که روایتِ درد و رنجِ این سرزمین، هنوز هم در دلهای شما زنده است.
استقبال کمنظیرتان از نخستین قسمت این سریال در همین ساعات اولیه، برای من و همکارانم نه تنها دلگرمی، بلکه عهدی دوباره بود؛ عهدی برای ایستادن، برای ادامه دادن، برای پاسداری از حقیقتی که باید بیپرده و بیپیرایه بازگو شود.
اما افسوس بلافاصله پس از پخش سریال، سکوی نماوا تهدید به فیلترینگ شد و این موضوع بلافاصله پس از تهدید اجرایی شد.
به همین دلیل سووشون نیامده، به دلیل بازیهای پیچیده و پنهان ساترا توقیف شد. بماند که آنچه در قسمت اول به نمایش درآمد به دلیل ممیزی آشکار، آنچیزی نبود که ما با تمام وجود ساخته بودیم. بخشهایی از روایت، از صداقت افتاد. صحنههایی که باید دیده میشد، حذف شد، محو شد و بیصدا شد.
حتی آنگاه که اراده کردیم تا در میان شهر، از قاب بیلبوردها و تابلوها با شما سخن بگوییم، درهای تبلیغات محیطی را نیز بر روی «سووشون» بستند.
چگونه ممکن است سریالی که بر اساس رمانی فاخر از سیمین دانشور، نویسندهای پیشرو، ملی و جهانی، ساخته شده و بارها و بارها در نیم قرن گذشته در همین کشور تجدید چاپ شده و تمام مراحل قانونی را طی کرده است، تنها چند ساعت پس از انتشار نخستین قسمت، با دستوری ناگهانی و مبهم، متوقف و سکوی پخشش فیلتر شود؟
چه کسی پاسخگوی این حجم از توهین به شعور مخاطب، بیاحترامی به تلاش هنرمندان، و تخریب سرمایه اجتماعی هنر این سرزمین خواهد بود؟
سووشون نه یک سریال معمولی، بلکه روایت یک تاریخ بود. صدای یک زن در میان هیاهوی مردانهی قدرت. روایت مقاومت، درد و ایستادگی. ما برای ساخت این اثر، با دقت، وسواس و احترام به خطوط قرمز رسمی کشور، پیش رفتیم. اما آنچه دیدیم، بیقانونی در پوشش قانون، و حذف در سایه ترس از صداهای مستقل بود. ما نه خلافی کردهایم، نه قانونشکنی. این رفتارها نه توجیهپذیرند، نه قابل سکوت.
چه نهادی، با چه مجوزی، در چه فرآیندی، اجازه میدهد به این شکل حیثیت یک اثر فرهنگی، و زحمات دهها انسان شرافتمند، زیر پا گذاشته شود؟
ساترا که مدعی نظمبخشی به فضای نمایش خانگی است، چرا به جای حمایت، تبدیل به ابزاری برای انسداد و محدودسازی هنر شده است؟
آیا قرار است هر هنرمندی که صدای متفاوت دارد، با تهدید و توقیف حذف شود؟
من از سکوت خستهام. از بیاعتنایی نهادهای مسئول به شأن هنر و هنرمند، دلگیرم. این شیوه برخورد با آثار فرهنگی، یعنی رسمیت دادن به ترس از تفکر. یعنی پاداش دادن به بیخطر بودن، و تنبیه کردن صدای مستقل. ما برای «سووشون» خون دل خوردیم. اما امروز، در برابر این حذف بیرحمانه، سکوت نخواهیم کرد.
هنر، تریبون قدرت نیست که با اشارهای خاموش شود. ما فرزندان این خاکیم و از دل همین مردم برخاستهایم. حق ما نیست که پس از سال ها زحمت، به این شکل تحقیر و حذف شویم. سووشون را متوقف کردید، اما این صدا خاموش نمیشود.
نرگس آبیار
کارگردان سریال سووشون
@journalistsclub1
توقیف سووشون و پایین کشیدن سکوی نماوا توسط ساترا منجر به انتشار بیانیهای از سوی نرگس آبیار خطاب به مردم شد.
ساعتی پیش سایت رسمی نماوا، نامهی خانم آبیار کارگردان سووشون را منتشر کرد که در اعتراض به سانسور صحنههایی از قسمت اول سریال و در ادامه توقیف آن بیانیهای صادر کرده است.
نرگس آبیار تاکید کرده است: سووشون، روایت یک تاریخ است. صدای یک زن در میان هیاهوی مردانهی قدرت. روایت مقاومت، درد و ایستادگی. ما برای ساخت این اثر، با دقت، وسواس و احترام به خطوط قرمز رسمی کشور، پیش رفتیم. اما آنچه دیدیم، بیقانونی در پوشش قانون، و حذف در سایه ترس از صداهای مستقل بود. ما نه خلافی کردهایم، نه قانونشکنی. این رفتارها نه توجیهپذیرند، نه قابل سکوت. هنر، تریبون قدرت نیست که با اشارهای خاموش شود...
بیانیه نرگس آبیار کارگردان سووشون که خطاب به مردم ایران است در ادامه میآید:
مردم عزیز و نجیب ایران
سپاس از دلها و نگاههای گرمتان که در اولین ساعات پخش سریال «سووشون»، با ما همراه شد و نشان دادید که روایتِ درد و رنجِ این سرزمین، هنوز هم در دلهای شما زنده است.
استقبال کمنظیرتان از نخستین قسمت این سریال در همین ساعات اولیه، برای من و همکارانم نه تنها دلگرمی، بلکه عهدی دوباره بود؛ عهدی برای ایستادن، برای ادامه دادن، برای پاسداری از حقیقتی که باید بیپرده و بیپیرایه بازگو شود.
اما افسوس بلافاصله پس از پخش سریال، سکوی نماوا تهدید به فیلترینگ شد و این موضوع بلافاصله پس از تهدید اجرایی شد.
به همین دلیل سووشون نیامده، به دلیل بازیهای پیچیده و پنهان ساترا توقیف شد. بماند که آنچه در قسمت اول به نمایش درآمد به دلیل ممیزی آشکار، آنچیزی نبود که ما با تمام وجود ساخته بودیم. بخشهایی از روایت، از صداقت افتاد. صحنههایی که باید دیده میشد، حذف شد، محو شد و بیصدا شد.
حتی آنگاه که اراده کردیم تا در میان شهر، از قاب بیلبوردها و تابلوها با شما سخن بگوییم، درهای تبلیغات محیطی را نیز بر روی «سووشون» بستند.
چگونه ممکن است سریالی که بر اساس رمانی فاخر از سیمین دانشور، نویسندهای پیشرو، ملی و جهانی، ساخته شده و بارها و بارها در نیم قرن گذشته در همین کشور تجدید چاپ شده و تمام مراحل قانونی را طی کرده است، تنها چند ساعت پس از انتشار نخستین قسمت، با دستوری ناگهانی و مبهم، متوقف و سکوی پخشش فیلتر شود؟
چه کسی پاسخگوی این حجم از توهین به شعور مخاطب، بیاحترامی به تلاش هنرمندان، و تخریب سرمایه اجتماعی هنر این سرزمین خواهد بود؟
سووشون نه یک سریال معمولی، بلکه روایت یک تاریخ بود. صدای یک زن در میان هیاهوی مردانهی قدرت. روایت مقاومت، درد و ایستادگی. ما برای ساخت این اثر، با دقت، وسواس و احترام به خطوط قرمز رسمی کشور، پیش رفتیم. اما آنچه دیدیم، بیقانونی در پوشش قانون، و حذف در سایه ترس از صداهای مستقل بود. ما نه خلافی کردهایم، نه قانونشکنی. این رفتارها نه توجیهپذیرند، نه قابل سکوت.
چه نهادی، با چه مجوزی، در چه فرآیندی، اجازه میدهد به این شکل حیثیت یک اثر فرهنگی، و زحمات دهها انسان شرافتمند، زیر پا گذاشته شود؟
ساترا که مدعی نظمبخشی به فضای نمایش خانگی است، چرا به جای حمایت، تبدیل به ابزاری برای انسداد و محدودسازی هنر شده است؟
آیا قرار است هر هنرمندی که صدای متفاوت دارد، با تهدید و توقیف حذف شود؟
من از سکوت خستهام. از بیاعتنایی نهادهای مسئول به شأن هنر و هنرمند، دلگیرم. این شیوه برخورد با آثار فرهنگی، یعنی رسمیت دادن به ترس از تفکر. یعنی پاداش دادن به بیخطر بودن، و تنبیه کردن صدای مستقل. ما برای «سووشون» خون دل خوردیم. اما امروز، در برابر این حذف بیرحمانه، سکوت نخواهیم کرد.
هنر، تریبون قدرت نیست که با اشارهای خاموش شود. ما فرزندان این خاکیم و از دل همین مردم برخاستهایم. حق ما نیست که پس از سال ها زحمت، به این شکل تحقیر و حذف شویم. سووشون را متوقف کردید، اما این صدا خاموش نمیشود.
نرگس آبیار
کارگردان سریال سووشون
@journalistsclub1
ادعای خبرگزاری مهر: خبرنگاران پشت درهای بسته
خبرگزاری مهر در یادداشتی مدعی شد:
یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت علوم چند روز پیش جمله عجیبی گفت که حالا دیگر برای ما تکراری شده: «از این به بعد همگی در جریان باشید؛ در برنامههایی که آقای عارف حضور دارن، شما خبرنگارها نمیتونید شرکت کنید».
زیرلب اعتراض میکنیم و در جمعهای خودمانی غر میزنیم، اما اتفاقی نمیافتد.
موضوع صرفاً پوشش سخنرانی این مقام مسئول نیست؛ بلکه مسئله اصلی ایجاد یک خطمشی و عرف رسانهای جدید و خطرناک است که میتواند نقش خبرنگار را کمرنگ کرده و حذف خبرنگاران در حوزههای تخصصی را عادی کند.
استادی که باید از نقد و پرسشگری استقبال کند، امروز در عمل نه تنها درِ گفتگو را به روی خبرنگاران تخصصی بسته، بلکه در عملکرد آنها در پوشش خبری برنامههای مرتبط با حوزه آموزش عالی، اختلال ایجاد کرده است.
@journalistsclub1
خبرگزاری مهر در یادداشتی مدعی شد:
یکی از مسئولان روابط عمومی وزارت علوم چند روز پیش جمله عجیبی گفت که حالا دیگر برای ما تکراری شده: «از این به بعد همگی در جریان باشید؛ در برنامههایی که آقای عارف حضور دارن، شما خبرنگارها نمیتونید شرکت کنید».
زیرلب اعتراض میکنیم و در جمعهای خودمانی غر میزنیم، اما اتفاقی نمیافتد.
موضوع صرفاً پوشش سخنرانی این مقام مسئول نیست؛ بلکه مسئله اصلی ایجاد یک خطمشی و عرف رسانهای جدید و خطرناک است که میتواند نقش خبرنگار را کمرنگ کرده و حذف خبرنگاران در حوزههای تخصصی را عادی کند.
استادی که باید از نقد و پرسشگری استقبال کند، امروز در عمل نه تنها درِ گفتگو را به روی خبرنگاران تخصصی بسته، بلکه در عملکرد آنها در پوشش خبری برنامههای مرتبط با حوزه آموزش عالی، اختلال ایجاد کرده است.
@journalistsclub1
تکذیب ادعای خبرگزاری مهر
علیرضا خامسیان معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئيسجمهور ادعای خبرگزاری مهر در خصوص عدم دعوت از خبرنگاران در برنامههای معاون اول رئیسجمهور را غیر واقعی دانست و تاکید کرد: خبرگزاری مهر بهتر بود مستندات ادعایی خود را منتشر کند البته با رجوع به خبرگزاریهای داخلی کذب بودن گزارش این خبرگزاری کاملا مشهود است چرا که در برنامه مورد اشاره خبرگزاری مهر، خبرنگاران رسانههای مختلف حضور داشتند و با استفاده ظرفیت رسانهای خود حتی مبادرت به پخش زنده این مراسم کرده بودند.
@journalistsclub1
علیرضا خامسیان معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئيسجمهور ادعای خبرگزاری مهر در خصوص عدم دعوت از خبرنگاران در برنامههای معاون اول رئیسجمهور را غیر واقعی دانست و تاکید کرد: خبرگزاری مهر بهتر بود مستندات ادعایی خود را منتشر کند البته با رجوع به خبرگزاریهای داخلی کذب بودن گزارش این خبرگزاری کاملا مشهود است چرا که در برنامه مورد اشاره خبرگزاری مهر، خبرنگاران رسانههای مختلف حضور داشتند و با استفاده ظرفیت رسانهای خود حتی مبادرت به پخش زنده این مراسم کرده بودند.
@journalistsclub1
چگونگی انتخاب مدیر جدید روزنامه اطلاعات
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ در خصوص انتخاب مدیر جدید روزنامه اطلاعات گفت: در همان هفته اول معرفی وزرا به مجلس، در دیداری که رهبر معظم انقلاب محبت کردند و بنده را خواستند خدمت ایشان رفتیم، نکاتی مطرح شد از جمله بحث موسسه اطلاعات. من فکر میکنم کسانی که دو شغل بزرگ را با هم انجام میدهند معمولاً هر دو حالت ضعیف میشود. این محبت را به من داشتند که فرد بعدی را معرفی کنم و بالاخره این نکته را منتقل کردند در آن جلسه. البته فرمودند عجله نیست... گذشت و در اواخر سال گذشته نامهای خدمت ایشان نوشتم و عرض کردم حقیقتاً هر چه فکر کردم بهتر است خود حضرت عالی انتخاب کنید. به عللی، یکی از آنها این بود که اگر احیاناً در گزینههای ذهنی رهبر انقلاب نفر دیگری باشد، معرفی از طرف من جالب نیست... خوشبختانه دو هفته قبل، مقدمات فراهم شد و منتقل شد که آقای ایزدپناه آمدند. بسیار خوشحال شدم که تطابق نظری اتفاق افتاد و بدون اینکه پیشنهادی صورت بگیرد، همان چیزی که در ذهن من بود اتفاق افتاد و خوشحال شدم که حضور ایشان را داریم.
@journalistsclub1
سید عباس صالحی وزیر فرهنگ در خصوص انتخاب مدیر جدید روزنامه اطلاعات گفت: در همان هفته اول معرفی وزرا به مجلس، در دیداری که رهبر معظم انقلاب محبت کردند و بنده را خواستند خدمت ایشان رفتیم، نکاتی مطرح شد از جمله بحث موسسه اطلاعات. من فکر میکنم کسانی که دو شغل بزرگ را با هم انجام میدهند معمولاً هر دو حالت ضعیف میشود. این محبت را به من داشتند که فرد بعدی را معرفی کنم و بالاخره این نکته را منتقل کردند در آن جلسه. البته فرمودند عجله نیست... گذشت و در اواخر سال گذشته نامهای خدمت ایشان نوشتم و عرض کردم حقیقتاً هر چه فکر کردم بهتر است خود حضرت عالی انتخاب کنید. به عللی، یکی از آنها این بود که اگر احیاناً در گزینههای ذهنی رهبر انقلاب نفر دیگری باشد، معرفی از طرف من جالب نیست... خوشبختانه دو هفته قبل، مقدمات فراهم شد و منتقل شد که آقای ایزدپناه آمدند. بسیار خوشحال شدم که تطابق نظری اتفاق افتاد و بدون اینکه پیشنهادی صورت بگیرد، همان چیزی که در ذهن من بود اتفاق افتاد و خوشحال شدم که حضور ایشان را داریم.
@journalistsclub1
عبدالرضا ایزدپناه، سرپرست جدید موسسه اطلاعات: روزنامه اطلاعات متعلق به مردمی است که دلخوریهایی دارند اما دلبسته نظام هستند. فرزند رهبر انقلاب به من گفتند تبریک میگویم به موسسهای میروید که روزنامهاش را آیتالله بهجت هم میخواند.
@journalistsclub1
@journalistsclub1
پاسخ خبرگزاری مهر به دفتر عارف:
هیچ سندی بالاتر تجربه شخصی خبرنگاری که پشت دربهای بسته مانده، نیست
خبرگزاری مهر: ظهر شنبه ۱۰ خردادماه خبرگزاری مهر اقدام به انتشار گزارشی انتقادی نسبت به رویکرد رسانهای معاون اول رئیس جمهور کرد. در بخشهای مختلف این گزارش، به محدود کردن حضور «خبرنگاران تخصصی حوزههای مختلف» در رویدادهایی که با حضور شخص معاون اول رئیس جمهور برگزار میشود، اشاره شده و نسبت به ایجاد رویهای جدید در محدود کردن خبرنگاران حوزههای تخصصی (نه خبرنگاران سیاسی) ابراز نگرانی شده است.
این در حالی است که در مراسم افتتاحیه اجلاس وزرای علوم و آموزش عالی کشورهای عضو پلتفرم گفتگوی OIC-۱۵ خبرنگاران سیاسی حضور داشتند و هیچیک از خبرنگاران حوزه آموزش عالی اجازه شرکت در برنامه را پیدا نکردند و یک جستجوی ساده در آرشیو خبرگزاریهای معتبر از جمله ایرنا، ایسنا و مهر؛ موید این موضوع است خبرنگاران آموزش عالی در این مراسم حضور نداشتند.
رویدادهای دیگری از جمله مراسم تودیع و معارفه وزیر ارتباطات، روز جهانی ارتباطات و نکوداشت اعضای هیئت علمی نمونه کشوری و اولین جلسه شورای هماهنگی امور حقوقی دستگاههای اجرایی در دولت چهاردهم رویدادهای دیگری بودند که بدون حضور خبرنگاران تخصصی حوزههای مربوطه برگزار شدهاند.
همچنین معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئیس جمهور نیز در اطلاعیهای عنوان کرده است: «خبرگزاری مهر بهتر بود مستندات ادعایی خود را منتشر کند البته با رجوع به خبرگزاریهای داخلی کذب بودن گزارش این خبرگزاری کاملاً مشهود است چراکه در برنامه مورد اشاره خبرگزاری مهر، خبرنگاران رسانههای مختلف حضور داشتند و با استفاده از ظرفیت رسانهای خود حتی مبادرت به پخش زنده این مراسم کرده بودند».
لازم به ذکر است با وجود اینکه هیچ سندی بالاتر تجربه شخصی خبرنگاری که پشت دربهای بسته مانده، نیست؛ مستندات در مورد رویکرد رسانهای معاون اول رئیس جمهور از قبیل فایل صوتی یکی از مسئولان و اذعان به اینکه «تیم رسانهای دکتر عارف پروتکلهای خاص خودشان را دارند» نزد خبرگزاری مهر محفوظ است.
همچنین معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئیس جمهور به موضوع حضور دوربین پخش زنده خبرگزاریها اشاره کرده که باید گفت متأسفانه حتی سرویس پخش زنده خبرگزاری مهر نیز اجازه حضور در مراسم را پیدا نکرده است.
@journalistsclub1
هیچ سندی بالاتر تجربه شخصی خبرنگاری که پشت دربهای بسته مانده، نیست
خبرگزاری مهر: ظهر شنبه ۱۰ خردادماه خبرگزاری مهر اقدام به انتشار گزارشی انتقادی نسبت به رویکرد رسانهای معاون اول رئیس جمهور کرد. در بخشهای مختلف این گزارش، به محدود کردن حضور «خبرنگاران تخصصی حوزههای مختلف» در رویدادهایی که با حضور شخص معاون اول رئیس جمهور برگزار میشود، اشاره شده و نسبت به ایجاد رویهای جدید در محدود کردن خبرنگاران حوزههای تخصصی (نه خبرنگاران سیاسی) ابراز نگرانی شده است.
این در حالی است که در مراسم افتتاحیه اجلاس وزرای علوم و آموزش عالی کشورهای عضو پلتفرم گفتگوی OIC-۱۵ خبرنگاران سیاسی حضور داشتند و هیچیک از خبرنگاران حوزه آموزش عالی اجازه شرکت در برنامه را پیدا نکردند و یک جستجوی ساده در آرشیو خبرگزاریهای معتبر از جمله ایرنا، ایسنا و مهر؛ موید این موضوع است خبرنگاران آموزش عالی در این مراسم حضور نداشتند.
رویدادهای دیگری از جمله مراسم تودیع و معارفه وزیر ارتباطات، روز جهانی ارتباطات و نکوداشت اعضای هیئت علمی نمونه کشوری و اولین جلسه شورای هماهنگی امور حقوقی دستگاههای اجرایی در دولت چهاردهم رویدادهای دیگری بودند که بدون حضور خبرنگاران تخصصی حوزههای مربوطه برگزار شدهاند.
همچنین معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئیس جمهور نیز در اطلاعیهای عنوان کرده است: «خبرگزاری مهر بهتر بود مستندات ادعایی خود را منتشر کند البته با رجوع به خبرگزاریهای داخلی کذب بودن گزارش این خبرگزاری کاملاً مشهود است چراکه در برنامه مورد اشاره خبرگزاری مهر، خبرنگاران رسانههای مختلف حضور داشتند و با استفاده از ظرفیت رسانهای خود حتی مبادرت به پخش زنده این مراسم کرده بودند».
لازم به ذکر است با وجود اینکه هیچ سندی بالاتر تجربه شخصی خبرنگاری که پشت دربهای بسته مانده، نیست؛ مستندات در مورد رویکرد رسانهای معاون اول رئیس جمهور از قبیل فایل صوتی یکی از مسئولان و اذعان به اینکه «تیم رسانهای دکتر عارف پروتکلهای خاص خودشان را دارند» نزد خبرگزاری مهر محفوظ است.
همچنین معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر معاون اول رئیس جمهور به موضوع حضور دوربین پخش زنده خبرگزاریها اشاره کرده که باید گفت متأسفانه حتی سرویس پخش زنده خبرگزاری مهر نیز اجازه حضور در مراسم را پیدا نکرده است.
@journalistsclub1