خوانشها | سیدمحمدهادی گرامی
#صوت_سخنرانی 💢رویکردهای خاورشناسان به تبرک و زیارت: کاستیهای مطالعات برونشیعی 🔹سیدمحمدهادی گرامی 🔹 نشست «جریانشناسی مطالعات زیارت در مراکز آکادمیک جهان» 🔹پنجشنبه 10 مهر 1399 #زیارت #تبرک #برکت #خاورشناسان #انسانشناسی #هادی_گرامی 🆔 @khanishha
💢گزارش سخنرانی «تبرک و زیارت در مطالعات شرقشناسی: کاستیهای نگاه برونشیعی»💢
🎙سیدمحمدهادی گرامی
بخش [1]
⬅️ مقدمه: سخنرانی حاضر به واکاوی انتقادی مفاهیم «برکت» و «تبرک» در گستره مطالعات شیعی میپردازد. محوریت این نقد بر این است که نارساییها و محدودیتهای روششناختی و معرفتی رویکردهای برونشیعی، به خلط بنیادین و تقلیلگرایانه میان مفهوم الهی «برکت» و کنش انسانی «تبرک» انجامیده است. این تحلیل، ضمن مروری بر آثار شاخص در این حوزه، به تبیین دقیق این کاستیها و ارائه درکی عمیقتر و مطابق با فهم درونشیعی از این مفاهیم رهنمون میشود. این نقد، تلاشی «درونپارادایمی» است، نه مبنایی؛ بدین معنا که ایرادات متوجه چارچوب کلی علوم انسانی نیست، بلکه به چگونگی کاربست این رویکردها در تحلیل تشیع، بهویژه در مطالعات مربوط به زیارت و مناسک، اختصاص دارد.
۱. صورتبندیهای برونشیعی از برکت و تبرک: مروری انتقادی
مطالعات شرقشناسی و انسانشناختی، که عمدتاً بر میدانهای زیارتی و مشاهدات بیرونی متمرکز بودهاند، تلاش کردهاند تا مفاهیم «برکت» و «تبرک» را تحلیل و صورتبندی کنند. در اینجا به نمونههایی برجسته اشاره میشود:
• ریچارد کورین «برکت» را به مثابه «کیفیتی متعالی و روحانی که از جانب خداوند نشأت میگیرد» درک میکند. او معتقد است که این برکت میتواند در اشیاء مادی یا وجود انسانها، در قالب «تبرک»، عینیت یابد و از طریق فرآیندهای فیزیکی مانند آمیزش، سوزاندن، گرم کردن و جذب، به واسطهای برای انتقال از قربانی مادی به برکت روحانی تبدیل شود. بر اساس این دیدگاه، «برکت یک کیفیت روحانی» است که «در اشیاء مادی و اشخاص قرار داده میشود» و از طریق «کسب برکت از طریق تبرک» حاصل میگردد. این نگرش، زمینهساز خلط میان منشأ الهی برکت و ابزارهای انسانی تبرک میشود [۱].
• جوزف مری برکت را «نیرویی ذاتی(innate force)» تعریف میکند که در قدیسان (اعم از زنده و درگذشته)، آثار و یادگارهای آنها (رِلیکس) مانند لباس، مو و ناخنها، و نیز اماکن زیارتی وجود دارد. او چهار طریق اصلی را برای انتقال این برکت برمیشمارد: تماس بدنی، کسب دانش و یادگیری، تصاحب یا دستیابی به رِلیکسها، و ملاقات و لمس قدیس در خواب. در این دیدگاه نیز، مفهوم برکت به یک «نیروی ذاتی» محدود شده و طرق انتقال آن (که در واقع کنشهای تبرکی هستند) با خودِ برکت درهمآمیخته است [۲].
• مایکل ریتر بر نقش رِلیکسها در شکلگیری حضور عاطفی «معشوق غائب» و ایجاد جوامع ضدسکولار تمرکز دارد. این مطالعه نیز در راستای رویکرد شرقشناسی، بر نقش رِلیکسها در پیوند با برکت و ابعاد عاطفی آن تمرکز دارد، اما همچنان در دام تقلیل برکت به ابژههای مادی یا تأثیرات روانشناختی باقی میماند [۳].
۲. فهم درونشیعی از برکت و تبرک: تبیین و تمایز بنیادین
در مقابل رویکردهای شرقشناختی، فهم درونشیعی و بومی از این دو مفهوم، تمایزات کلیدی و مهمی را آشکار میسازد که اغلب در تحلیلهای بیرونی مغفول میمانند:
• تبرک (کنش انسانی برای طلب کیفیت بهتر): در فهم شیعی، «تبرک» یک کنش ارادی و فعال است که انسان برای «دستیابی» به کیفیتی بهتر (اعم از مادی یا معنوی) انجام میدهد. این کنش، مستلزم تماس مادی و جسمانی با چیزی است که آن را «واجد برکت» میداند. تبرک، یک «اقدام» و «وسیله» برای طلب فزونی یا بهبود است (مانند استفاده از تربت کربلا یا بوسیدن ضریح).
• برکت (موهبتی الهی برای ازدیاد و افزونی): «برکت» در مقابل، مفهومی عمیقتر، ریشهدارتر و دارای بستر قرآنی و الهیاتی است. برکت، به معنای ازدیاد و افزونی غیر اکتسابی و خدادادی (جعل الهی یا جعل ذات ربوبی) است که در امور مادی و معنوی رخ میدهد. این فزونی، امری است که از جانب خداوند اعطا میشود و جنبهای غیر اختیاری و موهبتی دارد. برکت با مفاهیمی چون «رزق» (روزی)، «افزایش مال»، «ازدیاد دانش» و «نمو معنوی» ارتباط تنگاتنگی دارد.
تمایز کلیدی: انسان «برکت» را طلب میکند (از طریق تبرک)، اما «خداوند» آن را عطا میکند. برکت کاملاً امری «غیر اکتسابی» است، در حالی که تبرک کنشی «اکتسابی» برای رسیدن به آن محسوب میشود.
ادامه👇
🆔 https://www.tg-me.com/Khanishha
🎙سیدمحمدهادی گرامی
بخش [1]
⬅️ مقدمه: سخنرانی حاضر به واکاوی انتقادی مفاهیم «برکت» و «تبرک» در گستره مطالعات شیعی میپردازد. محوریت این نقد بر این است که نارساییها و محدودیتهای روششناختی و معرفتی رویکردهای برونشیعی، به خلط بنیادین و تقلیلگرایانه میان مفهوم الهی «برکت» و کنش انسانی «تبرک» انجامیده است. این تحلیل، ضمن مروری بر آثار شاخص در این حوزه، به تبیین دقیق این کاستیها و ارائه درکی عمیقتر و مطابق با فهم درونشیعی از این مفاهیم رهنمون میشود. این نقد، تلاشی «درونپارادایمی» است، نه مبنایی؛ بدین معنا که ایرادات متوجه چارچوب کلی علوم انسانی نیست، بلکه به چگونگی کاربست این رویکردها در تحلیل تشیع، بهویژه در مطالعات مربوط به زیارت و مناسک، اختصاص دارد.
۱. صورتبندیهای برونشیعی از برکت و تبرک: مروری انتقادی
مطالعات شرقشناسی و انسانشناختی، که عمدتاً بر میدانهای زیارتی و مشاهدات بیرونی متمرکز بودهاند، تلاش کردهاند تا مفاهیم «برکت» و «تبرک» را تحلیل و صورتبندی کنند. در اینجا به نمونههایی برجسته اشاره میشود:
• ریچارد کورین «برکت» را به مثابه «کیفیتی متعالی و روحانی که از جانب خداوند نشأت میگیرد» درک میکند. او معتقد است که این برکت میتواند در اشیاء مادی یا وجود انسانها، در قالب «تبرک»، عینیت یابد و از طریق فرآیندهای فیزیکی مانند آمیزش، سوزاندن، گرم کردن و جذب، به واسطهای برای انتقال از قربانی مادی به برکت روحانی تبدیل شود. بر اساس این دیدگاه، «برکت یک کیفیت روحانی» است که «در اشیاء مادی و اشخاص قرار داده میشود» و از طریق «کسب برکت از طریق تبرک» حاصل میگردد. این نگرش، زمینهساز خلط میان منشأ الهی برکت و ابزارهای انسانی تبرک میشود [۱].
• جوزف مری برکت را «نیرویی ذاتی(innate force)» تعریف میکند که در قدیسان (اعم از زنده و درگذشته)، آثار و یادگارهای آنها (رِلیکس) مانند لباس، مو و ناخنها، و نیز اماکن زیارتی وجود دارد. او چهار طریق اصلی را برای انتقال این برکت برمیشمارد: تماس بدنی، کسب دانش و یادگیری، تصاحب یا دستیابی به رِلیکسها، و ملاقات و لمس قدیس در خواب. در این دیدگاه نیز، مفهوم برکت به یک «نیروی ذاتی» محدود شده و طرق انتقال آن (که در واقع کنشهای تبرکی هستند) با خودِ برکت درهمآمیخته است [۲].
• مایکل ریتر بر نقش رِلیکسها در شکلگیری حضور عاطفی «معشوق غائب» و ایجاد جوامع ضدسکولار تمرکز دارد. این مطالعه نیز در راستای رویکرد شرقشناسی، بر نقش رِلیکسها در پیوند با برکت و ابعاد عاطفی آن تمرکز دارد، اما همچنان در دام تقلیل برکت به ابژههای مادی یا تأثیرات روانشناختی باقی میماند [۳].
۲. فهم درونشیعی از برکت و تبرک: تبیین و تمایز بنیادین
در مقابل رویکردهای شرقشناختی، فهم درونشیعی و بومی از این دو مفهوم، تمایزات کلیدی و مهمی را آشکار میسازد که اغلب در تحلیلهای بیرونی مغفول میمانند:
• تبرک (کنش انسانی برای طلب کیفیت بهتر): در فهم شیعی، «تبرک» یک کنش ارادی و فعال است که انسان برای «دستیابی» به کیفیتی بهتر (اعم از مادی یا معنوی) انجام میدهد. این کنش، مستلزم تماس مادی و جسمانی با چیزی است که آن را «واجد برکت» میداند. تبرک، یک «اقدام» و «وسیله» برای طلب فزونی یا بهبود است (مانند استفاده از تربت کربلا یا بوسیدن ضریح).
• برکت (موهبتی الهی برای ازدیاد و افزونی): «برکت» در مقابل، مفهومی عمیقتر، ریشهدارتر و دارای بستر قرآنی و الهیاتی است. برکت، به معنای ازدیاد و افزونی غیر اکتسابی و خدادادی (جعل الهی یا جعل ذات ربوبی) است که در امور مادی و معنوی رخ میدهد. این فزونی، امری است که از جانب خداوند اعطا میشود و جنبهای غیر اختیاری و موهبتی دارد. برکت با مفاهیمی چون «رزق» (روزی)، «افزایش مال»، «ازدیاد دانش» و «نمو معنوی» ارتباط تنگاتنگی دارد.
تمایز کلیدی: انسان «برکت» را طلب میکند (از طریق تبرک)، اما «خداوند» آن را عطا میکند. برکت کاملاً امری «غیر اکتسابی» است، در حالی که تبرک کنشی «اکتسابی» برای رسیدن به آن محسوب میشود.
ادامه👇
🆔 https://www.tg-me.com/Khanishha
Telegram
خوانشها | سیدمحمدهادی گرامی
نشست علمی راهبردی
«جریانشناسی مطالعات زیارت در مراکز آکادمیک جهان»
با حضور:
دکتر علی طاهر الحمود
دکتر پیمان اسحاقی
دکتر محمدهادی گرامی
دکتر جبار شجاعی
دکتر سیدمجید امامی
10 مهر 1399
9 صبح
#مطالعات_اجتماعی_زیارت
#مطالعات_اربعین
@mohsenhesammazaheri
«جریانشناسی مطالعات زیارت در مراکز آکادمیک جهان»
با حضور:
دکتر علی طاهر الحمود
دکتر پیمان اسحاقی
دکتر محمدهادی گرامی
دکتر جبار شجاعی
دکتر سیدمجید امامی
10 مهر 1399
9 صبح
#مطالعات_اجتماعی_زیارت
#مطالعات_اربعین
@mohsenhesammazaheri
💢گزارش سخنرانی «تبرک و زیارت در مطالعات شرقشناسی: کاستیهای نگاه برونشیعی»💢
بخش [2]
۳. رویکرد انتقادی: خلط مفاهیم ناشی از کاستی نگاه برونشیعی
نقد اصلی به رویکردهای شرقشناختی و انسانشناختی غربی این است که کاستیهای نگاه بیرونی و تمرکز بر ظاهر پدیدهها، منجر به خلط ناموجه و تقلیلگرایانه میان مفاهیم «برکت» و «تبرک» شده است.
الف) اشکالات ادبی و واژهشناختی(نمودی از عدم فهم عمیق): خطاهای واژهشناختی، خود نمودی از عدم فهم عمیق فرهنگی و مفهومی است. آوانگاری نادرست واژه «تبرک» توسط کورین به شکل «تبارک»، صرفاً یک خطای املایی نیست. «تبارک» فعلی است که در عربی به خداوند نسبت داده میشود (به معنای با برکت شدن یا مبارک بودن خدا)، در حالی که «تبرک» کنشی است که انسان برای طلب برکت انجام میدهد. این عدم تمایز در سطح واژه، به خلط در سطح مفهوم و ناتوانی در درک تمایز میان فعل الهی و فعل انسانی منجر میشود.
ب) خلط و تقلیلگرایی مفهومی (پیوند افراطی تبرک با شراینها و زیارتگاهها): مهمترین نقد محتوایی این است که مطالعات برونشیعی، به دلیل پیوند زدن افراطی مفهوم تبرک با شراینها و زیارتگاهها و تمرکز بر ابژههای میدانی و اعمال ظاهری، نتوانستهاند تمایز الهیاتی و فرهنگی میان برکت و تبرک را درک کنند:
- تقلیل برکت به کیفیتی روحانی یا نیروی ذاتی قابل انتقال: شرقشناسان برکت را به «کیفیتی روحانی» یا «نیروی ذاتی» تقلیل دادهاند که در اشیاء مادی و اشخاص قرار داده میشود یا از طرق مشخصی منتقل میگردد. این در حالی است که در فهم درونشیعی، برکت موهبتی الهی است و نه صرفاً یک کیفیت درونی در اشیاء یا افراد. این ناتوانی در درک منشأ الهی و غیر اکتسابی برکت، آنها را وادار به توضیح برکت در چارچوب کنشهای انسانی (تبرک) یا خواص ذاتی اشیاء میکند.
- نادیده گرفتن گستره مفهوم برکت: به دلیل تمرکز بر زیارتگاهها، این مطالعات از مفهوم گستردهتر «برکت» در قرآن، احادیث و فرهنگ عامه غافل شدهاند. برکت در این منابع، ارتباط تنگاتنگی با مفاهیمی چون رزق، ازدیاد مادی و معنوی در زندگی روزمره دارد و صرفاً محدود به مکانها یا افراد مقدس نیست. این تقلیلگرایی باعث میشود بخش عمدهای از معنای برکت نادیده گرفته شود.
- تأثیرپذیری پژوهشهای داخلی: این خلط مفاهیم و نگاه تقلیلگرایانه حتی در مدخل «تبرک» دایرةالمعارف بزرگ اسلامی که توسط مهرداد عربستانی نوشته شده نیز مشاهده میشود، که نشاندهنده تأثیرپذیری پژوهشهای داخلی از این رویکرد برونشیعی است.
ج) کاستیهای روششناختی در کیفیت قومنگاری (غفلت از حالات و عواطف درونی):
اصلیترین دلیل خلط مفاهیم و نگاه تقلیلگرایانه، نارسایی در کیفیت قومنگاری است. مطالعات برونشیعی، غالباً در سطح توصیف «صورتهای ظاهری» کنشها و مناسک باقی میمانند و از «وضعیتهای درونی»، «احساسات»، «عواطف» و «تجربیات ذهنی» کنشگران غفلت میکنند. این غفلت، مانع از درک تمایز میان عمل (تبرک) و تجربه درونی (دریافت برکت) میشود.
در مناسک شیعی مانند پیادهروی اربعین یا سینهزنی، کنش صرفاً جسمانی نیست. زائر یا عزادار، در حین این اعمال، حالاتی عمیق از همراهی، همذاتپنداری، احساس رنجکشی، و اتصال روحانی با امام یا قدیس موردنظر را تجربه میکند. این «جوشش و غلیان درونی»، «احساسات»، و «عواطف» هستند که به کنش معنا میبخشند و آن را از یک رفتار صرف متمایز میکنند. مثلا، هنگامی که یک شیعه در مراسم سینهزنی شرکت میکند، تنها با حرکات فیزیکی خود را بیان نمیکند؛ بلکه احساسات عمیقی از اندوه، ارادت، و حتی همذاتپنداری با رنجهای امام حسین(ع) و یارانش را در درون خود مرور میکند. این «وضعیت روحی و عاطفی» است که به این کنش، بُعد «مناسکی» میبخشد.
نادیده گرفتن این «زیستجهان درونی»، به فهمی سطحی، تقلیلگرایانه، و غیرمعتبر از مناسک و مفاهیم دینی منجر میشود. چنین پژوهشهایی، قادر به بازنمایی واقعیت ذهنی و عاطفی جامعه شیعی نیستند و نمیتوانند چرایی و چگونگی دلبستگی افراد به این مناسک را تبیین کنند. این نقد، محدود به «تبرک» نیست و به تمامی حوزههای «مناسکپژوهی» در تشیع قابل تعمیم است.
ادامه👇
🆔 https://www.tg-me.com/Khanishha
بخش [2]
۳. رویکرد انتقادی: خلط مفاهیم ناشی از کاستی نگاه برونشیعی
نقد اصلی به رویکردهای شرقشناختی و انسانشناختی غربی این است که کاستیهای نگاه بیرونی و تمرکز بر ظاهر پدیدهها، منجر به خلط ناموجه و تقلیلگرایانه میان مفاهیم «برکت» و «تبرک» شده است.
الف) اشکالات ادبی و واژهشناختی(نمودی از عدم فهم عمیق): خطاهای واژهشناختی، خود نمودی از عدم فهم عمیق فرهنگی و مفهومی است. آوانگاری نادرست واژه «تبرک» توسط کورین به شکل «تبارک»، صرفاً یک خطای املایی نیست. «تبارک» فعلی است که در عربی به خداوند نسبت داده میشود (به معنای با برکت شدن یا مبارک بودن خدا)، در حالی که «تبرک» کنشی است که انسان برای طلب برکت انجام میدهد. این عدم تمایز در سطح واژه، به خلط در سطح مفهوم و ناتوانی در درک تمایز میان فعل الهی و فعل انسانی منجر میشود.
ب) خلط و تقلیلگرایی مفهومی (پیوند افراطی تبرک با شراینها و زیارتگاهها): مهمترین نقد محتوایی این است که مطالعات برونشیعی، به دلیل پیوند زدن افراطی مفهوم تبرک با شراینها و زیارتگاهها و تمرکز بر ابژههای میدانی و اعمال ظاهری، نتوانستهاند تمایز الهیاتی و فرهنگی میان برکت و تبرک را درک کنند:
- تقلیل برکت به کیفیتی روحانی یا نیروی ذاتی قابل انتقال: شرقشناسان برکت را به «کیفیتی روحانی» یا «نیروی ذاتی» تقلیل دادهاند که در اشیاء مادی و اشخاص قرار داده میشود یا از طرق مشخصی منتقل میگردد. این در حالی است که در فهم درونشیعی، برکت موهبتی الهی است و نه صرفاً یک کیفیت درونی در اشیاء یا افراد. این ناتوانی در درک منشأ الهی و غیر اکتسابی برکت، آنها را وادار به توضیح برکت در چارچوب کنشهای انسانی (تبرک) یا خواص ذاتی اشیاء میکند.
- نادیده گرفتن گستره مفهوم برکت: به دلیل تمرکز بر زیارتگاهها، این مطالعات از مفهوم گستردهتر «برکت» در قرآن، احادیث و فرهنگ عامه غافل شدهاند. برکت در این منابع، ارتباط تنگاتنگی با مفاهیمی چون رزق، ازدیاد مادی و معنوی در زندگی روزمره دارد و صرفاً محدود به مکانها یا افراد مقدس نیست. این تقلیلگرایی باعث میشود بخش عمدهای از معنای برکت نادیده گرفته شود.
- تأثیرپذیری پژوهشهای داخلی: این خلط مفاهیم و نگاه تقلیلگرایانه حتی در مدخل «تبرک» دایرةالمعارف بزرگ اسلامی که توسط مهرداد عربستانی نوشته شده نیز مشاهده میشود، که نشاندهنده تأثیرپذیری پژوهشهای داخلی از این رویکرد برونشیعی است.
ج) کاستیهای روششناختی در کیفیت قومنگاری (غفلت از حالات و عواطف درونی):
اصلیترین دلیل خلط مفاهیم و نگاه تقلیلگرایانه، نارسایی در کیفیت قومنگاری است. مطالعات برونشیعی، غالباً در سطح توصیف «صورتهای ظاهری» کنشها و مناسک باقی میمانند و از «وضعیتهای درونی»، «احساسات»، «عواطف» و «تجربیات ذهنی» کنشگران غفلت میکنند. این غفلت، مانع از درک تمایز میان عمل (تبرک) و تجربه درونی (دریافت برکت) میشود.
در مناسک شیعی مانند پیادهروی اربعین یا سینهزنی، کنش صرفاً جسمانی نیست. زائر یا عزادار، در حین این اعمال، حالاتی عمیق از همراهی، همذاتپنداری، احساس رنجکشی، و اتصال روحانی با امام یا قدیس موردنظر را تجربه میکند. این «جوشش و غلیان درونی»، «احساسات»، و «عواطف» هستند که به کنش معنا میبخشند و آن را از یک رفتار صرف متمایز میکنند. مثلا، هنگامی که یک شیعه در مراسم سینهزنی شرکت میکند، تنها با حرکات فیزیکی خود را بیان نمیکند؛ بلکه احساسات عمیقی از اندوه، ارادت، و حتی همذاتپنداری با رنجهای امام حسین(ع) و یارانش را در درون خود مرور میکند. این «وضعیت روحی و عاطفی» است که به این کنش، بُعد «مناسکی» میبخشد.
نادیده گرفتن این «زیستجهان درونی»، به فهمی سطحی، تقلیلگرایانه، و غیرمعتبر از مناسک و مفاهیم دینی منجر میشود. چنین پژوهشهایی، قادر به بازنمایی واقعیت ذهنی و عاطفی جامعه شیعی نیستند و نمیتوانند چرایی و چگونگی دلبستگی افراد به این مناسک را تبیین کنند. این نقد، محدود به «تبرک» نیست و به تمامی حوزههای «مناسکپژوهی» در تشیع قابل تعمیم است.
ادامه👇
🆔 https://www.tg-me.com/Khanishha
Telegram
خوانشها | سیدمحمدهادی گرامی
👁سیدمحمدهادی گرامی👁
هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شیعهشناسی، تاریخ، انسانشناسی، روششناسی، فلسفه، قرآن
نویسنده، مدرّس و مشاور
اینستاگرام:
Instagram.com/m.hadi.gerami
ادمین:
@nbaqe
وبسایت:
ihcs.academia.edu/Gerami
هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شیعهشناسی، تاریخ، انسانشناسی، روششناسی، فلسفه، قرآن
نویسنده، مدرّس و مشاور
اینستاگرام:
Instagram.com/m.hadi.gerami
ادمین:
@nbaqe
وبسایت:
ihcs.academia.edu/Gerami
💢گزارش سخنرانی «تبرک و زیارت در مطالعات شرقشناسی: کاستیهای نگاه برونشیعی»💢
بخش [3]
نتیجهگیری: محوریت نقد بر این است که نارساییهای روششناختی و معرفتی رویکردهای برونشیعی، به ویژه در نادیده گرفتن ابعاد درونی و عاطفی کنشگران و تمرکز صرف بر ابژههای مادی، مستقیماً به خلط مفاهیم «برکت» (موهبت الهی) و «تبرک» (کنش انسانی) منجر شده است. برای دستیابی به فهمی معتبر و جامع از مفاهیم و مناسک در تشیع، لازم است از یک رویکرد درونبینانه، همدلانه و بومیگرایانه بهره گرفت. این رویکرد باید فراتر از توصیف صرف ظواهر، به کاوش در ابعاد درونی، عاطفی و ذهنی کنشگران بپردازد. این نقد، محدود به «تبرک» نیست و به تمامی حوزههای «مناسکپژوهی» در تشیع قابل تعمیم است. بازنگری در روششناسیهای رایج انسانشناسی دین، بهویژه در مطالعات مربوط به تشیع، ضروری مینماید تا پژوهشها به فهم واقعیتر از «معنا»ی کنشها برای عاملان آنها نزدیک شوند.
ارجاعات:
[۱] Kurin, Richard. "The structure of blessedness at a Muslim shrine in Pakistan." Middle Eastern Studies 19, no. 3 (1983): 312-325.
[۲] Meri, J. W. (1999). Aspects of Baraka (Blessings) and Ritual Devotion Among Medieval Muslims and Jews. Medieval Encounters, 5(1), 46-69.
[۳] Rytter, Mikkel. "The hair of the Prophet: relics and the affective presence of the absent beloved among Sufis in Denmark." Contemporary Islam 13, no. 1 (2019): 49-65.
🆔 https://www.tg-me.com/Khanishha
بخش [3]
نتیجهگیری: محوریت نقد بر این است که نارساییهای روششناختی و معرفتی رویکردهای برونشیعی، به ویژه در نادیده گرفتن ابعاد درونی و عاطفی کنشگران و تمرکز صرف بر ابژههای مادی، مستقیماً به خلط مفاهیم «برکت» (موهبت الهی) و «تبرک» (کنش انسانی) منجر شده است. برای دستیابی به فهمی معتبر و جامع از مفاهیم و مناسک در تشیع، لازم است از یک رویکرد درونبینانه، همدلانه و بومیگرایانه بهره گرفت. این رویکرد باید فراتر از توصیف صرف ظواهر، به کاوش در ابعاد درونی، عاطفی و ذهنی کنشگران بپردازد. این نقد، محدود به «تبرک» نیست و به تمامی حوزههای «مناسکپژوهی» در تشیع قابل تعمیم است. بازنگری در روششناسیهای رایج انسانشناسی دین، بهویژه در مطالعات مربوط به تشیع، ضروری مینماید تا پژوهشها به فهم واقعیتر از «معنا»ی کنشها برای عاملان آنها نزدیک شوند.
ارجاعات:
[۱] Kurin, Richard. "The structure of blessedness at a Muslim shrine in Pakistan." Middle Eastern Studies 19, no. 3 (1983): 312-325.
[۲] Meri, J. W. (1999). Aspects of Baraka (Blessings) and Ritual Devotion Among Medieval Muslims and Jews. Medieval Encounters, 5(1), 46-69.
[۳] Rytter, Mikkel. "The hair of the Prophet: relics and the affective presence of the absent beloved among Sufis in Denmark." Contemporary Islam 13, no. 1 (2019): 49-65.
🆔 https://www.tg-me.com/Khanishha
Telegram
خوانشها | سیدمحمدهادی گرامی
👁سیدمحمدهادی گرامی👁
هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شیعهشناسی، تاریخ، انسانشناسی، روششناسی، فلسفه، قرآن
نویسنده، مدرّس و مشاور
اینستاگرام:
Instagram.com/m.hadi.gerami
ادمین:
@nbaqe
وبسایت:
ihcs.academia.edu/Gerami
هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شیعهشناسی، تاریخ، انسانشناسی، روششناسی، فلسفه، قرآن
نویسنده، مدرّس و مشاور
اینستاگرام:
Instagram.com/m.hadi.gerami
ادمین:
@nbaqe
وبسایت:
ihcs.academia.edu/Gerami
خوانشها | سیدمحمدهادی گرامی pinned «💢گزارش ویژه نشست «الهیات، تاریخ، عینیت و بیطرفی»: بازتابی از دیدگاههای سیدمحمدهادی گرامی ⬅️ در نشستی تخصصی تحت عنوان «الهیات، تاریخ، عینیت و بیطرفی» که در چارچوب برنامههای مدرسه بهاری «انعکاس» برگزار شد، سیدمحمدهادی گرامی، به واکاوی نسبتهای پیچیده میان…»