Telegram Web Link

How insistently many people are looking for an authority to submit their individuality to him/her!

خودباختگی به اتوریته

برای بسیاری از ما نظر افرادی که شهرت دارند، و مقام و قدرت اجتماعی دارند، حجت است، از اعتبار بی چون و چرایی برخوردار است.

پذیرفتن نظر دیگری به دلیل اعتبار اجتماعی او نشانه‌ٔ آزادگی و خردمندی نیست.

بسیاری از انسان‌ها با چه اصراری در جست‌‌و‌جوی یک اتوریته‌اند تا فردیت خود را به او تسلیم کنند!

«شکوفه‌های خرد»
جیدو‌‌ کریشنامورتی

+ اطلاعات دربارهٔ جلسات هفتگی کریشنامورتی‌خوانی را از »ادمین طوبیٰ« درخواست کنید.

@Krishnamurti
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

آیا زندگی بدون تضاد ممکن است؟
جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti

موفقیت و غم دو روی یک سکه‌اند

شما بر اساس تجلیل موفقیت بار آمده‌اید. با کسب موفقیت عظیم، اندوه عظیم نیز همراه است؛ اما اکثر ما در شهوت بدست آوردن گرفتار شده‌ایم، و موفقیت برایمان بسیار بیش از درک و حل اندوه اهمیت دارد.

جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti

A thing of the mind

What we call our love is a thing of the mind. Look at yourselves, sirs and ladies, and you will see that what I am saying is obviously true; otherwise, our lives, our marriage, our relationships, would be entirely different, we would have a new society. We bind ourselves to another, not through fusion, but through contract, which is called love, marriage. Love does not fuse, adjust—it is neither personal nor impersonal, it is a state of being. The man who desires to fuse with something greater, to unite himself with another, is avoiding misery, confusion; but the mind is still in separation, which is disintegration. Love knows neither fusion nor diffusion, it is nether personal nor impersonal, it is a state of being which the mind can not find; it can describe it, give it a term, a name, but the word, the description, is not love. It is only when the mind is quiet that it shall know love, and that state of quietness is not a thing to be cultivated.

- The Book of Life
Jiddu Krishnamurti

چیزی ذهنی

آنچه که عشق‌مان می‌نامیم، یک چیز ذهنی است. آقایان و خانم‌ها، به خودتان نگاه کنید، به روشنی خواهید دید آنچه می‌گویم درست است. چرا که در غیر این صورت، زندگیمان، ازدواجمان و روابطمان کاملاً متفاوت می‌بود. ما نه از طریق همبستگی بلکه به وسیله پیمان و قرارداد؛ خودمان را به دیگران متعهد می‌دانیم و این را عشق و ازدواج می‌نامیم. عشق، قابل انطباق و هم‌جوشی نیست - نه شخصی و نه غیرشخصی است. عشق یک کیفیت وجودی است. کسی که تمایل دارد خودش را به چیز بزرگتری پیوند بزند، خودش را با دیگری یکی کند، از بیچارگی و سردرگمی دوری می‌کند؛ در حالی که ذهن هنوز در کیفیت جدایی است و این عدم یکپارچگی است. عشق نه پراکندگی و نه هم‌جوشی را می‌شناسد، نه شخصی و نه غیرشخصی است. عشق یک کیفیت وجودی است که ذهن نمی‌تواند آن را درک کند. ذهن می‌تواند عشق را توصیف کند، به آن یک لفظ و یک نام بدهد؛ اما لفظ و توصیف، عشق نیست. عشق، فقط زمانی هست که ذهن در حالت سکوت است و در این حالت عشق شناخته می‌شود. حالت سکوت چیزی پروردنی نیست.

«کتاب زندگی»
جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti

چگونه به ترس پایان دهیم؟

آیا من بعنوان یک انسان می‌توانم به ترس پایان بدهم؟ کاملاً پایان بدهم، نه تکه‌های کوچکی از آن را. احتمالاً شما هرگز این سؤال را از خودتان نپرسیده‌اید، و احتمالاً این سؤال را نپرسیده‌اید چون نمی‌دانید چطور از آن خارج شوید. اما اگر این سؤال را کاملاً جدی‌ پرسیده‌ بودید، به قصد مکشوف کردن نه چگونه پایان دادن به آن، بلکه به قصد کشف کردن ماهیت و ساختار ترس، لحظه‌ای که شما کشف کرده‌اید، ترس خودبخود به پایان می‌رسد؛ شما مجبور نیستید هیچ کاری برای آن انجام دهید.

...وقتی ما از آن آگاهیم و مستقیماً با آن در تماسیم، مشاهده‌کننده همان مشاهده‌شونده است. تفاوتی بین مشاهده کننده و چیز مشاهده شونده وجود ندارد. وقتی ترس بدون مشاهده‌کننده مشاهده می‌شود، عمل وجود دارد، اما نه عمل مشاهده‌کننده‌ای که بر روی ترس انجام می‌دهد.

کتاب «کتاب زندگی»
جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti

الگو

تلاش برای شبیه به کسی دیگری شدن، یا شبیه به ایده‌آل شدن، یکی از اصلی‌ترین علت‌های تضاد، سردرگمی و درگیری است.

جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti
‌‌
The Sacred

That which is sacred has no attributes. A stone in a temple, an image in a church, a symbol is not sacred. Man calls them sacred, something holy to be worshipped out of complicated urges, fears and longings. This “sacredness” is still within the field of thought; it is built up by thought and in thought there’s nothing new or holy. Thought can put together the intricacies of systems, dogmas, beliefs, and the images, symbols, it projects are no more holy than the blueprints of a house or the design of a new aeroplane. All this is within the frontiers of thought and there is nothing sacred or mystical about all this. Thought is matter and it can be made into anything, ugly-beautiful.

But there’s a sacredness which is not of thought, nor of a feeling resuscitated by thought. It is not recognizable by thought nor can it be utilized by thought. Thought cannot formulate it. But there’s a sacredness, untouched by any symbol or word. It is not communicable. It is a fact.

A fact is to be seen and the seeing is not through the word. When a fact is interpreted, it ceases to be a fact; it becomes something entirely different. The seeing is of the highest importance. This seeing is out of time-space; it’s immediate, instantaneous. And what’s seen is never the same again. There’s no again or in the meantime.

This sacredness has no worshiper, the observer who meditates upon it. It’s not in the market to be bought or sold. Like beauty, it cannot be seen through its opposite for it has no opposite.

Krishnamurti's Notebook
Ojai, 1961, June 28


مقدسات

آنچه مقدس است داری صفات نیست. سنگی در یک معبد، تصویری در یک کلیسا، یک سمبل، مقدس نیست. انسان آنها را مقدس می‌نامد، چیزی منزه که بخاطر فشارهای بغرنج، ترس‌ها و آرزوها ستایش می‌شود. این "تقدس" هنوز هم در محدودۀ فکر است؛ بوسیلۀ فکر ساخته شده است و در فکر هیچ چیز جدید و منزهی وجود ندارد. فکر می‌تواند پیچیدگی‌های سیستم‌ها، عقاید متعصب، باورها، و تصاویر و سمبل‌ها را در کنار هم جمع کند‌. پروژه‌های فکر بیشتر از نقشۀ یک ساختمان یا طراحی یک هواپیما منزه نیست. تمام اینها در میان مرزهای فکری قرار دارند و هیچ چیز مقدس یا عرفانی‌یی دربارۀ آنها وجود ندارد. فکر یک موضوع است و می‌تواند با هر چیزی - زشت یا زیبا - ساخته شود.

اما تقدسی وجود دارد که نه از جنس فکر است، و نه از جنس احساسات تولیدشده توسط فکر است. آن تقدس نه با فکر قابل شناخت است و نه می‌تواند بوسیلۀ فکر بکار گرفته شود. فکر نمی‌تواند آن را فرمول‌بندی کند. اما تقدسی دست‌نخورده با سمبل و کلمات وجود دارد. و آن قابل انتقال نیست. آن حقیقت است.

حقیقت مشاهده کردنی است و‌ این مشاهده کردن از طریق کلمات نیست. وقتی حقیقتی تفسیر شود، آن حقیقت متوقف می‌شود؛ چیزی کاملاً متفاوت می‌شود. مشاهده بالاترین اهمیت را دارد. چنین مشاهده‌ای از فضای زمان خارج است؛ بلادرنگ است، فوری است. و آنچه مشاهده می‌شود هرگز مشابه نخواهد بود. دوباره و در ضمن آن وجود ندارد.

این تقدس، ستایش کننده‌ - مشاهده‌کننده‌ای که بر آن مراقبه کند - ندارد. این تقدس در بازار نیست که بشود آن را خرید و فروش کرد. این تقدس همچون زیبایی، نمی‌تواند از طریق ضد آن مشاهده شود چرا که ضدی ندارد.

یادداشت‌های کریشنامورتی
اوجای، ۲۸ ژوئن ۱۹۶۱

@Krishnamurti

تمنای اطمینان خاطر

تمنای شدید برای مطمئن بودن، برای آسوده خاطر بودن، آغاز اسارت است. فقط هنگامی ذهن می‌تواند در دام اطمینان گرفتار نباشد و اطمینان را جستجو نکند که در حالت دریافت باشد.

جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

آیا خدا وجود دارد؟
جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti

Our minds make little castles of security. We want to be sure of everything, sure of our relationships, of our fulfilments, our hopes and our futures. We build these inward prisons, and woe to anyone that disturbs us.

It is strange how the mind is ever seeking a zone where there will be no conflict or disturbance. Our living is the constant breaking up and rebuilding, in different forms, of these zones of safety. Our mind then becomes a dull and weary thing.

Freedom consists in having no security of any kind.⁠

Jiddu Krishnamurti

حاشیه امن

ذهن ما قلعه‌های کوچک امنیت می‌سازد. ما می‌خواهیم از همه چیز مطمئن باشیم، از روابطمان، از رضایت‌هایمان، از امیدهایمان و از آینده‌مان. ما این زندان‌های درونی را می‌سازیم، و وای بر کسی که ما را آشفته کند.

عجیب است که چگونه ذهن همیشه به دنبال منطقه‌ای است که در آن هیچ درگیری یا اختلالی وجود نداشته باشد. زندگی ما تجزیه و بازسازی مداوم این مناطق امن، به اشکال مختلف است. آنگاه ذهن ما به چیزی کسل‌کننده و فرسوده تبدیل می‌شود.

آزادی در نداشتن هیچ نوع امنیتی است.⁠

@Krishnamurti

دین نوعی علم است. به معنی دانستن و فراتر رفتن از همهٔ دانش‌ها، درک ماهیت و عظمت کیهان، نه از طریق تلسکوپ، بلکه از طریق عظمت ذهن و قلب.

جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM

آگاهی
جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌‌
آگاهی بدون انتخاب

You are looking throught the eyes of the past.

J. Krishnamurti New York 1971 - Public Talk 1 - To be aware of our past

شما از چشم گذشته نگاه می‌کنید.
جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti

بدون هیچ حرکت فکری، به طور کامل با اندوه بمانید و درخواهید یافت که از آن اندوه، شور زندگی بیرون می‌آید.

جیدو کریشنامورتی

@Krishnamurti
2025/07/05 20:03:32
Back to Top
HTML Embed Code: