سوالکننده: آیا جای امیدی برای ما هست؟
کریشنامورتی: تماماً به شما بستگی دارد! اگر در واقعیت جدی باشید، اگر عمیقأ به حل تمامی مسائلتان علاقمند باشید، نیرو و سرزندگی لازم برای حل آنها را خواهید داشت.
@Krishnamurti
سوالکننده: آیا جای امیدی برای ما هست؟
کریشنامورتی: تماماً به شما بستگی دارد! اگر در واقعیت جدی باشید، اگر عمیقأ به حل تمامی مسائلتان علاقمند باشید، نیرو و سرزندگی لازم برای حل آنها را خواهید داشت.
@Krishnamurti
خودشناسی
هیچ مسیری، هیچ یوگایی، هیچ دیسیپلینی وجود ندارد که شما را به حقیقت برساند. تنها کاری که ذهن میتواند انجام دهد این است که خودش را بشناسد.
جیدو کریشنامورتی
+ جلسات لایو خودشناسی با آثار جیدو کریشنامورتی بصورت هفتگی، سهشنبهها، برقرار است. علاقمندان به شرکت در این جلسات، اطلاعات عضویت را از »ادمین طوبیٰ« میتوانند درخواست کنند.
@Krishnamurti
خودشناسی
هیچ مسیری، هیچ یوگایی، هیچ دیسیپلینی وجود ندارد که شما را به حقیقت برساند. تنها کاری که ذهن میتواند انجام دهد این است که خودش را بشناسد.
جیدو کریشنامورتی
+ جلسات لایو خودشناسی با آثار جیدو کریشنامورتی بصورت هفتگی، سهشنبهها، برقرار است. علاقمندان به شرکت در این جلسات، اطلاعات عضویت را از »ادمین طوبیٰ« میتوانند درخواست کنند.
@Krishnamurti
Strip yourself
Strip yourself of your name, title, money, position ... and what are you?
Are you anything in yourself? Strip yourself of your name, title, money, position, your little capacity to write a book and be flattered, and what are you?
Jiddu Krishnamurti
The Collected Works
خودت را عاری کن
خودت را از اسم، عنوان، پول، جایگاه اجتماعیات تهی کن ... و حالا تو چه هستی؟
آیا هیچ چیزی در درون خودت هستی؟ خودت را از اسم، عنوان، پول، جایگاه اجتماعی، استعداد مختصرت در نوشتن یک کتاب و تملق شدن تهی کن، و حالا تو چه هستی؟
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
Strip yourself
Strip yourself of your name, title, money, position ... and what are you?
Are you anything in yourself? Strip yourself of your name, title, money, position, your little capacity to write a book and be flattered, and what are you?
Jiddu Krishnamurti
The Collected Works
خودت را عاری کن
خودت را از اسم، عنوان، پول، جایگاه اجتماعیات تهی کن ... و حالا تو چه هستی؟
آیا هیچ چیزی در درون خودت هستی؟ خودت را از اسم، عنوان، پول، جایگاه اجتماعی، استعداد مختصرت در نوشتن یک کتاب و تملق شدن تهی کن، و حالا تو چه هستی؟
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Question: I long to be loved and it's a constant anguish. What am I to do?
سوال: من میخواهم دوست داشته شوم و این یک رنج دائمی است. چه کار کنم؟
جیدو کریشنامورتی
لینک ویدئو کامل این پست را در »اینجـا« میتوانید تماشا کنید.
@Krishnamurti
Question: I long to be loved and it's a constant anguish. What am I to do?
سوال: من میخواهم دوست داشته شوم و این یک رنج دائمی است. چه کار کنم؟
جیدو کریشنامورتی
لینک ویدئو کامل این پست را در »اینجـا« میتوانید تماشا کنید.
@Krishnamurti
اخلاق جامعه
زیربنای زیست اجتماعی ما انسانها را لذت تشکیل میدهد. از جاهطلبی لذت میبریم؛ از رقابت، از مقایسه، از کسب دانش یا قدرت، از کسب موقعیت اجتماعی، از پرستیژ و مقام اجتماعی لذت میبریم. و جالب این است که جستجوی لذت از طریق جاهطلبی، رقابت، آزمندی، رشکورزی، سلطه بر دیگران، قدرت و مقام اجتماعی امری محترمانه تلقی میگردد. یعنی فردی که درگیر آن کارها است، مورد احترام جامعه است. و محترمانه بودن آنها به خاطر روابط یکبُعدی جامعه است؛ جامعه از فرد میخواهد یک زندگی اخلاقی را در پیش گیرد - ولی به نظر جامعه چیزی اخلاقی است که متضمن یک زندگی محترمانه باشد. شما میتوانید جاهطلب باشید، آزمند باشید، خشن باشید، رقابتطلب باشید؛ میتوانید یک انسان بیرحم باشید. و جامعه همهٔ اینها را بعنوان نه تنها یک امر نرمال، بلکه بعنوان یک چیز قابل احترام میپذیرد؛ زیرا سرانجام، یعنی در پایان رقابت، شما یا آدمی به اصطلاح موفق هستید - مثلاً پولدار - یا شکست خوردهاید؛ و بنابراین یک انسان سرخوردهاید. و جامعه فرد را، اخلاق فردی و اجتماعی را با همین دید «موفق» یا «شکستخورده» نگاه میکند؛ و به جنبههای دیگر اخلاق کاری ندارد. در این صورت اخلاق جامعه عین بیاخلاقی است.
کتاب «عشق و تنهایی»
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
اخلاق جامعه
زیربنای زیست اجتماعی ما انسانها را لذت تشکیل میدهد. از جاهطلبی لذت میبریم؛ از رقابت، از مقایسه، از کسب دانش یا قدرت، از کسب موقعیت اجتماعی، از پرستیژ و مقام اجتماعی لذت میبریم. و جالب این است که جستجوی لذت از طریق جاهطلبی، رقابت، آزمندی، رشکورزی، سلطه بر دیگران، قدرت و مقام اجتماعی امری محترمانه تلقی میگردد. یعنی فردی که درگیر آن کارها است، مورد احترام جامعه است. و محترمانه بودن آنها به خاطر روابط یکبُعدی جامعه است؛ جامعه از فرد میخواهد یک زندگی اخلاقی را در پیش گیرد - ولی به نظر جامعه چیزی اخلاقی است که متضمن یک زندگی محترمانه باشد. شما میتوانید جاهطلب باشید، آزمند باشید، خشن باشید، رقابتطلب باشید؛ میتوانید یک انسان بیرحم باشید. و جامعه همهٔ اینها را بعنوان نه تنها یک امر نرمال، بلکه بعنوان یک چیز قابل احترام میپذیرد؛ زیرا سرانجام، یعنی در پایان رقابت، شما یا آدمی به اصطلاح موفق هستید - مثلاً پولدار - یا شکست خوردهاید؛ و بنابراین یک انسان سرخوردهاید. و جامعه فرد را، اخلاق فردی و اجتماعی را با همین دید «موفق» یا «شکستخورده» نگاه میکند؛ و به جنبههای دیگر اخلاق کاری ندارد. در این صورت اخلاق جامعه عین بیاخلاقی است.
کتاب «عشق و تنهایی»
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
رابطه، آینهای برای شناخت
چطور ممکن است کسی خودش را بشناسد؟ «خود» ساختمانی بسیار پیچیده است. حرکتی بسیار پیچیده. چطور ممکن است کسی خودش را بشناسد طوریکه خود را فریب ندهد؟
فرد تنها در ارتباط با دیگران میتواند خود را بشناسد. در ارتباط فرد با دیگران ممکن است او از آنها کنار بکشد به دلیل اینکه نمیخواهد آسیب ببیند. و در ارتباط ممکن است کشف کند که خودش بسیار حسود، وابسته، متعلق، و کاملاً سختدل است. بنابراین رابطه مانند آینهای عمل میکند که در آن، انسان میتواند خودش را بشناسد.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
رابطه، آینهای برای شناخت
چطور ممکن است کسی خودش را بشناسد؟ «خود» ساختمانی بسیار پیچیده است. حرکتی بسیار پیچیده. چطور ممکن است کسی خودش را بشناسد طوریکه خود را فریب ندهد؟
فرد تنها در ارتباط با دیگران میتواند خود را بشناسد. در ارتباط فرد با دیگران ممکن است او از آنها کنار بکشد به دلیل اینکه نمیخواهد آسیب ببیند. و در ارتباط ممکن است کشف کند که خودش بسیار حسود، وابسته، متعلق، و کاملاً سختدل است. بنابراین رابطه مانند آینهای عمل میکند که در آن، انسان میتواند خودش را بشناسد.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
مشاهده
Look at grief,pain and sorrow as a whole movement of life, not some thing different.
به اندوه، رنج و غم همچون تمام حرکت زندگی نگاه کن، نه چیزی متفاوت.
This is our daily life. and to find out whether there is an end to it all-to misery,to conflict,pain sorrow and fear-one must be able to perceive them,one must be able to be aware of them.
So we must understand what is perception, how to look at all this.
این زندگی روزمرۀ ماست. و برای پی بردن به اینکه آیا پایانی برای تمامی اینها - برای بدبختی، تضاد، رنج، غم و ترس - وجود دارد فرد باید قادر باشد تا آنها را درک کند، فرد باید بتواند از آنها آگاه باشد.
بنابراین ما باید بفهمیم که ادراک چیست، که چگونه به تمامی اینها نگاه کنیم .
The poverty, the loneliness, the anxiety, the uncertainty, the suffering-is all that different from the observer?or all that is the observer.
We have separated the 'me' as the observer who is different from that which he is observing.
فقر، احساس تنهایی، نگرانی، عدم اطمینان، رنج - آیا همۀ این ها از مشاهدهکننده جداهستند؟ یا همۀ اینها همان مشاهدهکننده هستند.
ما "من" را به عنوان مشاهدهکنندهای که متفاوت از چیزی که در حال مشاهدۀ آن است، جدا کردهایم.
I say، 'i am suffering ' and i say to my self that suffering must end,and to end it i must suppress it,escape from it,or follow a certain system.
So i am different from fear,from pleasure,from pain,sorrow.
But are you different from all that?
من میگویم: "من دارم رنج میکشم" و به خودم میگویم که رنج کشیدن باید پایان یابد، و برای پایان دادن به آن باید آن را سرکوب کنم، از آن فرار کنم یا از سیستم مشخصی پیروی کنم. بنابراین من از ترس، از لذت، از رنج و غم متفاوت هستم.
اما آیا شما از همۀ اینها متفاوتاید؟
Perhaps you think that there is some thing in you which is totally different from all that.if you think that, that's part of your thought. therefore there's nothing sacred about that.
ممکن است شما فکر کنید که در شما چیزی وجود دارد که کاملاً متفاوت از همۀ اینهاست. اگر اینگونه فکر میکنید، آن بخشی از فکر شماست، بنابراین هیچ چیز مقدسی راجع به آن وجود ندارد.
Is the observer different from the observed? don't make it absurd and ask,when seeing a tree,am i different from the tree?-you are i hope -but when you are angry, envious, brutal,violent, are you not all that?
آیا مشاهدهکننده از مشاهدهشونده متفاوت است؟ این موضوع را با پرسیدن اینکه: در زمان مشاهده یک درخت، آیا از درخت متفاوت هستم؟ - که امیدوارم اینطور باشد - لوث نکنید. اما زمانی که شما عصبانی، حسود، بیرحم و خشن هستید، آیا شما همۀ اینها نیستید؟
The meditator is the meditation. so the observer is the observed. See the importance of this.
مراقبهکننده همان مراقبه است. پس مشاهدهکننده مشاهدهشونده است. اهمیت این را ببینید.
So far we have divided the observer from observed. That means there is a division between that and the other. so there was conflict. You could then control it,suppress it,fight it.
تا کنون ما مشاهدهکننده را از مشاهدهشونده جدا کردهایم. این یعنی بین این و آن دیگری جدایی وجود دارد. پس تضاد وجود داشته است. و در آن صورت شما میتوانستید آن را کنترل کنید، سرکوبش کنید، با آن بجنگید.
But if you are that,if you are sorrow, if you are fear,if you are pleasure, you are the whole conglomeration of all this.
And to realise that fact is a tremendous reality.
اما اگر شما آن هستید،
اگر شما غم هستید،
اگر شما ترس هستید،
اگر شما لذت هستید،
شما کل مجموعۀ همۀ اینها هستید. و فهمیدن این واقعیت، حقیقت عظیمی است.
Therefor there is no division and therefore there is no conflict.
Then the observer is the observed, then there is a totally different action that takes place.
It's a totally different chemical action.
بنابراین هیچ جداییای وجود ندارد و لذا هیچ تضادی هم وجود ندارد. آنگاه مشاهدهکننده همان مشاهدهشونده است، آنگاه عملی کاملاً متفاوت اتفاق میافتد.
این فرایند شیمیایی کاملا متفاوتی است.
@Krishnamurti
مشاهده
Look at grief,pain and sorrow as a whole movement of life, not some thing different.
به اندوه، رنج و غم همچون تمام حرکت زندگی نگاه کن، نه چیزی متفاوت.
This is our daily life. and to find out whether there is an end to it all-to misery,to conflict,pain sorrow and fear-one must be able to perceive them,one must be able to be aware of them.
So we must understand what is perception, how to look at all this.
این زندگی روزمرۀ ماست. و برای پی بردن به اینکه آیا پایانی برای تمامی اینها - برای بدبختی، تضاد، رنج، غم و ترس - وجود دارد فرد باید قادر باشد تا آنها را درک کند، فرد باید بتواند از آنها آگاه باشد.
بنابراین ما باید بفهمیم که ادراک چیست، که چگونه به تمامی اینها نگاه کنیم .
The poverty, the loneliness, the anxiety, the uncertainty, the suffering-is all that different from the observer?or all that is the observer.
We have separated the 'me' as the observer who is different from that which he is observing.
فقر، احساس تنهایی، نگرانی، عدم اطمینان، رنج - آیا همۀ این ها از مشاهدهکننده جداهستند؟ یا همۀ اینها همان مشاهدهکننده هستند.
ما "من" را به عنوان مشاهدهکنندهای که متفاوت از چیزی که در حال مشاهدۀ آن است، جدا کردهایم.
I say، 'i am suffering ' and i say to my self that suffering must end,and to end it i must suppress it,escape from it,or follow a certain system.
So i am different from fear,from pleasure,from pain,sorrow.
But are you different from all that?
من میگویم: "من دارم رنج میکشم" و به خودم میگویم که رنج کشیدن باید پایان یابد، و برای پایان دادن به آن باید آن را سرکوب کنم، از آن فرار کنم یا از سیستم مشخصی پیروی کنم. بنابراین من از ترس، از لذت، از رنج و غم متفاوت هستم.
اما آیا شما از همۀ اینها متفاوتاید؟
Perhaps you think that there is some thing in you which is totally different from all that.if you think that, that's part of your thought. therefore there's nothing sacred about that.
ممکن است شما فکر کنید که در شما چیزی وجود دارد که کاملاً متفاوت از همۀ اینهاست. اگر اینگونه فکر میکنید، آن بخشی از فکر شماست، بنابراین هیچ چیز مقدسی راجع به آن وجود ندارد.
Is the observer different from the observed? don't make it absurd and ask,when seeing a tree,am i different from the tree?-you are i hope -but when you are angry, envious, brutal,violent, are you not all that?
آیا مشاهدهکننده از مشاهدهشونده متفاوت است؟ این موضوع را با پرسیدن اینکه: در زمان مشاهده یک درخت، آیا از درخت متفاوت هستم؟ - که امیدوارم اینطور باشد - لوث نکنید. اما زمانی که شما عصبانی، حسود، بیرحم و خشن هستید، آیا شما همۀ اینها نیستید؟
The meditator is the meditation. so the observer is the observed. See the importance of this.
مراقبهکننده همان مراقبه است. پس مشاهدهکننده مشاهدهشونده است. اهمیت این را ببینید.
So far we have divided the observer from observed. That means there is a division between that and the other. so there was conflict. You could then control it,suppress it,fight it.
تا کنون ما مشاهدهکننده را از مشاهدهشونده جدا کردهایم. این یعنی بین این و آن دیگری جدایی وجود دارد. پس تضاد وجود داشته است. و در آن صورت شما میتوانستید آن را کنترل کنید، سرکوبش کنید، با آن بجنگید.
But if you are that,if you are sorrow, if you are fear,if you are pleasure, you are the whole conglomeration of all this.
And to realise that fact is a tremendous reality.
اما اگر شما آن هستید،
اگر شما غم هستید،
اگر شما ترس هستید،
اگر شما لذت هستید،
شما کل مجموعۀ همۀ اینها هستید. و فهمیدن این واقعیت، حقیقت عظیمی است.
Therefor there is no division and therefore there is no conflict.
Then the observer is the observed, then there is a totally different action that takes place.
It's a totally different chemical action.
بنابراین هیچ جداییای وجود ندارد و لذا هیچ تضادی هم وجود ندارد. آنگاه مشاهدهکننده همان مشاهدهشونده است، آنگاه عملی کاملاً متفاوت اتفاق میافتد.
این فرایند شیمیایی کاملا متفاوتی است.
@Krishnamurti
🪷 دورهٔ کریشنامورتیخوانی
📚 همخوانی کتابهای جیدو کریشنامورتی
💭 جلسات گفتوگو سهشنبهشبها (ساعت ۹ شب به وقت ایران)
🔍 تلگرام + گوگلمیت
⏰ بدون محدودیت زمانی
🎙 آرشیو کامل فایلهای صوتی
🎁 دسترسی رایگان به دو گروه مکمل: رابطه عاطفی + فیلم و رمان
📥 برای ثبتنام، پیام دهید به آیدی:
👉 @PanevisAdmin
🌀 به جمع علاقهمندان به خودشناسی، فلسفهٔ زندگی، پرسشهای بنیادین، گفتوگوهای عمیق با محوریت آثار این عارف هندی بپیوندید.
@Krishnamurti
@Krishnamurti
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آموزش، دیدن کودک است همانگونه که هست، بدون القای ایدهآلِ آنچه ما فکر میکنیم او باید باشد.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
آموزش، دیدن کودک است همانگونه که هست، بدون القای ایدهآلِ آنچه ما فکر میکنیم او باید باشد.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
امنیت در رابطه
طلب ایمن بودن در رابطه، بروز غم، اندوه و ترس را اجتنابناپذیر میکند. این به دنبال حس امنیت بودن، احساس ناامنی را فرا میخواند.
آیا تا به حال در هیچیک از روابطتان امنیت را یافتهاید؟ واقعاً یافتهاید؟ اکثریت ما به دنبال امنیتی هستیم که در دوست داشتن و دوست داشته شدن فکر میکنیم هست. اما آیا زمانی که هر یک از ما به دنبال حس امنیت خویش، به دنبال مسیر مختص تأمین امنیت خودمان هستیم، عشق وجود خواهد داشت؟ ما دوست داشتنی نیستیم چون نمیدانیم چگونه دوست بداریم.
(طالب امنیت بودن، انسان را دوستنداشتنی میکند و کیفیت عشق را در انسان زائل مینماید.)
جیدو کریشنامورتی
—
Security in Relationship
The demand to be safe in relationship inevitably breeds sorrow and fear. This seeking for security is inviting insecurity.
Have you ever found security in any of your relationships? Have you? Most of us want the security of loving and being loved, but is there love when each one of us is seeking his own security, his own particular path? We are not loved because we don't know how to love.
- Jiddu Krishnamurti
Freedom from the Known, 78
تشکر از ویدا برای ترجمه
@Krishnamurti
امنیت در رابطه
طلب ایمن بودن در رابطه، بروز غم، اندوه و ترس را اجتنابناپذیر میکند. این به دنبال حس امنیت بودن، احساس ناامنی را فرا میخواند.
آیا تا به حال در هیچیک از روابطتان امنیت را یافتهاید؟ واقعاً یافتهاید؟ اکثریت ما به دنبال امنیتی هستیم که در دوست داشتن و دوست داشته شدن فکر میکنیم هست. اما آیا زمانی که هر یک از ما به دنبال حس امنیت خویش، به دنبال مسیر مختص تأمین امنیت خودمان هستیم، عشق وجود خواهد داشت؟ ما دوست داشتنی نیستیم چون نمیدانیم چگونه دوست بداریم.
(طالب امنیت بودن، انسان را دوستنداشتنی میکند و کیفیت عشق را در انسان زائل مینماید.)
جیدو کریشنامورتی
—
Security in Relationship
The demand to be safe in relationship inevitably breeds sorrow and fear. This seeking for security is inviting insecurity.
Have you ever found security in any of your relationships? Have you? Most of us want the security of loving and being loved, but is there love when each one of us is seeking his own security, his own particular path? We are not loved because we don't know how to love.
- Jiddu Krishnamurti
Freedom from the Known, 78
تشکر از ویدا برای ترجمه
@Krishnamurti
جنگ
مادامی که ما به یک گروه و یا ایدئولوژی بچسبیم، تا زمانیکه آرزومند باشیم، به دنبال موفقیت باشیم، در حال ایجاد جنگ هستیم. ممکن است این جنگ، یک جنگ با تخریبهای بیرونی نباشد، اما با دیگران و در درون خودمان دچار تضاد هستیم، که در واقع شکلی از جنگ است. فکر نمیکنم ما این موضوع را متوجه باشیم، و حتی اگر متوجه باشیم، در مورد آن جدی نیستیم. ما به دنبال معجزهای هستیم که اتفاق بیفتد تا جنگ متوقف شود، در حالیکه ما در ساختار اجتماعی کنونی به زندگی ادامه میدهیم و در این ساختار اجتماعی پول در میآوریم، بدنبال منصب، قدرت، پرستیژ هستیم و تلاش برای مشهور شدن و دیگر چیزها میکنیم. این الگوی زندگی ماست، و مادامیکه این الگو در ذهنها و قلبهای ما وجود دارد، ما جنگ را تولید میکنیم.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
جنگ
مادامی که ما به یک گروه و یا ایدئولوژی بچسبیم، تا زمانیکه آرزومند باشیم، به دنبال موفقیت باشیم، در حال ایجاد جنگ هستیم. ممکن است این جنگ، یک جنگ با تخریبهای بیرونی نباشد، اما با دیگران و در درون خودمان دچار تضاد هستیم، که در واقع شکلی از جنگ است. فکر نمیکنم ما این موضوع را متوجه باشیم، و حتی اگر متوجه باشیم، در مورد آن جدی نیستیم. ما به دنبال معجزهای هستیم که اتفاق بیفتد تا جنگ متوقف شود، در حالیکه ما در ساختار اجتماعی کنونی به زندگی ادامه میدهیم و در این ساختار اجتماعی پول در میآوریم، بدنبال منصب، قدرت، پرستیژ هستیم و تلاش برای مشهور شدن و دیگر چیزها میکنیم. این الگوی زندگی ماست، و مادامیکه این الگو در ذهنها و قلبهای ما وجود دارد، ما جنگ را تولید میکنیم.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
بنابراین بسیار مهم است که به روابط خود نگاه کنیم. نه تنها روابط صمیمانهتان، بلکه رابطهتان با سایر جهان. دنیای بیرون به هم وابسته است، شما از بقیهٔ دنیا جدا نیستید. شما بقیهٔ دنیا هستید. مردم رنج میبرند، اضطرابها و ترسهای بزرگی دارند، توسط جنگ تهدید میشوند، همانطور که شما با جنگ تهدید میشوید. آنها در حال جمعآوری تسلیحات گسترده برای نابودی یکدیگر هستند و شما هرگز متوجه نیستید که ما چقدر به هم مرتبط هستیم.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
بنابراین بسیار مهم است که به روابط خود نگاه کنیم. نه تنها روابط صمیمانهتان، بلکه رابطهتان با سایر جهان. دنیای بیرون به هم وابسته است، شما از بقیهٔ دنیا جدا نیستید. شما بقیهٔ دنیا هستید. مردم رنج میبرند، اضطرابها و ترسهای بزرگی دارند، توسط جنگ تهدید میشوند، همانطور که شما با جنگ تهدید میشوید. آنها در حال جمعآوری تسلیحات گسترده برای نابودی یکدیگر هستند و شما هرگز متوجه نیستید که ما چقدر به هم مرتبط هستیم.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
رهایی از دانستگی
تنها در صورتی که عملی انجام شود که مغز را از گذشته آزاد کند، فردا هم همینگونه ادامه نخواهم داد.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti
رهایی از دانستگی
تنها در صورتی که عملی انجام شود که مغز را از گذشته آزاد کند، فردا هم همینگونه ادامه نخواهم داد.
جیدو کریشنامورتی
@Krishnamurti