دروغ میگن که داغِ دلِ آدم سرد می‌شه، تو تا حالا دیدی آدمی که قلب نداشته باشه؟!

خودم و که دیگه نمیتونم گول بزنم، من بیشتر اوقات به جغرافیا باختم.

‏تو هیچ مسئولیت اخلاقی در قبال ماندن کنار افرادی که زندگی‌ات را بدتر می‌کنند نداری!
-جردن پیترسون

یه چیزایی نمی‌شه دیگه. ما هم ولش کردیم گذاشتیم که نشه. شاید بعدا شد یا شاید به جاش یه چیزای دیگه‌ای شد. نمی‌دونم. ولی کاش می‌شد.
: آهو

دیدی یکی بغض داره دست و دلش به هیچی نمی‌ره؟ اینایی که دائم به خودشون می‌گن این حقم نبود؟ من دائما تو‌ همون ماتمم.

امیدوارم روزی که غم‌هایت مرده‌اند،
شادی‌هایت نمرده باشند.

بیدارید فعال شدن مکانیسم ماشه رو جشن بگیرید؟!

من آدمی نیستم که زود بیخیال بشم، ولی اگه بیخیال بشم دیگه هیچ چیز باعث نمیشه مثل قبل بشم...

خدایی که تورو ببخشه، دیگه خدای من نیست…

کمال‌گرایی ظاهر شیک و تمیزی داره، ولی اغلب ریشه‌اش ترس از بی‌ارزشیه. آدمی که فکر می‌کنه «کافی نیست»، مدام تلاش می‌کنه بی‌نقص باشه. اما هیچ‌وقت اون احساس کمبود واقعی پر نمی‌شه، مگر اینکه به زخم اصلی نگاه بشه.
: MEDinfinit

با تمام وجودم بهتون میگم که چیزی به نام کارما و عقوبت وجود نداره. هرچی پلشت‌تر زندگی کنی و دیگرانو بیشتر اذیت کنی آدم‌ها رو بیشتر عادت می‌دی که بهت سرویس VIP بدن. به انتظار اینکه خوب باشی تا بهت خوبی بشه، نباش.
: داون‌ سابق

خسته شدم از دوباره ساختنِ ارتباط‌هایی که مقصرِ خراب شدنش نیستم؛ رها می‌کنم از این به بعد.
: VBL.

اگر راجع‌به قطعی اینترنت در افغانستان صحبتی نمی‌کنم دلیلش کم اهمیتی یا بی‌تفاوتی نیست. نمی‌دونم باید چی بگم و چیکار کنم. لعنت به طالبان و دین و آئینی که می‌پرستند.

همیشه ساده‌تر از چیزی بود که توی ذهنم ساخته بودم. همیشه سخت می‌گرفتم. می‌دونستم دارم سخت می‌گیرم و باز ادامه می‌دادم.

فکر می‌کنم باید ممنون باشم از هر کسی که احساسی شبیه من داشته، تونسته وصفش کنه، بنویسدش یا به تصویر بکشه. من خیلی از اوقات توی فهموندن احساساتم به آدما، کلمه‌های مناسبی پیدا نمی‌کردم. چقدر برایِ من رهایی‌بخش و نجات‌دهنده‌ست خوندنِ احساساتی مشابه احساسات خودم که تبدیل به کلمه شدن. درود بر انسان‌هایی که از درونیاتشون می‌نویسن.

و چه فاصله‌ی سهمگینی است
میان آنچه آدمی حس می‌کند
و آنچه نمی‌تواند برای دیگران بازگو کند.

مسائل به اون اندازه‌ای که تو ذهنت گنده می‌کنی، گنده نیست.

رها کردن سخت‌تر از رها شدنه؛ کی می‌دونه آدم چی می‌کشه، تا خودشو قانع کنه و بزاره بره.
• saeed