Telegram Web Link
- Love is only for the Brave💙

" Louis Tomlinson "

🫐[ #Larry #Wallpaper ]
💚[ T.me/MagicOneD ]
عشق هرچه که بود من در تو دیدم❤️

🍇| #Niam #Wallpaper
❤️| T.me/MagicOneD
Song's Name: 7 Years
Singer: Lukas Graham

🍭| #آهنگ_پیشنهادی

🧃[ #Music #Voice ]
💛[ T.me/MagicOneD ]
Feelings change - memories don't🤍

🎹| #1D #Wallpaper #Lockscreen
🤍| T.me/MagicOneD
[ 🖤جادویِ‌ یِک‌ جَهَتـ❱❱❱❱ ]
"فصل اول - قسمت چهارم - بخش A" زندگی من در St Lucke به عنوان یه معلم شروع شد. من همه‌ی تلاشم رو کردم تا نظرات سیلوی رو از ذهنم دور کنم و تصور کنم تام با شنیدن خبر ورود من به دانشگاه تربیت معلم و این‌که قراره یه معلم باشم به من افتخار میکنه. تام هیچ دلیلی…
"فصل اول - قسمت چهارم - بخش A"

صبح اون روز با لرزیدن در راهرو به ملیله‌ی بزرگ St Luke روی دیوار نگاه کردم. یه مرد با چهره‌ای ملایم و ریش‌های مرتب و کوتاه شده اونجا ایستاده بود و هیچ معنایی واسه‌م نداشت. توی اون لحظه من به تام فکر کردم که اگه به جای اون مرد بود چطور می‌ایستاد و طوری که آستین‌های لباسش رو بالا می‌زد تا بازوهای عضلانیش رو به رخ بکشه، فکر کردم و تصور کردم که چطور می‌شه از اونجا به طرف خونه فرار کرد.
همون‌طور که سرعت قدم‌هام توی راهرو رو بیشتر و بیشتر می‌کردم، دیدم که روی در هر کلاس اسم یک معلم رو زدند ولی هیچ‌کدوم از اون اسم‌ها برای من آشنا به نظر نمی‌اومدن. آقای R.A، خانوم T.R و همین‌طور پشت سرهم.

و بعد: صدای قدم‌هایی رو پشت سرم شنیدم و یک صدا که گفت: 'سلام - می‌تونم کمکتون کنم؟ شما از ورودی‌های جدید هستین؟'

به سمتش برنگشتم و نگاهم همچنان روی دری که روش اسم R.A نوشته شده بود، باقی مونده بود و به این فکر می‌کردم که چه قدر ممکنه طول بکشه تا خودم رو از راهرو به ورودی اصلی مدرسه برسونم و از اونجا وارد خیابون بشم.

اما صدا ادامه داد. 'من گفتم - شما خانم تیلور هستید؟

زنی که به نظرم تو اواخر دهه‌ی بیست سالگیش بود رو به روم ایستاده بود و بهم لبخند می‌زد. مثل من قد بلند بود ولی با موهای کاملا صاف و سیاه‌رنگ. به نظر می‌رسید که موهاش خیلی صاف قیچی خورده باشه، دقیقا مثل وقتی که پدرم موهای برادرهام رو کوتاه می‌کرد. رژ لب قرمز براقی هم زده بود. دستش رو روی شونه‌م گذاشت، و گفت: 'من جولیا هارکورت هستم. برای کلاس پنجم'. و وقتی که دید باز هم جوابش رو ندادم لبخند زد و دوباره پرسید: 'شما خانم تیلور هستید. درست می‌گم؟'

من سرم رو تکون دادم. اون لبخندی زد و اطراف بینی کوتاهش چروک شد. پوستش برنزه بود و لباس سبز تیره‌ای تنش بود. چیز جالبی که درباره‌ی جولیا وجود داشت صورت درخشان و لب‌های درخشان ترش بود؛ بر خلاف بقیه‌ی معلم‌هایی که تو مدرسه‌ی St Luke درس می‌دادن جولیا هیچ‌وقت عینک نمی‌زد. بعضی وقت‌ها فکر می‌کردم که آدم‌ها برای این که بتونن بیشتر روی بقیه تاثیر بذارن عینک می‌زنن، اونا به خودشون اجازه می‌دن که از بالای عینک با خم بهت نگاه کنن، یا مثلا این‌که، از چشماشون درش بیارن و توی جهت اشتباهی پرتش کنن. الان بهت اعتراف می‌کنم، پاتریک، که سال اول مدرسه یه جورایی فکر می‌کردم باید روی عینک زدن خودم سرمایه گذاری کنم.
~~~
ادامه دارد...
💚#MyPoliceMan#Part_1#Chapter_4
💚T.me/MagicOneD
[ 🖤جادویِ‌ یِک‌ جَهَتـ❱❱❱❱ ]
"فصل اول - قسمت چهارم - بخش A" صبح اون روز با لرزیدن در راهرو به ملیله‌ی بزرگ St Luke روی دیوار نگاه کردم. یه مرد با چهره‌ای ملایم و ریش‌های مرتب و کوتاه شده اونجا ایستاده بود و هیچ معنایی واسه‌م نداشت. توی اون لحظه من به تام فکر کردم که اگه به جای اون مرد…
'مهدکودک تو یه قسمت دیگه دیگه از ساختمونه،' اون گفت. 'به.خاطر همینه که نمی‌تونی اسمت رو روی در کلاس‌ها پیدا کنی.' هنوز هم دستش روی شونه‌ی من بود. اون اضافه کرد: 'روز اول همیشه و برای همه ترسناکه. من هم روز اولی که اومدم اینجا تقریبا داشتم می‌مردم ولی ببین تو هنوز زنده‌ای.' وقتی جوابی ندادم، دستِ جولیا از روی شونه‌م سُر خورد و پایین افتاد و گفت، 'این طرفیه. من بهت نشون می‌دم.' و بعد جولیا به راه افتاد و من هم بعد از این که چند ثانیه راه رفتنش رو نگاه کردم پشتش به راه افتادم. جوری راه میرفت که انگار داره از خیابون South Downs می‌گذره. به دنبالش راه افتادم.

توهم روز اولی که به موزه رفتی این احساس رو داشتی پاتریک؟ حس می‌کردم اون‌ها قرار بود شخص دیگه‌ای رو استخدام کنن ولی اشتباهاً نامه‌های اداری رو به آدرس من فرستاده بودن. تو هم این رو حس کردی؟ به‌هرحال این احساس من بود. و همچنین من مطمئن بودم که قصد دارم استفراغ کنم. داشتم فکر می‌کردم که خانوم جولیا هارکورت چه طوری قراره با این موضوع برخورد کنه که یه زن بزرگسال مثل من یک دفعه رنگش می‌پره و عرق می‌کنه و بعد هم کاشی‌های راهروی مدرسه از صبحونه‌ای که تا چند ثانیه پیش تو معده ش بود کثیف میشه؟

من استفراغ نکردم و به جاش به همراه خانم هارکورت به بخش مهدکودک رفتیم که یه ورودی جدا پشت ساختمون اصلی مدرسه داشت.

کلاسی که جولیا من رو به طرفش هدایت کرده بود، نورانی بود و من حتی از همون روز اول می‌دونستم که می‌تونم از این نور بی‌کیفیت بهره ببرم. پنجره‌های بلند کلاس با پرده‌های گلدار به طور نصفه نیمه پوشیده شده بودن و حتی با این‌که نمی‌تونستم گرد و خاکی که روشون نشسته رو ببینم ولی بوش رو حس می‌کردم. کف زمین چوبی بود و بر عکس راهروها درخشان نبود. تخته سیاه بالای کلاس قرار گرفته بود و هنوز هم می‌شد رد دست نوشته‌های معلم قبلی رو روی اون دید. عبارت "ژانویه 1957" در سمت چپ بالای تخته دیده می‌شد که با حروف بزرگ نوشته شده بود. کنار تخته سیاه یه میز و صندلی بزرگ بود و کنار میز و صندلی هم یه دیگ بخار جا گرفته بود که با سیم دورش احاطه شدا بود. میز‌های کوتاه چوبی که برای بچه ها بود به ردیف چیده شده بودن و به غیر از نوری که سعی می‌کرد از میونِ پنجره به داخل کلاس بتابه بقیه‌ی چیزها کاملا افسرده کننده به نظر می‌اومدن.

وقتی که قدم به داخل کلاس گذاشتم بخش ویژه‌ی کلاسم رو دیدم. یه گوشه بین در کلاس و کمد لوازم تحریر و پنجره بود. مثل یه فرو رفتگی بین در و کمد که داخلش یه فرش و چند تا بالشتک گذاشته بودن. هیچ‌کدوم از کلاس‌هایی که تو دوره‌ی آموزشیم دیده بودم این ویژگی رو نداشتن و بعد من با دیدن اون باشتک‌های نرم چند قدم به عقب رفتم.
~~~
ادامه دارد...
💚#MyPoliceMan#Part_1#Chapter_4
💚T.me/MagicOneD
Song's Name: Not Giving You Up
Singer: Big Time Rush

🎹 #آهنگ_پیشنهادی

🎹[ #Music #Voice ]
🤍[ T.me/MagicOneD ]
You can’t rewrite your past but you can grab a clean sheet of paper and write your future💙

🫐[ #Louis #WallPaper #FanArt ]
💙[ T.me/MagicOneD ]
در میان واپسی‌های زندگی و میان هیاهوی شهر،
تو در کمین افکارم نشسته‌ای؛
تنها...
میان انبوهی از خاطرات مرا غافلگیر می‌کنی💙

🫐| #Louis #LockScreen #Wallpaper
💙| T.me/MagicOneD
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Beautiful War
Louis Tomlinson
I say,
"Love, don't mean nothing, unless there's something worth fighting for."
It's a beautiful war💙

🫐| #Louis #Cover #MusicQuote
💙| T.me/MagicOneD
Song's Name: Tiny Vessels
Singer: Death Cab for Cutie

[ #آهنگ_پیشنهادی ]

🫐[ #Music #Voice ]
💙[ T.me/MagicOneD ]
The hardest decision is deciding whether to “walk away” or “try hader”💛

🍋| #Zayn #Profile
💛| T.me/MagicOneD
آیا من یه احمقم که منتظرت موندم؟
اگه هیچوقت برنگردی چی؟
- Insomnia

🍋[ #Zayn #LockScreen #MusicQuote]
💛[ T.me/MagicOneD ]
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تو به معجزه احتیاج نداری،
تو احتیاج داری به یاد بیاری که خودت یه معجزه هستی💛

🍋| #Zayn #Video
💛| T.me/MagicOneD
Song's Name: Someone to Watch over Me
Singer: Sleeping At Last

| #آهنگ_پیشنهادی

🍋| #Music #Voice
💛| T.me/MagicOneD
You are the correct reason to fly to the moon❤️

🍒| #Liam #Wallpaper
❤️| T.me/MagicOneD
There are people we meet in life that makes everything seems magical. Cherish them❤️

🍒[ #Liam #LockScreen #MusicQuote ]
❤️[ T.me/MagicOneD ]
2025/07/01 18:12:32
Back to Top
HTML Embed Code: