Telegram Web Link
فاصله‌گذاری «دَرهم»

۱) «دَرهم» (حرف اضافه + ضمیر) بخش پیشین برخی از فعل‌های مرکب است که بی‌فاصله نوشته می‌شود و با فعل خود با یک فاصله می‌آید. مثال:
درهم آمیختن، درهم پیچیدن، درهم پیوستن، درهم تنیدن، درهم رفتن، درهم ریختن، درهم شدن، درهم شکستن، درهم فرو رفتن، درهم کردن، درهم کشیدن، درهم کوبیدن، درهم نوردیدن، و ... .

۲) در واژه‌های مرکب (اسم یا صفت)، کاملاً نیم‌فاصله نوشته می‌شود. مثال:
درهم‌آمیختگی، درهم‌آمیخته، درهم‌آمیزی، درهم‌بافتگی، درهم‌بافته، درهم‌برهم، درهم‌‌برهمی، درهم‌پیچیدگی، درهم‌پیچیده، درهم‌پیوستگی، درهم‌پیوسته، درهم‌تنیدگی، درهم‌تنیده، درهم‌جوش، درهم‌چپیده، درهم‌رفته، درهم‌ریختگی، درهم‌ریخته، درهم‌زده، درهم‌شده، درهم‌شکستگی، درهم‌شکسته، درهم‌فرورفته، درهم‌فشردگی، درهم‌فشرده، درهم‌کرده، درهم‌کشیدگی، درهم‌کشیده، درهم‌کوبیدگی، درهم‌کوبیده، درهم‌نوردیدگی، درهم‌نوردیده، درهم‌وبرهم، درهم‌وبرهمی، و ... .
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۰‌‌۹
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
2👍1👌1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مهم‌ترین ترس نوقلم‌ها چیست؟!

چگونه جرئت کنیم کتابمان را برای چاپ به ناشران بسپاریم؟
آیا خجالت می‌کشید دیگران نوشته‌های شما را ببینند؟
نمی‌دانید چگونه روان و خوش‌خوان بنویسید؟
از درست‌ بودنِ متن خود مطمئن نیستید؟
@Matnook_com
⚫️کارگاه آنلاین ویرایش متنوک برای ویراستاران، مترجمان، و نویسندگانی است که می‌خواهند نکات جدید و متفاوتی در ویرایش بیاموزند و آموخته‌های خود را به‌روز کنند‌.

🔴شرایط، سرفصل‌ها، و مزایای کارگاه را اینجا ببینید!

👩🏻‍💻ثبت‌نام سریع و آسان:👇
@MatnookAdmin3
🎞ویدئو شرکت‌کنندگان قبلی:👇
@Matnook_01
☎️ساعت اداری (۹ تا ۱۴): ۰۲۵۳۷۸۳۸۸۹۵
@Matnook_com
"Writing is like driving at night in the fog. You can only see as far as your headlights, but you can make the whole trip that way." — E. L. Doctorow

«نوشتن مانند رانندگی در شبی مه‌آلود است؛ درست به‌اندازۀ نور چراغ‌های جلو دید دارید و تا پایان سفر نیز به همین منوال می‌‌توانید پیش روید.» (ای. ال. دکتروف، نویسندۀ آمریکایی و نگارندۀ رمان معروف رگتایم)
#منهای_ویرایش
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌۰‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
۸۰ واژۀ «شیر»دار
که بی‌فاصله یا نیم‌فاصله نوشته می‌‌شوند:

شیرآلات، شیرآهک، شیراطمینان، شیرببر، شیربچه، شیربرنج، شیربلال، شیربها، شیربه‌شیر، شیرِپاک‌خورده،‌ شیرپاک‌کن، شیرپسته، شیرپنیر، شیرتوشیر، شیرجوش، شیرچای/ -چایی، شیرِ‌خام‌خورده، شیرخرما، شیرخشت، شیرخشت‌مزاجی، شیرِخشک، شیرخوابی، شیرخوار، شیرخوارگاه، شیردار، شیردل، شیردود (بازی)، شیردوش، شیرده، شیرریز (ظرف)، شیرزا، شیرزن،‌ شیرسوز، شیرسویا، شیرشکری (رنگ)، شیرعسل، شیرعسلی، شیرفروش، شیرفلکه، شیرفهم، شیرقهوه، شیرکاکائو، شیرکوه، شیرگاه، شیرمال، شیرماهی، شیرمرد، شیرمست، شیرموز، شیرِ‌ناپاک‌خورده، شیرنارگیل، شیرواشیر، شیریاخط، شیرین‌بیان، شیرین‌پلو، شیرین‌زبان، شیرین‌سخن، شیرین‌عقل، شیرین‌کاری، شیرین‌کام،‌ شیرین‌لب، شیرینی‌‌پزی، شیرینی‌جات، شیرینی‌خشک، شیرینی‌خوران، شیرینی‌خورده، آب‌شیرین‌کن، بچه‌شیرده، ترش‌وشیرین، توله‌شیر، جوشِ‌شیرین، چای‌شیر/ چایی‌-،‌ چای‌شیرین/ چایی‌-، خودشیرینی،‌ سرشیر، سیراب‌شیردان/ -شیردون، شیشه‌شیر، قصرِ‌شیرین، نان‌شیرینی، هم‌شیره.
#زنگ_املا
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌۰‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍1
"Writing is like prostitution. First you do it for love, and then for a few close friends, and then for money." ― Moliere

«نوشتن مانند تن‌فروشی است. اول به‌خاطر عشق انجامش می‌دهی، سپس برای شماری از دوستان نزدیکت، و سرانجام برای پول.» (مولیر، نمایش‌نامه‌نویس نام‌آشنای فرانسوی)
#منهای_ویرایش
‌۱‌‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌‌۱‌۱‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👌1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از دورۀ جامع ویرایش متنوک
مدرس: سید محمد بصام

۲ نکته دربارۀ «کسرۀ خفیف» که شاید ندانید!
واژه‌های کسره‌خفیف‌دار چه ویژگی‌هایی دارند و چگونه فاصله‌گذاری می‌شوند؟
#دستورزبان #فاصله‌گذاری
‌۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌‌۱‌‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👌5👍2
"If you do not write for publication, there is little point in writing at all." ― George Bernard Shaw

«اگر برای انتشار نمی‌نویسی، دیگر نوشتن معنای خاصی ندارد.» (جورج برنارد شا)

اگرم می‌نویسی که چاپ و دیده بشه، باید ویرایش یاد بگیری! 😁
#منهای_ویرایش
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌۲‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
🤩1
یک نکته‌ات بگویم!

ما سرم و واکسن و آمپول را «می‌زنیم»، «دریافت نمی‌کنیم». «واکسن دریافت کردن» ترجمهٔ لفظ‌به‌لفظِ to receive a vaccine است. این تعبیر البته در فارسی و از دیدگاه دانش زبان‌شناسی نادرست نیست، ولی طبیعی هم نیست. پس به‌جای این‌که بگوییم «دو دوز واکسن دریافت کرد»، طبیعی‌تر و فارسی‌تر است که بگوییم «دو نوبت واکسن زد».
#گرده‌برداری
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌‌۴‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍2
یک بار برای همیشه:
سوم‌شخصِ مفردِ ماضیِ نقلی همیشه نیم‌فاصله نوشته می‌شود، چنانکه دیگر صیغه‌های این فعل نیز نیم‌‌فاصله نوشته می‌شوند. پس:
- آمده‌ام، آمده‌ای، آمده‌است، آمده‌ایم، آمده‌اید، آمده‌اند؛
- شده‌ام، شده‌ای، شده‌است، شده‌ایم، شده‌اید، شده‌اند.
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌‌‌۶‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍31
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
کدام درست است؟
«جدوآباد» یا «جدوآباء»؟

۱) «جدوآباد» در اصل «جدوآباء» بوده و چون همزۀ «آباء» در فارسی تلفظ نمی‌شود، حذف شده‌است (مانند همزۀ «املاء»، «اعضاء»، و جز این‌ها). سپس برای این‌که آسان تلفظ شود، یک «د» به آن افزوده شده‌است (به قیاس «د» در «جد»). شاهدهای مشابه را اینجا ببینید.

۲) واژۀ عربی «آباء» جمع «اَب» و به معنای «پدران و اجداد» است و در تعبیر «آبا(ء) و اجداد» نیز به همین معنی به‌کار می‌رود. اما در فارسی «جدوآباد» به معنای «تمام نسل‌های قبلی شخص (اعم از زن و مرد)» است و بنابراین، در مقام اصطلاح، به معنای «پدران و نیاکان» نیست:
- «داری من‌و مسخره می‌کنی؟ خودت‌و مسخره کن، جدوآبادت‌و مسخره کن،‌ اون توله‌های بی‌شعورت‌و مسخره کن.» (غلامحسین ساعدی، شب‌نشینی باشکوه، ص ۶۶)

۳) «جدوآباد» دست‌کم دویست سال است که در فارسی رواج دارد:
- «هرگاه جدوآباد تو از خاندان سلطنتِ ظاهری بهره نداشتند [...] باید که به دستور آباء و اجداد [...] مشغول کار مستمرۀ خویش باشی.» (محمدشفیع طهرانی، مرآت واردات (قرن ۱۲)، به کوشش منصور صفت‌گل، میراث مکتوب،‌ ۱۳۸۳، ص ۸۱)
- «مهاجران آمریکایی هزار جور جدوآباد دارند و به آن‌ها می‌نازند.» (مسعود جعفری،‌ نامه‌های سیمین دانشور و جلال آل‌احمد، ص ۱۰۸)
- «ای به گور ننۀ جدوآباد هرچی گربه‌س!» (احمد محمود، مدار صفر درجه، ج ۳، ص ۱۵۶۹)
- «پدربزرگ [...] گفت: گه خوردند با جدوآبادشان!» (رضا براهنی، رازهای سرزمین من، ج ۱، ص ۳۳۹)
- «تا به جدوآباد محسن نرسد ول نمی‌کند که.» (فریبا وفی، رازی در کوچه‌ها، ص ۳۷)

۴) «جدوآباد» در فرهنگ فارسی عامیانه (ابوالحسن نجفی) با دو شاهد و در فرهنگ فارسی گفتاری (بهروز صفرزاده) با دو مثال آمده‌است. در فرهنگ بزرگ سخن نیز هر دو صورتِ «جدوآباد» و «جدوآبا» آمده و برای هریک شاهدهایی نقل شده‌است.

۵) در نتیجه، «جدوآباد» کاملاً درست است و کاربرد آن در متن‌های غیررسمی،‌ مانند داستان،‌ اشکالی ندارد. این اصطلاح به‌ندرت در نوشتارهای رسمی به‌کار می‌رود و گاهی به‌‌جای آن «آبا و اجداد» می‌نویسند. بهتر است در فارسی معیار بنویسیم «پیشینیان»، «نیاکان»، «پدران و مادران»،‌ یا واژه‌هایی از این دست.
#واژه‌شناسی
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۱‌۸‌
سید محمد بصام/ فرهاد قربان‌زاده
@Matnook_com @azvirayesh
instagram.com/matnook_com
👍1
«پُرتره» (portrait) واژه‌ای فرانسوی و به معنای «بازنمایی چهره یا نیم‌تنه یا شکل کامل یک فرد به‌تنهایی» است. برابر فارسی آن، به تصویب فرهنگستان، «تک‌چهره» است. برای مثال، این پرترهٔ/ تک‌چهرهٔ توماس جفرسون، سومین رئیس‌جمهور آمریکا و پایه‌گذار دانشگاه ویرجینیا است.

از سخنان نغز اوست:
"When the people fear the government, there’s tyranny. When the government fears the people, there’s liberty."
«هنگامی که مردم از دولت بترسند، استبداد حاکم است. هنگامی که دولت از مردم بترسد، آزادی حاکم است.»

"When injustice becomes law, resistance becomes a duty."
«زمانی که بی‌عدالتی قانون می‌شود، مقاومت هم وظیفه می‌شود.»

"The man who reads nothing at all is better educated than the man who reads nothing but newspapers."
«کسی‌ که هرگز مطالعه نمی‌کند از کسی‌ که چیزی جز روزنامه نمی‌خواند بافرهنگ‌تر است.»

"The most valuable of all talents is that of never using two words when one will do."
«باارزش‌ترین استعداد این است که دو واژه به‌کار نبریم وقتی که تنها یک واژه کافی است.»
۱‌‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۲‌‌۲
سید محمد بصام
@Matnook_com
👍4
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آن‌گاه خورشید سرد شد و برکت از زمین‌ها رفت...
به‌مناسبت ۲۴‌ بهمن، سالروز درگذشت فروغ فرخزاد

فیلمی از مراسم خاکسپاری فروغ فرخزاد
با حضور احمد شاملو و دیگر اهالی فرهنگ و ادب
و دکلمۀ‌ شعری زیبا و دلنشین از فروغ
#منهای_ویرایش
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۲‌۴
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
2
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«موسا» بنویسیم یا «موسی»؟
«عیسای مریم» بنویسیم یا «عیسی مریم»؟
«کبرا» عربی است یا فرانسوی؟

بخشی از کارگاه آنلاین ویرایش متنوک
مدرس: سید محمد بصام

ویدئو شرکت‌کنندگان قبلی:👇
https://www.tg-me.com/Matnook_01
کانال مؤسسهٔ متنوک:👇
@Matnook_com
Forwarded from Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
۱) «ضرب‌الاجل» مرکب است از «ضرب» + «ال» + «اجل».
۲) «ضرب» در عربی به معنای «تعیین کردن و قرار دادن» نیز به‌کار می‌رود، چنانکه «ضَرَبَ لَهُ أَجَلاً» یعنی «برای او مهلتی تعیین کرد».
۳) «اجل»، علاوه‌بر «پایان زمان زندگی و مرگ»، به معنای «مهلت و مدت هر چیز» نیز هست.
۴) درنتیجه، املای «ضرب‌الاجل»، به‌ معنای «مهلت و پایان مهلت و مدت معیّن»، به همین صورت با «ا» درست است، نه با «ع».

اکنون چند واژۀ «ضرب»دار که نیم‌فاصله یا پیوسته (سرهم) نوشته می‌شوند:
- پس‌ضرب
- پیش‌ضرب
- تک‌ضرب
- جدول‌ضرب
- چهارضرب
- حاصل‌ضرب
- دوضرب
- سرضرب
- شش‌ضرب
- ضرباًزورا (= «به‌زور»)
- ضرب‌المثل
- ضرباهنگ/ ضرب‌آهنگ
- ضربخور/ ضرب‌خور
- ضرب‌خورده
- ضربدار/ ضرب‌دار
- ضربدر
- ضربِ‌دست
- ضرب‌دیده
- ضربِ‌شست
- ضربگیر/ ضرب‌گیر
- ضرب‌وجرح
- ضرب‌وزور
- ضرب‌وشتم
- طاق‌ضربی
- نیم‌ضربی (نوعی جلد)
- یک‌ضرب

سید محمد بصام
@Matnook_com
👍1
Matnook | ﻣﺘﻨﻮک
«جدوآباد» یا «جدوآباء»؟ ۱) «جدوآباد» در اصل «جدوآباء» بوده و چون همزۀ «آباء» در فارسی تلفظ نمی‌شود، حذف شده‌است (مانند همزۀ «املاء»، «اعضاء»، و جز این‌ها). سپس برای این‌که آسان تلفظ شود، یک «د» به آن افزوده شده‌است (به قیاس «د» در «جد»). شاهدهای مشابه را…
گاهی در کنار هم قرار گرفتن واژه‌ها موجب می‌شود، برخلاف قاعده‌های آوایی، در تلفظ آن‌ها تغییراتی ایجاد شود. در اینجا گفتیم که به قیاس «جد»، که دارای واج «د» است، یک «د» نیز به پایان «آبا» افزوده شده و ترکیب «جدوآبا» به «جدوآباد» تبدیل شده‌است. اینک چند نمونۀ دیگر (منبع: احمدرضا قائم‌مقامی، «ریشه‌شناسی و زبان فارسی (مقدمات)»، مجلۀ فرهنگ‌نویسی، شمارۀ ۹، ص ۵۳):

۱) تنگنا:
«تنگا» به قیاس «پهنا» تبدیل به «تنگنا» شده‌است؛
۲) جنبل:
«تُنبل»، که گویا «تَنبل» هم تلفظ می‌شده، به‌سبب همراهی با «جادو» تبدیل به «جنبل» شده‌است («جادوجنبل»)؛
۳) خلأ:
«خلاء» به قیاس «ملأ» تبدیل به «خلأ» شده‌است؛
۴) درازنا:
«درازا» به قیاس «پهنا» تبدیل به «درازنا» شده‌است؛
۵) سگزی:
«سگزی» احتمالاً به قیاس «رازی» «ز» گرفته‌است؛
۶) سلندر:
«قلندر» به‌سبب همراهی با «سرگردان» تبدیل به «سلندر» شده‌است («سلندر و سرگردان»)؛
۷) شنفتن:
«شنودن» به قیاس «گفتن» تبدیل به «شنفتن» شده‌است («گفتن‌ و شنفتن»)؛
۸) شنیدن:
«شنودن» به قیاس «دیدن» تبدیل به «شنیدن» شده‌است («دیدن‌ و شنیدن»)؛
۹) عبیر:
«عبید» به‌سبب همراهی با «اسیر» تبدیل به «عبیر» شده‌است («اسیر و عبیر»)؛
۱۰) فسنجان:
«فسوجن» به قیاس «بادنجان» تبدیل به «فسنجان» شده‌است؛
۱۱) مروزی:
«مروزی» احتمالاً به قیاس «رازی» «ز» گرفته‌است؛
۱۲) یسیر:
«اسیر»، به‌سبب همراهی با «یتیم» در یک آیۀ مشهور قرآن (۸:۷۶)، در زبان تبدیل به «یسیر» شده‌است؛
۱۳) «صور» و «صیدا» و «جابلقا» و «جابلسا» و چند شاهد دیگر نیز از این شمارند.
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۲‌۷‌
فرهاد قربان‌زاده
سید محمد بصام
@Matnook_com @azvirayesh
instagram.com/matnook_com
👍3
حتماً شما هم وقتی اولین جملهٔ عکس‌نوشته را خواندید، دوباره برگشتید و آن را با آهنگ جملهٔ شرطی خواندید. چرا؟
در گفتار، با تغییر تکیه و آهنگ کلام و بدون آوردن «اگر»، می‌توان اولین جملهٔ عکس‌نوشته را به‌صورت شرطی ادا کرد. ولی هنگامی که آن را به همان صورت و بدون «اگر» می‌نویسیم، خواننده، در خوانش اول، نمی‌داند که جملۀ ما شرطی است یا غیرشرطی. پس باید به‌گونه‌ای بنویسیم که جمله فقط یک بار و درست خوانده شود: اگر منصفانه به فایل صوتی سپاه گوش دهیم، ... . آوردن یک «اگر»، در آغاز آن جمله، کمک می‌کند که خواننده برنگردد و دوباره نخواند. بنابراین اگر جمله‌ای دو بار یا بیشتر خوانده شد، ایراد دارد و این ضعف از نویسنده یا ویراستار است. جمله‌ای ساده و درست و خوش‌‌خوان است که فقط یک بار خوانده شود و با یک بار خوانده شدن هم فهمیده شود. هدف از ویرایش نیز همین است و بس.
۱‌۴۰‌۰‌/‌‌۱‌‌۱‌/‌‌۲‌۸‌
سید محمد بصام
@Matnook_com
instagram.com/matnook_com
👍3
2025/07/12 17:30:07
Back to Top
HTML Embed Code: