Telegram Web Link
📝📝📝بیانیه حزب توسعه ملی ایران اسلامی در محکومیت فجایع. وجنایات وحشتناک اسرائیل در غزه .

ملت شریف ایران
۲۰ ماه است که باریکه غزه و کرانه باختری اشغالی و مناطق شمالی مجاور اسرائیل آماج سنگین‌ترین حملات و وحشتناک‌ترین و غیر انسانی‌ترین کشتارها و ویرانی‌ها و نقض گسترده قوانین بین‌المللی، حقوق جنگ و حقوق بشرقرار دارد. عمق این فجایع به حدیست که دیوان کیفری بین المللی بنیامین نتانیاهو رئیس این رژیم را به اتهام نسل کشی و جنایت علیه بشریت تحت تعقیب بین المللی قرار داده است.

در ماه‌های اخیر رژیم آپارتاید صهیونیستی با محاصره کامل و قطع آب و غذا و دارو به روی مردمی که بیش ازشصت هزارتن از آنان را کشته و ۹۰ درصد از خانه‌هایشان را ویران کرده است،‌ابعاد جدیدتری از این نسل کشی بی سابقه تاریخی را به نمایش گذاشته است.

همزمان بمباران چادرهای پناهندگان بی پناه فلسطینی با هدف وادار کردن آنان به تخلیه و کوچ اجباری سرزمین خود و انضمام غزه به خاک اسرائیل، با شدتی هرچه تمامتر ادامه دارد. قصاب غزه نتانیاهو برای این نسل کشی انگیزه‌ای مضاعف دارد. اوبه خاطر ماندن در مسند قدرت و فرار از محاکمه خود، از هیچ جنایتی رویگردان نیست و با بهانه‌ها و ترفندهای گوناگون به پیشنهادهای آتش بس و باز شدن مسیرهای کمک به مردم بی پناه غزه جواب رد می‌دهد.

شدت فاجعه به حدی است که حتی هم‌پیمانان و حامیان همیشگی رژیم اشغالگر با اکثریت قاطع مردم جهان در محکومیت این سطح از جنایت و خباثت همصدا شده‌اند. با این حال مخالفت و اعتراض کشورهای غربی از حد محکومیت سیاسی و احیاناً پیشنهاد یکی دو کشور مبنی بر تحریم فروش سلاح به این رژیم فراتر نمی‌رود.

بی عملی اروپاییان در قبال این قتل عام قساوت‌بار که روی چنگیز را سفید کرده است، تصویر ناامید کننده‌ای از وجدان خفته و شعارهای توخالی حقوق بشری این کشورها را به نمایش گذاشته است.

حزب توسعه ملی ایران اسلامی همصدا با همه آزادگان جهان این نسل کشی و جنایت نفرت انگیز را محکوم می‌کند و از دولت جمهوری اسلامی ایران می‌خواهد بیش از گذشته با تحرک دیپلماتیک بیشتر و همکاری با کشورهای مسلمان در مجامع بین المللی برای جلوگیری از ادامه قتل عام مردم  بی‌گناه غزه بکوشد و با طرح پیشنهادهای عملی و اقدامات سیاسی مؤثر از جمله قطع روابط سیاسی و اقتصادی و تحریم‌ رژیم صیهونیستی، در پایان دادن به وضعیت شرم آور و غیر انسانی کنونی در فلسطین نقش مؤثرتری ایفا کند.

حزب توسعه ملی ایران اسلامی بر این باور است که جنگ هرگز نمی‌تواند برای هیچکس شادی و رضایت و توسعه به همراه بیاورد و خاورمیانه جز از مسیر پایان جنگ‌ها و بازگشتن به اخلاق و حقوق و گفتگو با پرهیز از زورگویی، خودخواهی و خشونت ورزی روی آرامش نخواهد دید. در این مسیر ملت ایران و آزادگان جهان متحد و همراه خواهند بود.
حزب توسعه ملی ایران اسلامی

 @MostafaTajzadeh
👍33👎14
✍🏻عبدالله مومنی

آقای قدیانی به زندان اوین منتقل شد
بازگراداندن آقای ⁧#ابوالفضل_قدیانی⁩ به زندان؛ بی‌توجهی به کرامت انسانی و حق اعتراض مدنی

در حالی که کمتر از یک روز از انتشار بیانیه‌ی ۸۰۰ نفر از فعالان مدنی و سیاسی در حمایت از توقف اجرای حکم آقای قدیانی می‌گذرد، امروز ایشان با وجود وضعیت جسمی نامناسب به زندان بازگردانده شد.
‏این اقدام، نشانه‌ای روشن از بی‌توجهی به قانون، حقوق شهروندی و نادیده گرفتن کنش‌های مدنی و قانونی در جامعه است.

بازگشت آقای قدیانی به زندان، با شرایط نگران‌کننده جسمی، نمونه‌ای آشکار از بی‌اعتنایی به کرامت انسانی و اصول بنیادین حقوق بشر و قانون اساسی است.
‏آیا همدلی با رنج مردم، ایستادگی در برابر بی‌عدالتی، و همراهی با مظلومان باید تاوان داشته باشد؟

قدیانی نه در پی قدرت، بلکه همواره وفادار به حقیقت بوده است.
‏آن‌که به صدای وجدان خود وفادار می‌ماند، حتی در بند، آزادتر از صاحبان قدرت است.
‏تداوم بازداشت آقای قدیانی در آستانه‌ی ۸۰ سالگی، نه نشانه‌ی اقتدار، که نشانه‌ی ترس از صدای حقیقت است.

@MostafaTajzadeh
👍84👎1
📝📝📝کسی از بشار اسد خبری دارد؟

✍️ رحیم قمیشی

چند سال پیش برای کاری رفته بودم یکی از بخش‌های خدماتی سپاه.
خانم جوانی همراه بچه‌ای چهار پنج ساله آمده بود که برای مشهد اتاقی بگیرند برای چند روزی بروند آنجا.
مامور مربوطه خیلی تلاش کرد، اما نشد!
نماینده‌شان در مشهد قسم می‌خورد جا نیست، می‌گفت تا آخر تابستان همه اتاق‌ها پر شده‌اند.
مأمور تهرانی با خجالت به آن خانم گفت نشد، و طبق معمول ما ایرانی‌ها ادامه داد؛ فعلا بروید، جایی پیدا شد حتماً خبرتان می‌کنیم.

وقتی خانم و بچه‌اش رفتند پرسیدم ایشان که بودند؟ گفت همسر یکی از شهدای مدافع حرم.
خیلی دلم سوخت.
من هر کدام از دوستانم با من مشورت کرد برای رفتن به سوریه، گفتم نرود، گفتم نظر من این است، خواستی برو!
با این همه، آن روز حالم خیلی بد شد. آمدم حیاط مجموعه، و آن خانم و بچه‌اش را تا وقتی که از  اداره بیرون رفتند با چشمهایم دنبال کردم.
چرا آنها تنها ماندند؟
چرا کسی به فکرشان نیست؟
چرا آنها که دستور اعزام دادند نگفتند این اعزام‌ها کشته دارد و زخمی‌هایی که عمری باید بر ویلچر بنشینند.
چرا کسی به فکر تلفات از هر دو طرف نبود...
یک طرف مردمی بینوا، یک طرف جوان‌هایی که فکر می‌کردند واقعا دارند از اسلام دفاع می‌کنند.

از وقتی که بشار اسد همراه همسر زیبایش برای پناهندگی رفت روسیه، گفتم حتما بزودی مصاحبه‌ای ترتیب خواهد داد و خواهد گفت چقدر به جوان‌های ایرانی احساس دِین می‌کند.
منتظر بودم یک سفر هم به ایران بیاید، برود بهشت زهرا و ببیند چقدر جوان جان دادند.
برود به همسران جوان آنها بگوید از آنها خجالت می‌کشد.
آن جوان‌ها که نمی‌دانستند در کاخ‌های اسد چه می‌گذرد.
آن جوان‌ها که نمی‌دانستند در زندان‌های بشار چه خبر است.
حتما فکر می‌کردند بشار و همسرش قرار است بشوند ناجی اسلام!
شد آنچه نباید می‌شد...

اما این پرسش مرا لطفاً کسی پاسخ بدهد؛
این روزها بشار چه می‌کند؟
یعنی ممکن است بیاید ایران
سری هم به بهشت زهرا بزند
سری به خانواده‌های کشته شدگان
سری به زخمی‌ها
و بگوید
چرا خودش به اندازه سربازان ایرانی
برای نگهداری حکومتش
تلاش نکرد؟
آیا جان مردم ایران بی‌ارزش بود؟
و جان خودش و همسرش مهم!

امشب فکر می‌کردم اگر روزی تصویری از بشار اسد به همراه همسرش در یکی از کاباره‌های روسیه منتشر شود
آن خانم جوان چادری
به فرزندش که حالا باید ۸-۹ ساله شده باشد
چه خواهد گفت...

پدرت شهید شد
تا عده‌ای به ما بخندند
تا عده‌ای عیش‌شان کامل شود
تا عده‌ای دلارهایشان را جمع کنند
دست همسر و فرزندانشان را بگیرند
و بروند تفریح

و بگویند هیچکس حق ندارد بپرسد
چه بود
و چه شد

@ghomeishi3
@MostafaTajzadeh
👍148👎7
📝📝📝 چرا مقاله‌ای دربارهٔ انتخابات سال ۸۸ ایران خشم نظام اسد را برانگیخت؟ روایت یک زندانی سوری

    ✍️ ایلیا جزایری

نظام مخلوع سوریه به رهبری خاندان اسد، نه تنها مخالفان و منتقدان خود را مجازات می‌کرد، بلکه فعالانی که از حکومت‌های متحدش انتقاد می‌کردند نیز از مجازات در امان نبودند. این چیزی است که برای علی العبدالله، نویسنده و فعال سیاسی سوری روی داد. او که بارها به خاطر فعالیت‌ها و انتقاداتش از حکومت سابق سوریه، بازداشت و زندانی شده بود، دلیل یکی از محکومیت‌های‌ خود را نوشتن مقاله‌ای دربارهٔ انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران عنوان کرد؛ انتخاباتی که جمهوری اسلامی به تقلب گسترده در آن به نفع محمود احمدی‌نژاد متهم شد و ماه‌ها اعتراض گسترده را به همراه داشت که به کشته شدن صدها تن در تیراندازی نیروهای نظامی و انتظامی منجر شد.

علی العبدالله درباره آن‌چه که پس از انتخابات ایران برای او رخ داد، به رادیو فردا می‌گوید: «من در حال گذراندن محکومیت دو سال و نیم خود در زندان مرکزی دمشق به اتهام عضویتم در گروه "اعلام دمشق برای تغییر دموکراتیک" بودم. در آن دوره، انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران برگزار و محمود احمدی‌نژاد به عنوان فرد پیروز معرفی شد. من ماجرا را پیگیری کردم و به این نتیجه رسیدم که پیروزی احمدی نژاد ناشی از تقلب بوده و باید میرحسین موسوی به عنوان فرد پیروز معرفی می‌شد. مقاله‌ای کوتاه نوشتم و آن را مخفیانه از داخل زندان به خبرگزاری ایتالیایی «آکی» رساندم و مطلب منتشر شد».

پس از آن بود که احضارها و بازجویی‌ها از آقای عبدالله به دلیل نوشتن این مقاله آغاز شد. او در این باره گفت: «بعد از حدود یک ماه و نیم، به ادارهٔ امنیت سیاسی در زندان احضار شدم و به خاطر این ماجرا بازجویی شدم. حدود سه ماه بعد، دادگاه عالی امنیت کشور مرا احضار کرد. آن‌جا یک قاضی دربارهٔ همان ماجرا از من بازجویی کرد. سپس پرونده‌ام را در اختیار دادگاه نظامی گذاشتند و پس از چند جلسه محاکمه، به اتهام آسیب رساندن به روابط با یک کشور خارجی و آسیب زدن به منافع ملی سوریه، به یک سال و نیم زندان محکوم شدم».

دلیل خشم مقام‌های سابق سوریه از مقاله

اما چه چیزی موجب خشم مقام‌های امنیتی سابق سوریه شد؟ چرا علی العبدالله به خاطر مقاله‌ای که شرح رویدادهای کشور دیگری بود مجازات شد؟ او در مصاحبه با رادیو فردا می‌گوید: «می‌دانید که ما تحت حاکمیت یک نظام مستبد مثل نظام ایران بودیم. در این نظام سخن گفتن از حقوق مردم و شهروندان، آزادی و احترام به خواسته‌های‌ خود غیر قابل قبول بود؛ حتی اگر دربارهٔ آمریکا سخن بگویی. آن‌ها مقالهٔ من را دخالت در امور کشور دیگری دانستند که من حق اظهارنظر دربارهٔ آن نداشتم و گفتند من به روابط با ایران آسیب زده‌ام».

محاکمه غیرنظامیان در دادگاه‌های نظامی و امنیتی

نکته جالب توجه، محاکمه علی العبدالله در دادگاه نظامی است، با این‌که چهره‌ای غیر نظامی بود. او به رادیو فردا می‌گوید که نظام مخلوع سوریه به این مسئله توجهی نداشت: «دادگاه‌ها در سوریه چند سطح داشتند. به این مسئله توجه نمی‌کردند که تو نظامی هستی یا غیرنظامی. اگر می‌خواستند تو را بیشتر آزار دهند، به دادگاه عالی امنیت کشور می‌فرستاند. زیرا حضور وکیل مدافع در این دادگاه ممنوع بود، احکامش قطعی بود و امکان عفو نداشت. اگر می‌خواستند کمی کمتر زیر فشارت بگذارند، بسته به اتهامت، یا به دادگاه نظامی می‌فرستادند یا به دادگاه کیفری. در این دادگاه‌ها امکان داشتن وکیل مدافع وجود داشت».

نحوه تعامل با زندانیان عقیدتی و سیاسی در نظام اسد

علی العبدالله می‌گوید که نحوهٔ تعامل با زندانیان سیاسی و امنیتی، به نهادی بستگی داشت که فرد را دستگیر کرده بود. او در شرح ماجرا گفت: «اگر نهاد بازداشت‌کننده، ادارهٔ امنیت سیاسی بود، شخص را به زندان مرکزی دمشق می‌فرستادند که بند ویژهٔ امنیت سیاسی داشت و زندانی را در سلول انفرادی نگه می‌داشتند. اگر طرف بازداشت‌کننده، ادارهٔ امنیت کشور یا ادارهٔ امنیت نظامی یا سازمان اطلاعات نیروی هوایی بود، شخص را به زندان بدنام صیدنایا می‌فرستادند که همه از سطح شکنجه‌ها و آزارها در این زندان خبر دارند». آقای العبدالله افزود: «اگر شخص در دادگاه نظامی یا کیفری محاکمه می‌شد، در زندان مرکزی دمشق زندانی می‌شد و در بند جرایم کیفری، میان دزدها و قاتلان نگهداری می‌شد».

@kaleme
@MostafaTajzadeh
👍42👎2
📝📝📝۲۲ سال پیش، هنگامی که منصوبان رهبر به کفش بانوان بند کردند، هشدار دادم که می‌خواهند چکمه از پای زنان درآورند و به پای سیاست‌مداران کنند.

طرفه آنکه آقای خامنه‌ای اگرچه توانست چکمه‌پوشان را بر صدر بنشاند ولی از پلیسی و امنیتی‌کردن فضا طرفی‌برنبست و نتوانست از پس مقاومت مردم، به‌ویژه زنان آگاه و آزادی‌خواه ایرانی برآید و ایران را همچون کره‌شمالی، به پادگانی بزرگ تبدیل کند.

زنان نه‌تنها چکمه از پا درنیاوردند، بلکه "حجاب اجباری" را به گورستان تاریخ سپردند، همچنان که پیشینیان ما با "کشف حجاب اجباری" همین کار را کردند.

زنان با خیزش ژینا نه فقط حجاب را آزاد کردند، بلکه نقطه عطفی در مبارزات رهایی‌بخش ملت ایران آفریدند‌. پیش از پائیز ۱۴۰۱ نیز ما شاهد حماسه دوم خرداد ۷۶، جنبش سبز ۸۸، اعتراضات سراسری دی ۹۶ و آبان ۹۸ بودیم، اما این نهضت "زن، زندگی، آزادی" بود که چنان ضربه‌ای به "اسلام آمرانه" و "تشیع زوری" زد که خامنه‌ای مجبور شد عقب بنشیند و خطوط قرمز خود (حجاب اجباری، حصر، فیلترینگ، نظارت استصوابی و مذاکره با ترامپ) را یکی پس از دیگری رد کند‌.

«برشی از نامه مصطفی تاجزاده به همسرش، فخرالسادات محتشمی‌پور»
👍142👎1
📝📝📝ابوالفضل قدیانی، نامی که با مبارزات سیاسی ایران در پنج دهه‌ی اخیر عجین و در حافظه‌ی تاریخی این مبارزات ماندگار شده است.

✍️ محمد خون‌چمن

قدیانی از آن دسته سیاستمدارانی‌ست که نه در پیش از انقلاب در برابر سلطه‌ی استبداد سر فرو آورد، و نه پس از آن، دل در گرو قدرت و مصلحت‌گرایی بست. پیرمردی هشتاد ساله، اما استوارتر از بسیاری جوانان میدان‌گریز، که زندان را بر آزادی مشروط و محافظه‌کارانه ترجیح داده و می‌دهد؛ نه از سر لجبازی، که از عمق ایمان به حقیقت، عدالت، و خیرخواهی برای وطن.

قدیانی را می‌توان مصلحی خیر خواه در برابر کجرویها دانست؛ با روحیه‌ای ناسازگار با ظلم، و زبانی صریح که از تنگنای محافظه‌کاری عبور کرده و به عمق حقیقت‌جویی رسیده است. نقدهایش – که نه از سر دشمنی، که از دلسوزی برای سرنوشت ملت و کشور برخاسته‌اند – هیچ‌گاه با آغوش باز مواجه نشدند. پاسخ صراحت او نه گفت‌وگو بود، نه تأمل، که تهدید بود و زندان،
حال آنکه اگر با سیاستمدارانی چون او، که فراتر از منافع شخصی و حزبی، دغدغه‌ی سلامت جامعه و دوام کشور را دارند، مدارا می‌شد و آغوش حاکمیت به جای رد، پذیرای نقدهای آنان می‌بود، بی‌تردید سرمایه‌ای گرانسنگ برای اصلاح امور و ترمیم شکاف‌ها فراهم می‌شد. در جهانی که "شنیدن صدای مخالف" نشانه‌ی بلوغ و قدرت تلقی می‌شود، زندانی کردن یک پیرمرد بیمار به جرم نقد، نه نشان اقتدار که دلیلی بر شکنندگی یک نظام تلقی خواهد شد.

و تأسف‌بارتر آنکه نه تنها باب گفت‌وگو و مدارا با چنین ناقدان مصلحی گشوده نشده، که در رفتار با آنان نیز کمترین معیارهای انسانی و فرهنگی رعایت نمی‌شود. تصمیم به انتقال پیرمردی ۸۰ ساله – که در فرهنگ ایران، احترام به بزرگتر و بیمار همواره یک ارزش بنیادین بوده است – به بیمارستان با دستبند و پابند، نه تنها بی‌احترامی به شأن انسانی و کرامت اوست، بلکه پیامی نگران‌کننده به جامعه می‌فرستد.

آیا اندیشیده‌اند که مردمی که چنین صحنه‌ای را می‌بینند، چگونه قضاوت خواهند کرد؟ این تصویر، در حافظه‌ی جمعی جامعه چگونه ثبت خواهد شد؟ بی‌تردید، چنین برخوردهایی بیش از آنکه اقتدار ایجاد کنند، حس بی‌عدالتی، اندوه و واگرایی را در دل‌ها می‌نشانند.

مردم این صحنه را تماشا می‌کنند و در وجدان جمعی خود ضبط و چنین برخوردهایی را ناعادلانه و ناهمساز با آموزه‌های اخلاقی و اسلامی می‌دانند. قضاوت امروز، آینده‌ی مشروعیت هر حکومتی را شکل می‌دهد.
در چنین شرایطی چه شایسته بود
به جای بستن دهان‌ها، باب گفت‌وگو را می گشودیم؛ به جای زندان، نقد را می شنیدیم و تحمل می کردیم.

باید از مشعل‌دارانی چون ابوالفضل قدیانی نهراسید، بلکه آنان را چون آینه‌هایی دید که زنگارها را نشان می‌دهند.
تجربه نشان داده در چنین شرايطي راهی جز سعه‌ی صدر، پذیرش تکثر آرا و گشودن فضای نقد مسئولانه وجود ندارد. اگر امروز نتوانیم با صداهای دلسوز تعامل کنیم، فردا با فریادهای خشم‌گینانه‌ای مواجه خواهیم شد که دیگر نه اصلاح‌گرایانه‌اند، نه مسالمت‌آمیز.

چه زیبا بود اگر به جای زندان، از خرد این مردان بهره می‌گرفتیم؛ و چه دیر خواهد بود اگر پس از خاموش شدن صدای آنان، حسرتی بی‌ثمر نصیب‌مان شود.
@MostafaTajzadeh
👍79
پارت پنجم
<unknown>
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده):
‍ ‍ 📝📝📝پادکست گفتگوی  سید مصطفی تاجزاده و آرش کیخسروی
زندان اوین - ۱۴۰۳

بخش پنجم

@MostafaTajzadeh
پارت ششم
<unknown>
فردای بهتر (مصطفی تاجزاده):
‍ ‍ 📝📝📝پادکست گفتگوی  سید مصطفی تاجزاده و آرش کیخسروی
زندان اوین - ۱۴۰۳

بخش ششم

@MostafaTajzadeh
👍25
📝📝📝یک تن و یک جهان صلابت و ایستادگی
(
در ستایش مصطفی تاج زاده )

✍🏻دکتر_ناصر_مهدوی

حکیمان بزرگ همواره یادآوری کرده‌اند که گوهر آدمیان را در صحنه عمل و به‌هنگام فرارسیدن آزمون‌های بزرگ می‌توان شناخت و البته؛ در روزهای سخت  می‌توان پی به‌عیار و قیمت واقعی آنها برد۰ این تعبیر زیبا از مولاناست که می‌گوید :

🍃صد هزاران امتحان است ای پدر
هر که گوید من شدم سرهنگ در🍃

در شرایط عادی و پیش از فرارسیدن آزمون‌های سخت؛ آدمیان بسیاری با بکار بردن مفاهیم درخشانی همچون عدالت؛ ستیز با ظلم؛ هواداری از مردم و پاسداری از حقیقت؛ می‌کوشند تا هم خود را فریب دهند که گویا انسان بزرگی هستند و هم نزد مردم از وجه و امتیاز بالایی برخوردار شوند۰ اما هنگامی که پای آزمون‌های دشوار و وسوسه‌های نفس از راه می‌رسد و یا موضوع ترسِ جان و از دست دادن مال و منصب مطرح می‌شود؛ تعداد واقعی قلب‌های نیرومند؛ انسان‌های مسئول و مدافعان حقیقت؛ بسیار بسیار اندک می‌شوند و همان مدعیان دیروز؛ به‌خاطر حرص و منافع شخصی؛ مردم‌فروشان و یا حتی مردم‌ستیزان امروز می‌شوند۰ به گفته حافظ :

🍃خوش‌شود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هر که در او غش باشد 

🍃ناز پروده تنعم نبرد راه به دوست
عاشقی شیوه رندان بلا کش باشد

هنگامی که به تاریخ جنبش‌های  دانشجویی و کارگری؛ اعتراض معلمان شریف؛ همدلی هنرمندان متعهد و مبارزه زنان قهرمان این سرزمین نظر می‌دوزیم؛ غرق در غرور و امید می‌شویم و به خود می‌بالیم که در سرزمین ما چه بسیار روح‌های والایی حاضرند که برای آزادی و رهایی از بردگی و درماندگی تلاش می‌کنند و چشم به‌آینده‌ای روشن دوخته‌اند۰ اما هنگامی که به احوال افرادی می‌نگریم که خود را مدعیان اصلاح و نجات جامعه می‌دانند و فقط در عالم زبان لاف از عدالت و حقوق انسان‌ها می‌زنند؛ شوربختانه ناامید می‌شویم و در اندوه فرو می‌رویم ۰ زیرا تجربه سال‌های گذشته نشان داده که بیشتر کنشگران سیاسی؛ فرهنگی به‌هنگام از راه رسیدن آزمون‌های سخت؛ به‌راحتی عهد و پیمانشان را زیر پا گذاشته و پس از تصاحب قدرت و برخورداری از نام و منال؛ به آسانی چشم حقیقت را کور کرده‌اند ۰

اما در این زمانه‌ی مه‌آلود و قحطی روح‌های والا؛ به‌راستی اگر نبودند مصطفی تاج‌زاده و  تنی چند از مردان بزرگ و زنان دلیری که تعداد قابل توجهی از آنها هم اکنون در دوران محکومیتی ناعادلانه به‌سر می‌برند؛ چگونه می‌توانستیم  از عظمت واقعی انسان؛ از ایستادگی و سربلندی؛ از شجاعت و حقیقت طلبی و از استبداد‌ستیزی و آزادی دم بزنیم؟ دلمان خون شده از دست کسانی که با تکیه براعتماد و اعتبار ما به‌قدرت می‌رسند و پس از بوییدن کباب و رقصیدن با بانگ رباب؛ خیلی زود مردم را می‌فروشند و بی‌رحمانه حقیقت را سر می‌بُرند۰

مصطفی تاج‌زاده و همین اندک قهرمانان واقعی آزادی و مدافعان حقوق بشر؛ سال‌هاست که محنت
کشیده‌اند؛ تهدید شده و تا پای جان به‌قمار زندگی رفته‌اند؛ طعم خوشی‌های ظاهری و زیستن بی‌دردسر در کنار خانواده را بر خود حرام کرده‌اند تا همچنان صدای نقد بیداد؛ شکستن استخوان استبداد و دفاع از حقوق مظلوم به‌گوش‌ها برسد و جوانان این مرز و بوم ناامید نباشند که ما مردمی بی‌قهرمان هستیم. یادآوری از مصطفی،تاج‌زاده گرامی‌داشت؛ جان‌های والایی است که نه در حد حرف و لاف‌زدن از حقیقت که در میدان عمل و عبور از معبرهای آتشین؛ یک قهرمان واقعی هستند و همچنان با ظلمت و تاریکی سر ناسازگاری دارند.

قلب مصطفی تاج‌زاده متعلق به اوست؛ اما چنان با عظمت و با شکوه هست که همه مردم ایران در آن جای دارند ۰ممنونم از تو مرد بزرگ ۰

🍃شیر مردانند در عالم مدد
آن زمان کافغان مظلومان رسد

🍃بانگ مظلومان ز هر سو بشنوند
آن طرف چون رحمت حق می دوند

🍃این ستونهای خلل‌های جهان
این طبیبان مرض‌های نهان

🍃محض مهر و داوری و رحمتند
همچو حق بی‌علت و بی‌رشوتند

@kanoon_neshan
@MostafaTajzadeh
👍80👎1
📝📝📝 به ضیا نبوی برای شرکت در مصاحبه‌های آزمون دکتری مرخصی کامل داده نشد

حنانه نبوی، خواهر ضیا نبوی در حساب ایکس (توییتر سابق) خود از مرخصی یک روزه برادرش برای شرکت در اولین مصاحبه آزمون دکتری خبر داد و البته گفت که او باید فردا دوباره به زندان برگردد. خواهر ضیا نبوی در ایکس نوشت:

«‏ضیا برای شرکت تو اولین مصاحبه آزمون دکتری با مرخصی ۲۴ ساعته از زندان بیرون اومده و فردا باید برگرده. تا الان فقط با سه مرخصی یک‌‌روزه برای شرکت در آزمون‌ها موافقت شده، در حالی که باید حداقل تو ۶ آزمون شرکت کنه. هنوز معلوم نیست برای
بقیه آزمون‌ها مرخصی می‌گیره یا نه!»

او در ادامه تاکید کرده: «ضیا رتبه ۲ کنکور شد و ما امیدوار بودیم که بتونه بدون مشکل بره دانشگاه اما حالا نه تنها وضعیت شرکت تو بقیه مصاحبه‌ها نامعلومه که این مرخصی۳روزه هم برای انجام کارهای پژوهشی آزمون‌ها کافی نیست.۲هفته مرخصی می‌تونست فرصت کافی برای شرکت تو همه آزمون‌هارو فراهم کنه که فعلا ازش دریغ شده.»

ضیا نبوی، اسفندماه ۱۴۰۳ بعد از تلاش‌های فراوان خانواده‌ش نهایتا صبح روز برگزاری آزمون دکتری از زندان به مرخصی آمد. او با قبولی در کنکور دکتری با رتبه دو، حالا باید چنانچه خواهرش گفته حداقل در ۶ مصاحبه آزمون دکتری شرکت کند. با این وجود به نظر میرسد با مرخصی دو هفته‌ای این زندانی برای شرکت در همه مصاحبه‌ها موافقت نشده و او فقط با داشتن ۳ مرخصی یک روزه، در ۳ مصاحبه می‌تواند شرکت کند و شرکت در بقیه مصاحبه‌ها هنوز در حاله‌ای از ابهام قرار دارد./ امتداد

@mellimazzhabi
@MostafaTajzadeh
👍33
📝📝📝محرومیت طاهر نقوی از تماس تلفنی در زندان اوین

✍️سینا یوسفی

بر اساس گزارش‌های رسیده از منابع مطلع، طاهر نقوی، وکیل دادگستری محبوس در زندان اوین، امروز در حالی از برقراری تماس تلفنی محروم شده است که قصد داشته متن بیانیه حمایتی جمعی از زندانیان سیاسی از اعتصاب غذای رضا ولی‌زاده، روزنامه‌نگار زندانی و همچنین یادداشتی درباره قتل الهه حسین‌نژاد را به بیرون از زندان منتقل کند.

نقوی، وکیل آذربایجانی، هم‌اکنون در حال سپری‌کردن دوران محکومیت پنج‌ساله خود به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» است. وی بیش از ۱۷ ماه است که در شرایط نامساعد جسمانی به سر می‌برد؛ شرایطی که به گفته منابع مطلع، ناشی از آثار بازداشت، شکنجه، و تحمل طولانی‌مدت حبس انفرادی است. با این حال، با وجود وضعیت وخیم جسمی، مسئولان زندان اوین و مقامات قضایی تاکنون از ارائه خدمات درمانی تخصصی و دسترسی وی به مراقبت‌های پزشکی ضروری خودداری کرده‌اند.

محروم‌سازی این وکیل دادگستری از تماس تلفنی، آخرین راه ارتباطی او با جهان خارج، نگرانی‌ها درباره سلامت و امنیت جانی وی را افزایش داده است. فعالان حقوق بشر و نهادهای مدنی خواستار توجه فوری به وضعیت نقوی و پایان دادن به اعمال فشارهای غیرقانونی علیه زندانیان سیاسی، به‌ویژه وکلای در بند، شده‌اند.

@MostafaTajzadeh
👎21
📝📝📝 با کمال تأسف بیژن اشتری درگذشت*

✍🏻مرضیه حاجی هاشمی

«بیژن اشتری» «مترجم کتاب‌های سرخ» عصر ۱۸ خرداد در منزلش به دلیل ایست قلبی در ۶۴ سالگی درگذشت.
«بیژن اشتری متولد ۱۳۳۹ و یکی از تاثیرگذارترین مترجمان بیست‌وپنج سال اخیر ایران بود. اشتری یکی از نمادهای ترجمه متونی بود که به کمونیسم، توتالیتاریسم و شکل‌های گوناگون دیکتاتوری در جهان ارتباط داشت.» 

وی که یادداشت های فضای مجازی اش همیشه خواندنی و پرمحتوا بود؛ گرچه دانش آموخته رشته میکروب‌شناسی از دانشگاه تهران؛ اما علاقه‌اش به تاریخ او را به دنیای ترجمه کشانده بود. اشتری در اوایل دهه ۱۳۶۰ فعالیت خود را در عرصه ترجمه آغاز کرد و در سال‌های اخیر به‌طور تخصصی به ترجمه کتاب‌های تاریخی پرداخت.

اشتری از میانه‌های دهه هشتاد پروژه بزرگ ترجمه زندگی‌نامه‌ها و رخدادهای مربوط به اتحاد شوروی و بلوک شرق را آغاز کرد. کتاب‌هایی مانند «لنین»، «تروتسکی، کاهن معبد سرخ»، زندگی‌نامه‌هایی از «برژنف»، «بوخارین»، «استالین» و «چائوشکسو» و... تنها بخشی از آثاری بودند که او ترجمه کرد. کتاب‌هایی چون «امید علیه امید»، «دست‌نوشته‌ها نمی‌سوزند»، «ادبیات علیه استبداد: پاسترناک و ژیواگو»، «شوروی ضد شوروی» و «حرمسرای قذافی» تنها بخشی از ترجمه‌های او در حوزه دیکتاتوری‌ها و ادبیات بود. 

آخرین اثر چاپ‌شده او «سکوت هم‌چون سلاح» که به زندگی و مرگ «ایساک بابل» می‌پرداخت، انتهای اسفند ۱۴۰۳منتشر شد. رفتنش از بین ما خیلی زودتر از آنچه بود که انتظار می رفت؛ اما  چنان در سال های عمر پربرکتش، تکاپو کرده است که گویی به قدر تمام روزهایی که جامعه ایران، جای بزرگ خالی اش را احساس می کند، کتاب ها و قلمی هایش نشسته است. این فقدان بزرگ را به ملت ایران، جامعه نویسندگان و مترجمان و  به طور ویژه به خوانندگان و دنبال کنندگان آثارش تسلیت عرض می کنم.
روانش شاد باد
🖤🖤🖤
@e_koolaee

▪️کانال فردای بهتر درگذشت این مترجم چیره‌دست را به خانواده ایشان و جامعه فرهنگی کشورمان تسلیت می‌گوید.
@MostafaTajzadeh
👍140
✍🏻انجمن_اسلامی_جامعه_پزشکی_ایران

ابوالفضل_قدیانی که بعلت عفونت ریه بستری بود، به زندان بازگردانده شده است. ایشان سابقه بیماریهای متعدد و ۵ بار استنت گذاری قلبی داشته و پزشکان از جمله همکاران ما در پزشکی قانونی قطعاً عدم توانایی وی برای تحمل حبس را تأیید می‌کنند.

ادامه حبس قدیانی، قانوناً و اخلاقاً مجاز نیست.



https://x.com/AnjomanPezshkii/status/1931794811826458797?t=WFT5Sk6atdGiZanpBJ1xiw&s=35
@alipsychiatrist
@MostafaTajzadeh
👍73
📝📝📝می‌‏نویسیم پس هستیم

✍️روح‌‏اله نخعی

روزنامه‌نگاری عشق است. از کهنه‌کاری شنیدم که هرکس هنوز در ایران روزنامه‌نگاری می‌کند، یا عاشق است یا دیوانه. خودم فکر می‌کنم هر دو، لااقل درباره خودم.

روزنامه‌نگاری اعتیاد است. دورانی که دستم از همه اخبار دنیا کوتاه بود و کلمه‌ای هم نمی‌توانستم برای مردم بیرون بنویسم، خوب فهمیدم که نوشتن، با صدای بلند با همه دنیا حرف‌زدن، خماری دارد. بعدتر هم وقتی مدتی به هزار ملاحظه و توصیه، خودخواسته ساکت مانده بودم، شاید بیشتر از بلاتکلیفی، این ننوشتن و نگفتن و بی‌صدا بودن اذیتم می‌کرد. حرف داشتم. کلمه داشتم. کلمه اگر راهی پیدا نکند که بیرون برود، خفه می‌کند. یک دلخوشی خیلی بزرگم در دوران حبس این بود که دوباره روی آن صندلی، پشت آن میز، پشت آن صفحه‌کلید، خواهم نشست و جملاتی روی صفحه خواهم آورد که تا پیش از خلق توسط ذهنم، وجود نداشتند. خدا می‌داند این چقدر امید و شوق می‌آفرید.

متن کامل

@MostafaTajzadeh
👍38
📝📝📝 اعتصاب کامیون‌داران؛ کارزاری مدنی علیه اقتصاد بیمار

✍🏻فریبا نظری


تا آنجا که بررسی‌ها نشان می‌دهد نخستین اعتصاب گسترده و طولانی کامیون داران در ایران در سال‌های اخیر به سال ۱۳۹۷ باز می‌گردد که شامل پنج دور در ماه‌های خرداد، مرداد، مهر، آبان و دی آن سال در تعداد زیادی از شهرهای کشور برقرار بود.

علت اعتصاب سراسری کامیون‌داران

ثابت بودن کرایه‌ها طی چند سال، نیاز به الگوی محاسبه قانونی کرایه‌ها (منطق رفتار هزینه‌ها بر حسب تن کیلومتر)، افزایش قیمت بیمه‌ها، عوارض اتوبان‌ها، کمیسیون بالای باربری‌ها، هزینه بالای تعمیرات و قیمت بالای لوازم یدکی خودروها، کمبود کرایه، کاهش سهمیه سوخت و گران شدن لوازم خودرو مثل لاستیک و روغن بوده و خواست آن‌ها محاسبه کرایه بر پایه تن کیلومتر، افزایش حقوق بازنشستگی و سختی کار، کسر حق پرداختی بیمه رانندگان، حذف دلالان و واسطه‌ها از پایانه‌ها و باربری‌ها، نظارت بر برخوردهای غلط و سلیقه‌ای مأموران راهنمایی و رانندگی و مجازات مأموران و افسران رشوه‌گیر بود. اعتصاب کامیون داران در سال‌های ۱۴۰۱ و بهار سال جاری ( خرداد ۱۴۰۴) تقریبا با همین مطالبات و مشکلات، تکرار شده است.

اعتصابات صنفی در جوامع، ابزار مدنی مطالبه‌گری گروه‌های متعدد از سطوح مختلف حاکمیت است که در مرحله‌ی نخست، طرح مطالبات و شکایات آن‌ها نادیده گرفته شده و اینک با صدایی رسا و تغییر موقعیت و ترک محیط کار؛ بار دیگر خواسته‌های خود را با مدیران و سیاست گذاران درمیان می‌گذارند؛ بدان امید که شنیده و دیده شوند. در واقع نظام حکمرانی نباید فراموش کند اعتصابات گروه‌های مختلف می‌تواند در قالب بخشی از یک جنبش اجتماعی بزرگتر، ایفای نقش کند و کارکرد یک کارزار مقاومت مدنی را برعهده گیرد …(۱)

تبدیل اعتراضات یک صنف به اعتصابات گسترده و تکرار آن در دوره‌های مختلف با فاصله زمانی قابل اعتنا در کشورمان، می‌تواند به عوامل و رویکردهای زیر مربوط باشد و تا زمانی که آن‌ها تغییر نکند؛ هم‌چنان با این پدیده البته با ویژگی‌های متفاوتی روبرو خواهیم بود:

۱- انباشت مشکلات اقتصادی مستمر برای گروه‌ها و اصناف مختلف در طی سال‌های طولانی مانند تورم افسارگسیخته، تحریم‌های اقتصادی و سیاسی، فساد سیستماتیک
۲- نبود سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی عمیق و بلند مدت برای رفع یا کاهش بحران‌ها و مشکلات اقتصادی
۳- طبیعی شدگی بحران‌های اقتصادی در زندگی گروه‌ها و قشرهای مختلف جامعه از سوی متولیان و سیاست‌گذاران کلان و عالی نظام حکمرانی
۴- شرطی شدن و توهم نظام حکمرانی مبنی بر کنترل و خاموشی موقت اعتصابات با سیاست چندگانه ارعاب، وعده‌های بدون پشتوانه، و اتهام و انتساب آن به دشمنان خارجی و فتنه گران داخلی
۵- ضعف نهادهای مستقل صنفی
۶- نبود امنیت امکان کنش‌گری آزادانه و مقتدرانه صنفی در گروه‌های مختلف اصناف
۷- حل بخشی از مشکلات و مطالبات معترضان و اعتصاب کنندگان بصورت گذرا و دوره‌ای در هر مقطع از اعتصابات
۸- نبود پاسخ گویی نظام مند و شفاف به مطالبات گروه‌های صنفی ازسوی مسئولان و متولیان ارشد
۹- سیاست زدگی و امنیت زدگی کنش گری و مطالبه گری اصناف و گروه‌های مختلف جامعه از سوی متولیان و نظام حکمرانی.

این مورد آخر، یعنی سیاسی و امنیتی شدن اعتراضات و اعتصابات اصناف؛ بسیار اهمیت دارد زیرا هنگامی که مطالبه‌گری اصناف به جای اینکه به عنوان یک مشکل اقتصادی یا صنفی قانونی و قابل قبول دیده شود، توصیف و تفسیر سیاسی یا امنیتی به خود می‌گیرد، نتايج بسیار نامطلوبی به بار می‌آورد، از جمله:
-حل نشدن ریشه‌ای مشکلات با تمرکز بر معلول به جای علل، و استمرار عوامل اصلی نارضایتی و اعتصاب
-برخورد سیاسی/امنیتی به جای شنیدن مطالبات و گفت‌وگو با معترضین و اعتصاب کنندگان‌ و منجر شدن به ایجاد فضای قهری یا -قضایی با معترضین، دوری از حل بحران، عمیق تر شدن نارضایتی‌ها، و بروز دوباره در زمانی دیگر
-بی‌اعتمادی و ناامیدی بیشتر نسبت به مسئولان و متولیان کشور
-رادیکالیزه شدن مطالبات
-تضعیف نهادهای صنفی مستقل
-تضعیف ظرفیت مذاکره و گفت‌وگو
-تکرار چرخه اعتراضات و اعتصابات

  *ایران فردا
@Kaleme
@MostafaTajzadeh
👍36👎3
📝📝📝 تماس گرفتند و گفتند بیایید برای سازش!

خانواده‌های عزادار انفجار بندر شهید رجایی در چهلم عزیزانشان خواهان اعلام رسمی علت فاجعه و معرفی و مجازات مقصران هستند

✍️ نیلوفر حامدی

پیگیری‌های حقوقی این خانواده در تمام این مدت به در بسته خورده و هیچ پیشرفت محسوسی نداشته است: «در تمام این مدت هیچ مقام مسئولی به ما توضیحی درباره این فاجعه بزرگ نداده است. همان ابتدا دو نفر را بازداشت کردند اما در مدت کوتاهی با وثیقه‌های ۵۰ میلیاردی آزاد شدند. روز اول از تهران با ما تماس گرفتند و گفتند می‌خواهند همسرم را به عنوان کارگر نمونه انتخاب کنند و ۱۰۰ میلیون تومان پاداش دهند، چون چند روز بعد آن مصیبت هم روز جهانی کارگر بود. به آنها گفتم که نه عنوان کارگر منتخبشان را می‌خواهیم و نه پولشان را.
 
اگر همسر من کارگر نمونه بود چرا چند ماه قبل او و سایر همکارانش را از ساختمان اداری خارج کردند و با زور به کانکس‌های ناامنی منتقلشان کردند که وسط موقعیت عملیاتی بود؟ چه بسا اگر در روز انفجار آنها در ساختمان اداری بودند جانشان را از دست نمی‌دادند، کمااینکه بسیاری از همکارانشان نیز در ساختمان اداری فقط کمی آسیب دیدند اما همسر من و همه دوستانش که هشت نفر می‌شدند در کانکس از بین رفتند و در آخر تنها چند تکه استخوان به ما تحویل دادند. پیگیری حقوقی هم که به جایی نمی‌رسد. خیلی از خانواده‌ها وقتی برای شکایت به دفاتر خدمات قضائی مراجعه کرده‌اند به آنها جواب داده‌اند که فعلا شکایت مربوط به بندر شهید رجایی را ثبت نمی‌کنیم. شکایت ما را هم که با دوندگی‌های فراوان وکیل ثبت شد، به پاسگاه خون‌سرخ ارجاع دادند و از پاسگاه با ما تماس گرفتند و گفتند: بیایید برای سازش! مگر نزاع خیابانی رخ داده که بیاییم و سازش کنیم؟ پسر ۱۲ ساله من مادرش را از دست داده و هیچ‌کسی هم پاسخ‌گو نیست، با چه کسی سازش کنم؟».

منبع و متن کامل

@kalem
@MostafaTajzadeh
👍58👎1
📝📝📝بجای ممنوعیت، قانونِ سگ‌داری وضع کنید

✍️حسین آخانی
 
سال‌هاست که من با بی‌قانونی در مورد سگ و پت اطلاع رسانی می‌کنم. همه شما می دانید که چقدر مورد حمله قرار گرفتم. این برای من قابل پذیرش نیست که ما برای اصلاح بی‌بند و باری تلاش کنیم، جانمان را به خطر بیاندازیم و سپس بگویند سگ گردانی ممنوع است.

من (مدتی قبل) در آنتن زنده تلویزیون این سیاست را محکوم کردم. دولت باید قانون سگ‌داری را وضع کند و مانند کشورهای پیشرفته:

۱ هر سگ صاحبداری، اعم از سگ گله، نگهبان، پلیس، راهنما نابینا، سگ خانگی (پت) را ثبت نام کند.  همه این سگها عقیم و بیمه شده و دارای شناسنامه سلامت باشند.

۲. سگ های صاحبدار بایستی دارای مسئول مشخصی باشند که اگر باعث مزاحمت و حادثه ای شدند، تمامی هزینه های حقوقی ان به عهده صاحب آن بگذارند.

۳. سگهای صاحبدار باید فقط با قلاده حق تردد داشته باشند و اگر سگ خطرناک هستند علاوه بر آن پوزبند داشته باشند. 

۴. صاحب سگ وظیفه دارد مدفوع سگ خود را در محیط های شهری و روستایی جمع آوری و در محیط های طبیعی (سگ های چوپان) به شکل درستی مدفون کنند.
 
۵. هر سگداری باید مالیات بپردازد. این مالیات به واسطه خطرات این سگها، بخصوص تامین هزینه واکسن هاری و سایر هزینه های بهداشتی و درمانی است که بر دوش نظام سلامت تحمیل می شود.
 
۶. قوانین محکمی برای قربانیان سگ ها (چه سگ صاحبدار و یا سگ ولگرد) وضع شود.
 
۷. در همه شهرها پارک های ویژه ای برای سگ گردانی اختصاص داده شود تا افراد بتوانند با پرداخت ورودی سگ های خود را بگردانند.

۸. هر گونه غذارسانی به سگ وگربه ولگرد و هر حیوان دیگر رها یا وحشی بدون مجوز از سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان دامپزشکی،  اداره بهداشت و قوه قضائیه ممنوع شود و متخلفان موظف شوند جریمه های سنگینی بابت تخلف خود بپردازند. این جریمه ها صرف ساماندهی حیوانات ولگرد و یا حفاظت محیط زیست شود. 

۹. کلیه سایتهای کلاهبرداری برای غذارسانی و امداد به سگها و گربه ها بسته شده و با این افراد به خاطر اخلال در نظام مالی و بهداشتی کشور طبق قوانین جاری برخورد شود.
 
۱۰. هر گونه فعالیت در خصوص پت، غذای پت، تولید سگ به شدت تحت کنترل باشد تا مانع هر گونه قاچاق و توله کشی شوند.
 @Sahamnewsorg
@MostafaTajzadeh
👍106👎6
📝📝📝اول به‌فكر ايران! دوم به‌فكر ايران!! سوم به فکر ایران!!!

✍🏻 مهدی بازرگان

مقالات اجتماعی و فنی- مجموعه آثار، جلد ۴

مهندس حسیبی نیز شاهد و حاضر بود حسیبی در ضمن نطق خود با نگرانی از اینکه مبادا کارگران در این روزهاي کم‌کاري، به یاد محرومیت‌هاي چندین ساله افتاده فشار تمام توقعات خود را در چنین موقع بی‌پولی به شرکت و به دولت وارد آورند. مهندس حسیبی آنها را نصیحت میکرد و میگفت:

اولاً آقایان باید به فکر ایران باشند که در چه مبارزه عظیمی وارد شده است. دوم به‌فکر شرکت نفت که حالا ملی شده و لازم است اموال و مقررات و انضباط آن حفظ شود. در مرحله سوم به‌فکر سختی‌ها و بدبختی‌هاي خودشان بیفتند و تقاضاها و توقع‌هائی داشته باشند.

پس از نطق مهندس حسیبی یک کارگري که نمی‌دانم اسمش چه بود پشت میکرفن آمد و گفت: آقاي حسیبی مطمئن باشید ما اول به فکر ایرانیم، دوم به فکر ایران و سوم هم به فکر ایران!

ما هیچ چیز براي خودمان نمی‌خواهیم. هر چه داریم و هر چه دولت دکتر مصدق بخواهد می‌دهیم تا مملکت از بدبختی نجات پیدا کند! او می‌گفت و سایر کارگرها فریاد و کف میزدند!

باز هم تکرار می‌کنم اینها حرف ساخته و پرداخته قبلی و براي مجلس‌آرائی و شهرت نبود. زبان یک نفر هم نبود، از دل و زبان همه در می‌آمد!

تمام کارگران خوزستان کم و بیش این طور فکر می‌کنند حاضر به همه گونه فداکاري و هر اندازه محرومیت هستند تا کار نفت تمام شود.

هر قدر در طبقات محروم‌تر و در نقاط دورافتاده و رنجدیده‌تر مناطق نفتی نفوذ می‌کنیم آتش وطن‌پرستی و اشتیاق به‌فداکاري را در راه پیروزي نفت مشتعل‌تر می‌بینیم! البته باید چنین باشد. فعلاً تنها صلاح و وسیله پیروزي در این جنگ نفت، مقاومت و پایداري است.

بزرگترین و شاید تنها خطر اینجا است و کثیف‌ترین دشمنان ما همان کوته‌نظران داخلی هستند که بر مسند راحت تکیه ریاست و تنعم زده و خبر از آه دلِ سایرین ندارند و تحت تأثیر حسادت یا دنائت و حب جاه، کاخ عظیم امید و ایمان ملتی را میخواهند متزلزل سازند!

واقعاً وقتی از شمال تا جنوب ایران، شهري و دهاتی، با زبان و قلم و دست و پول و مالیات کمک میکنند، وقتی کارگران نفت میگویند ما حاضر به‌همه گونه محرومیت و فداکاري هستیم و نصف دستمزد یک ماه خود را هدیه میکنند تا نفت ایران ارزان‌تر به مشتري اول فروخته شود.

وقتی تصفیه‌خانه کرمانشاه با یک ثلث افراد ایرانی میگردد و از چاه‌ها و دستگاه‌هاي تصفیه آن گاز و نفت و بنزین براي مصارف داخلی خارج می‌شود، وقتی متخصصین ایرانی آبادان هم می‌گویند اگر انگلیسی‌ها بروند تصفیه‌خانه را به راه خواهیم انداخت و در انتظار استخدام کارمندان جدید، اقلاً ربع محصول سابق را بیرون خواهیم داد، پس دیگر درد آن سیاست‌بافانی که در تهران سنگ ملت و دولت را به سینه میزنند چیست؟!

این چه پایتخت و اینها چه نمایندگان و نویسندگانی هستند که این اندازه از کشور و ملت خود دورند؟

امروز چشم تمام ملت به تهران دوخته است و می‌گویند تهران! به خوزستان و به ایران خیانت نکن؟

@Nehzatazadiiran

📎متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید
https://telegra.ph/NAI-05-31
@MostafaTajzadeh
👍47👎3
2025/07/09 23:31:36
Back to Top
HTML Embed Code: