Telegram Web Link
📘سایه و روشنِ اسارت: بازخوانی «قدرت، وحی و حقیقت» در حیات صفیه
(۶)
✍🏻 #سیاوش_خرمدین

🔸نمونه‌ دیگری که عقیقی بر آن تاکید می‌کند، جمله‌ای است که در لحظات پایانی عمر محمد به نقل از الاصابة آمده است:
"دوست می‌دارم بیماری تو بر جان من وارد شود".

🔺این جمله، اگرچه به ظاهر نشان‌دهنده‌ محبت است، اما در بستر زندگی یک زن ۳۷ ساله که ده سال در ازدواج با ویران‌گرِ قوم و قبیلۀ خود زندگی کرده و همواره تحت فشارهای اجتماعی، روانی و فرهنگی بوده، بیشتر بازتاب ادب اجباری و پذیرش سرنوشت و آینده‌بینی است تا بیان عاطفه‌ای آزاد و ناب. منابع دیگر نشان می‌دهند صفیه اغلب گوشه‌نشین و مورد تمسخر همسران دیگر بود، و حتی گریه‌های او برخاسته از فشار و توهین‌های پیاپی بود نه دلبستگی ناب. در چنین بافتی، هرگونه جملۀ ظاهراً عاشقانه، باید با احتیاط فهمیده شود و نمی‌تواند پایه‌ای برای نگاره‌سازی یک رابطه‌ ایدئال قرار گیرد.

🔸عقیقی همچنین تاکید می‌کند که:
صفیه "زانو بر پای پیامبر گذاشت

🔺در وضعیتی که صفیه در آن قرار داشت، هر حرکت و هر تصمیم او، فرآوردۀ اجبار و محدودیت بود، نه اختیار آزاد. پدر و همسرش کشته شده بودند و او در اردوگاه پیروزگران اسیر بود، بدون خانواده و بدون سرپناه، در محیطی که زنان یهودی یا به بردگی فروخته می‌شدند یا به اندرونی همنشینان محمد افزوده می‌شدند، هر گونه رعایت ادب یا ظاهرسازی، تنها تلاشی بود برای پاسداشت جان و جایگاه خود در جهانی که کنترل و قدرت بی‌چند‌وچون در دست قدرتِ غلبه‌یافته بود و هیچ گزینۀ راستینی برای گزینش آزادانه برجای نمانده بود.

🔺حتی حرکت ظاهراً ساده‌ای مانند گذاشتن پا روی ران پیامبر به جای زانو، بازتاب این شرایط ناگوار است. این عمل نه نشانۀ ارج‌گذاری عاطفی یا خشنودی قلبی، بلکه واکنشی به فشار محیط و موقعیت بی‌پناهی اوست. در چنین فضایی، هر رفتار صفیه، از جمله سرسپردگیِ ظاهری و رعایت مقررات اجتماعی، بیش از آن که از گزینش آزادانه برآید، بیانگر کشمکش میان بقا و اجبار است؛ تراژدی راستین در همین نکته است که اختیار او در همۀ امورِ زندگی محدود و محصور بوده‌است، چنانکه تا همین امروز نیز اختیار هر زن مسلمانی در سرتاسر جهان مسلمانی، در همه امور زندگی محدود و محصور است!

***
🔺حتی آنچه به عنوان وفاداری یا محبت سیاسی نمایانده می‌شود، مانند فرستادن آذوقه توسط صفیه برای عثمان، با نگاه ژرف‌کاوانه‌تر، کرداری سیاسی و تاکتیکی است. بلاذری توضیح می‌دهد که این اقدام نه محبت شخصی بلکه بخشی از وظایف سیاسی و چارچوب وفاداری به خلافت بود. در جامعه‌ای که قبیله‌ صفیه نابود شده‌بود و هر حرکت او تحت نظارت و محدودیت قرار داشت، این اقدام بازتابی از استراتژی بقاست، نه عشق یا ارج‌گذاریِ بی‌چند‌وچون. صفیه در این فضا، باید میان «قدرت، تهدید و حفظ موقعیت»، راهی ظریف برای رهیابی می‌یافت، و این حقیقت را عقیقی از روایت خود سترده است.

اگر محمد صاحب وحی بود، پرسشی جدی فراپیش می‌آید: چرا هیچ دستور آشکاری برای پایان دادن به توهین‌های قومی و کشمکش‌های پیاپی در اندرونی
صادر نشد؟ قرآن در ۳۳:۳۲ همسران را "مادران مؤمنان" می‌نامد، اما روایت‌های بخاری و مسلم نشان می‌دهد که تنش‌ها ادامه داشته‌اند و هیچ آیه‌ای به طور مستقیم این اختلافات و آسیب‌های روانی را تعدیل نکرده است.

🔺این خود نشان می‌دهد که وحی، در عمل، روابط انسانی را اصلاح نکرده و بیشتر به تثبیت قدرت و مشروعیت رهبر پرداخته است تا بسط و توسعۀ اخلاق و عشق و حمایت از فرودستان در روابط سلطه‌ای که محمد در آن‌ها ذی‌حق یا ذی‌نفع نبوده‌است.
***
🔺از این رو، روایت عقیقی، نگاره‌ای نیمه‌راستین و ایدئال‌شده فراپیش می‌نهد؛ صفیه فرمانبرداری ظاهری، اما در زهدان درگیر کشاکش‌ها، توهین‌ها و اکراه است. این نه قرینۀ عشق ناب، بلکه سندِ پیچیدگی‌های اسارت روانی و قومی است. آنچه به‌سان ارج‌گذاری همیشگی نمایش داده می‌شود، در واقع نمایش ظاهری سازگاری با قدرت است، نه عاطفۀ آزاد یا خشنودی راستین.

🔺محمد، اگر به راستی صاحب وحی بود، باید فراتر از مقتضیات قبیله‌ای عمل می‌کرد و روابط انسانی و اخلاقی را در سطحی فراتر از خشونت و اجبار راهبری می‌کرد. اگر تنها رهبر قبیله بود، رفتار او درک‌کردنی بود، اما ادعای نبوت و مبعوث بودن، هرگونه رفتار قبیله‌ای یا سلطه‌جویانه را به محکمه اخلاق الهی می‌کشاند و در این محکمه، او شکست خورده‌است. صفیه نه دلداده‌ای ایدئال، بلکه بازماندۀ اسارت است؛ بازمانده‌ای که در میان فشار، تهدید و سیاست، مسیر بقا را یافته و زندگی را مدیریت کرده‌است. عقیقی نه تاریخ‌نگار، بلکه وکیل مدافع است، که کشمکش‌ها را می‌سترد، اکراه را ارج می‌نامد و اسارت را عشق جلوه می‌دهد.

(ادامه دارد)


🌾 @Naqdagin
📘سایه و روشنِ اسارت: بازخوانی «قدرت، وحی و حقیقت» در حیات صفیه
(۷)
✍🏻 #سیاوش_خرمدین

🖊 این نقد دعوتی‌ست به رهایی از توهم دفاعیه‌نویسی، به پذیرش واقعیت تاریخی و مواجهه با حقیقتی که پر از پیچیدگی، و روابط قدرت و سلطه است. محمد بن عبدالله انسانی نامدار در قرن هفتم بود، اما نه بیشتر. وحی یا الاهی‌ست و روابط را اصلاح می‌کند، یا ابزاری است برای تثبیت قدرت یک رهبر قبیله‌ای و در اینجا، واقعیتِ تاریخی نشان می‌دهد که بسیاری از روابط انسانی و شخصی، تحت نفوذ قدرت و تهدید شکل گرفته‌است.
***
📌 حقیقت آن است که وقتی لایه‌های تودرتوی روایت موسوی عقیقی کنار زده می‌شوند، هیچ‌چیز از آن تصویر ایدئال و فاخر برجای نمی‌ماند. محمد بن عبدالله، اگرچه در تاریخ به‌کردار شخصیتی نامدار و تاثیرگذار ثبت شده، در واقع در بسیاری از روابط انسانی، از جمله در نسبت با صفیه، پیرو قواعد قدرت و سلطه بوده است، نه اخلاق آسمانی و مهرورزی ناب. صفیه، این زن اسیر، در میانِ ویرانه‌های قبیله‌ای و تهدیدات و توهین‌های اجتماعی، ناچار شد میانِ فرمان و اجبار و خشنودیِ ظاهری راهی بیابد، و این واقعیت است که عقیقی با گزینش‌هایش کوشش دارد پنهان کند. صفیه فرمانبردار ظاهری است، اما این فرمانبرداری، نه نشانۀ مهر، بلکه بازتابی از محدودیت و اکراه است؛ نه ارج‌گذاری، بلکه تاکتیک بقاست؛ نه مهر، بلکه استراتژی ناگزیر در برابر قدرت است.

📌 در این پرتو، سرتاسر استدلال‌های موسوی عقیقی فرو می‌ریزد. او مناسبات قدرت میان محمد و صفیه را رابطه‌ای عاشقانه و بدون تنش جلوه می‌دهد، اما منابع آغازین آکنده‌ از نشانه‌های پرهیز، شکایت و توهین است. او اسارت و یتیمی صفیه را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد، اما همین شرایط تعیین‌کنندۀ رفتارها و واکنش‌ها بود. او زفاف بی‌درنگ را توجیه می‌کند و ترجمه‌های گزینشیِ ابن سعد را به گفتگو کاهش می‌دهد، اما واقعیت زفاف در خیمه، ۳ روز پس از اسارت و بدون عِدّه، سند آشکارِ قدرتِ افسارگسیخته است. او ارج‌گذاری همیشگی را به نمایش می‌گذارد، در حالی که کشمکش‌ها و تنش‌های پیوسته (که نتیجۀ ناگزیرشان احساس دلزدگی در شرایط یتیمی و اسیری است) روایت دیگری به‌دست می‌دهند. او بیعت و وفاداری ناگزیر سیاسی را با مهرورزی شخصی اشتباه می‌گیرد، در حالی که بسیاری از کردارهای صفیه (همچنین برخی دیگر از زنان او) تاکتیک‌هایی برای بقا و حفظ جایگاه بود.


📺 کمال حیدری و رقص ماله!
📕«الله و قانون» در خدمت قدرت
— «تحریم ربیبه» و نظر به عروس
📕رابطه با زن شوهردار اسیر
📺 «بردگانِ جنسی» در اسلام
📺 مغالطهٔ علی علیه زنان
📕حقوق زنان: عقبگرد از عرف و ادیان
📺 طبق اسلام زن باید در خانه بماند!
📺 راه برخورد با مردی که صیغه میکنه!
📺 زنان در نظر علمای اسلام

🫖 قوریِ راسل: اللهِ جُنُب در شکار!
📕طمع به عروس، نقض ده‌فرمان
📺 نزولِ «سورۀ شمخانی»
— اگر عقلانیتِ مدرن نبود
📺 گناهی به نام زن بودن
📕حقوق زنان عرب قبل اسلام
📕نامه علی دربارۀ زنان

🔻زنان محمد
📺 از ملکه تا کنیزِ محمد
📺 چرا ازدواج با عایشه؟
📺 «گناهِ» آمنه و «نبوغِ» خدیجه
📺 زینب: زنی که محمد را شکست داد!
📺 تحلیل انتقادی جنگ خیبر
📺 ازدواج‌های محمد با زنان یهودی

.


#نقد_اسلام #نقد_روشنفکران #روشنفکری_دینی #تاریخ_اسلام



🌾 @Naqdagin
نقدآگین pinned «📺 راز «معابد آناهیتا و امامزاده‌ها» — بنا بر پژوهش دکتر باستانی پاریزی 🎙دکتر #جمشید_صادقی (+) شمار امامزاده‌های ایران را بین ۱۱ تا ۱۵ هزار برشمرده‌اند. در زمان قاجار ۲۰۰ - ۳۰۰ امامزاده در ایران بوده. این همه امامزاده جدید از کی و چگونه بوجود آمده‌اند؟ آیا…»
نقدآگین pinned «📺 حقیقتِ نامۀ محمد به خسرو پرویز — و مواجهۀ اعراب با ایرانیان (+) 🔸این ویدیو به بررسی داستان ارسال نامۀ محمد بن عبداله به خسرو پرویز، پادشاه ساسانی، می‌پردازد و همچنین سیاست‌های تبعیض‌آمیز خلفای اولیه در قبالِ ایرانیان (موالی) را آشکار می‌سازد. 🔻خلاصه‌ای…»
⬛️ زینتِ جنایت: زیباییِ صفیه، بازیچۀ مشاطه‌گرانِ دینِ سیف

📻 در اپیزودِ هفتاد‌و‌دوم از پادکستِ نقدآگین‌گپ به بررسی مقالۀ "سایه و روشنِ اسارت: بازخوانی «قدرت، وحی و حقیقت» در حیات صفیه"، به‌قلم #سیاوش_خرمدین، در نقد یادداشتی از #محمد_موسوی_عقیقی با عنوان "رابطۀ پیامبر اسلام (ص) با صفیه" پرداخته‌ایم.

📺 خلاصۀ مقاله را می‌توانید در ارائۀ ویدیویی آن تماشا کنید.

🔸اولین نقد سیاوش خرمدین مبنی بر این است که واژۀ «رابطه» در تیترِ یادداشت موسوی عقیقی آشکارا گمراه‌کننده و آغاز رویکرد دفاعیه‌نویسی (در مقابلِ تحقیق و جستجوگریِ آزاد) است.

🔸او سپس به کالبدشکافی ریشه‌ایِ این مغالطه می‌پردازد: چگونه موسوی عقیقی برای رهبری که ادعای رحمت برای جهانیان و الگوی اخلاقِ بشریت بودن را داشت، در جنایاتِ خیبر پشت عرف قبیله‌ای آن زمان پنهان شده، و منطق زور چنگ‌اندازی را با واژگانی نرم مانند خرسندی و زیبایی می‌پوشاند؟




🌾 @Naqdagin
زینتِ جنایت: زیباییِ صفیه، بازیچۀ مشاطه‌گران
@Naqdagin
🎧 زینتِ جنایت: زیباییِ صفیه، بازیچۀ مشاطه‌گرانِ دینِ سیف

🔻در اپیزودِ هفتاد‌و‌دوم از پادکستِ #نقدآگین‌گپ به بررسی مقالۀ "سایه و روشنِ اسارت: بازخوانی «قدرت، وحی و حقیقت» در حیات صفیه"، به‌قلم #سیاوش_خرمدین، در نقد یادداشتی از #محمد_موسوی_عقیقی با عنوان "رابطۀ پیامبر اسلام (ص) با صفیه" پرداخته‌ایم.

📺 خلاصۀ مقاله را می‌توانید به‌صورت ارائۀ ویدیی آن تماشا کنید.

🔸اولین نقد سیاوش خرمدین مبنی بر این است که واژۀ «رابطه» در تیترِ یادداشت موسوی عقیقی آشکارا گمراه‌کننده و آغاز رویکرد دفاعیه‌نویسی (در مقابلِ تحقیق و جستجوگریِ آزاد) است.

🔸او سپس به کالبدشکافی ریشه‌ایِ این مغالطه می‌پردازد: چگونه موسوی عقیقی برای رهبری که ادعای رحمت برای جهانیان و الگوی اخلاقِ بشریت بودن را داشت، در جنایاتِ خیبر پشت عرف قبیله‌ای آن زمان پنهان شده، و منطق زور چنگ‌اندازی را با واژگانی نرم مانند خرسندی و زیبایی می‌پوشاند؟

🔸خرمدین رخداد صفیه را نه به عنوان یک پیوند عاشقانه یا گزینش آزاد، بلکه به‌مثابه‌ تراژدی قدرت افسارگسیخته بازخوانی می‌کند؛ جایی که آزادی صفیه چیزی جز یک فریب زبانی نبود (انتخاب میان مرگ اجتماعی و بقای محدود). پرسش کلیدی اینجاست:
چگونه وحی آسمانی، که برای جزئیات کوچک زندگی (مانند وضو) فرمان داشت، در برابر کشتار خانواده صفیه و زفاف بی‌عده در اردوگاه نظامی، سکوتی تراژیک اختیار کرد و تنها مُهر تأیید قدرت فاتح را زد؟
این واکاوی، دعوتی است به رهایی از توهم دفاعیه‌نویسی و مواجهه با حقیقت تاریخیِ پیچیده‌ و آکنده‌ از اجبار، اکراه و کشمکش‌های روانی که تاکتیک بقا را جایگزین عشق ناب ساخت.

🔻شمشیرِ محمد و عقدۀ علی
1️⃣
ذهنیتِ زارِ روضه‌‌زده
2️⃣ آنتیگونه در برابرِ حسین
— جدالِ «دو حقیقت»، یا «مطلقِ حق» و «مطلقِ باطل»؟
3️⃣ از اودیپ تا حسین: وقتی غرور، راه به فاجعه می‌برد
— کربلا: تقدیرِ مقدس یا تراژدیِ هیبْریس؟
4️⃣ "احیای سنت" از شعار تا واقعیت
— قدیسِ غارت‌گر؟ رانت‌گیری از خلافت و قیام برای عدالت؟
5️⃣ سودای مرگ: کالبدشکافی روانِ حسین و بذر فاجعۀ کربلا
— ریشه‌های جنونِ خونِ زیدیه و هذیان‌هایِ مختار
6️⃣  سنجشِ خردِ سیاسیِ حسین
عملکردِ امامِ سوم: مبطلِ ایدۀ «حقّ الهیِ ولایت»
🫖 قوریِ راسل و اللهِ جُنُب!
📕طمع به عروس، نقض ده‌فرمان
📕«الله و قانون» در خدمت قدرت
— «تحریم ربیبه» و نظر به عروس
📕حقوق زنان عرب قبل اسلام
📕رابطه با زن شوهردار اسیر
📺 «بردگانِ جنسی» در اسلام
📕حقوق زنان: عقبگرد از عرف و ادیان
📺 کمال حیدری و رقص ماله!
📺 نزولِ «سورۀ شمخانی»
— اگر عقلانیتِ مدرن نبود
🔻زنان محمد
📺 از ملکه تا کنیزِ محمد
📺 چرا ازدواج با عایشه؟
📺 «گناهِ» آمنه و «نبوغِ» خدیجه
📺 زینب: زنی که محمد را شکست داد!
📺 تحلیل انتقادی جنگ خیبر
📺 ازدواج‌های محمد با زنان یهودی
.


#نقد_اسلام #نقد_روشنفکران #روشنفکری_دینی #تاریخ_اسلام


🌾 @Naqdagin
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📺 زینتِ جنایت: زیباییِ صفیه، بازیچۀ مشاطه‌گرانِ دینِ سیف

🔸خلاصه‌ای از مقالۀ "سایه و روشنِ اسارت: بازخوانی «قدرت، وحی و حقیقت» در حیات صفیه" به‌قلم #سیاوش_خرمدین، در نقد یادداشتی از #محمد_موسوی_عقیقی با عنوان "رابطۀ پیامبر اسلام (ص) با صفیه".

📻 بررسیِ عمیق‌تر و جامع‌تر مقاله را در اپیزود هفتاد و سوم از پادکست نقدآگین‌گپ بشنوید.

🔸اولین نقد سیاوش خرمدین مبنی بر این است که واژۀ «رابطه» در تیترِ یادداشت موسوی عقیقی آشکارا گمراه‌کننده و آغاز رویکرد دفاعیه‌نویسی (در مقابلِ تحقیق و جستجوگریِ آزاد) است.

🔸او سپس به کالبدشکافی ریشه‌ایِ این مغالطه می‌پردازد: چگونه موسوی عقیقی برای رهبری که ادعای رحمت برای جهانیان و الگوی اخلاقِ بشریت بودن را داشت، در جنایاتِ خیبر پشت عرف قبیله‌ای آن زمان پنهان شده، و منطق زور چنگ‌اندازی را با واژگانی نرم مانند خرسندی و زیبایی می‌پوشاند؟

🔸خرمدین رخداد صفیه را نه به عنوان یک پیوند عاشقانه یا گزینش آزاد، بلکه به‌مثابه‌ تراژدی قدرت افسارگسیخته بازخوانی می‌کند؛ جایی که آزادی صفیه چیزی جز یک فریب زبانی نبود (انتخاب میان مرگ اجتماعی و بقای محدود). پرسش کلیدی اینجاست:
چگونه وحی آسمانی، که برای جزئیات کوچک زندگی (مانند وضو) فرمان داشت، در برابر کشتار خانواده صفیه و زفاف بی‌عده در اردوگاه نظامی، سکوتی تراژیک اختیار کرد و تنها مُهر تأیید قدرت فاتح را زد؟
این واکاوی، دعوتی است به رهایی از توهم دفاعیه‌نویسی و مواجهه با حقیقت تاریخیِ پیچیده‌ و آکنده‌ از اجبار، اکراه و کشمکش‌های روانی که تاکتیک بقا را جایگزین عشق ناب ساخت.

🔻شمشیرِ محمد و عقدۀ علی
1️⃣
ذهنیتِ زارِ روضه‌‌زده
2️⃣ آنتیگونه در برابرِ حسین
— جدالِ «دو حقیقت»، یا «مطلقِ حق» و «مطلقِ باطل»؟
3️⃣ از اودیپ تا حسین: وقتی غرور، راه به فاجعه می‌برد
— کربلا: تقدیرِ مقدس یا تراژدیِ هیبْریس؟
4️⃣ "احیای سنت" از شعار تا واقعیت
— قدیسِ غارت‌گر؟ رانت‌گیری از خلافت و قیام برای عدالت؟
5️⃣ سودای مرگ: کالبدشکافی روانِ حسین و بذر فاجعۀ کربلا
— ریشه‌های جنونِ خونِ زیدیه و هذیان‌هایِ مختار
6️⃣  سنجشِ خردِ سیاسیِ حسین
عملکردِ امامِ سوم: مبطلِ ایدۀ «حقّ الهیِ ولایت»
🫖 قوریِ راسل و اللهِ جُنُب!
📕طمع به عروس، نقض ده‌فرمان
📕«الله و قانون» در خدمت قدرت
— «تحریم ربیبه» و نظر به عروس
📕حقوق زنان عرب قبل اسلام
📕رابطه با زن شوهردار اسیر
📺 «بردگانِ جنسی» در اسلام
📕حقوق زنان: عقبگرد از عرف و ادیان
📺 کمال حیدری و رقص ماله!
📺 نزولِ «سورۀ شمخانی»
— اگر عقلانیتِ مدرن نبود
🔻زنان محمد
📺 از ملکه تا کنیزِ محمد
📺 چرا ازدواج با عایشه؟
📺 «گناهِ» آمنه و «نبوغِ» خدیجه
📺 زینب: زنی که محمد را شکست داد!
📺 تحلیل انتقادی جنگ خیبر
📺 ازدواج‌های محمد با زنان یهودی
.


#نقد_اسلام #نقد_روشنفکران #روشنفکری_دینی #تاریخ_اسلام


🌾 @Naqdagin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📘گردن‌نگیرترین رهبرِ جهان

✍🏻 #صریح‌القلم

🔻علی خامنه‌ای در ۱۰ مرداد ۶۷، در جمع فرماندهان سپاه شرکت کرد. در آن جلسه، فرماندهان از مشکلات و مسائل جنگ گفتند و با این‌که او در آن زمان رئیس شورای ‌عالی ‌دفاع بود، گفت:
«این شورا کمترین نقش را در طراحی مسائل جنگ دارد و جنگ مسئولیتش با من نیست، حالا هم نبوده، دیروز هم نبوده» (اسرار مکتوم، ص۷۷ و ۹۴).


🔶 علی خامنه ای در ۲۶ آبان ۹۸ پس از وقوع فجایع آبان ماه پس از گرانی بنزین


🔻وی به‌شیوه‌ای نامتعارف، ۵ بار بر تخصص نداشتن یا صاحب‌نظر نبودن در مسائل اقتصادی -و به طور خاص، محاسبات مربوط به بهای سوخت- تاکید کرده بود. او مشخصا گفته بود:
"وقتی یک چیزی مصوّبه سران کشور هست، آدم باید با چشم خوش‌بینی به او نگاه کند، بنده در این قضیّه سررشته ندارم یعنی تخصّص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان... من هم که صاحب‌نظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحب‌نظر نیستم لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند، من حمایت می‌کنم... گفتم من صاحب‌نظر نیستم در این قضیّه لکن... مسئولین کشور تصمیم گرفتند."

این رویه مرسوم است که شکست‌ها هیچ‌وقت متولی نداشته، هیج‌وقت کسی را بابت شکست بازخواست نکرده‌اند.

🔻علی خامنه‌ای ۱ خرداد سال ۹۸ در خصوص خروج ترامپ از توافق برجام [پس از تصویب ۲۰ دقیقه‌ای آن با فرمانِ خودش در مجلس دست‌نشانده و انقلابی]:
اگر این شرایط اجرا نشده، وظیفه‌ رهبری این نیست که وارد بشود... من به برجام به آن صورتی که عمل و محقق شد، خیلی اعتقادی نداشتم و بارها نیز به خود مسئولان این کار... این مطلب را گفتیم.


@sarihalghalam

.


#حکومت_اسلامی #آخوندیسم



🌾 @Naqdagin
نقدآگین pinned «📺 وحی: کلام خدا به بشر یا کلام بشر دربارۀ خدا؟ (۱/۲) 🎙یوسف قاضی و #سامی_عوض_الذیب 🔶 جدال بر سر وحی، ضرورتِ تقدس‌زدایی از متن دینی، و راه برون‌رفت از بحران 🔸بحثی صریح و چالش‌برانگیز در یکی از قسمت‌های برنامه «صندوق العجائب» به میزبانی سامی، به کالبدشکافی…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 رازِ "نغمۀ الهی"؛ چرا قرآن معجزه است؟
— طرح و بررسیِ نظریۀ #احمد_قبانچی
(۱/۳)
[ترجمۀ پوستر ویدیو:
رسوایی بلاغت و علم در قرآن
یک شیخ مسلمان اعتراف می‌کند به آنچه در صفحات تاریخ پنهان کرده بودند!]

آیا تاکنون از خود پرسیده‌اید که "اعجاز قرآن" دقیقاً در چیست؟ 🧐

بسیاری آن را در فصاحت، برخی در اخبار غیبی و گروهی نیز در حقایق علمی جستجو می‌کنند. اما امروز ما سفری جدید را آغاز می‌کنیم تا نظریه‌ای جسورانه و غیرمتعارف از یک متفکر برجسته را بررسی کنیم؛ نظریه‌ای که معتقد است راز اعجاز قرآن نه در عقل، بلکه در وجدان و احساس نهفته است.

شیخ احمد قبانچی؛ متفکری از نجف تا عرفان

شخصیت محوری بحث ما، شیخ احمد قبانچی، نواندیش اسلامی عراقی و نماینده‌ای شاخص از جریان عرفانی (صوفی) در جهان عرب است.

* مسیر فکری: او که تحصیل‌کرده حوزه علمیه نجف است، پس از سال ۲۰۱۰ با جهشی چشمگیر، شروع به طرح دیدگاه‌هایی کرد که از چارچوب‌های سنتی بسیار فراتر می‌رود.

* نقطه اتصال: قبانچی، که از ریشه به متفکرانی چون حلاج می‌رسد، رابطه‌ با خالق را یک رابطۀ شخصی و وجدانی عمیق می‌داند و مرزهای فکری را درمی‌نوردد. او همچنین مترجم آثار متفکران مشابه در ایران [شبستری و سروش و ملکیان و...] بوده است.

نکتۀ مهم: قبانچی به دلیل طرح افکار روشن، غیرمتعصب و باز، پیروان زیادی از ادیان و طیف‌های مختلف دارد. ما باید آماده باشیم که از هر ذهنِ منشوری، دانش کسب کنیم.

🔬 نقد قاطعِ "اعجاز علمی"؛ چرا منطق شکست می‌خورد؟


🔻نظریه مرکزی قبانچی در کتاب اصلی او با عنوان «سرّ الاعجاز القرآنی» مطرح شده است. او معتقد است:

1. شکست در تحلیل عقلی: اگر بخواهیم معجزه بودن قرآن را با عقل، منطق یا علم ثابت کنیم، قطعاً شکست خواهیم خورد و دلیل قاطعی پیدا نخواهیم کرد.

2. استدلال علیه علم: او شدیداً با نظریه "اعجاز علمی قرآن" مخالف است و هشدار می‌دهد که تکیه بر علم می‌تواند به ضرر قرآن تمام شود، نه به نفع آن! ⚠️

🔻مثال‌های کوبنده قبانچی:

* تسطیح زمین: اشاره قرآن به اینکه «وَاِلی الاَرضِ كَیْفَ سُطِحَتْ» (غاشیه) دلالت بر مسطح بودن زمین دارد که با علم امروز در تناقض است. 🌎

* شهاب‌ها و شیاطین: قرآن شهاب‌ها و ستارگان را «رجوماً للشیاطین» (پرتابه‌ای برای راندن شیاطین) می‌داند، در حالی که علم امروز شهاب‌ها را پدیده‌های صرفاً کیهانی و ستاره‌ای می‌شناسد. ☄️

خلاصه: علم در اثبات اعجاز، مانند شمشیری دو لبه عمل می‌کند؛ گاهی به نفع قرآن و گاهی به ضرر آن. بنابراین، تکیه بر آن "قرآن را در مقتل می‌زند."

🎧 سرّ اعجاز: نغمۀ الهی

قبانچی معتقد است که اعجاز قرآن را باید از زاویه روحی و وجدانی درک کرد، نه منطق علمی.

در ادیان گذشته، معجزات قطعی و خارق‌العاده بودند (مثل اژدها شدن عصای موسی یا زنده شدن مردگان توسط مسیح). اما قرآن، معجزه‌ای مرئی و مادی ارائه نمی‌دهد. اگر یک شخص غیرمؤمن، قرآن بخواند، معجزه‌ای بصری نخواهد دید.

📌 تفاوت کلیدی: آنچه قرآن را معجزه می‌کند، نه بلاغت آن (که به زعم قبانچی متون ادبی دیگر ممکن است از آن بهتر باشند)، بلکه احساس درونی و وجدانی خواننده مؤمن است که می‌فهمد این کلام از سوی خالق است. این احساس همان «نغمۀ الوهیه» است.

🎼 سه عنصر تشکیل دهنده نغمۀ الهی:

🔻این نغمه از ترکیب سه عنصر متضاد و مکمل در خطابات قرآن ایجاد می‌شود:

1. استعلاء و تفوق (The Superiority): متکلم (خدا) از جایگاه قدرت، سیادت و سلطه سخن می‌گوید. (مثال: «أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَم نَحنُ الخَالِقُونَ») 👑

2. رحمت و مهربانی (The Mercy): در عین اقتدار، متن سرشار از محبت و بخشش برای انسان است و خیر می‌رساند. 💖

3. قهر و قدرت قاهره (The Overwhelming Force): متن حاوی تهدید به عذاب و یادآوری سرنوشت اقوام پیشین است، که قدرت مطلق را به رخ می‌کشد. (مثال: «فَكَیْفَ كَانَ عَذَابِی وَنُذُرِ») 🔥

نتیجه: این ترکیب منحصر به فرد از "چماق و هویج" است که در وجدان فرد، این احساس را می‌سازد که این کلام فقط می‌تواند از سوی یک خالق قدرتمند و رحیم صادر شده باشد.

(ادامه دارد)


🌾 @Naqdagin
📺 رازِ "نغمۀ الهی"؛ چرا قرآن معجزه است؟
— طرح و بررسیِ نظریۀ احمد قبانچی
(۲/۳)
راز اصلی در «مفتریات»

🔻قبانچی در تفسیر آیۀ
«فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِّثْلِهِ مُفْتَرَیَاتٍ؛ "پس شما هم ده سوره ساختگی مانند آن بیاورید."» (هود)،

معتقد است که چالش قرآن در بلاغت یا فصاحت نیست، بلکه در کلمۀ «مفتریات» است. انسان می‌تواند متونی از نظر ادبی بهتر از قرآن بیاورد، اما محال است که بتواند مثل آن را به خدا نسبت دهد و دیگران این نسبت را باور کنند. اینجاست که جسارت روانی و عامل درونی ایمان به میان می‌آید.

🔺جمع‌بندی: اعجاز، فراتر از عقل!

* خلاصه نظریه قبانچی: اعجاز حقیقی قرآن بر پایۀ شعور و احساس درونی مؤمن استوار است.

* تحدی، بلاغی نیست: انسان می‌تواند از نظر ادبی یا بلاغی، متنی بهتر از قرآن بنویسد.

* تحدی، روانی است: چالش واقعی این است که کسی متنی بنویسد، آن را به خدا نسبت دهد (افترا بزند) و سپس همگان آن نسبت را باور کنند! این جسارت و موفقیت روانی، فقط برای پیامبر اسلام رخ داده است.[😄]

* بدون ایمان: اگر فردی غیرمسلمان یا بی‌دین قرآن بخواند، چون فاقد حالت وجدانی و ایمان قبلی است، این «نغمۀ الهی» را درک نمی‌کند و معجزه‌ای نخواهد یافت.

* ایمان و تسلط: ایمان، بر عقل غلبه می‌کند. فرد مؤمن، در مواجهه با قوی‌ترین استدلال‌های منطقی، همچنان بر درک وجدانی خود پافشاری می‌کند.


🔷 فرار از منطق یا فروپاشی اعتبار؟

— نقد نظریه "نغمۀ الهی" قبانچی (۱/۲)

۱. پذیرش قبانچی: گامی شجاعانه در اقرار به شکست منطق سنتی


🔻در ابتدا باید به شجاعت فکری قبانچی در این موارد اعتراف کرد:

* اقرار به شکست اعجاز علمی و بلاغی: قبانچی با طرح مثال‌های «تسطیح زمین» و «رجوم الشیاطین»، به صراحت، عدم سازگاری متن با علم مدرن را می‌پذیرد. این خروج از جزمیت "اعجاز علمی" و "برتری بلاغی مطلق" (که قرن‌ها پاشنۀ آشیل دفاعیات دینی بوده) یک گام جسورانه و مهم در میان نواندیشان است.

* تشخیص بحران اعتبار: او به درستی تشخیص می‌دهد که در دنیای مدرن، توجیه اعجاز با ابزارهای سنتی (بلاغت یا پیش‌گویی‌های مبهم علمی) دیگر کارایی ندارد. بنابراین، به دنبال تغییر محور اعتبار از واقعیت عینی به تجربه ذهنی می‌رود.

۲. نقد تاریخی و فلسفی: چرا نغمه الهی، اثبات نیست؟

الف. دایره‌ای بودن استدلال: «ایمان دلیل ایمان است»

قبانچی می‌گوید: «آنچه قرآن را معجزه می‌کند... احساس درونی و وجدانی خواننده مؤمن است که می‌فهمد این کلام از سوی خالق است.»

* نقد: این استدلال، یک دور باطل (Circular Argument) است. برای اثبات اینکه «قرآن معجزه است»، نیازمند «ایمان قبلی» هستیم. در واقع، اثبات معجزه بودن قرآن، به پذیرش قبلی «الهی بودن آن» واگذار شده است.

* سؤال اصلی: اگر این نغمه فقط با ایمان قبلی درک می‌شود، پس چه چیزی خودِ ایمان اولیه را توجیه می‌کند؟ نظریه قبانچی به جای پاسخ به پرسش «چرا باید ایمان آورد؟»، به پرسش «چگونه مؤمنان اعجاز را درک می‌کنند؟» پاسخ می‌دهد.

ب. تجربه عرفانی و کلی‌گرایی ادیان (Relativism)

قبانچی نغمه الهی را تجربه‌ای منحصر به فرد می‌داند.

* نقد: چه تفاوتی میان «نغمه الهی» در قرآن، و «تجربۀ درونی و تقدس» در متون مقدس بوداییان، هندوها، زرتشتیان یا حتی یک متن عرفانی سامی دیگر وجود دارد؟

* همانطور که خود متن اشاره می‌کند، «شان مؤمن به قرآن در آن، شان یک بودایی است که تقدس کتب خود را حس می‌کند.» این نتیجه نهایی، نظریه قبانچی را نه یک دلیل بر برتری قرآن، بلکه دلیلی بر ماهیتِ روانشناختی تقدس‌گرایی در همه‌ی ادیان می‌سازد.

* نتیجه: نظریه قبانچی، اعتبار قرآن را به سطح اعتبار هر کتاب مقدس دیگری که توسط پیروانش با عشق و ایمان خوانده می‌شود، تنزل می‌دهد. این نوع از "اعجاز"، ویژگی متن نیست، بلکه ویژگیِ ذهن خواننده است.

ج. نقد «ترکیب قهر و رحمت» و تحلیل جامعه‌شناختی

تأکید قبانچی بر ترکیب «استعلاء، رحمت، و قهر» (چماق و هویج) به عنوان منبع نغمه.

* نقد: این ترکیب در متون سیاسی، ادبیات استبدادی، و سخنرانی‌های رهبران کاریزماتیک نیز بارها دیده شده است. یک رهبر مقتدر (استعلاء) که هم وعده پاداش می‌دهد (رحمت) و هم تهدید به مجازات می‌کند (قهر)، می‌تواند یک «نغمۀ کاریزماتیک» در ذهن پیروانش ایجاد کند.

* تحلیل تاریخی: این شیوه بیان، بازتاب‌دهنده ساختار قدرت در جوامع سامی و باستانی است. آیا این ترکیب بیانگر «ذات الهی» است یا بازتاب‌دهنده‌ی زبان و فرهنگ قدرت‌مدار شبه‌جزیره عربستان در قرن هفتم میلادی؟ از منظر تاریخی، عنصر «استعلاء و قهر»، نه الهی، بلکه بشری و زمینه‌مند تلقی می‌شود.

(ادامه دارد)


🌾 @Naqdagin
📺 رازِ "نغمۀ الهی"؛ چرا قرآن معجزه است؟
— طرح و بررسیِ نظریۀ احمد قبانچی
(۳/۳)
🔷 فرار از منطق یا فروپاشی اعتبار؟

— نقد نظریه "نغمۀ الهی" قبانچی (۲/۲)

۳. نقد ساختاری و عدم پاسخ به «تحدی»

🔸قبانچی تلاش می‌کند راز تحدی را در «جسارت روانی» نسبت دادن متن به خدا ببیند.

* نقد: این بخش از نظریه، صرفاً یک تفسیر روانی از یک پدیده‌ی تاریخی است، نه یک توجیه منطقی. اینکه «دیگران هم تلاش کردند ولی کسی باورشان نکرد»، نهایتاً یک دلیل جامعه‌شناختی-تاریخی برای موفقیت پیامبر اسلام است (عواملی چون قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی) نه یک دلیل فلسفی بر الهی بودن متن.

* سؤال باقی‌مانده: اگر بلاغت و محتوا ملاک نیست،
پس اگر امروز کسی دقیقاً همانند قرآن متنی بنویسد، آن را به خدا نسبت دهد، و سپس با قدرت سیاسی و تبلیغاتی کاری کند که «همگان باور کنند»، آیا از نظر قبانچی این متن هم دارای اعجاز است؟

اگر پاسخ آری باشد، اعجاز به تکنیک قدرت تقلیل می‌یابد؛ اگر پاسخ خیر باشد، او باید معیاری عینی و فراوجدان برای تشخیص اعجاز ارائه دهد، که این خلاف کل نظریه اوست.

📌 نتیجه‌گیری: نغمه‌ای برای مؤمنان، نه برای منتقدان

نظریه شیخ احمد قبانچی، تلاشی هوشمندانه برای حفظ اعتبار قرآن در عصر سکولاریسم و علم‌گرایی است. با این حال، از منظر عقلانیت و فلسفه دین: قبانچی به جای حل معضل اثبات، آن را از حوزه‌ی عقل به حوزه‌ی احساس منتقل می‌کند. او به جای اینکه ثابت کند چرا باید ایمان آورد، توضیح می‌دهد که پس از ایمان آوردن چه حسی به انسان دست می‌دهد. این رویکرد، در نهایت برای فردی که در موضع ناقد، ملحد، یا بی‌طرف قرار دارد، هیچ دلیلی برای پذیرش قرآن به عنوان یک متن فراطبیعی ارائه نمی‌کند. در عوض، تنها ماهیت روانشناختی پدیده‌ی تقدس را در ادیان مختلف آشکار می‌سازد.

🔻احمد قبانچی
📺 کجای این آیات معجزست؟
📺 اعجاز ادبی قرآن؟!
📺 محمد صادق بود، اما قرآن کلام خدا نیست
📺 اعتماد غیرعقلانی محمد به مدعی جبرئیلی

📕گفتگوی قبانچی با خداناباوران عرب
📺 آیا ادعای بنای کعبه توسط ابراهیم صحیح است؟
📻 کفرِ خدا به خدای ادیان

📺 مهدی منتظر: بین اسطوره و نیاز روانی
📺 نقدِ ادلۀ وجود امام زمان
📺 طول عمر امام مهدی؟

🔻حیدری: نقد قرآن
📺 ۲/۳ قرآن [تحریف به] حذف شده‌!
📺 ۵ دلیل در تحریف قرآن
📺 قرآن اصلی» دست ما نیست رفقا!
📺 قرآن ۱۰۲۴۳ اختلاف دارد
📺 اشکالات صرف و نحوی قرآن
📺 کمال حیدری و سرکوبِ طباطبایی
📺 خدا هم مقدس نیست و قابلِ رد و بحث است
📺 وفق قرآن می‌توان زنان را کتک زد؟

.


#نقد_قرآن #نقد_اسلام #نواندیشی #نقد_روشنفکران



🌾 @Naqdagin
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📺 پدیده زُهران ممدانی و تحول در جامعه آمریکایی (۵۴ دقیقه)

🎙#عبدالله_شهبازی

🔸انتخاب زُهران ممدانی، متولد ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱/ ۲۶ مهر ۱۳۷۰، بعنوان شهردار جدید نیویورک به شوکی در سیاست آمریکا بدل شده و حیرت جهانیان را برانگیخته است.

🔸ممدانی ۳۴ ساله در خانواده‌ای فرهیخته با ریشه هندی و مسلمان شیعی پرورش یافت. مادر و پدرش، هر دو، فارغ‌التحصیل مهم‌ترین دانشگاه آمریکا، هاروارد، هستند. پدرش در دانشگاه کلمبیای نیویورک تدریس می‌کند و مادرش مستندسازی است که فیلم او در سال ۲۰۰۱ بیش از ۳۰ میلیون دلار فروش کرد و نامش بعنوان اولین کارگردان زن ثبت شد که جایزه فاخر «شیر طلایی» (گلدن لایون) را در فستیوال فیلم ونیز برد.

🔸برغم تلاش ممدانی برای ارائه خود بعنوان چهره‌ای مسلمان- شیعی و سوسیالیست دمکرات، او در دوران نوجوانی، مانند بسیاری از نوجوانان نیویورکی، رَپر بود و هم‌اکنون با آلکس سوروس، پسر جرج سوروس میلیاردر معروف، بنیان‌گذار «بنیاد جامعه باز» و خصم ترامپ، دوستی نزدیک دارد. آلکس سوروس روز گذشته عکسی از خود و ممدانی را در پنت‌هاوس‌اش منتشر کرد. آلکس در زیر عکس فوق نوشت: «رؤیاي آمریکایی ادامه دارد.»

🔻علاوه بر عوامل فرهنگی و سیاسی، از جمله سنت‌ستیزی نسل جوان و روحیات ضد ترامپ در جامعه چند فرهنگی- چند ملیتی شهر نیویورک، باید بر برنامه‌های ممدانی تأکید کرد که اقبال طبقات متوسط و فقیر بزرگ‌ترین شهر آمریکا را به او سبب شد:

▪️ممدانی اعلام کرد که می‌خواهد به مدت چهار سال افزایش اجاره خانه را برای حدود دو میلیون خانوار کرایه‌نشینان نیویورکی ممنوع کند. او اعلام کرد که می‌خواهد در سراسر نیویورک فروشگاه‌های مواد غذایی متعلق به شهرداری ایجاد کند برای فروش ارزان‌تر کالاهای مورد نیاز مردم. او اعلام کرد که می‌خواهد اتوبوس‌های عمومی را رایگان کند. او اعلام کرده که می‌خواهد هزینه‌های مراقبت از کودکان را کاهش دهد. و اعلام کرد که می‌خواهد تا سال ۲۰۳۰ حداقل دستمزد را در شهر، که در حال حاضر ۱۶.۵۰ دلار در ساعت است، تا ۳۰ دلار در ساعت افزایش دهد.

▪️ممدانی برای تأمین مالی برنامه‌های خود قصد دارد مالیات کمپانی‌ها را به ۱۱.۵ درصد افزایش دهد و ۲ درصد به مالیات نیویورکی‌هایی که بیش از یک میلیون دلار در سال درآمد دارند اضافه کند.

🔸برای شناخت بیشتر پدیده ممدانی گفتگویی کردم با حبیب‌ شهبازی تا با دیدگاه‌های نسل جوان محقق آشنا شویم. نگاه حبیب به پدیده ممدانی بدبینانه است. او ممدانی را «فاقد کاراکتر مستقل» و دارای شخصیت نمایشی، و نگاه اجتماعی و سیاسی او را تداوم میراث فکری ادوارد سعید می‌داند. محمود ممدانی، پدر زهران، در دانشگاه کلمبیا همکار ادوارد سعید بود و نظراتش ادامه نظرات سعید است که از نظر حبیب تأثیرات فراوان در شناخت غیردقیق و یکسویه پدیده استعمار داشته است. حبیب ادوارد سعید را «شارلاتان» می‌خواند.

@abdollahshahbazi

📕اتوبوس مجانی هوس
📺 آیا شهردار مسلمان سوسیالیست نیویورک خطرناک است؟
📺 تجربه‌ی "اتوبوس مجانی" چه نتیجه‌ای به بار آورد؟

.


#نقد_چپ



🌾 @Naqdagin
👥 مناظره صوتی با موضوع:
مسلمان، داعش است یا زهران ممدانی (شهردار منتخب نیویورک)؟
- اسلام ذوقی یا اسلام فقاهتی؟


طرفین: جناب باوند (R.Z) - جناب طبیعت‌پور

جمعه ۱۶ آبان، ساعت ۲۲ به وقت تهران (امشب)

🔻در گروه دروغ‌ها و خرافات اسلام
@ISLIE_Group

📺 آیا داعش ظهور اسلام نیست؟
📺 سرتا پای «جایگاه مادر» در اسلامِ موجود افتضاحه
📺 پدیده زُهران ممدانی و تحول در جامعه آمریکایی
📕اتوبوس مجانی هوس
📺 آیا شهردار مسلمان سوسیالیست نیویورک خطرناک است؟
📺 تجربه‌ی "اتوبوس مجانی" چه نتیجه‌ای به بار آورد؟




🌾 @Naqdagin
نقدآگین pinned «📺 میراثِ جلال آل احمد (+) — کالبدشکافی یک شمایل ✍🏻 خلاصه‌ای از مقالۀ «جلال آل‌احمد؛ پیام‌آور مذهب جنگ و دروغ» به قلمِ #نیما_قاسمی 🔻نیما قاسمی در بخشی از مقاله‌ی خویش می‌نویسد: «سه نفر از دوستان و همفکران آل‌احمد، علی‌اصغر خبره‌زاده، لیلی گلستان و علی دهباشی…»
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖼 بازار برده‌فروشی رومی (۱۸۸۴)

    *  ژان لئون ژروم صحنه‌ای از یک بازار برده‌فروشی در روم باستان را به تصویر می‌کشد. کالا زن جوانی پوست‌روشن است که به پشت ایستاده و تمام‌قد بر روی یک سکوی حراج قرار گرفته. دستش را به نشانه حیا و شرم بر صورت گذاشته تا نگاه‌های خیره و حریص خریداران را نبیند. ظرافت و تناسب اندامش برای بالاتر بردن قیمت توسط برده‌فروش کهنه‌کار استفاده می‌شود. جمعیت متنوعی از مردان در پایین سکو ایستاده‌اند؛ برخی با انگشتان خود در حال قیمت دادن و چانه‌زنی هستند، برخی دیگر با اشتیاق و برخی با نوعی علاقه تجاری زن را برانداز می‌کنند. در کنار سکو، زن دیگری با موهای تیره و پوست گندمگونتر، در هم فشرده و نشسته در گوشه‌ای، منتظر نوبت خود است، که احتمالا از مناطق جنوبی به اسارت گرفته شده است. ژروم با دقت در معماری، پوشش خریداران و حالات بدن، فضایی تاریخی اما با نگاهی قرن نوزدهمی و شرق‌شناسانه به یک پدیده تلخ (برده‌داری) می‌بخشد. این اثر، مانند بسیاری از آثار شرق‌شناسانه، ضمن نمایش ظلم برده‌داری، برهنگی و اگزوتیسم (عجیب و غریب بودن) سوژه زن را برای مخاطب اروپایی برجسته می‌کند.

۱. تاریخچه برهنگی در نقاشی غرب پسا مسیحی


* قرون وسطی: با حاکمیت کلیسا و آموزه‌های مسیحی، نمایش برهنگی در نقاشی بشدت محدود شد. برهنگی اغلب تنها در زمینه‌های خاص دینی مانند:

    * آدم و حوا پس از هبوط (بعنوان نماد گناه و از دست دادن معصومیت).

    * داوری نهایی (رستاخیز) برای نمایش روح‌های گناهکار یا رستگار.

    * شهادت و رنج قدیسان (به ندرت).

* دوران رنسانس (قرن ۱۴ تا ۱۶): با احیای ارزش‌های یونان و روم باستان و تأکید بر اومانیسم، پیکر انسان و برهنگی به صحنه هنر بازگشت. برهنگی دیگر فقط نماد گناه نبود، بلکه نماد زیبایی آرمانی، فضیلت، قدرت و اساطیر (مثل ونوس، مریخ و...) شد. هنرمندان برای نمایش تسلط خود بر آناتومی و ایده‌آل‌سازی بدن، از برهنگی استفاده می‌کردند. این دوره اوج استفاده از مدل‌های زنده برهنه برای آموزش هنر بود.

* دوران پسارنسانس (باروک، روکوکو تا قرن ۱۹): برهنگی همچنان به عنوان یک ژانر هنری (Nude Art) ادامه یافت، اما با گذار به قرن‌های بعدی، در کنار موضوعات اساطیری، بیشتر به سمت اگزوتیسم و اروتیسم (جنسی) گرایش پیدا کرد. نقاشانی مانند ژروم در قرن ۱۹، با استفاده از نقاشی‌های شرق‌شناسانه و نمایش برده‌های برهنه در بازارهای دوردست، در واقع نوعی برهنگی مجاز و تماشایی را برای جامعه محافظه‌کار اروپا فراهم می‌کردند که از نظر فرهنگی قابل توجیه بود.

۲. مقایسه با نقاشی در ایران و سابقه برهنگی در آن

* هنر ایران (پس از اسلام): در سنت نقاشی و نگارگری ایران (به ویژه پس از اسلام)، نمایش پیکر برهنه انسان بصورت تمام‌قد و با هدف زیبایی‌شناسی آرمانی یا اروتیک یک پدیده نادر و محدود بوده.

    * محدودیتهای دینی/فرهنگی: عدم تمایل به شمایل‌نگاری و محدودیتهای فقهی و فرهنگی پیرامون پوشش، سبب شد که هنر ایران تمرکز خود را بر طبیعت (باغ، گل و مرغ)، خوشنویسی، داستان‌های ادبی و تمثیل‌ها بگذارد.

    * موارد استثناء: اگرچه برهنگی در سطح هنر فاخر یا رایج نبود، اما موارد محدودی از نقاشی‌های با محتوای اروتیک و یا نیمه‌برهنه در دوره‌های خاص دیده می‌شود:

    * عصر صفویه و قاجار: تحت تأثیر مراودات و نفوذ فرهنگی غرب، در برخی نقاشی‌های دیواری، تک‌برگی یا کتب خصوصی (به ویژه در دربارها)، تصاویری از زنان و مردان نیمه‌برهنه یا برهنه (اغلب با نشانه‌های اروپایی) دیده شده، اما این یک جریان اصلی یا پذیرفته‌شده عمومی در سنت هنری ایران نبود.

۳. تمایز ریشه‌ای
تفاوت‌های بنیادین در رویکرد به برهنگی در این دو فرهنگ، از تفاوت‌های عمیق فرهنگی ناشی می‌شود:

* فرهنگ غرب:
    * فلسفه یونانی: بدن انسان نماد آرمان زیبایی، عقلانیت، قدرت و کمال بود (مانند مجسمه‌های یونانی).
    * فلسفه مسیحی: بدن مظهر گناه و موقتی بودن بود، اما در رنسانس، بدن انسان (بعنوان تصویر خدا) دوباره اهمیت یافت و بعنوان ابزار اصلی بیان هنری و زیبایی‌شناسی مادی مطرح شد.
    * نتیجه:
در غرب، بدن یک سوژه اصلی برای بیان زیبایی، آرمان‌گرایی و کشمکش‌های انسان باقی ماند.

* فرهنگ اسلامی:
    * فلسفه اسلامی: تأکید بر جسمانیت کمتر و تمرکز بر روح، باطن، و ماوراءالطبیعه است. زیبایی آرمانی و کمال در هنر اغلب از طریق تجرید، رنگ، نور و فرم‌های غیرانسانی (مانند اسلیمی و ختایی) یا از طریق توصیف کلامی و ادبی (شعر) بیان می‌شد.
    * انسان‌شناسی: برهنگی به شدت به حوزه اخلاق و محارم پیوند خورده و نمایش آن در فضای عمومی (هنر) معمولاً منع می‌شد.
    * نتیجه: هنر ایرانی بیشتر بدنبال بیان مفاهیم و روایت‌های ادبی-عرفانی بود تا نمایش زیبایی مادی و آناتومیک بدن انسان.

مرتبط
📻 زینت جنایت: زیبایی صفیه، بازیچۀ مشاطه‌گران دین سیف




🌾 @Naqdagin
2025/11/08 04:24:28
Back to Top
HTML Embed Code: