♦️بقیهی زندانیان سیاسی را هم آزاد کنید و آشتیی ملی اعلام کنید!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
برای نظام سیاسی بهترین فرصت تاریخی است که از حکمرانیی بد فاصله بگیرد. بهترین گام نیز اعلام آشتیی ملی و آزاد کردن همهی زندانیان سیاسی است. فردا ممکن است دیر باشد!
#آشتی_ملی
#سعید_مدنی
#حکمرانی_بد
#آزادی_زندانیان_سیاسی
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
برای نظام سیاسی بهترین فرصت تاریخی است که از حکمرانیی بد فاصله بگیرد. بهترین گام نیز اعلام آشتیی ملی و آزاد کردن همهی زندانیان سیاسی است. فردا ممکن است دیر باشد!
#آشتی_ملی
#سعید_مدنی
#حکمرانی_بد
#آزادی_زندانیان_سیاسی
@NewHasanMohaddesi
Forwarded from اصلاحات نیوز - رسانه
📢 تکذیب آزادی سعید مدنی / آقای باقی اشتباها کنفرانس تلفنی را با آزادی اشتباه گرفتند!
👈 همسر سعید مدنی آزادی این جامعه شناس را تکذیب کرد
◀️ منصوره اتفاق همسر سعید مدنی در گفتوگو با شرق ادعای مطرح شده درباره آزادی این زندانی سیاسی را تکذیب کرد.
◀️ او گفت: آقای مدنی با ما تماس گرفت و ما به آقای باقی زنگ زدیم و کنفرانس تلفنی گذاشتیم تا این دو دوست با هم صحبت کنند و آقای باقی به اشتباه برداشت آزادی سعید را کردند.
◀️ اتفاق تصریح کرد: هنوز هیچ خبر یا حرکتی برای آزادی آقای مدنی اتفاق نیفتاده است.
_
اصلاحات نیوز
✅ @Eslahatnews
🔗 Eslahatnews.com
👈 همسر سعید مدنی آزادی این جامعه شناس را تکذیب کرد
◀️ منصوره اتفاق همسر سعید مدنی در گفتوگو با شرق ادعای مطرح شده درباره آزادی این زندانی سیاسی را تکذیب کرد.
◀️ او گفت: آقای مدنی با ما تماس گرفت و ما به آقای باقی زنگ زدیم و کنفرانس تلفنی گذاشتیم تا این دو دوست با هم صحبت کنند و آقای باقی به اشتباه برداشت آزادی سعید را کردند.
◀️ اتفاق تصریح کرد: هنوز هیچ خبر یا حرکتی برای آزادی آقای مدنی اتفاق نیفتاده است.
_
اصلاحات نیوز
✅ @Eslahatnews
🔗 Eslahatnews.com
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برنامهی پنجره:
🔹پنجرهی جامعه شناختی:
عنوان: نقد ایدئولوژی
دکتر سید جواد میری: صفحهی تلگرامی
دکتر حسن محدثی: صفحهی تلگرامی
پنجشنبه ۱۲ تیرماه
ساعت ۲۱
از یوتیوب آکادمی
ایدئولوژی چیست؟ و چه ویژهگیهایی دارد؟ چند سنت فکری در بارهی ایدئولوژی وجود دارد؟ مهمترین سنخشناسیهای ایدهئولوژی کدام اند؟ فرق ایدهئولوژیسازی و ایدهئولوژیپژوهی چیست؟ دکتر علیی شریعتی در ایران معاصر چه نقشی ایفا کرده است؟ آیا شریعتی ایدهئولوژیپژوه است یا ایدهئولوژیساز؟ تبار فکری او چیست؟
موضوعات و پرسشهای فوق در یک گفتگوی مفصل بین دکتر سیدجواد میری و دکتر حسن محدثی در قسمت جدید برنامهی پنجره مورد بحث قرار گرفتهاند و دانشجویان و علاقهمندان میتوانند در این گفتوگو، درآمدی به ایدئولوژی را بشنوند و همچنین از منظر موضوع ایدئولوژی، گفتوگویی انتقادی در بارهی عملکرد دکتر علی شریعتی را مشاهده و تجربه کنند.
موضوع اصلی این پنجرهی جامعهشناختی، ایدئولوژی است و بهمناسبت سالگرد وفات شریعتی در ۲۹ خرداد، عملکرد این شخصیت اسلامگرا نیز مورد بحث قرار گرفته است.
آکادمی را دنبال کنید
.
🔹پنجرهی جامعه شناختی:
عنوان: نقد ایدئولوژی
دکتر سید جواد میری: صفحهی تلگرامی
دکتر حسن محدثی: صفحهی تلگرامی
پنجشنبه ۱۲ تیرماه
ساعت ۲۱
از یوتیوب آکادمی
ایدئولوژی چیست؟ و چه ویژهگیهایی دارد؟ چند سنت فکری در بارهی ایدئولوژی وجود دارد؟ مهمترین سنخشناسیهای ایدهئولوژی کدام اند؟ فرق ایدهئولوژیسازی و ایدهئولوژیپژوهی چیست؟ دکتر علیی شریعتی در ایران معاصر چه نقشی ایفا کرده است؟ آیا شریعتی ایدهئولوژیپژوه است یا ایدهئولوژیساز؟ تبار فکری او چیست؟
موضوعات و پرسشهای فوق در یک گفتگوی مفصل بین دکتر سیدجواد میری و دکتر حسن محدثی در قسمت جدید برنامهی پنجره مورد بحث قرار گرفتهاند و دانشجویان و علاقهمندان میتوانند در این گفتوگو، درآمدی به ایدئولوژی را بشنوند و همچنین از منظر موضوع ایدئولوژی، گفتوگویی انتقادی در بارهی عملکرد دکتر علی شریعتی را مشاهده و تجربه کنند.
موضوع اصلی این پنجرهی جامعهشناختی، ایدئولوژی است و بهمناسبت سالگرد وفات شریعتی در ۲۹ خرداد، عملکرد این شخصیت اسلامگرا نیز مورد بحث قرار گرفته است.
آکادمی را دنبال کنید
.
♦️نسبت نجات و آلت تناسلی!
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
در حال مطالعهی تاریخ مسیحیت در امپراتوریی روم هستم. رسیدم به این متن و دود از سر ام برخاست:
"در کلیسای اورشلیم فرقهای معتقد بودند که مسیحیان نه فقط باید ایمان به مسیح داشته باشند، بلکه تمامی شریعت موسی را نیز بجا آورند. آنها آگاه نبودند که مسیح شریعت موسی را بانجام رسانیده و آنها را از قید آن آزاد و ایمان حقیقی را یگانه وسیله نجات ایشان قرار داده است. بنابراین چون شنیدند که در انطاکیه عدهای از امتها ایمان آورده و مختون نگردیدهاند، فوری بعضی را فرستاده برایشان گفتند که بدون ختنه نجات ممکن نیست. کلیسا از شنیدن این خبر مشوش گردیده ..." (میلر، ۱۹۳۱: ۵۶).
میلر، و. م. (۱۹۳۱) کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران. ترجمهی علی نخستین. بیجا: بینا.
#دین
#فقه
#ختنه
#یهودیت
#مسیحیت
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
در حال مطالعهی تاریخ مسیحیت در امپراتوریی روم هستم. رسیدم به این متن و دود از سر ام برخاست:
"در کلیسای اورشلیم فرقهای معتقد بودند که مسیحیان نه فقط باید ایمان به مسیح داشته باشند، بلکه تمامی شریعت موسی را نیز بجا آورند. آنها آگاه نبودند که مسیح شریعت موسی را بانجام رسانیده و آنها را از قید آن آزاد و ایمان حقیقی را یگانه وسیله نجات ایشان قرار داده است. بنابراین چون شنیدند که در انطاکیه عدهای از امتها ایمان آورده و مختون نگردیدهاند، فوری بعضی را فرستاده برایشان گفتند که بدون ختنه نجات ممکن نیست. کلیسا از شنیدن این خبر مشوش گردیده ..." (میلر، ۱۹۳۱: ۵۶).
میلر، و. م. (۱۹۳۱) کلیسای قدیم در امپراطوری روم و ایران. ترجمهی علی نخستین. بیجا: بینا.
#دین
#فقه
#ختنه
#یهودیت
#مسیحیت
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸پرسش🔸🔸🔸
سلام ... محدثی عزیز
من از آقای ... سوال زیر رو پرسیدم و ایشان فرمودند هنوز خودم به جواب کاملی نرسیدم و مساله پیچیده است. خواستم اگر لطف کنید و تا جایی که حوصله و وقت داشتید شما هم به این سوال جواب دهید.
درخواستی دارم که بیشتر راجع به یک مفهوم حرف بزنید.
سوال مهم همچنان برای من بی جواب مانده:
چرا دانستههای ما، ما را تغییر نمیدهند؟
جایی جواب این بود که درک نادرستی از خود، تغییر، و درکی از تاثیر هنر داریم. طبق گفتگو با دکتر ...، دکتر علی رغم اینکه درباره علم و شبه علم صحبت کردند، تلویحا گفتند که قرار نیست تغییری ایجاد شود و ظرف ذهن ما همین است که هست و با مظروف جدید فرق آنچنانی نمیکند.
ادامه این بحث با عقل کم من به اراده آزاد هم کشیده شد که استعاره ترازو هست و اگر یک کفه به میزان ده گرم هم اختلاف داشته باشد در نهایت بالا و پایین شدن ها نهایت بالا میماند و این بالا و پایین شدن ها را ما اراده میدانیم.
درنهایت اما من نتوانستم بپذیرم که چرا واقعا دانستههای ما مارو تغییر نمی دهند؟ اگر تغییر نمی دهند فایده این کنجکاوی و در طلب دانستن چیست؟
در ابتدا کلمه بوده است اما ممکن است که این کلمات و این دانش که تمام سعی اش را میکند به عمل برسد خلاف وعده اش انسان را از پا در بیاورد؟
از شما میخواهم با همان رویکردی عمیقی که به مساله دارید یک نقطه سر خط جدیدی پایان این موضوع بگذارید.
✍امضا: محفوظ
۱۱ تیر ۱۴۰۴
#دانایی
#تغییر
#پرسش
@NewHasanMohaddesi
سلام ... محدثی عزیز
من از آقای ... سوال زیر رو پرسیدم و ایشان فرمودند هنوز خودم به جواب کاملی نرسیدم و مساله پیچیده است. خواستم اگر لطف کنید و تا جایی که حوصله و وقت داشتید شما هم به این سوال جواب دهید.
درخواستی دارم که بیشتر راجع به یک مفهوم حرف بزنید.
سوال مهم همچنان برای من بی جواب مانده:
چرا دانستههای ما، ما را تغییر نمیدهند؟
جایی جواب این بود که درک نادرستی از خود، تغییر، و درکی از تاثیر هنر داریم. طبق گفتگو با دکتر ...، دکتر علی رغم اینکه درباره علم و شبه علم صحبت کردند، تلویحا گفتند که قرار نیست تغییری ایجاد شود و ظرف ذهن ما همین است که هست و با مظروف جدید فرق آنچنانی نمیکند.
ادامه این بحث با عقل کم من به اراده آزاد هم کشیده شد که استعاره ترازو هست و اگر یک کفه به میزان ده گرم هم اختلاف داشته باشد در نهایت بالا و پایین شدن ها نهایت بالا میماند و این بالا و پایین شدن ها را ما اراده میدانیم.
درنهایت اما من نتوانستم بپذیرم که چرا واقعا دانستههای ما مارو تغییر نمی دهند؟ اگر تغییر نمی دهند فایده این کنجکاوی و در طلب دانستن چیست؟
در ابتدا کلمه بوده است اما ممکن است که این کلمات و این دانش که تمام سعی اش را میکند به عمل برسد خلاف وعده اش انسان را از پا در بیاورد؟
از شما میخواهم با همان رویکردی عمیقی که به مساله دارید یک نقطه سر خط جدیدی پایان این موضوع بگذارید.
✍امضا: محفوظ
۱۱ تیر ۱۴۰۴
#دانایی
#تغییر
#پرسش
@NewHasanMohaddesi
♦️ای برادر و خواهر تو اندیشه نیستی: سهم دانستن در شخصیت و وجود آدمی
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
#دانایی
#تغییر
#پرسش
#ساحت_ابرازی
#ساحت_شناختی
#ساحت_هنجارین
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۱ تیر ۱۴۰۴
#دانایی
#تغییر
#پرسش
#ساحت_ابرازی
#ساحت_شناختی
#ساحت_هنجارین
@NewHasanMohaddesi
♦️نقد ایدهئولوژی: گفتوگوی حسن محدثیی گیلوایی و سیدجواد میری در بارهی ایدهئولوژی و ایدهئولوژیساز اسلامگرا (دکتر علیی شریعتی)
🔻هماکنون در لینک زیر قابل دیدن و شنیدن است:
https://youtu.be/plGvqko8URg?si=DJyylNHiE17owd3D
#ایدهئولوژی
#علی_شریعتی
#سیدجواد_میری
#ایدهئولوژیسازی
#ایدهئولوژیپژوهی
@NewHasanMohaddesi
🔻هماکنون در لینک زیر قابل دیدن و شنیدن است:
https://youtu.be/plGvqko8URg?si=DJyylNHiE17owd3D
#ایدهئولوژی
#علی_شریعتی
#سیدجواد_میری
#ایدهئولوژیسازی
#ایدهئولوژیپژوهی
@NewHasanMohaddesi
♦️ضروری و مهم
۱۲ تیر ۱۴۰۴
"سلام
دست یاری را بدهیم تا ناتوانی سلامت خود را بازیابد. دختری در دورهی نوجوانی گرفتار بیماری مغزی است و لخته خونی در مغز او است و حملات متعدد عصبی که به حالت غش و تشنج تبدیل میشود باعث رنجوری او گردیده و از درس و مشق و زندگی بازمانده است. او از پارسال تحت معالجه است و باید سریعا هم جراحی شود.
از لحاظ مالی بسیار ضعیف و البته باید گفت هیچ ندارند و خانواده تهیدست هستند. به همین خاطر برای معالجه اساسی باید بستری و جراحی شود. وجه و مبلغ مورد احتیاج بسیار زیاد است. به همین خاطر دست یاری دراز شده است تا بتوان به او رسیدگی و سلامتی را بازیابد.
لطفا اگر توان هست مدد شود!
شمارهی کارت واریزی
6037
9915
3102
9829
بانک ملی بنام
بهناز موچه کیانی"
#خیر
@NewHasanMohaddesi
۱۲ تیر ۱۴۰۴
"سلام
دست یاری را بدهیم تا ناتوانی سلامت خود را بازیابد. دختری در دورهی نوجوانی گرفتار بیماری مغزی است و لخته خونی در مغز او است و حملات متعدد عصبی که به حالت غش و تشنج تبدیل میشود باعث رنجوری او گردیده و از درس و مشق و زندگی بازمانده است. او از پارسال تحت معالجه است و باید سریعا هم جراحی شود.
از لحاظ مالی بسیار ضعیف و البته باید گفت هیچ ندارند و خانواده تهیدست هستند. به همین خاطر برای معالجه اساسی باید بستری و جراحی شود. وجه و مبلغ مورد احتیاج بسیار زیاد است. به همین خاطر دست یاری دراز شده است تا بتوان به او رسیدگی و سلامتی را بازیابد.
لطفا اگر توان هست مدد شود!
شمارهی کارت واریزی
6037
9915
3102
9829
بانک ملی بنام
بهناز موچه کیانی"
#خیر
@NewHasanMohaddesi
♦️لطفا به آثار دنیای مجازی اعتماد نکنید! مورد علیی بندری
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۳ تیر ۱۴۰۴
در فضای مجازی اطلاعات بسیار متنوّعی منتشر میشوند. آیا میتوانیم به آنها اعتماد و استناد کنیم؟ پاسخ من منفی است. در مسیر تحقیقات ام با یک مورد مهم مواجه شدم و مخاطبان محترم را در بارهی آن مطّلع میسازم و بر اساس آن نتیجه میگیرم که نباید به آثار دنیای مجازی اعتماد و استناد کنیم، چون گهگاه دربردارندهی خطاهای بسیار اساسی هستند؛ مگر اینکه از صحتشان مطمئن شویم.
آقای علیی بندری در گزارشی که راجع به نوع رفتار حاکمان امپراتوریی روم با مسیحیان در سه قرن آغازین میلادی میدهد، سه خطای عمده دارد. من فقط همین قسمت از بحث وی را پژوهیدم و سه خطای بزرگ در آن یافتم.
این تندترین و مبالغهآمیزترین گزارشی است که از آزار و اذیّت مسیحیان بهدست امپراتوران چندخداپرست رومی دیده ام. چنانچه مطابق با واقع باشد، فرضیهی مرا بهطور جدّی نقض میکند و نشان میدهد این ادّعا که چندخداپرستی منجر به مداراگریی دینی میشود، دستکم عمومیّت ندارد. چند گزاره در متن علیی بندری بیشتر بهچشم میآیند و مهمتر اند:
۱. مسیحیّت در امپراتوریی روم تا قرن چهارم ممنوع بوده است؛
۲. چند صد سال در امپراتوریی روم مسیحیان تحت «آزار و تعقیب و مجازات» بوده اند:
«چند صد سال ممنوعیت و آزار و تعقیب و مجازات و نهایتا در قرن چهارم مسیحیت از دینی که زمانی ممنوع بود در روم تبدیل شد به تنها دینی که مجاز بود در روم»؛
۳. مسیحیان در امپراتوریی روم صرفاً بهخاطر دینداریشان قربانیی آزار و تعقیب و شکنجه و مرگ بهدست حاکمان امپراتوریی روم بودند.
بررسیهایم نشان میدهند که هر سه مدّعای فوق خطا هستند؛ زیرا:
۱. مسیحیت در امپراتوریی روم اصلا ممنوع نبوده است و از همان قرن اول، کلیساهای مختلف شکل گرفته اند و مسیحیت در امپراتوریی روم تبلیغ شده است؛
۲. چند صد سال آزار و تعقیب و شکنجه وجود نداشته بلکه در برخی دورههای محدود و در دوران حکومت برخی امپراتورها اینگونه بوده است؛
۳. مسیحیان صرفاً قربانیی دینداریشان نبوده اند بلکه اقداماتی میکرده اند که آنها را هدف برخورد قرار میداده است.
🔻لینک یوتیوب:
https://youtu.be/o2Ay_is_FQU?si=FzKWoA8SYPskpGal
🔻لینک متن از علیی بندری:
https://bpluspodcast.com/blog/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7/
#دین
#مسیحیت
#علی_بندری
#چندخداپرستی
#مداراگری_دینی
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi
✍️حسن محدثیی گیلوایی
۱۳ تیر ۱۴۰۴
در فضای مجازی اطلاعات بسیار متنوّعی منتشر میشوند. آیا میتوانیم به آنها اعتماد و استناد کنیم؟ پاسخ من منفی است. در مسیر تحقیقات ام با یک مورد مهم مواجه شدم و مخاطبان محترم را در بارهی آن مطّلع میسازم و بر اساس آن نتیجه میگیرم که نباید به آثار دنیای مجازی اعتماد و استناد کنیم، چون گهگاه دربردارندهی خطاهای بسیار اساسی هستند؛ مگر اینکه از صحتشان مطمئن شویم.
آقای علیی بندری در گزارشی که راجع به نوع رفتار حاکمان امپراتوریی روم با مسیحیان در سه قرن آغازین میلادی میدهد، سه خطای عمده دارد. من فقط همین قسمت از بحث وی را پژوهیدم و سه خطای بزرگ در آن یافتم.
این تندترین و مبالغهآمیزترین گزارشی است که از آزار و اذیّت مسیحیان بهدست امپراتوران چندخداپرست رومی دیده ام. چنانچه مطابق با واقع باشد، فرضیهی مرا بهطور جدّی نقض میکند و نشان میدهد این ادّعا که چندخداپرستی منجر به مداراگریی دینی میشود، دستکم عمومیّت ندارد. چند گزاره در متن علیی بندری بیشتر بهچشم میآیند و مهمتر اند:
۱. مسیحیّت در امپراتوریی روم تا قرن چهارم ممنوع بوده است؛
۲. چند صد سال در امپراتوریی روم مسیحیان تحت «آزار و تعقیب و مجازات» بوده اند:
«چند صد سال ممنوعیت و آزار و تعقیب و مجازات و نهایتا در قرن چهارم مسیحیت از دینی که زمانی ممنوع بود در روم تبدیل شد به تنها دینی که مجاز بود در روم»؛
۳. مسیحیان در امپراتوریی روم صرفاً بهخاطر دینداریشان قربانیی آزار و تعقیب و شکنجه و مرگ بهدست حاکمان امپراتوریی روم بودند.
بررسیهایم نشان میدهند که هر سه مدّعای فوق خطا هستند؛ زیرا:
۱. مسیحیت در امپراتوریی روم اصلا ممنوع نبوده است و از همان قرن اول، کلیساهای مختلف شکل گرفته اند و مسیحیت در امپراتوریی روم تبلیغ شده است؛
۲. چند صد سال آزار و تعقیب و شکنجه وجود نداشته بلکه در برخی دورههای محدود و در دوران حکومت برخی امپراتورها اینگونه بوده است؛
۳. مسیحیان صرفاً قربانیی دینداریشان نبوده اند بلکه اقداماتی میکرده اند که آنها را هدف برخورد قرار میداده است.
🔻لینک یوتیوب:
https://youtu.be/o2Ay_is_FQU?si=FzKWoA8SYPskpGal
🔻لینک متن از علیی بندری:
https://bpluspodcast.com/blog/%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7/
#دین
#مسیحیت
#علی_بندری
#چندخداپرستی
#مداراگری_دینی
#تاریخ_مسیحیت
@NewHasanMohaddesi
YouTube
داستان مذهب در اروپا فقط موضوع دین نیست
اروپا خیلی تحت تاثیر مذهب ساخته شده اما الان به سمت بیشتر سکولار شدن داره میره.
چرا ما به این موضوع کنجکاویم، داستان از کجا شروع شده، تشکیلات مسیحی چه جوری به وجود اومد و اعتراضات از کی شروع شد و پیش رفت، دلایل افول مذهب امروز چیه. اینها بعضی از سوالهاییه…
چرا ما به این موضوع کنجکاویم، داستان از کجا شروع شده، تشکیلات مسیحی چه جوری به وجود اومد و اعتراضات از کی شروع شد و پیش رفت، دلایل افول مذهب امروز چیه. اینها بعضی از سوالهاییه…
Forwarded from BBCPersian
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚠️تصاویر دوربین شهری که بهتازگی از لحظه حملات اسرائیل در میدان قدس #تجریش در ۲۵ خرداد ۱۴۰۴ منتشر شده و رسانههای ایران از جمله صداوسیما و خبرگزاری فارس هم مخابره کردهاند، دو انفجار را نشان میدهد که یکی ناشی از حمله به طبقات فوقانی یک ساختمان و دیگری انفجاری مهیب ناشی از برخورد پرتابه اسرائیل در سطح خیابان است که دهها کشته و زخمی غیرنظامی برجاگذاشت.
بیبیسی با بررسی و تطبیق تصاویری که ۲۵ خرداد منتشر شد و تصاویری که بعدتر از روند بازسازی به دستش رسید و کسب نظر از کارشناسان مهمات و هوش مصنوعی توانسته صحت این ویدیوی جدید را تائید کند.
⬇️بیشتر:
https://bbc.in/44peSzD
@bbcpersian
بیبیسی با بررسی و تطبیق تصاویری که ۲۵ خرداد منتشر شد و تصاویری که بعدتر از روند بازسازی به دستش رسید و کسب نظر از کارشناسان مهمات و هوش مصنوعی توانسته صحت این ویدیوی جدید را تائید کند.
⬇️بیشتر:
https://bbc.in/44peSzD
@bbcpersian
Forwarded from زیر سقف آسمان
♦️ضروری و مهم
۱۲ تیر ۱۴۰۴
"سلام
دست یاری را بدهیم تا ناتوانی سلامت خود را بازیابد. دختری در دورهی نوجوانی گرفتار بیماری مغزی است و لخته خونی در مغز او است و حملات متعدد عصبی که به حالت غش و تشنج تبدیل میشود باعث رنجوری او گردیده و از درس و مشق و زندگی بازمانده است. او از پارسال تحت معالجه است و باید سریعا هم جراحی شود.
از لحاظ مالی بسیار ضعیف و البته باید گفت هیچ ندارند و خانواده تهیدست هستند. به همین خاطر برای معالجه اساسی باید بستری و جراحی شود. وجه و مبلغ مورد احتیاج بسیار زیاد است. به همین خاطر دست یاری دراز شده است تا بتوان به او رسیدگی و سلامتی را بازیابد.
لطفا اگر توان هست مدد شود!
شمارهی کارت واریزی
6037
9915
3102
9829
بانک ملی بنام
بهناز موچه کیانی"
#خیر
@NewHasanMohaddesi
۱۲ تیر ۱۴۰۴
"سلام
دست یاری را بدهیم تا ناتوانی سلامت خود را بازیابد. دختری در دورهی نوجوانی گرفتار بیماری مغزی است و لخته خونی در مغز او است و حملات متعدد عصبی که به حالت غش و تشنج تبدیل میشود باعث رنجوری او گردیده و از درس و مشق و زندگی بازمانده است. او از پارسال تحت معالجه است و باید سریعا هم جراحی شود.
از لحاظ مالی بسیار ضعیف و البته باید گفت هیچ ندارند و خانواده تهیدست هستند. به همین خاطر برای معالجه اساسی باید بستری و جراحی شود. وجه و مبلغ مورد احتیاج بسیار زیاد است. به همین خاطر دست یاری دراز شده است تا بتوان به او رسیدگی و سلامتی را بازیابد.
لطفا اگر توان هست مدد شود!
شمارهی کارت واریزی
6037
9915
3102
9829
بانک ملی بنام
بهناز موچه کیانی"
#خیر
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸مطلب وارده🔸🔸🔸
♦️از اشک تا اردوگاه: تأملی انتقادی بر دیدگاه دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی
✍علیی غفاری
۱۴ تیر ۱۴۰۴
در روزگاری که مهاجرت، یکی از مهمترین پیامدهای بحرانهای منطقهای و جهانی است، سخنان دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی با عنوان «نه به افغانستانیستیزی و نه به پذیرش بیحساب و کتاب» واجد نکاتی است که مستحق نقد و تحلیل عمیقاند، بهویژه وقتی این سخنان با لحنی ظاهراً اخلاقگرایانه اما در بنیاد، مبتنی بر نوعی محاسبهگری امنیتی بیان میشوند.
🔹 ۱. اشک و اردوگاه؛ تقابل عاطفه و سیاست سرکوب دکتر محدثی یادداشت خود را با جملهای تأثیرگذار آغاز میکند: «وقتی به انسان افغانستانی میاندیشم، جز اشک و آه بروزاتی ندارم.» اما همین همدلیِ آغازین، بهسرعت جای خود را به طرح اردوگاههای مرزی و بازگشت به کشور «وقتی شرایط عادی پدید آمد» میدهد. این گذارِ سریع از عاطفه به محاسبه، ما را با یک پرسش جدی مواجه میکند: آیا اشک ریختن برای قربانی، توجیهگر اسکان اجباری او در اردوگاهی موقت است؟ مگر جز این است که نگاه اردوگاهی، از زخمخوردگان جنگ و فقر، «دیگریِ خطرناک» میسازد؟
🔹 ۲. تقلیل مسئله به سطح «عقلانیتِ مدیریتمحور» در بندهای بعدی، نویسنده از «مدیریت عقلانی» سخن میگوید، بیآنکه مشخص کند این عقلانیت بر چه دادهها، مطالعات و تجربههای جهانیای مبتنی است. کدام الگو از مهاجرت در جهان با اردوگاههای موقتی موفق بوده؟ آیا تجربه کشورهای اروپایی یا همسایههای ایران نشان از موفقیت اردوگاهی دارند؟ یا برعکس، گواه آناند که چنین رویکردهایی به تولید حاشیه، خشونت و بیگانگی میانجامند؟
🔹 ۳. مهاجرت؛ مسئلهای ساختاری، نه صرفاً امنیتی نادیدهگرفتن ریشههای تاریخی، فرهنگی و حتی مشارکت ایران در برخی فرآیندهای ناامنساز در منطقه، تقلیل مسئله به ورود «بیضابطه» مهاجران است. در حالیکه مهاجرت، پیوندی تنگاتنگ با سیاستهای منطقهای، جنگهای نیابتی، و حتی تبعیضهای داخلی دارد. آیا میتوان بدون بازخوانی نقش ساختارها، صرفاً با تمرکز بر «رد مرز کردن» به مسئله مهاجرت پرداخت؟
🔹 ۴. بازگشتپذیری؛ افسانهای اخلاقینما پیشنهاد اردوگاه موقت برای افغانها تا زمان «عادی شدن شرایط» در افغانستان، سادهسازی فاجعهباری است. هیچ نشانهای از «عادی شدن شرایط» در آینده نزدیک دیده نمیشود. افغانستانِ امروز، بهدلایل داخلی و خارجی، با بحران ساختاری روبهروست و رویای بازگشت، بیشتر نوعی تسکین وجدان ملی است تا راهکاری عملی.
🔹 ۵. روشنفکر علیه خودش؛ چپهراسی به جای منطق گفتوگو متأسفانه، دکتر محدثی در پایان یادداشت خود با لحنی تند، منتقدان رویکرد امنیتی به مهاجرت را «جریان چپ عوامفریب» میخواند. این در حالیست که بسیاری از این منتقدان، نه الزاماً چپاند و نه مدافع سیاستِ «پذیرش بیضابطه». بلکه آنان خواهان نگاه انسانی، تاریخی، و ساختاری به مسئلهاند. آیا سزاوار است که روشنفکری که زمانی خود پرچمدار آزادی اندیشه بود، منتقدان را با واژگانی چون «نئوفاشیست» یا «عوامفریب» بنوازد؟
🔹 ۶. انسانگرایی انتخابی؛ همدلی تا جایی که هزینه نداشته باشد در نهایت، آنچه در این یادداشت غایب است، توجه به انسان مهاجر بهمثابه «سوژهای اخلاقی» است. نه تنها بسیاری از مهاجران افغانستانی، بلکه حتی نخبگان ایرانی هم قربانی ساختارهای رانش در ایران شدهاند. چه بسیار استادان و پژوهشگرانی که یا جذب دانشگاههای اروپایی و آمریکایی شدند یا با طرد سیستماتیک مواجهاند. وقتی یک سیاست علمی، حتی خودیها را تاب نمیآورد، چگونه میتوان انتظار داشت مهاجران را جذب کند؟
✳️ نتیجهگیری: یادداشت دکتر محدثی، بیش از آنکه سیاستپژوهانه و اخلاقگرایانه باشد، متأثر از نگرانیهای جمعیتمحور و نگاه امنیتی به «دیگری» است. با چنین نگاهی، نه سیاست مهاجرتی اصلاح میشود، نه همدلی شکل میگیرد، نه نژادپرستی مهار میشود. اگر واقعاً دغدغهی ما انسانِ دردمند است، باید نخست در زبان و سیاست خود تجدید نظر کنیم. همدلیِ بدون حقوق، اشکِ بدون ساختار، و عدالتِ بیمرزِ اخلاقی، کارساز نیست. مهاجرت مسئلهای انسانی، تاریخی و ساختاری است، نه عددی و اردوگاهی.
✍️ با احترام به دکتر محدثی، بهپاس دغدغهمندی ایشان، و با آرزوی گشودگی بیشتر برای شنیدن صداهای دیگر.
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#جمهوری_اسلامی
#سیاست_مهاجرپذیری
#مهاجران_افغانستانی
@NewHasanMohaddesi
♦️از اشک تا اردوگاه: تأملی انتقادی بر دیدگاه دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی
✍علیی غفاری
۱۴ تیر ۱۴۰۴
در روزگاری که مهاجرت، یکی از مهمترین پیامدهای بحرانهای منطقهای و جهانی است، سخنان دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی با عنوان «نه به افغانستانیستیزی و نه به پذیرش بیحساب و کتاب» واجد نکاتی است که مستحق نقد و تحلیل عمیقاند، بهویژه وقتی این سخنان با لحنی ظاهراً اخلاقگرایانه اما در بنیاد، مبتنی بر نوعی محاسبهگری امنیتی بیان میشوند.
🔹 ۱. اشک و اردوگاه؛ تقابل عاطفه و سیاست سرکوب دکتر محدثی یادداشت خود را با جملهای تأثیرگذار آغاز میکند: «وقتی به انسان افغانستانی میاندیشم، جز اشک و آه بروزاتی ندارم.» اما همین همدلیِ آغازین، بهسرعت جای خود را به طرح اردوگاههای مرزی و بازگشت به کشور «وقتی شرایط عادی پدید آمد» میدهد. این گذارِ سریع از عاطفه به محاسبه، ما را با یک پرسش جدی مواجه میکند: آیا اشک ریختن برای قربانی، توجیهگر اسکان اجباری او در اردوگاهی موقت است؟ مگر جز این است که نگاه اردوگاهی، از زخمخوردگان جنگ و فقر، «دیگریِ خطرناک» میسازد؟
🔹 ۲. تقلیل مسئله به سطح «عقلانیتِ مدیریتمحور» در بندهای بعدی، نویسنده از «مدیریت عقلانی» سخن میگوید، بیآنکه مشخص کند این عقلانیت بر چه دادهها، مطالعات و تجربههای جهانیای مبتنی است. کدام الگو از مهاجرت در جهان با اردوگاههای موقتی موفق بوده؟ آیا تجربه کشورهای اروپایی یا همسایههای ایران نشان از موفقیت اردوگاهی دارند؟ یا برعکس، گواه آناند که چنین رویکردهایی به تولید حاشیه، خشونت و بیگانگی میانجامند؟
🔹 ۳. مهاجرت؛ مسئلهای ساختاری، نه صرفاً امنیتی نادیدهگرفتن ریشههای تاریخی، فرهنگی و حتی مشارکت ایران در برخی فرآیندهای ناامنساز در منطقه، تقلیل مسئله به ورود «بیضابطه» مهاجران است. در حالیکه مهاجرت، پیوندی تنگاتنگ با سیاستهای منطقهای، جنگهای نیابتی، و حتی تبعیضهای داخلی دارد. آیا میتوان بدون بازخوانی نقش ساختارها، صرفاً با تمرکز بر «رد مرز کردن» به مسئله مهاجرت پرداخت؟
🔹 ۴. بازگشتپذیری؛ افسانهای اخلاقینما پیشنهاد اردوگاه موقت برای افغانها تا زمان «عادی شدن شرایط» در افغانستان، سادهسازی فاجعهباری است. هیچ نشانهای از «عادی شدن شرایط» در آینده نزدیک دیده نمیشود. افغانستانِ امروز، بهدلایل داخلی و خارجی، با بحران ساختاری روبهروست و رویای بازگشت، بیشتر نوعی تسکین وجدان ملی است تا راهکاری عملی.
🔹 ۵. روشنفکر علیه خودش؛ چپهراسی به جای منطق گفتوگو متأسفانه، دکتر محدثی در پایان یادداشت خود با لحنی تند، منتقدان رویکرد امنیتی به مهاجرت را «جریان چپ عوامفریب» میخواند. این در حالیست که بسیاری از این منتقدان، نه الزاماً چپاند و نه مدافع سیاستِ «پذیرش بیضابطه». بلکه آنان خواهان نگاه انسانی، تاریخی، و ساختاری به مسئلهاند. آیا سزاوار است که روشنفکری که زمانی خود پرچمدار آزادی اندیشه بود، منتقدان را با واژگانی چون «نئوفاشیست» یا «عوامفریب» بنوازد؟
🔹 ۶. انسانگرایی انتخابی؛ همدلی تا جایی که هزینه نداشته باشد در نهایت، آنچه در این یادداشت غایب است، توجه به انسان مهاجر بهمثابه «سوژهای اخلاقی» است. نه تنها بسیاری از مهاجران افغانستانی، بلکه حتی نخبگان ایرانی هم قربانی ساختارهای رانش در ایران شدهاند. چه بسیار استادان و پژوهشگرانی که یا جذب دانشگاههای اروپایی و آمریکایی شدند یا با طرد سیستماتیک مواجهاند. وقتی یک سیاست علمی، حتی خودیها را تاب نمیآورد، چگونه میتوان انتظار داشت مهاجران را جذب کند؟
✳️ نتیجهگیری: یادداشت دکتر محدثی، بیش از آنکه سیاستپژوهانه و اخلاقگرایانه باشد، متأثر از نگرانیهای جمعیتمحور و نگاه امنیتی به «دیگری» است. با چنین نگاهی، نه سیاست مهاجرتی اصلاح میشود، نه همدلی شکل میگیرد، نه نژادپرستی مهار میشود. اگر واقعاً دغدغهی ما انسانِ دردمند است، باید نخست در زبان و سیاست خود تجدید نظر کنیم. همدلیِ بدون حقوق، اشکِ بدون ساختار، و عدالتِ بیمرزِ اخلاقی، کارساز نیست. مهاجرت مسئلهای انسانی، تاریخی و ساختاری است، نه عددی و اردوگاهی.
✍️ با احترام به دکتر محدثی، بهپاس دغدغهمندی ایشان، و با آرزوی گشودگی بیشتر برای شنیدن صداهای دیگر.
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#جمهوری_اسلامی
#سیاست_مهاجرپذیری
#مهاجران_افغانستانی
@NewHasanMohaddesi
♦️انسانگراییی قلابی: وارد شدن میلیونها مردم طالبانآفرین، جنایتی علیه ایران است
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
برخی از حضرات چپ و غیر چپ در این روزها در اثر اخراج افغانستانیها یا اخراج غیر انسانی و نامطلوب افغانستانیها، انسانگراییشان شکوفا شده است.
اما از نظر من این انسانگرایی قلابی است زیرا به جای اینکه گریبان حکومت را بگیرند به روشنفکران و اهل فرهنگ ناسزا میگویند.
بسیاریشان خود را به نفهمی میزنند و نقد ما را به ورود غیر قانونیی میلیونها مهاجر افغانستانی، همدستیی با حکومت جمهوریی اسلامی جا میزنند؛ همان حکومتی که راه را برای ورود میلیونها نفر از مردم افغانستان به کشور گشود.
اما حرف من و امثال من روشن است: کشور نیاز به سیاست مطلوب و درست مهاجرپذیری دارد و این شیوهی تغییر ترکیب جمعیت ایران از یکی از آسیبزاترین جمعیت منطقه، غیر قابل قبول است.
افغانستان در دهههای اخیر با فرهنگ خاص خود، طالبان آفریده است. من و امثال من خیلی صریح و روشن اعتراض داریم به ورود میلیونها عضو از جمعیت طالبانآفرین. دستکم روندی از بررسیی صلاحیت مهاجر باید وجود داشته باشد.
ما نمیخواهیم فرهنگ و جامعهی ما دو باره به عقب برگردد و میلیونها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند. کشور ما وارد عصر پسادینی شده است. آن را به عقب برنگردانید!
ما با هیچ گروهی از مردمان سر ستیز نداریم. با افغانستانیهای عزیز هم دشمنی نداریم اما نمیخواهیم ترکیب جمعیتیی ایران به نفع دنیای سنت تغییر یابد. جامعهی ما وارد جهان مدرن شده است. سلوک و فرهنگ بسیاری از اعضای جامعهی ما مدرن شده است. بهعنوان مثال، نگاه انسان ایرانی به زن و فرزند و فرزندآوری و دین و تعلیم و تربیت و حکومت و مبانیی اطاعتگری و دنیای جدید و بسیاری چیزهای دیگر عوض شده است. هزینههای زیادی پرداخت کرده ایم تا چنین تحولی رخ بدهد.
ورود میلیونها انسان افغانستانی جامعهی ما را به عقب میبرد و هزینههایی تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و حتا امنیتیی بزرگی به کشور ما تحمیل میکند.
اگر این سخنان من شما را ناراحت میکند، باکی نیست. اگر از وضع انسان افغانستانی در ایران ناراحت هستید، اگر از نحوهی اخراجشان ناراحت هستید، بهجای ناسزاگویی و فحاشی به اهل فرهنگ، حکومت را هدف بگیرید یا دستکم آستین بالا بزنید و برایشان اقدامی بکنید.
ناسزاگویی و فحاشی به روشنفکران و کارگزاران فرهنگیی ایرانی، نمایشگر قلابی بودن انسانگراییی شما است. ما افغانستانیستیز و مهاجرستیز نیستیم. من اصلا ملیگرا هم نیستم. من فقط به این جامعه و اکنون و آینده اش میاندیشم و با دستکاریی جمعیتیی آن بهجد و بهشدت مخالف ام و خطاب ام هم به حکومت و مدیران آن است.
من با صدای بلند میگویم: با ورود میلیونها نفر از مردم طالبانآفرین به کشور ام مخالف ام و این شیوهی مهاجرپذیری را بسیار مخرب و خطرناک میدانم.
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#عصر_پسادینی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
✍حسن محدثیی گیلوایی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
برخی از حضرات چپ و غیر چپ در این روزها در اثر اخراج افغانستانیها یا اخراج غیر انسانی و نامطلوب افغانستانیها، انسانگراییشان شکوفا شده است.
اما از نظر من این انسانگرایی قلابی است زیرا به جای اینکه گریبان حکومت را بگیرند به روشنفکران و اهل فرهنگ ناسزا میگویند.
بسیاریشان خود را به نفهمی میزنند و نقد ما را به ورود غیر قانونیی میلیونها مهاجر افغانستانی، همدستیی با حکومت جمهوریی اسلامی جا میزنند؛ همان حکومتی که راه را برای ورود میلیونها نفر از مردم افغانستان به کشور گشود.
اما حرف من و امثال من روشن است: کشور نیاز به سیاست مطلوب و درست مهاجرپذیری دارد و این شیوهی تغییر ترکیب جمعیت ایران از یکی از آسیبزاترین جمعیت منطقه، غیر قابل قبول است.
افغانستان در دهههای اخیر با فرهنگ خاص خود، طالبان آفریده است. من و امثال من خیلی صریح و روشن اعتراض داریم به ورود میلیونها عضو از جمعیت طالبانآفرین. دستکم روندی از بررسیی صلاحیت مهاجر باید وجود داشته باشد.
ما نمیخواهیم فرهنگ و جامعهی ما دو باره به عقب برگردد و میلیونها نفر از مردمانی که از نظر فرهنگی به اعصار کهن تعلق دارند، وارد کشور شوند. کشور ما وارد عصر پسادینی شده است. آن را به عقب برنگردانید!
ما با هیچ گروهی از مردمان سر ستیز نداریم. با افغانستانیهای عزیز هم دشمنی نداریم اما نمیخواهیم ترکیب جمعیتیی ایران به نفع دنیای سنت تغییر یابد. جامعهی ما وارد جهان مدرن شده است. سلوک و فرهنگ بسیاری از اعضای جامعهی ما مدرن شده است. بهعنوان مثال، نگاه انسان ایرانی به زن و فرزند و فرزندآوری و دین و تعلیم و تربیت و حکومت و مبانیی اطاعتگری و دنیای جدید و بسیاری چیزهای دیگر عوض شده است. هزینههای زیادی پرداخت کرده ایم تا چنین تحولی رخ بدهد.
ورود میلیونها انسان افغانستانی جامعهی ما را به عقب میبرد و هزینههایی تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و حتا امنیتیی بزرگی به کشور ما تحمیل میکند.
اگر این سخنان من شما را ناراحت میکند، باکی نیست. اگر از وضع انسان افغانستانی در ایران ناراحت هستید، اگر از نحوهی اخراجشان ناراحت هستید، بهجای ناسزاگویی و فحاشی به اهل فرهنگ، حکومت را هدف بگیرید یا دستکم آستین بالا بزنید و برایشان اقدامی بکنید.
ناسزاگویی و فحاشی به روشنفکران و کارگزاران فرهنگیی ایرانی، نمایشگر قلابی بودن انسانگراییی شما است. ما افغانستانیستیز و مهاجرستیز نیستیم. من اصلا ملیگرا هم نیستم. من فقط به این جامعه و اکنون و آینده اش میاندیشم و با دستکاریی جمعیتیی آن بهجد و بهشدت مخالف ام و خطاب ام هم به حکومت و مدیران آن است.
من با صدای بلند میگویم: با ورود میلیونها نفر از مردم طالبانآفرین به کشور ام مخالف ام و این شیوهی مهاجرپذیری را بسیار مخرب و خطرناک میدانم.
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#عصر_پسادینی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸
♦️نژادپرستی یواشکی
✍️رضا نساجی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
«نژادپرستی یواشکی» این روزها فقط به طرفداران حکومت و سایبریهای فضای مجازی محدود نمیشود، دیگرانی هم که موضع منفعل خود را توجیه نمیتوانند، به تاکتیک فرار رو به جلو و تخریب حامیان حقوق بشر روی آوردهاند. برای مثال، به نظر من این گزارۀ دکتر محدثی در مورد خود او هم صادق است: «اما از نظر من این انسانگرایی قلابی است زیرا به جای اینکه گریبان حکومت را بگیرند به روشنفکران و اهل فرهنگ ناسزا میگویند.»
در مورد ادعاهای کلی - تعمیمهای ناروا و استقرای ناقص - که در پستهای تلگرامی او بسیار دیده میشود، در فرصت دیگری باید سخن بگویم. چون این روزها درگیر یاریگری به دانشآموزان سابقم هستم که در معرض اخراج هستند. خانوادههایی که هیچ ربطی به طالبان نداشتند و قربانی آن بودند.
خانوادههایی که نه «طالبانپرور» هستند، نه ما را بهعنوان «ایرانیان آخوندپرور» تحقیر میکنند. آخوندهایی که در جنگ با حکومت سکولار و چپگرای افغانستان در کنار اسلامگرایان مورد حمایت پاکستان، آمریکا و بریتانیا مشارکت داشتند و چند دهه بعد هم ملاهای طالبان و حتی سران القاعده (منجمله خانوادۀ بنلادن که چند سال پیش توسط موساد در خیابان پاسداران ترور شدند) را در تهران و مشهد پذیرایی کردند و به طالبان یاری رساندند تا به قدرت بازگردد.
میبینید که من و دوستانم چپگرایم (اعم از فمینیست، مارکسیست و آنارشیست) که خودمان را درگیر کنشگری - آموزشی و مددکاری - به خانوادههای مهاجر افغانستانی کرده و همواره در معرض تهدیدهای امنیتی بودیم (تعطیلی جمعیت امام علی، احضارهای مکرر و پلمب چندبارۀ مدرسهمان)، با صراحت از حکومت ایران انتقاد میکنیم و چنین دانشآموزانی را پرورش دادیم که دشمن آگاه آخوند و طالب هستند.
زندانهای جمهوری اسلامی پر است از فعالان آموزش و مددکاران داوطلب به کودکان کار و مهاجر؛ که آخرین آنها امیرحسین میربهاری دبیر و بنیانگذار «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» است که چند روز پیش بازداشت شد.
دوست و همکار مترجم من در متون فمینیستی، سروناز احمدی، هم یکی از همان مددکاران و چپهای هوادار کودکان مهاجر است که بابت همین فعالیتها بازجویی شده و زندان رفته، اما استادان علوم اجتماعی ایران که ترجمههایش از سیلویا فدریچی را خواندهاند، یک کلمه در دفاع از او ننوشتهاند.
آتنا فرقدانی، آتنا دائمی، آمنه زمانی، سمانه اصغری و... هم از همین زندانیان سیاسی چپاند که کاری جز یاریگری و دفاع از حقوق کودکان مهاجر و خیابان نداشتهاند.
زندهیاد کامران محمدخانی (کارگر کتابفروش) هم یکی از همین انسانهای باورمند به حمایت از کودکان مهاجر و خیابان بود که در جمعیت خیریۀ دانشجویی امام علی و جمعیت دفاع از کودکان فعالیت داشت. همین دو ماه پیش، برنامۀ شعرخوانی به یاد او در جمعیت دفاع برگزار شد و من خودم را در میان جمع وسیع همان «انسانگرایان»ی یافتم که محدثی «قلابی» مینامد، اما آنان بیتوجه به این کینتوزیها تلاش میکنند از رنجهای «واقعی» زندگی کودکان بکاهند.
اما آیا دکتر محدثی هم بهجای حملات هیستریک به چپ و هر نوع کنش انسانگرایانه در باب حقوق بشر، جسارت چنین انتقادها به حکومت دینی (بنگرید مواضع فعالان حقوق کودکان و مهاجرین در مورد سوءاستفاده از کودکان در سرکوب جنبش ژینا یا انحلال جمعیت امام علی را)، یا تحمل هزینه مانند آنان، به سبک چپها، دارد؟
فراتر از دعوای تلگرامی (که اخیراً ترجمان نژادپرستی یواشکی و آب به آسیاب موج افغانستیزی حکومتی ریختن است)، حاضر است برای «انسانگرایی واقعی» وقت بگذارد و هفتهای یک یا دو روز (مثل من که از هفتۀ بعد از دفاع ارشدم، بهجای آنکه برای آزمون دکترا وقت بگذارم، به تدریس داوطلبانه در حاشیههای فقیر تهران مشغول شدم) به دختران و پسران فراری از طالبان درس بدهد تا در مقابل تفکر طالبانی و آخوندی آگاه و آمادۀ مبارز باشند؟
روشنفکران قلابی مشغول ترویج نژادپرستی یواشکی به نفع فاشیسم حکومتی و نژادپرستی سیستماتیک جمهوری اسلامی هستند، اما ما آهسته آهسته کودکان و نوجوانان - به ویژه دختران - ی را آموزش دادیم که بذر مبارزه با طالبان در ذهنشان کاشته شده.
@RezaNassaji
🔻منبع:
https://www.tg-me.com/RezaNassaji/3701
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#رضا_نساجی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
♦️نژادپرستی یواشکی
✍️رضا نساجی
۱۴ تیر ۱۴۰۴
«نژادپرستی یواشکی» این روزها فقط به طرفداران حکومت و سایبریهای فضای مجازی محدود نمیشود، دیگرانی هم که موضع منفعل خود را توجیه نمیتوانند، به تاکتیک فرار رو به جلو و تخریب حامیان حقوق بشر روی آوردهاند. برای مثال، به نظر من این گزارۀ دکتر محدثی در مورد خود او هم صادق است: «اما از نظر من این انسانگرایی قلابی است زیرا به جای اینکه گریبان حکومت را بگیرند به روشنفکران و اهل فرهنگ ناسزا میگویند.»
در مورد ادعاهای کلی - تعمیمهای ناروا و استقرای ناقص - که در پستهای تلگرامی او بسیار دیده میشود، در فرصت دیگری باید سخن بگویم. چون این روزها درگیر یاریگری به دانشآموزان سابقم هستم که در معرض اخراج هستند. خانوادههایی که هیچ ربطی به طالبان نداشتند و قربانی آن بودند.
خانوادههایی که نه «طالبانپرور» هستند، نه ما را بهعنوان «ایرانیان آخوندپرور» تحقیر میکنند. آخوندهایی که در جنگ با حکومت سکولار و چپگرای افغانستان در کنار اسلامگرایان مورد حمایت پاکستان، آمریکا و بریتانیا مشارکت داشتند و چند دهه بعد هم ملاهای طالبان و حتی سران القاعده (منجمله خانوادۀ بنلادن که چند سال پیش توسط موساد در خیابان پاسداران ترور شدند) را در تهران و مشهد پذیرایی کردند و به طالبان یاری رساندند تا به قدرت بازگردد.
میبینید که من و دوستانم چپگرایم (اعم از فمینیست، مارکسیست و آنارشیست) که خودمان را درگیر کنشگری - آموزشی و مددکاری - به خانوادههای مهاجر افغانستانی کرده و همواره در معرض تهدیدهای امنیتی بودیم (تعطیلی جمعیت امام علی، احضارهای مکرر و پلمب چندبارۀ مدرسهمان)، با صراحت از حکومت ایران انتقاد میکنیم و چنین دانشآموزانی را پرورش دادیم که دشمن آگاه آخوند و طالب هستند.
زندانهای جمهوری اسلامی پر است از فعالان آموزش و مددکاران داوطلب به کودکان کار و مهاجر؛ که آخرین آنها امیرحسین میربهاری دبیر و بنیانگذار «جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان» است که چند روز پیش بازداشت شد.
دوست و همکار مترجم من در متون فمینیستی، سروناز احمدی، هم یکی از همان مددکاران و چپهای هوادار کودکان مهاجر است که بابت همین فعالیتها بازجویی شده و زندان رفته، اما استادان علوم اجتماعی ایران که ترجمههایش از سیلویا فدریچی را خواندهاند، یک کلمه در دفاع از او ننوشتهاند.
آتنا فرقدانی، آتنا دائمی، آمنه زمانی، سمانه اصغری و... هم از همین زندانیان سیاسی چپاند که کاری جز یاریگری و دفاع از حقوق کودکان مهاجر و خیابان نداشتهاند.
زندهیاد کامران محمدخانی (کارگر کتابفروش) هم یکی از همین انسانهای باورمند به حمایت از کودکان مهاجر و خیابان بود که در جمعیت خیریۀ دانشجویی امام علی و جمعیت دفاع از کودکان فعالیت داشت. همین دو ماه پیش، برنامۀ شعرخوانی به یاد او در جمعیت دفاع برگزار شد و من خودم را در میان جمع وسیع همان «انسانگرایان»ی یافتم که محدثی «قلابی» مینامد، اما آنان بیتوجه به این کینتوزیها تلاش میکنند از رنجهای «واقعی» زندگی کودکان بکاهند.
اما آیا دکتر محدثی هم بهجای حملات هیستریک به چپ و هر نوع کنش انسانگرایانه در باب حقوق بشر، جسارت چنین انتقادها به حکومت دینی (بنگرید مواضع فعالان حقوق کودکان و مهاجرین در مورد سوءاستفاده از کودکان در سرکوب جنبش ژینا یا انحلال جمعیت امام علی را)، یا تحمل هزینه مانند آنان، به سبک چپها، دارد؟
فراتر از دعوای تلگرامی (که اخیراً ترجمان نژادپرستی یواشکی و آب به آسیاب موج افغانستیزی حکومتی ریختن است)، حاضر است برای «انسانگرایی واقعی» وقت بگذارد و هفتهای یک یا دو روز (مثل من که از هفتۀ بعد از دفاع ارشدم، بهجای آنکه برای آزمون دکترا وقت بگذارم، به تدریس داوطلبانه در حاشیههای فقیر تهران مشغول شدم) به دختران و پسران فراری از طالبان درس بدهد تا در مقابل تفکر طالبانی و آخوندی آگاه و آمادۀ مبارز باشند؟
روشنفکران قلابی مشغول ترویج نژادپرستی یواشکی به نفع فاشیسم حکومتی و نژادپرستی سیستماتیک جمهوری اسلامی هستند، اما ما آهسته آهسته کودکان و نوجوانان - به ویژه دختران - ی را آموزش دادیم که بذر مبارزه با طالبان در ذهنشان کاشته شده.
@RezaNassaji
🔻منبع:
https://www.tg-me.com/RezaNassaji/3701
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#رضا_نساجی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
Telegram
Reza Nassaji
نژادپرستی یواشکی
«نژادپرستی یواشکی» این روزها فقط به طرفداران حکومت و سایبریهای فضای مجازی محدود نمیشود، دیگرانی هم که موضع منفعل خود را توجیه نمیتوانند، به تاکتیک فرار رو به جلو و تخریب حامیان حقوق بشر روی آوردهاند. برای مثال، به نظر من این گزارۀ دکتر…
«نژادپرستی یواشکی» این روزها فقط به طرفداران حکومت و سایبریهای فضای مجازی محدود نمیشود، دیگرانی هم که موضع منفعل خود را توجیه نمیتوانند، به تاکتیک فرار رو به جلو و تخریب حامیان حقوق بشر روی آوردهاند. برای مثال، به نظر من این گزارۀ دکتر…
🔸🔸🔸نقد🔸🔸🔸
♦️در دفاع از کرامت انسانی؛
نقدی مردمشناسانه بر دیدگاه دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی
✍️ علی غفاریان
در یادداشتی که اخیراً از دکتر حسن محدثی با عنوان «انسانگرایی قلابی؛ ورود میلیونها مردم طالبانآفرین جنایتی علیه ایران است» منتشر شده، ایشان با لحنی پرشور و صریح نسبت به حضور مهاجران افغانستانی در ایران موضعگیری کردهاند. با وجود احترامی که برای دغدغههای ایشان درباره ساختار جمعیتی ایران و نگرانیهای فرهنگی قائلم، اما معتقدم این موضعگیری، در عین ظاهر عقلانی، بر چند پیشفرض ناپایدار نظری و چند خطای تحلیلی استوار است؛ مواردی که میتوان آنها را در پرتو ادبیات مردمشناسی، نظریههای هویت ملی و تجربههای زیستهی مهاجران مورد بازبینی قرار داد.
---
📌 ۱. ذاتگرایی فرهنگی و بازتولید «دیگری تهدیدآمیز»
دکتر محدثی با تعبیرهایی چون «طالبانآفرین» و «مردمانی از اعصار کهن»، مهاجران افغانستانی را بهمثابه تهدیدی تمدنی بازنمایی میکند. این نگاه، بهجای تحلیل ساختاری، بر نوعی ذاتگرایی فرهنگی استوار است که در ادبیات مردمشناسی، بهویژه در اثر فردریک بارث (Ethnic Groups and Boundaries)، بهطور جدی نقد شده است. بارث نشان میدهد که مرزهای قومی و فرهنگی، نه بر اساس «سرشت» مردمان، بلکه در فرایندهای اجتماعی و گفتمانی ساخته میشوند.
برچسب «طالبانآفرین» نه یک تحلیل، بلکه یک داوری است—داوریای که زمینهساز طرد، تبعیض و خشونت نمادین میشود.
---
📌 ۲. اسطورهسازی مدرنیته و دوگانهسازی تمدنی
دکتر محدثی جامعهی ایران را «مدرن»، «پسادینی» و «متحول» مینامد و آن را در برابر جامعهای «سنتزده» و «عقبمانده» قرار میدهد. این دوگانهسازی، دقیقاً همان چیزی است که آنتونی اسمیت در The Ethnic Origins of Nations بهعنوان اسطورهسازی هویت ملی نقد میکند: بازخوانی گزینشی تاریخ برای ساختن یک «خودِ برتر» در برابر «دیگریِ فروتر».
اما آیا مدرنیتهای که از تفاوت میهراسد، واقعاً مدرن است؟ آیا جامعهای که از «دیگری» میگریزد، بهراستی وارد جهان جدید شده است؟
---
📌 ۳. شرقشناسی وارونه: بازتولید منطق سلطه
در نگاه دکتر محدثی، نوعی شرقزدگی وارونه دیده میشود. همانطور که ادوارد سعید در Orientalism نشان میدهد، غرب با ترسیم چهرهای بربرگونه از شرق، سلطهی خود را مشروع میسازد. در اینجا نیز، «ایرانی مدرن» از «افغانستانی سنتی» میهراسد و همان منطق سلطه را، اینبار درونتمدنی بازتولید میکند.
---
📌 ۴. تجربهی زیسته: آنچه در آمار و گفتمان نمیگنجد
برای درک واقعیت مهاجرت، باید به تجربهی زیستهی مهاجران گوش سپرد. تنویر احمد قسیم، مهاجر افغانستانی که سالها در ایران زیسته، در یادداشتی مینویسد:
> «من بهجز عشق و محبت چیزی ندیدم. اصلاً احساس نکردم مهاجرم... ما یگانگی داریم، نه فقط مشترکات.»
او با فروتنی از میزبانی مردم ایران قدردانی میکند، اما همزمان به بیثباتی سیاستهای مهاجرتی، اردوگاهسازی و اخراجهای غیرانسانی اعتراض دارد:
> «سیاست مهاجرتیای که میان اردوگاه و ویزای سیاحتی در نوسان است، نه امنیت میآورد، نه کرامت.»
این صدا، نه یک استثناء بلکه پژواک هزاران تجربهی انسانی است که در گفتمانهای انتزاعی نادیده گرفته میشوند.
---
📌 ۵. فکتها علیه کلیگویی: آیا واقعاً با «طالبانآفرین»ها مواجهایم؟
یکی از ادعاهای مرکزی دکتر محدثی آن است که ورود «میلیونها انسان طالبانآفرین» به ایران، تهدیدی تمدنی است. این گزاره در نگاه نخست هشداردهنده است، اما با نگاهی دقیقتر به آمار و پژوهشهای مردمشناسانه، فاقد پشتوانهی علمی جدی است.
مطالعات میدانی متعددی نشان دادهاند که اکثریت مهاجران افغانستانی نهتنها از اقشار افراطی یا حامی طالبان نیستند، بلکه بسیاری از آنان خود قربانی مستقیم خشونتهای طالباناند. پژوهشی در دانشگاه فردوسی مشهد (شاکری، ۱۳۹۷) نشان میدهد که مهاجران افغان در مشهد عمدتاً از طبقههای متوسط، کارگر حرفهای و تحصیلکردهاند، نه از مناطق طالبانینشین.
گزارش پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم (۱۳۹۹) نیز حاکی از آن است که بیش از ۷۸٪ مهاجران افغانستانی ساکن ایران، نگرشی ضدطالبانی دارند و ورود طالبان به کابل را نه بازگشت به سنت، بلکه «سقوط تمدنی» میدانند.
حتی بر اساس آمار رسمی اداره کل اتباع وزارت کشور، اکثریت مهاجران افغانستانی با مدارک اقامتی (کارت آمایش، ویزای کار، تحصیل) از استانهایی مانند هرات، کابل، مزار شریف و بلخ آمدهاند—مناطقی که تاریخاً در تقابل با گفتمان طالبانی بودهاند.
---
📌 ۶. خطر اسطورهسازی هویت ملی
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#رضا_نساجی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
♦️در دفاع از کرامت انسانی؛
نقدی مردمشناسانه بر دیدگاه دکتر حسن محدثی درباره مهاجران افغانستانی
✍️ علی غفاریان
در یادداشتی که اخیراً از دکتر حسن محدثی با عنوان «انسانگرایی قلابی؛ ورود میلیونها مردم طالبانآفرین جنایتی علیه ایران است» منتشر شده، ایشان با لحنی پرشور و صریح نسبت به حضور مهاجران افغانستانی در ایران موضعگیری کردهاند. با وجود احترامی که برای دغدغههای ایشان درباره ساختار جمعیتی ایران و نگرانیهای فرهنگی قائلم، اما معتقدم این موضعگیری، در عین ظاهر عقلانی، بر چند پیشفرض ناپایدار نظری و چند خطای تحلیلی استوار است؛ مواردی که میتوان آنها را در پرتو ادبیات مردمشناسی، نظریههای هویت ملی و تجربههای زیستهی مهاجران مورد بازبینی قرار داد.
---
📌 ۱. ذاتگرایی فرهنگی و بازتولید «دیگری تهدیدآمیز»
دکتر محدثی با تعبیرهایی چون «طالبانآفرین» و «مردمانی از اعصار کهن»، مهاجران افغانستانی را بهمثابه تهدیدی تمدنی بازنمایی میکند. این نگاه، بهجای تحلیل ساختاری، بر نوعی ذاتگرایی فرهنگی استوار است که در ادبیات مردمشناسی، بهویژه در اثر فردریک بارث (Ethnic Groups and Boundaries)، بهطور جدی نقد شده است. بارث نشان میدهد که مرزهای قومی و فرهنگی، نه بر اساس «سرشت» مردمان، بلکه در فرایندهای اجتماعی و گفتمانی ساخته میشوند.
برچسب «طالبانآفرین» نه یک تحلیل، بلکه یک داوری است—داوریای که زمینهساز طرد، تبعیض و خشونت نمادین میشود.
---
📌 ۲. اسطورهسازی مدرنیته و دوگانهسازی تمدنی
دکتر محدثی جامعهی ایران را «مدرن»، «پسادینی» و «متحول» مینامد و آن را در برابر جامعهای «سنتزده» و «عقبمانده» قرار میدهد. این دوگانهسازی، دقیقاً همان چیزی است که آنتونی اسمیت در The Ethnic Origins of Nations بهعنوان اسطورهسازی هویت ملی نقد میکند: بازخوانی گزینشی تاریخ برای ساختن یک «خودِ برتر» در برابر «دیگریِ فروتر».
اما آیا مدرنیتهای که از تفاوت میهراسد، واقعاً مدرن است؟ آیا جامعهای که از «دیگری» میگریزد، بهراستی وارد جهان جدید شده است؟
---
📌 ۳. شرقشناسی وارونه: بازتولید منطق سلطه
در نگاه دکتر محدثی، نوعی شرقزدگی وارونه دیده میشود. همانطور که ادوارد سعید در Orientalism نشان میدهد، غرب با ترسیم چهرهای بربرگونه از شرق، سلطهی خود را مشروع میسازد. در اینجا نیز، «ایرانی مدرن» از «افغانستانی سنتی» میهراسد و همان منطق سلطه را، اینبار درونتمدنی بازتولید میکند.
---
📌 ۴. تجربهی زیسته: آنچه در آمار و گفتمان نمیگنجد
برای درک واقعیت مهاجرت، باید به تجربهی زیستهی مهاجران گوش سپرد. تنویر احمد قسیم، مهاجر افغانستانی که سالها در ایران زیسته، در یادداشتی مینویسد:
> «من بهجز عشق و محبت چیزی ندیدم. اصلاً احساس نکردم مهاجرم... ما یگانگی داریم، نه فقط مشترکات.»
او با فروتنی از میزبانی مردم ایران قدردانی میکند، اما همزمان به بیثباتی سیاستهای مهاجرتی، اردوگاهسازی و اخراجهای غیرانسانی اعتراض دارد:
> «سیاست مهاجرتیای که میان اردوگاه و ویزای سیاحتی در نوسان است، نه امنیت میآورد، نه کرامت.»
این صدا، نه یک استثناء بلکه پژواک هزاران تجربهی انسانی است که در گفتمانهای انتزاعی نادیده گرفته میشوند.
---
📌 ۵. فکتها علیه کلیگویی: آیا واقعاً با «طالبانآفرین»ها مواجهایم؟
یکی از ادعاهای مرکزی دکتر محدثی آن است که ورود «میلیونها انسان طالبانآفرین» به ایران، تهدیدی تمدنی است. این گزاره در نگاه نخست هشداردهنده است، اما با نگاهی دقیقتر به آمار و پژوهشهای مردمشناسانه، فاقد پشتوانهی علمی جدی است.
مطالعات میدانی متعددی نشان دادهاند که اکثریت مهاجران افغانستانی نهتنها از اقشار افراطی یا حامی طالبان نیستند، بلکه بسیاری از آنان خود قربانی مستقیم خشونتهای طالباناند. پژوهشی در دانشگاه فردوسی مشهد (شاکری، ۱۳۹۷) نشان میدهد که مهاجران افغان در مشهد عمدتاً از طبقههای متوسط، کارگر حرفهای و تحصیلکردهاند، نه از مناطق طالبانینشین.
گزارش پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم (۱۳۹۹) نیز حاکی از آن است که بیش از ۷۸٪ مهاجران افغانستانی ساکن ایران، نگرشی ضدطالبانی دارند و ورود طالبان به کابل را نه بازگشت به سنت، بلکه «سقوط تمدنی» میدانند.
حتی بر اساس آمار رسمی اداره کل اتباع وزارت کشور، اکثریت مهاجران افغانستانی با مدارک اقامتی (کارت آمایش، ویزای کار، تحصیل) از استانهایی مانند هرات، کابل، مزار شریف و بلخ آمدهاند—مناطقی که تاریخاً در تقابل با گفتمان طالبانی بودهاند.
---
📌 ۶. خطر اسطورهسازی هویت ملی
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#رضا_نساجی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
اریک هابسبام در Nations and Nationalism since 1780 هشدار میدهد که وقتی روایتهای هویتی، خود را طبیعی و تغییرناپذیر جلوه میدهند، نتیجهی آن طرد اقلیتها و خشونتهای گستردهتر است. در شرایطی که ایران با بحرانهایی چون بیکاری، مهاجرت نخبگان، فقر ساختاری و انسداد سیاسی مواجه است، تبدیل مهاجر به «عامل همهٔ مشکلات»، بازنمایی مکانیکی و خطرناک از سازوکارهای پیچیدهتر است.
---
🔚 سخن پایانی: از طرد تا تفاهم
هیچکس منکر حق یک جامعه برای تعیین سیاستهای مهاجرتیاش نیست. اما وقتی زبان نقد به زبان طرد بدل میشود، و وقتی «انسان» بهواسطهی ملیت، دین یا خاستگاهش ارزشگذاری میشود، آنگاه نهتنها از کرامت انسانی فاصله گرفتهایم، بلکه گرفتار همان دور باطلی شدهایم که تاریخ، بارها بهای سنگین آن را نشانمان داده است.
جناب دکتر محدثی عزیز، دغدغهی آیندهی ایران دغدغهی مشترک ماست. اما دفاع از آیندهای روشن، بدون حفظ حرمت انسان، بدون شنیدن صدای دیگران، و بدون فروتنی در برابر تنوع، ممکن نیست.
ما نه مدافع «انسانگرایی قلابی»، بلکه مدافع «انسانگرایی مسئولانه»ایم؛ آنگونه که مردمشناسی آموخته: پیش از هر چیز، دیدن انسان در «دیگری» است.
---
📎 منابع:
1. شاکری، فرشید. «بررسی جامعهشناختی مهاجرت اتباع افغانستان به ایران و پیامدهای آن بر ساختار فرهنگی-اجتماعی شهر مشهد». پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۹۷.
2. حسینی، سیدمحمد و دهنوی، زهرا. «تحلیل سیاستگذاری مهاجرت افغانستانیها در ایران از منظر عدالت اجتماعی». فصلنامه رفاه اجتماعی، ۱۴۰۰.
3. پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم. «وضعیت فرهنگی و ارزشی مهاجران افغانستانی در ایران». تهران، ۱۳۹۹.
4. اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی، گزارش سالانه، ۱۴۰۲.
5. Barth, Fredrik. Ethnic Groups and Boundaries. 1969.
6. Smith, Anthony D. The Ethnic Origins of Nations. 1986.
7. Hobsbawm, Eric. Nations and Nationalism since 1780. 1990.
8. Said, Edward. Orientalism. 1978.
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#علی_غفاریان
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
---
🔚 سخن پایانی: از طرد تا تفاهم
هیچکس منکر حق یک جامعه برای تعیین سیاستهای مهاجرتیاش نیست. اما وقتی زبان نقد به زبان طرد بدل میشود، و وقتی «انسان» بهواسطهی ملیت، دین یا خاستگاهش ارزشگذاری میشود، آنگاه نهتنها از کرامت انسانی فاصله گرفتهایم، بلکه گرفتار همان دور باطلی شدهایم که تاریخ، بارها بهای سنگین آن را نشانمان داده است.
جناب دکتر محدثی عزیز، دغدغهی آیندهی ایران دغدغهی مشترک ماست. اما دفاع از آیندهای روشن، بدون حفظ حرمت انسان، بدون شنیدن صدای دیگران، و بدون فروتنی در برابر تنوع، ممکن نیست.
ما نه مدافع «انسانگرایی قلابی»، بلکه مدافع «انسانگرایی مسئولانه»ایم؛ آنگونه که مردمشناسی آموخته: پیش از هر چیز، دیدن انسان در «دیگری» است.
---
📎 منابع:
1. شاکری، فرشید. «بررسی جامعهشناختی مهاجرت اتباع افغانستان به ایران و پیامدهای آن بر ساختار فرهنگی-اجتماعی شهر مشهد». پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۹۷.
2. حسینی، سیدمحمد و دهنوی، زهرا. «تحلیل سیاستگذاری مهاجرت افغانستانیها در ایران از منظر عدالت اجتماعی». فصلنامه رفاه اجتماعی، ۱۴۰۰.
3. پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم. «وضعیت فرهنگی و ارزشی مهاجران افغانستانی در ایران». تهران، ۱۳۹۹.
4. اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی، گزارش سالانه، ۱۴۰۲.
5. Barth, Fredrik. Ethnic Groups and Boundaries. 1969.
6. Smith, Anthony D. The Ethnic Origins of Nations. 1986.
7. Hobsbawm, Eric. Nations and Nationalism since 1780. 1990.
8. Said, Edward. Orientalism. 1978.
#چپ
#اهریمن
#مارکسیسم
#آرزواندیشی
#عوامفریبی
#علی_غفاریان
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
♦️پشتپرده رضایت سیداحمد علمالهدی از افزایش تعداد مهاجران افغانستانی در ایران چیست؟
ص۱
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
بازنشر: ۱۴ تیر ۱۴۰۴
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2028109/
گوش اکثر ایرانیان شیعهمذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علمالهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علمالهدی هم تایید میکند و به همین دلیل فرمودهاند که منظورشان از مردم، "مردم متدین" است. یعنی جناب علمالهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمیداند اما علاقهاش به حضور افغانسانیها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین میداند.
استقبال روحانیونی چون احمد علمالهدی از فزونیِ جمعیتِ افغانهای مهاجر به ایران، قاعدتا دلایل اومانیستی ندارد. یعنی مسألۀ ایشان این نیست که مهاجران افغانستانی هم "انسان"اند و ایران باید پذیرای این افراد باشد.
به گزارش عصر ایران، راستگرایان ایرانی با شعار "ایران برای همۀ ایرانیان" مخالف بودهاند. بنابراین وقتی ایدۀ "ایران برای افغانها" (یا افغانستانیها) را تلویحا مطرح میکنند (یا کمی دقیقتر: ایران در خدمت برادران افغانستانی)، باید دید چنین ایدهای چه انگیزهها یا دلایلی میتواند داشته باشد.
به نظر میرسد مسألۀ روحانیونی چون جناب علمالهدی "مسلمانیِ" مردم افغانستان هم نباشد؛ چون تقریبا 84 درصد از مردم افغانستان اهل سنتاند و فقط 15 درصد آنها شیعهاند. در ایران، شیعیان اکثرا در مناطق پیشرفتهتر زندگی میکنند و غالبا از سطح مدنی بالاتری نسبت به ایرانیان اهل سنت برخوردارند و دقیقا به همین دلیل نرخ زاد و ولدشان نسبت به ایرانیهای سنیمذهب کمتر است.
رشد سریعتر جمعیت سنیمذهب ایران، به هر حال یکی از دغدغههای روحانیون شیعه در ایران است. مطابق آمار غیر رسمی، حدود 10 درصد مردم ایران اهل سنتاند. طبقهبندی باروری استانهای ایران در سال 1399 نشان میدهد مثلا استانهای تهران و البرز و گیلان و مازندران، پایینترین نرخ زاد و ولد و استانهای سیستان و بلوچستان و کرمانشاه و خراسان جنوبی بالاترین نرخ زاد و ولد را داشتند.
بنابراین اگر قرار باشد موج گستردۀ مهاجران افغان به ایران، موجب رشد بیشتر جمعیت سنیمذهب ایران شود، چنین تحولی دست کم برای روحانیونی مثل آقای علمالهدی بعید است که مطلوب باشد. ولی نکته این است که اکثر افغانهای مهاجر به ایران، شیعه هستند. در مجموع حدود 70 درصد اتباع خارجه که در ایران زندگی میکنند شیعهمذهباند و باقی اهل سنتاند.
تعداد افغانهای مهاجر به ایران بین 4 تا 5 میلیون نفر تخمین زده میشود. ایران پذیرای بیشترین مهاجر افغانستانی در بین تمام کشورهای دنیاست. پس از ایران، پاکستان در رتبۀ دوم قرار دارد که حدود 2ونیم میلیون مهاجر افغانی را پذیرفته است.
منطقی به نظر میرسد اگر فرض کنیم که افغانیهای سنیمذهب عمدتا ترجیح میدهند به پاکستان مهاجرت کنند و افغانستانیهای شیعهمذهب نیز غالبا ایران را به پاکستان ترجیح میدهند.
آلمان و آمریکا سومین و چهارمین کشور از حیث پذیرش مهاجران افغانستانیاند که به ترتیب حدود 600هزار و 300هزار مهاجر را پذیرفتهاند.
به هر حال به نظر میرسد که مذهب مهاجران افغان، نقش قابل توجهی در استقبال روحانیونی مثل امام جمعۀ مشهد از حضور آنها در ایران دارد. به ویِژه اینکه بسیاری از این مهاجران در خراسان ساکن میشوند.
اگرچه ممکن است گفته شود ایران کشوری است که حدود 90 درصد از مردمش شیعهاند و نیازی نیست آقای علمالهدی مشوق سیاست ورود شیعیان افغانی به ایران باشد. ولی واقعیت این است که سطح مدنی بالاتر ایران نسبت به افغانستان، به لحاظ فرهنگی و سیاسی تفاوت قابل توجهی بین بخش عمدۀ شیعیان ایران و افغانستان ایجاد کرده. تجربۀ زیستۀ ایرانیان در چند دهۀ اخیر نیز مزید بر علت است.
این تفاوتها در مجموع موجب شده گوش اکثر ایرانیان شیعهمذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علمالهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علمالهدی هم تایید میکند و به همین دلیل فرمودهاند که منظورشان از مردم، "مردم متدین" است. یعنی جناب علمالهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمیداند اما علاقهاش به حضور افغانسانیها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین میداند.
پرواضح است که واژۀ متدین در این سیاق، تقریبا معنای مشتری و پامنبری میدهد. وگرنه ایمان را نهایتا باید در قلب افراد جستوجو کرد. چه بسیار کسانی که رخت و ریختشان شبیه مومنان نیست ولی قلبشان لبریز از ایمان است و در خلوت خودشان با خدایی که اسلام به آنها معرفی کرده، راز و نیاز میکنند اما علاقهای به شنیدن مواضع سیاسی و فرهنگی روحانیونی مثل جناب علمالهدی ندارند.
ادامه 👇👇👇
#چپ
#مارکسیسم
#عوامفریبی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
ص۱
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
بازنشر: ۱۴ تیر ۱۴۰۴
http://www.irdiplomacy.ir/fa/news/2028109/
گوش اکثر ایرانیان شیعهمذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علمالهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علمالهدی هم تایید میکند و به همین دلیل فرمودهاند که منظورشان از مردم، "مردم متدین" است. یعنی جناب علمالهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمیداند اما علاقهاش به حضور افغانسانیها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین میداند.
استقبال روحانیونی چون احمد علمالهدی از فزونیِ جمعیتِ افغانهای مهاجر به ایران، قاعدتا دلایل اومانیستی ندارد. یعنی مسألۀ ایشان این نیست که مهاجران افغانستانی هم "انسان"اند و ایران باید پذیرای این افراد باشد.
به گزارش عصر ایران، راستگرایان ایرانی با شعار "ایران برای همۀ ایرانیان" مخالف بودهاند. بنابراین وقتی ایدۀ "ایران برای افغانها" (یا افغانستانیها) را تلویحا مطرح میکنند (یا کمی دقیقتر: ایران در خدمت برادران افغانستانی)، باید دید چنین ایدهای چه انگیزهها یا دلایلی میتواند داشته باشد.
به نظر میرسد مسألۀ روحانیونی چون جناب علمالهدی "مسلمانیِ" مردم افغانستان هم نباشد؛ چون تقریبا 84 درصد از مردم افغانستان اهل سنتاند و فقط 15 درصد آنها شیعهاند. در ایران، شیعیان اکثرا در مناطق پیشرفتهتر زندگی میکنند و غالبا از سطح مدنی بالاتری نسبت به ایرانیان اهل سنت برخوردارند و دقیقا به همین دلیل نرخ زاد و ولدشان نسبت به ایرانیهای سنیمذهب کمتر است.
رشد سریعتر جمعیت سنیمذهب ایران، به هر حال یکی از دغدغههای روحانیون شیعه در ایران است. مطابق آمار غیر رسمی، حدود 10 درصد مردم ایران اهل سنتاند. طبقهبندی باروری استانهای ایران در سال 1399 نشان میدهد مثلا استانهای تهران و البرز و گیلان و مازندران، پایینترین نرخ زاد و ولد و استانهای سیستان و بلوچستان و کرمانشاه و خراسان جنوبی بالاترین نرخ زاد و ولد را داشتند.
بنابراین اگر قرار باشد موج گستردۀ مهاجران افغان به ایران، موجب رشد بیشتر جمعیت سنیمذهب ایران شود، چنین تحولی دست کم برای روحانیونی مثل آقای علمالهدی بعید است که مطلوب باشد. ولی نکته این است که اکثر افغانهای مهاجر به ایران، شیعه هستند. در مجموع حدود 70 درصد اتباع خارجه که در ایران زندگی میکنند شیعهمذهباند و باقی اهل سنتاند.
تعداد افغانهای مهاجر به ایران بین 4 تا 5 میلیون نفر تخمین زده میشود. ایران پذیرای بیشترین مهاجر افغانستانی در بین تمام کشورهای دنیاست. پس از ایران، پاکستان در رتبۀ دوم قرار دارد که حدود 2ونیم میلیون مهاجر افغانی را پذیرفته است.
منطقی به نظر میرسد اگر فرض کنیم که افغانیهای سنیمذهب عمدتا ترجیح میدهند به پاکستان مهاجرت کنند و افغانستانیهای شیعهمذهب نیز غالبا ایران را به پاکستان ترجیح میدهند.
آلمان و آمریکا سومین و چهارمین کشور از حیث پذیرش مهاجران افغانستانیاند که به ترتیب حدود 600هزار و 300هزار مهاجر را پذیرفتهاند.
به هر حال به نظر میرسد که مذهب مهاجران افغان، نقش قابل توجهی در استقبال روحانیونی مثل امام جمعۀ مشهد از حضور آنها در ایران دارد. به ویِژه اینکه بسیاری از این مهاجران در خراسان ساکن میشوند.
اگرچه ممکن است گفته شود ایران کشوری است که حدود 90 درصد از مردمش شیعهاند و نیازی نیست آقای علمالهدی مشوق سیاست ورود شیعیان افغانی به ایران باشد. ولی واقعیت این است که سطح مدنی بالاتر ایران نسبت به افغانستان، به لحاظ فرهنگی و سیاسی تفاوت قابل توجهی بین بخش عمدۀ شیعیان ایران و افغانستان ایجاد کرده. تجربۀ زیستۀ ایرانیان در چند دهۀ اخیر نیز مزید بر علت است.
این تفاوتها در مجموع موجب شده گوش اکثر ایرانیان شیعهمذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علمالهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علمالهدی هم تایید میکند و به همین دلیل فرمودهاند که منظورشان از مردم، "مردم متدین" است. یعنی جناب علمالهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمیداند اما علاقهاش به حضور افغانسانیها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین میداند.
پرواضح است که واژۀ متدین در این سیاق، تقریبا معنای مشتری و پامنبری میدهد. وگرنه ایمان را نهایتا باید در قلب افراد جستوجو کرد. چه بسیار کسانی که رخت و ریختشان شبیه مومنان نیست ولی قلبشان لبریز از ایمان است و در خلوت خودشان با خدایی که اسلام به آنها معرفی کرده، راز و نیاز میکنند اما علاقهای به شنیدن مواضع سیاسی و فرهنگی روحانیونی مثل جناب علمالهدی ندارند.
ادامه 👇👇👇
#چپ
#مارکسیسم
#عوامفریبی
#جمهوری_اسلامی
#انسانگرایی_قلابی
#مهاجران_افغانستانی
#سیاست_مهاجرپذیری
@NewHasanMohaddesi
دیپلماسی ایرانی
پشتپرده رضایت سیداحمد علمالهدی از افزایش تعداد مهاجران افغانستانی در ایران چیست؟ - دیپلماسی ایرانی
گوش اکثر ایرانیان شیعهمذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علمالهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علمالهدی هم تایید میکند و...