پست جدید کانال یوتیوب رو از دست ندید.
💫💛اگر چنین محتوایی برای شما جذاب است با حمایت از کانال یوتیوب ما به تداوم انتشار این ویدیو ها کمک کنید.
https://youtube.com/c/AMIRHOSSEINELAHI21
💫💛اگر چنین محتوایی برای شما جذاب است با حمایت از کانال یوتیوب ما به تداوم انتشار این ویدیو ها کمک کنید.
https://youtube.com/c/AMIRHOSSEINELAHI21
🔸بهتر بود که در جوانی در راهِ ملکوت اعلی خود را اخته میکردم.
(#آگوستین - #اعترافات - ج2 - ص2)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
🔹قدّیسی که خاطرِ خدا از وی خرسند است، یک اختهیِ آرمانیست...
آنجا که ((ملکوتِ خداوند)) آغاز میشود، زندگی پایان میگیرد.
(#نیچه، #غروب_بت_ها، قطعه 4 اخلاق همچون سرشتِ ضدِ طبیعت، ترجمه داریوش آشوری)
نظر خود را برای ما بنویسید (روی متن کلیک کنید)
(#آگوستین - #اعترافات - ج2 - ص2)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
🔹قدّیسی که خاطرِ خدا از وی خرسند است، یک اختهیِ آرمانیست...
آنجا که ((ملکوتِ خداوند)) آغاز میشود، زندگی پایان میگیرد.
(#نیچه، #غروب_بت_ها، قطعه 4 اخلاق همچون سرشتِ ضدِ طبیعت، ترجمه داریوش آشوری)
نظر خود را برای ما بنویسید (روی متن کلیک کنید)
کسی که تحتِ هدایتِ عقل زندگی میکند در کیویتاس [=مدینه، جمهوری، شهر] که در آن مطابق با قوانینِ مشترک زندگی میکند آزادتر است تا در تنهایی که در آن فقط از خودش اطاعت میکند.
👤 #اسپینوزا
📘 در کتاب #اخلاق ، IVP73
پ.ن: کیویتاس (civitas) واژهای لاتینی است که آقای جهانگیری آن را به «مدینه» ترجمه کرده است. این واژه در قرن هفدهم و عصر روشنگری به نوعی معنای جمهوریت میداد، البته نه به معنایی که امروزه از جمهوریت قصد میکنیم. از این رو کیویتاس اجتماعی از انسانها است که تحت قوانین نوعی حکومتِ آزاد زندگی میکنند.
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
👤 #اسپینوزا
📘 در کتاب #اخلاق ، IVP73
پ.ن: کیویتاس (civitas) واژهای لاتینی است که آقای جهانگیری آن را به «مدینه» ترجمه کرده است. این واژه در قرن هفدهم و عصر روشنگری به نوعی معنای جمهوریت میداد، البته نه به معنایی که امروزه از جمهوریت قصد میکنیم. از این رو کیویتاس اجتماعی از انسانها است که تحت قوانین نوعی حکومتِ آزاد زندگی میکنند.
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
وظیفهی انسانِ عاقل است که از غذاهایِ مطبوع و نوشیدنیهایِ گوارا تا حدِ اعتدال تغذیه کند و با استفاده از عطرها، زیباییِ گیاهانِ سرسبز، آرایش، موسیقی، ورزش، تئاتر و نظایرِ آنها، که انسان میتواند بدونِ آسیب رساندن به دیگران از آنان بهرهمند گردد، خود را نیرو بخشیده و قدرتش را افزون کند. [...] این روشِ زندگی بهتر از همه، هم با اصولِ ما سازگار است و هم با شیوهی معمولِ زندگی. بنابراین هیچ شیوهای از زندگی، بهتر و توصیهکردنیتر از این نیست.
👤 #اسپینوزا
📘 در کتابِ #اخلاق ؛ نوشتهی باروخ (بِنِدیکت) اسپینوزا؛ IVP45S2C
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
👤 #اسپینوزا
📘 در کتابِ #اخلاق ؛ نوشتهی باروخ (بِنِدیکت) اسپینوزا؛ IVP45S2C
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
بشر از همه چیز می تواند چشم بپوشد مگر از خرافات و اعتقادات خودش بقول یکی از دانشمندان: «انسان یک جانور خرافات پرست است.»
(#هدايت، #نیرنگستان)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
(#هدايت، #نیرنگستان)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
کمیک.jpg
1.5 MB
کمیک فلسفی (از چپ به راست بخوانید)
با موضوع: راسل و منطق گرایی
برسی نکات این کمیک در ویدئو زیر (با 𝙑𝙋𝙉 باز کنید)
https://youtu.be/S9b5j03iW58
با موضوع: راسل و منطق گرایی
برسی نکات این کمیک در ویدئو زیر (با 𝙑𝙋𝙉 باز کنید)
https://youtu.be/S9b5j03iW58
👍1
تمامی مفاهیمِ حاکم بر میزانِ خویشاوندی چرندیاتی فیزیولوژیک است که نمی توان به طرحِ آن ها پرداخت. امروزه پاپ نیز به همین چرندیات مشغول است. آدمی به کمترین میزان با پدر و مادرش خویشاوند است و این نشانه ای از نهایتِ گستاخی است که آدمی با پدر و مادرش خویشاوند باشد. سرشت های متعالی سرمنشایی بسیار کهن تر دارند و بر اساس آن باید آنان را گرد هم آورد، ذخیره و پس انداز کرد. فردیت های بزرگ، پیرترین ها هستند و من این نکته را در نمی یابم، اما شاید ژولیوس سزار پدر من باشد یا اسکندر، این دیونیزوسِ مجسم... در این لحظه که می نویسم، نامه رسان برایم سرِ "دیونیزوس" را آورده است.
(#نیچه ؛ #آنک_انسان ، چرا چنین فرزانه ام، قطعه 3)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
(#نیچه ؛ #آنک_انسان ، چرا چنین فرزانه ام، قطعه 3)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
👍1
Forwarded from فلسفه
کتاب_مسئله_ی_شر_نسخه_نهایی_۱_۷_خرداد.pdf
2.3 MB
با برخی از هنرمندان و نویسندگان دشمن میشویم؛ نه به این خاطر که آنها ما را فریب دادهاند، بلکه به این خاطر که روشهای بهتری برای فریب دادن ما بکار نبردهاند.
(#نیچه، #آواره_و_سایهاش، قطعه ۲۵۰)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
(#نیچه، #آواره_و_سایهاش، قطعه ۲۵۰)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
👍1
گذشتن شتر از سوراخ سوزن آسانتر است از وارد شدن شخص ثروتمند به ملكوت خدا.
(لوقا 18:25)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
✍🏻نظر خود را با کلیک روی این متن برای ما بنویسید
(لوقا 18:25)
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
✍🏻نظر خود را با کلیک روی این متن برای ما بنویسید
چشمداشتِ بزرگ از عشقبازی و شرمندگی از آن، از همان آغاز تمامِ منظره را برایِ زن خراب میکند.
👤 #فردریش_نیچه
📘 #فراسوی_نیک_و_بد ؛ قطعهی ۱۱۴، ترجمهی داریوش آشوری
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
👤 #فردریش_نیچه
📘 #فراسوی_نیک_و_بد ؛ قطعهی ۱۱۴، ترجمهی داریوش آشوری
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
#اسپینوزا ؛ در کتابِ #اخلاق ، بخش سوم، قضیهی 59:
«از میانِ تمامیِ تأثیراتی که به ذهن، از حیثِ فعال بودنش، ارجاع مییابند، هیچ تأثیری وجود ندارد که به لذت یا میل ارجاع نیابد.»
👈 پی نوشت از مهدی رضاییان:
فعالیتِ ذهن به اندوه تعلق نمی گیرد. تأثیراتِ فعال (تأثیر ترجمۀ واژۀ لاتینِ AFFECTUS است که به عاطفه نیز برگردانده شده است) شاملِ لذت، شادی، نشاط، عشق و میلِ شادی زا می گردد و هرگز قطب مقابل خود را، مانند اندوه و نفرت، در بر نمی گیرد.
اسپینوزا هر گونه دیالکتیکِ درونی میان لذت و درد را رد می کند: اندوه به هیچ وجه دخالتی در وجهِ فعالیتِ ذهن، یعنی در وجهِ خلاقیت ندارد. آنچه خلاقیت نامیده می شود، آنچه فعالیتِ نابِ ذهن است، تنها در اثرِ لذت و شادی تولید می گردد.
اسپینوزا در بخش چهارم تاکید می کند که شادی تنها وجهی است که موجب فعالیت ذهن و بدن است. در یکی از تبصره ها می گوید: «فقط خرافاتِ سختگیر و دست و پا گیر با خندیدن و شادی مخالفند». قطعا اسپینوزا در این نکته هم دین یهود را مد نظر داشته است هم مسیحیت، زیرا در کتب مقدسِ هر دو حزن و اندوه به نوعی بر خنده و شادی برتری دارد. البته این تحلیل ناظر به جهانِ اسپینوزیستی است، و تعمیمِ آن به فرهنگِ دینیِ خودمان نیز قطعا معتبر است.
اگر به دقت به این قضیه بنگریم، و تمامِ توجهمان را مصروفِ تعمق در آن کنیم، وجهی رادیکال در آن می یابیم که با تمامِ توانش سرِ ناسازگاری با هرگونه تلقیِ مثبت از حُزن و اندوه دارد. در هندسۀ هستیِ اسپینوزایی اندوه به معنای «کاهشِ قدرت یا کاهشِ واقعیت» است و هیچ راهِ دیگری برای معنای اندوه گشوده نیست و نخواهد شد. توصیه به حُزن و اندوه، توصیه به گریه، پشیمانی، غصه و درد در ادیان و هر مکتب فکریِ دیگری، از نظر اسپینوزا توصیه به ابتذال، شر، فروکاهش و فساد است. انسانِ اندوهناک فاسد است، چه این اندوه صرفا مالیخولیا یا افسردگیِ مادی باشد، چه حزن و حالِ غمگینِ دینی و عرفانی. هیچ تفاوتی نمی کند.
الاهیات از دیدِ اسپینوزا چیزی نیست جز الاهیاتِ منفی، و اندوهناک. الاهیات با اندوه قرابت داشته است و همواره قرابت دارد. آنچه اسپینوزا را به صورت رادیکال علیه الاهیات منفی قرار می دهد، نه نقدِ بی واسطه و صریحِ دین، بلکه مسئلۀ شادی و لذت است که به متافیزیکِ قدرت و انتولوژیِ قدرت مربوط است. الاهیاتِ منفی برای آنکه پایدار بماند به دیالکتیکِ رنج/شادی نیازمند است. الاهیات بدونِ دیالکتیک دوام نخواهد آورد.
متن های بیشتر در مورد #اسپینوزا را در کانالم به آدرس زیر ببینید:
https://www.tg-me.com/amorDei_amorFati
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
«از میانِ تمامیِ تأثیراتی که به ذهن، از حیثِ فعال بودنش، ارجاع مییابند، هیچ تأثیری وجود ندارد که به لذت یا میل ارجاع نیابد.»
👈 پی نوشت از مهدی رضاییان:
فعالیتِ ذهن به اندوه تعلق نمی گیرد. تأثیراتِ فعال (تأثیر ترجمۀ واژۀ لاتینِ AFFECTUS است که به عاطفه نیز برگردانده شده است) شاملِ لذت، شادی، نشاط، عشق و میلِ شادی زا می گردد و هرگز قطب مقابل خود را، مانند اندوه و نفرت، در بر نمی گیرد.
اسپینوزا هر گونه دیالکتیکِ درونی میان لذت و درد را رد می کند: اندوه به هیچ وجه دخالتی در وجهِ فعالیتِ ذهن، یعنی در وجهِ خلاقیت ندارد. آنچه خلاقیت نامیده می شود، آنچه فعالیتِ نابِ ذهن است، تنها در اثرِ لذت و شادی تولید می گردد.
اسپینوزا در بخش چهارم تاکید می کند که شادی تنها وجهی است که موجب فعالیت ذهن و بدن است. در یکی از تبصره ها می گوید: «فقط خرافاتِ سختگیر و دست و پا گیر با خندیدن و شادی مخالفند». قطعا اسپینوزا در این نکته هم دین یهود را مد نظر داشته است هم مسیحیت، زیرا در کتب مقدسِ هر دو حزن و اندوه به نوعی بر خنده و شادی برتری دارد. البته این تحلیل ناظر به جهانِ اسپینوزیستی است، و تعمیمِ آن به فرهنگِ دینیِ خودمان نیز قطعا معتبر است.
اگر به دقت به این قضیه بنگریم، و تمامِ توجهمان را مصروفِ تعمق در آن کنیم، وجهی رادیکال در آن می یابیم که با تمامِ توانش سرِ ناسازگاری با هرگونه تلقیِ مثبت از حُزن و اندوه دارد. در هندسۀ هستیِ اسپینوزایی اندوه به معنای «کاهشِ قدرت یا کاهشِ واقعیت» است و هیچ راهِ دیگری برای معنای اندوه گشوده نیست و نخواهد شد. توصیه به حُزن و اندوه، توصیه به گریه، پشیمانی، غصه و درد در ادیان و هر مکتب فکریِ دیگری، از نظر اسپینوزا توصیه به ابتذال، شر، فروکاهش و فساد است. انسانِ اندوهناک فاسد است، چه این اندوه صرفا مالیخولیا یا افسردگیِ مادی باشد، چه حزن و حالِ غمگینِ دینی و عرفانی. هیچ تفاوتی نمی کند.
الاهیات از دیدِ اسپینوزا چیزی نیست جز الاهیاتِ منفی، و اندوهناک. الاهیات با اندوه قرابت داشته است و همواره قرابت دارد. آنچه اسپینوزا را به صورت رادیکال علیه الاهیات منفی قرار می دهد، نه نقدِ بی واسطه و صریحِ دین، بلکه مسئلۀ شادی و لذت است که به متافیزیکِ قدرت و انتولوژیِ قدرت مربوط است. الاهیاتِ منفی برای آنکه پایدار بماند به دیالکتیکِ رنج/شادی نیازمند است. الاهیات بدونِ دیالکتیک دوام نخواهد آورد.
متن های بیشتر در مورد #اسپینوزا را در کانالم به آدرس زیر ببینید:
https://www.tg-me.com/amorDei_amorFati
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
Telegram
مهدی رضاییان
بٰادْ بَرٰادَرِ مَنْ اَسْتْ.
(این کانال شخصی است و حول احوال و افکار خودم میچرخد)
First post: https://www.tg-me.com/amorDei_amorFati/3
(این کانال شخصی است و حول احوال و افکار خودم میچرخد)
First post: https://www.tg-me.com/amorDei_amorFati/3
👍4
دانته آلیگیری (زادهٔ فلورانس در سال ۱۲۶۵ ودرگذشتهٔ راونا در سپتامبر ۱۳۲۱ میلادی) شاعر اهل ایتالیا بودهاست. وی در سیاست زادگاه خود عاملی مؤثر بود. نوشتههای دانته در ادبیات ایتالیا و سراسر اروپا مؤثر افتاده است. دانته در دوران زندگی خود دست به انتشار کتابهای متعددی زد که معروفترین آنها «کمدی الهی»، «زندگانی نو»، «ضیافت»، «سلطنت»، و «آهنگها» است. کتاب «کمدی الهی» (از مشهورترین و نبوغآمیز ترین آثار ادبی تمام دوران) در سه بخش نگاشته شدهاست: دوزخ، برزخ و بهشت. شوپنهاور در اشاره ای به کمدی الهی گفته است دلیل آنکه «دوزخ» در میان سه کتاب کمدی الهی جذاب تر از آب در آمده، این است که ذات جهان رنج و شرارت است و همواره موضوع دوزخ زیباتر و عمیق تر از بهشت در می آید.
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
کتاب #کمدی_الهی را از طریق کانال تلگرام #نیچه_و_فلسفه میتوانید دانلود کنید.
همچنین برای حمایت از ما اینستاگرام نیچه و فلسفه را هم فالو کنید (آدرس لینک زیر):
https://instagram.com/philosophi_zer
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
کتاب #کمدی_الهی را از طریق کانال تلگرام #نیچه_و_فلسفه میتوانید دانلود کنید.
همچنین برای حمایت از ما اینستاگرام نیچه و فلسفه را هم فالو کنید (آدرس لینک زیر):
https://instagram.com/philosophi_zer
کمدی الهی - دوزخ _AVAYeBUF-com.pdf
33.3 MB
📚نام کتاب: #کمدی_الهی
بخش (دوزخ )
✍️ نویسنده: #دانته آلیگری
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
مترجم : شجاع الدین شفا
فرمت : pdf
بخش (دوزخ )
✍️ نویسنده: #دانته آلیگری
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
مترجم : شجاع الدین شفا
فرمت : pdf
👍1
کمدی الهی - برزخ_AVAYeBUF-com.pdf
9.5 MB
📚نام کتاب: #کمدی_الهی
بخش ( برزخ )
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
✍️ نویسنده: دانته آلیگری
مترجم : شجاع الدین شفا
فرمت : pdf
بخش ( برزخ )
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
✍️ نویسنده: دانته آلیگری
مترجم : شجاع الدین شفا
فرمت : pdf
کمدی الهی - بهشت_AVAYeBUF-com.pdf
14.7 MB
📚نام کتاب: #کمدی_الهی
بخش (بهشت)
✍️ نویسنده: دانته آلیگری
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
مترجم : شجاع الدین شفا
فرمت : pdf
بخش (بهشت)
✍️ نویسنده: دانته آلیگری
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
مترجم : شجاع الدین شفا
فرمت : pdf
خاطرهای از پیکاسو و افسر آلمانی
https://www.instagram.com/p/CVqjL8RNmgG/?utm_medium=copy_link
https://www.instagram.com/p/CVqjL8RNmgG/?utm_medium=copy_link
Forwarded from فلسفه
مناظره هایی در باب وجود خداوند .pdf
1.4 MB
@philosopherin
فایل پیدیاف کتاب «مناظرههایی در باب وجود خداوند»
فایل پیدیاف کتاب «مناظرههایی در باب وجود خداوند»
فلاکتِ انسان تنها از یک چیز ناشی میشود: اینکه نمیتواند با آرامش در یک اتاق بماند.
(تاملاتِ پاسکال)
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
(تاملاتِ پاسکال)
join us : | کانال نیچه و فلسفه
💯 @PHILOSOPHI_ZER
👍1
هنوز هستند مردمان در خودنگر بیآزاری که باور دارند «یقینهای بیواسطه»، مانند «من میاندیشم»، یا آن خرافهی شوپنهاوری، یعنی «من اراده میکنم»، وجود دارند: چنانکه گویی در اینجا شناخت، موضوعِ خویش را صاف و پوست کَنده، همچون «شیءِ فینفسه» فراچنگ میآورد، و نه «سوژه» گامی کژ مینهد نه «ابژه». ولی عبارت «یقین بی واسطه» همانند «شناخت مطلق» و «شیءِ فینفسه»، حاوی تناقضی میان اسم و صفت است. صد بار دیگر هم خواهم گفت که انسان باید خود را از وسوسهی کلمات برهاند! بگذار مردم باور داشته باشند که شناختن یعنی تا بیخ و بُن شناختن. اما فیلسوف باید به خود بگوید که: من در تحلیلِ رویدادی که در عبارت «من میاندیشم» بیان شده است، به سلسلهای از تصديقهای نسنجیده بر میخورم که اثبات آنها نه تنها دشوار بل محال است: برای مثال، این نکته که این من هستم که میاندیشم، که چیزی در اساس میباید باشد تا بیندیشد و اندیشیدن فعلی است و عملی از سوی وجودی که علت آن بشمار میآید، که یک «من» در کار است، و سرانجام اینکه، هم اکنون مسلم است که مراد از «اندیشیدن» چیست - که من میدانم «انديشدن» چیست، زیرا اگر من پیشاپیش نزد خود معین نکرده باشم که «اندیشیدن» چیست، با کدام معیار معلوم توانم کرد که آنچه هم اکنون در درون من روی میدهد چه بسا نامش «خواستن» نباشد یا «احساس کردن»؟ دیگر بس است. در این «میاندیشم» مفروض است که من حالت کنونی خود را با حالتهای دیگری که در خود میشناسم، میسنجم تا معلوم کنم که این حالت چیست: به سبب همین رابطهای که پیشاپیش با دانستههای دیگر وجود دارد، این حالت به هیچ وجه برای من يک يقينِ بی واسطه نیست.
به جای این «يقين بیواسطه» - که مردم چه بسا درین مورد بدان باور داشته باشند - فیلسوف سلسلهای از پرسشهای متافیزیکی را فرارویِ خود مییابد که همانا پرسشهای خاصِ وجدان عقلیاند: «مفهوم اندیشیدن را از کجا آوردهام؟ چرا به علت و معلول باور دارم؟ چه چیز به من چنان حقی میدهد که از يک «من»، آن هم در مقام علت، و سرانجام، در مقام اندیشیدن سخن گویم؟» آن کس که گمان میکند با در آويختن به نوعی شهود به چنین پرسشهای متافیزیکی در دم پاسخ میتواند گفت، مانند آن کس که میگوید: «من میاندیشم و میدانم که دستِ کم این حقیقی و واقعی و يقينی است» - فيلسوف امروزه او را در برابر يک پوزخند و دو علامت سؤال قرار می دهد. چه بسا فیلسوف به او بفهماند که «سَرورِ من، محال است که حضرتِ عالی به خطا نرفته باشید: پس دیگر «حقیقت» یعنی چه؟»
👤 #فردریش_نیچه
📘 در کتاب #فراسوی_نیک_و_بد ؛ نوشتهی فردریش نیچه، قطعهی ۱۶، ترجمهی داریوش آشوری
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
به جای این «يقين بیواسطه» - که مردم چه بسا درین مورد بدان باور داشته باشند - فیلسوف سلسلهای از پرسشهای متافیزیکی را فرارویِ خود مییابد که همانا پرسشهای خاصِ وجدان عقلیاند: «مفهوم اندیشیدن را از کجا آوردهام؟ چرا به علت و معلول باور دارم؟ چه چیز به من چنان حقی میدهد که از يک «من»، آن هم در مقام علت، و سرانجام، در مقام اندیشیدن سخن گویم؟» آن کس که گمان میکند با در آويختن به نوعی شهود به چنین پرسشهای متافیزیکی در دم پاسخ میتواند گفت، مانند آن کس که میگوید: «من میاندیشم و میدانم که دستِ کم این حقیقی و واقعی و يقينی است» - فيلسوف امروزه او را در برابر يک پوزخند و دو علامت سؤال قرار می دهد. چه بسا فیلسوف به او بفهماند که «سَرورِ من، محال است که حضرتِ عالی به خطا نرفته باشید: پس دیگر «حقیقت» یعنی چه؟»
👤 #فردریش_نیچه
📘 در کتاب #فراسوی_نیک_و_بد ؛ نوشتهی فردریش نیچه، قطعهی ۱۶، ترجمهی داریوش آشوری
#M_Rezaeian
🔸Nietzsche & Philosophy Media🔸
🗞 @PHILOSOPHI_ZER
👍2