🏛 @PHILOSOPHI_ZER
من به همهیِ سیستمسازان بد گمانام و از ایشان روی گردان. خواستِ سیستمسازی خلافِ درستکرداری ست.
👤#نیچه
📘#غروب_بت_ها، نکته پردازی ها و خدنگ اندازی ها ۲۶
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
I mistrust all systematizers and avoid them. The will to a system is a lack of integrity.
(#Nietzsche / Twilight of the Idols / Maxims and Arrows 26)
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
من به همهیِ سیستمسازان بد گمانام و از ایشان روی گردان. خواستِ سیستمسازی خلافِ درستکرداری ست.
👤#نیچه
📘#غروب_بت_ها، نکته پردازی ها و خدنگ اندازی ها ۲۶
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
I mistrust all systematizers and avoid them. The will to a system is a lack of integrity.
(#Nietzsche / Twilight of the Idols / Maxims and Arrows 26)
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
Forwarded from تبلیغات پر بازده
تمامی درآمد حاصل از تبلیغات این هفته جهت یاری رساندن به مردم زلزله زده خوی تخصیص خواهد یافت.
#زن_زندگی_آزادی 🖤
#زن_زندگی_آزادی 🖤
یه بام و دو هوای تجربه گرایان
رادیو سایه بان
🟠 یه بام و دو هوای تجربه گراها در اثبات وجود خداوند !
#خداشناسی
#معرفت_شناسی
#فلسفه_دین
🔻رادیو سایبان 👇
╔═🍃🌸════╗
@radiosayeban
╚════🌸🍃═╝
#خداشناسی
#معرفت_شناسی
#فلسفه_دین
🔻رادیو سایبان 👇
╔═🍃🌸════╗
@radiosayeban
╚════🌸🍃═╝
نیچه و فلسفه / Amirhossein pinned «تمامی درآمد حاصل از تبلیغات این هفته جهت یاری رساندن به مردم زلزله زده خوی تخصیص خواهد یافت. #زن_زندگی_آزادی 🖤»
«فایدهی زندگی چیست؟ همه چیز پوچ است! زندگی کردن چون کاه کوبیدن است! زندگی کردن چون سوختن خود است، بدون این که در اثر آن، انسان احساس گرمی کند!»
هنوز هم چنین چرندیاتی را مردم "دانش" میشمارند و مورد احترام دیگران است.
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
هنوز هم چنین چرندیاتی را مردم "دانش" میشمارند و مورد احترام دیگران است.
#نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
همهٔ آدميان بس توانگر و بینظم و تربيت، با نفوذ زنی كه دوستش می دارند، منشی اخلاقی میيابند. تازه با تماس زن است كه بسياري بزرگان در شاهراه خويش قرار می گيرند.
#نیچه
#اراده_معطوف_به_قدرت
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
#نیچه
#اراده_معطوف_به_قدرت
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
در حقیقت افسانه های بهشت و دوزخ همواره در ادیان گوناگون برای انگیزش طبقه متوسط و تحت نظر گرفتن اعمال آنها به وجود آمده است.
شدت و ضعف بهشت و دوزخ را از نظر فریبندگی و هراس انگیزی میان ملل و اقوام مختلف و گوناگون می توان به نسبت فهم و شعور آنان سنجید.
(#فروید /کتاب آینده یک پندار
صفحه 212)
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
شدت و ضعف بهشت و دوزخ را از نظر فریبندگی و هراس انگیزی میان ملل و اقوام مختلف و گوناگون می توان به نسبت فهم و شعور آنان سنجید.
(#فروید /کتاب آینده یک پندار
صفحه 212)
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
تجاربِ من این حق را به من میدهند که به طور کلی به تمایلاتِ «خود تخریبانه» و آنچه «عشق به همسایه» نامیده میشود و همواره در گفتار و کردار آمادهی موعظه کردن است، بدگمان باشم. چنین چیزی به نظر من نشانهی آشکارِ ضعف و ناپایداری در برابر تحریکات است . تنها تباه شدهگان «شفقت» را فضیلت میشمارند.
👤 #نیچه
📘#این_است_انسان ، چرا چنین فرزانه ام؟ ، قطعه 4
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
👤 #نیچه
📘#این_است_انسان ، چرا چنین فرزانه ام؟ ، قطعه 4
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
انسانِ آزاد، کمتر از هرچیزی دربارهی مرگ میاندیشد، زیرا خردمندیاش تأمل دربارهی مرگ نیست بلکه تأمل دربارهی زندگی است.
👤 #اسپینوزا
📘 از کتاب #اخلاق ، بخش چهارم، قضیه۶۷
----------------------------------------------------------
پ.ن: اسپینوزا در برهان این قضیه می گوید انسان آزاد کسی است که بر اساس هدایت عقل می زید نه بر اساس هدایت ترس. آیا این گفتهی اسپینوزا با این حرف که ترس از کرونا طبیعی است متضاد است؟ در اسپینوزا طبیعی بودن به چندین معناست. طبیعت انسان، طبیعت اشیای خارج از انسان، و طبیعت ترکیبی بدنها. انسان به طور ناگزیری طبیعتش طبیعت ترکیبی بدن هاست. از این رو از ترسیدن ناگزیر است. یک دلیلِ اینکه ترس از کرونا طبیعی است این است که انسان طبیعتاً می ترسد و امکان ندارد در موجود انسانی هیچ ترسی نباشد. دوم اینکه اسپینوزا در قضیه ۵۹ می گوید تمامی اعمالی که انسان از سر عاطفه (انفعال) انجام می دهد، همان اعمال را دقیقا می تواند بر اساس عقل (فعالانه) انجام دهد. بنابراین اعمال انسان ها ذاتا نه خیر است نه شر بلکه بسته به این است که انسان بر اساس چه چیزی عمل کرده است؟ به عبارت دیگر اسپینوزا برای اعمال نه ارزش های خیر و شر، بلکه مولفههای نیرو تعریف می کند. اگر به عملی مولفهی منفی تعلق یابد آن عمل انفعالی و بد است، اگر مولفه مثبت تعلق یابد آن عمل فعالانه و خوب است. مثالی که اسپینوزا می زند در مورد کوبیدن مشت است. انسانی که دستش را بالا می آورد و آن را مشت کرده و با شدت پایین می آورد: اگر بنا به عقل و ناشی از توانایی طبیعی بدنی اش نگاه کنیم فضیلتی است که با توجه به ساختمان و ظرفیت بدن انسان شایسته ی آن است. ولی اگر همین کار را از سر خشم یا نفرت انجام دهد فضیلت نیست بلکه انفعالی اندوهناک است که از توان بدن انسان می کاهد. پس مشت زدن به خودی خود نه شر است نه خیر، بلکه بسته به مولفهی نیرویی که به آن مربوط است یا مثبت است یا منفی. به همین ترتیب اجتناب مردم از کرونا و رعایت موارد بهداشتی و فاصله گرفتن از یکدیگر و ماسک زدن و صف بستن برای خرید ماسک و الکل و غیره، اگر بر اساس ترس یا وحشت یا نفرت باشد منفی است و اگر بر اساس عقل و طبیعت بدن انسانی باشد مثبت است. اما از آنجایی که طبق این قضیه انسان عاقل به مرگ فکر نمی کند، بلکه به حیات می اندیشد، از این رو با اینکه از کرونا وحشت نمیکند، باز هم با وجود این در جهت حیات و زندگی حداکثر تلاش خود را می کند. از این رو گریز از کرونا، اگر به معنای تلاش برای نگهداشت زندگی شخص باشد، طبیعیترین و عقلانیترین کار است و نظر کسانی که گریز مردم از کرونا را تحقیر می کنند و غیر فلسفی می دانند درست نیست. در واقع فلسفه نزد چنین کسانی تأمل دربارهی مرگ است. اسپینوزا فلسفهای را که تأمل دربارهی مرگ باشد ملغی میکند و چیزی جز بیخردی و بندگی نمیداند. تمام راههای کمال نزد اسپینوزا به جادهی آزادی ختم میشود و آزادی چیزی نیست جز رهاسازی نیروهایی که در طبیعت انسان وجود دارد و باید آزاد شود. اما ترس و عواطف اندوهناک مانع از آزادسازی این نیروها میشوند. به همین دلیل فلسفهی اسپینوزا با «مقاومت» رابطهی مستقیم دارد زیرا هرگاه انسان در ساختاری (اجتماعی، ترکیبی از بدنها) می زید که ترس در آن حکم فرماست و مجبور است بر اساس ترس عمل کند، خرد-اش او را بر آن میدارد که در برابر این ساختار ها بایستد و مقاومت کند تا راه آزادی مسدود نماند. این چنین است که فلسفهی اسپینوزا، از ابتدا فلسفهای است سیاسی.
- از یادداشت های پیشین
#M_Rezaeian
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
👤 #اسپینوزا
📘 از کتاب #اخلاق ، بخش چهارم، قضیه۶۷
----------------------------------------------------------
پ.ن: اسپینوزا در برهان این قضیه می گوید انسان آزاد کسی است که بر اساس هدایت عقل می زید نه بر اساس هدایت ترس. آیا این گفتهی اسپینوزا با این حرف که ترس از کرونا طبیعی است متضاد است؟ در اسپینوزا طبیعی بودن به چندین معناست. طبیعت انسان، طبیعت اشیای خارج از انسان، و طبیعت ترکیبی بدنها. انسان به طور ناگزیری طبیعتش طبیعت ترکیبی بدن هاست. از این رو از ترسیدن ناگزیر است. یک دلیلِ اینکه ترس از کرونا طبیعی است این است که انسان طبیعتاً می ترسد و امکان ندارد در موجود انسانی هیچ ترسی نباشد. دوم اینکه اسپینوزا در قضیه ۵۹ می گوید تمامی اعمالی که انسان از سر عاطفه (انفعال) انجام می دهد، همان اعمال را دقیقا می تواند بر اساس عقل (فعالانه) انجام دهد. بنابراین اعمال انسان ها ذاتا نه خیر است نه شر بلکه بسته به این است که انسان بر اساس چه چیزی عمل کرده است؟ به عبارت دیگر اسپینوزا برای اعمال نه ارزش های خیر و شر، بلکه مولفههای نیرو تعریف می کند. اگر به عملی مولفهی منفی تعلق یابد آن عمل انفعالی و بد است، اگر مولفه مثبت تعلق یابد آن عمل فعالانه و خوب است. مثالی که اسپینوزا می زند در مورد کوبیدن مشت است. انسانی که دستش را بالا می آورد و آن را مشت کرده و با شدت پایین می آورد: اگر بنا به عقل و ناشی از توانایی طبیعی بدنی اش نگاه کنیم فضیلتی است که با توجه به ساختمان و ظرفیت بدن انسان شایسته ی آن است. ولی اگر همین کار را از سر خشم یا نفرت انجام دهد فضیلت نیست بلکه انفعالی اندوهناک است که از توان بدن انسان می کاهد. پس مشت زدن به خودی خود نه شر است نه خیر، بلکه بسته به مولفهی نیرویی که به آن مربوط است یا مثبت است یا منفی. به همین ترتیب اجتناب مردم از کرونا و رعایت موارد بهداشتی و فاصله گرفتن از یکدیگر و ماسک زدن و صف بستن برای خرید ماسک و الکل و غیره، اگر بر اساس ترس یا وحشت یا نفرت باشد منفی است و اگر بر اساس عقل و طبیعت بدن انسانی باشد مثبت است. اما از آنجایی که طبق این قضیه انسان عاقل به مرگ فکر نمی کند، بلکه به حیات می اندیشد، از این رو با اینکه از کرونا وحشت نمیکند، باز هم با وجود این در جهت حیات و زندگی حداکثر تلاش خود را می کند. از این رو گریز از کرونا، اگر به معنای تلاش برای نگهداشت زندگی شخص باشد، طبیعیترین و عقلانیترین کار است و نظر کسانی که گریز مردم از کرونا را تحقیر می کنند و غیر فلسفی می دانند درست نیست. در واقع فلسفه نزد چنین کسانی تأمل دربارهی مرگ است. اسپینوزا فلسفهای را که تأمل دربارهی مرگ باشد ملغی میکند و چیزی جز بیخردی و بندگی نمیداند. تمام راههای کمال نزد اسپینوزا به جادهی آزادی ختم میشود و آزادی چیزی نیست جز رهاسازی نیروهایی که در طبیعت انسان وجود دارد و باید آزاد شود. اما ترس و عواطف اندوهناک مانع از آزادسازی این نیروها میشوند. به همین دلیل فلسفهی اسپینوزا با «مقاومت» رابطهی مستقیم دارد زیرا هرگاه انسان در ساختاری (اجتماعی، ترکیبی از بدنها) می زید که ترس در آن حکم فرماست و مجبور است بر اساس ترس عمل کند، خرد-اش او را بر آن میدارد که در برابر این ساختار ها بایستد و مقاومت کند تا راه آزادی مسدود نماند. این چنین است که فلسفهی اسپینوزا، از ابتدا فلسفهای است سیاسی.
- از یادداشت های پیشین
#M_Rezaeian
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
کوناتوس نیرویِ وجود است: انرژیِ اولیه و بنیادین که در بدنها جای دارد و آنها را به حرکت در میآورد. کوناتوس سرمنشأ و بنیادِ بسیجِ بدنهاست.
#بندگان_مشتاق_سرمایه
#لوردون
——————————
کوناتوسِ ذهن یا قدرتِ تفکر برابر است با، و دارایِ طبیعتی یکسان است با، کوناتوسِ بدن یا قدرتِ عمل.
_ #اسپینوزا
در #اخلاق ؛ IIIPXXVIIID
——————————-
کوناتوس نیروی هستی است، ذاتِ بالفعلِ شیء، استمرارِ نامتعین، و همزمان، از تمامِ اینها آگاه است.
- #آنتونیو_نگری
#نابهنجاری_وحشی ، فصلِ هفتم، بخشِ «خودانگیختگی و سوژه»
——————————-
اسپینوزا کوناتوس را کوششی مینامد که: «همه چیز تا جایی که با قدرت خویش میتواند، کوشش میکند تا در هستیِ خویش پایداری ورزد [اسپینوزا، اخلاق، بخش سوم، ق.۶].»
رمزگشایی این عبارت دشوار است، و کسانی که اولین بار با آن مواجه شدند، تلاش کردند تا معنیِ «پایداری در هستی» را بفهمند، یعنی اینکه این کوناتوس دقیقاً کدام کنشِ انضمامی را طرح میریزد و شخص را به چه کارهایی وا میدارد، و اصلاً چطوری میتوان آن را تشخیص داد. با این حال اسپینوزا تمامیِ لوازمِ لازم را برای فهمیدنِ معنایِ این ایده در اختیار ما گذاشته است، که بوسیلهی آن نهتنها شِمایِ کلیِ آن را میفهمیم بلکه فعالیتِ آن را همهجا مییابیم: «همه چیز...». کوناتوس نیرویِ وجود است. به یک معنا، انرژیِ بنیادیای است که در بدنها خانه دارد و آنها را به حرکت در میآورد. کوناتوس اصلِ بنیادیِ بسیجِ بدنهاست. وجود داشتنْ عمل کردن است، به عبارتی، گستردنِ این انرژی است. اما این انرژی از کجا میآید؟ برای دادنِ پاسخِ هرچه بهتر، آنچه نیاز داریم تفسیری هستیشناختی است. ولی پاسخِ خلاصه و خوبی که میتوان اکنون به آن داد (تا جایی که مربوط به امورِ انسانی است، نیمی بدیهی و نیمی مجادلهآمیز) این است که انرژیِ کوناتوس، همان زندگی است. اگر بخواهیم اسپینوزاییتر بگوییم، انرژیِ کوناتوس همان انرژیِ «میل» است. بودن، یعنی بودنِ میل. وجود داشتنْ میل داشتن است، و بنابراین در جستوجوی ابژهی میلِ خویش بودن.
#بندگان_مشتاق_سرمایه
#فردریک_لوردون
#M_Rezaeian
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
#بندگان_مشتاق_سرمایه
#لوردون
——————————
کوناتوسِ ذهن یا قدرتِ تفکر برابر است با، و دارایِ طبیعتی یکسان است با، کوناتوسِ بدن یا قدرتِ عمل.
_ #اسپینوزا
در #اخلاق ؛ IIIPXXVIIID
——————————-
کوناتوس نیروی هستی است، ذاتِ بالفعلِ شیء، استمرارِ نامتعین، و همزمان، از تمامِ اینها آگاه است.
- #آنتونیو_نگری
#نابهنجاری_وحشی ، فصلِ هفتم، بخشِ «خودانگیختگی و سوژه»
——————————-
اسپینوزا کوناتوس را کوششی مینامد که: «همه چیز تا جایی که با قدرت خویش میتواند، کوشش میکند تا در هستیِ خویش پایداری ورزد [اسپینوزا، اخلاق، بخش سوم، ق.۶].»
رمزگشایی این عبارت دشوار است، و کسانی که اولین بار با آن مواجه شدند، تلاش کردند تا معنیِ «پایداری در هستی» را بفهمند، یعنی اینکه این کوناتوس دقیقاً کدام کنشِ انضمامی را طرح میریزد و شخص را به چه کارهایی وا میدارد، و اصلاً چطوری میتوان آن را تشخیص داد. با این حال اسپینوزا تمامیِ لوازمِ لازم را برای فهمیدنِ معنایِ این ایده در اختیار ما گذاشته است، که بوسیلهی آن نهتنها شِمایِ کلیِ آن را میفهمیم بلکه فعالیتِ آن را همهجا مییابیم: «همه چیز...». کوناتوس نیرویِ وجود است. به یک معنا، انرژیِ بنیادیای است که در بدنها خانه دارد و آنها را به حرکت در میآورد. کوناتوس اصلِ بنیادیِ بسیجِ بدنهاست. وجود داشتنْ عمل کردن است، به عبارتی، گستردنِ این انرژی است. اما این انرژی از کجا میآید؟ برای دادنِ پاسخِ هرچه بهتر، آنچه نیاز داریم تفسیری هستیشناختی است. ولی پاسخِ خلاصه و خوبی که میتوان اکنون به آن داد (تا جایی که مربوط به امورِ انسانی است، نیمی بدیهی و نیمی مجادلهآمیز) این است که انرژیِ کوناتوس، همان زندگی است. اگر بخواهیم اسپینوزاییتر بگوییم، انرژیِ کوناتوس همان انرژیِ «میل» است. بودن، یعنی بودنِ میل. وجود داشتنْ میل داشتن است، و بنابراین در جستوجوی ابژهی میلِ خویش بودن.
#بندگان_مشتاق_سرمایه
#فردریک_لوردون
#M_Rezaeian
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
آیا رفتار و گفتارم تو را جذب کرده و میخواهی مرا گام به گام دنبال کنی؟ فقط به خویشتن وفادار بمان در آن صورت آرام آرام از من پیروی کرده ای.
👤 #نیچه
📘#حکمت_شادان ، مقدمه شاعرانه ، نشر جامی
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
🇬🇧 @PHILOSOPHI_ZER
Lured by my style and tendency,
you follow and come after me?
Follow your own self faithfully
take time and thus you follow me.
(#NIETZSCHE, #The_Gay_Science)
🇩🇪 @PHILOSOPHI_ZER
Es lockt dich meine Art und Sprach ,
Du folgest mir, du gehst mir nach?
Geh nur dir selber treulich nach:
So folgst du mir __ gemach! gemach!
(#NIETZSCHE, #Die_fröhliche_Wissenschaft)
👤 #نیچه
📘#حکمت_شادان ، مقدمه شاعرانه ، نشر جامی
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
🇬🇧 @PHILOSOPHI_ZER
Lured by my style and tendency,
you follow and come after me?
Follow your own self faithfully
take time and thus you follow me.
(#NIETZSCHE, #The_Gay_Science)
🇩🇪 @PHILOSOPHI_ZER
Es lockt dich meine Art und Sprach ,
Du folgest mir, du gehst mir nach?
Geh nur dir selber treulich nach:
So folgst du mir __ gemach! gemach!
(#NIETZSCHE, #Die_fröhliche_Wissenschaft)
📚 اگر حقیقت زن* باشد چه خواهد شد؟ آیا این ظنّ نخواهد رفت که فیلسوفان همگی، تا بدان جا که اهل جزمیت بودهاند در کارِ زنان سخت خام بودهاند؟ آن جدی بودنِ هولناک، آن پیله کردنِ ناهنجار که بنا به عادت، تا کنون بدان شیوه به سراغِ حقیقت رفتهاند، مگر وسایلی ناشیانه و ناجور برای نرم کردنِ دل یک زن نبوده است؟ شک نیست که این زن نگذاشته او را به چنگ آورند و از این رو، هر گونه جزمیت، امروزه با حالتی افسرده و دلسرد ایستاده است؛ آن هم اگر ایستاده باشد! زیرا هستند افسونگرانی که بر آنند که او افتاده است و به زمین خورده است، و بالاتر از آن، نفسِ آخرِ را میکشد.
👤#نیچه
📘#فراسوی_نیک_و_بد ، پیشگفتار
✍🏼ترجمه داریوش آشوری، نشر خوارزمی 1357
* [حقیقت (die wahrheit) در آلمانی از نظر دستوری مونث است.]
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
📚 به شرط آنکه حقیقت زن باشد . . . چه شد؟ آیا این گمان بی اساس است که تمام فیلسوفان مادامی که جزم اندیش بودهاند موفق به درک درستی از زنان نشدهاند؟ آیا آن جدیتِ هراس انگیز و پافشاریِ خاص که تاکنون با آن از روی عادت به سر_وقت حقیقت رفتهاند، ابزاری ناشیانه و نامناسب برای دستیابی به زن نبوده است؟ تردیدی نیست که این زن حتی فرصت نداده است به او دست یابند . . . و این چنین هر نوع جزماندیشی، تیره و تار و بیهیچ نشانی از جسارت پیش روی ما ایستاده است. تازه اگر بتوان لفظِ ایستادن را به کار برد! زیرا هستند لودگانی که ادعا میکنند او نقش بر زمین شده و کل جزماندیشی فرو افتاده است و حتی فراتر از آن، میگویند گه واپسین نفس هایش را میکشد.
👤#نیچه
📘#فراسوی_نیک_و_بد ، پیشگفتار
✍🏼 ترجمه سعید فیروز آبادی، نشر جامی، 1401
🇬🇧 @PHILOSOPHI_ZER
📚 Supposing truth is a woman __ what then? Are there not grounds for the suspicion that all philosophers, insofar as they were dogmatists, have been very inexpert about women? That the gruesome seriousness, the clumsy obtrusiveness with which they have usually approached truth so far' have been awkward and very improper methods for winning a woman's heart? What is certain is that she has not allowed herself to be won-and today every kind of dogmatism is left standing dispirited and discouraged. If it is left standing at all For there are scoffers who claim that it has fallen, that all dogmatism lies on the ground-even more, that all dogmatism is dying.
👤#NIETZSCHE
📘#BEYOND_GOOD_AND_EVIL
✍🏼Translated by WALTER KAUFMANN
👤#نیچه
📘#فراسوی_نیک_و_بد ، پیشگفتار
✍🏼ترجمه داریوش آشوری، نشر خوارزمی 1357
* [حقیقت (die wahrheit) در آلمانی از نظر دستوری مونث است.]
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
📚 به شرط آنکه حقیقت زن باشد . . . چه شد؟ آیا این گمان بی اساس است که تمام فیلسوفان مادامی که جزم اندیش بودهاند موفق به درک درستی از زنان نشدهاند؟ آیا آن جدیتِ هراس انگیز و پافشاریِ خاص که تاکنون با آن از روی عادت به سر_وقت حقیقت رفتهاند، ابزاری ناشیانه و نامناسب برای دستیابی به زن نبوده است؟ تردیدی نیست که این زن حتی فرصت نداده است به او دست یابند . . . و این چنین هر نوع جزماندیشی، تیره و تار و بیهیچ نشانی از جسارت پیش روی ما ایستاده است. تازه اگر بتوان لفظِ ایستادن را به کار برد! زیرا هستند لودگانی که ادعا میکنند او نقش بر زمین شده و کل جزماندیشی فرو افتاده است و حتی فراتر از آن، میگویند گه واپسین نفس هایش را میکشد.
👤#نیچه
📘#فراسوی_نیک_و_بد ، پیشگفتار
✍🏼 ترجمه سعید فیروز آبادی، نشر جامی، 1401
🇬🇧 @PHILOSOPHI_ZER
📚 Supposing truth is a woman __ what then? Are there not grounds for the suspicion that all philosophers, insofar as they were dogmatists, have been very inexpert about women? That the gruesome seriousness, the clumsy obtrusiveness with which they have usually approached truth so far' have been awkward and very improper methods for winning a woman's heart? What is certain is that she has not allowed herself to be won-and today every kind of dogmatism is left standing dispirited and discouraged. If it is left standing at all For there are scoffers who claim that it has fallen, that all dogmatism lies on the ground-even more, that all dogmatism is dying.
👤#NIETZSCHE
📘#BEYOND_GOOD_AND_EVIL
✍🏼Translated by WALTER KAUFMANN
کافی نیست بگوییم فلسفه در خاستگاهِ علوم واقع است و مادرِ علوم به حساب می آید؛ در مقابل، حال که آن علوم رشد کرده و به خوبی برقرار شده اند، باید بپرسیم چرا هنوز فلسفه در کار است و از چه حيث علم بسنده نیست. فلسفه به چنین پرسشی تاکنون فقط به دو شیوه پاسخ داده، بی شک بدین خاطر که تنها دو پاسخ ممکن وجود دارد. نخستین پاسخ می گوید که علم دانشی از اشیا در اختیارمان قرار می دهد و از این رو در نسبتی مشخص با آنهاست و فلسفه می تواند از رقابتش با علم چشم بپوشد و اشیا را به علم وانهد و خود را صرفا به شیوهای انتقادی، در مقامِ تأملی بر همین دانشِ اشیا، حاضر کند. از منظر مخالف، فلسفه به دنبال مستقر کردن، یا تا اندازه ای بازگرداندن رابطه ای دیگر با اشیا و از این رو دانشی دیگر است؛ همان دانش و رابطه ای که دقیقا خود علم از ما پنهان می کند، رابطه ای که علم ما را از آن محروم می کند، زیرا تنها فرصت آن را به ما می دهد که حتا بدون ارائه دادن، نتیجه گیری و استنباط کنیم.
👤 #ژیل_دلوز
📘 از کتاب #یک_زندگی
❄️ @PHILOSOPHI_ZER
👤 #ژیل_دلوز
📘 از کتاب #یک_زندگی
❄️ @PHILOSOPHI_ZER
اخلاق از قدیمالایام متخصص انواعِ دغلبازی ها در زمینهی «متقاعد سازی» بوده: هیچ سخنوری نبوده و نیست که دست به دامان اخلاق نشده باشد. به عنوان مثال به آنارشیست های خودمان گوش فرادهید که چگونه برای متقاعد کردن دیگران روی به سخنان اخلاقی میآورند، تا سرانجام خود را «نیک و صاحب حق» بنامند.
👤#نیچه
📘#سپیده_دمان، پیشگفتار 3
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
👤#نیچه
📘#سپیده_دمان، پیشگفتار 3
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
📇 همشهری صُحبتی (گفتوگوی همشهری* ها)
📰 گزیدهای از هفتهنامه #ملا_نصرالدین ، شماره 20، August 18, 1906
https://www.tg-me.com/PHILOSOPHI_ZER/16339
📰 گزیدهای از هفتهنامه #ملا_نصرالدین ، شماره 20، August 18, 1906
https://www.tg-me.com/PHILOSOPHI_ZER/16339
📇 همشهری صُحبتی (گفتوگوی همشهری* ها)
📰 گزیدهای از هفتهنامه #ملا_نصرالدین ، شماره 20، August 18, 1906
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
م [مرد علی]: امروز چهار لنگه بار پارچه را از کنار باغ ملکان تا آن ورِ شهر بُردم، تاجر یک عباسی مُزدِ حمالی داد. خطا کردم یک کلمه گفتم: آقا این خیلی کم است! به جان تو چنان سیلی محکمی خواباند توی گوشم که مثل ماست پهن شدم روی زمین. پس این مشروطیت کِی میخواهد کاری کند که ما از این توسریها و سرکوفتها خلاص شویم؟!
ش: به جان تو مردعلی، توسری و حمالی تا آخر عمرمان خوراک و کار ما خواهد بود، مشروطه برای امثال ما هیچ سودی نخواهد. داشت نمیدانم آخ ر و عاقبت این مشروطه چه میشود؟ پا میگیرد یا نه؟ فقط این را میدانم که اگر هم پا بگیرد وکلایِ علما و نجبا و تجار و آقازادهها مجلس تشکیل خواهند داد*. بدبخت و بی چارهها را آن جا راه نمیدهند. مگر همینها نبودند که خون ما را توی شیشه کرده بودند؟ چه انتظاری از این مجلس داری؟ همین تاجری که یک عباسی مزد با یک سیلی حوالهی تو کرد فردا در این مجلس برای حقِ تو تلاش خواهد کرد؟ این جماعت نمیگذارند ما بیدار شویم ما هم آن قدر این جا و آن جا از این توسریها میخوریم و در سرما میمانیم تا تلف شویم. اگر هم سلامت به ایران برگشتیم باید از این چندرغازی که در میآوریم پولِ چاییِ خان، پولِ تریاک فراش و پول خرجیِ راهِ مسافرانِ فرنگ را هم بدهیم. این از مشروطیت ما رفيق! والسلام.
👤حمّال
🔸 پینوشت ها:
* همشهری اصطلاحی تحقیر آمیز که برای ایرانیانِ مقیمِ قفقاز بود.
*پیشبینی این همشهری درست از آب درآمد و مجلس شورای ملی طبقاتی بود.
🗞 ترجمه و پینوشت توسط فرهاد دشتکینیا، نشر علم
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
📰 گزیدهای از هفتهنامه #ملا_نصرالدین ، شماره 20، August 18, 1906
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
م [مرد علی]: امروز چهار لنگه بار پارچه را از کنار باغ ملکان تا آن ورِ شهر بُردم، تاجر یک عباسی مُزدِ حمالی داد. خطا کردم یک کلمه گفتم: آقا این خیلی کم است! به جان تو چنان سیلی محکمی خواباند توی گوشم که مثل ماست پهن شدم روی زمین. پس این مشروطیت کِی میخواهد کاری کند که ما از این توسریها و سرکوفتها خلاص شویم؟!
ش: به جان تو مردعلی، توسری و حمالی تا آخر عمرمان خوراک و کار ما خواهد بود، مشروطه برای امثال ما هیچ سودی نخواهد. داشت نمیدانم آخ ر و عاقبت این مشروطه چه میشود؟ پا میگیرد یا نه؟ فقط این را میدانم که اگر هم پا بگیرد وکلایِ علما و نجبا و تجار و آقازادهها مجلس تشکیل خواهند داد*. بدبخت و بی چارهها را آن جا راه نمیدهند. مگر همینها نبودند که خون ما را توی شیشه کرده بودند؟ چه انتظاری از این مجلس داری؟ همین تاجری که یک عباسی مزد با یک سیلی حوالهی تو کرد فردا در این مجلس برای حقِ تو تلاش خواهد کرد؟ این جماعت نمیگذارند ما بیدار شویم ما هم آن قدر این جا و آن جا از این توسریها میخوریم و در سرما میمانیم تا تلف شویم. اگر هم سلامت به ایران برگشتیم باید از این چندرغازی که در میآوریم پولِ چاییِ خان، پولِ تریاک فراش و پول خرجیِ راهِ مسافرانِ فرنگ را هم بدهیم. این از مشروطیت ما رفيق! والسلام.
👤حمّال
🔸 پینوشت ها:
* همشهری اصطلاحی تحقیر آمیز که برای ایرانیانِ مقیمِ قفقاز بود.
*پیشبینی این همشهری درست از آب درآمد و مجلس شورای ملی طبقاتی بود.
🗞 ترجمه و پینوشت توسط فرهاد دشتکینیا، نشر علم
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چیزی که در این مصاحبه تا کنون کسی به آن نپرداخته مسئله «مسلح شدن» است اما قصدم این نیست که اسلحه به دست گرفتن را از حیث ارزشی مورد نقد قرار دهم و قصد هم ندارم کسی را تشویق به مسلح شدن کنم. در این نوشتار میخواهم به مسئله ای اشاره کنم که شاید میدانیم اما چنان که باید به آن نمیپردازیم...
https://www.tg-me.com/PHILOSOPHI_ZER/16341
https://www.tg-me.com/PHILOSOPHI_ZER/16341
خمینی مسلح شدن طرفدارانش را گردن میگیرد اما اینکه چه کسی آنها را مسلح کرده نه! دو امکان وجود دارد، یا خمینی خودش هزینه کرده و از بازار سیاه اسلحه تهیه کرده برای طرفدارانش فرستاده یا به قول خبرنگار از جایی مثل فلسطین این اسلحه ها ارسال شده که باز هم بدون لابیگری خمینی امکان پذیر نبود.
از مستند هایی که من از شبکه منوتو که با عنوان شورش ۵۷ دیدم چنین متوجه شدم که دست طرفداران خمینی اسلحه ژ-۳ بوده.
قیمت ژ-۳ به دلار امریکا حدودا ۲,۵۰۰ دلار است یعنی (بدون محاسبه فشنگ ها) خمینی برای مسلح کردن تنها ۱۰۰ نفر باید ۲۵۰,۰۰۰ دلار امریکا پیاده میشد (یا از کسی یا گروهی میخواست این مبلغ را بپردازد).
مقصودم از این حرفا این است که برای وقوع انقلاب، صرفا از خودگذشتگی های جوانان داخل ایران در کف خیابان کافی نخواهد بود. اگر شخصی یا گروهی خارج از ایران سودای حکمرانی در سر دارد هیچ ایرادی ندارد! اما نمیتواند همه هزینه ها را به گردن جوان بخت برگشته ایرانی بیندازد و خودش در غرب شیپور جنگ بنوازد.
حداقل هزینه ای که اپوزسیون میتواند بپردازد این است که دست به جیبش ببرد وگرنه اگر کمک غرب به اکراین صرفا در سطح «زنده باد - مرده باد» تا کنون پوتین شعبه دوم دفتر ریاست جمهوری اش را در کییف برپا کرده بود.
#AMIR_HOSSEIN_ELAHI
🏛 @PHILOSOPHI_ZER
از مستند هایی که من از شبکه منوتو که با عنوان شورش ۵۷ دیدم چنین متوجه شدم که دست طرفداران خمینی اسلحه ژ-۳ بوده.
قیمت ژ-۳ به دلار امریکا حدودا ۲,۵۰۰ دلار است یعنی (بدون محاسبه فشنگ ها) خمینی برای مسلح کردن تنها ۱۰۰ نفر باید ۲۵۰,۰۰۰ دلار امریکا پیاده میشد (یا از کسی یا گروهی میخواست این مبلغ را بپردازد).
مقصودم از این حرفا این است که برای وقوع انقلاب، صرفا از خودگذشتگی های جوانان داخل ایران در کف خیابان کافی نخواهد بود. اگر شخصی یا گروهی خارج از ایران سودای حکمرانی در سر دارد هیچ ایرادی ندارد! اما نمیتواند همه هزینه ها را به گردن جوان بخت برگشته ایرانی بیندازد و خودش در غرب شیپور جنگ بنوازد.
حداقل هزینه ای که اپوزسیون میتواند بپردازد این است که دست به جیبش ببرد وگرنه اگر کمک غرب به اکراین صرفا در سطح «زنده باد - مرده باد» تا کنون پوتین شعبه دوم دفتر ریاست جمهوری اش را در کییف برپا کرده بود.
#AMIR_HOSSEIN_ELAHI
🏛 @PHILOSOPHI_ZER