Telegram Web Link
Forwarded from Deleted Account
آموزش نقاشی
مدیر کانال
ویدا جمشیدی
@Vidajamshidi

دارای ده سال سابقه تدریس نقاشی
https://www.tg-me.com/NaghashAmoozeshi
اساطیر ایران و جهان
🌸🌸🌸 گل‌های اسطوره‌ای بخش دوم: گل نرگس نرگس در زبان پهلوی نرکیس و در زبان یونانی، نارکیسوس و نارسیس نامیده می‌شود. اسطوره نارسیس/نرگس در ادبیات یونانی و رومی مشهور است: نارسیس فرزند لیریوپه از گروه حوریان بود. در دوران کودکی، مادرش از تیرزیاس، پیشگوی خدایان،…
🔊🔊🔊🎉

اکو، (Ekho)

نام اکو که اغلب در اسطوره نارسیس تکرار می‌شود، به معنای بازتاب صدا یا طنین است. در داستانهای اسطوره‌ای دیگر چندان سخنی از او نیست.

اکو از جمله #نمف ها (حوریان/ پری‌ها) و از دختران زئوس بود. این گروه جاودان نیستند اما هزاران سال عمر می‌کنند. او مورد علاقه خاص آرتمیس،الهه جنگل و وحوش بود ولی مورد نفرت و انزجار نیرومندترین الهه ها، یعنی #هرا -همسر اصلی زئوس- قرار گرفت. هرا که مثل همیشه سرگرم کشف اسرار ماجراهای عاشقانه زئوس بود، گمان کرده بود که زئوس با یکی از پریان یا نیمف ها سروسرّی دارد. از این رو به دیدار پریان رفته بود تا ببیند زئوس با کدام یک از آنها در ارتباط است. امّا صحبت های دلنشین و شادی آور اِکو، او را از پیگیری ماجرا مشغول داشت و پریان فرصت یافتند و دور شدند. هرا که ناگهان دریافت که فریب خورده است و به دشمنی با اِکو برخاست و نیروی سخن گفتن از او گرفت و او را مجازات و مقرر کرد که تا کسی با او سخنی نگفته، او نتواند سخن بگوید به علاوه تنها می‌تواند بخش آخر حرف دیگران را تکرار کند. از آن پس، اکو تنها می‌توانست واپسین کلماتی را که می‌شنود تکرار کند…
اکو شیفته نارسیس می‌شود و چون نمی‌توان سخنی بگوید، خود را در میان بوته ها، جایی که «نارسیس» اغلب به آنجا سر می زد مخفی کرد، به امید اینکه شاید «نارسیس» با خود حرفی بزند و «اکو» بتواند آن حرف را تکرار کند. طولی نکشید که «نارسیس» آمد. از شکار خسته بود وبرای استراحت زیر درختی دراز کشید از سر خستگی گفت: آه.
اکو به نرمی تکرار کرد: آه.
نارسیس فریاد زد: چه کسی آن جاست؟
اکو تکرار کرد: آنجاست.
نارسیس پرسید: دوست است؟
اکو تکرار کرد: دوست است.
نارسیس گفت: اگر دوستی جلو بیا.
اکو با شادی فریاد زد: بیا، بیا. و از میان بوته ها به سوی او دوید. اما نارسیس رو برگرداند و گفت: «نزدیک‌تر نیا که مرا با تو مهری نیست. از من دور شو.» اکو، دلشکسته به کوه و بیابان زد و بر اثر این شکست عشقی، رفته رفته تلف شد و استخوان هایش به سنگ بدل گردید. تنها چیزی که از او باقی مانده، صدایش است. هم اکنون نیز، اگر کسی در کنار بیشه، جنگل، و یا دره ای فریاد بکشد و یا با صدایِ بلند سخن گوید، صدایِ اِکو را می شنود.

در داستان دیگر، چوپانان از این ویژگی تکرار صداهای اکو، به خشم آمدند و او را تکه‌پاره کردند و #گایا (زمین) تکه‌پاره های بدن او را در خود پنهان کرد و این تکه‌پاره‌ها همچنان قدرت پژواک را نگه داشته‌اند.


#اساطیر_جهان
#اساطیر_یونان
#نرگس
#نارسیس
#اکو


منبع:
فرهنگ اساطیر یونان و روم، ژوئل اسمیت، ترجمه برادران
فرهنگ اساطیر کلاسیک، مایکل گرانت و هیزل، ترجمه رضایی
فرهنگ نمادها، ژان شوالیه و گربران، ترجمه فضایلی

@persian_mythology
🌷
Forwarded from صدای تاریخ(تاریخ بی دروغ) (Dr.m Ahmadi)
🔹فیروز باقرزاده، از بنیانگذاران باستانس شناسی ایران در ۹۰ سالگی در پاریس درگذشت.

به گزارش ایسنا، فیروز باقرزاده به عنوان نخستین رئیس کمیته میراث جهانی یونسکو، طرح تشکیل مرکز باستان‌شناسی ایران با هدف قانونمند کردن، ضابطه‌مند کردن و ساماندهی کاوش‌ها و پژوهش‌های باستان‌شناسی ایران را عملی کرد. دوران کاری او در این حوزه، دوران طلایی باستان‌شناسی ایران نامیده می‌شود.

آقای باقرزاده به همراه شهریار عدل پرونده ثبت جهانی تخت جمشید، چغازنبیل و میدان نقش جهان را تهیه کردند و برای جهانی شدن به یونسکو فرستادند.

فیروز باقرزاده خرداد ۱۳۰۹ در تهران به دنیا آمد و سال ۱۳۴۴ در رشته ادبیات و زبان انگلیسی فارغ‌التحصیل شد. او در سال ۱۳۳۵ در اداره کل هنرهای زیبای استخدام شد و در سال ۱۳۳۷ به آمریکا رفت تا در دانشگاه ایلینوی در رشته تاریخ هنر جهان تحصیل کند.وی مدرک کارشناسی ارشد خود را در این رشته دریافت کرد و در ادامه در پاریس در رشته باستان‌شناسی و تاریخ هنر ایران در مقطع دکتری تحصیل کرد.
عبارت زیر در آغاز 18 کتیبه از شاهان هخامنشی آمده؛ آنها نعمت هاى خدا مخصوصا شادى را ارج مينهادند:

خدای بزرگیست اهورامزدا
او که این سرزمین را آفرید
او که آن آسمان را آفرید
او که شادی آفرید
@persian_mytholohgy

🌱
Forwarded from مجید( سروش) پوراسماعیل
Forwarded from بر بال اندیشه‌ها (H Mohamadyan)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر خوانی شاعر افغانستانی، #غفران_بدخشانی، در حضور استاد سایه.

حس نوستالژیک و احساس همبستگی این شاعر به #ایران شاید زبان حال بسیاری از ساکنان کشورهای فارسی زبان یا ایرانی‌تبار باشد. با این وجود، امروزه اغلب کشورهایی که ما دوست داریم آنها را #ایرانی‌تبار بدانیم، دارای هویت سیاسی و جهانی مستقلی هستند. من معتقد نیستم که آنها باید دوباره ایرانی شوند - به سخنی شاعرانه- به دامان مادر خویش بازگردند، اگر ایران اسطوره‌ای مادر آنها باشد، امروزه دیگر آنها فرزندان رشد یافته این خانواده هستند که جدا شده و برای خود خانواده جدیدی دارند، اما امیدوار هستم اتحادیه کشورهای ایرانی تبار شکل بگیرد تا بتواند در کنش‌های منطقه‌ای و جهانی به مثابه یک نیروی اثرگذار جهانی، قابل اتکا و اعتنا باشد.

@bar_bal_andisheha
#ضحاک در نگاره های سومری..!!

در نگاره های سومری، بابلی وایران باستان بر روی مهرهای استوانه ای یا الواح گلی از حدود 3000 سال قبل از میلاد تا نزدیک هزاره پیش از میلاد نگاره‌های فراوانی از تلفیق مار و انسان و یا مار با سایر موجودات به چشم می‌خورد در این نگاره‌ها گاه مردی به تصویر کشیده شده که دو مار بر شانه‌های او روییده است.
این مرد کلاهی شاخدار بر سر و گاه بر تخت پادشاهی و مشغول فرمانروایی است و گاه به صورت مردی بزرگ و صاحب قدرت در حضور پادشاهی دیگر که چشمه‌های آب حیات را در کف دارد نشان داده شده است! اگر چه هنوز ماهیت این مرد بدرستی مشخص نیست اما برخی دانشمندان او را همان نینگیشزیدا (Ningishzida) معرفی کرده‌اند. سومر شناسان معتقدند نینگیشزیدا هم خدای زیر زمین و هم حامی داروها و پزشکی بوده است.
این خدا همچنین در سرسبزی دشتها و مزارع دخیل می‌باشد. برخی دانشمندان معتقدند که این خداصاحب درخت زندگی بوده است و معنی نام او را با خدای درخت خوب مقایسه کرده اند در داستان آداپا (Adapa) او به عنوان یکی از نگاهبانان مکان آسمانی اهو (Anu’s celestial palace) با آنو خدای آسمان (Anu)  همکاری می‌کند.

🔥@iranzamin2040🔥
🌷♉️🌷♉️🌷

نقش اساطیر در نام گذاری ماه های ایرانی (12) #اسفند


🔸اسفند، دگرگون شده واژه «اسپند» است که بخش اول نام اسپندارمذ = سپندارمذ است. (وازه سپند نیز از این نام باقی مانده است. هم نام گیاهی است و هم در ترکیب واژه گوسفند و اسفندیار دیده می شود.) سپند که خود دگرگون شده وازه سِپَنتَه است، «صفت است به معنی مقدس، که بعدها جزء لاینفک نام امشاسپند آرمیتی یا سپندارمذ گردید.» (دانشنامه مزدیسنا، 317)

ماه دوازدهم هر سال و روز پنجم هر ماه، «اسفند» نامیده شده است که خلاصه شده نام «اسپندارمذ» یا «اسپندارمد» است. این واژه که دراوستائی «سْپِنْتَه آرمَئیتی»(Spenta-Ârmaiti) می‌باشد و نام پنجمین #امشاسپند است، (بهار، 73) از دو بخش «سپنته»(Spenta) یا «سپند= پاک و مقدس و «آرمئیتی»(Ârmaiti) = فروتنی و بردباری تشکیل شده است. این واژه در پهلوی«سپندارمت»(SpandÂrmat) و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است. (اوشیدری، 98و104) مروزه نام دوازدهمین ماه را اسفند گوئیم یعنی موصوفش را که ارمذ (ارمت ، اَرمتی ) باشد از زبان انداخته ایم. (#دهخدا، لغت نامه)
سپندارمذ، یکی از امشاسپندان مونث و دختر اهورامزداست. نگهبان و ایزدبانوی زمین ِسرسبز و نشانی از باروری و زایش است و موظف است که همواره زمین را خرم و آباد و پاک و بارور نگه دارد. خود زمین و خوشنودی و آسایش بر روی زمین سپرده به دست اوست. بیدمشک، گل مخصوص سپندارمذ است.
« ایزدبانوی زمین است .... همانگونه که زمین همه بارها را تحمل می کند، او نیز مظهری از تحمل و بردباری است. یاران او در میان ایزدان، اردوی سوره اناهیتا وایزدبانوان دین و ارد هستند. » (آموزگار، 17)

قیام سوسیانش، موعود زرتشتی، در ماه اسفند آغاز می شود: «ماه سپندارمذ، روز اشتاد ... سوشیانس پیروزگر آن گاو دم(= نفیر)» را بگرداند و برخواند که برایستید. » (زاداسپرم، به نقل از بهار، 228)

جشن سپندار مذگان
جشن «سپندارمذگان» یا «اسفندگان»، روز پنجم اسفند، روز گرامیداشت زنان در ایران باستان بوده و این روز به نام «مُژد گیران» = «مژده گیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز درادبیات فارسی بکار رفته است. در برخی نوشتارهای امروزی، آن را والنتاین ایرانی دانسته اند.

استاد جلیل دوستخواه با نقل نظر شادروان استاد ابراهیم پورداوود می‌نویسد:
در چندین دهه پیش از این، به پیشنهاد استاد ِزنده یادم «ابراهیم پورداوود»، روز پنجم اسفند به عنوان روز پرستار شناخته شده بود و به طور رسمی برگزار می شد و در این روز، برای ارج گزاری خدمت ارزنده ی پرستاران، آیین هایی به اجرا در می آمد که در آنها با پیشکش شاخه های گل بیدمشک (گل ویژه ی امشاسْپَند بانو اسپندارمذ در اسطوره های کهن)، پرستاران میهنمان را می نواختند.


#اسطوره_در_جهان_امروز 🔹#نامـماههایـایرانی 🔹#اسطورهـشناسی

—---------------
منابع:
#ژالهـآموزگار، تاریخ اساطیری ایران.
#ژالهـآموزگار، احمد #تفضلی، اسطوره زندگی زرتشت
علی اکبر #دهخدا، لغت نامه
جهانگیر #اوشیدری، دانشنامه #مزدیسنا
#مهرداد_بهار، پژوهشی در اساطیر ایران
محمد جعفر #یاحقی، فرهنگ اساطیر و داستان واره ها

💊 @persian_mythology
1
🌿🌿🌿🌷

اسطوره های بهاری

اسفندماه که فرا می‌رسد، لحظه‌شماری برای نوروز، سال نو و بهار هم فرا می‌رسد. مردم ایران چه در سالهای رونق و آبادانی و چه در سالهای دشواری و سختی، نوروز همیشه نقطه عطف و نویدبخش آغازی تازه و دوباره بوده است. به این امید که با نوروز 1400، که آغاز قرن تازه ای است، از دشواری بیماری کرونا و نابسامانیهای آن و دشواری‌های زندگی روزمره، رهایی یابیم، در چند یادداشت آینده، اسطوره‌های بهاری و اساطیر وابسته به آیین‌های نوروزی را به فرهیختگان و علاقمندان عزیز تقدیم می داریم.

@persian_mythology
اسطوره های بهاری (1)

رپیثوین یا رپیهوین

نوروز بر پایۀ بنیان های اسطوره ای خود، نشانی از پیروزی نهایی گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی و نیکی بر بدی است. نماد این پیروزی را در شخصیت حاجی فیروز یا آتش افروز و جشن های مربوط به فروهرها می توانیم ردیابی کنیم.
یکی از ایزدان و اسطوره هایی که با مساله پیروزی گرما بر سرما ارتباط دارد #رپیثوین یا #رپیهوین است. این اسطوره در اساطیر ایرانی ایزد گرما بخش آبهای زیر زمین در زمستان و نگه دارنده ریشه های گیاهان است. در نگاه اسطوره ای بر این عقیده بودند که او آبها و ریشه ها را برای رسیدن به بهار از سرما و زمستان مصون نگه می دارد. البته برخی معتقدند که اینها گروهی از ایزدان اند که زمستان به زیر زمین سفر می کنند و در آغاز بهار به روی زمین می آیند و با بازگشت خود به طبیعت جانی دوباره می بخشند. این اسطوره با باززایی و رستاخیز در ارتباط است.
رپیثوین در زبان اوستایی به معنای نیمروز است. این نام را در تقسیم بندی روزها در آیین مزدیسنایی نیز می بینیم. دکتر ژاله آموزگار نوشته است: رپیهوین نشان دهنده گاه آرمانی در فرهنگ ایران باستان است. برای مردمانی که در پس اندیشه شان سرمای آزار دهنده و مرگ آور نقش بسته است زمان نیمروز که خورشید گرما بخش در بالاترین پایگاه خود قرار دارد ارزش والایی دارد. در این گاه مقدس نیمروزی است که همه رخدادهای اسطوره ای روی داده است. اورمزد (اهوره مزدا) در گاه رپیهوین نیایش به جا آورد و آفرینش را در چنین زمانی آغاز کرد. (نقل از مقاله ایزدانی که با سال نو به زمین باز می گردند نوشته دکتر ژاله آموزگار)
برای درک بهتر ماهیت اسطوره ای #نوروز به این مساله و نکته مهم توجه کنیم که مردمان کهن میان آنچه در کیهان بزرگ رخ می داد با آنچه در وجودشان و زندگی شان رخ می داد همسانی می دیدند و همین همسانی موجب می شد که خود را مثالی کوچک از کیهان بدانند. دیگر آنکه نوروز مصداق بارزی از مساله زمان مقدس در میان مردمان کهن است. زمان برای انسان کهن بسیار مهم بود. او گردش ماه و خورشید را می دید و زمان را می سنجید و گاه آن را مقدس می شمرد. و فراموش نکنیم که برای او ـ انسان کهن ـ همه آنچه در این جهان رخ می نمود مقدس بود و به نیکی دریافته بود که نوروز یکی از مقدس ترین زمانهاست.

@persian_mythology
🎋
1👍1
از ابراهیم پیغمبر ع اثری معروف است که :مردی را دید اندر هوانشسته ،گفت :ای بنده خدای ،این به چه یافتی؟ گفت: به چیزی اندک. گفت: آن چه بود؟ گفت: روی از دنیا بگردانیدم وبه فرمان خدای آوردم. مرا گفتند: اکنون چه خواهی ؟گفتم: آنکه مرا اندر هوا مسکنی باشدتا دلم از خلق گسسته شودص۳۴۷ کشف المحجوب هجویری به تصحیح دکتر عابدی باب فی فرق فرقهم ومذاهبهم وآیاتهم
بینگ بنگ از دوجهت حقانیت فروفرستاده شدن ادیان توحیدی از سوی خدارا اثبات می کند اول اینکه آعاز وپایان تنهااز سوی ادیان مطرح شده بودبینگ بنگ انرا ثابت کرد
دوم اینکه بینگ بنگ با پایه گداری صفات خدامنطقی بودن فروفرستادن دین از سوی خدارا حمایت می کندپرسشهای مورد توجه انسان از قبیل از کجا امده ام ؟به کجا می روم ؟چگونه به وجود امده ام ؟همه نشانگر احتیاج انسان به دین است
بسیاری از آتئیست ها با توجیه ساخت دین به وسیله انسانها از روی احساس نیاز به ان به احتیاج انسان به مقوله دین معترفندص۲۵۰
حاجی فیروز پیام‌آور #بهار
اسطوره‌های بهاری (۲)

حاجی فیروز، پیام‌آور بهار


دکتر مهرداد بهار،  در کتاب  «از اسطوره تا تاریخ» حاجی فیروز را وابسته به جشن‌های سیاوش دانسته‌است. به گفتهٔ او، گمان می‌رود که این چهره، برگرفته از یکی از اسطوره‌های تموز، ایزدِ کشاورزی و چارپایان، در میان‌رودان باستان باشد. او درباره چهره سیاه جاجی فیروز می نویسد:  چهرهٔ‌ سیاه‌شدهٔ #حاجی_فیروز، گویای بازآمدنِ او از سرزمینِ مردگان است، و جامهٔ سرخِ او، نشان از خونِ سیاوش دارد. او همچنین گفته‌است که واژهٔ سیاوش می‌تواند به معنیِ «مردِ سیاه» یا «سیاه‌رخ» باشد.

دكتر  کتایون مزداپور، داستان اين حركت نمادين و اسطوره اي را كه بنيادي ترين نماد نوروز است، چنين شرح داده است: «ايشتر» كه همان الهه «تموز» است، شاه _ دوموزي _ را براي ازدواج برمي گزيند. يك روز الهه «ايشتر» به زمين مي رود، علت اين تصميم هنوز معلوم نيست، برخي حدس زده اند شايد خودش، الهه زير زمين نيز باشد. با ورود الهه به زير زمين، باروري در روي زمين متوقف مي شود. ديگر نه درختي سبز مي شود و نه ديگر گياهي مي رويد و زندگي از جريان طبيعي مي ايستد و هيچ كس نيست كه براي معبد خدايان هديه بدهد. از اين رو خدايان از ايستايي جهان ناراحت بودند و براي پيدا كردن راه حل، جلسه اي ترتيب مي دهند و قرار مي شود نيمي از سال را _ دوموزي _ به زير زمين برود و وقتي دوموزي به روي زمين مي آيد، نيم ديگر سال را خواهرش كه «گشتي ننه» نام دارد به جاي برادر به زير زمين برود. وقتي دوموزي به روي زمين مي آيد، بهار مي شود و تمام مراسم نوروز هم ظاهراً و احتمالاً به دليل آمدن اوست. وقتي _ دوموزي _ را از زير زمين به بيرون مي فرستند، لبانش را قرمز مي كنند و دايره و تنبك و ساز و ني لبك به دستش مي دهند و اين يعني خود حاجي فيروز. دكتر مزداپور معتقد است با ترجمه اين روح اكدي از اسطوره حاجي فيروز رازگشايي شد.

بهار مختاریان، اسطوره شناس، حضور حاجی فیروز بازنمود نمایشی بازگشت مردگان در پایان زمستان و خوش‌آمدگویی به زنده شدن طبیعت است. بخشش به این ارواح همان‌طور که فروردین یشت (یکی از بخش‌های اوستا) به روشنی می‌گوید باعث برکت‌ است. گفته می‌شود که ارواح مقدس از خان خود به پرواز درمی‌آیند و 10 روز با هم در آن‌جا می‌چرخند تا بدانند چه کسی آن‌ها را می‌ستاید، چه کسی شادمان می‌شود و برایشان با دستان بخشنده، با قربانی، شیر و غذا می‌آورد. چه کسی نامشان را می‌خواند و برایش قربانی آماده کرده است. آن‌که برای ارواح نیاکان خود، قربانی آماده سازد،برای خود غذای جاودان فراهم کرده است.

#اسطور‌های_ایرانی
#اسطوره_بهاری


منابع:
مهرداد بهار، از اسطوره تا تاریخ
کنایون مزداپور، مجموعه مقالات
بهار مختاریان، گفت گو با خبرگزاری ایسنا (4/12/94)
🌿🍎🌿🍎🌿
اسطوره‌های بهاری (3)
خانه‌تکانی و هفت سین


🌿🌿 #خانه‌تکانی، از جمله آداب جدایی ناپذیر جشن نوروز است و اگر چه در ظاهر کاری معمول برای نظافت و غبارروبی سالیانه از خانه و کاشانه است و اسطوره به نظر نمی‌آید، ولی در واقع بخشی به جا مانده از آیینی اسطوره‌ای است. در شمار آیین‌های نوشدن سال، آیین فروردگان، امروزه، شناخته نیست ولی این آیین، مثل خود نوروز، ریشه در آفرینش انسان دارد. آفرینش انسان دو مرحله دارد:‌ مرحله غیر جسمانی و مرحله جسمانی. آفریدگار، در آغاز، َرَوَهر (Faravahr) یا وجود غیر مادی انسان را در عالم ملکوت آفریده است. و سپس، در مان معین، فروهر انسان به به عالم خاکی فرود می‌آید و در جسم او می نشیند و سیر آفرینش انسان کامل می گردد. «فروهر مردم، به هنگام خلقت، در سگالش با هرمزد، آگاهانه پذیرفت و به اختیار خود به گیتی آمد تا به تن با پتیاره (= اهریمن) بجنگد.» (بهار، ص69 / همچنین نک:‌ اوشیدری، 372) هنگامی که انسان می‌میرد فروهر با عالم فرَوَشی باز می گردد. باور چنان بود که ارتباط فروهرها به کلی با خاندان انها قطع نمی‌گردد، بلکه آنها در ده روز پایان سال دوباره به زمین باز می گردند تا به خاندان و خانواده سر بزنند و بنابراین، برای پذیرایی و خوش آمد فروهرها، جشن فروَردگان، در ده روز پایانی سال برگزار می‌شد و مردم شبها بر بام‌ها آتش می‌افروختند تا رهنمای آنان در یافتن خانواده باشد، خانه را آب و جارو می‌کردند و خوردنی های نیکو تدارک می دیدند تا فروهرهای بازآمده از دیدن شادی و شور و نعمت و پاکی خانواده خوشنود و شاد بازگردند. آیین خانه تکانی ریشه در جشن فروردگان دارد که امروزه، در آستانه نوروز به جا آورده می‌شود و با آن درآمیخته است.

🌿🌿 برعکس خانه تکانی، #هفت_سین بسیار کهن به نظر می آید، اما در واقع چنین نیست! هفت سین، یک نوآوری تازه بر بنیادهای اساطیری است که پیشینه آن به دویست سال اخیر باز می گردد. نه در منابع اساطیری کهن، و نه در آثار ادبی پس از اسلام، سخنی از هفت سین به میان نیامده است. سفره گستردن و شکرگزاری برای نعمت ها، بخش جدایی ناپذیر همه جشن ها بوده و سبزکردن گیاهان در نوروز نیز همواره رواج داشته است. رفته رفته، این آیین به سوی شکل گیری سفره هفت سین گراییده است.
تقدس عدد هفت،‌ باوری اساطیری و به جا مانده از کهنترین دوره های تمدن بشری است. سومری ها، آشوری ها، عیلامی ها، بابلی ها و ... عدد هفت را مقدس می دانستند. (اوشیدری، 485) تقدس عدد هفت به احتمال زیاد از ستاره شناسی و نجوم قدیم ریشه گرفته است که هفت روشنِ آسمانی خورشید و ماه و تیر و ناهید، بهرام، هرمزد (مشتری) و کیوان را می شناخته اند، که از زمین با چشم دیدنی بوده است و بنابراین انها را در سرنوشت زمینی ها، موثر دانسته اند. و بر بنیاد این هفت ستاره / سیاره، آسمان را دارای هفت طبقه دانسته اند و بنابراین عدد هفت با کل هستی پیوند خورده است. (در مورد عدد هفت، در اسطوره شناسی اعداد بیشتر بحث خاهد شد.) تقدس و کمال گزایی عدد هفت سبب شده است که از میان خوراک و نوشاک بسیاری که بر سفره می نهاده اند، کمال سفره را در هفت نعمت نمادین مجسم نمایند.
وجود سین، در آغاز نام های سفره، نشان دهنده نوعی خوش ذوقی و رفتار شاعرانه با زبان است. چنان که در برخی سفره پردازی های دیگر نیز از هفت چین،‌ هفت شین و هفت میم نیز سخن گفته اند ولی هفت سین بخت بلندتری داشته و همه گیر شده است. در مورد نمادشناسی محصولاتی که بر سفره هفت سین قرار می گیرد (و به اصطلاح معانی آنها) نیز، شور و شوق بی پایان همراه با خوش ذوقی هنرمندانه ای شکل گرفته است که اغلب نیز بی بهره از زیبایی نیست ولی بنیاد این گونه معنی شناسی ها بر ذوق و خرد و برخی ویژگی های اجتماعی و گاهی باورهای دینی یا پزشکی نهاده شده است.
سفره هفت سین، از آن جهت که مثل اغلب اسطوره های ایرانی ریشه گیاهی دارد «و همچنین احترام به پاسداشت مظاهر طبیعت، و پدیده های اقلیمی و آیین شکرگزاری نیز» که ویژگی جشن های ایرانی است، در آن نهان است، شباهت به آیینی اسطوره ای دارد.


🔹 #اسطوره_در_جهان_امروز
🔹 #جشنـهای‌ایرانی
🔹 #آیینهای‌نوروزی
—----------------------------

منابع:
دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری.
ایرانیکا، مقاله هفت سین، نوشته علیرضا شاپور شهبازی
راهنمای زمان جشن‌ها و گردهمایی‌های ملی ایران، رضا مرادی غیاث‌آبادی، 1386


💊 @persian_mythology

🌿🌷🍎
اسطوره‌های بهاری (۴)

🔥🔥🔥🔥

#چهارشنبه_سوری، جشن آتش پالاینده


#چهارشنبه‌سوری، نوید بخش بهار و آغازگر آیین های نوروزی است. در عمق آیین های اساطیری همواره یک مفهوم اصلی و بنیادین وجود دارد که اسطوره برای بزرگداشت آن شکل می گیرد و سپس در طول دوران ها، بر گرد آن رسم ها و آداب دیگر تنیده می شود. جشن هایی که درون مایه آنها بزرگداشت آب یا آتش است، که نشان دهنده تاثیر این دو عنصر در حیات انسان است، در میان همه تمدن ها و اقوام رواج دارد. چهارشنبه سوری نیز در نهاد خود، یکی از جشن های بزرگداشت آتش است که رفته رفته، آداب و رسوم و باورهای دیگر نیز با آن پیوند خورده است.

در اساطیر یونانی، #پرومته (promete) یکی از خدایان اساطیری، «از ارابه خورشید اخگری ربود و آن را درون یک نی پنهان ساخت و در بازگشت به زمین این منبع آتش ایزدی را، به مردم بخشید.» (ژوئل اسمیت، 141) در اساطیر ایران نیز آتش منشأ الهی دارد. اگر چه کشف آتش به #هوشنگ نسبت داده شده است، که با پرتاب سنگی به سوی #اژدها، جرقه ای از سنگ برآمد و آتش پدیدار شد، (شاهنامه فردوسی، ژول مول، ج 1، 15) اما این کشف ناشی از اتفاق یا تصادف نیست بلکه حضور اژدها در این روایت نشان دهنده نوعی پیام از سوی آسمان برای هوشنگ قلمداد می شود که خود نیز آفریده ای یگانه و ایزدی بود. (هوشنگ در اوستا ستایش شده و #آناهیتا او را فرمانروایی همه جهان بخشیده و بر دیوان و جادوان و پریان پیروزی داده است.)‌ (اوستا، آبان یشت، بند 22) او در برابر این گوهر تابان نیایش کرد و بر جهان آفرین درود فرستاد و جشنی برپا کرد که به نام جشن #سده به یادگار مانده است. (فردوسی، همان) چهارشنبه سوری نیز مانند جشن سده، بزرگداشت آتش است که گویی با کشف آن، روزگار نوینی در زندگی انسان پدید آمده است و بنابراین در طلیعه «نوروز» وجود آن بایسته و ضروری است.

گرامی داشت آتش، در مذاهب باستانی نیز بازتافته است. در اوستا، آتش / آتر / آذر یک از بزرگترین #ایزدان (فرشتگان والامقام اهورامزدا)‌ است و در شاخه های دیگر اقوام آریایی مثل هندوان به نام آگنی شناخته شده و از خدایان بزرگ است. (اوشیدری، 66) و رمز پیروزی معنوی روشنایی و راستی بر نیروهای تاریکی و دروغ است و از فره ایزدی پاسداری می کند تا #اژی_دهاک به آن آسیب نرساند. (ستاری، 58)

ایرانیان پیش از اسلام با افروختن آتش در ده روز پایانی سال، «برای #فروهر نیاکان نیایش می کردند و به آنان درود می فرستاند اما پس از ساسانیان و با ورود اسلام، چون اعراب روز چهارشنبه (یوم الارباع) را شوم می دانستند، این رسم آتش افروزی به شامگاه چهارشنبه آخر سال افتاد.» (اوشیدری، 243)‌ هم با باورهای عامیانه دین داران جدید هماهنگی یافت و هم اثری از دین قدیم را با خود نگه داشت و بعد با برخی رسوم محلی دیگر هم پیوند خورد که امروزه در گوشه و کنار، هر جا به شکلی برگزار می گردد ولی هسته اصلی آن - بزرگداشت آتش تمدن و تحول آفرین- در همه هست.

با تحولات دنیای صنعتی، رسوم و برنامه های آتش بازی که یک رسم نمایشی اروپایی و چینی و... است، از دوره قاجار، به این جشن افزوده شده است. این جلوه های نور و رنگ آتشناک نیز زیبایی هایی دارد ولی باعث خشونت ها و اندوه آفرینی های چندی نیز می شود که نه دل-خاه هیچ انسانی است و نه شایسته جشن های ایرانی. زیرا در جشن های ایرانی به نوشته محققان چند عنصر ثابت وجود دارد، از جمله:‌ گرامی داشت آب یا آتش، پیوند آنها با پدیده های طبیعی و کیهانی و اقلیمی، سرور و خوشخویی و خرسندی و پرهیز از خشونت، پاسداشت طبیعت و زندگی و گسترده بودن و همگانی بودن جشن ها از آن جمله است.

امید که با برگزاری شایسته چهارشنبه سوری، شادی و سرزندگی نثار همگان گردد و در شعله های فروزان آتش، زردی از دلها و چهره ها رخت بندد و سرخی (سوری) آن بر جان ها بتابد.

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی.

#چهارشنبه_سوری__خجسته_باد!
🔥🔥🔥🔥


🔹#اسطوره_در_جهان_امروز 🔹#جشنـهایـایرانی 🔹#آیینهایـنوروزی
—------------------------------------------
منابع:
دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری.
جهان اسطوزه شناسی، X، جلال ستاری
فرهنگ اساطیر یونان و روم، ژوئل اسمیت، ترجمه شهلا برادران
راهنمای زمان جشن‌ها و گردهمایی‌های ملی ایران، رضا مرادی غیاث‌آبادی، 1386


💊 @persian_mythology

🔥🔥🔥🔥
#چهارشنبه_سوری مبارک!

غمهایتان در آتش سوری، سوخته باد!

💥 @persian_mythology

🔥 @bar_bal_andisheha
2025/07/13 22:32:29
Back to Top
HTML Embed Code: