Telegram Web Link
🗯 [بخش اول تحلیل این تابلو رو می‌تونین اینجا ببینین]

🖋 اشیای موجود در تابلو شرحی گویا از فضای ژئوپولتیک مناسبات بین‌المللی اروپا در اوایل سدۀ شانزدهم به دست می‌دهد. خوفی که جمجمۀ موجود در تابلو به نقش درآورده است یادآور آن است که مرگ در پیشگاهِ آگاهی اروپایی این دوران قرار داشته است - در واقع، خود هولباین [نقاش این اثر] نیز در پاییز 1543، فقط ده سال پس از تکمیل این تابلو، بر اثر طاعون جان خود را در انگلستان از دست داد. هم‌زمان با به نقش درآمدن این تابلو، شورش‌های دهقانی جهان مسیحی را درمی‌نوردیدند و از خود فقط خاکستر سرف‌داری را به جا می‌گذاشتند.

🖋 در سمت راست و پایین میز در تابلو نقاشی، کتاب مناجات لوتری را در کنار آلت موسیقی شکسته‌ای مشاهده می‌کنیم که بر عدم توافق جهان مسیحی، بین کلیسای پروتستان و کاتولیک، دلالت دارد. در سمت چپ این‌ها کُرۀ جغرافیایی مارتین بن‌هایم را می‌بینیم که به فرمان بازرگانان نورنبرگی ساخته شده بود که در تلاش برای شکستن انحصار پرتغالی‌ها بر تجارت ادویه بودند.

📚 از کتاب «غرب چگونه حاکم شد؟»، نوشتۀ الکساندر آنیه‌واس و کرم نیشانجی اوغلو، ترجمۀ علیرضا خزائی 📚

@philosophycafe
👍4👎1
کتاب دوستانی هم هستند که از ترس اینکه گنجینه کتابشان را برای همیشه از دست بدهند هرگز کتاب امانت نمی‌دهند (یک ضرب المثل قدیمی عربی اندرز می‌دهد که «کسی که کتاب امانت می‌دهد احمق است؛ اما کسی که کتاب را پس می‌دهد احمق‌تر.») من به پیروی از توصیۀ هنری میلر همیشه اهل امانت دادن کتاب بوده‌ام «کتاب‌ها هم مثل پول باید دائما در گردش باشند، تــا جــایـی کـه بشود، قرض بدهید و قرض بگیرید؛ هم کتاب را و هم پول را
مخصوصا کتاب را، کتاب‌ها به مراتب بیشتر از پول چیزی برای عرضه کردن دارند. کتاب فقط یک دوست نیست بلکه می‌تواند دوستان بسیاری برایتان به ارمغان بیاورد. زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید ،ثروتمندید اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید سه برابر ثروتمندید. من با دادن و گرفتن کتابها دوستان بیشتری پیدا می‌کنم، نه اینکه آن‌ها را از دست بدهم.

تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
👍9
مردم کتاب‌هایی را که دوست دارند به اشتراک می‌گذارند. آنها می‌خواهند خوبی که موقع خواندن کتاب‌ها احساس کرده‌اند یا ایده‌هایی را که در صفحات کتاب‌ها یافته‌اند، با دوستان و خانواده سهیم شوند. خواننده کتـاب بـا بـه اشـتراک گذاشتن کتابی محبوب سعی می‌کند همان، شور، شادی، لذت و هیجانی را که خودش تجربه کرده است با دیگران سهیم شود چرا؟ سهیم شدن عشق به کتاب‌ها و یک کتاب بخصوص با دیگران کار خوبی است اما از طرفی، برای هر دو طرف تمرین دشواری است. درست است که اهداکننده کتاب روحش را برای نگاهی رایگان آشکار نمی‌کند اما وقتی کتابی را با این اعتراف که یکی از کتاب‌های مورد علاقه‌اش است هدیه می‌کند انگار که روحش را عریان کرده است. ما همان چیزی هستیم که دوست داریم بخوانیم. وقتی اعتراف می‌کنیم کتابی را دوست داریم، انگار داریم اعتراف میکنیم که آن کتاب جنبه‌هایی از وجودمان را به خوبی نشان می‌دهد؛ حتی اگر آن جنبه‌ها معلوم کند که ما هلاکِ خواندن رمان‌های‌ عاشقانه‌ایم یا دلمان لک زده برای داستان‌های ماجراجویانه، یا اینکه در خفا عاشق کتاب‌های جنایی هستیم.

تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
👍3
هوس هیولاست، اما هیولایی که عاشق جوان خواهد پذیرفت و به آن ترغیب خواهد شد، چراکه مطمئن است شرِ درونِ هوس می‌تواند رام و اهلی شود.
.....
شاید عشق همین باشد: رام کردن هوس و تبدیل آن به چیزی استوار و دائمی.
ص: ۱۶۱
.....
هسته اصلی عشق همین است، یک نفر برای دیگری مهم است، یک وجود از بین همه زندگی های دیگر اهمیت دارد. یک نفر برای چیزی بخصوص و خاص ارزشمند می‌شود. ما جایگزین شدنی نیستیم. ما بر اساس اینکه چطور داشته می‌شویم منحصر به فردیم‌.
ص:۱۶۵-۱۶۶
....
این فیس‌بوک نیست که عاشقان قدیمی را با هم روبه‌رو می‌کند. بلکه استقامت است.
ص: ۱۶۷-۱۶۸

تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
2👍1
شماره‌ی هشتم مداخله منتشر شد.
«مدرنیته و شطرنج»
🎙️

یکی از تصورات خطی و کاریکاتورگونه از وضعیت مدرن این است که دین در وضعیت مدرن جایگاهی ندارد و یا اگر هم جایگاهی داشته باشد، در خانه و پستو است. این دیدگاه منطبق است با همان فهم غلط از سکولاریزاسیون که فکر می‌کند سکولاریزاسیون یعنی جدایی دین از سیاست. این دیدگاه ساده‌لوحانه درباره‌ی سکولاریزاسیون معتقد است که دین در سیاست و حکمرانی و قدرت سیاسی‌اش هیچ دخالتی ندارد.

اگر ما معتقدیم که چنین دیدگاهی در مورد وضعیت مدرن و سکولاریزاسیون کاریکاتورگونه است، پس جایگاه دین در وضعیت مدرن چیست؟ اگر این پرسش را در مورد جامعۀ ایران مطرح کنیم، به این صورت می‌شود: چطور می‌شود که وضعیت ما از طرفی مدرن باشد، و از طرف دیگر، اسلام سیاسی بر ما حاکم باشد؟

لینک شنیدن شماره‌ی هشتم:
https://modakheleh.yek.link

🔗در کست‌باکس، اسپاتیفای و اپل پادکست
نام «پادکست مداخله»
را جست‌وجو کنید و ما را از آن‌جا بشنوید.
_____
@modakhelehpodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍31👎1🙏1
کتاب‌ها به تجربه‌ها فرصت بیان شدن و به درس‌ها فرصت یادگرفته شدن می‌دهند.
ص: ۱۷۷
...
من رغبت نداشتم کتاب‌هایی را بخوانم که درباره جنگ و تجربه‌های ترسناک، آزاردهنده و ناراحت کننده بودند. اما حالا درک کردم چرا خواندن چنین کتاب‌هایی مهم بود، چون برای درک جهان و برای درک خویشتن مهم است که شاهد همه تجربه‌های بشری باشم تا معلوم شود چه چیزی و چه کسی برایم مهم است و چرا.
ص: ۱۷۸
...
ارزش تجربه، چه واقعی و چه خیالی، در این است که چطور زندگی کردن یا چطور زندگی نکردن را به ما نشان می‌دهد.
ص:۱۷۹
...
هرگز این‌قدر بی‌حرکت ننشسته بودم و در عین حال این همه تجربه کسب نکرده بودم. (نویسنده این کتاب نشسته بر مبل و موقع خوانده کتاب‌های سایر نویسندگان)
ص:۱۷۹



تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
👍3
زیبایی در پیوستگی ارتباط بین من و بقیه دنیا است. ص:۱۸۰

حالا ضمن کتاب خواندن دریافتم که رنج بردن و یافتن شادی تجربه‌هایی جهانی هستند و همان تجربه‌ها رابط من و بقیه دنیاست. ص: ۱۸۱

مرگ شیرین است، ما را از هراس مردن فارغ می‌کند. ص:۱۹۰

تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
👏31
تاکنون در زندگی‌ام چندین بار پیش آمده که آرزو کنم و بخواهم دیگران مرا بکشند، اما یک بار هم پیش نیامده که بخواهم کسی را به قتل برسانم، چرا که معتقدم با این کارم مقتول را خوشبخت می‌کنم.
--------------------
اوسامو دازای
📚 زوال بشری
ترجمه‌ی قدرت‌الله ذاکری
👍6👎1😁1
🗯 [بخش‌های قبلی تحلیل این تابلو رو اینجا و اینجا ببینین]

🖋 [در این تابلو نقاشی] مقابل کُرۀ جغرافیایی، می‌توان کتاب پیتر آپیان، «دستورالعمل تازه و اصولمند تمامی محاسبات مربوط به بازرگانان» را مشاهده کرد؛ نمونه‌ای ابتدایی از کتب آموزشی تجارت شامل مباحثی چون محاسبات سود-زیان، گمرک‌های تجاری، مسیریابی کشتی‌رانی و نقشۀ راه‌ها. این کتاب در کنار کُرۀ بن‌هایم نشان از جدایی‌ناپذیریِ منافع تجاری و اکتشافات دریایی دارد. به علاوه، خصلت جهانی -و رقابتی- روزافزونِ تجارت را نیز به نمایش می‌گذارد. بر فراز این اشیا، روی میز، ابزارآلات متعدد علمی را مشاهده می‌کنیم که بر توسعۀ پُرشتابِ فنون دریانوردی تأکید دارند. همچنین، این اشیا در ادامۀ همان مضمون زوال جهان مسیحی دلالت بر چرخشی فزاینده از الوهیت دین در مقام اپیستمۀ غالب به سمت عقلانیت پژوهش علمی و اومانیسم دارند. در نهایت، آن‌چه بازوان لمیدۀ دو سفیر و اشیا مختلف را به هم پیوند می‌دهد قالیچه‌ای ترکی است که نشانۀ رقابت بین عثمانی‌ها و امپراتوری‌های هابسبورگ است.

📚 از کتاب «غرب چگونه حاکم شد؟»، نوشتۀ الکساندر آنیه‌واس و کرم نیشانجی‌اوغلو، ترجمۀ علیرضا خزائی 📚

@philosophycafe
👍4👎1
جایی که خاطره هست خلأ معنی ندارد. ص: ۱۹۷

از وقتی خانه ام سوخت/ چشم انداز بهتری دارم/ از برآمدن ماه. ص ۲۰۹

دوباره بهار بود، و بهار برای قلب‌های حساس قابل تحمل نبود. ص: ۳۲۰

وقتی بهار نوبتش را به تابستان داد احساسات و امیال آرام گرفتند. [. . .] تابستان زمان رویاپردازی است، ولی بعد از آن دیگر نباید ادامه بدهی. اما بعضی از مردم در تمام زندگی‌‌شان به خیال‌بافی ادامه می‌دهند و قادر به تغییر نیستند. ص: ۲۲۱

یک کتاب مشترک مثل فرار با یک همراه بود. ص: ۲۲۲

همه ما هرچند وقت یک‌بار نیاز به گریز داریم، گریز از فشار‌های کوچک و بزرگ، دل‌شکستگی‌ها و ناامیدی‌های زندگی روزمره. ص: ۲۲۵

شادی تنها چیزی است که سرعت گذر زمان را کم می‌کند. ص: ۲۲۶

درست است که بارقه‌هایی از خرد و حکمت هم در کتاب‌های خوب معمایی پیدا می‌کنم، اما در حقیقت آنچه به دنبالش هستم راه‌حل‌هاست. ص: ۲۳۰

... به این درک می‌رسد که سلامت روانش وابسته به پذیرش چیزهایی است که نمی‌تواند تغییر دهد. ص: ۲۳۲

تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
👍1🤔1🗿1
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
همان فهم رایج و غلط از سکولاریزایسون

مدرنیته و شطرنج

لینک شنیدن شماره‌ی هشتم:
https://modakheleh.yek.link

🔗در کست‌باکس، اسپاتیفای و اپل پادکست
نام «پادکست مداخله»
را جست‌وجو کنید و ما را از آن‌جا بشنوید.
_____
@modakhelehpodcast
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
👍5👎1
ما نمی‌توانیم رویدادهای اطرافمان را کنترل کنیم، اما مسئول عکس‌العمل‌هایمان نسبت به آن رویدادها هستیم. ص: ۲۳۲-۲۳۳

پایان‌بندی مناسب به آنچه زندگی به ما می‌بخشد بستگی ندارد، پایان مناسب به این بستگی دارد که فرد آنچه زندگی به او می‌بخشد را چگونه بپذیرد. ص: ۲۳۳

محبت کردن به واضح‌ترین شکل ممکن نشان می‌دهد که ما انسان‌ها حیواناتی آسیب‌پذیر و وابسته هستیم که پناهی به‌جز یکدیگر نداریم. ص: ۲۳۵

مهربانی اساسأ به زندگی ارزش زیستن می‌دهد. ص: ۲۳۷

هیچ چیزی مثل کار و وظایف روزمره شخص را به روال عادی بازمی‌گرداند. ص: ۲۳۷

مهربانی گاهی قانون را زیر پا می‌گذارد، اما در نهایت مهربانی حتی از مهم‌ترین قانون‌ها هم مهمتر است. ص: ۲۴۰

افلاطون گفته «مهربان باش، زیرا هر کسی را که می‌بینی در نبردی سخت مشغول مبارزه است». ص: ۲۴۵_۲۴۶

مهربانی نیروی مثبت و نیرومندی برای ایجاد رابطه در برابر جدایی است.

مهربانی نقطه مشترکی است که فاصله بین فرد و دیگران را از میان برمی‌دارد. ص: ۲۴۶

مهربانی استقامت است، نشانگر اراده‌ای محکم در پاسخ‌گویی به چربی‌های بی‌پاسخ مصیبت و فقدان. ص: ۲۴۶

مثل همۀ دوستی‌های طولانی رابطه ما بالا و پایین داشته به جلو پیش رفته یا به پته پته افتاده و خاموش شده و بعد دوباره خودش روشن شده است و همان طور که در مورد همۀ دوستی‌ها صدق می‌کند شروع دوباره همیشه با یک کار محبت آمیز همراه است.

هیچ راهی برای برقراری تعادل بین بی‌عدالتی‌ها وجود ندارد و من نمی توانم هیچ توضیح قانع کننده‌ای برای چرایی تقسیم ناعادلانه بیماری‌ها، مرگ و گرفتاری‌ها پیدا کنم. اما لااقل فهمیدم، همدردی دلسوزی و دلواپسی پاسخی به پیامدهای درد و رنج هستند. ص:۲۴۶

محبت کردن یک قدرت است، که کارهای محبت آمیز ریسمان‌هایی هستند که بین آدم‌ها ردوبدل می‌شوند تا شبکه امنیت ایجاد کنند. ص: ۲۴۷

اما معنای زندگی‌ام در اصل با اینکه چطور به غم و شادی واکنش نشان دادم تعریف می‌شد اینکه خطوط ارتباط و تجربه را چطور ساختم و چطور به دیگران زمانی که در حال سفر در پیچ و خم‌های جاده زندگی‌شان بودند یاری رساندم. ص: ۲۶۵

تنها معنای زندگی، خدمت به بشریت است. «تولستوی» ص: ۲۶۸

آنچه ما برای همدیگر انجام می‌دهیم تنها چیزی است که باقی می‌ماند. ص: ۲۶۸

عشق چنان قدرت عظیمی دارد که با آن می‌توان از مرگ نجات پیدا کرد و محبت بزرگترین رابطه بین من و بقیه دنیا است. ص: ۲۶۹

هیچ علاج و مرهمی برای اندوه فقدان کسی که دوستش داریم وجود ندارد و وجود نخواهد داشت. اندوه، یک بیماری یا درد نیست. اندوه تنها واکنش ممکن نسبت به مرگ کسی است که دوستش داریم و تأییدی است بر اینکه ما چقدر برای خود زندگی ارزش قائلیم، برای همه شگفتی‌ها، هیجان‌ها، زیبایی‌ها و خشنودی‌هایش. ص: ۲۶۹

یگانه پاسخ به اندوه، زندگی کردن است. زندگی کردن همراه نظر داشتن بــه گذشته. به خاطر آوردن آن‌هایی که از دست داده‌ایم، و درعین حال، با امید و اشتياق به جلو گام برداشتن و آن حس امیدواری و فرصت داشتن را از طریق محبت کردن، سخاوت مندی و همدردی انتقال دادن. ص: ۲۶۹

#پایان

تولستوی و مبل بنفش

نویسنده: نینا سنکویچ

ترجمه: لیلا کرد

@PhilosophyCafe ♨️
3🔥2
@eat_book_ناطوردشت_ج_د_سالینجر_ناتوردشت_ناطور_دشت_ناتور_دشت.pdf
5.4 MB
📕ناطوردشت

ج. د. سالینجر

🔃 احمد کریمی
ناطوردشت کتابیه که قراره این هفته توی مترو و اتوبوس شروع کنم.
🔥3👍2
Philosophy Cafe ♨️
ناطوردشت کتابیه که قراره این هفته توی مترو و اتوبوس شروع کنم.
کسایی که دوست دارند اعلام کنند تا با هم این کتاب رو شروع کنیم و یه تجربه مشترک به اشتراک بگذاریم
👍2
🗯 ژوسلین سزاری (استاد دین و سیاست دانشگاه بیرمنگام) کتابی داره به اسم «اسلام سیاسی چیست؟» که در سال 2018 منتشر شد و شرکت سهامی انتشار این کتاب رو با ترجمۀ عباس جنگ به فارسی چاپ کرده. عبارت «اسلام سیاسی» شاید چندین دهه‌ست که توی حوزۀ اندیشه مناقشه‌برانگیزه. مثلاً یکی از مسائلی که در موردش اختلاف نظر وجود داره اینه که آیا چیزی به اسم «اسلام سیاسی» از اصول سنت اسلامی درمیاد یا سیاستمدارها و کنشگرهای سکولار با سوءاستفاده از منابع و مراجع اسلامی، چنین ایدئولوژی‌ای رو به وجود آوردن. یا مسئلۀ اختلافی دیگه اینه که آیا اسلام سیاسی یه پدیدۀ مدرنه یا توی آموزه‌های قدیمی اسلامی هم میشه این عقیده رو پیدا کرد.

🗯 مثلاً بعد از شکل‌گیری داعش، این مسئله پررنگ شد که آیا داعش رو باید یه پدیدۀ «اسلامی» بدونیم یا یه پدیدۀ سیاسی که ظاهر اسلامی پیدا کرده. خیلی از روحانیون مسلمون از سراسر جهان علیه داعش موضع گرفتن و اعلام کردن که داعش «غیر اسلامی» هست و محکومش کردن. یکی از نمونه‌های مهمش شیخ ابراهیم صالح الحسینی، از علمای مذهبی نیجریه، ست که رسماً اعلام کرد «مسلمانی که با مسلمانان دیگر می‌جنگد کافر است.» برنارد هیکل، استاد مطالعات خاور نزدیک توی دانشگاه پرینستون، توی مقالۀ «داعش واقعاً چه می‌خواهد؟» که سال 2015 منتشر شد در واکنش به مخالفت این روحانیون مسلمون نوشت: «مسلمانانی که گروه داعش را غیراسلامی می‌خوانند ... دیدگاهی خیالی در مورد دین‌شان دارند که الزامات تاریخی و شرعی آن را نادیده می‌گیرد.»

🗯 یکی از مسائلی که سزاری توی کتاب «اسلام سیاسی چیست؟» بهش می‌پردازه همین مسئله ست که اسلام سیاسی از کجا شکل گرفت و به وجود اومد. ادعای سزاری اینه که ریشه‌های شکل‌گیری اسلام سیاسی به زمانی برمی‌گرده که دولت-ملت‌های مدرن توی جوامع اسلامی شکل گرفتن و حاکم‌های ملی‌گرای سکولار نقش تعیین‌کننده توی به وجود اومدن این مکتب داشتن. دولت‌-ملت‌های مدرن توی جوامع اسلامی بعد از فروپاشی عثمانی در سال 1922 به وجود اومدن و سزاری بر خلاف دیدگاه غالب توی مطالعات دینی و اسلامی، معتقده که سیاست و دولت مدرن با سنت اسلامی مغایر و ناسازگار نیست. یکی از مثال‌های مهم این دیدگاه غالب، وائل حلاق، استاد اندیشۀ سیاسی دانشگاه کلمبیا، هست که میگه «دولت مدرن قبایی است که به تن مسلمانان نمی‌آید.»

🗯 سزاری اونقدر با این دیدگاه مخالفه که حتی تا اونجا پیش میره که میگه این عقیده که مدرنیزاسیون توی جهان اسلام به اندازۀ ناکافی و ناقص اجرا شده، یه افسانه ست؛ افسانه‌ای آسیب‌زا. سزاری با این تحلیل‌های مفهومی که مبنای «دولت اسلامی» رو حاکمیت خدا می‌دونن و نتیجه می‌گیرن که چنین عقیده‌ای با دولت مدرن تناقض داره، مخالفه. واقعیت تاریخی حاصل دیالکتیک پیچیده‌تری از ایده‌ها و زمینه‌های اجتماعیه. اسلام سیاسی یه فرهنگ سیاسیه که اون رو نمیشه صرفاً با سنت اسلامی پیشامدرن خوانش کرد؛ چون حاصل فرایند دوگانۀ ملی‌گرایی و رفرماسیون/غربی‌سازی هست. از این نظر میشه گفت که تقابلی بین دولت و اسلام وجود نداره، چون مقولۀ «دولت-ملت» یه عنصر ساختاری مهمه که اسلام سیاسی رو توی گام اول ممکن کرده.

📢 توی تاریخ اندیشۀ اسلام سیاسی، دوگانۀ اجتهاد/تقلید یا تفسیر/سنت خیلی مهم و پررنگه. اصلاح‌طلب‌های مسلمون طرفدار اجتهاد و تفسیر بودن و معتقد بودن که از این طریق جوامع اسلامی می‌تونن پیشرفت کنن و علت اصلی عقب‌ماندگی این جوامع رو توی تقلید و سنت جستجو می‌کردن. این الگو رو میشه بارها و بارها توی دوره‌های مختلف از قرن نوزدهم میلادی تا امروز توی کشورهای مختلف اسلامی دید. یکی از نمونه‌های بارز این اصلاح‌طلب‌ها رافع طهطاوی هست که بعد از اینکه از مأموریتش توی فرانسه به مصر برمی‌گرده، با این چالش روبه‌رو میشه که نمی‌تونه نهادهای مهم «غربی» رو برای مخاطب مسلمونش توضیح بده؛ مخاطبی که هم از غرب بی‌اطلاعه و هم به غرب مشکوکه. طهطاوی برای توجیه تأثیرپذیری از فرانسوی‌ها همیشه به یه حدیث اسلامی ارجاع می‌داد و اون حدیث این بود: «خِرد، گوسفند سرگردان مؤمن است که باید در هر کجا آن را یافت، تصاحبش کند.»

نقد و نظر: @Ali_soltanzadeh
«شده پُرِ خون، پُرِ عقده؛ توی این دهن‌های اسلحه‌خورده؛ ایمان، زنجیرِ گردن مؤمن؛ نقطه! سر خطی یا ته جمله؟ ها؟!» (خون خورشید / بهرام نورایی)

@philosophycafe
👍7😁1
این خوشگل‌ها خیلی زرنگن. همیشه انتظار دارن بقیه براشون یه کاری انجام بدن. چون برای خودشون می‌میرن، فکر می‌کنن شما هم باید براشون جون بدید. خیلی مسخره‌س.

ص: ۳۵

📕ناطور دشت

جی د. سلینجر

🔃 متین کریمی

@PhilosophyCafe ♨️
👍5🤣5
🗯 [آنیه‌واس و نیشانجی اوغلو (هر دو استاد علوم سیاسی) با تحلیل تابلو نقاشی «سفیران» از هانس هولباین معتقدن که خیلی از عوامل شکل‌گیری سرمایه‌داری توی اروپا رو میشه توی این اثر هنری قرن شونزدهم پیدا کرد. قطعۀ پایین با مرور مجدد درون‌مایه‌های این نقاشی شروع میشه:]

🖋 یک بار دیگر این درون‌مایه‌ها را مرور می‌کنیم: بحرانی جمعیتی که نتیجۀ طاعون سیاه بود؛ رقابت عثمانی-هابسبورگ؛ کشف دنیای نو [قارۀ آمریکا] و تقسیمات آن در امتداد حوزه‌های حکم‌رانیِ مرزبندی‌شده؛ فضای ملتهبِ شورش‌ها و طغیان‌ها؛ اهمیت اقتصادی مستعمره‌سازی. این موارد و هر یک به شیوه‌ای، پویه‌های اصلی و فرایندهای تاریخی در پسِ پشت سقوط فئودالیسم و ظهور مدرنیتۀ سرمایه‌داری را پیش‌بینی می‌کنند یا درکی از آن‌ها به دست می‌دهند. علاوه بر این، می‌توان آگاهیِ پایداری را از علم ژئوپولتیک پس این فرایندها در سراسر درون‌مایه‌های این نقاشی مشاهده کرد. تأکید بر دنیای نو و امپراتوری عثمانی یادآور آن است که به وجود آمدن سرمایه‌داری در اروپا صرفاً پدیده‌ای درون اروپایی نبود، بلکه بی‌شک پدیده‌ای بین‌المللی (یا بیناجوامعی) بود: پدیده‌ای که در آن عاملیت غیراروپایی به شکلی مستمر تأثیرگذار بوده و مسیر و ماهیت توسعۀ اروپایی را (باز)جهت‌دهی کرده است.

🖋 بر خلاف محوریت پنهان «امر بین‌المللی» در اشارات تابلو هولباین، نظریه‌پردازی‌های غالب دربارۀ دوران ابتدایی اروپای مدرن در غیاب جوامع غیراروپایی برساخته شده است. در تمامی حوزه‌های گوناگون، از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ یا ایدئولوژی، پیدایش مدرنیتۀ سرمایه‌داری عموماً به عنوان توسعه‌ای خودزا و منحصر به اروپا فهمیده می‌شود. هنگامی هم که جوامع غیراروپایی به حساب می‌آیند، عموماً جایگاه یک نظاره‌گر منفعل به آن‌ها منتسب می‌شود که تازیانۀ استعماری را می‌پذیرند، یا یک نمونۀ تطبیقی -یک دیگری- هستند که خاص‌بودگی و برتریِ اروپا را در تقابل با آن می‌توان تعریف کرد. خلاصه این که، تاریخ خاستگاه‌های سرمایه‌داری بدون شک تاریخی اروپامحور است.

📚 از کتاب «غرب چگونه حاکم شد؟»، نوشتۀ الکساندر آنیه‌واس و کرم نیشانجی اوغلو، ترجمۀ علیرضا خزائی 📚

@philosophycafe
1👍1👎1
راستش اصلا حالم از کشیش‌ها بهم می‌خورد. همونا که توی هر مدرس‌ای می‌رفتم، بودن و وقتی می‌خواستن موعظه کنن، انگار همین الآن آیه اومده بود. نمی‌دونم حالا چرا با صدای طبیعی خودشون حرف نمی‌زنن. وقتی حرف می‌زنن، خیلی حقه باز و ریاکار به نظر میان.
ص:۱۰۶

پول کثیف. همیشه آخرش اشکتو در میاره.
ص: ۱۱۹

📕ناطور دشت

جی د. سلینجر

🔃 متین کریمی

@PhilosophyCafe ♨️
2
2025/07/14 09:25:47
Back to Top
HTML Embed Code: